کودکان و بزرگسالان مبتلا به خوانش پریشی
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
کودکان و بزرگسالان مبتلا به خوانش پریشی (نارساخوانی) دارای یک اختلال عصبی هستند که سبب می شود مغز اطلاعات را به طور متفاوت پردازش و تفسیر کند . این اختلال بر اثر نقایص ذهنی یا حسی، عاطفی یا محرومیت فرهنگی ایجاد نمی شود. تعریف خوانش پریشی Dyslexia به اندازه وضعیت خود این اختلال پیچیده است. در این بخش به پنج تعریف بین المللی مرتبط پرداخته شده است. در سال 2009،IFLA واژه نامه ای از اصطلاحات و تعاریف مربوط به گروه های مشتریان را با نیازهای ویژه منتشر کرد . در این واژه نامه، خوانش پریشی به صورت زیر تعریف شد:
خوانش پریشی یک اختلال با منشأ عصبی است که در فراگیری و پردازش زبان مداخله می کند و در نتیجه با مشکلاتی در خواندن، تلفظ، نوشتن، صحبت کردن و/ یا گوش دادن مشخص می شود: ناتوانی در یادگیری، خواندن و نوشتن با وجود هوش طبیعی و تلاش کافی.
تعریف IFLA با تعریف انجمن خوانش پریشی اروپا (EDA) مطابقت دارد که به منشاء عصبی خوانش پریشی و آثار آن بر رشد علمی و حرفه ای اشاره می کند (EDA، 2013). EDA تأکید دارد که هیچ رابطه ای با هوش، تلاش یا موقعیت اجتماعی و اقتصادی یک فرد وجود ندارد. برجسته ترین بخش تعریف EDA اشاره به این واقعیت است که اشخاص مبتلا به خوانش پریشی با چالش زندگی کردن در یک جهان غیر دوستانه ی خوانش پریشی Dyslexia مواجه هستند. در تعریف انجمن بین المللی خوانش پریشی (IDA)، منشاء خوانش پریشی مورد بحث نیست اما در عوض بیان می کند که علل احتمالی فراوانی وجود دارند. تعریف انجمن خوانش پریشی بریتانیا (BDA) به اختلاف بین مهارت های مبتنی بر زبان و دیگر توانایی های شناختی اشاره می کند، اما این موضوع در سطح بین المللی دیگر به طور گسترده ای پذیرفته شده نیست. همچنین در این تعریف اشاره می شود که:
خوانش پریشی به روش های متداول آموزش مقاوم است اما حمایت از طریق مداخلات خاص می تواند موفقیت آمیز باشد حتی اگر هیچ درمان مطلقی وجود نداشته باشد . در نهایت، تعریف سازمان بهداشت جهانی از "خوانش پریشی رشدی خاص" به صورت یکی از ساده ترین تعاریف باقی مانده است، که به مشکلات خواندن و نوشتن غیر منتظره در افرادی با توانمندی متفاوت می پردازد که فرصت های آموزشی، اجتماعی و فرهنگی کافی داشته اند.
همه این تعاریف به ما می گویند که خوانش پریشی نتیجه ی روش های نامناسب تدریس یا عدم تلاش نمی باشد، بلکه در عوض ناتوانی با اثرات مادام العمر است.
EDA تخمین می زند که 8 درصد از جمعیت جهان دارای شکلی از خوانش پریشی است و 4٪ -2٪ می توانند به طور جدی تحت تأثیر آن قرار گیرند .
تشخیص خوانش پریشی در برابر دیگر مشکلات خواندن همواره یک مفهوم مشکل ساز بوده است. برخی از محققان و پزشکان توصیه کرده اند که تشخیص آن ضروری نیست و بهتر است یک اصطلاح کلی مانند "تفاوت های یادگیری خاص (SpLD) بکار رود و با افراد به صورت جداگانه در مورد نگرانی های خاص آنها کار شود .
تاریخ شناسایی خوانش پریشی نشان می دهد که در ابتدا به عنوان یک مشکل پزشکی در نظر گرفته می شد. این مطلب روشن می کند که چرا زبان بیان خوانش پریشی Dyslexia ریشه ی پزشکی دارد. به عنوان مثال، کلمات تشخیص، درمان و طرح درمان به طور گسترده ای استفاده می شوند. خوانش پریشی در بسیاری از کشورها در اصطلاحاً مدل پزشکی برای مدت زمان طولانی تطبیق یافته است.
با این حال، یک دیدگاه اجتماعی بیان می کند که خوانش پریشی را می توان به عنوان یک مشکل اجتماعی در نظر گرفت. به عبارت دیگر: اشخاص تنها زمانی معلول می شوند که محیط زیست فاقد سازگاری هایی برای رفع نیازهای آنها باشد. مدل اجتماعی نیز به این معنی است که هم شخص و هم جامعه دارای مسئولیت هایی هستند؛ افراد معلول از تجربیات شخصی خود مهارت به دست می آورند و می توانند گزینه های خاص خود را انتخاب کنند.
توانایی پردازش بصری عبارت از توانایی در درک، تجزیه و تحلیل، و تفکر در تصاویر دیداری می باشد. توجه دیداری فرایند است که مغز به وسیله ی آن، اطلاعات بینایی برجسته را از اطلاعات انحرافی جداسازی می کند تا تجزیه و تحلیل بیشتری انجام دهد. شواهد قابل توجهی تأیید می کنند که علاوه بر کمبودهای پردازشی شنیداری، کمبودهای پردازش دیداری و دقت نظر در خوانش پریشی دخالت دارند. به عنوان مثال، "فرضیه magnocellular" (نورون های بزرگ) در خوانش پریشی فرض می کند که کمبودی در مسیر magnocellular بینایی که اطلاعات را از شبکیه به قشر بینایی و به قشر آهیانه ی خلفی تقویت می کند، مشخصه خوانش پریشی است. این مسیر ممکن است در ادغام سریع اطلاعات دیداری در هنگام خواندن نقش داشته باشد.
روشن است که ناهمگونی علائم در افراد نارساخوان و کمبودهای پردازش بینایی ممکن است در زیرگروه های خاصی از جمعیت های نارساخوان دخالت داشته باشند . مطالعات fMRI نشان می دهند که کمبودهای ناشی از توجه بصری و پردازش واجی را می توان به تغییرات مشخص در فعالیت لوب آهیانه ای تفکیک کرد. کمبودهای بینایی ممکن است از طریق مسیری که مستقل از مسیرهای پردازش واجی و شنوایی است، در خوانش پریشی نقش داشته باشند. شواهد موجود نشان می دهند که توجه بصری نه تنها برای توانایی های خواندن بسیار مهم است، بلکه عملکرد توجه بصری آهیانه ای در واقع ممکن است نشانه ای از مشکلات خواندن در آینده باشد .
همچنین مطالعات فیزیولوژی عصبی با استفاده از نوارهای ثبت ERP و همچنین مطالعات fMRI، از اهمیت پردازش بصری در خوانش پریشی حمایت می کنند. نوارهای ثبت ERP در نزدیکی قشر پس سری گیجگاهی، سرعت پردازش کندتری را در نارساخوان ها آشکار می کنند، که نشان دهنده ی ضعف در سیستم های پردازش بصری مغز می باشد . مطالعات fMRI که منطقه مشابه شکمی را در قشر پس سری-گیجگاهی (VOT) بررسی کردند نشان می دهند که پاسخ های شناسایی تک کلمه ای در خوانندگان ضعیف در مقایسه با خوانندگان خوب، کمتر هستند. ناحیه بینایی شکل واژه (VWFA) ناحیه ای از مغز است که در این بخش قشری VOT به خوبی شناخته شده است و برای پردازش کلمات بصری، گزینشی عمل می کند . تصور بر این است که این منطقه در ایجاد یک "واژه نامه تصویری" اهمیت داشته باشد که امکان شناسایی واژه را پس از یادگیری فراهم می کند . مناطق VOT و قشر VWFA ممکن است در پردازش بصری کندتر کلمه مشاهده شده در نارساخوان ها و همچنین ادغام اطلاعات بصری و واجی نقش واسطه ای داشته باشند که برای پیوند اصوات کلمه با تصاویر کلمه ضروری است .(سیارک)