چگونه یک مرد بی خانمان نابینا با لباس وایکینگ یکی از تأثیرگذارترین آهنگسازان قرن بیستم شد

در

لوئیس توماس هاردین

Moondog ، یک موسیقیدان نابینا و بی خانمان که لباسش شبیه وایکینگ ها بود ، در دهه 1960 در نیویورک آوانگارد بود. او مورد احترام موسیقیدانان مختلفی چون چارلی پارکر ، استیو ریچ و جانیس جوپلین قرار گرفت. او سازهای خود را از دور ریز های معمولی ساخته است ، با این وجود وی موفق به کشف رمز مخفی جهان ما شد و به تأثیرگذارترین آهنگساز قرن بیستم تبدیل شد. یک نوازنده بسیار عجیب و غریب ، غیر عادی و آهنگساز با استعداد لوئیس هاردین (Moondog) اکنون از والهالا(والْهالا. در اساطیر اسکاندیناوی، تالار طلایی کاخ اُدین در آسگارد) برای ما آواز می خواند و ما در حال گوش دادن هستیم.

لوئیس توماس هاردین در 26 مه 1916 در شهر کوچک آمریکایی مریسویل (کانزاس) متولد شد. در اوایل کودکی ، لوئیس کوچک به همراه پدرش سرخپوستان آراپاهو ، جایی که موعظه کلام خدا بود ، دیدار کرد. آهنگساز آینده با رهبر قبیله ، گاو زرد روی زانوی خود نشست . پسر موسیقی را دوست داشت ،موسیقی به راحتی او را مجذوب خود می کرد. پدرش لوئیس را به یک مدرسه موسیقی فرستاد .

 

لوئیس توماس هاردین
لوئیس توماس هاردین

 

 در مزرعه خانوادگی در هورلی (میسوری) بود که فاجعه ای رخ داد و لوئیس را برای همیشه در تاریکی فرو برد. او شانزده سال داشت که یک بمب دودزا در دستانش منفجر شد. در نتیجه یک مصدومیت جدی ، او به سختی زنده ماند و نابینا شد.

خواهر بزرگتر لوئیس ، روت ، سالهای بسیاری پس از حادثه ، هر روز برایش کتاب می خواند. پدر آنها کتابخانه بسیار بزرگی داشت ، با وجود فقر ، او فردی بسیار تحصیل کرده بود. این جلسات کتاب خوانی با خواهرش از فلسفه ، علم و اساطیر ، که با نارضایتی نسبت به خدا به دلیل نابینایی تشدید می شد ، به دفن هر آنچه که در وی از ایمان مسیحی والدینش باقی مانده بود را از بین برد. از یک کتاب با عنوان "ویولن اول" به نویسندگی جسی فوترگیل الهام گرفت تا موسیقی را به عنوان اصلی ترین چیز در زندگی خود انتخاب کند. قبل از آن ، لوئیس علاقه به ساز های کوبه ای داشت ، درام های هندی را برای یک گروه مدرسه بازی می کرد ، اما از آنجا که کتاب "ویولن اول" را می خواند ،  میل به آهنگساز شدن در او تشدید شد.

 

لوئیس توماس هاردین در مدرسه بریل(نابینایان) در سنت لوئیس ، میسوری تحصیل کرد.  پس از طلاق والدینش ، او به همراه پدر در آرکانزاس زندگی کرد و در ممفیس در  موسیقی تحصیل کرد. در آنجا وی برای مطالعات بیشتر بورس تحصیلی دریافت کرد و به نیویورک رفت.

 

لوئیس توماس هاردین

نیویورکی ها به خصوص به یک میهمان فقیر علاقه نداشتند.

 

لوئیس توماس هاردین

مردم ابتدا او را اینگونه دیدند.

 

لوئیس توماس هاردین
بی خانمان خیابانی آرزوی تبدیل شدن به یک آهنگساز عالی را داشت.

 

در اوایل دهه چهل سالگی ، تمام پول در عرض چند روز خرج شد.همانطور که به نظر می رسید ادیسه ی نابینا ی ما ، در مشهور ترین شهر روی زمین ، به راحتی گم شد. نه مسکن داشت ، نه پولی برای گذران معیشت زندگی. هاردین نوازنده خیابانی شد. پس از آن ، آن را به شغل دائمی خود تبدیل کرد - زیر چراغ خیابان در خیابان ششم. لوئیس اشعار و آهنگ های خود را  می سرود و می نواخت.

 

هنگامی که ماسترو ی نابینا توسط  آرتور رودزیسکی رهبر ارکستر مشهور مورد توجه قرار گرفت. آرتور رودزیسکی در نزدیکی تالار کارنگی ایستاد و با چشمانی غافلگیرانه در جایی در داخل ساختمان لوئیس را نگاه کرد. رودزینسکی مرد فقیر را برای شام دعوت کرد. پس از این ، هاردین در تمام تمرینات ارکستر فیلارمونیک شرکت کرد. اما  این تمرینات طولانی نشد. طبق یک نظر ، لوئیس به خاطر لباسهای عجیب و غریب که خودش از پارچه های چند رنگی که به هم نمی چسبیدند و و از این طریق باعث حواس پرتی نوازندگان  می شد، اخراج شد . طبق نظر دیگری ، عصبانیت Rodzinsky از هاردین به دلیل دادن لباس های خوبی بود که رودزیسکی به او داده بود اما هاردین آنها را در بازار  فروخته بود ، مورد توهین قرار گرفت.

 

لوئیس توماس هاردین

اما زمان سپری شده در تمرینات برای هاردین بیهوده نبود: او هنر رهبری ارکستر را مطالعه کرد و همچنین ارتباطات مفیدی پیدا کرد. حلقه دوستان شامل Arturo Toscanini ، Leonard Bernstein ، Arthur Schnabel و George George می شود. این افراد به نوبه خود او را با بسیاری دیگر از هنرمندان آشنا کردند: بنی گودمن ، سمی دیویس ، آلن گینزبرگ ، لنی بروس. شخصیت های مشهور با او همکاری کردند و یک بار دیزی ژیلسپی یک کنسرت دقیقا در کنار چراغ هاردین در خیابان ششم ترتیب داد.

 

 در همه نشریات معروف شروع به نوشتن در مورد هاردین این استعداد فوق العاده کردند ، اخبار را ، با استفاده از عبارات Rodzinsky در مورد لوئیس: "مردی با چهره مسیح". در همان زمان ، هاردین با نام مستعار خلاق ظاهر شد ، که در زیر  از او با عنوان  Moondog یاد می شود. هاردین با اعتراض به اینکه با عیسی مقایسه می شود ،  ایده لباس پوشیدن به عنوان وایکینگ به وجود آورد. در این لباس و کلاه شاخ دار بقیه عمر خود راگذراند.

