وحشت و اضطراب ، تشخیص علت و درمان

در

اضطراب علت

 

اضطراب چیست؟

اضطراب، تشویش یا دلشوره عبارت است از یک احساس ناخوشایند و مبهم با منشأ ناشناخته، که به فرد دست می‌دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است.اضطراب احساسی است که هر فرد حداقل یکبار در زندگی خود احساس کرده است و این شرایط تحت تأثیر جنسیت ، وضعیت اجتماعی یا سن قرار نمی گیرد.

در دوره ای از اضطراب ، فرد احساس تحریک ، ترس ، استرس ، اضطراب ، ناراحتی می کند. در اکثر اوقات ، عوامل بیرونی که افراد با آنها روزانه در تماس هستند ، می توانند چنین اختلالاتی را تحریک کنند ، شرایط مختلف آسیب شناسی نیز مستثنی نیست.به ندرت و بدون هیچ دلیلی اضطراب مشاهده می شود. در بیشتر موارد ، این بیماری از طریق علائم واضح و متنوع تشخیص داده می شود.

از جمله علائم اصلی بالینی اضطراب قابل ذکر

تاکی کاردی ،

افزایش تعریق ،

تغییرات ناگهانی در دمای بدن ،

اختلال در خواب ،

تحریک پذیری. 

لازم است فقط در صورت تشخیص ، در دوره ای با علائم واضح ، وخیم شدن در سلامت بیمار مشاهده شود. در عین حال ، پزشک معالج ، مراجعه به متخصصان مختلف  و همچنین طیف گسترده ای از معاینات آزمایشگاهی  را تجویز می کند. امروزه روش های بسیاری برای غلبه بر احساس اضطراب وجود دارد ، و آنها محدود به روش های درمانی محافظه کارانه هستند.

 

 

علت  احساس اضطراب

احساس اضطراب و اضطراب با عوامل مختلف داخلی و خارجی برانگیخته می شود. افراد سالم ممکن است هنگام تغییر محیط عادت ، مثلاً هنگام حرکت ، احساس ناراحتی کنند. اضطراب به دلیل مشکلات خانوادگی یا مشکلات در محل کار تحت تأثیر کارهای روحی و روانی قرار دارد. اغلب اوقات حالت بی قرار دانش آموزان را در امتحانات ، دفاع از مقالات ترم ، افراد در هنگام دفاع از پروژه های مهم ، آموزش های پیشرفته و غیره همراه می کند.

 

به عبارت دیگر ، ناراحتی در دوره هایی از تغییرات مهم زندگی با افراد همراه است. اما ، افرادی هستند که بدون دلیل واضح در معرض شرایط وحشت مشابه قرار دارند. بسیاری از مطالعات بالینی نشان داده اند که اضطراب می تواند در زمینه پیشگویی ژنتیکی ایجاد شود. به گفته روانشناسان ، درصد بیشتری از شرایط بیقراری به فشارهای خانوادگی و روانی و سطح پایین عزت نفس و عقده های آن بستگی دارد. عوامل داخلی را که می تواند در بروز اضطراب و اضطراب تأثیر بگذارد فراموش نکنید. در بین این عوامل پاتولوژیک ، شایان ذکر است:

اختلال عملکرد تیروئید ،

نارسایی هورمونی.

انفارکتوس میوکارد؛

دیابت قندی ؛

اختلال روانی؛

اسکیزوفرنی ؛

اختلال دوقطبی؛

بیماری آلزایمر ؛

پارکینسون یا بیماری چاگاس.

مننژیت .

علاوه بر دلایل فوق برای بروز حملات غیرقابل توجیه اضطراب  ، شایان ذکر است از عواملی مانند: حالت افسردگی ، مقدار زیاد کافئین ، روشهای تشخیصی که شامل معرفی پروب ، ماده حاجب یا بیهوشی ، کمبود ویتامین (بخصوص ویتامین های B ) می باشد. بستری شدن در بیمارستان (بیشتر اوقات کودکان و سالمندان را تحت تأثیر قرار می دهد) ، اعتیاد بیش از حد به الکل و مواد مخدر را نام برد. 

 

خطر این وضعیت در این واقعیت نهفته است که فرد می تواند مدت طولانی احساس را بی دلیل و بی ضرر تلقی کند. 

 

در اولین حمله هراس ، اضطراب و وحشت ، شما باید از یک روانشناس یا روان درمانگر کمک بگیرید که می تواند تعدادی از مشاوره و تست های مربوطه را برای شما تجویز کند. به احتمال زیاد این بیماری ممکن است نشانه بیماری جدی تری باشد.

 

 

طبقه بندی اضطراب

در پزشکی جدید ، چندین تظاهرات اضطراب داخلی متمایز شده است:

1- حالت اضطراب عمومی : فرد احساس مداوم اضطراب دارد ، که در نتیجه باعث تظاهرات بالینی می شود (می تواند پنهانی رخ دهد).

2- اختلال پس از سانحه : غالباً حالت های فوق العاده هیجانی فرد را در خواب تعقیب می کنند و آنها را مجبور می کنند یک یا یک احساس دیگر را دوباره تجربه کنند ، در حالی که احساس اضطراب بعد از بیدار شدن به وضوح آشکار می شود.

3- اختلال جنون از وسواس فکری:  فرد مرتباً همان نوع افکار ، خواسته ها ، ایده ها را تجربه می کند.

4- فوبیا : ترس شدید غیر منطقی. این طبقه شامل OCD و هراس های اجتماعی است.

5- هراس : حملات دوره ای آشکار ، غیر منتظره و بی علت از ترس از قدرت بالا.

 

 

وحشت زدگی

وحشت زدگی همان حملات وحشت است. حملات اضطراب قسمتهایی با شدت زیاد ترس است. حملات هراس اغلب به طور ناگهانی اتفاق می افتد. گاهی اوقات دلیل این بیماری واضح است ، به عنوان مثال ، هنگامی که فرد احساس خطر فوری برای بدن خود می کند. اما در برخی موارد ، آنها می توانند بدون هیچ دلیل واضحی رخ دهند. یک وضعیت مشابه و علائم آن می تواند از چند دقیقه تا چند ساعت ادامه یابد.

 

با این حال ، اکثر مردم ترس و هراس شدید را تجربه می کنند ، که اغلب با میل وسواس به فرار ، احساس از دست دادن قریب الوقوع آگاهی و حتی مرگ همراه است. احساسات ، احساسات و علائمی که همراه با حمله هراس است می تواند چنان قدرتمند باشد که فرد به سادگی کنترل بدن و احساسات خود را از دست بدهد. شکی نیست که این پدیده توسط تجربیات قوی فیزیولوژیکی ، روانی و عاطفی برانگیخته می شود ، بنابراین بسیاری از مردم از آنها می ترسند.

 

از جمله علائم اصلی  وحشت زدگی قابل ذکر است:

دلسردی ،

از دست دادن کنترل بر اعمال و افکار شخصی؛

تاکی کاردی ،

تعریق بیش از حد؛

احساس گرسنگی شدید یا از دست دادن اشتها.

جنون

احساس احتقان؛

تمایل ناگهانی و شدید برای فرار.

ضعف و لرزش در زانوها.

افزایش عصبانیت و لرزش . 

 

 

اضطراب عمومی

افرادی که اضطراب فراگیر را تجربه می کنند ، از هر چیزی نگران هستند و در مقایسه با انواع دیگر ، بی قرار ترین محسوب می شوند. اختلال اضطراب عمومی به معنای عدم وجود اختلالات جسمی ، بیولوژیکی ، شیمیایی و ژنتیکی در بدن نیست. این نشان می دهد که فرد هنوز روشهای سالم برای مقابله با مشکلات ، عدم اطمینان و خطر را مطالعه نکرده است ، بنابراین در پاسخ به وقوع آنها ، هیجان ظاهر می شود.

علائم عمومی اضطراب:

احساس عمومی اضطراب؛

ترس مداوم از چیزی؛

هیجان ثابت؛

رویکرد بیش از حد محتاطانه به زندگی؛

احساس مداوم عدم امنیت.

انواع علائم جسمی ، روانی و عاطفی اضطراب.

 

 

وسواس فکری (OCD)

وسواس فکری به عنوان افکار و اقداماتی ناخواسته توصیف می شود که جلوگیری از آن دشوار است. در حالی که بسیاری از مردم نگران هستند ، افرادی که دچار اختلال اجباری هستند ، احساس می کنند که نمی توانند جلوی نگرانی را بگیرند یا اگر این کار را انجام دهند ، اتفاق بدی رخ خواهد داد. 

OCD بدان معنی است که فرد هماهنگی درونی ندارد و آموخته است که افکار و احساسات خود را کنترل کند.

در وسواس فکری ، شخص به طور خودکار (ناخودآگاه) به خود اطمینان می دهد و نشان می دهد که همه چیز خوب خواهد بود.

علائم OCD:

اضطراب بی امان؛

ترس؛

احساس حاد خطر؛

ناتوانی در آرامش داشتن به تنهایی؛

عصبی بودن مشکل خواب؛

سایر علائم روانی و عاطفی اضطراب. 

 

 

اختلال اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان اضطراب بیش از حد در جامعه توصیف می شود. ترس از طرد شدن، نگرانی اصلی جامعه است. افراد نگران اجتماعی معمولاً با عزت نفس  مبارزه می کنند. هراس اجتماعی اصطلاح دیگری است که اغلب برای توصیف این پدیده به کار می رود.

علائم اختلال اضطراب اجتماعی:

عصبی بودن در دایره افرادی که مهم تلقی می شوند؛

نگرانی در مورد نظرات مردم؛

نگرانی از واکنش دیگران؛

حساسیت بالا به انتقاد؛

نگرش انتقادی نسبت به دیگران؛

بسیاری از علائم روانی و عاطفی اضطراب.

 

 

اضطراب پس از سانحه

PTSD به عنوان یک واکنش اضطراب شدید نسبت به یک رویداد آسیب زای گذشته شناخته می شود. خاطرات ، کابوس ها و وحشت های شبانه ، وقایع می توانند چنان زنده باشند که واکنش ها و علائم مزاحم به ظاهر کنترل نشده را تحریک کنند. بسیاری از افرادی که با PTSD مبارزه می کنند ، برای از بین بردن خاطرات منفی و همچنین واکنش ها و علائم شدید همراه با آنها ، احساس درمان نمی کنند.برخی می گویند داشتن PTSD مانند حملات وحشت است و این احساس که شما نمی توانید کاری برای جلوگیری از آنها انجام دهید. 

 

در میان علائم PTSD ، خاطرات مکرر و کابوس هایی که به نظر می رسد بی وقفه است می توانند در وهله اول قرار بگیرند. یک فرد احساس خطر مداوم می کند ، به دلیل استرس مداوم عاطفی و جسمی ، نسبت به خود ،  تحریک پذیر می شود.

 

 

فوبیا

همه از چیزی می ترسند. فوبیا ترس های شدیدی است که به نظر غیر عادی، قوی و فراگیر به نظر می رسد. ترس از ارتفاعات ، فضاهای کوچک ، سگ ، مار ، عنکبوت ، هراس های رایج است. هراس با ترس بیش از حد از شخص از یک شیء ، موقعیت یا شرایط خاص مشخص می شود. افزایش احساس خطر ، ترس و اضطراب در نزدیکی مورد خطرناک ادعا می کند که فرد احساس محدودیت عاطفی کند ، که این امر به طور قابل توجهی بر سلامتی او تأثیر می گذارد. 

