چگونه کودکانی با انگیزه تربیت کنیم

در

این مقاله در ادامه رابطه کودک و والدین برای تربیت و پرورش فرزندانی با انگیزه می باشد.

 "من میتونم همه ی حروف اسمت رو بخونم!"
 "من متوجه شده ام الان که بیشتر کتاب می خوانی، نسبت به گذشته روخوانی ات سریعتر شده و مطلب را بهتر درک می کنی!"
 "الان دیگه توی تفریق کردن ماهر شدی."

هنگامی که کودکان دلسرد می شوند، آنها را یاری کنید 

اینکه والدین چقدر در تشویق و حمایت کودکان تلاش می کند، مهم نیست؛ کودکان هر از گاهی  احساس بی کفایتی و دلسردی می کنند. گاهی اوقات آنها نقش خود را در موفقیت  نمی دانند. آنها می گویند: "کار آسانی بود" یا "شانس آوردم" یا " معلم کمکم کرد." والدین می توانند با اشاره به نقش شان در موفقیتی که کسب کرده اند، در آنها اعتماد بنفس ایجاد کنند. مثل:
 "با اینکه خسته شده بودی به کارت ادامه دادی. تداوم در کارت واقعا نتیجه داد!"
 " ایده خودت بود که این موضوع را انتخاب کنی. بقیه دانش آموزان دیدند که چقدر هنگام تحویل گزارشت علاقمند بودی، شرط می بندم اونا هم علاقمند شدند!"
     هنگامی که کودکان در کار یا فعالیتی گیر می کنند،آنچه را که می دانند به آنها یادآوری کنید تا دوباره اعتماد بنفس بگیرند و مشغول شوند. این یعنی برگشتن به قسمتی از کار که کودک توانایی انجامش را دارد. بنابراین اگر کودکی در تلاش است بند کفشش را گره بزند، بگویید: "باید بند را از این سه سوراخ رد کنی. اگه تونستی، برا بقیه اش هم همین کارو بکن."

از گفتن کلمه" کار آسونیه" خودداری کنید

من هنگامی که بچه هایم کوچکتر بودند و نمی توانستند کاری را انجام دهند، وسوسه می شدم بگویم: " اما کار آسونیه." من منظورم را خیلی خوب می توانستم بیان کنم، گمان می کردم با گفتن کار آسانیه، بچه هایم را تشویق به تلاش می کنم. با این حال، آن موقع فهمیدم خلاف این موضوع صحیح است؛ اگر شما سعی در انجام کاری دارید و یک نفر بگوید " کار آسانی است"، احساس احمق بودن و بی کفایتی به شما دست خواهد داد.
     همانطور که دبورا به انجام کارهای مالیاتی اش اشاره کرد، چه حسی به ما دست خواهد داد هنگامی که درگیر انجام فرم های مالیاتی باشیم و همسایه مان از راه برسد و بگوید" اوه، خیلی آسونه"؟ اگر همسایه مان می گفت: "اوه، اره، کار سختیه، اما من آخر از عهده اش بر آمدم، بگذار چندتا ترفند بهت یاد دهم" بهتر نبود؟
     این اصل در مورد کودکان هم صدق می کند. هنگامی که آنها در انجام تکالیف مدرسه شان مشکل دارند، سختی انجامش را تایید کنید و بگویید: " اره، عمل تقسیم کار سختیه." بعد یک پیشنهاد خوب بدهید. مثلا بگویید: "می خواهی تو گرفتن مخرج مشترک کمکت کنم؟"

مدل شور و اشتیاق برای یادگیری مدل

داشتن شور و شوق یادگیری، از فردی به فرد دیگر قابل انتقال است، و ما باید مطمئن شویم فرزندانمان آن را از ما فرا می گیرند. خواندن کتاب و مجله لذت بخش است و با انتخاب خود فرد انجام می گیرد که به این معناست "خواندن سرگرم کننده است"،  نه چیزی که باید برای مدرسه انجام شود. همچنین صحبت درباره ی چیزی که کودکان از یادگیری آن در مدرسه یا خانه لذت برده اند، این موضوع را به کودکان می فهماند که یادگیری لذت بخش است. حتی اگر شما پدر یا مادری هستید که سرتان بسیار شلوغ است، می توانید چیزی را که در یک فیلم یا تلویزیون دیده اید، و یا در اتاق انتظار دکتر، مقاله ی مجله ای را خوانده اید که برایتان جالب بوده است، بیان کنید. هنگامی دوتایی مشغول شستن ظرف ها یا ماشین سواری هستید، درباره سرگرمی های خودتان صحبت کنید، مثل موسیقی جاز، عکاسی یا سیاست. مهمتر از آن، خود را نسبت به آنچه فرزندانتان فکر می کنند لذت بخش است، علاقمند نشان بدهید. از آنها سوال بپرسید، اطلاعاتی را که آنها در اختیار شما می گذارند را تکرار، و در کتاب های مرجع یا اینترنت جست و جو کنید تا به آنها نشان دهید شما در عشق به یادگیری شان سهیم شده اید. 

از فشار آوردن روی کودکان جلوگیری کنید

     تاکید جامعه بر آزمون ها، اضظراب کودکان را نسبت به نمره ها افزایش می دهد. والدین می توانند با تاکید بیشتر بر یادگیری نسبت به گرفتن نمرات خوب، نگرانی آنها را کاهش دهند. مثلا بجای گفتن: " تو درس علوم چه نمره ای گرفتی؟" بگویید: " درباره پروژه علومت برام بگو." و بجای نمره بر روی یادگیری متمرکز شوید. این کار به کودکان کمک می کند در دراز مدت به نمرات بالاتری دست پیدا کنند. بجای تمرکز به نتیجه یک امتحان یا کلاسی، به این موضوع توجه کنید که کودکتان چقدر ضحمت کشیده است. گفتن:" من ازت انتظار دارم نهایت سعی ات را کنی و تا جایی که می تونی یاد بگیری" نسبت به " من ازت انتظار دارم نمره 20 بگیری"، استرس کمتری به کودک وارد می کند. و این بدان معنا نیست که ما نخواهیم کودکانمان نمره بالا بگیرند.
با این حال، کودکانی که بر روی سخت کوشی متمرکز می شوند، بهتر عمل می کنند. در وقع، تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که بیشتر به یادگیری فکر می کنند، نسبت به آنهایی که فقط به گرفتن نمره بالا فکر می کنند، ،نه تنها بیشتر از مدرسه رفتن لذت می برند، بلکه به نمرات بالایی نیز دست می یابند.
یک راه دیگر برای جلوگیری از فشار آوردن به کودکان، تمرکز بر پیشرفت شان است تا مقایسه آنها با خواهر و برادر یا دوستانشان. بنابراین بجای گفتن:" برادرت درسش خیلی خوب است. وقتی همسن تو بود هر هفته یک کتاب می خواند"، سعی کنید در بهتر شدنش او را یاری دهید:
 "الان دیگه با بیان بهتری کتاب می خوانی!"
 "یادته هفته قبل فقط می تونستی اعداد یک رقمی رو باهم جمع ببندی؟ الان دیگه می تونی اعداد دو رقمی رو باهم بعلاوه کنی!"
 "من به درس خواندن و بهتر شدنت اهمیت میدم، نه به اینکه از ملیسا بیشتر بخونی."
هنگامی که کودکان چیز جدیدی را امتحان می کنند و در آن شکست می خورند، اراده ی آنها را تشویق کنید. به آنها بیاموزید برای اشتباهاتشان ارزش قائل شوند: " بیا ببینیم تو امتحان ریاضی کجا رو اشتباه جواب دادی و چی رو نمیتونی بفهمی." اشاره به بچه هایی که هیچ اشتباهی ندارند باعث یادگیری کودک نمی شود.

بگذارید کودکان بر روی کاری که انجام می دهند کنترل داشته باشند

ما گاهی اوقات آنقدر مشتاق هستیم بچه هایمان درس بخوانند و در مدرسه بهترین باشند که سعی می کنیم روش درس خواندن و انجام کارهایشان را کنترل کنیم. ( مخصوصا وقتی یک کودک کارش را بخوبی انجام نمی دهد، معمولا آزادی شان را کمتر می کنیم، نه بیشتر.) اما تحقیقات نشان داده است کودکانی که در یادگیری اختیار و کنترل بیشتری دارند، نسبت به آنهایی که والدین شان به آنها می گویند چکار کنند چکار نکنند، شوق و اشتیاق بیشتری دارند. هنگامی که به کودکان قدری کنترل داده می شود، به عادت های خوب درونی جهت مطالعه دست پیدا می کنند.
مسلما این به آن معنی نیست که والدین به کودکان اجازه دهند هر کاری دوست دارند انجام دهند. این کار یعنی ترکیب قوانین و مسئولیت ها با کمی آزادی اختیار. در کتاب ذهن های با انگیزه، من و دبورا این راه ترکیب قوانین با انتخاب را " انتخاب در یک چهارچوب" نامیدیم. اینجا مثالی آمده که ممکن است به کودک برای انجام تکالیفش انگیزه دهد. اگر قاعده این باشد که کودکتان بایستی هرشب تکالیفش را انجام دهد، بگذارید خودش نتیجه انجام ندادنش را انتخاب کند. " چی میشه اگه یبار تکالیفت رو انجام ندی؟" "چه اتفاقی می افته اگه چند روز پشت سر هم انجامشون ندی؟" آیا می خواهید به بچه تان انگیزه درس خواندن بدهید؟ اگر8  تا 8:15 شب، وقت مطالعه قبل از خواب است، بگذارید کودکتان انتخاب کند چه چیزی بخواند، اگر چه ممکن است آن را باهم بخوانید یا او خودش به تنهایی بخواند.
والدین همچنین می توانند با بودن کنار کودکان، هنگامی که به کمک نیاز دارند حس کنترل بدهند، نه اینکه بالای سرشان بایستند. این کار باعث ایجاد اعتماد بنفس در توانایی کودک در کار کردن بتنهایی  می شود؛ کودکان هم، هم زمان می دانند که والدینشان پیششان هستند و می توانند آنها را در موقع نیاز یاری برسانند.

موجب شوید به کودکان احساس اعتماد و امنیت دست دهد

اعتماد، حمایت و درک بچه ها کمک بزرگی در یادگیری آنها می کند. این به آن دلیل است که یک رابطه ی استوار، باعث ایجاد حس امن بودن می شود و آنها را قادر می سازند دنیا را جست و جو کنند و دست به کارهای دشوار بزنند در حالی که می دانند چه موفق شوند چه شکست بخورند، والدینشان از آنها حمایت می کنند. و وقتی رابطه قوی باشد، کودکان به والدین اعتماد می کنند و ارزش هایشان را با آنها به اشتراک می گذارند و هنگامی که نیاز به کمک دارند، آنها را در جریان قرار می دهند.
در اینجا چند روش برای به وجود آوردن چنین رابطه ی آمده که کمک می کند علاقه کودکان به یادگیری افزایش یابد:
 "به کودکانتان بفهمانید دوستشان دارید" مهم نیست چگونه. علاقه خود را بر روی کار کلاسی یا دستاوردهایشان بیان نکنید.
 سرگرمی ها و احساساتشان را حمایت کنید، تا جایی که مطمئن و قانونی باشند. " متال را دوست ندارم، اما خوشحال میشم اسمت رو برای کلاس طبل زنی مدرسه بنویسم."
 باعث شوید کودکتان منظورتان را بفهمد. "میدونم چقدر دلت میخواد بیرون بازی کنی، ولی ما قرارمون این بود که اول تکالیفتو انجام بدی."
 
اینها تنها چند نمونه از نمونه های بود که در کتاب ذهن های با انگیزه آمده است که باعث می شود کودکتان هم از درس خواندن لذت ببرد، و هم در مدرسه موفق شود. اگرچه، نگذارید نصیحت هایتان شما را در هم بشکند. اگر می شود فقط چندتا از این پیشنهادات را دنبال کنید، و می توانید راحت و آسوده باشید و از انجامشان لذت ببرید، و این خودش کافی است. کودک شما خواهد فهمید که شما برای یادگیری احترام قائل می شوید و او مطمئن خواهد شد که یادگیری سرگرم کننده خواهد بود.

نظرات

در ادامه بخوانید...

اختراعات جدید برای کودکان که زندگی را برای والدین راحت تر می کند 12 مورد

در
12 اختراع تازه که زندگی والدین را راحت تر خواهند کرد
پرورش کودکان و مراقبت از رفاه آنها همیشه دشوار است، اما اگر 100 سال پیش همه چیز باید با دستان و بصورت مکانیکی انجام شود، امروز والدین با کمک دستگاه هایی که زندگی را برای تمام خانواده آسان تر می کنند، مراقبت از کودکان را راحت تر انجام می دهند.
 
sayarak.com به این موضوع علاقمند شد و برای کودک و والدین آنها مجموعه ای تازه از اختراعات داغ را تهیه کرد.

محدود کننده وان حمام

محدود کننده به راحتی در هر بخشی از وان حمام نصب می شود و به شما امکان می دهد یک فضای امن جداگانه برایشستشوی کودک ایجاد کنید در ضمن در مصرف آب هم صرف جویی می شود.
 

یک بطری برای دو نوشیدنی

اغلب اتفاق می افتد که شما باید برای پیاده روی آب را همراه خود بیاورید، و کودک همراه شما هم برای مثال، آب می خواهد. این بطری که در آن شما می توانید دو مایع مختلف و یا حتی آب را بریزید این مشکل را حل می کند. برای مسائل بهداشتی هم هر کدام از یک شیشه مصرف می کنید.
 

زیرانداز تعویض کردن پوشک

با چنین زیراندازی، تعویض کردن پوشک بچه آسان است، بدون توجه به جایی که شما هستید مثلا در یک مهمانی یا در یک پیک نیک. علاوه بر این، هنگامی که جمع می شود، فضای بسیار کمی را می گیرد، و این، یک مزیت خیلی مناسبی است.

اسباب بازی با بوی مادر

در زمان شیر دادن به کودک ، مادر اسباب بازی را به سینه خود فشار می دهد، و سپس آن را در وسایل کودک قرار می دهد. باقی مانده عطر مادر،  بر روی اسباب بازی، به کودک احساس امنیت و آرامش می دهد
 

دماسنج بطری

این ساده است: این برچسب کوچک نشانگر دمای مایع در بطری نوزاد است.
 

شاخص درجه حرارت حمام

 
در نگاه اول، این یک ماتریس لاستیکی معمولی است ، اما اگر دمای حمام بیش از 37 درجه سانتیگراد باشد، نشانگر به رنگ قرمز در می آید.

رومیزی که بر روی آن نقاشی کنید

رومیزی که شما می توانید با قلم، مداد، و رنگ نقاشی بکشید، با شستشو در ماشین کاملا تمیز می شود.
 

صندلی کودک دو کاره

با یک فشار کوچک، باکس  تبدیل به  صندلی ایمن کودک می شود. صندلی نیز دارای کمربند ایمنی می باشد و در صورت پوشیدن آن می تواند بر روی شانه قرار گیرد.
 

کلیپس ضد پشه

این کلیپس ناز می تواند به هر جایی متصل شود: به لباس، کفش، کوله پشتی یا اسباب بازی. این کلیپس به دلیل مواد طبیعی پشه ها را دفع می کند و بنابراین برای کودک کاملا ایمن است.

کالسکه با موتور الکتریکی

شرکت ایتالیایی Foppapedretti این کالسکه با موتور الکتریکی را تولید کرده است. TRONIC با موتور الکتریکی.
 

ظرف مواد غذایی قابل حمل Mat

 
ظرف های سیلیکون با رنگ های شاد و روشن و به شکل حیوانات باعث می شود که غذا برای کودک بسیار جذاب تر شود. علاوه بر این، با توجه به اندازه و قطره های ویژه از این ظرف های سیلیکون برای کمک به تمیز ماندن میز ناهار خوری و نصب روی میز می توانید استفاده کنید.
 

2 در 1: گهواره با صندلی مادر

گزینه جالب برای ماندن مادر و کودک با هم و در عین حال در فضاهای جداگانه است: در حالی که زمان خواب کودک می رسد، والدین می توانند همراه با کودک از تکان گهواره لذت ببرند.
 