 

لوئیس توماس هاردین
آلبوم های Moondog.

آلن فرید DJ در رادیو بود و بدون رضایت هاردین از موسیقی Moondog در نمایش خود استفاده کرد. هاردین از آلن شکایت کرد، هیچ کس به پیروزی یک گدای نابینا بی خانمان اعتقاد نداشت ، اما او پیروز شد. در صحن دادگاه ، کاملاً طنزآمیز به نظر می رسید که چگونه  Beau monde نیویورک در دفاع از بی خانمان خیابان ششم سخنرانی می کند. پس از آن ، صاحبان برچسب های معروف از موسیقی غیرمعمول او پشتیبانی و قدردانی کردند و دو آلبوم "Moondog" و "More Moondog" منتشر کردند. پولی که به دست آورده بود خیلی زیاد نبود: یا برای مسکن کافی بود ویا برای تهیه کردن  آهنگ. Moondog دومی را انتخاب کرد.

همه عادتداشتند هر روز او را در همان مکان ببینند. اما ناگهان ناپدید شد. مردم فکر می کردند Moondog مرده است. از یک ولگرد بی خانمان چه انتظار دیگری دارید؟

یک وایکینگ در کلاه شاخی برای فتح اروپا به همراه دختری که یکبار فقط دست او را گرفته بود ، به راه افتاد و او را با خو برد. با ایلونا گوبل ، آنها 25 سال با هم زندگی کردند. 

 

لوئیس توماس هاردین

ایلونا تأثیر زیادی بر  موسیقی دانان مشهور گذاشت.

 

لوئیس توماس هاردین
وایکینگ از خیابان 6.

لوئیس توماس هاردین

کتاب رابرت اسکاتو درباره Moondog.

 

Moondog ، یک موسیقیدان خیابانی خارق العاده ، یک خودآموخته است ، بیش از صد اثر از جمله 81 سمفونی را نوشت ، کارهایی برای ارکستر مجلسی و سازهای بادی (به خصوص ساکسیفون) ، آهنگسازی برای پیانو و ارگان و حدود 50 آهنگ ... و این همه نیست. ! آثار لوئیس "Moondog" هاردین ، ​​که ترکیبی از ملودیک ، تسلط ریتمیک و ترکیبی التقاطی ژانرهای موسیقی را نشان می دهد ، بسیار بیشتر از طرحهای عجیب یک نوازنده خیابانی بی خانمان غیر متعارف است.

 

لوئیس توماس هاردین
مهم ترین آرزوی مووندگ این بود که آهنگسازی در سطح  باخ ، موتسارت و سایر کلاسیک های مشهور  شود.

 

تمایل کودکی به نه تنها آهنگساز شدن ، بلکه بزرگترین آهنگساز شدن در کل زندگی هاردین   ، او را وادار به خلق آثار بیشتر و جاه طلب تر کرد. موندگ با خلق آثار خود ، می خواست در پله های بزرگ ولفگانگ آمادئوس موتسارت که سه سمفونی آخر خود را در پایتخت اتریش سرود ، دنبال کند. و او این کار را کرد!

 

لوئیس توماس هاردین
وایکینگ قدیمی در محل کار.

 

لوئیس توماس هاردین
او یک نوازنده بسیار عجیب و غریب بود.


علیرغم اینکه آثار بسیار زیادی را Moondog در طول زندگی خود منتشر کرده است ، بسیاری از مواردی که تا به امروز نواخته نشده اند هنوز باقی مانده اند. اینها کارهای بسیار پیچیده ای هستند که به تعداد زیادی از نوازندگان و مدت زمان طولانی در صدا نیاز دارند. علاوه بر این ، بسیاری از طرح های هاردین هنوز هم در خط بریل نوشته شده است ، به این معنی که ممکن است سالها طول بکشد تا شنوندگان موسیقی به طور کامل دامنه دستاوردهای موسیقی Moondog را درک کنند.

هاردین گفت: "به طور هارمونیک ، موسیقی من همان موسیقی باخ ، بتهوون ، برامز ، موتزارت است. هیچ تفاوتی وجود ندارد. " شاید هیچ تفاوتی با آهنگسازان کلاسیک نداشته باشد ، اما موسیقی  او تنها بود. همه با استفاده از صدا هر چه بیشتر و بیشتر به جلو نگاه می کردند و Moondog به گذشته نگاه می کرد. او هارمونی ها و ساختارهای موسیقی را زنده کرد که در دنیای همیشه در حال تغییر بی نظیر به نظر می رسید و بی نظیر است.

 

در اواخر قرن بیستم ، موندگ درگذشت. وی در 8 سپتامبر 1999 درگذشت. و ما همچنان با سازهای بی نظیر موسیقی او که توسط وی ساخته و ابداع شده است ، آشنا می شویم. بسیاری از جازمن های آمریکایی تحت تأثیر موسیقی افسانه ای Moondog قرار گرفتند. مانند چارلز مینگوس ، دیزی ژیلسپی ، دیو بروبک ،  چارلی بیرد پارکر. مونداگ حتی می خواست آلبوم مشترکی با پارکر ضبط کند ، اما او درگذشت. 

 

" Moondog" ادعا کرد که  رمز جهان را کشف کرده است: از طریق یک هنر ویژه - موسیقی ، با کمک صداهای Megarazum ، یعنی خدا ، سفارش خود را انجام می دهد. وی گفت: "من فهمیدم که در 9 مورد اول ، کدی وجود دارد که فقط توسط خدا قابل تصور است - من آن را Megamind می نامم. این کد نه تنها ثابت می کند که خدا وجود دارد ، بلکه من دریافتم که قوانینی پنهانی وجود دارد که به مبانی و اصول ساخت کل جهان ما مربوط می شود.  تاکنون هیچ کس نتوانسته است راه حل این رمزنگار را تأیید کند.

 

اگرچه موندگ در سال 1999 در آلمان درگذشت ، موسیقی او همچنان به زندگی خود ادامه می دهد ، و به سرعت در طی این سال ها محبوبیت زیادی پیدا کرد. علاوه بر جلد آلبوم های وی ، برخی از هنرمندان از موسیقی Moondog استفاده می کردند و آن را به روش های مدرن تر اجرا می کردند.و از آن به عنوان انگیزه ای برای یک اثر جدید استفاده می کنند. به این روش نمونه گیری گفته می شود.

