بیست موضوعی که صرفاً والدین کودکان مبتلابه خوانش پریشی (دیسلکسی) باید بدانند

در

خوانش پریشی. نارساخوانی .کلمه‌ای که بسیاری از والدین در زمان شنیدن و مواجهه با آن در رابطه با فرزند خود دچار ترس می‌شوند. آنچه در ذهن "غیرعلمی عامی " آن‌ها نهفته است این است که آن‌ها دارای فرزندی هستند که در طی روند تحصیلی وزندگی خود با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم خواهد کرد.

خوانش پریشی هرگز از بین می‌رود؟ هیچ دارویی برای کاهش علائم آن وجود ندارد. بدتر از آن، این مسئله یک ناتوانی نامرئی تلقی می‌شود که (اگر تشخیص داده نشده باشد) فرد مبتلا را درگیر بسیاری از سوءتفاهم‌ها و انتقادات در مقوله‌هایی می‌کند که بر روی آن‌ها هیچ کنترلی ندارد.
درحالی‌که پدر و مادر در مورد نارساخوانی فرزند خود تحقیقاتی انجام دهند و از کارشناسان اطلاعاتی به دست آورند، در نهایت به درک بسیاری از موضوعاتی دست می‌یابند و می‌خواهند دیگران هم در جریان مسئله قرار بگیرند. در اینجا بیست مورد از موضوعات مربوطه ارائه می‌شود.
1. آن‌ها خوانش و تعبیری متفاوت دارند.
آناتومی مغز یک کودک خوانش پریش متفاوت است. منطقهٔ درک زبانی نسبت به میانگین عملکرد فردی به شکل متفاوتی عمل می‌کند. مغز باید نشانه‌های (به‌عنوان‌مثال) نوشته‌شده بر روی صفحهٔ یک کتاب را به آواها ترجمه و رمزگردانی کند. پس‌ازآن آواها باید با یکدیگر ترکیب شوند و کلمات معنی‌دار را بسازند. بخش‌هایی از مغز که موظف به انجام این اعمال هستند در افراد مبتلابه خوانش پریشی به‌خوبی توسعه‌نیافته‌اند به‌طوری‌که کودکان مبتلا با تعامل بخش‌های مختلف مغز خود برای جبران این نقیصه تقلا خواهند کرد. بخشی از این جبران نقیصه از طریق برنامه‌های خواندن تخصصی به دست می‌آید که مبتنی بر تحقیق و حس چندگانه و به همان اندازه مبتنی بر " کتاب‌های صوتی" است که حفظ ارتباط با همکلاسان در مدرسه و پیشروی پابه‌پا آنان را برای کوکان مبتلا امکان‌پذیر می‌سازد.
2. آن‌ها به‌واسطه خواندن زیاد قادر به غلبه برخوانش پریشی نیستند.
افرادی که درک درستی از بیماری خوانش پریشی ندارند (ازجمله برخی از معلمان) تصور می‌کنند اگر پدر و مادر فقط مطالب بیشتری را برای فرزندان خود بخوانند، و اگر کودکان در سنین ابتدایی فقط مجبور به خواندن مطالب بیشتری شوند، به نحوی خوانش پریشی" درمان "خواهد شد. هیچ‌چیز نمی‌تواند فراتر از حقیقت رود. درحالی‌که خواندن برای یک کودک خوانش پریش دارای مزایای بزرگ است (به‌عنوان‌مثال اطلاعات، مواجهه، تحریک تخیل)، این موضوع نمی‌تواند سبب بهبود روند خوانش یک فرد مبتلا شود. به همین ترتیب، اجبار یک کودک خوانش پریش صرفاً به خواندن مطالب بیشتر، به شیوه‌ای سنتی، تنها به سرخوردگی، خشم، و مسائل رفتاری منجر می‌شود. این معادل اجبار یک فرد بزرگ‌سال برای اشتغال هرروز به کاری است که در آن قادر به انجام وظایف نیست و حتی آموزش‌های لازم برای اکتساب چنین مهارت‌هایی برای انجام امور ارائه نشده است. چه مدتی آن فرد بالغ در کار مذکور دوام می‌آورد؟

