درونی سازی ارزش های اخلاقی

(سیارک)توسعه ی پایدار, مفهومی دولبه است که هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف دارد. این شکل از توسعه ما را وادار می کند فراتر از تفکر بخش بندی شده ی خود عمل کنیم و روابط درونی بین بوم شناسی, اقتصاد و جامعه را در نظر بگیریم. اما این امر مستلزم آن است که افرادی با سوابق, نگرش ها و دستورکارهای مختلف گرد هم آورده شوند. سوق دادن آنها به سمت درک یکدیگر کار آسانی نیست.
دنیس گوله  می نویسد که سه استدلال متمایز یا دیدگاه اصلی برای برهان در تصمیم گیری در خصوص توسعه با هم اشتراک پیدا می کنند. این استدلال ها, استدلال های فناوری, سیاسی و اخلاقی هستند:
مشکلات از جایی ناشی می شوند که هر استدلال به دو استدلال دیگر از روشی تقلیل گرایانه نزدیک می شود و به دنبال آن است که دید خود را از اهداف و روندها بر فرآیند تصمیم گیری اعمال کند. نتیجه از نظر فنی, تصمیماتی درست است که از نظر سیاسی غیرقابل انجام و یا از نظر اخلاقی غیرقابل پذیرش هستند یا در برخی موارد, انتخاب هایی هستند که از نظر اخلاقی مناسب و از نظر فنی نارسا یا از نظر سیاسی غیرممکن می باشند .

فرآیندی اجتماعی: چه چیزی موثر واقع می شود؟

توسعه ی پایدار, فرآیندی سیاسی و اجتماعی است. چالش نهایی, فنی یا علمی نیست, بلکه چالشی است که مستلزم تغییر رفتار انسان است. با این حال, همانطور که با مردمی در خطوط مقدم جنبش پایداری در سرتاسر دنیا صحبت می کنم, درمی یابم که این افراد, حسی از انزوا دارند. آنها به نحوی تمام نشدنی, نیاز شدید خود برای مدل ها یا داستان های موفقیت را ابراز می کنند. این افراد می خواهند از دیگرانی که در جای دیگری, با همان مشکلات گریبانگیر بوده اند, بیاموزند. چطور می توانند از انجام دادن همان اشتباهات اجتناب کنند؟ چه چیزی موثر واقع می شود؟
پانزده سال پس از آنکه استراتژی حفاظت از طبیعت جهانی, این مفهوم را به جامعه ی بین الملل معرفی کرد, نوشته های علمی حجیم و به سرعت رو به افزایشی در خصوص توسعه ی پایدار وجود دارد, اما به نحو غافلگیرکننده ای, مطالعات موردی, معدود هستند و یافتن آنها دشوار است. نوشته های علمی در خصوص پیشنهادات سیاست گذاری, تشریح پروژه ها و دستورالعمل های فنی, طولانی هستند اما در خصوص مرتبط سازی تجربه ی عملی با فرآیند اجتماعی, کوتاه و مختصر می باشند. مطالعات موردی که وجود دارند, به نحو گسترده ای پراکنده می باشند و اغلب در گزارش ها و مجلاتی وجود دارند که توزیع بسیار محدودی به آنها می رسد.
یک مسئله مشخص است: توسعه ی پایدار مستلزم رهبری و معماری نوینی برای سازمان دهی سیاسی و اجتماعی است – تغییری بنیادین که صرفا اطلاعات بیشتر و استراتژی ها و برنامه های تنظیم شده روی کاغذ نیست.

یک اصل اخلاقی: چطور آن را در تصمیم گیری وارد کرد؟

بالاتر از همه – همانطور که استفن ویدرمن (Stephen Viederman) با شیوایی بیان کرده است

توسعه ی پایدار, اصلی اخلاقی است. این مفهوم, خیلی با آنچه هست مرتبط نیست, بلکه در خصوص چیزی است که باید باشد. کار آن با انتخاب های ارزشی است.

تاکید بر اهمیت ارزش ها در انگیزه بخشیدن به افراد برای اهمیت به جهان پیرامون و نیاز به "اصول اخلاقی جهانی", برای افرادی که در این زمینه می نویسند و صحبت می کنند, به امری پیش پا افتاده تبدیل شده است. علاوه براین, نوشته های علمی در خصوص ابعاد اخلاقی توسعه ی پایدار, رو به افزایش هستند.

تغییر شکل نگرش های عمومی و درونی سازی ارزش های اخلاقی – از طریق مدارس, گروه های مذهبی و رسانه ها- در طولانی مدت, اهمیت خواهد داشت, اما می توانیم با نهادینه سازی فرآیند به حساب آوردن اخلاقیات, بسیار سریعتر به نتیجه برسیم.

به بیان دیگر, لازم است بیان شمرده و محتاطانه ای از انتخاب های ارزشی را به بخش آشکاری از تنظیم سیاست گذاری ها و تصمیم گیری تبدیل کنیم. (سیارک)

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام