توانایی مقابله با نقاط ضعف

در

قدرت و ضعف همواره در طول تاریخ، به موازات هم رشد یافته‌اند. انسان‌ها همواره دوست دارند که قوی باشند و از اینکه کسی آنها را ضعیف بنامد خوششان نخواهد آمد. قدرتمند بودن همواره جذابیت‌های خاص خود را دارد. البته معنای قدرتمندی در بین زنان و مردان ممکن است کمی متفاوت باشد.

برای مثال در دوران جوانی، مردان جوان بسیار دوست دارند که از لحاظ بدنی، قوی و دارای آمادگی جسمانی بالایی باشند. اما زنان در این سن علاوه بر اینکه به سلامت بدن بسیار اهمیت می‌دهند، بیشتر میل دارند که زیبایی بیشتری را به دست آورند زیرا احساس می‌کنند که از این طریق می‌توانند قدرت جذب خود را در بین جامعه افزایش دهند. 

به هر حال هر تعریفی که از قدرت داشته باشیم، در نهایت ضعف را نیز باید در مقابل خود در نظر بگیریم. لازم نیست که من به شما بگویم که به دنبال قوی شدن بروید، زیرا میل به سمت قوی شدن در وجود هر انسان سالی نهادینه شده است. تنها کافی است که به سمت آن گام بردارید. اما گام‌هایی صحیح و استوار.(سیارک

شما اگر به دنبال قدرت باشید، لاجرم باید در ابتدا مشکل خود را با ضعف‌هایتان حل کنید. ریشه‌ی بسیاری از موانع قدرت یابی در هر فردی ضعف‌های او است. شما ممکن است منابع زیادی برای قدرت در اختیار داسته باشید، اما به دلیل اینکه چندان برای حل ضعف‌های چالش بر انگیز خود سرمایه گذاری نکرده‌اید، پس در نتیجه چندان موفقیتی نیز شامل حال شما نمی‌شود. اما چکار کنیم؟

ضعف های خود را بشناسید

هر کس نقطه‌ی ضعفی دارد. نقطه ضعف مردان با نقطه ضعف زنان متفاوت است. شم چه زن باشید و چه مرد، خودتان باید آستین بالا بزنید و نقاط ضعف خود را بشناسید. از خودتان سؤال بپرسید. مطالعه کنید. خودتان را در شراطی که فکر می‌کنید ممکن است در آن شرایط نتوانید خوب ظاهر بشوید قرار داده تا خود را در شرایط واقعی محک بزنید.

از کشف ترس‌های خود نترسید

غلبه بر ترس ممکن است. مقابله با ترس شدنی است. فقط کافی است شروع کنید. بعضی از افراد ضعف مضاعف دارند. یعنی علاوه بر اینکه در وجود خود برخی از ضعف‌ها را دارند، ضعف کشف ضعف نیز به آنها اضافه می‌شود. کمی پیچیده شد. ببینید، اینکه شما ضعف خود را بیابید، عین قدرت است. واقعا شهامت و قدرت زیادی می‌خواهد که کسی برای اینکه انسان موفقی باشد، با دقت و جسارت ضعف های خودش را بشناسد. 

راه‌های چاره را پیدا کنید

شما با شهامت خود، توانستید که ضعف‌های خود را پیدا کنید. حال به دنبال این باشید که چه کارهایی لازم است انجام دهید تا ضعفی که به آن واقف شده‌اید رفع شود. مثلا شما دچار زود رنجی یا قضاوت زود هنگام هستید. بله این می‌تواند یک ضعف بزرگ در مسیر تعامل شما با دیگران و پیشرفت شما باشد. چگونه باید با خودتان تمرین کنید تا این ضعف‌هایی که گاها آنها را به چشم ضعف هم ممکن است نبینید، از میان بردارید؟ راه‌ها را پیدا کنید.

صبور باشید

برای اصلاح خود سریع باشید اما عجله‌ی بی مورد نیز چندان شرایط را برای شما آسان نخواهد کرد. ممکن است برخی از ضعف‌ها به سرعت و یا تقریبا سریع رفع شوند. ضعف بدن ، ضعف پا ، ضعف معده و یا این ضعف‌های جسمانی و قابل رویت شاید طول درمان تقریبا مشخص و قطعا روش درمان مشخصی نیز دارند، اما موارد ضعفی که ما از آنها صحبت می‌کنیم، ضعف‌های روحی است که شاید برای غلبه بر آنها شما به زمان بیشتری احتیاج داشته باشید.(سیارک

با تمام وجود تلاش کنید

سعی کنید همه جانبه توان خود را صرف غلبه بر ضعف خود کنید. با اصول و روش صحیح حرکت کنید. قدرت را که در اختیار دارید برای این کار بسیج کنید. از حرف‌های دیگران نرنجید. کاری که فکر می‌کنید درست است را انجام دهید. تلاش کردن را نباید متوقف کنید. پس تلاش کن و منتظر نتیجه باش.

