فیلمهایی که علاقه مندان ژانر وحشت برای دیدنش لحظه شماری می کنند

در

(سیارک)عرصه فیلمسازی در هالیوود در سال 2017 شاهد فیلمهای ترسناک بسیار خوبی بود، از نسخه جدید فیلم ارّه که روی پرده ها رفت گرفته تا فیلم ترسناک «It» که استیون کینگز نویسنده آن بود (استیون کینگز نویسندگی فیلمهای بسیار معروفی چون «Shining» با بازی جک نیکلسون را در کارنامه دارد). اما این سال به نسبت خوبی که فیلمهای ترسناک به خود دید، دلیل نمی شود که در سال 2018 طرفداران این سبک از فیلمهای سینمایی چیزی عایدشان نشود؛ بلکه شرایط کاملا برعکس این است و بسیاری از تهیه کنندگان مطرح سینمایی، فیلمهای ترسناک بسیار خوبی برای سال 2018 در نظر گرفته اند. این خبر بسیار خوبی برای طرفدران ژانر وحشت است. از همین حالا می توانند خودرا آماده کنند تا در 12 ماه پیش رویشان هر وقت خالی که پیدا کردند را برای تجربه ای بی نظیر اختصاص دهند. داستان این فیلمهای ترسناک متفاوت و متنوع است؛ از داستانهای ماورائی گرفته تا آنها که بر اساس وقایع حقیقی نوشته شده اند در این لیست حضور دارند. حتی یک کارکتر کلاسیک ژانر وحشت نیز امسال بر روی پرده های سینما خواهد رفت و این خبر خوشی برای طرفداران است. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی چند فیلم که بسیاری انتظار دیدن آن را دارند بپردازیم:

  1. Revenge، تاریخ اکران: یازدهم می 2018

این فیلم که برای نخستین بار در فستیوال فیلم ساندنس و تورنتوی کانادا معرفی شد، داستانی کلاسیک را روایت می کند؛ چیزی شبیه به داستان فیلمهایی چون «Ms. 45» و I Spit On Your Grave که در آنها شخصیت زن داستان (که شخصیت اصلی داستان نیز هست) مجبور به گرفتن انتقام از مردان خلافکاری می شود که اورا مورد آزار و اذیت قرار می دهند. یکی از دلایل اصلی که باعث شد تا ما این فیلم را در لیست خود قرار دهیم افتخار بزرگی است که نصیب آن شده و هیچ یک از فیلمهای پیشین که چنین داستانی را نقل می کردند، قادر به دریافت آن نشده است. Revenge از Rotten Tomatoes یک ریتینگ 100 درصدی گرفته است و این مهم نصیب هرکسی نمی شود. با این ریتینگ می توان گفت انتظار فیلم هیجان انگیزی را باید داشته باشیم.

کارگردان این فیلم کورالی فارگیت فرانسوی است و با وجود داستان بیش از اندازه خشنی که فیلمش روایت می کند توانسته است نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. داستان فیلم از این قرار است که زنی شخصیت اصلی داستانبا همسر و دوستان مرد همسرش راهی سفری تفریحی می شوند. آنها به منظور شکار، راهی یک ویلای بزرگ و دورافتاده می شوند. اما اوضاع آنگونه که انتظار می رود پیش نمی رود و دوستان مرد کمی کنترل خودرا از دست می دهند و اورا مورد آزار و اذیت قرارداده و در بیابان رها می کنند. این بی احترامی برای زن بسیار گران تمام می شود و اورا ازکوره به در می کند. منتقدان زیادی به تمجید از این فیلم پرداخته اند؛ «فارگیت این ژانر را زیر و رو کرده است.» این نظر یکی از منتقدان است.

دیگری بر این باور است که این فیلم یک فانتزی خشونت بار و تمام عیار است اما هرکسی قادر به تحمل صحنه های این فیلم نخواهد بود و آن چند تنی که دل به دریا بزنند و به مشاهده آن بنشینند، لحظات هیجان انگیزی را تجربه خواهند کرد. اگر این صحبت منتقد گرامی شمارا متقاعد نکرد یک اتفاق جالب توجه برایتان نقل می کنیم: شبی در یک مراسم این فیلم نمایش داده شد و یکی از کسانی که به تماشای آن نشسته بود، پس از یک صحنه بسیار خشن، دیگر قادر به ادامه تماشای فیلم نبود و کنترل خودرا از دست داد و مجبور شدند اورا از سالن خارج کنند تا کمی هوا بخورد. خب حالا خودتان می دانید، اگر جرئت کافی در خود سراغ دارید، یازدهم می سالنهای سینما انتظار شمارا می کشند.

  1. Anders Manor، تاریخ اکران: هجدهم می 2018

Woodhaven Media و Lionsgate مشترکا تولید و تهیه کنندگی این فیلم را به عهده دارند. خلاصه ای که از داستان این فیلم نقل شده است می تواند برایتان بسیار جالب باشد. توجه شمارا به آن جلب می کنم: 18 سالگرد تولد ایمی است. انتظار شما از تولد یک دختر هجده ساله چیست؟ واضح است که در چنین روزی هر دختری با دوستان یا خانواده خود حسابی خوش می گذراند و تفریح می کند. اما اوضاع برای ایمی داستان ما کمی متفاوت است. او در این روز تازه از بیمارستان روانی مرخص شده است. مادر ایمی، جین، تصمیم می گیرد اورا به همراه سایر اعضای خانواده به یک گردش بیرون از شهر ببرد تا کمی حال و هوایش عوض شده و به شرایط جدید عادت کند. اما شرایط آنگونه که جین انتظار دارد پیش نمی رود و آخر هفته رویایی که برای دخترش در نظر گرفته بود، تبدیل به یکی از مخوف ترین دورهمی های خانوادگی در تاریخ ایالات متحده می شود.

تیم بازیگری این فیلم نیز بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. دستیار تهیه کننده این فیلم، جاناتان شمرهون وظیفه انتخاب این بازیگران را به عهده داشته و به خوبی از پس آن برآمده است. شخصیت اصلی داستان کریستینا رابینسون است. البته ستاره شناخته شده مسابقات کشتی کج، مایک کانلیس (که در گذشته اورا «آقای معجزه گر» لقب داده بودند) در نقش اصلی همراه کریستیناست. خواننده اصلی گروه Godsmack، یعنی سولی ارنا نیز در تیم بازیگری حضور دارد. از کسانی که تجربه بیشتری در عرصه بازیگری دارند می توان به راشل ترو که بازی در فیلم لاراکرافت را در کارنامه خود دارد و نیز کوین نش که در جان ویک به ایفای نقش پرداخته اشاره کرد. این فیلم قرار است اواسط ماه می سال 2018 به روی پرده سینماها برود و با وجود رقابت تنگاتنگی که میان فیلمهای ژانر وحشت درگرفته است، به نظر می رسد با بازخورد خوبی که از تریلرهای دیوانه کننده خود گرفته، می تواند امید به فروش خوبی داشته باشد.

  1. Hereditary، تاریخ اکران: هشتم ژوئن 2018

این فیلم نیز همچون Revenge در فستیوال فیلم ساندنس معرفی شد. در چند سال اخیر فعالیت این فستیوال در ژانر وحشت کمی بهتر شده است و با فیلمهایی چون The Babadook که درسال 2014 و نیز The Witch که در سال 2015 منتشر شده اند، توانسته نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. امسال قرار است با فیلم Hereditary دوباره در ژانر وحشت تجدید قوا کند. نمایش این فیلم در فستیوال تماشاچیان را به شدت وحشت زده کرده است و این فیلم نیز از Rotten Tomato توانسته ریتینگ 100 درصدی بگیرد.

داستان فیلم درباره زنی است که زندگی خانوادگی و به طور کلی زندگی اش پس از مرگ ناگهانی مادرش به هم می ریزد و همه چیز برایش تیره و تار می شود نوید آینده شوم و نحس می دهد. اما یکی از نقاط قوت داستان، آنگونه که منتقدان اذعان کرده اند، پایان غافلگیر کننده و روند آهسته داستان در طول فیلم است، به همین خاطر تصمیم برآن گرفته شده که بیش از این اطلاعاتی در رابطه با داستان فیلم منتشر نشده و تماشاچیان بتوانند از یک داستان ناب و تمام عیار لذت ببرند. یکی از بازیگران اصلی این فیلم تونی کولته است که یک بار به خاطر بازی در فیلم The Sixth Sense (اگر خاطرتان باشد فیلمی قدیمی است که نیکولاس کیج در آن به عنوان نقش اصلی بازی می کرد)، نامزد جایزه دریافت اسکار شده است. از دیگر بازیگران این فیلم می توان به گابریل بیرن ( که بازی در فیلم مظنونین همیشگی را در کارنامه دارد) و نیز الکس ولف (بازیگر فیلم Jumanji: Welcome to the Jungle) اشاره کرد. میلی شاپیرو نیز به عنوان اولین تجربه بازیگری خود در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است. این فیلم اولین تجربه حرفه ای نویسنده و کارگردان آن، آری آستر است و اگر بتوانیم به آنچه منتقدان و تماشاچیانی که تجربه مشاهده فیلم در فستیوال را داشته اند، اعتماد کنیم، باید انتظار یک فیلم ترسناک عالی دیگر را داشته باشیم.(سیارک)

  1. The First Purge، تاریخ اکران: چهارم جولای 2018

در اواخر سال 2016 بود که انتشار سومین نسخه ازاین سری فیلم با نام The Purge: Election Year همه را به این فکر فرو برده بود که دیگر این سری فیلم ادامه نخواهد داشت. اما با توجه به درآمد 315 میلیون دلاری ای که نصیب این فیلم شد ( درمقابل بودجه ای که صرف ساخت آن شد این رقم بسیار خوب است)، و نیز طرفدارانی که در سراسر دنیا پیدا کرد، ادامه ندادن این سری فیلم برای هالیوود منطقی به نظر نمی رسید. جیمز دموناکو، طراح و ایده پرداز این فیلم ادعا کرده که قصد دارد این سری فیلم را به گونه ای دیگر راهی تلوزیون کند، اما فعلا و پیش از آن قصد دارد نسخه ای دیگر روی پرده سینماها ببرد. این نسخه وقایعی را روایت می کند، که پیش از اولین نسخه از این سری فیلم اتفاق افتاده است.

طرفدران این سری فیلم، با مشاهده The First Purge راهی زمانی می شوند که هنوز ایده این یک شب آزادی که مردم می توانند یکدیگر را بکشند اجرایی نشده بود و نشان می دهد چگونه کسانی که اختیارات در دستشان بود این ایده را عملی کردند. این یک شب آزادی در یک شهر بخصوص بود و مسئولین قصد داشتند آن را همه گیر کنند و در شهرهای دیگر نیز پیاده سازی کنند. ناگفته نماند که دموناکو، نویسنده و کارگردان نسخه های پیشین، تنها نویسندگی این نسخه را بر عهده داشت و کارگردان این فیلم جای خودرا به جرارد مک. مورای داده است. جرارد مک. مورای فیلم Burning Sands را به عنوان اولین فیلم حرفه ای خود در کارنامه دارد و با نمایش این فیلم در نت فلیکس، بازخورد بسیار خوبی دریافت کرده است. همچنین در سال 2017 این فیلم در فستیوال سوندانس به نمیاش درآمد و انجا توجه بسیاری را به خود جلب کرد. البته فراموش نکنید که این فیلم داستانی بخصوص تر از دیگر فیلمهای این لیست دارد و پیش از برنامه ریزی برای دیدن آن بهتر است کمی راجع به نسخه های پیشین آن تحقیق کنید.

  1. The Meg، تاریخ اکران: دهم آگوست 2018

این فیلم محصول مشترک کشورهای آمریکا و چین است و صرف نگاه کردن به عنوان فیلم، ایده ای به شما درباره اینکه فیلم درباره چیست و چه داستانی را دنبال خواهد کرد، نخواهد داد. بیایید کمی به عقب تر برگردیم. به سال 1997 که رمانی با این عنوان منتشر شد A Novel of Deep Terror (ترجمه تحت اللفظی: رمانی از وحشتی عمیق). در حقیقت این داستان این فیلم، بر اساس این رمان نوشته شده است و اقتباسی از آن است. Meg کوتاه شده کلمه Megalodon است که یک کوسه عظیم الجثه متعلق به افسانه های گذشته است. داستان فیلم درباره یک گروه اکتشافی است (البته مردم عادی هم همسفر این گروه هستند) که با زیردریایی خود راهی اقیانوس می شوند و پس از اینکه مشکل فنی برایشان پیش می آید با این کوسه عظیم الجثه روبه رو می شوند. اگر داستان فیلم به اندازه کافی شمارا تحت تأثیر قرار ندهد، مطمئن باشید با مشاهده نام بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند، نظرتان کمی تغییر خواهد کرد.

نقش اصلی این فیلم جیسون استاتهام است، که به عنوان ناخدای زیردریایی و یک قواص حرفه ای به ایفای نقش پرداخته است. رانین ویلسون از دیگر چهره های مطرحی است که در این فیلم بازی می کند و نیز روبی رز که به عنوان بازیگر نقش فرعی بازی می کند. کارگردانی این فیلم به عهده ژان ترتلتائوب است و جیمز واندربیلت که نویسنده فیلمنامه هایی چون Zodiac و Amazing Spider-Man است، نویسندگی این فیلم را به عهده دارد. یکی دیگر از بازیگرانی که در این فیلم بازی می کند و به تازگی خود را در عرصه بازیگری در هالیوود مطرح کرده، لی بینگ بینگ چینی است که بازی در فیلمهایی چون Transformers و Resident Evil را در کارنامه خود دارد. ابتدا قرار بود این فیلم در ماه مارچ به روی پرده ها برود، اما به خاطر همزمان شدن تاریخ اکران آن با فیلمهایی چون New Mutants از مارول، تصمیم برآن گرفته شد که تاریخ اکران کمی به تعویق بیفتد. با تمام این تفاسیر باید تا دهم آگوست منتظر باشیم تا تجربه دیدن این فیلم را بدست آوریم. ناگفته نماند که این فیلم به صورت 3D IMAX روی پرده ها خواهد رفت و تماشای جیسون استاتهام در حالی که با یک کوسه عظیم الجثه مبارزه می کند ارزش صبر کردن دارد.

  1. Slender Man، تاریخ اکران: بیست وچهارم آگوست 2018

سیلوین وایت، کارگردان مطرح برنامه های تلوزیونی، به سراغ یکی از پرطرفدارترین داستانهای اینترنتی رفته است. دیویو برایک نویسندگی این فیلم را به عهده داشته است. کسانی که زیاد با اینترنت سر و کار دارند به خوبی می دانند انتظار چه چیزی را باید داشته باشند. Slender Man یا مرد لاغر از سال 2009 بود که وارد فضای مجازی شد. در رقابتی میان کسانی که از فوتوشاپ استفاده می کردند، عکسی از یک مرد لاغر اندام و بلند قد منتشر شد که صورت نداشت و به نام کسی شناخته می شد که کودکان را شکار می کند. جالب است بدانید اریک نودسن که طراحی این مرد لاغراندام را در رقابت فوتوشاپی سال 2009 به عهده داشت، نقشی در پردازش داستان فیلم داشته است و بسیار برایش غیر منتظره بود. زمانی که در حال طراحی این پوستر بود به هیچ وجه انتظار شرکت در ساخت یک فیلم ترسناک را نداشت. تنها هدف او ترساندن دیگران با مهارتهایش در استفاده از فوتوشاپ بود. از بازیگران این فیلم می توان به جوئی کینگ ( که بازی در فیلمهای نظیر Wish Upon, Independence Day: Resurgence را در کارنامه دارد) و نیز جاز سینکلیر اشاره کرد. داستان فیلم درباره چند دختر نوجوان است که مراسمی مذهبی مرتبط با مرد لاغراندام برگزار می کنند و ماجراهایی عجیب و غریب و ترسناک برایشان حادث می شود. یکی از نکات جالب توجه فیلم، حضور خاویر بوتت در نقش Crooked Man است؛ همان شخصیت بد داستان فیلم احضار 2. در این فیلم نیز در کنار مرد لاغراندام به آزار کودکان می پردازد.

  1. Cadaver، تاریخ اکران: بیست و چهارم آگوست 2018

بازیگر اصلی این فیلم شی میشل است که پیش از این در سریال تلوزیونی  Pretty Little Liars به ایفای نقش پرداخته و بازی در یک فیلم ترسناک می تواند برایش چالش بزرگی به حساب آید. دیدریک فان روجن، کارگردان هلندی، ساخت این فیلم را به عهده دارد و فیلمنامه آن توسط برایان سیو نوشته شده. برایان سیو نویسندگی فیلمهایی چون Teen Wolf وسریالهایی چون The Scream را در کارنامه خود دارد. میشل در این فیلم به عنوان یک تکنسین سردخانه مردگان بازی می کند که پیش از آن پلیس بوده و به خاطر مشکلاتی مربوط به مواد مخدر شغل قبلی خودرا از دست داده است. شبی در محل کار میشل یک جنازه می آورند که به طور وحشیانه ای به قتل رسیده است. از اینجاست که داستان فیلم و تنشهای آن آغاز می شود.

داستان ترسناک و عجیب فیلم انتخاب میشل به عنوان نقش اصلی را کمی غیرمنتظره می کند. با اینکه تصویربرداری و کارهایی نهایی این فیلم تقریبا به پایان رسیده است باید تا بیست و چهارم آگوست منتظر اکران آن باشیم. فان روجن، کارگردان این فیلم، از همین حالا روی پروژه بعدی خود سرمایه گذاری کرده و در حال تدارک دیدن بازسازی فیلم کلاسیک The Birds، ساخته آلفرد هیچکاک است.

  1. The Little Stranger، تاریخ اکران: سی و یکم آگوست 2018

نویسنده و کارگردان ایرلندی، لنی آبراهامسون، چند سالی را بی آنکه خبر بخصوصی راجع به او بشنویم در کشور خود وقف علاقه خود، فیلمسازی کرد. در سال 2015 اما همه چیز به گونه ای دیگر برای او رقم خورد. انتشار فیلم The Room با وجود محدودیتهایی که از بابت اکران در سینماهای آمریکا داشت، فروش فوق العاده ای برای عوامل این فیلم به کارگردانی آبراهامسون به همراه داشت و با کسب جوایز بسیار (جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نصیب نقش اول این فیلم بری لارسون شد) نام آبراهامسون را به صدر اخبار آنروزهای فیلمسازی آورد. برای پروژه بعدی خود، آبراهامسون به سراغ رمان The Little Stranger (ترجمه تحت اللفظی: غریبه های کوچک) نوشته سارا واترز رفت و با اقتباس از این رمان اقدام به نوشتن سناریوی جدید خود کرد. تنها ده ثانیه پس از انتشار خبر کار برروی فیلم جدیدش، کاربران در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی شروع به صحبت کردن راجع به آن کردند.

داستان فیلم که در روزگار پس از جنگ جهانی دوم روایت می شود، در رابطه با دکتری است که با خانواده ای عجیب و غریب و احتمالا یک روح سرگردان در میان آنها سر و کار دارد. مادر این دکتر داستان، روزگاری، به عنوان خدمت کار در این خانه کار می کرده است. بازیگران مطرحی برای این فیلم انتخاب شده اند. از آن جمله اند: دامنهال گلیسون (بازی در فیلمهای The Revenant, Ex Machina را درکارنامه دارد)، روث ویلسون (بازی در فیلم I Am the Pretty Thing That Lives in the House را درکارنامه دارد) و نیز ویل پولتر که قرار بود نقش دلقک پنی وایز را در فیلم It نوشته استیون کینگز بازی کند و بنا به مسائلی این همکاری صورت نگرفت. برای انتشار فیلم تاریخ بسیار مناسبی در نظر گرفته شده است چراکه در هفته اکران فیلمهای زیادی به روی پرده نخواهند رفت و احتمال فروش بالایی برای این فیلم وجود دارد.

  1. The Nun، تاریخ اکران: هفتم سپتامبر 2018

و اما می رسیم به یکی از مهمترین فیلمهای این لیست. عوامل سازنده سری فیلمهای احضار که اکنون در سطح جهانی به خوبی شناخته شده است، درساخت و نوشتن داستان فیلم آنابل نیز شرکت داشتند و به پرده برداشتن از راز عروسک موزی و شوم فیلم احضار پرداختند. با فروشی که از این فیلم عایدشان شد مجموعا به درآمدی 1 میلیارد دلاری از این سری فیلم دست یافتند. زمانی که درآمد این چنینی از فیلم یا فیلمهایی نصیب عوامل سازنده می شود، مطمئنا اقدام به بسط و توسعه داستانها دیگری در رابطه با فیلم خود می کنند. حال بسیاری چشم انتظار فیلم جدیدی هستند که داستان آن بر محور راهبه ای که در فیلم احضار 2 وجود داشت و یکی از ترسناک ترین شخصیتهای فیلمهای ژانر  وحشت لقب گرفته است، می باشند؛ The Nun

داستان این فیلم از آنجایی آغاز می شود که راهبه ای در رومانیا اقدام به خود کشی کرده و می میرد. سپس کشیشی که گذشته پیچیده و بعضا ماورائی ای را تجربه کرده را به همراه دستیار زنش که به تازگی در مسیر راهبه شدن قرار گرفته، از طرف واتیکان برای بررسی علل این حادثه در نظر گرفته شده و به رومانیا فرستاده می شوند. آنها در این بررسی متوجه حضور نیروهایی شوم شده و پی می برند که دست نامقدسی در کار است. تایسا فارمیگا که در فیلم احضار یک نقش خواهر کوچکتر را ایفا می کرد در این فیلم از نقشهای اصلی است. بونی آرونس نیز همانند نسخه دوم فیلم احضار به بازی در نقش راهبه خبیث، والاک، می پردازد. نویسندگی این فیلم به عهده گری دوبرمن (نویسنده فیلمهای آنابل) است و کارگردانی آن نیز به کورین هاردی سپرده شده است (کورین هاردی ممکن است در بازسازی فیلم The Crow نیز که هنوز تاریخ دقیق از اکرانش مشخص نشده است، به کارگردانی بپردازد).

هاردی در فیلم The Nun سعی کرده از هرچیزی که کاربردی برایش داشته باشد فیلمبرداری کند. لوکیشن تصویربرداریها نیز در رومانیا و ترانسیلوانیاست. او در مصاحبه ای که با Entertainment Weekly داشت گفت: «من همیشه به همکارانم می گویم که باید هرچه می توانیم صحنه هارا نزدیک تر به واقعیت خلق کنیم.»(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

داستان فیلم آنابل ۱ تا فیلم ترسناک راهبه

در
فیام راهبه

 

ژانر وحشت در سینمای جهان

شاید کمتر کسی فکر می کرد که ژانر وحشت، و نیز فیلم های ابر قهرمانی  بدل به پر طرفدارترین فیلم های حال حاضر سینمای آمریکا و سینمای جهان شوند. در کتاب های کامیک (کتاب های مصوری که غالبا درباره شخصیت های ابر قهرمانی است)، از زمانی که وارد بازار شده و طرفدارانی پیدا کرده اند، معمولا داستان هایی به هم پیوسته و دنباله دار از ابر قهرمان ها نقل می شود، مرد عنکبوتی، هالک ، فیلم های آنابل ۱۱ و ... و در حقیقت همین ایده اصلی نوشتن این گونه کتاب ها است.

جالب است بدانید که نخستین فیلم ساخته شده از روی این کتاب ها نیز در ژانر وحشت قرار می گرفت و ترسناک بود (The Universal Monsters). تمامی شخصیت هایی که در دو قسمت فیلم ترسناک «احضار (The Conjuring)» با آن ها رو به رو شدیم، تنها به این هدف خلق شده بودند که ما را بترسانند؛ شخصیت هایی چون آنابل، والاک شیطانی و ... . با این که این شخصیت ها دیگر خصوصیات ضد قهرمان های گذشته را نداشتند (شخصیت هایی چون غول فرانکشتاین یا دراکولا)، با این حال هدف از خلق آن ها همان است که بود. نکته جالبی که درباره فیلم های ترسناک ساخته شده در یک دهه اخیر و در رأس آن ها، احضار، وجود دارد، به هم پیوستگی و ارتباط داستانی آن ها است که تنها افراد نکته سنج اطلاعات دقیق تری درباره اش خواهند یافت.

 

هر چند دیدن جداگانه هر کدام از این فیلم ها، به تنهایی آغاز و پایانی مشخص دارد و نیازی به مشاهده تمامی آن ها برای پی بردن به داستان اصلی نیست. با تمام این تفاسیر، این ارتباط و پیوستگی داستانی شخصیت های خلق شده در فیلم احضار، نشان از اهمیت این جهان خلق شده برای جیمز ون و سایر دست اندر کاران این فیلم ها دارد. در این مقاله نیز قصد داریم به ترتیب زمانی شخصیت های فیلم های خلق شده توسط این افراد، اطلاعات دقیق تری درباره داستان آن ها در اختیارتان بگذاریم و اگر از هواداران فیلم احضار و سایر فیلم های مرتبط با آن باشید، مطمئنا اطلاعات جالبی در این مقاله مشاهده خواهید کرد. با سیارک همراه باشید.

 

پیش از شروع مقاله این نکته را باید عنوان کرد که دست اندر کاران ساخت سری فیلم محبوب احضار، به تازگی آخرین پروژه خود، «راهبه (The Nun)» را روانه سینما ها کرده اند و این نکته را باید به خاطر داشته باشیم که شخصیت ضد قهرمان اصلی این فیلم، همان راهبه ای است که در قسمت دوم احضار وارد داستان شد (والاک). شخصیت دیگری هم که در قسمت اول این فیلم با آن آشنا شدیم، عروسکی بود به نام آنابل و فیلم هایی هم درباره داستان انابل روانه سینما شد.

حال ممکن است سؤالاتی برای طرفداران این سری فیلم ها پیش بیاید؛ سؤالاتی از این قبیل: اگر بخواهم فیلم راهبه را مشاهده کنم و هیچ یک از فیلم های مربوط به آنابل را ندیده باشم متوجه داستان آن خواهم شد؟ اگر از مشاهده فیلم احضار بسیار لذت برده باشم و سایر فیلم های مرتبط را ندیده باشم، قادر به برقراری ارتباط با فیلم جدید خواهم بود؟ در حقیقت به خاطر پیش آمدن این گونه سؤالات است که قصد داریم طبق بازه زمانی وجود شخصیت ها، اطلاعاتی درباره هر یک در اختیارتان قرار دهیم. این نکته را هم به خاطر داشته باشید که متن مقاله حاوی اطلاعاتی درباره پایان فیلم ها است.

 

فیلم راهبه

The Nun

فیلم راهبه

داستان فیلم راهبه در سال 1952 و در رومانی به وقوع می پیوندد و به همین خاطر، سر آغاز داستانی که احضار را به وجود آورد، از این سال است. جیمز ون، خالق اصلی این داستان، به همراه کارگردان فیلم، کورین هاردی، این فیلم را به هدف نشان دادن داستان شکل گیری شخصیت ضد قهرمان قسمت دوم احضار، والاک، طراحی کرده اند. در ابتدای امر، مردم منطقه ای به خصوص از رومانی متوجه می شوند که یک راهبه در صومعه کارتا اقدام به خودکشی کرده و به این شک می کنند که شاید قدرت های شوم و تاریک والاک سبب این امر شده باشد.

عکس والاک

بیش از هر چیز دیگری، تمرکز داستان این فیلم بر شخصیتی است که نه تنها مسئول راه یافتن والاک به دنیای انسان ها است، بلکه شیاطین دیگری را نیز به این دنیا وارد کرده است. در حقیقت، در این فیلم شاهد تولد نیروی شیطانی ای هستیم که تمامی شخصیت های ماوراء الطبیعی و اهریمنی سری های دیگر داستان را خلق می کند. در این فیلم، فلش بکی (بازگشت به گذشته) را شاهد هستیم که ما را به عصر تیره ای می برد که در آن دوک صومعه سن کارتا، طی یک مراسم مذهبی اقدام به احضار والاک می کند و تمامی این مراسم را به همراه جزئیات آن می بینیم.

