کوین هارت از مجری گری اسکار انصراف داد

در

بعد از اعلام نام کوین هارت به عنوان مجری اسکار امسال، این بازیگر سرشناس با ابراز تاسف درخواست را رد کرد و از اجرای اسکار انصراف داد.

"من تصمیم گرفتم از میزبانی مراسم اسکار کناره گیری کنم" هارت درحال اجرای برنامه در سیدنی استرالیا است. در تویتی اعلام کرد. "من نمیخواهم دلیل حواس پرتی در این شب بزرگ با حضور افراد با استعداد شوم. از اجتماع LGBTQ بخاطر کلماتی که قبلا درباره آنها گفتم، معذرت خواهی میکنم. هدف من کنار هم قرار دادم مردم است نه جدایی، با عشق به آکادمی، امیدوارم به زودی همو ببینیم!"

دلیل انصراف کوین هارت، توییت ها سال های اخیر این بازیگر نسبت به برخی افراد جامعه می باشد که باعث ناراحتی این افراد شد.

هنوز پاسخی از آکادمی اسکار درباره این اتفاق منتشر نشده است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

مجری اسکار 2019 معرفی شد

در
کوین هارت مجری اسکار 2019

کوین هارت کمدین و بازیگر سرشناس آمریکایی اعلام نمود که برای اجرای اسکار ۲۰۱۹ معرفی شده است. در ۲ سال گذشته مراسم اسکار با اجرای جیمی کیمل مجری مشهور آمریکایی برگزار گردید و پیش از این شایعاتی مبنی بر حضور او در قامت مجری اسکار برای سومین سال پیاپی پخش شده بود.

کوین هارت که اجرای این دوره از اسکار به عهده اوست با انتشار متنی در اینستاگرام این خبر را تایید نموده است. او پیش از این بارها از علاقه‌اش به اجرا در مهم‌ترین شب سینمایی جهان اسکار را گفته بود

کوین هارت کمدین پرکاری می باشد و از جدیدترین آثار سینمایی او «مدرسه شبانه»‌ می باشدکه در آن کنار تیفانی هدیش نقش‌آفرینی نموده است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

اصغر فرهادی دومین اسکار تاریخ سینمای ایران را گرفت

در

اسکار بهترین فیلم خارجی به فیلم "فروشنده" اصغر فرهادی رسید. انوشه انصاری به نمایندگی از او جایزه را دریافت کرد و پیام او را خواند.

اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌ زبان به فیلم فروشنده، اثر اصغر فرهادی رسید. این دومین باری است که آقای فرهادی اسکار بهترین فیلم خارجی را به دست آورده، با این تفاوت که این بار او در اعتراض به سیاست‌های بیگانه‌ستیزانه دولت نوظهور آمریکا و منع ورود شهروندان ایران و شش کشور عمدتا مسلمان دیگر به این کشور، در این مراسم غایب بود.

 

اصغر فرهادی پیش‌تر با فیلم‌های "گذشته" و "درباره الی" و "جدایی نادر از سیمین" هم به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شده بود و در سال ۹۰ با فیلم "جدایی نادر از سیمین" اولین اسکار تاریخ سینمای ایران را به ارمغان آورد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 اسکاری که آکادمی باید پس بگیرد

در

1- رقصنده با گرگ ها بهترین فیلم 1991
فیلمی که باید جایزه میگرفت: رفقای خوب (Goodfellas)

 

 

 

2- کریستوفر والتز برای جنگوی زنجیرگسسته بهترین نقش مکمل 2013
هافمن برای The Master یا دیکاپریو برای جنگوی زنجیرگسسته

 

3- فارست گامپ (1995 بهترین فیلم)
فیلمی که باید جایزه میگرفت: داستان های عامه پسند (Pulp Fiction)

فارست شاید خیلی زرنگ نبود ولی حتی اونم میدونست که داستان های عامه پسند باید جایزه میگرفت

 

4- The Golden Compass سال 2008 بهترین جلوه های ویژه
فیلمی که باید جایزه میگرفت: Transformers
واقعا چرا؟!

 

5- How Green Was My Valley بهترین فیلم 1942
فیلمی که باید جایزه میگرفت: Citizen Kane

 

6- Roberto Benigni for "Life Is Beautiful" بهترین بازیگر 1999
Nick Nolte for "Affliction"

 

 

7- Shakespeare In Love بهترین فیلم 1999
فیلمی که باید جایزه میگرفت: نجات سرباز رایان Saving Private Ryan

 

8- Michael Caine for "The Cider House Rules سال 2000 بهترین نقش مکمل
 برای Magnolia

 

9- The King's Speech سخنرانی پادشاه بهترین فیلم 2011
فیلمی که باید جایزه میگرفت: هرفیلم دیگری، شبکه اجتماعی The Social Network یا Toy Story 3

10- The Wolf of Wall Street
یکی از بهترین کارهای اسکورسیزی و دیکاپریو که هیچ جایزه ای نبرده، این فیلم دست خالی برگشته.

