کدام شخصیت شما را بیشتر می ترساند، این ترس چه ویژگی از روان شما را می گوید

در

جوکر آنابل

دانشمندان می گویند که مردم به دنبال این هستند که از چه چیزی می ترسند تا آن را نگاه کنند. آیا این بدان معنی است که شخصیتی در فیلم ترسناک که به شما اضطراب و وحشت را منتقل می کند ، دلیلی بر موفقیت آمیز بودن فیلمنامه نویسان است ؟ آیا بازتابی از اضطراب شماست؟بیایید بررسی کنیم در مقاله، شما نه تنها نظرات روانشناسان و افرادی که در ساخت فیلم های ترسناک نقش دارند ، بلکه می فهمید که کدام محصول جدید و ترسناک در سال 2019 ارزش تماشا  را دارد.

قرنطینه زمان مناسبی برای دیدن فیلم و آشنایی با فیلمهای ترسناک جدید است ، بنابراین sayarak.com سعی خواهد کرد تا میل خوانندگان را برای غلبه بر خستگی اعصابشان برانگیزد. پس ببینیم با دیدن این فیلم ها، آنابل، جوکرو ..... کدام شخصیت شما را بیشتر می ترساند؟

 

1. ترس از کودکان 

کودک

کودکان در فیلم های ترسناک برخی از شخصیت هایی  هستند که حتی خنده آنها می تواند مو را بر بدن شما سیخ کند. در داستان ، والدین اغلب خود را در مقابل فرزند "ویژه" درمانده می یابند.اما فقط نوزادی که فراتر از سالهای سال باهوش است می تواند از کودک شیطان بدتر باشد. بسیاری از مردم مطمئن هستند که کودکان چیزهایی را می بینند که برای بزرگسالان غیرقابل دسترسی است. با این حال ، والدین هیچ عجله ای برای گوش دادن به هشدارهای کودکان ندارند. غالباً در فیلم ها ، مادر ، به جای اقدام ، کودک را به مدرسه می فرستد و پرندگان در حال سقوط از آسمان و اشیاءدر حال  پرواز در خانه را نادیده می گیرد.

اگر از شخصیت های کودکان می ترسید ، پس این بدان معنی است که شما سرسختانه نمی خواهید برخی از وقایع را بشناسید و ترجیح می دهید چشم بسته  آنچه را که اتفاق می افتد قبول کنید. اما اگر وانمود می کنید که همه چیز در این زندگی ناچیز است و نیاز به توجه ندارد ، می توانید منتظر مشکلات جدی باشید.

 

کدام فیلم ترسناک را باید دید : فیلم های The Omen ، The Prodigy ،Brightburn ،Doctor Sleep فیلم دکتر اسلیپ، فیلم برایت برن،فیلم اعجوبه،طالع نحس

 

2. ترس از زامبی ها 

زامبی

زامبی ها نه تنها ترس های ما از ویروس ها و بیماری بلکه عدم تمایل به پیری را منعکس می کنند بلکه آنها  همچنین استعاره ای برای پوسیدگی جامعه هستند. میل به مصرف، چیزی است که این موجودات را در همه فیلم ها متحد می کند. با گاز زامبی ، فرد قسمت مهمی از خود را از دست می دهد و برده معده خود می شود. برخلاف سایر هیولاها ، همه "زامبی ها" در اصل افراد عادی بودند و شب را در مقابل فروشگاه های سخت افزاری می گذراندند تا از اولین کسانی باشند که مدل جدید تلفن را خریداری می کنند. متأسفانه ، آنها نمی توانند کاملاً نابود شوند و امکان وجود در چنین جامعه ای تنها با تبدیل شدن به یکی از آنها (یا حداقل تظاهر به بودن مثل آنها) وجود دارد.

دلیل دیگری وجود دارد که ممکن است این موجودات برای شما ناخوشایند باشند : زامبی ها ترس از پیری را نشان می دهند. سن ، مانند ویروس ، بر همه غلبه می کند ، و قبل از آلوده شدن ، فقط زمان لازم است.

کدام فیلم ترسناک را مشاهده کنید: Zombieland ،Little Monsters  ، The Walking Dead  فیلم زامبی لند، هیولاهای کوچک،سریال مردگان فصل 10

 

3. ترس از عروسک

آنابل

عروسک بسیار شبیه شخص است ، فقط او هیچ نیازی ندارد: نمی خواهد بخوابد ، یعنی نیازی به استفاده از توالت ندارد و چشمانش دائم باز است و او می تواند بصورت خستگی ناپذیر دنیای اطراف خود را تماشا کند. عروسک همه چیز راجع به صاحب خود را می داند: او می بیند وقتی به خانه می آیی چه کاری انجام می دهی ، عادات او را می داند و حتی بی احتیاط ترین رازها ی صاحب خود را می داند . و اگر او به طور ناگهانی شروع به صحبت کند چه خواهد شد؟ شاید به همین دلیل باشد که چنین شخصیت هایی شما را به وحشت می اندازند. آیا چیزی برای پنهان کردن دارید؟

اگر این ترس را از دیدگاه علمی توضیح دهید ، بسیاری از افراد در کنار عروسک ها مضطرب هستند و به گفته دانشمندان ، این امر به دلیل غریزه حفظ خود است. مطالعات نشان داده است که مغز انسان خیلی سریع اشیاء شبیه به چهره را شناسایی می کند و سعی می کند ذهن او را تشخیص دهد. اگر اینطور نباشد ، توجه کاهش می یابد ، اما عروسک ها گیج کننده هستند و این باعث پدوفیوبیا (ترس از عروسک ها) می شود و یک غریزه ابتدایی را برمی انگیزد که ما را به سمت فرار کردن یا مبارزه دعوت می کند.

کدام فیلم ترسناک را باید دید: Annabelle-3 ، Child's Play ، Brahms: The Boy 2 فیلم برامس :پسر 2 ، آنابل به خانه می آید، بازی بچه ها

 

4- ترس از دیوانگان 

مرد دیوانه

متوجه شده اید که چگونه با گذشت زمان تصویر یک دیوانه در فیلم ها تغییر می کند؟ او دیگر یک قهرمان پیش پا افتاده نیست که بی فکر پس از قربانیان خود فرار میکند ، بلکه شخصیتی پیچیده است که با خودش درگیری دائمی دارد. و هرچه یک شیدایی کاریزماتیک تر باشد ، علاقه و وحشت بیشتری به شما وارد می کند.

این ترس مبتنی بر تجربه دنیای اطراف است و کاملاً منطقی است: ما نه تنها از وجود دیوانگان خبر داریم ، بلکه محاسبه آنها نیز بسیار دشوار است. اگر در فیلم از چنین شخصیتی دچار وحشت می شوید ،  این می تواند ترس از دست دادن ثبات و یک رابطه قوی باشد ، زیرا حتی نزدیکترین فرد می تواند صید کند.

کدام فیلم ترسناک را ببینید: The Russian Bride ، Extremely Wicked, Shockingly Evil and Vile، The Golden Glove،  دستکش طلایی ، زیبا ، بد ، شر و عروس روسی

 

5- ترس از نفرین
زن نفرین شده

هر یک از ما حداقل یک بار آرزو داشتیم که بخاطر یک نگرش ناعادلانه قصاص شویم: ما در سوار شدن به اتوبوس تقلب کردیم ، کیف پول پیدا شده را خرج کردیم  یا قلم های همکاران را از روی میز برداشتیم. روشن است که هیچ کس عمداً از این امر انتقام نخواهد گرفت ، اما اگر مثلاً یک دیو قلم های مسروقه وجود داشته باشد که می توانست همکاران بی دقت را مجازات کند ، در اینصورت عدالت بیشتری در جهان وجود خواهد داشت. اما اگر دزد قلم ها خودتان هستید و مجبورید جواب دهید چه می کنید؟ این ترس از نفرین است.

نفرین پاسخی به اقدامات ما هستند ، و  اگر از چنین داستانهایی می ترسید ، در نتیجه از تصمیمی که کاملاً صحیح نبوده ناراحت هستید . 

چه باید دید:The Curse of La Llorona، Mary (2019 film)، Velvet Buzzsaw

نفرین لیورونا ، نفرین ماری ، اره برقی  مخملی

 

6. ترس از غریبه ها

غریبه
 غریبه ها ، که شروع به مشاهده یا مداخله در زندگی قهرمانان می کنند ، ترس از آسیب پذیری حوزه خصوصی را نشان می دهد ، جایی که همه می توانند صمیمی ترین جزئیات زندگی ما را ببینند. و این در عصر شبکه های اجتماعی کاملاً قابل توجیه است. از همان فریم های اول ، چنین وحشت هایی به بیننده می گوید: شر ، در آفریقا شر است ، مهم نیست که از کجا آمده است ، حالا باید به نوعی با آن زندگی کنی.

اگر از صمیم قلب نگران شخصیت هایی هستید که زندگی آنها به نوع عجیبی ظاهر شده است ، ممکن است این نشان دهنده این باشد که نگران اهمیت ناچیز نظر و خواسته های خود هستید . با وجود تمام آزادی آشکار در دنیای مدرن ، در حقیقت انتخاب چندانی وجود ندارد: شما می توانید تصمیم بگیرید که آیا برای صبحانه چای یا قهوه بخورید ، اما هنوز باید به سر کار بروید. این واقعیت که جامعه زندگی می کند انگار در آکواریومی که هر کس می تواند روی آن شیشه ای بگذارد و شما را تماشا کند ، ترس از  چنین شخصیتی را ایجاد می کند.

کدام فیلم ترسناک را باید دید:Ma ،Ready or Not -2019 ، Koko-di Koko-da -2019، Us- 2019

فیلم ترسناک ما ، من قصد دارم جستجو کنم ، کوکو دی دی کوکو-دا ، ما هستیم

 

7. ترس از تنهایی در طبیعت
تنهایی

فقط در طبیعت مردم می توانند ماهیت واقعی خود را نشان دهند و معمولاً در چنین شرایطی بدترین رذایل آنها آشکار می شود. شگفت انگیز است که با وجود توسعه تمدن ، خطر برای انسان مدرن هنوز در چیزهای عادی پنهان است: ما تجربه بقای اجدادمان را از دست داده ایم و می توانیم به راحتی خود را با انواع توت ها مسموم کنیم ، در یک باتلاق گیر کنیم و از تشنگی بمیریم و آگاهی از روندهای مد و توانایی تمایز چهره ها به هیچ وجه به ما کمکی نمی کند.

اگر فیلم هایی با چنین طرحی باعث می شود در شما ترس و اضظراب ایجاد شود ، ممکن است این نشان دهنده  ترس از تجربه باشد. اما به یاد داشته باشیدکه مشکلات فقط با  رو در رو شدن با آنها بر طرف می شود (بله ، به عنوان یک مرد بدوی). 

چه فیلم ترسناکی را ببینید:Prey 2019، Corporate Animals، Crawl 2019

فیلم ترسناک خزنده ، فیلم ترسناک همکاری حیوانات ، فیلم ترسناک طعمه

 

8- ترس از سردرگمی در تشخیص واقعیت با خیال
پارانویا

ترس از سردرگمی ذهن ، افتادن در پارانویا و به تدریج از دست دادن ذهن به دلیل اضطراب است که فیلم ها درباره حلقه های زمانی و پیش بینی های مختلف ایجاد می کنند.

چه فیلم ترسناکی را ببینید:Polaroid 2019، The Haunting of Sharon Tate، Countdown 2019، Happy Death Day 2U

کدام فیلم ترسناک را ببینید:پولاروید،  شارون تیت فراموش نشدنی ، شمارش معکوس ، روزمرگت مبارک باد

 

9. ترس از دلقک ها

جوکر
 دلقک ها هویت و احساسات خود را زیر لایه های آرایش پنهان می کنند و شما هرگز نمی دانید که از آنها چه انتظاری دارید. آنها به راحتی می توانند فریب بخورند و فریب بدهند. مشخص است که این موجودات از احساسات تغذیه می کنند. به عنوان مثال ، پنیگنگرس از ترس قربانیانش اشباع شده است و جوکر قبل از آزمایش های اجتماعی و روانشناختی ضعف دارد.

ترس از دلقک ها را می توان با این واقعیت توضیح داد که مغز ما می فهمد که چیزی در آنها اشتباه است: چهره آنها مانند ماسک است ، و بنابراین نمی توان احساسات آنها را فهمید. و یک چیز دیگر وجود دارد که ما را می ترساند: دلقک ها ، با وجود لبخند گسترده ، به هیچ وجه خوشحال نیستند: شوخی های آنها اغلب توهین آمیز است ، و اقدامات بی رحمانه انجام می دهند

اگر دلقک ها را دوست ندارید ، پس از خیانت و ضربه ای غیر منتظره از طرف کسی که برای شما به ظاهر بی ضرر به نظر می رسد ، می ترسید.

چه فیلم ترسناکی باید دید:It Chapter Two، Haunt 2019 ، Joker 2019 

آن بخش دوم ، تسخیر ، جوکر

کدام شخصیت ها شما را از همه بیشتر  می ترساند؟

نظرات

در ادامه بخوانید...

داستان فیلم آنابل ۱ تا فیلم ترسناک راهبه

در
فیام راهبه

 

ژانر وحشت در سینمای جهان

شاید کمتر کسی فکر می کرد که ژانر وحشت، و نیز فیلم های ابر قهرمانی  بدل به پر طرفدارترین فیلم های حال حاضر سینمای آمریکا و سینمای جهان شوند. در کتاب های کامیک (کتاب های مصوری که غالبا درباره شخصیت های ابر قهرمانی است)، از زمانی که وارد بازار شده و طرفدارانی پیدا کرده اند، معمولا داستان هایی به هم پیوسته و دنباله دار از ابر قهرمان ها نقل می شود، مرد عنکبوتی، هالک ، فیلم های آنابل ۱۱ و ... و در حقیقت همین ایده اصلی نوشتن این گونه کتاب ها است.

جالب است بدانید که نخستین فیلم ساخته شده از روی این کتاب ها نیز در ژانر وحشت قرار می گرفت و ترسناک بود (The Universal Monsters). تمامی شخصیت هایی که در دو قسمت فیلم ترسناک «احضار (The Conjuring)» با آن ها رو به رو شدیم، تنها به این هدف خلق شده بودند که ما را بترسانند؛ شخصیت هایی چون آنابل، والاک شیطانی و ... . با این که این شخصیت ها دیگر خصوصیات ضد قهرمان های گذشته را نداشتند (شخصیت هایی چون غول فرانکشتاین یا دراکولا)، با این حال هدف از خلق آن ها همان است که بود. نکته جالبی که درباره فیلم های ترسناک ساخته شده در یک دهه اخیر و در رأس آن ها، احضار، وجود دارد، به هم پیوستگی و ارتباط داستانی آن ها است که تنها افراد نکته سنج اطلاعات دقیق تری درباره اش خواهند یافت.

 

هر چند دیدن جداگانه هر کدام از این فیلم ها، به تنهایی آغاز و پایانی مشخص دارد و نیازی به مشاهده تمامی آن ها برای پی بردن به داستان اصلی نیست. با تمام این تفاسیر، این ارتباط و پیوستگی داستانی شخصیت های خلق شده در فیلم احضار، نشان از اهمیت این جهان خلق شده برای جیمز ون و سایر دست اندر کاران این فیلم ها دارد. در این مقاله نیز قصد داریم به ترتیب زمانی شخصیت های فیلم های خلق شده توسط این افراد، اطلاعات دقیق تری درباره داستان آن ها در اختیارتان بگذاریم و اگر از هواداران فیلم احضار و سایر فیلم های مرتبط با آن باشید، مطمئنا اطلاعات جالبی در این مقاله مشاهده خواهید کرد. با سیارک همراه باشید.

 

پیش از شروع مقاله این نکته را باید عنوان کرد که دست اندر کاران ساخت سری فیلم محبوب احضار، به تازگی آخرین پروژه خود، «راهبه (The Nun)» را روانه سینما ها کرده اند و این نکته را باید به خاطر داشته باشیم که شخصیت ضد قهرمان اصلی این فیلم، همان راهبه ای است که در قسمت دوم احضار وارد داستان شد (والاک). شخصیت دیگری هم که در قسمت اول این فیلم با آن آشنا شدیم، عروسکی بود به نام آنابل و فیلم هایی هم درباره داستان انابل روانه سینما شد.

حال ممکن است سؤالاتی برای طرفداران این سری فیلم ها پیش بیاید؛ سؤالاتی از این قبیل: اگر بخواهم فیلم راهبه را مشاهده کنم و هیچ یک از فیلم های مربوط به آنابل را ندیده باشم متوجه داستان آن خواهم شد؟ اگر از مشاهده فیلم احضار بسیار لذت برده باشم و سایر فیلم های مرتبط را ندیده باشم، قادر به برقراری ارتباط با فیلم جدید خواهم بود؟ در حقیقت به خاطر پیش آمدن این گونه سؤالات است که قصد داریم طبق بازه زمانی وجود شخصیت ها، اطلاعاتی درباره هر یک در اختیارتان قرار دهیم. این نکته را هم به خاطر داشته باشید که متن مقاله حاوی اطلاعاتی درباره پایان فیلم ها است.

 

فیلم راهبه

The Nun

فیلم راهبه

داستان فیلم راهبه در سال 1952 و در رومانی به وقوع می پیوندد و به همین خاطر، سر آغاز داستانی که احضار را به وجود آورد، از این سال است. جیمز ون، خالق اصلی این داستان، به همراه کارگردان فیلم، کورین هاردی، این فیلم را به هدف نشان دادن داستان شکل گیری شخصیت ضد قهرمان قسمت دوم احضار، والاک، طراحی کرده اند. در ابتدای امر، مردم منطقه ای به خصوص از رومانی متوجه می شوند که یک راهبه در صومعه کارتا اقدام به خودکشی کرده و به این شک می کنند که شاید قدرت های شوم و تاریک والاک سبب این امر شده باشد.

عکس والاک

بیش از هر چیز دیگری، تمرکز داستان این فیلم بر شخصیتی است که نه تنها مسئول راه یافتن والاک به دنیای انسان ها است، بلکه شیاطین دیگری را نیز به این دنیا وارد کرده است. در حقیقت، در این فیلم شاهد تولد نیروی شیطانی ای هستیم که تمامی شخصیت های ماوراء الطبیعی و اهریمنی سری های دیگر داستان را خلق می کند. در این فیلم، فلش بکی (بازگشت به گذشته) را شاهد هستیم که ما را به عصر تیره ای می برد که در آن دوک صومعه سن کارتا، طی یک مراسم مذهبی اقدام به احضار والاک می کند و تمامی این مراسم را به همراه جزئیات آن می بینیم.

 

بانی آرونز در نقش والاک در فیلم راهبه

علاوه بر این، در قسمت دیگری از فیلم نیز برای مدتی کوتاه به سال 1945 می رویم و در این قسمت شاهد نخستین تجربه های کشیش برک (یکی از شخصیت های فیلم) از تسخیر شدن به وسیله نیرو های اهریمنی هستیم. حال نیروی اهریمنی ای که کنترل دنیل (یکی دیگر از شخصیت های فیلم) را به دست می گیرد، متعلق به والاک باشد یا چیزی دیگر (این نکته در فیلم مشخص نمی شود)، به هر عنوان والاک در تمامی طول فیلم به وسیله روح دنیل اقدام به آزار دادن کشیش برک می کند.

 

(اطلاعاتی درباره پایان فیلم در ادامه متن وجود دارد و اگر فیلم را ندیده اید، بهتر است نخوانید) پس از آن که در پایان فیلم این گونه به نظر می رسد که ارین و همراهان اش والاک را از میان برده اند، به تماشاگران فیلم نشان داده می شود که تلاش های آن ها بی نتیجه بوده است و در این لحظه است که به سال 1977 و زمان زندگی اد و لورن وارن می رویم و شاهد سخنرانی شان در قسمت دوم احضار خواهیم بود. زمانی که این سخنرانی را مشاهده می کنیم، متوجه ارتباط تازه ای میان والاک و این دو می شویم و نیز متوجه می شویم که بسیار پیش تر از آن چه فکر می کرده ایم، این دو با شخصیت اهریمنی والاک رو به رو می شوند.

 

جیمز ون در مصاحبه ای عنوان کرده است که داستان دیگری برای ساخت دنباله ای بر فیلم راهبه در ذهن دارد که به طور کلی از ارتباط میان والاک و لورن وارن در آن پرده برداشته می شود و ارتباط آن ها کاملا مشخص می شود. شاید بیش از هر چیز دیگری این نکته به ذهن برسد که در قسمت دوم فیلم راهبه، احتمالا شاهد اتفاقاتی خواهیم بود که پیش از آشنایی اد و لورن وارن با مائورایس که توسط والاک تسخیر شده است، برای او (مائورایس) افتاده است. داستان آن هم میان سال های 1952 تا 1975، در هر سالی ممکن است روایت شود، با این حال، اواخر دهه پنجاه یا اوایل دهه شصت، محتمل ترین زمان رخ دادن داستان آن است.

 

فیلم آنابل ۱

آفرینش Annabelle: Creation1955

آنابل 1

 

آنابل ۱۱ اوت، ۲۰۱۷ منتشر شده ‌است. یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ترسناک تمام زمان به‌شمار می‌رود .  بودجه ساخت ۶٫۵ میلیون دلار و فروشی جهانی معادل ۲۵۷٫۵ میلیون دلار 

با وجود این که «آنابل: آفرینش» پس از دو فیلم انابل 1 و احضار ساخته شد، داستان آن پیش از هر دوی این فیلم ها رخ می دهد. داستان فیلم آنابل ۱  در سال 1955 رخ می دهد و در آن شاهد زندگی ساموئل و استر مولینز هستیم که اجازه می دهند شارلوت، به همراه شش دختر یتیم همراه اش، در خانه شان زندگی کنند. البته فیلم با روایتی از گذشته زندگی این دو فرد شروع می شود: یعنی در سال 1943 که دخترشان آنابل را در یک سانحه رانندگی از دست می دهند.

داستان آنابل 

در فیلم انابل ۱ شاهد سرگذشت عروسک تسخیر شده ای هستیم که سر از فیلم احضار در می آورد و نیز شاهد چگونگی شکل گرفتن آن.  ساموئل مولینز، یک عروسک ساز است و پس از آن که دختر اش را از دست می دهد، به اندازه ای او و همسرش دچار ناراحتی و افسردگی می شوند که حاضر به برقراری ارتباط با یک نیروی اهریمنی (البته آن ها بر این باور اند که نیرو متعلق به روح دخترشان است) می شوند و اجازه می دهند یکی از عروسک ها شان را تسخیر کرده و به واسطه آن به دنیای انسان ها راه یابد.

جنیس، نام یکی از دختران یتیمی است که به خانه این دو آمده اند و ارتباط دوستانه و تعجب بر انگیزی با این عروسک تسخیر شده پیدا می کند. این در حالی است که نیروی اهریمنی موجود در عروسک، به دنبال راه یافتن به بدن انسان و تغییر دادن میزبان اش است.

 

در پایان فیلم آنابل 1، می توان از ارتباط آن با آنابل 1 کسب آگاهی کرد، چرا که شخصیت جنیس در پایان فیلم توسط نیروی اهریمنی تسخیر می شود و نام اش را به آنابل تغییر می دهد. پس از آن است که خانواده هیگینز، سرپرستی او را به عهده می گیرند (خانواده حاضر در آنابل 1). در پایان فیلم انا بل گوشه ای از اتفاقاتی که دوازده سال بعد، در سال 1967 و قسمت اول فیلم رخ می دهد را شاهد هستیم: فعالیت های فرقه مذهبی شیطان پرستی که انسان قربانی می کنند و به فیلم دیگر مرتبط هستند و نیز خانواده ای که شخصیت های شان، قهرمان های داستان آن بوده اند.

فیلم های آنابل و احضار انابل

علاوه بر این، در قسمتی از انبل، شارلوت، عکسی از خود نشان می دهد که در آن در کنار دو راهبه دیگر در رومانی قرار دارد. نکته مهم درباره این عکس، حضور والاک (که البته در آن زمان نام او مشخص نیست) در پس زمینه این عکس سه نفره است. با وجود این که این سه راهبه، نام شان مشخص نیست، اصل عکسی که در آنابال: آفرینش به نمایش در می آید، در فیلم راهبه و در سال 1952 بر دیوار صومعه سن کارتا قابل مشاهده است. نکته جالب توجه دیگر در این باره، این است که با وجود این که نیروی اهریمنی ای که آنابل را به تسخیر خود در آورده است، از سمت والاک سرچشمه نمی گیرد، والاک به این نیروی اهریمنی کمک می کند تا به هدف خود، که همان تسخیر کردن جنیس است، دست یابد (اگر دقت کرده باشید، در لحظه ای از فیلم به طور موقت این نیروی اهریمنی شکل یک راهبه را به خود می گیرد).

داستان آنابل

در پایان، آخرین نکته ای که این فیلم را به وقایع سال 1952 مرتبط می کند، صحنه ای در قسمت تیتراژ پایانی فیلم است که در آن می توان والاک را دید که در لباس راهبه ها، و مرموز و مخوف در حال قدم زدن در صومعه سن کارتا در رومانی است. نه تنها این صحنه برای اشاره ای به فیلم راهبه در نظر گرفته شده و در تیتراژ پایانی قرار داده شده است، بلکه جالب است بدانید که دقیقا صحنه ای است که در اصل فیلم راهبه نیز قابل مشاهده است و از همان گرفته شده است.

 

فیلم آنابل

Annabelle 1967 فیلم آن 1

فیلم آنابل

اگر از هواداران سری فیلم احضار بوده باشید، مطمئنا یکی از نکات مربوط به فیلم که توجه شما را به خود جلب کرده است، عروسک دور افتاده و مخوفی است که در آن قابل مشاهده است. در فیلم احضار، (فیلم احضار و آنابل) مشخص شد که اد و لورن وارن چگونه توانستند به این عروسک مرموز دست پیدا کنند و در حقیقت نشان داده شد که چگونه به کلکسیون آن ها راه یافت، اما، در نخستین قسمت فیلم آناب 1 شاهد داستان گذشته این عروسک،  پیش از آن که در کلکسیون اد و لورن قرار گیرد، بودیم. وقایع داستان این فیلم، چهار سال پیش از احضار رخ می دهند و در آن شاهد زندگی میا و جان فورم، زوج جوانی هستیم که به تازگی صاحب یک فرزند شده اند و در کمال تأسف، عروسک آنابل در اختیار آن ها قرار گرفته است؛ آنابلی که به دنبال بدن انسانی جدید برای تسخیر کردن آن است.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که وقایع این فیلم، با مرگ شخصی به نام آنابل هیگینز آغاز می شود؛ جالب است بدانید که او، همان جنیس است که در آنابل: آفرینش، بدن اش به تسخیر روح شیطانی در آمد. مرگ او در نزدیکی عروسک است که سرآغاز وقایع فیلم انا بل است (با مرگ او، روح شیطانی به عروسک آنا بل باز می گردد).

این زوج جوان که زندگی شان به واسطه حضور آنابل دست خوش تغییر شده است،  آخرین امید خود را در رفتن به کلیسا می دانند تا شاید کسی را پیدا کنند که قادر به کمک کردن به آن ها باشد. این دقیقا مسئله ای است که سبب می شود دست اد و لورن وارن به عروسک برسد. کشیش پرز (از شخصیت های فیلم آنابل 1) حتی در قسمتی از فیلم به اد و لورن اشاره ای می کند (البته نه به نام شان) و به این زوج جوان می گوید که شاید بتوانند از کمک آن ها بهره بگیرند، که البته قادر به دسترسی به آن ها نمی شوند.

در قسمت پایانی فیلم نیز شاهد وقایعی هستیم که شش ماه پس از گرفتاری های زوج جوان رخ می دهند و در آن اتفاقی می افتد که صحنه های نخستین احضار را سبب می شوند. ریک و دبی که در فیلم احضار آن ها را مشاهده می کنیم که برای کمک دست به دامن اد و لورن می شوند، در صحنه پایانی آنابل سرگذشت شان قابل مشاهده است: در حقیقت مادر دبی اقدام به خریدن عروسک آنابل از یک مغازه عتیقه فروشی می کند و باقی ماجرا را سبب می شود.

قسمت سومی نیز برای رسیدگی به داستان آنابل در حال تهیه شدن است و مراحل ابتدایی ساخت را پشت سر می گذارد. بنا به اخبار به دست رسیده، قرار است داستان فیلم حول محور جودی وارن، دختر اد و لورن باشد و تقلای آنابل برای تسخیر او. داستان این فیلم نیز بین سال های 1977 و 1978 خواهد بود؛ یعنی پس از وقایع سال هایی که در احضار 2 شاهد آن بودیم.

 

فیلم احضار 1

The Conjuring 1971

فیلم احضار

 

به طور کلی، تمامی فیلم هایی که از داستان احضار سرچشمه گرفته و بر این اساس توسط جیمز ون و همکارانش ساخته شدند، یک سر و گردن از سایر فیلم های ژانر وحشت بهتر هستند، اما نکته ای که سبب می شود احضار 1، در رأس تمامی این فیلم ها قرار گرفته و تا این اندازه محبوب باشد، بیش از هر چیز دیگری، زوج دوست داشتنی اد و لورن وارن است. اد و لورن، همان گونه که پیش تر از این نیز عنوان شد، در آنابل اشاره ای به شان می شود و در فیلم راهبه نیز، در صحنه هایی شاهد تصاویری از شان هستیم، با این حال، برای نخستین بار در فیلم احضار است که این زوج را می بینیم و شاهد تلاش های شان برای نجات جان افراد خانواده ای می شویم که خانه شان توسط نیروهای اهریمنی تسخیر شده است.

 

وقایع احضار 1 مربوط به سال 1971 می شود و روایت گر داستان خانه ای تسخیر شده است که با یک عملیات جن گیری بسیار مخوف و دلهره آور در سکانس پایانی به اتمام می رسد. نکته ای که در خصوص این فیلم وجود دارد این است که جیمز ون و کمپانی سازنده فیلم، هدف شان تنها این بود که یک فیلم بسیار با کیفیت و خوب در ژانر وحشت تولید کنند و در آن زمان، قصد ساخت فیلم هایی دیگر بر اساس داستان آن را نداشتند، به همین خاطر است که اشاره ای به سایر فیلم ها در آن مشاهده نمی شود (نه آن گونه که در فیلم های دیگر شاهد اش بودیم و به برخی از آن ها اشاره شد). والاک در این قسمت از فیلم حضور ندارد و در قسمت دوم احضار شاهد آن هستیم، اما در قسمت اول با روح و نیروی اهریمنی دور افتاده و مخوفی آشنا می شویم که بثشبا (Bathsheba) نام دارد. احضار، از بهترین فیلم های دهه اخیر ژانر وحشت است (اگر نگوییم بهترین) و در آن به هیچ عنوان به سیاق سایر فیلم های این چنینی، شاهد صحنه های بسیار اغراق آمیز نمی باشیم. علاوه بر این کلکسیون بسیار خلاقانه اد و لورن نیز امکان افزایش خلاقیت را برای تیم سازنده به همراه آورد.

