در سال 2002 بود که یک محقق ژنتیک از درون میکروسکوپ خود به ماده ای که بر روی میز اش قرار گرفته بود نگاه کرد و متوجه نکته ای عجیب شد؛ او مشاهده کرد که سلول های منتشر کننده سرطان در حال از بین رفتن هستند و این در حالی بود که سلول های دیگر سالم باقی مانده بودند. این مسئله می توانست بدل به جهشی بزرگ در مسیر غلبه بر سرطان شود.
زمانی که تمامی مواد اولیه به اندازه و به درستی با یکدیگر ترکیب شوند، مایعی به رنگ قهوه ای تیره خواهیم داشت. در آن زمان، پرستاری کیسه حاوی این دارو را نزدیک تخت بیماری آورد که از سرطان مغز رنج می برد. پس از آن، پرستار کیسه را به جایگاه مخصوص اش آویزان کرد و فرایند تزریق مایع قهوه ای رنگ به بدن بیمار آغاز شد. این نخستین باری بود که دارویی که در حال حاضر با نام «بی ایکس کیو-350 (BXQ-350)» می شناسیم، بر روی یک نفر مورد آزمایش قرار می گرفت. هم برای مردی که از بیماری سرطان مغز رنج می برد، و هم برای کسانی که این دارو را ساخته و مورد آزمایش قرار می دادند، آن روز، روز بزرگی بود.
بی ایکس کیو-350 توسط داروسازان کاوینگتون ساخته شده است و دارویی کاملا جدید و خلاقانه در زمینه درمان سرطان به شمار می آید که هیچ نظیری ندارد. این دارو با روشی جدید به سراغ بیماری سرطان می رود و تهیه و آزمایش های اولیه آن در سینسیناتی انجام شده است. برای ساخت این داروی خلاقانه از نوعی پروتئین موجود در بدن انسان بهره گرفته شده است و تأثیر دارو در میان سایر دارو هایی که تا کنون ساخته شده اند، بی نظیر است. طرز کار دارو به گونه ای است که مکانیسم های به خصوصی از بیماری سرطان را بر علیه سلول های سرطانی تحریک کرده و به این صورت آن ها را از بین می برد. این در حالی است که ایرادی متوجه سلول های سالم بدن نخواهد شد.
پس از این که عنوان شد با به کار بردن این روش جدید درمانی و استفاده از داروی جدید، بدون از بین بردن سلول های سالم می توان بر سرطان غلبه کرد، صدای بسیاری از قانون گذاران ائتلافی این حوزه در آمد و خواستار انجام آزمایش های بیشتری بر روی حیوانات شدند. در نهایت اما در یکی از روز های ماه سپتامبر 2016 بود که این گونه بحث ها به پایان رسید و قدرت ذهن انسان و سرمایه مالی در کنار یکدیگر توانستند داروی بی ایکس کیو-350 را برای نخستین آزمایش ها در برابر مقامات دولتی به مرکز درمان و پیشگیری از سرطان برت در سینسیناتی ببرند.
سر انجام فردی به نام باب رولی به بخش تزریقات هدایت شده و پرستار از او سؤال کرد که آیا آماده است یا خیر. سپس سوزنی که برای تزریق مورد استفاده قرار می گرفت را به سمت دست بیمار برده و در دست اش فرو کرد. پس از مدتی بیمار شماره یک شاهد مایعی مرموز به رنگ قهوه ای تیره بود که به آرامی وارد بدن اش می شد.
ناحیه جنوب غربی اوهایو و نواحی شمالی کنتاکی از جمله نقاطی هستند که آمار مبتلایان شان به سرطان بسیار بیشتر از سایر نقاط هستند و مردم این مناطق تا کنون متحمل بلایای بسیاری مرتبط با سرطان شده اند. در این مناطق شش مرکز سلامت وسیع وجود دارد و نیز تعداد بسیار زیادی بیمارستان تخصصی سرطان و همه این مکان ها در حال گسترش زیر ساخت های خود هستند تا قادر به پاسخ گویی به نیاز های بیماران مناطق باشند. در حال حاضر، زمانی که فردی به عنوان بیماری سرطانی شناخته می شود، می بایست چهار دوره درمانی را پشت سر بگذارد: شیمی درمانی،پرتو درمانی، جراحی و ایمن درمانی (ایمنی درمانی یا ایمونوتراپی (انگلیسی: Immunotherapy) یک روش درمانی برای برخی بیماری ها از جمله سرطان است که با تحریک یا سرکوب پاسخ سیستم ایمنی عمل میکند). البته پس از شروع فرایند های درمانی برخی از بافت های بدن بیمار دچار اختلال می شوند که خود نیازمند گذراندن دوره های درمانی و بهبود عوارض ناشی از فرایند های درمانی است.
