نقد فیلم سرزمین عشایر برنده بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی گلدن گلوب 2021

فیلم سرزمین عشایر


فیلم سرزمین عشایر را نمی توان نادیده گرفت. نه منتقدان و نه تماشاگران. سال 2020 از نظر اکران و سینمای جدی آنقدر ضعیف بود که هر فیلمی به وزن  خود با طلا می ارزد. علاوه بر این ، وقتی این فیلم در ونیز جوایز طلا دریافت کرد. فکر می کنم نامزدهای اسکار بی شماری پیش روی اوست.(برنده بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی گلدن گلوب 2021: عشایر (با عنوان اصلی Nomadland))  

 

نقد فیلم  سرزمین عشایر  

 یک طرح دایره ای و نه یک طرح خطی در فیلم دریافت کنید

کارگردان چینی کلوئی ژائو یک فیلم جاده ای کلاسیک را در خاک آمریکا فیلمبرداری کرد. چرا کلاسیک؟  همه نشانه ها در فیلم هستند: جاده ، استعاره ای از مسیر رسیدن به زمان حال ، برخوردهای غیر منتظره ، دشواری های معتدل ، وسعت بی پایان ، مناظر خیره کننده. این قاره آمریکا است که زمینه مناسبی است و تاریخ مناسبی برای این امر دارد.

 

سرزمین فرصت های بزرگ ، سرزمین مهاجران ، سرزمین ماجراجویان شجاع ، آمریکا همیشه با عاشقانه های گستاخانه وحشی خود را جذب کرده است. فرهنگ زندگی روی چرخ ، تریلر ، وانت ، کمون جاده ای بخشی از ذهنیت آمریکایی شده است. این کشور همیشه پر از تضاد بوده است و از یک طرف ، کیش املاک و مستغلات و کلبه های بزرگ. خانه شخصی با باربیکیو حیاط خانه ، مهمانی های آخر هفته محله ، بچه هایی که در پیاده رو  دوچرخه سواری می کنند ، شیر و روزنامه صبح ها درب منزل.

 

فرانسیس مک دورمند

داستان فیلم سرزمین عشایر 

"فرن" تنها و بیکار تصمیم گرفت که هیچ چیز دیگری او را در همان مکان نگه ندارد. شوهر درگذشته ، فرزندی ندارد و کارخانه تعطیل بود. زندگی در خانه گران است اما کاری وجود ندارد. و  روح او همیشه مثل بقیه نبود. یک روح آزاد یا چیزی دیگر ، در قضاوت ها او مستقیم و در خواسته هایش صادقانه است.

 

در ادامه راه دشواری ، تغییر کار و مشکلات زندگی جاده ای است.  فرن همه چیز را تحمل می کندو احساس خوبی دارد. او به جهان اطراف می اندیشد و اصلی ترین چیزی را که به خاطر آن راهی جاده شده است ، بدست می آورد - امید به زندگی جدید. وقتی در راه با افراد شگفت انگیزی روبرو می شود ، درست مثل تنها ها ، که زندگی آنها را در گوشه و کنار پراکنده کرده است. غریبه ها در هر کاری که می توانند به او کمک می کنند ، به او گوش می دهند و او به آنها کمک می کند. هیچ فاجعه ای وجود ندارد که یک شخص تحمل آن را نداشته باشد. مهم است که بخواهید و جسور باشید. سپس همه چیز واقعاً ساده می شود. همه را در فیلم دریافت کنید.


این فیلم دارای فیلمبرداری شگفت انگیزی است و احساس خوبی دارد. جوشوا جیمز ریچاردز که پیش از این مهارت خود را در فیلم سرزمین خدا نشان داده است ، همه شانس دریافت جایزه را دارد. چشم اندازهای کویر با غروب های قرمز آن ، امواج کف آلود اقیانوس ، زمین های بایر پوشیده از برف ، جاده ای که به افق بی پایان می رود ، چهره های چروکیده و زیبای عشایر مدرن از طریق دوربین او هر آنچه فیلمسازان و قهرمانانشان می خواستند منتقل می کند . کلمات با دیدن چنین آسمانی زائد هستند.

 

فرانسیس مک دورمند

 

فرانسیس مک دورمند ، بازیگر زن خشن ، جنجالی و افسانه ای است. او خودش مانند یک عشایر بدوی است. چنین چهره هایی باید در سنگ تراشیده شوند. به نظر می رسد نامزدهای دیگری برای این نقش وجود نداشته است. یک نگاه پرسشگر آرام ، بدن قوی ، چین خوردن لب ، فرصتی برای پشیمانی برای قهرمان ایجاد نمی کند و هر احساس خوبی را با بازی فرانسیس مک دورمند در فیلم دریافت کنید.

 

او به اندازه صخره محکم است ، به اندازه دریا ، به اندازه شب بیابانی آرام است.او از خودش فرار نمی کند - به ملاقات می رود. مک دورمند از معدود بازیگران زن غربی است که می تواند همه چیز را بدون حرف و حرکات غیرضروری بازی کند. دریافت اسکار سوم البته بعید به نظر می رسد که وی برای این فیلم دریافت کند اما مطمئناً لیاقت فیلمبرداری بی نقص او را دارد.این تمام چیزی است که می خواستم بگویم. در واقع ، فیلم بسیار ساده است و  احساس خوبی دارد و این در شرایطی است که باید باشد.