 

فیلم احضار 2

The Conjuring 2 1976-1977

فیلم احضار

در قسمت ابتدایی احضار 2 شاهد وقایعی هستیم که در سال 1976 می گذرد و اد و لورن به منطقه ای می روند تا پرده از راز یک سری قتل های مرموز بردارند. این قتل ها به داستان فیلم ارتباط مستقیم پیدا نمی کند، با این حال، در همین قسمت ابتدایی است که برای نخستین بار لورن با والاک، راهبه شیطانی رو به رو می شود. پس از این اخطار اولیه به تماشاگران فیلم، به سال 1977 می رویم و خانواده هاجسون، اهل انفیلد لندن، وارد فیلم می شوند و از اد و لورن درخواست کمک می کنند.

 

بیل ویلکینز، نام شخصی است که پیش از خانواده هاجسون در خانه شان اجاره نشین بوده است و روح او اقدام به آزار دادن افراد این خانواده می کند. اما  هر چه به پایان فیلم نزدیک تر می شویم، به مرور به این نکته پی می بریم که در حقیقت این نیروی اهریمنی والاک است که خطری به مراتب جدی تر را متوجه افراد این خانواده می کند و او روح بیل ویلکینز را برای رسیدن به هدف خود مورد استفاده قرار داده است (شبیه به اتفاقی که برای دنیل جوان در فیلم راهبه می افتد). بیشترین مسئله ای که در این فیلم جلب توجه می کند، تقلای لورن در مقابل والاک است که به عنوان بزرگ ترین چالش او در طول دوران فعالیت اش شناخته می شود.

 

فیلم احضار

 

لورن تمامی تلاش خود را صرف ایمن نگه داشتن جنت هاجسون از چنگال والاک می کند و بیشتر توجه والاک به سمت جنت متوجه است، با این حال، کوچک ترین فرزند خانواده یک اسباب بازی دارد که والاک از آن نیز برای بروز قابلیت های خود استفاده می کند (در تصویر اسباب بازی را مشاهده می کنید). اد نیز در سوی دیگر تلاش می کند بیلی را از گزند مرد خمیده (Crooked Man) ایمن نگه دارد که خود یک نیروی اهریمنی بسیار مخوف است. در پایان فیلم نیز اسباب بازی بیلی به کلکسیون اد و لورن افزوده می شود و در قسمت اول فیلم نیز می توان آن را مشاهده کرد.

 

در پایان احضار 2 شاهد صحنه ای هستیم که در آن اد والاک را به جهنم واصل می کند و تهدید خطرناکی که در صومعه سن کارتا و در فیلم راهبه شکل گرفته بود را به پایان می رساند. جیمز ون، خالق اصلی داستان این فیلم ها، در مصاحبه ای عنوان کرده بود که شاید قسمت سومی نیز برای فیلم های احضار تهیه کند و نیز این که اگر این ایده عملی شود، به احتمال زیاد در قسمت جدید دیگر شاهد یک خانه تسخیر شده نخواهیم بود و اد و لورن وارن در سال های نزدیک به 1980، با نیرو های اهریمنی دیگری دست و پنجه نرم خواهند کرد (گرگ نما ها یا چیزی شبیه به آن).

بنا بر این در آینده ای نه چندان دور شاهد قسمت جدیدی از آنابل و احتمالا احضار خواهیم بود. «مرد خمیده (Crooked Man)» نیز دیگر فیلمی است که خبر ساخت آن تأیید شده ولی هنوز تاریخ دقیق انتشار آن مشخص نیست. به همین خاطر است که این جدول زمانی به مراتب پیچیده تر نیز خواهد شد. با این وجود، پس از خواندن این مقاله مطمئن باشید که نکته ای در فیلم راهبه از دید تان پنهان نخواهد ماند، اما این به این معنا نیست که شما را نترساند و حتما مشاهده آن به شما پیشنهاد می شود.

نظرات

۱۳۹۷/۷/۱۱بله ترسناکه

۱۳۹۷/۷/۱۰آنابل خیلی ترسناکه ؟ می خوام ببینم

۱۴۰۰/۳/۳۰ آنابل ۱۱ اوت، ۲۰۱۷ منتشر شده ‌است. یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ترسناک تمام زمان به‌شمار می‌رود . بودجه ساخت ۶٫۵ میلیون دلار و فروشی جهانی معادل ۲۵۷٫۵ میلیون دلار وقتی با این نوار آشنا شدم (به سال انتشار آن) ، آن را رد کردم و برای خودم ، آن را به لیست سیاه اضافه کردم. تنها پنج سال بعد او تصمیم به تجدید نظر گرفت. توضیحی برای این تصمیم من وجود دارد. خب ، اولاً ، یک دوست بسیار قدیمی و همزمان ستاره راهنما در فیلم های ترسناک ، قانع می کند که دنباله ها از کیفیت بهتری برخوردار هستند و ثانیا ، این واقعیت را مجذوب می کنم که ژانر ترسناک جهان خاص خود را دارد. این مقیاس ها را در جهت تجدید نظر قرار داد. بنابراین ، جهان "اغوا". با توجه به تاریخ اکران این فیلم های آنابل ، مشخص می شود که "نفرین آنابل" دومین فیلم این امتیاز است. فیلم خودش یک اسپین آف است. و بنابراین ، معلوم شد که این اولین فیلم در مورد عروسک آنابل است . یک اظهار نظر کوچک! عروسک آنابل.خود عروسک که این نام را دارد ، عروسک پارچه ای است. پس چگونه اتفاق افتاد که عروسک جان آر لئونتی چینی شد؟ خوب ، احتمالاً تمام سرنخ این است که فیلمنامه خود عروسک را به دختری به نام آنابل نسبت می دهد . داستان فیلم آنابل ۱ در طی مدتی که روی صفحه نمایش داده می شود ، آنابل هیگینز در حال حاضر یک فرد بزرگسال ، عضو فرقه محرمانه شاگردان برج حمل است و یکی از برگزیدگان وی به خانه جان و سپس میا باردار حمله می کند تا عروسک را به مجرای شر تبدیل کند. این داستان اینگونه شروع شد. و بنابراین ، جان شبانه روز در محل کارش ناپدید می شود. میا با یک کودک مشغول است - یک دختر لیا... دختر به تدریج در حال رشد است ، جوهر اهریمنی ای که با خانواده اش به شهر دیگری مهاجرت کرده است ، در حال تقویت و فرم کابوس های ما است . و عروسک لعنتی ، کی می داند چگونه ، آنها دوباره دارند ... ... به نوعی در روح "نفرین آنابل" (یا به سادگی "آنابل" ، همانطور که در اصل بود) من را به یاد رمان ایرا لوین "کودک رزماری" انداخت " . در اینجا مناسب است که به طور مساوی در مورد جوانب مثبت و منفی صحبت کنیم. معایب آن ، البته ، توسعه عجولانه وقایع است. این مزایا وجود دارد - به معنای واقعی کلمه به این دلیل است که وقایع به آرامی در حال پیشرفت هستند ، همه چیز به همان اندازه که ممکن است به زندگی روزمره ما نزدیک است. صحنه زیر زمین در فیلم آنابل ۱ چقدر باحال است! صحنه هایی در فیلم آنابل ۱ نیز وجود داشت که بلافاصله به خاطر سپرده می شدند. به عنوان مثال ، اینها را می توان به لحظه حضور کشیش قبل از ورود به کلیسا نسبت داد ... اما بار دوم ، وقتی Warrens را می شناسید ، منابع جالب توجهی مشاهده می کنید. نمی خواهم در مورد بازیگران چیزی بگویم. به نوعی برای توصیف جداگانه هرکدام ... می گویم که من نزدیک به انتهای نوار آنها را باور کردم ... جالب اینجاست که بازیگری که نام میا را بازی می کند آنابل والیس است . همین ..

۱۴۰۰/۳/۳۰داستان فیلم آنابل ۱ ایده یک عروسک مرموز با برخی قدرت های خارق العاده غیر عادی فوق العاده زیبا و بسیار زیبا به نظر می رسد. به هر حال ، شما می توانید با چیزهای غیرمعمول زیادی روبرو شوید و یک هیجان بسیار جوی و وهم انگیز را بگیرید. احتمالاً کارگردان جان آر. لئونتی نیز وقتی به فکر فیلمبرداری انابل ۱ افتاد در همین فکر بود . من ابتدای تصویر را دوست داشتم ، ما به تدریج و با اندازه گیری به شخصیت های اصلی معرفی می شویم و طرح در قسمت های کوچک شروع به پیچ خوردن می کند. به نظر می رسد که همه چیز عالی است ، شما نگاه می کنید و انتظار دارید که اکنون همه چیز در شرف شروع است ، اما این انتظارات به هیچ وجه برآورده نمی شود. برای یک ساعت زمان ، عملا هیچ اتفاقی نمی افتد ، چند اقدام کلیشه ای برای این ژانر به هیچ وجه شرایط را اصلاح نمی کند. سپس ، کاملاً همه چیز مطابق انتظار و پیش بینی اتفاق می افتد ، تصویر این نیست که توانایی ترساندن را ندارد ، حتی نمی تواند باعث تعجب شود. در طول کل یک ساعت و نیم ، احساس طبیعت ثانویه مرا ترک نکرد ، که همه اینها را بیش از یک بار دیدم ، به همان Astral نگاه کنید و شباهت های زیادی خواهید دید. به طور کلی در انابل ۱ همه چیز آنقدر پیش پا افتاده است که شما حتی نمی خواهید در آنجا متوقف شوید ، هر ساله یک فیلم مشابه وجود دارد ، فقط شر اصلی در آن عروسک نیست ، مانند اینجا ، بلکه چیز دیگری است ، اغلب بعضی از ارواح یا شیاطین. مشکل دیگر فیلم این است که هیچ نشاطی ندارد. تنش در تصویر کاملاً وجود ندارد. برخی از جزئیات کوچک ، نمای نزدیک از هر مورد وجود دارد ، اما برای چه؟ اگر نتیجه ای از آن حاصل نشود ، برای چه کاری است؟ علاوه بر خط اصلی داستان فیلم آنابل ۱ ، هیچ چیز دیگری پیش نخواهد رفت و به همین دلیل ، کل اطرافیان تصویر صاف و مقوایی به نظر می رسند. شاید مشکل این است که ، از یک طرف ، ما در حال تماشای یک فیلم در مورد یک عروسک عرفانی هستیم ، اما در واقع ، تمام وقایع فیلم در اطراف عروسک اتفاق می افتد ، او خودش نقش خاصی را بازی نمی کند ، در عوض می تواند هر چیز دیگری باشد عروسک فقط با ظاهر خود می تواند بترساند ، در مقایسه با اصلی ، واقعا وحشتناک به نظر می رسد. یکی از بزرگترین نکات مثبت فیلم آنابل ۱ بازی آنابل والیس است. ... از ابتدا تا انتها ، او تصویر را به بهترین شکل ممکن ترسیم کرد ، تماشای او و احساساتش در طول طرح ، لذت بخش است. به طور کلی ، من در مورد دیگر بازیگران حرفی برای گفتن ندارم ، همه آنها کاملا معمولی هستند ، در هیچ چیزی برجسته نیستند و نقش های خود را تحمل می کنند. در نتیجه ، اخیراً مثل اکثر فیلم های این ژانر ، یک محصول معمولی و معمولی داریم. اگر فیلم کم و بیش خوبی در مورد شیاطین ، اشباح و سایر ارواح شیطانی تماشا کرده اید ، پس می توانید با خیال راحت از کار John R. Leonetti Annabelle بگذرید . شما یک ساعت و نیم در وقت خود صرفه جویی خواهید کرد ، زیرا نفرین آنابل ، با وجود ژانر ، توانایی ترساندن را ندارد. حیف که ایده بدی نبود

۱۴۰۰/۳/۳۰نفرین آنابل اهریمنی ... خوب بیایید شروع کنیم ، این یکی از بهترین فیلم های ترسناک است که من دیده ام. همه چیزهایی که این ژانر نیاز دارد ، و قتل ، و عرفان و تعلیق وجود دارد ، عروسک به سادگی درخشان است ، یکی از ظاهر آن کافی است تا بگوید: "بله ، این لعنتی خودش است ، یک تصویر متفکر برای یک فیلم ترسناک" ، فقط مناسب برای مشاهده در شب! موسیقی بیشارا در بهترین حالت است ، فقط اوج است ، او قبلاً کارهای زیادی برای فیلم های ترسناک ساخته است ، همه چیز کاملاً در اینجا ترکیب شده است ، کلید درست قفل مناسب. کمی در مورد طرح. داستان فیلم آنابل ۱ یک خانواده جوان توسط اعضای برخی از فرقه های شیطانی مورد حمله قرار گرفته ، ناگهان ، در شب ، آنها تصمیم گرفتند آنابل والیس را بکشند که نقش میا و همسرش جان را بازی می کند. در نتیجه این حمله ، قاتلان خود متحمل رنج شدند. خون یکی از قاتلان به عروسکی می رسد که جان در همان ابتدای فیلم به میا می دهد ، گویا برای یک مجموعه. در نتیجه ، چیزی شیطانی عروسک را آماده می کند ، آماده برای کشتن اعضای خانواده ، حتی یک دختر متولد نشده است. عروسک محبوب ما که تجربه موفقیت در آتش زدن خانه را نداشته است ، دور ریخته می شود و همسران خود به آپارتمان دیگری نقل مکان می کنند ، اما این عروسک دوباره در میان چیزهای دیگر قرار دارد و شروع به آزار و اذیت بیشتر خانواده می کند. یا کالسکه ای با کودک تقریباً توسط یک کامیون مورد اصابت قرار می گیرد ، یا در یک آپارتمان مخفی می شود و غیره تمام صحنه ها با تنش و موسیقی بیشارا اشباع شده است ، در بالاترین سطح به نظر می رسد. کار کارگردان ، فیلمبرداری شده توسط نابغه جان آر لئونتی، و پشت سر او به ندرت متوجه کار در دوربین می شوید ، بسیاری از فیلم های ترسناک که او روی آنها کار کرده است. بازی در اوج است ، بازیگران فقط به نقش های خود عادت کرده و بسیار واقع گرایانه بازی می کنند ، گویی کابوس عروسک آنابل را در واقعیت تجربه می کنند. و پایان کار به عنوان مقدمه Conjuring یعنی خرید عروسک آنابل برای یک خانواده جدید خدمت کرد .

