چرا هیتلر از رژ لب قرمز متنفر بود

در

هیتلر

 

برخی از مورخان ادعا می کنند که زنان بیش از پنج هزار سال پیش شروع به رنگ آمیزی لب کردند و سومری ها مخترع این محصول آرایشی بودند. برخی دیگر بر این باورند که مصر باستان محل تولد رژ لب بوده است.  اما هر چه بوده ، در قرن بیستم ، رژ لب در حال حاضر به یک محصول آرایشی آشنا تبدیل شده است که در همه جا استفاده می شد. رژ لب قرمز از محبوبیت خاصی برخوردار بود ، اما آدولف هیتلر به سادگی از آن متنفر بود.


نقش ویژه رژ لب قرمز در اوایل قرن بیستم

نیویورک ، 1912
جنبش حق رأی زنان در نیویورک ، 1912.


در اوایل قرن بیستم ، رژ لب قرمز برای زنان در سراسر جهان معنای خاصی به دست آورد. شرکت کنندگان در جنبش حق رأی زنان به شدت مبارزه کردند تا اطمینان حاصل کنند که نقش زنان محدود به کارهای خانه نیست. آنها آماده بودند تا همسرانی دلسوز ، خانه دار منظم ، مادرانی مهربان باشند ، اما در عین حال می خواستند در زندگی سیاسی شرکت کنند ، تجارت کنند و از حقوق برابر با مردان برخوردار باشند.

 

نیویورک ، 1912

جنبش حق رأی زنان در نیویورک ، 1912.


رژ لب قرمز برای آنها به نمادی از فداکاری به آرمان های خود مرتبط با شجاعت ، اعتماد به نفس و زنانگی تبدیل شده است. به لطف سوفراژت ها(جنبش حق رأی زنان) بود که نظر در مورد  رژ لب قرمز زنان تغییر کرد. اگر قبلاً این رنگ برای زنان بدون فضیلت ، رقاصان و بازیگران زن مرتبط بود ، اکنون دختران مومن می توانستند رژ لب مایل به قرمز داشته باشند.

 

هنگامی که راهپیمایی زنان در نیویورک برگزار شد ، مشتاق به دست آوردن حق رای در انتخابات ، الیزابت آردن ، خالق مارک لوازم آرایشی ، با کارکنان خود از سالن بیرون رفت و شروع به توزیع لوله هایی با رژ لب قرمز به شرکت کنندگان کرد. یک سال بعد ، حدود پنج هزار زن که در واشنگتن راهپیمایی کردند ، لب های خود را با رژ لب قرمز رنگ کردند. در سایر کشورها نیز وضع به همین منوال بود: زنانی که برای حقوق خود مبارزه می کردند با رژ لب قرمز روی لب به میدان رفتند!

 

با شروع جنگ جهانی دوم ، رژ لب قرمز دوباره موقعیت خاصی را به دست آورد

رژ لب الیزابت آردن
پوستر آرشیوی رژ لب الیزابت آردن در جنگ جهانی دوم.

 

با شروع جنگ جهانی دوم ، رژ لب قرمز دوباره موقعیت خاصی را به دست آورد. رژ لب قرمز نماد مقاومت شد. به نظر می رسید زنانی که رژ لب قرمز روی لب دارند اعلام می کنند که هیچ وحشت جنگی نمی تواند آنها را در هم بشکند. و آنها می توانند جذابیت خود را بدون توجه به هر چیزی حفظ کنند. در حالی که بسیاری از محصولات با کارت توزیع می شدند ، بسیاری بر این عقیده بودند که لوازم آرایشی به طور کلی و رژ لب به طور خاص نباید تحت این سیستم قرار گیرند. آنها برای حفظ روحیه و عزت نفس زنان ضروری تلقی می شدند.

 

در انگلیس ، رژ لب ، از جمله قرمز ، از طریق کارت صادر نمی شد ، بلکه در صورت لزوم صادر می شد ،  اگر تنباکو برای مردان مهم است ، برای زنان - رژ لب مهم است. در همان کشورهایی که مالیات باعث گران شدن لوازم آرایشی در زمان جنگ می شد ، زنان به جای رژ لب از آب چغندر استفاده می کردند. برای آنها ، لبهای روشن نمادی از امید به زندگی عادی بود.

 

 ارتش ایالات متحده

در سپاه کمکی ارتش ایالات متحده ، 1944 خدمت کرد.


چندین مارک لوازم آرایشی مجموعه های ویژه ای را برای زنانی که در جنگ شرکت کرده اند راه اندازی کرده اند. رنگ های قرمز از مارک های مختلف به وجود آمد که پیروزی ، مبارزه ، کمک یا خدمات را در نام خود ذکر کردند. نمایندگان زنانی که در پیاده نظام نظامی خدمت می کردند ، ملزم به استفاده از سایه ای بودند که عناصر قرمز رنگ روی لباس آنها را تکرار می کرد. برای این کار الیزابت آردن یک رنگ قرمز مونتزوما ایجاد کرده است.

 

اما قابل توجه ترین چیزی که در پایان جنگ رخ داد و پس از آزادسازی اردوگاه کار اجباری برگن-بلسن ، صلیب سرخ از جمله بسته هایی با رژ لب قرمز به آنجا فرستاد. رهبری شعبه بریتانیایی معتقد بود که این محصول آرایشی ساده به زنان ضعیف کمک می کند تا روحیه خود را تقویت کرده و به سرعت با زندگی عادی سازگار شوند. متعاقباً ، سرهنگ دوم مروین ویلت گونین به یاد آورد که چگونه با عبور از آستانه اردوگاه ، هزاران زن را دید که لاغر شده اند ، بدون لباس ، و پتوهای نازکی روی شانه های خود دارند. و با لبهای قرمز  ، رژ لب واقعاً به نمادی از فردیت و بازگشت به یک زندگی آرام تبدیل شده  بود .

 

نفرت هیتلر از رژ لب قرمز 

هیتلر
آدولف هیتلر

 

چرا آدولف هیتلر به طور کلی با رژ لب و به طور خاص رژ لب قرمز مخالف بود؟ او معتقد بود که یک زن آریایی واقعی حامل زیبایی طبیعی است ، از لوازم آرایشی و رنگ استفاده نمی کند. علاوه بر این - رژ لب قرمز ، بسیار روشن و بیش از حد سکسی و تحریک کننده است. از نظر هیتلر ، خلوص ملت نیز با "خلوص" صورت دست نخورده توسط لوازم آرایشی تعیین می شد.

 

دلیل دیگری برای رد شدن رژ لب توسط هیتلر وجود داشت. به نظر می رسد که هیتلر ، که پشیزی برای جان انسان ارزش قائل نبود ، طرفدار گیاه خواری بود و هر چیزی را که بر اساس محصولات حیوانی ساخته شده بود ، قاطعانه رد می کرد. از جمله رژ لب. از این گذشته ، در آن زمان از چربی های حیوانی در تولید آن استفاده می شد.

 


آدولف هیتلر به هیچ وجه نمی تواند بر استفاده از رژ لب توسط زنان تأثیر بگذارد ، همانطور که نمی توانست با کسانی که او را دشمنان شخصی خود می دانست تماس بگیرد. اما با پیاده روی معمولی خود ، لیست افرادی را که هنوز باید با آنها رابطه برقرار می کرد ، نگه داشت.

Источник: /

نظرات

در ادامه بخوانید...

بدترین زن در تاریخ

در
طبق آمار ، بیشتر دیوانگان و منحرفان مرد هستند. با این حال ، زنان خونخوار ی در تاریخ جهان هستند که می توانند از هر دیوانه و منحرفی که تاکنون شنیده اید، وحشتناک تر باشند و جنایت بیشتری مرتکب شده باشند. یكی از آنها "ایلس كوچ" یا "Frau Lampshade" معروف به زن آباژور است كه به همراه SS دیگری در صدر لیست وحشتناک ترین زنان تاریخ جهان قرار دارد.
 
در جنگ جهانی دوم برای تحقق ایده های هیتلر ، مجریانی لازم بود  - افرادی بدون ترحم ، دلسوزی، وجدان و بدون سلامت روان. رژیم نازی با جدیت سیستمی را ایجاد کرد که بتواند چنین زنان و مردانی را تولید کند.نازی ها اردوگاه های کار اجباری زیادی را در قلمرویی که خود اشغال کرده بودند ، ایجاد کردند ، که به اصطلاح "پاکسازی نژادی" اروپا در نظر گرفته شده بود. این واقعیت که زندانیان یا معلول بودند یا افراد مسن و کودکان برای سادیست های SS از اهمیتی برخوردار نبودند. آشویتس ، تربلینکا ، داچائو و بوخنوالد تجسم جهنم روی زمین شد ، جایی که مردم به طور سیستماتیک در اتاق های گاز مسموم می شدند و یا از گرسنگی و تحمل ضربات وحشیانه می مردند.
 
ایلس کوهلر در درسدن در یک خانواده طبقه کارگر متولد شد. در مدرسه ، او دانش آموز كوشا و كودكی بسیار شاد بود. در جوانی ، به عنوان كتابدار ، عاشق و دوست داشتنی كار می كرد ، بین پسران روستایی از موفقیت زیادی برخوردار بود ، اما همیشه خود را برتر از دیگران می دانست و به طور واضح در شایستگی هایش اغراق می كرد. در سال 1932 ، او به NSDAP پیوست. در سال 1934 ، او با كارل كوچ ملاقات كرد ، كه دو سال بعد با او ازدواج كرد.
چگونه ایلس از یک کتابدار آرام به یک هیولا تبدیل شد که همه بوخنوالد از ترس در وحشت بسر می بردند؟
این بسیار ساده است: هنگامی که خودخواهی او با جاه طلبی های SS کارل کوچ همراه شد ، ظلمات نهفته ایلس آشکار شد.این زن در تاریخ جهان  به عنوان یکی از پیچیده ترین جنایتکاران نازی اعلام شد. گزارشگرانی که در جلسه دادگاه در پرونده سادیست خونخوار حضور داشتند ، در مطالبی که او را منحصراً "عوضی بوخنوالد" و "زن آباژور" خوانده بودند ، شرکت کردند.
در سال 1936 ، ایلس داوطلب شد در اردوگاه کار اجباری ساچسنهاوزن ، جایی که کارل در آن خدمت می کرد ، کار کند. در ساچسنهاوس ، کارل در بین اسرا شهرت خود را به عنوان یک سادیست به دست آورد. در آن زمان ، كوچ قدرت زیادی پیدا كرد و با تماشای روزانه نابودی مردم، لذت بیشتری از عذاب زندانیان میگرفت. اما در اردوگاه ، اسرا بیشتر ازایلس می ترسیدند تا از فرمانده.
 
در سال 1937 ، کارل کوچ به عنوان فرمانده اردوگاه کار اجباری بوخنوالد منصوب شد ، جایی که ایلس به دلیل ظلم خود به زندانیان بدنام شد. زندانیان گفتند که او غالباً در اطراف اردوگاه قدم می زد و هر کس را که با لباس راه راه ملاقات می کرد شلاق می زد. گاهی اوقات ایلس با خود یک سگ گرسنه همراه می برد و سگ را به جان زنان باردار یا زندانی های فرسوده می انداخت ، از وحشتی که زندانیان تجربه می کردند خوشحال می شد. جای تعجب نیست که آنها او را "عوضی بوخنوالد" می نامیدند.
 
اما شور واقعی این خانم خال کوبی بود. او به مردان زندانی دستور داد كه لباس خود را درآورند و بدن آنها را معاینه كنند. او به کسانی که خالکوبی نداشتند ، علاقه ای نداشت ، اما اگر الگوی عجیب و غریب را بر روی بدن کسی میدید ، چشمانش براق می شد ، زیرا این بدان معنی بود که او با قربانی دیگری روبرو می شود.
 
بعدها ایلس با نام "Frau Lampshade" لقب گرفت.(خانم آباژور) او برای ایجاد انواع وسایل خانگی از پوست و استخوان مردان به قتل رسیده استفاده کرد ، که بسیار به این کار افتخار می کرد. او پوست و استخوان کولی ها و اسیران جنگی را با خال کوبی روی سینه و پشت پیدا میکرد که برای صنایع دستی مناسب ترین و گسترده ترین قسمت در بدن بود.ایلس مخصوصاً آباژورها را دوست داشت.
 
یکی از زندانیان ،آلبرت گرنوفسکی یهودی ، که مجبور به کار در آزمایشگاه آسیب شناسی بوخنوالد بود ، پس از جنگ گفت که زندانیانی که توسط ایلس با خال کوبی انتخاب شده بودند ، به دیسپانسر منتقل میشدند. آنها در آنجا با استفاده از تزریقات کشنده کشته می شدند.
تنها یک راه قابل اعتماد برای نجات از است این "عوضی" و تبدیل نشدن به روی آباژور وجود داشت .اسرا باید  پوست خود را مثله می کردند یا در یک محفظه گاز باید می مردند. به نظر برخی حرفه خوبی بود. اجساد "با ارزش هنری" به آزمایشگاه آسیب شناسی تحویل داده میشدند ، جایی که با الکل تحت درمان قرار میگرفتند و با دقت پوست کشی میشدند. سپس خشک شده ، روغن کاری و در کیسه های مخصوص بسته بندی میشدند.
 
در همین حال ، ایلس مهارتهای خود را کامل کرد.او شروع به درست کردن دستکش ، سفره ، و حتی لباس زیر زنانه از پوست انسان کرد.و کارت پستالهایی از پوست اسیران جنگی (حدود 3600 قطعه قطعه) ، کیف پول و همچنین جلد چرمی برای کتابها کرد . بسیاری از دوستان وی ، همسران ارتشیان ، سفارش می دادند و از خرید محصولات از مجموعه ایلس خوشحال بودند.
 
ظاهراً سرگرمی وحشیانه ایلس کوچ در بین همکارانش در دیگر اردوگاههای کار اجباری ، که در امپراتوری نازی ها مثل قارچ های بعد از باران چند برابر شده اند ، مد شد. برای او باعث خوشحالی بود كه با همسران فرماندهان اردوگاه های دیگر مطابقت داشته باشد و دستورالعمل های مفصلی در مورد چگونگی تبدیل پوست انسان به جلد های عجیب کتاب ، آباژورها ، دستکش یا سفره ها را به آنها بدهد.
با این حال ، فکر نکنید که Frau Lampshade با تمام احساسات بشر بیگانه بود. یک بار ایلس، جوانی بلند قد و خوش تیپ را در میان زندانیان دید. قهرمانی با دو متر قد، ایلس او را دوست داشت و به نگهبانان دستور داد كه به شدت جوان چكی را تغذیه كنند. یک هفته بعد به او لباس تمیز داده شد و به اتاق ایلس آورده شد. ایلس با یک لیوان شامپاین در دستش به سمت او رفت. با این حال ، مرد ناراحت شد: "- من هرگز با تو نخواهم خوابید. تو SS هستی و من کمونیست هستم! لعنت بر تو! "
 
ایلس سیلی محکمی به او زد و فوراً نگهبان را صدا کرد. مرد جوان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ایلس دستور داد كه قلبی را كه گلوله داخل آن بود بیرون بیاورند وآن را در الكل قرار داد. او این قلب را روی میز کنار تخت خود قرار داد. در شب ، نوری که اغلب در اتاق خوابش می درخشید - ایلس ، در پرتو آباژور "خال کوبی" ، با نگاه کردن به یک قلب قهرمان مرده ، اشعار عاشقانه می سرود ...
 
به زودی ، توجه مقامات  به "كارآیی آدمخواری" خانم كوچ جلب شد. در اواخر سال 1941 ، زوج كوچ به جرم "ظلم بیش از حد و فساد اخلاقی" در دادگاه SS در كاسل حاضر شدند. با این حال ، در آن زمان ، سادیست ها موفق به فرار از مجازات شدند. و تنها در سال 1944 دادگاهی برگزار شد که در آن قادر به فرار از مسئولیت نبودند.
 
در یک هوای سرد آوریل سال 1945 ، فقط چند روز قبل از آزادسازی اردوگاه توسط نیروهای متفقین ، کارل کوچ در حیاط همان اردوگاه جایی که او هزاران سرنوشت انسانی را بی صدا کرده بود ، تیرباران شد.
گناه ایلس بیوه از همسرش کمتر تشخیص داده شد. بسیاری از زندانیان معتقد بودند كه کارل تحت تأثیر  همسرش مرتكب جنایاتی شده است. با این حال ، از نظر SS ، گناه او ناچیز بود. سادیست از زندان آزاد شد. با این وجود ، او به بوخنوالد برنگشت.
 
ایلس کوچ پس از سقوط "رایش سوم" ، امیدوار بود که در حالی که آنها در اس اس و گشتاپو "ماهی های بزرگ" را می گرفتند ، همه او را فراموش کنند. او تا سال 1947 آزاد بود ولی عاقبت عدالت پیروز شد.
ایلس یک بار در زندان اظهاراتی کرد که در آن اطمینان داد که او فقط "خدمتگزار" رژیم است. او ساختن چیزهایی از پوست و استخوان انسان را تکذیب کرد و ادعا کرد که او توسط دشمنان مخفی رایش محاصره شده است و به او تهمت زده اند.پس از آزادسازی بوخنوالد توسط متفقین ، ایلس موفق به فرار شد و تا سال 1947 آزاد شد.
در سال 47 ، توسط مأمورین اطلاعات آمریكا گرفته شد.قبل از محاکمه ، وی بیش از یک سال در سلول انفرادی بود. ایلس به خوبی می دانست که با مجازات اعدام روبرو است ، اما واقعاً نمی خواست در چهل سالگی بمیرد.روش های مختلفی برای جلوگیری از مجازات اعدام وجود داشت که یکی از آنها حاملگی است.ایلس این راه را انتخاب کرد.اما چگونه در یک سلول امنیتی باردار شود ، جایی که حتی یک مگس نیز در آن نفوذ نمی کند؟
در طی ملاقات با دوستان یا نزدیکان ، به او کپسولی با اسپرم داده شد که Frau Ilsa با انگشت وارد واژن کرد.در زمان دادگاه ، او در ماه دوم بارداری بود.

 

به مدت چند هفته ، بسیاری از زندانیان سابق با چشمان خشمگین به صحن دادگاه آمدند تا حقیقت را درباره گذشته ایلزا کوچ بگویند.

دادستان گفت: این واقعیت که این زن در حال حاضر باردار است ، او را از مجازات معاف نمی کند. "با این وجود ، از اعدام جلوگیری شد.ژنرال آمریکایی امیل کیل حکم را خواند: "ایلس کوچ - حبس ابد".

 
در سال 1951 ، نقطه عطفی در زندگی ایلس کوچ رخ داد. ژنرال لوسیوس کلی ، کمیسر عالی منطقه اشغال ایالات متحده در آلمان ، جهان را در هر دو طرف اقیانوس اطلس ، هم جمعیت کشورش و هم جمهوری فدرال آلمان ، که در ناحیه ویرانگر رایش سوم شکست خورده پدید آورده ، شوکه کرد. او به ایلس كچ آزادی داد ، اظهار داشت كه تنها "شواهد غیررسمی وجود دارد و هیچ مدرکی مبنی بر مشاركت وی در ساخت صنایع دستی چرم خال کوبی وجود ندارد."
 
وقتی مجرم آزاد شد ، جهان از اعتقاد به صحت این تصمیم خودداری كرد. ویلیام دنسون ، وکیل واشنگتن ، دادستان دادگاه که ایلس کوچ را به حبس ابد محکوم کرد ، گفت: "این یک اشتباه عظیم در عدالت است. ایلس کوچ یکی از بدنام ترین سادیست ها در بین جنایتکاران نازی بود. محاسبه تعداد افرادی که می خواهند علیه او شهادت دهند محال است ، نه تنها به این دلیل که او همسر فرمانده اردوگاه بود ، بلکه به این دلیل که او یک موجود خداپرست است. "
 
با این حال ، ایلس کوچ به سزای خود رسید تا از آزادی لذت نبرد ، به محض اینکه از زندان نظامی آمریکا در مونیخ خارج شد ، توسط مقامات آلمانی دستگیر شد و دوباره زندانی شد.
وزارت دادگستری باواریا با جستجوی زندانیان سابق بوخنوالد ، تحقیقات خود را آغاز کرد و مدارک جدیدی را منتشر می کند که باعث می شود جنایتکار جنگی برای بقیه روزهای عمر خود در یک سلول محبوس شود. 240 شاهد در دادگاه شهادت دادند. آنها در مورد ظلم های سادیستی در اردوگاه مرگ نازی ها صحبت کردند.
 
این بار ، ایلس کوچ توسط آلمانی ها مورد قضاوت قرار گرفت ، به نام نازی ها به اعتقاد وی ، وفادار خدمت "واترلند" شد. او دوباره به حبس ابد محکوم شد. به او محکم گفته شد که این بار دیگر نمی تواند به هیچ امیدی متکی باشد.
 
اعتراضات بعدی توسط این زن به سرعت رد شد. در پایان ، زندگی کوچ در اول سپتامبر 1967 به پایان رسید. "جادوگر بوخنوالد" بعد از گذراندن بیست سال در زندان، زندگی خود را با حلق آویز کردن خود در سلول به اتمام رساند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا در جنگ جهانی دوم، آلمان دو بار قرارداد تسلیم را امضا کرد

در

جنگ جهانی دوم

در 7 مه 1945 ، آلمان بدون قید و شرط تسلیم متفقین شد. تسلیم رسما در ریمز فرانسه امضا شد. پایان چنین مدت انتظار طولانی ، برای آن جنگ وحشتناک و خونین ، که چنین زخم های عمیقی بر قلب و سرنوشت بسیاری از مردم به جا گذاشت. این سقوط نهایی رایش سوم بود. پس از آن در تاریخ 9 ماه مه در برلین چه اتفاقی افتاد؟ چرا آلمان مجبور شد تقریبا دو بار کاپیتولاسیون کند؟(کاپیتولاسیون در لغت به معنای سازش و تسلیم است)

 

جنگ جهانی دوم

امسال 75 سالگرد از پایان  وحشتناک ترین و مخرب ترین جنگ در قرن بیستم می گذرد. طبق آمار رسمی ، در جنگ جهانی دوم حدود 70 میلیون نفر جان خود را از دست داده است. دولت آلمان در این جنگ مجبور شد دو بار تسلیم شود. این اتفاق به دلیل ایدئولوژی های متناقض ، نزاع  بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدان آن رخ داد. متأسفانه جنگ جهانی اول اخیر چنین میراثی را به جا گذاشت.

 

جنگ جهانی دوم
استالین از امضای عمل تسلیم آلمان در ریمز  فرانسه عصبانی شد.

شکست آلمان نازی از آغاز سال 1944 کاملاً آشکار بود. اتحاد جماهیر شوروی ، ایالات متحده ، فرانسه و انگلیس به نیروها پیوستند تا این رویداد مورد انتظار طولانی را نزدیک کنند. هنگامی که آدولف هیتلر در 30 آوریل 1945 خودکشی کرد ، از قبل برای همه مشخص بود که زمان دیکتاتوری خونین رایش سوم به پایان رسیده است. فقط اکنون مشخص نبود که چگونه ارتش و دولت امضای تسلیم را برگزار می کنند.

هیتلر، دریاسالار  و یک نازی سرسخت کارل دنیتز را به عنوان جانشین خود در صورت مرگ منصوب کرد. در واقع و در حقیقت ، دنیتز نه مدیریت آلمان جدید ، بلکه سازمان انحلال آن را به ارث برد.

دریادار به زودی به رئیس ستاد عملیاتی فرماندهی عالی نیروهای مسلح ، آلفرد جودل دستور داد كه در مورد تسلیم همه سربازان آلمانی با ژنرال  آیزنهاور موافقت كند.

 

جنگ جهانی دوم
اولین امضا در 8 ماه مه در ریمز فرانسه انجام شد.

 

 

در همان زمان ، دنیتز ابراز امیدواری کرد که مذاکرات زمان لازم برای او را به دست آورد تا هرچه بیشتر شهروندان و سربازان آلمانی از مسیر ارتش پیشروی اتحاد جماهیر شوروی خارج شوند. دریادار حیله گر همچنین امیدوار بود که ایالات متحده ، انگلیس و فرانسه را متقاعد کند که با اتحاد جماهیر شوروی مخالفت کنند تا آلمان بتواند جنگ خود را در این جبهه ادامه دهد.

 

جنگ جهانی دوم
خوشحالی نیویورکی ها از تسلیم آلمان در جنگ جهانی دوم


اما آیزنهاور همه این ترفندها را دید و اصرار داشت كه جودل سند تسلیم را بدون هیچ گونه مذاكره ای امضا كند. در 7 مه 1945 ، "قانون تسلیم نظامی" بدون قید و شرط و توافق بر سر آتش بس کامل امضا شد که از 8 مه در 23 ساعت و یک دقیقه CET به اجرا در آمد.

 

جنگ جهانی دوم
جوزف استالین خواستار عقد قرارداد از طرف آلمان توسط فیلد مارشال ویلهلم کیتل بود.

 

وقتی جوزف استالین فهمید که آلمان تسلیم بی قید و شرط در ریمز فرانسه قرارداد تسلیم را امضا کرده است ،عصبانی شد. از این گذشته ، اتحاد جماهیر شوروی میلیون ها جان سربازان و شهروندان عادی را در این جنگ قربانی کرده بود. این بدان معنا بود که عقد قرارداد قرار بود توسط یک رهبر نظامی اتحاد جماهیر شوروی با بالاترین رتبه انجام شود و امضا کنندگان فقط به حضور رسمی یک افسر شوروی محدود می شدند.

استالین نسبت به مکان امضای عقد قرارداد هم اعتراض کرد. استالین معتقد بود كه چنین سندی باید فقط در برلین امضا شود. از این گذشته ، برلین بود که پایتخت رایش سوم بود ، به این معنی که در آنجاست که تسلیم بی قید و شرط آن باید رسمی شود.

 

جنگ جهانی دوم
دریاسالار دنیتز امیدوار بود که متفقین را در آغوش بگیرد و به جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی ادامه دهد.

دریاسالار دنیتز امیدوار بود که متفقین را در آغوش بگیرد و به جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی ادامه دهد.


اعتراض قاطع جوزف استالین برای متفقین این بود كه آلفرد جودل ارشدترین مقام نظامی آلمان نبود. از این گذشته ، همه به یاد داشتند که چگونه امضای مشابه آتش بس که به جنگ جهانی اول پایان داد ، به کاشت بذر جنگ جهانی دوم کمک کرد.

سپس در سال 1918 ، هنگامی که امپراتوری آلمان در آستانه شکست بود ، فروپاشید و یک جمهوری پارلمانی جایگزین آن شد. وزیر امور خارجه جدید ، ماتیاس ارزبرگر ، آتش بس را در کامپن منعقد کرده بود که در آن نیز آلمان نیز بدون قید و شرط تسلیم شد، زیر پا گذاشت.

 

استالین متقاعد شده بود که امضای عمل تسلیم توسط چنین مقام رسمی مانند آلفرد جودل ، با دستورالعمل رئیس غیرنظامی دولت ، می تواند در آینده یاعث شود تا داستان جدیدی ایجاد شود که ارتش آلمان دوباره از پشت خنجر بزند. استالین بسیار نگران بود كه در این صورت ، آلمان دوباره می تواند در آینده پافشاری كند كه تسلیم غیرقانونی است. استالین خواستار آن شد که این سند شخصاً به وسیله فرمانده کل نیروهای مسلح آلمان ، فیلد مارشال ویلهلم کیتل ، امضا شود.

جنگ جهانی دوم
ویلهلم کیتل توافق تسلیم را در روز 8 مه 1945 ، در شهر کارلهرست ، حومه شهر برلین امضا کرد.

 

متفقین با استالین موافقت کردند و هیأت سازماندهی مجدد شد. روز بعد ، 8 مه 1945 ، کیتل به کارلهرست ، حومه شهر برلین رفت تا این سند را در حضور مارشال جورجی ژوکوف و یک هیئت کوچک متفقین امضا کند. مارشال میدانی آلمان در مورد قرار دادن یک نکته ناچیز در سخنان خود اصرار داشت: تأمین مدت زمان سپری حداقل 12 ساعت به نیروهای خود. ظاهراً این امر برای اطمینان از دریافت دستور آتش بس ضروری است تا برای ادامه خصومت ها با هیچ تحریمی مواجه نشوند.


مارشال ژوکوف از دادن این بند در قرارداد خودداری کرد و فقط یک قول شفاهی داد. در نتیجه همه این اتفاقات ، تأخیر در اجرای رسمی قرارداد به وجود آمد .در مطبوعات شوروی هیچ کلمه ای درباره تسلیم آلمان، که در ریمز امضا شده بود، گفته نشد. بعید است بدانیم چه چیزی استالین را راهنمایی می کند ، اما الزامات وی برای این روند کاملاً منطقی بود . اما هنوز هم در اروپا روز پیروزی را 8 ماه مه ، روز آتش بس رسمی و در 9 ماه مه در سرتاسر قلمرو  شوروی سابق جشن می گیرند.

 

در مورد جنگ جهانی دوم چیزهای زیادی شناخته شده است ، اما هنوز هم درس های بیشتری برای آموختن وجود دارد ، یا برعکس،  شاید برای همیشه یک راز در تاریخ باقی خواهد ماند. 
مقاله را دوست دارید؟ با گذاشتن نظر از ما پشتیبانی کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در بردم

در

انیشتین دربارۀ خود گفت که از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در بردم
14 مارس 1879 فیزیکدان بزرگ آلبرت اینشتین متولد شد. در 23 سالگی، او به عنوان ارزیاب کارشناس در اداره ثبت اختراعات استخدام شد و در43 سالگی جایزه نوبل را دریافت کرد. این شخص دوست داشتنی و با استعداد گفت: "من از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در بردم .
آلبرت انیشتین در زندگی روزمره طبعی بسیار دشوار داشت و زندگی همراه با او بسیار دشوار بود. او دو بار ازدواج کرد و هر دو همسرش مجبور بودند با بی دقتی، ناتوانی، فقدان اصول اخلاقی و نگرش عجیب و غریب او نسبت به ازدواج مواجه شوند.

میلوا ماریک و آلبرت انیشتین | عکس

با اولین همسرش، انیشتین هنگام تحصیل دردانشگاه پلی تکنیک آشنا شد.پدر و مادر انیشتین به طور جدی مخالف این ازدواج بودند، اما آن دو به هیچ کس گوش ندادند.انیشتین به Mileva در سال 1901 نوشت. "ذهنم را از دست داده ام، من میمیرم، با عشق و میلم میمیرم. بالشی که سر بر آن می خوابید صد برابر شادتر از قلب من است!
اما دوره عشق و عاشقی شدید بسیار سریع گذشت. حتی قبل از ازدواج، در سال 1902، میلوا دختری را به دنیا آورد، و شوهرش اصرار داشت که "به علت مشکلات مادی" کودک را به بستگان بی فرزندش بسپارد. این واقعیت که انیشتین یک دختر به نام Lieserl دارد تنها در سال 1997 معلوم شد.

 

میلوا ماریک و آلبرت انیشتین | عکس

پس از آن، میلوا، علی رغم اعتراضات والدینش، موافقت کرد که با او ازدواج کند. اما وقتی که انیشتین به طور ناگهانی خواسته هایش را مطرح کرد او شوکه شد: "اگر می خواهی با من ازدواج کنی، باید شرایط من را بپذیری اول، مراقبت از لباس ها و تخت مرا را بر عهده بگیری؛ ثانیا، شما سه بار در روز به اتاق کار من غذا می آورید؛ سوم اینکه شما از تمام تماس های شخصی با من، به استثنای موارد لازم برای حفظ حضور در جامعه، خودداری می کنید؛ چهارم: هر زمان که از شما سوالی میپرسم،جواب می دهید در غیر این صورت باید با اشاره من ساکت باشید و اتاق را ترک کنید؛ پنجم، بدون هیچ اعتراضی،محاسبات علمی را برای من انجام خواهید داد؛ ششم، شما انتظار هیچ احساس مهربانی و محبتی از من نخواهید داشت. " شگفت آور، Mileva این شرایط را پذیرفت.

عکس عروسی با میلوا، 1903 | عکس

آلبرت انیشتین با اولین خانواده اش | عکس

هانس آلبرت، تنها جانشین خانواده انیشتین بود که در سال 1910 متولد شد، پسرش ادوارد مبتلا به اسکیزوفرنی بود و روزهای آخر عمرش را در یک بیمارستان روانی به پایان رساند. با این حال، نه رضایت همسر برای شرایط این قرارداد ازدواج، نه تولد فرزندان، و نه کمک ثابت میلوا به انیشتین در فعالیت های علمی او، هیچکدام این ازدواج را از فروپاشی نجات نداد. در سال 1919 آنها طلاق گرفتند، اگر چه در واقع ازدواج آنها در سال 1914 شکست خورده بود و به بن بست رسیده بود.

دانشمند بزرگ و شوهر غیرقابل تحمل | عکس

میلوا شرط طلاق را در صورتی پذیرفت که در عوض برای رضایت داوطلبانه اوبرای طلاق ، انیشتین در صورت دریافت جایزه نوبل آن را به میلوا بدهد.اینشتین این شرط را پذیرفت زیرا هیچ شک و تردیدی نداشت که او هرگز جایزه نوبل را دریافت نمی کند. میلوا در باره طلاق بسیار نگران بود، او حتی مجبور بود ازکمک های روانکاوی استفاده کند، او نمیتوانست با افسردگی طولانی مدت خود را کنار بیاید. اما میلوا اعتبارخود را به عنوان یک دانشمند حفظ کرد.