 

لوئیس توماس هاردین

 او یک مبتکر ، یک نوازنده بی نظیر و یک پدیده اجتماعی بود. وایکینگ قدیمی به Valhalla رفت ، اما موسیقی او جاودانه مانده است ، و رمزگذاری جهان که او وضع کرد منتظر قهرمان خود است.

 

لوئیس توماس هاردین بنای یادبود
بنای یادبود  Moondog.

همه چیز زودگذر است ، اما موسیقی جاودانه است!

نظرات

در ادامه بخوانید...

روش های هوشمندانه در موسیقی که سرعت یادگیری را بالا میبرند

در

روشن است که موسیقی دانان زمان زیادی را صرف عالی کردن مهارتهای خود میکنند. اجرا کنندگان برتر ، تمرین هوشمندانه ای دارند؛ آنها میتوانند به سرعت یادبگیرند که نقاط قوت خود را به حداکثر برسانند. قطعاتی از موسیقی وجود دارد که باعث پیشرفت میشود، چه برای شما یک سرگرمی باشد و چه برای پیشرفت مهارت کاری.


1. وسط جنگل جای پیک نیک نیست
اگر درگیر تمرین هستید، یک رشته از چیزی که میبینید را بگیرید، سپس شروع به بافتن کنید. یا کلید را تغییر دهید. اکتاو را تغییر دهید. وقتی خود را درگیر کنید، یعنی میخواهید جایی بروید، بنابراین عمدا تمرین کنید.
تمرین عمدی یعنی از کاری که میکنید آگاه باشید، و هرگز مانند یک خلبان خودکار کار نکنید، زیرا شما نمایانگر همان چیزی هستید که در لحظه هستید. این سریعترین راه برای بهبود یک مهارت است.
همچنین میتوانید بدون فکر عمل کنید. تمرین بدون فکر به معنای عمل مانند خلبانی خودکار است، که این شاید یک رویا باشد. تمرین بدون فکر یعنی شما نمیتوانید از مشکلی که پیش میاید شکایت کنید، زیرا شما جایی نمیروید.
2. با قطعات بازی کنید
موزیک میتواند چندین قطعه باشد. یک قطعه میتواند یک خط از آهنگ باشد. موسیقیدانان توانا بیشتر از کل قطعه، روی قطعات موسیقی تمرکز میکنند. این روش قدرتمند را میتوان روی هر مهارتی پیاده کرد، نقاط ضعف را نشانه گرفت و روی کارهای آسان کمتر تمرکز کرد. برای اینکه از این روش به طرز موثری استفاده کنید، قطعات را بشناسید و روی اهداف کوچک تمرکز کنید. شما یک بازی بسکتبال را با امتیاز 100 تور شروع نمیکنید. مربی به شما نشان میدهد که چگونه توپ را در موضع خوبی برای پرتاب نگه دارید. اما گاهی اوقات با قطعات به جایی نمیرسید. توپ ممکن است سر بخورد یا خط آهنگ به درستی جریان پیدا نکند. برای اجتناب از این امر، موسیقیدانان هوشمند دو قطعه موسیقی در زرادخانه خود دارند.
3. قطعه بندی کنید و پیش بروید
یکی از روشهای موثر موسیقی روش ذهنی است استفاده از تخیل برای جعل یک جلسه ی تمرین. در طول تفریح، ناهار، قبل از خواب این کار را انجام دهید. اجرا کنندگان حرفه ای در ذهن خود نیز تمرین میکنند.البته تمرین ذهنی نمیتواند جایگزین تمرین واقعی باشد، اما میتواند نیروی مضاعفی برای شما باشد.
4. وقفه بیاندازید
اگر در تمرین به مشکل برخوردید، به خود یک استراحت ده دقیقه‌ای بدهید. یک وقفه ی الگویی. از اتاق بیرون بروید و کاری کاملا غیر مرتبط انجام دهید. سپس با ایده هایی تازه باز خواهید گشت. این کار باعث صرفه جویی در زمان و سلامت ذهن شما میشود.
اگر برای تمرین زمان نداشته باشید این کار عالی است. شما نمیدانید که چه زمان به مشکل برمیخورید، بنابراین زمان بندی برای خلاقیت مانند گرفتن پروانه در تاریکی است. نیم ساعت در روز دوشنبه میتواند خلاقیت آور باشد، اما برای روز سه شنبه خسته کننده باشد.
5. شما به یک دوست و کتاب گرامر نیاز دارید
(نمیتوانید دقیقا یک چیز باشید).
شما نمیتوانید با پیش بینی ، اولین نت دل انگیز موسیقی خود را با لذت بشنوید، زیرا شما باید ابتکار عمل داشته باشید. شما در حال کشیدن تله های طناب هستید. شما چشم سوم ریچارد* را ندارید. بنابراین از یک دوست موسیقی دان کمک بگیرید تا قبل از اینکه موسیقی خود را با دنیا به اشتراک بگذارید، آن را گوش کنند. تعریف هر کس از عالی بودن متفاوت است. هنگام تمرین به یاد داشته باشید که هدف هیچ وقت عالی بودن نیست.
کمالگراها بدترین یادگیری را دارند. آنها وقتی با شکست احتمالی مواجه شوند تسلیم میشوند و ریسک پذیر نیستند، بنابراین کسی اشتباهات آنها را نمیبیند.
اجراکنندگان برتر اشتباهات زیادی را بیرون میکشند تا روشهای درست را پیدا کنند. آنها استادان دستور زبان هستند. آنها با دستکاری اصول اولیه و عقب و جلو کردن آنها جادو میکنند.
به مهارت رسیدن در چیزی واقعا به معنای مهارت داشتن در دستور آن است. در موسیقی، یکی از جنبه های گرامر، بازی با مجموعه ی نت ها، بدون تنش غیر ضروری است. وقتی پیانیستی در یک صحنه اجرا میکند، در اصل باید با نت های پایه به روشهای مختلف بازی کند. میتوانید شرط ببندید که او خارج از صحنه میلیونها اشتباه داشته است.
تا آنجا که ممکن است اشتباه کنید و دستور خود را بکاربگیرید. مطالعات نشان میدهند که شما یکی از پنج نفری هستید که به شما بسیار نزدیک هستند، و دوستانتان میتوانند موجب تحریک شما شوند. بنابراین یک کتاب دستور بگیرید و با یک دوست تمرین کنید.
6. ریسک کنید و خودتان را بترسانید
خلاقیت یعنی از کلیشه دور شوید و وقتی برنامه فعلی اشتباهی دارد به دنبال یک برنامه جدید باشید. مطالعات نشان دادند که بداهه نوازی، مخصوصا با یک آلت موسیقی، موجب درگیر کردن بخشهای خلاقیت تفکر در مغز میشود؛ پیانیست جاز بیشتر از همتایان کلاسیک خود خلاقیت دارد.
به خودتان فرصت دهید تا از کلیشه دور شوید و قلمرو جدیدی کشف کنید. بهترین عملکرد شما با ترس، هیجان و خامی همراه خواهد بود.

چشم سوم ریچارد*( براساس تعالیم ریچارد روهر، چشم سوم یک متافور یا استعاره می باشد تا انسان­ها از افکار ثنویت یا دوگرائی فاصله بگیرند و با سنت­های عارفانه  احساس نزدیکتری کنند. به باور و براساس ادراکات پدر روهر انسان قادر به  3نوع رویت یا دیدنمی باشد:

1- رویت حسی که با دیدن از طریق چشم­ها انجام می شود.

2- رویت منطقی و دلیل­ پردازانه که به کمک مدی­تیشن و با چشمان بسته انجا می شود.

3- درک درست از معارف و گیج نشدن در شرایط  ، باتوجه به اعماق دانش و حقایق والاتر و درست­تر و در صورت لزوم ایجاد تغییرات و تحولاتی در آن. در نتیجه نگاه عرفانی بر روی یافته­ های اول و دوم توجه و تعمق کرده و به مرزهائی گسترده­ تر هم نگاه می اندازد.)

آیا یکی از ابزارهای موسیقی را مینوازید؟  این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

تاثیر موسیقی بر روح و روان

در

موسیقی و حالت روحی

تاثیر بسزای موسیقی بر سلامت ذهنی، هزاران سال است که برای بشر شناخته شده می باشد. فیلسوفان باستانی همچون پلاتو موسیقی را التیامی بر دردهای روحی و اضطراب می دانستند. گروه های موسیقی ارتش از موسیقی برای ایجاد اعتماد به نفس و شجاعت در سربازان استفاده می کنند. رویدادهای ورزشی از موسیقی برای ایجاد هیجان بهره می برند. در مدرسه دانش آموزان برای به خاطر سپردن الفبا از موسیقی استفاده می کنند. در فروشگاه ها از موسیقی برای جلب مشتری استفاده می شود.(سیارک)

به علت تجربه های گوناگونی که در زمینه های مختلف کسب میکنیم، سلیقه موسیقیایی ما هم بر اساس همین تجربه ها رشد میکنند. با وجود چنین اختلافاتی، هنوز هم در برخی موارد پاسخ افراد مختلف به یک نوع موسیقی یکسان است. برای مثال کودکان لالایی را دوست دارند. صدای مادر فارغ از اینکه استعداد خواندن داشته باشد یا نه، آرامش بخش است. برخی موسیقی ها هم تقریبا تمام شنوندگان را اذیت میکنند، حتی اگر شخص اظهار کند که از آن لذت میبرد. در یک مطالعه که بر روی 144 بزرگسال و نوجوان انجام شد، آزمایش شوندگان به 4 نوع موسیقی متفاوت گوش دادند، موسیقی گرانج (Grunge) سبب افزایش حس خشم و غم در تمام گروه های تحت آزمایش شد، حتی در گروه نوجوانان که میگفتند از شنیدن این سبک موسیقی لذت میبرند. در مطالعه ای دیگر، دانش آموزان کالج گزارش دادند که موسیقی پاپ، راک و کلاسیک به آنها کمک می کند که بیشتر مثبت گرا باشند و رفتارهای دوستانه را در آنها تقویت میکنند. همچنین سبب شاد و آرام شدن آنها می شوند.

موسیقی و یادگیری

هر کس که الفبا را یاد گرفته باشد می داند که با استفاده از موسیقی، یادگیری آن بسیار راحت تر و لذت بخش تر خواهد شد. تحقیقات علمی هم این ادعا را اثبات می کنند. موسیقی به کودکان و بزرگسالان در درمان مشکلات تمرکزی به روش های مختلفی کمک می کند.

اول، از آن می توان به عنوان یک آیتم تشویقی برای یک رفتار خاص استفاده کرد. برای مثال، اگر کودکی برای 10 دقیقه به مشق هایش بپردازد، می تواند 5 دقیقه به موسیقی گوش دهد.

دوم، از موسیقی می توان برای افزایش جذابیت کارهای خسته کننده مانند به خاطر سپردن دروس مدرسه استفاده کرد. موسیقی باروک برای بهبود تمرکز بسیار مفید است. برای دانش آموزان، پخش موسیقی پس زمینه ای سبب به هم خوردن تمرکزشان نمی شود.

سوم، از انواع مختلف موسیقی می توان برای دسته بندی فعالیت ها استفاده کرد. برای مثال از یک نوع موسیقی به هنگام مطالعه، از نوعی دیگر در زمان خوردن و از دیگری به هنگام خوابیدن استفاده کرد.(سیارک)

چهارم، مطالعات نشان می دهند که موسیقی آرامش بخش به بهبود رفتارهای اجتماعی کمک میکند.

موسیقی و اضطراب

موسیقی در کاهش اضطراب بسیار موثر است. گاهی اوقات از آن در دندان پزشکی، رادیولوژی و قبل از عمل جراحی برای کاهش استرس بیماران استفاده می شود. موسیقی سبب کاهش اضطراب در سالمندان، مادران باردار، و کودکان نیز می شود. می توان از ترکیب موسیقی آرام در مطب روانشناسی برای افزایش کارکرد درمان استفاده کرد.

پس موسیقی ای که گوش می دهید را همانند غذایی که می خورید و دوستانتان، با دقت انتخاب کنید. ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

زن نوازنده و رقصنده در زمان قاجار+عکس

در
رقص

نوازندگی و رقص زنان ایرانی قدمتی طولانی دارد. زنان دوره گردی که در دسته‌های مختلف در خیابان‌های شهر ساز می‌زدند و می‌رقصیدند. گزارش تصویری از زنان نوازنده و رقصنده عصر قاجار را ببینید.

 

رقصنده درزمان قاجار

تار زن و رقصنده اهل شیراز در دوران قاجار

 

رقصنده درزمان قاجار

اکرم ملقب به "اکرم دندون طلا" از نوازندگان تار در دوران قاجار

 

رقصنده در زمان قاجار

نگار خیرآبادی ملقب به"نگار خانم" رقصنده مخصوص ولیعهد (محمد حسن میرزا) در زمان قاجار.