 

این لیست با نظر کاربران تهیه شده است.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

جوایز اسکار 2018

در

مراسم اسکار معمولاً در ماه فوریه برگزار می‌شد اما امسال به دلیل بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۸ دیر تر برگزار خواهد شد. مجری مراسم جیمی کیمل کمدین معروف خواهد بود. 

نامزد های این دوره جایزه اسکار:

به زودی اعلام خواهد شد.

 

جایزه اسکار افتخاری در نودمین دوره به هنرمندان زیر اعطا می‌شود:

چارلز برنت

اوون رویزمن


دونالد ساترلند

آنیس واردا

نظرات

در ادامه بخوانید...

حقایقی جالب درباره فیلم «پدرخوانده»

در

 (سیارک)اکنون چهل و شش سال از زمانی که «پدرخوانده» در سینماهای امریکا و جهان به اکران درآمد می گذرد. بعد از گذر آن همه سال، هنوز می توان دوباره  و دوباره این فیلم را دید و از دیدنش لذت برد. فرانسیس فورد کاپولا این فیلم را با اقتباس و بر اساس رمانی با همین نام از ماریو پوزو کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم مشترکا توسط این دو نوشته شده است. برای ساخت این فیلم زمان و هزینه زیادی گذاشته شد و به نتیجه نیز رسید. اما اتفاقاتی در طول ساخت فیلم افتاد که حالا بعد از گذر سالها گاه به گاه از زبان بازیگران و عوامل سازنده فیلم در برنامه های مستند، مقالات روزنامه ها، مصاحبه در مجله ها و... مطرح می شود. برخی از این نکات را که احتمالا اطلاعی از آنها ندارید و برای شما بسیار جالب خواهد بود در لیست زیر مشاهده می کنید:

 

1- فرانسیس فورد کاپولا در زمان ساخت و کارگردانی این فیلم با خطر اخراج شدن رو به رو بود

فرانسیس فورد کاپولا، که کارگردانی این فیلم را به یمن بازخورد خوبی که فیلم پیشینش، The Rain People، در میان مردم داشت، به دست آورده بود، اولین کارگردانی نبود که از سمت پارامونت برای این مهم انتخاب شده بود. الیا کازان، آرتور پن، ریچارد بروکس، از جمله کارگردانانی بودند که پیش از کاپولا، پیشنهاد کاربرروی این فیلم را دریافت کردند و قبول نکردند. جالب است بدانید، زمانی که فیلمبرداری فیلم به کارگردانی کاپولا آغاز شد، تهیه کنندگان، نظر مساعدی دررابطه درام غم انگیز و پر از دیالوگی که کاپولا در حال تدارک آن بود، نداشتند. استودیویی که سرمایه گذاری برروی این فیلم را به عهده داشت، می خواست فیلمی گانگستری پر از درگیری و صحنه های جذاب داشته باشد و به همین خاطر مرتب کاپولا را به خاطر رویه ای که در پیش گرفته بود، تهدید به اخراج می کردند. کار حتی تا جایی پیش رفت که کارگردانانی آورده و پشت در گذاشته بودند برای اینکه کاپولا بداند آنها با کسی شوخی ندارند. البته کمی بعد، اوضاع تغییر کرد و کاپولا از تهدیدهای آنها رهایی یافت؛ درست در زمانی که به فیلم برداری صحنه معروفی رسیدند که در آن مایکل (با بازی آل پاچینو) سولزو و مک کلاسکی را که در دسیسه ای اقدام به تیر اندازی به پدرش کرده بودند را به قتل می رساند.

2- کاپولا برای نگه داشتن لوگوی فیلم به زحمت افتاد

استودیوی فیلم سازی قصد داشت تا این لوگویی که امروزه همه به محض دیدنش به یاد پدرخوانده می افتیم را تغییر دهد و همان لوگویی را استفاده کند که در زمان انتشار رمان ماریو پوزو طراحی و از آن استفاده شده بود. اما کاپولا با اصرار فراوان بالاخره توانست آنهارا متقاعد کند که لوگو همان لوگوی قبلی باشد.

3- تلاش بسیاری از جانب کاپولا صورت گرفت تا بتواند روایت داستان فیلم را در برهه های متفاوت زمانی به عهده بگیرد

برای کم کردن هزینه ها، پارامونت تصمیم گرفته بود کاپولارا متقاعد کند فیلمنامه با زمان معاصر یعنی در همان سال 1972 که فیلم در حال طی کردن مراحل ساخت بود،  مطابق شود و داستان در این زمان رخ دهد. به جای فیلمبرداری در نیویورک نیز، قصد داشتند فیلمبرداری را به شهر کانزاس سیتی منتقل کنند. این تدبیر نیز برای کم کردن هزینه ها بود، چراکه قاعدتا فیلمبرداری در شهر بزرگی چون نیویورک هزینه های سنگین تری را متحمل تهیه کنندگان می کرد. اما بازهم کاپولا برای حفظ اصالت فیلم خود، آنهارا متقاعد کرد که زمانی که وقایع فیلمنامه در آن رخ می دهد مطابق با متن اصلی و در روزهای پس از جنگ جهانی دوم باشد.

