آنجا که عشق بزرگی وجود دارد، داستان دختری که 42 سال در کما بود

در
آنجا که عشق بزرگی وجود دارد
به مناسبت روز مادر و عشق بی قید و شرط مادر
ادوارد اوبار آمریکایی است که به دلیل گذراندن بیشتر زمان زندگی خود در کما مشهور شد.
ادوارد در سال 1953 در ایالات متحده ، در شهر جانستاون به دنیا آمد. به عنوان یک نوجوان ، ادوارد تصمیم گرفت که پزشک شود ، زیرا خودش دیابت داشت و می خواست به افراد دیگر که مشکلات سلامتی دارند کمک کند.درباره کودکی او اطلاعات کمی وجود دارد ، اما با اطمینان می توان گفت که در سن 16 سالگی ، ادوارد دچار ذات الریه شد. این بیماری به سرعت در حال پیشرفت بود ، وضعیت دختر فقط هر روز بدتر می شد. در پایان ، ادوارد در شرایط جدی در بیمارستان بستری بود. پزشکان همه کارهایی را که می توانستند انجام دادند ، اما در 3 ژانویه 1970، انسولینی که برای دیابت مصرف می کرد به سیستم گردش خون نرسید. در نتیجه ، ادوارد در یک کمای دیابتی فرو رفت.
 
قبل از آن ، او موفق شد از مادرش كاترین بخواهد كه هرگز او را ترك نكند. کاترین اوبار به دخترش قول داد که هرگز فرقی نمی کند چه اتفاقی افتاده است. مادر قول داد که همیشه با دخترش خواهد بود: او را تغذیه می کرد ، مراقب او بود ، هر دو ساعت یکبار او را می چرخاند تا زخم بستر نگیرد. او همچنین با ادوارد صحبت میکرد ، با صدای بلند برای او میخواند و موسیقی برای او می گذاشت. پدر ادوارد ، جو اوبار ، همچنین کار خود را ترک کرد تا از دختر بیمار خود مراقبت کند.
آنجا که عشق بزرگی وجود دارد
روز به روز ، والدین ادوارد فقط یک چیز را در سر می پرورانند: تا دختر محبوب آنها سرانجام از حالت کما بیرون بیاید. اما روزها ، هفته ها ، ماهها ، سالها گذشت. وقتی مشخص شد که ادوارد عملاً امیدی به بیرون آمدن از کما ندارد و برای حفظ زندگی وی باید صورتحسابهای هنگفتی پرداخت شود ، جو شروع به کار در سه شغل کرد. اما در سال 1976 در سن 50 سالگی درگذشت. تا سال 2007 بدهی های خانوادگی بالغ بر 200000 دلار بود. کاترین در سال 2008 و در سن 81 سالگی درگذشت. او وعده خود را حفظ كرد و تا آخرین روز مراقب ادوارد بود. پس از مرگ مادر ، خواهر ادوارد ، کالین ، همچنان به مراقبت از بیمار ادامه داد.
آنجا که عشق بزرگی وجود دارد
به مناسبت روز مادر و عشق بی قید و شرط مادر
پزشکان دائماً پیشنهاد می کردند که دستگاه ها را خاموش کنند ، این ادوارد کمک می کند. آنها می گفتند که زمان خیلی زیادی گذشته است. اما کاترین نتوانست این کار را انجام دهد - او گفت که به کودک خود خیانت نمی کند ، زیرا قول داده است که با او باشد. او تا زمان مرگش در سال 2008 به مراقبت از دخترش ادامه داد.
 
ادوارد اوبار در 21 نوامبر 2012 در خانه اش در باغ میامی در سن 59 سالگی درگذشت.کالین خبر درگذشت ادوارد را اعلام کرد.  او 42 سال را در کما گذراند.
 
در طول سالهایی که او در کما گذراند ، هزاران نفر از سراسر جهان با الهام از استقامت کاترین اوبر و عشق او به دخترش ، به خانه خانواده اوبار رفتند. به نظر می رسید مانند یک قدیس ، حتی شایعات شفابخشی وجود داشت که ادوارد را لمس کنند. کاترین نامه هایی به پاپ جان پل نوشت. روی دیوار اتاق ادوارد ، او نقل قول پاپ را به پاسخ خود پیوست کرده بود: "آنجا که عشق بزرگی وجود دارد ، معجزات بزرگی رخ می دهد."خانواده تا آخرین لحظه به یک معجزه اعتقاد داشتند - بیش از 40 سال.
آنجا که عشق بزرگی وجود دارد
کتابی در مورد این عشق بی حد و حصر مادر (کاترین) به دخترش نوشته شد و هزاران نفر از اقصی نقاط جهان از خانه وی دیدن کردند. خود ادوارد به عنوان دختری که 42 سال در کمای دیابتی دراز کشیده بود ، در تاریخ پزشکی رکورد است.داستان ادوارد اوبار بی نظیر است. تا به امروز ، او در بین بیمارانی که در حالت کما بوده اند ، رکورد دار است. در حالی که 42 سال در حالت کما بود ، ادوارد بزرگ و حتی پیر شد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی واقعی به همراه می‌آورد

در

چه چیزی شما را خوشحال می‌کند؟ طبق تحقیقات به عمل آمده توسط DoubleTree از 2000 نفر بزرگسال، از قرار معلوم، چیزهای کوچکی در زندگی وجود دارند که موجب شادی ما می‌شوند.
ممکن است برایتان عجیب باشد که بدانید انسان‌ها معمولاً خوش‌بین هستند چرا که بیش از نصف بزرگسالان گفته‌اند آنها طرز تلقی «نیمه پر لیوان» را از زندگی دارند و 56% خودشان را مشخصاً خوشبخت دانسته‌اند.
بیش از یک‌چهارم از آنها گفتند که چیزهای کوچک معدودی وجود دارند که بتوانند آنها را مشعوف کنند، و تحقیق نشان داد که شگفتی‌های کوچک، بزرگترین شادی‌ها را برایمان به همراه می‌آورد؛ و 82% گفتند که بهترین چیزها در زندگی، بطور غیرمترقبه اتفاق می‌افتد.