و در آخر؛ نا امید نشوید

ممکن است شما ضعف‌هایی داسته باشید که در ابتدا اینقدر در نگاه شما بزرگ جلوه کنند که از غلبه بر آنها ناامید و دلسرد شوید. دچار اشتباه نشوید. هیچ ضعفی نیست، مگر اینکه انسان قدرت غلبه بر آن را دارد. بخواهید. واقعا بخواهید، برخیزید و انجام دهید. تصور کنید که چشم امید جهان به اراده‌ی شما دوخته شده است. پس با اراده و روحیه‌ای پولادین، به سمت راز موفقیت، یعنی پشت سر نهادن ضعف‌ها حرکت کنید. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کاش در 18 سالگی شنیده بودم

در

1) بپذیر که اشتباهات زیادی بکنی.

اشتباهات باعث میشن که درس های با ارزشی رو بیاموزی. بزرگترین اشتباهی که ممکنه انجام بدی اینه که هیچ کاری انجام ندی چون از اشتباه کردن می ترسی. پس شک و دو دلی رو کنار بزار. به یاد داشته باش که اگر کاری انجام ندی هیچ وقت نمی فهمی و هیچی یاد نمی گیری و همیشه در همون نقطه ای که هستی، می مونی.

2) کاری را پیدا کن که از ته قلب عاشق انجام دادنش هستی.

اگه من قادر بودم که به " منِ 18 ساله م" تنها یک پیشنهاد کاری بکنم این بود که به خودم می گفتم که تخصص یا حرفه ای را انتخاب نکن حتی اگر اون کار بسیار محبوب، پرکاربرد و بسیار پول ساز هست. به خودم می گم که گزینه درست کاری بر پایه این نکته ی کلیدی است: "کاری را پیدا کن که از ته قلب عاشق انجام دادنش هستی". تا وقتی که با خودت رو راست باشی و پیرو علایق و ارزش های شخصی ات باشی به وسیله ی همین علاقه به موفقیت دست پیدا می کنی. پس اگه در انجام کاری سخت کوشی کنی و همچنین از انجام پی در پی این کار احساس رضایت کنی، تو در شرف انجام کار بزرگی هستی، چون که سختکوشی زمانی که همراه با عشق باشه دیگه دشوار نیست.

زندگی برای داشتن شغل اشتباه ، خیلی کوتاهه!

3) زمان، نیرو و ثروتت را هر روز بر روی خودت سرمایه گذاری کن.

وقتی که روی خودت سرمایه گذاری می کنی هیچ وقت شکست نمی خوری و با گذشت زمان می توونی راه زندگیت رو تغییر بدی. تو محصولی از دانسته ها و داشته هایت هستی. هر چه زمان، نیرو و ثروت بیشتری را، روی خودت سرمایه گذاری کنی داشته هایت بیشتر از قبل میشن و این یعنی کنترل زندگی بیشتر در دستت خواهد بود.

4) بیشتر به دنبال تجربه های نو و فرصت های بکر باش.

ترس از شکست و شرمساری که درون هر انسانی وجود داره تو رو از تجربه های نو بازخواهند داشت. اما این تو هستی که باید بر این ترس غلبه کنی چرا که داستان زندگی شاید پیروز شدن بر همین ترس ها و چشیدن تجربه های نو باشه. پس تا جایی که می توونی به دنبال تجربه های نو باش و آنها را با کسانی که در زندگی نقش مهمی برایت دارن، تعریف کن.

5) رابطه‌هایت را قوی کن .

استادها ، هم دوره‌ای‌ها ، کارفرماها ، افراد دارای تخصص و افرادی که کسب و کار موفق دارن همه و همه رو باید در دایره اجتماعی خودت داشته باشی و در این سال‌ها یک شبکه‌ای قوی از ارتباطات برای خودت ایجاد کنی و مطمئن باش زمانی که فارغ التحصیل شدی این تعاملات و رابطه‌ها منجبر به پایه‌ریزی پیشنهادات کاری خوب و فعالیت‌های مشترک اقتصادی تو میشه .

6) مردم کسانی که افکار دیگران را بازگو می کنند را به یاد نخواهند سپرد، به دیگران بگو چه در فکرت می گذرد.

دیگران هیچ وقت نخواهند فهمید که تو چه احساسی داری مگه اینکه خودت به اونها بگی، مثلا: رییس اداره ت از کجا بدونه که تو در کارت نیاز به ترقی داری وقتی تو هیچی در این مورد بهش نگی. در زندگی تو باید با دیگران در ارتباط باشی و چه بسا باید از حنجره و زبانت برای گفتن اولین واژگان استفاده کنی. باید به مردم بگی که به چه چیزی فکر می کنی. به همین سادگی که در خاطرت خطور می کنه.

7) سریع تصمیم بگیر و بلافاصله اقدام کن.

یا تو اول دست به کار میشی و فرصت های جدید پیش اومده رو از آن خودت می کنی یا اینکه یکی دیگه پیش دستی می کنه و این کار رو می کنه. با نشستن سر جای خودت و تنها فکر کردن درباره ی کاری که می خوای انجام بدی، نمی توونی هیچ گونه تغییری به وجود بیاری و باعث پیشرفت بشی. به یاد داشته باش بین اینکه بدونی چطور کاری رو انجام بدی با واقعا انجام دادن اون کار تفاوت زیادی وجود داره.

8) تغییر و تحولات را بپذیر و در آغوش بگیر.