در سال 2002 بود که در یک مرکز درمانی سرطان متعلق به کودکان اتفاق بزرگی افتاد و درمان جدیدی برای غلبه بر سرطان کشف شد. در آن زمان یک محقق ژنتیک به نام زیائویانگ کی در حال تأثیر عملکرد نوعی به خصوص از پروتئین انسانی بر روی یک موش بود. زیائویانگ، زمانی که به داخل عدسی میکروسکوپ خود نگاه کرد، متوجه چیزی شد که او را شگفت زده کرد: پروتئینی که برای آزمایش اش مورد استفاده قرار داده بود به سلول های سرطانی رسوخ کرده و آن ها را از بین برده بود؛ این در حالی بود که سلول های دیگر که سالم بوده و در معرض سلول های سرطانی قرار نگرفته بودند، هیچ گونه اختلالی متوجه شان نشده بود. این اکتشافی بود که برای زیائویانگ باور کردنی نبود و بسیار او را شگفت زده کرد. زیائویانگ که محققی با استعداد و ثابت قدم بود، برای سال های متمادی آزمایش های گوناگونی بر روی پروتئین اش انجام داد و سر انجام توانست ملکولی جدید به وسیله آن به وجود بیاورد. صرف نظر از این که فرد بیمار دچار چه نوعی از سرطان باشد و نیز صرف نظر از این که سلول های سرطانی در کدامین قسمت از بدن انتشار یافته باشند، تمامی سلول های سرطانی ای که در معرض ملکول تازه کشف شده زیائویانگ قرار گرفته بودند، از بین می رفتند.
در نهایت در سال 2006 و در نشستی در دانشگاه خاویر، زیائویانگ در خصوص کشف تازه اش با دکتر کوین زو، محقق برجسته و کارکشته مرکز درمانی سرطان اوهایو صحبت کرد. پس از آن بود که دکتر زو اطلاعات و کشفیات تازه زیائویانگ را با هم کار اش ری تاکیجیکو در میان گذاشت. تاکیجیکو عنوان کرد که اطلاعات و کشفیات تازه «مرموز، نادر و بسیار جالب توجه» هستند. در نهایت این سه تن به این نتیجه رسیدند که ادامه آزمایش بر کشفیات تازه زیائویانگ ارزش انجام هر کاری را دارد، حتی اگر کل زندگی شان را صرف ادامه فعالیت های مرتبط با آن و به نتیجه رساندن اش کنند. در نهایت این سه تن به مرکز درمانی سرطان کودکان واقع در سینسیناتی رفتند تا مجوزی برای ادامه فعالیت ها بر روی اکتشاف تازه زیائویانگ را دریافت کنند و نیز هزینه لازم برای شروع فعالیت ها شان و خریداری دستگاه های مورد نیاز شان. پس از آن به خانه ای قدیمی ساز واقع در خیابان راسل کاوینگتون رفتند تا فعالیت ها شان را آغاز کنند.
به احترام کاشف اصلی دارو، زیائویانگ کی، داروی جدید کشف شده بی ایکس کیو-350 نام گرفت. زیائویانگ برای نخستین بار در سال 2009 بود که مقاله ای در خصوص داروی جدید اش منتشر کرد؛ در مقالات بعدی هم عنوان کرد که پس از وارد شدن دارو به بدن بیمار، دو مرحله برای فرایند درمانی طی می شود: در نخستین مرحله محتوایت داروی بی ایکس کیو-350 وارد قسمتی به نام لیزوزوم می شود و دیواره های آن را باز می کند، در مرحله دوم فرایند درمانی، محتویات دارو به سراغ سلول های سرطانی رفته و آن ها را از بین می برند.
پس از آن شرکت دارو سازی بکسیون اقدام به شروع فعالیت هایی کرد که به واسطه آن قادر باشند میلیون ها دلار هزینه لازم برای استفاده از این دارو بر روی نمونه های انسانی را فراهم آورده و مجوز های لازم برای این کار را از اداره کل تغذیه و داروی ایالات متحده آمریکا دریافت کنند. فعالیت هایی که انجام آن ها به سادگی امکان پذیر نبود و مسیر دشواری در پیش روی دست اندر کاران این آزمایش ها قرار گرفته بود. البته می شد کور سوی امیدی در پس این فعالیت ها مشاهده کرد، چرا که برخی از اتحادیه های مرتبط عنوان کردند که امکان موفقیت دارو بسیار زیاد است و ادامه فعالیت ها امکان پذیر. در سال 2010 بود که مرکز ملی مبارزه با سرطان ایالات متحده آمریکا، هزینه ای بالغ بر یک و نیم میلیون دلار در اختیار دست اندر کاران آزمایش های مرتبط با این دارو گذاشت. در سال 2013 نیز 2.9 میلیون دلار دیگر از سوی مؤسسه ای دیگر در اختیار شان قرار گرفت. اما در نهایت در سال 2014 بود که دولت آمریکا ادامه تحقیقات بر روی داروی بی ایکس کیو-350 را متوقف کرد. در حقیقت دولت اعلام کرد که پیش از شروع آزمایش دارو بر روی انسان، نمونه های حیوانی بیشتری باید مورد آزمایش قرار گیرند تا چند و چون کار کرد دارو به طور دقیق تری مشخص شود. این اعلامیه رسمی دولت به این معنی بود که برای رساندن آزمایش ها به مرحله ای که بتوان نمونه های انسانی را مورد آزمایش قرار داد، به هزینه بیشتر نیاز خواهد داشت. تاکیجیکو که سال های متمادی فعالیت در کنار همکاران اش حسابی خسته اش کرده بود عنوان کرد که مردد بودن مقامات را کاملا درک می کند و از خطرات آزمایش ها بر روی نمونه های انسانی کاملا آگاه است. او در این خصوص عنوان کرد: «همه چیز در خصوص این دارو جدید و بی سابقه بود، مکانیسم جدیدی داشت و به همین خاطر بود که قوانین مرتبط با امنیت جانی بیماران ما را از آزمایش دارو بر نمونه های انسانی باز داشت. تا آن زمان هیچ گاه سابقه نداشته بود که دارویی قادر به از بین بردن غده های سرطانی باشد بدون این که سلول ها و بافت های سالم بدن را مورد تهدید قرار داده و به آن ها آسیب برساند.».
در آزمایش های ام آر آی انجام شده بر روی مغز باب رولی، دایره سیاه رنگی مشاهده شد که از حیث اندازه تقریبا به بزرگی یک توپ گلف بود و حتی یک چشم نا کار آزموده و غیر متخصص هم با مشاهده نتایج اسکن ها می توانست تشخیص دهد چیزی غیر معمول در سر وی شکل گرفته است. این دایره سیاه رنگ دقیقا جایی بود که سلول های سرطانی پیشرفت کرده بودند.
انکولوژیست هایی (سرطان شناس، تودینه شناس) که بر روی باب آزمایش های مربوطه را انجام داده بودند، روحیه خوب او را ستایش می کردند و از این بابت خوشحال بودند؛ باب شصت و شش ساله به گونه ای رفتار می کرد که اگر او را در خیابان می دیدید، به هیچ عنوان قادر به تشخیص دادن این که او بیمار است نمی بودید و بیشتر این مسئله را مدیون ورزش گلفی است که انجام می دهد. باب شوهری مهربان است و دو کودک دارد و در حال حاضر نوه های دختری نیز به خانواده شان افزوده شده اند.
باب رولی زندگی سالمی را پشت سر گذاشته بود و به گفته خود در تمامی طول زندگی اش بیماری جدی تری از یک سرماخوردگی ساده نداشته بوده است. سال ها از پس هم می گذشتند و باب سرگرم گذراندن زندگی در کنار اعضای خانواده و انجام کار های اش بود و برای تفریح هم گاه به گاه گلف بازی می کرد. او بالغ بر چهار دهه به عنوان مهندس طراح موتور های هواپیما فعالیت کرد و در نهایت در سال 2012 بود که به طور رسمی خود را بازنشسته کرد.
سال بعد از بازنشستگی اش بود که درد عجیبی در سر خود احساس کرد. دو ماه بعد از درد های اولیه بود که باب با واژه های گلیوبلاستوم مولتیفرم (گلیوبلاستوم مولتیفرم (به انگلیسی: Glioblastoma multiforme) یا GBM یا گلیوبلاستوما شایعترین تومور بدخیم اولیه سیستم عصبی مرکزی است که در نخاع یا مغز بروز میکند) آشنا شد. سرطانی که نهایتا هفده ماه بعد باب را از پای در می آورد و تنها چیزی کمتر از ده درصد بیمارانی که به این سرطان دچار می شوند قادر به ادامه زندگی برای پنج سال بعد از آغاز بیماری می باشند. اما گویا این مسئله و بیماری نتوانسته بود روحیه و اراده باب را متزلزل کند؛ او در خصوص بیماری اش عنوان کرده بود: «من واقعا با تمام وجود ام ایمان داشتم که بیشتر از هفده ماه زنده خواهم ماند.». در نهایت پس از تشخیص بیماری باب بود که روند درمانی آغاز شد و یکی پس از دیگری آزمایش های ام آر آی بود که باب آن ها را تجربه می کرد.