آلبرت انیشتین و همسر دومش السا عکس

سه ماه پس از طلاق، دانشمند با دختر خاله بیوه‌اش ازدواج کرد دختر خاله او، السا، مدت کوتاهی از مادرش در طول بیماری مراقبت از او رابرعهده داشت. اینشتین موافقت کرد که دو دختر از ازدواج قبلی السا را ​​بپذیرد. چارلی چاپلین که با آنهادیدار کرده بود، از همسر دوم دانشمند اینگونه سخن گفت: " او رک و پوست کنده از عظمت شوهرش لذت می برد و آن را پنهان نمی کند، حتی شور و شوق خود رانشان میدهد. "

آلبرت انیشتین و همسر دومش السا عکس

انیشتین با همسر دومش السا، 1922 | عکس

با این حال، حفظ ارزش ها و خانواده سنتی برای دانشمند بزرگ کاملا بیگانه بود.بعدها، انیشتین در مورد یکی از دوستانش نوشت: "بیشترین چیزی که من را جذب می کرد توانایی او برای سالها زندگی نه تنها در جهان، بلکه در توافق واقعی با یک زن بود. من سعی کردم این مشکل را دو بار حل کنم و هر دو بار شکست خوردم.

دانشمند بزرگ و شوهر غیرقابل تحمل | عکس


انیشتین، همسر دوم او السا و یکی از دختران السا مارگوت


انیشتین بسیار دوست داشتنی بود و در بسیاری از سرگرمی ها او هیچگونه محدودیت اخلاقی را جایز نمی دانست. السا به شکایات شوهرش گوش میداد که زنان دیگر به او این اجازه را نمی دادند. السا مجبور شد با ارتباطات ثابت انیشتین کنار بیاید، اولین آنها تنها چند ماه پس از ازدواج بود. او حتی زنان را به خانه خود با السا می برد. با این وجود، این ازدواج تا زمان مرگ السا در سال 1936 ادامه یافت.

دانشمند بزرگ و شوهر غیرقابل تحمل | عکس

آلبرت انیشتین | عکس

داستان عشق فیزیکدان نابغه آلبرت انیشتین و افسر اطلاعات شوروی

مارگاریتا کننکوا و آلبرت انیشتین

 

بسیاری از اکتشافات علمی بزرگ آلبرت انیشتین بسیار مشهور هستند ، اما جزئیات زندگی شخصی او مدتها بصورت مخفی و مهر و موم شده باقی مانده بود. نابغه دربارۀ خود گفت که از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در برد. با این حال، یک صفحه دیگر در زندگی او وجود دارد که او ترجیح داد سکوت کند - یک رابطه ی مخفی با افسر اطلاعاتی شوروی، مارگاریا کوننکووا .

پرتره مارگاریتا کننکووا


مارگاریتا کننکووا دارای یک زندگی روشن و فوق العاده ای بود. در جوانی او به خانه ایوان بونین رفت و آمد می کرد و با بسیاری از چهره های برجسته فرهنگی آشنا بود - ویوولد مایرولد، فدور شلیاپین، ایسادورا دانکن، سرگئی یوزنین و دیگران. معروف ترین مجسمه ساز سرگئی کوننکوف همسرش بود که کارش اغلب با رودین برابری دارد. درست است که تصمیم به ازدواج برای مارگاریتا آسان نبود، کوننکوف 21 ساله بزرگتر از او بود.


مارگاریتا کننکوا و آلبرت انیشتین

پس از عروسی، او در اتحاد جماهیر شوروی زندگی نکرد، به نمایشگاه هنر روسی در نیویورک رفت. برنامه ریزی شده بود که این سفر یک ماه طول بکشد، اما بعدا معلوم شد که این زن 22 ساله در آمریکا ماندگار و قصد عزیمت ندارد. کوننکوف همچنان کار می کرد، مارگاریتا اغلب برای مجسمه های کوننکوف که برهنه بودند مدل می شد. همه آثار یک پاسخ پر جنب و جوش از مردم آمریکا پیدا کردند.
مارگاریتا موز شوهر سرگئی کالنکوف بود.

سال 1935 برای مارگاریتا کننکووا بسیار مهم بود. در این زمان، دانشگاه پرینستون ابتکار عمل را برای تهیه یک مجسمه ی یک دانشمند برجسته آغاز کرد و قرعه به نام مجسمه ساز روسی، کوننکوف افتاد و به زودی در کارگاه کوننکوف مارگاریتا با البرت اینشتین ملاقات کرد.زیبایی مارگاریتای 39 ساله در نگاه اول این نابغه 56 ساله را مجذوب خود کرد، در دفتر خاطرات مارگاریتا با یادداشتی مواجه می شوید که با انیشتین مشتاقانه درباره نظریه نسبیت صحبت می کند و کاملا مشخص بود که توجه مارگاریتا به کسب اطلاعات از انیشتین است.

برای مدت طولانی هیچ چیز در مورد رابطه عاشقانه کوننکووا و انیشتین شنیده نشده بود. بعد از سالهای زیادی در سال 1998، در حراج Sotheby این قضیه بر ملا شد.
این زن و شوهر زمان زیادی را در کلبه آلبرت انیشتین در پورتسون استراحت می کرده اند.انیشتن حتی برای اینکه کننکوف را از مارگاریتا دور کند ، به ترفندهایی دست می زده است او به مارگاریتا توصیه میکرد که توصیه پزشکی برای صرف زمان در دریاچه ساراناک بگیرد.

ما هرگز نمی دانیم که سرگی کوننکوف در مورد خیانت همسرش باخبر بوده یا نه؟

کاری بس دشوار بر روی شانه های مارگاریتا قرار گرفته بود، اطلاع رسانی از مراحل پیشرفت بمب هسته ای. در آن سالها، آمریکا در حال درست کردن یک بمب اتمی بود و البته فیزیکدان برجسته اطلاعات خاصی را در اختیار داشت. با تلاش کوننکووا، اینشتین با معاون کنسولگری شوروی، پائول میخائیلوف درایالات متحده ملاقات کرد. البته او این کار را ازروی عشق به همسر خود انجام داد زیرا متوجه شد که او مورد تهدید قرار می گیرد. به هر حال، انیشتین هنگامی که توسط اف بی آی دستگیر شد، به بازگشت مارگاریتا کمک کرد. در سال 1945، زن و شوهر دستوربازگشت به اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کردند و داستان عشق افسر اطلاعات و فیزیکدان درخشان پایان یافت.


پرتره سرگئی کوننکوف

مارگاریتا و سرگئی کوننکووی

مقاومت در برابر جذابیت انیشتین سخت بود، زیرا او نه تنها فیزیکدان بود، بلکه فیلسوف، شاعر و موزیسین بود. شما می توانید این را با خواندن توصیه های فیزیکدان نابغه آلبرت انیشتین که برای نسل های آینده از خود بجا گذاشت ببینید.

چند نقل قول از انیشتین را جمع آوری کرده ایم که اکنون می تواند به عنوان مشاوره خوب مورد استفاده قرار گیرد.

هرگز آنچه را که می توانید در یک کتاب پیدا کنید، حفظ نکنید.

برای تبدیل شدن به یک عضو نجیب گله گوسفند، ابتدا باید یک گوسفند باشید.

شما باید قوانین بازی را یاد بگیرید. و سپس شما بهتر از هر کس دیگری بازی خواهید کرد.

سادگی را در میان سردرگمی، هماهنگی در میان اختلافات پیدا کنید و یک فرصت را در دشواری ...

اگر می خواهید زندگی شاد داشته باشید، باید به یک هدف گره بخورید، نه به افراد و چیزها.

از دیروز یاد بگیرید و به امید فردا، امروزرا زندگی کنید، هرگز کنجکاوی را از دست ندهید.

زندگی مثل راندن یک دوچرخه است. برای حفظ تعادل، باید حرکت کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

عکس واقعی از زن هایی که در آشویتس زنان خدمت می کردند

در

به نظر می رسد که مفاهیم زنان و فاشیسم با سبک زندگی زنان ناسازگار است، اما جنگ جهانی دوم نشان داد که این چنین نبود - در آلمان نازی، زنان جنگیدند. پس از اینکه فاشیست ها بیشتر اروپا را فتح کردند، معلوم شد که واحدهای زنان کمکی اضافی مورد نیاز است. در مجموع، حدود نیم میلیون زن در آن زمان در تقسیمات مختلف در آلمان مشغول به کار بودند و بعضی از آنها حتی در صفوف اس اس خدمت می کردند. عکس های مستند هنوز این تصاویر ترسناک را حفظ می کنند. 

زنان اغلب وفادار و اعضای  ایدئولوژیک حزب نازی بودند و به خاطر آن برای هر جنایتی آماده بودند. فقط در اردوگاه های کار اجباری حدود 3،200 زن نظارت داشتند که بسیاری از آنها به خصوص وحشیانه عمل می کردند. 

علیرغم شمار قابل توجهی از نگهبانان زن که توانستند از عدالت فرار کنند، اکثریت نتوانستند از دادگاه نورنبرگ اجتناب کنند. 

Hertha Oberhauser آزمایش های بی رحمانه ای بر روی کودکان انجام داد.