رقصنده در زمان قاجار

رقصنده‌ای به نام "فاطی زنگی" در دوران قاجار.

 

رقصندگان اهل شهر سلماس

رقصندگان اهل شهر سلماس در دوران قاجار.(سیارک

رقصندگان اهل شهر سلماس

یک گروه از نوازندگان و هنرمندان زن عصر قاجار.

رقصندگان اهل شهر سلماس

گروه موسیقی زمان قاجار که زنان هنرمند نیز در آن حضور دارند.

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار.

زن هنرمند اهل موسیقی

زن هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار.

 

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار.

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار.

 

زن هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار.

 

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار.

 

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

چند زن نوازنده و رقصنده در زمان قاجار.

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زن نوازنده تار در زمان قاجار.

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زن هنرمند اهل موسیقی در دوران قاجار.

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زن نوازنده تار در زمان قاجار.

نوازندگان و رقصندگان کرد در زمان قاجار

نوازندگان و رقصندگان کرد در زمان قاجار. 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 جلد آلبوم موزیک که پیام مخفی دارند

در

عکس یک آلبوم موسیقی هنری جدا از موزیک است. این تصاویر شاید ساده باشند ولی ممکن است چیزی در داخل آن ها مخفی شده باشد، آلبوم هایی را انتخاب کردیم که طراح قصد داشته منظور موزیک را به صورت تصویر بیان کند.

sayarak.com پیام مخفی پوشش های آلبوم های نمادین قرن بیستم را نشان می دهد.

 

1. پینک فلوید، "حیوانات" روی جلد مجله آلبوم حیوانات

یک خوک صورتی بزرگ در بالای ساختمان غم انگیز نیروگاه لندن قرار دارد. و یک قطره فوتونی نیست. خوک بادی 12 متری ساخته شده به طور خاص برای فیلمبرداری. و همچنین یک تک تیرانداز برای منفجر کردن حیوان در حال پرواز. اما با توجه به قانون مورفی، این اتفاق افتاد که خوک از زنجیر رها شد و در جهت آلمان پرواز کرد. خوشبختانه، این داستان به خوبی به پایان رسید: فراری بازگشت و فیلمبرداری به پایان رسید. نظر شما چیست:پیام مخفی این جلد آلبوم؟ "حیوانات" - اشاره به رمان جورج اورول "مزرعه حیوانات" .

 

 

2. ملکه، "اخبار جهان"در قسمت News of the World

یک اندروید غول پیکر بدن های بی جان اعضای ملکه را در دست خود نگه می دارد. این برای طرفداران و منتقدان یکی از محکوم ترین جلوه های این گروه است. با این حال، معنای خاصی دارد.و آن بدین معناست: یک ربات با افرادی که در دستان آهنین است، نماد مبارزه بی نظیر ملکه با دنیای بی رحمانه تجارت نمایش داده شده است. در این آلبوم، تیم مجبور شد آهنگ های ساده را بسازد و آن را برای عموم مردم قابل درک تر کند. و این آسان نبود.

 

3. گریس جونز، "برده ریتم"

Blave to the Rhythm چند عکس از Grace را پوشش می دهد یکی روی دیگری. منظورم این است: پوشش آلبوم، البته، یک فرقه است، اما زیرنویس خاصی در اینجا وجود ندارد. اما پذیرش یک دهان بزرگ، به شدت به رسانه های جمعی وارد شد. مثال: تبلیغات روزنامه آلمانی اشپیگل که دونالد ترامپ در صفحه اول تبلیغ کرد.

 

 

4. Nirvana، "Nevermind"

ایده برای پوشش آلبوم توسط گروه Nirvana ...برای تولد از آب الهام گرفته شده است. اما، از آنجا که چنین دیدی بیش از حد اغراق بود، تصمیم گرفت عکس کوچکی را در استخر بگیرد.ایده قلاب ماهیگیری بعدا به عکس اضافه شد. تصویر در فهرست بزرگترین آلبوم قرن را پوشش داد. طرفداران در اینجا یک استعاره را دیدند: این گروه به یک محیط جدید برای خود تبدیل شدند - جهان بزرگ پول - و در حال حاضر کوسه های تجارت را در حال شکار نشان می دهد.

 

 

5. آلبوم  ولوت آندرگراند و نیکو اندی وارهول

موز معمولی بی معنی است. موز رنگ شده توسط اندی وارهول ، پوشش کامل برای یک آلبوم از یک گروه راک ممتاز است. این تصویر دارای یک مفهوم مبهم است، و در سال 1966 این ضربه واقعی به Puritans بود. با وجود حمایت هنرمند فوق العاده محبوب، گروه موفق به کسب موفقیت تجاری نشد. اما حتی امروز Underground Velvet در جهان موسیقی بسیار تاثیرگذار است. به چه معنی است: با توجه به متون تحریک آمیز گروه، موز باید دارای علامت "18 +" باشد. با این حال، این پوشش نمونه ای از این واقعیت است که همه هوش مصنوعی ساده است و حتی یک تصویر موز می تواند بسیار محبوب شود.

 

 

6. مایکل جکسون آلبوم خطرناک

در پوشش آلبوم "خطرناک" متناسب با کل زندگی مایکل جکسون، هنرمند این تصویر را با بیش از شش ماه همراه بودن با مایکل ساخته است. شخصیت هایی که روی آن رمزگذاری می شوند امروز بحث انگیز هستند. منظورم چیست: مایکل جکسون عمدا درباره معنایی که او در تصویر قرار داده است صحبت نکرده است. او می خواست هر بیننده چیزی در آن ببیند. خوب، او این کار را کرد. ماسون ها نشانه های مخفی را در تصاویر می بینند ، طرفداران مقایسه ی نمایش کسب و کار با یک سیرک را متوجه شده اند . نمادهای رمزگذاری شده از خیر و شر، دلقک غم انگیز، زمین معکوس - چه چیزی برای اولین بار به شما حمله می کند. و اینجا چه خبر است؟

 

 

7. دیوید بویی علاءالدین سالم

این البوم از مهمترین البوم های گلم راک و کل مجموعه ی راک اند رول هستش و ایکونیک ترین مجموعه الگویی نسل بعد شد این البوم به نگاه بسیاری از منقدین بزرگ موسیقی و مد به اولین و معرف این سبک قلمداد میشه و تمامی عنصر های این البوم در مجموعه ی نیویورک نگه داری میشه

دیوید بویی در طول دوران حرفه ای خودش خیلی تغییر کرده است. 

چه پیامی در این جلد آلبوم نهفته است؟  در پوشش آلبوم "علاءالدین سالم"، بویی شخصیت متفاوتی را ترسیم کرده است. 

 

 

8. هفت تیر و گروه کلوپ بی کسان گروهبان فلفل از بیتلز

58 شخصیت معروف یا سلیبریتی در این کاور Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band حضور دارند. از الیور هاردی تا سفید برفی! 

 

 

9. جنگ از U2

آلبوم "جنگ" تحت تاثیر جنگ در ایرلند شمالی را ضبط شده است. در طول این نبرد، چندین هزار نفر کشته شدند.

در ابتدا، نوازندگان می خواستند جلد یک عکس جنگی باشد، اما سپس تصمیم گرفتند که خیلی ساده تر باشد. نگاه وحشت زده یک کودک تاثیر بیشتری نسبت به صحنه درگیری و توپ و تانک دارد.

 

 

10. آلبوم همگن از بیورک

در سال 1997 یک طرفدار دیوانه بیورک با ارسال بمب قصد کشتن او را داشت! به کمک پلیس آسیبی به بیورک نرسید. وزن موهای او در این عکس بیشتر از 10 کیلوگرم بوده است. این تصویر یک جنگجوی روشنایی است، شخصی که در برابر اهریمن با عشق می جنگد نه تفنگ!

نظرات

در ادامه بخوانید...

لوچانو پاواروتی یکی از برجسته ترین خوانندگان اپرا

در
چرا دوستان خواننده بزرگ،  لوچانو پاواروتی از برقراری ارتباط با همسرش خودداری کردند؟
 
لوچانو پاواروتی، (متولد ۱۲ اکتبر ۱۹۳۵ در مودنا - فوت ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ در مودنا) یکی از خواننده‌های تِنور بسیار مشهور اپرا در قرن بیستم است که بیش از 40 سال در این صحنه اجرا کرده است.مجموعه موسیقی این هنرمند مشهور شامل ده ها قسمت اصلی اپرا و آوازهای فردی بود. درهای بهترین خانه های اپرا همیشه برای این سلبریتی باز بود: باغ کاون ، لا اسکالا ، اپرا متروپولیتن و شاتاتسوپر. وی کارگاه های آموزشی بسیاری از هنرستان های معروف جهان را رهبری میکرد.
وقتی لوچانو پاواروتی روی صحنه می آمد ، تماشاگران طلسم می شدند و مانند مجسمه در جا خشکشان می زد، به نظر می رسید او برای هر زن و فقط برای او می خواند. این خواننده عالی اپرا، طرفداران زیادی داشت که به خاطر پاواروتی آماده هر کاری بودند. سالها بود که با آدوا ورونی ازدواج کرده بود ، اما هرگز از ماجراهای رمانتیک کوچک چشم پوشی نمی کرد. اما همه چیز زمانی تغییر کرد که لوچانو پاواروتی با نیکولا دیدار کرد.
 

عشق اول لوچانو پاواروتی

لوچانو پاواروتی و آدوا ورونی.  / عکس
 
لوچانو پاواروتی در نوجوانی با آدوا ورونی آشنا شد. او آرزو میکرد که یک بازیکن مشهور فوتبال شود ، اما آدوا که به طور جدی به آواز خوندن مشغول بود و لوچانو را دید که چقدر جوان با و با استعداد است ، او را ترغیب کرد که در این مسیر پیشرفت کند. 
 
پاواروتی در سال 1961 خواندن درس موسیقی را شروع کرد. وقتی او به اولین موفقیت چشمگیر خود در رقابت بین المللی آواز دست یافت و سپس درخشش بخشی از رودولف را در Bohemia Puccini در تئاتر Reggio Emilia انجام داد ، Adua پیشنهاد ازدواج او را پذیرفت. از آن زمان ، او همیشه با همسرش بود ، با مراقبت از او ، با تور های اجرای طولانی ، سه دختر را بزرگ کردند.
 
ضعف او غذای خوشمزه بود و آدوا اغلب شوخی می کرد که شوهرش در وهله اول اسپاگتی را دوست دارد و بعد از آن احساسات دارد. لوچانو نیز پنهان نمیکرد و می گفت: او از شهر مودنا می آید ، جایی که آنها دوست دارند غذای خوشمزه و فراوانی بخورند. لوچانو پاواروتی 160 کیلوگرم وزن داشت و حتی وانمود میکرد که با وزن اضافی دست و پنجه نرم می کند. درست است ، هر بار ، به محض اینکه متخصص تغذیه بعدی محترم از خانه خواننده معروف خارج میشد ، او بلافاصله به سمت یخچال میرفت و تمام توصیه ها را فراموش میکرد و دوباره میخورد.
 
آدوا با شکیبایی و سکوت شایعات بیشماری را در مورد عاشقانه های شوهرش تجربه کرد و همیشه به سؤالات روزنامه نگاران پاسخ می داد: نگاه کردن به زنان زیبا را از او منع نکرده ام ، زیرا او همیشه به خانواده خود باز می گردد. 
 
آنها بیش از 30 سال با هم زندگی کردند که نیکولتا مانتووانی برای کار در بنیاد لوچانو پاواروتی به آنجا آمد.
لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی.  / عکس
 
پاواروتی خیلی اوقات از بنیاد خود بازدید می کرد. و همواره وقت  برای برقراری ارتباط با نیکولتا مانتووانی جوان پیدا می کرد. او 23 ساله بود و لوچانو پاواروتی 58 ساله بود. نیکولتا در او خواننده ای درخشان و مردی سخاوتمندانه می دید ، اما هرگز وی را به عنوان یک همسر آینده تصور نمی کرد. 
 
اما پاواروتی در این باره نظر ویژه ای داشت. او بدون هیچ فشاری ، خیلی با دقت و مراقبت، ارتباط با نیکولتا را شروع کرد. و هنگامی که بارها از رفتن به رستوران یا نمایشگاه با او امتناع ورزید ، او اذیت نمیشد. اما یک بار ، وقتی نیکولتا دوباره به پیشنهاد او برای پرواز با او به نیویورک پاسخ  "نه" داد ، لوچانو از نیکولتا خواست حداقل او را به فرودگاه ببرد. وقتی به فرودگاه رسیدند ، لوچانو ناگهان دختر را در آغوش گرفت و پرسید که آیا او نظر خود را تغییر خواهد داد یا خیر. در آن زمان بود که نیکولتا فهمید که عاشق است.
لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی.  / عکس
 
 
این دو، یک هفته در اکتبر سال 1993 در نیویورک خوش ترین لحظات زندگی را پشت سر گذاشتند. اما پس از آن کاملاً مشخص نبود که با احساسات آنها چه باید کرد. با این حال ، پاواروتی قول داد همه چیز را حل کند. نیکولتا به او ایمان آورد و منتظر ماند.
لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی.  / عکس
 
من باید مدت طولانی منتظر می ماندم. لوچانو بعداً گفت: به مدت شش سال مجبور شد دست آدوا را بگیرد تا زمان بیشتری را برای طلاق داشته باشد. همسر این خواننده صمیمانه معتقد بود که عاشقانه ی همسرش  با نیکولتای جوان خیلی زود خاتمه می یابد و لوچانو دوباره به خانه، اسپاگتی و پیتزاهای معمول و محبوب خود باز می گردد. اما پاواروتی به احساسات و میل خود برای تبدیل شدن به شوهر نیکولتا اعتماد داشت.
 
تنها دو ماه پس از آن سفر به یاد ماندنی به نیویورک ، نیکولتا احساس ناخوشایندی کرد و ملاقات بعدی با پزشک دختر را کاملاً گیج کرد. این تشخیص مانند یک جمله به نظر می رسید: مولتیپل اسکلروز. او گریه میکرد و از پاواروتی میخواست که او را ترک کند ، و نمی فهمید که چرا به او چنین احتیاج دارد اما لوچانو پاواروتی به او احتیاج داشت. و برای هر کاری آماده بود ، فقط برای اینکه عزیزش خوشحال شود. او این بیماری وحشتناک را به چالش کشید.
لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی.  / عکس
 
هر دو ماه یک بار نیکولتا در یک مرکز درمانی در نیویورک ، یک دوره درمانی را طی می کرد  و هر بار دختر از پزشکان سؤال می کرد که آیا او می تواند فرزند سالمی به دنیا بیاورد. او و لوچانو خواب خنده بچه ها را در خانه خود می دیدند. حتی مجرب ترین پزشکان جواب این سوال را نمی دانستند.
لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی.  / عکس
 
در سال 2002 ، آدوا با طلاق موافقت كرد و نیكولتا در مورد بارداری خود فهمید. این برای او بسیار دشوار بود ، زیرا برای بسیاری از دوستان ، آدوا تنها همسر لوچانو پاواروتی او بود. فقط پدر و خواهران لوچانو بلافاصله دختر را در خانواده پذیرفتند.
لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی با دخترش.  / عکس
 
پاواروتی قرار نبود به چنین مواردی توجه کند. او با شور و اشتیاق لانه ی خانواده را لکه دار کرد و خیال کرد فرزندانش در خانه ای روشن و دنج بزرگ و پر از گرما و عشق بزرگ شوند. نیکولتا در حال آماده شدن برای مادر شدن دوقلوها ، یک پسر و یک دختر بود ، اما زایمان زودرس آغاز شد ، پسرش بدون علائم زندگی به دنیا آمد و دخترش نفس نمی کشید و او باید فوراً تحت عمل جراحی قرار می گرفت. 
 
دختر زنده ماند و 11 ماه پس از تولد ، در دسامبر 2003 ، لوچانو پاواروتی و نیکولتا مانتووانی زن و شوهر شدند. در دعوت نامه ها نوشته شده بود که Baby Alice همه را به عروسی پدر و مادر دعوت می کند.
به نظر می رسید زندگی همسران طولانی و شاد باشد. لوچانو یک پدر بسیار دلسوز بود. او زمان زیادی را با کودک می گذراند ، گویی برای لذت بردن از لحظات پدری عجله داشت. در واقع ، در زمانی که دخترانش از اولین ازدواجش در حال رشد بودند ، او دائما در حال حرکت بود. آلیس از پدرش نه تنها شنوایی فوق العاده به ارث برد بلکه هدایای شگفت انگیز نیز داشت: دیدن فقط چیزهای خوب در مردم.
 
لوچانو هرگز فکر بد در باره مردم نمی کرد و همسرش را ممنوع کرد که حتی بگوید یک شخص غیراخلاقی عمل کرده است. هیچ کس نمی توانست او را ناامید کند ، زیرا پاواروتی به سادگی اعتقاد به ناپاک بودن مردم نداشت. کوچکترین دختر او آلیس نیز دقیقاً شبیه پدر شد.
لوچانو پاواروتی.  / عکس
 
در سال 2004 ، سرطان لوزالمعده با ماسترو تشخیص داده شد. و او برای خداحافظی از مخاطبان خود به 40 شهر سفر کرد. در سال 2006 ، وی تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از آن پاواروتی احساس بهبودی کرد. اما در تابستان سال 2007 ، این تنور بزرگ دوباره به بیمارستان منتقل شد ، این بار با ذات الریه. پس از مرخص شدن ، او تنها چند روز زندگی كرد ، در 6 سپتامبر 2007 استاد بزرگ از دنیا رفت. مهم نیست که چه می گویند ، او مرد خوشحالی بود.

حقایقی در باره لوچانو پاواروتی

1. لوچانو پاواروتی 1.5 میلیون دلار برای پناهندگان جمع کرد

لوچانو پاواروتی - 1.5 میلیون دلار برای پناهندگان در سرتاسر جهان جمع آوری کرده است
در سال 2001 ، پاواروتی مدال نانسان را از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به دلیل تلاش های خود برای جمع آوری کمک های مالی برای پناهندگان در سراسر جهان دریافت کرد. از طریق کنسرت های خیرخواهانه و کار داوطلبانه معتبر بیش از 1.5 میلیون دلار برای این اهداف درآمد کسب کرد - بیشتر از هر شخص دیگری در جهان.
لوچانو پاواروتی همچنین بخاطر کارهای خیرخواهانه اش جوایز دیگری از جمله جایزه آزادی لندن و جایزه صلیب سرخ برای خدمات به بشریت دریافت کرد.
لوچانو پاواروتی در افتتاحیه بازیهای المپیک زمستانی 2006 در تورین / عکس
 
پاواروتی در کنسرت های خیریه برای جمع آوری پول برای قربانیان این فاجعه مانند زلزله دسامبر 1988 که 25000 نفر در شمال ارمنستان کشته شد ، انجام داد. وی از دوستان صمیمی دایانا ، پرنسس ولز بود و در کنار هم برای از بین بردن مین ها در سراسر جهان پول جمع می کردند. وی پس از جنگ در بوسنی ، مرکز موسیقی پاواروتی را در بخش جنوبی بوسنی تأمین مالی و ایجاد کرد. به همین منظور ، وی در سال 2006 به عنوان شهروند افتخاری سارایوو برگزیده شد.
 

