فیلم خوب چی دیدی؟ نقد فیلم مرگ آقای لازارسکو

#فیلم#فیلم خوب#نقد فیلم

مرگ آقای لازارسکو

فیلم خوب مرگ آقای لازارسکو یک حماسه افسانه ای نیز هست: عبور انسان از این زمین به نام دانته رموس لازارسکو ، که حتی قبل از مرگ ، عبور خود را از میان محافل بیرونی جهنم می بیند. آقای لازارسکو یک بازنده کاملاً ناچیز است ، اما آیا یونانی ها معتقد نبودند که خدایان غالباً خود را فقط در چنین چهره ای مبدل می کنند؟ رومولوس رم را بنیان نهاد و به زندگی پس از زندگی جسمی منتقل شد ، اما برادرش رموس چه شد؟ عیسی لازاروس را از مردگان زنده کرد ، اما سرانجام لازاروس درگذشت. عیسی هم. 

 

نقد فیلم  فیلم مرگ آقای لازارسکو

داستان فیلم مرگ آقای لازارسکو

این فیلم شرح شخصی آقای لازارسکو است. آخرین شام او دو قرص است که با یک لیوان مشروبات الکلی ارزان قیمت خورده می شود. همراهان او سه گربه گوشتی او هستند.

یک فیلم خوب در مورد سفر مرگ: نام قهرمان داستان دانته لازارسکو هم حاوی نکاتی از سفر آینده در محافل جهنم بیمارستان است و هم کنایه از دوزخ و برزخ قریب الوقوع. در فیلم دو راهنمای وی ویرژیل (پرستار) و فرشته اش(آنجل) وجود دارد (این نام آخرین پزشکی است که آقای لازارسکو زیر چاقوی جراحی او می میرد).

در سال 2007 ، برای اولین بار در تاریخ ، فیلم رومانیایی "4 ماه ، 3 هفته و 2 روز" جایزه اصلی فیلم کن را بدست آورد. آن زمان بود که آنها واقعاً درباره موج رومانی شروع به صحبت کردند. این فیلم فیلم بسیار خوبی بود ، اما این پیروزی از بسیاری جهات نه تنها به فیلم بسیار خوب ، بلکه به فیلم درخشان "مرگ آقای لازارسکو" ادای احترام است. در سال 2006 ، کمیته کن با ارسال شاهکار کریستی پویو فقط به دومین مسابقه مهم "نگاه ویژه" اشتباه بزرگی مرتکب شد. در آنجا فیلم رومانی برنده شد ، اما برای بسیاری از فیلمسازان کن مشخص شد که چنین فیلمی قرار است در اولین نقش های اصلی باشد ، بنابراین پیروزی "4 ماه ..." را می توان تا حدی بازگشت بدهی به سینمای رومانی دانست.

 

چرا فیلم "مرگ آقای لازارسکو" اینقدر خوب است؟

مرگ آقای لازارسکو

بیایید با جزئیات فنی شروع کنیم. این اولین تصویر از موج جدید رومانی برخی از استانداردهای اساسی را برای این جهت تعیین کرده است. استانداردها چیست؟ دوربین دستی (وقتی به نظر می رسد اپراتور خودش نمی داند قهرمان در ثانیه بعد چه کاری انجام می دهد) ، تدوین غیرمعمول ، پایان های عجیب و غریب (وقتی به نظر می رسد فیلم بدون پایان مانده است) و غیره همه اینها به یاد Dogma دانمارکی می افتد (زمانی که اسکاندیناوی ها ، به رهبری لارس فون تریر ، استانداردهای مشابهی را در اواسط دهه 90 تعیین کردند).

 

به هر حال ، صحبت از یک دوربین دستی است. مجری این فیلم توسط کریستی پووو (مانند فیلم "4 ماه و 3 هفته و 2 روز") اولگ موتو مولداوی بود. او زندگی نامه جالبی دارد. اولگ به زبان روسی عالی صحبت می کند (که البته تعجب آور نیست ، با توجه به اینکه در اتحاد جماهیر شوروی متولد و بزرگ شده است). در ابتدا او قصد داشت وارد VGIK شود ، اما نشد و به بخارست رفت. سینمای رومانی چند دهه پیش در حیاط پشتی اروپا بود. و اکنون این چنین اتفاقی افتاد ، VGIKovets شکست خورده به یکی از بهترین اپراتورهای قاره اروپا تبدیل شد.

