کارآفرینی کوچک بخش دوم
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸تکامل کارآفرینی کوچک و سرمایهی کم
اگرچه قرنهاست که قشر کم درآمد در فعالیتهای تجاری کوچک مثل خرید و فروش چهارپایان و فروش محصولات کشاورزی در بازارهای محلی شرکت دارند، اما فقط در سالهای اخیر است که سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی موجب ارتقاء فعالیتهای تجاری کوچک شدهاند تا درآمد این افراد را بالا ببرند. آنها اعتباری هم در نظر گرفتهاند تا در اختیار قشر کم درآمد بگذارند تا آنها بتوانند هزینههای سرمایهگذاری مربوط به شروع یک تجارت کوچک را برآورده کنند، و همچنین مشاورههای فنی نیز به این افراد میدهند.
کارآفرینی کوچک بخش اول
اثرات برنامه های کارآفرینی بر روی دانشجویان دانشگاه
از نظر تاریخی، قشر کم درآمد اغلب از وام دهندگان محلی و وام دهندگان فئودالی پول قرض میگرفتند، اما نرخ بهرهی این وامها بسیار بالا بود و بسیاری از آنها بدهکار میشدند. این کار باعث کاهش ظرفیت تولیدی در قشر کم درآمد شده و به عنوان دلیل اصلی فقر شناخته شد، مخصوصا در نواحی روستایی. بسیاری از کشاورزان که در کاشت محصولات کشاورزی شکست خورده و یا احشام خود را از دست داده بودند مجبور بودند پول قرض گرفته را به وام دهندگان برگردانند و در نتیجه متحمل بدهی زیادی میشدند. به نظر میرسید که کارآفرینی کوچک یکی از راههای ارتقاء فعالیت کارآفرینی در بین مردم فقیر و راهی برای مدیریت این مشکلات بود. با فراهم کردن اعتبار و حمایت فنی امیدوار بودند که فعالیت تجاری بین مردن فقیر افزایش پیدا کند و اینکه درآمد آنها نیز بالا رود. همچنان که تعداد تجارتهای کوچک افزایش پیدا میکرد و شغلهای بیشتری برای مردم محلی ایجاد میشد، امیدوار بودند که فقر در کل جامعه تنزل پیدا کند.
بیشتر افراد اعتقاد دارند که کارآفرینی کوچک و سرمایه ی کم یک ابتکار جدید است اما در حقیقت سالهاست که این مفاهیم در دولتهای کشورهای در حال توسعه وجود دارد. دادن وام به کشاورزان کوچک برای خرید تجهیزات، دانههای پر بازده، کود و احشام و دیگر سرمایهگذاریهای اصلی در بین بانکهای کشاورزی دولتی رواج داشت، اما این برنامهها به کارگرانی که مالک زمین نبودند و دیگر مردم فقیر داده ارائه نمیشد و آنها اغلب در برابر اقلیتهای مذهبی و قومی تبعیض قائل میشدند. زنها همیشه از این برنامهها مستثنی بودند. در چنین شرایط و محیطی بود که برنامههای دولتی طراحی شدند تا اعتبار و موسسات تولیدی را بین مردم فقیر گسترش دهند. آنها حمایت دولتی از تولیدکنندگان روستایی را افزایش دادند و از طریق بانکهای متعلق به دولت تسهیلات اعتباری خاص به این مردم ارائه دادند.
در سال 1972، بانک اندونزیایی Rayat اولین نوع از این برنامهها را شروع کرد و ده سال بعد، دولت هند برنامههای وامهای کشاورزی محدود خود را با بانک روستایی و کشاورزی ملی عوض کرد که بانک جدید روی کشاروزان فقیر و صنعتگران روستایی متمرکز بود. در اوایل دههی 1970، دولت فیلیپین یک برنامهی کارآفرینی کوچک برای مشتریانی که سودهای رفاهی دریافت میکردند به راه انداخت. بیشتر آنها زنان نیازمند همراه با بچه یا افراد ناتوانی بودند که شامل دریافت مزایای نقدی میشدند اما در واقع وامهای کوچکی به آنها داده میشد تا کسب و کار خود را به راه بیاندازند. آنها علاوه بر دریافت اعتبار توصیههایی در مورد بازاریابی و همچنین حمایتهای فنی دیگر دریافت میکردند و در دههی 1980، بسیاری از مشتریانی که قبلا کمکهای اجتماعی دریافت کرده بودند توانستند با موفقیت کسب و کار کوچکی به راه بیاندازند. اما مشخص شد که تمام مشتریان برنامههای رفاهی نتوانستند در برنامهها شرکت کنند و تعداد کمی از کسب و کارهای کوچک به موفقیت نرسیدند. تا آن زمان برنامههای مشابهی در کشورهای در حال توسعه شکل گرفته بود. همانطور که خواهید دید، دولت فیلیپین بعدها برنامهی وام دهی خود را با مدلهای مشارکتی جداگانه عوض کرد.