 

بانی آرونز در نقش والاک در فیلم راهبه

علاوه بر این، در قسمت دیگری از فیلم نیز برای مدتی کوتاه به سال 1945 می رویم و در این قسمت شاهد نخستین تجربه های کشیش برک (یکی از شخصیت های فیلم) از تسخیر شدن به وسیله نیرو های اهریمنی هستیم. حال نیروی اهریمنی ای که کنترل دنیل (یکی دیگر از شخصیت های فیلم) را به دست می گیرد، متعلق به والاک باشد یا چیزی دیگر (این نکته در فیلم مشخص نمی شود)، به هر عنوان والاک در تمامی طول فیلم به وسیله روح دنیل اقدام به آزار دادن کشیش برک می کند.

 

(اطلاعاتی درباره پایان فیلم در ادامه متن وجود دارد و اگر فیلم را ندیده اید، بهتر است نخوانید) پس از آن که در پایان فیلم این گونه به نظر می رسد که ارین و همراهان اش والاک را از میان برده اند، به تماشاگران فیلم نشان داده می شود که تلاش های آن ها بی نتیجه بوده است و در این لحظه است که به سال 1977 و زمان زندگی اد و لورن وارن می رویم و شاهد سخنرانی شان در قسمت دوم احضار خواهیم بود. زمانی که این سخنرانی را مشاهده می کنیم، متوجه ارتباط تازه ای میان والاک و این دو می شویم و نیز متوجه می شویم که بسیار پیش تر از آن چه فکر می کرده ایم، این دو با شخصیت اهریمنی والاک رو به رو می شوند.

 

جیمز ون در مصاحبه ای عنوان کرده است که داستان دیگری برای ساخت دنباله ای بر فیلم راهبه در ذهن دارد که به طور کلی از ارتباط میان والاک و لورن وارن در آن پرده برداشته می شود و ارتباط آن ها کاملا مشخص می شود. شاید بیش از هر چیز دیگری این نکته به ذهن برسد که در قسمت دوم فیلم راهبه، احتمالا شاهد اتفاقاتی خواهیم بود که پیش از آشنایی اد و لورن وارن با مائورایس که توسط والاک تسخیر شده است، برای او (مائورایس) افتاده است. داستان آن هم میان سال های 1952 تا 1975، در هر سالی ممکن است روایت شود، با این حال، اواخر دهه پنجاه یا اوایل دهه شصت، محتمل ترین زمان رخ دادن داستان آن است.

 

فیلم آنابل ۱

آفرینش Annabelle: Creation1955

آنابل 1

 

آنابل ۱۱ اوت، ۲۰۱۷ منتشر شده ‌است. یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ترسناک تمام زمان به‌شمار می‌رود .  بودجه ساخت ۶٫۵ میلیون دلار و فروشی جهانی معادل ۲۵۷٫۵ میلیون دلار 

با وجود این که «آنابل: آفرینش» پس از دو فیلم انابل 1 و احضار ساخته شد، داستان آن پیش از هر دوی این فیلم ها رخ می دهد. داستان فیلم آنابل ۱  در سال 1955 رخ می دهد و در آن شاهد زندگی ساموئل و استر مولینز هستیم که اجازه می دهند شارلوت، به همراه شش دختر یتیم همراه اش، در خانه شان زندگی کنند. البته فیلم با روایتی از گذشته زندگی این دو فرد شروع می شود: یعنی در سال 1943 که دخترشان آنابل را در یک سانحه رانندگی از دست می دهند.

داستان آنابل 

در فیلم انابل ۱ شاهد سرگذشت عروسک تسخیر شده ای هستیم که سر از فیلم احضار در می آورد و نیز شاهد چگونگی شکل گرفتن آن.  ساموئل مولینز، یک عروسک ساز است و پس از آن که دختر اش را از دست می دهد، به اندازه ای او و همسرش دچار ناراحتی و افسردگی می شوند که حاضر به برقراری ارتباط با یک نیروی اهریمنی (البته آن ها بر این باور اند که نیرو متعلق به روح دخترشان است) می شوند و اجازه می دهند یکی از عروسک ها شان را تسخیر کرده و به واسطه آن به دنیای انسان ها راه یابد.

جنیس، نام یکی از دختران یتیمی است که به خانه این دو آمده اند و ارتباط دوستانه و تعجب بر انگیزی با این عروسک تسخیر شده پیدا می کند. این در حالی است که نیروی اهریمنی موجود در عروسک، به دنبال راه یافتن به بدن انسان و تغییر دادن میزبان اش است.

 

در پایان فیلم آنابل 1، می توان از ارتباط آن با آنابل 1 کسب آگاهی کرد، چرا که شخصیت جنیس در پایان فیلم توسط نیروی اهریمنی تسخیر می شود و نام اش را به آنابل تغییر می دهد. پس از آن است که خانواده هیگینز، سرپرستی او را به عهده می گیرند (خانواده حاضر در آنابل 1). در پایان فیلم انا بل گوشه ای از اتفاقاتی که دوازده سال بعد، در سال 1967 و قسمت اول فیلم رخ می دهد را شاهد هستیم: فعالیت های فرقه مذهبی شیطان پرستی که انسان قربانی می کنند و به فیلم دیگر مرتبط هستند و نیز خانواده ای که شخصیت های شان، قهرمان های داستان آن بوده اند.

فیلم های آنابل و احضار انابل

علاوه بر این، در قسمتی از انبل، شارلوت، عکسی از خود نشان می دهد که در آن در کنار دو راهبه دیگر در رومانی قرار دارد. نکته مهم درباره این عکس، حضور والاک (که البته در آن زمان نام او مشخص نیست) در پس زمینه این عکس سه نفره است. با وجود این که این سه راهبه، نام شان مشخص نیست، اصل عکسی که در آنابال: آفرینش به نمایش در می آید، در فیلم راهبه و در سال 1952 بر دیوار صومعه سن کارتا قابل مشاهده است. نکته جالب توجه دیگر در این باره، این است که با وجود این که نیروی اهریمنی ای که آنابل را به تسخیر خود در آورده است، از سمت والاک سرچشمه نمی گیرد، والاک به این نیروی اهریمنی کمک می کند تا به هدف خود، که همان تسخیر کردن جنیس است، دست یابد (اگر دقت کرده باشید، در لحظه ای از فیلم به طور موقت این نیروی اهریمنی شکل یک راهبه را به خود می گیرد).

داستان آنابل

در پایان، آخرین نکته ای که این فیلم را به وقایع سال 1952 مرتبط می کند، صحنه ای در قسمت تیتراژ پایانی فیلم است که در آن می توان والاک را دید که در لباس راهبه ها، و مرموز و مخوف در حال قدم زدن در صومعه سن کارتا در رومانی است. نه تنها این صحنه برای اشاره ای به فیلم راهبه در نظر گرفته شده و در تیتراژ پایانی قرار داده شده است، بلکه جالب است بدانید که دقیقا صحنه ای است که در اصل فیلم راهبه نیز قابل مشاهده است و از همان گرفته شده است.

 

فیلم آنابل

Annabelle 1967 فیلم آن 1

فیلم آنابل

اگر از هواداران سری فیلم احضار بوده باشید، مطمئنا یکی از نکات مربوط به فیلم که توجه شما را به خود جلب کرده است، عروسک دور افتاده و مخوفی است که در آن قابل مشاهده است. در فیلم احضار، (فیلم احضار و آنابل) مشخص شد که اد و لورن وارن چگونه توانستند به این عروسک مرموز دست پیدا کنند و در حقیقت نشان داده شد که چگونه به کلکسیون آن ها راه یافت، اما، در نخستین قسمت فیلم آناب 1 شاهد داستان گذشته این عروسک،  پیش از آن که در کلکسیون اد و لورن قرار گیرد، بودیم. وقایع داستان این فیلم، چهار سال پیش از احضار رخ می دهند و در آن شاهد زندگی میا و جان فورم، زوج جوانی هستیم که به تازگی صاحب یک فرزند شده اند و در کمال تأسف، عروسک آنابل در اختیار آن ها قرار گرفته است؛ آنابلی که به دنبال بدن انسانی جدید برای تسخیر کردن آن است.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که وقایع این فیلم، با مرگ شخصی به نام آنابل هیگینز آغاز می شود؛ جالب است بدانید که او، همان جنیس است که در آنابل: آفرینش، بدن اش به تسخیر روح شیطانی در آمد. مرگ او در نزدیکی عروسک است که سرآغاز وقایع فیلم انا بل است (با مرگ او، روح شیطانی به عروسک آنا بل باز می گردد).

این زوج جوان که زندگی شان به واسطه حضور آنابل دست خوش تغییر شده است،  آخرین امید خود را در رفتن به کلیسا می دانند تا شاید کسی را پیدا کنند که قادر به کمک کردن به آن ها باشد. این دقیقا مسئله ای است که سبب می شود دست اد و لورن وارن به عروسک برسد. کشیش پرز (از شخصیت های فیلم آنابل 1) حتی در قسمتی از فیلم به اد و لورن اشاره ای می کند (البته نه به نام شان) و به این زوج جوان می گوید که شاید بتوانند از کمک آن ها بهره بگیرند، که البته قادر به دسترسی به آن ها نمی شوند.

در قسمت پایانی فیلم نیز شاهد وقایعی هستیم که شش ماه پس از گرفتاری های زوج جوان رخ می دهند و در آن اتفاقی می افتد که صحنه های نخستین احضار را سبب می شوند. ریک و دبی که در فیلم احضار آن ها را مشاهده می کنیم که برای کمک دست به دامن اد و لورن می شوند، در صحنه پایانی آنابل سرگذشت شان قابل مشاهده است: در حقیقت مادر دبی اقدام به خریدن عروسک آنابل از یک مغازه عتیقه فروشی می کند و باقی ماجرا را سبب می شود.

قسمت سومی نیز برای رسیدگی به داستان آنابل در حال تهیه شدن است و مراحل ابتدایی ساخت را پشت سر می گذارد. بنا به اخبار به دست رسیده، قرار است داستان فیلم حول محور جودی وارن، دختر اد و لورن باشد و تقلای آنابل برای تسخیر او. داستان این فیلم نیز بین سال های 1977 و 1978 خواهد بود؛ یعنی پس از وقایع سال هایی که در احضار 2 شاهد آن بودیم.

 

فیلم احضار 1

The Conjuring 1971

فیلم احضار

 

به طور کلی، تمامی فیلم هایی که از داستان احضار سرچشمه گرفته و بر این اساس توسط جیمز ون و همکارانش ساخته شدند، یک سر و گردن از سایر فیلم های ژانر وحشت بهتر هستند، اما نکته ای که سبب می شود احضار 1، در رأس تمامی این فیلم ها قرار گرفته و تا این اندازه محبوب باشد، بیش از هر چیز دیگری، زوج دوست داشتنی اد و لورن وارن است. اد و لورن، همان گونه که پیش تر از این نیز عنوان شد، در آنابل اشاره ای به شان می شود و در فیلم راهبه نیز، در صحنه هایی شاهد تصاویری از شان هستیم، با این حال، برای نخستین بار در فیلم احضار است که این زوج را می بینیم و شاهد تلاش های شان برای نجات جان افراد خانواده ای می شویم که خانه شان توسط نیروهای اهریمنی تسخیر شده است.

 

وقایع احضار 1 مربوط به سال 1971 می شود و روایت گر داستان خانه ای تسخیر شده است که با یک عملیات جن گیری بسیار مخوف و دلهره آور در سکانس پایانی به اتمام می رسد. نکته ای که در خصوص این فیلم وجود دارد این است که جیمز ون و کمپانی سازنده فیلم، هدف شان تنها این بود که یک فیلم بسیار با کیفیت و خوب در ژانر وحشت تولید کنند و در آن زمان، قصد ساخت فیلم هایی دیگر بر اساس داستان آن را نداشتند، به همین خاطر است که اشاره ای به سایر فیلم ها در آن مشاهده نمی شود (نه آن گونه که در فیلم های دیگر شاهد اش بودیم و به برخی از آن ها اشاره شد). والاک در این قسمت از فیلم حضور ندارد و در قسمت دوم احضار شاهد آن هستیم، اما در قسمت اول با روح و نیروی اهریمنی دور افتاده و مخوفی آشنا می شویم که بثشبا (Bathsheba) نام دارد. احضار، از بهترین فیلم های دهه اخیر ژانر وحشت است (اگر نگوییم بهترین) و در آن به هیچ عنوان به سیاق سایر فیلم های این چنینی، شاهد صحنه های بسیار اغراق آمیز نمی باشیم. علاوه بر این کلکسیون بسیار خلاقانه اد و لورن نیز امکان افزایش خلاقیت را برای تیم سازنده به همراه آورد.

 

فیلم احضار 2

The Conjuring 2 1976-1977

فیلم احضار

در قسمت ابتدایی احضار 2 شاهد وقایعی هستیم که در سال 1976 می گذرد و اد و لورن به منطقه ای می روند تا پرده از راز یک سری قتل های مرموز بردارند. این قتل ها به داستان فیلم ارتباط مستقیم پیدا نمی کند، با این حال، در همین قسمت ابتدایی است که برای نخستین بار لورن با والاک، راهبه شیطانی رو به رو می شود. پس از این اخطار اولیه به تماشاگران فیلم، به سال 1977 می رویم و خانواده هاجسون، اهل انفیلد لندن، وارد فیلم می شوند و از اد و لورن درخواست کمک می کنند.

 

بیل ویلکینز، نام شخصی است که پیش از خانواده هاجسون در خانه شان اجاره نشین بوده است و روح او اقدام به آزار دادن افراد این خانواده می کند. اما  هر چه به پایان فیلم نزدیک تر می شویم، به مرور به این نکته پی می بریم که در حقیقت این نیروی اهریمنی والاک است که خطری به مراتب جدی تر را متوجه افراد این خانواده می کند و او روح بیل ویلکینز را برای رسیدن به هدف خود مورد استفاده قرار داده است (شبیه به اتفاقی که برای دنیل جوان در فیلم راهبه می افتد). بیشترین مسئله ای که در این فیلم جلب توجه می کند، تقلای لورن در مقابل والاک است که به عنوان بزرگ ترین چالش او در طول دوران فعالیت اش شناخته می شود.

 

فیلم احضار

 

لورن تمامی تلاش خود را صرف ایمن نگه داشتن جنت هاجسون از چنگال والاک می کند و بیشتر توجه والاک به سمت جنت متوجه است، با این حال، کوچک ترین فرزند خانواده یک اسباب بازی دارد که والاک از آن نیز برای بروز قابلیت های خود استفاده می کند (در تصویر اسباب بازی را مشاهده می کنید). اد نیز در سوی دیگر تلاش می کند بیلی را از گزند مرد خمیده (Crooked Man) ایمن نگه دارد که خود یک نیروی اهریمنی بسیار مخوف است. در پایان فیلم نیز اسباب بازی بیلی به کلکسیون اد و لورن افزوده می شود و در قسمت اول فیلم نیز می توان آن را مشاهده کرد.

 

در پایان احضار 2 شاهد صحنه ای هستیم که در آن اد والاک را به جهنم واصل می کند و تهدید خطرناکی که در صومعه سن کارتا و در فیلم راهبه شکل گرفته بود را به پایان می رساند. جیمز ون، خالق اصلی داستان این فیلم ها، در مصاحبه ای عنوان کرده بود که شاید قسمت سومی نیز برای فیلم های احضار تهیه کند و نیز این که اگر این ایده عملی شود، به احتمال زیاد در قسمت جدید دیگر شاهد یک خانه تسخیر شده نخواهیم بود و اد و لورن وارن در سال های نزدیک به 1980، با نیرو های اهریمنی دیگری دست و پنجه نرم خواهند کرد (گرگ نما ها یا چیزی شبیه به آن).

بنا بر این در آینده ای نه چندان دور شاهد قسمت جدیدی از آنابل و احتمالا احضار خواهیم بود. «مرد خمیده (Crooked Man)» نیز دیگر فیلمی است که خبر ساخت آن تأیید شده ولی هنوز تاریخ دقیق انتشار آن مشخص نیست. به همین خاطر است که این جدول زمانی به مراتب پیچیده تر نیز خواهد شد. با این وجود، پس از خواندن این مقاله مطمئن باشید که نکته ای در فیلم راهبه از دید تان پنهان نخواهد ماند، اما این به این معنا نیست که شما را نترساند و حتما مشاهده آن به شما پیشنهاد می شود.

نظرات

۱۳۹۷/۷/۱۱بله ترسناکه

۱۳۹۷/۷/۱۰آنابل خیلی ترسناکه ؟ می خوام ببینم

۱۴۰۰/۳/۳۰ آنابل ۱۱ اوت، ۲۰۱۷ منتشر شده ‌است. یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ترسناک تمام زمان به‌شمار می‌رود . بودجه ساخت ۶٫۵ میلیون دلار و فروشی جهانی معادل ۲۵۷٫۵ میلیون دلار وقتی با این نوار آشنا شدم (به سال انتشار آن) ، آن را رد کردم و برای خودم ، آن را به لیست سیاه اضافه کردم. تنها پنج سال بعد او تصمیم به تجدید نظر گرفت. توضیحی برای این تصمیم من وجود دارد. خب ، اولاً ، یک دوست بسیار قدیمی و همزمان ستاره راهنما در فیلم های ترسناک ، قانع می کند که دنباله ها از کیفیت بهتری برخوردار هستند و ثانیا ، این واقعیت را مجذوب می کنم که ژانر ترسناک جهان خاص خود را دارد. این مقیاس ها را در جهت تجدید نظر قرار داد. بنابراین ، جهان "اغوا". با توجه به تاریخ اکران این فیلم های آنابل ، مشخص می شود که "نفرین آنابل" دومین فیلم این امتیاز است. فیلم خودش یک اسپین آف است. و بنابراین ، معلوم شد که این اولین فیلم در مورد عروسک آنابل است . یک اظهار نظر کوچک! عروسک آنابل.خود عروسک که این نام را دارد ، عروسک پارچه ای است. پس چگونه اتفاق افتاد که عروسک جان آر لئونتی چینی شد؟ خوب ، احتمالاً تمام سرنخ این است که فیلمنامه خود عروسک را به دختری به نام آنابل نسبت می دهد . داستان فیلم آنابل ۱ در طی مدتی که روی صفحه نمایش داده می شود ، آنابل هیگینز در حال حاضر یک فرد بزرگسال ، عضو فرقه محرمانه شاگردان برج حمل است و یکی از برگزیدگان وی به خانه جان و سپس میا باردار حمله می کند تا عروسک را به مجرای شر تبدیل کند. این داستان اینگونه شروع شد. و بنابراین ، جان شبانه روز در محل کارش ناپدید می شود. میا با یک کودک مشغول است - یک دختر لیا... دختر به تدریج در حال رشد است ، جوهر اهریمنی ای که با خانواده اش به شهر دیگری مهاجرت کرده است ، در حال تقویت و فرم کابوس های ما است . و عروسک لعنتی ، کی می داند چگونه ، آنها دوباره دارند ... ... به نوعی در روح "نفرین آنابل" (یا به سادگی "آنابل" ، همانطور که در اصل بود) من را به یاد رمان ایرا لوین "کودک رزماری" انداخت " . در اینجا مناسب است که به طور مساوی در مورد جوانب مثبت و منفی صحبت کنیم. معایب آن ، البته ، توسعه عجولانه وقایع است. این مزایا وجود دارد - به معنای واقعی کلمه به این دلیل است که وقایع به آرامی در حال پیشرفت هستند ، همه چیز به همان اندازه که ممکن است به زندگی روزمره ما نزدیک است. صحنه زیر زمین در فیلم آنابل ۱ چقدر باحال است! صحنه هایی در فیلم آنابل ۱ نیز وجود داشت که بلافاصله به خاطر سپرده می شدند. به عنوان مثال ، اینها را می توان به لحظه حضور کشیش قبل از ورود به کلیسا نسبت داد ... اما بار دوم ، وقتی Warrens را می شناسید ، منابع جالب توجهی مشاهده می کنید. نمی خواهم در مورد بازیگران چیزی بگویم. به نوعی برای توصیف جداگانه هرکدام ... می گویم که من نزدیک به انتهای نوار آنها را باور کردم ... جالب اینجاست که بازیگری که نام میا را بازی می کند آنابل والیس است . همین ..

۱۴۰۰/۳/۳۰داستان فیلم آنابل ۱ ایده یک عروسک مرموز با برخی قدرت های خارق العاده غیر عادی فوق العاده زیبا و بسیار زیبا به نظر می رسد. به هر حال ، شما می توانید با چیزهای غیرمعمول زیادی روبرو شوید و یک هیجان بسیار جوی و وهم انگیز را بگیرید. احتمالاً کارگردان جان آر. لئونتی نیز وقتی به فکر فیلمبرداری انابل ۱ افتاد در همین فکر بود . من ابتدای تصویر را دوست داشتم ، ما به تدریج و با اندازه گیری به شخصیت های اصلی معرفی می شویم و طرح در قسمت های کوچک شروع به پیچ خوردن می کند. به نظر می رسد که همه چیز عالی است ، شما نگاه می کنید و انتظار دارید که اکنون همه چیز در شرف شروع است ، اما این انتظارات به هیچ وجه برآورده نمی شود. برای یک ساعت زمان ، عملا هیچ اتفاقی نمی افتد ، چند اقدام کلیشه ای برای این ژانر به هیچ وجه شرایط را اصلاح نمی کند. سپس ، کاملاً همه چیز مطابق انتظار و پیش بینی اتفاق می افتد ، تصویر این نیست که توانایی ترساندن را ندارد ، حتی نمی تواند باعث تعجب شود. در طول کل یک ساعت و نیم ، احساس طبیعت ثانویه مرا ترک نکرد ، که همه اینها را بیش از یک بار دیدم ، به همان Astral نگاه کنید و شباهت های زیادی خواهید دید. به طور کلی در انابل ۱ همه چیز آنقدر پیش پا افتاده است که شما حتی نمی خواهید در آنجا متوقف شوید ، هر ساله یک فیلم مشابه وجود دارد ، فقط شر اصلی در آن عروسک نیست ، مانند اینجا ، بلکه چیز دیگری است ، اغلب بعضی از ارواح یا شیاطین. مشکل دیگر فیلم این است که هیچ نشاطی ندارد. تنش در تصویر کاملاً وجود ندارد. برخی از جزئیات کوچک ، نمای نزدیک از هر مورد وجود دارد ، اما برای چه؟ اگر نتیجه ای از آن حاصل نشود ، برای چه کاری است؟ علاوه بر خط اصلی داستان فیلم آنابل ۱ ، هیچ چیز دیگری پیش نخواهد رفت و به همین دلیل ، کل اطرافیان تصویر صاف و مقوایی به نظر می رسند. شاید مشکل این است که ، از یک طرف ، ما در حال تماشای یک فیلم در مورد یک عروسک عرفانی هستیم ، اما در واقع ، تمام وقایع فیلم در اطراف عروسک اتفاق می افتد ، او خودش نقش خاصی را بازی نمی کند ، در عوض می تواند هر چیز دیگری باشد عروسک فقط با ظاهر خود می تواند بترساند ، در مقایسه با اصلی ، واقعا وحشتناک به نظر می رسد. یکی از بزرگترین نکات مثبت فیلم آنابل ۱ بازی آنابل والیس است. ... از ابتدا تا انتها ، او تصویر را به بهترین شکل ممکن ترسیم کرد ، تماشای او و احساساتش در طول طرح ، لذت بخش است. به طور کلی ، من در مورد دیگر بازیگران حرفی برای گفتن ندارم ، همه آنها کاملا معمولی هستند ، در هیچ چیزی برجسته نیستند و نقش های خود را تحمل می کنند. در نتیجه ، اخیراً مثل اکثر فیلم های این ژانر ، یک محصول معمولی و معمولی داریم. اگر فیلم کم و بیش خوبی در مورد شیاطین ، اشباح و سایر ارواح شیطانی تماشا کرده اید ، پس می توانید با خیال راحت از کار John R. Leonetti Annabelle بگذرید . شما یک ساعت و نیم در وقت خود صرفه جویی خواهید کرد ، زیرا نفرین آنابل ، با وجود ژانر ، توانایی ترساندن را ندارد. حیف که ایده بدی نبود

۱۴۰۰/۳/۳۰نفرین آنابل اهریمنی ... خوب بیایید شروع کنیم ، این یکی از بهترین فیلم های ترسناک است که من دیده ام. همه چیزهایی که این ژانر نیاز دارد ، و قتل ، و عرفان و تعلیق وجود دارد ، عروسک به سادگی درخشان است ، یکی از ظاهر آن کافی است تا بگوید: "بله ، این لعنتی خودش است ، یک تصویر متفکر برای یک فیلم ترسناک" ، فقط مناسب برای مشاهده در شب! موسیقی بیشارا در بهترین حالت است ، فقط اوج است ، او قبلاً کارهای زیادی برای فیلم های ترسناک ساخته است ، همه چیز کاملاً در اینجا ترکیب شده است ، کلید درست قفل مناسب. کمی در مورد طرح. داستان فیلم آنابل ۱ یک خانواده جوان توسط اعضای برخی از فرقه های شیطانی مورد حمله قرار گرفته ، ناگهان ، در شب ، آنها تصمیم گرفتند آنابل والیس را بکشند که نقش میا و همسرش جان را بازی می کند. در نتیجه این حمله ، قاتلان خود متحمل رنج شدند. خون یکی از قاتلان به عروسکی می رسد که جان در همان ابتدای فیلم به میا می دهد ، گویا برای یک مجموعه. در نتیجه ، چیزی شیطانی عروسک را آماده می کند ، آماده برای کشتن اعضای خانواده ، حتی یک دختر متولد نشده است. عروسک محبوب ما که تجربه موفقیت در آتش زدن خانه را نداشته است ، دور ریخته می شود و همسران خود به آپارتمان دیگری نقل مکان می کنند ، اما این عروسک دوباره در میان چیزهای دیگر قرار دارد و شروع به آزار و اذیت بیشتر خانواده می کند. یا کالسکه ای با کودک تقریباً توسط یک کامیون مورد اصابت قرار می گیرد ، یا در یک آپارتمان مخفی می شود و غیره تمام صحنه ها با تنش و موسیقی بیشارا اشباع شده است ، در بالاترین سطح به نظر می رسد. کار کارگردان ، فیلمبرداری شده توسط نابغه جان آر لئونتی، و پشت سر او به ندرت متوجه کار در دوربین می شوید ، بسیاری از فیلم های ترسناک که او روی آنها کار کرده است. بازی در اوج است ، بازیگران فقط به نقش های خود عادت کرده و بسیار واقع گرایانه بازی می کنند ، گویی کابوس عروسک آنابل را در واقعیت تجربه می کنند. و پایان کار به عنوان مقدمه Conjuring یعنی خرید عروسک آنابل برای یک خانواده جدید خدمت کرد .

۱۴۰۰/۳/۳۱بعد از تماشای انابل ۱احساس دوگانه داشتم. از یک طرف ، انابل ۱ وحشتناک بود ، اما از طرف دیگر ، افت مکرر وجود داشت که باعث دلزدگی من شد. بنابراین ، تشخیص اینکه فیلم خوبی است یا فیلم بد برای من بسیار دشوار است. حتی اگر من به شما توصیه می کنم حتماً آن را تماشا کنید ، فقط اگر اوقات فراغت زیادی داشته باشید. امتیاز فیلم در دریافت نظر مثبت از سمت من پایین است. از اشکال اصلی انابل ۱، شخصیت اصلی میا را جدا می کنم. او بسیار آزار دهنده بود. و گاهی خودم را به این فکر می انداختم - "آنها کی تو را می کشند". و بعد از همه ، تلاش هایی وجود داشت ، اما برخی از آنها کسل کننده ، غیرقابل قبول بود. از مزایای فیلم - یک دیو! او فوق العاده مرا ترساند. فقط دو بار در قاب ظاهر می شود ، اما دو بار. رندر عالی و شیطان خودش در بهترین سنت های وحشت است. او ترس را القا می کند ، شما باور می کنید که او واقعی است و وجود دارد. پایانش را دوست نداشتم. چه نوع ایثار احمقانه ای از آب؟ اگر ما در مورد هدف در این زندگی صحبت می کنیم ، پس این در مورد آن نیست. مقداری سرنوشت عجیب ، روح خود را به شیطان هدیه کنید. در اینجا ناسازگاری مشخص می شود. اگر شخصی به نوعی هدف الهی داشته باشد ، به هیچ وجه مبادله روح وی با شیطان نیست. خدا نمی تواند این را اجازه دهد ، بنابراین من این لحظه را هذیان می دانم. در پایان ، می گویم که این فیلم در بعضی مواقع واقعا وحشتناک بود. گرچه در بعضی از لحظات رک و پوست کنده حوصله ام سر رفته بود و در جایی حتی عصبانی شده بودم. پایان کار قانع کننده و ضعیف است. اما به طور کلی ، می توانید آن را تماشا کنید ، اما همانطور که قبلاً گفتم ، فقط در صورت وجود زمان غیر ضروری زیاد

۱۴۰۰/۳/۳۱از یک طرف ، بسیار عجیب است که می بینید هیچ بازیگر مشهوری در انابل ۱ وجود ندارد ، اما از طرف دیگر ، آنها در اینجا به آنها نیازی ندارند ، زیرا قهرمانان کمی در فیلم هستند و کار در فیلم می تواند باشد نه تنها به حرفه ای ها ، بلکه به بازیگران عادی نیز سپرده شده است ، و همچنین اجازه می دهد فقط بازیگران تازه کار بازی کنند ، و این ، برای من ، گزینه بسیار خوبی است ، زیرا همیشه گرفتن ستاره های درجه یک همیشه امکان پذیر نیست. آنابل والش و وارد هورتون نقش های اصلی را داشتند و نقش اصلی میا و جان را بازی می کردند - این جفت بیشترین زمان را داشت. آنها بسیار خوب ، هماهنگ بازی می کنند و فراموش نمی کنند که کل زرادخانه خود را به شکل احساساتی که بازی آنها را آراسته است ، وارد کنند. من همچنین تونی اصلاحیه را در نقش پدر پرز به یاد می آورم ، جایی که شخصیت او یک کشیش خاص یا قوی نیست که بتواند با یک حرکت دست نیروهای شیطانی را متوقف کند ، نه ، قهرمان او معتقد است که خیر بر شر پیروز خواهد شد ، و او خودش سعی می کند به قهرمانان کمک کند ، که تقریبا او را نابود می کند - شر در فیلم نیز کاملاً نقش خود را بازی می کند . قوی و موذی است ، قادر است حتی بدون فریب زندگی انسانی را از بین ببرد ، زیرا او فقط دوست دارد به عذاب ، رنج و غم نگاه کند. شاید در پایان ، من بازی آلفری وودارد را نیز یادداشت کنم ، و اگرچه او اغلب در قاب نخواهد بود ، اما این شخصیت او است - دستیار ، شخصیت اصلی. بازیگران بسیار خوب ، البته متوسط ​​اما با کیفیت بسیار بالا ، با عملکرد خود انتظارات را برآورده می کنند. فیلم آنابل ۱ با امتیازات (فضای خوب ، کار دوربین ، موسیقی ، بازیگران) و منفی ها (عمدتاً فیلم نامه ای که در آن ترسناک کافی وجود ندارد) پروژه خیلی بدی نیست ، اما دلیل اصلی بد نبودن احضار انابل است ، و خوب یا عالی نیست - این یک نوع فرعی برای The Conjuring فیلم احضار آنابل است ، این ثانویه در همه جا وجود دارد و من کاملاً مطمئن هستم که هر بیننده ای از فریم های اول متوجه این موضوع می شود. اگر فیلم جیمز وان بعداً اکران می شد یا اصلاً وجود نداشت ، پس فیلم لئونتی برای مخاطب جالب تر به نظر می رسید ، اما این امتیاز مثبت خود را دارد. انابل ۱ یک شروع دیوانه وار را نشان داد و چندین بار به زیبایی نتیجه داد ، و این ، همانطور که شخصاً معتقدم ، لیاقت استاد جیمز وانگ است. دشوار است فیلم را توصیه کنم ، زیرا شخصاً فیلم به نظر من ثانویه و حتی کمی خسته کننده بود ، بنابراین این را می گویم - اگر عاشق فیلم های ترسناک هستید و حتی یک فیلم از این ژانر را از دست نمی دهید ، اگر نگاهی به فیلم The Conjuring بیندازید ، نگاهی بیندازید و فکر می کنید که این فیلم احساسات جدیدی به شما می دهد ، در این صورت ، من به شما توصیه می کنم بیشتر از این حساب نکنید.

۱۴۰۰/۳/۳۱داستان فیلم آنابل ۱ صحنه های ترسناک کمی در انابل ۱ وجود دارد. توصیه من: اگر می خواهید واقعاً بترسید ، بدیهی است آنابل ۱۱ برای شما مناسب باشد. انابل ۱ یک فیلم یکبار مصرف است. می توانید در یک عصر آرام و بارانی آن را تماشا کنید. اما نه بیشتر

۱۴۰۰/۳/۳۱ اولین بررسی من پس از بازخوانی بازبینی های عصبانی در باره فیلم های آنابل ، تصمیم گرفتم آن را برای این فیلم خاص( آنابل ۱۱ اوت، ۲۰۱۷ ) بنویسم. من معتقدم که فیلم شایسته چنین سخنان ناپسند نبود. جالب ، جذاب است . بازیگران عالی هستند. خوب به نظر می رسند و خوب بازی می کنند. شما آنها را باور می کنید. زمان وقایع انابل ۱ به طرز چشمگیری منتقل می شود. جو ، فضای داخلی ، لباس و ظاهر خود بازیگران به درک بسیار کمک می کند. اکنون بسیار دشوار است که با یک طرح کاملاً جدید غافلگیر شوید. بله ، در اینجا آنها یک عروسک را مبنا قرار دادند ، که از طریق آن شیطان تصمیم گرفت با دستان کوچک نفرت انگیز خود روح بی گناهی را به مجموعه خود بکشاند. شاید جدید نباشد اما ایده بسیار خوبی بود. من دوست داشتم ، همانطور که معمولاً اتفاق می افتد ، "اوه ، یک خانه بد وحشتناک ، اما ما اینجا خواهیم مرد زیرا جایی برای رفتن نداریم." زن و شوهر فقط بردند و نقل مکان کردند ، سپس من خوشحال شدم که طرح به صورت پویا توسعه یافت ، هیچ لحظه یکنواختی وجود نداشت که من می خواستم عقب بروم. و بهترین قسمت این است که ، من ترسیده بودم. این فیلم من را ترساند ، که آسان نیست ، زیرا من یک عاشق پیچیده فیلم ترسناک هستم. از ابتدا تا انتها در تنش نشستم. بله ، از جلوه های شگفت انگیز استفاده شده است ، اما آنها اصلاً آزار دهنده نبودند ، زیرا سازندگان فیلم کاملاً شایسته آنها را با فضا ترکیب کردند. در کل من ازفیلم های آنابل داخل و خارج راضی هستم. من انواع بسیار متنوعی از آنها را مرور کردم. هم آسیایی و هم آمریکایی و اندونزیایی. من بندرت کاملا راضی هستم. و اینجا کاملا راضی بودم. داستان فیلم آنابل ۱ مطمئناً برای دوستداران وحشت کلاسیک ، ساخته شده بر اساس عرفان ارزش دارد.

۱۴۰۰/۳/۳۱ آزمایش زیر را امتحان کنید. چراغ راهرو را روشن کنید و پشت به اتاق تاریک بایستید. کمی صبر کنید ، گوش دهید. در ابتدا احساس ناراحتی خواهید کرد ، و سپس یک لرز در پشت سر شما و انواع و اقسام چیزهای ناخوشایند به مغز شما هجوم می آورد ، به عنوان مثال ترس از کشیدن دست ها به پشت شما یا نگاهی به پشت از تاریکی . اعصاب البته برای همه متفاوت است. اما ترس غریزی از تاریکی ، که ما در دوران کودکی آن را سرکوب می کنیم ، یکی از قدیمی ترین ترس ها است. این از زمانی که اجداد ما میمون ها که در تاریکی خوب نمی دیدند ،در تاریکی مورد حمله واقع می شدند ، در حافظه ژنتیکی ما جا خوش کرده است. و این شکارچیان بودند که از تاریکی به آنها نگاه می کردند و با پنجه های پنجه دار آنها را می گرفتند. من دوست دارم فیلم های ترسناک را اواخر شب ببینم ، وقتی که خانواده قبلاً به رختخواب رفته اند ، و من تنها با چراغ های خاموش مقابل صفحه بزرگ تنها مانده ام. در عین حال بیشترین لذت را می گیرید ، به همین دلیل فیلم های این سبک را تماشا می کنیم ، شما باید در حادترین لحظات نگاهتان را دور نکنید . فقط در این صورت است که می توانید از یک لحظه حاد یک هیجان واقعی به دست آورید. بخصوص ، همین دیروز ، داستان فیلم آنابل ۱ را به کارگردانی جان لئونتی به روشی مشابه دیدم. پیش از انابل ۱، لئونتی به طور خاص خود را به عنوان کارگردان نشان نمی داد ، بنابراین دو دنباله و سه سریال تلویزیونی را فیلمبرداری کرد. اما او سابقه فیلمبرداری بسیار چشمگیری دارد. در این میان نمونه های مشهوری مانند Hotheads 2 (1993) ، ماسک (1994) ، پادشاه عقرب (2002) و البته The Conjuring (2013) وجود دارد. "نفرین آنابل" پیش درآمد این فیلم ترسناک بسیار جالب است. یادم می آید که وقتی من The Conjuring را تماشا کردم ، موهای بازوهایم چندین بار سیخ شد ، که خیلی نادر است که برای ، یک مرد تقریبا چهل ساله اتفاق بیافتد. گری دوبرمن ، نویسنده فیلمنامه ، مردی بود که همچنین اصلاً برجسته نبود. او متن دست وسط را نوشت. ولی. نفرین آنابل از تجربیات قابل توجه ساخت یک سریال بصری ، که توسط لئونتی هنگام کار روی تقریباً چهل فیلم جمع شده ، نهایت استفاده را می برد که تعدادی از آنها بسیار موفق بودند. یک تجربه ارزشمند به خصوص کار لئونتی با جیمز وان بود. این از وانگ در "نفرین آنابل" همه این مکث های پایدار ، این عدم تأکید بر اثر غافلگیری و تأکید بر جو است. به همین دلیل ، این تصویر به وضوح بالاتر از فیلم های ترسناک دست متوسط ​​قرار دارد ، گرچه به سطح "The Conjuring" نمی رسد. داستان فیلم آنابل ۱ در مرکز داستان یک زوج جوان گوردون هستند. او یک دکتر است ، او یک خانه دار است. هر دو برای پدر و مادر شدن آماده می شوند. هنگامی که جان و میا توسط شیطان پرستان مورد حمله قرار می گیرند ، آنها سعی می کنند به خانه آنها نفوذ کرده و با استفاده از عروسک از مجموعه میا ، دیو را احضار کنند. این مراسم کامل نشده است - یک مرد - یک شیطان پرست توسط پلیس کشته می شود ، و خون یک زن به عروسک می ریزد ، به درون چشم می ریزد ... اما ، اگرچه مراسم کامل نیست ، دیو ، هنوز به عروسک متصل است ، به دنیای ما نفوذ می کند. و هنگامی که خانواده با دختری که از قبل متولد شده است به محل زندگی جدیدی - در ساکرامنتو نقل مکان می کنند ، اتفاقات وحشتناک مختلفی شروع می شود. بیشتر حملات شیاطین به میا و دخترش لیا خواهد بود. علاوه بر این ، بازیهای شیطانی نه تنها در شب ، بلکه در طول روز نیز انجام می شود. بنابراین دیگر آرامش طولانی نخواهید داشت. چند لحظه واقعا ترسناک در اینجا وجود دارد ، به تماشاگر قدیمی فیلم اعتماد کنید. همانطور که در بالا گفتم فقط "نفرین آنابل" را تماشا کنید ، سپس همه چیز را احساس خواهید کرد. وهم آورترین قسمت ها صحنه با آسانسور و سپس در پله ها و صحنه با پرده است. البته ، میا روی صفحه نمایش با ما نیز ترسیده است ، او ، نمی دود ، نمی لرزد ، فریاد می کشد - این همه است. من مطمئن هستم كه كسي كه مي گويد هيچ وقت از تماشاي فیلم های آنابل ترس نداشته است ، يا آن را در حالت ناكافي تماشا كرده يا عقب رفته است ، يا به راحتي دروغ گفته است.

