25 قاتل زنجیره ای: به این چهره ها نگاه کنید افرادی که عاشق شکنجه و کشتن افراد دیگر هستند

در

 

دستبند
برای انجام این کار باید کی باشی؟ چه چیزی قاتل زنجیره ای ، قاتل سریالی را هدایت می کند؟ چگونه می توان عمداً درد وحشتناک  را به شخصی وارد کرد و از آن لذت برد؟
ما به چهره این وحشی ترین قاتل سریالی قرن بیستم نگاه کردیم و هنوز نتوانستیم پاسخی برای همه این سوالات پیدا کنیم. به هر حال ظاهر قاتلان زنجیره ای ،  مانند افراد عادی به نظر می رسد اما افرادی که عاشق شکنجه و کشتن افراد دیگر هستند ...

 

1. دکتر هارولد شیپمن

قاتل زنجیره ای

 

هارولد شیپمن یک پزشک انگلیسی و یکی از بدترین قاتلان زنجیره ای در تاریخ بشر بوده ، با سابقه اثبات شده 250 قتل. او در جامعه خود به دلیل حرفه ای بودن مورد احترام بود ، اما همکاران و ساکنان محلی شروع به ابراز نگرانی در مورد نرخ بالای مرگ و میر کردند. در بعضی از اجساد که بعداً نبش قبر شدند و بررسی اجساد نشان دهنده وجود هروئين بود. بعداً مشخص شد که شیپمن عمداً به تعداد زیادی از بیماران دوزهای کشنده هروئین تزریق می کند و سپس اسناد وصیت نامه آنها را جعل می کند و بدین ترتیب مبالغ زیادی پول به ارث می برد. وی همچنین اسناد مربوط به سوزاندن جنازه را جعل می کرد تا کاملا جنایت های خود را پوشش دهد. قاضی وی را به 15 بار حبس ابد بدون آزادی مشروط محکوم کرد.در ژانویه 2004 ، شیپمن خود را در سلول در زندان ویکفیلد به دار آویخت.


2. دنیس لین ریدر 

قاتل زنجیره ای

دنیس لین ریدر قاتل زنجیره ای آمریکایی است که بین سالهای 1974 تا 1991 ، 10 نفر را در شهرستان Sedgwick کانزاس و ویچیتا کشته است. او که از مجازات خود مصون بود ، لقب "BTK" را ایجاد کرد ، که نشانگر نحوه برخورد با قربانیان خود بود - "بستن" ، شکنجه  و کشتن  ، و نامه های ناشناس را برای پلیس می فرستاد. مهاجم با تعقیب ، مقتول را به خانه اش "بدرقه" می کرد و پس از آن وارد خانه می شد ، قربانی خود را تا حد مرگ شکنجه و خفه می کرد.

 

قتل های وحشیانه وی تا سال 1979 ادامه داشت و پس از آن در یکی از نامه ها نوشت که خودکشی کرده و ناپدید شد. وی تنها در سال 2005 توانست دستگیر شود و فقط به این دلیل که ارسال نامه را از سر گرفت ، در نتیجه پلیس توانست او را ردیابی کند. Raider به 10 بار حبس ابد محکوم شد. در دادگاه ، Raider اعتراف كرد می كشته ، تا خیالات جنسی خود را برآورده کند. وی این قتل ها را "پروژه" می خواند و قربانیان خود را "اهداف" تعریف می کرد. وی همچنین گفت که به یکی از قربانیان یک لیوان آب پیشنهاد داده تا قبل از مرگ او را آرام کند. Raider برخی از جزئیات پرونده را برای قاضی اصلاح کرد و با خونسردی درباره عادات و رفتار قاتلان زنجیره ای صحبت کرد. BTK از چیزی توبه نکرده است.

 

3. دونالد هنری گاسکینز

قاتل زنجیره ای

 

در سال 1969 ، گاسکینز به یک قاتل زنجیره ای تبدیل شد و در بزرگراه ساحلی رانندگی را انتخاب کرد. قربانیان خود را شکنجه و معلول می کرد. وی در زندگی نامه خود از این قسمت به عنوان "ساحل می کشد" نام برده است. هنگامی که همدست دونالد خودش را به پلیس عرفی کرد و از قتل دو مرد جوان گفت ، وی در سال 1975 بازداشت شد. گاسکینز به کشته شدن 80-90 نفر اعتراف کرد ، اما این تعداد تأیید نشد. او به اعدام محکوم شد ، اما در حالی که در انتظار اجرای حکم اعدام بود ، دوباره مرتکب قتل شد. این بار ، قربانی او زندانی به نام رودولف تینر بود. در 6 سپتامبر 1991 ، دونالد گاسکینز با صندلی الکتریکی اعدام شد .

 

4. پیتر مانوئل

قاتل زنجیره ای

 

معروف است که وی از سال 1956 تا زمان دستگیری در ژانویه 1958 ، 9 نفر را در اسکاتلند جنوبی کشته است. با این حال ، مانوئل مظنون به قتل حدود 18 نفر است. پلیس تا زمانی که تأیید نشود برخی از صورتحساب هایی که مانوئل برای نوشیدن در میخانه های گلاسگو بابت آنها می پرداخت ، متعلق به یکی از قربانیان او بود ، نمی توانست گناه او را ثابت کند.
وی هنگام حضور در کلانتری که در آن بازداشت شده بود ، در حضور مادرش به جرم خود اعتراف کرد. در ژوئیه سال 1958 ، مانوئل به جرم جنایات خود در زندان بارلینی ، گلاسگو به دار آویخته شد. وی یکی از آخرین زندانیان اسکاتلند بود که قبل از لغو مجازات اعدام به دار آویخته شد.


5. جان جورج هایگ

قاتل زنجیره ای


این مرد قاتل زنجیره ای انگلیسی دهه 1940 بود. او به جرم قتل 6 نفر مقصر شناخته شد ، اگرچه ادعا كرد كه 9 نفر را كشته است. جان كلاهبردار حرفه ای بود ، با افراد ثروتمند ملاقات می كرد و آنها را به این باور می رساند كه وی یک تاجر موفق است. ... پس از آن ، او بدن آنها را در اسید سولفوریک حل می کرد ، سپس اسناد را جعل کرده تا تمام وسایل و پس انداز آنها را بدست آورد. پلیس توانست مدارک کافی از بقایای انسان  برای محکوم کردن هایگ جمع آوری کند. در سال 1949 به اعدام محکوم شد و در زندان وندسورث به دار آویخته شد.


6. فرد و رز وست

قاتل زنجیره ای


بین سالهای 1967 و 1987 ، فرد وست و همسرش رز حداقل 10 زن و دختر جوان را شکنجه ، تجاوز و به قتل رساندند ، بیشتر آنها در خانه آنها در خیابان 25 کرامول ، گلوستر بود که بعداً خانه وحشت نامیده شد. این زن و شوهر سرانجام پس از دریافت حکم جستجوی پلیس در سال 1994 بازداشت و به جرم قتل متهم شدند. آنها استخوانهای انسان را در باغ دفن و زیر تخته کف پنهان می کردند. فرد که در دادگاه دستگیر شد ، حتی قبل از محکومیت خود را در سلول زندان به دار آویخت. در سال 1995 ، رز پس از محکومیت به 10 قتل ، مادام العمر به زندان افتاد. خانه آنها در خیابان کرامول در سال 1996 تخریب شد تا شکارچیان سوغات از خانه وحشت را دلسرد کنند.

 

7. آرتور شوکراس

قاتل زنجیره ای


شوکراس که به قاتل جنسی معروف است ، اولین قتل خود را در سال 1972 با تجاوز و قتل وحشیانه پسر 10 ساله ای انجام داد که در جنگلی در واترون ، نیویورک فریب داده بود. وی سپس دختری 8 ساله را مورد تجاوز و كشتن قرار داد و به جرم آن دستگیر و به جرم قتل متهم شد. وی پس از گذراندن 14 سال زندان ، در سال 1988 آزاد شد و 12 تن از روسپیان بین 22 تا 59 سال را به طرز وحشیانه ای قتل عام کرد و سرانجام در صحنه آخرین جنایت گرفتار شد. وی به هر 12 قتل اعتراف کرد و به 250 سال زندان محکوم شد ، اما در سال 2008 در زندان بر اثر حمله قلبی درگذشت.


8. دیوید برکوویتز

قاتل زنجیره ای

دیوید Berkowitz معروف به پسر سام یا قاتل کالیبر 44  ، در تابستان 1976 یک رشته ترور انجام داد.  او با استفاده از هفت تیر بولداگ کالیبر 44 ، 6 نفر را کشته و 7 نفر دیگر را زخمی کرد.برکوویتس همچنین یک سری نامه به پلیس و مطبوعات با داستان های قتل های بعدی خود به منظور تحسین ارسال کرد. او تقریباً یک سال مردم نیویورک را به وحشت انداخت.  سرانجام در آگوست 1977 دستگیر شد.  برکوویتز به همه قتل ها اعتراف کرد و برای هر یک به 25 سال زندان محکوم شد

9. ادموند کمپر

قاتل زنجیره ای


ادموند کمپر یک قاتل زنجیره ای و نکروفیل آمریکایی است که در دهه 1970 یک سری قتلهای زنجیره ای وحشیانه را در کالیفرنیا رهبری کرد. وی در سن 15 سالگی پدربزرگ و مادربزرگ خود را کشت و بعداً شش زن را در منطقه سانتاکروز را کشته و تکه تکه کرد ، بعدا مادر و یکی از دوستانش را کشت و چند روز بعد خود را به پلیس تسلیم کرد. در نوامبر 1973 ، وی در 8 قتل مقصر شناخته شد. او برای خود مجازات اعدام خواست ، اما در عوض حبس ابد بدون آزادی مشروط دریافت کرد.

 

10. لری بیتکر و روی نوریس

قاتل زنجیره ای


این دو قاتل سریالی آمریکایی در سال 1979 در کالیفرنیا جان پنج زن جوان را با هم گرفتند. آنها قربانیان را سوار وانت خود می کردند ، به مکانهای خلوت رفته و سپس هر دو قربانی را مورد تجاوز  و شکنجه قرار می دادند. در سال 1981 ، به قتل ، آدم ربایی و تجاوز جنسی متهم شدند. Bittaker به اعدام محکوم شد و تا امروز در حکم اعدام باقی مانده است. اما نوریس در ازای شهادت دادن علیه همدست خود در امان ماند. وی به 45 سال زندان محکوم شد.

 

11. ایان بردی و میرا هندلی

قاتل زنجیره ای


 در 1963-1965 در منچستر انگلیس پنج کودک را کشتند. قربانیان آنها بین 10 تا 17 سال داشتند. قبل از اینکه به طرز وحشیانه ای به قتل برسند ، بدبختان مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتند.


سه نفر از کشته شدگان در گورهای حفر شده در سدلوورث مور پیدا شدند و آخرین قربانی در خانه بردی پیدا شد. هنوز محل نگهداری فرزند چهارم کیت بنت مشخص نیست و بعداً بردی و هندلی به حبس ابد محکوم شدند. هندلی در سال 2002 در زندان درگذشت. بردی از آن زمان در بیمارستان اشورث با حداکثر امنیت ، جایی که تا امروز در آنجا اقامت دارد ، نقل مکان کرده و مرتباً اعتصاب غذا می کند.

 

12. کنت بیانچی و آنجلو بونو

قاتل زنجیره ای

بین اواخر سال 1977 و اوایل سال 1978 ، پسر عموها کنت و آنجلو با ربودن ، تجاوز و قتل 10 دختر 12 تا 28 ساله متهم شدند.بیانچی با استناد به جنون سعی در برائت خود کرد اما بعداً مشخص شد که اسناد و مدارک تأیید کننده بیماری روانی وی جعلی است او گناه خود را پذیرفت و علیه Buono شهادت داد ؛ هر دو به حبس ابد محکوم شدند. بونو در سال 2002 بر اثر حمله قلبی در سلول خود درگذشت.


13. پیتر ساتکلیف

قاتل زنجیره ای


پیتر ویلیام ساتکلیف یک قاتل زنجیره ای انگلیسی است که به Ripper Yorkshire معروف است. در سال 1981 ، ساتکلیف به جرم قتل 13 زن و اقدام به قتل 7 نفر دیگر محکوم شد ، وی روسپیان را در لیدز و بردفورد به قتل رساند و فضای ترس را در سراسر شمال انگلیس ایجاد کرد. در جریان دستگیری وی در سال 1981 به دلیل رانندگی با اتومبیل با پلاک های جعلی ، پلیس از وی در مورد قتل ها بازجویی کرد و او اعتراف کرد.وی به حبس ابد محکوم شد و تا امروز در بیمارستان روانپزشکی برادمور به سر می برد.

 

14. ریچارد رامیرز

قاتل زنجیره ای

ریکاردو رامیرز لایوا مونوز یک قاتل زنجیره ای آمریکایی بود که شیطان را می پرستید و لس آنجلس را از سال 1984 تا 1985 مورد وحشت  قرار داد. رامیرز که با نام مستعار استاکر  شب  (Night Stalker) شناخته می شود ، به خانه های قربانیان خود وارد می شد و با شلیک ، ضرب و شتم ، آسیب ، تجاوز به عنف  اقدام به کشتن می کرد. وی قربانیان خود را از روی پارامترهای خاصی انتخاب نمی کرد ، آنها از یک دختر 9 ساله تا یک زوج پیر در 60 سالگی بودند. رامیرز با نقاشی پنج ضلعی بر روی دیوارهای خانه ها قربانیان خود را متمایز می کرد. وی در سال 1985 دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. وی 23 سال در زندان کالیفرنیا در انتظار اعدام بود و در ژوئن 2013 رامیرز درگذشت.


15. تد باندی

قاتل زنجیره ای

 

این یکی از معروف ترین قاتلان قرن بیستم است.  وی در دهه 1970 زنان و دختران جوان را ربود ، تجاوز و کشت.  باندی معمولاً در مکان های عمومی به قربانیان خود نزدیک می شد ، آنها را به گوشه های خلوتی می برد ، آنها را مورد تجاوز قرار می داد ؛ وی حداقل سر 12 قربانی را از بدن خود جدا کرد و سرهای بریده را به عنوان غنائم در آپارتمان خود نگه داشت.  وی بارها توسط پلیس بازداشت شد ، اما موفق شد دو بار فرار کند.  وی به قتل های فراوان متهم  و به اعدام محکوم شد.  باندی در سال 1989 با صندلی الکتریکی اعدام شد.

 

16. جفری داهمر

قاتل زنجیره ای


جفری داهمر معروف به آدمخوار میلواکی ، قاتل سریالی آمریکایی بود که بین سالهای 1978 تا 1991 ، 17 مرد و پسر را مورد تجاوز ، قتل و تکه تکه کرد. او همچنین قربانیان خود را می خورد ، آنها را برای غذا در حیاط پشتی خانه اش آماده می کرد.دامهر پس از اینکه قربانی بالقوه او توانست فرار کند ، گرفتار شد .

در ۲۲ ژوئیه سال ۱۹۹۱ در حالیکه مرد دیگری را فریب داده بود دستگیر شد. در حین تلاش برای قتل، این فرد توانست فرار کند و خود را به پلیس برساند.

در سال 1992 ، داهمر به 15 قتل محکوم شد و به 15 حبس ابد محکوم شد ، اما تنها دو سال پس از حضور در زندان کلمبیا ، توسط یکی از زندانیان دیگر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.قصاب میلواکی  در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ به دست یک هم سلولی به قتل رسید.

 

17. دنیس نیلسن

قاتل زنجیره ای

معادل انگلیسی جفری دامهر ، دنیس نیلسن ، یک قاتل همجنسگرا بود که بین سالهای 1978-1983 15 مردان همجنسگرا را در خانه خود در لندن قتل عام کرد.او مدتی اجساد قربانیان خود را نگه داشت ، سپس بقایای در حال تجزیه را سوزاند و یا آنها در توالت می ریخت. این امر هنگامی که گوشت انسان در فاضلاب های او پیدا شد به اسارت وی کمک کرد.نیلسن در سال 1983 به شش مورد قتل و دو مورد متهم به قتل محکوم شد. حکم ، حبس ابد خورد. او تا امروز در حال گذراندن دوره محکومیت خود در یورکشایر انگلیس است و خوشبختانه هیچ شانسی برای آزادی زودهنگام ندارد.

 

18. چارلز نگ و لئونارد

قاتل زنجیره ای

اعتقاد بر این است که قاتل زنجیره ای چینی-آمریکایی چارلز نگ 11-25 نفر را به همراه همدستش لئونارد لیک در مزرعه ای در شهرستان کالاوراس کالیفرنیا مورد تجاوز ، شکنجه و کشته است. آنها از نحوه تجاوز و شکنجه قربانیان خود فیلم می گرفتند. جنایات آنها در سال 1985 پس از خودکشی لیک هنگامی که متوجه شد نانگ در حال سرقت از یک فروشگاه سخت افزار دستگیر شده است ، علنی شد. پلیس گاوداری را جستجو کرد و بقایای انسانی را پیدا کرد. نگ به عنوان شریک لیک در جنایات شناخته شد ، اما او سعی کرد با فرار به کانادا از اتهامات خود فرار کند. وی پس از استرداد طولانی به ایالات متحده ، در سال 1998 در دادگاه ایستاد و به جرم 12 قتل مقصر شناخته شد. نگ در حال حاضر در زندان ایالتی سن کوئنتین در زندان است.

 

19. دانیل کامارگو باربوسا

قاتل زنجیره ای

این مرد قاتل زنجیره ای کلمبیایی بود که گمان می رود بیش از 150 دختر جوان را در دهه های 1970 و 1980 در کلمبیا و اکوادور مورد تجاوز و قتل قرار داده است. وی پس از فرار از زندان کلمبیا با خونسردی به کشته شدن 71 دختر در اکوادور اعتراف کرد. او پلیس را به محلی برد که اجساد قربانیان را جمع آوری می کرد. وی پس از تجاوز به دختران ، آنها را با قمه کشته است. باربوسا در سال 1989 محکوم شد و به 16 سال زندان محکوم شد ، حداکثر مجازات در اکوادور! در نوامبر 1994 ، وی در زندان توسط پسر عموی یکی از دختران به قتل رسید.

 

20. جان وین گیسی

قاتل زنجیره ای

گیتی در فاصله سالهای 1972 تا 1978 در شیکاگو ، ایلینوی ، 33 نوجوان و جوان را مورد تجاوز و قتل قرار داد. او قربانی را فریب می داد و به خانه خود  می برد ، وعده پول یا کار می داد ، سپس قربانی را خفه می کرد. وی 26 نفر را در حیاط خود به خاک سپرد و اجساد کشته شدگان بعدی را در رودخانه Des Plaines ریخت .گیسی به جرم محکومیت 33 قتل ، به اعدام محکوم شد. وی 14 سال را در محکومیت اعدام گذراند تا اینکه در 10 مه 1994 با تزریق اعدام شد.

 

21. آندری چیکاتیلو

قاتل زنجیره ای

آندری چیکاتیلو یک قاتل سریالی  ملقب به قصاب روستوف بود. در سال 1978 - 1990 ، وی دستکم 52 نفر از جمله زنان و کودکان را مورد تجاوز و قتل قرار داد. پلیس مظنون به چیکاتیلو در قتل ها بود و وی را تعقیب کرد که نتایج آن زمینه کافی برای دستگیری او را فراهم کرد. وی در مجموع به 56 مورد قتل اعتراف كرد و در آوریل 1992 به 53 مورد از آنها محكوم شد. بستگان قربانیان خواستار آزادی وی از بازداشت برای انجام لینچ شدند. چیکاتیلو در فوریه 1994 به اعدامبا گلوله محکوم شد .

 

22. تامی لین سلز 

قاتل زنجیره ای


تامی ادعا کرد حداقل 70 نفر را کشته است.  وی یکی از خطرناکترین جنایتکاران در ایالات متحده قلمداد می شد و در بین چندین قتل وحشیانه بین سالهای 1985 و 1999 مجرم شناخته شد.  در میان قربانیان وی یک دختر 13 ساله وجود داشت که 16 بار با ضربات چاقو به او ضربه زد و پس از آنکه یک قربانی  10 ساله ، که تامی فکر کرد مرده است. او وانمود کرد که مرده است و به زمین افتاد.تامی فکر می کرد همه افراد خانه کشته شده اند تا زمانی که بتواند فرار کند کریستال 10 ساله تا فرار قاتل  ، بی حرکت ماند و بعد از همسایه خود کمک گرفت.

 

کریستال جزئیات کافی را برای یک هنرمند پزشکی قانونی ارائه داد تا طرحی را خلق کند که در نهایت منجر به دستگیری تامی لین سلز شد.وی عامل این جنایت را با جزئیات توصیف کرد ، که در نهایت باعث دستگیری وی شد.  در تاریخ 3 آوریل 2014 ، تامی لین سلز با تزریق کشنده اعدام شد.

 

23. گری ریدگوی

قاتل زنجیره ای

یکی از پرکارترین قاتلان زنجیره ای ، گری ریدگوی در سال 2001 به ظن چهار قتل دستگیر شد ، اگرچه اعتراف کرد که در دهه 1980 و 1990 دست کم 70 قتل زن را در ایالت واشنگتن انجام داده است. (جزئیات مربوط به قتل ها و رساندن مقامات به محل دفن). وی پنج زن را به رودخانه سبز انداخت ، به همین دلیل در مطبوعات به او لقب "قاتل رودخانه سبز" را دادند. وی به اتهام 49 قتل مقصر شناخته شد و به حبس ابد بدون آزادی مشروط محکوم شد.


24. پدرو رودریگز

قاتل زنجیره ای

پدرو رودریگز Filho یک قاتل زنجیره ای برزیلی است که در سال 1973 دستگیر شد ، در سال 2003 به جرم قتل حداقل 71 نفر محکوم شد. وی که به 128 سال زندان محکوم شد ، اولین قتل خود را در سن 14 سالگی انجام داد. او به مقابله با فروشندگان محلی مواد مخدر که دوست دخترش را در حالی که در زندان بود به خاطر یک سری سرقت ها کشته بودند  ، رفت. در سن 18 سالگی ، او قبلاً 10 قتل در حساب خود داشته است. در حالی که در زندان بود ، پدرش را که برای قتل نیز در حال گذراندن حبس بود ، کشت. در مجموع ، در حالی که در زندان بود ، او 47 زندانی را کشت. پدرو که در ابتدا به 30 سال زندان محکوم شده بود ، حکم خود را با دستان خود تمدید کرد ، زیرا در اثر قتل های دائمی ، حکم وی به 400 سال زندان افزایش یافت.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

آخرین جزئیات پرونده قتل دختران نوجوان از زبان قاتل

در

(سیارک) پلیس شهر وارن در ایالت میشیگان آمریکا، طی خبری عنوان کرده است که آرتور ریم، که بخاطر ظن پلیس مبنی بر اینکه او قاتل سریالی چند فقره قتل بوده است، دستگیر شده بوده، در زندان راجع به اینکه چهار یا شش قتل را مرتکب شده، بدون ابراز پشیمانی، صحبت کرده است. به محض اینکه پلیس از صحبت‌های آرتور دراین باره آگاهی پیدا می‌کند، تیمی از متخصصان را به ناحیه‌ای جنگلی، در شهر مکامب می‌فرستد تا جستجو برای پیدا کردن جسد این افراد را آغاز کنند. اینجا درواقع نزدیک به مکانی است که آرتور ریم، قربانی سیزده ساله خود، سیندی زاریسکی را، دفن کرده بود. رئیس پلیس شهر وارن، ویلیام دویر روز چهارشنبه به خبرنگارانی که نزدیک محل جستجو جمع شده بودند گفت: «همانطور که مطلع هستید، به اندازه کافی مدرک در اختیار داریم که به دفن شدن قربانیان در این محل مظنون شده باشیم. من تقریبا اطمینان دارم که کیمبرلی کینگ و سایر دختران نوجوانی که به قتل رسیده‌اند، اینجا دفن شده‌اند.» کیمبرلی تنها دوازده سال داشت که خبر ناپدید شدن او در سپتامبر سال 1979 منتشر شد.

یکی از دوستان کیمبرلی کینگ، به نام آنی گودبوت، در گفتگو با خبرنگاران عنوان کرد: «من آخرین کسی بودم که پیش از ناپدید شدن کیم با او صحبت کردم و اورا دیدم. ازاینکه آن شب اتفاق وحشتناکی برای او افتاده است، مطمئن بودم. او هیچگاه اینگونه و بی‌خبر مادربزرگ و خواهران خودرا ترک نمی‌کرد.»

حال سؤالی که ذهن همه را بخود مشغول کرده این است که آیا واقعا آرتور ریم، قاتل سریالی این تراژدی خونین است یا اینکه اوهم به روال چند ساله گذشته از آن دسته زندانیانی است که می‌خواهد با اذعان به کاری که نکرده دم از شجاعت و اینکه چه خلافکار قابلی است بزند؟

دویر در گفتگو با خبرنگاران به نظر با اعتماد به نفس بالایی خبر از پیدا کردن بقایای سایر قربانیان می‌داد، اما در ضمن اذعان کرده بود که به خاطر مسائل امنیتی نمی‌تواند بگوید سرنخ‌هایی که کارآگاهان را به این بقایا خواهد رساند، از کجا آمده و جزئیاتشان چیست. دویر اضافه کرد که آرتور ریم و سایر هم‌بندی‌هایش آزمایش دروغ سنجی را انجام داده‌اند و نتیجه آزمایش ریم منفی بوده است. همچنین به نظر می‌رسد تیم جستجوگر پلیس هنوز بقایای قربانیان را پیدا نکرده است، البته چیزهای پیدا شده که بازهم بخاطر مسائل امنیتی فعلا محرمانه خواهند ماند. در این خصوص دویر تنها عنوان کرد: «آنچه که در این منطقه پیدا کرده‌ایم مارا بسیار خوشبین کرده و احساس می‌کنم درحال نزدیک شدن به علت اصلی ماجرا هستیم.»

آرتور ریم آدرس منطقه‌ای را در این ناحیه جنگلی به پلیس داده و اذعان کرده بود که این محل دفن یکی از قربانیان است. بنا به گفته ریم، این زمین متعلق به دوست او است. پلیس با جستجو در این محل جسد سیندی را پیدا کرد که در عمق نیم متری زمین دفن شده بود. ویلیام دویر نام قربانیان دیگری که احتمال می‌رود به دست آرتور به قتل رسیده باشند را عنوان کرد: سینتیا کن سیزده ساله که در سال 1970 ناپدید شد؛ او در ان آربور زندگی می‌کرد. نادین او دل شانزده ساله که در سال 1974 ناپدید شد؛ او در اینکستر زندگی می‌کرد. کیم لارو پانزده ساله که در سال 1981 ناپدید شد؛ او در کانتون زندگی می‌کرد. کلی برونلی هفده ساله که در سال 1982 ناپدید شد؛ او در نوی زندگی می‌کرد. بنا به گزارش‌های پلیس هیچ ارتباطی میان قربانیان حادثه وجود نداشته و به نظر به طور تصادفی انتخال شده‌اند. البته در مورد قتل سیندی زاریسکی اوضاع کمی فرق می‌کند. به نظر می‌رسد در این مورد آشنایی میان آرتور و او وجود داشته است. سیندی با پسر چهارده ساله آرتور، اسکات، رابطه دوستی داشته است. بنا به گفته آرتور ریم، او سیدنی را در مغازه‌ای ملاقات کرده و از او می‌خواهد به جشن تولد پسرش بیاید. اینها مطالبی است که بازپرس پرونده، استیو کاپلان، عنوان کرده است.

درک مک لاکگین، یکی از کارآگاهان این پرونده است و عنوان کرده که آرتور ریم اعتراف کرده که زیاد به دختران نوجوان فکر می‌کند. تنها نکته‌ای که در میان است، این است که در زمان محاکمه آرتور، او گفته که مرگ سیدنی، کاملا تصادفی بوده و او قصد کشتن اورا نداشته است. تیم کوهلر، وکیل مدافع آرتور ریم در جلسه دادگاه بوده و درباره او گفته که موکل سابق او رابطه خوبی با اطرافیان و سایر مردم نداشته و کسی از او خوشش نمی‌آمده است. کوهلر در ادامه صحبت‌هایش عنوان کرده که آرتور ریم به وجود قربانیان دیگر اعتراف نکرده است. رئیس جلسه دادگاه آرتور، مک‌کومب نیز در سال 2008 گفته بود که مسئولان ذی‌ربط نیز اعترافی مبنی بر این از آرتور نگرفته‌اند. او دراین خصوص گفت: «او هیچ سرنخی مبنی بر اینکه محل دفن اجساد سایر قربانیان کجاست، در اختیار ما نگذاشت. به نظرم آرتور آدمی است که بسیار به دنبال جلب توجه دیگران است و اگر قربانیان بیشتری درکار بودند، تعجب می‌کنم که چرا همان ده سال پیش اطلاعاتی در مورد آنها در اختیار ما نگذاشته است.»

سابقه کیفری آرتور

در سال 1974، آرتور بخاطر آزار جنسی یک مسافر سرراهی در شهر شلبی دستگیر شد. او دراین پرونده محکوم شده و به مدت چهار سال به زندان افتاد. درسال 1978 آزاد شد.

در سال 1998، آرتور در پرونده دیگری بازهم به خاطر تعرض و آزار جنسی به عنوان مجرم درجه سه شناخته شده و محکوم به چهار تا پانزده سال زندان شد. در این پرونده آزار جنسی متوجه دختری چهارده ساله بود که در روستایی در میشیگان شمالی، به نام گلادوین زندگی می‌کرد. آرتور درحال گذراندن سال‌های زندان خود بود که به قتل سیندی محکوم شد.

آرتور در آن زمان با بازپرس‌ها همکاری نمی‌کرد و از دادن جواب طفره می‌رفته است. درسال 2008 که این اتهام متوجه آرتور شد، او پیشنهاد معامله‌ای را با بازپرس‌های پرونده داد. او عنوان کرد که در ازای دادن محل دقیق دفن جسد سیدنی، از آنها می‌خواهد که حکم اورا به قتل درجه دو تخفیف دهند. بازپرس‌های پرونده این شرط آرتور را پذیرفتند و در نهایت خود آرتور پشیمان شد و حرفش را پس گرفت.

پس از این ماجراها، هیئت منصفه در جلسه دادگاه حکم آرتور را اعلام کرد. بنا به این حکم، آرتور محکوم به حبس ابد شد و امکان عفو در صورت خوش‌رفتاری نیز از او گرفته شد. یک ماه پس از اعلام حکمش بود که آدرس ناحیه‌ای که در شهر مکامب بود را در اختیار مأمورین گذاشت. آرتور هم‌اکنون درحال سپری کردن دوران محکومیت خود در بخش اصلاح و تربیت ارنست سی. بروکس در ارتفاعات ماسکیگون است. این درحالی است که مأمورین حوزه‌های مختلف، از اف بی آی گرفته تا پلیس محلی، همه درحال پیگیری روند جستجو به دنبال اجساد سایر قربانیان هستند. روند جستجو درحالی پیگری می‌شود که مردم منطقه هم کمی کنجکاو شده‌اند و درحالی که از آن حوالی رد می‌شوند، گاهی ایستاده و نگاهی به فعالیت‌های مأمورین پلیس می‌کنند. جستجوگران نیز انواع وسایل لازم برای کار خودرا فراهم کرده و در حال انجام کارشان هستند. کامیون‌هایی هم در محل حضور یافته تا غذا و سایر امکانات لازم را در اختیار تیم جستجوگر بگذارد.

در آخرین گفتگوهایی که با خبرنگاران صورت گرفته، پلیس عنوان کرده که روند جستجو ممکن است چندروزی به طول بینجامد. کونیا بیما، خواهر بزرگ کیمبرلی که یکی از قربانیان حادثه است، به خبرنگاران گفت: «همین که بتوانیم اورا پیدا کرده و قبری برایش تعبیه کنیم، برای ما تسکین‌دهنده خواهد بود. خانواده‌های سایر قربانیان هم همین احساس را دارند و امیدواریم که زودتر این جستجوها به نتیجه برسد.اینها آخرین جزئیات این پرونده بود. در صورتی که خبر جدیدی دراین باره منتشر شود، شمارا در جریان خواهیم گذاشت.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

قاتل سریال The Serpent بر اساس داستان واقعی

در

چارلز سوبراج

معرفی سریال The Serpent

پس از تماشا سریال The Serpent درباره یک قاتل سریالی به‌نام چارلز سوبراج (Charles Sobhraj) است که حداقل 12 نفر را در تایلند، هند و نپال، در دهه هفتاد میلادی ... ، شروع به جستجوی اطلاعات در مورد چارلز سوبراج در گوگل کردم، با نام مستعاری که از او در روزنامه ها دریافت کرده بود روبرو شدم - Bikini-Killer، این فقط می تواند با یک مطبوعات "زرد" سطحی که به دنبال نام های جذاب است برسد. («بیکینی‌کُش» است، چون قربانیانش بیکینی به تن داشته‌اند)سازندگان همین سریال به نتیجه رسیدند. احساساتی که هنگام تماشای اپیزودها به وجود می آید، با بازی مبتکرانه طاهر رحیم، به نظر من، ترسی لغزنده و فراگیر است که شما را کاملاً پر می کند و نمی گذارد نفس بکشید.

 

احتمالاً وقتی موش در یک تراریوم به سمت یک بوآ نزدیک می شود، این احساس را دارد. اینگونه است که هیپی های بی خیال در مقابل پس زمینه قهرمان بی رحم ، به نظر می رسند. یکی دیگر از خواصی که فولکلور به مارها نسبت می دهد، هیپنوتیزم و پیشنهاد هدیه متقاعدسازی است.

بازیگران سریال خیره کننده هستند. البته اینها مشکلات من است که من حتی یک بازیگر را نمی شناسم، اگرچه نتفلیکس به ما می آموزد که ستاره های مهم صنعت را به پروژه های مهم خود دعوت می کند. بازیگران سه قهرمان اصلی (من آنها را مشخص می کنم) سابقه فوق العاده موفقی در کارنامه خود ندارند.

چارلز سوبراج

 

شاید طاهر رحیم از دو نفر دیگر متمایز باشد، اما همه آنها، چه جنا کلمن و چه بیلی هول، عملکرد شگفت انگیزی در مقابل دوربین ارائه می دهند. نفرت، انزجار، ترس از همه اینها که برای قهرمان از اولین دقیقه که روی صفحه ظاهر می شود احساس می کنید. و حتی وقتی سعی می کند اعمال خود را با نابرابری نژادی توضیح دهد، حتی سایه ای از همدردی نمی تواند ظاهر شود. حالات چهره، زبان بدن، تن صدا و از همه مهمتر اعمال او خونسردترین و فوق العاده بیهوده ترین فرد را نشان می دهد.

 

ابراز همدردی، که می توانید برای ماری آندره(جنا کلمن) احساس کنید،  در میانه روایت از بین می رود، زمانی که تحت تأثیر تصویرسازی، خود را گم می کند و تبدیل به چیزی می شود که " مار" می خواهد او را ببیند. و در اینجا ضربه بعدی نویسندگان است، این  چارلز سوبراج بود که شیرین فرانسوی-کانادایی را به یک جنایتکار تبدیل کرد و او را تحت سلطه خود درآورد و اراده اش را سلب کرد. بازیگر زن این تضاد های درونی را به طرز ماهرانه ای منتقل می کند و اپراتور آنها را از طریق کلوزآپ ثبت می کند.

 

چارلز سوبراج

 

نقطه روشنی در داستان آقای کنیپنبرگ، صحنه‌های همراه با او، مهلتی را از روایت شدید سریال، از شری که از کل تیم جنایی ساطع می‌کند، فراهم می‌کند. اما او شبیه یک شوالیه در زره درخشان نیست که با مار وارد جنگ شده باشد، او یک منشی ساده است، یقه خاکستری، با احساس عدالت. بیلی هول این کار را با استادی انجام داد، شما باور نمی کنید که یک هلندی ساده و مهربان بتواند با این هیولا کنار بیاید. از این مشاهده حتی جالب تر می شود. بازیگران مکمل تنها تصویر را تکمیل می کنند و همه آنها بسیار ارگانیک با یکدیگر تعامل دارند، فضا عالی است.

 

اتمسفر یک ضربه دیگر است، یک ترفند، وقتی در ابتدای هر اپیزود، همان طور که می‌گفتند، فریم‌هایی از وقایع نگاری را با قهوه‌ای و فریم نشان می‌دهند، و سپس این اثر هر بار ناپدید می‌شود و به من یادآوری می‌کند که این داستان بیش از واقعیت است. مناظر، اطرافیان، همه اینها فوق العاده با کیفیت بالا در سریال منتقل می شود و برای هر کسی که حداقل یک بار به آسیا رفته است قابل تشخیص است. مثلاً یک کلوپ شبانه را در نظر بگیرید که اروپایی ها به آن می روند، در 50 سال چه چیزی تغییر کرده است؟ هیچ چیزی.

سن : 18+

ژانر. دسته
بیوگرافی , جنایی , پلیسی , درام , هیجان انگیز

نسخه اصل سریال The Serpent را نگاه کنید، نه تنها به خاطر تن صدای طاهر رحیم ، بلکه به دلیل انتقال زیبا و سریع از انگلیسی به فرانسوی، و گاهی اوقات حتی به هلندی

 

چارلز سوبراج

 

داستان سریال The Serpent

بهترین سریال برای تماشا

زندگینامه قاتل سریالی هندی و ویتنامی تبار  چارلز سوبراج (Charles Sobhraj)  

بانکوک، 1975. یک باند تبهکار به رهبری چارلز سوبراج که اطرافیانش او را با نام آلن گولتیه، دلال جواهرات می شناسند، در یک آپارتمان مستقر شده اند. سوبراج و همدستانش با استفاده از ترفندهای مختلف از گردشگران ساده لوح سود می برند - آنها را مسموم ، بیهوش و سرقت می کنند و حتی می کشند و می سوزانند . هنگامی که اجساد مخدوش شده دو جوان کشف می شود، کارمند خرده پا سفارت هلند، هرمان نیپنبرگ، دلایلی دارد که باور کند اینها هموطنان گم شده او هستند. از آنجایی که پلیس هیچ دلیلی برای انجام تحقیقات نمی بیند، نیپنبرگ تصمیم می گیرد خودش دلایل مرگ آنها را دریابد.