برای مدتی طولانی هیچ روند درمانی ای قادر به جلوگیری از گسترش غده سرطانی نمی شد؛ نه شیمی درمانی ها و نه عمل جراحی ای که حفره ای به ابعاد 1.77 اینچ در لب قدامی سمت چپ مغز باب به جای گذاشت. پس از آن که آزمایش های ام آر آی بعدی نشان از گسترش بیشتر غده سرطانی داد، پزشکان و متخصصان مجبور شدند عمل جراحی دیگری بر روی مغز باب انجام دهند تا شاید پرتو های تازه بتوانند روند گسترش را کاهش دهند. هفده ماهی که در ابتدای تشخیص بیماری برای زندگی باب پیش بینی شده بود گذشت و باب توانست به زندگی ادامه دهد؛ او حتی بعضا گلف هم بازی می کرد. دیو برتک، همکار و همسایه باب در محله فورت توماس در باره باب عنوان کرد: «ما در هنوز هم مثل گذشته سر به سر باب می گذاریم. او شخصی است که زندگی را چندان جدی نمی گیرد و خود را به سادگی نمی بازد. او واقعا چنین انسانی است. در تمام طول دوران زندگی ام کسی را ندیده ام که با چنین مسئله جدی ای دست و پنجه نرم کرده و در عین حال بتواند آرامش خود را حفظ کند.».
تابستان سال 2016 بود که تومور موجود در مغز باب رولی دوباره پیشرفت کرده و گسترش یافت. در آن زمان خانواده رولیس با دکتر ریچارد کری مشاوره کردند؛ او عصب شناس متخصص سرطان مغز است. در نتیجه این مشاوره ها، دکتر کری پیشنهاد کرد شیمی درمانی های بیشتری بر روی باب صورت گرفت، اما در نهایت امید چندانی به بهبود بیماری نداشت. در نهایت دکتر کری خانواده رولی را از داروی جدیدی آگاه کرد که هنوز در مرحله آزمون و خطا به سر می برد و ممکن است در آینده ای نه چندان دور قابل استفاده باشد و از باب رولی سؤال کرد که آیا ریسک استفاده از دارو را متحمل می شود یا خیر؛ پاسخ باب به این سؤال مثبت بود. باب رولی در این خصوص عنوان کرد: «اگر استفاده از دارو نتیجه بخش باشد، قدم بزرگی در راه غلبه بر سرطان خواهد بود. اگر هم نتیجه مد نظر حاصل نشود باز هم قدم بزرگی خواهد بود. این دارو ممکن است که سه تا شش ماه به عمر یک بیمار بیفزاید؛ و یا حتی یک سال و این مدت زمان کمی نیست و ارزش امتحان کردن را دارد.».
این مقاله ادامه دارد...
در آن زمان داروی بی ایکس کیو-350 که در بخش پیشین مقاله توضیحات دقیق و جامعی در خصوص چند و چون گسترش ساخت آن داده شد، مجوز لازم برای نخستین آزمایش ها بر روی نمونه های انسانی را دریافت کرده بود. هدف از نخستین آزمایش هایی که برای هر دارویی مد نظر قرار می گیرند، درمان بیمار نیست؛ در حقیقت پیش از هر چیز باید مشخص شود چه میزان از دارو (دوز) برای بیمار قابل تحمل است و خطری را متوجه او نمی کند. بیمارانی که از اختلالی مزمن و خطرناک رنج می برند، این نخستین آزمایش های دارویی می تواند آخرین امید شان باشد.
تاکیجیکو در این خصوص عنوان کرد: «به واسطه ماهیت سمی دارو هایی که برای درمان سرطان مورد استفاده قرار می گیرند، پی بردن به این که چه نتیجه ای بر روی بدن بیمار خواهند گذاشت کار چندان ساده ای نخواهد بود. بنا بر این در مراحل نخستین انجام آزمایش های مرتبط با دارو تنها آن دسته از بیمارانی انتخاب می شوند که دیگر امیدی به زنده ماندن شان برای مدتی طولانی نیست و غده های سرطانی در بدن شان به گونه ای خارج از کنترل گسترش یافته اند. در عین حال اما، این بیماران باید از سلامت نسبی ای برخوردار باشند تا نگرانی چندانی از بابت عوارض جانبی دارو وجود نداشته باشد. اگر شرایط سلامتی بیمار این گونه نباشد، نمی توان تشخیص داد که حالتی که پس از مصرف دارو به او دست می دهد، از عوارض جانبی دارو است یا مشکل مربوط به سلامتی خود فرد است.».
نام شرکت دارو سازی ای که عهده دارد هزینه و مکان مورد نیاز فعالیت های زیائویانگ و همکاران اش شده بود، بکسیون است و همانند هر شرکت دارو سازی دیگری، خود به تنهایی قادر به عملی کردن مرحله نخستین آزمایش های دارو بر روی بیماران نبود. به همین خاطر مسئولان این شرکت قرار دادی با شرکت مشاوره دارویی سی تی آی امضاء کردند؛ تخصص اصلی سی تی آی، انجام آزمایش های مرتبط با بیماری های نادر است.
