از اواخر دهه 1990، زمانی که اولین بار سایت های رسانه های اجتماعی مانند SixDegrees.com راه اندازی شد ، میزان کاربران فعال از چندین میلیون به بیش از دو میلیارد در سال 2015 افزایش یافت. با توجه به گزارش های مختلف، 61 درصد از جمعیت جهانی آنلاین در سراسر جهان در سال 2015 به طور فعال به شبکه های اجتماعی دسترسی داشتند. برای بسیاری از آنها، و عمدتا برای جوانان، استفاده از رسانه های اجتماعی در همه جا امکان پذیر بود. با این حال، رسانه های اجتماعی تنها ارتباط کامپیوتر با واسطه فراهم نمیکنند ، آنها همچنین "ایجاد و تبادل محتوای ایجاد شده توسط کاربر" را تحریک میکنند. از زمانی که ویکی پدیا در سال 2001 ایجاد شد، بیش از 39 میلیون مقاله در 290 زبان توسط 374 میلیون کاربر منحصر به فرد ماهانه بازدید شده است. حتی آمار چشمگیر تر در مورد یوتیوب است، که تخمین می زند بیش از یک میلیارد کاربر که به مشاهده و یا به ایجاد صدها میلیون ساعت ویدئو کمک کرده اند ، برسد. در نهایت، وبلاگ های مختلف مستقل، و به ویژه خدمات میکروبلاگینگ و وبلاگ های داخلی در سایت های رسانه های اجتماعی محبوبیت بسیار زیادی در فعالیت های روزمره ، و همچنین در آموزش و پرورش یافته اند . دانشجویان امروزی، که همراه با این فناوری ها و خدمات جدید در حال رشد بوده اند توسط محاسبات فراگیر، آن ترس و اضطراب را ندارند. برای آنها، استفاده از تکنولوژی کاملا یک پدیده طبیعی است، و آنها در استفاده از رسانه های اجتماعی احساس راحتی میکنند. بنابراین، تخصیص مجدد عناصر فراگیر به سیستم های مدیریت یادگیری یک فرمت از فعالیت های روزمره در آموزش در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، تحقیقات ثابت کرده است که رسانه های اجتماعی فرصت های جدید برای تعامل، همکاری، و ایجاد محتوا ارائه میدهند.بازخورد مطلوب دانشجو یان و آشنایی با رویکرد محرک برای تقویت رسانه های اجتماعی کسب دانش ، و برای تمرکز ارزیابی اجرای رسانه های اجتماعی بسیار مهم بودند. تجربه کنونی در این مقاله ارائه شده است. ادامه مقاله در پست بعد........... ترجمه itrans.ir
تعامل قوی، همکاری فعال، شبکه های اجتماعی، رادیو و تلویزیون، و به اشتراک گذاری عظیم عناصر کلیدی ویژگی های وب 2.0 هستند." بارتولومه " نشان می دهد که وب 2.0 یادگیری در هر مکان را قادر می سازد ، ساخت و ساز اجتماعی دانش، تولید برچسب، مفهوم مطالعه "هر مکان، هر زمان"، یادگیری از همسالان و استفاده از آموزش الکترونیکی2.0 به عنوان ارتقاء تجاری استفاده کردند. نقش تغییر یافته معلم و نیازمندی های دانش آموزان، حضور استراتژی یادگیری الکترونیکی جدید و جذب بهینه و موثر آنها، در یک رابطه با زیرساخت های جدید، و با پشتیبانی از مکانیزم و خدمات، منجر به رقابتی تر شدن آموزش و پرورش میشود. این ادغام کامل از پاداش، بهینه سازی و فن آوری یادگیری افزایش یافته را تضمین می کند
امروزه، زبان آموزان به تکنولوژی عادت کرده اند ، آنها یک سواد بسیار قوی دیجیتالی ، دسترسی فشرده به رسانه های اجتماعی، و به تمام منابع موجود آنلاین از طریق دستگاه های محاسبات تلفن همراه و یا لپ تاپ دارند. این پدیده ی معمول عصر دیجیتال فرصت هایی را برای تعامل، همکاری، و تعامل فعال در ایجاد محتوا و ارتباطات فراهم میکند . بنابراین، آموزش و پرورش باید به تناسب عصر دیجیتال تجدید نظر شود .
این همچنین به آموزش و پرورش اشاره دارد، که باید برای بازساری فعال کردن فرم های فعال یادگیری که در آن یادگیرندگان می توانند به مطالعه و جمع آوری دانش خود کنترل کنند ، تولید ورودی به مخازن دیجیتالی ، و از مزایای استفاده از رسانه های اجتماعی بهره مند شوند. علاوه بر این، رسانه های اجتماعی ایجاد محیط های یادگیری شخصی را تسهیل میکنند، برای یادگیرندگان فرصت استقلال و خود تنظیمی فراهم میکنند. حضور دائمی دانش آموزان در جوامع آنلاین، تعامل و تبادل تجارب آنان، یک بعد جدید برای آموزش و پرورش به ارمغان آورد. در محیط اجتماعی مجازی، زیمنس درسال 2004 یک نظریه یادگیری جایگزین، به نام مکتب اتصال را اعلام کرد. او هفت اصل مهم این نظریه را اعلام کرد، از جمله توانایی آن به دیدن ارتباط بین زمینه ها، ایده ها و مفاهیم را به عنوان یک مهارت هسته ای معرفی کرد .قصد فعالیت های یادگیری مکتب اتصال ، تقویت دقت و دانش به روز ،حق تصمیم گیری درست چه برای یادگیری و چگونگی تفسیر معنای اطلاعات ورودی؛ و حمایت یادگیری مستمر است. او به طور سیستماتیک مکتب اتصال را با سه نظریه یادگیری مقایسه میکند: رفتارگرایی، شناخت گرایی و ساخت.
زیمنس همچنین تاکید کرد که با مدل های جدید اجتماعی ارائه شده توسط فن آوری، یادگیری تبدیل به یک پدیده شبکه ای شده است.
در رابطه با این نظریه، در سال داونزدر سال 2006 متوجه شد که ابعاد جدیدی از تکنولوژی و تاثیر آن به جامعه در آموزش و پرورش اجرا گشته که به اصطلاح دانش متصل نامیده شده است. در آموزش الکترونیکی 2.0 محیط زیست متصل، که در آن منابع و خدمات برای ارائه فرصت های یادگیری، یادگیری شبکه سازماندهی میشوند، و به نظر زیمنس، آن است که دیگر یک فعالیت داخلی و فردی نیست. در نهایت، مکتب اتصال دیگر فقط یک روند یادگیری نیست، زیرا می تواند "دانش بکار انداختن در نقطه ای از نرم افزار" باشد. در اولین مطالعات دانشگاه آزاد با تمرکز بر حل مشکل گروه با استفاده از پلت فرم خودشان برای آموزش از راه دور، آموزش تعاونی، یادگیری مشارکتی مبتنی بر کامپیوتر نامگذاری شد. در هر دو رویکرد آموزشی، دانش آموزان به گروه های کوچک تر و با اشتراک گذاری فضایی همسان برای برقراری ارتباط به منظور حل و فصل یک هدف علمی مشترک قرار گرفتند. پیش نیاز حیاتی برای یادگیری مشارکتی موفق آماده سازی قبلی دقیق و ساختاربندی انجام پنج جزء ضروری است: استقلال مثبت، ارتقای تعامل ، پاسخگویی فردی، مهارت های فردی و گروه های کوچک، و پردازش گروه . آنها آن را از یادگیری مشارکتی مجزا میکنند. در گذشته، هر دو مفهوم در کلاس درس انجام شد. امروزه، توسعه فن آوری، و استفاده از اینترنت بالا در میان دانش آموزان دبیرستانی ،آنها را قادر به حرکت در زمینه های ارتباطی نسبت به محیط مجازی میکند. ویکیپدیا، یکی از بزرگترین بنیادهای پروژه های ویکی مدیا است که بیش از 15 میلیون مقاله در ده زبان (ویکیپدیا، 2016) منتشر کرده است. این یک مثال فوق العاده از یک پروژه بزرگ مشترک است. بنیاد ویکی مدیا از ویکی دانشگاه حمایت میکند، که برای حمایت از یادگیری و پژوهش (wikiversity.org) و ویکی اجوکیتر ، در میان انان که اهدافشان کار بر روی ساخت منابع آموزشی آزاد است(wikieducator.com). منابع آموزشی آزاد (OER، https://www.oercommons.org/) مواد آموزش و یادگیری هستند، که معمولا تحت مجوز Creative Commons یا مجوز GNU منتشر شده اند. آنها عبارتند از چندین دوره اخلاق با کیفیت بالای دانشگاهی ، برای مثال جایزه برنده درس اخلاق و تکنولوؤی اطلاعات از دانشگاه میشیگان را میتوان نام برد.بسیاری از این سخنرانی آنلاین، همراه با بحث آنلاین فعال برای ایجاد چالش می باشند، و یا کلاس درس یاذگیری معکوس ، که در آن فعالیت های خانه و کلاس درس معمولی به چالش کشیده شده، یک استراتژی برد برد ارائه میدهد. گیمیفیکیشن روند جالب دیگری ناشی از استفاده فراگیر از اینترنت، رسانه های اجتماعی و وردپرس است. این کار باعث تشویق بازی تفکر و بازی کردن بازی ها در زمینه های غیر بازی میگردد. همراه با شبکه های اجتماعی اجرا شده در محیط های یادگیری الکترونیکی، گیمیفیکیشن برای ارزیابی دانش آموز اجرا شده است. مطالعه اخیر تایید می کند که با گیمیفیکیشن، کسب مهارت های بهتراست، در حالی که عناصر درک و آگاهی نقش بازی میکنند .
در حال حاضر گوشی اینترنت همراه و گوشی های هوشمند پتانسیل قابل توجهی بعنوان ابزارهای یادگیری و توسعه برنامه های آموزشی مبتنی بر گوشی های هوشمند داشته و توجه رو به افزایشی را بخود جلب می کنند. هدف از این مطالعه کسب دیدگاه عمیق تری از ماهیت استفاده دانشجویان از گوشی هوشمند همچنین نگرش آنها به کاربرد آموزشی گوشی همراه بود تا مداخلات موفقیت آمیز آموزشی طراحی گردد. روش های آموزشی باید دینامیک باشند و برای یک محیط دائماً در حال تحول و تغییر پیوسته اتخاذ گردند. طی چند دهه گذشته فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) یک مولفه کلیدی تدریس و یادگیری در آمـوزش عالی بوده است. یک روند به ویژه مهم که به تازگی با توجه به استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات متوجه شدیم، افزایش وابستگی به گوشی تلفن همراه نه تنها در انجام کارهای روزانه، بلکه در محیط های آموزشی و حرفه ای نیز است. بی شک تأثیربخشی کاربرد گوشی تلفن همراه امروزه یک پارامتر مهم از سواد کامپیوتری گشته است. درنتیجه مدارس ابتدایی و دبیرستان پیوسته در حال معرفی تکنولوژی تلفن همراه هستند تا آموزش و یادگیری را بهتر کنند. طبیعتاً تعجب آور نیست که دانشجویان یا دانش آموزان انتظار داشته باشند که از این تکنولوژی بهنگام گذارندن واحدهای دانشگاهی استفاده کنند. مدارک و شواهد حاکی از استفاده گسترده کنونی از گوشی های هوشمند در آموزش پزشکی است. در مطالعه ای در کانادا گزارش شده که تنها 85 درصد دانشجویان و دانشکده پزشکی روزانه از گوشی های هوشمند استفاده می کنند، اما انتظار استفاده از این تکنولوژی را جهت افزایش آموزش و حرفه پزشکی دارند. درحالیکه دانشجویان پزشکی در انگلستان نیز گزارش کردند که استفاده از گوشی های هوشمند می تواند سودمند باشد و به احتمال زیاد به در آینده افزایش پیدا کند. نسل جدید دانشجویان مراقبت سلامت رشد یافته مجموعه فن آوری اطلاعات را فراگرفتند. افراد 18- 33 ساله یا آن افرادی که طی سال های 1981-1996 بدنیا آمدند فن آوری تلفن همراه و رسانه اجتماعی را پذیرفته اند. گزارش شده