۱۴۰۰/۳/۳۱بعد از تماشای انابل ۱احساس دوگانه داشتم. از یک طرف ، انابل ۱ وحشتناک بود ، اما از طرف دیگر ، افت مکرر وجود داشت که باعث دلزدگی من شد. بنابراین ، تشخیص اینکه فیلم خوبی است یا فیلم بد برای من بسیار دشوار است. حتی اگر من به شما توصیه می کنم حتماً آن را تماشا کنید ، فقط اگر اوقات فراغت زیادی داشته باشید. امتیاز فیلم در دریافت نظر مثبت از سمت من پایین است. از اشکال اصلی انابل ۱، شخصیت اصلی میا را جدا می کنم. او بسیار آزار دهنده بود. و گاهی خودم را به این فکر می انداختم - "آنها کی تو را می کشند". و بعد از همه ، تلاش هایی وجود داشت ، اما برخی از آنها کسل کننده ، غیرقابل قبول بود. از مزایای فیلم - یک دیو! او فوق العاده مرا ترساند. فقط دو بار در قاب ظاهر می شود ، اما دو بار. رندر عالی و شیطان خودش در بهترین سنت های وحشت است. او ترس را القا می کند ، شما باور می کنید که او واقعی است و وجود دارد. پایانش را دوست نداشتم. چه نوع ایثار احمقانه ای از آب؟ اگر ما در مورد هدف در این زندگی صحبت می کنیم ، پس این در مورد آن نیست. مقداری سرنوشت عجیب ، روح خود را به شیطان هدیه کنید. در اینجا ناسازگاری مشخص می شود. اگر شخصی به نوعی هدف الهی داشته باشد ، به هیچ وجه مبادله روح وی با شیطان نیست. خدا نمی تواند این را اجازه دهد ، بنابراین من این لحظه را هذیان می دانم. در پایان ، می گویم که این فیلم در بعضی مواقع واقعا وحشتناک بود. گرچه در بعضی از لحظات رک و پوست کنده حوصله ام سر رفته بود و در جایی حتی عصبانی شده بودم. پایان کار قانع کننده و ضعیف است. اما به طور کلی ، می توانید آن را تماشا کنید ، اما همانطور که قبلاً گفتم ، فقط در صورت وجود زمان غیر ضروری زیاد

۱۴۰۰/۳/۳۱از یک طرف ، بسیار عجیب است که می بینید هیچ بازیگر مشهوری در انابل ۱ وجود ندارد ، اما از طرف دیگر ، آنها در اینجا به آنها نیازی ندارند ، زیرا قهرمانان کمی در فیلم هستند و کار در فیلم می تواند باشد نه تنها به حرفه ای ها ، بلکه به بازیگران عادی نیز سپرده شده است ، و همچنین اجازه می دهد فقط بازیگران تازه کار بازی کنند ، و این ، برای من ، گزینه بسیار خوبی است ، زیرا همیشه گرفتن ستاره های درجه یک همیشه امکان پذیر نیست. آنابل والش و وارد هورتون نقش های اصلی را داشتند و نقش اصلی میا و جان را بازی می کردند - این جفت بیشترین زمان را داشت. آنها بسیار خوب ، هماهنگ بازی می کنند و فراموش نمی کنند که کل زرادخانه خود را به شکل احساساتی که بازی آنها را آراسته است ، وارد کنند. من همچنین تونی اصلاحیه را در نقش پدر پرز به یاد می آورم ، جایی که شخصیت او یک کشیش خاص یا قوی نیست که بتواند با یک حرکت دست نیروهای شیطانی را متوقف کند ، نه ، قهرمان او معتقد است که خیر بر شر پیروز خواهد شد ، و او خودش سعی می کند به قهرمانان کمک کند ، که تقریبا او را نابود می کند - شر در فیلم نیز کاملاً نقش خود را بازی می کند . قوی و موذی است ، قادر است حتی بدون فریب زندگی انسانی را از بین ببرد ، زیرا او فقط دوست دارد به عذاب ، رنج و غم نگاه کند. شاید در پایان ، من بازی آلفری وودارد را نیز یادداشت کنم ، و اگرچه او اغلب در قاب نخواهد بود ، اما این شخصیت او است - دستیار ، شخصیت اصلی. بازیگران بسیار خوب ، البته متوسط ​​اما با کیفیت بسیار بالا ، با عملکرد خود انتظارات را برآورده می کنند. فیلم آنابل ۱ با امتیازات (فضای خوب ، کار دوربین ، موسیقی ، بازیگران) و منفی ها (عمدتاً فیلم نامه ای که در آن ترسناک کافی وجود ندارد) پروژه خیلی بدی نیست ، اما دلیل اصلی بد نبودن احضار انابل است ، و خوب یا عالی نیست - این یک نوع فرعی برای The Conjuring فیلم احضار آنابل است ، این ثانویه در همه جا وجود دارد و من کاملاً مطمئن هستم که هر بیننده ای از فریم های اول متوجه این موضوع می شود. اگر فیلم جیمز وان بعداً اکران می شد یا اصلاً وجود نداشت ، پس فیلم لئونتی برای مخاطب جالب تر به نظر می رسید ، اما این امتیاز مثبت خود را دارد. انابل ۱ یک شروع دیوانه وار را نشان داد و چندین بار به زیبایی نتیجه داد ، و این ، همانطور که شخصاً معتقدم ، لیاقت استاد جیمز وانگ است. دشوار است فیلم را توصیه کنم ، زیرا شخصاً فیلم به نظر من ثانویه و حتی کمی خسته کننده بود ، بنابراین این را می گویم - اگر عاشق فیلم های ترسناک هستید و حتی یک فیلم از این ژانر را از دست نمی دهید ، اگر نگاهی به فیلم The Conjuring بیندازید ، نگاهی بیندازید و فکر می کنید که این فیلم احساسات جدیدی به شما می دهد ، در این صورت ، من به شما توصیه می کنم بیشتر از این حساب نکنید.

۱۴۰۰/۳/۳۱داستان فیلم آنابل ۱ صحنه های ترسناک کمی در انابل ۱ وجود دارد. توصیه من: اگر می خواهید واقعاً بترسید ، بدیهی است آنابل ۱۱ برای شما مناسب باشد. انابل ۱ یک فیلم یکبار مصرف است. می توانید در یک عصر آرام و بارانی آن را تماشا کنید. اما نه بیشتر

۱۴۰۰/۳/۳۱ اولین بررسی من پس از بازخوانی بازبینی های عصبانی در باره فیلم های آنابل ، تصمیم گرفتم آن را برای این فیلم خاص( آنابل ۱۱ اوت، ۲۰۱۷ ) بنویسم. من معتقدم که فیلم شایسته چنین سخنان ناپسند نبود. جالب ، جذاب است . بازیگران عالی هستند. خوب به نظر می رسند و خوب بازی می کنند. شما آنها را باور می کنید. زمان وقایع انابل ۱ به طرز چشمگیری منتقل می شود. جو ، فضای داخلی ، لباس و ظاهر خود بازیگران به درک بسیار کمک می کند. اکنون بسیار دشوار است که با یک طرح کاملاً جدید غافلگیر شوید. بله ، در اینجا آنها یک عروسک را مبنا قرار دادند ، که از طریق آن شیطان تصمیم گرفت با دستان کوچک نفرت انگیز خود روح بی گناهی را به مجموعه خود بکشاند. شاید جدید نباشد اما ایده بسیار خوبی بود. من دوست داشتم ، همانطور که معمولاً اتفاق می افتد ، "اوه ، یک خانه بد وحشتناک ، اما ما اینجا خواهیم مرد زیرا جایی برای رفتن نداریم." زن و شوهر فقط بردند و نقل مکان کردند ، سپس من خوشحال شدم که طرح به صورت پویا توسعه یافت ، هیچ لحظه یکنواختی وجود نداشت که من می خواستم عقب بروم. و بهترین قسمت این است که ، من ترسیده بودم. این فیلم من را ترساند ، که آسان نیست ، زیرا من یک عاشق پیچیده فیلم ترسناک هستم. از ابتدا تا انتها در تنش نشستم. بله ، از جلوه های شگفت انگیز استفاده شده است ، اما آنها اصلاً آزار دهنده نبودند ، زیرا سازندگان فیلم کاملاً شایسته آنها را با فضا ترکیب کردند. در کل من ازفیلم های آنابل داخل و خارج راضی هستم. من انواع بسیار متنوعی از آنها را مرور کردم. هم آسیایی و هم آمریکایی و اندونزیایی. من بندرت کاملا راضی هستم. و اینجا کاملا راضی بودم. داستان فیلم آنابل ۱ مطمئناً برای دوستداران وحشت کلاسیک ، ساخته شده بر اساس عرفان ارزش دارد.

۱۴۰۰/۳/۳۱ آزمایش زیر را امتحان کنید. چراغ راهرو را روشن کنید و پشت به اتاق تاریک بایستید. کمی صبر کنید ، گوش دهید. در ابتدا احساس ناراحتی خواهید کرد ، و سپس یک لرز در پشت سر شما و انواع و اقسام چیزهای ناخوشایند به مغز شما هجوم می آورد ، به عنوان مثال ترس از کشیدن دست ها به پشت شما یا نگاهی به پشت از تاریکی . اعصاب البته برای همه متفاوت است. اما ترس غریزی از تاریکی ، که ما در دوران کودکی آن را سرکوب می کنیم ، یکی از قدیمی ترین ترس ها است. این از زمانی که اجداد ما میمون ها که در تاریکی خوب نمی دیدند ،در تاریکی مورد حمله واقع می شدند ، در حافظه ژنتیکی ما جا خوش کرده است. و این شکارچیان بودند که از تاریکی به آنها نگاه می کردند و با پنجه های پنجه دار آنها را می گرفتند. من دوست دارم فیلم های ترسناک را اواخر شب ببینم ، وقتی که خانواده قبلاً به رختخواب رفته اند ، و من تنها با چراغ های خاموش مقابل صفحه بزرگ تنها مانده ام. در عین حال بیشترین لذت را می گیرید ، به همین دلیل فیلم های این سبک را تماشا می کنیم ، شما باید در حادترین لحظات نگاهتان را دور نکنید . فقط در این صورت است که می توانید از یک لحظه حاد یک هیجان واقعی به دست آورید. بخصوص ، همین دیروز ، داستان فیلم آنابل ۱ را به کارگردانی جان لئونتی به روشی مشابه دیدم. پیش از انابل ۱، لئونتی به طور خاص خود را به عنوان کارگردان نشان نمی داد ، بنابراین دو دنباله و سه سریال تلویزیونی را فیلمبرداری کرد. اما او سابقه فیلمبرداری بسیار چشمگیری دارد. در این میان نمونه های مشهوری مانند Hotheads 2 (1993) ، ماسک (1994) ، پادشاه عقرب (2002) و البته The Conjuring (2013) وجود دارد. "نفرین آنابل" پیش درآمد این فیلم ترسناک بسیار جالب است. یادم می آید که وقتی من The Conjuring را تماشا کردم ، موهای بازوهایم چندین بار سیخ شد ، که خیلی نادر است که برای ، یک مرد تقریبا چهل ساله اتفاق بیافتد. گری دوبرمن ، نویسنده فیلمنامه ، مردی بود که همچنین اصلاً برجسته نبود. او متن دست وسط را نوشت. ولی. نفرین آنابل از تجربیات قابل توجه ساخت یک سریال بصری ، که توسط لئونتی هنگام کار روی تقریباً چهل فیلم جمع شده ، نهایت استفاده را می برد که تعدادی از آنها بسیار موفق بودند. یک تجربه ارزشمند به خصوص کار لئونتی با جیمز وان بود. این از وانگ در "نفرین آنابل" همه این مکث های پایدار ، این عدم تأکید بر اثر غافلگیری و تأکید بر جو است. به همین دلیل ، این تصویر به وضوح بالاتر از فیلم های ترسناک دست متوسط ​​قرار دارد ، گرچه به سطح "The Conjuring" نمی رسد. داستان فیلم آنابل ۱ در مرکز داستان یک زوج جوان گوردون هستند. او یک دکتر است ، او یک خانه دار است. هر دو برای پدر و مادر شدن آماده می شوند. هنگامی که جان و میا توسط شیطان پرستان مورد حمله قرار می گیرند ، آنها سعی می کنند به خانه آنها نفوذ کرده و با استفاده از عروسک از مجموعه میا ، دیو را احضار کنند. این مراسم کامل نشده است - یک مرد - یک شیطان پرست توسط پلیس کشته می شود ، و خون یک زن به عروسک می ریزد ، به درون چشم می ریزد ... اما ، اگرچه مراسم کامل نیست ، دیو ، هنوز به عروسک متصل است ، به دنیای ما نفوذ می کند. و هنگامی که خانواده با دختری که از قبل متولد شده است به محل زندگی جدیدی - در ساکرامنتو نقل مکان می کنند ، اتفاقات وحشتناک مختلفی شروع می شود. بیشتر حملات شیاطین به میا و دخترش لیا خواهد بود. علاوه بر این ، بازیهای شیطانی نه تنها در شب ، بلکه در طول روز نیز انجام می شود. بنابراین دیگر آرامش طولانی نخواهید داشت. چند لحظه واقعا ترسناک در اینجا وجود دارد ، به تماشاگر قدیمی فیلم اعتماد کنید. همانطور که در بالا گفتم فقط "نفرین آنابل" را تماشا کنید ، سپس همه چیز را احساس خواهید کرد. وهم آورترین قسمت ها صحنه با آسانسور و سپس در پله ها و صحنه با پرده است. البته ، میا روی صفحه نمایش با ما نیز ترسیده است ، او ، نمی دود ، نمی لرزد ، فریاد می کشد - این همه است. من مطمئن هستم كه كسي كه مي گويد هيچ وقت از تماشاي فیلم های آنابل ترس نداشته است ، يا آن را در حالت ناكافي تماشا كرده يا عقب رفته است ، يا به راحتي دروغ گفته است.

۱۴۰۰/۳/۳۱داستان فیلم آنابل ۱ یک روز مادر یکی از سه دوست صمیمی یک عروسک بسیار قدیمی و کاملاً ناخوشایند را در فروشگاه پیدا می کند و برای هدیه دادن به دخترش آن را می خرد. اینگونه است که داستان فیلم آنابل ۱، عروسک قاتلی ، که گمان می رود با خون دختری شیطان پرست که این نام را بر آن نهاده است ، "متحرک" شده است. در واقع ، این فیلم انابل ۱ با روایت دوستان فوق الذکر شروع می شود - ما بدون سر و صدا به روز می شویم که عروسک مظهر شر است. بیش از یک بارفیلم های آنابل مربوط به عروسک هایی که می دانند چگونه مردم را بکشند ، فیلمبرداری شده است. معمولاً هیچ یک از قربانیان آنها حتی به خطری که بر سر آنها می آید مشکوک نیستند ، زیرا عروسک ها اسباب بازی هایی هستند که برای سرگرمی مردم ایجاد می شوند نه اینکه آنها را معلول کنند.... این دیوانگان کوچک ، در اصل ، از طرق مختلف "زنده می شوند" ، اما ، به عنوان یک قاعده ، شر از ابتدا متولد نمی شود - نفرین یا آداب و آیین لازم است. برای من یک رمز و راز باقی ماند که چگونه دختر فیلم و به خصوص مادرش عروسک آنابل را دوست دارد - او نه تنها از نظر ظاهری دافعه بود ، بلکه به سادگی غیرقابل تحمل زشت بود (با این وجود سلیقه مردم گاهی اوقات واقعا عجیب است). در حقیقت ، آنابل ۱۱ کاملاً متفاوت به نظر می رسید ، و باید اعتراف کرد ، اگرچه او به خاطر تاریخ غم انگیز و حتی خونینش شناخته شده است ، اما خصومت را برانگیخت - اما به نظر نمی رسید که خیلی وحشتناک باشد در فیلم عروسک به اندازه ای می رسد که به یک انسان تبدیل می شود.، با همه اینها ، او بسیار متحرک و بیش از حد انسانی است. این واقعیت به تنهایی تأثیر ناخوشایندی بر بیننده می گذارد ، گویی این پیشنهاد را می دهد که انابل ۱ همه چیز را دارد تا از جنگ پیروز شود. تبدیل های عرفانی از یک پارچه معمولی به یک قاتل ، که در واقعیت اتفاق افتاده است (اگر تاریخ عروسک را بخوانید) ، باعث ترس و دسیسه می شود ، و باعث می شود شما نه تنها از عروسک ها ، بلکه به طور کلی از همه اسباب بازی ها بترسید ، با تمرکز بر خانواده ای که عروسک در آن مستقر شده است ، نویسندگان تصمیم گرفتند که از تمام معیارهای پذیرفته شده عدول نکنند ، و سرسختانه به ترحم فشار می آورند، بازیگران نه چندان کاریزماتیک را مجبور به گریه کردن در مورد بخش سخت خود کردند - تا بتوانند از دختر جوان خود در برابر "شر" محافظت کنند. علاوه بر این ، این قهرمانان عذاب آور با اپیزودهای ترسناک بسیار ضعیف رقیق می شوند ، بنابراین در بعضی مواقع آنقدر خسته می شوید که دست شما برای خاموش کردن نمایش پیش می رود ، زیرا از حدود اواسط فیلم هر بیننده ای متوجه می شود که پایان موضوع چگونه پیش می رود . در واقع ، به جز فیلم ساخته شده توسط آنابل ، چیزی دیگر برای درخشش وجود ندارد و پایان مسخره این ایده را به دنبال دارد که ما شاهد فیلم های ترسناک معقول تری نخواهیم بود و ما فقط به چنین روبان هایی بسنده خواهیم کرد که کاملاً پر از اخلاق و اشک قهرمانان محو شده اند و آماده هستند تا خود را به خاطر همه کسانی که در دسترس هستند فدا کنند. به خصوص ، شاید ، در اینجا تمایل تقریباً نیمی از قهرمانان به خودکشی برای نجات بقیه - ستایش برای قهرمانان و شر ، که بدون آنها وجود نخواهد داشت - تحت تأثیر قرار بگیرد داستان فیلم به هیچ وجه جذاب نیست ، جذاب نیست و مجبور نیست که به دنبال برخی پاسخ ها برود .

در ادامه بخوانید...

معرفی فیلم ترسناک "حیات"

در

فیلم علمی تخیلی که ما را با خود به جهانی فراتر از محدوده ی کره ی زمین می برند می توانند حس هیجانی زیر پوستی را به ما تزریق کنند. از سال های دور با فیلم هایی مانند پیشگامان فضا ،جنگ ستارگان ، بیگانه، رسیدن ، مسافران و دیگر فیلم هایی از سینمای جهان که با محوریت دنیایی خارج از زمین، مخاطب را به خود جذب می کنند، آشنا هستیم. اما دست و پنجه نرم کردن با موجوداتی که ما تصویر درستی از شکل، اندازه و حتی نحوه ی تغذیه ی آن ها نداریم بنظر جذاب می رسد. 

 

و البته که برخی از ما خوره این نوع فیلم ها هستیم. فیلم هایی که مخاطب را با خود به دنیایی منزوی  محدود به یک سفینه فضایی و شاید یک ایستگاه فضایی تحقیقاتی می برد.فیلم حیات یکی از این دسته فیلم هاست که هرچند بی نقص نیست اما توانایی این را دارد که تا آخر فیلم مخاطب را مشتاق نگه دارد. با ما همراه باشید تا با هم نگاهی به فیلم ترسناک و علمی تخیلی LIFE  "حیات" داشته باشیم.

معرفی فیلم و داستان فیلم حیات

داستان فیلم حیات توسط ﺭﺕ ﺭﯾﺲ و ﭘﺎﻝ ﻭﺭﻧﯿﮏ نوشته شده است. هم چنین کارگردانی آن برعهده ی ﺩﺍﻧﯿﻞ ﺍﺳﭙﯿﻨﻮﺯﺍ بوده است. از بازیگران فیلم می توان به ﺭﺍﯾﺎﻥ ﺭﯾﻨﻮﻟﺪﺯ ﺩﺭ ﻧﻘﺶ ﺟﮏ ﻫﺮﯾﺴﻮﻥ،ﺟﯿﮏ ﺟﯿﻠﻨﻬﺎﻝﺩﺭ ﻧﻘﺶ دیوید جوردن،ﺭﺑﮑﺎ ﻓﺮﮔﻮﺳﻦ، ﻫﯿﺮﻭﯾﻮﮐﯽ ﺳﺎﻧﺎﺩﺍ،ﺁﺭﯾﻮﻥ ﺑﯿﮑﺮ اشاره کرد. ماجرای فیلم مانند اکثر فیلم های علمی تخیلی و فضایی با چندین فضانورد و خارج از جو کره ی زمین شروع می شود. که دست برقضا برای تحقیقات آن جا هستند. هرکدام زندگی شخصی خود با دلبستگی های روی زمین را دارند. تا این جای فیلم بنظر قابل پیش بینی می آید. چند دانشمند و یک ایستگاه تحقیقاتی و حتما یک سری اتفاقات که جو آرام و دوستانه را برهم بزند شاید و جود یک خطر و کمی مرگ!

 

 این جا iss است گران ترین خانه ای که تا به حال برای دانشمندان فضایی ساخته شده است. قرار است نمونه ای از مریخ آورده شود که حامل زندگی است. به طرز خوشبینانه ای امید را در دل قضانوردان می کارد. با ورود نمونه ی خاک مریخ مشخص می شود که این نمونه تنها شامل خاک نیست بلکه یک تک سلولی نیز در آن زندگی می کند که به دلیل شرایط جوی مریخ خواب است. کسی نمی داند که چطور به مریخ آمده است. اصلا از اول هم آن جا بوده یا با یک شهاب سنگ به آن جا رفته.؟امروزه اغلب فلیم ها با دید مثبت ساخته می شوند و این حس را به مخاطب القا می کنند که موجودات بیگانه خوب و صلح طلب هستند. اما فیلم حیات بازی را عوض می کند. موجود تک سلولی کوچک ما که هیو بسیار به آن علاقه مند شده است و روری آن را خطرناک می پندارد، یک هیولای در حال رشد از آب در می آید. 

 

 اولین حمله ی نمونه ی تک سلولی رشد یافته که به افتخار بچه های یک مدرسه کالوین نامیده شده است به هیو است. انگشتان دست راست او را کاملا می شکند. اولین شوک به مخاطب اینجا وارد می شود. چطور این موجود کوچک اینقدر وحشی می شود. شوک دوم زمانی است که روری دوست با وفای هیو سعی می کند که او را از دیواره ی امنیتی دوم خارج کند اما کالوین باهوش تر است و خارج می شود و ابتدا به موش آزمایشگاهی و سپس به اندام های داخلی روری حمله می کند. در فیلم شاهد صحنه هایی هستیم که ما را با ترس هایی روبه رو می کند که فکرش را نمی کردیم.

 

کالوین به ظاهر آرام به سرعت رشد می کند و مشتاق آب و غذا و اکسیژن است. این جا است که باید بگوییم هیولا بیدار شده است. برخی از این صحنه ها و برخی از سناریو کلیشه ای و تکراری هستند ماجرای آن چنان هیجان انگیزی را روایت نمی کنند و حتی مخاطب از خود می پرسد، اگر این فیلم حیات است پس کو؟ تضاد محتوی فیلم با اسمش کمی تو ذوقی و البته کمی هم خنده دار است. کاراکتر ها سعی می کنند برای حفظ زمین از این هیولا تلاش کنند.

 

مخاطب انتظار دارد با چیزی که ربطی به بقای زندگی دارد روبه رو شود و در نهایت شاهد مرگ دردناک شخصیت های سطحی است که هرکدام دل مشغولی های خود را دارند و با پروتوکول های امنیتی خود را به دام مرگ می کشانند. در برخی از صحنه ها می شد رفتار منطقی تری داشت ولی کارگردان برای ادامه ی فیلم و کش دادن آن راه این کارها را بسته است و تنها به ادامه ی رفتار های نامعقول بسنده می کند.

 

با این که فیلم تاحدودی موفق شد که نشان دهد نمی توان همواره نسبت به موجودات خارجی دید مثبت داشت و می توانند بسیار خطرناک باشند، اما تا حدودی این قضیه که انسان موجودی هوشمند تر است را زیر سوال برده است. فیلم نشان می دهد که سیاره ما با تمام انسان هایش تا چه حدود آسیب پذیر است و این تا حدودی با عث ایجاد  رعب و وحشت می شود. می شد فیلم را قوی تر ساخت و کمی موضوع را پیچیده تر از کشتار تمامی افراد کرد. در این فلیم هیچکدام از افراد قهرمان نیستند هیچکدام خودخواه نیستند و همه حاضرند خود را فدا کنند تا کالوین پایش به زمین نرسد.

 

 

در واقع ماموریت آن ها و طبق قرار دادشان دورکردن این موجود از زمین است. البته به چه بهایی؟به بهای فدا کردن جان خودشان. اما صحنه ی آخر این فیلم ترسناک ، تمام این فداکاری ها را زیر سوال می برد. جایی که انتطار داریم کالوین به اعماق فضا رفته باشد. اما زمانی که کشتی نجات فضایی در منطقه ای بومی فرود می آید کالوین را همراه با دیوید درون آن میبینم و این جا ست به خود می گوییم اوه خدای من عجب فاجعه ای!!!

 

 

 به طور کلی اگر از آن دسته از افراد هستید که آخر هفته ها را دوست دارید با تماشای یک فیلم خوب و کمی حس هیجان و ترس بگذرانید تماشای فیلم حیات را به شما پیشنهاد می کنم . تصمیم گیرنده شما هستید .آیا حیات ارزش دوباره دیدن را دارد یا نه؟!  

نظرات

در ادامه بخوانید...

جنگ بر سر گرفتن نقش جوکر در هالیوود، ویلیام دفو قبل از جک نیکلسون

در

نقش منفی های به یاد ماندنی ، از صفدر زالو و جبارسینگ تا جوکر و هانیبال لکتر

جبار سینگ برای بسیاری از سینما دوستان ایرانی نماد نقش منفی است، شاید باورش سخت باشد ولی تعداد کسانی که بعد از شنیدن اسم فیلم شعله بلافاصله نام جبار سینگ را به زبان می‌آورند از کسانی که نام دو شخصیت دیگر فیلم یعنی "جی" و "ویرو" را به خاطر دارند بسیار بیشتر است.

جبار سینگ در فیلم شعله از معروف ترین نقش منفی های سینما است

در سینمای قبل از انقلاب جلال پیشواییان نام جلال را با نقش منفی عجین کرد.

کدام یک از شما كاظم افرندنيا را می شناسید؟ شاید حتی در میان طرفداران سینما هم کمتر کسی مرحوم سید کاظم را به خاطر داشته باشد اما نقش به یاد ماندنی او در سریال "خاله سارا" که مربوط به اوایل دهه هفتاد است را اکثرا به خاطر دارند. "صفدر زالو" شخصیت منفی سریال بود که تا سالها نامش در حافظه سینما و تلوزیون ایران ماند. در واقعه دایره شهرت شخصیت صفدر زالو از مرزهای شهرت خود فیلم و بازیگر نقش کاراکتر منفی بزرگتر است.  فرحان در عروس آتش هم از آن نقش منفی های به یاد ماندنی بود.

سینما عین عدالت است ، نقش ماندگار در ذهن می ماند چه مثبت و چه منفی! این از زیباییهای هنر هفتم است.

تست گریم جوکر روی صورت ویلیام دفو

در دنیای سینما تعداد کمی بازیگر وجود دارند که مثل ویلیام دفو کامل و بی نقص از پس نقشهای منفی و شرور برآیند.

شاید به خاطر چهره خاصش باشد، ممکن است این حرف کمی متعصبانه باشد ولی به نظر می رسد که ویلیام دفو می داند که چطور در نقش آدمهای شرور و موجودات شیطانی فرو برود. او در آخرین تجربه سینمایی خود یعنی فیلم آکوامن که هنوز اکران نشده است باز هم یک نقش منفی بازی میکند. همه طرفداران کمیک بوکها بازی به یاد ماندنی ویلیام دفو در نقش تبهکارانه  نورمن آزبورن و گوبلین سبز را به خاطر دارند.

بسیاری از طرفداران ویلیام دفو معتقدند که هیچکس مثل او لیاقت پوشیدن کت و شلوار بنفش جوکر را ندارد و به او پیشنهاد داده اند که نقش جوکر را بازی کند.

اما چیزی که بسیاری از طرفداران او نمی دانند این است که در سال 1989 ویلیام دفو جزء بازیگرانی بود که برای ایفای نقش جوکر در فیلم "بتمن" تیم برتون با او صحبت شد. هر چند این نقش در آخر به جک نیکلسو ن رسید

جک نیکلسون در نقش جوکر در فیلم بتمن 1989

ویلیام دفو در آخرین مصاحبه اش راجع به این موضوع گفت :

 سم هام (فیلنامه نویس) یه چیزایی در باره اینکه چطور بدنم رو برای ایفای نقش جوکر رو فرم نگه دارم گفت ولی هرگز به من یک پیشنهاد رسمی از طرف تهیه کننده فیلم ارائه نشد.

در حالیکه هیچ وقت به ویلیام به طور رسمی برای ایفای نقش جوکر پیشنهاد نشد ولی به نظر می‌رسد که قبل از آغاز فیلمبرداری او یکی از گزینه های مورد نظر تیم برتون برای ایفای نقش جوکر بوده است.

بعد از کش و قوسهای فراوان جک نیکلسون برای ایفای نقش جوکر انتخاب شد و اتفاقا یکی از بهترین نقش منفی های تاریخ سینما را اجرا کرد و هنوز بعد از گذشت سالها مجله سینمای کمیک از اون نقش به عنوان یکی از بزگترین شرورهای دنیای سینمایی کمیک بوکها در تمام دورانها یاد میکند.

اگرچه جک نیکلسون نقش جوکر را به بهترین شکل ممکن اجرا کرد اما هنوز هم از این موضوع که ویلیام دفو تا یک قدمی اجرای نقش جوکر رفته و این نقش را اجرا نکرده است به عنوان یکی از حسرتهای بزرگ دنیای بازیگری مطرح می شود.

جالب است بدونید که ویلیام دفو تنها بازیگری نبوده که در طول سالهای گذشته شانس بازی در نقش شاهزاده خلافکارها جوکر را از دست داده است. جان لیسگو هم این شانس را داشت که در این نقش بازی کند. هر چند اون ورژنی از بتمن که قرار بود لیسگو در آن بازی کند هرگز ساخته نشد.

جان لیسگو

خبرهایی به گوش می رسد که در فیلم مستقل جوکر که قرار است سال آینده ساخته شود آوکین فینیکس ( همان یوآخین خودمان)

برای ایفای نقش جوکر انتخاب شده است و این یعنی فعلا نباید  شانسی برای ویلیام دفو برای ایفای نقش دلقک بدذات سینما قائل باشیم.

نظرات

۱۳۹۶/۱۱/۲۴عالی

در ادامه بخوانید...

فیلمهایی که علاقه مندان ژانر وحشت برای دیدنش لحظه شماری می کنند

در

(سیارک)عرصه فیلمسازی در هالیوود در سال 2017 شاهد فیلمهای ترسناک بسیار خوبی بود، از نسخه جدید فیلم ارّه که روی پرده ها رفت گرفته تا فیلم ترسناک «It» که استیون کینگز نویسنده آن بود (استیون کینگز نویسندگی فیلمهای بسیار معروفی چون «Shining» با بازی جک نیکلسون را در کارنامه دارد). اما این سال به نسبت خوبی که فیلمهای ترسناک به خود دید، دلیل نمی شود که در سال 2018 طرفداران این سبک از فیلمهای سینمایی چیزی عایدشان نشود؛ بلکه شرایط کاملا برعکس این است و بسیاری از تهیه کنندگان مطرح سینمایی، فیلمهای ترسناک بسیار خوبی برای سال 2018 در نظر گرفته اند. این خبر بسیار خوبی برای طرفدران ژانر وحشت است. از همین حالا می توانند خودرا آماده کنند تا در 12 ماه پیش رویشان هر وقت خالی که پیدا کردند را برای تجربه ای بی نظیر اختصاص دهند. داستان این فیلمهای ترسناک متفاوت و متنوع است؛ از داستانهای ماورائی گرفته تا آنها که بر اساس وقایع حقیقی نوشته شده اند در این لیست حضور دارند. حتی یک کارکتر کلاسیک ژانر وحشت نیز امسال بر روی پرده های سینما خواهد رفت و این خبر خوشی برای طرفداران است. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی چند فیلم که بسیاری انتظار دیدن آن را دارند بپردازیم:

  1. Revenge، تاریخ اکران: یازدهم می 2018

این فیلم که برای نخستین بار در فستیوال فیلم ساندنس و تورنتوی کانادا معرفی شد، داستانی کلاسیک را روایت می کند؛ چیزی شبیه به داستان فیلمهایی چون «Ms. 45» و I Spit On Your Grave که در آنها شخصیت زن داستان (که شخصیت اصلی داستان نیز هست) مجبور به گرفتن انتقام از مردان خلافکاری می شود که اورا مورد آزار و اذیت قرار می دهند. یکی از دلایل اصلی که باعث شد تا ما این فیلم را در لیست خود قرار دهیم افتخار بزرگی است که نصیب آن شده و هیچ یک از فیلمهای پیشین که چنین داستانی را نقل می کردند، قادر به دریافت آن نشده است. Revenge از Rotten Tomatoes یک ریتینگ 100 درصدی گرفته است و این مهم نصیب هرکسی نمی شود. با این ریتینگ می توان گفت انتظار فیلم هیجان انگیزی را باید داشته باشیم.

کارگردان این فیلم کورالی فارگیت فرانسوی است و با وجود داستان بیش از اندازه خشنی که فیلمش روایت می کند توانسته است نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. داستان فیلم از این قرار است که زنی شخصیت اصلی داستانبا همسر و دوستان مرد همسرش راهی سفری تفریحی می شوند. آنها به منظور شکار، راهی یک ویلای بزرگ و دورافتاده می شوند. اما اوضاع آنگونه که انتظار می رود پیش نمی رود و دوستان مرد کمی کنترل خودرا از دست می دهند و اورا مورد آزار و اذیت قرارداده و در بیابان رها می کنند. این بی احترامی برای زن بسیار گران تمام می شود و اورا ازکوره به در می کند. منتقدان زیادی به تمجید از این فیلم پرداخته اند؛ «فارگیت این ژانر را زیر و رو کرده است.» این نظر یکی از منتقدان است.

دیگری بر این باور است که این فیلم یک فانتزی خشونت بار و تمام عیار است اما هرکسی قادر به تحمل صحنه های این فیلم نخواهد بود و آن چند تنی که دل به دریا بزنند و به مشاهده آن بنشینند، لحظات هیجان انگیزی را تجربه خواهند کرد. اگر این صحبت منتقد گرامی شمارا متقاعد نکرد یک اتفاق جالب توجه برایتان نقل می کنیم: شبی در یک مراسم این فیلم نمایش داده شد و یکی از کسانی که به تماشای آن نشسته بود، پس از یک صحنه بسیار خشن، دیگر قادر به ادامه تماشای فیلم نبود و کنترل خودرا از دست داد و مجبور شدند اورا از سالن خارج کنند تا کمی هوا بخورد. خب حالا خودتان می دانید، اگر جرئت کافی در خود سراغ دارید، یازدهم می سالنهای سینما انتظار شمارا می کشند.

  1. Anders Manor، تاریخ اکران: هجدهم می 2018

Woodhaven Media و Lionsgate مشترکا تولید و تهیه کنندگی این فیلم را به عهده دارند. خلاصه ای که از داستان این فیلم نقل شده است می تواند برایتان بسیار جالب باشد. توجه شمارا به آن جلب می کنم: 18 سالگرد تولد ایمی است. انتظار شما از تولد یک دختر هجده ساله چیست؟ واضح است که در چنین روزی هر دختری با دوستان یا خانواده خود حسابی خوش می گذراند و تفریح می کند. اما اوضاع برای ایمی داستان ما کمی متفاوت است. او در این روز تازه از بیمارستان روانی مرخص شده است. مادر ایمی، جین، تصمیم می گیرد اورا به همراه سایر اعضای خانواده به یک گردش بیرون از شهر ببرد تا کمی حال و هوایش عوض شده و به شرایط جدید عادت کند. اما شرایط آنگونه که جین انتظار دارد پیش نمی رود و آخر هفته رویایی که برای دخترش در نظر گرفته بود، تبدیل به یکی از مخوف ترین دورهمی های خانوادگی در تاریخ ایالات متحده می شود.

تیم بازیگری این فیلم نیز بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. دستیار تهیه کننده این فیلم، جاناتان شمرهون وظیفه انتخاب این بازیگران را به عهده داشته و به خوبی از پس آن برآمده است. شخصیت اصلی داستان کریستینا رابینسون است. البته ستاره شناخته شده مسابقات کشتی کج، مایک کانلیس (که در گذشته اورا «آقای معجزه گر» لقب داده بودند) در نقش اصلی همراه کریستیناست. خواننده اصلی گروه Godsmack، یعنی سولی ارنا نیز در تیم بازیگری حضور دارد. از کسانی که تجربه بیشتری در عرصه بازیگری دارند می توان به راشل ترو که بازی در فیلم لاراکرافت را در کارنامه خود دارد و نیز کوین نش که در جان ویک به ایفای نقش پرداخته اشاره کرد. این فیلم قرار است اواسط ماه می سال 2018 به روی پرده سینماها برود و با وجود رقابت تنگاتنگی که میان فیلمهای ژانر وحشت درگرفته است، به نظر می رسد با بازخورد خوبی که از تریلرهای دیوانه کننده خود گرفته، می تواند امید به فروش خوبی داشته باشد.

  1. Hereditary، تاریخ اکران: هشتم ژوئن 2018

این فیلم نیز همچون Revenge در فستیوال فیلم ساندنس معرفی شد. در چند سال اخیر فعالیت این فستیوال در ژانر وحشت کمی بهتر شده است و با فیلمهایی چون The Babadook که درسال 2014 و نیز The Witch که در سال 2015 منتشر شده اند، توانسته نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. امسال قرار است با فیلم Hereditary دوباره در ژانر وحشت تجدید قوا کند. نمایش این فیلم در فستیوال تماشاچیان را به شدت وحشت زده کرده است و این فیلم نیز از Rotten Tomato توانسته ریتینگ 100 درصدی بگیرد.

داستان فیلم درباره زنی است که زندگی خانوادگی و به طور کلی زندگی اش پس از مرگ ناگهانی مادرش به هم می ریزد و همه چیز برایش تیره و تار می شود نوید آینده شوم و نحس می دهد. اما یکی از نقاط قوت داستان، آنگونه که منتقدان اذعان کرده اند، پایان غافلگیر کننده و روند آهسته داستان در طول فیلم است، به همین خاطر تصمیم برآن گرفته شده که بیش از این اطلاعاتی در رابطه با داستان فیلم منتشر نشده و تماشاچیان بتوانند از یک داستان ناب و تمام عیار لذت ببرند. یکی از بازیگران اصلی این فیلم تونی کولته است که یک بار به خاطر بازی در فیلم The Sixth Sense (اگر خاطرتان باشد فیلمی قدیمی است که نیکولاس کیج در آن به عنوان نقش اصلی بازی می کرد)، نامزد جایزه دریافت اسکار شده است. از دیگر بازیگران این فیلم می توان به گابریل بیرن ( که بازی در فیلم مظنونین همیشگی را در کارنامه دارد) و نیز الکس ولف (بازیگر فیلم Jumanji: Welcome to the Jungle) اشاره کرد. میلی شاپیرو نیز به عنوان اولین تجربه بازیگری خود در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است. این فیلم اولین تجربه حرفه ای نویسنده و کارگردان آن، آری آستر است و اگر بتوانیم به آنچه منتقدان و تماشاچیانی که تجربه مشاهده فیلم در فستیوال را داشته اند، اعتماد کنیم، باید انتظار یک فیلم ترسناک عالی دیگر را داشته باشیم.(سیارک)

  1. The First Purge، تاریخ اکران: چهارم جولای 2018

در اواخر سال 2016 بود که انتشار سومین نسخه ازاین سری فیلم با نام The Purge: Election Year همه را به این فکر فرو برده بود که دیگر این سری فیلم ادامه نخواهد داشت. اما با توجه به درآمد 315 میلیون دلاری ای که نصیب این فیلم شد ( درمقابل بودجه ای که صرف ساخت آن شد این رقم بسیار خوب است)، و نیز طرفدارانی که در سراسر دنیا پیدا کرد، ادامه ندادن این سری فیلم برای هالیوود منطقی به نظر نمی رسید. جیمز دموناکو، طراح و ایده پرداز این فیلم ادعا کرده که قصد دارد این سری فیلم را به گونه ای دیگر راهی تلوزیون کند، اما فعلا و پیش از آن قصد دارد نسخه ای دیگر روی پرده سینماها ببرد. این نسخه وقایعی را روایت می کند، که پیش از اولین نسخه از این سری فیلم اتفاق افتاده است.

طرفدران این سری فیلم، با مشاهده The First Purge راهی زمانی می شوند که هنوز ایده این یک شب آزادی که مردم می توانند یکدیگر را بکشند اجرایی نشده بود و نشان می دهد چگونه کسانی که اختیارات در دستشان بود این ایده را عملی کردند. این یک شب آزادی در یک شهر بخصوص بود و مسئولین قصد داشتند آن را همه گیر کنند و در شهرهای دیگر نیز پیاده سازی کنند. ناگفته نماند که دموناکو، نویسنده و کارگردان نسخه های پیشین، تنها نویسندگی این نسخه را بر عهده داشت و کارگردان این فیلم جای خودرا به جرارد مک. مورای داده است. جرارد مک. مورای فیلم Burning Sands را به عنوان اولین فیلم حرفه ای خود در کارنامه دارد و با نمایش این فیلم در نت فلیکس، بازخورد بسیار خوبی دریافت کرده است. همچنین در سال 2017 این فیلم در فستیوال سوندانس به نمیاش درآمد و انجا توجه بسیاری را به خود جلب کرد. البته فراموش نکنید که این فیلم داستانی بخصوص تر از دیگر فیلمهای این لیست دارد و پیش از برنامه ریزی برای دیدن آن بهتر است کمی راجع به نسخه های پیشین آن تحقیق کنید.

  1. The Meg، تاریخ اکران: دهم آگوست 2018

این فیلم محصول مشترک کشورهای آمریکا و چین است و صرف نگاه کردن به عنوان فیلم، ایده ای به شما درباره اینکه فیلم درباره چیست و چه داستانی را دنبال خواهد کرد، نخواهد داد. بیایید کمی به عقب تر برگردیم. به سال 1997 که رمانی با این عنوان منتشر شد A Novel of Deep Terror (ترجمه تحت اللفظی: رمانی از وحشتی عمیق). در حقیقت این داستان این فیلم، بر اساس این رمان نوشته شده است و اقتباسی از آن است. Meg کوتاه شده کلمه Megalodon است که یک کوسه عظیم الجثه متعلق به افسانه های گذشته است. داستان فیلم درباره یک گروه اکتشافی است (البته مردم عادی هم همسفر این گروه هستند) که با زیردریایی خود راهی اقیانوس می شوند و پس از اینکه مشکل فنی برایشان پیش می آید با این کوسه عظیم الجثه روبه رو می شوند. اگر داستان فیلم به اندازه کافی شمارا تحت تأثیر قرار ندهد، مطمئن باشید با مشاهده نام بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند، نظرتان کمی تغییر خواهد کرد.

نقش اصلی این فیلم جیسون استاتهام است، که به عنوان ناخدای زیردریایی و یک قواص حرفه ای به ایفای نقش پرداخته است. رانین ویلسون از دیگر چهره های مطرحی است که در این فیلم بازی می کند و نیز روبی رز که به عنوان بازیگر نقش فرعی بازی می کند. کارگردانی این فیلم به عهده ژان ترتلتائوب است و جیمز واندربیلت که نویسنده فیلمنامه هایی چون Zodiac و Amazing Spider-Man است، نویسندگی این فیلم را به عهده دارد. یکی دیگر از بازیگرانی که در این فیلم بازی می کند و به تازگی خود را در عرصه بازیگری در هالیوود مطرح کرده، لی بینگ بینگ چینی است که بازی در فیلمهایی چون Transformers و Resident Evil را در کارنامه خود دارد. ابتدا قرار بود این فیلم در ماه مارچ به روی پرده ها برود، اما به خاطر همزمان شدن تاریخ اکران آن با فیلمهایی چون New Mutants از مارول، تصمیم برآن گرفته شد که تاریخ اکران کمی به تعویق بیفتد. با تمام این تفاسیر باید تا دهم آگوست منتظر باشیم تا تجربه دیدن این فیلم را بدست آوریم. ناگفته نماند که این فیلم به صورت 3D IMAX روی پرده ها خواهد رفت و تماشای جیسون استاتهام در حالی که با یک کوسه عظیم الجثه مبارزه می کند ارزش صبر کردن دارد.

  1. Slender Man، تاریخ اکران: بیست وچهارم آگوست 2018

سیلوین وایت، کارگردان مطرح برنامه های تلوزیونی، به سراغ یکی از پرطرفدارترین داستانهای اینترنتی رفته است. دیویو برایک نویسندگی این فیلم را به عهده داشته است. کسانی که زیاد با اینترنت سر و کار دارند به خوبی می دانند انتظار چه چیزی را باید داشته باشند. Slender Man یا مرد لاغر از سال 2009 بود که وارد فضای مجازی شد. در رقابتی میان کسانی که از فوتوشاپ استفاده می کردند، عکسی از یک مرد لاغر اندام و بلند قد منتشر شد که صورت نداشت و به نام کسی شناخته می شد که کودکان را شکار می کند. جالب است بدانید اریک نودسن که طراحی این مرد لاغراندام را در رقابت فوتوشاپی سال 2009 به عهده داشت، نقشی در پردازش داستان فیلم داشته است و بسیار برایش غیر منتظره بود. زمانی که در حال طراحی این پوستر بود به هیچ وجه انتظار شرکت در ساخت یک فیلم ترسناک را نداشت. تنها هدف او ترساندن دیگران با مهارتهایش در استفاده از فوتوشاپ بود. از بازیگران این فیلم می توان به جوئی کینگ ( که بازی در فیلمهای نظیر Wish Upon, Independence Day: Resurgence را در کارنامه دارد) و نیز جاز سینکلیر اشاره کرد. داستان فیلم درباره چند دختر نوجوان است که مراسمی مذهبی مرتبط با مرد لاغراندام برگزار می کنند و ماجراهایی عجیب و غریب و ترسناک برایشان حادث می شود. یکی از نکات جالب توجه فیلم، حضور خاویر بوتت در نقش Crooked Man است؛ همان شخصیت بد داستان فیلم احضار 2. در این فیلم نیز در کنار مرد لاغراندام به آزار کودکان می پردازد.

  1. Cadaver، تاریخ اکران: بیست و چهارم آگوست 2018

بازیگر اصلی این فیلم شی میشل است که پیش از این در سریال تلوزیونی  Pretty Little Liars به ایفای نقش پرداخته و بازی در یک فیلم ترسناک می تواند برایش چالش بزرگی به حساب آید. دیدریک فان روجن، کارگردان هلندی، ساخت این فیلم را به عهده دارد و فیلمنامه آن توسط برایان سیو نوشته شده. برایان سیو نویسندگی فیلمهایی چون Teen Wolf وسریالهایی چون The Scream را در کارنامه خود دارد. میشل در این فیلم به عنوان یک تکنسین سردخانه مردگان بازی می کند که پیش از آن پلیس بوده و به خاطر مشکلاتی مربوط به مواد مخدر شغل قبلی خودرا از دست داده است. شبی در محل کار میشل یک جنازه می آورند که به طور وحشیانه ای به قتل رسیده است. از اینجاست که داستان فیلم و تنشهای آن آغاز می شود.

داستان ترسناک و عجیب فیلم انتخاب میشل به عنوان نقش اصلی را کمی غیرمنتظره می کند. با اینکه تصویربرداری و کارهایی نهایی این فیلم تقریبا به پایان رسیده است باید تا بیست و چهارم آگوست منتظر اکران آن باشیم. فان روجن، کارگردان این فیلم، از همین حالا روی پروژه بعدی خود سرمایه گذاری کرده و در حال تدارک دیدن بازسازی فیلم کلاسیک The Birds، ساخته آلفرد هیچکاک است.

  1. The Little Stranger، تاریخ اکران: سی و یکم آگوست 2018

نویسنده و کارگردان ایرلندی، لنی آبراهامسون، چند سالی را بی آنکه خبر بخصوصی راجع به او بشنویم در کشور خود وقف علاقه خود، فیلمسازی کرد. در سال 2015 اما همه چیز به گونه ای دیگر برای او رقم خورد. انتشار فیلم The Room با وجود محدودیتهایی که از بابت اکران در سینماهای آمریکا داشت، فروش فوق العاده ای برای عوامل این فیلم به کارگردانی آبراهامسون به همراه داشت و با کسب جوایز بسیار (جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نصیب نقش اول این فیلم بری لارسون شد) نام آبراهامسون را به صدر اخبار آنروزهای فیلمسازی آورد. برای پروژه بعدی خود، آبراهامسون به سراغ رمان The Little Stranger (ترجمه تحت اللفظی: غریبه های کوچک) نوشته سارا واترز رفت و با اقتباس از این رمان اقدام به نوشتن سناریوی جدید خود کرد. تنها ده ثانیه پس از انتشار خبر کار برروی فیلم جدیدش، کاربران در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی شروع به صحبت کردن راجع به آن کردند.

داستان فیلم که در روزگار پس از جنگ جهانی دوم روایت می شود، در رابطه با دکتری است که با خانواده ای عجیب و غریب و احتمالا یک روح سرگردان در میان آنها سر و کار دارد. مادر این دکتر داستان، روزگاری، به عنوان خدمت کار در این خانه کار می کرده است. بازیگران مطرحی برای این فیلم انتخاب شده اند. از آن جمله اند: دامنهال گلیسون (بازی در فیلمهای The Revenant, Ex Machina را درکارنامه دارد)، روث ویلسون (بازی در فیلم I Am the Pretty Thing That Lives in the House را درکارنامه دارد) و نیز ویل پولتر که قرار بود نقش دلقک پنی وایز را در فیلم It نوشته استیون کینگز بازی کند و بنا به مسائلی این همکاری صورت نگرفت. برای انتشار فیلم تاریخ بسیار مناسبی در نظر گرفته شده است چراکه در هفته اکران فیلمهای زیادی به روی پرده نخواهند رفت و احتمال فروش بالایی برای این فیلم وجود دارد.

  1. The Nun، تاریخ اکران: هفتم سپتامبر 2018

و اما می رسیم به یکی از مهمترین فیلمهای این لیست. عوامل سازنده سری فیلمهای احضار که اکنون در سطح جهانی به خوبی شناخته شده است، درساخت و نوشتن داستان فیلم آنابل نیز شرکت داشتند و به پرده برداشتن از راز عروسک موزی و شوم فیلم احضار پرداختند. با فروشی که از این فیلم عایدشان شد مجموعا به درآمدی 1 میلیارد دلاری از این سری فیلم دست یافتند. زمانی که درآمد این چنینی از فیلم یا فیلمهایی نصیب عوامل سازنده می شود، مطمئنا اقدام به بسط و توسعه داستانها دیگری در رابطه با فیلم خود می کنند. حال بسیاری چشم انتظار فیلم جدیدی هستند که داستان آن بر محور راهبه ای که در فیلم احضار 2 وجود داشت و یکی از ترسناک ترین شخصیتهای فیلمهای ژانر  وحشت لقب گرفته است، می باشند؛ The Nun

داستان این فیلم از آنجایی آغاز می شود که راهبه ای در رومانیا اقدام به خود کشی کرده و می میرد. سپس کشیشی که گذشته پیچیده و بعضا ماورائی ای را تجربه کرده را به همراه دستیار زنش که به تازگی در مسیر راهبه شدن قرار گرفته، از طرف واتیکان برای بررسی علل این حادثه در نظر گرفته شده و به رومانیا فرستاده می شوند. آنها در این بررسی متوجه حضور نیروهایی شوم شده و پی می برند که دست نامقدسی در کار است. تایسا فارمیگا که در فیلم احضار یک نقش خواهر کوچکتر را ایفا می کرد در این فیلم از نقشهای اصلی است. بونی آرونس نیز همانند نسخه دوم فیلم احضار به بازی در نقش راهبه خبیث، والاک، می پردازد. نویسندگی این فیلم به عهده گری دوبرمن (نویسنده فیلمهای آنابل) است و کارگردانی آن نیز به کورین هاردی سپرده شده است (کورین هاردی ممکن است در بازسازی فیلم The Crow نیز که هنوز تاریخ دقیق از اکرانش مشخص نشده است، به کارگردانی بپردازد).

هاردی در فیلم The Nun سعی کرده از هرچیزی که کاربردی برایش داشته باشد فیلمبرداری کند. لوکیشن تصویربرداریها نیز در رومانیا و ترانسیلوانیاست. او در مصاحبه ای که با Entertainment Weekly داشت گفت: «من همیشه به همکارانم می گویم که باید هرچه می توانیم صحنه هارا نزدیک تر به واقعیت خلق کنیم.»(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

سیزده فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شده اند

در

سیزده فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شده اند

در عالم ادبیات و داستان نویسی، به طور معمول وقتی یک نویسنده بزرگ اقدام به خلق شخصیت ها و داستان خود می کند، از وقایعی الهام می گیرد که در زندگی واقعی خود با آن ها رو به رو شده است و مهمترین منبع خلق اثر هنری یک نویسنده همین زندگی واقعی است. با این حال، دنیای فیلم نامه نویسی و سینما کمی متفاوت از این مسئله است و بیشتر هدف از خلق داستان های فیلم های امروزی، سرگرم کردن تماشاچیان است. به خصوص اگر ژانر وحشت و علمی خیالی سینما را مد نظر آوریم. با این وجود از زمان معرفی شدن فیلم های گوناگون و به نمایش در آمدن آن ها، دسته ای از فیلم های ژانر وحشت بوده اند که بر اساس اتفاقات دنیای واقعی ساخته شده اند و به این صورت از سایر فیلم ها متمایز شده اند. در این مقاله نیز قصد داریم شما را با سیزده فیلم ترسناک  آشنا کنیم که داستان آن ها با الهام از اتفاقات دنیای واقعی، بر اساس داستان واقعی و جزو بهترین فیلم های ترسناک در  ژانر وحشت بحساب می آیند ، آشنا کنیم . با سیارک همراه باشید.

سیزده فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شده اند:

 

 

فیلم ترسناک آنابال

آنابل
آنابال Annabelle 2014
در سال 2013 بود که «احضار» به روی پرده های سینما رفت و به سرعت با استقبال بسیار خوبی از جانب تماشاگران و منتقدان رو به رو شد. یکی از مسائلی که در این فیلم توجه ویژه ای به خود جلب کرد، حضور عروسکی مرموز و ترسناک به نام آنابل در آن بود. همین باعث شد تا سازندگان این فیلم، اقدام به خلق داستانی جدید برای به نمایش کشیدن بخش دیگری از وقایع مربوط به این عروسک کنند و در سال 2014 آنابل را به روی پرده های سینما بردند. جالب است بدانید که عروسک آنابل ساخته ذهن جیمز ون و همکاران اش نیست، بلکه در شرح وقایع رخ داده برای اد و لورن وارن در قسمتی می توان اطلاعاتی درباره تجربیات شان با عروسکی به همین نام به دست آورد که به باور این دو توسط ارواح یا نیروهای شیطانی تسخیر شده بود.

 

 

فیلم ترسناک زنده خورده شده

زنده خورده شده
زنده خورده شده Eaten Alive 1976

شخصی که صاحب یک هتل است دچار مشکلات روحی و روانی بوده و اقدام به کشتن اشخاصی می کند که سبب آزردگی اش می شوند. علاوه بر این، این صاحب هتل، تمساحی دارد که پس از کشتن این افراد، جنازه هاشان را به او می دهد. جوئی بل، نام فردی است که در دهه سی میلادی (1930) اقدام به کشتن چند نفر کرده بود و داستان این فیلم، با الهام گرفتن از وقایع زندگی او ساخته شده است. بنا به اطلاعات به جای مانده از آن زمان، جوئی  یک قاتل سریالی بوده که بیست زن را به قتل رسانده بود. او چند تمساح در محل زندگی خود نگه داری می کرد و پس از کشتن این زن ها، جنازه هاشان را به تمساح ها می داد.

 

 

فیلم ترسناک وحشت در امیتی ویل

وحشت در امیتی ویل

وحشت در امیتی ویل The Amityville Horror 1979

زوجی اقدام به تغییر محل سکونت خود کرده و وارد خانه ای می شوند که در گذشته تعدادی قتل در آن رخ داده بوده است. این زوج در زمان سکونت شان در این خانه جدید، حوادث ماوراء طبیعی تجربه می کنند. جالب است بدانید که در سال 1975، خانواده ای به نام لوتز به خانه ای با همین نام وارد شدند و بنا به اطلاعات به دست رسیده در این مورد، چند بار گزارش وقایع ماوراء طبیعی از آن ها به گوش رسید. همین مسئله الهام بخش ساخت چند فیلم درباره زندگی آن ها و تجربیات شان شد که بارز ترین آن ها همین فیلم است.

 

فیلم ترسناک احضار

احضار

احضار The Conjuring  2013

اد و لورن وارن، افرادی هستند که تمامی زمان و تلاش خود را وقف ماجراهای ماوراء طبیعی و این گونه مسائل می کردند و توانستند شهرت چشم گیری برای فعالیت ها شان به دست آورند. وقایع این فیلم نیز بر اساس زندگی این دو پی ریزی شده است. جالب است بدانید که تعدادی از وقایع رخ داده در فیلم، عینا و با توجه به وقایع واقعی ذکر شده در گزارشات اد و لورن ساخته شده است و به خاطر به تصویر کشیدن این گونه صحنه ها، سازندگان و عوامل فیلم برای مدتی به دردسر افتاده بوده و تعدادی از آن ها شکایت کرده بودند.

 

 

فیلم ترسناک جن گیر

جن گیر

 جن گیر The Exorcist 1975

جن گیر، یکی از شناخته شده ترین و مطرح ترین فیلم های ژانر وحشت سینما است و سکانس های بسیاری از آن وجود دارد که هنوز هم میان علاقه مندان دست به دست شده و به یکدیگر نشان می دهند. داستان فیلم روایت گر زندگی دختری است که توسط نیرویی شیطانی به تسخیر در آمده است و مادر این دختر، پس از مشاهده حالات عجیب او، از دو کشیش درخواست می کند که برای کمک نزد او بیایند. وقایع فیلم بر اساس کتابی به همین نام نوشته شده است و آن چه در کتاب می گذرد، روایت داستان واقعی جن گیری ای است که در سال 1949 به وقوع پیوست.

 

 

فیلم ترسناک جن زدگی در کنتیکت

جن زدگی در کنکتیکت

جن زدگی در کنتیکت The Haunting in Connectocut 2009

خانواده ای در خانه شان وقایع ماوراء طبیعی ای را تجربه می کنند که زندگی شان را دستخوش تغییر می کند. جالب است بدانید که داستان این فیلم بر اساس زندگی واقعی ال و کارمن اسندکر نوشته شده است. این دو فرد اقدام به خرید خانه ای در کنکتیکت می کنند که پیش از آن به عنوان سالن پذیرایی مراسم های عزاداری از آن استفاده می شده بود. علاوه بر این، بسیاری از وقایع ماوراء طبیعی ای که در فیلم شاهد آن هستیم، در عالم واقع به وقوع پیوسته بودند.

 

 

فیلم ترسناک تسخیر

فیلم ترسناک تسخیر

تسخیر (جن زدگی) The Possession 2012

داستان فیلم روایت گر زندگی دختر بچه ای است که اقدام به خرید یک جعبه اسباب بازی قدیمی می کند، حال آن که خبر ندارد یک روح یا نیروی شیطانی در این جعبه اسباب بازی گرفتار شده است. داستان و وقایع فیلم الهام گرفته از روایت هایی است که درباره یک جعبه اسباب بازی قدیمی وجود دارد. بنا به آن چه گفته می شود، این جعبه اسباب بازی قدیمی توسط نیروهای شیطانی تسخیر شده است و پس از به نمایش در آمدن فیلم، در سایت ای بی به فروش رسید.

 

 

فیلم ترسناک سکوت بره ها

فیلم ترسناک سکوت بره ها

سکوت بره ها The Silence of the Lambs 1991

داستان فیلم روایت گر زندگی یک مأمور جوان اف بی آی است که قصد دارد یک قاتل سریالی را دستگیر کند که اقدام به کندن پوست قربانی های اش می کند و برای این کار از یک قاتل زندانی دیگر کمک می خواهد. نویسنده های بسیاری وجود دارند که با الهام گرفتن از اتفاقات واقعی اقدام به نوشتن داستان های خود می کنند و داستان این فیلم نیز از این قاعده مستثنی نیست. اد گین نام قاتل سریالی ای است که وقایع به تصویر کشیده شده در این فیلم با الهام گرفتن از زندگی او ساخته شد.

 

 

فیلم ترسناک غریبه ها

فیلم ترسناک غریبه ها
غریبه ها The Strangers 2008

زوجی جوان اقدام به گذراندن تعطیلات خود در خانه ای متروکه می کنند و با اتفاقاتی مواجه می شوند که به هیچ عنوان فکر آن را نمی کردند. در حقیقت، خانواده ای متشکل از سه نفر اقدام به آزار و اذیت و ترساندن این زوج جوان می کنند. چارلز منسون، نام شخصی است که در دهه شصت میلادی (1960) اقدام به قتل چند نفر کرده بود و برای نوشتن داستان این فیلم، از وقایع زندگی او الهام گرفته شده بود. منسون، همان گونه که در این فیلم شاهد آن هستیم، به همراه اعضای خانواده اش و با همکاری آن ها قربانی های خود را از پا در می آورد.

 

 

فیلم ترسناک کشتار با اره برقی در تگزاس

فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس

کشتار با اره برقی در تگزاس The Texas Chainsaw Massacre 2003
داستان فیلم روایت گر زندگی پنج نفری است که گروهی به منطقه ای می روند و توسط یک مرد مخوف که برای کشتن قربانی های خود از اره برقی استفاده می کند، دنبال می شوند. داستان این فیلم نیز با الهام گرفتن از وقایع زندگی قاتل سریالی، اد گین (که داستان سکوت بره ها نیز با الهام از زندگی او نوشته شد) نوشته شده است. زمانی که اد توسط مأموران امنیتی دستگیر شد، در محل اختفا و زندگی اش، نه ماسک صورتی پیدا کردند که از پوست انسان ساخته شد و این پوست کنده شده قربانیانی بود که اد گین اقدام به کشتن آن ها کرده بود.

 

فیلم ترسناک تپه ها چشم دارند

فیلم ترسناک تپه ها چشم دارند

فیلم ترسناک تپه ها چشم دارند The Hills Have Eyes  2006، پیچ اشتباه Wrong Turn 2003

این دو فیلم، هر کدام داستان های مجزا و اتفاقات گوناگونی دارند، با این حال، نکته ای که این دو فیلم را به یکدیگر شبیه می کند، این است که در هر دوی آن ها گروهی از افراد توسط انسان هایی که آدمخوار شده اند دنبال شده، به قتل رسیده و خورده می شوند و موقعیتی که داستان این دو فیلم در آن رخ می دهد، مکانی دور افتاده و مخوف است. جالب است بدانید که داستان فیلم سینمایی تپه ها چشم دارند و پیچ اشتباه، با الهام گرفتن از وقایعی نوشته شده، که در قرن پانزدهم میلادی در اسکاتلند رخ داده است. در آن زمان، خانواده ای اسکاتلندی اقدام به کشتن و خوردن صد ها انسان کردند. سوانی بین، نام پدر این خانواده بود که در نهایت دستگیر و اعدام شد.

 

 

فیلم ترسناک زودیاک

فیلم زودیاک

زودیاک Zodiac 2007

داستان این فیلم روایت گر زندگی فردی است که برای گذران زندگی خود اقدام به کشیدن کاریکاتور می کند و مدتی است تمام فکر و ذکرش حل کردن ماجرای قاتل زودیاک شده است. قاتل زودیاک، شخصی است که در دهه های شصت و هفتاد میلادی (1960-1970) ساکنان کالیفرنیا را با ترس و وحشت بی اندازه ای رو به رو کرده بود. اطلاعات به دست رسیده در خصوص او حاکی از پنج قتل تأیید شده توسط او است و علاوه بر این، بیست و سه پرونده قتل دیگر نیز وجود دارند که بنا به همین اطلاعات، این فرد در آن ها شریک جرم بوده است. قاتل زودیاک، عادت به فرستادن نامه هایی برای مطبوعات و اصحاب رسانه داشت و جالب است بدانید که هیچ گاه هویت اش فاش نشد و کسی نتوانست او را دستگیر کند.

 

 

فیلم ترسناک جن گیری امیلی رز

جن گیری امیلی رز

جن گیری امیلی رز The Exorcism of Emily Rose 2005
داستان فیلم روایت گر زندگی وکیلی است که تمامی تلاش خود را به کار گرفته تا از کشیشی دفاع کند. جرم این کشیش این است که به هنگام انجام عملیات جن گیری در خانه ای مرتکب قتل شده است. داستان این فیلم با الهام گرفتن از وقایعی نوشته شده است که شخصی به نام آنلیز میشل در طول زندگی خود تجربه کرد. بنا به اطلاعات به دست رسیده، چندین عملیات جن گیری بر روی این فرد تنها در طول یک سال انجام شد و برای مدت ها از مسائل این چنینی رنج می برد.

نظرات

۱۴۰۰/۵/۲۹"... و بابادوک ناپدید نمی شود ..." گرسنه پس از قرنطینه برای ژانر وحشت ، دوباره از آرشیو بازدید کردم و با این فیلم ترسناک بسیار بحث برانگیز "بابادوک" روبرو شدم. بیایید امروز درباره او صحبت کنیم. "بابادوک" را بر اساس معیارهایی مانند طرح ، بازیگری ، موسیقی متن ، که منظور من صداها نیز است ، و همچنین لمس فضا و کمی درباره خود بابادوک ارزیابی می کنیم. خلاصه داستان: ما در مورد خانواده ای صحبت می کنیم که در آن پدر و شوهر محبت آمیز مردند ، پس از آن همسرش دچار افسردگی شد و مراقبت مناسبی از فرزند خود نداشت ، اما یک روز بابادوک در زندگی آنها ظاهر شد. در فیلم قافیه ای وجود دارد که در آن نقل قولی وجود دارد "... و بابادوک ناپدید نخواهد شد ..." ، به نظر می رسد که فقط بازی کلمات نیست ... فیلم به عنوان یک فیلم ترسناک کلاسیک شروع می شود ، خانواده ، خانه ، کتاب ممنوعه ، چیزهای عجیب ، کم خوابی ، به طور خلاصه ، ترکیبی کامل از همه عوامل ترس برای فیلم. اما ترس همیشه چیز بدی نیست ، که بابادوک آن را ثابت کرد. بنابراین ، ما خط داستانی یک فیلم ترسناک معمولی را پیش روی خود داریم ، اما با پیچ و تاب خاص خود ، که چیز جدیدی را در این ژانر به ارمغان می آورد. دلیلش را بعداً توضیح خواهم داد اولا ، یک درام روانشناختی با عناصر وحشت و مهیج در اینجا با وحشت مخفی شده است ، زیرا تعلیق در اینجا وجود دارد. ثانیاً ، صحنه های صریح به ما نشان داده می شود که در آن می بینیم که شخصیت اصلی هرگز از مرگ شوهرش جان سالم به در نمی برد و تمام افکار منفی را از پسرش پنهان می کند ، که پس از ظاهر شدن بابادوک کاملاً آشکار می شود. ثالثاً ، برخی از صحنه های نامفهوم با معرفی شخصیت های جدید وجود دارد ، اما در واقع نقش مهمی را ایفا نمی کند ، اما به سادگی نشان دهنده مبارزه داخلی دختر ، افسردگی و نارضایتی او از توجه مرد است ، یعنی ، آنها در بیشتر موارد نقش یک اجتماع معمولی را بازی می کنند. سوال این است که این فیلم چه نوع جدیدی به این ژانر می دهد و پاسخ در انتها نهفته است. پایان به طور کلی فقط یک شاهکار جداگانه است ، من هرگز چنین پایانی را ندیده ام ، اگرچه مدت ها فیلم های ترسناک را تماشا می کردم ، اما این پایان فقط من را "کشت". متأسفانه معیار بدون گناه نبود. در خط داستان "بابادوک" خلأهایی وجود دارد و بسیاری از آنها وجود دارد ، لحظات منطقی وجود ندارد ، به طور خلاصه ، طرح به دور از نقص است ، اما برای یک فیلم ترسناک ، طرح بسیار جالب و هیجان انگیز است. در مجموع ، این معیار به خوبی انجام شده است ، من انتظار داشتم خیلی بدتر باشد. بازیگری: بازیگران بازی بسیار خوبی داشتند. اساساً 3 قهرمان در اینجا وجود دارد ، یعنی اسی دیویس ، که نقش آملیا را بازی می کرد ، نوآ وایزمن ، که نقش ساموئل و بابادوک را بازی می کرد ، و توسط بازیگران مختلف بازی می شد ، اما در بیشتر موارد او CGI بود. در ابتدای فیلم ، شما فقط از این خانواده متنفر هستید. هم مادر و هم پسر شما را اذیت می کنند. و به نظر می رسد که آنها در هر صحنه در حال رقابت هستند ، که بیشتر عصبانی خواهند شد. در اواسط فیلم ، من واقعاً احساس نفرت واقعی از آنها کردم و امیدوار بودم که حالا بابادوک هر دو آنها را مجازات کند. و این واقعیت که در مقطعی من طرف بابادوک را گرفتم فقط این نبود. دلیل این امر به طور خاص بازی بد دو شخصیت اصلی نبود ، اما این کار به منظور افشای بیشتر آنتاگونیست اصلی انجام شد ، که در ابتدا نباید تنها به آنها احساس منفی کنید. بابادوک به یک شخصیت جداگانه با وزن تبدیل شده است. تصاویر سه شخصیت اصلی به خوبی آشکار شد. حتی کودک نوآ وایزمن نقش خود را درست بازی کرد. بنابراین ، این شخصیت ها شبیه شخصیت های واقعی بودند . و شما نفرت شدیدی از بابادوک احساس نمی کردید ، زیرا مشخص نبود که شر بزرگتر و کی کوچکتر است. بقیه قهرمانان فقط نقش اضافی را بازی کردند ، حتی نمی توان آنها را شخصیت نامید ، حداقل این تصوری است که من به دست آوردم. موسیقی متن: موسیقی متن فیلم بسیار خوب انجام شد. موسیقی وحشتناک کلاسیک با عناصر هیجان انگیز بود. او چنان تعلیقی را تجربه می کرد که فضای بیشتری به آن اضافه می کرد. این حتی موسیقی نبود ، بلکه بیشتر یک ملودی قوی بود. در اینجا تمرکز بیشتر بر روی صداها بود. ناهمواری ، خس خس ، باد ، صدای بابادوک ، همه اینها ترکیب این فضای یک فیلم ترسناک خوب و معمولی را می بخشید. و صداها کاملاً با کیفیت بالا ساخته شدند. اینجا یک جهان جداگانه است. در مجموع ، موسیقی متن و با وظیفه خود کنار آمد . جو: فضای فیلم "بابادوک" به هیچ وجه از رقبای خود متمایز نیست. این شما را تا اندازه ای می ترساند ، شما را در تعلیق نگه می دارد و در مواقع ضروری شما را آزار می دهد. اما من می خواهم تأکید کنم که 16+ نقش خود را ایفا کرد ، زیرا سینما نمی تواند بگوید که شما را از ابتدا تا انتها روی پای خود نگه می دارد. جایی در وسط فیلم می ترسید ، احساسات تماشای «استرال» را تجربه می کنید (فیلم ها بسیار شبیه هم هستند). اما در انتها شما واقعاً فشار نمی آورید و در پایان به طور کلی احساس غیرقابل درک می کنید. بنابراین ، اگرچه "بابادوک" نماینده معمولی ژانر خود است ، اما چهره خاصی نیز دارد ، که هنوز کسی به آن فکر نکرده است. همچنین ، فیلم در سایه های سرد یا جلوه هایی فیلمبرداری می شود که حال و هوای خود را نیز منتقل می کند و به فضا می افزاید. در مجموع ، این معیار بسیار مبهم است ، بدتر از معیارهای قبلی است ، اگرچه برای وحشت این معیار پیشرفته است. بابادوک: همانطور که بیش از یک بار گفتم ، بابادوک یک شخصیت تمام عیار در فیلم است. این فقط یک هیولای دیگر نیست ، بلکه یک شخصیت رنگارنگ واقعی است که این فیلم را از رقبای خود متمایز می کند. اما ماهیت بابادوک به طور خاص توضیح داده نشده است ، و قدرت او با ضعف نیز به طور خاص توضیح داده نشده است. شما باید خودتان آن را تشخیص دهید ، اما با وجود این ، آنتاگونیست اصلی شایسته توجه و ستایش است ، او واقعاً جالب و بسیار غیرمعمول بود. بنابراین ، من نمی توانم در مورد این معیار چیز بدی بگویم ، اما هیچ چیز خیلی خوبی نیز نیست. بنابراین ، من فیلم ژانر وحشت را با عنصر مهیج "بابادوک" دوست داشتم. صادقانه فکر می کردم خیلی بدتر خواهد بود ، اما اشتباه کردم. "بابادوک" بد نیست و در برخی نقاط حتی بسیار جالب است ، اما پایان آن واقعاً باورنکردنی است. به طور خلاصه ، توصیه می کنم نگاه کنید .

در ادامه بخوانید...

شخصیت هایی در فیلم با چشمان ترسناک

در

بعضی از چشم ها بقدری شرور ، دلهره آور و ترسناک هستند که حتی بعد از چند سال که از دیدن یک فیلم ترسناک می گذرد هنوز هم در ذهن بیننده باقی می ماند و آن اثر ترس و وحشت را ایجاد می کند. در این پست 35 فیلم ترسناک که شخصیت هایی با چشمان ترسناک دارند را معرفی می کنم، در صورتی که علاقه به ژانر ترسناک دارید تماشا کنید. نام این فیلم های سینمای جهان به همراه بازیگر به ترتیب چیده شدن از سمت چپ در عکس است .

نگاهی که هیچ وقت فراموش نمی شود

 
1- داگ جونز در Labyrinth Pan فیلم هزار توی پن  2006
2- بیل اسکارگارد در فیلم آن 2017
پنسیلوانیا
3- رالف فینز در فیلم هری پاتر و جام آتش 2005
لرد ولدمورت
4- Marty Feldman در Frankenstein Young در فیلم جوانی فرانکشتین1974
ایگور
5-ریچارد بریک در فیلم بازی تاج و تخت 2011
پادشاه شب
 
 
6- بانی آرونز در فیلم راهبه 2018
7- پاتریک ویلسون در فیلم موذی 2010
دیو
8- برد دوریف و اد گیل در نمایش کودک 1988
چاک
9- لیندا بلر در نقش رگان مک‌نیل فیلم جن گیر
رگان
10- جک نیکلسون در فیلم درخشش The Shining 1980
جک تورنس
 
 
11- الن ساندویز در فیلم مرده شیطانی The Evil Dead 1981
چریل
12- اسکات H. رینیگر در فیلم سپیده دم مردگان 1978
راجر
13- رابرت بلیک در فیلم بزرگراه گمشده 1997
مرد رمز و راز
14- ماکس شرک در فیلم نوسفراتو 1922
گراف اورلوک
15-النا آنایا در فیلم ون هلسینگ 2004
Aleera
 
 
16- Chloe Grace Moretz در فیلم کری 2013
کری
17- لون چانی در فیلم فانتوم اپرا 1925
فانتوم
18- بلا لوگوسی در فیلم دراکولا 1931
دراکولا
19- Eiza González در سریال پاندمیونیوم  From Dusk Till Dawn: The Series 2014
Santánico Pandemonium
20- دیوید چیس در فیلم حلقه 2002
سامارا
 
 
21- داگ بردلی در فیلم هلایزر 1987
پینهد
22- رابرت انگلوند در فیلم کابوس در خیابان الم 1984
فرد کروگر
23- بانی آرونز در Mulholland Drive فیلم جاده مالهلند 2001
بوم
24- یان هولم در ارباب حلقه ها: یاران حلقه 2001
بیلبو
25- آنتونی هاپکینز در فیلم سکوت بره ها 1991
هانیبال
 
 
26- تام هاردی در فیلم زهر 2018
زهر
27- آنتونی پرکینز در فیلم روانی 1960
نورمن بیتس
28- جاناتان برک در فیلم مترسک های ترسناک Jeepers Creepers 2001
مترسک
29- بت دیویس در فیلم چه اتفاقی برای بیبی جین افتاد؟ 1962
بچه جین هادسون
30- تاکاکو فوجی در فیلم کینه 2004
کایاکو
 
 
31 هیت لجر در فیلم Dark Knight 2008
جوکر
32- سید هایگ به عنوان کاپیتان اسپاولینگ بازی می کند
کاپیتان Spaulding
33- اندی سرکیس در هابیت: فیلم یک سفر غیرمنتظره 2012
گلوم
34- جان فرانکلین در فیلم کودکان ذرت 1984
آیزاک
35- مایکل کیتون در فیلم سوسک 1988
Betelgeuse

نظرات

در ادامه بخوانید...