سریال علمی تخیلی آلمانی Dark تاریکی محصول شبکه Netflix است. سریال تاریکی حداقل 36 شخصیت دارد که یا با هم فامیل هستند یا به نوعی با هم در ارتباط هستند. در این مقاله به معرفی شخصیت ها، ارتباط آن ها و داستان دارک میپردازیم.
خطر لو رفتن داستان فیلم در ادامه وجود دارد. بهتر است حداقل تا انتهای فصل دو را دیده باشید. لطفا توجه داشته باشید اسامی شخصیت ها ترجمه نشده چون داستان به اندازه کافی گیج کننده است.سریال دارک یکی از بهترین سریال های خارجی است.
Dark درباره سفر در زمان است. Noah اولین شخصیت منفی داستان بدنبال ساخت ماشین زمان است. Noah برای آزمایش ماشین زمان از کودکان استفاده می کند. کودکان در هنگام انجام آزمایشات کشته می شوند. سریال با داستان اولین کودک شروع می شود. به نظر Erik Obendorf اولین کودک ربوده شده است ولی در قسمت های بعدی مشخص می شود که قبلا نیز این اتفاق افتاده است.
سریال تاریکی در 3 زمان اصلی سال های 1953، 1968 و 2019 اتفاق می افتد. چرخه 33 ساله ای که به گفته شخصیت ها دائم درحال تکرار است. داستان در 3 زمان فرعی 1888، 1921 و 2052 نیز دنبال می شود.در ادامه به نقد سریال دارک ، بررسی سریال دارک می پردازیم.
نقد سریال دارک ، بررسی سریال دارک
آلبرت اینشتین:
the dividing line between past, present, and future is an illusion
تفاوت میان گذشته، حال و آینده توهمی بیش نیست.
Michael Kahnwald بعد از نوشتن نامه خداحافظی خود را دار می زند، این موضوع برای پسرش Jonas Kahnwald بسیار سخت و سنگین است و او را راهی تیمارستان می کند. 6 ماه از خودکشی Michael گذشته و Jonas به مدرسه باز میگردد.
Erik در ابتدای سریال ناپدیده شده است. او در سال 2019 دزدیده شده و به سال 1986 منتقل میشود. Erik درحین آزمایش اولین نسخه ماشین زمان Noah کشته شده و جسد او به سال 1953 منتقل می شود.
داستان ادامه پیدا می کند تا اینبار Michael ناپدید می شود، پدر Michael به هر دری میزند تا پسرش را پیدا کند ولی داستان پیچیده تر می شود، Michael بدون هیچ اثری ناپدیده شده است.
Mikkel پسر Ulrich و Katharina است که در اولین اپیزود ربوده می شود. او به سال 1986 رفته و در همان جا گیر می افتد. او توسط پرستار Ines به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. وقتی بزرگ می شود اسم خود را به Michael تغییر می دهد و با Hannah ازدواج می کند. Mikkel در نهایت پدر Jonas می شود.
Ulrich پدر Michael است، او در سال 2019 یک مرد میان سال است و با Hannah Kahnwald به همسر خود Katharina Nielsen خیانت می کند، در فلش بک هایی در فصل یک گذشته Ulrich در سال 1986 نیز نمایش داده می شود. در نهایت او دروازه را پیدا می کند و به دنبال Michael به سال 1953 می رود. اون در سال 1953 به جرم قتل کودکان به زندان می افتد تا سال 1986 که پیرمردی شده است.
Jonas شخصیت اصلی داستان سریال دارک است، از ابتدا در تمامی داستان ها نقش دارد و او سفر در زمان را شروع می کند، Jonas مسن تر با ظاهری عجیب به صورت غریبه در داستان ها شرکت می کند و در نهایت Jonas با چهره ای وحشتناک با نام Adam حضور پیدا می کند.
