سانکوفا چیست


سانکوفا "Sankofa " یک کلمه از زبان آکان مرتبط با کشور غنا است که بیان‌کننده‌ی این مفهوم است که یک فرد به منظور آماده شدن برای آینده باید به گذشته‌ی خود نگاه بیندازد؛ به‌طور ضمنی این کلمه به این صورت معنی می‌شود، " به گذشته برو و از آن استفاده کن". سانکوفا توسط نمادهای آدرینگا نشان داده می‌شود که در آن‌یک پرنده درحالی‌که سر خود را به عقب برگردانده است یک تخم را از پشت سر خود برمی‌دارد و یا اینکه ارتباط گذشته و حال به‌صورت یک قلب نشان داده می‌شود.

در سال 1993 اهمیت سانکوفا در فیلمی از یک کارگردان اتیوپیایی با نام هایله گریما نشان داده شد. داستان سانکوفای این کارگردان در رابطه با مونا بود که یک مدل معاصر آمریکایی آفریقایی بود که در فیلمی که در غنا و قلعه‌ی المینا فیلم‌برداری می‌شد نشان داده می‌شد. مونا نمی‌دانست که قلعه‌ی المینا یک زمینه‌ی مرکزی در رابطه با تجارت برده در منطقه‌ی آتلانتیک در قرن هفدهم بود. وی در آنجا با مردی مرموز با نام سانکوفا ملاقات کرد و به گذشته انتقال داده شد که در آنجا به‌عنوان برده‌ی خانگی بانام شولا در جنوب آمریکا شروع به خدمت کرد و توسط اربابان برده‌دار خود مورد تجاوز قرار گرفت. نونو که یک برده‌ی آفریقایی است که در زمین کشاورزی کار می‌کند و شانگو که عاشق شولا هست به همراه هم بر ضد سیستم برده‌داری به قیام می‌پردازند. شولا که تحت تأثیر عزم نونو و شانگو برای سرکوب نظام برده‌داری قرار می‌گیرد، در مبارزه علیه اربابان خود به آن‌ها می پیوند، بعد از انجام این کارها، شولا به زمان حال برمی‌گردد و به‌صورت مونا نمود پیدا می‌کند و تصمیم می‌گیرد که زندگی غنی از ادراک و معنا داشته باشد که این آگاهی از عزم وی نسبت به دانستن ریشه‌های آفریقایی خود نشات می‌گیرد.
داستان سانکوفا آن ضرب‌المثل آفریقایی را مورداشاره قرار می‌دهد که در آن به اهمیت گذشته در زندگی معاصر توجه خاصی می‌شود که این ضرب‌المثل به این‌گونه بیان می‌شود " هیچ اشکالی ندارد که به گذشته بروید و کاری را انجام دهید که فراموش کرده‌اید .

آکان باور دارد که گذشته می‌تواند زمان حال را روشن کند و جستجو پیرامون دانش می‌تواند روندی باشد که در کل زندگی ادامه پیدا می‌کند.

در رابطه با گذشته، این زمینه نمی‌تواند مرتبط با احساسات خوش‌گذرانی و یا عدم خوش‌گذرانی باشد ولی در رابطه با درک زمان حال و طراحی یک دوره‌ی مناسب برای آینده می‌تواند اهمیت بالایی داشته باشد. باید "خود واقعی" را پیدا کرد  و همچنین باید خودآگاهی، جستجو پیرامون زندگی معنادار، و توسعه‌ی روابط مثبت با دیگران را مدنظر قرار داد و همچنین باید در زندگی هدف، مسیر و برتری را به دست آورد .
برای افراد سیاه‌پوست، زمانی که نژاد به امر مهمی تبدیل می‌شود و در رابطه بی‌عدالتی و سلسله‌مراتب نژادی قرار می‌گیرد، تفسیر آن می‌تواند به میزان مشخصی در رابطه با بازیابی گذشته محور مرتبط باشد " رفتن به گذشته و به دست آوردن عاملی که فراموش کرده‌ایم.

این حالت می‌تواند به رجحان وبرتری زندگی روان‌شناختی و تجمیع گذشته‌ی یک فرد در زمان حال اشاره داشته باشد و همچنین تأثیرات آن بر روی افکار و احساسات در رابطه با آینده می‌تواند نشان‌دهنده‌ی دیدگاهی باشد که همان تأثیر سانکوفا نامیده می‌شود.

با توجه به درس‌هایی که از گذشته می‌توان گرفت، این روند، روند ساده‌ای نیست. گذشته به‌عنوان یک حقیقت عینی بیان نمی‌شود، بلکه به‌صورت مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها، خاطرات و داستان‌ها نشان داده می‌شود که در رابطه با زمینه‌ی احساسی کنونی فرد و اهداف انگیزشی دارای ماهیتی عینی باشند. تلاش به حفظ تندرستی روانشناسی می‌توانند به‌عنوان زمینه‌های برجسته در ریشه‌های آفریقایی وی باشد. مونا با سفر زمانی مرتبط با سانکوفا مواجه شد و از اهمیت ریشه‌های خودآگاه شد و ولی اهمیت این زمینه برای روندهای روان‌شناختی وی، ماهیت فردی وی و هویت‌های فردی و گروهی وی چه معنا و مفهومی دارد؟
ما بیان می‌کنیم که گذشته می‌تواند با تفکرات نژادی بیان شود که در این زمینه مفهوم سانکوفا می‌تواند اهمیت و توجه بیشتری برای سیاه‌پوستان نسبت به سفیدپوستان داشته باشد، و به‌طور مشخص برای اعضای آن دسته از گروه‌ها موردتوجه قرار می‌گیرند که زمینه‌های روایت جمعی در رابطه با آن‌ها مطرح می‌شوند. اعضای گروه‌هایی که به‌صورت رادیکال در سطح اقلیت قرار دارند، می‌توانند خود را از گذشته منفک کنند، و یا می‌توانند رجحان را با توجه به روایت نژادی و یا فرهنگی به‌صورت منطقی مورداشاره قرار دهند. برای مثال، تحقیق در رابطه با فرضیه‌ی مارلی که تفاوت‌های گروهی در رابطه با ادراک نژادی می‌تواند انکار گروه‌های برجسته را منعکس ‌کند و همچنین انکار در رابطه با میزان نژادپرستی گذشته گرای را بیان می‌کند حاکی از این موضوع است که به‌صورت نسبی در رابطه با افراد سیاه‌پوست شرکت‌کننده در تحقیق، سفیدپوستان نژادپرستی تاریخی کمتری را مدنظر قرار می‌دهند و این تفاوت‌ها بیشتر به دلایل دانش تاریخی آن‌ها هستند. . همچنین همسو با روندی که ما موردتوجه قرار می‌دهیم، تفاوت‌های نژادی می‌توانند در بین افرادی در سطح بالاتر قرار داشته باشند که در معیار هویت نژادی امتیاز بالاتری به دست می‌آورند.
همچنین ما به این موضوع اشاره داشتیم که در برخی از موارد، گذشته می‌تواند به دلیل ماهیت وجودی خود ارزش‌گذاری گردد! برای مثال تحقیقی نشان داده است که کانادایی‌های چینی‌تبار به رویدادهای گذشته تأکید و توجه بیشتری دارند و این اهمیت نسبی در رابطه با رویدادهایی قرار دارد که در آینده رخ خواهند داد، درحالی‌که کانادایی‌های اروپایی تبار به آینده بیش از گذشته توجه دارند . در همین راستا، در زبان‌های سواحیلی هیچ واژه‌ای برای بیان زمان آینده وجود ندارد و فقط برای زمان گذشته از (Zamani) و برای زمان حال (Sasa) استفاده می‌کنند. نکته‌ی مهم در اینجا این است که آیا رویدادها با بستر خوش‌گذرانی و یا عدم خوش‌گذرانی مرتبط هستند و یا اینکه ازلحاظ روان‌شناختی معنادار هستند که می‌توانند برای ایجاد یک خویشتن مناسب و محتمل در رابطه با آینده مناسب باشند. ما همچنین به بیان این موضوع پرداختیم که روند سانکوفا می‌تواند از دیدگاه ارائه‌ی یک ساختار روانشناسی منتج گردد.
فراتر از موضوع مرتبط بااهمیت گذشته، ما سه مشخصه را ارائه دادیم که می‌توانند تأثیر دیدگاه گذشته محور را بر روی زمانی حال نشان دهند: 1) محتوای اجتماعی-احساس می‌تواند مثبت و یا منفی باشد که منبعی برای افتخار به خود یا احساس شرم در رابطه با خویشتن است؛ (2) چهارچوب مقایسه‌ای گذشته حال می‌تواند دربرگیرنده‌ی همگرایی باشد که از طریق آن کشته می‌تواند در رابطه به بازمان حال موردبررسی و یا قضاوت قرار گیرد و به روندهای ترکیبی و ادغامی مناسبی برشد و یا اینکه می‌توان گذشته را به طرز مناسبی بازمان حال موردبررسی قرار دارد . در رابطه با احساسات و تفکران مرتبط بازمان حال منتج شده از گذشته تمایز ایجاد کرد. اگر گذشته به میزان زیاد مثبت باشد، در عوض زمان حال می‌تواند بستر مثبت درک شده‌ی کمتری داشته باشد. اگر گذشته به میزان بسیاری زیادی منفی باشد، بار دیگر زمان حال به‌صورت متضاد می‌تواند مثبت در باشد و (3) اساس خوش‌گذرانی و سعادت در رابطه با سلامت که در آن تأکید بر آن درجه و میزانی قرار داده می‌شود که یک فرد احساس خوشحالی کرده و در رابطه با خویشتن واقعی خود حس مثبتی دارد و یا اینکه به این دیدگاه می‌رسد که یک گروه می‌تواند همسویی و معنا به زندگی وی اضافه کند. تأثیر سانکوفا که ما بیان نمودیم می‌تواند بیشتر به زمینه‌ی سعادت فردی مرتبط باشد تا اینکه به جنبه‌ی خوش‌گذرانی، و همچنین در این زمینه می‌توان از بستر ادغام و ترکیب استفاده کند تا بتواند به این دیدگاه برسد که آیا گذشته مثبت بوده است و یا منفی.