در حال حاضر وضعیتت چه خوب باشه و چه بد، تغییر می کنه. این تنها چیزی هست که می توونی روش حساب کنی. پس با کمال میل تغییرات اطرافت رو در آغوش بگیر و یاد بگیر که تغییرات حتمن به دلیلی هستن. شاید فهمیدن اینکه چرا باید تغییری بوجود بیاد برات سخت باشه اما در ادامه حتمن درک می کنی که تغییرات چقدر ارزشمند هستن.

9) در مورد اینکه مردم درباره ی تو چه فکر میکنند نگران نباش.

در بیشتر موارد، اینکه بقیه درباره ی تو چی فکر می کنن و چی می گن هیچ ارزشی نداره. نگذار که حرف های دیگران جلوی راهت را بگیرن. آنچه که دیگران درباره ی تو می گن به هیچ وجه ارزشی نداره. اون حسی که الان به خودت داری از همه چیز ارزشمندتر هست.

10) همواره با خودت و دیگران رک و رو راست باش.

با رو راستی زندگی کردن باعث می شه که آرامش درونی داشته باشی و آرامش درونی ارزشمندترین کالایی هست که می توونی به دستش بیاری.(سیارک

اینا مواردی بود که به فکر من رسید . شما هم اگه نکات قابل ذکری به ذهنتون می‌رسه میتونین همینجا کامنت بزارین .

نظرات

در ادامه بخوانید...

شیوه‌های جدید جذب مشتری

در

 

(سیارک) کم کم به عید نوروز 97 نزدیک می شویم. بوی بهار و عطر تازگی سال جدید که نوید بخش نو شدن است، برای ما ایرانی‌ها آشنا است. یکی از موارد بسیار جذاب در روزهای منتهی به عید، خرید است. خرید نوروزی یکی از خرید‌های بسیار مهم در تمام طول سال به شمار می رود. اما امروز تصمیم داریم از نگاه یک فروشنده به بازار نوروزی نگاه کنیم.

در اینجا قرار است که یک فروشنده باشیم. یک فروشنده موفق که اصول جذب مشتری را نیز می‌داند. البته لازم نیست که الزاما توجه خود را متمرکز بازار شب عید کنیم، اینها اصولی فراگیر هستند که می‌توان از آنها در تمام طول سال بهره برد. ما در اینجا اصول فروش موفق را برای فروشندگان کوچک بیان خواهیم کرد. به طور حتم این بخش از فروشندگان، بیشترین حجم خرده فروشی را به  خود اختصاص می‌دهند. باید یاد‌آور شد که خرده فروشی در کشورهای پیشرفته بر خلاف ایران، بسیار مورد توجه ایده پردازان کسب و کار قرار گرفته و دائما شیوه‌های جدید جذب مشتری برای آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌گیرد.

با توجه به این مقدمه ی کوتاه، در ذیل به کلیدی‌ترین موارد جذب مشتری خواهیم پرداخت.

1- مغازه یا بساط خود را پر کنید!

اولین چیزی که مشتری را به سمت کسب و کار شما می‌کشاند، پر بودن مغازه شما است. شما باید بتوانید تا جای ممکن، سلیقه‌های مختلف را پوشش دهید. اگر شما یک دستفروش هستید، باید در چنین روزهایی، مقدار بیشتری کالا را برای عرضه ارائه دهید. نگران هزینه‌ی بالای اولیه خود نباشید، زیرا این هزینه‌ها با توجه به افزایش میزان فروش کلی جبران شده و از طرف دیگر، شما فرصت ارائه‌ی مجدد این کالاها را در روزهای پس از عید نیز خواهید داشت. در صورتیکه که مشتری شما خانم‌ها هستند، بیشتر دقت کنید. کالاهای مورد نیاز آنها را فراموش نکنید. مدها را فراموش نکنید. شاید با ارائه‌‌ی چند نوع مانتو عید 97 بتوانید یک فروش فوق‌العاده را تجربه کنید. پس به فکر لباس عید 97 باشید.

2- رنگارنگ باشید.

رنگ عامل جذاب انکار ناپذیری است. خصوصا برای کودکان و بانوان. هر سال رنگ خاص خود را دارد. رنگ سال 97 را فراموش نکنید. رنگ لباس مهمتر از رنگ مو می‌تواند باشد. به فکر تمام سلیقه‌ها باشید. به کودکان توجهی ویژه داشته باشید. کودکان ناخودآگاه به سمت رنگ‌های روشن و براق جذب می‌شوند. به همین دلیل است که وسایل بازی اغلب با رنگ‌های متنوع ارائه می‌شوند. پس رنگ را فراموش نکنید. تا جای ممکن از رنگ بندی‌های جذاب در ارائه‌ی کالاها، خصوصا اگر شما فروشنده‌ی لباس یا وسایل خانه هستید استفاده کنید.

لباس‌هایی که رنگی جذاب‌تر دارند را در مقابل دیدگان مشتری قرار دهید. خوش سلیقه باشید و رنگ‌هایی را انتخاب کنید که آزار دهنده نباشند. برای این کار می‌توانید از نظر دوستان خود به عنوان مشتری استفاده کنید.

3- چیدمان مناسب

چیدمان از اساسی‌ترین بخش‌های موفقیت در امر فروش است. شما باید یاد بگیرید که درست بچینید. درست چیدن با زیبا چیدن کمی متفاوت است. ممکن است شما فروشنده کت و شلوار باشید و از آنجایی که کت و شلوار یک لباس مجلسی به حساب می‌آید، چیدمانی بسیار رسمی را به کار گیرید، در حالی که این چیدمان اغلب مناسب یک یا دو دهه‌ی قبل است. چیدمان امروزی بیشتر به یک جذابیتی کمی فراتر از حالت رسمی نیاز دارد. شما باید چیدمان خود را مطابق نیاز تمام سلیقه‌ها انجام دهید. مدل چیدمان را با مدل لباس هماهنگ کنید.

4- یک دست باشید

در بسیاری از مغازه‌ها، متأسفانه به این امر بسیار مهم توجهی نمی‌شود. یک دست بودن به این معنی است که مشتری در نگاه خود به چهار کنج مغازه ی شما، تفاوتی آزار دهنده را احساس نکند. یعنی مشتری باید با نگاه به تمامی زوایا، شاهد اجناسی با کیفیت و با ساختاری همگن باشد، اما برای مثال چیزی را نبیند که شما به دلیل کیفیت پایین آن را در گوشه‌ای رها کرده‌اید و یا اینکه سعی در مخفی نگه داشتن آن داشته‌اید. رعایت هارمونی رنگ و سایز نیز بسیار در یک دست بودن اهمیت دارد.

5- تمیز باشید.

هم خودتان تمیز باشید و هم محیط کارتان را تمیز نگه دارید. با توجه به اینکه در روزهای نزدیک به عید، رفت و آمد افراد و مشتری‌ها بسیار بیشتر از روزهای عادی است، پس سعی کنید تا بیشتر به تمیزی و پاکیزگی محیط کار خود اهمیت دهید. علاوه بر تمیز داشتن زمین، تا جای ممکن اجازه ندهید گرد و خاک بر روی اجسام و کالاها وجود داشته باشد و گرد‌گیری را به صورت ساعتی و مرتبا انجام دهید.

6- مهربان باشید.

به طور حتم مهربانی با مشتری در همان لحظات اول تأثیر مثبت خود را بر روی مشتری خواهد گذاشت. سعی کنید سلیقه‌ی مشتری را درک کرده و در قیمت‌ها با مشتری کنار بیایید. اگر می‌خواهید که یک مشتری همیشگی برای خود بسازید، باید تلاش کند تا مشتری‌ها پس از خروج از مغازه‌ی شما، احساس پیروزی داشته باشند. یعنی در ذهن خود اینگونه فکر کنند که توانسته‌اند کالایی را به قیمت مناسب، تخفیف خوب و کیفیتی قابل قبول را از شما خریداری کنند.

7- خوشرویی با بچه ها

این موضوع در بسیاری از موارد مورد غفلت قرار می گیرد. با اینکه نرخ زاد و ولد دیگر به اندازه‌ی گذشته نیست و تعداد کودکانی که به همراه والدین خود به خریدهای نوروزی می روند مانند سابق نیست، اما به هر حال هنوز کم نیستند خانواده‌هایی که به همراه کودکان خود به خرید می‌آیند. به طور حتم شما با خوشرویی نشان دادن با کودکان، می‌توانید اعتماد خانواده‌های آنها را نیز جلب کنید. سعی کنید حداقل در این روزها، از قرار دادن نوشته‌هایی با این مضمون بر روی شیشه‌های درب مغازه خودداری کنید: "لطفا با خوراکی وارد نشوید!". 

8- شکلات!

بله شکلات. یک شکلات ساده می‌تواند تأثیر بسیار شگفت انگیزی داشته باشد. یک شکلات تلخ می‌تواند کام مشتری‌های شما را شیرین کند. این کار را در بدو ورود مشتری انجام دهید و با تعارف شکلات، عید را پیشاپیش تبریک بگویید. مشتری‌ها به طور معمول در ابتدای ورود به یک مغازه یا فروشگاه، ممکن است که یک درصدی از اضطراب طبیعی را با خود به همراه دارند، این کار می‌تواند در رساندن آنها به یک آرامش نسبی کمک کننده باشد.

9- به مشتری حمله نکنید!

متأسفانه این عادت زشت و زننده در بسیاری از نقاط، خصوصا مغازه‌ها و بوتیک‌های لباس فروشی مشاهده می‌شود. فروشندگان به محض اینکه می‌بینند فردی در مقابل ویترین مغازه در حال مشاهده لباس‌ها است، بلافاصله از مغازه بیرون آمده، در کنار مشتری قرار گرفته و این جمله‌ی ملال آور را تکرار می‌کنند: "بفرمایید، در خدمتم"! در اکثر موارد افراد با دیدن این مورد و شنیدن جملاتی از این دست، محل را ترک می‌کنند و سراغ مغازه‌ای دیگر می‌روند. دلیلی مشخص دارد. شما حریم فکری مشتری را نقض کرده‌اید. آرامش تفکر آزاد را از او گرفته‌اید، اما پیش خودتان شاید گمان کنید که کار خوبی انجام می‌دهید.

به طور معمول اولین چیزی که به ذهن تمام افراد در این حالت می‌رسد این مورد است که شما به عنوان فروشنده، قصد دارید مشتری را به هر قیمتی که شده وارد تور فروش خودتان کنید. پس از تمام این کارهای نامناسب دست بردارید. به مشتری آزادی عمل بدهید تا با خیال راحت به مشاهده‌ اجناس درون و بیرون مغازه بپردازد و با خیالی آسوده آنها را برانداز کند. ارتباط با مشتری را به طور صحیح یاد بگیرید. 

10-خاص باشید!

مورد دهم را به عنوان آخرین مورد بیان می کنیم. خاص بودن سخت نیست. تنها به ویژگی‌های شما بستگی دارد. خاص بودن را می‌توان به معنی متفاوت بودن نیز در نظر گرفت. معمولا مغازه‌ها، با مغازه‌های کناری خود در بسیاری از موارد، از لحاظ موارد فروش مشابهت دارند. برای مثال چند بوتیک در کنار هم، چند کفش فروشی و یا چند مغازه‌ی مشابه در کنار هم. پس در این حالت، شما باید باید مغازه‌ی خود را متمایز از سایرین نشان دهید. این کار را می‌توانید با رنگ‌های متفاوت و یا نورپردازی جذاب انجام دهید. ممکن است نصب یک یا چند بنر جذاب نیز در این ایام کمک کننده باشد. شما باید کاری کنید که مشتری‌ها در اولین نگاه خود به چند مغازه‌ی مشابه که شما نیز در بین آنها قرار دارید، در ابتدا متوجه مغازه شما شود. این هنر شما است. ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

نهادها و بازدهی کارآفرینی در ایالات آمریکایی

در


 (سیارک)اگرچه به نظر میرسد که کارآفرینی در ملاحظات سیاست عمومی و تا حدی هم در نظریه‌ی اقتصادی در دهه‌های اخیر جایی ندارد، اما دانشمندان مدتهاست که اهمیت نقش کارآفرینی را در تحریک پیشرفت اقتصادی شناخته‌اند. شومپیتر به نقش مهم کارآفرینی در به وجود آوردن نوآوری توسط تخریبهای خلاق تاکید کرده است. Kirzner در سال به تمایل کارآفرینی برای جستجوی فرصتهای سودمند، و ارائه‌ی دیدگاهی جایگزین برای کارآفرینی به عنوان یک نیروی متعادل کننده در بازار اشاره کرده است. خوشبختانه، اهمیت کارآفرینی و نقش آن در پیشرفت اقتصادی در سالهای اخیر توجهات زیادی را به سمت خود جلب کرده است .
اما، در پی نظریه‌ی Baumole در مورد کارآفرینی سودمند، غیر سودمند و مخرب، توجه مقالات مربوط به کارآفرینی به محیط نهادی جلب شد که در آن فعالیتها و سیاستهای فرد کارآفرین روی کارآفرینان دیگر تاثیر بگذارد. با اینکه روح کارآفرینی در تمام نقاط جهان وجود دارد، افراد خلاق همیشه تحت تاثیر پاداشهای نسبی از فرصتهای موجود در جامعه هستند. وقتی افراد کارآفرین متوجه دستمزد بالا برای فعالیتهای سودمند شوند، مثلا ارائه‌ی کالاها و خدمات جدید، میل به سود شخصی در افراد باعث میشود که به دنبال رشد اقتصادی و تولید ثروت بروند. اما، کارآفرینی میتواند فعالیتهایی غیرسودمند نیز به دنبال داشته باشد، مثل رانت‌خواری، زیرا پاداش نسبی برای فعالیتهای بیهوده منجر به منفعت شخصی نسبتا بالایی میشود. با توجه به انگیزه‌هایی که کارآفرین با آنها روبرو میشود، فعالیت کارآفرینی میتواند موجب ایجاد ثروت، رکود، یا حتی تخریب ثروت شود.
اگرچه مقدار زیادی از تحقیقات به بررسی رابطه‌ی بین کارآفرینی و سیاست عمومی پرداخته‌اند، اما دانشمندان همچنان به مباحثه‌ی روشهای خاصی که موجب تشویق کارآفرینی سودمند میشود ادامه میدهند (Minniti، 2008). یکی از رویکردهای جالب در مورد این موضوع عبارت است از بررسی عوامل نهادی که در کارآفرینی سودمند و غیرسودمند نقش دارند. با اینکه برآورد کارآفرینی غیرسودمند مشکل است، بررسیهای کارآفرینی سیاسی مثل رانت‌خواری منجر به ارائه‌ی روشی ممکن برای سنجیدن کارآفرینی غیرسودمند میشود. با اینکه رانت‌خواری میتواند سوددهی شخصی برای یکی از طرفین معامله را ثابت کند، اما اغلب صرف کردن منابع برای نقل و انتقالات ناامن از نظر اجتماعی بیهوده است. ارزیابی کارآفرینی سودمند هم مشکل است. اما، محققان متغیرهایی مثل تاسیس شرکت جدید، خود اشتغالی، و تعداد اختراعات ثبت شده را به عنوان شاخصی برای کارآفرینی سودمند بکار میگیرند. این اندازه‌گیریها فرصتی ایجاد میکند برای بررسی تاثیر نهادها روی کارآفرینی سودمند و غیرسودمند.
این فصل تجزیه و تحلیلی از تاثیر نهادهای دولتی روی کارآفرینی سودمند و غیرسودمند در سطح ایالات متحده آمریکا ارائه میدهد. بعد از گفتگو در مورد تحقیق قبلی که روابط بین نهادها و سودمندی کارآفرینی را کشف کرده است، با استفاده از آزمایشهای تجربی به بررسی تاثیر آزادی اقتصادی روی جمعیت گروه منافع در دولت و شرکت‌زایی دولتی پرداختیم. نتایج نشان میدهند که آزادی دولتی اولین عامل تعیین کننده‌ی جمعیت گروههای منافع در سطح دولت است، درحالیکه آزادی بازار کار دولتی تاثیر چشمگیری روی شرکت‌زایی در سطح دولت دارد. این نتایج مطابق با یافته‌های کارآفرینی اخیر و مقالات نهادی هستند. نهادهای قویتر میتوانند پاداش نسبی کارآفرینی سودمند را افزایش دهند، در حالیکه پاداش نسبی فعالیتهای غیرسودمند کاهش پیدا کند.