 

مرگ آقای لازارسکو

 

یک فیلم خوب کاملا رادیکال. تقریباً سه ساعت برای تماشای حرکات یک پیرمرد نه چندان خوشایند. اما از دست دادن حتی یک لحظه غیرممکن است ، گرچه من معمولاً در مورد فیلم های مشابه اروپایی درباره افراد بیمار شک دارم. فوراً متحیر می شوید. چگونه یک کارگردان به این تأثیر می رسد؟ کریستی پویو از همان ابتدا معیارهای بالایی را تعیین کرد و شخصیت خود را "دانته" نامگذاری کرد و نام خانوادگی او را لازارسکو گذاشت. یعنی کارگردان می خواهد به استانداردهای بالای فیلم "مسیحی" برسد. همچنین اشاره های مستقیمی به داستان لئو تولستوی با عنوان مرگ ایوان ایلیچ وجود دارد. کریستی پووو به بالاترین استانداردها اعتماد کرد و توانست نه مبتذل ، بلکه موضوع را توسعه دهد و آن را به شکلی درخشان توسعه دهد.مرگ آقای لازارسکو مانند نقاشی بزرگ مسیحی است.

 

پیرمردی فوق العاده ناخوشایند تقاضای کمک می کند و هیچ کس کمک به او را رد نمی کند. اما هیچ کس واقعاً کمک نمی کند.

 

کارگردان راه آسان را طی نمی کند. مثلاً چگونه در روسیه فیلمبرداری شود؟ آمبولانس نیامد ، همسایگان فرستادند ، عابران را دزدیدند یا کشته شدند. کریستی پووو با ظرافت بیشتری عمل می کند. به نظر می رسد همه کسانی که پیرمرد با آنها تماس می گیرد افراد بهتری نسبت به شخصیت اصلی او هستند. اما در عین حال ، هیچ کس نمی خواهد بیشتر از آنچه نجابت یا وظایف شغلی لازم دارد ، به پیرمرد وقت و توجه بدهد. این فیلم درباره عشق به همسایه است.

 

مرگ آقای لازارسکو
فيلمی درباره مرگ نمی تواند بدون علائم و نشانه هايی باشد كه فرهنگ اروپا به لطف مسيح با آن سخاوتمندانه پراكنده شده است. بنابراین اینجاست: نام قهرمان داستان دانته لازارسکو هم حاوی نکاتی از سفر آینده در محافل جهنم بیمارستان است و هم کنایه از قیام قریب الوقوع. در فیلم و راهنمای وی ویرژیل (پرستار) و فرشته اش وجود دارد (این نام آخرین پزشکی است که آقای لازارسکو زیر چاقوی جراحی او می میرد).

 

مرگ در فیلم بی پایان است ، مانند سفر بی پایان دانته در جهان زیرین. چهار بیمارستان مانند چهار حلقه جهنم است. در اولی ، آقای لازارسکو که هنوز سرحال است ، با دکتر درگیر می شود. در مرحله دوم ، این بیماری به تدریج ذهن او را از بین می برد. سپس حلقه سوم ، جایی که او فقط کلمات ناسازگار را غرغر می کند ، ظاهر انسانی خود را از دست می دهد. و سرانجام ، حلقه چهارم ، هنگامی که او ساکت ، اما هنوز زنده است ، در یک کفن پوشیده شده و به دستان یک فرشته منتقل می شود. شخصیت زدایی به پایان رسیده است - سه حلقه اول با صدای شکننده و شفاف مانند آینه هستند و فقط در چهارم ، جایی که آقای لازارسکو می میرد ، در دنیای دیگر ساکت است.

 

مرگ آقای لازارسکو

در آخرین بیمارستان دو زن را می بینیم که بدن برهنه او را آماده می کنند و او را در یک ملافه می پیچند. آقای لازارسکو که تقریباً درگذشته است ، برای یک عمل جراحی آماده می شود که به احتمال زیاد هرگز انجام نخواهد شد. ویرژیل آماده کننده قصد دارد  آقای لازارسکو را به "آن طرف" ، جایی که دکتر آنجل منتظر ورود او است ، برساند.

پیرمرد هرگز در قاب نمرد ، و به احتمال زیاد او چند ثانیه بعد ، وقتی نوشته های سفید از صفحه سیاه بالا می خزد ، درگذشته است. مرگ آقای لازارسکو (با تشکر از کارگردان) همچنان یک معما باقی می ماند.

 

شما نظری نداری؟

برای ثبت نظر لطفا وارد شوید