 

کاروان


فیلم سرزمین عشایر تصویری از افرادی است که مانند اولین مهاجران ، شیوه زندگی خود را در حرکت و جابجایی مداوم می یابند. این نیازهای شخصی آنها نیست که آنها را مجبور می کند که به این روش عمل کنند ، بلکه شرایط خارجی زندگی است که آنها را مجبور به زندگی می کند. جاده یک مدل معمولی از آزمون است که با عبور از آن ، هر قهرمان چیزی را برای خودش می فهمد. اما ، در عین حال ، در فیلم سرزمین عشایر می توان این شی را با مدلی برابر دانست که اعتراض شخصیت هایی را نشان می دهد که آماده تحمل شیوه زندگی ارائه شده به آنها نیستند.

 

و به نظر من ، فیلم کلوئی ژائو ، بدون ادعا و هیچ دروغی ، واقعیتی را نشان می دهد که او سعی دارد آن را به بیننده منتقل کند. این یک فیلم بسیار زیبا است ، که نه تنها توسط فرانسیس مک دورماند بی نظیر ، بلکه توسط همه افراد واقعی (عشایر) که در این فیلم نقش دارند ، بازی می شود.

 

می توانید بلافاصله سعی کنید از این پیش بینی شروع کنید که فیلم سرزمین عشایر نامزد اسکار آینده است. انتظار زیادی نیست ، رقبا کم هستند. مسئله انطباق فوراً از بین می رود. بگذارید بسیاری از مشکلات اجتماعی در ایالات متحده وجود داشته باشد ، همیشه دلیلی برای حمایت و اطمینان وجود دارد که همه این مشکلات قابل حل است.

 

فرانسیس مک دورمند

 

در اینجا جاده نه تنها نقش بی زمانی را بازی می کند (به این معنی که گذشته ، حال و آینده یکی شده اند) ، بلکه نقش بی بعد را نیز ایفا می کند. جاده های شهر ، بزرگراه ها ، مناطق کویری - و هیچ یک از اینها پایان ندارد ، همه آنها با هم ادغام شده اند ، گویی که چنین سرنوشت پیشگویی و در عین حال متنوع انسانی را تشکیل می دهند. و این به دلیل روشی است که ژائو به زیبایی از ترکیب حلقه در روایت استفاده می کند و فصول را مبنا قرار می دهد: از زمستان به زمستان ، از سرما به سرما. برای همه ما ، چیزی تغییر می کند ، مستقر می شود ، اما زندگی در یک چرخه متفاوت و بی پایان ادامه می یابد. او می تواند بی رحم باشد ، اما باید به یاد داشته باشیم که هر یک از ما در این دنیا راه خود را داریم و وقتی حمایت آن را احساس کنیم ، مسیری را نیز خواهیم یافت که لزوماً به هدفی منجر نمی شود ، اما این مسیر خواهد بود.

 

فیلم سرزمین عشایر


عشایر فیلمی درباره یک کشور بزرگ و در یک کشور بزرگ است. هرچه از شهرهای بزرگ دورتر باشید و هرچه به بازنشستگی نزدیک تر شوید ، آشفتگی بیشتری بر شما تأثیر می گذارد. خواه تعطیلی یک کارخانه در یک شهر کوچک باشد یا یک بحران مالی در سراسر کشور.

 

اگرچه قابل ذکر است که جوانان بعضی اوقات زندگی را در تمدن و طبق قوانین آن رها می کنند اما واضح است که تماشای هیپی های سالم و جوان از کمون یک چیز است ، اما اگر عشایر بالای 60 سال باشندیک موضوع دیگر! شخصیت اصلی فرن وقتی که دیگر کار دائمی وجود ندارد ، همانطور که عزیزترین شخص در نزدیکی او نیست ، او را در شرایط دشواری قرار می دهد.او در خانه متحرک خود به جاده می رود و به سفری می رود که به نظر می رسد در نگاه اول به دنبال مکان بهتر ، کار است.و در حالی که سرگردان است ، با همان عشایر ، افراد 60-70 ساله ملاقات می کند ، که به دلایل مختلف زندگی در جاده را انتخاب کرده اند.

 

جالب است که آنها را تماشا کنید ، به هر حال ، چنین زندگی یک علامت خاص برجای می گذارد ، به خصوص اگر شما یک فرد بالای 60 سال باشید: اقدامات آنها منطقی است ، همه چیز توسط مفید بودن آنها ارزیابی می شود ، مطلوب است که بتوانید چرخ را عوض کنید و.....  همه این ها احساس خوبی دارد در فیلم دریافت کنید.


البته از یک طرف کلوئی ژائو با نگاه غیر بومی به آمریکا نگاه می کند. او قادر است حقیقت را بسیار مثبت تر و صادقانه تر از کسانی که در مورد این حقیقت غوغا می کنند ، متوجه شود. از طرف دیگر ، هیچ کس موانع چنین سفری را برطرف نکرده است و فیلم سرزمین عشایر خود بیش از اینکه یک واقعیت اجباری باشد ، به عنوان یک افسانه دیده می شود. پیش  ما یک افسانه وجود دارد ، البته حتی از نظر ظاهری زیبا ترین نیست ، اما با یک پایان خوش و آزاد.

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید