7 حقیقت شگفت انگیز در مورد چاقوی سوئیسی که یک اثر هنری در نظر گرفته می شود

در

چاقوی سوئیسی

چاقوی ارتش سوئیس یک شاهکار واقعی در میان ابزارهای برش است. از این گذشته، نه تنها بسیار باکیفیت و تیز است، بلکه به معنای واقعی کلمه با تعداد قابل توجهی از توابع و ابزارهای دیگر کامل شده است. اما همه نمی دانند که داستان آن چقدر غیرعادی است و چه اپیزودهای تاثیرگذاری در مورد این تیغه چند منظوره را می توان در آن یافت. توجه شما به "هفت" حقایق سرگرم کننده در مورد چاقوی سوئیسی که به عنوان یک اثر هنری شناخته شده است.

 

1. آیا می دانید چاقوهای ارتش سوئیس در اصل در آلمان ساخته شدند، اما همه آن را دوست نداشتند

چاقوی سوئیسی

همانطور که معلوم شد، این لحظه بود که به شدت باعث خشم صاحب شرکت تجهیزات جراحی، کارل السنر شد. او که معلوم شد یک میهن پرست واقعی  است، خشمگین شد و قاطعانه تصمیم گرفت که به طور مستقل چاقوهایی با منشاء سوئیسی را اختراع و وارد ارتش کند. اولین مدل این ابزار از نظر فنی فقط نمونه اولیه چاقویی بود که امروزه آشنا هستیم و در آن زمان به آن "چاقوی سرباز" می گفتند. علاوه بر این، پس از آن، علاوه بر خود تیغه، یک پیچ گوشتی نیز در آنجا گنجانده شد.

 

2. درباره قهرمان وزن در بین چاقوهای سوئیسی

چاقوی سوئیسی
  

به طور معمول، یک چاقوی سوئیسی با تطبیق پذیری، اما در عین حال فشردگی همراه است. با این حال، یک استثنا از این قانون وجود دارد، و وزن یک کیلوگرم کامل. این مدل  در سال 2006 توسعه و ارائه شد و نام مناسب را دریافت کرد:طول چاقو تقریبا 23 سانتی متر است. به سختی می توان گفت که دقیقاً از چنین رکوردداری می توان برای چه استفاده کرد، با این حال قطعاً وارد تاریخ چاقوی سوئیس شده است.

 

3. در مورد انواع رسمی چاقو سوئیسی

چاقوی سوئیسی

 

در واقع، تنها دو تولید کننده رسمی چاقوهای اصلی سوئیسی وجود داشت. یکی از آنها شرکت کارل السنر فوق الذکر است. اما دومی بعداً در سال 1893 ظاهر شد - این Paul Boechat & Cie است که فروش چاقوهای ارتش را نیز آغاز کرد. دولت سوئیس حضور دو تامین کننده در آن واحد را دوست داشت، بنابراین قرارداد تامین ارتش را به سهم های مساوی تقسیم کرد. جالب است که این چاقوها تحت عنوان مشابه، اما هنوز شبیه هم نبوده اند: اگر یکی از تولیدکنندگان محصول خود را به عنوان "چاقوی ارتش سوئیس اصیل" قرار دهد، آنگاه از عبارت "چاقوی ارتش سوئیس اصلی" استفاده می شود. با این حال، امروز این رقابت دیگر وجود ندارد: شرکت ها در 26 آوریل 2005 در یک شرکت واحد ادغام شدند.

 

4. در مورد کاربردی ترین مدل چاقوی سوئیسی

چاقوی سوئیسی

  
با همه تطبیق پذیری هر چاقوی سوئیسی، با این معیار یک رکورددار دارد. ما در مورد مدل SwissChamp XAVT صحبت می کنیم. علاوه بر این، بر خلاف وزن یک کیلوگرم فوق العاده آن نیز کاملا جمع و جور است. این چاقوی سوئیسی دارای 44 قطعه است که شامل ذره بین، قیچی، خلال دندان و حتی ناخن شوی می شود. در مجموع، این مدل قادر است حدود 80 عملکرد را انجام دهد.

 

5. چاقوی سوئیسی به عنوان یک اثر هنری شناخته می شود.

چاقوی سوئیسی


  انصافاً این تصمیم فقط در سطح چند موزه گرفته شد. با این حال، شاید این تنها آغاز باشد، زیرا چاقوی ارتش سوئیس، زمانی که به طور کامل مستقر شود، واقعا می تواند با اینستالیشن های هنری مدرن رقابت کند. اما در حال حاضر، چاقوی سوئیسی توسط موزه هنرهای مدرن نیویورک و موزه دولتی هنرهای کاربردی مونیخ به عنوان یک اثر هنری شناخته شده است.

 

6. شرکت سازنده چاقو به نام موسس اداره می شود

چاقوی سوئیسی


  به نظر می رسد که کارل السنر تنها اولین، اما نه تنها فردی با این نام در میان رهبران تولید چاقوهای سوئیسی بود. جالب ترین چیز این است که این باعث ایجاد یک سنت جالب شد: به عنوان مثال، در دوره 1919 تا 1950، کارل السنر دوم مدیریت شرکت را بر عهده داشت.

 

7. کیفیت چاقوهای سوئیسی به طور مداوم نظارت می شود

چاقوی سوئیسی

  
علیرغم این واقعیت که 15 تا 20 میلیون چاقو در ماه در خط مونتاژ تولید می شود، هر یک از آنها در تمام مراحل کنترل می شود. به عنوان مثال، فولاد برای هر قطعه از نظر استحکام و استحکام کششی آزمایش می شود. و هنگامی که محصول نهایی تیز می شود، تیغه تحت بازرسی کامل قرار می گیرد و تنها پس از آن مهر کنترل کیفی دریافت می کنند - نمادی از تضمین کیفیت واقعی سوئیس.

نظرات

در ادامه بخوانید...

دانش روز که می تواند زندگی شما را نجات دهد

در
هرکسی می تواند در موقعیتی بسیار جدی، در معرض خطر واقع شود. وحشت ، یک عمل نادرست یا عدم درک جدی از اوضاع در چنین مواردی تقریباً همیشه منجر به عواقب غم انگیز در زندگی افراد می شود. این اغلب نتیجه مستقیمی از عدم آگاهی است.
 
sayarak.com ، با مراقبت از خوانندگان خود ، فهرست دیگری از حقایق علمی را گردآوری کرده است که این دانستنی ها و عمل به آنها به یک وضعیت بحرانی کمک کرده و زندگی ما و دیگران را نجات خواهد داد.

 

چرا از چندین پاک کننده با هم در یک فضا استفاده نکنیم

آیا می دانید که چند ماده پاک کننده را نباید برای تمیز کردن مخلوط کنیم اما این که در زمان تمیز کاری هرگز در همان فضا از پاک کننده های سفید کننده و آمونیاک همزمان نباید استفاده کرد را خیلی از زنان خانه دار ها نمی دانند. ترکیبی از بخار آنها یک گاز سمی ، کلرامین تشکیل می دهد و علائم ناخوشایند ایجاد می کند و در برخی موارد حتی خطراتی را برای زندگی به همراه دارد. آمونیاک اغلب در تمیز کننده های پنجره و آینه یافت می شود.
 

 

چگونه با داشتن سرگیجه زیر آب به سطح آب بیاییم

اگر خود را در شرایطی پیدا می کنید که نمی دانید چگونه به سطح آب بیایید و سطح آب را شناسایی کنید ، هوا را آزاد کنید. در هر صورت حباب ها به سمت بالا شناور می شوند و شما باید در همان جهت حرکت کنید.
 

 

چگونه در یک مکان به دور از تمدن که داخل خودرو گیر افتاده اید کمک بخواهید

اگر شما هیچ وسیله انتقال سیگنال در مسافت های طولانی را ندارید، با یک تایر معمولی که از لاستیک یدکی گرفته می شود، می توانید به دیگران در مورد محل خود خبر دهید. دود حاصل از لاستیک برای چندین کیلومتر قابل مشاهده خواهد بود و کسی متوجه آن می شود. اما به هیچ وجه به دنبال کمک، از ماشین دور نشوید. اغلب امدادگر ابتدا ماشین را پیدا می کنند و سپس راننده آن را چند کیلومتری دورتر از آن مرده می یابند.
 

 

چگونه روغن آتش گرفته را خاموش کنیم

چگونه روغن روی اجاق گاز آتش گرفته را خاموش کنیم

واقعیت کمی شناخته شده ، دانش روز که می تواند زندگی شما را نجات دهد (و نه تنها شما )
 
البته بهتر است حتی برای یک دقیقه ماهیتابه دارای روغن را روی آتش نگذارید. اما اگر آتش سوزی رخ داده است ، سعی نکنید آن را با آب خاموش کنید: این فقط باعث تشدید آتش می شود. بهتر است با نوشابه یا پوشاندن آتش، آن را با چیزی پر کنید که دسترسی به اکسیژن را مسدود کند.
 

 

چگونه فرد در حال غرق شدن را تشخیص دهیم

فرد غرق شده معمولاً به نظر نمی رسد که دچار مشکل است. او دست و پا نمی زند ، آب در اطراف خود نمی پاشد ، فریاد نمی زند و کمک نمی خواهد. یک فرد واقعاً در حال غرق شدن ، انرژی کافی برای این کار ندارد و وقتی سر او روی سطح آب است ، او فقط موفق به نفس کشیدن می شود ، اما فریاد نمی زند. معمولاً سرش به عقب می رود ، مدام زیر آب می رود و حباب هوا ظاهر می شود. اگر مو بلند باشد ، موها روی صورت قرار دارد ، چشم ها متمرکز نیستند ، حرکات آهسته و متناوب است.
 

 

چگونه از قانون CPR استفاده کنیم

اگر مجبور هستید احیای قلبی ریوی را انجام دهید ، اما فرد هوشیاری را به دست نیاورد ، سریعا به اورژانس خبر دهید. اگر مغز او بدون اکسیژن باقی بماند ، قربانی فرصتی نخواهد داشت. غالباً هدف CPR این نیست که فرد را به زندگی برگردانیم بلکه حفظ مغز تا زمان رسیدن، کمک اصلی است.
 