آزمایشات پزشکی در اردوگاه کار اجباری راونسبرگ با هدف بررسی واکنش بدن انسان در شرایط شدید و شرایط بحرانی انجام میشد. زندانیان وضعیت هایی را که اغلب در طول انجام خصومت ها بوجود می آمد، مدل سازی میکردند. زندانیان تحت تأثیر هیپوترمی، یخ زدگی، جراحات جدی قرار می گرفتند و پس از آن با داروهای تجربی درمان میشدند. 

زنان که به عنوان سرپرستان در اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی کار می کردند.

این زنان نگهبانان اردوگاه های کار اجباری بودند که در طول جنگ جهانی دوم معروف شدند. افسانه هایی درباره جنایات برخی از نگهبانان آلمانی وجود داشت آنها "جادوگران بور" نامیده می شدند. 

تخلیه اجساد از یک اردوگاه کار اجباری.

زنان که به عنوان ناظران خدمت می کردند عمدتا از طبقه متوسط ​​و پایین جامعه بدون تحصیل و اغلب بدون تجربه کاری دیگر بودند.

واحد شبه نظامی داوطلبانه

بعضی از زنان که به عنوان ناظران در اردوگاه های کار اجباری مشغول به کار بودند، مستقیما از سازمان لیگ دختران آلمانی پیروی می کردند که تبلیغات گسترده ای از ایده های نازیسم تبلغ می کردند. با این حال، با توجه به اسناد بایگانی باقی مانده، آنها تنها داوطلبان بودند و بخشی از گروه پشتیبانی به اصطلاح SS بودند. 

حفاظت از اردوگاه آوشویتس در نزدیکی شهر آشویتس.

ایرما گریس و ماریا ماندل به عنوان ناظر در اردوگاه کار اجباری در آشویتس خدمت کردند و شخصا در نابودی هدفمند زندانیان جنگ شرکت میکردند. ماریا ماندل جنایتکار نازی به ویژه وحشیانه عمل می کرد. ماندل یکی از چهره های اصلی در دادگاه الاقصی آشویتس بود که در نوامبر 1947 برگزار شد. دادگاه نورنبرگ او را با حکم حلق آویزان کردن به اعدام محکوم کرد. این حکم در 24 ژانویه 1948 در زندان کراکو انجام شد. 

 

ساخت یک انبار نگهبانانی که در اردوگاه خدمت می کردند.


در ابتدا، سرپرستان زن در سال 1939 در اردوگاه کار اجباری راونسببرک، که در نزدیکی برلین قرار داشت، ظاهر شدند و به عنوان یک "اردوگاه نگهبانی برای زنان" برنامه ریزی شد. با این حال، سه سال بعد، به دلیل افزایش شمار زندانیان در اردوگاه های دیگر، زنان نیز در مکان هایی قرار گرفتند که قبلا فقط مردان را استخدام کرده بودند. 

خدمات پشتیبانی ارتباطات زمینی نیروی زمینی.

فرماندهی ارشد ارتش به وضوح به نگرش اصولی مبنی بر عدم استفاده زنان در خط مقدم جنگ متکی بود. اگر چه در واقع از این نگرش در شرایط خاص عدول می کرد. تعداد زیادی از زنان آلمانی در واحدهای دفاع هوایی خدمت می کردند.

SS-Gefolge یک واحد اس اس کمکی در آلمان نازی است. عمدتا این دسته شامل نگهبانان اردوگاه های کار اجباری بودند. زنان آلمانی به صورت داوطلبانه می توانستند در اردوگاه های کار اجباری شرکت کنند. هنگام استخدام ماموران زن، ترجیح داده میشد  بدون سو سابقه اداری و کیفری باشند. علاوه بر این، همه آنها بایستی سلامت جسمانی و امنیت سیاسی عالی داشته باشند. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 نقص زنانه که مردان دوست دارند

در
در این مقاله سعی می کنیم نظر مردان درمورد زنان، چه چیزی در ظاهر زنان برای مردان مهم است و چه چیزی اهمیت ندارد و حداقل 10 نقص زنانه که مردان دوست دارند را عنوان کنند.(البته کلمه نقص نسبی است) یا این که در اولین برخورد آیا توجه مردان به اندام زنان است ، چاقی یا لاغری برای یک مرد اهمیت دارد، مردان به کدام قسمت بدن زنان توجه می کنند را پاسخ دهیم. 
 
هر دختر یا زنی دوست دارد نگاه های تحسین برانگیز مردان را به خود جلب کند. اما اغلب، تحت تاثیر مد و یا جامعه، شروع به نگرانی در مورد برخی از جزئیات ظاهری و خلق و خوی خود می شود و به جای بهتر شدن، کار را خرابتر می کند!
 
حال ما می گوییم دختران، نگران نباشید! در واقع، مردان به چیزهای زیادی توجه نمی کنند! در میان تمام ظواهر، به عنوان مثال، عطر و لباس های زیبا توجه آنها را بیشتر از همه چیز به خود جذب می کند.
sayarak.com تصمیم گرفته تا در نهایت دریابد که ظاهر یک زن چه اهمیتی برای مردان دارند و چه چیزی در ظاهر زنان برای مردان مهم است.

تاثیر عطر زدن زنان بر مردان

اکثر مردان مورد بررسی ما به عطر توجه دارند. بعضی ها اشاره کردند که این دلیلی است برای به یاد آوردن آن دختر . اما تقریبا همه مردان روشن ساختند که استفاده بیش از حد از عطر ناخوشایند است.

ایا مردان لاک دوست دارند

تاثیر مانیکور و لاک ناخن زنان بر مردان

نظرات در اینجا متفاوت است. نیمی از مردان به ناخن ها توجه نمی کنند. و نیمه دوم اذعان داشتند که لاک ناخن غیر طبیعی را دوست ندارند
ایا مردان ناخن بلند دوست دارند 
تقریبا همه مردان ذکر کرده اند که ناخن های بلند را هم دوست ندارند. با این حال، یک رنگ لاک ملایم و یا لاک شفاف(برق ناخن) ، تصویری جذاب به دختر اضافه می کند.
 

زیباترین ابرو از نظر مردان

تقریبا همه مردان گفتند که که ابروی نقاشی شده را واقعا دوست ندارند. اما به طور کلی، آنها تقریبا به این جزئیات ظاهر توجه نمی کنند. هر چند کسانی بودند که می گفتند که ابروی زیبا می تواند برخی از معایب صورت را خنثی کند.
 

تاثیر مژه در ظاهر زنان

در اینجا دوباره، نظرات به 2 گروه تقسیم می شود. نیمی از مردان مطمئن هستند که مژه های بلند دختران و زنان به نظر زیبا است. و نیمه دوم اعتراف کردند که مژه های غیر طبیعی بیش از حد به چشم می آید.

تاثیر آرایش زنان بر مردان

هیچکدام از مردان مورد بررسی ما آرایش غلیظ و پر رنگ را نمی پسندیدند. به طور کلی، رنگ های غیر طبیعی  برای رنگ رژهای را ذکر کرده اند: بنفش، بورگوندی و غیره. مژه های آرایشی، ابروهای تاتو شده.
 

مشکلات جزئی پوست

مردان به مشکل پوست توجه دارند. آنها یک جوش را روی بینی متوجه می شوند، اما برای اکثر آن ها خیلی مهم نیست، زیرا امروز این جوش هست، و فردا نیست. اما اگر دختری به طور کلی دارای پوستی با مشکلات زیاد باشد، به نظر مردان، این نشان می دهد که او برای خودش اهمیتی قائل نیست و این  خیلی بد است.
 

پاهای تمیز شده

تقریبا همه مردان به طور معمول با این واقعیت ارتباط دارند که دختران همیشه پاهای کاملا بدون مو ندارند. و مهم نیست که لمس شود یا فقط دیده شود.
 

کفش کثیف

به طور کلی، کفش های کثیف باعث فراری شدن مردان نمی شود. مردان حتی توجه خاصی به کفش ها نمی کنند.(هر چند که این چیزی نیست که عادی باشد) اما اگر کفش ها بیش از حد کثیف باشند، متوجه خواهند شد و این منفی خواهد بود.
 

تاثیر لباس های نامرتب زنان بر مردان

درست همانطور که در وضعیت کفش های کثیف، مردان به طور کلی روی آن تمرکز نمی کنند. اما اگر لباسها به وضوح نامرتب باشند، این واقعیت به نفع دختران نخواهد بود: به نظر مردان، این شاخصی است برای نشان دادن وضعیت اقتصادی دختران.
 

تاثیر علائم ترک روی بدن

بعضی از مردان حتی نمیدانند این علائم ترک چیست و هرگز آنها را ندیده اند. و بسیاری از کسانی که علائم ترک در دختران را متوجه شده اند، آن را چیز بدی در نظر نمی گیرند. بسیاری معتقدند که علائم ترک با افزایش وزن ارتباط دارد و نمی دانند که ممکن است به علت حاملگی نیز ظاهر شود. و بعد از آنکه در مورد علائم ترک بامردان صحبت کردیم،این علائم ترک برای آنها نقش خاصی ندارد.
 