آزمایش داروی جدید سرطان بر روی انسان بخش اول
مدیر مسئول شرکت سی تی آی، تیموتی اشروئدر طی مصاحبه ای عنوان کرده بود که تمامی متخصصان حاضر در شرکت اش، امید بسیار زیادی به موفقیت و نتیجه بخش بودن داروی بی ایک کیو-350 در آینده دارند؛ این امید تا حدی بود که زمانی که صحبت از اختصاص دادن مکانی برای همکاری دو شرکت در این زمینه با یکدیگر شد، سی تی آی، محل اصلی فعالیت های خود را از نزدیکی رودخانه اوهایو به کاوینگتون تغییر داد. به هنگام شروع آزمایش های اولیه چهار مکان متفاوت برای این کار در نظر گرفته شد: مرکز درمانی سرطان در دانشگاه سینسیناتی، دانشگاه ایالتی اوهایو، دانشگاه کنتاکی و دانشگاه نیو مکزیکو؛ دکتر اولیویر رایکس محقق ارشد دانشگاه آخری بود. ناظر اصلی روند آزمایش ها نیز دکتر جان موریس بود؛ او محققی است کار کشته و با تجربه در زمینه دارو های مرتبط با درمان سرطان؛ او در خصوص آزمایش ها عنوان کرده بود: «به هر آزمایش جدیدی که روند کاری اش آغاز می شود، بدبینانه نگاه می شود و همگان بر این باور اند که نتیجه مطلوب دریافت نخواهد شد. من سعی می کنم در این مورد بی طرف باشم (نه خوش بین و نه بد بین). تنها تمام تلاش ام را به کار می بندم تا همه چیز برای خوب پیش رفتن روند آزمایش آماده شده باشد. این از آن دسته آزمایش هایی بود که همه تدابیر لازم برای آن اندیشیده شده بود.».
دکتر تریشا وایز دریپر از جمله کسانی است که در مرکز آزمایش دارو های مرتبط با سرطان با بیماران صحبت می کند و احوالات آن ها را جویا می شود. او در خصوص مکانیسم و چگونگی کارکرد داروی بی ایکس کیو-350 توضیحاتی به رولی داد. مهندس بازنشسته تعمیر و ساخت موتور های هواپیما به گفته های دکتر تریشا گوش داد، اما این گونه به نظر می رسید که چندان جذابیتی برای اش نداشت، چرا که گفت: «اگر پرواز نکند، برای من جذابیتی ندارد.».
همان روز، در سپتامبر سال 2016 بود که رولی برای نخستین مرحله درمان به وسیله داروی جدید آماده شد و دکتر وایز دریپر و موریس، برای بروز خطرات احتمالی پس از مصرف دارو، آن روز را کنار رولی ماندند و کشیک دادند. اما رولی هیچ واکنش غیر معمول و خطرناکی نشان نداد و حال عمومی اش خوب بود.
رولی نخستین بیماری بود که استفاده از این دارو را تجربه می کرد و برای بازه زمانی نوزده ماهه ای، هر ماه مقداری از این دارو به او تزریق می شد. متخصصان و پزشکان به مرور زمان میزان یا دوز داروی تزریق شده را افزایش می دادند و این میزان را تا جایی بالا بردند که قوانین مرحله نخستین آزمایش ها اجازه می داد. در کمال شگفتی آزمایش های ام آر آی بعدی حاکی از آن بود که تومور مغزی در حال کوچک تر شدن است. روند درمانی رولی در حالی پیش می رفت که حال عمومی اش کاملا خوب بود و هفته سه مرتبه با دوستان اش به بازی گلف می پرداخت.
تا بهار سال 2018، رولی برای مدت چهار و نیم سال با تومور گلیوبلاستوم مولتیفرمی (در میانه معنای این تومور بدخیم توضیح داده شده است) که در مغز اش بود روزگار می گذراند. الایس رولی نیز همانند همسر اش، باب، روحیه جنگنده و اراده ای استوار دارد و به خوبی از نارسایی هایی که این تومور متوجه همسر اش کرده بود آگاهی داشت؛ نخستین نارسایی از دست رفتن حافظه کوتاه مدت باب بود؛ الایس در این خصوص عنوان کرد: «همیشه سه بار باید برای اش توضیح دهم که قصد داریم به کجا برویم، یا این که چه کاری قرار است انجام بدهیم. نیمی از نبرد ما با بیماری باب به روحیه مان بستگی دارد و این که امید وار به بهبودی او باشیم و خود را نبازیم.».
با این حال در ماه مارچ سال جاری بود که اتفاق نا خوشایندی افتاد؛ آزمایش ام آر آی تازه حاکی از رشد مجدد تومور در مغز بود. تا مشخص شدن علت رشد مجدد تومور، پزشکان مصرف داروی بی ایکس کیو-350 را متوقف کردند. این مسئله باعث شد تا باب برای نخستین بار روحیه اش را ببازد و نا امید شود. باب پس از این اتفاق گفت: «من با خود فکر می کردم توقف مصرف دارو همانند آن است که پزشکان به من بگویند: ‘خب، تو شکست خوردی، دیگر امیدی به ادامه زندگی ات نیست.’». اما پزشکان باب هنوز امید خود را از دست نداده بودند. البته آزمایش های نشان از رشد مجدد تومور می دادند، اما نکته ای که وجود داشته این بود که غده اصلی و مرکزی کوچک تر شده بود. تا زمانی که پزشک جراح باب فعالیت خود را شروع نکرد، هیچ کس نمی توانست نظری قطعی در خصوص وضعیت بیماری باب بدهد. بنا بر آن شد تا در روز چهارم می عمل جراحی بر روی باب رولیس انجام پذیرد و پس از انجام عمل جراحی بود که خبر های تازه ای به دست رسید: تومور سرطانی از بین نرفته بود، با این حال، روند رشد آن متوقف شده بود و ثبات پیدا کرده بود و خبر مهم تر و خوشحال کننده تر برای باب و سایر دست اندر کاران این بود که آن چه توسط آزمایش های ام آر آی به عنوان غده سرطانی تازه ای شناسایی شده بود، مجموعه ای از سلول های سرطانی مرده بودند و نه غده ای جدید. الایس در این خصوص عنوان کرد: «من با تمام وجود ام باور داشتم که استفاده از این دارو ثمر بخش خواهد بود. در تمامی طول دورانی که باب با سرطان دست و پنجه نرم می کرد، هیچ نشانه ای از یک فرد بیمار از خود نشان نمی داد و حال اش خوب بود و به همین خاطر بود که به آینده باب و روند درمانی اش امید وار شده بودم. روحیه ای که باب به هنگام طی کردن روند های گوناگون درمانی از خود نشان می داد، این باور را در من به وجود آورد که بر سرطان غلبه خواهد کرد.».
البته پزشک جراح باب رولی، دکتر برادبری اسکیدمور که در مرکز عصب شناسی مغز و نخاع میفیلد فعالیت می کند، عنوان کرد که با وجود خوشحالی بی حد و حصر اش برای بیماری که روند درمانی اش رو به بهبودی پیش می رود، باب رولی در عالم سرطان مغز و بیماران آن یک استثنا به شمار می رود. او ویژگی های بیماران عادی را ندارد. بنا بر این، به عنوان یک متخصص و یک محقق، زمانی که دارویی بر روی چنین شخصی اثر می گذارد، به این نتیجه نخواهید رسید که به طور کلی برای همگان جوابگو خواهد بود.».
ریچارد کری عصب شناس، دستور انجام یک آزمایش ام آر آی دیگر را برای ماه جولای صادر کرده است و در نهایت این آزمایش مشخص خواهد کرد که آیا باب رولی با مصرف دارو های بی ایکس کیو-350 بهبود خواهد یافت یا خیر.
تاکیجیکو عنوان کرد که واکنش نخستین بیمار مورد آزمایش قرار گرفته (باب رولی) به دارو، چالش های بسیاری را برای شرکت بکسیون به وجود آورد. او در ادامه صحبت های اش افزود: «به خاطر باب رولی مجبور شدیم چندی از قوانین مان را دوباره و دوباره تغییر داده و مفادی از آن ها کم کرده و یا مطلب تازه ای به شان بیفزاییم. ما همگی شادی وصف ناپذیری از بهبود باب رولی احساس می کنیم؛ به خاطر همین گونه مسائل است که زندگی خود را وقف کار مان می کنیم. اما هنوز برای دادن پاسخی قطعی و گرفتن نتیجه ای مسلم و بی چون و چرا زود است. زمانی که برای مدتی زیاد در این حرفه فعالیت می کنید، به مرور متوجه خواهید شد که تا چه اندازه این امکان وجود دارد که همه چیز یک باره به هم بریزد.».
در ماه ژوئن، تاکیجیکو به همراه سایر مقامات ارشد شرکت بکسیون راهی شیکاگو خواهند شد تا در نشست سالانه مربوط به درمان و پیشگیری از سرطان در آمریکا شرکت کنند و توضیحاتی در خصوص داروی جدید خود عنوان کنند. پیش از آن البته رایکس توضیحاتی در خصوص نتایج به دست آمده از اولین مراحل استفاده از داروی جدید شان ادا کرده است که با هم نگاهی به توضیحات وی خواهیم انداخت:
به طور کلی به هفده بیمار سرطانی که غدد یا تومور های سرطانی در مغز، ریه، پانکراس، پروستات، روده بزرگ، تخم دان و آپاندیس شان وجود داشت، داروی بی ایکس کیو-350 طی بازه زمانی مشخصی تزریق شده است و تا کنون هیچ یک عارضه به خصوصی به واسطه مصرف دارو نشان نداده است. از این هفده بیمار، هفت تای آن ها حداقل برای مدت سه ماهه ای بیشتر زنده ماندند و حداقل در دو تای آن ها می شد به وضوح علائم بهبود بیماری شان را مشاهده کرد. نخستین بیمار هم (باب رولی) کاهش قابل ملاحظه ای در رشد تومور مغزش مشاهده شد و روند بهبودی بسیار مؤثری طی کرد.