که رسانه های اجتماعی می توانند مشارکت را بهبود بخشیده و گروه های مختلف و از لحاظ جغرافیایی پراکنده دانشجویان و پیشه داران را از طریق امکان ارتباط خارج از کلاس درس، اصلاح همکاری، خلاقیت و ایجاد ارتباط بین دانشجویان و کارشناسان بهم متصل کنند. بکارگیری فن آوری تلفن همراه می تواند به میزان معنی داری یادگیری تلفیقی را افزایش دهد اما نقش برجسته ای هم در پشتیبانی از تدریس داخل دانشگاه هم می تواند داشته باشد. گوشی های همراه در فعالیت های آموزشی بکار گرفته شده اند تا به محتوای واحد درسی دسترسی پیدا کنند، اطلاعات مرتبط با عملکرد دانشجویان را کسب کنند و به بحث و اشتراک گذاری بین دانشجویان و معلمان تشویق کنند. بنابراین از آنجایی که این دستگاه ها ممکن است فرصت هایی را به منظور افزایش آموزش و یادگیری ارائه دهند، واضح است که گوشی تلفن همراه بمانند گوشی های هوشمند می توانند سهم قابل توجهی در آموزش مدرن مراقبت سلامت داشته باشند. اما بهمراه هر تکنولوژی درک مهارت های کاربران اصلی و نگرش آنها به ابزار جدید به منظور سوق دادن توسعه نوآوری های مناسب آموزشی دارای اهمیت بنیادی است. در آن زمان، دانشجویان تمایل به کاربرد گوشی های هوشمند برای یادگیری داشته و ترجیح می دهند از گوشی های هوشمند خود برای فعالیت های اجتماعی و خصوصی استفاده کنند. چند گزارش در حال حاضر درخصوص نوآوری های آموزشی با کاربرد گوشی های هوشمند موجود است. در حالیکه اغلب استفاده از برنامه های کاربردی خاص و یا برنامه های عامل در گوشی های هوشمند آزمایش می شود. در مورد چگونگی درک دانشجویان از گوشی های هوشمند بعنوان یک ابزار آموزشی در فعالیت های شخصی و فراتر از چارچوب کاربردهای ویژه اطلاعات کم است. هدف از این مطالعه بررسی عینی این بود که آیا و تا چه حد در شرایط عدم حضور یک کاربرد یا نیاز خاص ارائه شده توسط دانشگاه، دانشجویان دندانپزشکی از گوشی های هوشمند خود بعنوان ابزار آموزشی در 3 سال اول آموزش دندانپزشکی خود استفاده می کنند یا نه.
بعلاوه نگرش ذهنی دانشجویان نسبت به گوشی های هوشمند بعنوان ابزار یادگیری در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. با تهیه یک پرسشنامه توصیفی هدف نه تنها ارزیابی نگرش ذهنی دانشجویان بود بلکه یک درک عینی از اندازه و پیچیدگی که در آن دانشجویان از گوشی های هوشمند استفاده کرده اند نیز فراهم کرد. پرسشنامه به منظور اعتبار صوری (یا نظری) با یک گروه از دانشجویان مقطع کارشناسی مورد آزمون قرار گرفت . بخاطر هدف این مطالعه، استفاده از تلفن همراه "برای اهداف یادگیری" به شمول هر گونه کاربرد تسهیل کننده و یا مرتبط با فرایند یادگیری و فعالیت های آموزشی توسعه یافت. به این معنا که به جدول زمانبندی و یا اعلان های واحد درسی نگاه می کردند، اگرچه چنین کاربردی یک فعالیت یادگیری مستقیم تلقی نمی شود، با این حال فرایند یادگیری را تسهیل ننموده و بخشی از فرایند هر روز آموزشی است.
پرسشنامه در سه بخش ساختار یافته بود: A) جمعیت شناسی.
B) ارزیابی استفاده.
و C) سنجش نگرش.
اولین قسمت، قسمت A، ویژگی های جمعیت شناسی و اجتماعی، همچنین نوع گوشی همراه و ارتباط مورد استفاده توسط دانشجویان را دربرمی گرفت.
