رویای مورچه مرد برای کنترل سربازان شش پا

 وقتی شخصیت پال رود در فیلم هیجان انگیز «مرد مورچه ای» لباس قهرمانی خود را می پوشد، این توانایی را می یابد که به اندازه یک حشره در آید و بدین شکل به درون قوی ترین سیستم های امنیتی نفوذ کند. به رغم اندازه کوچک خود، او می تواند دشمنان خود در اندازه واقعی و با اندازه نیروی یک انسان واقعی را مورد ضربات مشت خود قرار دهد و آن ها را اطراف پرتاب کند.

 

او همچنین به گروه های مورچه ها دستور می دهد فرمان های او را اجرا کنند. تکنولوژی لباس «مرد مورچه ای» می تواند بیانگر خیال پردازی های یک کتاب کومیک باشد، اما بسیاری از نیروهای نظامی واقعی در تاریخ بشریت تلاش کرده اند قدرت حشرات را به کنترل خود در آورند.

 


بنا به گفته جف لاکوود، استاد دانشگاه علوم طبیعی و انسانی در دانشگاه ویومینگ، فرماندهان نظامی به شکلی تاریخی از حشرات برای حمله مستقیم به سربازان و انهدام سپاه و اندوخته غذایی آن ها استفاده کرده اند و از آن ها به عنوان ناقلان بیماری های مسری مرگ بار بهره گرفته اند.

 

لاکوود در کتاب خود با عنوان «سربازان شش پا: بهره‌گیری از حشرات به عنوان تسلیحات جنگی»، به بسیاری از استفاده های این چنینی از حشرات در جنگ های مدرن و همین طور باستانی اشاره می کند. او همچنین از حشرات سایبورگ نیز سخن می گوید که مستقیما توسط انسان ها کنترل می شوند. 
در طی قرن ها آزمایش روی حشرات به عنوان تسلیحات، هیچ کس چنین تکنولوژی برای ایجاد سربازان بسیار کوچک در حد و اندازه خود حشرات با نیروهای فراانسانی را ایجاد نکرده است. با این حال، لاکوود بیان می دارد که «مرد مورچه ای» خیال پردازی خود از یک ابرقهرمان را بر مبنای برخی موارد جزئی از حقایق علمی قرار می دهد.
لاکوود می گوید: «نکته جالب در مورد مرد مورچه ای آن است که موضوعی را نشان می دهد که در دنیای واقعی نیز حقیقت دارد؛ یعنی چیزهای کوچک نسبت به اندازه خود قوی تر از چیزهای بزرگ هستند. از یک نظر، من فکر می کنم این همان چیزی است که باعث گرفتن کار شخصیت می شود، زیرا این حقیقت عملی در مورد آن وجود دارد.»

راز قدرت مرد مورچه ای

ایده قدرت بسیار زیاد مرد مورچه ای به رغم اندازه کوچک آن الهام گرفته از قدرت مورچه ها در دنیای واقعی است. برآوردهای محتاطانه نشان می دهند که مورچه ها قادر هستند چیزهایی بین 10 تا 50 برابر سنگین تر از وزن خود را بلند کنند. بخش های منفرد بدن یک مورچه ممکن است در برابر فشارهای بسیار بیشتر از این نیز مقاومت کند؛ در یک تحقیق که در سال 2014 توسط دانشگاه دولتی اوهایو انجام شد، پژوهشگران متوجه شدند که مفصل گردن یک مورچه معمولی می تواند در برابر نیروهایی بین 3400 تا 5000 برابر بیشتر از وزن خود مورچه مقاومت کند.


فیلم «مرد مورچه ای» از این حقایق شگفت انگیز استفاده نموده و بدان ها این مورد را نیز اضافه می کند که ابرقهرمان داستان می تواند نیروی انسانی خود را حتی در زمانی که به اندازه یک مورچه گشته است نیز حفظ کند. هم چنان که یکی از شخصیت ها بیان می کند، مرد مورچه ای می تواند کل نیروی انسانی خود را در مساحت سطحی به اندازه یک گلوله جمع آوری کند. نتیجه آن تبدیل می شود به یک توان تقریبا فرا انسانی.


مورچه ها دارای نیروی ابرقهرمانی برای توجیه قدرت نسبتا بالای خود در بلند کردن چیزها نیستند. در عوض، توان آن‌ها نشأت گرفته از این حقیقت است که آن ها در مقایسه با اندازه بدن خود، ماهیچه های ستبرتری نسبت به انسان ها و جانواران بزرگ تر دارند. لاکوود چنین توضیح می دهد که با بزرگ تر شدن اندازه یک جانور، ستبری یا برش مقطع ماهیچه های (قدرت) آن با همان سرعت جرم ماهیچه ای (وزن) افزایش نمی یابد. این بدان معنا است که موجودات بزرگ تر مثل انسان ها باید از میزان بیشتری از توان ماهیچه های خود برای برآمدن از پس وزنشان، استفاده کنند. برعکس، مورچه ها می توانند از میزان بسیار بیشتری از توان اندک ماهیچه های خود برای بلند کردن اشیاء خارجی استفاده نمایند.