درنتیجه می‌توانیم به بیان این موضوع مبادرت ورزیم که روندهای کلی سانکوفا می‌توانند منجر به تندرستی روان‌شناختی در افراد گردند. هرچند زمانی که نژادپرستی بااهمیت بالایی بیان شود، روندهای سانکوفا می‌توانند به زیرگروه‌هایی مانند سیاه‌پوستان و سفید پوستان-سیاه پوستان تقسیم شوند، و این درحالی‌که است که سیاه‌پوستان به میزان بیشتری دوست دارند تا تجربیات منفی گذشته‌ی خود را در رابطه با تبعیض نژادی با تجربیات جدید همسو کنند. در طرف مقابل، افراد سفیدپوست احتمال بیشتری دارد که تبعیض نژادی گذشته را بازمان حال مقایسه کرده و به این‌گونه نتیجه‌گیری کنند که این روندها زیاد هم بی‌عدالت محور نبوده‌اند . این الگو از نتایج شبیه به الگویی است که توسط ترونر و جونز  مورداشاره قرارگرفته بود.

این یک الگوی خود محافظتی است که می‌تواند یک فرد را برای جهانی پر از تعصب و تبعیض آماده کند.

بنابراین زمانی که هجوم و یا سرکوبی در رابطه با نژاد رخ می‌دهد، افراد سیاه‌پوست آن سرکوب را به بستر تاریخی مرتبط می‌سازند که می‌توانند معنا و ارتباطی بین رویدادها نشان دهند. نمونه‌های بی‌شماری از خشونت‌ها و نابرابری‌های نژادی علیه سیاه‌پوستان منجر به این گرایش شده است. روند ترکیب می‌تواند گواهی مبنی بر وجود اثر سانکوفا باشد. در اینجا سؤال حیاتی که به وجود می‌آید این است که این حالت چگونه می‌تواند بر ادراکات تأثیر بگذارد و افراد را ترغیب کند که تجربیات گذشته‌ی خود را در راستای آینده بیان نمایند؟

همان‌طور که از قدیم گفته‌شده است، آن چیزی که ما را نکشد حتماً قوی‌تر خواهد کرد. این گفته‌ می تواند به‌طور شخصی بستر و گرایش متضاد را بیان کند. درگذشته اوضاع بسیار بد بود ولی من (ما) دوام آوردم و اکنون بهتر شده‌ام زیرا با بدی‌ها دست و پنجه نرم کرده‌ام.

تحقیقات نشان داده‌اند که برخی از افراد با همسو شدن در روندهای ذهنی می‌توانند به رویدادهای تهدیدکننده و آسیب‌زننده‌ی زندگی واکنش نشان دهند که این کار می‌تواند مجموعه‌ای از نتایج مثبت را پدید آورد که عبارت‌اند از تغییرات مثبت در اعتمادبه‌نفس، مهارت‌ها مقابله‌ای، توجه به عضویت، و حمایت اجتماعی . این اثر توسعه‌ای همسو با استرس می‌تواند به‌عنوان یک واکنش مقابله‌ای در رابطه با عوامل استرس‌زا مطرح شود . درنتیجه تأثیر سانکوفا می‌تواند بر نتایج مثبت تأکید داشته باشد و به یادگیری از رویدادهای منفی گذشته اشاره خاص نشان دهد که این نتیجه مرتبط با زمینه‌ی خوش روانی است.
هرچند تحقیقات در این زمینه نشان داده‌اند که جهت‌گیری گذشته محور می‌تواند مرتبط با نتایج منفی روان‌شناختی باشد و همچنین روندهایی را نشان دهند که این نتایج منفی را حفظ می‌کنند و به‌صورت دنباله‌دار بیان می‌دارند . این نتایج می‌توانند در رابطه با خوشحالی و رضایت مطرح شوند و همچنین به‌عنوان عوامل مرتبط با خوش‌گذرانی موردتوجه قرار گیرند. درنتیجه در اینجا می‌توان به سؤالی اشاره داشت، تحت چه شرایطی دیدگاه‌های گذشته محور می‌توانند تأثیرات مثبت و یا منفی بر روی زمان حال و یا آینده داشته باشند؟ و به چه میزان این شرایط و روندهای می‌توانند بین افراد سیاه‌پوست و سفیدپوست تفاوت داشته باشند؟ و درنهایت چگونه گذشته‌ی فردی می‌تواند با گذشته‌ی جمعی در رابطه با دیدگاه‌های افراد در رابطه با آینده مورد مقایسه قرار گیرند؟

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام
  • بهمن بهمن :

    این تقریبا همان گذشته چراغ راه آینده است

    1397/7/13 17:49