چرا رومیان که نیمی از جهان را فتح کردند ، نتوانستند آلمان را فتح کنند
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
چرا رومیان نیمی از جهان را فتح کردند ، اما نتوانستند آلمان را فتح کنند
در اوج قدرت ، امپراتوری روم باستان در واقع نیمی از جهان متمدن و شناخته شده در آن زمان را در اختیار داشت. قبایل ، مردم ، ایالت ها در برابر او تعظیم می کردند. آنچه رومی ها هرگز شامل نمی شدند ، سرزمین های "Magna Germania" بود. آیا یکی از بزرگترین امپراتوری ها در تاریخ بشریت دندان های آلمانی های سرکش را شکسته بود؟ بیایید سعی کنیم آن را بفهمیم.
روم دائما در حال گسترش بود.
اول از همه ، باید درک کرد که روم در پایان قرن اول میلادی چه بود و آلمان در آن زمان چه بود. آلمان یک "سرزمین وحشی" بود که قبایل پراکنده در سطح یک جامعه قبیله ای در آن زندگی می کنند. در بیشتر موارد ، آلمانی ها در نوعی روستا از چند ده تا چند صد نفر زندگی می کردند. روم یک امپراتوری برده داری جهانی و بسیار سازمان یافته با یک سیستم سیاسی یکپارچه و یک ارتش اولیه و منظم بود.
گسترش رومی هرگز بر اساس این اصل انجام نشد: "بیایید بومیان آنجا را فتح کنیم. برای چی؟ یا چیزی مثل این! " از آنجا که روم یک امپراتوری برده داری بود ،در درجه اول به مناطق پرجمعیت با هدف اسیر بردن در طول مبارزات نظامی علاقه داشت. برای مدت طولانی ، رم تنها در مناطقی باقی ماند که امکان گرفتن چیزی وجود داشت ، جایی که منابع ارزشمند یا مناطق مناسب برای کشاورزی وجود داشت ، و همچنین مهمترین مسیرهای تجاری از آنجا عبور می کرد.
رم در اوج قدرت خود.
بیایید به مبارزات اصلی روم در تاریخ جمهوری و امپراتوری نگاه کنیم. جنگ با کارتاژ و مردم شمال آفریقا برای کنترل راههای تجاری دریایی انجام شد. جنگ با دولتهای یونان به دلایل مشابه صورت گرفت. رومیان برای بردگان و فلزات به اسپانیا رفتند. به دلایل مشابه ، و همچنین به خاطر تصرف سرزمین های جدید. فتح بریتانیا عمدتاً به دلیل ذخایر غنی قلع و مس در جزایر بود و در طول قرن ها اقامت آنها ، رومیان موفق شدند تقریباً تمام فلزات سطحی را خارج کنند.
مصر به دلیل مناطق کشاورزی ، معادن طلا در جنوب دره نیل و راههای تجاری از شرق ، از جمله با هند و چین فتح شد. دلیل اخیر نقش عمده ای در فتح یهودیه و بخشهایی از خاورمیانه ایفا نکرد. اما به دلایلی ، پایین رود نیل تا قبایل سیاهپوستان نوبی ، جایی که جز وحشی ها و تمساح ها وجود ندارد ، نه رومی ها و نه مصری ها در زمان خود نرفتند.
آلمانی ها یک مشکل دائمی بودند.
در مورد سرزمین آلمانی ها نیز همینطور بود. چه چیزی از افرادی که در جنگل های غیرقابل نفوذ زندگی می کنند و بدن برهنه خود را با مدفوع خرس آغشته می کنند ، گرفته شود؟ و این یک شوخی نیست. البته رومیان بیش از یک بار به آلمان رفتند. اما هرگز تلاش برای تسخیر این سرزمین ها به معنای وسیع نبود. جولیوس سزار یکی از اولین کسانی بود که به آلمان پا گذاشت و در آنجا کشتار سنتی رومی را به منظور ترساندن قبایل محلی ترتیب داد. در واقع ، اکثر رهبران نظامی روم با این وظیفه به آنجا رفتند: برای ایجاد یک وحشت خونین ، به طوری که آلمانی ها حتی در مورد نزدیک شدن به قلمرو رومی ها فکر نکنند. درک این نکته ضروری بود که رومیان ، البته ، مثل سگ های هار بودند ، اما آلمانی ها هم کاملاً ارزش همسایگان "متمدن" خود را نمی دانستند و درگیر همان کار ، حملات منظم به قلمرو روم به منظور دستگیری بردگان و غارت بودند.
کسی قرار نبود آلمان را تصرف کند.
بنابراین ، قبایل را باید ترساند.هیچ صحبتی در مورد رومی شدن سرزمین های ژرمن وجود نداشت: این سرزمین بسیار فقیر بود ، در بیشتر قلمرو "Magna Germania" جنگل های غیرقابل نفوذ وجود داشت ، در آنجا در مقیاس رومی امکان کشاورزی وجود نداشت. حتی اگر رومیان با کمک ده ها هزار برده در آنجا جنگل ها را قطع می کردند ، به دلیل آب و هوا ، آلمان نمی توانست با کشاورزی آن زمان به یک منطقه کشاورزی موثر تبدیل شود. وقتی انبارهای امپراتوری مانند اسپانیا ، ایتالیا ، سیسیل ، آفریقا (تونس امروزی) و مصر را کاملاً در اختیار دارید ، سرمایه گذاری در آلمان سودآور نیست.
البته ، آلمان ها هر از گاهی علیه حکومت روم قیام می کردند: آنها از ادای خراج خودداری کردند ، به اردوگاه های مرزی لژیون ها حمله کردند. البته مشهورترین عملکرد آلمانی ها کشتار در جنگل Teutoburg بود ، زمانی که کنفدراسیون قبایل ژرمن و کمک آلمانی که به طرف آنها رفت ، 3 لژیون رومی را که در چند روز نبرد راهپیمایی کردند شکست داد. فقط در مورد نبرد در توتوبرگ صحبت می شود ، بسیاری فراموش می کنند به خاطر بسپارند که چند سال بعد رومیان یک اعزام جدید تنبیهی به مگنا ژرمنیا فرستادند و آلمان ها را شکست دادند. در عین حال ، نباید فکر کرد که همه آلمانی ها در قیام شرکت کردند. بسیاری از قبایل یا در حاشیه قرار گرفتند ، یا در اسرع وقت برای دوستی با رومیان عجله کردند ، که نشان دهنده آ ینده نگری آنها بود و به خوبی می دانستند که امپراتوری در آینده چه خواهد کرد.
بیشتر اوقات ، رومیان خود را به سفرهای تنبیهی محدود کردند.
این نیز اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم که همه چیز در روابط بین رومی ها و آلمانی ها تنها بر وحشت استوار بود: آلمانی های ضعیف اراده در برابر امپراتوری می لرزیدند و تنها چند رهبر آشکارا دفع شده سعی کردند کاری انجام دهند. آلمان در طول تاریخ برای رومیان مشکل ساز بوده بود. زیرا آلمان یک دولت واحد نبود که بتوان با آن مذاکره کرد ، بلکه پراکندگی قبایل و طوایف بود. ممکن بود کسی را مرعوب کند ، اما خبر سفرهای تنبیهی حتی به کسی نرسید.
برخی دائماً با وجود همه چیز به رومی ها حمله می کردند ، برخی دیگر به طور فعال با رومی ها تجارت می کردند. و از همه مهمتر ، رومیان به طور فعال رشوه دادن رهبران را تمرین می کردند ، به طوری که آنها یا بین خود می جنگیدند یا حداقل مرز را آشفته نمی کردند. برای این کار ( رشوه) ، در ایتالیا حتی کارگاههای جواهرات ویژه ای وجود داشت - "barbariakaria" ، که جواهرات را به ویژه برای هدیه به آلمانی ها می ساخت: بسیار روشن ، محصولات رنگی ، "کولی وار". خود رومی ها این جواهرات را استفاده نمی کردند. به طور کلی ، رابطه بین امپراتوری و قبایل متفاوت و پیچیده بود.
از طریق یهودیه تجارت با شرق ، از جمله هند و چین انجام می شد. در ابتدا یهودیه تحت حمایت روم بود. با این حال ، به دلیل بی ثباتی سیاسی داخلی دولت یهود ، روم مدام کنترل خود را بر این منطقه از دست می داد. در مقطعی ، رومیان به سادگی یهودیه را با گنجاندن آن در ترکیب خود تصرف کردند. یهودیان شورش کردند ، لژیونهای رومی را قتل عام کردند و شهرهای خود را آزاد کردند.
روابط با بربرها متفاوت بود ، در مقطعی Ausilaria آلمانی بخش قابل توجهی از ارتش رومیان را تشکیل می داد.
و مانند همیشه: یک امپراتوری با قدرت اقتصادی بسیار بیشتر و پتانسیل تقریباً نامحدود ، همه شورشیان و کسانی را که با صدور "دموکراسی رومی" در قالب لژیون های 4500 نفری موافق بودند به سادگی در هم شکست. در نهایت ، به جای معبد ، فقط دیوار ندبه باقی ماند و در همه جا مجسمه های امپراتور و "SPQR" (SPQR ، مخفف Senātus Populusque Rōmānus ، یک عبارت اختصاری نمادین است که به دولت جمهوری روم باستان اشاره دارد.) آویزان بود. امپراتوری روم شکسته شد ، اما مطمئناً نه بدست آلمانی های پراکنده ، بلکه این دولت نیرومند اشکانی بود که بعداً به امپراتوری ساسانیان یا امپراتوری ایران تبدیل شد.و این یک قدرت کاملاً متفاوت بود.