Hannah مادر Jonas است و در شهر ویندن کار و زندگی می کند. شغل او ماساژور است، در ادامه داستان زندگی Hannah در سال 1986 نمایش داده می شود. Hannah عاشق Ulrich است.
Ines Kahnwald پرستار و مادرخوانده Mikkel است، اولین بار در سال 2019 با Ines مسن آشنا می شویم. او در سال 1986 در بیمارستان شهر ویندن کار می کند و در سال 1953 او دختر جوانی است.
Katharina همسر Urlich، مادر Mikkel، Martha و Magnus است. او و Urlich از زمان دبیرستان عاشق هم هستند.
Martha تنها دختر Urlich و Katharina به همان دبیرستان Jonas می رود. او و Jonas عاشق هم هستند. در نهایت Jonas متوجه می شود Martha عمه اوست.
Magnus برادر Martha و Mikkel است. Magnus بزرگسال را در فصل دو خواهید دید.
Jana مادر Ulrich است و فامیل او ناشناخته است، در ابتدا او را در سال 2019 می بینیم. سپس زندگی او را در سال 1986 و در هنگام ربوده شدن Mads (برادر Ulrich) می بینیم. در سال 1953 با Ines Kahnwald دوست است.
Tronte همسر Jana و پدر Urlich و Mads است. او در کودکی به ویندن مهاجرت کرده است. او در سال 1986 به همسر خود خیانت می کند و با Claudia Tiedemann وارد رابطه می شود. Tronte در سال 2019 با مسافرت در زمان آشنا می شود.
Agnes مادر Tronte و مادربزرگ Urlich است. او در سال 1953 به ویندن مهاجرت کرده است.
Noah برادر Agnes است که به صورت کشیش در بیشتر صحنه ها و زمان ها حضور دارد. او به نظر جاودانه است و در تمامی سال ها 1953، 1986 و 2019 به شکل مردی میانسال حضور دارد. Noah درحال ساخت ماشین زمان است و در هنگام آزمایش Erik، Yasin و Mads را به کشتن می دهد. در نهایت ماشین زمان او تکمیل شده و Helge را صحیح و سالم به زمان درست می فرستد.
Claudia Tiedemann مدیر نیروگاه هسته ای، در مقابل Jonas/Adam قرار دارد و او هم سعی در ساختن ماشین زمان دارد. Claudia یکی از شخصیت های اصلی داستان است و تعداد زیادی سفر در زمان می کند. او به جادوگر سفید مشهور است.
Gretchen سگ Claudia است که در سال 1953 در غار های ویندن گم شده و در سال 1986 پیدا می شود. Claudia از همین موقع به اشکال غار ها و اتفاقات عجیب شک می کند.
Regina دختر Claudia است، پدر او مشخص نیست، او مالک هتل ویندن است، Claudia برای نجات او از سرطان به آینده سفر می کند. او با Boris/Aleksander ازدواج می کند و مادر Bartosz است.
Aleksander در سال 1986 در شرایط عجیبی به ویندن آمده است. در بدو ورود با Regina آشنا می شود و باهم ازدواج می کنند. اسم واقعی او Boris Niewald است. او رئیس نیروگاه هسته ای در سال 2019 است. Aleksander پدر Bartosz است.
Bartosz تنها فرزند Regina و Aleksander است. او در ابتدا با Martha دوست بود که بعدا با ورود Jonas رابطه آنها از هم پاشید.
Egon پدر Claudia و پدربزرگ Regina است. او افسر پلیس است. Egon همیشه درحال حل کردن پرونده بچه های گم شده است. در نهایت متوجه سفر در زمان می شود و به دست دخترش Claudia کشته می شود.
Doris همسر Egon و مادر Claudia است. Doris و Agnes عاشق هم هستند.
Tannhaus ساعت ساز است و مغازه کوچکی در ویندن در سال 1953 دارد. او نویسنده کتاب "سفر در زمان" است. او به Jonas و Claudia برای سفر در زمان و رسیدن به هدفشان کمک میکند.
Charlotte توسط ساعت ساز به فرزندخواندگی گرفته شده، او در سال 2019 افسر پلیس است. در پایان فصل 2 متوجه می شویم او فرزند Noah و Elisabeth است. یعنی او فرزند دختر خودش است. تناقض عجیبی که در سریال به عنوان داستان مرغ یا تخم مرغ نیز ذکر شده است.
Elisabeth دختر Charlotte و Peter Doppler است. او در سال 2019 کودک است و رهبر یک شورش در 2052 می شود. او کر و لال است. Elisabeth بعدا عاشق Noah شده و در نهایت از او صاحب فرزندی می شود. این فرزند همان Charlotte است که در زمان به 1986 منتقل شده و بعدا بزرگ می شود و خود Elisabeth را بدنیا می آورد تا چرخه بسته شود.
Franziska خواهر Elisabeth است و فرزند Charlotte و Peter است. در ابتدا با او در سال 2019 آشنا می شویم. او جوان و رمانتیک است و عاشق Magnus می شود. بعدا Franziska بزرگ شده و همراه Magnus برای Adam کار می کند.
Peter همسر Charlotte است. او روانشناس است. Peter احتمالا تنها شخصیت ای است که فقط به صورت بزرگسال در سال 2019 مشاهده شده است. او به صورت مخفیانه با Bernadette رابطه دارد.
Helge پدر Peter است، Urlich در کودکی به قصد کشتن به او حمله کرده و زخم روی صورت او نشان همین داستان است. Helge در سال 1953 کودک است و برای Claudia کار می کند تا بزرگ می شود.
Bernd پدر Helge و پدربزرگ Peter است.او موسس نیروگاه هسته ای در ویندن است. این نیروگاه مرکز سفرهای زمان، ذره خدا و باعث پیشرفت و توسعه شهر ویندن می باشد.
Greta مادر Helge است. در فصل یک او پیش Noah (کشیش) اعتراف می کند که شک دارد Bernd پدر Helge باشد.
Torben افسر پلیسی در سال 2019 در ویندن است، او زیر دست Urlich و Charlotte کار می کند. چشم او در یک صانحه نامشخص اسیب دیده. او به صورت مخفیانه برای Aleksander Tiedemann رئیس نیروگاه هسته ای کار می کند.
Bernadette خواهر Torben و در پارکینگ کامیون ها خارج از ویندن کار می کند.
Jürgen به صورت مخفی برای Aleksander رئیس نیروگاه هسته ای کار می کند. Erik پسر Jürgen در ابتدای داستان فصل یک ربوده شده است.
Bartosz در زمان نوجوانی به سال 1888 سفر کرده و در گذشته بزرگ شده است و در سال 1921 به دست Noah کشته می شود. در فصل سه به Bartosz به عنوان پدر Noah و Agnres نیز اشاره شده است.
Silja همسر Bartosz و دختر Hannah Kahnwald است. در فصل سه، Hannah با Egon Tiedemann رابطه داشته و در نهایت Silja متولد می شود.
فردریش نیچه
When you look into an abyss, the abyss also looks into you
اگر مدتی طولانی به ژرفنا بنگری، ژرفنا نیز به تو خواهد نگریست
در ادامه داستان فصل یک، نحوه ساخت تونل توسط Noah و Bartosz را میبینید، جایی که Noah تصمیم به قتل Bartosz میگیرد، البته چاره ای جز این کار نیست، با اینکه به نظر همه چیز انتخابی است ولی همه مجبور به انجام حلقه تکراری هستند که در آن گیر افتاده اند.
سریال dark فصل سوم
آرتور شوپنهاور
A man can do what he wants, but not want what he wants
انسان مختار است به خواسته هایش جامه ی عمل بپوشاند، اما تقدیر است که آن خواسته ها را انتخاب می کند.
