شادترین کودکان در کدام کشور زندگی می کنند و راز تربیت آنها چیست

در

شادترین کودکان

 

سوئد به طور سنتی در رتبه بندی کشورهایی که بالاترین میزان شادی را در هر سال دارند، جایگاه اول را به خود اختصاص می دهد. این یک چیز معمولی برای کشورهای اسکاندیناوی است، زیرا از دوران کودکی، سوئدی ها به شیوه ای خاص تربیت شده اند. هدف اصلی تربیت، آزادی شخصی است و با نگاهی به سطح زندگی در سوئد، این روش مطمئنا جواب می دهد.

 

لاگوم به عنوان فلسفه اصلی سوئد

لاگوم

 

مردم اسکاندیناوی با دیگر کشورهای اروپایی تفاوت زیادی دارند. و نکته  این نیست که سطح زندگی در آنجا بالا است و قانون مداری قابل تحسین است. سوئدی ها مفهوم متفاوتی از زندگی دارند. آنها فهرست کاملی از اصولی دارند که راهشان را می سازد. همه اینها حتی یک نام خاص دارد - "لاگوم". ترجمه این کلمه به فارسی دشوار است، به معنای چیزی مانند "نه زیاد و نه کم ، بلکه درست است". به زبان ساده، «لاگوم» نوعی فلسفه تعادل است.

سوئدی ها سبک زندگی بسیار معتدلی دارند و این به معنای واقعی کلمه در همه چیز آشکار می شود. فراوانی برای آنها بیگانه است، آنها نظم را موعظه می کنند. عقیده ای وجود دارد که چنین زهد (طبق استانداردهای ساکنان CIS) مدتها پیش - توسط اجداد اسکاندیناوی ها ، وایکینگ ها - ایجاد شده است. از این گذشته، آنها نه تنها به فکر خود، بلکه به سایر اعضای جامعه نیز بودند. لاگوم را می توان با خیال راحت کلید رفاهی نامید که سوئدی ها می توانند به آن ببالند، افرادی که توانسته اند یک سیستم سیاسی تقریبا ایده آل بسازند که تعادلی بین سوسیالیسم و ​​سرمایه داری باشد.

اصول اصلی لاگوم سوئدی

1. کیفیت در همه چیز. در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که لاگوم دلالت بر ریاضت دارد. اما این دور از واقعیت است. این در مورد عقلانیت است و در درجه اول مصرف است. این را می توان به راحتی با استفاده از مثال لباس توضیح داد: بهتر است یک کالای گران قیمت با کیفیت بالا بخرید تا یک دوجین کالای بی کیفیت که در عرض یک هفته از روند خود ناپدید می شوند.

2. عدم تجمل و تظاهر. به رخ کشیدن ثروت و به نظر رسیدن مثل درخت کریسمس در صبح روز سه شنبه مربوط به سوئدی ها نیست. یک ساعت گران قیمت، ماشینی از آخرین سری ها و لباس های لوکس مد روز نیست. حتی اگر فردی ثروتمند باشد و بتواند همه چیز و حتی بیشتر از آن را بپردازد، به این معنی نیست که شما باید آن را نشان دهید. و حتی بیشتر از آن، سوئدی‌ها قطعاً چیزی از بخش ممتاز را به صورت اعتباری صرفاً برای خودنمایی نمی‌خرند.

سوئدی

سوئدی برای طبیعی بودن و محافظت از طبیعت است

 

3. شرط بندی بر روی طبیعی بودن. از دوران کودکی به سوئدی ها یاد داده می شود که به سیاره زمین و منابع آن احترام بگذارند. بنابراین جای تعجب نیست که آنها مواد طبیعی را در لباس ها و مبلمان انتخاب می کنند و بیرون رفتن در طبیعت را به باشگاه ها و رستوران ها ترجیح می دهند. سوئدی ها از طبیعی بودن دفاع می کنند و از ظاهر شدن در هر زمانی از روز با حداقل آرایش یا اصلاً بدون آرایش نمی ترسند. و اگر آنها از قبل محصولاتی را برای کیف لوازم آرایشی خود انتخاب می کنند، مارک های دوستدار محیط زیست می خرند.

4. بر اساس فلسفه لاگوم، منبع اصلی احساسات مثبت، فوایدی است که هر فرد می تواند به همراه داشته باشد. سوئدی ها با قانون «کاهش - استفاده مجدد - بازیافت» زندگی می کنند، یعنی «کاهش، استفاده مجدد، بازیافت». به عنوان مثال، آنها لباس هایی را که نیازی به آن ندارند به خیریه ها اهدا می کنند یا آنها را برای بازیافت اهدا می کنند.


اصول والدین در سوئد

پدر و فرزند

در سوئد، پدران فرزندان را در شرایطی برابر با مادران تربیت می کنند

 

 

در سال 1974، سوئد اولین کشور در جهان بود که در سطح قانونگذاری نه تنها به مادران اجازه می داد که به مرخصی زایمان بروند، بلکه به پدران نیز اجازه می داد. در مجموع طبق قانون 480 روز استحقاقی مصوبه تعیین شده است که هر یک از والدین باید 90 روز آن را بگذرانند و 300 روز باقی مانده را می توان به میل والدین تقسیم کرد. مردان سوئدی از ماه های اول زندگی از مشارکت در تربیت فرزندان خود خوشحال هستند، بنابراین جای تعجب نیست که پدران در سوئد (از سیاستمداران گرفته تا مدیران عادی) حداقل به مدت نصف سال به مرخصی زایمان بروند.

پدر و مادر هر دو به مرخصی زایمان می روند

پدر و مادر هر دو به مرخصی زایمان می روند

بیشتر اوقات، مادر در شش ماه اول با کودک می نشیند و سپس این مسئولیت به عهده پدر است. نوادگان واقعی وایکینگ‌های شجاع از گریه کودکان، شب‌های بی‌خوابی، پوشک‌های کثیف، پختن غلات و پیاده‌روی طولانی با کالسکه نمی‌ترسند. در سوئد، شرکای یک جفت با هم برابر هستند، و این قطعا ارزش یادگیری از بسیاری از کشورهای غیر مترقی را دارد.


برابری و تکثر آراء

دوران کودکی

به سوئدی های کوچولو از دوران کودکی تحمل آموزش داده می شود

 

در میان کشورهای اتحادیه اروپا، سوئد به طور سنتی جایگاه پیشرو در رتبه بندی برابری جنسیتی را اشغال می کند. چه کسی فکرش را می کرد، اما سیصد سال پیش، در سال 1718 در این کشور، زنانی که مالیات می پرداختند و از نظر مالی مستقل بودند، حق رای داشتند. در سوئد حتی وزارت برابری جنسیتی ایجاد کردند و در کابینه وزیران تعداد زنان بیشتر از مردان است.

آماندا لیند

آماندا لیند وزیر فرهنگ سوئد

 

سوئد را با خیال راحت می توان کشور فمنیسم پیروز نامید. تقسیم قدیمی وظایف خانه به زنان و مردان مدتهاست که به فراموشی سپرده شده است. مردان در این کشور اگر همسرشان درآمد بیشتری کسب کند عقده نمی‌گیرند و در پخت و پز و تمیز کردن آپارتمان در خانه مشکلی نمی‌بینند. اما زنان با موفقیت شغل خود را ایجاد می کنند، مدیران ارشد می شوند و برای یک مرد در یک قرار ملاقات در رستوران پول می دهند.

و این برابری نه تنها برای بزرگسالان، بلکه در مورد کودکان نیز صدق می کند. در سوئد یک تابو در مورد درگیری ها و حتی بیشتر از آن در مورد تنبیه بدنی وجود دارد. مرسوم است که با کودکان مثل هم صحبت کنیم. از سال 1979، این کشور ممنوعیت تنبیه بدنی کودکان را تصویب کرد.

کودکان در فضای باز

کودکان در فضای باز در هر شرایط آب و هوایی زمان زیادی را در بیرون از خانه می گذرانند.

 

در سوئد، کودکان واقعا آزادی زیادی دارند. مثلاً تا کلاس ششم در مدرسه نمره نمی گیرند. کودکان سوئدی این فرصت را دارند که فقط بچه باشند. همه آنها از طریق بازی یاد می گیرند و بهتر است هوای تازه داشته باشند. به طور متوسط، کودکان در سوئد حداقل 4 ساعت در روز را در خیابان می گذرانند و فرقی نمی کند که بیرون باران می بارد یا آفتاب.


بدون صورتی و آبی

دخترانه و پسرانه

هیچ تقسیم بندی سنتی بین بازی های دخترانه و پسرانه در سوئد وجود ندارد

 

چیزی که آنها فقط در کشورهای غربی برای آن تلاش می کنند در سوئد به طور کامل اجرا شده و عالی عمل می کند. این در مورد یک رویکرد خنثی جنسیتی است. این کشور کلیشه های جنسیتی را نه فقط در کلام، بلکه در سطح قانونگذاری کنار گذاشته است.

بی طرفی جنسیتی به کودک کمک می کند تا به طور همه جانبه رشد کند بدون اینکه به جنسیت وابسته باشد. در سوئد بازی های به اصطلاح دخترانه و پسرانه کنار گذاشته شده. این بدان معنی است که دختر می تواند با خیال راحت با ماشین ها بازی کند و پسر با عروسک ها و هیچ کس حتی فکر نمی کند که به کودک بد نگاه کند. بنابراین، مدارا در سوئدی ها از سنین پایین پرورش می یابد و بخشی از زندگی آنها می شود.


فرزندپروری آگاهانه

دختر پسر

در سوئد والدین به نفع فرزندان خود عمل می کنند

 

البته سوئدی ها مثل همه مردم هستند و حتی با همه رفاه و موفقیت، مشکلات برایشان بیگانه نیست. این کشور دارای نرخ طلاق بسیار بالایی است، تقریبا نیمی از ازدواج ها از هم می پاشند. اما طلاق سوئدی جنگی برای تقسیم خانه ها، اموال و فرزندان نیست. اگر زن و مردی تصمیم بگیرند که دیگر نمی خواهند با هم زندگی کنند، این بدان معنا نیست که اکنون فقط مادر در زندگی فرزند باقی می ماند و پدر اگر خوش شانس باشد صرفاً نفقه می دهد و به دیدن فرزند می آید. برای آخر هفته و تولد و .....

طبق قانون، پس از فسخ نکاح، فرزند باید هم با مادر و هم با پدر ارتباط برقرار کند. و اغلب او یک هفته با مادرش و یک هفته با پدرش زندگی می کند. حتی در زمان طلاق، سوئدی ها به استانداردهای برابری پایبند هستند. اغلب، یکی از همسران سابق به سادگی در کنار آنها قرار می گیرد تا کودک بتواند نیمی از زمان را با او زندگی کند، به همان مدرسه برود و دوستان خود را از دست ندهد.

به طور کلی، سوئدی ها رابطه خاصی با خانواده و ازدواج دارند. طبق قانون فرقی نمی کند که این زوج رسماً ازدواج کرده باشند یا فقط با هم زندگی کنند. بنابراین جای تعجب نیست که نیمی از فرزندان کشور از والدینی متولد می شوند که برنامه ریزی نشده اند. اما این به هیچ وجه آنها را از رشد کامل، آزاد، بردبار و شاد باز نمی دارد. 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک

در

بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، تندرستی تنها فقدان بیماری یا نواقص دیگر در بدن نیست بلکه

«تندرستی نداشتن هیچ گونه مشکل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت جسمانی برای هر فرد جامعه است.»سلامتی تاجی است بر سر افراد سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند.

در زیر مجموعه سلامتی موارد مختلفی مانند: سلامت جسمی، سلامت روان، سلامت کودک و ... قرار می گیرد که در این جا ما به بحث سلامت کودک می پردازیم. شاید بگویید این چه ربطی به تربیت کودک داشت؟ حق با شما است؛ اما این را در نظر بگیرید کودکی که درست تربیت شده باشد می تواند از بسیاری از مشکلات جسمانی و روانی در امان باشد. همان طور که از بحث بالا مشخص است، ما از همه ی مباحث مطرح شده، تربیت کودک را انتخاب کردیم ولی همین زیر مجموعه خود آنقدر بزرگ است که پرداختن به آن در توان یک مقاله، کتاب یا حتی فرد نیست. بنابر این ما سعی بر این داریم تا گزیده ای از نظرات بزرگ ترین روانشناسان را در طی مجموعه ای از مقالات بیان کنیم که می تواند به شما کمک کند تا کودک خود را هرچه بهتر تربیت کنید. مهم نیست که کودک شما با چه هدفی به دنیا آمده است. شاید به دنیا آمدن کودک شما نا خواسته باشد یا ماه ها و سال ها برای به دنیا آوردن او برنامه ریزی کرده اید یا شاید حتی در حال حاضر کودکی ندارید و برای آینده در حال برنامه ریزی هستید؛ شما در حال مطالعه این مقاله هستید و این نشان می دهد که تربیت کودکتان برای شما مهم است و شما فرد مسئولیت پذیری هستید.(سیارک)

انتظار نداشته باشید تربیت کودک کار آسانی باشد اما ممکن است. همان طور که سعدی می فرماید:

نابرده رنج گنج میسر نمی شود           مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد.

در تربیت کودک واضح است که کودک باید چیز هایی را یاد بگیرد تا زمانی که قدرت تشخیص خوب و بد را پیدا می کند و از آن پس نیز به راهنمایی والدین نیاز دارد. با توجه به این که صحبت از یادگیری شد و با شنیدن کلمه ی یادگیری بحث آموزش نیز مطرح می شود بهتر است ابتدا این موارد را به خوبی توضیح دهیم؛ سپس به مباحث تربیتی بپردازیم.

آموزش می تواند شامل آموزش رسمی و آموزش غیر رسمی باشد. آموزش رسمی به آموزشی گفته می شود که در یک محیط رسمی مانند مدرسه صورت می گیرد. این نوع آموزش در اصل به فعالیت های حرفه ای معلم گفته می شود. آموزش رسمی آموزشی است که به صورت غیر رسمی صورت می گیرد مانند چیز هایی که کودک از همسالان، بزرگتر ها و ... یاد می گیرد. در تعریف یادگیری سیف (1392) می گوید:

"یادگیری به فرآیند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه (Experience) است گفته ‌می‌شود و نمی‌توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروهای پدید ‌می‌آید نسبت داد."

در اصل آموزش وظیفه معلم و در آموزش غیر رسمی وظیفه دیگران و یادگیری وظیفه کودک است. کم کم به نظر سخت می رسد. اگر کودک نخواهد یاد بگیرد؟ چگونه در کودک انگیزه ایجاد کنیم تا یاد بگیرد؟ و سؤالاتی از این قبیل پیش می آید. خوشبختانه کودکان پر انرژی و خواهان یادگیری هستند. آن ها کنجکاو هستند و به محیط اطراف خود بسیار دقت می کنند. شاید تا به حال دیده باشید وقتی کودکی می خواهد کاری انجام بدهد یا پس از انجام کار به پدر یا مادر خود یا اطرافیان نگاه می کند و منتظر دیدن واکنش آنها است تا بداند که آیا انجام این کار خوب است یا نه. بله این فرصت های کوچک برای آموزش رفتار درست و مناسب به کودک بسیار حیاتی هستند. کودک فقط به والدینی نیاز دارد که به جای فیلم نگاه کردن یا کار بیش از اندازه و ... برای او وقت بگذارد و در فرصت های مناسب به یادگیری بهتر او کمک کند.

در مورد یادگیری مکاتب فلسفی زیادی مانند: ایده آلیسم، رئالیسم، لیبرالیسم و ... وجود دارد. نظریات روانشناسی فراوانی که در سه دسته کلی رفتار گرایی، شناخت گرایی یا ترکیبی از هر دو قرار می گیرند.

هر چند که دانستن این نظریات و مکاتب فلسفی بسیار مفید هستند ولی بسیار وقت گیر هستند و در هر جایی لازم باشد ذکر خواهند شد. در این مجموعه مقالات سعی خواهیم کرد بیشتر با مثال های واضح و موارد عملی و کاربردی در تربیت سر و کار داشته باشیم. اگر در این زمینه خواهان اطلاعات تئوری بیشتری هستید می توانید با مطالعه کتاب هایی در زمینه روانشناسی تربیتی اطلاعات مورد نیاز خود را به دست بیاورید. قبل از پرداختن به روش های تربیتی بیایید به برخی از مشکلاتی که والدین با آن ها در گیر هستند نگاهی بیاندازیم.

مشکلاتی که والدین با آن ها روبرو هستند.

حتی اگر صاحب کودکی نباشید ممکن است در اطرافیان خود یا حتی در خیابان و بازار برخی از مشکلاتی را که والدین با آن دست و پنجه نرم می کنند دیده باشید.

کودکی که در خیابان همراه لج می کند و به حرف پدر و مادر خود گوش نمی دهد و گریه می کند.

کودکی که کودکان دیگر را کتک می زند و یا اسباب بازی آن ها را می گیرد و یا خراب می کند.

به مثال هایی دیگر توجه کنید:

کودک سه ساله شما هنگامی که با خواسته او مخالفت می کنید، شما را می زند. شما سرزنش کردن و کتک زدن را امتحان کرده اید اما رفتار او بدتر شده است.

هر گاه شما کار ساده ای را از دختر ده ساله ی خود می خواهید، او با لحنی بی ادبانه جواب شما را می دهد و شما از این برخورد او ناراحت و عصبانی هستید. هنگامی که برای او توضیح می دهید که پاسخش چقدر بی شرمانه و نامناسب است، شما را مسخره می کند.

شما از صبح روز تعطیل آخر هفته وحشت دارید. هر هفته کودکان دوازده و هشت ساله شما در حین تماشای تلویزیون با هم بگو مگو و دعوا دارند. شما پیوسته به آن ها اخطار می دهید که از دعوا و مشاجره بپرهیزند. اما در واقع هیچ ابزار مناسب و مؤثری برای پشتیبانی کردن از اخطارهای خود در اختیار ندارید.

دختر پنج ساله شما به تازگی قشقرق به پا می کند. او حتی در منزل دوستان و آشنایان هم این کار را می کند. شما از رفتار او و از معذرت خواهی و توجیه کردن های او خسته شده اید اما برای تغییر دادن او احساس درماندگی می کنید.

در گفته های خود از رویکرد رفتاری یاد کردیم. رویکرد رفتاری در مورد پرورش وتربیت کودکان، برای درک آنان  و کمک کردن به تغییر آن ها بسیار مفید است. و اما رویکرد رفتاری چیست؟ رویکرد رفتاری توسط دانشمند روسی پائولوف که در آزمایشگاه خود مشغول مطالعه بر روی بزاق سگ ها بود پایه گذاری شد و دانشمندان بزرگی مانند: بی اف اسکینر و ثرندایک و ... نظریات خود را در قالب این رویکرد بیان کرده اند. این رویکرد به مهم ترین روش های یادگیری یعنی عادی شدن، شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنشگر و حل مسئله اشاره می کند که در روانشناسی بیشتر به شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنشگر یا فعال توجه می شود. به طور کلی رویکرد رفتاری می گوید که رفتار خوب و بد هر دو آموخته شده هستند. همچنین این رویکرد اشاره دارد که رفتار می تواند «یادگیری زدایی» شود. یعنی رفتار بدی که آموخته شده است را می توان «خاموش» کرد یعنی از بین برد و رفتار بهتری را جایگزین آن کرد. تربیت رفتاری روش ها، مهارت ها، شیوه ها و راهبردهای آزموده ای را به شما عرضه می کند تا در جهت بهبود رفتار کودک خود، از آنها استفاده کنید.

شما می توانید در مورد کمک به کودک خود جهت تغییر، خوش بین باشید. روش های رفتاری در تغییر تمامی انواع مشکلات رفتاری، بسیار مفید هستند.

مطالعات تحقیقاتی مربوط به کودکان که در ایالات متحده و سایر کشور ها انجام شده اند، 50 تا 90 درصد کاهش را در دامنه متنوعی از مشکلات رفتاری با استفاده از روش های رفتاری نشان می دهند. تمام روش هایی که در این مقالات مطرح می شود، مورد استفاده قرار گرفته است.

در بخش های بعدی مطالب بیشتری را در مورد تربیت کودک و راهبردهای عملی بیان خواهیم کرد. پس با ما همراه باشید و ادامه مقالات را از سایت سیارک دنبال کنید. امید است در پناه خداوند موفق و سربلند باشید و این مقالات راهنمای خوبی برای تربیت کودکانتان باشد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کشف بقایای اجساد سلاخی شده مربوط به 1500 سال پیش

در

(سیارک) درسال 2010 باستان شناسان درحال حفاری در یک قلعه متعلق به قرن پنجم در یکی از جزایر کشور سوئد متوجه یک جفت استخوان پا شدند که در چهارچوب در و زیرخاک دفن شده بود. این مسئله برای باستان شناسان بسیار عجیب بود، چراکه جسد کسی که می میرد در قبرستان دفن خواهد شد نه در قلعه ای که ظرفیت حدود 200 نفر انسان را داشت. پس از ادامه حفاری آنها پی بردند که این استخوان ها متعلق به کسی است که به قتل رسیده است. درست در کنار این بقایا، استخوانهای شخص دیگری را نیز یافتند که شواهد حاکی از این بود که به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود. پس از این کشف، کنجکاوی آنها بیشتر شد و با ادامه حفاری ها در خیابانها و خانه های اطرف متوجه بقایای بسیاری شدند که بوسیله شمشیر و تبر، سلاخی شده اند.

کلارا آلفسدوتر که یکی از اعضای تیم باستان شناسی اعزامی بود گفت: «متوجه شدیم که یک سلاخی تمام عیار درکار بوده است. شواهدی که به دست آوردیم نشان می دهد که آنها خانه به خانه را گشته اند و پیر و جوان را از دم تیغ گذرانده اند.»

این خانم باستان شناس، به همراه سایر اعضای تیم، تاکنون موفق به کشف بقایای 26 انسان شده اند که در حدود 1500 سال پیش، یعنی در زمانی که میان تاریخ نگاران به عصر آهن معروف است، در جزیره اولاند دریای بالتیک، به طور وحشیانه ای به قتل رسیده اند. از نکات قابل توجه و ناراحت کننده دیگر این بود که در مشاهدات و آزمایشهای که روی بقایای استخوانها انجام شد، آنها متوجه آثاری شدند از قبیل جمجمه هایی که به شدت مورد ضربه قرار گرفته بود، استخوان شانه ای که زخم برداشته بود، استخوان دنده ای که کاملا باز شده بود. در میان این بقایا، استخوانهای یک نوجوان نیز کشف شد که سر از تنش جداکرده بودند. بقایای یک نوزاد هم یافت شد که به نظر می رسید چندماهی بیشتر از عمرش نگذشته بوده.

این بقایا نشان می دهد که قربانیان حادثه غافلگیر شدند، درست مثل صحنه هایی که در سریال "بازی تاج و تخت" می بینیم. آلفسدوتر اضافه کرد که آنگونه که از ضربات وارده به استخوانها پیداست، بیشتر حملات از پشت سر و از کنار قربانیان صورت گرفته است. در ضمن به نظر می رسد که قربانیان هیچگونه دفاعی از خود نکرده اند و این نشان از یک قتل عام دارد تا یک درگیری. تاکنون نزدیک به 10 درصد سایت حفاری شده است و باستان شناسان توانسته اند بقایای 53 خانه را پیدا کنند. آنها براین باورند که صدها استخوان دیگر در زیرخاک مدفون است و باید به حفاری ادامه دهند. با این حال پیشرفت آنها در حفاری قابل ملاحظه بوده و تاکنون اطلاعات زیادی در رابطه با ساکنان این منطقه به دست آورده اند.

شاه ماهی های نصفه و نیمه خورده شده در خانه ها نشان از این داشت که حمله کاملا ناگهانی صورت گرفته است. مردم منطقه همانند سایر مردم آن زمان، گوسفند و سگ نگه داری می کرده اند. بقایای یافت شده نشان می دهد که این حیوانات پس از حمله به حال خود رها شده اند و از گرسنگی و تشنگی تلف شده اند. بسیاری از قربانیان، جواهراتی گران قیمت و ارزشمند با خود داشتند. سکه های رمی نیز در خانه ها کشف شد و این نشان از آن دارد که حمله پس از سقوط امپراطوری رم غربی صورت گرفته است. این می تواند علتی برای حمله باشد، چراکه پس از سقوط یک حاکمیت بزرگ، قدرت هواخواهان زیادی پبدا می کند و درگیری ها آغاز می شود.

هلنا وکتور، یکی دیگر از افراد تیم باستان شناسی عنوان کرده: «قربانیان حادثه پس از اینکه به قتل رسیده اند، سرجایشان رها شده اند. کسی تلاشی درجهت انتقال یا دفن آنها صورت نداده است. چیزی که ما اکنون بقایای آنرا می بینیم، مربوط به صحنه جنایت است، اما در عین حال می توان نکاتی دررابطه با زندگی روزمره مردم آن روزگار مشاهده کرد.»

در یکی از خانه ها تیم باستان شناسی با صحنه عجیبی روبه شدند؛ آنها استخوان پیرمردی حدودا شصت ساله را پیدا کردند که بخشی از آن سوخته بود. قبل یا بعد از اینکه توسط مهاجمان به قتل رسیده روی آتشدانی که برای گرمای منزل تعبیه شده بوده افتاده است. اما این تمام ماجرا نیست، و چیزی که واقعا تعجب برانگیز بود کشف یک مشت دندان گوسفند در دهان پیرمرد بیچاره بود. مهاجمان پس از حمله به او که به نظر می رسد رهبر مذهبی بوده باشد، یک مشت دندان گوسفند در دهانش فرو کرده بودند. دکتر وکتور در این باره گفت: «احتمالا آنها می خواستند کاری کنند که عذابی دردناکتر از مرگ متحمل شود. قصد تحقیر کردنش را داشته اند. درآن زمان رسم بر این بود که به همراه جنازه کمی سکه های طلا دفن می کردند تا وی بتواند در دنیای پس از مرگ خود از آنها استفاده کند. دکتر وکتور اضافه کرد که آنها احتمالا بدین خاطر دندان گوسفند در دهان پیرمرد کرده اند تا او در دنیای پس از مرگ نتواند مسیر خودرا پیش بَرد.

تمام بقایای یافت شده تاکنون متعلق به مردها بوده است، و این برای تیم باستانشناسی بسیار تعجب برانگیز است چراکه سرنوشت زنان دهکده نامعلوم است. با توجه به بقایای نوزادان و جواهراتی که کشف شده آنها مطمئن اند که زنانی هم در این سکونتگاه حضور داشته اند. حال دو حالت متصور است: یا اینکه در ادامه حفاریهای آنها به بقایای زنان نیز خواهند رسید و یا اینکه اینگونه نخواهد بود که دراین صورت، نشان از این خواهد داشت که زنان به اسارت گرفته شده اند و مهاجمان آنهارا با خود برده اند.

البته این تنها نقطه مبهم ماجرا نیست و سوالات بسیاری مانده که باید پاسخی برای آنها یافت شود: مهاجمان چه کسانی بوده اند؟ چگونه به قلعه حمله ور شدند؟ و چرا اینگونه روستانشینان بیچاره را سلاخی کرده اند؟

پاسخهایی احتمالی برای این سوالات وجود دارد. برای مثال باستانشناسان بر این باورند که حمله از روستاهای اطراف و یا سکونتگاهی درخود جزیره صورت گرفته است، چراکه روستا به خوبی درمقابل حملاتی که از سمت دریا متوجه آنها می شد، مقاوم شده بود. برای مثال یک دیوار 13 پایی در ساحل دریا درست کرده بودند. بنابراین حمله از طریق دریا و کسانی چون دزدان دریایی بسیار بعید به نظر می رسد. یکی دیگر از حدسیات تیم باستانشناسی این است که مهاجمان، از حمله خود انگیزه جاه طلبانه و سیاسی داشته اند و تنها به قصد قتل و غارت وارد روستا نشده بودند. جواهرات زیادی از جنس برنز، نقره و طلا در خانه ها پیدا شده که دست نخورده باقی مانده اند. بنابراین هدف غارت و دزدی نبوده است. یکی دیگر از باستانشناسان در باره اذعان کرد: «به نظرم هدف مهاجمان این بوده که به مردم سایر روستاها نشان دهند که کسی که با آنها سر مخالفت داشته باشد، بلایی این چنینی سرش خواهد آمد. به نظر می رسد چیزی شبیه به حمله های تروریستی امروز بوده. آنها از این سلاخی به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کردند.»

حال سوال دیگری که مطرح می شود این است که چگونه وارد روستایی شده اند که به خوبی توسط دیواری مستحکم ایمن شده است؟ دکتر پاپمل عقیده دارد که پای یک خائن درمیان بوده. کسی از اهالی خود روستا. زمانی که مردم به خواب فرو رفته اند، بیدار شده و دروازه را بروی مهاجمان باز کرده است. و در پاسخ به اینکه چرا این شخص این کار را انجام داده، گفت که احتمالا از سوی مهاجمان مورد تهدید قرارگرفته است که اگر اینکار را نکند مجازات سختی در انتظارش خواهد بود. یکی دیگر از نکاتی که حائز اهمیت است، این است که این روستا برروی بقایای یک قبرستان ساخته شده است. امکان دارد که مهاجمان از این اتفاق نارحت شده بوده باشند و برای انتقام گرفتن از این بی توجهی انها این بلارا به سرشان آورده باشند. دکتر پاپمل در خاتمه صحبتهایش گفت: «با بلایی که به سر این مردم آمده اگر قلبی از آهن هم داشته باشید، دلتان برایشان می سوزد، اما انگیزه مهاجمان و اینکه چرا اینکار را کرده اند برما آشکار نیست. شاید می خواستند انتقام چیزی را از آنها بگیرند.»(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

تفاوت های رشدی در دختران و پسران / صورتی و آبی، عروسک ها و کامیون ها

در


(سیارک) دختران و پسران به اندازه قفسه های اسباب بازی برای دخترها و پسرها با هم تفاوت ندارند. نه همه دخترها به رقص باله و لاک ناخن علاقه دارند و نه همه پسرها می خواهند وقتی بزرگ شدند، آتش نشان و بازیکن فوتبال شوند. درحالیکه مطالعات نشان می دهد به هنگام تولد فکر آنها مانند یک لوح سفید، خالی از زمینه های جنسیتی نیست. برای مثال، دختر بچه ای که بی نظم و ترتیب و بی قاعده تربیت و بزرگ می شود، در نهایت ممکن است این دختر رفتارهای پسروار از خود نشان دهد، اما همچنان در او احتمال بروز مهارت های خاص دخترانه وجود دارد. والدین بایستی نسبت به ویژگی های منحصر بفرد و خاص فرزندانشان بسیار حساس باشند، ضمن بخاطر داشتن این امر که مسئله جنسیت حداقل منجر به تفاوت های اندکی در میان آنان خواهد شد.

توسعه و رشد فیزیکی

به گزارش سایت بی بی سنتر ، پسران و دختران تا اواخر سالهای ابتدایی خود با سرعت مشابهی به لحاظ فیزیکی رشد می یابند. دختران عموماً در اواخر دوران ابتدایی، سرعت رشد قدی بیشتری نسبت به پسران دارند، اما در طی چند سال پسران رشد جهشی داشتند که منجر به رشد قدی بیشتری نسبت به دختران شد. درحالیکه رشد قدی دختران در سال حدود سه اینچ است، رشد قدی پسران حدود 3 تا 4 اینچ در سال است.

مهارت های حرکتی

به گزارش سایت آنلاین بی بی سنتر، پسران عموماً سریعتر از دختران مهارت های حرکتی درشت از جمله دویدن و برقراری تعادل را در خود پرورش می دهند. در مقابل، دختران سریعتر از پسران مهارت های حرکتی ظریف از جمله نوشتن را در خود پرورش می دهند. با توجه به کتاب «رشد کودک؛ اصول و دیدگاه ها» نوشته جوآن لیتلفیلد کوک و گِرِگ کوک ؛ ویرایش سال 2009،

پسران از دوران نوزادی تا اواخر زندگی خود، تمایل دارند تا سطوح باالاتری از فعالیت های فیزیکی را نسبت به دختران از خود نشان دهند. از آنجا که دختران کمتر فعال هستند و مهارت های حرکتی ظریف را زودتر از پسران از خود نشان می دهند، آنها نسبت به پسران به هنگامی که وارد مدرسه می شوند، برتری دارند.

مهارت های فضایی

اگرچه تفاوت ها در اغلب این مهارتها، به طور کلی ناچیز است – و برخی از این تفاوت ها به دلیل نوع برخورد و رفتار جامعه با افراد بر اساس جنسیت آنها، به کلی تغییر کرده اند – اما بر اساس نظریه های کوک ، یک تفاوت عمده میان دختر و پسر آن است که پسران در آزمون های مهارت های فضایی عملکردی بهتری نسبت به دختران دارند. یک نمونه از مهارتهای فضایی، تواناییِ تصور ذهنی از اشیا به هنگامی است که از زوایه ای متفاوت به آن نگاه شود. این مهارت و توانایی در میان پسران از سنین 9 تا 13 سالگی و در دوران نوجوانی پرورش می یابد.

مهارت های زبانی

اگرچه پسران به هنگامی که سخن از مهارت های فضایی به میان می آید، دست بالاتری دارند، اما دختران در مهارت های زبانی و کلامی مقدم ترند. دکتر آنیتا سِتی در سایت آنلاین مهارت های فرزند پروی می نویسد که دختران در سنین پایین تر تمایل به صحبت کردن ، استفاده از لغات دارند، ونسبت به پسران در سالهالی ابتدایی خود، سطح بالاتری از فهم زبانی و پیچیدگی زبانی را از خود نشان می دهند. برای مثال، دختران می توانند تا سن 16 ماهگی، حدود 100 کلمه را تولید و بیان کنند، درحالیکه پسران در همان سن ممکن است 30 کلمه را تولید کنند. این مسئله تا دوران مدرسه ادامه دارد که نوشتن، هجی کردن، و به طورکلی زبان برای دختران راحتتر از پسران است. برخی تفاوت ها درمهارت های این چنینی در طول زمان تقلیل می یابد، اما با گذشت زمان مهارت های مانند نوشتن همچنالن در دختران نسبت به پسران برتری دارد.

بلوغ

به گزارش سایت بی بی سِنتر، دختران سریعتر از پسران به دوران وجوانی و بزرگسالی رشد می کنند. برخی از دختران در سنین هشت سالگی به بلوغ می رسند که پستان ها و موهای ناحیه تناسلی شان رشد می کند و در برخی دیگر ممکن است این امر تا سنین دوازده سالگی اتفاق نیافتد. سپس در دختران یک جهش رشدی اتفاق می افتد . در طول پنج سال از زمان رشد سینه ها، عادت ماهیانه می شوند. اما در پسران عموماً اولین نشانه های بلوغ (بزرگ شدن بیضه ها، و سپس بزرگ شدن آلت تناسلی و رشد مو در ناحیه تناسلی) تا سنین حدود نه سالگی دیده نمی شود. این مقاله ادامه دارد در قسمت بعدی به "تفاوت های جنسیتی به لحاظ ساختاری" پرداخته می شود.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

ثروتمندترین کشورهای جهان بخش دوم

در

استرالیا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند استرالیایی: 43442 دلار، جمعیت کشور: 24.2 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 1.2 تریلیون دلار

درآمد استرالیایی ها به طور میانگین در سال به 43442 دلار می رسد. این رقم از میانگین درآمد کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (کشورهایی چون انگلستان؛ میانگین درآمد این کشورها: 38992) بیشتر است و نیز از میانگین جهانی درآمد سالانه مردم نقاط مختلف جهان بیشتر است و تقریباً سه برابر این میزان است (میانگین جهانی: 14459). یکی از نقاط قوت استرالیا پیشرفت و توسعه فوق العاده این کشور از لحاظ اقتصادی و نیست راه و روش های متفاوت و متنوعی است که برای کسب درآمد از آن ها بهره می گیرد. استرالیا از لحاظ درآمد سالانه کشور به عنوان چهاردهمین کشور دنیا شناخته می شود. یکی از مهمترین منابع درآمد استرالیا مربوط به فعالیت های شرکت های مالی و بیمه و سایر مؤسسه های این چنینی می شود. کار در معدن و کشاورزی نیز از دیگر فعالیت هایی به شمار می روند که بخش عمده از محصولاتی که از استرالیا به سایر نقاط دنیا صادر می شود را فراهم می کنند. یکی از نکاتی که استرالیا را از سایر کشورهای توسعه یافته متمایز می کند، تأثیر کشاورزی در اقتصاد آن ها است، البته باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که این فعالیت ها به هیچ عنوان همانند کشورهای فقیر نشین نیست و در کشورهایی چون استرالیا، از آخرین تکنولوژی ها برای انجام فعالیت های مربوط به کشاورزی بهره گرفته می شود.

درآمد بالای مردم استرالیا در سال یکی از عواملی است که باعث شده کشور از لحاظ سلامت روحی و جسمی مردمش نیز در شرایط خوبی به سر ببرید. در حقیقت به همین خاطر است که میانگین سنی که یک استرالیایی می تواند تا آن زندگی کند، 82.5 سال است که این رقم نزدیک به ده سال از میانگین جهانی این سن و سال بیشتر است.

ثروتمندترین کشورهای جهان بخش اول 

فقیرترین کشورهای دنیا بخش اول 

فقیرترین کشورهای دنیا بخش دوم

فقیرترین کشورهای دنیا بخش سوم 

اتریش

میانگین درآمد سالانه هر شهروند اتریشی: 44470 دلار، جمعیت کشور: 8.7 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 390.8 میلیارد دلار

اتریش نیز همانند سایر کشورهایی که تا کنون ذکر شده اند، از شرایط اقتصادی بسیار خوبی بهره می برد و استاندارد های زندگی مردم این کشور به واسطه این شرایط خوب اقتصادی بسیار بالا است. درآمد میانگین سالانه مردم این کشور معادل با 44470 دلار است که تقریباً سه برابر میزان جهانی این درآمد است. گردشگری و فعالیت های مربوط به آن از مهمترین عوامل پیشرفت شایان این کشور از لحاظ اقتصادی است و سرمایه گذاری ها و برنامه های زیادی برای پیشرفت این حوزه در اتریش در نظر گرفته شده است. جالب است بدانید که تنها در سال 2016، درآمد اتریش از فعالیت های مربوط به گردشگری به چیزی حدود چهل میلیارد دلار رسیده است. در کنار گردشگری، عامل مهم دیگری که نقش شایانی در درآمدهای اتریش ایفا می کند، صادرات محصولات این کشور به نقاط دیگر دنیا است که 52.3 درصد از کل بودجه و درآمد سالانه این کشور را تأمین می کند. این میزان تقریباً دو برابر درآمدی است که از این طریق نصیب کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی می شود (درآمد این کشورها به طور میانگین از لحاظ صادرات محصول: 27.9 درصد). از سال 1995 که اتحادیه اروپا تشکیل شد، اتریش توانست کشورهای جدیدی برای صادر کردن محصولات خود بیابد و این مسئله کمک زیادی به این کشور از لحاظ اقتصادی کرد. از عمده محصولاتی که از اتریش به کشورهای دیگر دنیا صادر می شود به این موارد می توان اشاره کرد: محصولات پزشکی، قطعات یدکی خودرو، خودرو و در نهایت محصولات مربوط به انتشار اطلاعات (برادکست).

آلمان

میانگین درآمد سالانه هر شهروند آلمانی: 45127 دلار، جمعیت کشور: 82.5 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 3.5 تریلیون دلار

میزان درآمد فوق العاده آلمان در طول سال که معادل به 3.5 تریلیون دلار است، سبب شده تا آلمان در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی در مقام نخست از لحاظ درآمد سالانه باشد و نیز در مقایسه با کشورهای نقاط مختلف جهان از بهترین درآمد ها است. همانند سایر کشورهایی که تا کنون ذکر شده است، آلمان نیز از لحاظ اقتصادی حساب زیادی به روی بازارهای جهانی باز کرده است و فعالیت های گسترده ای در این بخش ها دارد که سبب شده درآمد سالانه مردم و کشور تا این حد بالا باشد. این درآمد بالای مردم کشور باعث شده تا از لحاظ معیشتی در وضعیت بسیار خوبی به سر ببرند. درآمد سالانه مردم این کشور به طور میانگین مبلغی بالغ بر چهل و پنج هزار دلار دارد که تقریباً سه برابر میانگین درآمد جهانی است. صادرات محصول و فعالیت های مربوط به آن از مهمترین عواملی است که سبب شده آلمان از لحاظ اقتصادی چنین شرایط خوبی را تجربه کند. نزدیک به 46.1 درصد از کل درآمد سالانه آلمان از این راه تأمین می شود و این در حالی است که این میزان برای کشورهای دیگر نقاط جهان به طور میانگین 28.6 درصد است. آلمان کشوری است که بسیاری آن را با نام شرکت های مطرح خودرو سازی اش می شناسند؛ شرکت هایی چون بی ام دابلیو، فولکس واگن و بسیاری شرکت های دیگر. فعالیت های این شرکت های بزرگ خودرو سازی نقش عمده ای در اقتصاد آلمان ایفا می کند و نزدیک به چهارده درصد از کل درآمد سالانه این کشور از طریق فروش خودرو و قطعات یدکی آن در نقاط مختلف جهان تأمین می شود. از دیگر محصولاتی که در صادرات آلمان نقش عمده ای دارند به این موارد می توان اشاره کرد: مواد شیمیایی مورد استفاده در آزمایش های زیستی، تجهیزات مکانیکی و مواد معدنی.

هلند

میانگین درآمد سالانه هر شهروند هلندی: 46712 دلار، جمعیت کشور: 17.0 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 777.2 میلیارد دلار

اگر بخواهیم هلند را از لحاظ جمعیت مورد بررسی قرار دهیم باید عنوان کنیم که حتی در میان پنجاه کشور اول دنیا قرار نمی گیرد و کشور پر جمعیتی به شمار نمی رود، با این وجود، درآمد سالانه کشور به نسبت جمعیت کمش بسیار قابل توجه است و سبب شده تا هلند از این لحاظ هجدهمین کشور دنیا باشد. این درآمد بالای هلند سبب شده تا مردم این کشور از لحاظ اقتصادی و معیشتی در شرایط بسیار خوبی به سر ببرند. نکته دیگری که در خصوص زندگی در هلند وجود دارد این است که مردم این کشور هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ جانی، امنیت فوق العاده ای دارند و هلند از کشورهایی است که در این زمینه هم بسیار موفق بوده است. درآمد سالانه مردم این کشور به طور میانگین معادل 45.712 دلار می شود که این رقم تقریباً سه برابر درآمد میانگین جهانی است  و تنها به هفت هزار دلار دیگر در سال نیاز است تا به کشور قدرتمندی چون آمریکا برسد. کمپانی بزرگی در قرن هفدهم میلادی در این کشور تأسیس شد که با نام کمپانی هند شرقی شناخته می شود و وظیفه اصلی ای که این کمپانی به منظور انجام آن تأسیس شد، صادر کردن محصولات هلند به کشورهای دیگر اروپایی و نیز کشورهای حاضر در قاره آسیا بود. همین مسئله باعث شد به مرور زمان، هلند از لحاظ اقتصادی پیشرفت چشمگیری کند و هنوز که هنوزه، بخش عمده ای از درآمد این کشور حاصل از فعالیت های مربوط به صادرات محصولاتش به نقاط دیگر دنیا است و پیشرفت چشمگیر تکنولوژی طی چند قرن اخیر، باعث شده تا هلند با بهره گرفتن از وسایل جدید، پیشرفت های شایانی در این زمینه داشته باشد. به طور کلی، نزدیک به هشتاد و دو درصد از کل درآمد سالانه این کشور از طریق صادرات محصول به نقاط مختلف دنیا حاصل می شود و این آمار فوق العاده باعث شده است تا هلند به عنوان دهمین کشور بزرگ دنیا از لحاظ این گونه فعالیت ها شناخته شود. در سال 1959 بود که نخستین منابع گاز طبیعی در این کشور پیدا شد و این منبع انرژی به یکی از مهمترین پایه های درآمد هلند در داخل کشور و نیز به عنوان یکی از اصلی ترین مواد صادر شده به نقاط دیگر شناخته شد. در حال حاضر استخراج نفت و گاز و صادر کردن آن به نقاط دیگر دنیا 10.5 درصد از کل درآمد سالانه این کشور از لحاظ صادرات محصول را شامل می شود. از دیگر محصولات عمده ای که از هلند به نقاط مختلف جهان صادر می شود، به این موارد می توان اشاره کرد: محصولات مورد استفاده در کشاورزی، کامپیوترهای شخصی، دستگاه های تلفن هوشمند و تجهیزات مکانیکی دیگر.

دانمارک

میانگین درآمد سالانه هر شهروند دانمارکی: 47160 دلار، جمعیت کشور: 5.7 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 306.9 میلیارد دلار

بنا به اطلاعات و آمار منتشر شده توسط دیده بان حقوق بشر، دانمارک از معدود کشورهایی است که مردم آن به طور کامل به دولت مردان خود اعتماد دارند و شاید تنها بتوان کشورهایی چون نیوزلند را در کنار نام دانمارک از این لحاظ آورد. اعتماد مردم به دولت مردان دانمارکی، باعث شده است تا این اعتماد به تمامی شرکت ها و مؤسسه های عمومی تأسیس شده توسط دولت هم کشیده شده و در نهایت همین عامل باعث شده تا دانمارک فعالیت های متنوعی برای کسب درآمد داشته باشد و نیز همانند کشورهای دیگری که تا کنون عنوان شده اند، تجارت در بازارهای جهانی نیز از عمده فعالیت های این کشور برای کسب درآمد می باشد. در سال 2016، نزدیک به پنجاه و چهار درصد از کل درآمد سالانه دانمارک، وابسته به فعالیت های مربوط به صادرات محصول به دیگر نقاط دنیا بوده است و این میزان تقریباً دو برابر میانگین درآمد کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (با میانگین 27.9 درصد) است. محصولات پزشکی، کامپیوترهای شخصی و مبلمان منزل از عمده محصولاتی هستند که از دانمارک به دیگر نقاط دنیا صادر می شوند. البته محصولات دیگری نیز وجود دارند که دانمارک به واسطه صادر کردن آن ها و فروش آن ها در بازارهای جهانی، به درآمد قابل توجهی دست یافته است. دانمارک به فروش موجودات دامی (خوک) نیز شهرت دارد. میانگین درآمد سالانه مردم این کشور به 47160 دلار می رسد که بسیار فراتر از میانگین درآمد جهانی است (14459 دلار).

سوئد

میانگین درآمد سالانه هر شهروند سوئدی: 47311 دلار، جمعیت کشور: 9.9 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 514.5 میلیارد دلار

درآمد میانگین مردم این کشور معادل با 47311 دلار در سال است که هم از میانگین درآمد جهانی و هم از میانگین درآمد کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به مراتب بیشتر است (به ترتیب با میانگین های 14459 و 38992 دلار). سوئد در بازارهای جهانی نقش عمده ای ایفا کرده و آزادی عمل زیادی در این خصوص به شرکت های داخلی تجاری خود داده است. در کنار این عامل، چرخش مالی در بانک های سوئد نیز بسیار خوب و نتیجه بخش است. این دو عامل در کنار هم، باعث شده اند تا سوئد از لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار خوبی به سر ببرد و مردم این کشور از لحاظ معیشتی، زندگی بسیار خوبی را تجربه می کنند. برنامه های متعددی هم از سمت دولت این کشور در نظر گرفته شده است و هدف اصلی از پیاده سازی این برنامه ها کاملاً کمک به اوضاع معیشتی مردم است و شرایط زندگی آن ها را بیش از پیش بهبود بخشیده است.

از دیگر اثرات مستقیم اوضاع بسیار خوب اقتصادی در این کشور، می توان به اوضاع مردم آن از لحاظ سلامت جسمی و روحی اشاره کرد. میانگین سن و سالی که مردم سوئد می توانند تا آن زنده بمانند، به طور میانگین به 82.2 سال می رسد. این رقم حتی از کشورهای ایالات متحده آمریکا نیز فرا تر می رود (با میانگین 78.7 سال).

عربستان صعودی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند عربستان صعودی: 51838 دلار، جمعیت کشور: 32.3 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 646.4 میلیارد دلار

عربستان صعودی دومین کشور از لحاظ غنی بودن از منابع نفت خام به شمار می رود. منابع گاز طبیعی این کشور نیز بسیار زیاد است و از این لحاظ پنجمین کشور دنیا به شمار می رود. در حال حاضر فعالیت های مربوط به استخراج نفت خام و صادر کردن آن به نقاط مختلف دنیا در هیچ کشوری به وسعت عربستان صعودی صورت نمی گیرد و عربستان صعودی از لحاظ اقتصادی به شدت وابسته به این گونه فعالیت های خود است. میزان درآمد سالانه عربستان صعودی معادل با 646.6 میلیارد دلار است و چیزی حدود بیست و شش درصد از این درآمد از فعالیت های مربوط به استخراج و صادر کردن نفت به نقاط مختلف جهان به دست می آید. تنها کشورهای عراق و کویت هستند که از این لحاظ درصد بیشتری از درآمد خود را از این گونه فعالیت ها به دست می آورند.

همانگونه که در عنوان این مورد هم مشاهده می کنید، درآمد سالانه مردم عربستان صعودی به طور میانگین، معادل با 51383 دلار است و عربستان صعودی از این لحاظ دومین کشور عرب زبان و دوازدهمین کشور در سراسر دنیا به شمار می رود، با این وجود وضعیت معیشتی مردم این کشور با درآمدشان همخوانی ندارد و استانداردهای زندگی در این کشور پایین تر از مواردی است که تا کنون عنوان شده اند. مسئله ای که سبب شده تا استانداردهای زندگی مردم در این کشور همانند سایر موارد نباشد، بیشتر مربوط به اختلاف طبقاتی چشم گیری است که در این کشور وجود دارد. بیشتر نیروگاه هایی که به استخراج نفت خام و گاز طبیعی مشغول هستند، توسط شرکت ملی نفت آرماکوی عربستان کنترل می شوند و بیشتر درآمد های حاصل از این گونه فعالیت ها به خانواده های سلطنتی عربستان تعلق می گیرد. از لحاظ سلامت روحی و جسمی نیز عربستان به مانند سایر مواردی که تا کنون عنوان شده اند، نیست و با میانگین 74.6 سالی که مردم عربستان می توانند تا آن زنده بمانند، عربستان صعودی بدل به تنها کشوری می شود که درآمد سالانه مردم آن از سی هزار دلار بیشتر است و میانگین سن و سالی که می توانند تا آن زنده بمانند کمتر از هشتاد سال می باشد.

ایرلند

میانگین درآمد سالانه هر شهروند ایرلندی: 52265 دلار، جمعیت کشور: 4.7 میلیون نفر، درآمد سالانه کشور: 304.8 میلیارد دلار

در سال 1973 بود که ایرلند به طور رسمی به کشورهای عضو اتحادیه اروپا پیوست و از آن زمان تا کنون فعالیت های بسیار گسترده ای در زمینه صادرات محصولات خود انجام داده که به طور چشم گیری به بهبود اوضاع اقتصادی این کشور کمک کرده است. نکته دیگری که سبب این پیشرفت اقتصادی شده است، کاهش وابستگی ایرلند، طی این سال ها، به انگلستان بوده است. مهمترین کشورهایی که محصولات تولید شده در ایرلند به آن ها صادر می شود، این ها هستند: ایالات متحده آمریکا، بلژیک، انگلستان، آلمان و سوئیس. محصولات پزشکی و دارو، عمده محصولات تولید شده در ایرلند هستند که به این کشورها صادر می شوند.

میانگین سالانه درآمد مردم این کشور در حال حاضر معادل با 52265 دلار است و فاصله چندانی از این لحاظ با ایالات متحده آمریکا (با میانگین درآمد 54151 دلار در سال) ندارند. نکته ای که در خصوص ایرلند وجود دارد و آن را متمایز از سایر کشورها می کند پیشرفت چشمگیر 41 درصدی کشور از لحاظ اقتصادی از سال 2010 تا کنون است و هیچ کشور دیگری نتوانسته چنین پیشرفتی طی این چند سال اخیر داشته باشد. البته نکته ای در خصوص این آمار و ارقام وجود دارد که بسیار حائز اهمیت است و می تواند گمراه کننده باشد. در حقیقت، ایرلند کشوری است که دولت مردان آن طی سالیان اخیر و در پی اصلاحاتی که صورت گرفته است، مالیات دریافتی از فعالیت های اقتصادی کشور را به طور قابل ملاحظه ای کاهش داده اند و همین مسئله باعث شده است تا بسیاری از شرکت های صنعتی بزرگ دنیا، مراکز فعالیت خود را به ایرلند منتقل کرده تا مالیات کمتری پرداخت کنند. بنابراین درآمد حاصل از فعالیت های این کشورها، هرچند به نام ایرلند ثبت می شود، با این وجود، این درآمد ها به کشورهایی تعلق دارد که این شرکت های صنعتی از آن به ایرلند آمده اند.

این مقاله ادامه دارد... ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

حقایق جالب در باره کارکرد ذهن انسان بخش اول

در

بسیاری هستند که برای همیشه در خاطر ما نقش می بندند و  نیز اشخاص زیادی را ملاقات می کنیم که شاید ترجیح دهیم نقشی از آن ها در خاطرمان باقی نماند. در حقیقت بیش از هرچیز دیگری همین خاطراتی که در ذهن انسان باقی می ماند، شخصیت او را شکل می دهد. اگر ذهنیتی از گذشته در خاطر ما نمی ماند، قادر به برقراری ارتباط با دیگران نمی شدیم، در کار خود پیشرفت نمی کردیم و حتی راجع به مسائل ساده ای چون غذای مورد علاقه خود ذهنیتی پیدا نمی کردیم. بسیاری بر این باور اند که حافظه، کلیدی است که قفل های بسیاری را در زندگی باز می کند.

با وجود نقش عمده خاطرات و حافظه انسان، بسیاری از ما اطلاعات ناچیزی در خصوص آن ها داریم و از چگونگی کارکرد حافظه و این گونه مسائل شاید بتوان گفت، بی اطلاع هستیم. با این وجود، بر خلاف تمامی آن کلاس های خسته کننده زیست شناسی که همه ما در مدرسه گذرانده ایم، آن چه در مراکز حفظ و نگه داری خاطرات در مغز انسان می گذرد، بسیار جالب توجه است. برای نمونه یکی از حقایق جالبی که در خصوص مغز ما وجود دارد این است که نظریه ای وجود دارد در این خصوص که مغز انسان قادر به ذخیره اطلاعاتی است که میزان آن از مجموع اطلاعات چهار هزار گوشی موبایل آیفون بیشتر خواهد شد. در این مقاله قصد داریم شما را با حقایق جالبی آشنا کنیم که در خصوص حافظه و مغز انسان وجود دارد و به احتمال زیاد، این حقایق برایتان جدید و قابل توجه خواهد بود. با سیارک همراه باشید.

در همان دوران کودکی، فرایند فراموش کردن خاطرات آن دوران شروع می شود

آیا کسی را سراغ دارید که زمانی را که برای نخستین بار روی پاهای خود ایستاده و شروع به راه رفتن کرده را به خاطر داشته باشد؟ و یا کسی که نخستین تجربه رفتن به مهد کودک را به یاد داشته باشد؟ مطمئناً پاسخ به این سؤال منفی خواهد بود و حتی خود ما نیز قادر به یادآوری این اتفاقات دوران کودکی نیستیم. اما سؤال اینجا است که از چه زمانی فراموش کردن خاطرات دوران کودکی آغاز می شود؟ جالب است بدانید که روان شناسان و محققان دانشگاه اِموری هم این سؤال برایشان پیش آمده و به همین خاطر بود که تحقیقات و اقدامات خود را آغاز کرده تا در یابند دقیقاً از چه زمانی فرایندی که تحت عنوان «فراموشی کودکی» شناخته شده، آغاز می شود. نتایج این تحقیقات حاکی از آن بود که کودکان بین پنج تا هفت سال، چیزی حدود شصت درصد از خاطرات دوران کم سن و سال تر خود را به خاطر داشتند و این در حالی بود که این میزان برای کودکان بین هشت و نه سال، تا چیزی حدود چهل درصد کاهش پیدا کرد. بنا براین فرایند فراموشی از سنین پایین تر آغاز شده و به مرور تقریباً هیچ خاطره ای از سال های ابتداییِ زندگی در ذهن کودک باقی نخواهد ماند.

خواب کافی در طول شب، به بهبود فرایند نگه داری و حفظ مطالب در مغز کمک خواهد کرد

التبه این مسئله به هیچ عنوان جای تعجبی ندارد، اما باید بدانیم که خواب کافی در طول شب، باعث می شود مغز کارکرد بهتری به طور کلی داشته باشد. تحقیقاتی در این خصوص انجام شد و گروهی از افراد در نظر گرفته شده و پس از این که به آن ها آموزش داده شد چگونه انگشتان خود را روی پیانو حرکت دهند تا صدای مشخصی تولید شود، گروهی که دوازده ساعت استراحت کرده بودند، عملکرد بهتری از خود نشان داده و به خوبی به خاطر داشتند که چگونه باید انگشتان خود را حرکت دهند. متیو واکر، مدیر مسئول لابراتوار بی آی دی، در این خصوص عنوان کرد: «زمانی که خواب هستید، این گونه به نظر می رسد که مطالب و مسائلی که در طول بیداری آموزش دیده و یا خوانده و شنیده اید، به سمت آن قسمت هایی از مغز می روند که در حفظ و نگاه داری خاطرات، عملکرد مؤثرتری از خود نشان می دهند.».

عبور کردن از چهار چوب در می تواند باعث فراموش شدن مطالب شود

گابریل رادوانسکی که روانشناس است در گفتگویی که با او در این خصوص انجام شده بود عنوان کرد: «وارد یا خارج شدن از چهار چوب یک در، نقش نوعی محدوده را در ذهن انسان ایفا می کند. این محدوده، فعالیت هایی که توسط انسان انجام گرفته است را از سایر فعالیت ها جدا کرده و در قسمت دیگری از مغز ذخیره می کند.». گابریل به همراه تیم تحقیقاتی اش آزمایشی در این خصوص انجام داد که با هم نگاهی به جزئیات آن خواهیم انداخت: برای این منظور گابریل، دو گروه از افراد را در نظر گرفت. گروه اول باید وسایلی را در یک اتاق جا به جا می کردند و به گروه دوم این وظیفه محول شده بود که وسایلی را از اتاقی به اتاق دیگر ببرند؛ به این معنی که در مسیر خود باید از چهار چوب درهایی که اتاق ها را از یکدیگر جدا می کرد، عبور کنند. نتایج تحقیقات در نهایت حاکی از آن بود که افرادی که وسایل را میان اتاق ها جا به جا می کردند، تا چیزی حدود سه برابر افراد گروه دیگر، امکان داشت که فراموش کنند کدام شیء را باید بردارند.

همین مسئله عبور از چهار چوب در، از لحاظ ذهنی هم صادق است

جالب است بدانید که اگر قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشید، بهتر است راجع به چهار چوب در فکر نکنید. این مسئله هم در ادامه تحقیقات گابریل رادوانسکی و تیم اش مشخص شد. در انجام این تحقیقات از افراد خواسته می شد که مطلبی را به خاطر بسپارند و این در حالی بود که از گروهی از این افراد خواسته شد که در حال به خاطر سپردن مطلب به چهار چوب در فکر کنند. نتایج حاکی از آن بود که کسانی که به چهار چوب در فکر می کردند، کمتر از گروه دیگر قادر به به خاطر سپردن  مطالب بودند. این مسئله به احتمال بسیار زیاد،  از نقشی که درب ها در ذهن انسان به خود گرفته اند نشأت می گیرد؛ نقش محدود کننده و نقش جدا کننده درب ها.

توانایی در به خاطر سپردن صدا ها در انسان به مراتب کمتر است

شاید ارزش صرف هزینه برای شرکت در کلاس هایی که با بهره گیری از وسایل دیجیتال کمک آموزشی کلاس های خود را برگزار می کنند، فکر بدی نباشد. جالب است بدانید که چیزی حدود شصت و پنج درصد از کل جمعیت آمریکا، به اصطلاح، دانش آموزان بصری هستند؛ در واقع برای این که مطلبی را به خوبی یاد بگیرند، باید حتماً چیزی که به آن ها آموزش داده می شود را مشاهده کنند و تنها شنیدن صدای معلم برای فرد کافی نخواهد بود. نزدیک به یک چهارم مطالبی که می شنویم از یاد ما خواهند رفت و جلوه های بصری و به کار گیری وسایل دیجیتال برای این منظور، در نهایت سبب می شود فرایند یادگیری با پیشرفتی چهار صد درصدی به نسبت حالت عادی رو به رو شود.

سن و سالی وجود دارد که به طور معمول انسان در آن به بهترین شکل ممکن قادر به تشخیص افراد از روی چهره آن ها خواهد بود

تحقیقاتی به صورت مشترک میان محققان دانشگاه های دارموث و هاروارد صورت گرفت و نتایج حاکی از آن بود که پس از گذر از مرز سی سالگی، قابلیت تشخیص دیگران با توجه به چهره آن ها رو به افول می نهد. اگ بخواهیم به طور دقیق تر به این مطلب نظری بیندازیم، باید عنوان کنیم که به طور تقریبی، بین سی تا سی و چهار سالگی، زمانی است که انسان از لحاظ تشخیص دیگران از روی چهره در شرایط ایده آل ذهنی خود به سر می برد و پس از سی و چهار سالگی، این قابلیت به مرور زمان کاهش پیدا می کند. این کاهش تا جایی ادامه پیدا می کند که یک فرد هفتاد ساله، تقریباً چیزی حدود هفتاد و پنج درصد از کسانی را که می بیند، تنها به واسطه چهره شان به یاد خواهد داشت و چهره دیگران را فراموش خواهد کرد.

برخی دروغ ها را ساده تر از دیگر دروغ ها می توان به خاطر سپرد

حقیقتی وجود دارد که انکار آن غیر ممکن است: همه انسان ها کم و بیش، دروغ می گویند. اما چگونگی عنوان کردن این دروغ ها است که در نهایت مهمترین تأثیر را در به خاطر آوردن (یا نیاوردن) داستان هایی که سرِ هم کرده ایم خواهد داشت. تحقیقاتی در این خصوص در دانشگاه ایالتی لوئیزیانا صورت گرفت و نتایج حاکی از آن بود که توضیحاتی که به دروغ ادا می کنیم (گسترش دادن مطالب و مسائلی که تنها زاییده خیال ما بوده و دروغ هستند و وجود خارجی ندارند) بعد ها ساده تر به یاد فردی خواهد آمد که آن ها را عنوان کرده است و این روند در مقام مقایسه با انکار های به دروغ قرار می گرفت (انکار به دروغ به این معنی است که چیزی را انکار کنید که در حقیقت وجود دارد و درست است). کسی که عهده دار این آزمایش شده بود، شان لِین نام داشت و در این خصوص عنوان کرد: «اگر قرار باشد در خصوص چیزی که اتفاق نیفتاده و وجود خارجی ندارد به شما توضیحاتی دهم و یا این که به عبارت دیگر دروغی در خصوص آن اتفاق نیفتاده بگویم، باید تجزیه و تحلیل های بسیاری در مغز خود انجام دهم تا چیزی از قلم نیفتد. به همین خاطر است که در نهایت فراموش کردن این گونه مطالب کمی دشوار تر است از حالت دیگر.».

عشق در نگاه اول، تنها ساخته ذهن انسان است

تحقیقاتی در این خصوص صورت گرفته است و نتایجش حاکی از آن است که احساسی که با نام عشق در نگاه اول شناخته می شود، در حقیقت وجود خارجی ندارد و تنها ذهن انسان است که این باور را به وجود می آورد که دو فردی که با یکدیگر رابطه دارند، در نگاه اول عاشق یکدیگر شده اند. شخصی را در نظر بگیرید که عاشق همسر خود است و این باور در او وجود دارد که در همان نگاه اول عاشق همسر خود شده است. در حقیقت اتفاقی که در این خصوص برای این فرد می افتد این است که خاطرات خود از نخستین دیدارش با شریک زندگی اش را با احساسات حال حاضر خود مورد سنجش قرار می دهد و همین مسئله است که باعث می شود این باور در او به وجود بیاید. در حقیقت احساس شخص در همان زمان نخستین آشنایی با همسرش متفاوت از احساسات حال حاضرش بوده است، تنها دیگر آن را به خاطر نمی آورد. دُنا جو بریج کسی بود که مسئولت انجام این تحقیقات را به عهده گرفته بود و در این خصوص عنوان کرد: «انسان به طور غریزی خاطرات خود را تغییر شکل می دهد و داستان هایی باور پذیر در خصوص آن ها به وجود می آورد به گونه ای که با شرایط زندگی حال حاضر او سنخیت و سازگاری داشته باشند.».

حافظه های کوتاه و بلند مدت وجود دارد و این دو ساز و کاری متفاوت از یکدیگر دارند

بنا به تحقیقاتی که تا کنون در این خصوص صورت گرفته است، میان پنج تا نه مطلب و مسئله گوناگون را می توان در حافظه کوتاه مدت نگه داشت و این مطالب یا مسائل تنها برای مدتی حدود بیست تا سی ثانیه در ذهن فرد و حافظه کوتاه مدت او باقی خواهند ماند. نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که تنها مطالبی در ذهن انسان باقی خواهند ماند و فرد آن ها را بعد ها به خاطر خواهد آورد، که در حافظه بلند مدت او جای گرفته باشند. البته ارقامی که در خصوص حافظه کوتاه مدت عنوان شد، کاملاً دقیق نمی باشند و هنوز تحقیقات در این خصوص ادامه دارد، با این وجود، این مسئله مسلم است که مطالبی که در حافظه کوتاه مدت جای می گیرند، بعد ها از ذهن انسان خواهند رفت.

مدیتیشن از آن دسته فعالیت هایی است که می تواند سبب پیشرفت و بهبود کارکرد حافظه شود

آگاهی ذهنی و داشتن تسلط بر شیوه کارکرد مغز، هر دو در نتیجه مدیتیشن به دست می آیند و نقش مهمی در چگونگی حافظه فرد و کارایی آن ایفا می کنند. تحقیقاتی در این خصوص در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات گواهی بر این ادعا است. برای انجام این تحقیقات دانشجویانی را در نظر گرفته و آن ها را به دو گروه تقسیم کردند. گروه اول از این دانشجویان موظف بودند که چهار جلسه در طول هفته، در کلاس های مدیتیشنی شرکت کنند که زمان هر جلسه از چهل و پنج دقیقه تجاوز نکند. گروه دیگر نیز به روند معمول زندگی خود پایبند می ماندند و کار به خصوصی نباید انجام می دادند. در نهایت و پس از دو هفته هر دو گروه در یک آزمون مشابه شفاهی شرکت کردند و دانشجویان گروه اول که این دو هفته در کلاس های مدیتیشن شرکت می کردند، توانستند به طور کلی شصت امتیاز بیشتر از دانشجویان گروه اول دریافت کنند.

این مقاله ادامه دارد...

نظرات

در ادامه بخوانید...

فرزندم و تکنولوژی

در

کودکان دهه شصت با عروسک و توپ مشغول بازی بودند. اوج آرزو های آن ها توپ و عروسکی پلاستیکی بود. یک دهه بعد کودکان دهه هفتاد بودند که وارد قلمرو آتاری و دستگاه های بازی دیگر شدند. اما از دهه هشتاد به بعد تکنولوژی پا را فراتر از این ها گذاشت. لپ تاپ های گیمینگ و پلی استیشن ها جای توپ و عروسک را گرفتند. دهه نود اما قضیه اش جدا است. کودکانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند اما تبلت و گوشی، سیمکارت و اینترنت پر سرعت در اختیار دارند. شاید به خود بگویید اکنون همه بچه ها همین طور هستند. اما آیا این امکاناتی که والدین به راحتی در اختیار کودکانشان قرار می دهند مناسب سن آن ها است؟ آیا این امکانات سودمندی نیز دارند؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم گفت.

همان طور که می دانیم هر چیزی که در آن زیاده روی شود مضر است.

امروزه ورود تکنولوژی و گجت های رنگارنگ باعث شده است هر کودکی را که می بینیم ساعت ها وقت خود را با این ابزار ها می گذراند و برخی از والدین بدون این که احساس مسئولیت کنند این امکانات را بدون نظارت درست در اختیار فرزندشان قرار می دهند و از مشکلاتی که ممکن است گریبان گیر فرزندشان باشد آگاهی ندارند. در این جا به چند مورد از مشکلات استفاده ی بی رویه ی کودکان از تکنولوژی می پردازیم.

ضعف در مهارت های اجتماعی:

در گذشته بیان می کردند بازی های دوران کودکی تمرینی برای مهارت های اجتماعی در آینده خواهد بود. دختران و پسران تعاملات اجتماعی را در بازی های جمعی می آموختند. همکاری و مهارت های جمعی را در خود تقویت می کردند و در جمع همسالان خود بود که به نقاط ضعف و قوت خود پی می بردند. اما بازی های انفرادی و محدود به تکنولوژی های کنونی کودکان را از تجربه ی لذت کنار هم سالان خود بودن دور می کند و در آینده کودک دچار ضعف در روابط اجتماعی خود می شود زیرا در زمانی که لازم بوده است بیاموزد در کنار هم سالان خود نبوده است. توصیه می شود کودک خود را به پارک، مهد کودک و کلاس هایی همچون آموزش نقاشی و ورزش ببرید تا هم بیشتر با دنیای بیرون از خانه تعامل داشته باشد و هم از دیگر همسالان خود و بازی با آن ها نحوه ی رفتار های اجتماعی را بیاموزد. والدین به عنوان راهنما می توانند رفتار های خوب را تشدید و رفتار های بد را اصلاح کنند.

کم اشتهایی یا پر اشتهایی:

شاید دیده باشید برخی از کودکان چنان وابسته ی تبلت یا کامپیوتر خود شده اند که تقریبا در هیچ وعده ی غذایی حاظر نمی شوند. یا تند تند غذا را خورده و دوباره به بازی مشغول می شوند. اما این نوع غذا خوردن باعث می شود کودک فکر کند هر زمانی برای بازی با این وسائل مناسب است و هر گاه هر چند ساعت که بخواهد می تواند بازی کند. کودکانی که به خاطر از دست ندادن زمان به اندازه ی کافی غذا نمی خوردند و کودکانی که در هنگام بازی مدام مشغول غذا خوردن هستند دچار کم اشتهایی و پر اشتهایی می شوند. والدین باید به کودکان خود بیاموزند که در روز تنها ساعات مشخصی می توانند از این ابزار ها استفاده کنند و در ضمن وعده های غذایی زمانی است که تمام اعضای خانواده به دور هم جمع شده و در کمال آرامش به غذا خوردن می پردازند. این گونه کودک می آموزد هر چیزی زمانی مشخص دارد و می تواند وقت خود را با کار های مفید پر کند.

جمع گریزی:

کودکانی که منزوی هستند. مدام می خواهند در گوشه ای نشسته و تنهایی به بازی با گوشی یا تبلت خود بپردازند میلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارند، دچار جمع گریزی شده اند. زیرا معتاد به استفاده از دنیای مجازی شده اند. اعتیادی که باعث می شود نتوانند از وسیله ی بازی خود دور شوند و وارد جمع شوند. در این جا والدین باید از همان ابتدای تهیه ی این گونه وسائل زمان مشخصی را تعیین کرده و از کودک خود بخواهند که تنها در این زمان ها از آن استفاده کنند. بهترین راه برای جلو گیری از به وجود آمدن این دست مشکلات آموزش صحیح استفاده از تکنولوژی است که در اختیار کودکتان قرار می دهید.

چگونه از وابستگی نوجوانان به تکنولوژی جلوگیری نماییم؟ 

افسردگی و کمبود اعتماد به نفس:

بیماری افسردگی آن چنان رایج شده است که امروزه به آن سرماخوردگی روحی می گویند. اما این بیماری تنها مخصوص بزرگسالان نیست بلکه حتی کودکان و نوجوانان نیز به راحتی به آن مبتلا می شوند. تکنولوژی تنها محدود به بازی نمی شود بلکه رسانه های جمعی در بستره ی اینترنت وجود دارند که هزاران بار بیشتر از بازی بر روی روحیه ی حساس کودکان تاثیر می گذارند.

برنامه هایی مانند اینستاگرام و فیسبوک و تویتر جایی برای به اشتراک گذاری تصاویر، فیلم ها و افکار است.

نرم افزاری مانند اینستاگرام را در نظر بگیرید. همه افراد در آن شاد و خوش حال اند، همه افرادی با سطح اجتماعی بالا هستند و مدام در حال تفریح اند. دختران موبور و خوش قیافه بدون اضافه وزن و پسران ثروتمند و قد بلند هستند. جامعه ای آرمانی که کودک و نوجوان ما با آن رو به رو می شود. اما آیا این جامعه ی به تصویر کشیده تماما واقعی است؟ معلوم است که خیر. همه سعی می کنند بهترین حالت خود را برای دیگران به اشتراک بگذارند ولی کودک یا نوجوان ما کمی برای تجزیه و تحلیل این موارد بی تجربه است در نتیجه دخترانمان می آموزند باید لاغر و زیبا باشند و پسرانمان می آموزند قد بلند و ثروت است که مناسب آن ها است. اما فقدان این موارد در آن ها باعث می شود که اعتماد به نفس خود را از دست داده و احساس کبود کنند. در نتیجه این احساس ضعف ها فرد دچار افسردگی می شود. به کودکان خود بیاموزید که هیچ کس در دنیا کامل نیست و هر کس ضعفی دارد. به آن ها اعتماد به نفس داده و به آن ها بیاموزید همان طور که هستند خود را دوست داشته باشند و تنها برای بهتر شدن شخصیت خود تلاش کنند.

بلوغ زود رس:

یکی دیگر از مضرات خطرناک استفاده از تکنولوژی بدون نظارت بلوغ زود رس کودکانمان است. زیرا در محیط اینترنت بدون محدودیت اطلاعات و تصاویر و فیلم ها در اختیار آن ها قرار داده می شود و بدون نظارت کودکان کنجکاو به دنبال کشف دنیایی هستند که ورود آن ها به آن زود است. در نتیجه ی این سهل انگاری والدین کودکانی را خواهیم داشت که دچار بلوغ زود رس شده و از دنیای جنسی خود تنها اطلاعاتی دارند که ممکن است درست نبوده و اصلا با واقعیت منطبق نباشند. هیچ گاه کودک خود را در مقابل استفاده از نرم افزار هایی اینستاگرام و فیسبوک تنها نگذارید و به یاد داشته باشید این فضا ها بستری برای افراد سود جو هستند. از کودکان خود محافظت کرده و همواره بر آن ها نظارت داشته باشید.

برخی از آسیب هایی که ممکن است افراد سود جو به روح و روان کوک یا نوجوانتان وارد می کنند جبران نا پذیر است.

این موارد که ذکر شد از جمله بزرگترین مشکلاتی بود که بیان شد. مشکلات دیگری نیز وجود دارند که برخی زودتر و برخی دیر تر آشکار می شوند. پدران و مادران تا جایی که می توانید کودکان خود را به بازی های جمعی و بودن در محیط خانواده ترغیب کنید و محیطی صمیمی و شاد برای فرزندانتان مهیا کنید. مهمترین کار نیز این است که بر آن ها نظارت داشته و نحوه ی استفاده ی درست از تکنولوژی را به آن ها بیاموزید.

ترجمه  itrans.ir

نظرات

۱۳۹۷/۷/۱۱بله درست می فرمایید

۱۳۹۷/۷/۱۰جمع گریزی و ضعف در ارتباط اجتماعی واقعا معضل نسل جدید شده

در ادامه بخوانید...