اما این بدان معنا نیست که مورچه ها در مسابقه ای با قدرت انسان ها، بی حد و حصر قوی باشند. این موضوع را همه کسانی که مورچه ای را زیر پای خود له کرده اند، می دانند. بنابراین، به خاطر ابرقهرمان ها ما مجبور هستیم چنین فرض کنیم که «مرد مورچه ای» به نحوی قدرت انسانی خود را زمانی که کوچک می شود نیز حفظ می کند. (برای کسب آگاهی بیشتر در خصوص لباس مرد مورچه ای، به قسمت «نردیست اینترویو» با اسپیرو میکالاکیس نگاه کنید که یک فیزیک دان کوانتومی در کالتک بوده و در مورد وضعیت فیزیکی «مرد مورچه ای» مشاوره هایی ارائه داده است)


لاکوود می گوید که کاهش اندازه ممکن است برای مرد مورچه ای معایبی نیز در پی داشته باشد. موجودات کوچک دارای مساحت سطح نسبتا زیادی نسبت به حجم بدن خود هستند و این بدان معنا است که آن ها با چالش از دست دادن سریع کل آب بدنشان از طریق نفس کشیدن، تبخیر از سطح پوست و مواد دفعی بدن روبرو هستند. حشرات به گونه‌ای تکامل یافته اند که این مشکل را از طریق پوشاندن بدن خود با لایه های مومی و تبدیل مواد دفعی نیتروژنی مایع به شکل خشک و جامد حل می کنند. اما مرد مورچه ای به عنوان یک انسان بسیار ریز ممکن است به خاطر از دست دادن کل آب بدن خود طی چند ساعت جان دهد، مگر آن که لباس ویژه او به نحوی با جلوگیری از خروج آب، جان او را نجات دهد. 

 

سربازان شش پای واقعی

به لحاظ تاریخی، حشرات برای این که در میدان ها ی نبرد کارآمد باشند، نیازی به نیروهای فوق العاده نداشته اند. انواع زنبورها و دیگر حشرات نیش زننده می توانند بدون نیاز به نیروهای خاصی، زیان و خسارت زیادی را وارد کنند. برای مثال، رومیان باستان از منجنیق برای پرتاب کندو و لانه ی حشرات نیش زننده به سمت دشمنان خود استفاده می‌کردند که مانند «موشک های خورنده گوشت» عمل می نمود. پادشاهان جنگجو نیز به استفاده از نیش حشرات به عنوان چنین سلاحی تا دوران قرون وسطی و حتی بعد از آن نیز ادامه دادند.


بنا به گفته لاکوود، حشرات همچنین برای هدف از بین بردن اندوخته غذای دشمن مثل محصولات زراعی و احشام نیز مد نظر قرار گرفته شده اند. در جنگ جهانی دوم، آلمان نازی یک برنامه جنگ بیولوژیکی ترتیب داده بود که هدف آن حمله به محصول سیب زمینی انگلستان از طریق رها کردن گسترده سوسک های سیب زمینی کلرادو بود. در سال 1997، کوبا ایالات متحده را به گسترش حشرات خورنده محصولات به نام «تریپسپالمی» در کشتزارهای سیب زمینی کوبا متهم کرد. این اتهامات نشات گرفته از یک «حادثه مشکوک» بود اما تحقیقات بعدی به شواهد قابل ملاحظه ای دست نیافت.


آن چنان که لاکوود می گوید مرگبارترین استفاده از حشرات در جنگ ها در ارتباط با توانایی آن ها در گسترش بیماران واگیر بوده است. بسیاری از حشرات می توانند به عنوان جانور میزبان عمل نموده تا بیماری خاصی را در بدن خود پرورش داده و به عنوان «موشک های پاتوژنی با کلاهک های میکروبی» عمل کنند. یکی از نمونه های ویرانگر و بدنام استفاده از چنین روش هایی در جنگ مربوط به «واحد 731» در جنگ جهانی دوم می شود. واحد 731 یک واحد مربوط به جنگ های شیمیایی و بیولوژیکی ارتش امپراتوری ژاپن بود. این واحد در نهایت در زمان حمله ژاپن به چین، کک های ناقل طاعون و پشه های ناقل وبا را روانه شهرهای این کشور کرد.


نیروی نظامی امپراتوری ژاپن حتی کار را به جایی رساند که بمب هایی بسازد که در آن ها پشه ها و مایع حاوی باکتری عامل وبا وجود داشت. هواپیماهای جنگی بمب های وبا و حاملان کک ها را بر سر شهرها و روستاهای چین فروریختند. مرگ و میر به بار آمده در اثر این روش های جنگ بیولوژیکی در چین در حدود 400000 تن تخمین زده می‌شود، ولی برخی تخمین ها این میزان را فراتر از این عدد می دانند. (پس از جنگ، ارتش آمریکا به شماری از پژوهشگران ژاپنی که آزمایش های جنگ بیولوژیکی ژاپن را پیش می بردند، مصونیت قضایی اعطا کرد تا دانش آن ها را به کنترل خود درآورد). 


لاکوود بیان می دارد «اگر شما حشرات را برای این مقصود به کار گیرید، پاتوژن ها درون بدن آن ها محافظت می‌شوند، و اغلب در بافت های بدن حشره شمار آن ها چند برابر شده و شما به موشکی دست خواهید یافت که هدف آن اغلب انسان است و پاتوژن ها را دقیقا به هدف خود می رساند.»


در زمان جنگ سرد، ارتش آمریکا تحقیقات خود را در خصوص جنگ های بیولوژیکی توسط حشرات در فورت دتریک در مریلند پیگیری کرد. این تلاش ها به جایی رسید که روش های تولید انبوه و کلاهک های جنگی ایجاد شد که می‌توانست حشرات ناقل بیماری ها انتقال دهد و همین طور چند آزمایش فروریختن هوایی چنین حشراتی به انجام رسید. مقامات کره شمالی و چین ایالات متحده را به استفاده از حشرات برای گسترش بیماری در جنگ دو کره متهم کرده اند، اما هیچ گاه شواهدی برای تایید چنین ادعاهایی وجود نداشته است.

 

به کنترل درآوردن گروه های انبوه مورچه ها

استفاده از حشرات واقعی در تاریخچه جنگ ها بیان گر ابزاری سری در دست انسان ها است. اما بخشی از هیجان تماشا کردن فیلم «مرد مورچه ای» از این مسئله نشات می گیرد که این ابرقهرمان به تنهایی کار نمی کند. او از کمک انبوه مورچه های کاملا فرمانبردار که به چند گونه مختلف تعلق دارند نیز به عنوان همکاران خود بهره می گیرد. فیلم این قدرت مرد مورچه ای را بدین صورت توضیح می دهد که او ابزاری را در گوش خود قرار می دهد که به او این امکان را می دهد به نحوی با بهره گیری از امواج الکترومغناطیس با مورچه ها ارتباط برقرار کند. قبل تر، کتاب های کومیک کلاهی را برای مرد مورچه ای توصیف می کردند که به او امکان می داد از به صورت تله پاتی با بهره گیری از امواج الکتریکی یا تله پاتیک با مورچه ها ارتباط برقرار کند.


بنا به گفته لاکوود، شواهدی وجود دارد که میدان ها الکترومغناطیسی بر جهت یابی برخی حشرات کوچ کننده مثل پروانه های مونارک اثر می گذارد. اما مورچه ها در درجه اول برای ارتباط با یکدیگر به مواد شیمیایی متکی هستند که با عنوان فرمون ها شناخته می شوند و با استفاده از مواد شیمیایی برای یکدیگر ردی به جا می گذارند تا مسیرها را دنبال کنند. مورچه ها همچنین می توانند از صوت و لامسه برای ارتباط با یکدیگر استفاده کنند. اما لاکوود به خوبی درک می کند که چرا پدیدآورندگان مرد مورچه ای در دهه 60 از ایده ارتباط تله پاتی برای آن استفاده کرده اند.


لاکوود در این مورد می گوید «تا پیش از آن که مردم متوجه شوند فرمون ها و مواد شیمیایی چگونه نقش خود را در ارتباطات ایفا می کنند، به نظر می رسید استفاده از ارتباط تله پاتی در مورد مورچه های کاملا ممکن باشد.»


محققان انسانی در سال های اخیر آموخته اند که چگونه حشرات را به شکل مستقیم تری با ایجاد سایبورگ های حشره ای کنترل کنند. در سال 2006، بنیاد طرح های پژوهشی پیشرفته (دی.آ.آر.پی.آ) درخواستی را برای ایجاد حشرات هیبریدی مطرح کردند که از طریق «کنترل کننده های الکترونیکی از راه دور» یا جی.پی.اس قابل کنترل باشد. این امر به پدید آمدن طرح «سوسک سایبورگی» توسط آزمایشگاه یک دانشگاه دولتی در کارولینای شمالی در سال 2012 انجامید. امسال نیز پژوهشگران از دانشگاه بکرلی کالیفرنیا و دانشگاه تکنولوژی نانیانگ سنگاپور نشان دادند که چگونه می توانند از را دور یک سوسک پرنده سایبورگی را از طریق تحریک ماهیچه های پروازی آن کنترل کنند.


اگر چنین پژوهش هایی ادامه یابد، حشرات سایبورگی ممکن است بتوانند میدان های نبرد آینده نقش خود را ایفا کنند. اما لاکوود مهم ترین موهبت حشرات را در استفاده از آن ها طراحی مدل های تقلیدی زیستی برای ساخت روبات های کوچکی می داند که قادر به خزیدن، شنا کردن و پرواز کردن هستند.


لاکوود می گوید: «یکی از ارزش های اولیه حشرات تنوع بسیار زیاد آن ها به لحاظ اندازه و نوع حرکت است. روبات های بسیار کوچک احتمالا قادر خواهند بود نوید بخش ترین مسیر را برای آینده تحقیقات نسبت به حشرات سایبورگی ارائه کنند.»

 

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام