معمای پزشکی پسران خورشیدی
به گزارش (سیارک) شعیب احمد 13 ساله و برادرش عبدالرشید 9 ساله در طول روز مانند کودکان دیگر هستند بیرون میروند، راه میروند، با دوستانشان بازی میکنند.اما با غروب آفتاب، این برادران پاکستانی فلج میشوند و تا وقتی آفتاب طلوع نکند قادر به حرکت کردن یا صحبت کردن نیستد. نشانه های این بیماری اولین بار است که دیده میشود و پزشکان ایده ای در مورد علت وقوع این بیماری و درمان آن ندارند.
جاوید اکرم، استاد پزشکی در موسسه علوم پزشکی پاکستان به نشریه آسوشیتد پرس (Associated Press) گفت: این مورد برای ما یک چالش است."پزشکان ما آزمایشاتی انجام دادند تا متوجه شوند که چرا این کودکان در طول روز فعال هستند اما با غروب آفتاب دیگر نمیتوانند چشمهایشان را باز کنند، صحبت کنند یا غذا بخورند.(سیارک)
این برادران لقب "برادران خورشیدی" را گرفته اند، و از ابتدای امسال آنها در بیمارستان اسلام آباد پاکستان تحت نظارت هستند. مراقبت از آنها رایگان است، و تا کنون بیش از 300 آزمایش روی آنها انجام شده است.
اولین چیزی که پزشکان باید آن را بررسی کنند این ایده است که این رویداد با نور خورشید ارتباط دارد و نه با خود روز پدر پسرها به نشریه آسوشیتد پرس گفته که به نظر او پسرانش انرژی خود را از خورشید میگیرند.
اما این فرضیه (کمی عجیب) اکنون به طور رسمی رد شده است، زیرا پزشکان نشان دادند که این پسرها میتوانند در طول روز در یک اتاق تاریک و بسته حرکت کنند.همچنین نشان دادند که این پسرها دچار فلج دائمی ناشی از آسیب عصبی نیستند، یا همان فلج خواب، که در آن بدن در طول خواب REM فلج میشود درحالیکه مغز بیدار است.
این احتمال وجود دارد که این شرایط منحصر به فرد ژنتیکی باشد . مادر و پدر این پسرها، دخترخاله و پسرخاله هستند، رسمی که در پاکستان رایج است.اما پزشکان مطمئن نیستند که کدام ژن میتواند چنین تاثیر سخت و منحصر به فردی روی رفتار پسرها داشته باشد.دو برادر دیگر در خانواده نیز که قبلا فوت کرده اند ظاهرا همین مشکل را داشتند، اما این پسرها خواهری دارند که دچار این مشکل نیست.(سیارک)
در حال حاضر پزشکان از خاک و هوای روستایی که این خانواده در آن زندگی میکنند نمونه برداری کرده اند، و نمونه خون این دو برادر را به خارج از کشور فرستادهاند تا آزمایشات ژنتیک و بررسیهای بیشتر روی آن انجام شود.
عجیبترین بخش این وضعیت این است که پسرها در طول روز کاملا سالم هستند.
شعیب احمد به نشریه اسوشیتد پرس در ماه می گفته بود که "من میخواهم در آینده معلم شوم"، درحالی که برادر کوچکتر گفته میخواهد یک عالم مسلمان شود.خبرهای خوب این است که پزشکان داروهای زیادی را روی این پسرها آزمایش کرده اند تا به رهایی از این وضعیت کمک کنند و به نتایجی اندک اما مثبت نیز رسیدهاند.
اکرم به رسانهی بارکروفت گفته است که: "امیدواریم که این پسرها با کمک دارو به یک زندگی کمی معمولی برسند".امیدواریم با تحقیقات بیشتر بتوانیم نظری در مورد اینکه چه چیزی موجب بروز این علائم عجیب میشود بدهیم، تا بتوانیم مانع بروز این مشکل برای افراد دیگر شویم.
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.
(سیارک) : اگر دنبال یک ماجرای اسرارآمیز هستید کافیست در آینه نگاه کنید! ممکن است فکر کنید دانشمندان تاکنون همه چیز را در مورد بدن انسان فهمیده اند ، اما اینطور نیست. در این پست رازهایی را درمورد بدن شگفت انگیز انسان بیان میکنیم:
کوین هانت،طراح آزمایشگاه اصل انسان و تکامل در دانشگاه ایندیانا میگوید: "اگر بدن یک شامپانزه را بتراشید و از گردن تا کمر به آن نگاه کنید در نگاه اول شبیه به بدن انسان به نظر میرسد".هانت به ما گفت:"ساختار عضلانی هردو گونه شبیه است اما اگر از لحاظ جرمی مقایسه کنیم میتوان گفت شامپانزه ها 2 تا 3 برابر قوی تر از انسان هستند.دقیقا مشخص نیست چرا ما از نزدیکترین گونه انسان گونه شبیه به خودمان تا این حد ضعیف تریم،شاید نقاط اتصال ماهیچه هایمان اندکی فرق دارد و یا فیبر ماهیچه هایمان چگالی کمتر دارد.
بهرحال،نتیجه کمی استهزاآمیز است.یک زمان در یکی از جنگل های آفریقا،یک شکارچی یک شامپانزه ماده 85 پوندی را مشاهده کرد که با نوک انگشتانش شاخه های درختی که به درستی "چوب آهنی" نامیده شده بود را میشکست.مرد شکارچی برای اینکه همین کار را تکرار کند مجبور شد از دو دست و تمام قدرتی که داشت استفاده کند.(شامپانزه در مقابل انسان،تفاوت در کجاست؟)
از سوی دیگر...
از هر ده نفر،9 نفر راست دست هستند.بیشتر از اینکه تعداد کم چپ دست ها عجیب باشد این عجیب است که انسان ها از بدو تولد یک دست غالب دارند.چرا به جای داشتن دو دست چالاک فقط یک دست درجه یک برای حرکت داریم؟یک فرضیه این است که عادت به استفاده از یک دست نتیجه پیچیدگی بیشتر عصبی در سمتی از مغز است که به صحبت کردن مربوط است(که آن هم به مهارت های کافی حرکتی نیاز دارد).چون مرکز صحبت در سمت چپ مغز است،بخشی از مغز که از لحاظ عصبی به سمت راست بدن متصل میشود،اکثرا دست راست دست غالب انسان ها میشود.هرچند این فرضیه یک نقص بزرگ دارد و آن این است که همه راست دستان بخش صحبتی شان در سمت چپ نیست؛درحالی نصف چپ دستان چنین اند.گیج کننده است!
مانند همه پستانداران ماده ی دیگر،پستان زنان هنگام به دنیا آوردن کودک پر از شیر میشود اما تنها سینه زنان است که همیشه بصورت برجسته است.دانشمندان نمیدانند این سینه های دایما برجسته چگونه یا از کجا به ما رسیده است.بیشتر بیولوژیست های تکاملی اعتقاد دارند که این برجستگی برای هدف جذب مردان است تا آن ها با دیدن زنی که سینه های بزرگی دارد فکر کنند او میتواند به خوبی به کودکشان شیر دهد.(گرچه ممکن است علت بزرگ بودن آن ها چربی باشد نه شیر)انسان شناسان فکر میکنند که پستان برای زنان و کودکان است،نه مردان.چون در بسیاری از فرهنگ ها بزرگی سینه ها جذابیت جنسی به حساب نمی آید.فلورانس ویلیامز نویسنده ی "پستان ها" فکر میکند علت بزرگی دائمی سینه زنان این است که انرژی کافی برای شیر دادن به نوزادان با مغز بزگتر(و تکامل یافته تر) را داشته باشند.هورمون های سینه ها باعث ذخیره سازی چربی میشوند و در حین شیردادن به کودک این چربی در شیر آزاد میشود.ویلیامز به "رازهای کوچک زندگی" گفت: "به طور خلاصه ،چربی سینه باعث شکل دادن به مغز جنین میشود".اما این فرضیه هنوز در راه پذیرش جهانی است.
چند جزء از بدن شما،همه بدنتان نیست.به ازای هر سلول شما،10 باکتری در درونتان زندگی میکند و این موجودات در مجموع 1 تا 3 درصد از کل وزنتان را تشکیل میدهند.بعضی از این جانداران خانگی پوستتان را تمیز کرده در حالی که بعضی به هضم غذا کمک میکنند.اما بیشتر آنان به نحوی از انحا به عملکرد بدن کمک میکنند که ناشناخته است.بدن افراد سالم میزان کمتری از ویروس ها، که ضررهای بیشتر از بیمار کردن ما دارند، را در خود پرورش میدهد.
وینسنت ریکانیلو،استاد میکروب شناسی و ایمنی دانشگاه کامبیا به مجله "راز های کوچک زندگی" گفت: "ما تازه داریم یادمیگیریم که وقتی انسان آنتی بیوتیک مصرف کرده و باکتری های مفید در روده اش نابود میشوند،ممکن است دچار بیماری های ایجاد پادتن مثل دیابت نوع یک شود".واضح است که ما در یک زندگی کاملا وابسته و مسالمت آمیز با این موجودات هستیم و نمیدانیم چطور میتوان از این شرایط خارج شد.
پیرمرد بیچاره ، آپاندیس،دندان عقل و عضله حرکتی گوشش و همه ی نتایج ناگوار کهن سالی اش را عمل میکند.اما دانشمندان به تازگی در مورد باور طولانی مدت بی فایده بودن آپاندیس شک کرده اند.بعضی میگویند شاید آپاندیس در حین دوره جنینی به پیشرفت سیستم ایمنی بدن کمک میکند.تحقیقات اخیر نشان میدهد که آپاندیس مانند یک "خانه امن" برای باکتری هایی است که به هضم کمک میکنند،و دسته ای از باکتری ها که پس از اسهال در معده از بین میروند را برای بازپروری دوباره نگه میدارد.واژه آپاندیس معنی "اضافه" میدهد اما شاید واقعا اینطور نباشد.
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.
dorsa 87۱۳۹۵/۱۰/۲۸به ازای هر سلول شما،10 باکتری در درونتان زندگی میکند چه وحشتناکه
در ادامه بخوانید...(سیارک)چه چیزی سبب مرگ سلطان صلاحالدین که توانست در قرن دوازدهم میلادی با اقتدار، جهان اسلام را یکپارچه کرده و اورشلیم را که آن زمان تحت تسلط مسیحیان بود، به تصرف خود درآورد، شد؟ این رازی است که برای مدتی طولانی تاریخنگاران را مشغول خود کرده است، اما اخیرا سرنخهایی بدست آمده که مربوط به وضعیت سلامت صلاحالدین زمانی که زنده بوده است میشود. احتمالا با استناد به این سرنخها میتوان پرده از راز مرگ صلاحالدین و بیماریای که سبب مرگش شد برداشت.
این سرنخها به دست دکتری به نام استفان گلاکمن سپرده شد تا بررسیهای لازم را صورت دهد. او که مشغول به تدریس در دانشکده پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا است، طی نشستی عنوان کرده که به احتمال قریب به یقین، بیماریای که سبب مرگ صلاحالدین شده است، حصبه بوده. نشستی که گلاکمن در آن حضور یافته بود، همه ساله به منظور بررسی چهرههای مطرح تاریخی برگزار شده و تحقیقاتی جدید درباره آنها صورت میگیرد؛ کسانی چون داروین، روزولت و لینکولن از جمله این چهرهها بودهاند که تا کنون مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتهاند.
گلاکمن در ادامه توضیحات خود دراین باره عنوان کرد که صلاحالدین در زمانی میزیسته که هنوز امکان تشخیص بیماریها با دقتی که امروزه و یا حتی تا چند قرن پیش وجود داشته، نبوده است و به همین سبب تشخیص دقیق علت مرگ وی کاری دشوار خواهد بود، با اینحال بررسیهای انجام شده توسط دکتر گلاکمن اورا متقاعد کرده که صلاحالدین به خاطر ابتلا به بیماری حصبه فوت کرده است؛ بیماریای که از طریق باکتریهای موجود در غذا و سایر نوشیدنیها امکان ورود به بدن را پیدا میکنند و فرد را مبتلا به حصبه میکنند.
همانگونه که میدانید صلاحالدین کسی است که هم در اروپا و هم در خاور میانه به خوبی شناخته میشود و تأثیرات زیادی بر شکلگیری تاریخ زمان خود داشت. تام آسبریج، استاد تاریخ قرون وسطی در دانشگاه کویین مریِ لندن، درباره او عنوان کرده: «به طور قطع او یکی از برجستهترین رهبران مسلمانان در دوران قرون وسطی بوده است.» آسبریج در ادامه صحبتهای خود نکات جالبی را عنوان کرد؛ او گفت که رئیس جمهور سابق مصر، جمال عبدالناصر (1918-1970 میلادی) به شدت شیفته این شخصیت تاریخی بوده است. همینطور صدام حسین (1937-2006) که کمی واضحتر علاقه خودرا به او نشان میداد. صدام همهجا پوسترهایی از تصویر صورت خود درکنار صلاحالدین نگه میداشت و تمبرهایی با این تصاویر نیز در سطح کشور منتشر میکرد. حتی کتابهایی که نام صدام را درکنار صلاحالدین میآوردند به شدت مورد حمایت او قرار میگرفتند.
بنا به آنچه از آن روزگار میدانیم، صلاحالدین در سال 1137 یا 1138 میلادی در شهر تکریت به دنیا آمد. شهری که بنا به مختصات جغرافیایی امروزی در عراق قرار میگیرد. او در یک خانواده کرد به دنیا آمد و برای گذران زندگی به عنوان سرباز اجیرشده خدمت میکرد. او درکنار عموی خود که آن زمان از سرلشکران برجسته به حساب میآمد، در جنگهای زیادی علیه خلفای فاطمی شرکت کرد. فاطمیانی که از سال 909 تا 1171 میلادی قدرت را در درست داشتند. بنا به آنچه میدانیم در سال 1169 میلادی و بود که صلاحالدین پس از مرگ عمویش رهبری طایفه خودرا در دست گرفت. درآن زمان او سی و یک یا سی و دوسال سن داشت. پس از اثبات لیاقتها و شایستگیهای خود در این مقام توانست اعتماد بزرگان را به خود جلب کند و به زودی تبدیل به فرماندار اصلی نیروهای سوری که در خدمت مصر بودند شد و درکنار آن وزارت خلیفه فاطمیان نیز به او رسید. در سال 1187 میلادی بود که صلاحالدین به یکی از بزرگترین موفقیتهای دوران زندگی خود دست یافت؛ او در این سال توانست شهر اورشلیم را به تصرف مسلمین درآورد. اورشلیمی که در آن زمان توسط فرانکها (افراد قبیله ی فرانک ها که آلمانی نژاد بوده و در آغاز سده ی نهم میلادی امپراطوری فرانک ها را در آلمان و فرانسه و شمال ایتالیا به وجود آوردند) کنترل میشد و به مدت هشتاد و هشت سال توانسته بودند به خوبی از این شهر در برابر دشمنان خود دفاع کنند. در واقع هشتاد و هشت سال از تاریخ اولین دوره جنگهای صلیبی که فرانکها قادر به تصرف اورشلیم شده بودند میگذشت. این صلاحالدین بود که مسبب آغاز سومین دوره از جنگهای صلیبی شد که میان سالهای 1189 تا 1192 و برای مدت سه سال ادامه داشت. این جنگها در نهایت به نتیجهای نرسید و صلاحالدین با رقبای آن روز خود، که شناختهشدهترینشان ریچار اول (ریچارد شیردل) بود، نتوانست مصالحه کند. تنها مدتی پس از پایان دوره سوم این نبرد تاریخی بود که صلاحالدین در بستر بیماری افتاد و به مدت دو هفته با مرگ دست و پنجه نرم کرد و درنهایت نیز توان غلبه بر بیماری را نداشت و فوت کرد. بنا به آنچه ما میدانیم این اتفاق در سال 1193 میلادی افتاد، زمانی که صلاحالدین پنجاه و پنج یا شش سال از عمرش میگذشت. پزشکان سعی در بهبود او به روشهای مرسوم آن زمان داشتند که در نهایت به نتیجهای نرسیدند. آنها ابتدا سعی در خروج خون عفونی از بدن وی کردند و سپس از تنقیه استفاده کردند و هردو بینتیجه بود.
حالا بیایید کمی دقیقتر به روند فعالیت دکتر گلاکمن و تجزیه و تحلیلهای او نگاه کنیم. گلاکمن در توضیح به اینکه چگونه به این نتیجه رسیده است عنوان کرده که بنا به مدارکی که از آن زمان باقی مانده است، میتواند به طور قطع احتمال مبتلا بودن صلاحالدین به برخی بیماریها را رد کند. اول از همه او اطمینان دارد که سبب مرگ صلاحالدین طاعون و بیماریهای اینچنینی نبوده است، چراکه این بیماریها فرصت چندانی به قربانی خود نداده و سریعتر منجر به مرگ میشوند. بیماری بعدی که گلاکمن باور دارد سبب مرگ صلاحالدین نشده است، سل است. همانگونه که میدانید این بیماری با مشکلات تنفسی همراه است و چنین علائمی در صلاحالدین دیده نشده است. در نهایت بیماری مالاریا نیز رد شده است، چراکه این بیماری با علائمی همچون لرز شدید همراه است و شواهدی که از زمان بیماری صلاحالدین در دست داریم، چنینی حالاتی را تأیید نمیکنند. در نهایت گلاکمن به این نتیجه رسیده است که سبب مرگ صلاحالدین به احتمال قریب به یقین حصبه بوده است؛ بیماریای که در قرن دوازدهم میلادی بسیاری شایع بوده است. از علائم این بیماری میتوان به تب شدید، ضعف، درد در ناحیه شکم، سردرد و کم شدن اشتها اشاره کرد. این بیماری در صورت ورود باکتریهای حامل حصبه به بدن قربانی شروع میشود و هنوز هم همه ساله انسانهای زیادی با آن دست و پنجه نرم میکنند. جالب است بدانید که بنا به آمار مراکز پزشکی، همه ساله پنج هزار و هفتصد آمریکایی (بیش از هفتاد و پنج درصد این تعداد، خارج از آمریکا به بیماری مبتلا میشوند) جان خودرا بر اثر ابتلا به بیماری حصبه از دست میدهند. این آمار در سطح جهانی به چیزی حدود بیست و یک میلیون نفر افزایش پیدا میکند.
گلاکمن در ادامه صحبتهای خود عنوان کرده که امروزه با مصرف آنتی بیوتیکها میتوان از پیشرفت این بیماری جلوگیری کرد. البته واضح است که در آن دوران، یعنی در قرن دوازدهم میلادی، دسترسی به چنین داروهایی امکان پذیر نبوده است. گلاکمن همچنان از نگرانیهای خود در رابطه با این بیماری صحبت کرد و از اینکه روزبهروز در مقابل آنتیبیوتیکها مقاومت بیشتری از خود نشان میدهد و در آیندهای نزدیک ممکن است بدل به تهدید بزرگی شود. او در این باره گفت: «در اکثر موارد مربوط به این بیماری، مقاومت در برابر آنتیبیوتیکها مشاهده میشود. آن دسته از آنتیبیوتیکهایی که تأیید مارا به همراه دارند و برای مدتها برای درمان و کنترل این بیماری مورد استفاده قرار گرفتهاند، درحال از دست دادن کارایی خود هستند.» البته ناگفته نماند که هنوز هم جای امیدی هست و برخی از این آنتیبیوتیکها به طور میتوانند نتیجهبخش باشند.ترجمه itrans.ir
(سیارک) بررسیها نشان میدهد که چیزی حدود بیست میلیون آمریکایی مبتلا به اختلالاتی مرتبط با کارکرد تیروئید هستند. در حقیقت بیش از دوازده درصد مردم آمریکا مبتلا به این اختلالات هستند و تقریبا شصت درصد آنها از این اختلالات بیخبراند. مهمترین کاری که در مواجه با این بیماری باید کرد، تشخیص علت و نوع اختلالی است که در کارکرد تیروئید بوجود میآید. به طور کلی هرچیزی که برای بدن ضرر داشته باشد، در عملکرد تیروئید نیز اختلال ایجاد میکند. بیش از هفتاد درصد کسانی که به پرکاری تیروئید دچار میشوند نتیجه عادتهای ناسالم خودرا میبینند. عاداتی چون مصرف بیش از اندازه غذاهای فرآوری شده و نیز شکر. در این مطلب لیستی از غذاهایی تهیه کردهایم که میتوانند برای غده تیروئید مفید بوده و هرگونه اختلال احتمالی در آن را کاهش دهند. در اواخر این لیست نام چند منبع غذایی را عنوان میکنیم که استفاده از آنها توصیه نمیشود. با سیارک همراه باشید.
این مورد یکی از بهترین منابع غذایی برای کارکرد مناسب تیروئید و به طور کلی، بدن انسان، میباشد. تنها چهار یا پنج دانه از این آجیل برزیلی میتواند سلنیوم مورد نیاز بدن شمارا برای یک روز تأمین کند. این سلنیوم تأثیر بسزایی در کارکرد درست تیروئید دارد. درحقیقت آنزیمهایی که سبب میشوند هرمونهای تیروئیدی وظایف خود را به درستی انجام دهند، به این سلنیوم احتیاج پیدا میکنند. بادام هندی، مغز بادام و تخمه کدو نیز منابع آهن ارزشمندی هستند. آهن نقش بسزایی در بهبود کارکرد تیروئید دارد.
گوشت قرمز منبع ارزشمندی برای تأمین زینک مورد نیاز بدن به حساب میآید. زینک به همراه عناصر دیگری چون سلنیوم برای فعالیت درست و هماهنگ هرمونهای تیروئیدی، از اهمیت بخصوصی برخوردار است و کمبود این عناصر میتواند منجر به پرکاری تیروئید شود. این اطلاعاتی است که با انجام تحقیقات در این رابطه به دست آمده است. جالب است بدانید که هرمونهای تیروئیدی نیز یکی از مهمترین کارکردهایشان جذب زینک موردنیاز برای بدن است و به همین خاطر پرکاری تیروئید سبب میشود زینک مورد نیاز بدن به طور کامل جذب نشود.
گوشت مرغ یکی دیگر از منابع ارزشمندی است که زینک مورد نیاز بدن را تأمین میکند. تنها صد گرم گوشت مرغ حاوی چیزی حدود یک میلی گرم از این ماده معدنی است. یک میلی گرم زینک برابر با هفت درصد کل زینک مورد نیاز بدن در طول یک روز کامل است.
این مورد منبع ارزشمندی برای تأمین ید و سلنیوم بدن به شمار میرود. هر دانه تخم مرغ به ترتیب شانزده و بیست درصد کل مقداری که از این دو ماده معدنی در روز برای بدن لازم است، را شامل میشود. درکنار این دو ماده معدنی، تخم مرغ، حاوی چربی اُمگا سه نیز میباشد که برای بدن و نیز برای غده تیروئید بسیار مفید است. در زرده هر دانه تخم مرغ چیزی حدود 554 میلی گرم امگا سه وجود دارد.
یکی از مواد معدنی اصلی مورد نیاز برای کارکرد غده تیروئید ید است و کمبود آن میتواند سبب پرکاری و یا کمکاری تیروئید شود. بدن، برای کارکرد درست غده تیروئید، در طول یک روز کامل به چیزی حدود 5 تا 10 گرم ید نیاز دارد. جلبک دریایی (که بیشتر در دستور تهیه انواع سالادها پیدا میشود) یکی از منابع ارزشمند این ماده معدنی است.
ویتامین دی یکی از مهمترین ویتامینهای مورد نیاز برای بدن است و در کنار کلسیم میتواند از پوکی و ضعف استخوان جلوگیری کند. تحقیقات نشان میدهد که ویتامین دی نقش مهمی در پیشگیری و بهبود بیماریهای خودایمنی (به دستهای از بیماریها گفته میشود که بر اثر خودایمنی ایجاد شوند. بیماری خودایمنی هنگامی رخ میدهد که دستگاه ایمنی بدن به اشتباه حمله به خود بدن را آغاز میکند) نیز ایفا میکند. نوعی بیماری خودایمنی مرتبط با غده تیروئید وجود دارد با نام تیروئید Hashimoto / هاشیموتو که در آن سیستم ایمنی بدن به اشتباه غده تیروئید را به عنوان تهدیدی تشخیص داده و به آن حمله میکند. این نوع از اختلالات تیروئیدی در آمریکای شمالی، بیشتر از سایر اختلالات مرتبط با تیروئید رخ میدهد و برای زنان، این آمار تا ده درصد بیشتر نیز افزایش پیدا میکند. ماهی سالمون و قارچ حاوی مقادیر زیادی از ویتامین دی هستند.
ماهی کاد یکی از ارزشمندترین منابع ید است. تنها یکسوم یک وعده غذایی کاملِ ماهی کاد، حاوی نود و نه میکروگرم ید است. این میزان شصت و شش درصد کل یدی که بدن در یک روز کامل به آن احتیاج دارد را تشکیل میدهد.
خوانندگان عزیز در نظر داشته باشید که منابع غذایی که تاکنون ذکر شده است، بهترین انتخابهایی هستند که برای بهبود عملکرد تیروئید توصیه شدهاند. از اینجای لیست به بعد منابع غذایی را مدنظر قرار خواهیم داد که میتوانند در این عملکرد تأثیرگذار باشند (در سطح کمتری نسبت به منابع غذایی قبلی)
توت یکی از ارزشمندترین مواد غذایی حاوی فیبر است. پزشکان همه روی این مسئله اتفاق نظر دارند که هیچ پرهیزی در استفاده از میوه در رژیم غذایی جایز نیست؛ هرچه میوه در رژیم غذایی بیشتر باشد، بهتر است. میوهها حاوی آنتیاکسیدان نیز هستند که برای غده تیروئید بسیار مناسب است. تحقیقات نشان داده است که کسانی که از مشکل کمکاری تیروئید رنج میبرند، کمتر قادر به دفع مواد اضافی و گاها خطرناک از بدن خود هستند. پزشکان بر این باورند که غده تیروئید با هر منبع غذایی که به دفع مواد سمی از بدن کمک میکند، در هماهنگی کامل است. از سایر منابع غذایی که حاوی مقدار زیادی آنتیاکسیدان هستند میتوان به گوجه فرنگی اشاره کرد.
این میوهها حاوی نوعی فیبر هستند که به فرایند طبیعی دفع مواد سمی از بدن کمک شایانی میکند. یکی از این مواد که توسط این فیبر دفع میشود جیوه است. طی یکی از آزمایشهایی که برای بررسی کارایی فیبری که دراین دو میوه وجود دارد انجام شد، مشخص شد که بدن انسان با دریافت مقدار مشخصی از این فیبر حتی قادر است طی یک روز تمامی مواد سمی را از بدن دفع کند.
این ماده خوراکی منبع خوبی برای تأمین ویتامین دی و زینک مورد نیاز بدن به شمار میرود که در نهایت سبب بهبود عملکرد غده تیروئید و نیز افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن میشود. ناگفته نماند که مقادیری از ید نیز در این ماده خوراکی یافت میشود.
همه میدانیم که ماهی یکی از ارزشمندتری منابع غذایی به شمار میرود. تنها مشکلی که وجود دارد این است که این روزها آب دریاها بسیار آلوده شده است و نمیتوان با اطمینان هر نوع ماهیای را امتحان کرد. بهتر است ماهیهای کوچک، مانند همین تیلاپیا را که کمتر در معرض آبهای آلوده قرار میگیرند را در رژیم غذایی خود بگنجانیم.
از اینجای لیست به بعد بیشتر با منابع غذایی سروکار داریم که کمتر توصیه میشوند (البته در رابطه با عملکرد غده تیروئید). برای رفع ابهام در ابتدای هر بند عنوان خواهد شد که با چه ماده غذایای سروکار داریم.
عدم استفاده از محصولات لبنی مشکلی به وجود نخواهد آورد. متخصصان قصد دارند تا کمتر از منابع غذایی استفاده شود که سبب التهاب میشوند. برای رسیدن به این مهم، باید غلات را از رژیم غذایی خود حذف کرده و اقدام به کاهش مصرف محصولات لبنی کنیم. ناگفته نماند که برای سالیان متوالی محصولات لبنی و غلات یکی از منابع اصلی تأمین ید مورد نیاز در رژیم غذایی در آمریکا بودهاند، اما متأسفانه در حال حاضر بدلیل کاهش استفاده از مکملهای یددار درهنگام فرآوری شیر و نیز سایر پروسههایی که برای تصفیه آن انجام میشود، میزان ید موجود در این محصولات به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته است.
استفاده از این ماده غذایی توصیه نمیشود، چراکه فرایند تولید این محصول خیلی طبیعی نیست و میتواند سبب التهاب شده که تعادل و کارکرد غده تیروئید را مختل خواهد کرد. گیاستروژن (ترکیبات شبیه به استروژن که از منابع غذایی گیاهی تأمین میشوند) موجود در سویا میتواند در عملکرد غده تیروئید اختلال ایجاد کند. اگر سابقه اختلالات مربوط به غده تیروئید دارید بهتر است از سویا استفاده نکنید، در غیر این صورت، استفاده از آن ایرادی نخواهد داشت.
سبزیجات گواتروژنی (گواتروژن به مواد غذایی گفته می شود که باعث ایجاد گواتر می شوند)
استفاده از این نوع محصولات ایرادی ندارد، اما تأثیر چندانی در بهبود عملکرد تیروئید ندارند. غده تیروئید میتواند بسیار بزرگتر از حالت عادی شده و در گردن شما یک برآمدگی بزرگ ایجاد کند. یک قاعده کلی در مورد این سبزیجات وجود دارد و آن قاعده این است که از سبزیجاتی این چنینی (مانند کلم و کلم بروکلی) که سبب ایجاد اختلال در تولید هرمونهای تیروئیدی میشوند، کمتر استفاده شود. اما پزشکانی هم هستند که چنین عقیده نداشته و براین باورند که سود حاصلشده از این سبزیجات برای بدن، بسیار بیشتر از ضرر آنهاست. این پزشکان براین باورند که استفاده زیاد از سبزیجات سبب پرکاری تیروئید نمیشود و این پرکاری به خاطر کمبود ید در غده تیروئید بوجود میآید.
بهتر است استفاده از چای و قهوه کمتر شود. با هم نگاهی به عقیده دکتر هال دراین خصوص بیندازیم: «به نظر من اگر چای و یا قهوه شما ارگانیک و طبیعی باشند، استفاده از آنها ایرادی نخواهد داشت. اما گونههای مختلفی از این نوشیدنیها وجود دارند که سرشار از سرب هستند و این خوب نیست. چای نعنا و یا چای سبز (در صورت ارگانیک بودن) برای بدن بسیار خوب هستند. بهتر است مصرف قهوه را که البته حاوی آنتیاکسیدان است، به یک فنجان در روز کاهش دهیم.»
استفاده از حبوبات توصیه نمیشود. حبوبات حاوی مقادیر زیادی فیبر هستند و اگر مبتلا به پرکاری تیروئید بوده و تحت درمان هستید، به هیچ وجه توصیه نمیشوند. فیبر بیش از اندازه در عملکرد غده تیروئید اختلال ایجاد میکند.
مصرف کافئین توصیه نمیشود چراکه در عملکرد غده تیروئید اختلال ایجاد میکند، با اینحال، مصرف مقداری اندک از این محرک در طول روز، ایرادی ندارد. نوشابه و چای حاوی مقادیر زیادی کافئین هستند و مصرف این نوشیدنیها، کافئین زیادی وارد بدن میکند که مناسب نیست. کافئین بر عملکرد غدد کلیوی نیز تأثیرگذار است که در بلندمدت اختلالات جدی در این غدد ایجاد میکند.
استفاده از مواد غذایی حاوی گلوتن به هیچوجه توصیه نمیشود و برای درمان بیماریهای مرتبط با تیروئید اولین کاری که انجام میگیرد، توقف استفاده از گلوتن است. دکتر هال در این باره عنوان کرده است: «بدن که نمیتواند حضور گلوتن را تحمل کند، اقدام به تولید هرمونهایی میکند که وظیفهشان دفع گلوتن است، مشکل اینجاست که این هرمونها برای بدن مضر هستند و در حین دفع گلوتن ممکن است به غدد دیگر آسیب برسانند.»ترجمه itrans.ir