اغلب اتفاق می افتد فیلم هایی که منتقدان درباره آنها صحبت می کنند ، احساسات متناقضی را در روح مخاطب می گذارد. علاوه بر این ، بیننده اعتراف می کند که با نگاهی به چنین شاهکار سینما ، برای بار دوم حاضر به دیدن آن نیست. دلیل این اختلافات بین منتقد فیلم و بیننده فیلم چیست؟ در واقع ، بسیاری از افراد عادی این موضوع را انکار نمی کنند که فیلم هایی که در ادامه مورد بحث قرار می گیرد ، با کیفیت عالی ساخته شده است ، باعث ایجاد احساسات قوی می شود و به طور کلی موضوعات مهمی را مطرح می کند. اما به هر دلیلی ، به هر حال ، این فیلم ها مهجور مانده و به دور از مکان های برتر در لیست فیلم خوب است . بیایید بفهمیم که چرا این اتفاق افتاد؟
فیلم مرثیه ای برای یک رویا ارزش تماشا دارد فقط یک دلیل آن می تواند جرد لتو خوش تیپ باشد که در آن بازی کرده است. با این حال فیلم مرثیه ای برای یک رویا در لیست فیلم های مهجور آماده است. فیلم چیزی بیش از خوش بینی و تأییدکننده زندگی است: زندگی عادی افراد عادی با رویاها ، آرزوها ، کار ، نگرانی هایشان ... سارا در آرزوی حضور در یک برنامه تلویزیونی است ، پسرش و دوستش می خواهند ثروتمند شوند ، دخترشان آرزو می کند که یک فروشگاه مد را باز کند ...
اما همه چیز در یک لحظه تغییر می کند ، و حتی نمی خواهم نهایی را به خاطر بسپارم: رویاهای یک زندگی خوب در مورد واقعیت سخت کوچک است. برخی از قهرمانان برای بدست آوردن دوز بعدی مجبور هستند بدن خود را بفروشند ، برخی دیگر دیوانه می شوند ، برخی دیگر به آرامی اما مطمئناً منجر به سمت مرگ می روند ...
بسیاری از بینندگان اعتراف می کنند که پس از تماشای "مرثیه ای برای یک رویا ..." در روحشان افسردگی رسوب کرده و باقی مانده است. چرا مردم معمولاً فیلم تماشا می کنند؟ تا منتظر یک پایان شاد باشند؟ و در این تصویر حتی هیچ اشاره ای به پایانی شاد وجود ندارد. در مقابل ، خالقان به وضوح و با جزئیات توضیح می دهند که چگونه روح ها در پرتگاه فرو می روند. فیلم قوی است؟ آری. اما فقط تعداد معدودی جرات دارند آن را دوباره تماشا کنند.
این فیلم پایان خوشی دارد ، فیلمنامه خوبی دارد ، یک بازیگر خوب و سؤالاتی که پاسخ داده شده است ، و صحنه های واقع گرایانه ... به نظر می رسد که شما شکایتی نخواهید کرد. با این حال ، همه بینندگان حاضر به دیدن تصویر چگونگی بردگی یک مرد ، در نهایت با خانواده او را ندارند.
چه چیزی اشتباه پیش رفت؟ بینندگان می گویند که این فیلم عالی ظاهر شد ، اما آنها جرات نمی کنند صحنه های واقعی خشونت را دوباره تماشا کنند.
اعتقاد بر این است که بسیاری از بینندگان به دلیل این واقعیت که در ابتدا از صدای کم فرکانس ، شبیه به صدای یک زلزله استفاده شده ، از تماشای این فیلم امتناع می ورزند و پس از آن افراد دچار سردرد ، حالت تهوع و احساس اضطراب می شوند. با این حال ، گاسپارد نوئه روی این موزیک متن حساب کرد.
با این حال ، بسیاری که با هیجان مقابله کردند و جرات تماشای تصویر را تا انتها داشتند ، پشیمان شدند که این کار را کردند. به یاد بیاورید که شخصیت اصلی تصویر به دنبال مردی است که به همسرش تجاوز شده است. دقیقاً همین بازی که توسط مونیکا بلوچی بازی شد و هنوز هم متهم به جرات جسارت برای ستاره شدن در چنین صحنه ظالمانه است.
این فیلم در جشنواره فیلم کن به نمایش در آمد ، اما بیش از 200 نفر بلافاصله از اتاق خارج شدند ، برخی حتی به مراقبت پزشکی نیز احتیاج داشتند و در صحنه تجاوز و قتل ، چندین تماشاگر غش کردند. حتی پلیس ها شوکه شدند. اما مردم حتی تحت تأثیر ظلم این جنایت قرار نگرفتند.
باز هم با این واقعیت بحث نخواهیم کرد که فیلم خوب شده است. داستان جالب کوهنوردی که به دام افتاد و به دلیل اینکه دست وی توسط یک سنگ عظیم گرفتار شده بود مجبور شد 6 روز را در آن حالت بگذراند. بازیگری عالی با بازی جیمز فرانکو.