 نهادها و سودمندی فعالیت کارآفرینی

با اینکه کارآفرینی و کارآفرینان را میتوان در هر مکان و زمانی دید، اما سودمندی کارآفرینی تا حد زیادی متفاوت است و بستگی دارد به پاداشهای دریافتی برای فعالیتهای مختلف. Baumol nv 1990 متوجه شد که پرداخت نسبی برای فعالیتهای مختلف موجب ایجاد انگیزه برای افراد کارآفرینی میشود که سعی دارند وضعیت رفاهی خود را بهبود بخشند . فعالیتهایی که بالاترین برگشت نسبی را داشته باشند توجه این کارآفرینان را به خود جلب میکنند، بدون اینکه بخواهند به سودمندی آن فعالیت فکر کنند. فعالیتهای خصوصی که منجر به تولید کالاها و خدمات میشوند و شامل تجارت داوطلبانه هستند تمایل دارند که سودمند باشند زیرا به این صورت تمام طرفین در معامله سود میکنند. اما، فعالیتهای دیگر مثل سرقت یا رانت‌خواری میتوانند غیرسودمند (یا حتی مخرب) باشند زیرا منجر به معاملات مجموع-صفر میشوند که در آن یک طرف، به بهای طرف دیگر، سود میکند. بعلاوه، این حقیقت که طرفین منابعی را صرف این معاملات میکنند میتواند منجر به نتیجه‌ی منفی شود. هزینه‎ی فرصت یابی برای کسب سود یا دفاع از معاملات مجموع-صفر باعث اضافه شدن هزینه‌های معامله میشود. (سیارک)
Boettke و Coyneدر  2009 به اهمیت تفاوتهای بین کارآفرینی سودمند، غیرسودمند و مخرب از طریق تاثیر فعالیتهای مختلف روی سرحد احتمالات تولیدی در جامعه‌ی مورد نظر تاکید کرده‌اند . وقتی که فعالیت کارآفرینی سودمند منجر به نوآوریهای سودمندی مثل توسعه‌ی هزینه‌ی نگهداری از فناوری شود، کارآفرینی سودمند میتواند منحنی احتمالات تولید را به سمت خارج هدایت کند. بعلاوه، فعالیت کارآفرینی سودمند میتواند به اختصاص منابع برای نقاط کارآمدتر و یا در سرحد احتمالات تولیدی هنگام مداخله‌ی کارآفرین در فعالیتهای معامله‌ای کمک کند. از طرف دیگر، کارآفرینی غیرسودمند منحنی احتمالات تولید را به سمت بیرون نبرده و یا منابعی را به کاربردهای بهتر اختصاص میدهد. حتی بدتر اینکه، کارآفرینی مخرب میتواند مرز احتمالات تولیدی را به عقب بکشد و منجر به اطلاق توانایی سودمندی شود.
برخی از مقالات مربوط به کارآفرینی با تشویق کارآفرینی سودمند، و در عین حال کاهش پاداش برای کارآفرینی غیرسودمند، به بررسی انواع نهادهایی پرداخته‌اند که باعث تشویق کارآفرینان سودمند میشوند. Gwartney، Lawson و Holcombe 1999، Gwartney، Lawson 2002، و Kreft و Soble2005 به اهمیت آزادی اقتصادی در تشویق کارآفرینی سودمند تاکید کرده‎اند. این مطالعات پیشنهاد میدهند که کارآفرینان انگیزه‌ای قوی برای ارائه‌ی کالاها و خدمات در تبادل داوطلبانه‌ با مشتریان در زمان آزادی اقتصادی دارند، که منجر به فعالیت کارآفرینی سودمند میشود. اما، با تنزل آزادی اقتصادی فعالیتهای غیرسودمند مثل رانت‌خواری ممکن است نرخ برگشت بالاتری داشته باشند.
مطالعات زیادی ارتباط بین آزادی اقتصادی و کارآفرینی سودمند را بررسی کرده‌اند. Nystrom 2008 نشان میدهد که حقوق اموال فردی قویتر، ساختار قانونی محکم، و بخشهای حکومتی کوچکتر با سطوح خود اشتغالی در کشورها مرتبط است . مکمولین، باگبی و پالیش در2008 متوجه شدند که هر چه حقوق اموال و آزادی بازار کار قویتر باشد، فرصتی که موجب تحریک کارآفرینی میشود تقویت میشود، درحالیکه ازادی مالیاتی، ازادی پولی، و ازادی بازار کار موجب تشویق کارآفرینی تحریک شده میشود. ازادی اقتصادی موجب افزایش رشد برخی از صنایع خاص مث تجارت و خدمات فردی میشود درحالیکه صنایع دیگر مثل خدمات حقوقی با افزایش آزادی اقتصادی در برخی از شرکتها دچار تنزل شده‌اند.

همچنین، درSobel 2008 متوجه شده است که هرچه سطح آزادی اقتصادی بالاتر باشد، بر اساس اندازه‌گیری متغیرهایی مثل ثبت اختراع و نرخ شرکت زایی در ایالات متحده، میتوان گفت که منجر به کارآفرینی سودمند بیشتری میشود.این مقاله ادامه دارد....ترجمه  itrans.ir

در سیارک بخوانیم:

کارآفرینی کوچک بخش سوم

مهمترین منبع فرصتهای کارآفرینی

اصطلاحات استارتاپی را بهتر بشناسید (بخش دوم)

چرا کارآفرینی؟

تئوری کارآفرینی

فرصتهای کارآفرینی چگونه بوجود می آید؟

هوش عملی کارآفرینان بخش دوم

هوش عملی کارآفرینان

کارآفرینی کوچک بخش دوم

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه یک مدیر بهتر باشیم

در


 (سیارک) هزینه های مرتبط با گردش مالی حدود 32500$ به ازای هر کارگر از دست می رود. به عنوان یک مدیر در یک شرکت حسابداری مالیاتی، مهم است که مطمئن شویم که شرکت خود را به درستی و در یک جهت موفق هدایت می کنیم. این شامل کاهش حجم معاملات و ایجاد یک محیط کاری مثبت و منسجم است. مدیران جایگاهی را برای سازمان ها تنظیم می کنند. برای اینکه مطمئن شوید که سازمان شما سالم است، مراحلی وجود دارد که شما با انجام آنها می توانید مدیر بهتری شوید.

 مدیر  بهتر شدن
مرحله 1

بطور مداوم خود را آموزش دهید، عنوان یک  مدیر خوب به معنای آگاه بودن است. برای مدیران در شرکت های مالیاتی حسابداری، آموزش مداوم حرفه ای (CPE) یک منبع عالی است. CPE برای حفظ مجوز مهارت حسابداری عمومی (CPA) خود لازم است، ولی همچنین فرصت یادگیری جدیدترین اطلاعات مربوطه در این زمینه به شما می دهد. شما می توانید این اطلاعات را از طریق جلسات آموزشی با کارکنان خود به اشتراک بگذارید.

مرحله 2

با کارکنان خود ارتباط برقرار کنید. مدیران خوب همچنین نیازمند برقراری ارتباطی خوب هستند. حفظ تماس و ارتباط شما با مردمی که در اداره شما هستند از جنبه های مهم روابط در شرکت شما ست. یکی از راه هایی که مطمئن شویم که ارتباطات در سطح بالایی هستند داشتن زمانی برای بودن با کارمندان خود است. این می تواند از طریق ملاقات کردن آنها بدون وقت قبلی یا برنامه ریزی در دفتر کارشان یا در هنگام ناهار انجام شود.

مرحله 3

یادگیری از مدیران دیگر شرکت های مالیاتی حسابداری. سازمان های برای کمک CPA به مدیران شرکت برای یادگیری و تبدیل شدن به مدیرانی بهتر وجود دارد. اتحاد مرزی برجسته (LEA) یک نمونه است. این شرکت های حسابداری و مشاوره اتحادی اجازه می دهند که بطور مستقل شرکت های خصوصی مهارت های تخصصی خود را به عنوان یک همکار به اشتراک بگذارند. LEA همچنین توسعه راهنمایی، آموزش، همکار خدمات مشاوره و یک نشریه ماهانه را ارائه می دهند. این سازمان ها برای شما فرصت یادگیری از تجربیات دیگر مدیران در موقعیت های مشابه را فراهم می کنند.

مرحله 4

نشان دادن نگرشی مثبت. اجازه ندهید احساسات شما زمانی که با وضعیت های پیچیده و مشکل کاری مواجه شده اید بر شما چیره شوند. در حالت منظم و قابل کنترل باقی بمانید. یک رویکرد مرحله به مرحله انتخاب کنید تا مشکل حل شود. هنگامی که رویکرد شما کار نمی کند، متوقف کنید و مجدد ارزیابی کنید. همچنین، یاد بگیرید زمانی که اشتباه کرده اید اعتراف کنید. سپس برای اصلاح وضعیت اقدام کنید.

مرحله 5

ایجاد انگیزه در کارکنان شما. مدیران خوب در کارکنان خود انگیزه مثبت ایجاد می کنند. از کاری که به خوبی انجام می شود ستایش کنید. با ایمیل تشکری را ارسال کنید. در طول فصل مالیات، به ایجاد انگیزه در کارکنان خود ادامه دهید. فراهم کردن شام در اواخر شب و یا ارائه تنقلات و نوشیدنی می تواند یک شیوه ای قوی برای حفظ روحیه بالای کارکنان باشد، تا هنگامی که کارکنان احساس کنند، حجم معاملات کاهش می یابد........   ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

فرزند شما چقدر انگیزه دارد؟

در

 

مارک شانزده ساله، گاهی به موقع به مدرسه می رسد و گاهی دیر. مادر او درمانده شده است. او با لحنی حاکی از بیهودگی تلاشش میگوید: «من تمام تلاشم را میکنم تا او را هر روز صبح، برای رفتن به مدرسه بیدار کنم.» او نمیتواند بفهمد که مشکل چیست. «تقریبا مثل این است که او دوباره نوزادی است که قادر به تشخیص روز از شب نیست! او با رایانه مشغول می شود، یا تلویزیون تماشا میکند، یا تا ساعت دو یا سه بامداد با تلفن صحبت می کند و گاهی روی کاناپه به خواب می رود. هنگامی که زمان رفتن به مدرسه می شود، او غرق در خواب عمیقی فرو رفته است، بدون هیچگونه حس ضرورت برای بیدار شدن و رفتن به مدرسه.»
مادر مارک، خواهش میکند، التماس میکند، ریشخند میکند، تهدید میکند و یکبار حتی کمی آب روی او پاشید تا اورا برای رفتن به مدرسه بیدا کند. سرانجام، مارک بیدار می شود اما معمولا دیر به مدرسه میرسد. وقتی که بالاخره به مدرسه می رسد، چندان مشارکتی در آنجا ندارد. با اینکه او قبلا دانش آموز خوبی بود، الان او خیلی خسته و سست است و به نظر علایق چندانی ندارد. مادر او تلاش میکند که او به درک اهمیت مدرسه برساند و به او پاداشهایی به ازای نمرات خوب پیشنهاد میکند.
او فکر میکند که محرک انگیزه اساسی را دارد: گواهینامه رانندگی. او به مارک چندبار گفته است که اون قادر به گرفتن گواهینامه رانندگی اش نخواهد بود مگر اینکه نمراتش بهتر شوند. آیا این ترفند پاسخگو بود؟ مادر او گزارش میدهد:«باورم نمی شد. حالا مارک به نظر نمی رسد که درمورد گواهینامه رانندگی یا هیچ چیز دیگری اهمیت بدهد! او از نشستن در خانه و سرگرم بازی های ویدیویی شدن، کمال رضایت را دارد.» رفتار مارک به شدت مشابه با رفتار یک نوجوانی است که ماریجوانا مصرف میکند و بطور کلی درمورد زندگی، بی تفاوت می-شود. اگرچه مادر مارک مطمئن است که او ماریجوانا مصرف نمیکند. او چندین بار مارک را برای اطمینان درمورد مصرف مواد، امتحان کرده است. مارک، مواد مصرف نمی کند؛ او، تنها به هیچ چیز اهمیت نمی دهد.
گذراندن  هرروز با مارک، یک مبارزه است. مادر او احساس میکند که مسئولیت های پسرش را به دوش گرفته است و بیش از اندازه برای او تلاش میکند؛ به این دلیل که بنظر میرسد مارک نمیتواند تکانی به خودش بدهد. مادرش نگران است که مارک نتواند دبیرستان را تمام کند و تمایلی به ترک خانه، وقتی که بزرگتر شد، نداشته باشد.
واضح است که مارک از عدم وجود انگیزه، رنج میبرد. چه چیزی موجب نابودی انگیزه درونی مارک شده است؟ او در یک دنیای مرفه بزرگ شده است که همه چیز برای او برنامه ریزی شده، همه چیز امن است، برای هر عمل موفقش پاداش داده شده و همه چیز فورا پس از درخواست او، برایش فراهم شده است. از زمانی که یک بچه خیلی کوچک بوده، والدین او همه تمایلات او را فراهم کرده اند و حال، او واقعا هیچ تمایلی به هیچ چیزی ندارد.

انگیزه در مقابل تمایل

انگیزه، اغلب با تمایل، اشتباه گرفته می شود. تمایل، تنها به این معنی است که شما چیزی را می خواهید. انگیزه، همان رغبت انجام دادن هرچیزی در توان خود برای دستیابی به آن است. تنها خواستن چیزی کافی نیست، و بسیاری از والدین، هنگامی که فرزندانشان تمایلات خود را بیان می کنند، خیلی سریع تسلیم می شوند. دادن تمامی چیزهایی که بچه ها می خواهند بلافاصله پس از درخواست آنها، در حقیقت انگیزه را نابود می کند. با گذر زمان، اگر هرچیزی که یک بچه میخواهد همیشه به او ارائه شود، بدون اینکهبرای بدست آوردن آن زحمتی متحمل شود، در این صورت  هرگز اشتیاق عمیقی که موجب ایجاد انگیزه برای موفقیت می شود را تجربه نخواهد کرد.

نظرات

در ادامه بخوانید...