4-بازیگران در کنار یکدیگر به عنوان یک خانواده شام می خوردند و بدین وسیله توانستند ارتباط عمیق تری با نقشی که بازی میکنند برقرار کنند

کاپولا بازیگران اصلی را طی جلسه هایی که خود برنامه ریزی کرده بود، موقع صرف شام، ملزم می کرد کنار یکدیگر به عنوان یک خانواده بنشینند. برای بازیگران کمی دشوار بود تا بتوانند یک خانواده کاملا طبیعی تشکیل دهند و این تدبیر کاپولا بسیار کمک کرد تا آنها به یکدیگر به عنوان یک خانواده نگاه کنند و نه صرفا بازیگرانی که برای دستمزد کنارهم کار میکنند.

5- پارامونت مارلون براندو را برای نقش پدرخوانده مناسب نمی دانست

زمانی که کاپولا مارلون براندو را به عنوان انتخاب خود برای نقش ویتو کورلئونه (پدرخوانده) مطرح کرد با مخالفت رئیس پارامونت، چارلز بلودرن، مواجه شد. او به کاپولا گفت که به هیچ وجه با این پیشنهاد موافقت نخواهد کرد. پارامونت گزینه انتخابی خود برای این نقش را به کاپولا معرفی کرد که لورنس اولیور بود. در نهایت اما آنها با پیشنهاد کاپولا موافقت کردند، البته به این شروط: 1) مارلون براندو ابتدا باید تست بدهد 2) اگر از بازی او با بازخورد مناسبی مواجه نشد دستمزد وی پرداخت نخواهد شد 3) براندو باید ضمانتی بدهد که اگر استودیو به خاطر بعضی رفتارهای بد او جلوی دوربین متحمل ضرری شود، تمام خسارت آن را پرداخت کند.

ماجرا به آنجایی کشیده شد که کاپولا پیشنهاد اول را پذیرفت و مارلون براندو را برای تستی که از او خواسته بودند آماده کرد. تست براندو به قدری خوب بود که نظر تهیه کنندگان درمورد او کاملا تغییر کرد و از شروط دوم و سومی که برای پذیرفتن او گذاشته بودند صرف نظر کردند.

6-پاچینو نخستین انتخاب، برای بازی در نقش مایکل کورلئونه نبود

تهیه کنندگان برای نقش مایکل بازیگرانی چون رابرت ردفورد یا رایان او. نیل را پیشنهاد داده بودند، اما به سیاق همیشگی، کاپولا نظر خود را داشت، او به شدت علاقه مند به بازی آل پاچینو در این نقش بود. جالب است بدانید بازیگران دیگر فیلم نیز (کسانی چون جیمز کان که نقش سانی را ایفا کرد) برای بازی در نقش مایکل تست دادند.

7-تستی از رابرت دنیرو برای بازی در نقش سانی گرفته شد

رابرت دنیرو یکی از کسانی بود که برای بازی در نقش سونی تستی از او گرفته شد، اما کاپولا براین باور بود که او برای بازی در این نقش بیش از اندازه خشن بود. دنیرو پس از آن ماجرا برای بازی در نقش جوانی ویتو کورلئونه در قسمت دوم این فیلم در نظر گرفته شد؛ او به خاطر این نقش آفرینی توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آنِ خود کند.

8-برای فیلمبرداری صحنه عروسی کاپولا بازیگران را به حال خود گذاشته بود که هرگونه که دوست دارند رفتار کنند و محدودیتی از نظر بازی نداشتند

برای اینکه صحنه عروسی واقعی تر و ملموس تر به نظر برسد، کاپولا به بازیگران اجازه داد در صحنه ای که به این منظور طراحی شده بود به جشن و پایکوبی بپردازند و با یکدیگر صحبت کنند و هرکاری که خودشان صلاح می دانند، به صورت کاملا طبیعی انجام دهند و سپس به فیلمبرداری از این صحنه ها پرداخت. البته ناگفته نماند که یکی از دلایلی که این کار را کرد  این بود که زمان زیادی برای فیلمبرداری و آماده کردن این صحنه نداشت؛ تنها دوروز فرصت داشت تا این صحنه را فیلمبرداری کند.

9-کاپولا از مشکلات و اشتباهات بازیگران خود استفاده می کرد

لنی مونتانا که در فیلم نقش لوکا براسی را ایفا می کرد، پیش از روی آوردن به بازیگری، حرفه کشتی گیری را دنبال می کرد. در سکانس عروسی فیلم، صحنه ای بود که لوکا باید به اتاق مطالعه پدرخوانده می رفت و به خاطر حمایتهایی که از او کرده بود، تشکر می کرد. لنی مونتانا به قدری از این دیدار با بازیگر بزرگی چون مارلون براندو اضطراب پیدا کرده بود که در تمام طول روز نتوانستند یک صحنه مناسب و خوب بگیرند. کاپولا که دیگر فرصتی برای تکرار این صحنه نداشت ایده جالبی به ذهنش رسید؛ او از لنی مونتانا که به شدت مضطرب بود و در حال تکرار کردن دیالوگهایی که باید در رویارویی با مارلون براندو ادا کند، بود، در همان لحظه فیلم گرفت و بعد از آن استفاده کرد. حال که به فیلم نگاه می کنید خواهید دید که در این صحنه تنها به نظر می رسد که لوکا به خاطر دیدار با پدرخوانده مضطرب است، درحالی که این اضطراب کاملا واقعی بود و او نقش بازی نمی کرد.

10-خانه ویلایی ای که محل اقامت خانواده کورلئونه بود، برای فیلم ساخته نشده و از ابتدا در جزیره استاتن بوده است

جالب است بدانید که این خانه ویلایی در سال 2014 به قمیتی به ارزش 3میلیون دلار برای فروش گذاشته شد.

11-صاحب اصلی گربه پدرخوانده، آن را در خیابان رها کرده بود و کاپولا اتفاقی آن را پیدا کرد

کاپولا هر روز برای آمدن سر صحنه از خیابانی رد می شد که چندباری در آن گربه ای را دیده بود که گویا صاحبش آن را در خیابان رها کرده بود. روزی این گربه را با خود به سر صحنه برد و به مارلون براندو داد و از او خواست که ببیند می تواند با این گربه ارتباط برقرار کند یا نه. گربه به قدری از پدرخوانده خوشش آمد که تمام طول آن روز روی پایش نشست و اینگونه بود که گربه خیابانی به گربه ای تبدیل شد که در خاطر بسیاری خواهد ماند. (سیارک)

12-پاچینو در انتخاب روش بازیگری خود ایده آل گرا بود

صحنه ای در فیلم هست که مایکل با بازی آل پاچینو به خاطر حاضرجوابی خود، افسر پلیس را عصبانی می کند و نتیجه آن می شود که این افسر با مشت به صورت مایکل می زند. پس از آن صورت مایکل در فیلم دچار تغییری می شود که باید حاصل از آن ضربه بوده باشد. پاچینو برای واقع گرایانه بودن این تغییر، واقعا به خود آسیب رسانده بود.

13-کله جدا شده اسب واقعی بود

کله اسبی که در فیلم در تخت خواب بازیگر نقش کارگردان پسرخوانده ویتو، می بینید، کاملا واقعی است. عوامل فیلم آن را در یک کارخانه تولید غذای سگ پیدا کردند و از آنجا آوردند.

14-قرار بود فیلم در دو سانس مجزا پخش شود

با توجه به معیارها و استانداردهای هالیود، 175 دقیقه برای یک فیلم زمان زیادی محسوب می شد. به همین خاطر قرار بود پس از صحنه ای که در آن مایکل در رستوران اقدام به قتل سولوزو و مک کلاسکی می کند، وقفه ای در پخش فیلم لحاظ کنند و ادامه فیلم به زمان دیگری موکول شود. اما پس از همفکری میان عوامل سازنده، این نتیجه حاصل شد که این وقفه تماشاگران فیلم را از حال و هوای آن بیرون خواهد برد و بهتر آن است که تمام فیلم به طور کامل در یک سانس کامل پخش شود.

15- مارلون براندو، برای ادای دیالوگهایش از فلش کارت استفاده می کرد

او بر این باور بود که درصورت خواندن دیالوگهایش در زمان فیلمبرداری می تواند طبیعی تر آنهارا ادا کند و بگوید. او در برنامه مستندی که دررابطه با فیلم سوپرمن تهیه شده بود، گفت: «شما زمانی که تنها یک ایده کلی از دیالوگها در ذهنتان داشته باشید و سپس برای ادای دقیق هریک به دنبال فلش کارتی بگردید که دیالوگ روی آن نوشته شده است، آنگاه به تماشاچیان فیلم چنین احساسی منتقل می کنید که انگار واقعا دارید فکر می کنید که چه باید بگویید. یعنی همان اتفاقی می افتد که در حالت عادی، زمانی که کسی از شما سؤالی می پرسد، فکر می کنید و به دنبال جواب مناسب می گردید. براندو از سال 1966 به بعد از این فلش کارتها استفاده می کرد و عوامل فیلم، فلش کارتها را به تیرهای برق، درختان، و حتی بازیگران دیگر می چسباندند، البته به طوری که در کادر فیلمبرداری مشخص نباشد.

16- واژه های «مافیا» و «گروه خلافکاری» در فیلمنامه استفاده نشده اند

پس از نشستی که عوامل سازنده فیلم با مؤسسه ای که در زمینه حقوق ملیتهای آمریکایی-ایتالیایی، داشتند، تصمیم گرفته شد که از کاربرد این دو واژه به خاطر کلیشه ای بودنشان پرهیز شود (البته در متن اصلی فیلمنامه هم خیلی از این واژه ها استفاده نشده بود). تنها یک صحنه در فیلم وجود دارد که تیتر روزنامه این است: «سردسته گروه خلافکاری، بارزینی مورد بازجویی قرار گرفت» درست پس از صحنه ای که درآن مایکل کورلئونه اقدام به قتل عوامل حمله به پدرش می کند.

17- سوفیا کاپولا، دختر فرانسیس فورد کاپولا، در هر سه قسمت فیلم حضور دارد

اگر فکر می کنید که سوفیا تنها در قسمت سوم این فیلم حضور دارد (در نقش دختر مایکل کورلئونه) بهتر است دوباره نگاهی دقیق تر به دو نسخه قبلی بیندازید. در قسمت اول پدرخوانده او یکی از کودکانی است که در مراسی عشای ربانی در کلیسا حضور دارد. در قسمت دوم نیز دختربچه ایست که به ویتو کورلئونه در زمان کودکی اش کمک می کند تا از کشتی که حامل مهاجران سیسیلی است پایین بیاید و به جزیره الیس برود.

18-مارلون براندو جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را نپذیرفت

پنجم مارچ سال 1973 بود که در مراسم اسکار آن سال نام مارلون براندو به عنوان بهترین بازیگر مرد توسط مجری برنامه اعلام شد؛ در کمال تعجب زنی به روی صحنه رفت، متنی را که در دست داشت باز کرد و شروع به خواندن از روی آن کرد. آنچه او از روی متن خواند این بود: «من امروز به نیابت از مارلون براندو و به درخواست او به روی صحنه آمده ام. او قصد پذیرفتن این جایزه سخاوتمندانه را ندارد... او این کاررا به خاطر اعتراض به رفتاری که در حوزه فیلم سازی با سرخ پوستان بومی آمریکا می شود، می کند.» البته این اولین باری نبود که مارلون براندو از اینگونه اعتراضها می کرد. او پیش از آن قصد حمایت از تشکیل یک سازمان یهودی در آمریکا، و نیز سازمانی دیگر برای حمایت از حقوق کسانی که دو رگه آمریکایی آفریقایی بودند، داشت در این رابطه فعالیتهایی نیز انجام داد. مارلون براندو دومین شخصی است که در تاریخ اهدای جوایز اسکار، جایزه خود را نپذیرفته است. پیش از آن جورج سی. اسکات این جایزه را که برای بازی در فیلم Patton نصیبش شده بود را رد کرد)

19- براندو برای تغییر حالت دهانش به آن صورتی که در فیلم  مشاهده کردید، در دهانش پارچه نگذاشته بود

ایده این گریم خلاقانه در زمانی که از براندو تست بازیگری برای نقش ویتو کورلئونه گرفته می شد، به ذهنش رسید. اما برخلاف آنچه که شایع شده است و همه فکر می کنند، براندو در دهانش پارچه قرار نداده است و زمانی که بازی او در این نقش قطعی شد با یک دندانپزشک صحبت کرد تا برایش ایمپلنت مخصوص درست کند.

20- معنای «دون» با آنچیزی که فکر می کنید تفاوت دارد

اگر فیلم را دیده باشید، سران اصلی خانواده ها با لقب «دون» همراه می شود؛ مانند دون کورلئونه، دون بارزینی و... . جالب است بدانید که معنای اصلی «دون» در زبان ایتالیایی، عموی مورد احترام است، و معنای دورتر آن رئیس باند خلافکاری است. با توجه به صحبتهای نویسنده داستان اصلی و رمان این فیلم، ماریو پوزو، بیشتر همان معنای اول مد نظر شخصیتهای داستان است.

21-بازیگران مشهور زیادی مشتاق بازی در این فیلم بودند

ورن بیتی، داستین هافمن، جک نیکلسون، و رابرت دنیرو، از جمله کسانی بودند که برای بازی در نقش مایکل کورلئونه داوطلب شده بودند و هیچ یک در تست بازیگری مرتبط پذیرفته نشدند. نکته جالب توجه آن است که آل پاچینو، که به خاطر بازی در نقش مایکل، کاندید دریافت جایزه بهتری بازیگر نقش مکمل مرد شد، خیلی رغبتی به بازی در این نقش نداشت. او در مصاحبه ای که با مجله لودد در این باره داشت، گفت: «من با خودم فکر می کردم که چگونه قرار است از پس بازی در این نقش بربیایم؟ اضافه براین کسی دوست نداشت من به عنوان مایکل کورلئونه بازی کنم. فقط کاپولا بود که هوای مرا داشت و به من اعتماد می کرد.»  (سیارک)

نظرات

۱۴۰۰/۱۰/۸اسم این فیلم محبوب مافیایی چیست ......سه گانه پدرخوانده The Godfather یکی از محبوب ترین و معروف ترین های تاریخ هالیوود است. فیلم پدرخوانده نه تنها توسط بینندگان، بلکه توسط منتقدان، صاحب تعداد زیادی جوایز معتبر سینمایی، از جمله اسکار، شناخته شده است.جذابیت داستان ساخت فیلم کمتر از خود فیلم نیست. هر چیزی که بینندگان ممکن است در مورد سه گانه افسانه ای ندانند در ادامه نظرات برای شما می گویم.

۱۴۰۰/۱۰/۸هم ماریو پوزو( نویسنده) و هم کاپولا به دلیل مشکلات مالی «پدرخوانده» را انتخاب کردند این فیلم قول موفقیت را نمی داد. ماریو پوزو یک نویسنده نیویورکی بود که چندین نشریه ناموفق را در دست داشت. او برای گذران زندگی با نام مستعار در مجلات مختلف مطلب می نوشت. در اواسط دهه 60 قرن گذشته، او خانواده ای بزرگ و بدهی های به همان اندازه داشت. پوزو دیوانه وار به دنبال موضوعی می گشت که خواننده عام را مجذوب خود کند. انتخاب او بر سر داستان هایی در مورد جنایات سازمان یافته بود. در آن زمان به دلیل جلسات کنگره، موضوع داغ در آمریکا بود. نویسنده حقوق این رمان که هنوز منتشر نشده را به پارامونت پیکچرز فروخت. آنها به نوبه خود حتی انتظار نداشتند که در آینده چنین پرفروش شود!

۱۴۰۰/۱۰/۸در همان زمان، دو تن از اسطوره های سینمای امروز، کارگردان فرانسیس فورد کاپولا و دوستش جورج لوکاس تصمیم گرفتند پارامونت را ترک کنند. آنها استودیوی فیلم مستقل خود را به نام American Zoetrope تأسیس کردند. شرکت به پولی نیاز داشت که نه فورد کاپولا و نه جورج لوکاس داشت. استودیوی فیلمسازی به کاپولا پیشنهاد کار روی پدرخوانده را داد. ابتدا قاطعانه امتناع کرد. او حتی نتوانست این کتاب را تا آخر بخواند. اما در نهایت به دلیل نیاز به پول، کارگردان تصمیم گرفت این پروژه را به عهده بگیرد.

۱۴۰۰/۱۰/۸هم ماریو پوزو و هم فرانسیس فورد کاپولا به خاطر پول به دنبال آن رفتند.

۱۴۰۰/۱۰/۸یکی از اولین درگیری های کاپولا با پارامونت بر سر فیلمنامه و بودجه فیلم بود. استودیو پوزو را مجبور کرد که فیلمنامه را بازنویسی کند و آنچه را که از دهه 40 به دهه 70 در حال رخ دادن بود، منتقل کرد. کاپولا قاطعانه این نسخه را رد کرد و بر نسخه اصلی پافشاری کرد. او همچنین طبق پیشنهاد تهیه کنندگان، دوباره برای صرفه جویی در هزینه با فیلمبرداری در خارج از نیویورک مخالفت کرد.

۱۴۰۰/۱۰/۸کاپولا به خاطر لجبازی اش تهدید به اخراج شد، اما کارگردان روی موضع خود ایستاد. در این فرآیند، او همه اعضای تیم را که از دیدگاه اصلی او حمایت نمی کردند، اخراج کرد. کاپولا همچنین از گوردون ویلیس فیلمبردار دفاع کرد. کار او با نور و سایه در پدرخوانده در حال حاضر فرقه ای محسوب می شود. در همان زمان، روسای استودیو آنقدر این کار گوردون ویلیس را دوست نداشتند که مجبور شدند او را جایگزین کنند و همه چیزهایی که فیلمبرداری شده بود را بازسازی کنند.

۱۴۰۰/۱۰/۸استودیو از انتخاب کاپولا برای نقش های اصلی حمایت نکرد حالا باور نکردنی به نظر می رسد که شخص دیگری می توانست از این شخصیت ها بازی بگیرد. اما در آن زمان پارامونت با انتخاب کارگردانی کاپولا مخالف بود. مارلون براندو نباید به نظر استودیو ویتو کورلئونه را بازی می کرد. بله، هیچ کس در محبوبیت او شک نداشت، اما افسانه های واقعی در مورد شخصیت دشوار و شکست های او در مجموعه پخش شد. تهیه کنندگان دنی توماس، برت لنکستر، ارنست بورگنین، آنتونی کوئین و چند بازیگر دیگر را پیشنهاد کردند. کاپولا سرسخت بود - فقط مارلون براندو و نه هیچ کس دیگر!

۱۴۰۰/۱۰/۸استودیو نمی خواست مارلون براندو را در این فیلم ببیند. در نتیجه، استودیو شرایطی را برای این بازیگر مطرح کرد که با مطالعه آنها، او مطمئناً باید نقش را رها می کرد. او حقوق کمی دریافت کرد، مجبور شد وثیقه بگذارد و مجبور شد آزمایش های زیادی را پشت سر بگذارد. کاپولا خیلی زیرکانه عمل کرد. او به براندو گفت که می‌خواهد فیلم را خودش بسازد. برای انجام این کار، او باید چندین صحنه را فیلمبرداری کند تا بتواند ایده های نویسنده خود را عملی کند. مارلون در تناسخ به عنوان ویتو کورلئونه در مقابل دوربین آنقدر عالی بود که همه جنجال ها متوقف شد.

۱۴۰۰/۱۰/۸آل پاچینو برای نقش مایکل کورلئونه بسیار جوان و ناشناخته به حساب می آمد. استودیو حتی نمی خواست نامزدی آل پاچینو برای نقش مایکل کورلئونه را در نظر بگیرد. به نظر تهیه کنندگان، او بسیار جوان، بی تجربه و کمتر شناخته شده بود. آنها وارن بیتی، رابرت ردفورد و جک نیکلسون را پیشنهاد کردند. مارتین شین و رابرت دنیرو حتی برای این نقش تست دادند. رابرت دنیرو نقش ویتو جوان را بر عهده گرفت. کاپولا از پاچینو دفاع کرد.

۱۴۰۰/۱۰/۸ اسم فیلم محبوب مافیایی به لطف مافیای واقعی، کلمه مافیا در فیلم پدرخوانده ذکر نشده است.مافیای واقعی تهیه کنندگان فیلم را تهدید کرد. در سال 1970، گروهی از کارفرمایان جنایت یک سازمان اجتماعی را تشکیل دادند: اتحادیه حقوق مدنی ایتالیایی آمریکایی. به گفته آنها، برای مبارزه با استفاده از کلیشه ها و تصاویر توهین آمیز در رسانه ها. آنها به «پدرخوانده» حمله کردند و تهدید کردند که نمایش فیلم را مختل خواهند کرد. شورش های معترضان نه تنها خطرناک بود، بلکه نه تنها برای استودیو با مشکلات مالی بزرگی مواجه شد. خانواده‌های آن‌ها مدام تهدید می‌شدند و ماشین آلبرت رودی، تهیه‌کننده اصلی فیلم مورد حمله قرار گرفت.

۱۴۰۰/۱۰/۸در نتیجه، رادی مصالحه کرد. واژه‌های «مافیا» و «کوزا نوسترا» از فیلم حذف شد و بخشی از سود گیشه به لیگ اهدا شد. این معامله رئیسان پارامونت را عصبانی کرد. حتی می خواستند تهیه کننده را اخراج کنند

۱۴۰۰/۱۰/۸بسیاری بر این باورند که نمونه اولیه خواننده مشهور فیلم «پدرخوانده»، جانی فونتین، فرانک سیناترا بوده است. طبق این رمان، این خواننده توسط مافیا حمایت می شود و به همین دلیل او مشهور می شود. سیناترا حتی خودش هم همین فکر را کرد و پوزو را تهدید کرد که به خاطر این کار او را نابود خواهد کرد. آل مارتینو، خواننده ای که در این فیلم نقش فونتین را بازی می کرد، به دفاع از نویسنده پرداخت. عصبانیت سیناترا در طول سال ها کاهش یافت و او حتی حاضر شد در یک دنباله در سال 1989 بازی کند. به دلیل مشغله های تور، نتیجه ای حاصل نشد.

۱۴۰۰/۱۰/۸نمادین ترین لحظات فیلم بداهه پردازی است در همان لحظات اولیه این سه گانه، ویتو کورلئونه با گربه ای در آغوش ظاهر می شود. او با آمریگو بوناسرا متخلف مذاکره می کند و مالیخولیایی وار گربه را نوازش می کند. در واقع هیچ گربه ای در فیلمنامه وجود نداشت. او بی خانمان بود و در استودیو پرسه می زد. کاپولا او را در آغوشش گرفت و بعد بی آنکه بداند حیوان را کجا بگذارد، به بازی ادامه داد. تصویر نمادین اینگونه ظاهر شد.

۱۴۰۰/۱۰/۸آل پاچینو آنقدر به نقش مایکل کورلئونه عادت کرد که نمی توان شخص دیگری را در این نقش تصور کرد.

۱۴۰۰/۱۰/۸کاپولا بخشی از موج کاملاً جدید فیلمسازان جوانی بود که در اوایل دهه 1970 طوفان هالیوود را به دام انداختند. از جمله آنها می توان به استیون اسپیلبرگ، مارتین اسکورسیزی و جورج لوکاس اشاره کرد. لوکاس در اولین قسمت فیلم پدرخوانده، دستیار کارگردان بود. اسطوره سینمای آینده درگیر فیلمبرداری بیشتر صحنه های قسمت اول بود. به توصیه او، کاپولا اپیزودی را که مایکل به بیمارستان می آید به پدرش تغییر داد تا جلوه دراماتیک آن را تقویت کند. چند سال بعد، لوکاس گرافیتی آمریکایی را کارگردانی کرد. به لطف این فیلم او به کارگردانی مشهور و تاثیرگذار تبدیل شد. لوکاس با انتشار اولین "جنگ ستارگان" وضعیت خود را به عنوان یک اسطوره هالیوود تایید کرد.

۱۴۰۰/۱۰/۸برای کاپولا، این سه گانه تبدیل به یک تجارت خانوادگی شد.

۱۴۰۰/۱۰/۸شش نفر از اعضای خانواده فرانسیس فورد کاپولا در فیلمبرداری فیلم پدرخوانده شرکت کردند. خواهر کارگردان، تالیا شایر، نقش خواهر کورلئونه، کانی را بازی کرد. اگرچه این یکی از اولین نقش های تالیا بود، اما او نامزد جایزه اسکار شد.

۱۴۰۰/۱۰/۸مادر فیلمساز، در صحنه رستوران سرنوشت‌ساز که مایکل سولوزو و مک‌کلاسکی را می‌کشد، نقش دیگری داشت.

۱۴۰۰/۱۰/۸پدر کاپولا، کارمین، یک نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر است که موسیقی این فیلم را نوشته است. هم پدر کاپولا و هم مادر کاپولا در تمام قسمت های این سه گانه شرکت داشتند.

۱۴۰۰/۱۰/۸دو پسر کاپولا و دخترش سوفیا چندین بار روی پرده ظاهر شدند. به عنوان یک نوزاد، او نقش پسر کانی را در صحنه غسل ​​تعمید در The Godfather I بازی کرد و در قسمت های اضافی در The Godfather II شرکت کرد. سپس در قسمت پایانی نقش دختر مایکل، مری را بازی کرد. اکنون سوفیا خود یک فیلمنامه نویس و کارگردان برنده جایزه است.

۱۴۰۰/۱۰/۸در سال 1977، کارگردان با تولید نسخه تلویزیونی دو فیلم اول موافقت کرد. او این کار را دوباره به خاطر پول انجام داد. او برای فیلمبرداری حماسی آخرالزمان خود به شدت به بودجه نیاز داشت. Telesaga وقایع را به ترتیب زمانی توصیف می کند، از جوانی ویتو در سیسیل تا رویدادهای اخیر. برخی از صحنه های خشونت آمیز خشونت به درخواست سانسور از فیلم حذف شده است. نسخه های پیشرفته برای مشاهده در تلویزیون کابلی و برای ویدیوی خانگی در دسترس قرار گرفت.

۱۴۰۰/۱۰/۸در سال 2020، کاپولا 30 سال پس از اکران به آخرین فیلم این سه گانه بازگشت. او مدت هاست که از عجله استودیو برای شروع ساخت فیلم ناراضی است. کارگردان فیلم را با شروع و پایان متناوب ارائه می کند. نام این فیلم The Godfather Coda: The Death of Michael Corleone است.

در ادامه بخوانید...

کریستین بیل، شانس اول اسکار 2019 برای معاون

در

کریستین بیل بازیگر مشهور هالیوود امسال در نقش دیک چینی در فیلم معاون بازی کرد. طبق پیش بینی ها او شانس اول گرفتن اسکار نقش اول مرد است.

کریستین بیل اولین اسکار خود را برای بازی در فیلم The Fighter بهترین بازیگر نقش مکمل مرد گرفته است. او کاندید اصلی و برنده احتمالی امسال برای نقش اصلی مرد فیلم Vice می باشد.

Vice یا معاون درام سیاسی است. Vice روایت زندگی دیک چینی است. از روزی که وارد سیاست شد تا زمانی که جنگ به راه انداخت. این فیلم به گفته خودش از روی واقعیت ساخته شده است. دیک چینی برای منافع شخصی آمریکا را وارد جنگ با کشور عراق می کند. جنگی که تا امروز نتوانسته از ان رهایی یابد.

کریستین بیل برای این فیلم 18 کیلو وزن اضافه کرد تا بتواند نقش دیک چینی را به خوبی بازی کند. بیل در مصاحبه با یاهو گفته

هر روز سر من را می تراشیدند و ابروهایم را سفید می کردند، می ترسیدم ابروهایم دیگر رشد نکنند.

 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...