بخش B پرسشنامه از پرسش هایی تشکیل می شد که ماهیت و پیچیدگی کارهای انجام شده توسط دانش آموزان با گوشی های هوشمندشان و بویژه استفاده از آن برای اهداف یادگیری از جمله کاربرد رسانه های اجتماعی را بررسی می کرد. همانطور که استفاده از یک گوشی هوشمند امروزه به عنوان پارامتر مهمی از سواد کامپیوتری گشته، پرسشنامه پس از یک طراحی پرکاربرد ارزیابی عینی سواد کامپیوتری را مورد هدف قرار دارد. در این مدل، از دانشجویان خواسته شد که پاسخ دهند آیا آنها تا بحال یک سری کارهای افزایش دهنده پیچیدگی را انجام دادند یا ندادند. این کارها ارتباطات، دسترسی و به تشتریک اطلاعات، معاملات تجاری، و ایجاد محتوایی مانند گرفتن عکس و ساخت فیلم دربرمی گرفت. بخشی هم برای دانشجویان درنظر گرفت شد که اگر احتمالاً کارهای دیگری با گوشی های هوشمندشان انجام می دهند به آنها اضافه کنند. بر اساس مدل قبلی اینجا هم به مجموع هر پاسخ مثبت یک امتیاز با حداکثر نمره ممکن از 16 داده شد. بر اساس کارهای انجام شده، دامنه امتیازات بدین شکل طبقه بندی شد0 تا 5 بعنوان پایه، 6-10 بعنوان متوسط 11-16 بعنوان پیشرفته.
در بخش C، بخش سوم، هدف سنجش برخی نگرش های ذهنی عمومی به استفاده از گوشی های هوشمند به عنوان ابزارهای آموزشی بود. این هدف با بیان میزان توافق / مخالفت با سه عبارت در مقیاس آنالوگ بصری (VAS) جرا گردید.
این ارزیابی برای جمع آوری داده از 232 دانشجو مورد کاربرد قرار گرفت. از 232 دانشجوی پاسخگو، 204 فرد (9/87 درصد) خودشان به یک گوشی هوشمند خصوصی و 191 نفر (3/82 درصد) به نسل سوم حامل های تلفن همراه (G3) دسترسی داشتند. محبوبترین و عامه پسندترین دستگاه ها آیفون و اندروئید بودند. بسیاری از پاسخ دهند ها مهارت های متوسطی از گوشی های هوشمند داشته و از آنها برای تعدادی فعالیت یادگیری استفاده می-کردند. تنها 232/75 (3/32 درصد) دانشجویان برنامه های آموزشی خاص نصب شده داشتند در حالی که 232/148 (7/63 درصد) از گوشی های هوشمند برای دسترسی به رسانه های اجتماعی استفاده نموده و آن را برای آموزششان (P<.05) با ارزش تلقی کردند. دانشجویانی که با گوشی هایشان به رسانه های اجتماعی دسترسی داشتند مهارت های پیشرفته تر و قابل توجه تری (P<.05) را از خود نسبت به سایرین نشان دادند. ارتباط معنی داری بین گروه سنی، جنسیت و مهارت های گوشی های هوشمند وجود نداشت. بین مهارت های گوشی های هوشمند و گرایش دانشجویان به بهبود یا پیشرفت دسترسی به مواد یادگیری همبستگی مثبتی (r=.43, P<.05) مشاهده شد که به یادگیری مستقل تر (r=.44, P<.05) و کاربرد گوشی هوشمند توسط کارکنان آموزش (r=.45, P<.05) کمک کرد. نتایج این مطالعه حاکی از آنست که دانشجویان گوشی های هوشمند و رسانه های اجتماعی را در راستای اهداف آموزشی استفاده می کنند، گرچه این تکنولوژی هنوز بشکل رسمی در برنامه های درسی گنجانده نشده که ممکن است نمایانگر فرصتی برای مربیان جهت طراحی روش ها، فعالیت ها و مواد آموزشی مناسب برای گوشی های هوشمند است و به دانش اموزان اجازه کاربرد این تکنولوژی را داده و بدان وسیله زمینه انطباق روش های متنوع یادگیری فعلی دانشجویان را فراهم می آورد.
آیا این پست برای شما مفید بود؟ لطفا نظرات خود را با کاربران سیارک به اشتراک بگذارید.