در انتهای فصل دوم، آخرالزمان اتفاق می افتد ولی دنیا به پایان نمیرسد، انفجاری در نیروگاه هسته ای ویندن رخ داده که بیشتر شهر را نابود می کند و تقریبا همه شخصیت ها کشته می شود. در لحظه انفجار بزرگ Peter، Elisabeth، Claudia، Regina و Noah در پناهگاه هستند و جان سالم به در میبرند. از طرفی بچه ها و The Stranger نیز توسط ماشین زمان به سال 1888 فرستاده می شوند جایی که سوخت ماشین تمام شده و گیر می کنند.
داستان در فصل سه از حالت خطی تک دنیا خارج شده و ما با 3 دنیا همزمان سر و کار داریم، دنیای Adam/Jonas، دنیای Martha/Eva و دنیای Origin یا دنیای اصلی، دو دنیای Adam و Martha حاصل یک اشتباه در ماتریکس هستند، وقتی H.G. Tannhaus ساعت ساز تصمیم به ساخت اولین ماشین زمان در دنیای Origin می گیرد. در هنگام آزمایش ماشین زمان Tannhaus اشتباها دو دنیای جدید شکل میگیرد که هر کدام از دنیای اصلی جدا می شوند. دو دنیای جدا شده از Origin هیچ راهی به دنیای اصلی ندارند و شخصیت ها در زمان هایی دنیای خود و در نهایت با ساخت ماشین زمان کروی بین 2 دنیای ساخته شده حرکت می کنند. Adam و Eva سعی در حفظ دنیای خود دارند و هر کدام که عاشق آن یکی است نمی تواند جلوی پایان دنیای خود را بگیرد و در نهایت Adam تصمیم می گیرد هر 2 دنیا را پایان دهد تا شاید همه از این عذاب تکراری خلاص شوند.
در فصل سه، چند جهان وجود دارد. در یکی از این دنیا ها نسخه متفاوت از Martha وجود دارد. او بزرگ شده و تبدیل به Eva می شود. او نقطه مقابل Adam است.
در فصل سه، Jonas و Martha فرزندی دارند، این فرزند نامی ندارد و در دنیای دارک به او ناشناخته گفته می شود. ناشناخته به صورت کودک، بزرگسال و مسن به صورت همزمان دیده می شود و هر سه باهم همکاری می کنند.
دارک به طرز عجیبی دقیق است، تقریبا در هیچ جای سریال اشتباهی وجود ندارد، البته دارک نیز بدون اشتباه نیست و در یکی از صحنه ها ارتباط شخصیت ها اشتباه اورده شده ولی در کل سریال کم اشتباهی است، از نظر خط داستانی سریال بسیار پیچیده و عجیب است و در نوع خود بینظیر است. از نظر فیزیک سریال برپایه Multiverse یا فرضیه چندجهانی ساخته شده است، در سریال به Higgs boson یا بوزون هیگز یا ذره خدا اشاره می شود که به صورت تئوری در سال 1964 معرفی شد و در سال های 2011 تا 2013 کشف و در سال 2016 در مقالات علمی معرفی شد. در ساخت دارک به جزئیات زمانی بسیار دقت شده و اگر فرضیه سفر در زمان روزی به واقعیت بیانجامد عاقب دارک دور از انتظار نیست. در نهایت توجه داشته باشید دارک یک درام علمی-تخیلی است نه یک سریال مستند.
شهر ویندن واقعی است ولی محل فیلم برداری سریال نیست، سریال دارک در نزدیکی برلین فیلم برداری شده است.
در پایان فصل دوم سریال Dark وقتی Martha به دست Adam کشته می شود و دنیا به اخر میرسد چند واقعیت مختلف در یک دنیا به وجود می آید که هرکدام می توانند آینده جداگانه ای داشته باشند، اگر Jonas با Martha-2 برود، اگر Jonas کشته شود یا اگر Jonas با Adam به دنیای Martha-2 برود و در نهایت Marth-2 را نجات بدهد و به Origin برود. این 3 داستان را در فصل سه شاهد هستیم.