آیا یکی از این دستگاه ها را خریداری می کنید؟ اگر چنین است، کدام یک به نظر شما جالب تر است؟
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

تربیت و پرورش فرزندانی با انگیزه

در

معلمی اخیرا به من گفت: زمانی که بچه ها ، به آنچه که در حال یادگیری هستند، علاقمند باشند، سریع تر و بیشتر یاد می گیرند. حق با اوست. چه چیزی می تواند مهم تر از تمایل کودکان به یادگیری باشد؟ در واقع، همانطور که ما در کتاب ذهن های برانگیخته: پرورش فرزندان جهت علاقمند شدن به یادگیری (از هنری هولت 2001) توضیح داده ایم،

تحقیقات نشان داده است زمانی که دانش آموزان از یادگیری لذت می برند، آنها بیشتر یاد می گیرند، آنچه را که یاد گرفته اند بهتر درک می کنند و آن را برای مدت طولانی تری به حافظه می سپارند. آنها همچنین نسبت به انجام کارهای چالش برانگیز بیشتر مشتاق هستند.

والدین می توانند تاثیر بزرگی بر تمایل کودکان نسبت به یادگیری داشته باشند. با این حال، آنها بیشتر اوقات نمی دانند، چگونه تربیت و پرورش فرزندانی با انگیزه را انجام دهند، یا به طور کلی وقت آزاد برای انجام این کار ندارند. در اینجا چند راه آسان و معتبر برای انجام این کار برای والدین وجود دارد  و بهبود رابطه والدین و کودکان تا با استفاده از آنها در کودک اشتیاق یادگیری بوجود آورند و کودک در مدرسه موفق باشد.

یادگیری در مدسه را به دنیای واقعی ربط دهید

اگر چه بسیاری از کودکان مدرسه را مشتاقانه آغاز می کنند، اما تحقیقات نشان داده است که علاقه کودکان آمریکایی به یادگیری به طور پیوسته از کلاس سوم تا نهم کاهش می یابد. والدین می توانند با مرتبط کردن آموخته های مدرسه به زندگی روزانه، از این لغزش جلوگیری کنند. کودکان هرچه بیشتر روابط بین آنچه در مدرسه یاد می گیرند و آنچه خارج از مدرسه تجربه می کنند را ببینند، بیشتر علاقمند به یادگیری می شوند. این روابط را می توان از راه های مختلفی ایجاد کرد:

تقسیم و بخش کردن در طی روز

ارتباط دادن مدرسه به زندگی به این معناست که به کودکان کمک کنیم دانش خود را در فعالیت های روزمره بکار گیرند، مثلا هنگامی که با کودکتان درحال پخت کیک هستید، از او بخواهید دستور پخت را قسمت به قسمت بگوید. این کار به کودک تجربه ای واقعی برای درک قسمت بندی ها می بخشد. به طور مشابه، توضیح رویداد های جامعه به کودکان، در سن و همچنین روش مناسب، به کودکان کمک می کند اهمیت مطالعات اجتماعی را بفهمند. شما می توانید بگویید: این مرکز اجتماع در این شهر برپا شد، زیرا بزرگتر ها رای دادند بودجه برایش خرج شود.

درباره چیزهایی که کودکان در مدرسه یاد می گیرند صحبت کنید

والدین همچنین می توانند از طریق پی بردن به موضوعاتی که بچه ها در مدرسه فرا می گیرند و بعد برنامه ریزی فعالیت و مکالماتی که آن موضوع را به زندگی روزمره متصل می کند، آموخته های بچه ها در مدرسه را یادآوری کنند.مثلا هنگامی که کودک درحال یادگیری آب و هوا است، از او بپرسید: من امروز تو هوا ابرهای سیاه دیدم، با خودم چتر ببرم یا نه؟ کودکان خردسال اغلب بطور خودبخود آنچه را که  یاد می گیرند با شما به اشتراک می گذارند و می گویند: "چرا ابر های تیره نشانه ی بارندگی هستند؟" اما شما همچنین می توانید از معلمش آنچه را که به کودک در طی ماه یا سال تدریس می شود را سوال کنید.

آموخته هارا به اعضای خانواده و رویداد ها ربط دهید

اگر کودک در حال دیدن یک عکس و یا خواندن فصلی از کتاب است، در مورد ربط کتاب با تجربه های خود و یا فرزندتان صحبت کنید. مثال:
 "آیا اولیویا شبیه کسی هست که بشناسی؟"
 "این داستان منو یاد موقعی می اندازه که با پدرم دوتایی رفته بودیم کنار دریا که طوفان شد."
این صحبت ها همچنین یک رابطه بین والدین و کودک ایجاد می کند که باعث می شود بهم اطمینان کنند و نیز موجب می شود پایه عاطفی مطمئنی در کودک بوجود آید تا در مدرسه موفق شود.
در کودکان تجربیات با ارزشی ایجاد کنید
تجربیات متنوع فرصت های زیادی را برای یادگیری ارائه می دهند، و می توانند تمایل کودک را نسبت به یادگیری افزایش دهند. گردش های خانوادگی، حتی انجام کارهای روزمره می تواند به افزایش حس کنجکاوی و ساخت های واژگانی کودک کمک کند.

به یادگیری واقعیت ببخشید

دیدن دریاچه یا کنار دریا، موزه یا بازار میوه به کودکان پایگاه گسترده ای از دانش می دهد که باعث می شود آنچه در مدرسه یا از کتاب ها یاد می گیرند افزایش یابد. کودکی که اقیانوس را از نزدیک دیده است، نسبت به کودکی که ندیده، علاقه بیشتری به خواندن درباره اقیانوس دارد، و آنچه را که می خواند بهتر درک می کند. حتی مکالمات کوتاه در مورد رفتن به فروشگاه مواد غذایی یا ابزار آلات، به ساخت مهارت های کلامی و فکری کودک کمک می کند. کودکان می توانند این درس ها را به آنچه که در مدرسه یاد می گیرند مرتبط سازند.

توسعه دادن آنچه کودکان در مدرسه یاد می گیرند

از گردش های خانوادگی جهت گسترش موضوعات مدرسه استفاده کنید. به عنوان مثال، کودکان وقتی در مدرسه دارند درمورد بومیان آمریکا یاد می گیرند، آنها را به موزه های محلی ببرید. آیا موضوع درس کلاس درباره حفاظت از منابع طبیعی است؟ به کودکتان مقاله روزنامه ای راجع به بازیافت بدهید بخواند، و از او بخواهید مواد قابل بازیافت موجود در خانه را نشان دهد.

چند ایده دیگر:

 وقتی کودک در حال خواندن درباره زمین و منظومه شمسی است، غروب خورشید را باهم تماشا کنید. و از او بپرسید چه اتفاقی در حال افتادن است؟ چرا خورشید دارد ناپدید می شود؟
 از کودکی که علاقه به خواندن ندارد، در مورد داستان یا کتابی که در مدرسه تدریس می شود سوال کنید، و صحبتی در مورد ربط آن با تجربیات کودک یا خانواده آغاز کنید. مثل: "آیا این تو را یاد اولین بار که با جیسون تو کلیسا آشنا شدی نمی اندازه؟" " پدربزرگ تو هم وقتی بچه بود مثل آدمای توی داستان به آمریکا اومد." " آیا این عکس از حیوانات صحرا تورو یاد شتری که تو باغ وحش دیدیم نمی اندازه؟"
 اگر کودک شما به واحد های اندازه گیری در ریاضی علاقمند نیست، با یکدیگر بر روی یک وسیله، آشپزی، یا دوختنی که شامل اندازه گیری می شود، مشغول به کار شوید.
 وقتی که کودکان مشغول مطالعه تاریخ آمریکا هستند، با آنها به دیدن یک مجسمه تاریخی یا اثر تاریخی شهرتان بروید و پلاک روی آن را برایشان بخوانید. دلیل آنکه چهارم جولای جشن گرفته می شود و نیز این تعطیلات از روی مارتین لوتر کینگ جونیور، و سزار چاوز نام گذاری شده است را برایشان توضیح دهید.
 علاقه کودکتان را نسبت به کشاورزی با کمک کردن به او در پرورش یک آوکادو (نوعی میوه شبیه به گلابی) که بر روی یک لیوان آب بوسیله ی خلال دندان نگه داشته می شود، افزایش دهید.

باعث شوید به کودکان احساس شایستگی دست دهد

در کودک احساس شایستگی را بعنوان یک محرک درونی توسعه دهید
هیچ چیز بیشتر از حس شایسته بودن در کودکان انگیزه ایجاد نمی کند. حس بسیار خوبی به همه ما دست می دهد وقتی یاد می گیریم چگونه شیر آبی که چکه می کند را تعمیر کنیم، سس اسپاگتی لذیذی درست کنیم یا گل رز لطیفی پرورش دهیم.
هنگامی که همکار من دبورا استیپک، رئیس دانشگاه استانفورد، یادگرفت چطور فیلم های تلویزیون را هنگامی که خانه نیست بر روی دستگاه ضبط کاست ضبط کند، بسیار خوشحال بود زیرا می توانست فیلم ها را بعد از اینکه به خانه برگشت تماشا کند! همین احساس رضایت و غرور در کودکان انگیزه یادگیری بوجود می آورد. به همین دلیل است که ما کودکان نوپا را بارها و بارها در حال یادگیری مهارت جدیدشان در بیرون آوردن کفش از پاهایشان می بینیم.

بجای تحسین از تشویق استفاده کنید

معمولا کودکان شایستگی خود را در فعالیت های ساده مثل گره زدن بندهای کفش می دانند، اما همانطور که بزرگتر می شوند، نیاز بیشتری به بازخورد برای شناخت توسعه مهارت شان نیاز دارند. والدین می توانند با اشاره دقیق به آنچه کودکشان انجام داده، در آنها حس شایستگی بوجود آورند. بجای تحسین کردن های تو خالی از کودک که هیچ اطلاعات مفیدی ارائه نمی دهند، در تشویق کردن هایشان دقیق باشید. به عنوان مثال گفتن "کارت خوب بود" باعث نمی شود کودک از آنچه فرا گرفته است قدردانی کند، و این کلمه وقتی برای همه چیز استفاده شود مفهوم خود را از دست می دهد، از تمیز کردن میز گرفته تا برگزیده شدن بعنوان نفر اول کلاس فلود زنی. از سوی دیگر، گفتن "شما درس نقشه آمریکا را یاد گرفته ای، بگو ببینم رنگ های مختلف روی نقشه به چه معناست؟" باعث می شود کودک آنچه را که فرا گرفته قدردانی کند و به او فرصتی می دهد تا آنچه که فرا گرفته به او ثابت شود. علاقه شما از تحسین های مبهم، تشویق کننده تر است و باعث ایجاد گفت و گو های بیشتری می شود.
بعنوان یک نویسنده، هنگامی که مردم به من می گویند "چه کتاب خوبی نوشته ای!" نمی دانم چطور جواب دهم. اما اگر آنها بگویند" کتابی که نوشتی بسیار سرگرم کننده است، من عاشق داستان سگ هایی هستم که فکر می کردند گربه هستند" یا " هنگامی که من دیشب با پسرم به مشکل بر خوردم، از توصیه شما برای تکالیف مدرسه استفاده کردم و جواب داد!" آنوقت من نسبت به آنچه مفید واقع شده است بازخورد می گیرم و می توانم با علاقه و جزئیات بیشتری جواب دهم.
در اینجا چند نمونه عبارت تشویقی وجود دارد که دستاوردهای کودکان را تصدیق کرده و باعث می شود در مورد مهارت هایی که کسب کرده اند، احساس شایستگی بدست آورند. شما خواهید دید کودک تان به احتمال زیاد به بازخوردتان، بجای یک تحسین تو خالی، پاسخ می دهد. این مقاله ادامه دارد...........ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

خطر غیر منتظره که در مایو ی شنا وجود داشت

در
لورا کالینز همراه با پسر 5 ساله اش جک تعطیلات به اسپانیا رفت. آنچه برای این پسر اتفاق افتاده باید یک درس خوب برای همه والدین باشد. داستان خیلی بی ضرر شروع شد. پسر و مادرش مدت زیادی را در استخر گذراندند. پسر با مایو شنا میکرد.و این لباس بود که خطر غیر منتظره ای را پنهان می کرد. 
پس ازاتمام زمان استخر، مادر تصمیم گرفت تا به پسرش در درآوردن مایو کمک کند. در این لحظه، جک فریاد می زد: ... معلوم شد که آلت تناسلی پسر در پوشش مش شورت گیر کرده است. مادر نمی توانست پسرش را آزاد کند.مسئولان استخر به کمک او آمدند، اما حتی با استفاده از قیچی، پسررا نمی توانستند آزاد کنند. آلت تناسلی آنقدر متورم شده بود که به نظر می رسید در معرض انفجار است . فقط در بیمارستان، پزشکان توانستند  کودک از این لباس ترسناک خلاص شوند. بعد از خلاص شدن کودک این یک خطر وجود داشت که عملکرد دستگاه ادراری کودک کاهش یابد. 
 
فقط زمانی که جک توانست به تنهایی ادرار کند، روشن شد که خطر رفع شده است. پزشکان به این نکته اشاره می کنند که این اولین مورد نیست. همه والدین پسران باید چگونگی ایمن بودن لباس کودکان خود را برای سلامتی بررسی کنند.
به همین دلیل است که به نظر مسئولیت انتخاب لباس شنا و شورت شنا برای کودکان، مهم است و هنگامی که فروشندگان در مورد امنیت صحبت می کنند، والدین باور نکنند! خودشان بررسی کنند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

علائمی که نشان می دهد کودک در حال از دست دادن بینایی است

در
این علائم هشدار دهنده برای همه والدین باید شناخته شود: کودک در حال از دست دادن بینایی خود است!
همه افراد باید به طور مرتب توسط چشم پزشک معاینه شوند. با این حال ، در بعضی موارد ، درمان مورد نیاز است. و چگونه یک وضعیت خطرناک را شناسایی کنیم؟

برای تشخیص از بین رفتن زود هنگام بینایی در کودکان به چه علائمی باید توجه شود؟

- کودکان را باید در بدو تولد برای معاینه چشم به نزد متخصص ببریم. نوبت دوم در  شش ماهگی و برای بار سوم در یک سالگی. سپس شما باید صرفا بر دکتر متکی نباشید، بلکه با نظارت بر چشم کودک از 1 تا 5 سال ، باید به علائم زیر توجه کنید:
 
- کودک شروع به بررسی اشیاء فقط در فاصله نزدیک میکند.
- غالباً چشمان خود را مالیده و از تاری دید شکایت می کند.
- اشک به طور مرتب در چشم ظاهر می شود.
 

از 5 تا 7 سالگی علائم زیر نشان دهنده از بین رفتن بینایی است

- کودک مرتباً از سردرد و سوزش در چشم شکایت می کند.
- مضاعف دیدن مثلا 2 انگشت را که نشان می دهید 4 تا می بیند
چشمها اغلب سرخ می شوند.
نمیتواند از راه دور شماره های اتوبوس یا کتیبه ها را بخواند.
کتاب را خیلی نزدیک به چهره اش نگه می دارد.
به طور ناموزون می نویسد و ترسیم می کند.
 
از 7 تا 10 سال ، کودک در حال حاضر به بیماری های چشم مبتلا است. بیشتر اوقات ، جراحان از انجام عمل خودداری می كنند ، و پزشكان ناتوان هستند ، زیرا به فرزندان نمی توان درمان پیچیده ای داد. این متخصص از سنین کودکی توصیه می کند که برای جلوگیری از بروز مشکلات در آینده به سلامتی چشم کودک خود توجه کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

اشتباه والدین زمانی که کودک خطایی مرتکب شده است

در
شما در طول زندگی والدینی را خواهید دید که با مشکلات کودکان آشنایی ندارند. و گاهی اوقات والدینی را ببینید که قدرت کافی ندارند. اما مهم است که بخاطر بسپاریم که والدین مسئولیت وضعیت عاطفی کودک را وقتی او هیستریک است به عهده دارند. هر کس روش تربیت کردن کودک خود را دارد ، اما در این مقاله می خواهیم از عباراتی بگوییم که به هیچ وجه، حتی در زمان عصبانیت نباید به کودک گفت.
 
sayarak.com امیدوار است که مقاله ما به شما در صرفه جویی در صورت حتی در سخت ترین شرایط کمک می کند و به تربیت کودک آسیب نرساند.
 