تاثیر شکم صاف

90٪ از مردان یک شکم کوچک و صاف را در نظر ندارند که البته این چیز وحشتناکی است و توجه خاصی به آن ندارند. البته و صد البته، اگر وزن اضافی واضح نباشد، اما با این حال، شکم کاملا صاف به نظر نمی رسد که خیلی مهم باشد.
 

تاثیر مو های تمیز

 

نظرات در این جا هم مشابه بود. به طور نسبی، مردان شما را با انگشت نشان نمی دهند اگر متوجه شوند که موهای شما امروزه شسته نشده است. تقریبا همه کسانی که به این سوال پاسخ دادند همان عبارت را بیان کردند: "اگر مو به وضوح چرب باشد، خب این بد است. ولی اگر دو ساعت پیش موهایتان را نشسته اید، نگران نباشید. "
 

تاثیر لباس زیر

"خوب، چه کسی می گوید که به آن توجه نمی کند؟" - تقریبا هر مرد این سوال را به ما پاسخ داد. بنابراین، دختران بدانند، مجموعه توری چیز خوبی است!
 

استفاده زنان از کلمات زشت

 

وقتی ما با مردان مصاحبه کردیم،  برای ما مهم بود که بدانیم چگونه با این واقعیت ارتباط بر قرار می کنند که دختران  گاهی از کلمات رکیک استفاده کنند. و تقریبا هر کس پاسخ خودش را داشت. بعضی ها گفتند که این حتی خوب است، زیرا در این صورت می توانند با همدیگر یکسان باشند. بعضی ها گفتند که این بسیار بد است و اگر این کار را نکنند بهتر می شود. و بعضی برایشان اهمیتی نداشت
 

سیگار کشیدن زنان در نظر مردان

 

تقریبا 80٪ از مردان دوست ندارند که یک دختر سیگار بکشد. اما استثنائاتی هم وجود دارد: بعضی آن را کاملا طبیعی می بیند، و بعضی می گویند در صورتی که دختری غالبا این کار را انجام نمی دهد و به عنوان مثال داخل ماشین سیگار نمی کشد، این کاملا قابل قبول است.
 
بسیاری از مردان، با پاسخ دادن به پرسش ها، افزودند که همه این عوامل در مجموع نقش دارند. به عبارتی دیگر، اگر دختری کفش های کثیف و لباس های چروکیده را پوشیده باشد، با مانیکور نادرست ، سیگار بکشد و فحش بدهد، قطعا نظر مرد را جذب نمی کند، اما در صورتی که یک یا دو مورد از این ویژگی ها در سبک زندگی او ذاتی باشند، آنگاه تعیین کننده نخواهد بود.
مردان! در مورد این چه نظری دارید؟ ما مطمئن هستیم خوانندگان ما بسیار علاقه مند هستند در مورد اولین چیزی که مردان درباره زنان متوجه می شوند چیست بدانند.
 
246A589900000578-0-image-m-4_1420495578355.jpg
برد پیت با مانیکور در جشنواره بین المللی پالم اسپرینگز
 
اگر دوست دارید در مورد لاک زدن مردان ، لاک زدن مردان نشانه چیست ، مردانی که لاک می زنند  و رنگ لاک مورد علاقه پسرها چیست بخش نظرات را که کاربران به اشتراک گذاشته اند بخوانید.
 

نظرات

۱۴۰۰/۴/۲۵مانیکور در اصل نه برای زیبایی بلکه برای ضد عفونی انجام می شده است و همه گیری کرونا فقط باید علاقه به این روش بهداشتی را افزایش دهد. "تا آنجا که من به یاد می آورم ، یک دانشمند استرالیایی وجود دارد که تصمیم گرفت میزان عفونت را در قسمت های مختلف بدن بررسی کند. این متخصص اضافه می کند ، او مردم را متوقف کرد ، یک خراش از زیر ناخن ها را گرفت و آنها را به مخزن کاشت فرستاد. مشخص شد که بیشترین باکتری در فضای زیر ناخن پنهان شده است. این یک محیط ایده آل برای تولید مثل و رشد میکروارگانیسم ها است: این ناخن است که از آنها در برابر محیط خارجی محافظت می کند و حتی شستن دقیق دست منجر به استریل شدن این ناحیه نمی شود. "

۱۴۰۰/۴/۲۵اگر ما در مورد لاک رنگی و مانیکور برای زیبایی صحبت می کنیم ، انتخاب یک طرح خیلی جیغ در میان زنان مانند ناخن های مصنوعی نشانه بد سلیقه گی است. "اگر در دهه 2000 زنی با ناخن های مصنوعی آراسته به نظر می رسید ، اکنون او مبتذل به نظر می رسد." - پوشش های تزئینی ، گل ها ، نقاشی روی ناخن ها قبلا شیک در نظر گرفته می شدند ، اما اکنون به بدترین معنی کلمه مبتذل هستند.

۱۴۰۰/۴/۲۵ مردانی که لاک می زنند و آیا مردان مانند زنان ناخن های خود را رنگ می کنند؟ مردان به دلایل دیگری ترجیح می دهند یک پوشش رنگی درست کنند. "یک مرد جوان ناخن های خود را با رنگ غیرمعمول نقاشی می کند ، مربع ها یا دایره هایی را روی ناخن ها به تصویر می کشد ، نمادهایی که به نوعی بیان می شوند: من نشان می دهم که مثل بقیه نیستم ، اصیل هستم ، یا برعکس ، خودم را به نوعی خرده فرهنگ ارجاع می دهم ، "این همیشه در مورد یک چالش است ، در مورد هنرمندانه ، یک عمل در بیان خود است." انجام یک مانیکور تزئینی ، که فقط گروه کوچکی از افراد خلاق مرتبط با هنر قادر به طراحی آن هستند ، برای تبدیل شدن به سبک روزمره مردان عادی نادرست است. به نظر ، بعید است که این به یک قاعده تبدیل شود و به توده مردم گسترش یابد - در غیر این صورت معنای خود را از دست می دهد.

۱۴۰۰/۴/۲۵لاک زدن مردان نشانه چیست در تاریخ مد چنین نمونه هایی از مردانی که لاک می زنند وجود داشته - در قرن هجدهم ، مردان جوراب ، کلاه گیس ، توری و روبان می پوشیدند ، اما این مردان چه کسانی بودند؟ گروه کوچکی از درباریان در راس جامعه ، نخبگان ، اشراف. اما عقاید سنتی درباره معنای مرد بودن و معنای زن بودن هنوز قوی هستند. "این باعث ایجاد کلیشه های جنسیتی در مورد آنچه که واقعاً مردانه یا زنانه است ، می شود ." "در عین حال ، در فرهنگ غربی ، ایده های سنتی به طور فعال در حال تغییر هستند: مردان بیشتر شبیه زنان می شوند ، و زنان بیشتر مردان."

۱۴۰۰/۴/۲۵روانشناسان این گرایش که چرا پسرها لاک میزنند با این واقعیت مرتبط می دانند که در هر فرد قسمتهای شرطی "مرد" و مشروط "زن" وجود دارد. "در سراسر جهان تدریجاً شیوه های سنتی زن و مرد کنار گذاشته می شود ، و ما در اینجا در مورد کنار گذاشتن کلیشه ها و انتظارات تحمیل شده صحبت می کنیم ، و نه در مورد خود اعمال. این واقعیت که مردان شروع به رنگ آمیزی بیشتر ناخن های خود می کنند به این معنا نیست که مثلاً زنان کم اهمیت خواهند شد ، روانشناسان مطمئن هستند که "لاک زدن مردان فقط این است که مردم به طور فزاینده ای از مفاهیم سنتی پذیرفته شده زنانه و مردانه دست کشیده و با بدن خود کاری می کنند زیرا می توانند و می خواهند."

۱۴۰۰/۴/۲۵لاک زدن مردان . در واقع ، مردان در مصر باستان شروع به مانیکور کردند.