برای مثال اسلحه ای که Adam برای کشتن Martha استفاده می کند همان اسلحه ی Aleksander است که به دست Hannah رسیده است. گردنبد نیز مانند اسلحه دست به دست می شود و از Hannah به Martha میرسد.
وقتی Adam می بینید توان تحمل مشکلات را ندارد و هر کاری میکند چرخه تکرار می شود و او مجبور به کشتن Martha است و هیچ آینده ی روشنی برای دنیای او نیست تصمی میگیرد دنیا را پایان دهد ولی برای این کار هم توان لازم را ندارد، او فقط اشتباهات گذشته را تکرار می کند، Martha و Adam هرکدام در حلقه ی تکرار گیر افتاده اند تا بالاخره Claudia خبر از وجود دنیای اصلی یا Origin می دهد، اینبار Adam تصمیم میگیرد با کمک Jonas و Martha یکبار برای همیشه مشکل را حل کند، Jonas و Martha با استفاده از ماشین زمان کروی به زمان قبل آخرالزمان می روند و با استفاده از یک وقفه زمانی به دنیای Origin وارد می شوند، زمان ورود به Origin دقیقا مطابق با زمان ایجاد 2 دنیای متفاوت آنهاست، یعنی وقتی که H.G. Tannhaus ساعت ساز تصمیم میگیرد ماشین زمانی بسازد تا از کشته شدن پسر، عروس و نوه اش جلوگیری کند، Jonas و Martha با متوقف کردن مارک پسر ساعت ساز او را ادامه سفر منصرف می کنند و او هرگز تصادف نمی کند، یک تصمیم ساده که دنیای Jonas و Martha را از می پاشد و حلقه شکسته می شود.
در این داستان پیچیده سوال های زیادی مطرح شده که به بیشتر آنها پاسخ داده شده است ولی برخی پرسش ها نیز بی پاسخ ماندند؟
راز آسیب دیدن چشم Woller از اپیزود های اول سریال ادامه دارد، در فصل دو نزدیک بود که برملا شود ولی یک حادثه مانع بازگویی داستان او شد. Woller جهان اصلی نیز درحال بازگویی با قطع برق داستان را نیمه کار می گذارد و در نهایت این راز باقی می ماند.
Silja که در نهایت همسر Bartos می شود، در سنین نوجوانی با زخمی روی صورت ظاهر می شود. Hannah مادر Silja هیچ وقت توضیحی درباره زخم صورت او نمی دهد.
دارک داستان 4 خانوده Nielsen، Doppler، Kahnwald و Tiedemann است. که در زیر نسبت فامیلی همه مشخص شده است.
جهان Adam (جهان یک) که در فصل 1 و2 به صورت کامل به آن پرداخته می شود، اتفاقات در جهان Martha (جهان 2) دقیقا مشابه جهان Adam است ولی با کمی تغییر، به همین دلیل در فصل 3 به صورت خلاصه به بیشتر اتفاقات مهم ولی مشابه پرداخت شده است، برای مثال Urlich در جهان یک به زندان می افتد و تمام عمر خود را در زندان و تیمارستان سپری می کند، Katharina سعی در نجات او دارد ولی به دست مادر خود Helene Albers کشته می شود. در جهان دو Urlich به دست Helge کشته می شود. همه چیز در جهان Origin (جهان اصلی) متفاوت است، شخصیت های مربوط به جهان 1 و2 در Origin حضور ندارند ولی اتفاقات همچنان به نظر آشناست.
سریال دارک از سریال های تمام شده به حساب می آید.متاسفانه فصل 4 سریال دارک به صورت رسمی از Netflix کنسل شد و سریال در فصل 3 تمام می شود. پایان سریال دارک یکی از منحصر به فرد ترین خاتمه ها برای فیلم و سریال های سفر در زمان است.