اما هضم فیلم هنوز هم برای بینندگان دشوار بود و هست. در واقع ، برای بیرون آمدن ، قهرمان مجبور شد دست خود را قطع کند. این صحنه بسیار طبیعی نمایش داده می شود: یک مرد بی پروا ، بریدن تاندون ها پشت سر هم ، دریایی از خون ... افراد زیادی وجود ندارند که بخواهند این صحنه را دوباره و یا برای اولین بار ببینند.
همانطور که قبلاً نیز گفته شد ، بینندگان علی رغم حتی سخت ترین سناریو ، همیشه منتظر یک پایان خوشحال کننده هستند. و حتی اگرپایان انگونه نیست ، آنها هنوز هم اعتقاد دارند که قهرمانان در آینده پایان خوبی دارد. در غیر این صورت ، اگر در زندگی عادی به اندازه کافی ظلم وجود دارد چرا فیلم تماشا می کنیم؟ اما تهیه کنندگان همیشه آماده نیستند که هواداران خود را خوشحال کنند و به آنها بهترین امید را بدهند. فیلم پسری با پیژامه راه راه فقط یکی از این فیلم هاست.
فیلم پسری با پیژامه راه راه ، داستانی است در مورد دوستی دو پسر ، با وجود اینکه ارتباط آنها در اصل غیرممکن است. یکی از آنها فرزند فرمانده نازی ها و دیگری زندانی اردوگاه کار اجباری است که بین آنها سیم خاردار قرار دارد. مهم نیست که چقدر تأسف آور به نظر برسد اما مسئله این است که فقط شر پیروز می شود.
واقعیت وحشتناک : به همین دلیل است که بینندگان کفش های مرد مرده را دوست ندارند. داستان فیلم ساده است: ریچارد از یک شهر استانی به مدت 8 سال در ارتش خدمت می کرد و وقتی به خانه بازگشت ، فهمید که برادر عقب مانده ذهنی اش با فروشندگان مواد مخدر در تماس است. اکنون شخصیت اصلی رویای یک چیز را می بیند . انتقام جوئی ترسناک.
و آن طرف اشتباه زندگی عادی ، که واقعاً در فیلم نشان داده شد ، باعث ترساندن مخاطب شد. بسیاری از بینندگان بعید است که بخواهند دوباره به این دنیا شیرجه بزنند.
دشوار است که این فیلم را کسل کننده بدانیم. در مقابل ، بسیاری از بینندگان اعتراف می کنند که بدون درنگ از ابتدا تا انتها ، فیلم باید درباره کوین صحبت کنیم را تماشا کردند. این طرح جالب است: اوا ، با بازی تیلدا سوینتون ، که جاه طلبی های شغلی خود را کنار می گذارد ، خود را وقف بزرگ کردن پسرش می کند. اما روابط نزدیکان به ویژه نتیجه ای حاصل نکرده و کودک به عنوان یک نوجوان غیر قابل پیش بینی می شود.
با این حال ، همه تصمیم به تجدید نظر در این فیلم نخواهند گرفت. بسیار سخت است که بپذیریم والدین ، که اغلب خواهان چیزهای خوب برای فرزندان خود هستند ، همیشه روشهای صحیح آموزش را انتخاب نمی کنند. حتی بیشتر ، این روش ها گاهی اوقات به کودک آسیب می رسانند.
این واقعاً فیلم نیست. یعنی این یک فیلم است ، اما در ژانر انیمه ساخته شده است. و چنین فیلم هایی معمولاً مثبت و بدون عارضه هستند. اما "مدفن کرمهایشب تاب" ژاپنی یک استثناست. این طرح همچنین برای یک فیلم انیمیشن غیر معمول است: پسر و خواهرش ستسوکو در طول جنگ جهانی دوم زندگی می کنند و والدین خود را از دست می دهند. این نوجوان با فوریت بالغ شدن ، مسئولیت سرنوشت شخص خودش را به عهده می گیرد و سعی می کند در دنیایی زندگی کند که همه چیز با جنگ از بین می رود.
واقعیت ظالمانه چنان تصور ظالمانه ای به جا می گذارد که حتی بزرگسالان نیز آماده مواجهه با آن نیستند. کمتر کسی می خواهد لحظه هایی را که فرزندان یک یتیم شده پیدا می کنند ، دوباره زنده کنند.
فیلمی دیگر که بینندگان با یک نفس تماشا کردند. یک نقشه جالب ، تیراندازی با کیفیت بالا (که فقط ارزش یک مبارزه سه دقیقه ای ، شات در یک قاب) دارد ، بازیگران با استعداد. داستان فیلم این است: درباره دائه سو ،توسط افراد ناشناس ربوده می شود و او را به اتاقی می فرستند که اصلاً منبع نوری در آن وجود ندارد و او 15 سال در آنجا زندانی است.
فیلمنامه جالب است ، اما پایان خیلی ناامیدکننده است. از این گذشته ، بیشتر بینندگان نمی فهمیدند چرا لازم است شخصیت اصلی را در یک بازی عجیب وارد کنید که وی با دخترش وارد یک درام عشقی شود.
مقاله را دوست داشتید؟ با گذاشتن نظر از ما پشتیبانی کنید.