3. افراد مبتلا تنبل و یا بی‌انگیزه نیستند.
کودک خوانش پریش اغلب در کلاس درس و در خانه با این دو ویژگی قلمداد می‌شوند. بااین‌حال، به یاد داشته باشید که موارد ذیل را در نظر بگیرید:
- آن‌ها ممکن است دستورالعمل‌های چندمرحله‌ای را نمی‌شنوند. درحالی‌که مرحله 2 و 3 درس‌آموزشی مطرح می‌شد، مغز آن‌ها هنوز در حال پردازش اولین مرحله آموزشی است.
- در مدرسه، در طول کلاس خوان‌داری، آن‌ها هنوز هم در حال رمزگردانی جمله اول هستند درحالی‌که همکلاسانشان به پنجمین و یا ششمین جمله منتقل‌شده‌اند.
- برای تکمیل برگه‌های تمرین و آزمون‌ها نیاز به‌صرف زمان بیشتری دارند. هنگامی‌که آن‌ها کاری را به اتمام نمی‌رسانند، معلم احتمالاً تمایل به نگه‌داشتن آن‌ها در کلاس در زمان زنگ تفریح برای اتمام کارشان دارند. چیزی که معلمان به آن توجه ندارند، این است که این کودک از تلاش برای صرفاً تکمیل آنچه وظیفه اوست خسته شده است و به‌اندازه همسالان خود فقط نیاز به یک استراحت کوتاه دارد.(سیارک

4. آن‌ها اغلب در خارج از مدرسه نیاز به آموزش دارند.
اگر آموزش برای بچه‌ها مبتلابه خوانش پریشی طراحی‌شده باشند، برخی از مطالعات نشان داده‌اند که فرایند مغز درواقع تغییر می‌کند (که "شکل‌پذیری عصبی" نامیده می‌شود) و در خود عصب سازی مجدد می‌کند و درنتیجه مهارت‌های خواندن افزایش می‌یابد. برای دانش‌آموز بزرگ‌سال، مواجهه با مقالات و مطالبی که برای آن‌ها تحققی باید صورت گیرد، و همچنین مواجهه با دوره‌های عادی آزمون‌های استانداردی که به نقاط عطف خاصی در آموزش‌وپرورش می‌رسند، تدریس خصوصی برای خواندن، نوشتن، و گرفتن آزمون باید ادامه یابد. خدمات تدریس خصوصی دارای متخصصان آموزش بچه‌هایی با ناتوانی‌های یادگیری در هر دو ایالات‌متحده و انگلستان فراوان‌اند. با کمک آن‌ها و به‌کارگیری رویکرد خاصشان، کودکان خوانش پریش به‌راحتی قادر به موفقیت در هر نوع آزمونی ازجمله 11 آزمون آزمایشی اضافی می‌شوند.
5. آن‌ها "درک" تمام و کمالی از جهان ندارند.
بله، آن‌ها گاهی اوقات حروف و کلمات را نقض می‌کنند، اما دلیل این موضع این است که کلمات و حروف در نظر آن‌ها به شکل متفاوتی بر روی صفحه چاپ‌شده نمایان می‌شوند. آنچه در جهان مشاهده می‌کنند، اغلب نگاهی کلی نگرانه (تا جزئی‌نگر) است. آن‌ها توانایی بزرگی در کشف هر موضوع بی‌ربطی دارند." کارول گریدر، یک زیست‌شناس مولکولی مبتلابه خوانش پریشی، در سال 2009 جایزه نوبل در پزشکی را به دست آورد چراکه به این خانم با استفاده از میکروسکوپ مولکول DNA نگاه کرد و چیزی را مشاهده کرد که نباید آنجا قرار داشت. او یک آنزیم جدید و بسیار مهمی را کشف کرد که امروزه موضوع تحقیقات سرطان و افزایش سن است. در این مورد، به خوانش پریشی او "هدیه‌ای" فوق‌العاده به جهان بود.