 

 

تشخیص

به منظور تعیین علت بیماری پاتولوژیک هرچه دقیق تر ، مطالعات ابزارآلات و آزمایش  برای بیمار تجویز می شود. و اولین سؤالی که به طور منطقی در بیمار ظاهر می شود این است که با کدام پزشک باید مشاوره شود. برای انجام معاینه اولیه می توانید به پزشک عمومی مراجعه کنیدکه وظیفه اصلی آن مطالعه دقیق تاریخچه پزشکی و تاریخچه زندگی بیمار است.

در مرحله بعد ، یک معاینه کامل با کنترل همزمان وضعیت فیزیولوژیکی انجام می شود:

دمای بدن ، فشار ، ضربان تنفسی ، کاردیوگرام و غیره. براساس نتایج معاینه اولیه با بررسی در دسترس بودن داروی درمانی ، عادت ها ، تصویر کاملی از وضعیت بیمار تهیه می شود. در نتیجه ، مطالعات آزمایشگاهی و ابزاری از جمله آزمایش خون عمومی ، آزمایش ادرار ، آزمایش خون برای حضور باکتری های بیماری زا و سطح هورمونی تجویز می شود.

برای کامل بودن مطالعه ، سونوگرافی ، MRI و CT اغلب تجویز می شوند. در موارد نادر، مایع مغزی نخاعی برای تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. درمانگر علاوه بر این می تواند بیمار را برای مشاوره به پزشك مغز و اعصاب ،  روانپزشك ، متخصص گوارش ، متخصص قلب و عروق ، غدد درون ریز و سایر متخصصان ارجاع دهد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

علل اصلی دیدن کابوس چیست بخش اول

در

همه ما کم و بیش تجربه مشاهده صحنه ای ترسناک را در هنگامی که خواب هستیم داریم؛ تجربه هایی که از آن ها با نام کابوس یاد می کنیم. زمانی که در حین تجربه چنین کابوس هایی، با تمام وجود خود تلاش می کنیم که از خطراتی که در کابوس خود با آن ها مواجه شده ایم، فرار کنیم، از خواب بیدار شده و هوشیاری خود را به دست می آوریم و تنها این گونه است که از خطرات رؤیای بد و کابوس خود آزاد می شویم. کابوس ها از آن جمله پدیده هایی هستند که کم و بیش، همه ما، با آن ها سر و کار داریم و این کابوس ها، غالباً در هنگام شب به سراغ افراد می آیند. جالب است بدانید که کودکان بیشتر از افراد بالغ در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. اما سؤالی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید این است که در درجه اول، چه چیزی باعث می شود افراد به هنگام خواب خود کابوس ببینند؟  آیا زمانی وجود دارد که دیگر تجربه این گونه کابوس ها را نداشته باشیم؟ با سیارک همراه باشید تا اطلاعات دقیق تری در این خصوص در اختیارتان قرار دهیم.

علت اصلی دیدن کابوس

اگر بخواهیم تعریفی جامع و کلی از کابوس و ماهیت آن در اختیارتان قرار دهیم، با عنوان کنیم که کابوس ها غالباً مجموعه تصاویری کاملاً واضع و بسیار ترسناک هستند که فرد در هنگام مشاهده آن، تمامی جزئیات یک واقعه را به خوبی می بیند. این کابوس ها تقریباً در تمامی موارد به اندازه ای ترسناک هستند که معمولاً فردی که آن را مشاهده می کند، پس از بیدار شدن، برای مدتی دچار استرس و واهمه خواهد بود و کمی زمان می برد تا بتواند به انجام کار های روزمره خود بپردازد. نکته ای که در خصوص کابوس ها وجود دارد این است که معمولاً در میان کودکان شایع تر هستند. بنا به آمار و اطلاعات منتشر شده در این خصوص از آکادمی تخصصی خواب درمانیِ آمریکا، رقمی در خصوص تعداد کودکانی که معمولاً کابوس می بینند منتشر شده است: بین ده تا پنجاه درصد کودکان میان پنج تا دوازده سال، به طور معمول، در هنگام خواب شب شان، کابوس هایی را تجربه می کنند. مخوف بودن این کابوس ها بعضاً تا به اندازه ای است که باعث می شود کودکان با والدین خود در خصوص این کابوس ها صحبت کرده و به آن ها پناه آورند. عوامل مختلفی وجود دارند که در نهایت سبب می شوند کودک در هنگام شب دچار این گونه کابوس ها شود: گوش دادن به یک داستان ترسناک و یا دیدن فیلمی این چنینی، داشتن اضطراب و استرس شدید از صبح که وارد مدرسه شده اند و یا حتی مرگ یکی از اعضای خانواده. البته این مسئله دیدن کابوس در کودکان به نسبت سایر افراد، به نسبت از اهمیت کمتری برخوردار است، چرا که به مرور زمان و هنگامی که کمی بزرگتر شوند، از این کابوس ها رهایی خواهند یافت. اما شرایط برای افرا بالغی که کابوس می بینند چگونه خواهد بود؟

در حقیقت تعداد افراد بالغی که از دیدن کابوس رنج می برند، بسیار کمتر از کودکان است؛ تنها بین دو تا هشت درصد از کل جمعیت افراد بالغ دچار این کابوس ها هستند. عواملی که سبب مشاهده این کابوس ها در افراد بالغ می شوند، تقریباً همان هایی است که در کودکان سبب این کابوس ها می شوند و پیش تر در خصوص آن توضیحاتی داده شد. کوئین لوِنبرگ یک تحلیل گر رؤیا های شبانه و نویسنده چند کتاب شناخته شده در این خصوص است و در گفتگویی که در زمینه کابوس ها و رؤیا ها با او شد عنوان کرد که پیش از هر چیزی باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که دیدن رؤیا در هنگام خواب، به گونه ای یک فرایند فکر کردن است؛ به عبارت دیگر افکاری که در طول روز داشته ایم، به هنگام خواب و در غالب رؤیا ادامه پیدا می کنند. کوئین در خصوص این مسئله عنوان کرد: «زمانی که قصد داریم بخوابیم و زمانی که هنوز در مرحله حرکت سریع چشم هستیم (REM، مشخصه این خواب ، حرکت چشم ‌ها، تندتر شدن تنفس و افزایش فعالیت مغز است) به مسائل و مشکلات خود فکر می کنیم و این عمده دلیلی است که باعث کابوس دیدن می شود. در طول روز، به واسطه شلوغی محیط کار یا هر جای دیگری که در آن هستیم، زمانی که فکر بدی به سراغمان می آید، به سادگی قادر خواهیم بود فکر خود را متمکز چیزی دیگر کنیم و از شر مسائل و مشکلات آزار دهنده رهایی یابیم، اما در هنگام خواب شرایط کاملاً متفاوت است. در حقیقت زمانی که خواب هستیم و مجبور می شویم برای مدتی با خود خلوت کنیم، تمامی این فکر های نا خوشایند به سراغ مان آمده و غالباً راهی برای رهایی از آن ها نمی یابیم.».

البته باید خاطر نشان کرد که مشکلات و تعارضاتی که فرد با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، تنها علت دیدن کابوس های شبانه نیستند. رژیم غذایی نا مناسب نیز از دیگر عواملی است که می تواند در نهایت باعث تکرار این گونه کابوس ها در طول شب شود. معمولاً کسانی که کمی پیش از ارفتن به تخت خواب خود غذا می خورند، بیشتر از سایرین خود را در معرض دیدن این گونه کابوس ها قرار می دهند. به عبارت دیگر، خوردن غذا هایی که حاوی مقادیر زیادی کربوهیدرات هستند، در ساعات آخر شب و نزدیک به زمانی که قصد خوابیدن دارید، باعث می شود فعالیت های مختص به مغز و در کنار فعالیت های مربوط به سوخت و ساز بدن (فعالیت های متابولیک) به طور گسترده ای افزایش پیدا کند.

کارُل واسرمن نیز یک متخصص سلامت است و در حال حاضر در مرکز سلامتی در منهتن فعالیت می کند. به باور او بسیاری از افراد به برخی مواد خوراکی حساسیت یا آلرژی دارند و این در حالی است که خود این افراد از این حساسیت شان آگاهی ندارند. به باور کارُل این هم از جمله مسائلی است که در نهایت می تواند سبب کابوس دیدن فرد شود. او در این خصوص عنوان کرد: «برای نمونه اگر شما به هلو حساسیت دارید و از این مسئله آگاهی ندارید، ممکن است به واسطه مصرف آن دچار کابوس های شبانه شوید. در این صورت تنها کافی است که خوردن بستنی با طعم هلو را (برای نمونه)  پیش از آن که به تخت خواب بروید متوقف کنید.». کارُل در ادامه عنوان کرد که برای نمونه خودِ او از حساسیت اش به میگو آگاهی نداشت و هر موقعی که میگو می خورد، شب ها دچار کابوس می شد. او در این خصوص گفت: هر زمانی که میگو می خوردم، شب نمی توانستم طبق روال هر روز خود، خوابی عادی داشته باشد و غالبه خواب های بدی می دیدم. به همین خاطر بود که خوردن میگو را متوقف کردم و حالا دیگر همانند گذشته راحت و کامل می خوابم و دیگر کابوسی هم به سراغ ام نمی آید.

در بسیاری از موارد، کابوس هایی که افراد بالغ می بینند، کاملاً غیر ارادی است و خود خواهان دیدن این گونه کابوس ها نیستند، با این وجود، عوامل روانی بسیاری هستند که به مککر شدن این کابوس ها و رخ داد آن ها دامن می زنند؛ نگرانی و اضطراب و افسردگی از جمله این مسائل روانی هستند. تغذیه نا مناسب نیز می تواند از دیگر عوامل عمده مشاهده کابوس و تکرار آن باشد. علاوه بر آن چه عنوان شد، برخی از اختلالات مروبط به خواب نیز هستند که در نهایت باعث خواهند شود فرد در معرض مشاهده کابوس هایی مُزمن تر و به مراتب بدتر قرار بگیرد؛ از جمله این اختلالات می توان به آپنه خواب (قطعی فرایند تنفس برای مدتی حدود بیست ثانیه در هنگام خواب که روند خواب کامل و معمول فرد را دچار اختلال می کند) و سندرم ناراحتی های مربوط به پا اشاره کرد. اما سؤالی که در این جا پیش می آید این است که زمانی که هر یک از این اختلالات سبب مشاهده کابوس می شوند، چه فعل و انفعالاتی در مغز انسان رخ می دهد؟