۱۴۰۰/۳/۳۱داستان فیلم آنابل ۱ یک روز مادر یکی از سه دوست صمیمی یک عروسک بسیار قدیمی و کاملاً ناخوشایند را در فروشگاه پیدا می کند و برای هدیه دادن به دخترش آن را می خرد. اینگونه است که داستان فیلم آنابل ۱، عروسک قاتلی ، که گمان می رود با خون دختری شیطان پرست که این نام را بر آن نهاده است ، "متحرک" شده است. در واقع ، این فیلم انابل ۱ با روایت دوستان فوق الذکر شروع می شود - ما بدون سر و صدا به روز می شویم که عروسک مظهر شر است. بیش از یک بارفیلم های آنابل مربوط به عروسک هایی که می دانند چگونه مردم را بکشند ، فیلمبرداری شده است. معمولاً هیچ یک از قربانیان آنها حتی به خطری که بر سر آنها می آید مشکوک نیستند ، زیرا عروسک ها اسباب بازی هایی هستند که برای سرگرمی مردم ایجاد می شوند نه اینکه آنها را معلول کنند.... این دیوانگان کوچک ، در اصل ، از طرق مختلف "زنده می شوند" ، اما ، به عنوان یک قاعده ، شر از ابتدا متولد نمی شود - نفرین یا آداب و آیین لازم است. برای من یک رمز و راز باقی ماند که چگونه دختر فیلم و به خصوص مادرش عروسک آنابل را دوست دارد - او نه تنها از نظر ظاهری دافعه بود ، بلکه به سادگی غیرقابل تحمل زشت بود (با این وجود سلیقه مردم گاهی اوقات واقعا عجیب است). در حقیقت ، آنابل ۱۱ کاملاً متفاوت به نظر می رسید ، و باید اعتراف کرد ، اگرچه او به خاطر تاریخ غم انگیز و حتی خونینش شناخته شده است ، اما خصومت را برانگیخت - اما به نظر نمی رسید که خیلی وحشتناک باشد در فیلم عروسک به اندازه ای می رسد که به یک انسان تبدیل می شود.، با همه اینها ، او بسیار متحرک و بیش از حد انسانی است. این واقعیت به تنهایی تأثیر ناخوشایندی بر بیننده می گذارد ، گویی این پیشنهاد را می دهد که انابل ۱ همه چیز را دارد تا از جنگ پیروز شود. تبدیل های عرفانی از یک پارچه معمولی به یک قاتل ، که در واقعیت اتفاق افتاده است (اگر تاریخ عروسک را بخوانید) ، باعث ترس و دسیسه می شود ، و باعث می شود شما نه تنها از عروسک ها ، بلکه به طور کلی از همه اسباب بازی ها بترسید ، با تمرکز بر خانواده ای که عروسک در آن مستقر شده است ، نویسندگان تصمیم گرفتند که از تمام معیارهای پذیرفته شده عدول نکنند ، و سرسختانه به ترحم فشار می آورند، بازیگران نه چندان کاریزماتیک را مجبور به گریه کردن در مورد بخش سخت خود کردند - تا بتوانند از دختر جوان خود در برابر "شر" محافظت کنند. علاوه بر این ، این قهرمانان عذاب آور با اپیزودهای ترسناک بسیار ضعیف رقیق می شوند ، بنابراین در بعضی مواقع آنقدر خسته می شوید که دست شما برای خاموش کردن نمایش پیش می رود ، زیرا از حدود اواسط فیلم هر بیننده ای متوجه می شود که پایان موضوع چگونه پیش می رود . در واقع ، به جز فیلم ساخته شده توسط آنابل ، چیزی دیگر برای درخشش وجود ندارد و پایان مسخره این ایده را به دنبال دارد که ما شاهد فیلم های ترسناک معقول تری نخواهیم بود و ما فقط به چنین روبان هایی بسنده خواهیم کرد که کاملاً پر از اخلاق و اشک قهرمانان محو شده اند و آماده هستند تا خود را به خاطر همه کسانی که در دسترس هستند فدا کنند. به خصوص ، شاید ، در اینجا تمایل تقریباً نیمی از قهرمانان به خودکشی برای نجات بقیه - ستایش برای قهرمانان و شر ، که بدون آنها وجود نخواهد داشت - تحت تأثیر قرار بگیرد داستان فیلم به هیچ وجه جذاب نیست ، جذاب نیست و مجبور نیست که به دنبال برخی پاسخ ها برود .

در ادامه بخوانید...

100 فیلم محبوب تاریخ سینما از نگاه منتقدان هالیوود ریپورتر

در
1. پدرخوانده

 فیلم کلاسیک پدرخوانده براساس رمانی از ماریو پوزو ساخته شده و داستان فیلم درباره خانواده مافیایی کورلئونه می باشد بازیگران سرشناسی چون مارلون براندو، آل پاچینو، روبرت دووال و دایان کیتن در آن به نقش‌آفرینی پرداخته اند.

 

imdb بهترین فیلم های تمام دوران

فیلم پدرخوانده نامزد 11 جایزه اسکار شد و جایزه بهترین بازیگر مرد (مارلون براندو)، بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را به خود اختصاص داد همچنین درجوایز گلدن گلوب پنج جایزه اصلی را بدست آورد. کارگردان پدرخوانده فرانسیس فورد کاپولا است و در سال ۱۹۷۲ برای کمپانی پارامونت فیلم را ساخته و داستان جنایی پدرخوانده مربوط به  سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ می باشد

 2. جادوگر شهر اوز

جادوگر شهر اوز که معروفترین و موفق‌ترین اقتباس از رمان  فران باوم به حساب می  بیش از دو میلیون دلار در سینماهای آمریکا و 980 هزار دلاردر سینماهای سایر نقاط جهان فروش داشته است.

 

جادوگر شهر اوز بر اساس رمانی برای کودکان نوشته ال. فرانک باوم آمریکایی به کارگردانی ویکتور فلمینگ محصول 1939  ساخته شده است و بازیگرانی چون جودی گارلند، فرانک مورگان، ری بولگر، برت لار و جک هالی  به ایفای نقش پرداخته اند.   

3. همشهری کین

ساخت همشهری کین 10 هفته به طولکشید،و با حضور معروف‌ترین عوامل فیلم هالیوود، از جمله گرگ تولند فیلمبرداری شد. اورسن ولز، کارگردان مشهور  سینما در سن25 سالگی بود، ولی علاوه بر کارگردانی، نگارش فیلم‌نامه ، تهیه‌کنندگی، و نقش‌آفرینی در فیلم همشهری کین را انجام داد .

 

imdb بهترین فیلم های تمام دوران

فیلم همشهری کین در 9 بخش نامزد جوایز اسکار شد که فقط در رشته بهترین فیلم‌نامه‌ ، جایزه به فیلم تعلق گرفت.در دهه‌ 60 دانشکده‌های فیلم‌سازی همشهری کین را به عنوان واحد درسی تدریس و تعدادی از بزرگان سینمای فرانسه چون ژان لوک ‌گدار و فرانسوا تروفو در ساخت فیلم هایشان از این فیلم الگو گرفتند.

4. رستگاری در شائوشنک

فیلم رستگاری در شائوشنک درامی رازآلود جنایی به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی تیم رابینز و مورگان فریمن، محصول سال ۱۹۹۴می باشد رستگاری در شائوشنک یکی از برترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان معرفی شده است. فیلم نامه از  رمان استفن کینگ به نام ریتا هیروث و رستگاری در شائوشنک می باشد.

 

فیلم رستگاری در شائوشنک نامزد هفت اسکار از جمله بهترین بازیگر مرد، بهترین فیلم، ، بهترین فیلمنامه، بهترین ویرایش فیلم ،بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی فیلم، و بهترین صدابرداری شد ، اما موفق به کسب هیچ‌یک نشد.این مراسم  ، اسکار سال ۱۹۹۴ بود.


5. داستان عامه‌پسند

تارانتینو در فیلم  داستان خود را در ساختاری پیچیده با گذرهای زمانی و مکانی متناوب به به جلو برده است و از هیچ کدام ازاشکال متعارف روایی سینما استفاده ننموده  . بازیگران فیلم داستان عامه‌پسند جان تراولتا، ساموئل ال.جکسون و اما تورمن  می باشند. 

 

سناریو فیلم توسط تارانتینو  نگارش شده و مشتمل بر  سه اپیزود با سه قصه مه با هم در ارتباطند می گردد. جایزه بهترین فیلم‌نامه را داستان عامه پسند دریافت کرد و در جشنواره کن موفق به کسب نخل طلا گردید، جایزه بهترین فیلم پلیسی جوایز "ادگارآلن پو" را اخذ و در جوایز گلدن گلوب و بافتا انگلیس چهار جایزه را از آن خود کرد.بودجه فیلم داستان عامه پسند تنها 8 میلیون دلاری بود اما فروش جهانی  معادل 213 میلیون دلار داشت. 

6. کازابلانکا

 بازیگران فیلم کازابلانکا  ، همفری بوگارت و اینگرید برگمن می باشند که در سال 1942 تهیه شد و سه جایزه اسکار بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه به فیلم کازابلانکا تعلق گرفت.

 

کازابلانکا در انجمن فیلم آمریکا در مکان سوم از 100 فیلم برتر قرار دارد.

7. قسمت سوم پدرخوانده

بازیگران قسمت سوم پدرخوانده دایان کیتن ، آل پاچینو، اندی گارسیا، و سوفیا کاپولا می باشند.

 

قسمت سوم پدرخوانده در سال ۱۹۹۰تهیه  و قسمت آخر از سه‌گانه پدرخوانده‌ بر اساس رمانی از ماریو پوزو می باشد.فیلم پدرخوانده 3بیشتر از 136 میلیون دلار فروش داشت و  نامزد دریافت هفت جایزه اسکار بود اما،  موفق به دریافت هیچ هیچ یک از جوایز نشد.

8. ای.تی

کارگردان فیلم‌ ای.تی ، تولید 1982که در زمان اکران پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما شد استیون اسپیلبرگ می باشد . 

این فیلم موفق به اخذ چهار جایزه اسکار و در جوایز گلدن گلوب به عنوان  بهترین فیلم سال برگزیده شد.فیلم‌ ای.تی یکی از موفق‌ترین آثار اسپیلبرگ در زمینه تجاری به حساب می آید. ای.تی هر چند درباره دنیای کودکان و افسانه‌های تخیلی و فضاییاست ، اما توجه مخاطبین بزرگسالان را نیز به خود جلب می کند. فیلم ای.تی جایزه بهترین فیلم خارجی جوایز دیوید دوناتلو ایتالیا را در سال ‌1983 از آن خود نمود. 


9. ادیسه فضایی

فیلم ادیسه فضایی(2001) شاهکار استنلی کوبریک محصول 1968  می باشد.

 

فیلم نامه اقتباسی از داستان کوتاه آرتور.سی کلارک بود که موفق به کسب جایزه‌ اسکار بهترین جلوه‌های ویژه شد.

10. فهرست شیندلر

فهرست شیندلر یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینما به حساب می آید .موسیقی فیلم توسط جان ویلیامز آهنگساز مشهور هالیوودی خلق شده است.

کارگردان فیلم فهرست شیندلر   استیون اسپیلبرگ می باشد. فیلم محصول سال ۱۹۹۳ و فیلم نامه  بر اساس کتاب شیندلرز آرک  (برندهٔ جایزه بوکر )تولید شده است.  

فروش ۳۲۱ میلیون دلاری برای فهرست شیندلر یک موفقیت تجاری بزرگ به حساب آمد و علاوه بر فروش بالا  جوایز بسیاری از جمله جایزه اسکار  برای بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را کسب نمود.

هرچند که در ابتدا و انتهای فیلم، صحنه‌هایی به صورت رنگی وجود دارد اما فهرست شیندلر اولین فیلم سیاه و سفیدی می باشد که جایزه اسکار بهترین فیلم را بعد از سال ۱۹۶۰ برنده شد.   فهرست شیندلر سومین فیلم برتر تاریخ سینما در گونهٔ حماسی، در فهرست ۱۰ فیلم برتر در ۱۰ ژانر  بنیاد فیلم آمریکا می باشد.

11- جنگ ستارگان (1977) ، 12- بازگشت به آینده (1985) ، 13- مهاجمان کشتی گمشده (1981) ، 14- فارست گامپ (1994) ، 15- بر باد رفته (1939) ، 16- کشتن مرغ مقلد (1962) ، 17- اینک آخر‌الزمان (1979) ، 18- آنی هال (1977) ، 19- رفقای خوب (1990) ، 20- چه زندگی شگفت‌انگیزی (1946)؛

21- محله چینی‌ها (1974) ، 22- سکوت بره‌ها (1991) ، 23- لاورنس عربستان (1962) ، 24- اره‌ها (1975) ، 25- اشک‌ها و لبخندها (1965) ، 26- آواز در باران (1926) ، 27- باشگاه صبحانه (1985) ، 28- فارغ‌التحصیل (1967) ، 29- بلید رانر (1982) ، 30- پرواز بر فراز آشیانه فاخته (1975)؛

31- عروس شاهزاده (1987) ، 32- امپراطوری حمله را پاسخ می‌دهد (1980) ، 33- فارگو (1996) ، 34- زیبایی آمریکایی (1999) ، 35- پرتقال کوکی (1971) ، 36- روز تعطیل فریس بولر (1986) ، 37- دکتر استرنج لاو (1964) ، 38- وقتی هری به ملاقات سالی رفت (1989) ، 39- درخشش (1980) ، 40- باشگاه مشت‌زنی (1999) 

41- روانی (1960) ، 42- غریبه (1979) ، 43- داستان اسباب‌بازی (1995) ، 44- ماتریکس (1999) ، 45- تایتانیک (1997) ، 46- نجات سرباز رایان (1998) ، 47- بعضی‌ها داغش را دوست دارند (1959) ، 48- مظنونین معمولی (1995) ، 49- پنجره عقبی (1954) ، 50- پارک ژوراسیک (1993)

51- لبوفسکی بزرگ (1998) ، 52- همه چیز درباره ایو (1950) ، 53- هانتیگ خوش قلب (1997) ، 54- بوچ کسیدی و ساندنس کید (1969) ، 55- راننده تاکسی (1976) ، 56- درخشش ابدی یک ذهن پاک (2004) ، 57- شواله تاریکی (2008) ، 58- سانست بولوار (1950) ، 59- تلما و لوییس (1991) ، 60- آملی (2001)

61- داستان وست ساید (1961) ، 62- شمال از شمالغربی (1959) ، 63- روز گراندهاگ (1993) ، 64- مری پاپینز (1964) ، 65- گاو خشمگین (1980) ، 66- شیرشاه (1994) ، 67- آواتار (2009) ، 68- مانتی پیتون و جام مقدس (1975) ، 69- گلادیاتور (2000) ، 70- سرگیجه (1958)

71- تقریبا معروف (2000) ، 72- فرانکشتاین جوان (1974) ، 73- همه مردان رئیس جمهور (1976) ، 74- زین‌های شعله‌ور (1974) ، 75- پل رودخانه کوای (1957) ، 76- کوهستان بروک‌بک (2005) ، 77- شکارچیان روح (1974) ، 78- 12 مرد خشمگین (1957) ، 79- وال.ای (2008) ، 80- در بارانداز (1954)

81- آمادئوس (1984) ، 82- ارباب حلقه‌ها، یاران حلقه (2001) ، 83- جان سخت (1988) ، 84- آغاز (2010) ، 85- هفت (1995) ، 86- دیو و دلبر (1991) ، 87- ارباب حلقه‌ها ، بازگشت پادشاه (2003) ، 88- میلیونر زاغه‌نشین (2008) ، 89- شجاع قلب (1995) ، 90- ممنتو (2000)

91- راکی (1976) ، 92- بالا (2009) ، 93- برخورد نزدیک از نوع سوم (1977) ، 94- شکارچی گوزن (1978) ، 95- دکتر ژیواگو (1965) ، 96- هزارتوی پن (2006) ، 97- هواپیما (1980) ، 98 - سگ‌های پوشالی (1992) ، 99- بانی و کلاید (1967) ، 100- هفت سامورایی (1954) 

نظرات

۱۳۹۵/۱۲/۲۷Hello there, I dierevscod your website by the use of Google at the same time as looking for a similar topic, your site came up, it looks good. I have bookmarked it in my google bookmarks.

۱۴۰۰/۱۲/۸مارلون براندو ستاره درخشان هالیوود، مورد علاقه مردم و مردی با شخصیت دشوار - مارلون براندو به یک چهره نمادین در سینمای جهان تبدیل شده است. دوران کودکی این بازیگر را نمی توان پر از شادی نامید: پدر و مادرش از اعتیاد وحشتناکی به الکل رنج می بردند، بنابراین براندوی کوچک، همانطور که در کودکی به او می گفتند، اغلب مجبور بود در انواع میخانه ها به دنبال والدین الکلی خود بگردد. متعاقباً خود براندو به مطبوعات گفت: "من از یک خانواده الکلی ارثی ایرلندی هستم. همه اعضای خانواده ما مشروب خوردند. دایی، پدربزرگ، دو خواهرم، مادرم، پدرم…». خود هنرمند نیز از این سرنوشت در امان نماند.

۱۴۰۰/۱۲/۸مارلون براندو با بازی در نمایشنامه تنسی ویلیامز «تراموا به نام هوس» در سال 1947 محبوبیت و علاقه زیادی بین تهیه کنندگان به دست آورد و چند سال بعد این نمایش فیلمبرداری شد و براندو به عنوان نماد جنسی جدید هالیوود لقب گرفت. به دنبال آن یک سری بی پایان از نقش های موفق و نه چندان زیاد موفق و دو جایزه اسکار - برای نقش های اصلی در فیلم های On the Waterfront ( در بارانداز 1954) و The Godfather ( 1972پدرخوانده ) دنبال شد. این بازیگر به دلیل اجرای درخشان نقش ها و همچنین جنجال های مفتضحانه متعدد ، بد خلقی ، نگرش بد نسبت به زنان و عشق به مواد مخدر و الکل مشهور بود.

۱۴۰۰/۱۲/۸مارلون براندو سه بار ازدواج کرد، همه منتخبان او منحصراً شرقی بودند: هندی، مکزیکی و تاهیتی. شایعات حاکی از آن است که مارلون براندو عاشق همسر سوم خود (شریک در فیلم "شورش در بانتی")بود، او حتی چندین جزیره در نزدیکی تاهیتی خرید تا با او زندگی کند و برای مدتی سینما را ترک کرد تا در نقش یک مرد خانواده تلاش کند.اما معلوم شد که چنین زندگی هنوز به مذاق یک سلبریتی هالیوود خوش نیامده است ، براندو دوباره دچار مشکلات جدی شد.

۱۴۰۰/۱۲/۸از دهه 80، حرفه بازیگری مارلون براندو کاهش یافته است. او به حرمیت رفت و تقریباً در انظار ظاهر نشد ، فعالیت ادبی نوشتن خاطرات را آغاز کرد . در مجموع ، این هنرمند 30 سال را در جزایر زندگی کرد ، او سعی کرد آنها را به مرکز جذب محققان تبدیل کند: او از جانورشناسان ، باستان شناسان و بوم شناسان برای کمک به حفظ زیبایی طبیعی آن دعوت کرد. متأسفانه در دهه 90 پس از یک حادثه غم انگیز (پسر براندو، کریستن، به نامزد خواهرش شلیک کرد)، مارلون هرگز نتوانست به تاهیتی بازگردد و هالیوود را به کلی ترک کرد.

در ادامه بخوانید...

زمان پخش فصل هفتم بازی تاج و تخت

در

 (سیارک)  : پس از ماه‌ها انتظار، دوست‌داران مجموعه تلویزیونی "بازی تاج و تخت" بالاخره مطلع شدند که پخش فصل هفتم این مجموعه محبوب از ماه ژوئیه آغاز خواهد شد.شبکه تلویزیونی اچ.بی.او، تهیه‌کننده مجموعه بازی تاج و تخت، در یک رویداد مطبوعاتی که به صورت زنده در صفحه فیسبوک این شرکت هم‌رسانی گردید، اعلام نمود که اولین قسمت فصل جدید روز ۱۶ ژوئیه پخش می شود.


در این ویدئو  تاریخ آغاز مجموعه جدید با آب شدن تدریجی یک قالب یخ بزرگ ، نمایان گردید.
 هنوز هیچ تیزر تبلیغاتی‌ای که تصاویری از فصل هفتمرا نشان بدهد ، منتشرنگردیده. اما، پوستر رسمی که تصویر یخ و آتش در آن دیده می شود احتمالا حاکی از نبرد دنریس تارگرین با ارتش یخ می باشد.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

۱۴۰۳/۲/۳۰خاک بر سر هر کسی که این سایت رو طراحی کرده و رو این مقاله کار کرده! مزخرفترین سایت و مطلبی بود که خوندم نصف مطالب اشتباه بودن

در ادامه بخوانید...

قبرستان‌‌های ترسناک دنیا

در

با توجه به اینکه این مکانها مربوط به مرگ و دنیای ناشناخته پس از آن هستند، طبیعی است که داستانهای وحشتناک زیادی در مورد فعالیت‌های اشباح و سایر موجودات و اوهام ترسناک در آنها رواج داشته باشد. اما به جز داستانهایی که وجود دارد، برخی از قبرستانها به دلیل دکوراسیون عجیب، معماری خاص و تاریخچه‌ای که دارند فضای رازآلودی را به وجود می‌آورند که برای بسیاری از افراد بسیار وحشتناک به نظر می‌رسد.

در ادامه و در این تاپ ۱۰ نگاهی می‌اندازیم به ترسناکترین قبرستان‌های دنیا، با ما همراه باشید.

۱۰- قبرستان چامولا

قبرستان چامولا (Chamula) که در روستای سن خوان چامولا در جنوب ایالات چیاپاس مکزیک قرار دارد در دهه ۶۰ میلادی به عنوان یک کلیسای کاتولیک ساخته شد، اما از زمانی که کشیش رسمی این کلیسا آن را ترک کرده است هیچ مراسم رسمی‌ای در آن برگزار نشده. به جز مواقع محدودی که کشیش روستای همسایه به این کلیسا مراجعه می‌کند، شمن‌ها (جادوگران محلی) از این فضا برای ارائه محصولات و راهنمایی‌های خود استفاده می‌کنند. مراسمات شفابخشی نیز در این مکان برگزار می‌شود و مرغ‌های قربانی شده در گوشه و کنار این قبرستان ترسناک به وفور یافت می‌شوند.

۹- قبرستان ساحره‌ها

قبرستانی که در مناطق کوهستانی نزدیک به جاده برادرتون در ایالت تنسی آمریکا قرار دارد استمپس نام دارد، اما به دلیل وجود ویژگی‌های عجیبی مثل تکه سنگ‌های چادر شکلی که برای سوزاندن مرده‌ها از آن استفاده می‌شود و سنگ قبرهایی که اشکال ستاره مانند یا پنج ضلعی در آنها دیده می‌شود، به قبرستان ساحره‌ها شهرت دارد. برخی از افراد محلی ادعا می‌کنند که آقای استمپس که این قبرستان را ایجاد کرده از یک پنج ضلعی به عنوان امضا استفاده می‌کرده است و به همین دلیل از این نشان‌ها در این گورستان استفاده می‌شود. البته این افراد هیچ توضیحی برای حیوانات قربانی شده مختلفی که در این قبرستان دیده می‌شود ارائه نمی‌کنند!

۸- آرامگاه سنت لوئیس

آرامگاه شماره یک سنت لوئیس که در سالهای ۱۷۸۰ در ایالت نیو اورلئان آمریکا احداث شده قدیمی ترین و ترسناکترین قبرستان این ایالت بوده و هنوز هم همه ساله افراد زیادی در آن به خاک سپرده می‌شوند. به دلیل سفره آبی که در زیر این قبرستان وجود دارد و نزدیک به سطح زمین است، مردگان در دخمه‌ها و یا طاقهایی بر روی سطح زمین قرار داده می‌شوند که فضای ترسناکی را به وجود می‌آورد. معمولا بازدیدکنندگان ترجیح می‌دهند که به تنهایی وارد این آرامگاه نشوند.

۷- قبرستان قدیمی یهودیان

قبرستان قدیمی یهودیان در منطقه Josefov در پراگ، پایتخت جمهوری چک قرار دارد. این آرامگاه که در منطقه یهودی نشین پراگ واقع شده از اوایل دهه ۱۵ میلادی مورد استفاده قرار گرفته و به این دلیل که طی این سالها افراد زیادی بر روی یکدیگر به خاک سپرده شده‌اند، داستانهای زیادی در مورد آن وجود دارد. تخمین زده می‌شود که ۱۲ هزار سنگ قبر در این آرامگاه وجود دارد و تاکنون بیش از صد هزار نفر در آنجا به خاک سپرده شده‌اند.

گزارش‌های متعددی مبنی بر دیده شدن روح یا فعالیت‌های عجیب در این قبرستان منتشر شده است.

۶- آرامگاه سن میشل

این قبرستان که نام اصلی آن Cimitero di San Michel است در جزیره سن میشل در ونیز ایتالیا قرار دارد. در اوایل قرن ۱۹ میلادی پس از اینکه ناپلئون ونیز را به تصرف خود در آورد، دفن مردگان در بافت اصلی تاریخی شهر ممنوع شد، به همین دلیل مردم برای خاکسپاری بستگان خود به جزیره سن میشل مراجعه کرده و این جزیره را به گورستانی بزرگ تبدیل کردند. مراسم خاکسپاری و انتقال اجساد به این جزیره با قایق‌های مخصوص ونیزی (Gondola) انجام می‌شد. حتی امروزه نیز افراد می‌توانند قبرهای این جزیره را به مدت ۱۰ سال اجاره کرده و مردگان خود را در آن خاک کنند. ایده جزیره‌ای که تماما متعلق به مردگان باشد قطعا ترسناک است.

۵- آرامگاه رکوله‌تا

این آرامگاه معروف در منطقه رکوله‌تا (Recoleta) بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین قرار داشته و به عنوان یکی از مهمترین مناطق گردشگری این شهر توریست‌های زیادی را به سمت خود جلب می‌کند. دروازه‌های نئوکلاسیک این آرامگاه و ستونهای یونانی و سرداب‌ها و مجسمه‌های هنری بسیار زیبا که دارای سبک‌های متنوع معماری است نمونه کاملی از هنر خاکسپاری قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی به شمار می‌رود. یکی از زیباتری ویژگی‌های این آرامگاه طراحی خیابان مانند آن و پیاده رو‌های آن است. با این تفاوت که پیاده رو‌های این شهر زیبا برای مردگان طراحی شده است!

۴- قبرستان گلادیاتور

در شهر اِفِسوس (Ephesus) ترکیه قبرستانی وجود دارد به گورستان گلادیاتورها مشهور است. جنگجویانی که در میدان‌های مبارزاتی رومی‌ها کشته می‌شدند در این قبرستان به خاک سپرده می‌شدند. باستان شناسان بقایای ۶۷ مرد ۲۰ تا ۳۰ ساله را در این محل پیدا کرده‌اند که دارای زخم‌های متعددی بودند. گفته شده که این زخم‌ها بر اثر مبارزه افراد با حیوانات، تبه‌کاران و سایر گلادیاتورها به وجود آمده است. اولین بار باستان شناسان با مشاهده تصاویر مربوط به گلادیاتورها که بر روی سنگ قبرها کشیده شده بود به تدفین این افراد جنگجو در این محل پی بردند.

۳- قبرستان شاد

این قبرستان در روستای ساپانتا کشور رومانی واقع شده است. سال ۱۹۳۵ بود که “ائون استان پاتراس” تصمیم گرفت تا خاطره شادی از رفتگان بر جای بگذارد و به همین دلیل شروع به حکاکی بر روی چوب‌های رنگی‌ای کرد که در آنها معمولا داستان مرگ شخص و یا یکی از خاطرت او به تصویر کشیده می‌شدند. همچنین قطعه شعری نیز که مربوط به این فرد بود بر روی این چوب‌ها نوشته می‌شد. در قبرستان تصاویری که مربوط به وقایع تلخ، جنگ جهانی دوم و رژیم کمونیست رومانی است نیز به تصویر کشیده شده است. پس از مرگ پاتراس، دستیاران او بزرگترین و زیباترین سنگ قبر را برای او در این آرامگاه نصب کردند.

۲- دخمه‌های کاپوچین

مردگان در دخمه‌های کاپوچین در سیسیل ایتالیا به شکل ترسناکی نگهداری می‌شوند، آنها مومیایی شده و با لباس‌های معمول خود در کنار یکدیگر به دیوار تکیه داده شده یا بر روی صندلی و تابوت نگهداری می‌شوند. امروزه حدود هشت هزار نفر، از ثروتمندان و اشراف زادگان سیسیل گرفته تا راهب‌ها در این دخمه که از قرن ۱۶ میلادی مورد استفاده قرار گرفته است وجود دارند. البته روش مومیایی کردن اجساد نیز در این سالها فرق کرده است، مثلا روزالینا لومباردوی دو ساله که در سال ۱۹۲۰ بر اثر بیماری از دنیا رفته است به گونه‌ای مومیایی شده که حتی صورت او نیز سالم مانده است.

۱-گورستان هایگیت

گورستان‌ هایگیت یک آرامگاه متعلق به عصر ویکتوریایی است که در یک فضای ۱۴ هکتاری با درختان بسیار بلند در نزدیکی لندن قرار گرفته است. این قبرستان دارای ۵۳ هزار سنگ قبر بوده و ۱۷۰ هزار نفر در آن دفن شده‌اند. این منطقه همچنین به عنوان یک فضای طبیعی حفاظت شده نیز شناخته می‌شود. چیزی که این گورستان بزرگ را ترسناک کرده مجسمه‌های فراوانی از انسان‌ها، حیوانات و فرشتگان است که نشان از علاقه شدید مردم دوران ویکتوریا به خدایان و تمدن قدیم مصری دارد. بسیاری از مجمسه‌های قدیمی این محل در حال پوسیدگی بوده و نماد تمایل انسان به زوال هستند.منبع: دیجی‌رو

نظرات

در ادامه بخوانید...

سرانجام بازی تاج و تخت از نظر طرفداران دوآتشه سریال

در

(این گزارش بخش‌هایی از فصل هفتم سریال بازی تاج‌وتخت را لو می‌دهد. اگر نمی‌خواهید بدانید، نخوانید.)
فصل هفتم سریال بازی تاج‌وتخت یکشنبه ۲۸ اوت به پایان می‌رسد. فصلی که بسیاری معتقدند از مهیج‌ترین فصل‌های این سریال بوده، فصلی که در آن لشکرها به آتش کشیده شدند و خاندان‌ها به تمامی نابود شدند.
در قسمت یکی‌مانده ‌به ‌آخر سریال، دنریس تارگرین و وایت واکرها به مصاف هم رفتند و پادشاه شب، اژدهایی را از آن خود کرد.
اما قسمت آخر (که ۷۹ دقیقه خواهد بود) بیش از این‌ها فرازونشیب و حادثه خواهد داشت. در این قسمت همه چهره‌های مهم این فصل حاضرند. جان اسنو و سرسی لنیستر رودررو می‌شوند که برای برخورد با وایت واکر چاره‌ای بیاندیشند.
می‌توان تصور کرد که دیدارشان پایان خوشی نداشته باشد.
از سال ۲۰۱۱ که بازی تاج‌وتخت شروع شد، هواداران دوآتشه سریال روی اینترنت در مورد آن حرف می‌زدند، و حالا که سریال به پایانش نزدیک می‌شود، حرف‌ها به اوج رسیده.
در این گزارش بعضی از پیش‌بینی‌های هواداران در باره قسمت آخر فصل هفتم را گردآورده‌ایم.
آریا لیتل‌فینگر را فریب می‌دهد
بعضی‌ها معتقدند خط داستانی خواهران استارک بدترین نکته فصل هفتم است.
در فصل ششم آریا یاد گرفت چطور بفهمد کسی دروغ می‌گوید. (سیارک)
بعضی‌ها می‌گویند داستان فراتر از آن است که به نظر می‌آید و سنسا و آریا به خاطر وابستگی‌های خانوادگی‌شان دچار مشکل شده‌اند. و بعضی دیگر می‌گویند آریا استارک - که دو فصل سریال داشت آموزش می‌دید "مرد بی‌چهره" باشد - دارد وانمود می‌کند که از لیتل‌فینگر گول خورده.
کریس مندل، از نویسندگان مجله شورت‌لیست و هوادار دوآتشه بازی تاج‌وتخت، می‌گوید: "همین یک فصل پیش بود که آریا یاد گرفت دروغ آدم‌ها را بفهمد. اینکه یک آدم‌کش تمام‌عیار براوس را ترک کند و سه روز بعد نفهمد خواهرش دروغ می‌گوید یا نه، به نظرم صرفا برای ایجاد هیجان است. به همین خاطر خیلی‌ها فکر می‌کنند کل ماجرا نقشه است و احتمالا دست‌به‌یکی کرده‌اند که کار لیتل‌فینگر را بسازند.
برن استارک نایت کینگ است
خیلی‌ از بینندگان فکر می‌کنند نایت کینگ(پادشاه شب) برن استارک است. در کل، تکلیف سریال با ماجراهای سفر در زمان و اینجور چیزها روشن نیست.
قرار است برن سه بار در زمان سفر کند، که در هر کدام بیش از قبلی گند بزند و نهایتا پیش‌گوی فلج در گذشته گیر بیافتد.
کریس مندل معتقد است کل ماجرا باورپذیر نیست. می‌گوید: "به نظر می‌رسد تکلیف سریال با ماجرای سفر زمان روشن نیست، و به همین خاطر است که برن را زیاد نمی‌بینیم. ولی از طرف دیگر در مورد وایت واکر هم هیچی نمی‌دانیم. ممکن است سروکله برن در آخرین لحظه پیدا شود. شاید به همین خاطر است که چیز زیادی در موردشان نمی‌دانیم.
سگ تازی با کوه می‌جنگد
علاقمندان بازی تاج‌وتخت چندین فصل است منتظرند سندور و گرگور کلگان به جان هم بیافتند. و از ظواهر امر این‌طور پیداست که در قسمت آخر این اتفاق می‌افتد.
سگ تازی از جنگجویان دنریس است که قرار است "وایت" ربوده‌شده را به کینگز لندینگ ببرند که سرسی را راضی کنند به مصاف وایت واکرز برود - جایی که برادرش، که زامبی است، زندگی می‌کند.
کریس مندل معتقد است "زامبی را برادرش یعنی سگ تازی می‌کشد"، اما زمان زیادی به این ماجرا اختصاص داده نخواهد شد.
می‌گوید: "پرداختن به این ماجرا، با این همه ماجرای دیگری که در جریان است، اتلاف وقت است. این بخش داستان از آن چیزهایی است که می‌توانست خیلی زودتر اتفاق بیافتد، اما آن را گذاشتند برای این فصل و سریع از رویش گذشتند و شخصیت‌ها درست پرداخته نشد. "
جان و دنریس بالاخره به هم می‌رسند (سیارک)
نام قسمت آخر "اژدها و گرگ" است - که تقریبا واضح است به کدام شخصیت‌ها اشاره دارد.
جای تأسف است که او دست‌آخر به کسی دل می بازد که با او نسبت خونی دارد.
بعضی بینندگان سریال معتقدند شخصیت‌های کیت هارینگتون و امیلیا کلارک در فصل‌های اخیر سریال چیزی را که باید بین دو نفر باشد، نداشته‌اند. اما در فصل هفتم این دو شخصیت به هم نزدیک‌تر شده‌اند.
نکته مهمتر اینکه این دو نفر نسبت خانوادگی دارند.
کریس مندل معتقد است این دو نفر "به هم می‌رسند". می‌گوید: "البته همین که سازندگان چنین چیزی را طرح کرده‌اند کمی عجیب است. این همه آدم مجرد در وستروس هست. جای تأسف دارد که دل به قوم و خویش خودش ببازد."

نظرات

در ادامه بخوانید...

سریال نوستالژیک "خانه کوچک"

در

در مجموعه تلویزیونی خانه کوچک، ملیسا گیلبرت (چپ) نقش لورا اینگلز وایلدر را بازی کرده است

یکصد و پنجاه سال از تولد لورا اینگلز وایلدر نویسنده مجموعه کتاب‌های "خانه کوچک" می‌گذرد. اما آیا هنوز داستان‌های او که درباره یک خانواده کشاورز است، برای دختران جوان در عصر فن‌آوری جذابیت دارد؟این سریال حدود چهل سال پیش در ایران پخش می شد. این سریال داستان خانواده‌ای کشاورز را در قرن نوزدهم نشان می‌داد که در روستایی به نام والنات گرو اقامت کردند. در این سریال داستان زندگی لورا اینگلز فرزند دوم این خانواده، قهرمان اصلی این فیلم، از کودکی تا دوران تدریس در مدرسه  نشان داده می‌شد.
دیوید اسکرایونر، نوازنده ویولن هر بار که در پاییز در مراسم "روز وایلدر" در مزرعه راکی ریج شرکت می‌کند، با این سوال طرفداران مجموعه کتاب‌های این نویسنده مواجه می شود که "آیا او ویولن پدر را دارد."
" روز وایلدر" همه ساله در گرامیداشت یاد لورا اینگلز وایلدر برگزار می‌شود.


خانواده‌های زیادی در چنین روزی در خانه واقع در این مزرعه در میسوری جمع می‌شوند. این همان محلی است که خانم اینگلز وایلدر هشت کتاب "خانه کوچک" را نوشت.
این خانواده‌ها با جمع شدن در این محل می‌توانند ببینند که چگونه دیوید با همان ویولنی که این نویسنده در داستان‌های دوران کودکیش از آن یاد کرده بود، برای آن‌ها می نوازد.
بسیاری از کودکانی که به این محل آمده‌اند درست مثل "لورا" شخصیت اصلی این مجموعه داستان ها، موهایی بافته شده و کلاه‌هایی بنددار دارند.
سومین کتاب از مجموعه کتاب‌های "خانه کوچک" به دلیل آن که در دهه ۱۹۷۰مجموعه‌ای تلویزیونی براساس آن ساخته شد، به یکی از محبوب‌ترین آنها تبدیل شده است.
در این سریال تلویزیونی که ملیسا گیلبرت نقش لورا و دین باتلر نقش همسر آینده او را بازی می کرد، زندگی آن ها در دهه‌های ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ در غرب آمریکا به تصویر کشیده شده است.
نویسنده، این مجموعه کتاب‌ها را براساس خاطرات دوران کودکی خود به زیبایی به رشته تحریر در آورده است.
این کتاب‌ها از زمان انتشار در میان پرفروش ترین کتاب‌ها در جهان بوده‌اند.
این مجموعه کتاب‌ها باعث اتصال نسل‌ها درخانواده‌ها شده است. جنیفر و الیزابت از جمله این خانواده‌ها هستند که خود را طرفدار پرو پا قرص این مجموعه کتاب‌ها می دانند. آن‌ها تا کنون از ده محل واقعی که به خانواده نویسنده مربوط می‌شود، دیدن کرده اند.
"بسیار هیجان‌انگیز"
نگارش این داستان‌ها با عبارت "روزی روزگاری" آغاز شده و لحنی داستانی دارد و به توصیف فعالیت کشاورزان مهاجر در تغییر شکل طبیعت وحشی می‌پردازد.
در جلد ششم این مجموعه کتاب‌ها به نام "زمستان طولانی"، سختی‌هایی که اعضای خانواده تجربه کرده‌اند، به خوبی ثبت شده از زوزه گرگ‌ها در شب تا جان به در بردن پس از یک زمستان طولانی پر برف هشت ماهه و گرسنگی .
کتاب نهم به نام "چهار سال اول" چندین سال پس از مرگ نویسنده و براساس نسخه پیش‌نویس به جا مانده از او منتشر شد.
جنیفر و الیزابت همانند بسیاری دیگر از بازدید کنندگان در حالی که اشک در چشمانشان حلقه شده به نواختن ویولن دیوید گوش می دهند. آن‌ها به همراه مادرو دو فرزند جنیفر به این مزرعه آمده اند.آن ها به شوخی در این باره که چه کسی نقش لورا را داشته باشد با هم بحث می‌کنند.
بازدیدکنندگان در فروشگاهی که در این محل است، اغلب چیزهایی را پیدا می کنند که ارتباط احساسی عمیقی با داستان‌های خانم اینگلز وایلدر دارد.
زنی جوان که به این محل آمده می گوید: "وقتی که سال سوم دبستان بودم، معلم ما به ما گفت که می خواهد چند داستان برایمان بخواند. من شیفته این کتاب ها شدم و همه آن ها را سال بعد خواندم. جسارت و قدرت نویسنده مرا مجذوب کرد. "

"بیش از حد سعادتمند"
مجموعه کتاب‌های خانم اینگلز وایلدر زندگی لورا را از ۵ تا ۱۹ سالگی شامل می‌شود، یعنی تا زمانی که با آلمانزو ازدواج می کند.
خوانندگان این کتاب‌ها با این شخصیت بزرگ شد‌ند، درست همانند کودکان امروز که با هری پاتر بزرگ می‌شوند.
دین باتلر، بازیگرکه در سریال تلویزیونی نقش همسر لورا را بازی کرده و یکی از سخنرانان مراسم بزرگداشت این نویسنده است، می‌گوید خیلی‌ها این مراسم را همانند کتاب‌های این نویسنده به دلیل آن که مهربانی و ارزش‌های خانوادگی را ستایش می‌کند، دوست دارند.
آقای باتلر همچنین می‌افزاید: "خودم را خیلی سعادتمند حس می‌کنم، خیلی تحت تاثیر قرار می‌گیرم وقتی که مردم به من می‌گویند که این شخصیت را دوست دارند به این دلیل که لورا عاشق این شخصیت بود."
"واقعی"
بازدیدکنندگان در داخل خانه کوچکی که لورا و آلمانزوی واقعی ساخته بودند با توقف در آشپزخانه‌ای که همچنان تمیز است و پیشخوان کوچکی دارد، شور و نشاطش را تحسین می‌کنند. پیشخوان آشپزخانه به اندازه قد او یعنی ۱.۵۰ متر) است،
ویولن پدر در مواقعی که نواخته نمی‌شود در سالن به دیوار آویزان است.
مثل این است که کتاب‌های خانم اینگلز وایلدر جان می‌گیرند. آن دختر موسیاه سرکشی که با گول زدن نلی بدجنس او را به سوی نهری پر از زالو می‌کشاند و یا بر یک اسب کوچک بدون زین سواری می‌کند.
ویلیام آندرسون، زندگینامه نویس خانم اینگلز وایلدر که در این مراسم حضور دارد، می‌گوید: " معلمی به من گفت که به نظر می‌رسد لورا برای دانش‌آموزانش خیلی واقعی است. طوری که وقتی آن‌ها به خانه می‌روند مرتب درباره لورا صحبت می‌کنند. و والدین دانش‌آموزان از آن‌ها می‌پرسند که این دختر جدید در کلاس کیست؟ لورا مثل عضوی از خانواده آن هاست."
جین کودی کسی است که خانواده‌اش به خوبی لورا و آلمانزو را می شناختند.
او از سال ۱۹۶۰ یعنی سه سال پس از مرگ لورا اینگلز وایلدر، در تبدیل مزرعه راکی ریج به موزه نقش داشته است. خانم کودی هنوز هم این نویسنده را منبع الهام خود می داند و او را به دلیل مدرن بودن در دورانی که مدرن نبود، تحسین می‌کند.

نظرات

در ادامه بخوانید...