پروژهی کولمبیا در بنگلادش، که پیشتر در مورد آن صحبت شد، یکی از اولین نمونههایی است که نشان میدهد برنامههای مشارکتی چگونه با کارآفرینی کوچک ارتباط دارند. این برنامه در واقع الهامبخش دیگر برنامههای کارآفرینی کوچک در بنگلادش بود، مثل فضل حسن عبد که بنیانگذار کمیتهی رشد و توسعهی روستایی در بنگلادش، در سال 1972، بود (BRAC)، و همچنین بونس که در سال 1983 بانک Grameen را تاسیس کرد، البته همانطور که Bornstein در سال 199 میگوید، فعالیتهای اعتبارات کوچک او به سال 1976 برمیگردد یعنی زمانی که اولین وام را در روستای جبرا در نزدیکی دانشگاه چیتاگون که در به تدریس اقتصاد مشغول بود پرداخت کرد. با اینکه دولت قبلا در این زمینهها حکمفرمانی میکرد، اما هم BRAC و هم بانک Grameen سازمانهایی غیر دولتی بودند. بانک Grameen به شکل جامعی روی توسعهی کارآفرینی کوچک متمرکز بود، درحالیکه طبق گفتهی Smillie (2009)، فعالیتهای BRAC طیف متنوعی از فعالیتهای رشد و پیشرفت اجتماعی را در بر داشت.
این نوآوریها موجب تقویت رشد و گسترش جهانی کارآفرینی کوچک و سرمایهی کم شد. بانک Grameen مشارکت مهمی در محبوبیت کارآفرینی کوچک داشت و مفهوم وامهای "گروهی" یا "مشارکتی" را مطرح کرد، که در آنها گروهی که بیشتر اعضای آن را زنان فقیر روستایی تشکیل میدادند وام دریافت میکردند و برای بازپرداخت آن با هم مشارکت میکردند. این روش الهام بخش بسیاری از برنامههای کارآفرینی کوچک در دنیای کشورهای جنوبی بود. بعلاوه، سازمانهای سرمایههای کوچک بزرگ و بین المللی زیادی مثل ACCION بین المللی و نهادی برای انجمن جامعهی بین المللی (FINCA) ظاهر شدند تا اعتبار لازم برای فعالیتهای کارآفرینی کوچک در برخی از کشورها را تامین کنند. در سال 2005 Jurik گزارش داد که FINCA به شدت از طرف USAID حمایت میشود و اینکه از طریق هدایای بخش خصوصی در ایالات متحده توانسته است بودجهی خود را افزایش دهد. در سال 2002، این سازمان از طریق بانکهای روستاییاش در 19 کشور و به بیش از 150000 عضو خدمات رسانی میکرد. در همان زمان، ACCION تقریبا به 2.7 میلیون عضو خدمترسانی میکرد، که بیشتر آنها در آمریکای لاتین و آفریقا بودند، و حدود 4.6 بیلیون پرداخت کرده بود. همچنین در بیش از 30 کشور آمریکایی فعالیت داشت.
در سال 1996، Livermore گزارش داد که توزیع کارآفرینی کوچک در دولت ایالات متحده نیز شدت یافته و سازمانهای رشد و توسعهی بین المللی مثل بانک جهانی به شکل گرفتهاند. در اواخر دههی 1970، USAID برای اولین بار در فعالیتهای کارافرینی کوچک شرکت کرد، یعنی زمانی که برنامهی آن برای سرمایه گذاری در بخش کارآفرینی سرمایهی کم (PISCES) شروع به ارزیابی پتانسیل برنامههای کارآفرینی کوچک کرد و با ایجاد انجمن کمک رسانی بع نهادهای منبع برای پروژهی حمایت از کارآفرینی (AIRES) در سال 1985 شروع کرد به رساندن کمکهای فنی و همچنین تامین بودجه برای این برنامهها در تعدادی از کشورهای در حال توسعه. از آن زمان به بعد، این آژانس موجب ارتقاء فعال کارآفرینی کوچک و تامین سرمایهی کم در دنیای کشورهای جنوبی شد. بانک جهانی (World Bank) در دههی 1990 در زمینهی ایجاد گروههای مشاوره برای کمک به قشر کم درآمد (CGAP) بسیار فعال شد، و سازمانهای چندجانبهی دیگری مثل UNDP و بانکهای رشد و توسعهی منطقهای نیز شروع به فعالیت کردند. در این زمان، یونس با موفقیت توانست موجب محبوبیت بانک Grameen در بین حامیان غربی شود این رشد اعتبارات موجب گرد هم آمدن آژانسهای اهدایی بین المللی، رهبران غیر انتفاعی و سازمانهای دیگر، و پوشش رسانه از این مفهوم مردمی و محبوب شد که
کارآفرینی کوچک رویکردی موفق برای کاهش فقر است.
مشارکت در این رشد اعتبارات موجب بکارگیری طرحی شد که اعتبارات کوچک را در سال 2005 به بیش از 100 میلیون انسان فقیر در دنیا رساند. برای رسیدن به این هدف، اهدا کنندگان بین المللی و دولتی به سرعت حمایت مالی خود را افزایش دادند و بعلاوه وامدهندگان تجاری نیز تشویق به همکاری در این طرح شدند. ترجمه itrans.ir
ادامه در پست بعدی