آیا امکان بازگرداندن گونه های جانوری منقرض شده وجود دارد؟
محمد رضا عاشوریدر۱۴۰۳/۲/۱۸تا کنون پنج قسمت از سری فیلم های پارک ژوراسیک را با یکدیگر مشاهده کرده ایم. فیلم هایی که روایتگر تقابل انسان ها با ترسناک ترین موجوداتی است که تا کنون بر روی کره زمین زیسته اند؛ دایناسور ها. اما این رؤیای عجیب و غریبی که دی ان ای به دست آمده از یک دایناسور را در شکم یک مگس و یا موجود کوچک دیگر کار گذاشته و به وسیله آن نسل دایناسور ها را (البته آن هایی را که می خواهیم و به صورتی کنترل شده) به روی کره زمین بر گردانیم، تنها یک رؤیا است و امکان این که این تئوری جامه عمل به خود بپوشاند، نزدیک به صفر است. بِث شاپیرو، یکی از محققانی است که عمر خود را صرف مطالعه بر روی جانوارانی کرده که منقرض شده و یا در معرض انقراض قرار گرفته اند. بِث بر این باور است که استفاده از ماده های ژنتیکی (که دی اِن ای مهمترین این مواد ژنتیکی است) متعلق به موجوداتی که بیش از یک میلیون سال پیش بر روی کره زمین زیسته اند، غیر ممکن است. در این مقاله قصد داریم سری به دنیای عجیب و مرموز طبیعت بزنیم و شما را با جانورانی آشنا کنیم که در معرض انقراض قرار گرفته و بعضاً بسیار کمیاب هستند. هچنین قصد داریم اطلاعات دقیق تری نیز در خصوص آینده این جانوران در اختیار شما قرار دهیم و متوجه خواهید شد که محققانی چون بِث شاپیرو، امیدی به تکثیر و تولد دوباره این جانوران دارند یا خیر، با سیارک همراه باشید.
دو ماده کرگدن بازمانده سفید شمالی
در اوایل سال 2018 بود که به طور رسمی خبر مرگ آخرین کرگدن نرِ سفید شمالی تأیید شد. نام این کرگدن سودان بود و نزدیک به چهل و پنج سال از عمرش گذشته بود. به همین خاطر است که در حال حاضر، ناجُن و فاتو، دو گونه ماده باقی مانده از این نوع کرگدن منحصر به فرد شمالی به شمار می روند و در صورت مرگ این دو، نسل کرگدن های سفید شمالی به طور کلی منقرض خواهد شد. اما نکته ای جالب در این خصوص وجود دارد که این امکان را فراهم کرده است تا کرگدن های سفید شمالی از خطر انقراض نجات یابند. در حقیقت تمامی این امید ها به جنینی باز می گردد که توسط محققان درست شده است و در حال حاضر در دمای زیر صفر و در شرایطی یخ بسته نگاه داری می شود تا قابلیت حیات آن وجود داشته و از بین نرود. این جنین در شرایط آزمایشگاهی به وجود آمده است و برای به وجود آوردن آن از اِسپرم های یک کرگدن سفید شمالی که مرده بود استفاده کرده و این اِسپرم ها را با تخمک های یک کرگدن سفید جنوبی که از لحاظ ژنتیک و ظاهر، شباهت بسیاری به این کرگدن های سفید شمالی دارد، ترکیب کرده و در شرایط آزمایشگاهی این جنین را به وجود آوردند. حال باید دید که آیا امکان استفاده از این جنین بر روی ماده کرگدن های سفید شمالی بازمانده و نجات این گونه منحصر به فرد جانوری از خطر انقراض وجود دارد یا خیر.
آیا امکان بازگرداندن دودو ها وجود دارد؟
داستان جالبی در پس این پرنده منحصر به فرد وجود دارد. پیش از ذکر این داستان اطلاعاتی مختصر در خصوص این پرنده در اختیارتان قرار می دهیم: دودو در حقیقت نام پرنده ای بود که امکان پرواز کردن نداشت و زیستگاه اصلی آن جزایر موریس در اقیانوس هند به شمار می رفت. در قرن هفدهم میلادی و حدوداً در سال 1681 بود که دیگر از این پرنده منحصر به فرد مشاهده نشد. حال به داستان خود باز می گردیم: انقراض دودو ها، برای نخستین بار بود که صحبت از انقراض به واسطه فعالیت های انسانی را مطرح کرد و به همین خاطر است که این پرنده بسیار حائز اهمیت است. پیش از آن هیچ موجود دیگری به واسطه فعالیت های انسانی منقرض نشده بود. در قرن نوزدهم میلادی بود که در نهایت جورجز کوویر، طبیعت شناس مشهور، همگان را از این نکته آگاه کرد که فعالیت های انسانی حتی تا اندازه می تواند مخرب باشد که یک گونه جانوری را به طور کامل منقرض کند و دودو ها را به عنوان سمبل این فعالیت های مخرب خود برگزید. البته در حال حاضر محققان و طبیعت شناسان دیگر به دنبال یافتن دی اِن اِی ای هستند که متعلق به دودو ها باشد و به واسطه آن قادر به بازیابی این پرنده منحصر به فرد باشند تا نشان دهند که انسان علاوه بر تخریب، قدرت باز سازی نیز دارد. باید دید سر انجام این تحقیقات چه می شود.
عمر کوتاه بز کوهی سلیا
کمتر از هجده سال پیش و در سال 2000 بود که آخرین گونه موجود از بز کوهی سلیا که در منطقه پیرنه می زیست، جان خود را از دست داد و این گونه به نظر می رسید که مرگ این بز کوهی، پایانی بر نژاد منحصر به فردش بود. با این وجود از همان سال 2000، محققان ژنتیک و جانور شناسان مختلف تلاش کردند تا سلول های موجود در تخمک این بز کوهی را در آورده و آن ها را در شرایطی یخ بسته نگاه دارند تا از بین نرود؛ شاید که امیدی به بازیابی این گونه منحصر به فرد جانوری پیدا شود. در نهایت و سه سال بعد، به وسیله این سلول ها، دی ان ای منحصر به فرد بز کوهیِ سلیا تولید شد و آن را به تخمک های یک ماده بز کوهی معمولی تزریق کردند و نخستین گونه همسانه یا کلون بز کوهی سلیا به دنیا آمد (همسانه سازی شده: زاد آوری غیر جنسی گروهی از جانوران با ژن نمود یکسان که با نام کلونینگ (cloning) نیز شناخته می شود). نزدیک به دوازده دی ان ایِ ترکیبی دیگر نیز که در شرایط آزمایشگاهی به وجود آمده بود در ماده بز های کوهی تزریق شد. از میان این دوازده بز کوهی، تنها هفت تای آن ها باردار شدند و از میان این هفت بز کوهی، تنها یکی از آن ها قادر بود که دوران بارداری خود را به طور کامل طی کرده و بز کوهی سلیا را به دنیا آورد. متأسفانه تمامی زحمات محققان و جانورشناسان طی این مدت چند ساله، جز چند دقیقه ای شادی برای آن ها چیزی به همراه نداشت، چرا که سلیای به دنیا آمده تنها برای چند دقیقه کوتاه قادر به نفس کشیدن بود و به سرعت جان خود را از دست داد.
مهاجران گذشته
تصویری که مشاهده می کنید متعلق به مارتا است؛ آخرین گونه از کبوتران مهاجر که در سال 1914 دیگر هیچ اثری از آن ها مشاهده نشد و به طور کلی منقرض شدند. این گونه منحصر به فرد کبوتری آمریکای شمالی، به واسطه گوشت بیشتری که نسبت به سایر پرنده ها داشت، به کرات توسط شکارچیان شکار می شد و از غذا های محبوب مردم بومی آمریکای شمالی به شمار می رفت. عامل دیگری که سبب انقراض این کبوتر شد، رشد بی رویه قطع درختان و از بین بردن جنگل ها به منظور ساخت شهر ها و راه ها جدید بود و این ها همه در حالی بود که فعالان محیط زیست تمامی تلاش خود را به کار گرفته بودند و مرتب افراد بومی را از خطراتی که اعمالشان متوجه این کبوتر می کرد، آگاه می کردند که در نهایت تلاش ها شان بی نتیجه مانده و این کبوتر آمریکای شمالی منقرض شد. سازمانی تحت عنوان «بازیابی گونه های منقرض شده جانوری» مدت ها است احداث شده و هدف از راه اندازی این سازمان همان گونه که از اسمش پیدا است، باز گرداندن گونه های جانوری ای است که نسل شان به طور کلی منقرض شده است. تلاش های این سازمان شبیه به فعالیت هایی است که در دو مورد پیشین نیز در خصوص آن ها صحبت شد. البته به این واسطه که این کبوتران مهاجر مدت زیادی از انقرضا شان نمی گذرد، مسئولان این مؤسسه، امید زیادی به بازیابی آن دارند و حساب زیادی روی این پروژه برای ثابت کردن این مسئله که باز گرداندن گونه های منقرض شده جانوری وجود دارد، باز کرده اند.
زمانی که ماده ببر نامبت بدل به مادری برای نژاد ببر تاسمانی می شود
اروپاییانی که وارد قاره استرالیا شده و به گونه ای آن را به عنوان مستعمره خود در آورده اند، جایزه قابل توجهی برای کسی در نظر گرفته اند که خبری از گونه جانوری ببر تایلاسین یا تاسمانیان برای شان ببرد. ببری گوشت خوار که از نخستین نژادهایی است که بدل به ببرهای امروزی شده اند. آخرین ببر تاسمانیان و آخرین ببر از این گونه منحصر به فرد در سال 1936 در باغ وحش هُبارت جان خود را از دست داد و به همراه او، نژاد ببرهای تاسمانی نیز منقرض شد. در حال حاضر، محققان به وسیله راهکار ها و وسایل به خصوصی که در اختیار دارند، توانسته اند ژنگان (مجموع اطلاعات ژنی در یک یاخته یا اندامگان، به انگلیسی genome) این ببر تاسمانی را با توجه به چگونگی این ژنگان در یک کانگوروی جوان تا حدودی حدس بزنند و ژنگانی که در حال حاضر به وجود آورده اند را در اتانول نگاه داری می کنند و امیدوار هستند تا با تزریق این ژنگان به نزدیک ترین گونه جانوری به ببر تاسمانی، یعنی ببری که با نام نامبت شناخته می شود، این امکان فراهم شود تا دوباره زندگی به ببر های نژاد تاسمانی روی آورد.
پارک پلیستوسن
(پلیستوسن (Pleistocene) یکی از دوره های زمین شناسی است که از ۱٫۸ میلیون سال پیش تا ۱۰ هزار سال پیش را پوشش می دهد)
یکی از قابل توجه ترین گونه های جانوری که محققان و جانور شناسان بسیاری از سراسر نقاط دنیا، علاقه زیادی به بازگرداندن آن ها به چرخه طبیعت نشان می دهند، ماموت های پشم دار هستند. نزدیک ترین گونه جانوری به این ماموت ها که در حال حاضر هنوز منقرض نشده و در طبیعت زندگی می کند، فیل آسیایی است. بنا به اطلاعات و تحقیقات صورت گرفته توسط دانشمندان دانشگاه هاروارد، بازگشت این ماموت های پشم دار در چرخه طبیعت، می تواند نقش عمده ای در جلوگیری از آب شدن یخ های قطبی داشته باشد و در نهایت همین مسئله سبب خواهد شد تا تغییرات آب و هوایی کمتر چشم گیر شوند. اما آیا واقعاً چنین بازگشتی امکان پذیر است؟ پاسخ به این سؤال تقریباً منفی است، چرا که برای شبیه سازی پارک پلیستوسن که روزگاری ماموت های پشم دار در آن می زیستند، به چیزی حدود هشتاد هزار گونه مختلف جانوری نیاز است و تا این جانوران به چرخه طبیعت باز نگردند، شبیه سازی آن دوران و بازگشت ماموت ها نیز غیر ممکن خواهد بود. منتقدان این نظریه (باز گرداندن ماموت ها به چرخه طبیعت)، آن را یک داستان علمی تخیلی کامل می دانند.
بوفالو های وحشی اوراسیا
چیزی حدود چهارصد سال پیش، بوفالوهای منحصر به فردی وجود داشتند که قسمت های اعظمی از قاره اوراسیا را به عنوان زیستگاه اصلی خود برگزیده بودند، اما همانند بسیاری دیگر از گونه های جانوری، شکار بی رویه انسانی و نیز از دست دادن زیستگاه هاشان سبب شد تا این بوفالو ها نیز منقرض شوند. با این وجود، بوفالوهایی در حال حاضر در چرخه طبیعت حضور دارند که به صورت گله ای و دسته جمعی زندگی می کنند و همانند تمامی گونه های جانوری ای که تا کنون عنوان شدند، محققان و جانور شناسان در تلاش اند تا به وسیله دی اِن اِی و ژنگان موجود در بوفالو های امروزی، اقدام به بازگرداندن بوفالوهای وحشی قدیمی تر به چرخه طبیعت کنند. تلاش های اولیه در این خصوص در آلمان صورت گرفت و تا حدودی هم نتیجه بخش بود و بوفالوهایی که بی شباهت با نیاکان قدیمی تر خود نیستند، در بخش هایی از قاره اروپا به چرخه طبیعت باز گشته اند.
ملاقات با نیاکان
در گذشته های دور، گونه های انسانی نیز بر روی کره زمین می زیسته اند که در حال حاضر نسل آن ها به طور کلی منقرض شده است: انسان های اولیه که حتی برخی از خود ما نیز از نسل همان انسان های اولیه به شمار می رویم. بسیاری از ما، همانی دی ان اِی موجود در انسان های اولیه را در خود داریم. با این وجود نمی توان به طور کلی عنوان کرد که انسان های حال حاضر، نمونه های پیشرفته انسان های اولیه به شمار می روند و بسیاری از محققان و دانشمندان بر این باورند که ما انسان های حال حاضر مسبب اصلی انقراض انسان های اولیه هستیم و آن ها گونه و نژادی منحصر به خودشان بوده اند. با تمام این تفاسیر، تا کنون پیش آمده است که به این موضوع فکر کنید که در صورت مواجه با یکی از این انسان های اولیه که به گونه ای خویشانوند ما به شمار می روند چه احساسی پیدا خواهید کرد؟ البته دیدار با یک انسان اولیه غیر ممکن است، اما اقداماتی توسط محققین و دانشمندان در این خصوص صورت گرفته تا به وسیله آن قادر به این باشند تا نمونه های اولیه ای از مغز انسان های اولیه (بنا به اطلاعاتی که از آن ها در دست است) را به وجود آورده و با انجام تحقیقات تکمیلی، این مغز ها را توسعه داده و از تفاوت مغز انسان های امروزی با مغز انسان های اولیه تا حدودی پرده بردارند. اطلاعات حاصل از این مقایسه ها و آزمایش ها برای بسیاری جالب توجه خواهد بود.