۱۴۰۰/۴/۲۵ مانیکور مردانه , لاک زدن مردان به طور فزاینده ای در شبکه های اجتماعی و حوزه های عمومی ظاهر می شود: نه تنها ستاره های راک و رپرها ، طراحان لباس و آرایشگران ، بلکه روزنامه نگاران ، ورزشکاران و همچنین کسانی که فعالیت های آنها عمومی نیست و با مد یا صحنه ارتباط ندارد ، مد را برای رنگ آمیزی ناخن خود گرفته اند. آیا این به زودی به معنای بازگشت لاک زدن مردان به حالت عادی زنان است؟

۱۴۰۰/۴/۲۵مردانی که لاک می زنند ستاره های راک اولین کسانی بودند که در نیمه دوم قرن بیستم ناخن های خود را با لاک پوشاندند. دیوید بووی در تصویر Ziggy Stardust درخشش داشت ، کورت کوبین در کلیپ هایی با لاک قرمز ترک خورده( رنگ لاک مورد علاقه پسرها ) بازی کرد ، Ozzy Osbourne ، Marilyn Manson و Stephen Lyler سیاه لاکونیک ( رنگ لاک مورد علاقه پسرها ) را ترجیح دادند و مانیکور و لاک زدن مردان بخشی از تصویر نوازندگان شد . سپس بازیگران و نوازندگان موسیقی پاپ جانی دپ ، سیل و جارد لتو شروع به استفاده از لاک ناخن کردند ، کمی بعد رپرها Lil Yachty ، Jaden Smith ، Bad Bunny و A $ Rocky مد را انتخاب کردند . در سال 2015 برد پیت با مانیکور در جشنواره بین المللی پالم اسپرینگز ظاهر شد. پس از وی میشا باتشوایی ، مهاجم چلسی ، مهمان مکرر در Imarni Nails ، دنبال شد.

۱۴۰۰/۴/۲۵ایا مردان لاک دوست دارند مردان نه دیروز ، نه سال گذشته ، یا حتی در اواخر قرن گذشته در پی محبوبیت دیوید بووی یا کورت کوبین ، ناخن های خود را رنگ کردند. به عنوان مثال ، سه هزار سال قبل از میلاد ، جنگجویان بابل باستان ، که برای جنگ آماده می شدند ، ناخن های خود را با آنتیموان رنگ کردند. سپس رنگ سیاه برای طبقه بالا و برای طبقه پایین سبز در نظر گرفته شد. سپس بشر این مسئله (لاک زدن مردان و لاک زدن مرد برای زن) را فراموش کرد و ناخن های لاک زده برای هزار ها سال یک ویژگی کاملا زنانه باقی ماند.

۱۴۰۰/۴/۲۶لاک زدن مردان بیشتر مردان در سراسر جهان ناخن های خود را نه به عنوان نشانه تعلق یا اعتراض ، بلکه دقیقاً به همان دلیلی که زنان این کار را می کنند - برای زیبایی است.لاک زدن مرد برای زن * ناخن های رنگی در هنگ کنگ رایج است. El Poblado در Medellin پر از جوانان کلمبیایی با ناخن های سیاه خواهد بود (البته ، همه چیز به منطقه بستگی دارد). در بوینس آیرس ، مردی با هر رنگ ناخن یک امر عادی است. بوینس آیرس از نظر سطح فرهنگی کاملاً متفاوت است. در هیچ کجای دنیا این همه مکان را ندیده ام که گروه های موسیقی ، سبک ها ، کمون های جدید متولد و بالغ شوند .- به طور کلی ، هر کشور دارای دو قطب است - محافظه کار و جهان وطنی. در نیویورک و کالیفرنیا ، ناخن های رنگی در حال حاضر عادی هستند ، و در مورد جهت گیری یا تنظیمات موسیقی صحبت نمی کنند.

۱۴۰۰/۴/۲۶مردانی که لک می زنند تولیدکنندگان لاک الکل ، که برای مدت طولانی خود کلیشه های جنسیتی را پرورش می دادند ، زنانی که طبق آن ناخن های خود را رنگ می کنند و مردان این کار را نمی کنند ، در کنار مردان ناخن رنگی هستند. اکنون این مارک ها دریافته اند که از یک سو می توان برابری را ترویج داد و از سوی دیگر بازار جدیدی را تسخیر کرد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۷سینه زن می تواند توجه میلیون ها نفر را به خود جلب کند، سرنوشت ها را بشکند، مردان را تحت سلطه خود درآورد، سریعتر از صاحبش جذب کند ... همه اینها در مورد سینه زن است! اما معلوم شد که ما هنوز چیز زیادی در مورد سینه زن نمی دانیم.

در ادامه بخوانید...

10 تفاوت منحصر به فرد بین مرد و زن

در
10 تفاوت منحصر به فرد بین مردان و زنان
بسیاری از رفتارهای مردان و زنان مختلف است. ما مطمئن نیستیم که چگونه این اختلاف ها بوجود آمده است، سبک زندگی تاثیری در بوجود آمدن این تفاوت ها داشته ؟ به نظر چنین نمی آید زیرا این رفتارها در مردان و زنان تقریبا در سراسر این کره خاکی با سبک زندگی های متفاوت، شبیه به هم است ، اما تفاوت های فیزیولوژی و برخی از ویژگی های دیگر را با اطمینان می توان به ژن ها نسبت داد که دختران در ساختار با مردان متفاوت هستند،که حتی به تشدید توانایی های خاصی در آن ها کمک می کند.

ترتیب لباس پوشیدن در مردان و زنان متفاوت است

ترتیب لباس پوشیدن در مردان و زنان متفاوت است

این واقعیت به ندرت مورد توجه واقع شده است. اما شایان ذکر است که مردان از پایین به بالا لباس می پوشند: اول جوراب، شلوار، و سپس پیراهن . اما دختران در اغلب موارد، اول  تی شرت یا پیراهن و سپس شلوار را پوشیدند.
 

دختران، بر خلاف مردان، کمتر مستعد ریسک و خطر هستند

دختران، بر خلاف مردان، کمتر مستعد ریسک و خطر هستند
دختران بر خلاف بچه هایی که بسیار پرشور هستند و زندگی را به خطر می اندازند، کمتر خطر می کنند.آخه کدوم دختری این کارها را انجام می ده؟
 

دختران در طول عمر حدود 2 کیلوگرم رژ لب می خورند

دختران در طول عمر حدود 2 کیلوگرم رژ لب می خورند
هیچ مخفی نیست که رژ لب روی لب یک دختر با غذا یا نوشیدنی جذب شود. دانشمندان متوجه شده اند که به این طریق دختران در تمام طول زندگی خود حدود 2 کیلوگرم از این نوع لوازم آرایشی را می خورند.
 

دختران دوست دارند برای مرد خود آشپزی کنند 

دختران دوست دارند برای مرد خود آشپزی کنند
دختران چنین ویژگی هایی دارند: زمانی که با یک مرد جوان آشنا می شوند،به نوع تغذیه و خوردن او دقت می کنند.
 

زنان گاهی می توانند سوالات بسیار عجیب و غریبی بپرسند

بله، البته، دختران بسیار کنجکاو هستند، آنها نیاز به دانستن تا حد امکان دارند. اما هنوز هم زمانی که یک دختران شروع به پرسیدن سوالات بسیار عجیب و غریبی می کنند، ممکن است که به چیزی مظنون شده باشند و به دنبال راهی برای پیدا کردن چیزی باشند که ممکن است شما آن را پنهان کرده باشید!
 

دست دادن زنان کاملا متفاوت با مردان است

دست دادن زنان کاملا متفاوت با مردان است
هنگامی که دو مرد دست می دهند آنها دست همدیگر را به شدت فشار می دهند و نوعی حرکت، تکان دادن دست وجود دارد. اما هنگامی که یک دختر با یک مرد دست می دهد، به راحتی با او دست می دهد و دیگر دست را حرکت نمی کند، دست او ثابت می شود. دلیلی آن دشوار است، اما شاید دست دادن فقط یک چیز غیر زنانه است.
 

جهان زنان روشن تر و رنگی تر از مردان است

جهان زنان روشن تر و رنگی تر از مردان است

از لحاظ علمی ثابت شده است که دختران رنگ های بیشتری نسبت به مردان را تشخیص می دهند، زیرا همه چیز درباره ژن ها است. به عنوان یک نتیجه، مردان اغلب وقتی که یک دختر تلاش می کند تا تفاوت بین بادمجان و رنگ بنفش را ثابت کند، به این نتیجه می رسند.
 

دختران بو ها را بهتر احساس می کنند

دختران بو ها را بهتر احساس می کنند
دلیل این که دختران دوست دارند گلهای زیادی را هدیه بگیرند، این است که آنها احساس بو را نسبت به مردان بهتر دریافت می کنند . و در اینجا نیز همه چیز در ژن هاست .دختران حساس تر به بو ها هستند.
 

بر خلاف پسران، بدن دختران بیشتر تغییر می کند

بر خلاف پسران، بدن دختران بیشتر تغییر می کند

بدن دخترها منحصر به فرد است. بر خلاف مردان، این امر به تغییرات مختلف در روند رشد می انجامد. علاوه بر این، فرایند بلوغ در دختران چند سال پیش از پسران آغاز می شود.

نظرات

در ادامه بخوانید...