40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی واقعی به همراه می‌آورد

دکتر گلن ویلیامز استاد روان‌شناسی دانشگاه ناتینگهام تِرِنت گفته است: «یک اکسیر مؤثر برای رسیدن به خوشبختی، لزوماً از طریق تجربه کردن رویدادهایی نیست که ما ممکن است برای آنها برنامه‌ریزی کرده باشیم؛ رویدادهایی همچون: ازدواج کردن، تغییر منزل مسکونی، گرفتن آن همه ترفیعات، یا حتی استفاده از تعطیلات»
خوشی‌های زندگی هر چند کوچک و غالباً غیرمترقبه هستند، می‌توانند لبخند را به روی لبانمان بنشانند و به ما در راه ساختن یک زندگی شادتر و پرمعناتر برای خودمان و دیگران، کمک کنند.(سیارک)
40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی حقیقی و احساس خوشبختی به همراه می‌آورند، در زیر آمده است:
1- پیدا کردن پول در جیب‌تان، موقعی که از وجود آن خبر ندارید
2- پرسیدن حال شما توسط چند نفر که به سلامتی شما اهمیت می‌دهند
3- رفتن به رختخواب در مواقعی که ملحفه‌ها تمیز هستند
4- یک حمام یا دوش خیلی طولانی، در مواقعی که وقت کافی دارید.
5- لبخند زدن به یک کودک
6- دریافت یک پیام 10 دقیقه‌ای از طرف شریک زندگی یا دوست
7- در آغوش گرفتن و بغل کردن کسی، قبل از بلند شدن از خواب و شروع کار روزانه
8- از خواب بلند شدن و دیدن یک روز آفتابی و زیبا
9- داشتن یک مکالمه تلفنی طولانی با کسی که برایش اهمیت قائل هستی و مدتی است که با او صحبت نکرده‌ای
10- مشاهده بارش باران در هنگامی که مجبور نیستی به جایی بروی و روی کاناپه به حالت چمباتمه نشسته ای
11- مشاهده کودکان در حال بازی یا خنده با همدیگر، که شما را به یاد شادی‌های دنیا می‌اندازد
12- گذراندن قسمتی از وقت خود با حیوانات خانگی یا حیوانات به طور کلی.
13- یک غریبه به شما یک لبخند صمیمانه بزند
14- یک کش دادن خوب و طولانی به بدن، در موقعی که اول صبح از خواب بیدار می‌شوی تا به بدن خود حرکت بدهی
15- خندیدن بلند به یک خاطره خنده‌دار
16- یک ابراز احساس محبت‌آمیز از کسی در زندگی خودتان، مثلاً به سادگی کمک کردن کودکتان به شما برای پختن شام
17- یک بوی خوشایند شما، از بوی نان تازه گرفته تا بوی چمن تازه زده شده
18- یک بغل کردن معنی‌دار و طولانی از کسی که برایش اهمیت قائل هستی
19- پوشیدن لباس‌ها، پس از آن که روی رادیاتور شوفاژ گرم شده باشند
20- چند لحظه خلوت کردن با خود، وقتی که همه چیز شلوغ و پلوغ شده باشد
21- تماشای غروب یا طلوع آفتاب
22- بوی محیط خارج از خانه، پس از متوقف شدن باران
23- گوش دادن به هنرمند یا آلبوم مورد علاقه خودتان
24- دریافت کردن یک ایمیل یا یک نامه از یک دوست
25- شانس انجام یک کار خلاقانه، از رنگ‌آمیزی یک مجموعه کشوی قدیمی گرفته تا خط خطی کردن یک تصویر
26- گرفتن دست کسی که به او عشق می‌ورزید
27- خوردن صبحانه‌‌تان در رختخواب
28- بازی کردن یک بازی که شما در بچگی‌هایتان دوست داشتید
29- خوردن غذای سالم وخوشمزه که باعث شود احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید
30- نیم ساعت چرت زدن اضافه در رختخواب
31- اختصاص کمی وقت به خودتان برای خواندن کتابی که دوست دارید
32- خریدن نوشیدنی یا اسنک مورد علاقه‌تان و مزه‌مزه کردن آن
33- دریافت گل از کسی که شما برایش اهمیت دارید
34- خوردن ناهار در بیرون و در آفتاب
35- آزمایش کردن یک دستورالعمل جدید آشپزی و ابداع یک غذای خوشمزه
36- اعلام حمایت از شما به وسیله دوستان یا خانواده‌تان
37- گوش دادن به یک آهنگ مورد علاقه که سالهاست نشنیده‌اید
38- اختصاص وقت برای کمک کردن به برخی افراد در خصوص مسائل‌شان
39- گذراندن اوقات در خانه‌تان، وقتی که آراسته و تمیز باشد
40- کسب یک پیروزی کوچک، از قبیل تعمیر ماشین لباس‌شویی یا تعویض یک لامپ

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اعترافات مادرهای تنبل

در

برای خندیدن و احساس تنهایی نکردن آماده شوید. شما تنها مادری نیستید که چیزی را بخاطر اینکه پاک کردن آن خیلی سخت بوده دور انداخته باشید یا به کودکان اجازه داده اید که خودشان بخوابند. هر مادری می داند که برخی چیزها مهم هستند و برخی چیزها نه اما زمانی که وقت کافی برای همه ی کارها نیست، مواردی از دست شما درخواهد رفت.
تعدادی ازدوستان این اعترافات مادران تنبل خود را به اشتراک گذاشته اند. به جای پست  های دیگری که باعث می شود  شما از اینکه بهترین خانه و خانواده را ندارید، احساس گناه کنید، این پست باعث خنده شما خواهد شد. نگران آن جوراب ها که با هم منطبق نیستند نباشید. بگذارید کودکانتان برای لباسهای تمیزخود جستجو کنند . مانند جستجوی یک گنج است! 
این پست  ادای احترام ما به تمام مادرانی است که بیرون از اینجا عالی و فوق العاده هستند. چه کسی این موضوع مربوط به پدر و مادر زیر را دارد... حتی اگر به این معنی باشد که شما دوباره بجای خالی کردن ماشین ظرف شویی آن را روشن کنید. زندگی پر از این لحظات  است... و پس از این آن لحظات دیگر وجود دارند.
شما تنها نیستید! اعترافات خود را درقسمت نظر خواهی با مادران دیگر به اشتراک بگذارید. (سیارک

 اعتراف مادرهای تنبل

1. "وسیله نگهداری غذا را دور انداختم زیرا نمی خواستم که بوی غذای مانده هفته پیش را استشمام کنم" کریستین


2. "من جوراب ها را دور انداختم زیرا تعدادشان برای مطابقت با هم خیلی زیاد بود و تعدادی جدید خریدم" لورا


3. " پسرم روی پشت من خرابکاری کرد. من یک لباس تمیز، و یک حوله را دور انداختم و به تخت برگشتم" رجینا


4. "ظروف کثیف و تمیز را با هم در ماشین ظرف شویی گذاشتم و آن را دوباره روشن کردم زیرا نمیخواستم ماشین ظرف شویی را خالی کنم."  رائه


5. " بیسکوییت دندانی خیس کودک نوپایم را که به من داد خوردم زیرا نمیخواستم تا سطل آشغال بروم" بریجت


6. " من یک قاشق مخلوط کن و یک ظرف پلاستیکی را امشب دور انداختم زیرا نمی خواستم آن ها را بشویم" جس


7. " بجای برداشتن یک آشغال از روی زمین، من از روی آن رد شدم تا با جارو آن را تمیز کنم." جنیفر


8. " مریض بودم و سعی داشتم از دوقلوهایم مراقبت کنم ، فنجان های نوزاد و یک جعبه غلات صبحانه در کف اتاق نشیمن برای صبحانه گذاشتم تا بتوانم روی مبل دراز بکشم و تماشا کنم. آنها حدود دو سالشان بود."   انجی


9. " ظروف کثیف را داخل جعبه در گاراژ گذاشتم زیرا نمی خواستم آنها را قبل از اینکه مهمانانمان برسند بشویم" جکی (سیارک


10. " به کودک نوپای خود اجازه دادم که برای صبحانه چیپس و کلوچه بخورد زیرا من در حال حاضر باردار هستم و واقعا آن روز صبح خودم چیپس و کلوچه هوس کرده بودم. " ال


11. "ما برای یک هفته کامل با بسته های فویل غذا پختیم و غذا را در مهمانی کریسمس در بشقاب های کاغذی خوردیم" لورین


12. " بجای بالا رفتن از پله ها برای چک کردن اتاق پسرم، به او گفتم که یک عکس بگیرد" ورونیکا


13. "من چند جفت لباس زیر دختر دیوانه ی محصلم را که کثیف کرده بود را دور انداختم"  ملیسا


14. " من به پسر بزرگم گفتم که برای خودش و برادرش برای شام پاپ کورن درست کند، آنها خیلی خوشحال بودند" لورن


15. " به کودک بزرگم در وان غذا دادم. "  کیسی


16. "به نوجوانانم در خانه همیشه پیامک میفرستم. من به این بعنوان چاره ی قرن 21 ام می اندیشم نسبت به کسانی که از دهه 70 در اتاق ها آیفون می گذاشتند!" لین


17. " کودکان من ""آب دهان خود را پرتاب می کردند". آنها همیشه این کار را می کردند. من خیلی از تمیز کردن آن همه کثیفی خسته شده بودم، به سگم آموزش داده بودم تا آب دهان ها را لیس بزند."  آلیسا (سیارک


18. "  بعد از اینکه شیر سینه ام روی بالشت چکه میکرد و یا خیس می شد برای ادامه خواب برمیگرداندم."  ملیسا


19. " من تمام قاشق ها و چنگال هایم را دور ریختم و یکسری جدید خریدم زیرا احساس خوبی از شستن آنها پس از مهمانی تولد پسرانم نداشتم." جولیسا


20. " به اندازه کافی ماشین ظرف شویی را برای اینکه بشقاب های کثیف در آن جا شوند خالی نکردم و دوباره آن را روشن کردم." سیندی
21. " یک چیز مهم در فهرست  خریدم برای من فست فود خوردن در مسیبر خانه از فروشگاه مواد غذایی است."  جو
22. " همسرم یک بار نتوانست یک جفت جوراب تمیز برای دخترم پیدا کند پس یک جفت لباس تنگ کثیف قرمز و بنفش را تکه تکه کرد و او را در آنها به مدرسه فرستاد" لورا


23. " من یک جفت قنداق پوشکی بچه را دور انداختم زیرا نمی خواستم آنها را تمیز کنم." نادیا


24. " من یک صندلی لباسشویی دارم. اگر کودکان من نتوانند آنچه را که می خواهند را در کشو پیدا کنند، روی صندلی را نگاه می کنند." مند (سیارک

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

مترجم  itrans.ir  

نظرات

در ادامه بخوانید...

نام دختر، نام پسر که در کشورهای مختلف دنیا ممنوع است

در
نام دختر، نام پسر که در کشورهای مختلف دنیا ممنوع است
اغلب والدین می خواهند دختر یا پسر تازه متولد شده ی خود را با نام هایی نادر و منحصر به فرد نامگذاری کنند، اما همیشه موفق نمی شوند. بسیاری از دولت ها در تلاش هستند تا شهروندان تازه متولد شده ی خود را از شرایط شرم آور در آینده محافظت کنند و حتی فهرستی برای نام دختر، نام پسر ممنوع ایجاد کنند، که در هر کشور معیارهای انتخاب مختلف است.
 
در بسیاری از کشورها، قوانین مربوط به نام دختر یا نام پسر بر اساس یک اصل ساده است: نام باید مانند فحش ، لعنت و یا کلمه توهین آمیز نباشد و نباید باعث ایجاد مشکل و شرمساری برای کودک در زندگی شود. با این حال، در برخی از ایالت ها، ممنوعیت می تواند به نام عادت های عادی در صورتی که سنت های فرهنگی را نقض کنند، گسترش یابد.
آماده تعجب باشید با قوانین غیر معمول و گزینه های واقعا عجیب و غریب .
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در فرانسه

تا  سال 1993 ، انتخاب نام برای کودکان توسط یک قانون توسط ناپلئون بناپارت کنترل می شد. او تعیین کرد که کدام نامها قابل قبول است. امروزه کارمندانی که گواهی نامه تولد را صادر می کنند، مجبور به گزارش دادن به دادگاه های محلی درباره نام دختر، نام پسری می شوند که امکان دارد منجر به سوء استفاده از کودک شود. در این مورد، دادگاه ممکن است نام را ممنوع کند.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: Nutella، Strawberry، Mini Cooper، Prince William.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در عربستان سعودی

کشور عربستان نام خارجی را ممنوع کرده است ، و همچنین نام دختر، نام پسری که می توانند ناسزا، کفرآمیز و سنت های اجتماعی و مذهبی را نقض کنند.
 
نام دختر، نام پسر ممنوع: لیندا، فرشته، مایا، ملکه، آلیس، بن، پیامبر.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در ایسلند

والدین می توانند نام را از یک لیست تایید شده انتخاب کنند که در آن تقریبا 1800 گزینه برای هر جنسیت وجود دارد (استثنا اگر هر دو والدین خارجی هستند). اگر نام در لیست نیست، کمیته ویژه باید ابتدا آن را تایید کند. این نام نباید با قوانین گرامر و املائی ایسلندی مناقشه ایجاد کند. به عنوان مثال، اگر نام شامل حروف Q یا W باشد، ممنوع است، زیرا این حروف در الفبای ایسلندی نیستند.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: هریت، دانکن، زو، انریکه، لودویگ.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در پرتغال

در این کشور، اسامی باید به طور سنتی پرتغالی باشند، به صراحت طبقه را مشخص کنند و نباید مانند نام مستعار باشند. برای اینکه پدر و مادر آسان تر نامگذاری فرزند خود را انجام دهند، لیست خاصی از نام دختر، نام پسر مجاز دارند.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: ریحانا، نیروانا، وایکینگ، ساینارا، جیمی.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در آلمان

در آلمان،  ابتدا باید اداره محلی ثبت نام شهروندان را تصویب کند. همچنين ممكن است هر كدام از نام دختر، نام پسری كه ممكن است بر سلامتی كودكان تأثير بگذارد را قبول نکنند. علاوه بر این، نام باید جنس را شناسایی کند و اگر شما خنثی از نظر جنسی را انتخاب می کنید، باید یک نام میانی را که مطابق این الزام است را انتخاب کنید. شما نمیتوانید اسامی محصولات و اقلام و نام خانوادگی را به عنوان اسم مورد استفاده قرار دهید.
 
نام دختر، نام پسر ممنوع: آدولف هیتلر، اسامه بن لادن، ووداستاک، گرامافون.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در دانمارک

نام را می توان از لیست تایید شده انتخاب کرد که در آن 18،000 زن و 15،000 مرد وجود دارد. اگر می خواهید فرزندتان را به طور متفاوت نامگذاری کنید، ابتدا باید اجازه داشته باشید. نام باید جنسیت را شناسایی کند و با املای کشور مطابقت داشته باشد.
 
نام دختر، نام پسر ممنوع: میمون، پلوتو، کاملله ، اشلی ، یعقوب.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در مالزی

فهرست نام دختر، نام پسر ممنوع شامل عناوین، شماره ها، رنگ ها، سبزیجات، میوه ها، تجهیزات، عبارات بدوی. اگر پدر و مادر هنوز بخواهند این نام را به فرزند بدهند، می توانند درخواست جداگانه ارائه دهند.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: Madman، Smelly Head، Hunchback، 007، هیتلر.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در سوئد

نامهای "واضح و نامناسب" را که ممکن است باعث ناراحتی حامل آن شود ممنوع است.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: الویس، الله اکبر
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در سوئیس

در سوئیس، مانند آلمان، این نام باید توسط بخش ثبت نام شهروندان تایید شود . مجاز به استفاده از نام خانوادگی، نام خدایان کتاب مقدس، اسامی برندها، گزینه های تهاجمی، خنده دار و مکان های جغرافیایی به عنوان نام کاربری قابل قبول نیست. شما نمیتوانید برای پسران نام دختران را بگذارید و بالعکس. 
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: کاین، یهودا، بروکلین، شانل، مرسدس، پاریس.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در بریتانیا

در انگلستان هیچ قانونی وجود ندارد که نام را کنترل کند، اما نمیتوان در نامگذاری از عبارات ناخوشایند، اعداد، عناوین غیر قابل تلفظ استفاده کرد.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع برای مهاجران جدید

نام دختر، نام پسری که ممکن است نه تنها به فرد که به افراد بیشتری آسیب برساند و به عناوین یا عناوینی شبیه باشند ممنوع است . بنابراین، برای مثال، نام عدالت ممنوع است : کلمه نه تنها به معنای "عدالت" است، بلکه همچنین به عنوان درخواست تجدید نظر به قضات عمل می کند.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: "."، فت، لوسیفر، عیسی مسیح، هاوایی Talula Dances Hulu، Constable، Saint ، Maximus، 4real، Mafia No Fear.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در چين

در چین محدودیت ها مربوط به زبان است 70،000 تا 80،000 حرف در چینی ! بر این اساس، نام انتخاب شده را باید بتوان به یک فرم کامپیوتری وارد کرد.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در مکزیک

در مکزیک ، نامهایی که معنای معرفتی دارند ممنوع است ، معنی ندارند یا می توانند به قلدری منجر شوند. شما همچنین نمی توانید نام دختر، نام پسر شخصیت های غیر موجود را به فرزندان بدهید.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: هرمیون، برگر کینگ، روبوکاپ، لیدی دی، شورت، اسفناج، توییتر، Pocahontas، کریسمس، پست الکترونیکی.
 
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در مراکش 

در مراکش، یک کودک را ممکن است تحت نامی خارجی که والدین برای او انتخاب کرده اند ثبت نام نکنند.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در روسیه

از  سال 2017 در روسیه شماره تلفن، علامت های حرف، عددی، نمادها و شخصیت های غیر حرفی، کلمات سوگند، رتبه ها، موقعیت ها، عناوین، شماره تلفن ها، تلفن های همراه ممنوع شده است.
 