 

حداقل قدرت بدنی برای هر فردی لازم است

توصیه می شود که هر فرد حداقل 1 بار بتواند از کوه صعود کند. یا بیرون آمدن از قایق را تجربه کند، این حداقل نیاز برای هر کسی مفید است. تصور غلط رایج این است که در شرایط خطرناک آدرنالین به نجات فرد می رسد و قدرت شما را افزایش می دهد. اما آدرنالین یک قدرت جادویی نیست. اگر در زندگی عادی فرد نتواند، به میله افقی آویزان شود، در شرایط بحرانی هرگز قادر نخواهد بود.
 

 

در زمان تماس با خدمات نجات یا پلیس گفتن چه چیزی اولویت دارد

اول از همه ، شما باید محل ومکان را به اپراتور بگویید و نه دلیل تماس. اگر اورژانس شما را مجبور به متوقف کردن گفتگو می کند ، بهتر است که اپراتور فقط مکان را بشناسد. او مجبور است شخصی را به آنجا بفرستد تا بررسی کند. اگر او فقط دلیل تماس را بداند ، بعید است که بتواند کمک کند.
 

 

چگونه خراش یا نیش حیوان وحشی را مداوا کنیم

هر گونه خراش یا نیش حیوان وحشی می تواند منجر به  هاری شود . به مدت 10-15 دقیقه ، شما باید زخم را بشویید ، و سپس بلافاصله با پزشک مشورت کنید. هدر رفتن هر ساعت شانس بقا را کاهش می دهد. در صورت گذشت زمان زیاد ، مداوای این بیماری ویروسی تقریباً غیرممکن است.
 

 

چگونه در زمان رعد و برق شدید زندگی خود را نجات دهیم

 

 

این تئوری که صاعقه نمی تواند دو بار به یک مکان حمله کند ، یک اشتباه است . احتمال ابرخورد دوم به اندازه کافی زیاد است ، بنابراین مراقب باشید (فقط فرار نکنید). بهتر است در نوعی از بستر دراز بکشید ، زیرا صاعقه به تپه ها برخورد می کند. همچنین از شر همه موارد فلزی و موبایل خلاص شوید. اگر رعد و برق نزدیک شما برخورد کند ، 3-4 ثانیه قبل از آن ، طعم آهن را در دهان احساس خواهید کرد و موهای بدن شما شروع به حرکت می کنند. شما باید بلافاصله بنشینید ، پاشنه های خود را در برابر یکدیگر قرار دهید و دستان خود را روی زانوهای خود بگذارید.
 

 

چگونه از جاده عبور کنیم

اگر می خواهید از جاده ای عبور کنید  که با نور شدید خورشید روشن شده، به احتمال زیاد راننده شما را نمی بیند. بهتر است جاده را کاملا بررسی و بعد عبور کنید.
 

 

چگونه در جنگل مسیر خود را پیدا کنیم

با آغاز فصل رویش قارچ ، تعداد گمشدگان در جنگل ها افزایش می یابد. اگر تا به حال در جنگل گم شده اید و در یک لحظه متوجه می شوید که نمی دانید کجا بروید ، ابتدا باید یک منبع آب را پیدا کنید. برای انجام این کار ، شما باید به سمت پایین بروید ، اما نه به باتلاق شما همچنین می توانید به پرندگان توجه کنید: پرواز تعدا زیادی از پرندگان  معمولاً به سمت منابع آب است، و پرواز تعداد کم ازپرندگان در حا برگشت از منبع آب می باشد. تقریباً در همه موارد ، مسیری در امتداد آب  جاری شما را به سمت جاده سوق می دهد. اگر راهی پیدا شود ، همچنان باید تا رسیدن به تمدن در امتداد آن حرکت کنیم.
 

 

چگونه در یک حوضچه آب شیرجه بزنیم

اگر با پا و به حالت ایستاده در استخر شیرجه می زنید ، همیشه بینی خود را بپوشانید. واقعیت این است که ارگانیسم های تک سلولی خطرناک ، مانند Flerler negleria ، می توانند در آب استخر ها و حوضچه های آب زندگی کنند . هنگامی که در بینی با جریان قدرتمندی از آب یا در نازوفارنکس از طریق استنشاق وارد شود ، می تواند به مغز برسد و باعث مننژانسانسفالیت آمیبی شود و تقریباً در 100٪ موارد منجر به مرگ می شود. اگر فقط آن را قورت دهید ، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
 

 

چگونه به بیمار دیابتی غش کرده کمک کنیم

در صورت از دست دادن هوشیاری ، بیمار نباید انسولین تزریق کند - این می تواند او را بکشد. بیشتر اوقات ، یک کمای دیابتی در نتیجه هیپوگلیسمی (قند پایین) رخ می دهد ، و انسولین فقط اوضاع را تشدید می کند. شما باید هرچه سریعتر با آمبولانس تماس بگیرید و سعی کنید مقداری قند به او بدهید ، این به شما کمک زیادی خواهد کرد. اگر این قند خون (قند زیادی) باشد ، یک قطعه اضافی وضعیت را تشدید نمی کند ، به ان صورتی که در مورد انسولین و هیپوگلیسمی وجود دارد.
 

 

آیا قانون 5 ثانیه درست است

همه ما درباره این قاعده (و حتی از آن استفاده کردیم) شنیدیم که براساس آن ، مواد غذایی که روی زمین افتاده اند می توانند در مدت 5 ثانیه بدون خطر سلامتی برداشته و خورده شوند. با این وجود ، با توجه به مطالعات بیشمار ، میکروب ها نیز از این اصل پیروی نمی کنند . برخی دانشمندان نیز قبول دارند كه خطر حداقل است ، اما هیچ كس جرات نمی كند میزان خطر را صفر اعلام کند.
 
آیا چنین اتفاقی برای شما یا عزیزانتان افتاده است؟ چه چیز دیگری می توانید توصیه کنید؟

نظرات

در ادامه بخوانید...

روانشناسی حماقت

در

این مسئلۀ سادۀ ریاضی را در نظر بگیرید: یک راکت و توپ یک‌دلار و ده‌سنت قیمت دارند. راکت یک دلار گران‌تر از توپ است. قیمت توپ چقدر است؟

اکثر مردم بلافاصله و با اعتمادبه‌نفسِ هرچه‌تمام جواب می‌دهند: ده سنت. این پاسخ هم بدیهی است و هم غلط. پاسخ درست این است: پنج سنت برای توپ و یک‌دلار و پنج‌سنت برای راکت.

آیا می دانید بیش از پنج دهه است که دنیل کانمن، برندۀ نوبل اقتصاد و استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، چنین پرسش‌هایی را مطرح کرده و پاسخ‌های ما را تحلیل می‌کند. آزمایش‌های ساده و پیش‌ِپاافتادۀ او عمیقاً نگاه ما به نحوۀ تفکرمان دربارۀ جهان را دگرگون کرده است.

فلاسفه، اقتصاددانان و عالمان علوم اجتماعی قرن‌هاست که با این پیش‌فرض طی طریق می‌کنند که انسان‌ها موجوداتی عقلانی هستند و عقل همان هدیه‌ای است که پرومتئوس برای ما به غنیمت آورد؛ اما کانمن به‌همراه آموس تورسکی و دیگران، ازجمله شین فردریک طراح پرسش راکت و توپ، در مقابلِ این سنت ستبر نشان داده‌اند که ما به آن اندازه که تصور می‌کنیم، موجوداتی عقلانی نیستیم.

وقتی مردم در موقعیتی متزلزل قرار می‌گیرند، به‌دقت اطلاعات را نمی‌سنجند یا به داده‌های آماریِ مرتبط توجه نشان نمی‌دهند. برعکس، تصمیم‌های آن‌ها بسته است به فهرستی طویل از میانبرهای ذهنی؛ یعنی میانبرهایی که اغلب باعث می‌شود تصمیم‌های احمقانه بگیرند. این میانبرها سریع‌ترین راه برای حل مسائل ریاضی نیستند؛ آن‌ها راهی هستند برای قلم‌گرفتن ریاضی. وقتی‌که ما در برابر پرسش راکت و توپ قرار گرفتیم، تمام دانش ریاضی‌مان را در پرانتز گذاشتیم و به‌دنبال پاسخی رفتیم که نیازمند کم‌ترین کوشش ذهنی بود.

کانمن را اکنون یکی از تأثیرگذارترین روان‌شناسان قرن بیستم می‌شناسند؛ بااین‌حال، کارهای او تا مدت‌های مدید نظر هیچ‌ کسی را به خود جلب نمی‌کرد. کانمن خود تعریف می‌کند که یک‌ بار نتایج تحقیقاتش را با فیلسوفی امریکایی در میان گذاشته بود و او فوراً جواب داده بود که هیچ علاقه‌ای به روانشناسی حماقت ندارد.

اما گذشت زمان نشان داد که اوضاع دقیقاً بر خلاف چیزی است که آن فیلسوف امریکایی تصور می‌کرد. به‌تازگی در ژورنال شخصیت و روانشناسی اجتماعی تحقیقی به‌سرپرستی ریچارد وِست از دانشگاه جیمز مدیسن و کیت استانویچ از دانشگاه تورنت انجام پذیرفته است. نتیجۀ به‌دست‌آمده این است که در بسیاری موارد، افرادِ باهوش در برابر این نحوۀ خطااندیشی آسیب‌پذیرترند. عموماً تصور می‌کنیم افراد باهوش در برابر پیش‌داوری مصون‌اند. دقیقاً به همین دلیل است که افرادی که در آزمون اس.ای.تی نمرۀ بیشتری می‌گیرند، خیال می‌کنند کمتر در معرض این قبیل خطااندیشی‌های جهانشمول قرار دارند؛ اما درواقع این انگاره ممکن است خطرات نهفتۀ بسیاری داشته باشد.

وست و دستیارانش کارشان را با پخش پرسش‌نامه میان چهارصدوهشتادودو دانشجوی کارشناسی آغاز کردند. در این پرسش‌نامه انبوهی از پرسش‌های کلاسیک برای سنجش پیش‌داوری طرح شده بود:

در درون رودخانه‌ای، دسته‌ای از نیلوفرهای آبی رُسته‌اند. هر روز، اندازۀ این دسته نیلوفرها دو برابر می‌شود. اگر ۴۸ روز طول بکشد که نیلوفرهای آبیْ کل دریاچه را بپوشانند، چقدر طول خواهد کشید که این نیلوفرها نصف دریاچه را بپوشانند؟

احتمالاً اولین پاسخی که به ذهن شما خطور می‌کند، مبتنی است بر یکی از میانبرهای ذهنی: تقسیم پاسخ نهایی بر نصف: ۲۴ روز؛ اما این پاسخ غلط است. پاسخ درست ۴۷ روز است.

کانمن و تورسکی در دهۀ ۱۹۷۰ مفهوم «پیش‌داوری لنگرانداخته»۱ را مطرح کردند. آن‌ها بر اساس این مفهوم پرسش‌هایی مطرح کردند که هدفشان ارائۀ راهی برای سنجش میزان آسیب‌پذیری افراد در برابر خطااندیشی بود. در این پرسش‌ها مثلاً به افراد گفته می‌شد که ارتفاع بلندترین درخت سکویا در جهان بیش از x فوت است و رقمی که به افراد مختلف گفته می‌شد، بین هشتادوپنج فوت تا هزار فوت متغیر بود. آنگاه از افراد خواسته می‌شد که ارتفاع بلندترین درخت سکویا در جهان را حدس بزنند. پرسش‌دهندگانی که «لنگر» کوچک‌تر، مثلاً هشتادوپنج فوت، به آن‌ها ارائه شده بود، به‌طور میانگین حدس می‌زدند که ارتفاع بلندترین درخت سکویای دنیا فقط صدوهجده فوت است. در مقابل، افرادی که «لنگر» بزرگ‌تری، مثلاً هزار فوت به آن‌ها ارائه می‌شد، ارتفاع بلندترین درخت سکویای دنیا را هفت‌برابر بیشتر تخمین می‌زدند.

مقصود وِست و همکارانش صرفاً این نبوده که وجود چنین پیش‌داوری‌هایی را تصدیق کنند. این پیش‌داوری‌ها پیش از تحقیقات آن‌ها نیز کم‌وبیش شناخته‌شده بودند. هدف آن‌ها این بوده که رابطه و نسبت این پیش‌داوری‌ها را با هوش انسانی بسنجند. درنتیجه، آن‌ها آزمون‌هایشان را در درون آزمون‌های اندازه‌گیری توانایی‌هایی شناختی، مانند اس.ای.تی و «سنجۀ نیاز به شناخت»۲، قرار دادند. هدف این سنجه‌ اندازه‌گیری «گرایش فرد برای تفکر و لذت‌بردن از آن است».

نتایج تحقیقاتْ تکان‌دهنده بود. فی‌المثل نتایج نشان می‌داد که خودآگاهی از این پیش‌داوری‌ها در عمل تأثیری در کاهش آن‌ها ندارد: «افرادی که از پیش‌داوری‌هایشان مطلع‌اند، در غلبه بر آن‌ها موفقیت خاصی نسبت‌به بقیه نشان نمی‌دهند.» اما نتایج تحقیقات برای کانمن اصلاً غیرمنتظره نبود. او در کتاب فکر کردن؛ کند و سریع۳ اظهار می‌کند که پس از دهه‌ها تحقیق دریافته که آگاهی از این پیش‌داوری‌ها حتی بر عملکرد ذهنی خود او هم تأثیر قابل‌توجهی نگذاشته است. «تفکر شهودی من، علی‌رغم سال‌ها تحقیق دربارۀ موضوع پیش‌داوری‌های ذهنی، همچنان در معرض مسائلی مانند اعتمادبه‌نفس کاذب، پیش‌بینی‌های افراطی و مغالطۀ برنامه‌ریزی»۴ است.

چه‌بسا خطرناک‌ترین پیش‌داوری ذهنی ما در این گرایش ذاتی‌مان نهفته است که دیگران در معرض خطااندیشی‌اند و نه ما. این گرایش به «نقطۀ کور پیش‌داوری»۵ معروف است. این «فراپیش‌داوری» دو ریشۀ اصلی دارد: نخست، توانایی ما برای تشخیص‌دادن اشتباهات سیستماتیک در تصمیمات دیگران: ما در گوشزدکردن اشتباهات دوستانمان از همه بهتریم؛ دوم، ناتوایی‌مان برای تشخیص‌دادن همان اشتباهات در درون خودمان. گرچه مفهوم نقطۀ کور پیش‌داوری مفهومی تازه نیست، آخرین مقالۀ وست نشان می‌دهد که این مفهوم را می‌توان بر هر پیش‌داوری خاصی اطلاق کرد: از «پیش‌داوری لنگرانداخته» تا به‌اصطلاح «اثر طراحی».۶ در هر کدام از این موارد، ما خس را در چشمان دیگران می‌بینیم و نیزه را در چشمان خودمان نه.

حال به حیرت‌انگیزترین و البته نگران‌کننده‌ترین بخش این پژوهش می‌رسیم: از قرار معلوم هوش اوضاع را بدتر می‌کند. دانشمندان برای سنجش «پیشرفتگی شناختیِ»۷ دانشجویان چهار آزمون طراحی کردند. نتایج هر چهار آزمون نشان‌دهندۀ هم‌بستگی مثبت متغیرها بود: «افرادی که سیستم شناختی پیچیده‌تری دارند، بیشتر دچار معضل نقطۀ کور پیش‌داوری‌اند.» این نتیجه دربارۀ بسیاری از پیش‌داوری‌های خاص نیز بعینه تکرار شد و این یعنی افراد باهوش‌تر، لااقل بر اساس سنجۀ اس.ای.تی و آن‌هایی که بیشتر تأمل و تفکر می‌کنند، بیشتر در معرض این اشتباهات ذهنی‌اند. چنان‌که کانمن و فردریک سال‌ها قبل متذکر شدند، حتی آموزش نیز نمی‌تواند خللی در سد سدید این پیش‌داوری‌ها ایجاد کند. برای مثال، بیش از پنجاه‌درصد از دانشجویان هاروارد، پرینستون و ام.آی.تی به پرسش راکت و توپ پاسخ غلط دادند.

این نتایج چه چیزی را روشن می‌کنند؟

یک فرضیۀ جالب توجه این است که نقطۀ کور پیش‌داوری بدین خاطر رخ می‌نماید که ما همان‌گونه که دیگران را به تیغ ارزیابی جرح می‌کنیم، خود را به محک نقد نمی‌سپاریم. برای مثال، وقتی انتخاب‌هایی غیرعقلانی دیگران را مشاهده می‌کنیم، بالاجبار بر داده‌های رفتاری تکیه می‌کنیم. ما پیش‌داوری‌های آن‌ها را از بیرون می‌بینیم و همین امر این مجال را برای ما فراهم می‌آورد تا به چشم‌برهم‌زدنی خطااندیشی‌های سیستماتیک آن‌ها را دریابیم.

بااین‌حال، وقتی به ارزیابی انتخاب‌های بد خودمان می‌نشینیم، به جای نگاه بیرونی و تکیه بر داده‌های رفتاری، دل به درون‌نگری می‌سپاریم. ما به‌دقت انگیزه‌هایمان را وامی‌رسیم و به‌دنبال دلیل مقنعی برای انتخاب‌هایمان می‌گردیم. پیشِ درمانگران بر اشتباهاتمان افسوس و حسرت می‌خوریم و نزد خودمان دربارۀ باورهایی که ما را به ترکستان بردند، غور و تأمل می‌کنیم.

مشکل این رویکرد درون‌نگرانه این است که نیروی پیش‌برنده‌ای که در پشت پیش‌داوری‌ها خفته و ریشۀ انتخاب غیرعقلانی ماست، تا اندازۀ زیادی ناخودآگاه است؛ ناخودآگاهی که تن به افسون خودکاوی نمی‌دهد و راه را بر هوش می‌بندد. درواقع درون‌نگری عملاً می‌تواند این خطاها را افزون کند و چشم ما را بر فراروندهای بنیادینی ببندد که مسئول بسیاری از خطاهای روزمرۀ ما هستند. ما برای خودمان آسمان‌وریسمان می‌بافیم و همیشه نخ تسبیح را این وسط گم می‌کنیم. هرچه بیشتر بکوشیم که خودمان را بشناسیم، در عمل فهم کمتری از خودمان به دست می‌آوریم.

* یادداشت ویراستار انگلیسی: نخستین بندهای این مقاله در مقالۀ جونا لرر در وال‌استریت ژورنال (اکتبر ۲۰۱۱) نیز آمده است. از بازنشر این بخش پوزش می‌طلبیم.

پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب در تاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۲ با عنوان Why Smart People Are Stupid در وبسایت نیویورکر منتشر شده است.

نظرات

۱۴۰۰/۱۱/۲۰شکسپیر هشدار داد حماقت مانند یک بیماری مسری است، بنابراین مهم است که محیط خود را با دقت انتخاب کنید. اما چگونه می توان فهمید که از چه کسی اجتناب کنید؟ و آیا واقعا لازم است؟

۱۴۰۰/۱۱/۲۰من یک فرد انسان گرا هستم، بنابراین مطمئن هستم که حماقت یک حالت ذهنی موقتی است، چیزی شبیه ناپختگی . اما بیایید ببینیم حماقت دقیقاً در چه چیزی خود را نشان می دهد و چگونه می تواند نه تنها کسانی را که با چنین شخصی سروکار دارند، بلکه خود او را نیز از لذت بردن از زندگی باز دارد.

۱۴۰۰/۱۱/۲۰احمق فقط در مورد خودش صحبت می کند. هر ارتباطی مستلزم گفتگو است و یک فرد بالغ معمولاً می‌داند که این راهی برای تبادل اطلاعات است.این اتفاق می افتد، که یک فرد نیاز دارد راجع به موضوعی صحبت و تبادل نظر کند. اما اگر صحبت از یک انفرادی بیمارگونه باشد، زمانی که طرف مقابل فرصت حداقل یک کلمه را ندارد، چه برسد به اینکه چیزی بگوید، با یک احمق روبرو هستیم. و در مورد شخصیت خودشیفته با من صحبت نکنید. تنها چیزی که در این مورد اهمیت دارد این است که فرد متوجه نشده است که گوش دادن منبع مهمی در فرآیند کسب تجربه زندگی است. علاوه بر این، کیفیت گوش دادن در ارتباطات دوستانه بسیار ارزشمند است.

۱۴۰۰/۱۱/۲۰صدای احمق بلند است من فوراً تصحیح می کنم، مواردی از کاریزمای خاص و با صدای بلند وجود دارد - اما در چنین مواردی سؤالی مانند "یا شاید او فقط یک احمق است؟" وجود ندارد. من در مورد آنها صحبت نمی کنم، بلکه در مورد آن افراد احمقی که اغلب کمبود عمق و معنا را با شدت صدای بلند جایگزین می کنند. تصور کنید: یک رستوران، چراغ‌های خاموش، مردم در حال صحبت کردن، شخصی که با لپ‌تاپ کار می‌کند، کسی که یک جلسه رمانتیک آرام دارد. اینجا و آنجا صدا کمی افزایش می یابد: می خندیدند، به کسانی که می آمدند احوالپرسی می کردند... و ناگهان در میان این سروصدای دنج صدای آزاردهنده خانمی به گوش می رسد که جزئیات زندگی شخصی خود را به همکار می گوید. قوانین آداب معاشرت، مانند دفترچه راهنمای کتری، از بسیاری جهات بی خطا هستند. ما نمی خواهیم گوش کنیم، به خصوص که جالب نیست، احمقانه و سطحی است... اما مغز ما اینگونه کار می کند: ما مجبور هستیم به صداهای تیز توجه کنیم، زیرا زندگی می تواند به آن بستگی داشته باشد. و اکنون کل رستوران به جزئیات طلاق این زن احمق اختصاص یافته است ... تنها افراد خوش شانس رستوران آنهایی هستند که لپ تاپ دارند و از هدفون استفاده می کنند . زن و شوهر جوانی به سرعت حساب می کنند و فرار می کنند: همه چیز برای آنها تازه شروع شده است و طلاق دیگران موضوعی بسیار نامناسب است. خانم شراب بیشتری سفارش می دهد، صدایش بلندتر می شود. و حتی کسانی که در تراس خیابان نشسته اند قبلاً در مورد حماقت او شنیده اند ...

۱۴۰۰/۱۱/۲۰احمق نیازهای همکار را نادیده می گیرد آیا او به صحبت من علاقه مند است؟ همکارم خسته نیست؟ شاید او نیاز به دور شدن داشته باشد، اما او نمی تواند یک پاسخ مناسب پیدا کند؟ در یک نفس، چنین فردی تمام فضا را پر می کند. فقدان نیاز به بازخورد از خودپسندی کودکانه صحبت می کند. چنین همدلانی مانند کودکی هستند که هنوز همدلی ندارد و نمی تواند بفهمد که مادرش از کشیدن او روی سورتمه تا کیلومترها خسته شده است. بنابراین، از یک طرف، به نظر می رسد که آنها به وضوح بیان می کنند: "اگر چیزی را دوست ندارید، فقط آن را بگویید." و از سوی دیگر - بله، آن را امتحان کنید، به من بگویید. پرداخت به حساب شکایات شما - با تشکر، اما نه امروز.

۱۴۰۰/۱۱/۲۰یک فرد احمق از همه چیز می ترسد. من آنجا نخواهم رفت. من نمی خواهم اینجا بروم. با این حال، جستجوی مداوم برای منطقه ای از ایمنی و آسایش مانع از تکامل می شود. هر ذهن زنده ای برای تکامل گرسنه است و راه هایی برای مقابله با ترس های خود یا درخواست کمک پیدا می کند. احمقانه است که اجازه دهیم ترس ها زندگی را تنظیم کنند. روی دیگر سکه نیز وجود دارد - زمانی که یک فرد بدون سنجیدن خطرات و مقایسه نکردن آنها با نقاط قوت خود می شتابد. چقدر کارهای احمقانه روی این شجاعت انجام شده! اما این نوع دوم «سواران بی سر» هنوز به من نزدیکتر از منتظران است که از همه چیز می ترسند. با انجام برخی عمل ها، فرد تجربه، حتی منفی، نوعی خرد به دست می آورد. و تجربه و حکمت کسی که در چهار دیواری می ماند و از سر کسالت فقط برای یافتن بهترین کانال تلویزیونی آزمایش می کند چیست؟ ..

۱۴۰۰/۱۱/۲۰احمق در رفتار خود شک نمی کند. به نظر من این اوج حماقت است. به هر رشته ای از علم نگاه کنید، چگونه ایده ها در طول زمان تغییر کرده اند. چیزی درست و غیرقابل انکار تلقی شد و سپس یک کشف کل نظام دانش را زیر و رو کرد و باورهای گذشته در یک روز به توهمات تبدیل شد. علاوه بر این، تفکر سفت و سخت، زمانی که فرد نمی داند چگونه انعطاف پذیر باشد و دانش جدید را در نظر بگیرد، راهی مستقیم به آلزایمر است. این چیزی است که تحقیقات مدرن می گوید. اما کی میدونه شاید نظرشون عوض بشه...

۱۴۰۰/۱۱/۲۰یک فرد احمق همه چیز را به سیاه و سفید تقسیم می کند. نگرش های طبقه بندی شده، به ویژه در لجاجت، نشانه دیگری از حماقت است. نوبت را از دست دادید - شما کرتینیسم توپوگرافیک دارید. و بس، تا آخر عمرت همینطوری خواهی ماند. عدم شناخت ویژگی های زمینه و موقعیت - این قطعاً مشخصه افراد باهوش نیست.

۱۴۰۰/۱۱/۲۰این متن نمونه ای از چنین تقسیم بندی است. تقسیم مردم به احمق و باهوش بسیار احمقانه است. از این گذشته ، هر فرد داستان و تجربه خاص خود را دارد ، که منجر به این واقعیت می شود که در این مرحله از زندگی فرد فقط در مورد خودش صحبت می کند ، با همکار خود چک نمی کند یا اسیر ترس ها می شود.

۱۴۰۰/۱۱/۲۰هر یک از ما گاهی اوقات ممکن است رفتار احمقانه ای داشته باشیم، بنابراین بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که توجه خود را به زندگی درونی خود معطوف کنیم و حداکثر حسن نیت را به دنیای اطراف خود بدهیم.

در ادامه بخوانید...

افرادی که ناهمرنگی عنبیه دارند

در

آیا می دانید ناهمرنگی عنبیه که برای خیلی ها جالب است در انسان و حیوان دیده می شود.این تفاوت رنگی حاصل از فقدان یا مقادیر اضافی ملانین یا رنگدانه می باشد.تفاوتی که باعث می شود سرها به سمتشان چرخیده و نگاهها را متوجه خود کنند.

هنری کویل بازیگر انگلیسی با چشم های 2 رنگ

جین سیمور بازیگر انگلیسی با ناهمرنگی عنبیه

در نقش دکتر کوئین در سریال پزشک محله دارای یک چشم سبز و یک چشم قهوه ای می باشد.

آلیس ایو بازیگری انگلیسی با رنگ چشمهای متفاوت 

کیت باسورث دارای یک چشم آبی و یکی فندقی تیره می باشد

میلا کونیس بازیگر با ناهمرنگی عنبیه

الیزابت برکلی بازیگر سینما و تئاتر دارای یک چشم سبز و دیگری نیمه سبز، نیمه قهوه ای 

این پست را چگونه می‌بینید؟ کسانی را می شناسید که دارای عنبیه متفاوت باشند؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر به اشتراکبگذارید.(سیارک

نظرات

در ادامه بخوانید...

پیرترین مرد جهان

در

مردی اندونزیایی مدعی شده است که پیرترین مرد جهان است و حالا دیگر برای مرگ آماده می باشد. براساس اطلاعاتی که از دولت اندونزی به دست آمده است به این نتیجه رسیده اند که این مرد در 31 دسامبر 1870 متولد  و در حال حاضر 145ساله می باشد. وی میباه گوتو نام دارد و  تاکنوت 4 همسر  اختیار نموده که آخرین آنها در سال 1988 فوت شده است.


آیا می دانید که تمام فرزندان وی  از دنیا رفته اند و وی با نوه و نتیجه هایش زندگی می نماید. تا قبل از این مرد, رکورد دار پیرترین انسان ، زنی فرانسوی با 122 سال سن بوداما  در حال حاضر میباه گوتو رکورددار شده است.(سیارک

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

نظرات

در ادامه بخوانید...

رزرو اتاق شماره ۴۲۰ در هتل

در

آیا تا به حال تلاش کرده‌اید که اتاق شماره ۴۲۰ را در یکی از هتل‌های جهان برای خود رزرو کنید؟نخستین بار عده ای از دانشجویان کالیفرنیا در دهۀ ۱۹۷۰، ساعت ۴:۲۰ دقیقه را برای جمع شدن دور مجسمه لویی پاستور و استعمال ماده مخدر حشیش میان خود تعیین کردند و عبارت «لویی ۴۲۰» را به عنوان کلمه رمز خود قرار دادند و در نهایت ۴۲۰ در کشورهای غربی به نماد بین المللی این قبیل معتادان تبدیل شد.

 

آیا می دانید شماره ۴۲۰ یک نماد جهانی برای استعمال ماده مخدر حشیش است، از این رو هتلداران تلاش می کنند تا با حذف این شماره از اتاق های خود، و یا استفاده از عدد «۱+۴۱۹» از استعمال این ماده مخدر در هتل جلوگیری کنند.

در برخی هتل ها نیز زیر شماره ۴۲۰ علامت ممنوعیت استعمال مواد مخدر نصب شده است. با این حال بسیاری از هتل ها ترجیح داده اند اصلا اتاقی با شماره ۴۲۰ نداشته باشند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

آسیب های ورزشی چیست

در

عبارت آسیب ورزشی در گسترده‌ترین مفهوم، اشاره به انواع آسیب هایی دارد که اغلب در طول ورزش رخ می دهند. برخی از آسیب های ورزشی در نتیجه حوادث رخ می دهد، برخی دیگر با توجه به شیوه های ضعیف آموزشی، تجهیزات نامناسب، فقدان شرایط، یا ناکافی بودن حرکات گرم کردن و کششی می باشد.

آیا می دانید شایع ترین آسیب های ورزشی کدام است؟
انواع شایع آسیب های ورزشی
• رگ به رگ شدن ماهیچه و کشیدگی عضلات
• پارگی رباط که مفاصل را بهمدیگر متصل می نماید.
• پارگی تاندون ها که مفاصل را پشتیبانی کرده و به حرکت آنها اجازه می دهد.
• در رفتگی مفاصل
• شکستگی استخوان از جمله مهره ها.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...