6. آن‌ها نیاز به "درک شنیداری" دارند.
این اصطلاحی است که پدر و مادر برای کتاب‌های صوتی به کار می‌برند. درحالی‌که توانایی به‌روز ماندن پا به‌پای همکلاسی‌های خود در تمام زمینه‌های محتوایی یک مزیت آشکار است (ناشران کتاب درسی تمام نشریات خود را در فرمت‌های صوتی ارائه می‌دهند)، آن‌ها همچنین قادر به انجام تحقیق و تکمیل گزارش‌های / بررسی‌های مجدد کتاب هستند. از مزایای دیگر، افزایش دایره لغات و توانایی "گوش کردن به" دستور زبان خوب است.
7. آن‌ها نیاز اقامت در مدرسه، در تمام سطوح.
درحالی‌که آن‌ها ممکن است همیشه برای یک IEP واجد شرایط نباشند، دیگر برنامه‌های فردی قابل اجرایی وجود دارند که امکان صرف زمان طولانی‌تر انجام تکالیف و گرفتن آزمون، تکالیف اصلاح‌شده (به‌عنوان‌مثال نیمی از املا لیست کلمه)، و آزمون‌های شفاهی را فراهم می‌سازد.
8. آن‌ها می‌توانند آشفته شوند.
عدم موفقیت در داشتن توجه بر جزئیات، با تأثیر بر دوران مدرسه و همچنین زندگی خانوادگی باعث به‌هم‌ریختگی می‌شود. اتاق آن‌ها احتمالاً به‌هم‌ریخته‌تر از اتاق اکثر کودکان است و تمیز کردن آن واقعاً چالش‌برانگیز است. در سنین جوانی، والدین در "به حرکت درآوردن" کودکان خوانش پریش در طی هر مرحله از فرایند نظافت اتاقشان و قرار دادن اشیاء در مکان‌های مناسب باید به‌خوبی عمل کنند. در مدرسه، به‌ویژه کودکان بزرگ‌تر ممکن است در سازمان‌دهی و مدیریت زمان خود دچار مشکل شوند و احتمالاً نیازمند ابزارهای متعددی مانند زنگ هشدار تلفن همراه، برنامه تصویری، و غیره هستند.

9. آن‌ها احساس حماقت و گنگ بودن می‌کنند.
آن‌ها می‌دانند که شاگردان دیگر در کلاسشان قابلیت خواندن بهتری دارند که تکالیف خود را به‌موقع تکمیل می‌کنند و به‌اندازه آن‌ها زمان طولانی را صرف یادگیری نمی‌کنند. این موضوع جدا می‌تواند اعتمادبه‌نفس را در درازمدت تحت تأثیر قرار دهد و باعث عقب‌نشینی آن‌ها شود. معلمان باید نقاط قوت و علایق آن‌ها را بزرگ‌نمایی کند و عموماً آن‌ها را به رسمیت بشناسد. والدین باید نقاط قوت و استعدادهای کودکان خود را با فعالیت‌های خارج از خانه تقویت کنند. هنر، موسیقی، ورزش، طراحی، ساخت، و علم حوزه‌های متداول از توانمندی هستند. داشتن موفقیت‌ها و تشخیص آن‌ها برای بهره‌وری و رضایتمندی بزرگ‌سالان بسیار حائز اهمیت است.
10. آن‌ها نیاز به آشنایی با آداب‌ورسوم اجتماعی دارند.
هنگامی‌که احساسات بد آنان در مورد خودشان سبب عقب‌نشینی آن‌ها می‌شود، آن‌ها ممکن است خود را مشغول فعالیت‌های اجتماعی و یا پیدا کردن دوستان جدید کنند. این مسئله مهمی است که والدین دارای فرزندان نوجوان روشی غیر منفعلانه را در اجتماعی کردن آن‌ها در پیش گیرند. این روش ممکن است شامل پیوستن به یک گروه پشتیبانی باشد که در آن فرصت‌های زیادی برای فرزندانشان جهت مشارکت در فعالیت‌ها، یا ثبت‌نام آن‌ها در باشگاه‌ها، فعالیت‌های های پیشاهنگی، یا ورزشی وجود دارد. کودکان بزرگ‌تر باید برای اشتغال در فعالیت‌هایی که نقاط قوت و یا استعدادهایشان را حمایت و تقویت می‌کند تشویق شوند. برای گروه سنی 13 تا 19 سال، گرفتن یک کار پاره‌وقت می‌تواند کار بزرگی باشد!
11. آن‌ها به‌طور متوسط دارای هوش بالاتر از حد میانگین هستند.
در میان گذاشتن اطلاعاتی خوب در مورد ضریب هوشی آن‌ها با این کودکان از سوی والدین و مربیان هیچ اشکالی ندارد. آن‌ها باید به‌طور مداوم به باور این حقیقت برسند که تعداد زیادی از افراد بسیار موفق دارای دیسلکسی بوده‌اند و یا هستند. افرادی نظیر: توماس ادیسون، آلبرت اینشتین، الکساندر گراهام بل، هنری فورد، جی لنو، گلدبرگ ووپی، تام کروز، محمد علی، استیو جابز، تامی هیلفیگر، پیکاسو، و ریچارد برانسون. عملاً هیچ زمینه‌ای وجود ندارد که در آن افراد خوانش پریش سرآمد نباشند.

12. آن‌ها نیاز به فن‌آوری دارند.
تعدادی از برنامه‌های کاربردی موجود که توسط متخصصان آموزشی / روانی و پزشکی توصیه‌شده‌اند، برای کودکان خوانش پریش مناسب هستند، از برنامه‌هایی که هر فایل متنی را به فایل صوتی تبدیل می‌کنند گرفته تا برنامه‌های پردازش به‌فرمان صوتی کلمه، ایجاد مهارت آوایی در فرمت‌های بازی. مدارس باید آگاه از نیازها باشد و متضمن در دسترس بودن این ابزارها باشند.
13. آن‌ها با ورود به جزئیات احساس خستگی می‌کنند.
این مورد به‌ویژه مربوط به خواندن و مربوط به برگه‌های تکالیف ریاضی می‌شود که "به‌هم‌ریخته و نابهنجار" هستند." پخش محتوای در چاپ بزرگ‌تر و فونت توصیه‌شده کمک شایانی به این رفع این موضوع خواهد کرد. آن‌ها همچنین به زمان استراحت مکرر نیاز دارند. درحالی‌که دانش آموزان دیگر می‌تواند بر روی یک فعالیت شامل خواندن و نوشتن تمرکز داشته باشند و تکلیف زیادی را در یک بازه رمانی 20-30 دقیقه‌ای به انجام رسانند، کودک نارساخوان به‌مراتب مقدار کمتری از تکالیف را کامل می‌کند و پس از 10 دقیقه تمرکز بر مطالب نیاز به استراحت کوتاه دارد. به‌علاوه، آن‌ها از سردرد و سرگیجه شکایت خواهند داشت.
14. آن‌ها چیزی را می‌بینند که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.
کودکان خوانش پریش اظهار می‌کنند که کلمات روی صفحه در حال حرکت هستند، که آن‌ها در میان نور و تاریکی در حال نوسان هستند، یا این‌که آن‌ها در درون چرخ‌وفلک هستند. ساده‌ترین راه تصور این است که این افکار ساخته ذهن آن‌هاست درحالی‌که اصلاً این‌طور نیست. ارزش قائل شدن به آنچه آن‌ها می‌بینند به‌عنوان دنیای واقعی آن‌ها حائز اهمیت است.

15. آن‌ها متفکران بصری هستند.
آن‌ها با تصاویر و مهارت‌های عملی یاد می‌گیرند. این‌یکی از دلایلی است که بسیاری از آن‌ها در علوم آزمایشگاهی به‌خوبی عمل می‌کنند. همچنین تصاویر را به‌خوبی به خاطر می‌سپارند. اگر آن‌ها بتوانند بازنمایی‌های بصری از مفاهیم دریافت کنند، آن تصاویر را در حافظه خود دقیقاً ثبت خواهند کرد. آنچه می‌خوانند ملکه ذهنشان نخواهد شد مگر این‌که در حین خواندن حواس دیگری دخیل باشد.
16. نباید به آن‌ها به یک‌چشم نگاه کرد.
بچه‌های خوانش پریش افراد منحصربه‌فردی هستند. ناتوانی‌های آنان در تمامی طیف‌ها نمایان می‌شود. برخی شاید علائم ADD را نشان دهند، درحالی‌که دیگران دارای آن نیستند. برخی مشکل جدی در بیان کلامی افکار دارند، درحالی‌که برخی دیگر بسیار پرحرف هستند. برخی دارای بهره هوشی متوسط هستند، درحالی‌که بعضی دیگر واقعاً بااستعداد هستند. برخی از آن‌ها "برون‌گرا" هستند درحالی‌که بعضی از آنان بیش‌ازحد آرام هستند. در نظر گرفتن تمام کودکان خوانش پریش به‌طور یکسان در یک گروه همگن ناعادلانه است.
17. آن‌ها با معلولیت خود ناامید می‌شوند.
گرچه قطعاً امکان ناامید شدن افرادی که با این بچه‌ها در ارتباط هستند وزندگی می‌کنند وجود دارد ولی همدلی با آنان اهمیت دارد. سعی کنید خود را جای این کودکان قرار دهید و خوانش پریشی را از دیدگاه فردی که دچار آن است ببینید. این کودک نیاز به حمایت و تشویق دارد نه تذکرات ناامیدکننده مانند "بیشتر سعی کن." او (مذکر و یا مؤنث) در حال تلاش است!

18. آن‌ها برای تمام عمر خوانش پریش خواهند بود.
اما با مداخلات سرسختانه و انعطاف‌پذیری در جایگاه معلمان، این افراد می‌توانند روشی را برای جبران نقیصه، کسب مدارک دانشگاهی، و کسب جایگاهی برای خود در بسیاری از حرفه‌های کاری به وجود آورند.

19. آن‌ها می‌توانند برای یک سازمان افتخارآفرین باشند.
به دلیل این‌که آن‌ها افرادی خلاق و متفکران بصری در نظر گرفته می‌شوند، اغلب قادر به "درک و کشف" راه‌حل‌هایی هستند که دیگران قادر به یافت آن نیستند. در این موارد، خوانش پریشی به‌خودی‌خود نوعی توانمندی محسوب می‌شود.
20. درک شنیداری آن‌ها استثنایی است.
شاید توانایی آنان در استفاده کارآمد از چشم خود برای یادگیری، حس شنوایی را تقویت کرده است؛ درست مانند شنوایی افرادی که نابینا هستند. اگرچه آن‌ها اغلب قادر به پالایه کردن تمام صداهای اطرافشان هستند اما این موضوع تا حد زیادی توانایی تمرکز بر مطالب را تحت تأثیر قرار می‌دهد. استفاده از هدفون‌ها در زمان اشتغال به یادگیری صوتی به آن‌ها کمک شایانی خواهد کرد.
هر یک از ما دارای نقاط قوت و حوزه‌هایی از چالش هستیم. فرزندان مبتلابه خوانش پریشی ما مستثنا نیستند. متأسفانه، یادگیری به حد زیادی در ارتباط تنگاتنگ با توانایی خوان‌داری است که موجب یک نقطه‌ضعف فاحش شده‌اند. بااین‌حال، در این عصر عجیب فن‌آوری، همه‌چیز به‌سرعت در حال تغییر است. ما در حال رسیدن به نقطه‌ای هستیم که نه‌تنها قادر به پذیرفتن روش‌های سنتی موفق درگذشته بلکه امکان پذیرش تمام سبک‌های یادگیری را خواهیم داشت.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...