نام دختر، نام پسر ممنوع در استرالیا 

در استرالیا لیستی از نام دختر، نام پسر ممنوعه وجود دارد که عمدتا شامل عناوین هستند. علاوه بر این، شما نمی توانید از فحش، کلمات بیش از حد طولانی، و همچنین کسانی که شامل شخصیت هایی هستند که در الفبای انگلیسی نیستند استفاده کنید. علامت های دیاکریتیک، براکت ها و زاویه ها نیز ممنوع است.
 
نام دختر، نام پسر ممنوعه: #ROFL، LOL، IMAC، عیسی مسیح، ماری جوانا، استرالیا، شیطان، خواهر، خدا.
چه نامی بیشتر از همه عجیب و غریب بود؟ در بخش نظرات با کاربران به اشتراک بگذارید.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

آزمایش های دیوانه وار روی نوزادان

در
اولین عکس از نوزاد در رحم ، 1965
اولین عکس از نوزاد در رحم ، 1965 
 
مبنای جهان بر عشق است. و بدون عشق ، هر موجود زنده به سرعت هلاک می شود. و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. این متأسفانه با روشی بسیار غیر انسانی اثبات شد. علاوه بر این ، چنین آزمایش هایی در تاریخ بیش از یک بار اتفاق افتاده است.
 
اولین آزمایش به دستور امپراتور مقدس روم انجام شد فردریک دوم که به خاطر عشق به علم و تقوی مشهور بود. در زمان سلطنت وی ، او سه بار از كلیسا بیرون رانده شد ، اما این در حال حاضر به این موضوع نیست. بنابراین ، این امپراتور ، تصمیم گرفت به طریقی بیاموزد که نخستین قوم آدم و حوا با چه زبانی صحبت می کردند.(فریدریش به شش زبان سخن می‌راند: لاتین، سیسیلی، آلمانی، فرانسوی، یونانی و زبان عربی) برای انجام این کار ، او آزمایش خود را انجام داد - منحرف ترین و بی رحمانه ترین آزمایش علمی که تاکنون با آن روبرو شده ایم.
 
وی تصمیم گرفت بهترین راه برای درک این مسئله استفاده از نوزادان به عنوان موش آزمایشگاهی است. برای اینکه دریابید که کودکان "به طور طبیعی" با چه زبانی صحبت می کنند ، اگر هرگز نطق انسانی را نشنیده اند و این تجربه دیوانه وار توسط او آغاز شد.
بنابراین ، پادشاه فردریک دستور داد نوزادان تازه متولد شده را بلافاصله از مادرانشان  پس از تولدجدا کنند. نیازهای اساسی بچه ها توسط نگهبانانی برآورده می شد. اما هیچ صحبتی در نزدیکی کودکان نمی شد. اما پس از آن ، یک نگهبان غیرعادی و کنجکاو ، تصمیم به توسعه آزمایش داد. پرستار بچه ها را حتی از لمس کردن بچه ها ممنوع کرد.
 
افسوس ، آزمایش فردریک باعث شد او را به درک زبان آدم و حوا نزدیک نکند. همانطور که احتمالاً قبلاً حدس زده اید ، بچه ها به هیچ وجه صحبت نمی کردند - زیرا همه آنها مردند.
می توان گفت که تماس جسمی و دلبستگی برای کودکان به اندازه تغذیه و سرپناه بسیار مهم است.

آزمایش روی نوزادان در 800 سال بعد

خوب ، در سال 1944 ، آزمایش مشابهی در ایالات متحده انجام شد. چهل نوزادان توسط "دانشمندان" جدا شدند تا ببینند که آیا آنها می توانند بدون دلبستگی زنده بمانند. ظاهراً این بچه ها از 800 سال دانش انباشته انسانی که بین این دو آزمایش احمقانه گذشته بود ، چیزی یاد نگرفته بودند.
 
بیست نوزاد در یک مرکز آزمایشگاهی نگهداری شدند و معلمانی داشتند که فقط هنگام تعویض پوشک ، تغذیه یا حمام کردن با آنها تعامل داشتند. به سرپرستان گفته می شد که هرگز با کودکان یا نزدیکانشان صحبت نکنند. همچنین به آنها دستور داده شد که به کودکان نگاه نکنند و بیشتر از آنچه لازم است برای مراقبت از نوزادان ، به آنها دست نزنند.
 
بعد از گذشت حدود 4 ماه ، بیش از نیمی از کودکان درگذشتند. دو نوزاد دیگر حتی پس از نجات که و عشق و مراقبت مداوم داشتند، جان خود را از دست دادند . قبل از مرگ ، کودکان از تلاش برای جذب نگهبان خود دست برداشتند. آنها حتی گریه نمی کردند. آنها همچنین حرکت خود را متوقف کردند و حالت چهره را تغییر ندادند ، هیچ احساسی از خود نشان ندادند. نیازی به گفتن نیست ، آنها خیلی زود مردند.

بچه ها وقتی مراقبت می شوند خوشحال می شوند 

برای بیست کودک گروه دوم نیز تمام نیازهای اساسی آنها فراهم شد ، اما آنها از جانب کسانی که مراقب آنها بودند عشق و محبتی دریافت نکردند. هیچکدام از این کودکان زنده نماندند.
 
همه کودکان از نظر جسمی سالم بودند، حتی آنها که فوت کردند. چنین تصوری ایجاد می شود که کودکان مطرود شده به راحتی نمی خواهند در دنیایی بدون عشق زندگی کنند - بنابراین آنها تسلیم مرگ شدند.
عشق = زندگی. و برای اثبات آن نیازی به مرگ فرزندان ناتوان نیست

نظرات

در ادامه بخوانید...

31 نقل و قول الهام بخش برای اینکه زندگی را بخاطر معنایش زندگی کنید نه بخاطر پول

در

آیا پول همه آن چیزی است که شما لازم دارید تا خوشحال باشید؟ این نسل جدید که به نسل Y معروف است فکر می کند که نه. این نوجوانان و جوانان به یک تعادل بین زندگی و کار بعلاوه شغل انعطاف پذیر بیشتر اهمیت می-دهند تا کیسه های پول. بر اساس نوشته گاردین آنها برای کار زندگی نمی کنند، بلکه برای زندگی کار می کنند.
این فقط مربوط به نسل Y نیست. خوشحالی از پول نمی اید، خوشحالی از درون شما نشات می گیرد.
کتابیجدید با عنوان 12 راز شاد زیستن منتشر شده است و نشان می دهد که چگونه به جنبه مثبت زندگیتان نگاه کنید. همانطور که این تحقیق را مطالعه می کنید، 31 نقل و قول جهت انگیزه بخشیدن به شما برای زندگی بخاطر معنا و نه بخاطر پول آورده شده است. شاید روزی برسد که شما ذهنیتتان را از دنبال پول دویدن تغییر دهید و بجای آن جسارت به دنیال رویاهایتان رفتن را بیابید.


1- "پولدارترین آدم  و در قبرستان بودن برای من اهمیتی ندارد، چیزی که مهم است این است که وقتی به رختخواب می رویم با خود بگوییم کار شگفت آور انجام داده ایم." استیو جابز
2- "زندگی درباره تاثیر گذاری است، نه پول سازی." کوین کروز
3- " تلاش به معنی موفقیت نیست، بلکه به معنی ارزش است". آلبرت اینیشتین
4- "هیچکس بخاطر دست و دلبازی فقیر نشده است". مایا آنجلو
5- "شادی فعلی خود را با پول در آوردن معامله نکنید به این امید که بعدا دوباره آن را بخرید. شما نمی توانید." ناشناس
6- "شما از آن کاری که می کنید مهمترید. عنوان نباید شما را محدود کند و کار نباید شما را تعریف کند."، ناشناس
7- "چیزهای زیادی چشم شما را می گیرد ولی دنبال چیزی بگردید که قلب شما را بدست آورد."، ضرب المثل هندی
8- " وقتیکه 5 سالم بود مادرم به من می گفت که خوشحالی کلید زندگی است. وقتی به مدرسه رفتم از من پرسیدند وقتی بزرگ شدی میخواهی چه بشوی و من گفتم خوشحال. آنها گفتند که تو معنای این تمرین را نفهمیدی و من گفتم شما معنای زندگی را نفهمیدید." جان لنون(سیارک)
9- " یک زن واقعی تحت تاثیر پول قرار نمی گیرد چرا که می داند عشق او قابل ارزشگذاری نیست." نامشخص
10- " یک مرد ثروتمند کسی است که فرزندانش او را در آغوش بگیرند درحالیکه دستش خالیست." نامشخص
11- " اگر می خواهید فرزندانتان خوب تربیت شوند، دو برابر زمان برایشان بگذارید و خرجشان را نصف کنید." ابیگل ون بورن
12- " شکر گذار امروز باشید، و فکر که چقدر ثرونمندید. خانواده شما با ارزش است، وقتتان طلاست و سلامتی سرمایه تان است." نامشخص
13- " جنگ اصلی بر سر مدال طلا نیست. یک کشمکش درونی است، یک جنگ نامرئی درون ما- اینجاست که محل نزاع است." جسی اون
14- "شما ممکن است که از کاری بازمشسته شوید، ولی هرگز از انجام کارهای معنی دار در زندگی بازمشسته نشوید." استیون کوی
15- "اجازه ندهید که جاه طلبی های بزرگتان در برابر کارهای کوچک اما با معنی ایستادگی کنند."
16- "امروزه آسان است که غرق دنیای ستاره ها و مادیات شوید و برای تایید خودتان جستجو کنیدف در حالیکه می دانیم که باید آن را در درون خود و با ارتباط سالم با سایر افراد بدست آورد." جوفری. اس. فلچر
17- "راههای دیگری بجز مصرف گرایی و افزایش تولید برای رضایت بخشیدن به خود، شادی، لذت، شکوه و معنا وجود دارد." زیگمونت باومن
18- " به اطرافتان نگاه کنید، شما می توانید اندکی از پولتان کم کنید و به معنای زندگیتان بیافزایید." سوزی اورمن
19- " زندگیهای ما تنها عبارات با معنی عقاید ما هستند، و اینکه به چه کسی اعتقاد داریم. و تنها سرمایه واقعی ما، برای هر کداممان در ایمانمان نهفته است." گوردون بی هینکلی
20- "غنی ترین و با معنا ترین داستانها در جاهای کوچک پیدا شده است: ساخته شده، نقل شده، جدا شده، گفته شده، بازگو شده بوسیله ظاهرا مردم بی اهمیت." لوئیس براون(سیارک)
21- " برای تلاش کردن برای اینکه خود را پولدار نشان دهید ورشکسته نشوید. در حد دستمزد خودتان خرج کنید" نامشخص
22- " هدف پول بیشتر نیست، هدف زندگی کردن با اصول خودتان است."
23- " خیلی از مردمی که پولی را که بدست نیاورده بودند را برای خریدن چیزهایی که دوست نداشتند و جلب نظر مردمی که دوست نداشتند خرج کردند." ویل راجرز
24- " به فرزندانتان یاد ندهید که ثروتمند شوند، به آنها بیاموزید که شاد باشند تا بجای قیمت یک چیز ارزشش را بدانند." نامشخص
25- "امروزه مردم قیمت هر چیزی را میدانند اما ارزش هیچ چیز را نمی دانند." اسکار وایلد
26- "هرگز قبل از اینکه پول داشته باشی آن را خرج نکن". توماس جفرسون
27- " مادی گرایی شما را شاد نمی کند. فقط شما را نا امید نگه می دارد تا اطمینان حاصل کند که شما خرید خواهید کرد." سباستین مونزانی
28- " پول یک عدد است و اعداد بینهایتند. اگر این پول باشد که انسان را خوشبخت می کند، جستجوس شما برای خوشیختی پایانی ندارد." روبرت نستا مارلی
29- " از پول خورد بترسید، یک سوراخ کوچک یک کشتی را غرق می کند." نامشخص
30- "هیچ مقدار از پول و موفقیت نمی تواند جایگزین وقتی شود که شما با خانوادتان می گذرانید." نامشخص
31- " بیست سال بعد شما از این که کارهایی را باید می کردید که الان نکردید نا امید خواهید شد. پس طناب کشتی را بیاندازید، از یک بندر مطمئن حرکت کنید، بادهای موافق را در بادبان بیاندازید. جستجو کنید، خیالپردازی کنید و کشف کنید." مارک توآین

