عوارض و عواقب ناشی از ناتوانی های یادگیری


ناتوانی های یادگیری خاص ،کسب دانش و مهارت های مورد نیاز برای کودکان را نه تنها در مدرسه ابتدایی، بلکه در اغلب سطوح دیگر آموزش دشوار می سازد. در دوران بلوغ، تداوم ناتوانی های یادگیری می تواند افراد را در انتخاب شغل خود و به دلیل تاثیر آنها بر روح و روان افراد محدود کند ، ناتوانی های یادگیری همچنین تاثیر ثانویه در کار و روابط شخصی دارند. 

بزرگترین عوارض و عواقب ناشی از ناتوانی های یادگیری عباتند از:

• نتایج مدرسه که به توانایی های هوشی واقعی مربوط نیستند؛
• تاثیر منفی بر سلامت روانی - کاهش خود ارزشی، اضطراب مربوط به شرایط مدرسه و یا حتی ترس از مدرسه، مشکلات روان تنی، اختلالات عصبی
• تغییر شخصیت - تلاش برای به دست آوردن امتیاز در راه دیگری - رفتار نامناسب که منجر به فردی می شود که در نهایت توسط همسالان، پذیرفته نیست.

در میان اصول کلی متعلق به بازآموزی، توسعه عملکردهای مختل شده یا توسعه نیافته و جبران کامل و یا ناقص ناتوانی، ساخت و حمایت از توانایی یادگیری با تأکید بر این که کودکان برای عملکرد مطلوب و پر سرعت یاد نمی گیرند ، اما برای زندگی، درک و غیره یاد می گیرند. یکی از اصول مهم یادگیری موثر انگیزش مثبت و توجه به سرعت یادگیری و نیازهای فردی است .
یک پدیده قابل توجه در آموزش و پرورش کنونی مفهوم یادگیری واسطه ای است ، که بر بافت اجتماعی و فرهنگی فعالیت های آموزشی تأکید دارد. این روش از تعامل بین دانش آموز و فرد واسطه آموزش است که متفاوت از روش های دیگر آموزش به طور عمده در سه اصل است .
اصل نخست به عنوان جهت و تقابل مشخص شده است و دلالت بر به اشتراک گذاری علاقه مندی ها در یادگیری دانش آموز دارد.
آموزگار (برنامه ریز)باید اهداف آموزشی خود را نسبت به نیازهای دانش آموزانش وفق دهد و باید به صراحت آن را تدوین و فرموله کند که دانش آموزان بتوانند آنچه که آنها باید در زمان نظارت بر نحوه موفقتشان دستیابی به این اهداف تمرکز کنند ،درک کنند. یکی دیگر از ویژگی های قابل توجه یادگیری واسطه ای این است که اهداف و وظایف فعلی همپوشانی می کند. از این اصل به عنوان تعالی استفاده از دانش کسب شده در حل وظایف دیگر در شرایط و محیط های مختلف یاد می شود. ویژگی سوم یادگیری واسطه ای ،میانجیگری در اهمیت فعالیت های یادگیری است. این اصل یادگیری مرتبط به اصل یادگیری معنی دار، است که یادگیری در ارتباطات را پشتیبانی و موجب ایجاد فرصت های اعمال عصاره آنچه که در زمینه های دیگر کسب شده است، می شود و انگیزه را افزایش می دهد. یکی از مهم ترین متخصصانی که از در حمایت اجرای اصول یادگیری واسطه ای در محیط مدرسه تلاش می کرد، روانشناس آموزشی، رئوبن فئورستین Reuven Feuerstein است. او
در درجه اول خود را وقف آموزش کودکان مهاجر، یتیمان محروم محیط اجتماعی فرهنگی اختصاص داد. تفکر او تحت تاثیر آثار چند نام بزرگ در زمینه روانشناسی قرار دارد- ژان پیاژه، که مطالعه رئوین در دهه ی 1940 بر اساس نظر وی بود ، آندره Reyem، فرانسوی که با او در ایجاد تست های تشخیصی برای تعیین سطح فکری کودکان محیط های فرهنگی متفاوت کار می کرد.
کار فئورستین نزدیک به نظریه ناحیه رشد مجاور، که در آغاز قرن 20توسط L. S. ویگوتسکی ایجاد شده است
به عنوان بنیانگذار آموزش با واسطه معروف گشت. در شرایط ما، کار فئورستین به طور عمده به عنوان یک برنامه غنی سازی (تقویت)ابزاری شناخته شده است. که شامل مجموعه ای از کار و مواد آموزشی است
که واسطه توسعه استراتژی های یادگیری موثر ، عادات و مهارت های تفکر در نظر گرفته شده اند.
این برنامه عمدتا در کار با دانش آموزان ناموفق و دانش آموزانی با یک محیط فرهنگی متفاوت شناخته شده است. شامل 14 کتاب کار (ابزار نامیده می شوند) به 3 سطح از دشواری تقسیم می شوند که وابسته به دانش در موضوعات خاصی نیستند. در مقابل آموزش و پرورش که متمرکز بر محتوا است، آنها
رویه یادگیری را توسعه دادند و نه تمرکز بر اجزی مهارت یادگیری .
با توجه به نظر فئورستین و همکاران، در سال 1980،  نتایج حاصل از غنی سازی (تقویت) ابزاری است که به درستی و به طور سیستماتیک اعمال می شود، باید شامل تغییرات زیر باشد:
• درمان کمبود در محدوده عملکردهای شناختی
• تصویب شرایط اولیه ، نام ها، واژه نامه ها، عملیات و روابط ضروری در کار با تقویت ابزاری
• رشد انگیزه درونی برای یادگیری از طریق شکل دادن عادات مناسب یادگیری به عنوان پیش نیاز برای یادگیری
• افزایش زیرکی، تفکر و بینش در حل تکالیف و روابط متقابل آنها
• حمایت از استقلال در ایجاد یافته ها و اطلاعات.
همه این تغییرات پیش بینی شده و تغییراتی که با تحقیق ثابت شده اند همچنین کیفیت جذابی دارند، که به اعتقاد ما برای توسعه در دانشجویان با ناتوانی در یادگیری مهم هستند. در حوزه مشاوره برای دانشجویان با ناتوانی یادگیری ، ما سعی به اجرای یک برنامه مداخله گر آزمایشی بر اساس نظریه شرطی سازی ابزاری فئورستین داشتیم
و ما یک ارزیابی از تجربه را در محدوده این مقاله ارائه می دهیم.

2. شرح استفاده از برنامه تقویت ابزاری

برنامه مداخله گری برای مدت 6 ماه  به صورت آزمایشی در یک گروه 12 نفره دانش آموزان که مشکلات یادگیری را در خود نشان می دادند به اجرا گذاشته شد ،که اغلب به دلیل ناتوانی در یادگیری (9 نفر)،
اختلال کمبود توجه (2 نفر) و دیگر مشکلات مطالعه (1 دانش آموز) بود. دانش آموزان با پیشنهاد شرکت در برنامه حوزه ترویج فعالیت های مرکز مشاوره دانشگاه روبرو شدند.
مدرس دانشگاه (سخنران)، با دانش آموزان را به صورت منظم یک بار در هفته در یک بلوک و در طول 3 درس (X 45 3دقیقه) ملاقات کرد.گروه نهایی دانش آموزان از 9 زن و 3 مرد بود. از نظر طول زمان پژوهش، سال اول (8
دانشجو) و سال دوم (4 نفر) دانش آموز در برنامه استاد دانشگاه وجود داشت. هر درس با توجه به
توصیه نویسنده (مولف) اجرا می شد:

1. ارائه موضوعات درس.
2. آشنایی با تکالیف و جنبه داده شده به ابزار، تجزیه و تحلیل اطلاعات و موادکه برای تکمیل تکلیف، تدوین(فرموله کردن) مشکلات: وظیفه ای که شامل آماده سازی برای کار برروی خود تکلیف است، در دسترس هستند.
3. کار مستقل دانش آموزان: تکمیل تکالیف و یا پشتیبانی های فردی مورد نیاز از معلم برای هر دانش آموز.
4. بحث و گفتگو در مورد روش ها و استراتژی هایی که دانشجویان در تکمیل تکالیف خود اعمال می کنند،
شناسایی مشکلاتی که در طول کار خود می یابند، بحث در مورد راه حل های ممکن برای حل مشکلات.
5. تعمیم زیرساخت ها و اصول، که ثابت می کند قابل اعتماد و مفید است و دانش آموزان می توانند حتی در خارج از درس، ارزیابی از کار خود از آن استفاده کنند و بر یافته های مهم تاکید ورزند.
6. بحث و گفتگو در احتمالات استفاده از یافته های (اصول) درس در هر گونه شرایط در زندگی روزمره.
7. خلاصه ای از این دوره درسی، با تاکید بر آنچه دانش آموزان آموخته اند، یافته ها و یا دانشی که دانش آموز در سراسر درس با آن خو گرفته است را به یاد دارند.
به غیر از این مراحل توصیه شده، بازتاب کنترل شده از تجربه هفته قبل شرکت کنندگان ، زمانی که تمام مهارت های اقتباسی موجود به زندگی واقعی منتقل شد، همچنین به آغاز هر جلسه اضافه شد. در طی این زمان، که در آن برنامه مداخله ای به طور آزمایشی اجرا شد، شرکت کنندگان بر روی ابزارهای سطح پیشرفته کار کردند(به طور خاص آنها دستورالعمل ها را تکمیل ، طبقه بندی و شروع به کار بر روی مدارهای فضا کردند).
هنگامی که برنامه به پایان رسید، از شرکت کنندگان (پاسخ دهندگان) خواسته شد تا به پرسشنامه ارزیابی، که در آن تفکر در مورد سوالات زیر مورد نیاز بود باسخ دهند:
1. دلایل شرکت در دوره
2. سبک یادگیری، ناتوانی های یادگیری خود را شرح دهید
3. چگونه شما با مشکلات خود تا کنون مقابله کرده اید؟
4. چه چیزی بیشتر مرا تحت تاثیر قرار داد؟
5. چه توصیه برای تغییر در دفعات بعدی باید داشته باشم؟
6. آیا برنامه به سمت نیازهای من است؟
7. آیا علاقه مند به ادامه هستم؟

با توجه به تعداد پاسخ دهندگان، هدف ارزیابی ، ارزیابی کمی نبود بلکه خلاصه ای از مشوق ها برای بازخورد برنامه تشخیصی و بر فرصت های کاری آینده بوده است. نتایج نشان داد که چرا دانش آموزان شرکت داده شده در این برنامه احساس درونگرایی می کردند و در بعضی از موارد حتی مشکلات آموزشی عینی (به عنوان مثال ناتوانی مشخص در یادگیری)، احساس بهره وری نامناسب ازسبک یادگیری خود و نارضایتی از نتایج یادگیری اثبات شد. به طور کلی، دانش آموزان ناتوانی خود را در مدیریت برای سازماندهی به موقع تکالیف مطالعه خود به عنوان بزرگترین مشکل در نظر می گیرند. آنها در موردفقدان انگیزه نسبت به یادگیری ، قرار دادن مقالات آموزشی و سمینار تا آخرین لحظه، که منتج به اضطراب و فشار می شود ،شکایت می کنند. آنها همچنین به مشکلاتی در رابطه به کار با ادبیات حرفه ای ، به طور عمده در مورد موضوعاتی که در آن درک کافی از متون ندارند و قادر به خواندن منبع در زمان داده شده نیستند اعتراف می کنند. تا حالا، آنها با مشکلات خود با حضور در مشاوره، که بر اساس بسط یک تشخیص تخصصی است،روبرو شده اند (در مورد ناتوانی های یادگیری) که مهلت بیشتری را برای امتحانات و یا آزمون ایجاد کرده است ، و خانواده و بستگان همچنین پشتیبانی عالی برای دانش آموزانی اند که از لحاظ روانی مورد کمک خانواده و بستگان قرار دارند و به آنها در آماده سازی برای امتحانات می شود.

ما انواع پاسخ ها را در پاسخ به سوال "چه چیزی مرا بیشتر تحت تاثیر قرار داد؟" دریافت کردیم. دانش آموزان
از تعداد کمتری از شرکت کنندگان (در مقایسه با دروس معمول دانشگاهی)، که به آنها کمک کندتا نیاز های فردی خود را تشخیص دهند، قدردانی کردند و این به ما اجازه رسیدگی به فردیت شرکت کنندگان را می داد. ما از اظهارات ارائه شده توسط دانش آموزان این را بر داشت کردیم:
" نشست در گروه های کوچکتر استرس مرا از بین نمی برد. یک فضای دوستانه حاکم بود. من خجالتی نیستم - من می توانم بگویم که چه فکر می کنم و من طرز استفاده از بسیاری از روش های جدید را یافتم و من از همسالانم الهام می گیرم "
"این برنامه به من بال و پر داد. من به طور ناگهانی شروع به درک یادگیری به عنوان یک فعالیت سرگرم کننده کردم و من بارها و بارها با نتایج حاصل از تفکر و تلاش خودم شگفت زده شدم! من پل های جدیدی می سازم! 

ترجمه  itrans.ir

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید