معمای شکسپیر

در

این مقاله به بیان دو دیدگاه در مورد این موضوع می پردازد که آیا خود ویلیام شکسپیر خالق نمایش نامه هایش است و یا خیر.

 آیا خود شکسپیر خالق نمایش نامه هایش است؟

کاراگاهان مسائل ادبی، از راز های بسیار مهمی در مورد ویلیام شکسپیر پرده برداری کرده اند. اما هنوز یک سوال باقی می ماند، آیا این خود شکسپیر بوده است که نمایشنامه هایش را نوشته است؟ سر فرانسیس بیکن، کریستفر مارلو، ارل ساوت هامپتون(حامی شکسپیر) و حتی خود ملکه الیزابت، که یکی از مظنون هایی است که گمان می رود نویسنده ی نمایشنامه های شکسپیر باشد. تعداد دقیق آثار ثبت شده ی شکسپیر از این قرار است: 37 نمایشنامه، 154 غزل، دو مجموعه شعر و یک مرثیه. این آثار این گمان را به وجود می آورند که ویلیام شکسپیر در واقع افراد زیادی هستند و تنها یک نفر نیست.

یکی از قوی ترین بحث های حال حاظر، بحث بین دو گروه است که با نام های استرادفوردی ها و آکسفوردی ها شناخته شده اند.آکسفوردی ها به این موضوع اعتقاد دارند که ادوارد دی ویر، هفدهمین ارل آکسفورد، این نمایشنامه ها را با نام مستعار ویلیام شکسپیر نوشته است.استرادفوردی ها به این موضوع اعتقاد دارند که تمام این نمایش نامه ها توسط ویلیام شکسپیر، بازیگری که در سال 1564 و در استرادفورد به دنیا آمده است، نوشته شده است.

چالش هر دو طرف این است که مدارک محکمی برای گفته های خود ارائه کنند. شواهد و مدارک هر طرف که قوی تر باشد، او برنده است.

آکسفوردی ها معتقد اند که میزان تحصیلات شکسپیر از آن کمتر بوده است که بتواند چنین نمایش نامه هایی بنویسد. او پسر یک پیشه ور بوده است و هیچ مدرکی مبنی بر این که او سواد داشته باشد وجود ندارد. شواهد حاکی از آن هستند که او حتی از اینگلند جنوبی آن طرف تر را هم ندیده است. او فقط یک بازیگر بوده است که گاه به گاه در املاک سرمایه گذاری می کرد. تمایلات او هیچ اشاره ای به نویسندگی نداشته اند و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد او کتابی داشته است. یک این چنین پیش زمینه ای برای نوشتن این نمایش نامه های درخشان کافی نیست. و در آن سوی دیگر، زندگی ادوارد دی ویر یک پیش زمینه ی بسیار عالی برای این نوشته ها بوده است. تحصیلات عالیه و پر هزینه ای داشته است. او با خانواده ی نجیب زاده ها بسیار صمیمی بود. او به بسیاری از مکان های مهم نوشته شده در نمایش نامه های ویلیام شکسپیر مانند: فرانسه، اسکاتلند و ایتالیا، سفر کرده است.

بعد از سال 1991 تئوری دی ویر حمایت های بسیاری را دریافت کرد.

در آن سال، محققان شروع به تحقیقاتی در مورد دست نوشته هایی کردند که کپی از کتاب مقدس ادوارد دی ویر در سال 1569 بوده است. بیش از 1000 مورد از نصایح کتاب مقدس علامت گزاری شده اند که حدود 25 درصد آن ها با بخشی از کار های شکسپیر تطابق دارد. آکسفوردی ها می گویند که در واقع امکان ندارد که این موضوع تصادفی باشد. برای مثال، در بخش پنجم نمایشنامه ی تاجر ونیزی در مورد درخشانی یک کالای خوب در (جهان شیطان) صحبت می کند. یکی از عبارت هایی که دی ویر در کتاب مقدسش، زیر آن را خط کشیده بود(یک ملت شیطانی و کلاه بردار، در میان کسانی که مانند نوری در این دنیا هستند) است.(سیارک)

استرادفوردی ها در پاسخ می گویند که"چرا به گذشته ی ویلیام شکسپیر در استرادفورد نگاه می کنید؟" او یک پسر عقب افتاده از یک خانواده ای با طبقه ی اجتماعی پست نبوده است. پدر او یک تاجر مرفه بوده است که سطح بالاترین تجارت خانه ی شهر را اداره می کرد. او از مدرسه ی جدید شهر که کینگ نام داشت یک بورسیه ی تحصیلی دریافت کرده است. هر چند که پرونده هایی از سوابق تحصیلی وی یافت نشده است اما این طور به نظر می رسد که ویلیام آنجا درس خوانده است. شکسپیر در ابتدای بیست سالگی اش در سال 1580 به لندن مهاجرت کرد. در این شهر بود که او به عنوان یک بازیگر و نمایش نامه نویس به شهرت رسید. جنبه های زندگی او نسبت به دی ویر بهتر با نمایش نامه هایش قابل انطباق است. برای مثال، دیدگاه تعریف احساسی افسردگی در نمایش نامه ی هملت به نظر می رسد این را نشان می دهد که نویسنده درد و ناراحتی را تجربه کرده است. هملت در حدود سال های 1600 نوشته شد، چهار سال بعد از مرگ تنها پسر شکسپیر، همنت، که در سن یازده سالگی مرد.

استرادفوردی ها به این معتقد اند که تئوری دی ویر یک شوخی ناخوشایند است.

طرفداران دی ویر نیز معتقد اند که دی ویر به این علت از نام شکسپیر استفاده کرده است زیرا در آن زمان نویسندگی برای نجیب زادگان خلاف قانون بوده است. یک ارل سطح بالا نمی توانسته است که برای مردم عادی نمایش نامه بنویسد. به همین علت او ترجیح داده است تا کار های خود را به یک نفر دیگر که همان شکسپیر است بدهد تا خود را از دیدگاه مردم دور نگه دارد. استرادفوردی هم در پاسخ می گویند: برای این که این موضوع واقیعیت داشته باشد باید یکی از دوستان و یا طرفداران شکسپیر به این موضوع پی می برد که این کار ها نمی تواند کار خود شکسپپیر باشد و یا حتی دوستان ارل می توانستند بفهمند که او این نمایش نامه ها را نوشته است. بخش غیر ممکن این موضوع این است که هر کدام که در کار خود تقلب کرده باشند بسیار غیر قابل باور است که به صورت راز باقی بماند.

یکی از مشکلاتی که آکسفوردی ها برای اثبات نظریه ی خود دارند این است که ارل هفدهم آکسفورد در سال 1604 مرده است.

بیشتر نمایش نامه های درخشان ویلیام شکسپیر بعد از مرگ ارل هفدهم نوشته شده اند. برای مثال، مکبث در سال 1606 تا سال 1607 و تند باد در سال 1611 نوشته شده اند. اما آکسفوردی ها هم به این گفته استرادفوردی ها قانع نشده اند و در پاسخ بیان کرده اند که ارل قبل از مرگش نمایش نامه ها را به شکسپیر داده است و او هم بعد از مرگ ارل برخی از آن ها را منتشر کرده است. اما برخی از متن نمایش نامه ها به وقایع بعد سال 1604 اشاره دارد که آکسفوردی ها معتقد اند که یک نفر به صورت مداوم به متن نمایش نامه ها اضافه کرده است.

هر کدام از این ها تنها گمانه زنی هایی هستند که به درازای تاریخ ادامه خواهند داشت. هیچ کدام از این طرفداران بنظر نمی رسد که به نتیجه ی قطعی برسند. یکی از محققان به نام آول آوستین مباحثه را این گونه خلاصه می کند: هر کس معتقد باشد که دی ویر و شکسپیر یک نفر هستند، تنها خود را بخشی از یک شوخی غیر قابل باور قرار داده است. ملکه الیزابت خودش برای دسیسه ای خیانت آمیز بود که در کنار دیگران سکوت کرده بود. در مقابل آن هایی که به نظریه ی استرادفورد معتقد اند مردانی هستند که به معجزه نیز اعتقاد دارند! ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا شعرهای مصر باستان بسیار مدرن و شبیه شعر شکسپیر به نظر می رسد

در
چرا شعرهای عاشقانه مصر باستان، بسیار مدرن و شعر شکسپیری به نظر می رسد
چرا شعرهای عاشقانه مصر باستان، بسیار مدرن و شعر شکسپیری به نظر می رسد
 
هیچ کس نمی داند که نخستین شعر عاشقانه در کجا سروده شده است. اما کاملاً مشخص است که این ادبیات در ابتدا چگونه شروع به نگارش و در ابیات زیادی در مصر باستان سروده شده است. اگرچه فقط در حدود پنجاه نمونه به زمان ما رسیده است ، اما مصر شناسان ادعا می كنند كه آنها بیشتر اوقات آنها را می نوشتند. و شاید ، زنان مصر بنیانگذار این ژانر شدند.
 
اشعار عاشقانه هنرمندان مصر باستان در مورد گفتگوی برابر بین عاشقان به طرز شگفت آوری مدرن به نظر می رسد ، و جای تعجب ندارد - در مصر از قرن شانزدهم قبل از میلاد (که کهن ترین شعر ها در آن یافت شده است) زنان تقریباً از همان حقوق و فرصت های مردان برخوردار بودند. جامعه از نظر جنسیت برابر بود و به این معنی که زنان نیز از حقوق اساسی مالکیت برخوردار بودند.
چرا شعرهای عاشقانه مصر باستان، بسیار مدرن و شعر شکسپیری به نظر می رسد
اگرچه سرنوشت یک زن در مصر باستان به عنوان خانه و خانواده در نظر گرفته می شد ، و تعداد معدودی مانند هاتشپسوت یا کاتب زن قادر به شکستن این موقعیت بودند ، با این حال زنان یونانی که به همراه همسر خود به مصر می آمدند به آزادی زنان محلی حسادت می کردند: زنان مصری در خیابان ها با صورت باز قدم می زدند.زنان مصری می توانستند وصیت نامه بنویسند ، به تنهایی قرارداد ببندند ، در دادگاه شهادت دهند و شکایت کنند و حتی کودکان را به نام خود ثبت کنند ، نه به نام پدرشان!
 
ظاهراً مصری ها در ابتدا به بکارت عروس توجه زیادی می کردند - زیرا عرفی برای رستگاری ازدواج وجود داشت و آن رستگاری بکارت خوانده می شد - اما با پیشرفت جامعه این  فضیلت قابل ستایش شد اما تنها گزینه ممکن نبود. علاوه بر این ، فرزندان نامشروع وجود نداشتند - کودک به هر حال مادر خود را به ارث می برد.
 
این قانون همچنین در صورت طلاق از زنان محافظت می کرد. او در هر زمان می توانست طلاق دهد ، مانند هر مرد - اما آغازگر طلاق نیمی از دارایی خود را به شریک مقابل می داد. فقط می توان حدس زد که مردانی با شخصیت بدخواهانه سود چندانی کسب می کرده اند ، اگر یک زن دارایی بیشتری داشت ، بنابراین "طلاق گرفتن" از او سودآور بود. در هر صورت ، بچه ها در کنار مادر خود می ماندند.
 
اگر زنی می خواست شغلی برای خود را انتخاب کند ، معمولاً حرفه ی سوگواری (برگزاری مراسم عزاداری) یا پزشکی را انتخاب می کرد. به طور کلی ، در دنیای باستان ، یک زن اگر می توانست به مصر برود، فقط می توانست به عنوان پزشک آموزش ببیند و این شانس ، بدون شوخی ، توسط برخی مورد استفاده قرار گرفت. این رشته چنان توسعه یافته بود که داروهای ضد بارداری شناخته شده بودند.
چرا شعرهای عاشقانه مصر باستان، بسیار مدرن و شعر شکسپیری به نظر می رسد
در مصر باستان اعتقاد بر این بود كه زن و شوهر باید به یك روش به زندگی نگاه كنند.و اگر نگاه به زندگی متفاوت بود ، به این معنی بود که به زن و شوهر دیگری احتیاج دارید.(تفاهم داشتن در زندگی)
 
چنین آزادی زنان، آزادی خاصی در عشق ورزیدن به او بخشید. دختران عاشق پسران شدند ، زنان متاهل همسر خود را تغییر دادند ، بیوه ها عشق جدیدی پیدا کردند. در نتیجه ، فرهنگ عشق در مصر باستان بسیار توسعه یافت و بخش مهمی از آن از حروف عشق شاعرانه تشکیل شده بود. بسیاری از این پیامها نویسندگی زن یا به نمایندگی از یک زن صورت گرفته است.

آنچه در شعرهای عاشقانه مصر باستان آواز شده است

به طور کلی ، اشعار عاشقانه مصر باستان ، گرچه طبیعت کاملاً سکولار دارد ، ریشه در سرودهای مقدس دارد که عشق به خدایان و ایزدان را ستایش می کنند - به همین دلیل است که بسیاری از تصاویر در شعرهای عاشقانه با نمادگرایی مذهبی همراه هستند. در اینجا می توانید با ادبیات کلاسیک اروپا مقایسه کنید ، که به نمادهای قابل تشخیص مسیحی اشاره دارد.
چرا شعرهای عاشقانه مصر باستان، بسیار مدرن و شعر شکسپیری به نظر می رسد
بسیاری از مردمان باستان دارای رازی بودند: ظاهراً به زن پیشنهاد می شد كه اگر می توانست شوهر ، برادر یا فرزند خود را از اعدام نجات دهد ، چه كسی را نجات می داد؟ و او پاسخ داد كه شما هنوز هم می توانید یك شوهر پیدا كنید ، فرزندی به دنیا بیاورید ، اما شما نمی توانید برادر خود را جایگزین كنید 
 
البته عاشقان توجه زیادی به زیبایی های یکدیگر کرده اند ، بسیاری از اشعار به عشق به آرزوی جداگانه اختصاص یافته است. همچنین نقوش مودبانه ای وجود دارد که برای خواننده مدرن آشنا است - وقتی مرد رویای تبدیل شدن به برده (!) زن را دارد ، لمس پوست لطیف او ، شستن پاهای او یا ....
 
بیشترین تصاویر در شعر عشق مربوط به یک باغ ، گل یا آب است - که توسط نیروهای باروری شناخته می شود ، و برای ساکنان کویر - نیز سعادتمندی است. تصاویر پرنده دائمی از شکنندگی و اضطراب احساس صحبت می کند - پرنده ، علاوه بر این ، همیشه یا گرفتار یا کاملاً مورد اصابت قرار می گیرد. طبیعتاً عشق با صدمه دیدن مقایسه می شد.
 
جالب اینکه معمولاً زن و شوهر به عنوان چهره های مساوی به تصویر کشیده می شدند.
چرا شعرهای عاشقانه مصر باستان، بسیار مدرن و شعر شکسپیری به نظر می رسد
و اینجا خطوط تقریباً با محتوای شکسپیر آمده است:
 
من روی تخت دراز می کشم
و وانمود می کنم که مریض هستم.
همسایگان به دیدار من خواهند آمد.
معشوق با آنها همراه خواهد شد.....
 
به هر حال ، انگیزه های مشهور در زمان شکسپیر - هنگامی که یک عاشق می توانست با یک جوراب ساق بلند از حواس پرتی قدم بزند یا از عشق بیمار شود - در شعر مصر باستان نیز ثابت بود ، جایی که عاشق تنها نیمی از موهای خود را شانه می کرد و یا خوردن و آشامیدن را فراموش می کرد.

نظرات

در ادامه بخوانید...