در حال حاضر شرکت بکسیون خود را برای آغاز مرحله دوم آزمایش های اش آماده می کند و برای این که به طور دقیق تری مشخص شود داروی جدید بی ایکس کیو-350 تا چه حد نتیجه بخش خواهد بود و تأثیر اش بر تومور های موجود در نقاط مختلف بدن افراد بالغ چگونه خواهد بود. علاوه بر این مرحله نخستین آزمایش این دارو بر روی کودکان نیز در آینده ای نزدیک آغاز خواهد شد. اگر شرکت و مسئولان اش قادر به اخذ مجوز لازم برای آزمایش داروی جدید بر روی کودکان هم باشند، یکی از نخستین مکان هایی که پا بدان خواهند گذاشت، بیمارستان مختص به کودکان واقع در سیسنسیناتی خواهد بود؛ جایی که شانزده سال پیش زیائویانگ کی در عدسی میکروسکوپ اش نگاه کرده و آن صحنه شگفت انگیز را مشاهده کرد که روند کار ساخت داروی جدید اش را آغاز کرد.
نتایج به دست آمده از استفاده از داروی بی ایکس کیو-350 بر روی نمونه های انسانی ، بعضا محققان را بسیار امید وار به آینده کرده است، با این وجود، تجربه چیزی است که خوش بینی بیش از اندازه را شایسته نمی داند. در حال حاضر نمی توان عنوان کرد که آیا مصرف این دارو در روند درمانی سرطان مؤثر واقع خواهد شد یا خیر و یا این که در نهایت چه کسی از این پروسه منفعتی عاید اش خواهد شد و باید کمی صبر کرد و دید در آینده چه خواهد شد. هزینه انجام آزمایش های بیشتر تن انسان را به لرزه در می آورد. تا کنون مسئولان شرکت بسکیون قادر بوده اند سرمایه ای بالغ بر چهل میلیون دلار برای ادامه فعالیت ها شان فراهم کنند. البته پرده برداری از رمز و راز های داروی بی ایکس کیو-350 و پی بردن به بهترین نتایج با به کار بستن آن، به هزینه به مراتب بیشتری احتیاج پیدا خواهد کرد. تاکیجیکو در این خصوص عنوان کرد: «راستش را بخواهید ما نمی دانیم در آینده روند استفاده از این دارو و نتایج حاصل شده از آن چگونه خواهد بود. اما همگی امیدوار هستیم و تمام تلاش خود را برای پی بردن به این گونه مسائل و دریافت نتایجی قطعی خواهیم کرد.».
زیائویانگ، جان موریس و سایر پزشکان متخصص باب رولی همگی عنوان کرده اند که در آینده ای نه چندان دور و در صورتی که مجوز های لازم از سوی ارگان های مسئول دریافت شوند و این دارو در کنار سایر دارو های ضد سرطان به رسمیت شناخته شود، می توان بی ایکس کیو-350 را در کنار سایر دارو های مرتبط با درمان سرطان مورد استفاده قرار داد. آن ها همگی امید وار اند که کشف تازه شان کمک حال کسانی باشد که در حال مبارزه با این بیماری کشنده هستند؛ بیماری ای که سالانه تعداد زیادی از افراد نقاط مختلف جهان را از پای در می آورد. زیائویانگ در این خصوص عنوان کرد: «ما باید از بیماری سرطان با هوش تر باشیم. نمی توانیم اجازه دهیم سرطان ما را مغلوب خود کند. در حال حاضر، سرطان یکی از پیچیده ترین بیماری ها است و به سادگی نمی توان راهکاری برای غلبه بر آن یافت.».
باب رولی نیز هم اکنون در شرایط نسبتا خوبی به سر می برد و پس از انجام آخرین آزمایش ام آر آی بر روی او، کری، عصب شناس متخصص عنوان کرد که باب می تواند استفاده از داروی بی ایکس کیو-350 را ادامه دهد و باید دید در آینده چه خواهد شد.
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟لطفا تجربیات خود را با کاربران به اشتراک بگذارید.
عوارض و موارد مصرف
در صورتی که برای مادر استفاده از آسپرین لازم باشد باید شیر دادن به نوزاد را قطع کند.
مطالعات اخیر نشان می دهند که مکمل ها به SSRIs جهت درمان افسردگی کمک می نمایند.(سیارک)
برای چندین سال، محققین به دنبال بهترین درمان برای چندین میلیون انسان افسرده بودند.درمان؟دارو؟درمان و دارو؟ تقریبا 12 درصد زنان داروی ضد افسردگی مصرف می نمایند، و در اکثر آن ها به صورت بالینی افسردگی تشخیص داده نشده است.با مصرف سرسام آور 400 درصدی داروی ضد افسردگی از دهه 1990، محققین بیشتر نگران استفاده مناسب داروها، و همچنین نحوه ارتباط این داروها با دیگر مکمل ها، مواد غذایی و نسخه ها بوده اند.
(آیا شما نیاز به مکمل فیبر دارید؟پاسخ اینجاست.)مسلما شایع ترین داروی ضد افسردگی مورد استفاده مهار کننده های جذبی سروتونین یا SSRIs می باشد.این داروها معمولا اولین سطح دفاعی در برابر مسائل سلامت روانی از قبیل افسردگی و اضطراب هستند.همچنین ممکن است برای مسائلی از قبیل بی خوابی و PMS نیز تجویز بشوند.SSRIs بیشتر شبیه به آنچه که از نامش پیداست وارد عمل می شود:آن ها به محض اینکه آزاد می شوند مانع باز جذب سرتونین شده، خلق و خوی طبیعی بدن را بالا می برند.همین امر سطح سرتونین را در بدن افزایش می دهد.سرتونین بیشتر= خلق و خوی بهتر.
پزشکان از افرادی که SSRIs مصرف می نمایند می خواهند که در خصوص ترکیب این داروها با مکمل های گیاهی و الکل از قبیل مخمر سنت جان هوشیار باشند، زیرا ترکیب این داروها می تواند برخی عوارض منفی داشته باشد.اما، بر عکس،تحقیق دیگر نشان می دهد که برخی مکمل ها ممکن است نقش SSRIs را ارتقاء بدهند.یک مطالعه از دانشگاه ملبورن گزارش می دهد که مکمل های اسید فولیک، امگا 3، ویتامین D، و آدنوزیل متیونین در واقع اثربخشی داروهای ضد افسردگی را به حداکثر می رسانند.
آن ها همچنین به همان تاثیرات بالقوه از جانب کراتین، روی، ویتامین C، و تریپتوفان اشاره نمودند، اما افزودند که تحقیق بیشتری جهت تائید یک اتصال مورد نیاز است.بنابراین چرا ترکیبات خاص مکمل-دارو بسیار اثربخش هستند، در حالی که دیگر موارد در واقع بسیار خطرناک می توانند باشند؟یک نظریه در خصوص نحوه ارتباط مکمل ها با سطوح سروتونین می باشد.به عنوان مثال، SAMe، فرم ترکیبی یک ترکیب طبیعی در بدن، منجر به افزایش عملکرد سروتونین شده، مقدار بیشتری را آزاد می سازد.
و بسیار شبیه به SSRIs، امگا 3 به کنترل جذب سروتونین می پردازد، بدین معنی که به شما در حفظ سطوح بالاتر سروتونین در بدن کمک می نمایند.یک ایده دوم نشان می دهد که افرادی که از افسردگی رنج می برند در بدن های خود التهاب را افزایش داده اند، و از آنجایی که SAMe و امگا 3 دارای خواص ضد التهابی هستند، می توانند علائم افسردگی را با کاهش این التهاب کاهش بدهند.(خلق و خوی در نوسان شما بیشتر مرتبط با چیزی است که شما می خورید.آیا رژیم غذایی شما را عصبانی می نماید؟)
علاوه بر این، مکمل سازی با اسیدهای آمینه از قبیل کراتین و تریپتوفان ممکن است به بدن شما در تولید سروتونین بیشتر کمک می نماید زیرا اسیدهای آمینه پیش ساز تمامی پروتئین هایی هستند که مواد شیمایی عصبی، از جمله سروتونین را می سازند.دلیل مشابه استدلال می نماید که ویتامین های B، C و D همچنین ممکن است به نفع افرادی باشد که از افسردگی رنج می برند، در حالی که ویتامین ها در کمک به تولید سروتونین مهم هستند.
در حالی که صرف نظر از خرید یک بطری اسید فولیک، امگا 3،ویتامین D، یا SAMe تا حدودی نابهنگام است،تحقیق مرتبط با ترکیب این مکمل ها با SSRIs دلگرم کننده می باشد.قبل از آغاز هرگونه رژیم مکمل، با پزشک مشورت نمائید، در حالی که تداخلات دارویی، اثربخشی و دوز باید مدنظر قرار بگیرند.