2. لوچانو پاواروتی سلطان لغو کنسرت خوانده می شد

لوچانو پاواروتی به عنوان "سلطان لغو" نامگذاری شده است. / عکس
 
رشد شهرت پاواروتی بدون مشکل نبود. او به عنوان "سلطان لغو کنسرت" شهرت کسب کرد ، زیرا عادت بدی برای لغو اجراهای خود در آخرین لحظه داشت. به عنوان مثال ، در سال 1989 ، اپرای شیکاگو Lyric رابطه 15 ساله با او را قطع کرد ، زیرا به مدت هشت سال پاواروتی 26 اجرا از 41 اجرای برنامه ریزی شده در این مکان را لغو کرد.
 

3.لوچانو پاواروتی تقریباً از خواندن امتناع کرد

لوچانو پاواروتی تقریباً از خواندن امتناع کرد. / عکس
 
شش سال اول تحصیلات موسیقی ، پاواروتی را به چیزی جدی تر از چند کنسرت که همه در شهرهای کوچک برگزار می شدند ، سوق نداد .وی تصمیم گرفت از خوانندگی خودداری کند. خوشبختانه این تصمیم بزودی عوض شد ، در غیر این صورت ممکن بود دنیا از نبوغ پاواروتی آگاهی نداشته باشد.
 

4- لوچانو پاواروتی قصد داشت فوتبالیست شود

لوچانو پاواروتی قرار بود فوتبالیست شود. / عکس
 
بعد از فارغ التحصیلی از مدرسه ، خواننده آینده در مورد انتخاب شغل آینده ، با معضلی روبرو شد. او علاقه مند به ادامه فوتبال خود به عنوان یک فوتبالیست حرفه ای بود ، اما مادرش لوچانو را متقاعد کرد که معلم شود. وی پس از آن به مدت دو سال در دبستان تدریس کرد و در طی آن علاقه به موسیقی سرانجام از همه چیز فراتر رفت.
 

5. لوچانو پاواروتی اولین بازی خود را به عنوان بازیگر در سال 1982 انجام داد.

لوچانو پاواروتی اولین بازی خود را به عنوان بازیگر در سال 1982 انجام داد. / عکس
 
به نظر می رسد که پاواروتی در این فیلم - در یک کمدی عاشقانه به نام "بله ، جورجیو" (1982) بازی کرد که نقدهای منفی از منتقدین دریافت کرد. پاواروتی را می توان در اقتباسی از اپرای "ژان پیر پیونل" ریگولیتو برای تلویزیون ، که در همان سال منتشر شد ، یا در بیش از 20 اجرای زنده اپرا که از سال 1978 تا 1994 در تلویزیون به نمایش درآمد ، مشاهده کرد.
 

6. لوچانو پاواروتی با قطعات ارکسترال مشکل داشت.

لوچانو پاواروتی با قطعات ارکسترال مشکل داشت. / عکس
 
در سال 2002 ، پاواروتی روابط خود را با مدیر خود هربرت برسلین قطع کرد. در سال 2004 ، برلین کتاب "سلطان و من" را منتشر کرد که در آن او احساسات بسیاری از تفاوت های ظریف مرتبط با خواننده را اعلام کرد. به عنوان مثال ، وی استدلال كرد كه پاواروتی به سختی می تواند از این امتیاز پیروی كند زیرا او عملاً آن را نمی فهمید.
 

7. لوچانو پاواروتی در برنامه شنبه شب زنده صحبت کرد

لوچانو پاواروتی شنبه شب به صورت زنده صحبت کرد / عکس
 
در 12 دسامبر سال 1998 ، او نخستین (و تاکنون تنها) خواننده اپرا شد که در Saturday Night Live اجرا کرد و با Vanessa L. Williams آواز خواند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

30 سلبریتی که احتمالاً در دهه 2000 عاشق آن شده اید ببینید چطور تغییر کردند

در
در اوایل دهه 2000 ، هنگامی که بسیاری از ما نوجوان بودیم ، آنقدر فیلم های جالب ، برنامه های تلویزیونی ، گروههای موسیقی و هنرمندان وجود داشت که عاشق شدن با هر هر کدام ممکن بود. همه این فیلم ها و آهنگ های عاشقانه ما را به سمت رویاها سوق دادند. ما خیلی دوست داشتیم با بت های مان آشنا شویم اما فقط می توانستیم در مورد این بازیگر ان خواب ببینیم: پسران و دختران محبوب ما در فیلم های سینمای جهان و روی پرده های تلویزیونی خیلی خوب بودند.
 
sayarak.com امیدوار است که شما عکس این سلبریتی ها را مشاهده کنید و آنها زمانی را به شما یادآوری کنند که آنقدر مشتاقانه عاشق شدید. یا شاید شما متوجه شوید که هنوز برای هر یک از آنها آه می کشید.
 

1. تام ولینگ

تام ولینگ

2. جاناتان بنت

جاناتان بنت

3. چاد مایکل موری

چاد مایکل موری

4. ماریو کاساس

ماریو کاساس

5. جاش هارت نت

جاش هارت نت

6. جاستین تیمبرلیک

جاستین تیمبرلیک

7. آدام بردی

آدام بردی

8. اشتون کوچر

اشتون کوچر

9. هیلاری داف

هیلاری داف

10. جسی مک کارتنی

جسی مک کارتنی

11. هایدن پانتیره

هایدن پانتیره

12. رایان فیلیپ

رایان فیلیپ

13. فبی تنکین 

فبی تنکین

14. شان فاریس

شان فاریس

15. کیلان مورفی

کیلان مورفی

16. کوربین بلو

کوربین بلو

17. هیو دنسی

هیو دنسی

18. جنیفر کانلی

جنیفر کانلی

19. اما رابرتز

اما رابرتز

20. لوک میچل

لوک میچل

21. جنا مالون

جنا مالون

22. اد وستویک

اد وستویک

23. الکس پتیفر

الکس پتیفر

24. بیل کائولز

بیل کائولز

25. کودی لینلی

کودی لینلی

26. مری الیزابت وینستد

مری الیزابت وینستد

27. میلو آنتونی ونتیمیگلیا

 میلو آنتونی ونتیمیگلیا

28. ونتورث میلر - "فرار از زندان"

ونتورث میلر

29. الیسا كاتربرت

30. بن بارنز 

بن بارنز

30 نفری که احتمالاً در دهه 2000 عاشق آن ها شده اید، ببینید که چطور تغییر کردند

نظرات

در ادامه بخوانید...