 

برخلاف تصور عمومی که سوبراج یک روان پریش است، انگیزه های او برای ارتکاب قتل با اکثر قاتلان سریالی متفاوت بود. او از روی لذت یا شیدایی نمی کشت، بلکه برای اینکه بتواند به ماجراجویی شگفت انگیز خود به نام «زندگی» ادامه دهد. این واقعیت و همچنین شخصیت فرهیخته و حیله گری او، مدت ها قبل از آزادی از زندان در سال 1997 او را به یک شهرت تبدیل کرد.


چارلز سوبراژ در دهه 1970 گردشگران غربی را در سراسر آسیای جنوب شرقی شکار کرد. سوبراج به دلیل مهارتش در دروغگویی، فرار ماهرانه از قانون و روش های انتقام جویی علیه قربانیان، لقب های «مار» و «قاتل بیکینی» را به خود اختصاص داد. گفته می شود چارلز 12 نفر را کشته است. او از سال 1976 تا 1997 در یک زندان هندی محکوم شد و زندانی شد، اما حتی در داخل دیوارهای زندان نیز با خوشبختی زندگی کرد. سوبراژ بعداً به حبس ابد محکوم شد.

چارلز سوبراج

عکس  چارلز سوبراج


برخلاف تصور عمومی که سوبراج یک روان پریش است، انگیزه های او برای ارتکاب قتل با اکثر قاتلان سریالی متفاوت بود. او از روی لذت یا شیدایی نمی کشت، بلکه برای اینکه بتواند به ماجراجویی شگفت انگیز خود به نام «زندگی» ادامه دهد. این واقعیت و همچنین شخصیت فرهیخته و حیله گری او، مدت ها قبل از آزادی از زندان در سال 1997 او را به یک شهرت تبدیل کرد.

 
چارلز از این موقعیت استفاده کرد و مبالغ زیادی از مصاحبه ها به دست آورد یا حقوق فیلم را از او خریداری کردند. علاوه بر این، او قهرمان چهار کتاب شد و در سه فیلم مستند بازی کرد. اعتقاد بر این است که این تمایل او برای توجه بیشتر و اعتماد به نفس او در مورد توانایی های ذهنی بود که او را به کشور بازگرداند، جایی که مقامات هنوز در آرزوی دستگیری او بودند.


چارلز سوبراژ در 6 آوریل 1944 به دنیا آمد. مادر ویتنامی مجردش اندکی پس از تولدش توسط پدر هندی اش از سایگون رها شد.  و این به این معنی بود که او فاقد هویت قانونی و بدون تابعیت بود. چارلز با مادرش باقی ماند که دوباره با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد و با او تشکیل خانواده داد. چارلز پس از نقل مکان با او، سرانجام با گرفتن پاسپورت فرانسوی هویت پیدا کرد. ناپدری  او ، یک ستوان فرانسوی در نیروی زمینی مستقر در هندوچین  مادر او را به خاطر این موضوع سرزنش می کرد.  سپس  شروع به بزرگ کردن چارلز کرد. اما بعداً زمانی که این مرد فرانسوی فرزندان خود را داشت، پسر مورد غفلت قرار گرفت. سوبراج بین فرانسه و هندوچین گیر کرده بود، با مشکلات رشد شخصی روبرو شد، جایی که احساس نمی کرد در خانه خود است ، و شروع به ارتکاب تخلفات جزئی کرد.

 

چارلز سوبراج

 

با وجود استثنایی بودن چارلز سوبراژ در مدرسه در تحصیل، رفتار بد او در کلاس باعث می شد که او همیشه مشکل دار باشد. این پس از اینکه او شروع به اختلاط با گروه اشتباهی از مردم در دنیای زیرین کرد و در سن 19 سالگی دستگیر شد تشدید شد. در اینجا، او خلاف های خود را آغاز کرد و راه هایی را آموخت که تا زمانی که انسان را درک می کرد می توانست از هر چیزی فرار کند. خواندن ذهن و" بازی " با آن.

 

در سال 1963، او  به دلیل سرقت برای اولین بار خود را در زندان یافت . با این حال، پس از شش ماه شرایط سخت زندان، او موفق شد افسر زندان را تحت تأثیر قرار دهد، که به سوبراج امتیازات ویژه ای اعطا کرد، مثلاً به او اجازه داد در سلول کتاب نگهداری کند و غیره. تقریباً در همان زمان، او با فلیکس d'Escogne ملاقات کرد، که همزمان به او درباره جامعه عالی پاریس و دنیای زیرین آن گفت. سوبراج از طریق امور مشکوک و سرقت های آپارتمانی، ثروتی جمع کرد و با شانتال، زنی از یک خانواده محافظه کار پاریسی آشنا شد. شبی که از او خواستگاری کرد، پلیس او را به دلیل تلاش چارلز برای پنهان شدن در حین رانندگی یک ماشین سرقتی دستگیر کرد.

 

سوبراج پس از گذراندن هشت ماه حبس که در طی آن عروس از او حمایت می کرد، ازدواج کرد. تحت ظن مقامات فرانسوی، چارلز و شانتال باردار پاریس را ترک کردند و به آسیا رسیدند. آنها در سال 1970 وارد بمبئی شدند، جایی که همسرش یک نوزاد دختر به دنیا آورد. چارلز دوباره شروع به سرقت  و انجام عملیات قاچاق کرد تا اینکه دستگیر شد و به کابل، افغانستان فرار کرد.

 
در کابل، این زن و شوهر از گردشگران دزدی می کردند تا اینکه سوبراج در پشت میله‌های زندان قرار گرفت و در آنجا  وانمود به بیماری کرد و به نگهبان رشوه داد و سپس به ایران فرار کرد و خانواده‌اش را ترک کرد. شانتال با حفظ نگرش عادی نسبت به او، به فرانسه بازگشت و می خواست به گذشته جنایتکارانه خود پایان دهد و دیگر چارلز را نبیند. پس از فرار دیگری از زندان، سوبراج در تایلند، توریستی به نام Marie-Andrée Leclerc از کبک را ملاقات کرد، که به سرعت به طرفدار فداکار او تبدیل شد و چشم خود را بر جنایات و دسیسه های جانبی او  بسته بود.

 

چارلز سوبراج

 

Sobrazh با شروع به جمع آوری پیروان، می خواست یک "خانواده" جنایتکار با روح چارلز منسون (چارلز منسون) ایجاد کند. با این حال، به گفته محققان، برخی از نیروهای بالقوه او را تهدید به افشاگری کردند و او وارد دنباله قتل شد. اولین قربانی او یک زن جوان اهل سیاتل به نام ترزا نولتون بود که سوخته پیدا شد. پس از آن، چارلز همین کار را با دیگران انجام داد و چندین زن را نیز غرق کرد، که بعداً به او لقب «قاتل بیکینی» داده شد.


زمانی که در کلکته بود، یک دانشمند اسرائیلی را کشت، از پاسپورت او استفاده کرد و با لکلرک به سنگاپور (سنگاپور) نقل مکان کرد و در مارس 1976 به بانکوک رفت. او به همراه دوست دخترش به سرعت مورد سوء ظن قرار گرفت، اما زمانی که مقامات نگران بودند که تبلیغات منفی به تجارت گردشگری کشور آسیب برساند، به همان سرعت از قلاب آنها فرار کرد.

 

در جولای 1976، در دهلی نو، سوبراژ و سه زن، ماری آندره، باربارا و مری الن، تظاهر به راهنمای تور کردند و توری را برای گروهی از دانشجویان فرانسوی ترتیب دادند. او می‌خواست مهمان‌ها را با مواد مخدر اوردوز کند و به گروه قرص‌هایی برای اسهال خونی بدهد. با این حال، دارو خیلی سریع شروع به عمل کرد - دانش آموزان درست در مقابل همدیگر  شروع به از دست دادن هوشیاری کردند . اما سه دانشجو موفق شدند چارلز را به پلیس تحویل دهند.

 
باربارا و مری الن ضعیف النفس به سرعت در حین بازجویی از هم جدا شدند، در زندان به دلیل شرایط غیرقابل تحمل حتی سعی کردند خودکشی کنند. سوبراژ خود موفق شد جواهراتی را در بدن خود به زندان حمل کند، به افراد مناسب رشوه بدهد و با تمام آسایش پشت میله ها زندگی کند. دوست دختر "اصلی" او، لکلرک، (شریک احتمالی جنایات او بود) گناه خود را به دلیل تلاش برای مست  کردن دانش آموزان نپذیرفت، لکلرک پس از شهادت علیه سوبراج، مشروط و به کانادا تبعید شد  و در آنجا به سرطان تخمدان مبتلا شد. او در آوریل 1984 در سن 38 سالگی درگذشت. 

 

چارلز سوبراج

 

چارلز سوبراژ در دهمین سال زندان خود، جشن بزرگی برای زندانیان و دوستان نگهبان برپا کرد، به همه قرص خواب داد و از اسارت فرار کرد. او به سرعت ردیابی و دستگیر شد و محکومیت 12 ساله او  تا 17 فوریه 1997 تمدید شد.

 

چارلز بعداً با رها کردن زندگی مجلل در پاریس ، به دلایلی نامعلوم به نپال بازگشت و در 17 سپتامبر 2003 ، یکی از روزنامه نگاران در کاتماندو او را دید و بلافاصله به مقامات در مورد آن گفت. جنایتکار دستگیر شده در 20 اوت 2004 توسط دادگاه منطقه کاتماندو به حبس ابد محکوم شد. دادگاه عالی نپال این حکم را در 30 ژوئیه 2010 تایید کرد که توسط چارلز در سال 2006 تجدید نظر شد.

 

چرا چارلز سوبراژ را قاتل بیکینی نامیدند؟

خوب، عنوان چارلز همانقدر واضح است که به نظر می رسد. از آنجایی که قربانیان معمول او گردشگرانی بودند که در شرق آسیا و دیگر نقاط جهان کوله پشتی داشتند، اغلب بیکینی می‌پوشیدند. ترزا نولتون در سال 1975 هنگامی که در خلیج تایلند کشته و غرق شد، با بیکینی گلدار پیدا شد. او گردشگران دیگری را در طول سفرهای خود در سراسر آسیا کشت، اما قتل شارمین کارو، که به شیوه‌ای شبیه نولتون به قتل رسید، باعث شد چارلز  به عنوان قاتل بیکینی در سراسر جهان شناخته شود. اگرچه او تنها قربانیانی را که بیکینی پوشیده بودند، نکشت (در واقع پلیس حتی این دو قتل را به او مرتبط نکرد)، این نام ماندگار شد و از آن زمان تاکنون توسط رسانه های اصلی رایج شده است.

 

وقتی دزدی از مردم هیجان کافی نداشت، او شروع به کشتن آنها کرد

در حالی که او معمولاً در روزهای اولیه به سرقت از مردم شهرت داشت، به زودی تبدیل به یک قاتل سریالی شد.چارلز با همدست خود از هند، آجی چوداری، شروع به کشتن مردم کرد، که بعداً ادعا کرد که فقط برای تجارت بوده است . چه اتفاقی  برای آجی در سریال مار افتاد ؟ چارلز بعداً از شر آجی نیز خلاص شد، زیرا فکر می کرد از سودمندی او  کم شده است.حقیقت آنچه واقعاً برای آجی چاودری اتفاق افتاده است تا به امروز هنوز نامشخص است.

 

چارلز سوبراج

کلاهبردار کامل با تسلط در درک روانشناسی انسان

چارلز سوبراج مجذوب فردریک نیچه و کارل یونگ بود، که آموزه های آنها را برای همیشه در زندگی خود پذیرفت و در نهایت خود را شخصیتی نیچه ای تصور کرد که از همه محدودیت های اخلاقی آزاد بود.

چارلز سوبراج در طول سفرهایش چیزی را شروع کرد که به آن کلاهبرداری اعتماد به نفس می گویند. او پس از استراق سمع، مجذوب کردن و جلب اعتماد مسافران، با آنها گفتگو می کرد. چند روز بعد، این افراد که شروع به دوست شدن با چارلز کرده بودند، متوجه شدند که تمام اشیاء با ارزش آنها گم شده است. و همینطور چارلز. او به دلیل خواندن گسترده‌اش از کارل یونگ دقیقاً می‌دانست چه باید بگوید و چه زمانی آن را بگوید .علاوه بر این، او از چندین هویت جعلی در بسیاری از کشورها، از ترکیه گرفته تا هند، استفاده کرد، بنابراین نمی توانستند او را شناسایی کنند.
اما با تمام جنایاتی که مرتکب می شد، حتماً گرفتار می شد. با این حال، این موضوع برای چارلز اهمیت چندانی نداشت، زیرا شخصیت متفکر او نه تنها باعث جلب لطف نگهبانان زندان شد، بلکه بی امان بودن او به او اجازه داد چندین بار از زندان آزاد شود. چه از سوراخ دیوارها و چه از طریق دادن مواد مخدر به نگهبانان، او همه را امتحان کرد و در فرارهای مبتکرانه خود از زندان موفق شد .

نظرات

در ادامه بخوانید...