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

13درگیری که هر مادری آن را برای خود نگاه می دارد

در

بسیاری از مردم در دنیا این شانس را داشته اند که یک مادر عاشق آنها را بزرگ کند، از جمله خود من، و ما به سرعت عادت کرده ایم که ببینیم مادر نقش خود را بصورت تحسین برانگیزی ایفا می کند. مادر ما طوری دنیای اطراف ما را شکل داده است که ما تصور می کنیم همه چیز در اطراف ما باید اینگونه باشد و هیچ فکری راجع به آن نمی-کنیم. وقتی که کل کار ما این باشد که بازی کنیم ، بدویم و به مدرسه برویم، کاری ندارد که تلاش کسانی را که برای حرکت دادن چرخ خانواده تلاش می کنند نادیده بگیریم.


شاید یکی از دلایل دیگر هم این باشد که مادرها از کاری که می کنند چیز بزرگی نمی سازند، اما انها واقعا کشمکشهای بزرگی دارند که برای خودشان نگه می دارند. در اینجا چیزهایی را از مادرم و همچنین همسرم تنها پس از تشکیل خانواده آموخته ام را آورده ام. (سیارک)


1- مادر مجبور است که روی خط نازک والد و دوست بودن حرکت کند
یک مادر هیچ چیزی را بیشتر از دیدن لبخند فرزندش ، خوش گذراندن با آنها و صحبت کردن راجع به همه چیز دوست ندارد. آنها می توانند بهترین دوستانتان در سراسر عمر باشند اما آنها می دانند که شما وقتی رشد کردید تنها به دوستان نزدیکتان در بعضی از چیزها اعتماد می کنید و تنها موقع مشکلات است که سرشان خراب می شوید.
اولین اولویت مادرتان این است که یک آدم خوب پرورش دهد، با ارزشها و عادتهای سالم و مهارتهایی که به شما کمک کند تا در زندگی موفق باشید. این مسئله نیازمند آن است که گاهی سر شما غر بزند و بر نظم و آموزشتان بیشتر بها دهد تا پشتیبانی از عادتهای بدتان.
2- مادر هزاران اشک در زمان عصبانیت، ناراحتی و خوشحالیتان ریخته است
از روزی که او فهمید شما را حامله است، مادر روی یک لبه تیغ احساسی راه رفته است. او در ابتدا هم گیج و هم هیجان زده بود، زمانیکه باردار بود تغییر حالتهای زیادی را پشت سر گذاشت و موقع دنیا آمدنتان درد جهنمی ای کشید. شبهای زیادی را ببیخوابی کشید وقتی که مریض بودید یا صدمه دیده بودید. آنها ممکن است گاهی به این چیزها اشاره کرده باشند اما شما حتی تصف آن را هم نمی دانید مگرآنکه خودتان مادر شوید و یا ببینید که شریک زندگیتان درگیر چه مصائبی می شود و این موقعی است که شما قدر آنها را خواهید دانست.
3- مادر موقع محافظت از شما از یک زن معمولی تبدیل به یک ابر قهرمان می شود
شما میبینید که مادرتان مثل تمام زنهای معمولی شروع کرده است، با کارهای معمولی خودشان و چشمان یک مامور سیای سابق! اما وقتی که فرزند اولشان متولد شد آنها تبدیل به یک ابر قهرمان می شود. آنها تمام اطرافشان را برای دیدن خطر اسکن می کنند، از یک غریبه تا یک دست انداز در راه، همه را چک می کنند تا ببینند که آیا تمام درها قفل است و مطمئن شوند که سایر کودکان در زمین بازی رفتار نامتناسبی ندارند. این چیزی نیست که انها برای ان آموزش دیده باشند یا در کتابها یا فیلمها نگاه کرده باشند، مغز انها به سمت چنین حالتی سوق داده شده است.
4- مادر می داند که شما بیشتر نصیحتها و غر زدنهای او را می شنوید و او با این مسئله مشکلی ندارد
مهم است که برخی از درسهای مهم زندگی را برای بچه هایتان بازگو کنید. تمام دانشی را که توسط تجربه کسب کرده باشید، همراه با نصیحتها و بر اساس حواس رایجی که هنوز بچه ها به آن نرسیده اند همیشه با آغوش باز مورد استقلال قرار نمی گیرند. بچه ها سر وصدا میکنند، ناله می کنند و فرآیند را معمولا مشکل می کنند، اما مادرها مانند سربازانی زیر تیربار نق زدن آنها هستند که تا درسشان کامل تفهیم نشده باشد کنار نمی کشند تا ما را به عادتهای مناسب خو دهند. آنها با بازی کردن نقش آدم بده مشکلی ندارند، تا زمانی که ما بزرگ شویم و به مردمانی محجوب بدل شویم.
5- مادر یک کارتون را بارها و بارها نگاه می کند تا زمانیکه آن را خط به خط حفظ کرده باشد
یکی از بزرگترین شادیهای یک کودک این است که یک کارتون را که از هر لحاظی که فکر می کنید کامل است کشف کند. این روزها برای کودکان آسان است که با انواع ویدئو و کارتونها و تلویزیون یا یوتیوب سرگرم باشند، که کل روز را تماشا کنند یا گوش دهند. آین برای سک زن بزرگشال بسیار سخت است که بارها و بارها به یک چیز گوش بدهد، اما مادرها با شوق و ذوق این بار را تحمل می کنند و با شادی همراه با دلبندشان آوازها را می خوانند.
6- مادر مجبور است که در پشت صحنه کارهای سختی انجام دهد تا از آسایش و ایمنی شما مطمئن شود
بیاد می آورید که چگونه یک اسباب بازی باحال می گرفتید یا لباس جدید، حتی اگر اوضاع مالی خوب نبود؟ دلیلش این بود که مادرتان یک سری تردستی انجام می داد تا بودجه خانواده را به تعادل برساند که اینکار معمولا شامل کم کردن هزینه ها از هر جایی که می شده بود. بنابراین همیشه پول کافی برای اینکه شما تغذیه و لباش خوبی داشته باشید محیا بود. مادرها همیشه دنبال تاکتیکهای جدید کاهش هزینه و معامله های خوب هستند و هرگز نمی گذارند که شما کار سختشان را در راستای بدست آوردن آسایش ممکنه بفهمید. (سیارک)
7- مادر تلاش می کند تا آخرین نیازهای کودکش را درک کند
با اعتماد به نفس بار آوردن شما برای مادرتان وظیفه ایست که با آغوش باز پذیرا شده اند، اما این به این معناست که او باید سخت کار انجام دهد تا خودش را با نسل جدید هماهنگ کند. وقتی که او با شما صحبت می کند او باید یک درک اضافه ای از شیوه صحبت و فرهنگ جوانان داشته باشد که هم آزار دهنده است و هم سخت و وقت گیر. کول بودن مادرها نیاز به صبر و حوصله و تحقیق دارد.
8- مادر تلاش می کند شما را از دشمنیهای قدیمی و رازهای خانواده دور نگه دارد
اگر شما یک بچگی باحال و آرامش بخش را گذرانده اید مطمئن باشید که دین بزرگی به مادرتان دارید. همه خانواده ها از این دعواها و داستانها دارند و همه شاید چند تا اسکلت داخل کمدشان باشد. این وظیفه مادرهاست که بعنوان حائل بین گردابه های درون خانواده و شما نقش ایفا کنند و همیشه برای شما لبخندی بر لب داشته باشند.
9- مادر معمولا وقتی که شما خرابکاری می کنید چشم پوشی می کند
با اینکه اکثرما تلاش می کنیم که به خود بقبولانیم بچه های خیلی خوبی بوده ایم، واقعیت این است که بچه ها می-توانند بسیار خرابکار باشند. زمان زیادی طول می کشد تا بچه به تشخیص سره از ناسره برسد و یا بگیرد که چطور رفتار کند، و مادران ما تمایل دارند تا بصورت غیر قابل باوری در برابر این خرابکاریها صبور باشند. ما می توانیم چیزها را بشکنیم، و راجع به آن دروغ بگوببم، هر چند که تابلو باشد که ما آنکار را انجام داده ایم. با این حال اگر مادرمان حس کند که ما واقعا حس بدی از اینکار داریم، از خشن صحبت کردن با ما طفره می رود.
10- مادر بیشتریت تلاش ممکن را برایحمایت از شما می کند
راههای بسیاری وجود دارد که مادرتان تلاش کند که روحیه تان را بالا ببرد. برای من بهترین را یک ناهار خوشمزه رنگارگ بود که در جعبه ای قرار داشت و آن جعبه پر از نوشته های بود که لبخند را بر لبانم می آورد. همسر من به دنبال نقل و قول های انگیزه بخش و استیکرهای بامزه است که بر کوله چشتی یا جلد دفترچه دخترم بچسباند. چیزهای اندکی مانند این و تمام صحبتهای انرژی بخش بر روی کوله پشتی می تواند انگیزه بخش باشد. اگرچه گاهی وقتها مادرها ممکن است سرکوب کننده باشند اما آنها همیشه در حال سنجش روحیه ما هستند تا ما را حمایت کنند و آنچیزی که ما نیاز داریم به ما بدهند.
11- مادر سخت کار می کند تا همه چیز تمیز و مناسب باشد
اکثر بچه ها تنها یک تی شرت بر می دارند، یک شلوار می پوشند و کفشهایشان را و به سمت زمین بازی می دوند. هر روز این چیزها تمیز و اتو کشیده و آماده برای شما هست. تا زمانی که شما بزرگ شدید هرگز از این شگفت زده نخواهید شد که چطور همه چیز اینقدر تمیز و نو و آماده است هر چقدر که شما آن را کثیف لک دار رو خراب کرده باشید. مادرها شما را برای خرید به فروشگاه می بند، لباسهایتان را اتو می کنند، یقه هایتان را مرتب می کنند و همیشه یادآوری می کنند که ژاکتتان را جا نگذارید.
12- مادر مشکلات خود را به کناری می گذارد و تعهد دارد که مشکلات کوچک شما رابشنود
مادرها مجبورند که سخت کار کنند، چه در خانه و چه در محل کار، تا مطمئن شوند که محیط مناسبی را برای فرزاندانشان فراهم می کنند. و در پایان روز، اگرچه ممکن است که نا امید و یا اعصاب ندار باشند، و یا از بحث کردن راجع به مسائل تکراری با شریکشان خسته باشند، آنها هنوز زمان لازم برای شنیدن مشکلات شما را دارند. هر چقدر مشکلات شما ناچیز و مسخره باشد در قیاس با دنیای واقعی، مادر تمام تلاش خود را برای کمک به شما انجام می دهد.
13- مادر بهانه گیریهای شما را تحمل می کند و تلاش می کند که مسیر صحیح را به شما نشان دهد
بسیاری از نصیحتهایی که ممکن است خوب به نظر آیند با مقاومت روبرو می شوند، و پیش از آنکه مشکلات جدی پیش بیایند زمانی برای تنظیم کردن وجود داشته است تا بچه به سوی بهانه گیری نرود. مادرها می دانند که کجا یک قانون اعمال کنند و کجا بگذراند که شما بنشینید و حسابی گریه کنید. این خوب است که بشود هر چند وقت یکبار گریه خوبی داشت و مادر شما این قضیه را می داند. مادر موقع این طوفانهای احساسی شما را به سمت درستی سوق می دهد.
مادرها این درگیری را دارند تا مطمئن شوند که فرزندشان زندگی مناسبی خواهد داشت. جدا از اینکه مطمئن شوند که آنها ایمن هستند، غذای کافی برای خوردن دارند، و لباس برای پوشیدن، مادرها 1001 چالش پیش روی بزرگ کردن صحیح فرزندشان دارند. این مهم است که قدر این تلاشها، دلسوزیها و فداکاریهای مادران را بدانیم و برای یکبار در عمرمان هم که شده، کارهای خوب برایشان انجام دهیم.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...