چرا دروغ می گوییم؟ مغز و بدن چگونه در برابر دروغ واکنش نشان می دهد؟

در

مغز

 

ما همیشه دروغ می گوییم. مطالعه ای توسط روانشناس رابرت فلدمن از دانشگاه ماساچوست نشان داد که 60٪ افراد حداقل در هر 10 دقیقه مکالمه دروغ می گویند. به طور متوسط ​​، در این دوره از زمان ، فرد دو تا سه بار دروغ می گوید. ما می گوییم که چگونه در این زمان تقلب می کنیم و چه اتفاقی برای بدن ما می افتد.

 

چرا دروغ می گوییم؟

مردم دروغ می گویند تا اشتباهات خود را پنهان کنند: این همان کاری است که رایان لوخته ، شناگر آمریکایی ، هنگامی که در جریان بازی های المپیک تابستانی 2016 ادعا کرد که در یک پمپ بنزین با حمله و اسلحه مورد سرقت قرار گرفت ، این کار را کرد. در واقع ، نگهبانان مسلح او ، هم تیمی هایش را پس از یک مهمانی مست پیدا کردند و به اموال دیگران آسیب رساندند. حتی در علوم آکادمیک   جهانی که به طور کلی توسط افرادی اداره می شود که زندگی خود را وقف جستجوی حقیقت کرده اند - پر از کلاهبرداران است .

 

این دروغگوها به این مشهور شدند که فریب کاری و تقلب  آنها آشکار ، جسارت آمیز یا خطرناک است. اما فریب ، تقلب و دروغ آنها قابل تصور نیست. 

بیشتر ما در مورد دروغ گفتن متخصص واقعی هستیم. ما دائما و به طور طبیعی دروغ می گوییم: در موارد کوچک و در مقیاس بزرگ ، به افراد غریبه و نزدیک ، وقتی امنیت ما به آن بستگی دارد و کوچکترین حسی در آن وجود ندارد. توانایی فرد در غیر صادق بودن به اندازه ضرورت اعتماد به دیگران اساسی است. هرچقدر که متناقض به نظر برسد ، ما اغلب در تشخیص دروغ و تقلب ضعیف هستیم.

 

چشم


دروغ و تقلب چنان در عمق طبیعت ما بافته شده است که نمی توان عبارت "دروغ گفتن انسانی است" را دروغ خواند. همه جا دروغگویی اولین بار بلا دی پائولو ، روانشناس اجتماعی در دانشگاه کالیفرنیا ، سانتا باربارا ، به طور سیستماتیک توصیف شده است.

 

بیست سال پیش ، دی پائولو و همکارانش از 147 نفر به مدت یک هفته خواستند تا تمام دفعاتی را که سعی در دروغ و تقلب و گمراه کردن شخصی داشتند ، یادداشت کنند.

 

در اکثر موارد ، این دروغ ها بی ضرر بودند: برای سرپوش گذاشتن بر نظارت ها یا محافظت از احساسات دیگران. بعضی اوقات بهانه می شد: یکی از شرکت کنندگان زباله ها را بیرون نیاورد و دروغ گفت که نمی دانست زباله ها را کجا ببرد. نوع دیگری از دروغ - مانند تلاش برای جعل هویت پسر یک دیپلمات - با هدف ایجاد برداشت متفاوت از خودش بود. این تخلفات جزئی بود ، اما مطالعه بعدی توسط دی پائولو و همکارانش در مورد نمونه مشابه شرکت کنندگان نشان داد که در بعضی موارد بیشتر افراد دروغ بزرگ می گویند ، به عنوان مثال هنگام مراجعه به دانشگاه رابطه نامزدی را از همسر خود پنهان می کنند یا اظهارات دروغ می کنند.

 

چگونه دروغ می گوییم؟ 

دروغ گفتن یک پروسه پیچیده است. دروغ گفتن نه تنها از نظر روانشناختی ، بلکه از دیدگاه علوم اعصاب نیز دشوار است. در سر ما "بخش دروغ گفتن" خاصی وجود ندارد - بسیاری از قسمت های مغز در این روند دخیل هستند. مطالعات انجام شده با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی نشان داده است که دروغ ها در قشر پیشانی - منطقه مسئول توجه ، برنامه ریزی و تصمیم گیری - و قشر قدامی (شامل انتظار پاداش ، تصمیم گیری ، مدیریت تکانه) نیز درگیر هستند. ) ، و شکنج فرونتال فوقانی (همراه با خودآگاهی) ، و قشر جداری قدامی ، و قشر premotor و سایر مناطق.

و هنگامی که ما حقیقت را می گوییم ، بسیار آرامتر می شود ، زیرا سیستم لیمبیک ما با دروغ گفتن تحت فشار قرار نمی گیرد ، و لوب پیشانی ما با حقیقت تداخل پیدا نمی کند.

 

مغز


مجموعه مطالعات بررسی همبستگی عصبی فریب در طول سالها به طور قابل توجهی رشد کرده است ، و منجر به شناسایی تعدادی از مناطق کاندیدا می شود که به طور بالقوه در فریب نقش دارند. در یک انتشار اخیر ، دانشمندان  با انجام یک متاآنالیز از این مطالعات سعی در شناسایی ساختارهای مغزی داشتند که به طور مداوم در طول دروغ فعال می شدند. محققان 23 مطالعه را تجزیه و تحلیل کردند که در مجموع 321 ضایعه مورد علاقه را توصیف کردند.

دانشمندان  تنوع قابل توجهی در نتایج تحقیق یافتند ، با این حال ، تعدادی از مناطق به طور کلی در طول فریب فعال بودند ، از جمله بخشهایی از قشر پیشانی ، لوب آهیانه تحتانی ، قشر جلوی جلوی جلویی و قشر جلوی جلوی داخلی.

 

چگونه می توان با کمک علم دروغ را شناخت؟

بسیاری از دروغ ها پیش پا افتاده است و به راحتی برای حفظ آرامش یا روحیه دادن به شخصی گفته می شود. اما دروغ های خطرناک تر ، مانند اتهام زدن به کسی به جرمی واهی یا دروغ گفتن به سرمایه گذاران ، پیامدهای مخربی نه تنها برای افراد فریب خورده ، بلکه برای دروغگو نیز به همراه دارد. عدم صداقت باعث افزایش هوشیاری مغز می شود و با افزایش دامنه دروغ ، این استرس بیشتر می شود.

 

چرا مغز به صداقت اهمیت می دهد؟

ما به عنوان حیوانات اجتماعی به اعتبار خود اهمیت می دهیم. بقای ما به این بستگی دارد که قبیله ما را بپذیرد. در نتیجه ، بیشتر مردم سخت تلاش می کنند تا چهره یک فرد قابل قبول و، شایسته  را حفظ کنند.

دانستن اینکه عدم صداقت می تواند لطمه جبران ناپذیری به اعتبار شما وارد کند ، دروغ گفتن ذاتاً استرس زا است. وقتی تقلب می کنیم ، تنفس و نبض ما سریع می شود ، شروع به تعریق می کنیم ، دهان خشک می شود و صدای ما می لرزد. برخی از این تأثیرات فیزیولوژیکی اساس آزمایش کلاسیک پلی گرافی را تشکیل می دهند.

 

افراد از نظر توانایی دروغ گویی تا حدی به دلیل تفاوت مغز با هم تفاوت دارند . برای نمونه ای افراطی ، جامعه شناسان فاقد همدلی هستند و بنابراین پاسخ فیزیولوژیکی معمول به دروغ را نشان نمی دهند. اگر به دروغگویان در طول آزمون آرامش یاد داده شود می توانند تست پلی گرافی نیز انجام دهند. به همین ترتیب ، افراد بی گناه ممکن است در یک آزمون قبول نشوند ، فقط به این دلیل که می ترسند و با تجهیزات ترسانده می شوند. به همین دلایل ، دقت یک تست پولی گراف اغلب به چالش کشیده می شود. روش دیگر ، تصاویر fMRI پیشنهاد می شود.

 

تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی یا fMRI نوعی MRI است که برای اندازه گیری پاسخ های همودینامیکی (تغییرات جریان خون) ناشی از فعالیت عصبی در مغز یا نخاع انجام می شود. این روش مبتنی بر این واقعیت است که جریان خون مغزی و فعالیت عصبی با هم مرتبط هستند. وقتی ناحیه ای از مغز فعال است ، جریان خون در آن ناحیه نیز افزایش می یابد .

 

fMRI به شما امکان می دهد در طی عملکرد طبیعی آن تحت تأثیر عوامل مختلف جسمی (به عنوان مثال حرکت بدن) و تحت شرایط مختلف پاتولوژیک ، فعالیت منطقه خاصی از مغز را تعیین کنید.

 

امروزه این یکی از فعال ترین انواع تصویربرداری عصبی است. از اوایل دهه 1990 ، MRI عملکردی در تصویربرداری از فرایندهای مغز به دلیل تهاجمی بودن نسبتاً کم ، عدم قرار گرفتن در معرض اشعه و در دسترس بودن نسبتاً گسترده ، در تصویربرداری از فرایندهای مغز غالب شده است.

 

مغز


همپوشانی نقشه ارزش (نارنجی) در جانبی (بالا) و داخلی (پایین) مغز ، مناطقی را نشان می دهد که به طور مداوم درگیر فریب در طول مطالعات هستند.
MFG: شکنج پیشانی میانی ؛ IFG: شکنج پیشانی تحتانی ؛ IPL: لوب آهیانه تحتانی؛ m / SFG: شکنج پیشانی داخلی / فوقانی


در مقابل ، مطالعات استفاده شده از تصویربرداری مغز اثبات شده است که برای مطالعه پاسخ بدن به دروغ بسیار آموزنده تر است . علائم اضطراب از این واقعیت ناشی می شود که دروغ گفتن سیستم لیمبیک مغز را فعال می کند ، همان ناحیه ای که پاسخ جنگ یا گریز را در هنگام فشارهای دیگر ایجاد می کند. وقتی افراد رک و پوست کنده باشند ، این ناحیه از مغز حداقل فعالیت را نشان می دهد. اما وقتی او دروغ می گوید ، این ناحیه از مغز مانند آتش بازی روشن می شود. یک مغز صادق آرام است ، و یک مغز دروغگو فوق العاده فعال است.

 

دروغ چه تأثیری بر بدن دارد؟

تحقیقات زیادی در مورد تأثیرات دروغ های آسیب شناختی بر سلامتی انجام شده است ، و می دانید چه؟ این می تواند به سلامتی شما آسیب برساند.

طبق گفته آرتور مارکمن ، لحظه ای که شخص دروغ می گویید ، بدن کورتیزول آزاد می کند. فقط چند دقیقه بعد ، حافظه شما شروع به بارگیری می کند ، سعی می کند دروغ و حقیقت را به خاطر بسپارد. تصمیم گیری دشوارتر می شود و حتی ممکن است ناراحتی خود را به صورت عصبانیت نشان دهد. این همه در 10 دقیقه اول است.

 

پس از این واکنش های اولیه ، ممکن است نگران قابل قبول بودن دروغ باشید یا اینکه گرفتار آن شوید. برای مقابله با این احساس ، نگرش نسبت به شخصی که فریب داده اید می تواند تغییر کند. از یک رابطه دوستانه تر از حد معمول تا عصبانیت ، خود را متقاعد خواهید کرد که دروغ شما تقصیر طرف مقابلتان  بوده است.

 

روز بعد از دروغ ، یکی از دو اتفاق ممکن است رخ دهد. اگر به دروغ های آسیب شناسانه عادت کرده اید ، پس می توانید به آنها اعتقاد داشته باشید. در غیر این صورت ، ممکن است احساس بدی داشته باشید و سعی کنید از ملاقات با شخصی که به او دروغ گفته اند اجتناب کنید. احساس گناه طولانی مدت منجر به اختلال در خواب برای چندین روز می شود.

 

تمام این استرس اضافی بر سلامتی شما نیز تأثیر منفی می گذارد. این می تواند فشار خون را افزایش دهد ، باعث سردرد و کمر درد شود و تعداد گلبول های سفید خون را کاهش دهد. انرژی ذهنی زیادی برای گفتن و حمایت از دروغ صرف  شود ، که شما را مضطرب و در بعضی موارد افسرده می کند. این همه ماجرا نیست. این احساسات بر هضم شما تأثیر می گذارد ، باعث اسهال ، سو هاضمه ، حالت تهوع و .... می شود.

 

خون

 

پروژه تحقیقاتی در دانشگاه نوتردام در ایندیانا مورد بررسی قرار اثرات دروغ پاتولوژیک است. در این مطالعه 110 داوطلب شرکت کردند که نیمی از آنها موافقت کردند دروغ بگویند و نیمی دیگر هیچ دستورالعملی دریافت نکردند. پس از 10 هفته ، گروهی که کمتر دروغ می گفتند 54٪ شکایت ذهنی کمتر (مانند استرس یا اضطراب) و 56٪ مشکلات بهداشت جسمی کمتر (مانند سردرد یا مشکلات گوارشی) داشتند.

 

نتیجه دروغ؟

به نظر می رسد علاوه بر استرس و ناراحتی کوتاه مدت ، زندگی غیر صادقانه بر سلامتی نیز تأثیر منفی بگذارد. طبق یک مقاله مروری 2015 ، دروغ های مداوم با تعدادی از اثرات منفی سلامتی ، از جمله فشار خون بالا ، افزایش ضربان قلب ، انقباض عروق و افزایش سطح هورمون های استرس در خون در ارتباط است.

 

تحقیقات دیگر نشان می دهد که اثرات طولانی مدت ممکن است کم باشد ، زیرا به نظر می رسد هرچه بیشتر این کار را انجام دهیم ،  دروغ گفتن راحت تر است. به عبارت دیگر ، ما تحمل اضطرابی در برابر دروغ گفتن پیدا می کنیم.

 

آزمایشات تصویربرداری از مغز که توسط تالی شاروت از کالج دانشگاهی لندن انجام شده نشان می دهد مغز با رفتارهای غیر صادقانه سازگار می شود . شرکت کنندگان در حالی که دروغ بیشتری می گفتند ، کاهش فعالیت سیستم لیمبیک خود را نشان دادند و از این ایده حمایت می کنند که هر دروغ جدید این روند را برای بدن آسان می کند و آن را به صورت عادی در می آورد. مغز در سازگاری عالی است. با این حال ، این همیشه مفید نیست .

 

قلب


اگر دروغ بخشی از زندگی روزمره شماست (و صادقانه بگویم ، احتمالاً اینگونه است) ، کنار گذاشتن آن دشوار خواهد بود. خلاص شدن از دروغ های آسیب شناسانه زمان بر است. به خود بگویید که می خواهید صداقت بیشتری داشته باشید و آگاهانه تلاش کنید تا دروغ های خود را کاهش دهید. قبل از پاسخ دادن به یک سوال ، خوب فکر کنید. آیا نمی توانید به آن پاسخ دهید؟ آیا راهی برای پاسخ دادن به آن و حذف حقیقت وجود دارد؟

 

یک راه عالی دیگر برای کنترل دروغ های آسیب شناختی وقت گذراندن با افرادی است که حقیقت را ارزش می دهند. داشتن دوستانی که ترجیح می دهند حقیقت را بشنوند و شما را به گفتن حقیقت ترغیب کنند ، واقعاً می تواند یک عامل محرک باشد. و اگر همه راه های دیگر به شکست منجر شد ... به سلامتی خود فکر کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

افراد مسمومی که باید مراقب آنها باشید

در

در زندگی همه ما عوامل استرس زا  وجود دارد. به منظور دستیابی به بهره وری هر چه بیشتر باید افراد سمی و عوامل استرس زا را از زندگیمان دور کنیم. تمرکز بر روی اولویت ها می تواند در حرکت رو به جلوی ما در زندگی بسیار مفید باشد. اما اول از همه لازم است که این افراد مسموم را بشناسیم.

1.  افراد خودپرست
غرور گاهی یک فضیلت است. اما مغرور بودن به این معنی است که شما  معتقدید  بهتر از هر کسی هستید که در اطراف شما وجود دارد.بودن در کنار کسی که با شما با احترام رفتار نمی کند بلکه به تهدید و تحقیر شما می پردازد  بسیار مسموم کننده و برای توسعه و پیشرفت شما زیان آور است.(سیارک)
2. افرادحسود
به نظر می رسد که چنین افرادی زمانهای سختی و شکست شما را بیشتر از زمانهای موفقیت شما می بینند. آنها معتقدند خودشان سزاوار آن لحظه های موفقیت هستند نه شما. .از حسادت این افراد در همه حال باید پرهیز کرد.
3. افراد پر مدعا
این افراد فقط در شرایط راحتی به عنوان یک دوست عمل می کنند. وقتی به کمک نیاز دارید از شما را ترک می کنند. نمی توان به آنها تکیه کرد.
4. افراد واپس گرا
این افراد راه پیشرفت شما را می بندند و شما را به گذشته و عادات قدیمی بر می گردانند.آنها به راکد بودن باور دارند و می خواهند شما همیشه همان شخصی که قبلا بودید ، بمانید. اشاره کردن به چنین افرادی سخت است، اما آنها افرادی هستند که همیشه بخش جدایی ناپذیر زندگی شما هستند و ممکن است نادیده گرفتن  آنها سخت باشد.آما بهتر است که آنها را آگاه کنید و به آنها یادآوری کنید که چقدر موفق شدن برایتان مهم است.اگر نمی توانند با این شرایط شما کنار بیایند بهتر است بروند.
5. افراد قضاوت کننده
برای این دسته افراد هیچ چیز هیچ وقت به اندازه کافی خوب نیست. انها معتقدند باید از همه انتقاد کنند و به جای ستایش کردن سرزش کنند. حتی وقتی سعی می کنید انگیزه های واقعی خود را به آنها بگویید هرگز گوش نمی کنند. ارتباط برقرار کردن با آنها سخت است چون هیچ وقت شنونده های خوبی نیستند. دور شدن از صحبتهای منفی آنهاو اجتناب از بحث با آنها می تواند در موفقیت و پیشرفت شما مفید باشد.
6. افراد کنترل گر
این افراد وسواس کنترل دارند. آنها می توانند گمراه کننده، موذی، و حیله گر باشد و شما را از خواسته های خودتان دور کنند. گذشتن  از چنین افرادی بهترین پیشنهاد برای شماست چرا که  نمی توانید آنها را قانع کنید و یا آنها را بهتر کنید.
7. دروغ گوها
حقیقت این است که دروغ امری رایج است و برخی دروغ ها مضر و خطرناک هستند. با این وجود افراد مسموم  که همواره دروغ می گویند می توانند شما را تخریب کنند و مسیر رشد شما را بگیرند. شما باید اطراف خودتان را با افراد قابل اعتماد که از شما حمایت می کنند و پیشنهادات صادقانه و صریح به شما می دهند پر کنید.
8. شایعه سازها
این نوع از افراد آدمهای نا امنی هستند و از زبان خود برای پیچ و تاب دادن به حقایق و تحریف اطلاعات استفاده می کنند. آنها نمی خواهند به رسمیت شناخته شوند و این کار ممکن است تنها راه آنها برای جلب توجه دیگر افراد باشد. زمانی که سعی می کنید مشکلی را که آنها بوجود آورده اند حل کنید، تنها راه این خواهد بود که انها را از زندگی خود بیرون کنید چرا که وجودشان سرطان است!
9. انگل ها(مزاحم ها)
چنین افرادی تنها از زندگی شما تغذیه می کنند نیت آنها فقط رسیدن به منافع خودشان است. از جنین افرادی همواره باید اجتناب کرد.
10. قربانی ها
اینها هیچ وقت مسولیت قبول نمی کنند.هرگز قبول نمی کنند که  اشتباه کرده اند.واکنش های زنجیره ای آنها می تواند برای موفقیت شما مضر باشد. بهتر است که از چنین افراد دور شوید و آنها را از زندگی خود برانید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

تقلب دانش آموز چینی در امتحان کنکور به شکل بسیار پیشرفته

در

دستگیری دانش آموز چینی که به شکل بسیار پیشرفته قصد تقلب در امتحان کنکور را داشت.

این دانش آموز که درجلوی عینک خود دوربینی نصب نموده و با نگاه کردن به سوالات تصاویر سوال را به بیرون ارسال می نمود وبعد از ارسال تصویر سوال ها ، شخصی بیرون از محل برگزاری امتحان، جواب سوال را به گوشی کوچکی که در قسمت دسته عینک قرار داشت ، برای دانش آموز می خواند . گیرنده این فرستنده  کوچک در یک سکه که در جیب دانش آموز بود جاسازی شده بود.

نظرات

در ادامه بخوانید...

مرد فرانسوی که ۹۰ درصد مغز خود را از دست داده

در

 (سیارک) : دانشمندان درباره مرد فرانسوی که ۹۰ درصد مغز خود را از دست داده و در عین حال زندگی عادی و نرمالی دارد، مات و مبهوت مانده اند.

زندگی نرمال بدون 90 درصد از مغز!


یک مرد فرانسوی با وجود اینکه ۹۰ درصد از مغز خود را از دست داده اما با این حال زندگی نرمال و سالمی را پشت سر می گذارد، دانشمندان را به فکر فرو برده تا دوباره درباره آنچه که از دیدگاه بیولوژیکی باعث هوشیاری و آگاهی انسان شده، فکر کنند.

علیرغم چندین دهه پژوهش و تحقیق، دانش ما نسبت به هوشیاری و آگاهی – آگاه بودن از موجودیت یک فرد – بسیار اندک است. ما می دانیم که بنیان این آگاهی به نحوی در مغز ماست اما چگونه می شود که افرادی با وجود از دست دادن قسمت اعظمی از نورون ها و رشته های مغزی می توانند نسبت به خود و اطرافیانشان آگاه باشند؟

این مورد که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ در The Lancet توصیف شده بود، درباره مردی است که حدودا ۱۰ سال دانشمندان را مات و مبهوت خود کرده است. (سیارک)

این مرد فرانسوی که در زمان انتشار این مقاله ۴۴ سال سن داشت، هویتش کاملا محرمانه باقی مانده و به همین واسطه، دانشمندان کاملا توضیح داده اند که این مرد چگونه بدون اطلاع از شرایط بسیار نادرش و بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داده است.او به دلیل ضعف اندکی که در پای چپش حس می کرد به دکتر مراجعه کرد و پس از اینکه اسکن مغز بر روی انجام شد، تصاویر نشان می دادند که جمجمه او اکثر با مایعی پر شده است. اسکن مغز این شخص نشان می داد که تنها یک لایه نازک از بافت واقعی مغز باقی مانده و بخش داخلی مغز او تقریبا به طور کامل از بین رفته است. عکس زیر، اسکن مغزی این شخص را نشان می دهد:

تصویر اسکن مغز این مرد فرانسوی – تجمع مایعات ۹۰ درصد از مغز این فرد را از بین برده است.

پزشکان باور دارند که قسمت اعظم مغز این فرد به طور آهسته و در یک بازه زمانی ۳۰ ساله توسط تجمع مایعات از بین رفته است؛ پدیده شناخته شده ای که به آن هیدروسفالی می گویند. او از کودکی به این بیماری مبتلا بود که البته توسط یک استنت درمان شده بود؛ اما این استنت زمانی که او ۱۴ ساله بود برداشته شد و از آن پس، بخش اعظم مغز او از بین رفته است (شایان ذکر است که استنت در پزشکی به لوله توری مصنوعی از جنس فلز گفته می شود که در یک گذرگاه یا مجرایی طبیعی در بدن به منظور جلوگیری یا مقابله با انقباض موضعی جریان درون آن مجرا، قرار داده می شوند).

اما علیرغم باقی ماندن مقدار اندکی از بافت مغزی او، این شخص ناتوانی مغزی نداشت؛ او دارای یک ضریب هوشی پایین (۷۵) بود اما به عنوان یک کارمند دولت مشغول به کار بود. او همچنین ازدواج کرده، دارای دو فرزند و نسبتا هم سالم بود.

پرونده پزشکی پر رمز و راز این شخص، نه تنها در ذهن دانشمندان این سوال را به وجود آورد که او چگونه توانسته زنده بماند، بلکه دانش ما از هوشیاری و آگاهی را نیز زیر سوال برد.

در گذشته پژوهشگران اظهار می کردند که هوشیاری و آگاهی احتمالا به نواحی مختلف و بخصوصی از مغز مرتبط است؛ از جمله کلاستروم (یک لایه نازک از سلول های عصبی مابینِ نواحی اصلی مغز) یا قشر بینایی (کرتکس بصری).

اما اگر این فرضیه ها درست بودند، این شخص فرانسوی که قسمت اعظمی از مغز خود را از دست داده نباید از آگاهی و هوشیاری بهره مند می بود.

Axel Cleeremans، یک روانشناس شناختی از دانشگاه آزاد بروکسل در بلژیک در این خصوص به کوارتز (Quartz) گفت: "هر تئوری درباره هوشیاری و آگاهی باید بتواند توضیح دهد چرا این فرد که ۹۰ درصد از بافت مغزی اش را از دست داده همچنان به صورت کاملا طبیعی به زندگی خود ادامه می دهد”.

به عبارت دیگر، به نظر نمی رسد که یک قسمت خاص از مغز به تنهایی مسئول هوشیاری و آگاهی انسان باشد.

به نظر نمی رسد که یک قسمت خاص از مغز به تنهایی مسئول هوشیاری و آگاهی انسان باشد.

Cleeremans بر فرضیه ای معتقد است؛ پایه و اساس این فرضیه این است که انسان با هوشیاری به دنیا نیامده، بلکه مغز آگاهی و هوشیاری را بارها و بارها یاد می گیرد. این بدان معناست که محل قرارگیری هوشیاری در مغز ثابت نبوده و بسیار انعطاف پذیر است و فراگیری آن می تواند توسط مناطق مختلف مغز صورت پذیرد.

او در ادامه بیان می کند: "آگاهی، نظریه غیر مفهومی مغز درباره خودش است و از طریق تجربه به دست می آید و این نیز از طریق یادگیری، تعامل با خود، جهان و افراد حاصل می شود.”

Axel Cleeremans این فرضیه را در ابتدا در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد و حال در کنفرانس انجمن مطالعات علمی درباره آگاهی در مورد این موضوع سخنرانی کرد. این کنفرانس در ماه ژوئن امسال (سال ۲۰۱۶ میلادی) در بوئنوس آیرس برگزار شد.

او فرضیه خود را "تز شکل پذیری رادیکال” (radical plasticity thesis) نامیده است. این نظریه با پژوهش های اخیری که نشان می دهند مغز یک فرد بالغ نسبت به آن چیزی که در گذشته فکر می کردیم، سازگار تر است.

Olivia Goldhill برای کوارتز اینگونه می نویسد:

"Cleeremans بیان می کند که برای داشتن آگاهی، تنها دانستن اطلاعات کافی نیست، بلکه باید دانست که یک شخص، اطلاعاتی را می داند. به عبارت دیگر، برخلاف یک ترموستات که به سادگی دما را ثبت و ضبط می کند، انسان های آگاه، هم می داند و هم برایشان اهمیت دارد که می دانند. (سیارک)

کلیریمنس مدعی است که مغز به طور پیوسته و ناآگاهانه یاد می گیرد تا فعالیت خودش را دوباره تعریف کند و این حالت تعاریف، اساسِ تجربه آگاهانه است.”

اما تمامی این صحبت ها درباره فردی که با وجود باقی ماندن تنها ۱۰ درصد از مغزش زندگی می کند به چه صورت است؟

براساس گفته های کلیریمنس، با اینکه تنها قسمت کوچکی از مغز این شخص باقی مانده، همین بافت مغزی موجود قادر است نظریه ای درباره خودشان به وجود آورند و این بدین معناست که شخص هنوز آگاهی کامل نسبت به کارهایی که انجام می دهد، دارد.

این مفاهیم به نوبه خود چندان هم جدید نیستند و هر روزه ما چیزهای بیشتری درباره مغزمان یاد می گیریم و به این موضوع پی می بریم که مغزهای ما چقدر انعطاف پذیر و سازگارند. به عنوان مثال در هفته اخیر دانشمندان توانستند سلول های مغزی یک موش را برای رشد مجدد فعال کرده و در نتیجه بینایی را به یک موش نابینا باز گرداندند.

مغز ما بسیار انعطاف پذیر است

این های تنها نشانه های قابل توجهی است که به ما نشان دهد که چقدر مغز ما می تواند قدرتمند بوده و حتی می تواند در آسیب های فوق العاده زیاد هم به یادگیری خود ادامه دهد. این موارد نوری از امید را در دل های ما روشن کرده و نشان می دهد که شاید روزی انسان بتواند بیماری هایی که ناشی از تخریب نورون ها (بیماری های نورودژنراتیو) است را نیز درمان کند.

نظر شما در رابطه با آگاهی و هوشیاری انسان چیست؟ آیا شما با الکس کلیریمنس هم نظر بوده و یا فکر می کنید آگاهی متعلق به قسمت خاصی از مغز است؟ اگر اینگونه فکر می کنید، شما چگونه می توانید دلیل هوشیاری و آگاهی این شخص فرانسوی را توجیه کنید.منبع : عصر ایران

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

تشخیص صورت توسط مغز

در

گامی بزرگ در چگونگی پردازش صورت توسط مغز توسط محققان موسسه فناوری کالیفرنیا  انجام گرفته است.

آنها به این نتیجه رسیدند که حدود ۲۰۰ نورون ، برای پردازش صورت افراد از یکدیگر، در مغز لازم است.

دانشمندان با نشان دادن  تصاویری از صورت افراد مختلف  به میمون‌هابه این نتیجه دست پیدا کردند بعد از نشان دادن تصاویر صورت افراد مختلف به میمون ها ،پاسخ‌های خاص سلول‌های عصبی به صورت را ثبت کرده و فهمیدند که کدام فعال و کدام غیر فعال مانده است.

محققان به این نتیجه رسیدند که هر کدام از این200 نورون  مخصوص کد گذاری یک ویژگی از صورت فردمی باشند.برای شناسایی هر صورت به 200 عدد ویژگی نیازداریم.به این صورت که یک نورون ممکن است فقط فاصله معینی بین چشم یک فردرا کد گذاری نماید.

زمانی که محققان به این نتیجه رسیدند که هر سلول مسئول کد گذاری کدام ویژگی از صورت است و پاسخ مغز را دریافت کردند، به میمون صورت فرد جدیدی را نشان دادندو فعالیت سلولی در پاسخ به آن چهره را ثبت نمودند تا در نهایت  موفق به بازسازی چهره آن فردگردیدند.این بازسازیبا دقت قابل توجهی انجام شد و این نکته کاملا قابل توجه هست.آنها همچنین بااین روش موفق به ایجاد صورتی کاملا متفاوت شدند.محققان بعد از کامل شدن این  پژوهش در تشخیص صورت و هوش مصنوعی استفاده خواهند کرد.به گفته یکی از محققان این پژوهش از این روش برای بازسازی چهره یک جنایتکار توسط فعالیت مغز شاهد عینی می توان استفاده نمود.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

وقتی پورشه تقلب می کند

در

آلکساندر دوبرینت، وزیر راه و ترابری آلمان اعلام کرد که در بعضی مدل‌های پورشه کاین نرم‌افزارهایی غیرقانونی نصب شده‌اند که صرفا در مرکز معاینات فنی سیستم تصفیه آلاینده‌های هوا را در موتور خودروها به کار می‌اندازد.

وزیر راه و ترابری آلمان روز پنج‌شنبه (۵ مرداد / ۲۷ ژوئیه) در برلین اعلام کرد که شرکت خودروسازی پورشه باید ۲۲ هزار خودروی مدل کاین با موتورهای دیزلی ۳ لیتری (تی‌دی‌آی) را برای برطرف کردن اشکالات به تعمیرگاه‌ها فراخواند.

آلکساندر دوبرینت همچنین تاکید کرد که مجوز تولید بعضی انواع خودروی شرکت پورشه نیز تا اطلاع بعدی از این شرکت گرفته می‌شود تا چنین مدل‌هایی وارد بازار نشوند.

دادستانی شهر اشتوتگارت آلمان در ارتباط با رسوایی تقلب در خودروهای دیزلی بیشتر به شرکت خودروسازی پورشه مظنون است. این دادستانی  دوهفته‌و‌نیم پیش تحقیقات در این باره را آغاز کرده است. شرکت خودروسازی پورشه مظنون به تقلب در سیستم‌های سنجش آلاینده خودروها و همچنین تبلیغات کاذب در باره خودروهای خود است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

مزایای شطرنج برای سلامتی

در

 

شطرنج که اغلب به عنوان یک بازی برای دانش فکری شناخته شده است، بهترین ورزش برای انجام مهم ترین عضو بدن ما است: مغز. در حالی که در سالهای دهه 1950 ودهه 1960 استاد بزرگ شطرنج بریتانیایی بابی فیشر محبوب شد، این بازی هنوز هم در بین شرکت کنندگان در تمام سنین، از جوانان تا سالمندان، در سراسر جهان رایج است. بازی شطرنج ممکن است به شما کمک نکند عضله دو سر خود یا ماهیچه های شکمی خود را قوی سازید اما در تمام عمر از سلامت روان لذت خواهید برد .(سیارک)

مزایا ی عالی شطرنج را در نظر بگیرید

3c32b4c2a9de4d494809d50ddf2c1bf5.jpg

 

رشد مغز را تحریک می کند: بازی هایی مانند شطرنج که مغز را به چالش میکشد درواقع باعث رشد شاخه های متعدد سلولهای عصبی میشود .با رشد بیشتر سلول های متعدد عصبی ، ارتباط عصبی در مغز بهبود می یابد و سریعتر می شود .مغز مانند یک پردازنده رایا نه ای است . شاخه های درخت مانند سلول های عصبی سیکنال های انگیزه را که با دیگر رشته های عصبی مرتبط است ،باعث می شود که پردازشگر کامپیوتر در حالت سریع و مطلوب عمل کند. تعامل با افراد در فعالیت های چالش انگیز نیز باعث رشد شاخه های سلول های مغزی میشود و شطرنج نمونه کاملی برای این تعامل است .

ازطریق شطرنج دوطرف مغز ورزش می کند

یک مطا لعه آلمانی نشان داده است وقتی از شطرنج بازان راجع به موقعیت های شطرنج وشکلهای هندسی سوال میشود ، نیمکره چپ و راست مغز شدیدا فعال میشود . زمان واکنش آنها به شکل های ساده یکسان بود، اما کارشناسان از هر دو طرف مغز خود برای پاسخگویی سریع به پرسش های موقعیت شطرنج استفاده می کردند.
IQ شما را افزایش می دهد: به نظر شما افراد با هوش خوب شطرنج بازی میکنند یا شطرنج باعث تقویت هوش افراد میشود ؟ یک تحقیق علمی نشان داده است که بازی کردن در واقع می تواند یک IQ شخص را افزایش دهد. مطالعه 4000 دانش آموز ونزوئل پس از چهار ماه آموزش شطرنج، افزایش قابل توجهی در نمرات IQ پسران و دختران داشت. بنابراین یک هیئت مدیره شطرنج را جذب کنید و IQ خود را بهبود ببخشید!

از ابتلا به آلزایمر جلو گیری می کند

b56559942006d7ae3ed2de308ba7c955.jpg

 

همانطور که سن ما زیاد میشود ،لازم است مغز را نیز مانند سایر اعضای بدن با ورزش تقویت کنیم .بهترین روش تقویت مغز به چالش کشیدن ان از طریق شطرنج میباشد . یک مطالعه اخیر در مجله پزشکی نیوانگلند نشان داد افرادی که بیش از 75 دارند ،ومرتب شطرنج بازی مکنند ،احتمال ابتلا به زوال عقل در انها نسبت به هوسالان خود کمتر توسعه میا بد ".ما این را گفتیم میتوانید شطرنج بازی کنید یا به زوال عقل مبتلا شوید" .چون عدم فعا لیت مغز قدرت واکنش مغز را کاهش میدهد. به همین دلیل لازم است شما قبل از 75 سالگی ورزش شطرنج را شروع کنید .(سیارک)

خلاقیت شما را نمایان می کند

5ade74e4cfac2af4a8ba8d206cae2e3b.jpg

 

از آنجائکه بازی کردن شطرنج سمت راست مغز را فعال میکند ،طرفی که مسعئول خلاقیت است ،باعث میشود خودتان را محدود در نظر نگیرید .یک مطا لعه از بازیکنان 7-9 ساله شطرنج ،کامپیوتر ،یا دیگر فعالیتها ،به مدت 32 هفته ،هفته ای یک بار انجام شد ،مشخص شد خلا قیت شطرنج بازان در تمام ابعاد از بقیه بالا تر بوده ، در اصل انها بهترین نتیجه را ارائه دادند .

مهارت های حل مسئله را افزایش می دهد

fb1c36206474fd1b8ddda34c52464eb4.jpg

یک بازیکن شطرنج باید باید سریع فکر کرده ومسائل راحل کند زیرا حریف مقابل دائما" مهره ها را تغییر میدهد .یک مطالعه در سال 1992 از بین 450 دانشجو درنیوبر انزویک نشان داد کسانی که شطرنج بازی میکنند در مقایسه با انهائی که شطرنج بازی نمی کردند ،درازمونهای استاندارد نمرات قابل توجهی را کسب کردند .

برنامه ریزی و پیش بینی را آموزش می دهد

یکی از بخشهای اخر مغز در طی نوجوانی ، قشر جلوئی مغز ،مسعولیت منطقه قضاوت ، برنامه ریزی وخود کنترلی را توسعه میدهد .ازانجائی که بازی شطرنج به تفکر استراتژیک و قطعی نیاز دارد به توسعه قشر پیشانی کمک کرده وان را بهبود می بخشد و در تصمیم گیریهای بهتر در تمام زمینه های زندگی به نوجوانان کمک میکند ، شاید آنها را از انتخاب غیر مسئولانه و مخاطره آمیز دور نگه دارد.(سیارک)

مهارت خواندن را افزایش می دهد

2cb02cab613ff719a79c546c2f73ee50.jpg

در یک مطالعه در سال 1991، دکتر استوارت مارگلیس عملکرد خواندن 53 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی را که در یک برنامه شطرنج شرکت کرده بودند، مورد مطالعه قرار داد و آنها را در مقایسه با دانش آموزان غیر شطرنج در منطقه و در سراسر کشور مورد ارزیابی قرار داد . او نتیجه قطعی گرفت که بازی شطرنج باعث افزایش عملکرد در خواندن شد. نمره ارزیابی در مناطقی که دانش اموزان شطرنج بازی میکردند بالاتر از مناطق دیگر بود .

بهبود حافظه بهینه سازی

بازی شطرنج عمدتا"به دلیل قوانین پیچیده ای که باید بیاد داشته باشید و همچنین یاداوری حافظه مورد نیاز هنگام تلاش برای جلو گیری از اشتباهات قبلی یا بیاد اوردن سبک خاص بازی حریف ،حافظه شما را بهبود میبخشد . بازیکنان شطرنج خوب دارای عملکرد حافظه استثنایی و یادآوری هستند. مطالعات ششمین رده بندی پنسیلوانیا نشان داد دانش اموزانی که قبلا" شطرنج بازی نکرده بودند ،پس از بازی شطرنج خاطرات ومهارت های کلامی انها بهبود یافت .

ناتوانی حاصل از سکته مغزی را بهبود می بخشد

d044c22e9bc5672e91b07c8f2c863d3f.jpg

 

شطرنج مهارت های حرکتی خوب را در افرادی که دچار ناتوانی یا سکته یا سایر حوادث ناگوار فیزیکی شده اند، توسعه می دهد. این شکل توانبخشی نیاز به حرکت قطعه شطرنج در جهات مختلف (حرکت رو به جلو، عقب، حرکت رو به جلو، حرکت مورب به عقب)، که می تواند به ایجاد مهارت های حرکتی بیمار کمک کند و تلاش های ذهنی لازم برای بازی را بهبود بخشد مهارت های شناختی و ارتباطی بازی همچنین می تواند تمرکز عمیق و آرامش را تحریک کند و به بیماران مبتلا به سطوح مختلف اضطراب کمک کند.ترجمه  itrans.ir

نظرات

۱۴۰۰/۱۱/۱۹چگونه نتفلیکس مد را برای شطرنج بازگرداند و چرا بازی کردن آن برای کودکان به ویژه مفید است در پایان سال 2020، رونق شطرنج در جهان رخ داد: پرس و جوهای موضوعی در موتورهای جستجو ده برابر شد و خدمات مسابقات شطرنج آنلاین به معنای واقعی کلمه توسط بازیکنان جدید مورد حمله قرار گرفتند. دلیل این امر سریال فوق العاده موفق نتفلیکس The Queen's Move بود.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹افراد ناآشنا با تاریخ شطرنج ممکن است این پیشرفت شطرنج را معمولی بدانند، زیرا به نظر می رسد که همیشه جایگاه یک بازی فکری محبوب و معتبر را داشته است. با این حال، همه چیز بسیار پیچیده‌تر است و شطرنج رویدادهای دراماتیک زیادی را پشت سر گذاشته است که بر اهمیت آن در جامعه تأثیر گذاشته است.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹شاید محبوبیت شطرنج اصلا اتفاق نیفتاده باشد. در آغاز سفر اروپایی خود، در بسیاری از کشورها مجبور شدند قوانین را تغییر دهند، زیرا حرکت چهره ها با نظم جهانی موجود در تضاد بود. به عنوان مثال، امکان تبدیل یک پیاده ساده به یک ملکه نه تنها برای خانواده سلطنتی، بلکه برای همه افراد طبقه بالا توهین آمیز بود.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ممنوعیت شطرنج سرانجام تنها در قرون 15-16 پایان یافت، زمانی که شطرنج در دربار سلطنتی انگلستان و فرانسه رایج شد. در قرن هجدهم، شطرنج به کافه ها رفت و سرانجام در قرن نوزدهم به یک ورزش بین المللی تبدیل شد. دوران اوج بازی تقریباً به مدت یک قرن و نیم آغاز شد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹محبوبیت شطرنج در اتحاد جماهیر شوروی باورنکردنی بود. این هم توسط چهره های جدی در زمینه شطرنج جهان، بومیان کشور ما - آلخین، بوتوینیک، اسمیسلوف، پتروسیان، اسپاسکی، کاسپاروف - و سیاست داخلی توضیح داده شد. یک شطرنج باز در اتحاد جماهیر شوروی، مانند یک ورزشکار، می تواند این بازی را شغل اصلی خود قرار دهد و از آن امرار معاش کند. برای خیلی ها این تنها فرصتی بود که با شرکت در مسابقات بین المللی دنیا را ببینند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹کاهش شدید علاقه به بازی شطرنج در سراسر جهان در پایان قرن بیستم اتفاق افتاد، زمانی که توسعه هوش مصنوعی جهشی بزرگ داشت و رایانه در بازی شطرنج از انسان پیشی گرفت. سال 1997 به عنوان یک نقطه عطف تاریخی در نظر گرفته می شود: در آن زمان بود که برنده هشت دوره المپیادهای جهانی شطرنج، استاد بزرگ بین المللی گری کاسپاروف، به کامپیوتر Deep Blue با نتیجه 2 1/2 :3 1/2 شکست خورد . در آغاز دهه 2000، پروفسور مونتی نیوبرن متوجه شد که به زودی بازی قهرمان جهان در برابر رایانه نتیجه مشخصی خواهد داشت، به این معنی که دیگر جالب نخواهد بود.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹چگونه صنعت فیلم توانست محبوبیت بازی شطرنج را بازگرداند؟ اولین موج علاقه به شطرنج در چند دهه اخیر در آغاز همه گیری اتفاق افتاد. درست است، ما بیشتر در مورد بازی های آنلاین صحبت می کنیم: در قرن بیست و یکم، شطرنج تنها ورزش سنتی تبدیل شده است که تقریباً 100٪ به اینترنت منتقل شده است. در همان ابتدای شیوع بیماری همه گیر، بسیاری از مسابقات آنلاین بزرگ وجود داشت که تبلیغات گسترده ای در تلویزیون و شبکه های اجتماعی دریافت کردند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹و در اکتبر 2020، مجموعه 7 قسمتی "حرکت ملکه" در پلتفرم نتفلیکس در مورد شطرنج باز درخشان بث هارمون منتشر شد که بر همه موانع سر راه خود غلبه می کند - از رقبای جدی مرد تا اعتیاد به الکل. خود گری کاسپاروف به عنوان مشاور در بخش شطرنج فیلمنامه عمل کرد. یک ماه بعد، نتفلیکس فیلم The Queen's Move را موفق‌ترین مینی‌پروژه خود معرفی کرد: این پروژه رتبه‌بندی عالی و نقد های عالی هم از سوی منتقدان و هم از بینندگان عادی داشت. اما این همه ماجرا نیست! قبلاً در زمستان، پرس و جوهای جستجوی Google در مورد شطرنج برای اولین بار در 9 سال گذشته به حداکثر خود رسید و فروش تخته های شطرنج از 200٪ به 1000٪ افزایش یافت!

۱۴۰۰/۱۱/۱۹البته، افزایش علاقه هم شطرنج آنلاین و هم وبلاگ نویسان شطرنج را تحت تاثیر قرار داد، اما با این حال، قابل توجه ترین اثر حرکت ملکه را می توان تقاضای زیاد برای شطرنج واقعی نامید . احتمالاً با تحت تأثیر قرار گرفتن این سریال، مردم می خواستند نه تنها به دنیای شطرنج بپیوندند، بلکه می خواستند احساسات لمسی مهره ها و تنش های مبارزات کلاسیک و آفلاین را نیز تجربه کنند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹شطرنج همچنان در سینماتوگرافی مورد بهره برداری قرار می گیرد. در پایان سال 2021، درام الکسی سیدوروف "قهرمان جهان" منتشر شد. در مورد مسابقه شطرنج 1978 بین آناتولی کارپوف و ویکتور کورچنوی می گوید. این فیلم نتوانست موفقیت سریال های نتفلیکس را تکرار کند، اما ببینیم در آینده ای دور چه تاثیری بر محبوبیت شطرنج خواهد داشت.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹زمان هایی که مردم در حیاط ها شطرنج بازی می کردند برای همیشه گذشته است. دنیای سرگرمی واقعا بی حد و حصر است و رقابت شطرنج با گجت ها، کنسول های بازی و حتی بازی های رومیزی سخت است. و با این حال این یک ابزار منحصر به فرد است که نه تنها می تواند سرگرم کند، بلکه تفکر منطقی و حافظه را توسعه دهد

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ تفکر منطقی و حافظه. ماهیت بازی شطرنج این است که هنگام انجام همان اقدامات، بهترین راه حل را پیدا کنید، در حالی که تمام اطلاعات دریافت شده را به یک زنجیره مشترک متصل کنید. بدون اتصال منطق و یادآوری بازی های قبلی، این غیر ممکن است.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹توانایی تجزیه و تحلیل. تنها پس از تجزیه و تحلیل کامل وضعیت روی تخته، بازیکن حرکت بعدی را انجام می دهد. تمرکز و توجه شطرنج یک بازی برای افراد متمرکز است. هدفمندی هر بازیکنی می خواهد برنده شود و برای این تلاش می کند. خیال پردازی. محاسبه یک بازی فقط بر اساس منطق و تحلیل غیرممکن است. این یک تخیل غنی است که ایده ای از روند بعدی رویدادها می دهد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹شطرنج تأثیر مثبتی بر کودکان دارد. لازم نیست از یک کودک یک استاد بزرگ بسازید، اما چند ساعت در هفته به بازی شطرنج به خوبی اختصاص داده شده است، همه مهارت های فوق را توسعه می دهد، که نه تنها در مدرسه، بلکه در زندگی آینده نیز مفید است. اما مهمتر از همه، شطرنج هنوز یکی از جالب ترین بازی های تاریخ بشریت است. به همین دلیل است که مردم با اشتیاق فراوان به بازی آنها ادامه می دهند. "زیرا همه ما بازی را چه جسمی و چه روحی دوست داریم و به گرمی از برنده استقبال می کنیم."

در ادامه بخوانید...