فعل و انفعالاتی که به هنگام دیدن کابوس در مغز انسان رخ می دهد

به طور معمول، کابوس های در یک سوم پایانی خواب شبانه انسان رخ می دهند و این دقیقاً زمانی است که خوابی که با نام REM (rapid eye movement) یا حرکت سریع چشم می شناسیم، حالت اصلی خواب ما را به وجود می آورد. اگر بخواهیم به طور کلی فرایند خوابیدن را بررسی کنیم، باید عنوان کنیم که این فرایند به چهار مرحله تقسیم می شود: مرحله اول شروع خواب است و مربوط به دقایق و بعضاً ساعت های نخستین خواب می شود، مرحله دوم را با نام خواب سبک می شناسیم، مراحل سوم و چهارم خواب نیز، خواب عمیق نام دارند که مهمترین و اصلی ترین مراحل خواب هستند. حرکت سریع چشم (REM) که پیش از این نیز توضیحاتی در خصوص آن داده شد، معمولاً، هر نود دقیقه یک بار در طول خواب انسان رخ می دهند؛ همان گونه که از نام اش پیدا است، طی این اتفاق، چشم های انسان شروع به حرکت کردن می کنند (با سرعتی زیاد). علاوه بر این طی REM، فعالیت مغز انسان به بالاترین حد ممکن خود می رسد و نیز در کنار مغز، بسیاری از نیروهای محرکه در بدن، فعالیت بیشتر و مؤثر تری از خود نشان می دهند. به طور کلی، امکان خواب دیدن (کابوس و  رؤیا) در تمامی مراحل خوابی که عنوان شد، قابل روی دادن هستند و نزدیک به هشتاد درصد افراد، زمانی که در دو مرحله اولیه خواب خود، اگر کابوس یا رؤیا ببینند (بیشتر کابوس)، از خواب بیدار می شوند و این در حالی است که این درصد تا عدد چهل برای کسانی که در مراحل سوم و چهارم یا خواب عمیق خود کابوس می بینند کاهش پیدا می کند. نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که امکان کابوس دیدن افراد، در هنگامی چشم با سرعت حرکت می کند (REM)، صرف نظر از این که در کدام مرحله از خواب خود باشند نیز وجود دارد. این اطلاعاتی است که در مقاله ای با عنوان «پزشک خانواده آمریکایی» منتشر شده است.

آمیگدالا یا بادامک مغز (ساختاری بادامی ‌شکل در دستگاه کناره‌ ای مغز که مرکز ترس است) که به طور اساسی توسط لوب ها یا نرمه های پیشین مغز، فعالیت شان تنظیم می شود، نقش بسیار مهم و اساسی ای در شکل گیری کابوس ها در هنگام خواب ایفا می کند. بنا به تحقیقات صورت گرفته و تصویر های تخصصی ای که از پیام رسان های عصبی در مغز گرفته شده اند، مشخص شده است که این بادامک مغز یا آمیگدالا، هنگامی که حرکات چشم در خواب سریع است، بیشترین فعالیت را از خود نشان می دهند. پاتریک  مک نامارا، کتابی در خصوص کابوس ها و راه حل هایی برای این معضل نوشته است و در این کتاب خود بیشتر سخن از این می گوید که آمیگدالا در مغز، نقش عمده ای در دریافت بازخورد های منفی، مانند ترس و خشم و عصبانیت دارد. این مسئله خود تا حدودی می تواند پرده از این مسئله بردارد که چرا به هنگام فعالیت بیش از اندازه آمیگدالا در مغز (به هنگام خوابیدن) می تواند در نهایت باعث ترس و وحشت فردی شود که کابوس می بیند.

یکی از محققان که لوونبرگ نام دارد در این خصوص عنوان کرد: «زمانی که وارد مرحله حرکات سریع چشم می شویم (در این مرحله است که دیدن رؤیا یا کابوس به وقوع می پیوندد)، در چگونگی کارکرد مغز تغییرات عمده ای حاصل می شود (بخش های مشخصی از مغز انسان، دیگر همانند حالت عادی فعالیت نخواهند کرد و این در حالی است که بخش های دیگری، فعالیت شان به مراتب بیشتر از حالت عادی می شود). در نهایت همین مسئله باعث می شود که به جای این که کلمه ها و چیز های کاملاً واقعی به ذهن انسان راه پیدا کنند، تصاویر، نماد ها و نشانه ها، احساسات و در نهایت استعاره ها جای این طرز تفکر واقعی و لفظی را میگیرند.».

کسانی که بیش از سایرین کابوس می بینند

همان گونه که پیش از این نیز عنوان شد، بیشتر این کودکان هستند که در معرض دیدن کابوس های شبانه قرار می گیرند و برخی از انسان های بالغ نیز کم و بیش، در طول زندگی خود تجربه دیدن کابوس را دارند. با این وجود سؤال دیگری که در این خصوص مطرح می شود این است که کدام دسته از انسان های بالغ هستند که بیشتر از سایرین در معرض مشاهده کابوس و به عبارت دیگر رؤیاهای ناخوشایند قرار می گیرند؟

برای پاسخ به این سؤال توجه شما را به مطالبی که در این خصوص عنوان خواهیم کرد، جلب می کنیم: تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات همه حاکی از آن است که سن و سال فرد، خصوصیات شخصیت فرد و در نهایت آسیب های روحی و روانی که افراد در طول زندگی خود تجربه می کنند به طور قابل ملاحظه ای بر این مسئله تأثیر گذار خواهند بود که چند وقت یک بار این گونه کابوس ها گریبان گیر خواب شبانه افراد شوند. در سال 1990 تحقیقاتی انجام شد و نتایج آن در ژورنالی با نام «روانشناسی نا به هنجاری ها» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات گروهی از دانش جویانی مد نظر قرار گرفتند که برای مدتی مجبور بودند زمان زیادی را صرف مطالعه دروس خود کنند. این نتایج حاکی از آن بود که بالغ بر چهل و هفت درصد از کل این دانش جویان، در یک بازه زمانی دو هفته ای، حداقل یک با دو بار در طول هفته، دچار کابوس های شبانه می شدند. نکته ای که در خصوص این تحقیقات وجود داشت این بود که هیچ یک از افرادی که کابوس می دیدند، سابقه تجربه های بسیار بد و یا اضطراب و استرس شدید نداشتند. همین مسئله باعث شد تا همگان به این فکر فرو بروند که کمی در خصوص کابوس های شایع در میان افراد بالغ اشتباه می کرده اند و این گونه به نظر می رسد که کابوس دیدن در میان افراد بالغ، شایع تر از آن چیزی است که پیش از آن فکر می کرده اند. این مقاله ادامه دارد...ترجمه  itrans.ir 

در سیارک بخوانیم:

اختلال عجیب و غریب خواب 10 مورد 

راهکارهایی برای رفع خستگی ناشی از کمبود خواب 

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود 

چرا داشتن خواب کافی برای بدن لازم است

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا کابوس می بینیم بخش دوم

در

و اما نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نخواهد بود این است که برای برخی افرادی که ترسی دائمی از اتفاقی ناخوشایند که ممکن است برایشان رخ دهد، دارند (برای نمونه کسی که همیشه از این می ترسد که کسی با چاقو به او حمله کند و یا کسی که از تصادف کردن می ترسد)، در نهایت دچار کابوس های شبانه خواهند شد و این نکته نیز از عوامل مهمی به شمار می رود که کابوس های شبانه را تحریک می کند. در سال 2014 نیز تحقیقاتی صورت گرفته و نتایج این تحقیقات در ژورنال «پزشکی و سلامت» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات، افرادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند که متأسفانه از نعمت دیدن محروم اند. نتایج این تحقیقات حاکی از آن بود که این افراد (نابینا) تا چیزی حدود چهار برابر بیشتر از افراد عادی در هنگام شب کابوس می بینند. مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که این کابوس ها، بیش از هر چیز دیگری به احساساتی مربوط می شوند که افراد نابینا در طول روز تجربه کرده و با آن ها دست و پنجه نرم می کنند. برای نمونه یکی از این احساسات نا خوشایند این است که یک فرد نابینا زمانی که یک فنجان قهوه در دست می گیرد تا بنوشد، به طور کاملاً غیر ارادی، این ترس به سراغ او می آید که نکند این فنجان قهوه را بریزد و یا این که نتواند آن را به درستی به سمت دهان خود هدایت کند و ترس از این که چنین اتفاقی او را خجالت زده کند، برای او بسیار نا خوشایند خواهد بود.

لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «به عقیده من، این مسئله (دیدن کابوس)، بیش از هر چیز دیگری به آسیب های روحی و روانی فرد بستگی دارد. البته این گونه به نظر می رسد که چگونگی شخصیت یک فرد، نقش مهم تری از این آسیب ها دارد.». او در ادامه صحبت های خود اضافه کرد که هر چه افراد حساس تر و شکننده تر باشند، برای نمونه کسانی که از رو به رو شدن با مسائل و مشکلات زندگی واهمه دارند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و نیز کسانی که در صورت مواجه با مشکلی نا خوشایند، به سرعت دست و پای خود را گم می کنند و حتی فکر فائق آمدن بر آن را نمی توانند بکنند، بیشتر در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. و این مسئله علتی بسیار ساده دارد: زندگی و انتخاب هایی که در طول زندگی افراد باید بگیرند و در مواقعی با آن مواجه می شوند، برای آن ها بیش از حد توان شان است.».

حقیقتی تاریک در پس کابوس ها

چند عامل، مسبب بروز کابوس های شبانه وجود دارند که در بسیاری از افرادی که از این مسئله رنج می برند، شایع است. از آن جمله اند مرگ و قتل. البته منظور ما از مرگ، صرف مردن افراد نیست و در ادامه با ادای توضیحاتی در این خصوص، بیشتر متوجه این مسئله خواهید شد. در حقیقت منظور از مرگ، تغییر چیزی و یا حتی پایان پذیرفتن آن است. برای نمونه اگر بخواهیم روابط میان والدین و فرزندان شان را در این خصوص به میان بیاوریم، مرگ به زمانی اطلاق می شود که برای نمونه کودک یاد می گیرد که روی پا هایش ایستاده و برای نخستین بار راه برود؛ و یا زمانی که برای بار اول وارد مدرسه یا پیش دبستانی می شود؛ و یا زمانی که فرزند برای نخستین بار یاد می گیرد که کنترل یک خود رو را به دست بگیرد. تمامی این اتفاقات احساسی مرگ گونه را در والدین پدید می آورند؛ احساس از دست دادن چیزی که برای شان بسیار عزیز است. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «تصور کردن این که کودک مان دارد می میرد و به مرور بدل به چیزی متفاوت می شود، بیشتر از هر چیز دیگر، ناشی از طرز تفکری است که همه افراد در خصوص زمان و گذرا بودن اش دارند و این که چقدر زود زمان می گذرد. حال کودکی که زمانی او را در گهواره می خواباندید و هیچ نعمتی در دنیا قادر به برابری با در آغوش کشیدن کودک دل بندتان را نداشت، دیگر شباهتی به روز های اولیه خود ندارد و به مرور در حال تبدیل شدن به یک انسان کاملاً مستقل است.».

قتل نیز همانند مرگ به تغییر و یا به یک پایان اشاره دارد، با این تفاوت که این تغییر یا پایان تحمیلی است. بسیاری از افراد هستند که زمانی که قصد دارند تغییر عمده ای در خصوص خود و یا زندگی شان به وجود بیاورند و یا این که روندی که تا زمان حال حاضر زندگی شان ادامه یافته است را متوقف کنند، اغلب چنین احساسی به آنها دست می دهد و کابوس هایی با این محتوا می بینند که کسی به دنبالشان است و قصد کشتن شان را دارد. لوونبرگ، برای این که ایده کامل تر و دقیق تری در خصوص این نظریه پیدا کنیم، مثال کسی را می آورد که قصد دارد رابطه اش با همسر و شخصی که بسیار به او نزدیک است را به هم بزند. مثال دیگر زنی است که در دوران بادرداری خود به سر می برد؛ بارداری نیز از جمله حالاتی است که تغییرات عمده ای در طرز تفکر و احساسات فرد به وجود می آورد.

با این وجود، علل کابوس هایی که بعضاً افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند، محدود به مطالبی که عنوان نمی شود و برای برخی ممکن است علت اصلی کابوس، ریشه در مسائل و مشکلاتی داشته باشد که سال ها پیش در زندگی خود تجربه کرده است. یکی از کسانی که به واسطه دیدن کابوس های مکرر و برای درمان به لوونبرگ مراجعه کرده بود، به او گفته بود که کابوس هایی می بیند که خواب شب او را کاملاً مختل کرده است؛ در یکی از کابوس های اش، شوهرش نقش اصلی را ایفا می کرد و اقدام به رها کردن او  در یک پارکینگ عمومی وسایل نقلیه بسیار ترسناک می کرد و این درحالی بود که همه جا تاریک بود و شب هنگام بوده است. کابوس دیگری که این فرد می دید، این بود که در یک درگیری به او حمله می شود و به او آسیب می رسانند. نکته جالب توجه در خصوص این فرد مراجعه کننده وجود داشت این بود که از ازدواج و همسرش بسیار راضی بود و احساس خوشبختی می کرد، از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشت و در رفاه کامل به سر می برد و در نهایت اختلالی و یا بیماری ای هم در خصوص سلامتی اش گریبان گیرش نشده بود و از این نظر هم مشکلی نداشت، بنا بر این می توان گفت که فردی کاملاً خوشبخت است و دیدن چنین کابوس هایی آن هم توسط چنین فردی، لوونبرگ را به فکر فرو برد. پس از ادامه صحبت های لوونبرگ با این فرد مراجعه کننده مشخص شد که مسئله مربوط به سالیان دور و کودکی این فرد می شود. بیایید نگاهی به صحبت های لوونبرگ در این خصوص بیندزیم: «من برای مدتی طولانی با این مراجعه کننده خود صبحت کرده و پای صحبت ها یش نشستم و در نهایت به این مسئله پی بردم که پدر و مادر او در طول دوران کودکی اش، به هیچ عنوان رفتار شایسته ای با او نداشته اند. او به این نکته اذعان کرد که پدر و مادرش با او به گونه ای رفتار می کردند که به مرور زمان احساس کرد که به نظر می رسد پدر و مادرش از به دنیا آوردن او پشیمان هستند و به هیچ عنوان او را دوست ندارند. در نهایت مشخص شد که هیچ کسی پیدا نشده بود که در طول دوران کودکی این مراجعه کننده من، به او کمکی بکنند تا از این آسیب های روحی و روانی ای که پدر و مادر اش متوجه حال او می کردند، جلوگیری کند و مشخصاً خود کودک هم به تنهایی قادر به فائق آمدن به چنین مسئله ای نخواهد بود. این عوامل دست به دست هم داده و باعث شدند تا این گونه احساسات در وجود این مراجعه کننده من نهادینه شوند و به زندگی آینده او راه یابند.».

هدف از عنوان کردن این اتفاق ناخوشایندی که گریبان گیر این فرد شده و زندگی اش را تحت تأثیر قرار داده بود این است که این نکته را گوش زد کرده باشیم که مسائل و مشکلات روحی و روانی ای که در دوره های متفاوت از سنین افراد گریبان گیرشان می شوند، باید در همان زمان فکری به حال شان شود و از عمیق تر شدن آن احساسات جلوگیری شود، در غیر این صورت سرخوردگی و احساسات ناخوشایند ناشی از این گونه مشکلات، زندگی آینده فرد را تحت تأثیر قرار خواهد داد و بخشی از شخصیت او را شکل خواهد داد. متأسفانه آسیب های روحی و روانی ای که فرد در طول دوران کودکی خود به واسطه عوامل مختلف (غالباً پدر و مادر) از آن ها رنج می برد، زندگی آینده فرد را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد، از جمله مشکلاتی که به این واسطه حادث می شوند، به این موارد می توان اشاره کرد:

  • فرد در زندگی آینده خود به شدت احساسی مبنی بر نا ایمن بودن پیدا خواهد کرد و هیچ گاه آن گونه که باید و شاید احساس امنیت را تجربه نخواهد کرد،
  • این گونه افراد مرتب به دنبال این هستند که دیگران مهر تأیید بر آن ها بگذارند و متأسفانه اعتماد به نفس کافی برای انجام کار های خود را بدون چنین تأییدیه هایی را ندارند،
  • نکته نهایی که در این افراد وجود دارد این است که زمانی که از آن ها انتقاد می شود، به شدت احساس نا خوشایندی پیدا می کنند و احساسی به آن ها دست می دهد که گویی زیر فشار حمله از جانب شخصی قرار گرفته باشند و انتقاد شدن از آن ها را به هیچ عنوان بر نمی تابند.

به همین خاطر است که با جرأت می توان گفت که تجریبات زندگی ما، صرف نظر از این که مربوط به زمان حال باشند یا گذشته، نه تنها قادر خواهند بود زندگی واقعی ما را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهند، بلکه رؤیا ها و بعضاً کابوس هایی که در طول شب می بینیم نیز، به طور گسترده ای وابسته به همین تجربیات خواهند بود.

برای جمع بندی مطالبی که تا کنون عنوان شد، سعی می کنیم مطلب را به گونه ای به پایان ببریم که حتی الامکان راهکاری برای جلوگیری از تکرار و وقوع این گونه کابوس ها در اختیارتان گذاشته باشیم. نکته ای که در این خصوص باید مد نظر قرار دهیم این است که اگر قصد داریم کنترل بیشتری بر رؤیا ها و کابوس های شبانه خود داشته و درک دقیق تر و کامل تری از آن ها به دست آوریم، اولین اقدامی که باید انجام دهیم این است که آن دسته از مسائل و مشکلاتی را که در طول روز سبب آزار دادنمان می شوند را به خوبی شناسایی کرده و در جهت رفع آن ها تلاش کنیم. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: « زمانی که بیدار هستیم و در تمامی طول روز، همگی ما به عنوان انسان با خودمان صحبت می کنیم و فکر می کنیم و این مسئله کاملاً طبیعی است. نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که در هنگام خوابیدن نیز این روند فکر کردن متوقف نمی شود و این مسئله، صرف نظر از آن که انسان خواب باشد یا بیدار، ذاتی او است.». و اما راهکاری لوونبرگ برای این مسئله پیشنهاد می کند این است که: «تا جایی که برای تان مقدور است، در طول روز و زمانی که بیدار هستید، راجع به مسائل و مطالبی فکر کنید که ماهیتی مثبت دارند و اجازه ورود افکار منفی را به خود ندهید. این گونه می توانید کمک شایانی به خود کنید تا در هنگام شب نیز رؤیا هایی شیرین و زیبا را جایگزین کابوس های آزار دهنده کنید.».

در سیارک بخوانیم:

علل اصلی دیدن کابوس چیست بخش اول 

بختک چیست و سراغ چه کسانی می رود 

اختلال عجیب و غریب خواب 10 مورد 

راهکارهایی برای رفع خستگی ناشی از کمبود خواب 

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود 

چرا داشتن خواب کافی برای بدن لازم است

نظرات

در ادامه بخوانید...

کابوس با خواب بد چه تفاوتی دارد ، از کجا می آید و چگونه با آنها کنار بیاییم

در

کابوسفقط 5٪ از افراد بیش از یک بار در هفته کابوس می بینند.

  
کابوس ها چنان خواب های وحشتناکی هستند که فرد با وحشت و هراس از خواب بیدار می شود. کابوس ها با خواب های بد فرق دارند. از نظر فنی ، اگر یک خواب بد شما را از خواب بیدار نکند ، یا حتی سعی در بیدار شدن نداشته باشد ، کابوس نیست. خواب های بد نوع کابوس های جدی و کمتر مخرب هستند. مانند کابوس ها ، خواب های بد ممکن است از نظر احساسی خرد کننده باشند ، اما استرسی که ایجاد می کنند شدت کمتری دارد. 

 

هیچ کس از کابوس مصون نیست. اگرچه به ندرت در یک فرد متوسط ​​اتفاق می افتد. فقط 5٪ از افراد بیشتر از یک بار در هفته کابوس می بینند.

در طول خواب REM ، شدت احساسات منفی تجربه شده می تواند منجر به بیدار شدن شود. بنابراین ، از یک کابوس ، مانند بختک می توانید ناگهان در رختخواب با وحشت و هراس از خواب بپرید و هرگز خوابتان نبرد. یا تا حدی از خوابیدن ، احساس ترس داشته باشید که حاضر نباشید چشم روی هم بگذارید.

 

رایج ترین کابوس ها کدامند؟

هیچ کدام از ما دوست نداریم کابوس ببینیم. اما حقیقت این است که همه ما از بسیاری جهات رویاهای مشابه را می بینیم. این مطالعه که بیش از 10 هزار گزارش رویایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است ، رایج ترین مضامین کابوس را شناسایی کرده است:

پرخاشگری جسمی
تعارضات بین فردی
تجربه بد و درماندگی
جای تعجب نیست که معلوم شد ترس رایج ترین موضوع است. اما ترس همیشه در کابوس ها حضور ندارد. دانشمندان دریافته اند که یک سوم کابوس ها شامل ترس نیستند ، اما احساسات دیگری نیز در خود دارند: غم ، اندوه ، گناه ، حسرت یا انزجار.

طبق تحقیقات جنسیتی M. Shredl ، زنان بیشتر از مردان کابوس می بینند. این مطالعه نشان داد که مردان عمدتا در مورد بلایای طبیعی و خشونت کابوس می بینند ، در حالی که زنان در مورد روابط بین فردی کابوس می بینند.

 

کابوس ها از کجا می آیند؟

ما دقیقاً نمی دانیم هدف از خواب چیست و چه عواملی باعث ایجاد کابوس می شود. این سوال در واقعیت مجازی و در تئوری مدل سازی خطر در حال توسعه است . شاید کابوس های شبانه همان چیزی باشد که مغز برای دیدن آمادگی برای مشکلات و خطرات احتمالی در زندگی واقعی مشاهده می کند. همچنین ، از طریق کابوس ، مغز می تواند موارد زندگی را که باید به آنها توجه کنیم ، برقرار کند.

 

ممکن است کابوس ها ، به طور کلی مانند رویاها ، عملکرد جداگانه ای نداشته باشند ، که این یک محصول جانبی از فعالیت های دیگر بدن باشد. اما اکثر دانشمندان هنوز معتقدند که خواب و کابوس برای یک هدف خاص است .


چرا کابوس ها خطرناک هستند؟

کابوس ها نه تنها بر وضعیت عاطفی ما تأثیر می گذارند ، بلکه می توانند باعث مشکلات خواب شوند. کابوس ها خواب را مختل می کنند و ممکن است روز بعد احساس خستگی کنید. و گاهی اوقات آنقدر آسیب زا هستند که می توانند باعث ترس شما از خوابیدن دوباره شوند.

برخی از اختلالات خواب می تواند با خواب و کابوس های بد همراه باشد. بی خوابی می تواند خواب ها را نگران کننده تر کند. به نوبه خود ، کابوس ها می توانند باعث بی خوابی شوند.


سندرم آپنه انسدادی خواب ، به دلیل توانایی آن در ایجاد اختلال در خواب REM ، می تواند باعث رویاهایی با محتوای منفی عجیب و غریب شود. نارکولپسی (اختلالی که شامل خستگی شدید در روز و ریتم شبانه روزی نامنظم است) نیز می تواند منجر به کابوس شود. کابوس می تواند همراه با سندرم به اصطلاح "پاهای بیقرار" باشد.

 

به طور کلی ، کابوس می تواند با طیف وسیعی از مشکلات روحی و جسمی مرتبط باشد. آنها می توانند هم علامت بیماری های دیگر باشند و هم به وخامت سلامتی کمک می کنند.

 

4 مرحله درمان برای کابوس ها

اگر می خواهید از شر کابوس ها خلاص شوید ، خواب خود را بهتر کنید. تعیین علت احتمالی کابوس های شبانه اولین قدم مهم در برخورد با آنهاست. برای تعیین آنها ، ارزش کمک گرفتن از یک دکتر را دارد.

 

روانشناس بالینی M. Brius نیز موارد زیر را توصیه می کند :

استرس را به حداقل برسانید. استرس در زندگی روزمره برای کابوس ها مهم است. شناسایی منابع استرس و اضطراب و یادگیری نحوه کنترل استرس می تواند به کاهش کابوس ها و خواب های بد کمک کند.


میزان مصرف دارو را تنظیم کنید . بسیاری از داروها می توانند به کابوس شبانه کمک کنند ، از جمله داروهای فشار خون و بی خوابی. با پزشک خود در مورد اینکه داروها چگونه روی خواب تأثیر می گذارند صحبت کنید. اگر دارو یا دوز آن را تغییر دهید ممکن است از کابوس ها خلاص شوید.


با یک متخصص  مشورت کنید و روش برخورد با کابوس ها را تعیین کنید.
آکادمی پزشکی خواب آمریکا دستورالعمل های کلی برای درمان موثر اختلالات خواب را که شامل کابوس می شود ، توصیه می کند. براساس یک بررسی جامع ، دو گزینه اصلی ارائه شده است: روان درمانی (براساس روش تمرین تصویر ذهنی) و دارویی (براساس داروهایی مانند ونلافاکسین یا پرازوسین).

داده ها نشان می دهد که این دو مداخله به همان اندازه موثر هستند و بنابراین ارزش دارد که یک روش روان درمانی را قبل از درمان دارویی امتحان کنید. برای تأثیرگذاری بیشتر این روش ، در نظر گرفتن زمینه و ماهیت کابوس ها مهم است.


چهار مرحله روش تمرین تصویر ذهنی

1. طرح یا عناصر اصلی کابوس خود را بنویسید

بهترین راه برای این کار استفاده از قلم و کاغذ است. یا یک ضبط کننده صدا برای ضبط شفاهی. آنها را نزدیک تخت خود نگه دارید. به دلیل تحریک زیاد نور از تلفن یا رایانه لوحی خود استفاده نکنید.

کمی بعد وقت بگذارید و یادداشت های خود را به متن دقیق تری تبدیل کنید. نکته اصلی درک ترسناکترین عناصر خواب است. به عنوان مثال ، آسیب جدی یا مرگ ، تصاویر یا صداهای وحشتناک و در واقع ، آنچه منجر به پایان خواب شد.


 توجه داشته باشید که این امر می تواند از نظر عاطفی برای افرادی که دچار اختلال استرس پس از سانحه شدید ( PTSD ) ، مشکلات تفکیک یا سایر اختلالات روانی شدید هستند ، چالش برانگیز باشد. اگر در یکی از این گروه ها قرار گرفتید ، قبل از اقدام به این روش مطمئن شوید که از حمایت حرفه ای یا شخصی برخوردار هستید.

2. رویا را روی برگه دیگری یادداشت کنید.

مسیر داستان را تغییر دهید تا منجر به پایان مثبت شود. به تخیل نیاز دارید ، اما می توانید روی داستانهای آشنا از ادبیات یا سینما تمرکز کنید. داستان می تواند غیر واقعی باشد ، ناجی ها می توانند به آن معرفی شوند ، می توان به استفاده از ابرقدرت ها یا ابزارهای واقعی حفاظت و غیره متوسل شد.

3. قبل از خواب ، با یک رویای دوباره هماهنگ شوید

هر مرحله زیر را دنبال کنید و هیچ یک از آنها را از دست ندهید. توجه داشته باشید که قصد ساده برای خلاص شدن از شر کابوس بلافاصله و برای همه مناسب نیست. عناصر تکنیک رویای شفاف در مراحل وجود دارد - این تجربه فهمیدن اینکه شما در خواب هستید ، در طول خود خواب مهم است. اگر رویای واضحی رخ نمی دهد گیج نشوید. حتی بدون این تجربه می توانید نتایج خوبی کسب کنید.

 

مرحله 1. به خود بگویید (از این کلمات دقیق استفاده کنید): "اگر یا هنگامی که من همان کابوس را می بینم ، به جای آن می توانم این رویای بهبود یافته را با نارضایتی خوب ببینم."

 مرحله 2. جزئیات رویای بازنویسی شده را از ابتدا تا انتها ارائه دهید. هر قسمت را بررسی کنید و مطمئن شوید که واقعاً می توانید آن را ببینید یا احساس کنید.

مرحله 3. قبل از اینکه بخوابید ، عبارت مرحله 1 را دوباره تکرار کنید.

مرحله 4. به محض اینکه شروع به درست کردن آن کردید ، از رویای بازنویسی شده خود شاد شوید! شما در راه مدیریت محتوای رویایی خود هستید.

 

هر بار که دوباره کابوس می بینید و یا می ترسید که دوباره عود کنند ، این روش را تکرار کنید. اگر اولین بار کار نکرد ناامید نشوید. به آزمایش مجدد در مورد خواب ادامه دهید. به هر حال همه تلاش ها منبع خوبی برای اطلاعات درمانگر یا روان درمانگر شما خواهد بود. اجازه دهید روش برای حداقل 10 روز آزمایش شود. به مشکلاتی که با آن روبرو هستید توجه کنید.


 
دلایل عمده عدم موفقیت ، استفاده از الکل یا حشیش است (سعی کنید مدتی خودداری کنید و از این روش استفاده کنید) و مشکلات تنفسی مرتبط با آسم ، آلرژی یا آپنه را حل کنید. در مورد این مشکلات بیشتر راهنمایی کنید و اگر مشکوک به اختلال جدی در خواب هستید ، باید به یک متخصص یا متخصص خواب در زمینه مغز و اعصاب ، روانشناسی اعصاب یا روانشناسی بالینی مراجعه کنید.

در حالی که روش تمرین تصویر ذهنی برای همه مشکلات کابوس مانند PTSD موثر نیست ، اما در واقع در کاهش تعداد کابوس ها و از بین بردن آنها کاملاً موثر است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

دانشمندان توضیح می دهند که چرا بزرگسالان کابوس می بینند و چگونه از شر کابوس خلاص شوند

در

چه خوب است اگر کابوس ها خود به خود برطرف شوند. با این حال، گاهی اوقات آنها واقعاً زندگی را خراب می کنند و از خواب کافی جلوگیری می کنند و اعصاب شما را مختل می کنند. دانشمندان متوجه شده اند که رویاهای وحشتناک از کجا می آیند و آیا می توانید خودتان از شر آنها خلاص شوید. در این مقاله در مورد جدیدترین تحقیقات معتبر صحبت کردیم.

 

کابوس

کابوس ها از کجا می آیند

با افزایش سن، افراد نسبت به دوران کودکی کمتر تحت تاثیر کابوس قرار می گیرند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها از چیزی نمی ترسند. "هیولای زیر تخت" و ترس از تاریکی اغلب با تصاویر و اتفاقات وحشتناک در رویاها جایگزین می شود. یک متاآنالیز مطالعات در طول سال‌ها، که در نوامبر 2022 منتشر شده ، بر این واقعیت استوار است که حدود 85٪ از بزرگسالان حداقل یک بار در سال و 6٪ یک بار در هفته کابوس می بینند. آکادمی پزشکی خواب آمریکا کابوس ها را به عنوان رویاهای واضح و واقعی تعریف می کند که اغلب تهدیدی برای زندگی یا ایمنی است.

 

کابوس

 

تقریباً همه کابوس را در خواب می بینند: استرسی که به طور اجتناب ناپذیری در طول روز روی افراد تأثیر می گذارد مقصر است. یک محرک رایج برای رویاهای منفی، احساس دائمی اضطراب است:

  • در مورد هر رویداد آینده،
  • در مورد آینده شخصی به طور کلی،
  • در مورد خانواده، دوستان یا کار،
  • در مورد رفاه مادی
  • در مورد سلامتی خود یا عزیزان
  •  

بیخوابی

 

بسیاری از دانشمندان رویاها را تلاش ذهن برای درک هر رویدادی از گذشته یا پیش بینی رویدادهایی که هنوز رخ نداده اند می نامند. اگر زندگی فردی پر از نگرانی در مورد آینده یا پشیمانی از گذشته باشد، جای تعجب نیست که رویاهای ناخوشایندی به سراغش بیاید.

تحقیقات نشان می دهد که سایر علل شایع عبارتند از: کمبود استراحت، مشکلات تنفسی در طول خواب، اختلالات خوردن، مصرف بیش از حد الکل و برخی داروها مانند مسدود کننده های بتا.

 
کابوس
 

خواب های بد چه می خواهند بگویند

چندین نظریه برای رمزگشایی این یا آن رویای ناخوشایند وجود دارد. به عنوان مثال، روانپزشکان زیگموند فروید، کارل یونگ و پیروان آنها تفسیر های کابوس معمولی را مانند این توضیح دادند:

  • کابوس تعقیب - می خواهید از برخی رویدادها اجتناب کنید، اما به احتمال زیاد، در واقعیت انجام این کار غیرممکن است.
  • کابوس از دست دادن دندان  یک نگرانی در مورد سلامت و ظاهر شما است.
  • کابوس برهنه شدن در یک مکان عمومی  - یک رویا از احساس افسردگی، شرم، رنجش و همچنین ترس از نشان دادن نقاط ضعف خود صحبت می کند.
  • کابوس سقوط از ارتفاع زیاد - عدم اطمینان از اینکه می توانید با این یا آن موقعیت کنار بیایید، عدم حمایت عزیزان.
  • کابوس رانندگی در یک ماشین بدون مدیریت  یک ترس به دلیل عدم کنترل بر زندگی شما است.

 

کابوس

 

با این حال، تفسیرها ممکن است برای همه یکسان نباشد. بهترین راه برای اینکه بفهمید چرا این یا آن تصویر ترسناک را در خواب می بینید این است که خودتان آن را تجزیه و تحلیل کنید.

پاسخ به این سؤالات ممکن است وضعیت کابوس را روشن کند:

  1. وقتی خواب بدی دیدم دقیقا چه احساسی داشتم: ترس، سردرگمی، ناامیدی؟
  2. چه تصاویری در رویاهای من تکرار می شود: یک فرد آشنا، یک موقعیت، یک هیولا؟
  3. در آستانه کابوس چه اتفاقی افتاد: مشکلات در محل کار، نزاع با یک دوست، تغییر غیر منتظره در برنامه ها، جدایی از یک عزیز؟
  4. آیا روز خاصی هست که خواب های بد ببینم؟ به چی ربط داره؟

مقابله با کابوس های مکرر بسیار مهم است، زیرا آنها بر سلامت روحی و جسمی تأثیر منفی می گذارند. به عنوان مثال، خطر ابتلا به افسردگی و بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهند.

 

بیخوابی

 

هفت قدم برای خلاص شدن از شر کابوس ها

مرحله 1. علل احتمالی رویاهای بد را بررسی کنید.

در بالا نوشتیم که عوامل زیادی می‌توانند خواب ضعیف را تحریک کنند: افزایش اضطراب، استرس، اختلالات عصبی، داروهای جدید، اختلال در الگوهای خواب و استراحت، فعالیت بدنی کم و پرخوری. آیا آنها در مورد وضعیت شما صدق می کنند؟ اغلب دلیل در سطح نهفته است. شاید شما فقط زمان زیادی را در یک فضای محدود صرف خواندن اخبار می کنید؟ سپس نوبت به تغییر روال خود می رسد. یا شاید خواب های بد به تجربیات آسیب زا در گذشته مربوط می شود؟ 

 

مرحله 2. افکار و احساسات خود را دنبال کنید.

در طول روز به آنچه شما را خوشحال یا ناراحت می کند توجه کنید. این احتمال وجود دارد که در حال اغراق در ترس خود هستید. سعی کنید الگوهای فکری و احساسی را بگیرید و جلوی خودتان را بگیرید. عینیت را پرورش دهید.

مرحله 3. نگرانی را با خود به رختخواب نبرید. 

وقتی به رختخواب می روید هر ترسی را پشت سر بگذارید. خودتان را برای استراحت آماده کنید: روی ریتم تنفس خود تمرکز کنید، بگذارید افکار بیایند و بروند، روی آنها تمرکز نکنید. برای غلبه بر اضطراب، تکنیک های خاصی را امتحان کنید .

 

 دختر

 

مرحله 4: تمرین درمانی تصویرسازی کابوس را امتحان کنید.

ابتدا کابوس خود را با جزییات توصیف کنید. می‌توانید پایان را بازنویسی کنید: آن را مثبت کنید، هیولا را به حیوانی بی‌آزار و خود را به یک ابرقهرمان تبدیل کنید. قبل از رفتن به رختخواب، طرح به روز شده را تجسم کنید.

مرحله 5. یک دفتر خاطرات رویایی داشته باشید و یاد بگیرید که کابوس ها را کنترل کنید.

هر روز صبح، داستان ها و تصاویری که در شب می آیند را یادداشت کنید. برخی بر این باورند که این عمل به "نظم" رویاها و مدیریت آنها کمک می کند. به عنوان مثال، اگر یک کابوس "سقوط" دیدید، استراحت کنید و به خود اجازه دهید ایمن فرود بیایید. کسی تعقیب می کند - بایست و به طرف تعقیب کننده برگرد. به عنوان دوستان به شیاطین و هیولاهای خود سلام کنید. یونگ نوشت که تصاویر ترسناک می توانند انعکاسی از سمت تاریک درونی یک شخص باشند - سایه شخصی او. کابوس‌ها گاهی نشان می‌دهند که رویاپرداز باید با چه ویژگی‌های منفی کار کند تا شادتر شود.

 

مرحله 6. یک فضای امن را تجسم کنید.

قبل از رفتن به رختخواب، خود را تصور کنید که دوست دارید کجا باشید: در ساحل دریا یا رودخانه، در یک چمنزار زیبا، در یک خانه روستایی دنج. اگر انجام این کار دشوار است، برای خواب آرام به آهنگ های درمانی گوش دهید.

مرحله 7 روی کابوس ها تمرکز نکنید.

بدانید که اینها فقط رویاهایی هستند که ربطی به واقعیت ندارند. اجازه ندهید در طول روز باعث ترس و استرس بیشتری شوند. روی رویدادهای مثبت زندگی تمرکز کنید. 

کاربر گرامی شما هم کابوس می بینید؟ تجربیات خود را به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا زمانی که چشمانتان پوشیده شده است میتوانید در یک خط کاملا مستقیم حرکت کنید

در

 

در افراد مضطرب احتمال حرکت به چپ زمانی که چشمانشان پوشیده شده؛ بیشتر است.


آیا شما میتوانید زمانیکه چشمانتان پوشیده شده است در یک خط کاملا راست حرکت کنید؟خوشبختانه این مهارت معمولا خواسته نمیشود چرا که مردم در انجام آن خوب نیستند.اکثرا به یک سمت منحرف میشوند.و جهتی که به سمت آن منحرف میشوید ممکن است مرتبط با شخصیت شما باشد.افرادی که بیشتر مضطرب هستند،برای مثال،تمایل به کشیده شدن به سمت چپ را دارند.این مفهوم میتواند به دانشمندان کمک کند تا محل قرارگیری این ویژگی های شخصیتی در مغز را شناسایی کنند.(اگر به این فکرمیکنید که اگر از شما خواسته شده بود با چشمان پوشیده در اطراف راه بروید ممکن بود استرس بگیرید،بله درست است- و این فکر را فعلا نگه دارید)


ماریو ویک(Mario Weick)،یک روانشناس در دانشگاه کِنت انگلستان و همکارانش علاقه مند به دو دسته ی احساسات و انگیزه ها بودند که میتوانند در توصیف شخصیت فرد به کار روند.یک دسته، که روانشناسان سیستم رویکرد رفتاری (BAS)می نامند،شامل احساسات مثبت و دنبال کردن لذت میشود.دسته ی دیگر سیستم بازداری رفتاری است(BIS).این دسته شامل اضطراب و جلوگیری از بروز احساسات میباشد. ویک بیان میکند که دو سیستم با یک دیگر کار میکنند تا خواسته ها و انگیزه های ما را در تعادل نگه دارند.یک فرد ممکن است در یک دسته بندی خاص یا دسته بندی دیگر امتیاز بالایی کسب کند،شخصی با امتیاز BIS بالا خیلی محتاط و نگران ،درمقابل شخصی با BAS بالا رانده و شاد خواهد بود.اما همچنین میتوان در هر دو زمینه امتیاز بالا گرفت.


مطالعات گذشته BAS ،دسته ی شخصیت بیشتر مثبت، را به سمت چپ مغز مرتبط کرده اند. اشاره هایی وجود داشته که در شرایط خاص،این فعالیت توجه یک فرد را به طرف راست تغییرمیدهد.(سمت چپ مغز شما طرف راست بدنتان را کنترل میکند و بالعکس).


ویک میخواست بداند که ایا این اثر در شخص با چشمان پوشیده که تلاش میکند در یک خط راست حرکت کند ظاهر میشود یا خیر. وی 78 دانشجو که بیشترشان خانوم بودند را جمع کرد.افراد یک پرسشنامه شخصیت را که به آن ها امتیازی برای BIS و BAS میداد،پر کردند.سپس آن ها در یک اتاق معمولی ایستادند و به یک ایکس روی زمین که 6متر جلوتر از آن ها قرارداشت ، نگاه کردند.پس از پوشیدن "عینک چشم بسته" که بینایی آن ها را مسدود میکرد،تلاش کردند در یک خط راست به سمت ایکس حرکت کنند.


در پایان هر راه رفتن،یک آزمایشگر افراد را متوقف کرده ،آن ها را به شروع بازگردانده و به آن ها اجازه میداد تا عینک های خود را بردارند و دوباره به ایکس نگاه کنند. سپس افراد دوباره راه میرفتند.هر فرد 20 بار با چشمان پوشیده راه میرفت درحالیکه یک سیستم دوربین ضبط حرکت ،مسیر وی را ثبت میکرد.(افراد یک نشانگر بالای سرشان میپوشیدند تا دوربین آن ها را دنبال کنند.)


"برای ما خیلی عجیب بود که چقدر برای افراد سخت بود تا مستقیم راه بروند."ویک میگوید.علی رغم تقلا کردنشان،افراد به نظر میرسید از این چالش لذت میبرند. بزرگترین مصیبت احتمالا برای دستیار بود که افراد را به جلو و عقب راهنمایی میکردند، و در انتها بیش از 10 مایل را در طول ازمایش طی کردند.


خیلی نادر بود که کسی دقیقا روی ایکس بیاید.بیشتر افراد منحرف میشدند،ویک میگوید،گاهی اوقات راست و گاهی اوقات چپ.زمانیکه محققان به این مسیرهای پرپیچ و خم با هم نگاه کردند,بهرحال،روند هایی را مشاهده کردند.بیشتر به سمت چپ تا راست منحرف شده بودند(918 تا در مقابل 621).انحراف به چپ ها کمی بارزتر بودند،بطور میانگین به 34 سانتیمتر از هدف منتهی شده بودند.(انحراف به راست ها بطور میانگین 30 سانتیمتر از هدف).بیشتر افراد اکثریت راه رفتنشان را در سمت چپ تمام کرده بودند(48تا،درمقابلِ فقط 23 تا که اکثریت راه رفتنشان را در سمت راست تمام کرده بودند.) 7 نفر در تمام قدم زدن ها به چپ منحرف شدن درحالیکه تنها یک نفر همواره به راست رفت)


نهایتا،محققان نتایج راه رفتن افراد را با پرسشنامه شخصیتشان مقایسه کردند.آن ها مشاهده کردند که افرادی که BIS بالا گرفتند بیشترین تمایل برای انحراف به چپ را داشتند.به عبارت دیگر،آن هایی که مضطرب تر بودند احتمال بیشتری داشت به سمت چپ بروند.در میان افرادی که بطور خاص BIS پایین گرفته بودند،آن هایی که BAS بالا هم داشتند(رانده، دنبال کردن لذت) تمایل داشتند به راست بروند.


این بدان معنا نیست که شخصیت همواره نگران شما باعث سرگردانی شما به سمت چپ در کل زندگیست،بلکه،ویک معتقد است چالش کمی ترسناک راه رفتن با چشمان پوشیده شده به فعال کردن دسته صفت مضطرب در افرادی که بطور ذاتی به ان سمت متمایلند کمک کرد."ما شرایط برای ظهور تفاوت در تمایلات را ایجاد کردیم".

 

وی میگوید.
گرچه مشاهده ی کج رفتن قطب نماهای درونی افراد یک ترفند سرگرم کننده است،ویک میگوید این همچنین "یک یافته مهم است".این پیشنهاد میدهد که ویژگی ها ی محتاط و نگران BIS مرتبط به فعال سازی در سمت راست مغز میباشند.این با تحقیق قبلی مطابقت دارد،ویک میگوید.برای دانشمندان،این یک قدم کوچک،لرزان و غیر قطعیِ دیگر برای فهم طریقه کار کردن مغز است.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

درمان اضطراب بصورت طبیعی

در


 (سیارک) : بیایید یک روز از زندگی تان را در نظر بگیریم، نبضتان با سرعتی می زند که فکرش را هم نمی کردید، کف دستانتان عرق کرده و به دلایلی همه چیز غم افزاتر از حالت طبیعی به نظر می رسد. وحشت زده و عصبی هستید، همواره عصبی هستید و فکر می کنید که زندگی مانند یک قطار فشنگ با آخرین سرعت به سمت شما می آید. مرتبا سردرد ناراحت کننده ای دارید و با وجود اینکه شبها بیش از 8 ساعت می خوابید اما همیشه خسته هستید. شاید فکر می کنید: داره چه اتفاقی برای بدن من می افته؟ ساده است. شما اضطراب دارید.
اختلال اضطراب:
علائم و دلایل
اضطراب چیست؟
اختلالات اضطراب واقعی هستند و می توانند خیلی هولناک باشند. امروزه بسیاری از مردم در سراسر جهان هر روز اضطراب دارند بدون اینکه حتی آن را بشناسند. خیلی های دیگر هم شدیدا از علائم آن رنج می برند. فاکتورهای زیادی می توانند باعث اضطراب شوند و معمول ترین دلیل که زمینه همه آنها می باشد استرس است. البته هر کسی در زمانی از زندگی اش خواهد گفت " وای چقدر استرس دارم". اما اضطراب حتی اگر شما ندانید که استرس دارید می تواند پدیدار شود. چه از نظر جسمی خوب نباشید یا حادثه آسیب زایی را تجربه کرده باشید یا حتی اگر مجبور باشید کار زیادی را در زمان کوتاهی انجام دهید، اساس همه این مسائل استرس است. طی زمان این می تواند به یک توده مقاومت ناپذیری تبدیل شود که منجر به اضطرابی می شود که بدن شما را فرا می گیرد. این باعث می شود که اصلا حال خوبی نداشته باشید و مانع شرکت شما در فعالیتهای نرمالتان می شود.
علائم اضطراب
اگر اضطراب شما را ضعیف کرده تعیین آن خیلی مهارت می خواهد. اضطراب ارایه وسیعی از علائم را دارد که می توانند به عنوان علائم جسمی به نظر برسند ولی در واقع بیشتر تظاهرات ذهنی هستند که ذهن را درگیر کرده. این منجر به علائم واقعا جسمی می شود که می توانند کاملا ترسناک باشند. معمول ترین علائم جسمی دردسینه، تپش قلب، نفس نفس زدن، بیخوابی، گیجی خفیف حالت تهوع، و تنگی نفس باشند.
این علائم اگر تشخیص داده نشوند میزان اضطراب را بیشتر بالا می برند. اما علائم دیگری هم هستند که می توانند سلامت روان شما را تحت تاثیر قرار دهند. نه تنها شخصیت شما را تغییر می دهند بلکه این علائم روانی به بالا رفتن سطح اضطراب هم کمک می کنند. مثلا همیشه نگران هر چیز کوچکی هستید تا جایی که از پارانویا هم فراتر می روید و نگرانی نمی شناسید.
افراد مبتلا به اضطراب غالبا متوجه ان می شوند اما وقتی سعی دارند بر آن غلبه کنند احساس درماندگی می کنند. زندگی با اضطراب می تواند به راحتی تبدیل به افسردگی شود که فقط مانع می شود زندگی کامل و باارزشی داشته باشید. به این خاطر است که بیشتر مردم مبتلا هستند به داروهای تجویزی روی می آورند تا اثرات مستقیم اضطراب را از بین ببرند. این بخاطر این است که فکر می کنند این تنها راه حل است. ممکن است این راه حل درست به نظر برسد اما ممکن است بخاطر عوارض جانبی بدشان به شکل دیگری مانع زندگی شما شوند.
داروهای ضدافسردگی و اینکه چرا باید از آنها پرهیز کرد
اگر به شما گفته شود با هر روز خوردن یک قرص می توانید از اضطراب خلاص شوید این کار را می کنید؟ البته! بسیاری از مردم درجا قبول می کنند. البته سوال واقعی این است که آیا اگر به شما گفته شود که احتمال دارد این قرص اضطراب شما را بیشتر کند باز هم این قرص را می خورید. داروهای ضد اضطراب زیادی در بازار هستند. مهم است که تاثیر آنها را بدانید.
معمولا اضطراب با بنزودیازپین ها درمان می شود که بیشتر به زاناکس، اتیوان، کلونوپین یا والیوم معروف است و برای آرامش سریع مبتلایان به اضطراب تهیه شده. این دارو ظرف نیم ساعت اثر می کند که این امکان را می دهد تا به آنهایی که اضطراب شدید دارند که می تواند منجر به حملات وحشتزدگی شود کمک می کند. این دارو با کند کردن سیستم عصبی، بدن را کاملا آرام می کند، هم جسمی و هم روحی. حتما فکر می کنید که این دارو یک معجزه است! کاملا برعکس. اغلب داروهای ضد افسردگی عوارض جانبی منفی دارند.
آنچه که پزشکان نمی گویند این است که عوارض جانبی شدیدی دارند که با متوقف کردن سیستم عصبی ایجاد می شود و شما را به آشفتگی روان دچار می کند که حالت نرمال خیلی دور است. این عوارض جانبی شامل خطای حافظه، نارساگویی، هماهنگ سازی خیلی بد، گیجی، سر درد، خواب آلودگی و بینایی بد. این چطور می تواند بهتر از حالت استرس اولیه شما بهتر باشد. این مشکلی را با جایگزین کردن مشکل دیگری حل می کند. نه تنها این عوارض جانبی مشکل هستند بلکه اگر بخواهید درمان را متوقف کنید خیلی مشکل است. ترک بنزودیازپین ها خیلی سخت است چون علائم ترک دارو شدیدی برای مصرف کننده ایجاد می کنند. این اغلب برعکس شما را بیشتر از انچه که در ابتدا مضطرب بوده اید مضطرب می سازد.
البته این یک فرد نرمال را به خاطر درمانشان خیلی نگران می کند. کاملا طبیعی است که اگر یک فرد حرفه ای یک درمان سریع اما بحث برانگیز را به شما پیشنهاد کند احساس تضاد کنید. به همین خاطر مهم است که بدانید گزینه های دیگری برای درمان اضطراب وجود دارد که نه تنها در کوتاه مدت بلکه در دراز مدت هم برای شما و سلامت شما مفید است. این موارد کمک می کنند تا مشکل را ریشه ای درمان کنید به جای اینکه صرفا سطحی برخورد کنید.
ما نمی گوییم که تمام داروهای ضداضطراب همیشه بد هستند. فقط توصیه می کنیم تعدادی از درمانهای خانگی رایگان و درمانهای طبیعی اضطراب هم در نظر بگیرید.
روشهای جایگزین درمان
کاهش علائم با درمانهای گیاهی:
تعدادی درمان طبیعی برای اضطراب وجود دارد. این درمانهای گیاهی جایگزین راهی برای رهایی از اضطراب هستند. ما ایده هایی را در مورد اینکه چطور به طور طبیعی با اضطراب مقابله کنید به شما پیشنهاد می دهیم. در تمام فرهنگهای سراسر جهان مواردی هستند که ویژگی های خاصی دارند و مناسب بیماریهای مختلف هستند. اغلب این درمانهای گیاهی برای بدن ضرر کمتری دارند چون از ساختار بدن همراه با ویژگی هایشان برای برگرداندن سلامت تان به حدی که باید باشد استفاده می کند. اگر می خواهید بدانید چطور اضطراب را از بین ببرید یا حداقل آن را کم کنید به تعدادی از گیاهان زیر برای اضطراب، حملات وحشتزدگی، و استرس نگاه کنید.
سنبل الطیب را برای درمان اضطراب و بی خوابی استفاده کنید
گیاه عالی وجود دارد که سنل الطیب نامیده می شود و می تواند به عنوان جایگزینی برای والیوم یا زاناکس استفاده شود. این گیاه بومی آسیا و اروپا است و در طوول تاریخ برای درمان بیماریهایی خصوصا بی خوابی استفاده شده است. بخش دارویی گیاه ریشه ان است که خشک می شود و می تواند به صورت کپسول یا چای مصرف شود. همانطور که از داروهای گیاهی انتظار می رود ممکن است 2 هفته طول بکشد تا درمان کاملا موثر واقع شود. اما ثابت شده که برای افرادی که از بی خوابی رنج می برند فوق العاده موثر است و درمان خوبی برای اضطراب است.
گیاه دیگری که مثل والیوم کار می کند kava kava یا piper methysticum است که بعضی افراد آن را با این نام می شناسند. این گیاه صدها سال است که توسط ساکنان جزیره Pacific استفاده می شود، ابتدا به عنوان یک نوشیدنی تشریفاتی استفاده می شده.  (سیارک
تحقیقات بالینی اخیر ثابت کرده که اثر آرام کننده مهمی دارد و به استفاده کننده احساس آرامش و آسایش می دهد. این منافع سلامتی زیاد دیگری هم دارد و به عنوان یک مکمل در فروشگاه های غذای سالم موجود است.
بابونه و چای سبز را برای آرامش طبیعی استفاده کنید
در مجموعه درمانهای گیاهی چای هم قرار دارد! اگر چای گیاهی و منافعش نبود تاریخ چگونه بود؟ به عنوان یک مبتلا به اضطراب چای بابونه را به رژیم روزانه اضافه کنید تا به شما کمک کند آرامش داشته باشید. با مواد شیمیایی مانند لوتئولیم، اپیگنیم، و بیسبولول که مشخص شده سیستم عصبی را آرام می کنند به خوبی به ارام کردن افراد مضطرب و مبتلا به بی خوابی کمک می کند. اگر شدیدا مضطرب هستید می توانید به طور روتین 3 تا 4 فنجان چای بابونه را روزانه مصرف کنید یا به جای آن فقط وقتی احساس اضطابتان شروع می شود یک فنجان از آن بنوشید تا بر آن غلبه کنید. با آرام کردن اضطرابتان این ماده به شما فرصت آنالیز موقعیتی را که در آن اضطراب داشتید می دهد و امکان این را می دهد که در آینده به شکل دیگری رفتار کنید تا از احساسی که در ابتدا داشته اید پرهیز کنید.اگر علاقه ای به چای بابونه ندارید می توانید کپسول بابونه را مصرف کنید. یک درمان طبیعی دیگر برای اضطراب درمانهای گیاهی هستند از جمله چای سبز! علی رغم اینکه این ماده بخاطر منافعی که برای هضم غذا، کاهش وزن، و پاک کردن سیستم دارد معروف است اما این چای گیاهی عالی برای آنهایی که مبتلا به اضطراب و خستگی مفرط هستند هم عالی است. درمان گیاهی عالی برای درمان اضطراب مناسب است چون ماده شیمیایی به نام L-theanine دارد که وقتی استفاده می کنیم اثرات آرام کننده مهمی بر روی مغز دارد. همچنین به شما در مقابله با نگرانی و ترسی که اضطراب در زندگی روزانه شما ایجاد می کند کمک می کند. استفاده روتین از 4 تا 7 فنجان چای سبز در روز به زور موثری به آرام کردن علائم اضطراب شما کمک می کند.
از بادرنجبویه برای کاهش استرس و اضطراب استفاده کنید
گیاه مفید دیگر در کمک به مبتلایان به اضطراب بادرنجبویه است، یک آرام کننده معطر. این ماده متعلق به خانواده نعناع است و ویژگی های عطر درمانی دارد که علائم اضطراب و استرس را سریعا و به طور موثری کاهش می دهد. اعتقاد بر این است که این گیاه اثرات آرام کننده دارد که به عنوان یک مسکن عمل می کند و هر احساس اضطرابی را کاهش می دهد. به عنوان یک مکمل آن را بخرید ، به صورت کپسول یا مایع، ترجیحا در شب وقتی که می توانید آرامش داشته باشید استفادکنید و اجازه دهید به شما کمک کند تا بخوابید.
چطور از شر اضطراب خلاص شویم؟ Ginkgo Biloba را امتحان کنید. این یک درمان گیاهی خیلی معروف است. علی رغم اینکه اساسا برای خواص بهبود دهنده حافظه اش استفاده می شود ثابت شده که در درمان استرس هم تاثیر زیادی دارد. مطالعات ثابت کرده که این ماده منافع خیلی مشابهی به بنزودیازپین ها دارد. یک گیاه ملایم دیگر که صدها سال است استفاده می شود گل ساعت است این گیاه اثر آرام کننده ای دارد که ناشی از تحریک فعالیت انتقال دهنده عصبی GABA است. این یکی از درمانهای خفیف استرس است که می تواند بدون خطر با سایر درمانهای اضطراب استفاده شود. (سیارک
گل هزار چشم یا همان St. Johnˊs Wort معروف یک مکمل گیاهی برای غلبه بر نگرانی و ترس است. بسیاری از مطالعات کلینیکی انجام شده و توانایی آت برای درمان اضطراب و افسردگی به خوبی مستند است.
نتیجه چیست: از درمانهای طبیعی که می توانند به شما کمک کنند به طور روزانه اضطراب و علائم آن را از بین ببرید استفاده کنید. این مواد به شما امکان مقابله با مسائل اصلی که باعث اضطراب می شوند را در همان مرحله اول بدون عوارض جانبی جدی می دهند.
فعالیتهای فیزیکی برای خلاصی از اضطراب
مطالعات زیادی ثابت کرده که ورزش اثر آرامش بخش و از بین برنده استرس دارد. بیشتر مردم احساس آرامش بعد از فعالیت فیزیکی را می شناسند. ورزش برای بدن، ذهن و روح خوب است. بیشتر ما این را می دانیم اما باز هم می خواهیم این راه حل ساده رفع استرس را نادیده بگیریم.
بیشتر ورزش کنید(این یک درمان غیر دارویی اضطراب است)
مجبور نیستید ساعتهای طولانی را در باشگاه ورزشی بگذرانید یا هر روز 10 کیلومتر بدوید. ورزش را برای خودتان جالب و مفرح کنید. راه های زیادی برای انجام آن وجود دارد. دوستانتان را درگیر کنید، سگ را برای پیاده روی ببرید، تا محل کار با دوچرخه بروید یا عضو یک باشگاه ورزشی شوید. فقط کافی است که ضربان قلب را بالا ببرید. آن را تبدیل به وطیفه ای که از آن می هراسید نکنید.
عجله نکنید، آرام آن را افزایش دهید، اما آن را بخشی از زندگی روتین روزانه تان قرار دهید. فورا متوجه منافع آن می شوید.
برای آرامش ذهن در طبیعت قدم بزنید
یک راه لذت بخش برای رسیدن به آرامش که آرامش شما را بیشتر می کند راه رفتن در طبیعت یا در ساحل است (اگر شانس این را داشته باشید که محل زندگی تان نزدیک آن باشد). نیازی نیست که یک پیاده روی 3 ساعته باشد بلکه یک قدم زدن ساده در یک جنگل محلی یا یک پارک سرسبز برای اضطراب شما فوق العاده است.
نقش تنفس در کنترل اضطراب
همه می دانند که تنفس یک جنبه ضروری زندگی است. مسئله این است که مردم سراسر جهان اهمیت این کار ساده را کم می دانند. اگر اضطراب دارید این کار می تواند به شما کمک کند تا خودتان را از ترس و استرس که می تواند شما را در هر لحظه فرا بگیرد خلاص شوید.
وقتی مضطربب هستید تنگی نفس و درد سینه اولین واکنش شما به اضطراب است. وحشتزده می شوید که باعث می شود سطح اضطراب شما حتی بالاتر هم برود. این زمانی است که لازم است برخی وزشهای تنفسی واقعا موثر را بلد باشید تا به حالت کنترل برگردید.
وقتی حمله وحشتزدگی را تجربه می کنید یا خیلی مضطرب هستید عادی است که ارتباطتان با واقعیت و اطرافتان قطع شود. این باعث انزوا و ترس شما می شود پس فقط آن را بدتر می کند. توانایی کنترل خود در آن لحظه راه در دست گرفتن کنترل است. کنترل خود را می توانید از راه تکنیکهای تنفس متفکرانه بدست آورید که به شما امکان می دهد دوباره کنترل بدن و ذهن خود را بدست بگیرید که منجر به آرامش شما می شود. وقتی وحشتزده می شوید مهم است که بدانید تنفستان عمیق نیست، یعنی سطحی است (تقریبا نفس نفس زدن) که باعث می شود احساس تنگی نفس کنید.
تکنیکهای تنفس متفکرانه را یاد بگیرید تا آرامش تان را حفظ کنید و حاضر باشید
برای مقابله با این باید هر کاری که انجام می دهید را متوقف کرده و متوجه تنفستان باشید. دستتان را روی شکمتان قرار دهید و از بینی نفس عمیقی بکشید. مطمئن شوید که شکم و دیافراگم شما با دم منبسط می شود و با بازدم دوباره پایین می رود. این کار ار 5 تا 10 بار انجام دهید تا بدنتان کاملا آرام شود. متوجه می شوید که آرامتر شده اید و کنترل خود و محیط اطرافتان را در دست دارید. این به شما کمک می کند تا به الگوی تنفس نرمال برگردید و همزمان بر احساس وحشتزدگی غلبه کنید. (سیارک
سعی کنید برای خلاص شدن از استرس نفستان را نگه دارید
یک ورزش تنفسی خیلی مفید دیگر برای کمک به غلبه بر نگرانی و ترس که اضطراب به شما القا می کند نگه داشتن نفستان است. نهف نه تا اینکه صورتتان آبی شود بلکه آنقدر که اجازه دهید سلولهایتان با اکسیژن دوباره تازه شوند. بخاطر تنفس سطحی در هنگام استرس معمولا بدن شما دی اکسید زیادی را در درون سلولها نگه می داردکه به احساس ناراحتی شما کمک می کند. هدف این تئوری این است که دم تان را بسط دهید مثلا 5 شماره بعد آن را 5 شماره نگه دارید و برای 5 شماره آن را خارج کنید. این باعث می شود که بدن اکسیژن بیشتری جذب کند و به شکل موثری تمام دی اکسید کربن جمع شده در بدن را با بازدم خارج کنید. همچنین به آرام کردن ذهن کمک می کند چون مجبور هستید متوجه نفس کشیدنتان باشید.
برای کاهش علائم اضطراب از رایحه ها استفاده کنید
عطر درمانی هم اثرات آرام کننده فوق العاده ای دارد و معلوم شده که به آرامش و کاهش اضطراب و بهبود خل و خوی فرد کمک می کند.
عصاره های گیاهی یا روغن های اسانسی فراوانی هستند که می توانند برای اثرات عالی استفاده شوند. اثرات آنها کمی متفاوت است اما همه حال کلی شما را بهتر می کنند.
آزمایش تعدادی از موارد زیر نشان داده که کدام برای شما بهتر است: ریحان، مریم گلی، کندر، شمعدانی، گل یاس، لیمو، اسطوخودوس، مرزنگوش، بابونه رومی، چوب صندل، و یلانگ یلانگ.
روش استفاده از روغن های اسانسی
این روغن ها را می توان به روشهای مختلفی استفاده کرد. یکی از رایج ترین روشها اضافه کردن چند قطره به آب گرم حمام و غوطه ور شدن در آب و ارام گرفتن است. همچنین می توان این روغن ها را به افشانه اضافه کنید یا هنگام عصر یکی دو قطره به متکا تان بزنید. بعضی از اینها خیلی قوی هستند پس مراقب باشید زیاد استفاده نکنید که این رایحه شما را بیمار می کند.
همچنین می توانید چند قطره در کف دستتان بریزید و دستها یتان را به هم بمالید تا بوی آن پخش شود و دستهایتان را روی بینی قرارداده و از راه بینی استنشاق کنید. (سیارک
از رژیم غذایی برای مبارزه با اضطراب و افسردگی استفاده کنید
قبل از اینکه برای اضطراب سراغ داروهای تجویزی بروید در مورد عادات غذاییتان تفکر کنید. چیزی که وارد بدنتان می کنید و این که چه نفعی برای سلامت شا دارد یک درمان طبیعی دیگر برای اضطراب است.
به جای داروهای اضطراب مقادیر زیادی اسیدهای چرب مصرف کنید
اضطراب باعث کسالت می شود. ممکن است متوجه نباشید که عادیهای غذاییتان چطور بر سلامت روانیتان اثر دارد. اغلب افراد که خیلی استرس دارند خوب غذا نمی خورند. این امر بر حالت هیجانی شما اثر بدی دارد.
هیچ داروی گیاهی در دسترس ندارید؟ یک اسنک سریع بخورید تا اضطراب را کنترل کنید
گرسنگی دادن بدن تان منجر به ضعف سیستم ایمنی می شود که قبلا توسط استرس تان به خطر افتاده است. پس وقتی سعی دارید نرمال عمل کنید فقط استرس را به بدنتان می دهید. با جایگزین کردن غذاهایتان که شکر و روغن زیادی دارد با غذاهایی که طبیعت متعادل تر و ارزش غذایی بالاتری دارند به بدنتان برای مبارزه با استرس کمک می کنید.
به عبارت ساده تر: هرچه کیفیت سوختی که توی ماشینتان می ریزید بهتر باشد موتور بیشتر عمر می کند.
این برای انسانها هم صادق است. خصوصا آنهایی که عملکردشان قبلا توسط استرس به خطر افتاده. دلایل دیگری هم برای اطمینان از اینکه رژیمتان اسید چرب، ویتامین، و مواد معدنی زیادی دارد تا به عملکردهای خنثی و سیستم ایمنی تان را تقویت کند، وجود دارد. همچنین در کل خوردن اهمیت دارد.
صبحانه بخورید تا آرام و متعادل باقی بمانید
اگر استرس و اضطراب شما را سر در گم کرده وقتی قند خونتان پایین باشد صدبار حس بدتری دارید. وقتی با علائم اضطراب می جنگید ضروری است که مرتب غذا بخورید بین وعده ها اسنک بخورید تا در طول روز قند نرمال را حفظ کنید.
اضطراب می تواند کار شاقی باشد که بسیاری از افراد روزانه با آن مواجه هستند. قبل از اینکه دنبال داروی تجویز شده باشید این درمانهای خانگی را که عوارض جانبی خوبی دارند و می توانند به شما کمک کنند خودتان را به یک زندگی باثبات تر و لذت بخش تر برگردانید، امتحان کنید.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه  itrans.ir / هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع (سیارک)  ممنوع است.

نظرات

در ادامه بخوانید...