این کار را متوقف کنید ، در غیر این صورت نمی گذارم کارتون ببینید

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
شما یک وضعیت غیرقابل توضیح را برای کودک بوجود می آورید. وقتی کودک را از تماشای تلویزیون ، بازی ها و سایر موارد مهم محروم می کنید ، می فهمد که کار اشتباهی انجام می شود. اما احتمال دارد کودک مریض است و با وجود این واقعیت که گریه و حالات هیستریک او برای ما خیلی ناراحت کننده است، کودک غم و اندوه خود را از این طریق ابراز می کند. معلوم است که اگر او دوباره مریض شود و احساسات خود را ابراز کند ، آیا او می تواند از چیز مهمی محروم شود؟
به دلیل چنین نگرش هایی ، کودکان بزرگتر می شوند و در آنها کل طیف احساسات منفی منجمد می شود ، در نتیجه بیماری های سیستم قلبی ، فشار خون بالا و شیوع کنترل نشده عصبانیت بوجود می آید.
 

حالا چرا ناراحت هستید

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
وقتی چنین عبارتی را می گوییم ، به نظر می رسد که ما به کودک کمک می کنیم ، اما در واقع فقط آسیب می رسانیم. حتی اگر به نظر ما برسد که دلیل اشک ریختن  کودک بی ارزش است (مثلا ریختن صبحانه روی زمین) ، این بدان معنی نیست که کودک نیز فاجعه را درک می کند.
 
با تخفیف احساسات خود و گغتن چنین عبارتی ، به کودک می فهمانیم که آنچه او را ناراحت یا خوشحال می کند ، بی اهمیت است. و علاوه بر ناامیدی ناشی از این حادثه ، کودک نیز به دلیل عدم درک از این اتفاق احساس ناراحتی می کند. در آینده ، این می تواند به تأثیر متضاد منجر شود: نوجوان از قبل نظر ما را بی ارزش می داند.
 

اگر نخوابید، من الان می روم و شما تنها خواهید ماند

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
این همچنین یک تهدید است ، اما از نوع دیگری است. ترس از تنها بودن یکی از موارد  اساسی است و با گفتن این موضوع به کودک خود ، والدین اعتماد به نفس او به جهان را تضعیف می کنند. معلوم می شود که او چنین نگرشی را جذب می کند: او کار اشتباهی انجام داده است (و شما نمی فهمید که چه چیزی) - شما تنها خواهید ماند. اعتماد به نفس داشتن با چنین مادر و پدر عزیزی دشوار می شود.
 
بعد از استرس تجربه شده ، اگر تهدیدی به وجود بیاید ، کودک ممکن است در خودش منزوی شود و بازیابی اعتماد به نفس در کودک برای شما دشوارتر خواهد بود نه تنها به خود ، بلکه در جهان.
 

تنبیه به نفع خودت است

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
اگر فکر می کنید کودک واقعاً می فهمد که چرا مجازات می شود ، شما به شدت اشتباه می کنید. کودک لحظه آموزشی را به یاد نخواهد آورد ، بلکه فقط آنچه را که به او آسیب می رساند ، به یاد خواهد آورد. او از انجام هر کاری می ترسد و در آینده تبدیل به فردی بسیار ترسو می شود و یا کودک یک مدل از رفتار پرخاشگرانه را برای خود انتخاب می کند.
 
توهین کردن هم همچنین خشونت عاطفی است: نه تنها کودک به یاد سخنان شما خواهد افتاد بلکه می تواند خودش از آنها استفاده کند ، همچنین فکر خواهد کرد که سزاوار چنین توهینی است ، زیرا والدین که برای او معتبر هستند، چنین تصمیمی گرفته اند.
 

خوب ، چقدر می توانید لجبازی کنید؟ من نمی دانم با شما چه کار کنم! 

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
وقتی کودک ناتوانی والدین خود را می بیند (و این دقیقاً به این صورت است ، زیرا شما نمی دانید چه کاری انجام دهید) ،  احساس امنیت را از دست می دهد .شما ، قدرتمندترین موجودات جهان (در درک او) ، خود را در مقابل احساسات او درمانده می بینید؟
 
کنترل کودک عصبانی دشوار است ، او فقط می آموزد که با چنین احساسات پیچیده ای همچون عصبانیت ، خشم ، ترس روبرو شود (این همان چیزی است که ما مشاهده می کنیم وقتی کودک هیستریک است) ، و در اینجا یک آزمایش جدید است - والدینی که نمی توانند به او کمک کنند.
 

الان پلیس می آید و شما را می برد

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
علاوه بر تهدیداتی که در بالا مورد توجه قرار دادیم ، این نگرش ها نیز خطرناک هستند زیرا ایده منفی کودک را در مورد پزشکان ، افسران پلیس و تمام حرفه هایی که با آنها یک کودک را تهدید می کنیم شکل می دهد.
 
چطور می تواند در کلینیک هیستریک نباشد وقتی صد بار شنیده که چگونه پزشک به او تزریق می کند.(اگر کودک فرنی نخورد / دست های خود را نشویید) درباره غول ، دیگ به سر و دیگر ارواح شیطانی داستانی جداگانه است ، با چنین ارعابی ، شب ادراری و ترس از تاریکی کمترین چیزی است که می تواند رخ دهد.
 

تبلت برای شماست ، فقط آرام باشید

اشتباه والدین در زمان خطای کودک
هنگامی که ابتدا ممنوع شدیم و بعد از آنکه با دیدن اولین " اشک" بر چهره محبوب خودمان اجازه دادیم با هر چیز ممنوعی بازی کند ، و به این ترتیب راه را برای فریبکاری های بیشتر آماده می کنیم. کودک احمق نیست و هرچه بزرگ تر شود ، می فهمد که از آنجا که شما نمی توانید فریادهای او را تحمل کنید و آماده پرداخت هر باجی هستید ، پس چرا زحمت اضافی بکشد؟ کافی است به هر دلیلی گریه کند - و به تبلت / بازی / گردش مورد دست پیدا کند.
 
چنین كودكی برای فریب دادن دیگران عادت خواهد كرد و بسیار ناراحت خواهد شد اگر در اولین شوخی خود ، دیگران برای تحقق خواسته های او تلاش نكنند. بسیار دشوار خواهد بود که چنین کودکی بعداً معاشرت کند.

چه کاری باید در مقابل خطای کودک انجام دهیم؟

به فرزند خود بیاموزید که عصبانیت را به روشهای قابل قبولی بیان کند ، برای مثال:
مشت زدن به بالش
به او مدادرنگی بدهید و از او بخواهید آنچه کودک در حال حاضر احساس می کند را ترسیم کند.
اگر کودک در سن مدرسه ابتدایی است ، در مقابل بایستید ، کف دست خود را در کف دست او قرار دهید و سعی کنید کمی با او مبارزه کنید تا کودک استرس انباشته شده را خالی کند.

نظرات

۱۴۰۱/۲/۱۸در زنان، غریزه مادری از بدو تولد وجود دارد. در دوران کودکی، آنها مراقبت و حساسیت خود را نسبت به عروسک ها، حیوانات، برادران و خواهران کوچکتر نشان می دهند. با گرفتن فرزند خود در آغوش ، به طور غریزی تمام نیازهای او را احساس می کنند. اگر از چنین مقوله ای به عنوان "پدر خوب" صحبت کنیم، نمی توان هر مردی را چنین در نظر گرفت. برای جنس قوی تر، کودک، البته، خوشبختی است. با این حال، بسیاری ممکن است نقش پدر را ساده بگیرند. خوشبختانه، همه چیز (حتی پدر بودن) را می توان آموخت.

۱۴۰۱/۲/۱۸چرا پدر خوب بودن مهم است؟ در دنیای امروز، بسیار مهم است که پدر خوبی برای پسر یا دختر خود باشید. متأسفانه، زندگی همیشه نه تنها با بزرگسالان، بلکه با کودکان نیز رفتار مطلوبی ندارد. پدر محافظ اصلی است که می تواند فرزندش را از همه بی عدالتی ها و خطرات موجود در اطراف محافظت کند. علاوه بر این، والدین باید تجربیات ارزشمند زندگی را به فرزند خود منتقل کنند، که به او کمک می کند تا به تنهایی بر موانع غلبه کند.

۱۴۰۱/۲/۱۸پدر خوب کیست؟ اول از همه کسی که به کودک زندگی کردن را یاد می دهد. یاد بگیرید خوب را از بد، درست را از نادرست تشخیص دهید. متأسفانه، کودکانی که از محبت پدرانه محروم هستند، اغلب از مسیر درست منحرف می شوند، درگیر شریک بد می شوند، با الکل و سایر عادات بد فریفته می شوند. البته، داشتن یک پدر خوب در نزدیکی به هیچ وجه تضمین کننده سرنوشت خوشبختی نیست، اما این فرد می تواند به فرزند خود هشدار دهد و از اشتباهات محافظت کند.

۱۴۰۱/۲/۱۸چه چیزی شما را از اینکه پدر خوبی باشید باز می دارد؟ متأسفانه مردانی که در مورد آنها می توان گفت: "او پدر خوبی است!" - نه خیلی مخصوصاً وقتی صحبت از پدران جوان می شود که هنوز هم می توان آنها را بچه در نظر گرفت. دلیل اصلی ترس از پدر شدن است. ازدواج و تولد فرزندان به عنوان پایان زندگی آزاد به مرد معرفی می شود. علاوه بر این، کودک باید مسئولیت پذیر باشد. به همین دلیل است که بسیاری از پدران ترجیح می دهند به این نظریه قدیمی پایبند باشند که مادر باید مسئول تربیت فرزند باشد.

۱۴۰۱/۲/۱۸یکی دیگر از دلایلی که می تواند مانع از برقراری ارتباط مرد با کودک شود، پدربزرگ و مادربزرگ و سایر بستگان است. تمایل به کمک به یک خانواده جوان در تربیت فرزند قطعا ارزشمند است. با این وجود، تنها زمانی باید اجرا شود که نیاز عینی به آن وجود داشته باشد. در غیر این صورت، والدین جوان (و به ویژه پدران) احساس مسئولیت نسبت به فرزند خود را از دست می دهند.

۱۴۰۱/۲/۱۸و البته جو روانی خانواده اغلب بر ویژگی های پدری تأثیر می گذارد. اختلاف بین زن و شوهر اغلب بر روابط با کودک تأثیر می گذارد. اما در اینجا مهم است که درک کنیم که یک پدر خوب لزوماً کسی نیست که در خانواده زندگی می کند. این شخصی است که بدون توجه به شرایط زندگی به کودک اهمیت می دهد و به او علاقه نشان می دهد.

۱۴۰۱/۲/۱۸چگونه پدر خوبی باشیم؟ دیر یا زود، بسیاری از مردان شروع به فکر کردن در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک پدر بهتر و یک پدر خوب می کنند. در این مورد، مهم است که به ندای درون خود گوش دهید، نه به استانداردها و ایده آل های پذیرفته شده سینما. با این حال، تعدادی از ویژگی های کلیدی وجود دارد که هر والدینی باید رعایت کند: عشق فداکارانه به فرزندان خود، صرف نظر از شرایط زندگی؛........ گشودگی به ارتباطات و آمادگی برای به اشتراک گذاشتن تجربه زندگی با کودکان؛.......... شما باید تا حد امکان زمان بیشتری را با فرزندان خود بگذرانید، زیرا نه پول و نه هدیه نمی توانند جایگزین توجه پدر شوند........... استقامت و صبر، حتی اگر بچه ها شیطون باشند و از اطاعت امتناع کنند........... شما باید الگوی خوبی برای فرزندان خود باشید...... در برخورد با بچه ها نباید بیش از حد جدی باشید، زیرا همیشه باید جایی برای سرگرمی وجود داشته باشد......... توانایی فراهم کردن همه چیز لازم کودکان برای یک زندگی کامل؛...... خودسازی مستمر و رشد شخصی، که فرصت های جدیدی را نه تنها برای پدر، بلکه برای فرزندان نیز باز می کند........

۱۴۰۱/۲/۱۸اگر نمی دانید چگونه پدر خوبی باشید، برای مشاوره به سراغ بزرگسالان نروید. بهترین پاسخ به این سوال خود بچه ها هستند. بنابراین، بچه ها ویژگی های زیر یک پدر ایده آل را برجسته می کنند: مردی با دستان طلایی که همیشه می تواند یک اسباب بازی را تعمیر کند و همه چیز را در خانه تعمیر کند....... یک مرد مدرن که به دیدگاه های محافظه کارانه علاقه ای ندارد (شما باید به تمام روندهای مدی که فرزندانتان می خواهند دنبال کنند وفادار باشید)....... همیشه می تواند نه تنها کودک، بلکه کل خانواده را سرگرم کند و هر مشکلی را به شوخی تبدیل کند....... به توانایی های فرزندان خود ایمان دارد و از هر طریق ممکن در مسیر موفقیت از آنها حمایت می کند..... اول از همه، نه یک والدین سختگیر، بلکه یک دوست وفادار و قابل اعتماد است که می توانید حتی در حساس ترین شرایط به او کمک کنید.......... با احترام با همسرش رفتار می کند (حتی اگر مدت طولانی با هم زندگی نکرده باشند)......... همیشه می تواند بدون توسل به جیغ و خشونت نظم را در خانه برقرار کند..... به وعده ها وفا می کند و امیدهای واهی نمی دهد........... تمام اقدامات او در جهت برآوردن علایق و نیازهای خانواده است........ می تواند در هر شرایطی توصیه های ارزشمندی بدهد.........

۱۴۰۱/۲/۱۸چگونه پدر بهتر و پدر خوبی باشیم بسیاری از مردان در تلاش برای تبدیل شدن به پدری شایسته برای فرزند خود، با پیروی از معیارها و توصیه های بیهوده دیگران، افراط می کنند. با این وجود، اگر از صحت اعمالی که قلبتان به شما می‌گوید مطمئن نیستید، بهتر است به توصیه‌های روانشناسانی مراجعه کنید که روی نکات زیر تمرکز دارند:...... ایده بهترین بودن را کنار بگذارید. توانایی تعویض پوشک و مونتاژ یک طراح به اندازه توانایی ایجاد یک فضای گرم خانوادگی مهم نیست......... روی کودک تمرکز نکنید. پس از بدنیا آمدن کودک، باید به همان روشی که قبل از آن بود به زندگی ادامه دهید. مطمئناً کودک در روال زندگی شما تغییراتی ایجاد می کند ، با این حال ، نباید لذت هایی مانند رفتن به تئاتر ، رفتن به تعطیلات و غیره را از خود دریغ کنید. اگر خلق و خوی خوبی داشته باشید، ارتباط با کودک بسیار آسان تر خواهد شد..... تمام بار مراقبت از کودک را به عهده مادر نگذارید. حداقل چند بار در هفته با کودک تنها بمانید و به همسرتان وقت شخصی برای دور هم جمع شدن با دوستان و خرید بدهید. بنابراین می توانید با نوزاد ارتباط شخصی برقرار کنید و فضای سالمی را در خانواده ایجاد کنید............ سعی کنید دوران کودکی خود را با جزئیات به خاطر بسپارید - چه چیزی را دوست داشتید و چه چیزی را از دست دادید. سعی کنید از دیدگاه خود شرایط ایده آلی برای کودک ایجاد کنید........... به هیچ وجه به تعرض در خانواده متوسل نشوید. حتی یک بار خشونت هم، یک پدر خوب در چشم یک کودک به یک ظالم خانوادگی تبدیل می شود......... هرگز به توصیه های دیگران گوش ندهید (مخصوصا اگر نظر دیگران را نپرسیدید). هر خانواده و هر کودکی منحصر به فرد است. فرزندان خود را بر اساس غرایز درونی خود تربیت کنید.......... دوران کودکی به طرز باورنکردنی سریع می گذرد و بنابراین با صرف هر دقیقه رایگان با فرزندتان برای این زمان ارزش قائل شوید......

۱۴۰۱/۲/۱۸پدر خوب برای پسر در تربیت پسر شاید مهمترین نقش را یک پدر خوب بازی می کند. ویژگی هایی که والدین باید داشته باشند به شرح زیر است:.... توانایی "نه" گفتن برای نشان دادن مرزهای مجاز؛...... توانایی طرح خواسته ها و تحریک اجرای بی قید و شرط آنها؛... از خود بت نسازید، زیرا شما آدم ساده ای هستید که می توانید اشتباه کنید......... برای اینکه در آینده پدر خوبی شود، یک کودک از دوران کودکی باید ارزش خانواده را درک کند که نشان دادن آن با مثال شخصی مهم است..... یک مرد واقعی باشید، اما زیاده روی نکنید........

۱۴۰۱/۲/۱۸پدر خوب برای یک دختر بسیاری از مردان علاقه مند هستند که چگونه پدر خوبی برای یک پسر شوند. و دختران نیز به نوبه خود به پدری مهربان نیاز دارند. علیرغم اینکه نقش اصلی در تربیت دختر به مادر داده می شود، گاهی پدر می تواند نقش تعیین کننده ای در شکل گیری شخصیت و جهان بینی داشته باشد.

۱۴۰۱/۲/۱۸ماموریت اصلی پدر در تربیت دخترش محافظت از همه سختی های دنیای اطرافش است. دختران با احساس حمایت پدر، تحمل سختی ها و سختی های زندگی را بسیار آسان تر خواهند کرد. علاوه بر این، پدر نوعی آرمان است که دختر باید در انتخاب شریک زندگی خود به آن تکیه کند.

۱۴۰۱/۲/۱۸چگونه از شوهر خود یک پدر خوب تربیت کنیم؟ علیرغم این واقعیت که در جامعه مدرن، زنان در شرایط برابر با جنس قوی تر کار می کنند، بسیاری از مردان هنوز توسط تفکر گذشته هدایت می شوند. با توجه به اینکه تربیت فرزندان وظیفه زوج است، عملاً به فرزندان خود توجهی ندارند. با این وجود، زنان باهوش ترفندهایی را می دانند که به لطف آنها می توانید از همسر خود یک پدر خوب بسازید.

۱۴۰۱/۲/۱۸ علیرغم اینکه مردی ممکن است مهارت های لازم را در برخورد با کودکان نداشته باشد، هرگز نباید او را حذف کنید، مخصوصاً اگر خودش ابتکار عمل را به دست نگیرد........... چندین مسئولیت را برای مراقبت از کودک به شوهر بسپارید (به عنوان مثال، حمام کردن و غیره)....... تا جایی که ممکن است پدر را با کودک تنها بگذارید (در حالی که خودتان به خرید می روید)........ گاهی این زن است که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رابطه مرد با فرزندانش دارد. یک همسر عاقل همیشه روانشناسی شوهرش و همچنین ترس او از ملاقات و ارتباط با یک مرد کوچک را درک می کند. برای اینکه خانواده شاد و کامل باشد، یک زن باید به معنای واقعی کلمه به مرد «بیاموزد» که فرزندش را دوست داشته باشد.

۱۴۰۱/۲/۱۸چگونه دوست کودک باشیم البته برای فرزند مرجعیت پدر است. با این وجود، این دوستی بین فرزندان و والدین است که می تواند ثمرات آموزشی بسیار ارزشمندتری به همراه داشته باشد. بنابراین، برای اینکه نه تنها یک پدر و مادر برای فرزند خود، بلکه یک رفیق وفادار شوید، باید از نکات زیر راهنمایی کنید:........ به کودک، خواسته ها و موقعیت زندگی او احترام بگذارید، زیرا سن کم و بی تجربگی اصلاً نشانه حماقت نیست.......... همیشه به فرزند خود لبخند بزنید (حتی اگر احساس خوبی ندارید، باید برای این کار قدرت پیدا کنید).......... اعتماد پسر یا دختر خود را با گوش دادن دقیق به داستان های شادی ها و مشکلات او و همچنین به اشتراک گذاشتن مشکلات خود جلب کنید......... اگر زمان زیادی را در محل کار یا سفرهای کاری می گذرانید، فراموش نکنید که با کودکان تماس بگیرید، با آنها در مورد چیزهای کوچک و همچنین در مورد چیزهای جدی صحبت کنید........... یک سرگرمی مشترک (ورزش، خلاقیت و غیره) پیدا کنید........ پدر شدن کار سختی است. با آمدن فرزند جدیدی در خانواده، مرد مجبور است شیوه زندگی خود را کاملاً تغییر دهد. اولین تغییر این است که بخش قابل توجهی از بودجه شما به طور خاص صرف خرید برای نوزاد می شود. اما مهمترین چیز این است که پدر باید در سبک زندگی خود تجدید نظر کند. این به این دلیل است که کودک باید از والدین خود الگوی مثبت بگیرد.

۱۴۰۱/۲/۱۸هر بچه ای به یک پدر خوب نیاز دارد. علائمی که می تواند انطباق والدین را با عنوان مشخص تعیین کند بسیار زیاد است. یک مرد باید خیلی روی خودش کار کند تا بچه به او افتخار کند و از او الگو بگیرد. غرایز درونی و همچنین توصیه های روانشناسان به شما در این امر کمک می کند. مطمئناً همه بچه ها والدین خود را دوست دارند، مهم نیست که آنها چقدر عیب دارند. اما این رابطه نباید فقط بر اساس رابطه خونی باشد. عشق یک کودک را باید به دست آورد. یک پدر، قبل از هر چیز، باید حمایت و پشتیبان پسر یا دختر خود، یک دوست قابل اعتماد، و همچنین نان آور خانه و پایه ای قوی برای خانواده باشد.

در ادامه بخوانید...

من با شما صحبت نمی کنم: خشونت در سکوت چیست

در
من با شما صحبت نمی کنم: خشونت در سکوت چیست
وقتی ما به خشونت کلامی فکر می کنیم ، تصور ما جیغ ،داد و فریاد والدین  است، اما حقیقت این است که سمی ترین نوع خشونت سکوت و سکوت است.
 
وقتی مادرم عصبانی یا ناراضی بود ، او شروع به رفتاری میکرد که انگار من آنجا نیستم. 
در چنین لحظاتی ، به نظر می رسید من نامرئی ، شبح یا شیشه ی پنجره شدم. وقتی کوچک بودم - احتمالاً شش یا هفت ساله - همه چیز از نگاه شدید او درونم را می سوزاند،  گریه کردم و التماس کردم که او یک کلمه بگوید ، اما او ساکت بود .
 
البته تمام بچگی که از ترس در اطرافش داشتم درذهنم مانده است.مثل این است که در اتاق زیر شیروانی مجازات و در قفل شده باشد ، اما بسیار ظریف تر و چندان واضح نیست. حدود چهل سالگی ، نفهمیدم که این چنین تنبیهی، نوعی خشونت است.
 
این زن تنها نیست؛ کودکانی که در بین خشونت های کلامی و عاطفی بزرگ و بقول والدین تربیت شده اند ، اغلب این رفتار را عادی می دانند ، به اشتباه معتقدند که در همه خانواده ها اتفاق می افتد.
 
جای تعجب نیست که اختلافات زیادی در جامعه وجود دارد که خشونت خانگی را تشکیل می دهد. اگرچه اکثر مردم مایل به پذیرش خشونت جسمی به عنوان یک مشکل هستند - اقداماتی که کبودی یا شکستگی قابل مشاهده ای به همراه دارد - با این حال ،  بسیاری نمی فهمند که عدم توانایی مقابله با احساسات به کجا ختم  می شود و خشونت کلامی، چگونه کودک را در آینده تبدیل به موجودی ترسو و یا بر عکس قلدر می کند.
 
اما مهم نیست که آیا این رفتار یک اقدام آگاهانه برای دستکاری و کنترل شخص دیگر است یا اینکه شخص با گفتن اینکه "او اول او را تحریک کرد، خود را توجیه می کند -  هر دو گزینه خشونت است.
 
برخلاف افکار عمومی ، مطالعات کاملاً واضح نشان می دهد که چه خشونت عاطفی و کلامی بر مغز کودک تاثیر می گذارد:  آنها به معنای واقعی کلمه ساختار آن را تغییر می دهند.
 
چنین کودکانی در بزرگسالانی رشد می کنند که به درک آنها اعتماد ندارند و در کنار آمدن با احساسات خود دچار مشکلات جدی می شوند . آنها یک سبک دلبستگی ناامن ایجاد می  کنند که آنها را از احساسات خود جدا می کند  (اجتناب از سبک) یا آنها را بسیار آسیب پذیر و حساس به شکست  (سبک اضطراب) می کند. از آنجا که آنها تمایل دارند که خشونت کلامی را یک هنجار تلقی کنند ، می توانند در یک رابطه با شخصی دریابند که خشونت کلامی نسبت به آنها تجلی پیدا می کند.
 
وقتی بیشتر ما به خشونت کلامی فکر می کنیم ، گریه و فریاد را تصور می کنیم ، اما حقیقت این است که  سمی ترین خشونت سکوت و سکوت است . داستانی را که این مقاله با آن شروع می شود دوباره بخوانید و توجه داشته باشید که در این حالت ابزار خشونت،  سکوت مادرانه است .
 

خشونت در سکوت: چه چیزی است و چگونه شخصیت را تخریب می کند

زنی 38 ساله ، درباره اولین ازدواج خود برای من نوشت:
من به یک موجود بدبخت تبدیل شدم و از او خواهش کردم که به من بگوید بعد از این نزاع او هنوز مرا دوست دارد اما جواب نداد. التماس کردم حتی بیشتر ، گریه کردم ، و او با صورت سنگی روی مبل نشست. سپس من شروع به عذرخواهی کردم ، حتی اگر او شروع کننده نزاع بود ، و من هیچ کار اشتباهی انجام نداده بودم.
 
اینگونه بود که می ترسیدم که او مرا ترک کند.  من رفتار او را خشونت یا کنترل نمی دانستم ، تا اینکه در سن 35 سالگی برای درمان رفتم. من 12 سال است که چنین زندگی کرده ام و حتی فکر نمی کردم اشتباهی انجام شده است.
 
داستان این زن نیز از این قاعده مستثنا نیست ، کسی که سال ها رفتار چنین شریک زندگی را عادی می داند. سکوت به راحتی قابل استدلال یا انکار است : "او فقط نمی خواهد صحبت کند ،" "او فقط سعی می کند افکارش را جمع کند ،" "شاید من واقعاً خیلی حساس باشم ، همانطور که خودش می گوید."
 
کودکان نه تنها پیامهایی را که در فرآیند خشونت کلامی دریافت می کنند یاد می گیرند  (برای مثال ، "چرا من فقط شما را به دنیا آوردم" ، "شما یک هیولا هستید" ، "فقط مشکلات از شما ناشی می شوند" و غیره)  بلکه آنها همچنین انتظارات خود را از جهان شکل می دهند. و درک چگونگی رفتار مردم در روابط از این سکوت والدین .
 
در میان خشونت ها ، سکوت می تواند انواع مختلفی را تشخیص دهد: یک نگاه خالی از احساس ، نادیده گرفتن ، نشان دادن تحقیر و امتناع از تماس عاطفی. همه آنها یک هدف دارند  - در معرض دید قرار دادن شخص به عنوان حاشیه ای ، ایجاد احساس وحشتناک و تقویت کنترل.
 

دیواری از سکوت، بی توجهی به نیاز دیگری

تحقیقات زیادی به این رفتار اختصاص داده شده است ، و  حتی مخفف خود را با نام DM / W  (از انگلیسی. Demand / Withdraw) به همراه دارد ، زیرا  به عنوان یکی از سمی ترین روابط شناخته می شود.
 
تبدیل شدن به یک دیواری از سکوت پایان گفتگو است و این بدان معنی است که شخصی که این گفتگو را آغاز کرده است تسلیم می شود.
 
وقتی والدین این کار را با کودک انجام می دهند ، به وضوح نشان می دهند که افکار و احساسات کودک هیچ ارزشی ندارد و کسی به آن اهمیت نمی دهد : و از آنجا که نیاز کودک، عشق و پشتیبانی والدین است ، کودک این درس را به عنوان نوعی حقیقت "درباره خودش یاد می گیرد.
 
وقتی یکی از شرکای بزرگسالی این کار را با دیگری انجام می دهد ، این فقط نمایش قدرت است که به دیگری می گوید:  آنچه را که می خواهید ، چه فکر می کنید ، چه احساسی دارید - در روابط ما مهم نیست.
 

نادیده گرفتن یا تحریم

تظاهر به این که کسی را نمی بینید و نمی شنوید ، مخصوصاً برای کودکان، عملی حساس تر است ، به خصوص اگر از آن به عنوان مجازات استفاده شود. ممکن است یک کودک کوچک احساس کند که خانواده او را رها کرده ، یک کودک بزرگتر ممکن است درد طرد شدن و در عین حال عصبانیت عمیق را تجربه کند.
 
پدرم بلافاصله به محض نااميد شدن از من،  صحبت با من را متوقف كرد ، كه اين اتفاق اغلب اتفاق افتاده است . دلیل این امر می تواند نمرات ضعیف در مدرسه ، عملکرد ورزشی خیلی خوب  و هر چیز دیگری باشد. او همیشه همین حرف را می زد: "شما باید جمع شوید. شما بیش از حد حساس هستید ، قوی ترین شخص در این جهان زنده مانده است.  مادرم به همین اصول پایبند بود.
 
وقتی نوجوان بودم از هردو عصبانی شدم ، اما در همان زمان فکر کردم که ناامیدی آنها تقصیر من است.  من تنها فرزند بودم و کسی را نداشتم که بتوانم مقایسه کنم. خلاصه اینکه کالج باعث شد خیلی احساس بدی پیدا کنم ، اما خوشبختانه یک درمانگر عالی مرا نجات داد.
 
همکاران همچنین از تحریم برای تحقیر و مستهلک شدن و همچنین برای ترساندن طرف مقابل ، "به پایین کشیدن" استفاده می کنند.
 
این راهی است که شخص دیگری باعث آسیب پذیری آنها شود ، او را به تبعید عاطفی  بفرستند و این کار به منظور اینکه شریک زندگی نرم و قابل کنترل شود، انجام می شود .
 

اعتراض و تمسخر

خندیدن به کسی، و یا ابراز انزجار در چشمان، نیز می تواند ابزاری از خشونت باشد که موجب کمبود و تحقیر می شود ، حتی اگر با کلمات درگیر نشوند.
 
افسوس که این حرکات، به راحتی نمی تواند متخلف را شناسایی کند ، که شما را به حساسیت بیش از حد ("اوه ، چقدر شما حساس هستید") ، انتخاب نیت ("شما همیشه مقصرید") یا عدم احساس شوخ طبعی را متهم کنید. ")
 
اشتباه نکنید: این خشونت است. کلمات لازم نیست که شخص را احمق و بی ارزش یا چیز دیگری بنامند.
 
امتناع از تماس عاطفی
 
این شاید ظریف ترین شکل خشونت باشد ، خصوصاً وقتی در مورد کودک اعمال می شود: امتناع آگاهانه از پشتیبانی ، عشق و مراقبت  - یعنی هر آنچه کودک برای رشد و پیشرفت خود به آن نیاز دارد. البته  کودک نمی فهمد که دقیقاً از چه چیزی او را محروم می کنند ، اما او احساس می کند که چقدر تنهایی و خلاء قلب او را پر می کند.
 
اما برای یک شریک بزرگسالی که به این روش تحت درمان قرار می گیرد ، کار ساده تر نیست ، زیرا وقتی نیازهای عاطفی از شما سلب  می شود ، این امر باعث می شود که شما باید آنها را حتی بیشتر برآورده کنید و گاهی باعث می شود که حتی بیشتر وابسته به شریک زندگی خود باشید.
 
این ضد انعطاف پذیری است ، اما درست است. امتناع از تماس عاطفی ابزاری قدرتمند برای كسانی است كه خواهان قدرت و كنترل هستند.
 
خشونت خشونت است.  اگر کسی از کلمات یا سکوت استفاده کند تا شما را بی ارزش و بی قدرت جلوه دهد،  این شخص مرتکب خشونت می شود . این فرمول ساده را به خاطر بسپار.

نظرات

در ادامه بخوانید...