ماجرای محرمانه اولین آیفون

در

(سیارک) : "استیو با تاکید شدید به من گفت که ماجرا مطلقاً فو‌ق‌سری است. او گفت قصد دارد هرکسی که ماجرا را لو دهد اخراج کند. تا سرحد مرگ وحشت کرده بودم!"


تونی فادل در حال سبک سنگین کردن این بود که چگونه به استیو جابز توضیح دهد که نمونه اولیه (پروتوتایپ) چیزی که قرار بود موفق‌ترین محصول تکنولوژی تاریخ شود را گم کرده ‌است. آن چیز، نمونه اولیه آیفون اپل بود که ده سال پیش به بازار عرضه شد.
او چند لحظه قبلش از هواپیما پیاده شده ‌بود، دست به جیبش برده‌ بود و... هیچ.
او به من گفت: "داشتم به همه سناریوهای ممکن بابت اینکه چگونه ماجرا را توضیح بدهم، فکر می‌کردم. هرچند هیچ‌کدام از آنها پایان خوشی نداشتند."تازه دو ساعت پس از آن واقعه بود که او بالاخره توانست یک نفس راحت بکشد. گروهی که در حال جستجو بودند، ایده‌ای نداشتند که در تلاش برای یافتن چه چیزی هستند.
"ظاهراً از جیبم بیرون افتاده بود و رفته بود بین دو تا صندلی!"
به فاصله چند ماه، زمانش فرا می‌رسید که جهان درباره این دستگاه کوچک آگاه شود. ولی آن لحظه، زمانی بود که آقای فادل باید آن را دو دستی می‌چسبید.
الهام‌گیری از آیپاد
بعضی اوقات، از تونی فادل به عنوان "پدرخوانده" آیپاد یاد می‌شود. او در سال ۲۰۱۰ اپل را ترک کرد و شرکت نِست را پایه‌گذاری کرد که فعالیتش در حوزه اتوماسیون خانگی بود. آن شرکت اکنون در اختیار آلفابت، کمپانی مادر گوگل است. او سال گذشته این شرکت را نیز ترک کرد.
تا جایی که به آقای فادل برمی‌گردد، امروز نه روز ۱۰سالگی، بلکه بزرگداشت ۱۲ و نیم سالگی اولین آیفون محسوب می‌شود.منظور زمانی است که وی به دنبال موفقیت آیپاد، شروع به کار بر روی ایده‌ای کرد که قرار بود بخت و اقبال اپل را دگرگون کند. هرچند در آن مقطع زمانی، هدف این بود که ساخت و تولیدش به آینده موکول شود.
در آن زمان، آیپاد ظرفیت پخش ویدیو و حتی اجرای گیم را نیز پیدا کرده‌ بود.
او گفت: "در شرایطی بودیم که شبکه‌های دیتا (اینترنت بر روی موبایل) در حال ظهور بودند. باید آن محصول را به شکل یک پلتفرم قابل استفاده برای عموم می‌دیدیم."
به گفته او، شروع کار از این نقطه، همان چیزی بود که باعث شد آیفون مرزها را در هم بشکند.
در شرایطی که رقبایی همچون مایکروسافت در تلاش بودند با مینیاتوریزه کردن PC آن را در یک موبایل جای دهند، اپل به دنبال بزرگ‌تر کردن آیپاد و تبدیل آن به یک دستگاه پیچیده‌تر بود.
این در حالی بود که در بخش دیگری از اپل، اقداماتی برای ساخت یک کامپیوتر مکینتاش مجهز به تاچ‌اسکرین آغاز شده بود.
"آنها به طور مخفیانه بر روی آن کار می‌کردند. سایزش در حد ابعاد یک میز پینگ‌پنگ بود. استیو به من نشانش داد و گفت می‌خواهم آن را بردارم و داخل یک آیپاد بگذارم."
فادل به جابز هشدار داد که چنین کاری زمان‌بر است و به پول و یک زیرساخت اختصاصی نیاز دارد.
"ما نیاز به هزاران نفر داشتیم که هم بر روی تولید این صفحه تصویر کار کنند و هم خود محصول را نهایی و آماده عرضه به بازار کنند. و پس از همه این کارها، تنها شش ماه فرصت داشتیم که محصول را در بازار توزیع کنیم. واضح است که از پس این کار برآمدیم، اما به این سادگی‌ها نبود."
حذف کیبورد
همزمان، بحثی در اپل درگرفت که تبدیل به یک مجادله آتشین شد.و آن بحث، طرح یک پرسش بود: "آیا آیفون باید با کیبورد باشد یا بدون کیبورد؟"
فادل گفت: "این جدل در طول ۴ ماه شدت گرفت. اوضاع خیلی بی‌ریخت شده‌بود."
آنطور که فادل به یاد می‌آورد جابز که معتقد به حذف کیبورد بود، از دست افرادی که با ایده‌اش مخالفت می‌کردند خشمگین شد و بدون رودربایستی گفت: "تا لحظه‌ای که با ما موافق نباشید، نمی‌توانید به این اتاق برگردید. اگر نمی‌خواهید عضو تیم باشید، نباشید."
مخالفت‌ها به فاصله‌ای کوتاه متوقف شدند.
در نهایت، آیفون با همین مشخصات در سال ۲۰۰۷ رونمایی و کمی بعد، به بازار عرضه شد.از آن زمان، بیش از یک میلیارد آیفون فروخته شده‌است و به کمک همین محصول بود که اپل به ثروتمندترین کمپانی جهان بدل شد.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا اپل می تواند شما را وادار کند که دوباره یک آیپد بخرید

در

زمانی که استیو جابز در سال 2010 اولین آیپد را برای جمعیت مشتاق آشکار ساخت، او آن را یک " محصول کاملا جادویی و انقلابی: نامید. و گفت :" این بهترین تجربه ی گشت و گذاری است که شما تا به حال داشته اید"،  این سخن در سال 2010 معقول بود. صفحه نمایش های تلفن های هوشمند به طور قابل توجهی کوچک تر شده بودند (به طور معمول در حدود 3.5 اینچ در مقابل 5 یا 6 اینچ امروزه)، در حالی که لپ‌تاپ ها سنگین تر بودند و فاقد صفحه لمسی بودند.

برخلاف اینکه اوایل مورد تمسخره قرار گرفت، اپل مفهوم کلی یک تبلت را به میلیون ها مصرف کننده معرفی کرد.تولید کنندگان دیگر برای معرفی دستگاه های مشابه رقابت کردند، هرچند تعداد کمی از آن ها مطابق با جذبه آیپد بود.
اما هفت سال بعد، آیپد دچار مشکل شد. درست است، بر اساس آخرین آمار شرکت تحقیقاتی IDC، اپل هنوز هم بیشترین محموله تبلت را در جهان می سازد. اما این بزرگترین کشتی در دریاچه ای است که به سرعت در حال تبخیر شدن است. IDC می‌گوید فروش جهانی تبلت 20.1 درصد در سه ماهه‌ی چهارم سال 2016 سقوط کرد. کل فروش آیپد در سه ماهه‌ی اخیر خود 19 درصد کاهش یافته است، این موضوع در روز سه‌شنبه گذشته اعلام شد، در حالی که درآمد حاصل از فروش این دستگاه ها 22 درصد کاهش یافت. مدیران اپل، حداقل به صورت عمومی، در مورد آینده ی آیپد با اعتماد به نفس باقی می مانند. مدیر عامل اپل، تیم کوک، در اوایل این هفته در مورد درآمدهای اپل گفت : " من هنوز هم در مورد اینکه ما می توانیم درآمد داشته باشیم، خیلی خوشبین هستم ". در طی این گفت و گو، مدیران اپل استدلال کردند که تغییرات در سطوح موجودی و کسری‌های المان حداقل در بخشی برای فروش ضعیف آیپد قابل سرزش هستند. و آیفون یک فروشنده ی پر حرارت باقی خواهد ماند، که از شدت فشار روی آیپد کم کرد.
اما کارشناسان می گویند یک مساله ی مهمتر در این بازی وجود دارد: اپل یک دلیل قانع کننده به مصرف کنندگان برای خرید یک آیپد یا بروز رسانی مدل موجود، نداده است. در حالی که هفت سال پیش این دستگاه انقلابی به نظر می رسید، امروزه جایی بین تلفن های هوشمند و لپ تاپ های قابل حمل ما گیر کرده است. این می تواند خریداران را شگفت زده کند که واقعا آیپد برای چیست.
جی.پی. گوندر، معاون رییس جمهور و تحلیلگر ارشد در فورستر می گوید: بسیار مهم است که (اپل) کشف شود آینده ای که اپل خارج از آیفون شبیه به آن خواهد بود چه شکلی است. " اینکه آیا به نظر می رسد که یک تبلت، یک هیبرید یا یک مک به یک ارزیابی مجدد از اینکه مشتریان به دنبال چه چیزی هستند، نیاز دارد". در چه چیزی ممکن است برای آدرس دادن به بحران وجودی بازار تبلت تلاش شده باشد، اپل لایناپ پیشرفته ی آیپد ارتقا یافته را به عنوان جایگزینی برای لپ‌تاپ را بازاریابی کرده است. مدل های پیشرفته، پردازنده های سریعتر، صفحه نمایش های بزرگ تر و سازگار با قلم نوری و صفحه کلید جانبی اپل را پیشنهاد داده اند. اما از برخی جهات، کیفیت آیپدهای لپ تاپ مانند توسط نرم افزارش آسیب دیده است. در حالی که اکثر دستگاه های رقیب برنامه های ویندوز تمام عیاری را اجرا می کنند، اپل تنها فقط برنامه های موبایل را اجرا می کند. سازندگان نرم افزار مانند مایکروسافت و ادوبی نسخه های سبک سرویس های معروفشان را برای آیپد منتشر کرده اند، اما استفاده از آنها همیشه به سادگی صفحه نمایش های آنها که به صورت دستکتاپ هستند، نیست.
گوندر گفت: " شما نمی توانید واقعا اسپرید شیت ها را، برای مثال، روی iOS انجام دهید. شما می توانید از یک نسخه از اکسل استفاده کنید، اما این کار بدون یک ماوس واقعا چالش برانگیز است." برخی از طرفداران اپل از شرکت خواسته اند که یک آیپد با تمام امکانات نرم افزار دسکتاپ بسازد، یا برعکس، یک مک بوک با صفحه لمسی بسازد. پاترک موهد، رئیس و تحلیلگر ارشد در Moor Insights & Strategy گفت: من فکر می کنم مردم گفته اند که یک دستگاه لمسی می خواهند که شبیه به یک نوت بوک تاشو کار کند. اما چند مدیر اپل گفته اند این کار اتفاق نخواهد افتاد. مورهد همچنین ایده ی ترویج مینی آیپد را به عنوان یک دستگاه بازی را شناور ساخت. با توجه به موفقیت دستگاه های بازی دستی Nintendo's 3DS، این لزوما یک ایده ی بد نبود. اما اپل یک فعال جدی در دنیای یازی نبود.
تاکتیک دیگر اپل ممکن است ساختن آیپد ارزان تر باشد. بر اساس IDC، آیپد پیشرفته 599 دلاری و بیشتر، خط تولید گران ترین تبلت اپل، تنها برای بخش کوچکی از فروش کلی تبلت در فصل تعطیلات 2016 به حساب آمدند. آیپد AIR 2 ارزان تر و مینی تبلت ها مسئول بیشتر فروش های اپل بود. میکاگو کیتاگاوا، یک تحلیلگر ارشد در گارتنر می گوید: " اگر اپل قیمت آیپدهایش را پایین بیاورد، من فکر می کنم ممکن است حجم را افزایش دهد." البته، کیتاگاوا می گوید یک تله وجود دارد : " این کار درامد را قربانی خواهد کرد." بنابراین بسته به اینکه ریاضیات چقدر قابل اطمینان است، این کار می تواند منجر به شکست خودش شود.
ممکن است بهترین رویکرد برای اپل دوباره کشیدن حقه ی علامت تجاری آن باشد: متقاعد کردن چیزی چیزی انقلابی را می خواهد که دیروز وجود نداشت. گوندر گفت: " آنچه که مورد نیاز است چیزی جدید، تازه و متفاوت است." " چیزی که شما بگویید، این چیزی را انجام می دهد که به طور واضح متفاوت از کاری که قبلا انجام می داد است، که مرا وادار کند که واقعا بخواهم آن را بخرم." اما اگر این باور ایجاد شود که این شایعه است، آیپدهای بعدی اپل کمتر پیشگانه خواهد بود. بلومبرگ گزارش کرد که مدل های بعدی تکنولوژی نمایش بهتری خواهند داشت، همراه با بهبود لوازم جانبی و قلم اپل. مینگ چی کو، تحلیلگر اوراق بهادار KGI، که اغلب یک پیش بینی کننده ی با دقت است زمانی که به آن به اپل دشوار برای خواند آمد، گفت که ممکن است شرکت یک آیپد 10.5 اینچی جدید را راه اندازی کند. آن نوع از تغییرات جزئی نتیجتا می تواند تکان ناگهانی جزئی به فروش بدهد. اما بعید است که آن ها به اندازه ی کافی این مشکل خاص را برطرف کنند.

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

13 نشانه از اینکه شما سریع یاد می گیرید

در

بر اساس یک مطالعه مشخص شده است که کسانی که سریع یاد می گیرند (علی الخصوص در زمینه زبان خارجی) ماده سفید بیشتر و مغز کمتر متقارنی دارند. زودگیری و سریع بودن در یادگیری به این بستگی دارد که از مغزمان چطور استفاده می کنیم. گاهی اوقات چیزهایی که بنظر بسیار پیچیده می آیند، راه حلهای ساده ای دارند. در اینجا می توانید بفهمید که چطور می توانید دریابید که نسبتا زودگیر هستید.


1- از اینکه بگویید نمی دانم نمی ترسید
کسانی که زود یاد می گیرند می پذیرند که چیزی نمی دانند. آنها ذهنشان را برای پرسیدن باز می گذارند و جوابها را نیز مورد پرسش قرار می دهند تا بیشتر بیاموزند. در حالیکه بعضی افراد در سوال کردن تردید دارند و از این می-ترسند که نادانی خودشان را بیان دارند، زودگیرها ابایی از پرسیدن ندارند.
2- از اصول پارتو استتفاده می کنید
زودگیرها بصورت پربازده ای به این مسئله علاقمندند. بر اساس نظر ویلفردو پارتو 80 درصد از نتایج را از 20 درصد از دانایی هایشان بدست می آورند. زودگیرها با استفاده از تمرکز بر مسائل پایه ای و متداول در آزمایشهای متفاوت از این اصل تبعیت می کنند. آنها به دنبال کل یک قضیه نمی روند و توانشان را در بخش لازم سرمایه گذاری می کنند.
3- شما قادرید که آن را تصور کنید
هنگام مواحهه با مسائل، زودگیرها چند بعدی هستند. آنها از تمامی حواسشان برای حل مسئله کمک می گیرند. آنها با استفاده از توان ذهنی شان هدایت مسئله به سمت راه حل را و یادگیری را می اموزند.
4- شما ساده می کنید
زودگیرها می دانند که مسائل مشکل راه حل ساده ای دارند. مغزهای بزرگی مانند توماس ادیسون، هنری فورد و حتی استیو جابز به دنبال راه حلهایی ساده برای مشکلات بزرگ می گشتند. آنها ساده می کردند و خودشان را برای برای پیدا کردن این هدف که ساده ترین راه را پیدا کنند غرق می کردند.
5- شما عمل می کنید
پس از تمام مسائلی که گفته شد، در انتهای روز این تصمیم شماست که به جلو قدم بردارید. اگر شما در حال یاد گرفتن زبان جدیدی هستید قادر به فراگیری آن نخواهید بود مگر صحبت کنید چه درست و چه غلط زودگیرها با تصمیم گرفتن و عمل کردن می آموزند.(سیارک)
6- شما انتخابگر هستید
شما به دنبال تمام راه حل های موجود برای یک مسئله نیستید. بلکه شما بطور وسیعی وقت خود را صرف یافتن قسمتی می کنید که به درد شما می خورد. با این روش شما قادرید که دنبال راه حلهای در دسترس باشید.
7- شما از قانون پارکینسون پیروی می کنید
تیم فریس , مولف کتاب 4 ساعت کار در هفته اظهار داشته است که با ترکیب پیروی از قانون پارکینسون و اصل پارتو می توان سریعتر یاد گرفت و به راه حلها دسترسی یافت. در حالیکه اصل پارتو بر این تاکید دارد که حداکثر استفاده از وقت بشود، قانون پارکینسون زمان را برای یاد گرفتن تنها چیزهای ضروری محدود می کند. زودگیرها تنها برای قسمتهای مهم یک موضوع وقت می گذارند و وقت خود را سر مسائل بی ارزش هدر نمی دهند.
8- می دانید کی تمام کنید
زودگیرها می دانند که کی فرآیند کاری را متوقف کنند. اگر چیزی در یک فرآیند قابل پاسخ نگنجد، آنها عقب نشینی می کنند. آنها قانون بازگشت اندک را می فهمند و بر روی مسائلی سرمایه گذاری می کنند که بازگشت مناسبی داشته باشد.
9- می دانید که چگونه آینده را پیش بینی کنید
چیزی که قدیمی و کهنه شده باشد برای یک زودگیر بی استفاده است؛ آنها در عوض قابلیت این را دارند که روندها را پیش بینی کرده و آینده را ببینند. شما می توانید بر آینده تمرکز کنید و اینکه چگونه بر هر موضوعی را که فرا می-گیرد بکار برید.(سیارک)
10- درک می کنید که بسیاری از سوالات راه حلی ندارند
در طی انتخاب کردن، سما حسی دارید که می فهمید که به دنبال مسائل یا موضوعات اشتباه نروید. شما از قبل می دانید که اگر یک مسئله پیچیده باشد و هیچ راه حلی به ذهن شما نرسد، احتمالا هیچ راه حلی برای آن وجود ندارد.
11- شما می توانید به یک کودک توضیح دهید
پس از غرق شدن در موضوع و جذب آن شما می توانید افکار و عقایدتان را با دیگران در میان بگذارید و حتی با کودکانتان در مورد آن موضوع بحث کنید (حتی با کودکان).
12- شما مثبت هستید
زودگیرها هیچ رفتار منفی ای در طی فرآیند یادگیریشان از خود بروز نمی دهند. آنها حتی در برابر مشکلات اساسی که با آنها روبرو می شوند خم به ابرو نمی آورند.
13- شما به دنبال عقاید کارشناسان هستید
می دانید که مردمی هستند که از شما بهتر می دانند. هیچکس از اینکه بخودش دیکته کند که در کاری استاد است چیزی یادنمی گیرد. (سیارک)

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

شعاری که استیو جابز در طول زندگی به دنبال آن بود

در

یکی از مشهورترین نقل قول های استیو جابز (Stay Hungry, Stay Foolish) «گرسنه بمان، احمق بمان» است، شعاری که در طول زندگی به دنبال آن بوده است.


گرسنه بمان به این معنی است که همیشه در پی چیزهای جدید باش و عطش یادگیری چیزهای جدید و با ارزش را در خود زنده نگه دار.
احمق بمان، به این معنی است که هیچ وقت فکر نکن که همه چیز را می دانی. 
در این پست15 گفته از بهترین های او را آورده ایم:
15. اینکه ثروتمندترین فرد قبرستان باشم برای من اهمیتی ندارد. اینکه شب ها قبل از رفتن به تخت خواب، بدانم که امروز کار خارق‌العاده‌ای انجام داده‌ام، این چیزی است که برای من ارزشمند است.
14. چیزهای مورد علاقه من در زندگی، رایگان هستند، پس واضح است که با ارزش ترین منبع ما زمان می باشد.
13. به اپل بر نگشتم که ثروت اندوزی کنم. من در زندگی بسیار خوش شانس بوده ام و ثروت دارم. وقتی 25 سالم بود ارزش من 100 میلیون یا بیشتر بود. در آن زمان تصمیم گرفتم که اجازه ندهم این موضوع زندگی ام را خراب کند. هیچ روشی نیست که شما بتوانید همه این پول را خرج کنید، و من طوری به ثروت نگاه نمی کنم که میزان هوش من را ارزش گذاری کند.
جابز درباره بازگشتش از پیکسار به اپل صحبت می کند که هدفش ساختن محصولات زیبا بود نه ثروت. که نتیجه آن iPod, Mac, iPhone , iPad و تاحدودی حتی Apple Watch بود.(سیارک
12. ما برای انجام همه چیزها فرصت پیدا نخواهیم کرد. زیرا این زندگی ما زندگی کوتاهی است و بعد می میرید. پس ما کاری که با زندگی مان می کنیم، بهتر است واقعا خوب باشد و واقعا ارزشش را داشته باشد.
11. زمان شما محدود است، آن را با زندگی کردن به روش دیگران هدر ندهید. در دام تعصب نیفتید که معمولا حاصل زندگی کردن بر اساس تفکر دیگران است. اجازه ندهید سروصدای افکار و اعتقادات دیگران ندای درون شما را خاموش کند. و مهم از همه، جرئت این را داشته باشید که به دنبال قلب و ادارکتان بروید. این ها یک جورهایی می دانند که چه چیزی می خواهید بشوید.
جابز در سخنرانی خود در سال 2003 در دانشگاه استنفورد، مخاطبان را به آزادانه اندیشیدن تشویق کرد. او از دانشگاه انصراف داد اما کلاس هایی که در دانشگاه علاقه داشت (مانند خوشنویسی) را ادامه داد که نتیجه آن جنبه هنری مک بود.
10. تصور می کنم اگر شما کاری را انجام دادید و نتیجه آن چیز خوبی از آب درآمد، آنگاه شما باید کار بعدی را بهتر انجام دهید. نه اینکه روی آن موفقیت برای مدت طولانی بمانید.
جابز هیچ وقت روی دستاوردهایش مانور نمی داد. او از یک پروژه به پروژه بعدی می رفت و در این فرآیند، پروژه های پیشرفته تری انجام می شد. اگر جابز روی موفقیت مک یا آیپاد مکث می کرد هیچ وقت آیپد و آیفون ساخته نمی شد.
9. وقتی نجاری باشید که یک کشوی زیبا می سازد، دلتان نمی خواهد از تخته سه لا برای پشت آن استفاده کنید، اگرچه که این تخته سه لا رو به دیوار باشد و هیچکس آن را نبیند. شما خودتان می دانید که آن تخته سه لا، آنجاست پس تصمیم می گیرید از یک چوب خوب و زیبا برای آن استفاده کنید. برای اینکه شب راحت بخوابید،کیفیت و مرغوبیت باید همه جا به دقت لحاظ شود.(سیارک
8. طراحی فقط آن چه که نظر می رسد و احساس می شود، نیست. طراحی نحوه کارکرد آن است.
7. شما نمی توانید با نگاه کردن به آینده از اتفاقات گذشته سر در بیاورید و آن ها را به هم متصل کنید. شما تنها زمانی می توانید آن ها را درک کنید که به گذشته نگاه کرده باشید. پس شما باید به اینکه اتفاقات یک جوری در آینده به هم متصل می شوند و معنی پیدا کنند، اعتماد کنید. باید به چیزی اعتماد کنید: حس درونی تان، سرنوشت، زندگی، کارما، هر چیزی.
6. در نهایت همه چیز برمی گردد به سلیقه. بر می گردد به تلاش کردن برای اینکه خود را در معرض بهترین چیزهایی که بشر انجام داده قرار دهید و سپس تلاش کنید آن چیزها را به کاری که دارید انجام می دهید بیاورید. پیکاسو جمله مشهوری داشت: هنرمندان خوب، کپی می کنند، هنرمندان بزرگ، می دزدند. و ما همواره از اینکه ایده های عالی را بدزدیم احساس شرمندگی نکرده ایم. و من فکر می کنم، بخشی از آنچه مکینتاش را عالی کرد این بود که کسانی که با آن کار می کردند آهنگسازان، شاعران، هنرمندان، جانورشناسان، و تاریخ دانانی بودند که جزو بهترین دانشمندان کامپیوتر در دنیا هم بودند.
یکی از چیزهایی که اپل را خیلی خاص کرد تمرکز ویژه روی طراحی بود. جابز سخت تلاش می کرد که طراحان را به بالاترین موقعیت های شغلی در درون شرکت ارتقاء دهد و نتیجه آن محصولاتی مانند آیفون بود که پیوند هنر با تکنولوژی بود.
5. این که محصولات را بر اساس نظرات گروه های نمونه از مشتریان طراحی کنید واقعا سخت است. بسیاری از اوقات، مردم نمی دانند از شما چه می خواهند تا زمانی که به آنها آن چیز را نشان ندهید.
منشاء این تفکر، بر می گردد به هنری فورد، بنیانگذار اولین کارخانه صنعت خودروسازی که گفته بود: « اگر از مردم می پرسیدم که چه می خواهند، می گفتند درشکه هایی با اسب های سریع تر». جابز معتقد بود باید محصولات نوآورانه و جدید را بسازید سپس به مردم نشان دهد که چرا آن ها (با اینکه خودشان ممکن است ندانند) به چنین محصولی نیاز خواهند داشت.(سیارک
4. وقتی من هفده سالم بود یک نقل قولی خواندم که شبیه این بود: «گر هر روز جوری زندگی کنید که تصور کنید آن روز آخرین روز زندگی تان باشد، یک روز این تصور به حقیقت تبدیل می شود.» این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی که من توی آینه نگاه می‌کنم از خودم می‌پرسم: «اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم کارهایی را که امروز می خواهم انجام بدهم، انجام می‌دهم یا نه؟» هر موقع جواب این سوال برای چند روز پیاپی نه باشد می‌فهمم در زندگی ام به یک سری تغییرات احتیاج دارم.یکی از مهم ترین مسائلی که جابز بر روی آن تمرکز می کرد مرگ بود و اینکه عمر یک انسان به یک زمان کوتاه محدود شده است و هرچه که می توانید بدست بیاورید به همان زمان کوتاه محدود است.(سیارک
3. من به خیلی از کارهایی که نکرده ام به اندازه کارهایی که کرده ام، افتخار می کنم. نوآوری یعنی نه گفتن به هزار چیز.
طراحی یعنی انتخاب کردن و جابز بهترین اننخاب ها را کرده است. برای مثال مدل اولیه آیفون دارای یک دایره قابل کلیک به سبک آی پد بود.
2. کسی دوست ندارد بمیرد، حتی افرادی که می‌خواهند به بهشت بروند نیز مایل نیستند برای رسیدن به آن بمیرند. با این حال مرگ سرنوشت همه‌ی ما انسان‌هاست. هیچکس تاکنون از آن رهایی نجسته است و باید هم همین‌طور باشد زیرا مرگ بزرگ‌ترین اختراع زندگی و مهمترین عامل تغییر آن است. مرگ به معنی رفتن کهنگی و تولد طراوت است.
جابز بر روی اهمیت و فشار نیروی مرگ تاکید می کند. و اینکه باید بر روی آنچه اهمیت دارد تمرکز کنید.
1. اصل و اساس اپل، یک شرکت تولید کننده محصولات مصرفی برای مشتری است. برای آن مشتری که به ما نظر مثبت یا منفی می دهد. او آن کسی است که ما درباره اش فکر می کنیم. و فکر می کنیم وظیفه ما این است که مسوولیت کل تجربه کاربری را به عهده بگیریم. اگر درست از آب در نیاید، خیلی صاف و ساده، تقصیر ماست.
اپل شرکتی است که نسبت به تجربه کاربری مشتریانش وسواس دارد و این نگرش، مستقیما از جابز الهام گرفته است.ا

ین پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

۱۳۹۵/۱۰/۲۹ممنون پست جالبی بود.

در ادامه بخوانید...

کینکت چگونه کار می کند؟

در

بدون هیچ شکی کینکت را می توان یکی از مهمترین پدیده ها در نسل فعلی کنسول ها دانست. شاید اگر با دیدی ساده به آن نگاه کنیم تعجب برانگیز نباشد، اما در باطن کینکت فناوری هایی را با هم ترکیب کرده است که بیش از پانزده سال وجود دارند. این که کینکت با دریافت یک تصویر می تواند موقعیت فیزیکی تمام بدن انسان را بصورت همزمان پردازش کند، مساله ای شگفت آور است. در این مقاله با بررسی نحوه کارکرد کینکت ما را همراهی کنید.

کینکت از سه چشم اصلی تشکیل شده که در واقع مهم ترین قطعات آن به حساب می آیند. در سمت چپ دستگاه شاهد یک دوربین با سنسور اینفرارد CMOS هستیم. دوربین وسطی یک دوربین معمولی و رنگی است و در نهایت دوربین سمت راست یک پروژکتور اینفرارد است که می تواند عمق را تشخیص دهد.

دوربین رنگی موجود در کینکت برای ضبط ویدیو، گرفتن تصویر و تشخیص چهره کاربرد دارد. اگر این دوربین نبود ما نمی توانستیم جلوی آن بایستیم و با دست تکان دادن وارد اکانت خود شویم. در بخش جلویی کینکت هم چهار میکروفون یکی در سمت چپ و سه تا در سمت راست تعبیه شده است تا بتواند بطور دقیق صدای صدای محیط و بازی کننده را تشخیص دهد و آن ها را از یک دیگر تفکیک کند. در واقع یکی از مهم ترین دلایل طویل بودن کینکت همین مسئله جای گیری میکروفون ها است.(سیارک)

دو دوربین راست و چپ، وظیفه اصلی تشخیص بعد و حرکات بدن را بر عهده دارند. پروژکتور بصورت پیوسته لیزری بی ضرر را به تمام محیط ارسال می کند و با بازگشت این لیزر به سنسور می تواند عمق و موقعیت فیزیکی دقیق بازی کننده و دیگر اشیا موجود در اتاق را تشخیص دهد. به لطف دوربین دیگر بدن ها به رنگ های روشنی مثل سبز و قرمز تبدیل شده و دیگر نقاط محیط خاکستری می شود. این گونه است که کینکت می تواند بدن ها را تشخیص دهد و آن را با دیگر اشیا موجود در اتاق تلفیق کند.

با استفاده از الگوریتم نرم افزاری که توسط شرکت Rare تولید شده، کینکت می تواند اعضای مختلف بدن را تشخیص دهد و از بدن انسان یک اسکلت بسازد. این کار با تخصیص یک رنگ به هر بخش از بدن انسان صورت می گیرد. برای مثال بدن انسان به شانزده بخش مختلف تقسیم شده و برای هر بخش یک رنگ معین تخصیص داده می شود. این رنگ ها در هنگام پردازش به عنوان یک نقطه یا مفصل شناخته می شود و در نتیجه کینکت می تواند حرکات بدن را پردازش کند. کینکت این کار را برای چند نفر، آن هم به صورت 30 فریم بر ثانیه انجام می دهد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 ویژگی آیفون X

در


در این مقاله به بررسی ده ویژگی آیفون ۱۰ اپل (Apple iPhone X)پرداخته می شود که برای اواین  دفعه استفاده شده و گوشی آیفون ۱۰ اپل در ارائه آن‌ها اولین بوده است.
 اولین مدل گوشی‌های آیفون اپل در زمان خود پیشگام صنعت موبایل بود و توانست با تعریف استانداردهایی جدید، به محصولی تبدیل گردد که تا سال‌ها، دیگر کمپانی‌ها برای ساخت گوشی‌های خود از آن الهام بگیرند. اولین آیفون ده‌ها ویژگی جالبرا دارا بود که آن را تبدیل به اولین گوشی صنعت موبایل می‌ نمود؛ حال ده سالاز آن زمان می گذرد و اپل می‌خواهد با آیفون ایکس دوباره تاریخ را تکرارنماید. در ادامه این مقاله  با ده ویژگی آیفون ۱۰ که باعث می‌گردد ، لقب اولین گوشی صنعت موبایل را به آن بدهیم همراه ما باشید.

گرچه میزان انقلابی بودن ویژگی‌های آیفون ایکس در حد و اندازه نخستین آیفون نمی باشد، اما نمی‌توانید منکر یک سری ویژگی آیفون ۱۰ شوید که آن را تبدیل به اولین گوشی صنعت موبایل در حال حاضر می‌کنند. اما این ده ویژگی آیفون ۱۰ چه چیزهایی می باشند؟

فیس آیدی

سازندگان زیادی سعی کرده‌اند که سیستم تشخیص چهره را به گوشی خود اضافه کنند و بسیاری از آن‌ها در درست‌انجام‌دادن این کار ناتوان بوده‌اند. اما اپل در تاریخچه‌اش سابقه خیلی خوبی در درست‌انجام‌دادن کارها دارد و ما امیدواریم ویژگی جدید فیس آیدی نیز از همین قاعده پیروی نماید. فیس آیدی قطعا یکی از ده ویژگی آیفون ۱۰ اپل برای تبدیل کردن آن به اولین گوشی صنعت موبایلمی باشد، اما دلیل ما برای این حرفچه می باشد؟ دلیل اول این می باشد که فیس آی دی برای شناسایی چهره شما، از یک اسکن کامل سه بعدی  از صورت استفاده می‌نماید؛ اما این فناوری  به چه کار می آید؟ استفاده از چنین فناوری بزرگی در آیفون ایکس باعث می‌شود که حتی در صورتی که مثل قبل صورت‌تان را اصلاح نکرده باشید، عینک زده یا کلاه به سر کرده باشید، باز هم می‌تواند شما را تشخیص دهد. این فناوری چیزی است که در هیچ‌یک از گوشی‌های امروزی شاهد آن نبوده‌ایم و کاملا منحصر به فرد است.

 

استفاده از نمایشگر True Tone در یک گوشی موبایل

اپل‌پارکی‌ها قبلا در آیپدشان از نمایشگر True Tone استفاده کرده‌اند و فناوری به کار رفته در آن، قبلا به خوبی درس خود را پس داده است. این نمایشگر با اسکن شرایط محیطی، میزان نور آن‌جا را می‌سنجد، رنگ‌های موجود را مطابق شرایط تنظیم کرده و تعادل سفیدی را نیز به خوبی اعمال می‌کند. استفاده از نمایشگر یاد شده جزو ده ویژگی آیفون ۱۰ اپل به حساب می‌آید و باعث می‌شود که همه‌چیز در نمایشگر این گوشی، درست در سر جای خود قرار بگیرد و هیچ مشکلی وجو نداشته باشد. البته اپل این نمایشگر را در گوشی آیفون ۸ نیز قرار داده است.

 

ضبط ویدیو ۴K با نرخ فریم ۶۰

آیفون‌های اپل اولین گوشی با توانایی ضبط ویدیو ۴K نبودند، اما به جرات می‌توان گفت اولین گوشی بودند که این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دادند. آیفون‌های اپل اولین گوشی بودند که برای ضبط ویدیو ۴K محدودیت زمانی قائل نمی‌شدند. اپل باری دیگر در زمینه ضبط ویدیو ۴K پیشگام شده؛ چرا که این گوشی، اولین اسمارت فونی است که می‌تواند در نرخ فریم ۶۰، ویدیوهایی با کیفیت ۴K بگیرد؛ ترکیب این دو را یک لحظه تصور کنید: ویدیویی صاف و روان که می‌شود از دیدن تک‌تک پیکسل‌هایش لذت برد و لطافت‌شان را حس کرد؛ جالب است، نه؟

 

ضبط ویدیو اسلو موشن با کیفیت ۱۰۸۰p و نرخ فریم ۲۴۰

در آیفون X می‌توانید ویدیوهای اسلو موشن را با نرخ فریم ۶۰ و کیفیت ۱۰۸۰p ثبت کنید. در آیفون قبلی فقط می‌توانستید اسلو موشن‌هایی با کیفیت ۱۰۸۰p و نرخ فریم ۱۲۰ بگیرید. آیفون ایکس اولین گوشی در صنعت موبایل است که همزمان توانایی ضبط ویدیو با نرخ فریم ۲۴۰ و کیفیت ۱۰۸۰p را دارد و می‌توانید به وسیله دوربین آن، ویدیوهایی فوق‌آهسته بگیرید.

 

قابلیت Portrait Lighting

اپل با معرفی قابلیت Portrait Lighting همه طرفدارانش را شگفت‌زده کرد. برخلاف Portrait Mode (که سال گذشته معرفی شد) قابلیت جدید Portrait Lighting هیچ ارتباطی به بوکه‌ی عکس ندارد و تمرکز اصلی‌اش بر روی میزان روشنایی تصویر است. همین موضوع باعث می‌شود که تصویربرداری در این حالت، کاری لذت‌بخش و البته حرفه‌ای باشد.

 

انیموجی

سرگرم‌کننده‌ترین و جذاب‌ترین قابلیت معرفی شده برای آیفون ۱۰ اپل چیزی است به اسم انیموجی که در داخل اپلیکیشن پیام گوشی‌های آیفون قابل‌دسترسی است. دوربین سلفی TrueDepth آیفون ایکس می‌تواند حرکات ۵۰ ماهیچه صورت شما را ثبت کرده و آن را تبدیل به یک شخصیت انیمیشنی می‌کند؛ شخصیتی که به طرز خنده‌داری حرکات صورت شما را دنبال می‌کند.

 

دوربین سلفی TrueDepth

دوربین سلفی TrueDepth به خودی خود حماسه‌ای در صنعت موبایل به حساب می‌آید و جزو ویژگی‌های خاص آیفون ۱۰ اپل است که باعث می‌شود این گوشی در صدر لیست بهترین گوشی‌ها قرار گیرد. این دوربین ۷ مگاپیکسلی با ویژگی‌هایی که دارد، برتر از بسیاری از دوربین‌های سلفی دیگر است. این دوربین می‌تواند سلفی‌های زیبایی را با پس‌زمینه تار شده خلق کند.منبع: گجت نیوز

 

فلاش Quad-LED True Tone با قابلیت Slow Sync

ممکن است با دیدن تیتر بالا با خود بگویید که این فلاش چیز جدیدی نیست و قبلا در آیفون ۷ شاهد آن بوده‌ایم؛ خب تفاوت فلاش آیفون ایکس و آیفون ۷ در چیست؟ همه تفاوت‌ها به قابلیت Slow Sync باز می‌گردد. فلاش‌هایی که از این قابلیت پشتیبانی می‌کنند، سرعت شاتر پایین را با یک Strobe Pulse کوتاه ترکیب می‌کند. خوبی این کار زمانی نمایان می‌شود که شما می‌خواهید در نور کم، پیش‌زمینه عکس‌تان را روشن‌تر از حد عادی‌اش کنید. در این هنگام فلاش Quad-LED True Tone آیفون ایکس، نور محیط را تا دو برابر بیشتر می‌کند.

 

اولین گوشی با تراشه Neural Engine

تراشه A۱۱ بایونیک اپل اولین تراشه Neural Engine در صنعت موبایل به حساب می‌آید؛ قبل‌تر کمپانی چینی هواوی چیزی شبیه به این تراشه را معرفی کرده بود، اما تراشه اپل (که در آیفون ایکس، آیفون ۸ و آیفون ۸ پلاس به کار رفته است) چیزی متفاوت و البته قدرتمندتر به شمار می‌رود. به لطف تراشه یاد شده، انجام بسیاری از ویژگی‌ها را امکان‌پذیر می‌سازد.

 

نمایشگر بدون حاشیه «حقیقی»

اپل آیفون ایکس اولین گوشی در بین تمامی گوشی‌های ساخته شده است که هیچ‌گونه حاشیه‌ای در قسمت زیرین خود ندارد. هیچ حاشیه‌ای! برای مطمئن شدن از این موضوع، دو بار با دقت گوشی را بررسی کردیم. تمامی گوشی‌های بدون حاشیه امسال -از جمله گلکسی‌های سامسونگ و حتی اسنشال فون- در قسمت پایینی، حاشیه‌ای کوچک دارند، اما آیفون کاملا از این قاعده مستثنی است. و این یعنی، یک نمایشگر بدون حاشیه حقیقی.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چه عواملی در مدیریت خوب نقش دارد؟

در


چه عواملی در مدیریت خوب نقش دارد؟این مساله پیچیده تر از آن است که فکرش را بکنید. نابودی کاریزماتیک شرکت استیو جابز اپل باعث شد که مسئله رهبری و مدیریت سازمانی در مرکز توجه بسیاری قرار گیرد. رسانه ها شرکت  استیو جابز اپل را دارای قدرت عرفانی در توانایی تولید آخرین فن آوری های نمادین دانسته اند که عمیقا چشم انداز ارتباطی و فرهنگی را در مک، آی پاد، آی فون، اپل تغییر خواهد داد. آیا تیم کوک، مدیر جانشین این شرکت، قادر است موفقیت بی سابقه ای را که اپل در 15 سال گذشته داشته است ادامه دهد؟ داستان های رسانه ای درباره مرگ جابز نشان دهنده درک عقل سلیم از معنای یک رهبر (مدیر) و مدیریت قوی است . ما به طور معمول، رهبری را یک صفت فردی خاص تصور می کنیم که از طریق نیروی محض شخصیت و کاریزمای (ما معمولا رهبران قوی را مردانه تصور می کنیم)، قادر به شکل دادن افراد و شرایط مطابق با چشم انداز خود از جهان است. ما اغلب موفقیت سازمان ها را به افراد خاص پیوند می دهیم، مثلا داستان های موفقیت جک ولش در جنرال الکتریک، لی لاکوکا در کرایسلر و هرب کلهر در خطوط هوایی جنوب غربی (آیا می توانیم موفقیت CEO را موفقیت زنانه تلقی کنیم؟
اگر کمدی 30 Rock را تماشا کرده باشید، می دانید که شخصیت آلک بالدوین، با بازی جک دونوگاوی، نماد این نوع از رهبری و مدیریت است. ماکیاولی ، باور قوی به توانایی های خود برای ساختن تصویر مورد نظر خود از جهان داشت ( آلک بالدوین شخصیتی را با صفات مشابه در یک نقش نمایشی در 1992 فیلم گلنگاری گلنورس بازی کرد). در حالی که این نمادهای رهبری و مدیریت توانایی جذاب و فوق العاده ای برای نشان دادن مدیران به عنوان شخصیت های رنگارنگ دارند که ویژگی های آنان به صورت فرمول های مدیریتی درآمده است ، واقعیت رهبری به عنوان یک ویژگی روزمره فرایند ارتباطات سازمانی کاملا متفاوت است. ما در این مقاله یک مفهوم پیچیده تر (و، بیشتر مبتنی بر واقعیت) از رهبری ارائه می کنیم که در آن رهبری نه تنها به عنوان یک صفت از افراد با استعداد، بلکه به عنوان پدیده ای شناخته می شود که با بسیاری از مسائل مانند معنا، قدرت و ارتباطات رابطه دارد . اول، اجازه دهید نگاهی به برخی از تحقیقاتی که در مطالعات رهبری در طول چند دهه گذشته ظهور کرده است بیاندازیم.

دیدگاه تراومنونال از رهبری (مدیریت)

حدس می زنم که برای بسیاری از شما مفهوم "رهبری" نقش کاملا برجسته ای در زندگی شما به عنوان دانشجویان دانشگاه ایفا می کند. همچنانکه در زندگی شغلی و حرفه ای خود کم کم به حرفه ای گری حرکت می کنید و یا آن را پیش بینی می کنید، احتمالا به طور منظم نیاز دارید که "تجربه رهبری" و "مهارت های رهبری خود را پرورش دهید." بدون شک فکر می کنید که چگونه رزومه کاری تان می تواند منعکس کننده پس زمینه رهبری و مدیریت شما باشد. مدیریت با مهارت های رهبری و یا رهبر خوب به چه معنائی می تواند باشد ؟ با کمال تعجب، اجماع کمی در مورد مفهوم رهبری و یا معیار رهبری خوب وجود دارد؛ در واقع، تقریبا تعاریف بسیاری از رهبری وجود دارد چرا دانشمندانی وجود دارند که تحقیقات رهبری انجام می دهند. محقق مدیریت "آنی پای"  به نقل از  "داربین "می گوید که 35000 تعریف از رهبری در ادبیات دانشگاهی وجود دارد.

پس چگونه می توانیم به پدیده ای نزدیک شویم که ظاهرا به طوری نامنظم و مبهم است؟

از دیدگاه ارتباطی حیاتی ما باید بدانیم که رهبری یک پدیده عینی است، که حقایق آن باید آشکار شود بنابراین قطعا می دانیم که تبدیل شدن به یک رهبر خوب به سادگی انجام نمی شود. در عوض، ما باید رهبری را به صورت یک پدیده اجتماعی ساخته شده تصور کنیم، که مطالعه آن ریشه در شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاص دارد. در این معنا، "رهبری" یک گفتمان است که توسط محققان، فرهنگ عامه، رسانه ها، و صنعت، ایجاد شده است و جهان ما را به طروق متفاوت شکل می دهد. محقق مدیریت سیمون غربی در 2008 ادعا می کند که "رهبری یک صنعت رشد است و به عنوان یک مفهوم  باز دردانشکده های کسب و کار ، سازمانها، و عرصه های سیاسی اجتماعی هنوز مورد استفاده قرار می گیرد. با این حال، بسیاری از جریان اصلی ادبیات اقتباس و بازیابی نظریه است . او استدلال می کند که ایده های رهبری با راه حل های ساده بسته بندی شده اند که در "صنعت رهبری راحت تر به فروش می رسد." از این منظر مهم، پژوهش رهبری کمتر به خلق شواهد علمی می پردازد و بیشتر در رابطه با تداوم یک صنعت است که سعی دارد فرهنگی را خلق کند که در آن هر کس معتقد است که مهارت های رهبری قوی پاسخی به بسیاری از مشکلات است. محقق مدیریت "کیت گرینت " در 2010 موفقیت این صنعت را زمانی به درستی نشان می دهد که در اکتبر 2003 جستجوی او برای کتاب رهبری در سایت Amazon.com 14،139 نتایج را به همراه داشت. بعد از 6 سال ، این تعداد به 53121 افزایش یافته است. وقتی که تحقیقات خود را در آگوست 2011 انجام دادم این رقم 68،736 بود. پس واضح است که از دیدگاه مردم مساله مدیریت و رهبری بسیار مهم و قابل توجه است!
پس یکی از اهداف این مقاله مساله سازی ایده رهبری به عنوان یک پدیده منسجم و به وضوح قابل شناسایی (با ویژگی های ضروری) و کشف آن به عنوان پدیده پیچیده، مبهم و نامشخص است پس از آن، در این بخش دیدگاه های مختلف و متعدد در رهبری را بررسی کرده ، و آن را در بستر تاریخی که از این دیدگاه پدید آمده است دنبال می کنیم. هر یک از این دیدگاه چه اطلاعاتی را درباره رهبری در سازمان و جامعه ارائه می کند؟ در بخش زیر رهبری یک پدیده ارتباطی بررسی شده است و در تلاشیم تا برخی از دستورالعمل های مفیدی را در مورد پرداختن به مساله رهبری در زندگی خود ارائه کنیم.
نخست بیائید تعریف نسبتا عمومی و پایه ای از رهبری ارائه کنیم. بیش از 60 سال پیش، استاگدیل 1950، رهبری را به عنوان "فرآیند تاثیرگذاری فعالیت های یک گروه سازمان یافته در تلاش برای رسیدن به هدف و دستیابی به هدف»  تعریف کرده است. این تعریف شامل سه عنصر تأثیر، گروه، و هدف که به طور کلی در رهبری مهم تلقی شده است. اما این تعریف این سوال را هم مطرح می سازد که دقیقا چگونه چنین نفوذی رخ می دهد، چرا کسی با نفوذ تلقی شده است، و آیا در واقع، ارتباط قابل اندازه گیری، علت و معلولی بین یک رهبر و رفتار پیروان آن وجود دارد(و، همانطور که بعدا خواهیم دید، ایده تفکیک سازی "رهبران" و "پیروان" مشکل ساز است). در زیر، به بررسی سه دیدگاه از رهبری می پردازیم که در طول 100 سال گذشته ایجاد شده است، که هر کدام سعی دارند تا مدیریت را به عنوان یک پدیده ، توضیح دهند. این سه رویکرد عبارتند از (1) رویکرد صفت، (2) رویکرد سبک، و (3) رویکرد موقعیتی. ادامه دارد......... (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...