اعتقاد بر این است که دنیای ما فاقد مهربانی است و افراد مدرن فاقد توانایی همدردی هستند. چندین داستان ، که در این بررسی مورد بحث قرار می گیرد ، در سالهای مختلف اتفاق افتاده و باعث ایجاد طنین بزرگی در جهان شده و باعث شده مردم بصورت جدی به فکر سبک زندگی خود باشند. نمایش های تلویزیونی و کتاب هایی درباره برخی از این قهرمانان نوشته شده است. بدون شک ، همه آنها به ما این امکان را می دهند که ایمان به بشریت را بازیابی کنیم و قبول کنیم که انسانیت هنوز نمرده است.
نجات والدین
عکس از جوانی که پدر و مادر خود را به مدت 7 روز در حال فرار از مرگ حمل می کند
برخی ایالت های میانمار بطور دوره ای به صحنه درگیری های شدید مذهبی و قومی بین مسلمانان روهینگیا و اکثریت بودائیان تبدیل می شوند. دشوار است که بگوییم چه کسی مقصر این مناقشه است ، با این حال ، مثل همیشه ، غیرنظامیان رنج می کشند ، که مجبور می شوند به طور گسترده ای به کشورهای همسایه فرار کنند. بیشتر آنها به تنهایی به بنگلادش می روند. در سال 2017 ، به لطف این عکس که وارد رسانه ها شد ، میلیون ها کاربر شبکه های اجتماعی از سرنوشت دشوار پناهندگان در این منطقه مطلع شدند. داستان منحصر به فرد محمد ایوب جوان مردم را شگفت زده کرد. محمد ایوب جوان ، با ترک خانه خود ، به معنای واقعی کلمه پدر و مادرش را با خود برد.
او مادر فلج و پدر بیمار را در سبدهای حصیری قرار داد و 7 روز آنها را از مسیر پناهندگان در امتداد نه تنها جاده ها ، بلکه از طریق کوه ها ، جنگل ها و باتلاق ها به سمت بنگلادش برد.با رسیدن به بنگلادش ، محمد مصاحبه ای با خبرنگاران ترکیه انجام داد و در مورد مشکلات مردم خود صحبت کرد. متأسفانه در شرایط وحشتناک اردوگاه پناهندگان Kutupalong ، پدرش خیلی زود درگذشت.
آخرین نگهبانان سالخوردگان
موریس رولند و میگوئل آلوارز
به لطف مهربانی این دو جوان در آمریکا ، قانون مراقبت از سالمندان در سال 2014 اصلاح شد. موریس رولند و میگل آلوارز به عنوان آشپز و سرایدار در یک خانه سالمندان خصوصی در کالیفرنیا کار می کردند. هنگامی که شرکت ورشکست شد ، تمام کارکنان به سادگی خانه سالمندان را ترک کردند و اکثر افراد مسن به نزد بستگان خود بازگشتند.
با این حال ، 16 بیمار سالخورده در اتاق های خود باقی ماندهبودند ، زیرا آنها جایی برای رفتن نداشتند. جوانان نتوانستند آنها را ترک کنند و هر روز به رسیدگی به پیرمردهای مسن ادامه می دادند ، که بعضی از آنها بقدری ضعیف بودند که نمی فهمیدند که در کجا هستند و چه اتفاقی می افتد. برای اینکه وقت کافی برای ارائه حداقل مراقبت به آنها داشته باشیند ، بچه ها مجبور بودند تقریباً تمام روز کار کنند. در پایان ، این وضعیت توجه عمومی را به خود جلب کرد و به تغییر قانون منجر شد.
میلیاردر بدون میلیارد
چارلز فرانسیس فینی
چارلز فینی واقعاً شایسته است که از او به عنوان یک نیکوکار نام برده شود. امروز ، مطمئناً ، بیشتر افرادی که توانسته اند میلیون ها میلیارد دلار ثروت کسب کنند ، بسیار خیرخواهانه تر اهدا می کنند. با این حال ، چارلز تنها شخصی است که کمک های خیرخواهانه را نه 5-10٪ از درآمد خود ، بلکه کاملاً کل سرمایه را اهدا کرد! و به هر حال ، ما در مورد 7 میلیارد دلار صحبت می کنیم. این تاجر با استعداد پول خود را در فروشگاه های زنجیره ای Duty Free به دست آورد.در سال 1988 ، چارلز ، طبق گفته Forbes ، در رده سی و یکم در بین ثروتمندترین افراد ایالات متحده قرار گرفت.
با این حال ، طی دهه های بعد ، صندوق خیریه ، که توسط فینی تأسیس شد ، توانست تقریباً تمام ثروت او را در مناطق مختلف سرمایه گذاری کند. اهداف اصلی علوم ، مراقبت های بهداشتی ، آموزش ، نگهداری از خانه های سالمندان ، حمایت از حقوق شهروندی در بسیاری از کشورها از جمله استرالیا ، ایالات متحده ، آفریقای جنوبی ، ویتنام و ایرلند بود. طبق برنامه های میلیاردر سابق ، او تا سال 2020 از کلیه صندوق های خیریه خود استفاده خواهد کرد و پس از آن صندوق از بین خواهد رفت. به هر حال ، 15 سال اول این فعالیت شریف ، نیکوکار آن را پنهان کرد. کار او شروع شد به طور فعال در مطبوعات فقط در سال 2012 پوشش داده شد ، هنگامی که مقیاس عظیم سرمایه گذاری ها دیگر نمی توانست مخفی بماند.
گدای حامی
دوبر دیمیترووف دوبرف مردی است که در سن 103 سالگی زندگی یک قدیس واقعی را داشت
پدربزرگ بلغاری ، دبوری ، اکنون نیز قدیسی از بایولو خوانده می شود. متأسفانه بیش از یک سال از درگذشت این مرد می گذرد ، اما احتمالاً خاطره وی برای مدت طولانی در زادگاه مادری او باقی می ماند. جزئیات سرنوشت وی مشخص نیست ، جز این که او تمام عمر خود را روی زمین کار کرد و در طول جنگ جهانی دوم تقریباً شنوایی کامل خود را از دست داد. در دهه های آخر عمرش ، او به دلیل سبک زندگی واقعی خود معروف شد. پدربزرگ در یك خانه كوچك در قلمرو كلیسای مقدسین سیریل و متدیوس در دهكده مادری خود می خوابید، دخترش از او مراقبت میكرد. هر روز ، دوبر دوبرف به صوفیه سفر می کرد. گاهی اوقات ، اگر وسیله ای وجود داشت با اتوبوس ، گاه با پای پیاده.
در پایتخت ، در نزدیکی کلیسای بنای یادبود الکساندر نوسکی یا کلیسای هفت مقدس ، او کل روز صدقه جمع میکرد. این شخص شگفت انگیز تمام پولی را که جمع آوری شده بود به معابد و یتیم خانه ها اهدا کرد. او حداقل مبلغ را برای خود خرج می کرد ، غالباً لباس های اهدایی افراد دیگر را می پوشید. در همان زمان ، پولی که وی به امور خیریه داد ، واقعاً قابل توجه بود. فقط برای تعمیر کلیسای جامع پدربزرگ سنت الکساندر نوسکی 35000 لوا اهدا کرد ، که تقریباً 18 250 یورو می شود.
این سرمایه گذاری ، به هر حال ، در صد سال از گذشت بنای معبد از یک شخص خصوصی بزرگترین اهدایی است. احتمالاً همه پیروان كلیسا باید از مسیحی 103 ساله اهل بلغارستان درس بگیرند. که مربوط به تقریبا 18،250 یورو است.
موتور سواران محافظ
موتور سواران باند لس آنجلس در برابر کودک آزاری (BACA)
اگر فکر می کنید که موتورسواران بچه های بالقوه خطرناکی هستند که فقط می توانند شبها در جاده ها بگردند و مردم را بترسانند ، در این صورت شما عمیقاً اشتباه می کنید. به عنوان مثال تیم لس آنجلس که به عنوان موتور سواران علیه کودک آزاری شناخته می شود (BACA) یک مأموریت بسیار شریف را در پیش گرفت. گروه BACA از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند محافظت می کنند. گروه BACA کاملاً واضح نشان می دهند که رحمت و مهربانی می تواند با اشکال بسیار متنوعی وارد این جهان شود.