15علتی که فقط افراد واقعاً هنرپرور آنها را درک میکنند
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸افراد هنرپرور، گروهی از مردم هستند که استعدادهای خلاقانه آنها، خیرهکننده و همراه با نجابت و وقاری است که توجه مردم عادی را به خود جلب میکند. توانایی آنها در تبدیل یک چیز بیاهمیت و پیشپاافتاده به یک چیز خارقالعاده و معجزهآسا، نه تنها هیجانانگیز، بلکه اغلب همراه با تناقض است.
پروفسور «میهال چیکزنتماهالی» استاد برجسته روانشناسی و مدیریت، در کتاب ارزشمند خود به نام «خلاقیت: کار و زندگی 91 شخص صاحبنام» این موضوع را به بهترین وجه تشریح می کند:
«من 30 سال زحمت کشیدم که تحقیق کنم افراد خلاق چگونه زندگی و کار میکنند و فرآیند مرموز و اسرارآمیزی که بدان وسیله، ایدهها و چیزهای جدید را ارائه می کنند قابل فهمتر کنم. اگر قرار باشد من در یک کلمه بیان کنم که چه چیزی است که شخصیت آنها را از دیگران متمایز می کند، آن کلمه «پیچیدگی» است. آنها تفکرات و کارهایی از خود نشان میدهند که در اکثر مردم پیدا نمیشود. آنهادارای خصوصیات متناقض بیش از اندازهای هستند. بجای آنکه یک نفر باشند، هر کدام از آنها، یک جمعیت هستند.»
درست است؛ هر کدام از آنها یک جمعیت هستند. در اینجا، 15 چیزی را که فقط افراد واقعاً هنرپرور درک میکنند از کتاب خلاقیت میهال نقل میکنیم:(سیارک)
1- آنها در لحظهای که کمترین انتظار میرود، الهام میگیرند
افراد هنرپرور می دانند که دست خودشان نیست که ایده بزرگ بعدی چه زمانی به ذهنشان خطور خواهد کرد. مطمئناً آنها میتوانند ایدههای بزرگ بسیاری داشته باشند، ولی آنها واقعاً نمیدانند که چه زمانی، بزرگترین ایدهشان به فکرشان خواهد رسید. ولی قطعاً خواهد آمد، از راهی که کمترین انتظار را داریم، و در لحظهای که کمترین انتظار را داریم
2- آنها نسبت به کارهایشان پرحرارت و سینهچاک هستند ولی در عین حال، میتوانند فوقالعاده با انصاف و منطقی نیز باشند.
افراد هنرپرور نسبت به کارهایشان پرحرارت و سینهچاک هستند ولی در عین حال، با انصاف و منطقی و بدون تعصب نیز هستند بطوری که آنها میتوانند انتقادات و عکس العملها را بپذیرند؛ چرا که میدانند بدون منطقی بودن، هنر از مقبولیت کافی برخوردار نخواهد بود و این خیلی خوب نیست.
3- آنها متواضع و فروتن و در عین حال، سرافراز و با اعتماد به نفس هستند.
افراد هنرپرور همیشه دوست دارند یاد بگیرند و مهارتهای خود را ارتقاء دهند، مهم نیست که چقدر در کارشان استاد باشند. وقتی آنها را ملاقات میکنی، تحت تأثیر تواضع و شکستهنفسی آنها قرار میگیری. ولی در عین این تواضع و رفتار فروتنانه، سرِ ایدهها و خلاقیتهای خود با ابهت و اعتماد به نفس ایستادهاند.
4- آنها اینجا هستند، ولی نیستند
افراد هنرپرور، خیالپرداز هستند. آنها بین خیال و واقعیت ، با راحتی قابل توجهی دائماً در حال سیر هستند. وقتی با آنها در حال صحبت هستی، این احساس را خواهی داشت که آنها حضور دارند و در عین حال، حضور ندارند. این بدان دلیل است که آنها میتوانند با ذهن خود در هر لحظهای به یک دنیایی پرواز کنند که با وضعیت کنونی متفاوت است و در عین حال، در واقعیت کنونی خود نیز باشند.
5- آنها مستعد هستند هم برونگرا و هم درونگرا باشند
به نظر میرسد که افراد هنرپرور، بطور همزمان هر دو خصیصه را از خود نشان میدهند. آنها میتوانند مدتهای زیادی را تنها باشند و به خلق آثار هنری خود بپردازند و همچنین در دل جمعیتها، به نمایش آثار خود بپردازند. در سایر مواقع، آنها بطور ساده در گوشهای نشسته و اتفاقات اطراف را نظاره کرده و از آنها یاد میگیرند.
6- آنها سنتگرا و در عین حال، سنتشکن هستند
افراد هنرپرور، جنبههای خاصی از فرهنگ را در درون خود جای دادهاند، تا آن حد که اگر بخواهند میتوانند هم الگوهای سنتی و هم الگوهای نوین را با بیان خلاق و هنری خود، نقض کرده و یا از آنها دفاع نمایند. به همین دلیل است که برخی مواقع، هنرمندان میتوانند در جامعه، تا آن حد آشوبگر و اعصابخردکن باشند.
7- آنها از از قلب خود حرفشنوی دارند، حتی در مواقعی که عقلشان چیز دیگری به آنها میگوید.
افراد هنرپرور نسبت به افراد متوسط، گرایش دارند که خطرپذیری بیشتر و نگرانی کمتری را در مورد مسائل داشته باشند. آنها درک میکنند که یک هزار شکست، میتواند یک میلیون رضایت به بار بیاورد؛ و لذا آنها هرگز در خصوص هنر یا ایدههای خلاقانه خود تسلیم نمیشوند. آنها به هنر و ایدههای خود میچسبند و برایشان مهم نیست که دیگران یا حتی عقلشان به آنها چه میگوید.
8- آنها استعداد و نبوغ خود را باور دارند حتی اگر دیگران آن را قبول نداشته باشند
حتی اگر دیگران هنر آنها را درست نفهمند، افراد هنرپرور به آن می چسبند و بدون هیچگونه مصالحه ای نسبت به آن صادق می مانند.
آنها به آثار خود ارزش قائل میشوند و ترجیح میدهند صادق باشند تا اینکه محبوب باشند.
9- آنها در لبه شادی و افسردگی زندگی میکنند.
از آنجایی که افراد هنرپرور احساس عمیقی نسبت به آثار خود دارند، میتوانند سریعاً در یک لحظه از شادی به غم و حتی افسردگی بفتند.
آنها انسان های حساسی هستند که قلب ظریف وحساس آنها ، در عین حالی که منبع استعداد درخشان آنهاست، منبع درد و رنج عاطفی آنها نیز هست.
10- آنها از محیط پیرامون خود ، الهام میگیرند.
افراد هنرپرور میتوانند لحظات و رویدادهای محیط پیرامون خود را غنیمت شمرده و چیزهای درخشانی را به روشی غیر معمول خلق نمایند، از جمله در لحظات ناملایمات درونی و بیرونی. همانگونه که میهال میگوید: «افراد خلاق به خاطر توانایی خود در استفاده از تقریباً هر موقعیتی و بهرهبرداری از هرآنچه که در اختیار دارند برای رسیدن به اهداف خود، فوق العاده هستند.(سیارک)
11- آنها انرژی فیزیکی و شهامت فوقالعاده زیادی دارند، ولی بیتحرک و بیخیال هم هستند.
این حالت در طرز کار افراد هنرپرور به خوبی پیداست. آنها انرژی فیزیکی قابل ملاحظهای را ازخود نشان میدهند و قادرند ساعتهای متمادی در پشت درهای بسته با شور و شوق و علاقمندی زیاد به کار بپردازند.
12- آنها روحیه فارغ ا زمحدودیت دارند ولی در عین حال کاملاً منظم هستند.
افراد هنرپرور از چنان روحیه فارغ از محدودیتی برخوردارند که اغلب بیملاحظه، بازیگوش و حتی بیمسئولیت به نظر میآیند. ولی آن «بازیگوشی بیملاحظه » به آنها کمک میکند که خلاقیت آنها آزاد شود ، و در عین حال، نظم و انضباط شخصی سرسختانه آنها در کار هنری خویش، موجب انگیزش آنها میشود.
13- آنها در هیچ کلیشهسازی نقش جنسیتی مردسالاری و زنسالاری شرکت نمیجویند
بنا به برخی دلایل عجیب و غریب ،اکثر هنرمندان خلاق و خوشقریحه مرد معمولاً نسبت به همقطاران مذکر غیرهنرپرور خود، دارای حساسیت بیشتر و روحیه تهاجمی کمتری هستند، در حالی که اکثر هنرمندان خلاق و خوشقریحه زن، نسبت به همقطاران مؤنث غیرهنرپرور خود، اغلب مقتدرتر و سختگیرتر هستند.
14- آنها با هوش و زیرک و در عین حال سادهلوح و زودباور هستند.
این گرایش از عطش آنها برای نوآوری در گزینش و ایجاد ایدههای غیرعادی، وسلاست درخشان در اجرای آن ایدهها، و تغییر وضعیت از یک نگرش به نگرش دیگر، نشأت میگیرد.
این بُعد از شخصیت آنها، همان چیزی است که باعث میشود افراد هنرپرور هم باهوش و زیرک و هم سادهلوح و زودباور باشند.
15- آنها هر روز با «مقاومت» میجنگند.
افراد هنرپرور هر روز صبح در حالی از خواب برمیخیزند که به خوبی آگاهند که باید خودشان را وادار به رشد کنند. ولی همواره یک نوع ترس، نگرانی، یا (همانگونه که استیون پرسفیلد، مؤلف کتاب جنگ هنر، آن را مینامند) «مقاومت» در این راه قد علم میکند که به آنان میگوید که آنها نمیتونند آن کار را انجام دهند؛ و اینکه آنها فاقد امکانات مورد نیاز هستند. مهم نیست که یک هنرمند تا چه اندازه در کار خودش استاد باشد، این ترس هرگز دست از سر آنها برنمیدارد. ولی افراد واقعاً هنرپرور، یاد میگیرند که با «مقاومت» بجنگند و آن را روز به روز تحت کنترل و سلطه خود درآورند.
نظرات
dorsa 87۱۳۹۵/۱۰/۲۸آدم متواضع دور و برم کم می بینم
در ادامه بخوانید...