هر 2 کنسول، PlayStation 4 و Xbox One در سال 2013 معرفی شدند. هیچ کسی انتظار ارائه نسخه بعدی را به این زودی نداشت. البته همه در اشتباه بودیم.
درسال 2016، میکروسافت و سونی سیستم های جدید بازی خود را معرفی کردند. هر 2 سیستم قابلیت نمایش 4K را دارند.
1. PS4 Pro سه برابر قویتر از Xbox One S است. قدرت شاید یکی از دلایل اختلاف قیمت این 2 کنسول باشد. PS4 Pro با قیمت 399 دلار (1 میلیون و 596 هزار تومان) و XBox One S با قیمت 299 دلار (1 میلیون و 196 هزار تومان)
PS4 Pro سرعت محاسبه 4.14 ترا فیلیپ فلاپ در برابر XBox One S فقط 1.32 ترا فیلیپ فلاپ را دارد. ترافیلیپ فلاپ واحد اندازه گیری محاسبات برابر 1 تریلیون محاسبه اعداد اعشاری در ثانیه است.
2. 4K واقعی هر 2 کنسول توانایی نمایش 4K را دارند. البته در Xbox One S فقط اندازه تصویر بزرگ شده است، دقیقا مانند همان کاری که تلویزیون 4K در هنگام نمایش تصاویر معمولی انجام میدهد. (تصویر کشیده می شود) ولی در PS4 Pro بازی ها برای تصاویر 4K بازنویسی شده اند و این توانایی در اختیار برنامه نویس قرار داده شده است.
3. PlayStation VR واقعیت مجازی با هدست VR سونی عالی است. البته شاید PSVR بهترین هدست واقعیت مجازی نباشد ولی مطمئن باشید ارزانترین است. Xbox One S هدست واقعیت مجازی یا VR ندارد.
4. سونی بازی های انحصاری بهتری دارد البته، کاملا به سلیقه بازیکن بستگی دارد. برای مثال Uncharted 4 یا بازی های جدید Horizon Zero Dawin یا New God of War
5. آینده PS4 Pro تضمین شده است. سونی برنامه خاصی برای انتشار دستگاه بعدی ندارد، درصورتی که میکروسافت پروژه Scorpio را اعلام کرده و احتمالا در سال 2017 بعد از Xbox One S وارد بازار شود.
6. بازیکنان بیشتر در PS4 درنهایت، ارقام مهم هستند. بیشتر از 40 میلیون نفر PS4 دارند. میکروسافت فقط نصف این تعداد (20 میلیون) دستگاه فروخته است. تعداد سرورهای سونی بیشتر است، درصورتی که آنلاین بازی می کنید دوستان بیشتری برای بازی خواهید داشت.
هر گیمری ارزوی داشتن همه دستگاه های بازی را دارد، البته داشتن همه دستگاه های بازی و سیم کشی و اتصال به تلویزیون و در کنار همه کنسول ها یک کامپیوتر قوی نیز جای خود را دارد.
شرکت Origin PC به تازگی مشکل را حل کرده است، یک غول بزرگ که شامل کامپیوتر، PS4 Pro، Xbox ONE و Nintendo Switch است. این سیستم در نوع خود بینظیر است. سخت افزار کامپیوتر Big O
Intel Core i9-9900K
2 TB SSD
64 گیگابایت حافظه
Nvidia Titan RTX
هارد دیسک 14 ترابایتی ثانویه
در یک لحظه می توانید بین کنسول های بازی یا PC سوئیچ کنید. قیمت این دستگاه مشخص نیست.
بدون هیچ شکی کینکت را می توان یکی از مهمترین پدیده ها در نسل فعلی کنسول ها دانست. شاید اگر با دیدی ساده به آن نگاه کنیم تعجب برانگیز نباشد، اما در باطن کینکت فناوری هایی را با هم ترکیب کرده است که بیش از پانزده سال وجود دارند. این که کینکت با دریافت یک تصویر می تواند موقعیت فیزیکی تمام بدن انسان را بصورت همزمان پردازش کند، مساله ای شگفت آور است. در این مقاله با بررسی نحوه کارکرد کینکت ما را همراهی کنید.
کینکت از سه چشم اصلی تشکیل شده که در واقع مهم ترین قطعات آن به حساب می آیند. در سمت چپ دستگاه شاهد یک دوربین با سنسور اینفرارد CMOS هستیم. دوربین وسطی یک دوربین معمولی و رنگی است و در نهایت دوربین سمت راست یک پروژکتور اینفرارد است که می تواند عمق را تشخیص دهد.
دوربین رنگی موجود در کینکت برای ضبط ویدیو، گرفتن تصویر و تشخیص چهره کاربرد دارد. اگر این دوربین نبود ما نمی توانستیم جلوی آن بایستیم و با دست تکان دادن وارد اکانت خود شویم. در بخش جلویی کینکت هم چهار میکروفون یکی در سمت چپ و سه تا در سمت راست تعبیه شده است تا بتواند بطور دقیق صدای صدای محیط و بازی کننده را تشخیص دهد و آن ها را از یک دیگر تفکیک کند. در واقع یکی از مهم ترین دلایل طویل بودن کینکت همین مسئله جای گیری میکروفون ها است.(سیارک)
دو دوربین راست و چپ، وظیفه اصلی تشخیص بعد و حرکات بدن را بر عهده دارند. پروژکتور بصورت پیوسته لیزری بی ضرر را به تمام محیط ارسال می کند و با بازگشت این لیزر به سنسور می تواند عمق و موقعیت فیزیکی دقیق بازی کننده و دیگر اشیا موجود در اتاق را تشخیص دهد. به لطف دوربین دیگر بدن ها به رنگ های روشنی مثل سبز و قرمز تبدیل شده و دیگر نقاط محیط خاکستری می شود. این گونه است که کینکت می تواند بدن ها را تشخیص دهد و آن را با دیگر اشیا موجود در اتاق تلفیق کند.
با استفاده از الگوریتم نرم افزاری که توسط شرکت Rare تولید شده، کینکت می تواند اعضای مختلف بدن را تشخیص دهد و از بدن انسان یک اسکلت بسازد. این کار با تخصیص یک رنگ به هر بخش از بدن انسان صورت می گیرد. برای مثال بدن انسان به شانزده بخش مختلف تقسیم شده و برای هر بخش یک رنگ معین تخصیص داده می شود. این رنگ ها در هنگام پردازش به عنوان یک نقطه یا مفصل شناخته می شود و در نتیجه کینکت می تواند حرکات بدن را پردازش کند. کینکت این کار را برای چند نفر، آن هم به صورت 30 فریم بر ثانیه انجام می دهد.ترجمه itrans.ir
(سیارک) بازی ها به دو دسته تقسیم می شود؛ آنهایی که بازی می کنید تا به اتمام برسانید و آنهایی که بازی می کنید تا راضی شوید. سری بازی های تمدن ها در دسته دوم قرار می گیرد و قسمت چهارم این بازی در این میان از اهمیت بخصوصی برخوردار است. هیچ بازی به این اندازه شما را ترغیب نمی کند که برای چند دقیقه دیگر هم که شده پای سیستم بنشینید و یک ترن یا دوره دیگر هم بازی کنید. ممکن است تنها به قصد اینکه سی دقیقه ای بازی کنید پای سیستم بنشینید و در حال انجام بازی چنان از خود بی خود شوید که ناگهان ببینید خورشید در حال طلوع کردن است و این جادویی است که این بازی روی شما پیاده می کند. تمدن های چهار بازی است که آزادی عمل کاملی در اختیار شما می گذارد و هرگونه که دوست داشته باشید می توانید روند بازی را پیش ببرید؛ صلح جویانه، دیپلماتیک، تاکتیکی، خیانت کارانه و ... . بازی به گونه ای طراحی شده است که بنا به شیوه بازی هر گیمر تغییر کرده و این قابلیت را دارد که خود را به طور کامل با شیوه بازی گیمر وفق دهد. نکته دیگری که نباید از قلم بیفتد موسیقی متن فوق العاده بازی تمدن های چهار با نام «Baba Yetu» است که نامزد دریافت جایزه گرمی نیز شده است. با گوش دادن به این موسیقی زیبا می توان تلاش انسانیت برای حرکت رو به جلو را به طور کامل درک کرد و نمی توان از گوش دادن به آن سیر شد. ناگفته نماند با دریافت جایزه گرمی برای این موسیقی متن، تمدن های چهار بدل به تنها بازی ای شد که تاکنون به این مهم دست یافته است.
Half-Life
به محض انتشار این بازی در سال 1998 تمامی کسانی که صنعت بازیسازی را دنبال می کردند، به خوبی درک کردند که با انتشار این بازی، صنعت بازیسازی دچار تغییرات اساسی خواهد شد. استودیوی بازیسازی Valve با انتشار Half-Life نه تنها نشان داد قادر به روایت یک داستان جذاب و واقعی از زاویه دید اول شخص، در یک بازی شوتر است، بلکه ثابت کرد که می تواند برای تمامی بخش های تک نفره دیگر بازیهای شوتری که تاکنون ساخته و منتشر شده اند بدل به یک الگوی لایق شود.
شما در نقش گوردون فری منف وارد مرکز تحقیقات Black Mesa می شوید و شاهد وقایعی خواهید بود که واقعا استادانه روایت شده اند. نکته جالبی که در خصوص بازی وجود دارد این است که برای نشان دادن وقایع مختلف، روند بازی متوقف و برای مثال یک فیلم کوتاه نشان داده نمی شود و به جای این کار، شما همه چیز را از زاویه دید گوردون خواهید دید، گویی خود شما گوردون فری من هستید. تکنیکی که برای روایت داستان بازی استفاده شد به خوبی جواب داد.
نکته دیگر در خصوص بازی دشمنان آن است که طراحی فوق العاده ای دارد. دانشمندانی که با کله هایی خرچنگ مانند بدل به زامبی شده و دیگر سربازان دشمن که رو به روی شما دست به اسلحه می شوند. اسلحه و ادواتی که در بازی استفاده شده اند نیز در نوع خود بی سابقه و بسیار خلاقانه است؛ از تیر و کمان ساده گرفته تا اسلحه های بیولوژیکی که بوسیله آن دشمنان خود را از پا در می آورید. نکته جالبی که در خصوص این بازی وجود دارد این است که در حقیقت داستان بازی از کتاب Stephen King به نام The Mist تأثیر گرفته است (Stephen king کسی است که فیلم هایی چون Shining و یا It از روی رمان های او ساخته شده اند.
Grand Theft Auto V
در این بازی جزئیات به گونه ای طراحی شده است که در هیچ بازی دیگری تا کنون سابقه نداشته است. زمانی که مشغول بازی در لوس سانتوس و شهرهای حومه هستید به قدری احساس آزادی می کنید، که در هیچ بازی اُپن ورد دیگری چنین تجربه ای را نخواهید داشت. یکی از خیابان های شهر را انتخاب کنید، هرکدام را که دوست دارید، با دقت تمام مغازه های بر خیابان را نگاه کنید و متوجه خواهید شد که هرکدام طراحی مخصوص به خود را داشته و با دیگر مغازه های شهر متفاوت است، دقیقاً همانند یک شهر واقعی. به آسفالت کف خیابان نگاه کنید، به خاطر عبور و مرور زیاد ترک خورده است. ممکن است مأموریت های بازی گاهی بیش از حد سینمایی به نظر برسد، اما طراحی دنیای بازی تا حد دیوانه کننده ای واقعی است. بیش از نود میلیون نسخه از این بازی به فروش رسیده است که در نوع خود بی سابقه بوده و نشانگر کیفیت بالای بازی است.
جالب است بدانید که 265 میلیون دلار هزینه ساخت این بازی بوده است و این رقم، بیشترین هزینه ای است که تا کنون صرف ساخت یک بازی شده است و نکته دیگر این که در هفتاد و دو ساعت نخست انتشار این بازی، توانست فروشی یک میلیارد دلاری داشته باشد. تنها با نسخه هایی که توسط افراد مختلف پیش خرید شدند (قبل از عرضه رسمی بازی)، هزینه ساخت بازی در آمد.
Dark Souls
خسته کننده ترین نکته ای که در باره این بازی می توان به آن اشاره کرد، سختی بیش از اندازه آن است. اما چرا این نکته را عنوان می کنیم؟ به این خاطر که این دشواری بیش از اندازه باعث می شود، نقاط مثبت بازی ای که آن را بدل به تأثیر گذار ترین بازی یک دهه اخیر کرده است، از دیدتان پنهان بماند.
برخی نقاط در نقشه بازی به گونه ای طراحی شده اند که شما را به نقطه ای برمی گرداند که پیش از این در آن حضور داشته اید و این گشت و گذار در بازی را تبدیل به یک معما می کند و شما باید آن را حل کنید. درگیری های بازی بسیار دقیق و فوق العاده هیجان انگیز طراحی شده اند و باس های بازی به گونه ای هستند که تا کنون در هیچ بازی دیگری ندیده ایم. نکته دیگر داستان فوق العاده مرموز بازی است که به این سادگی ها هر کسی قادر به فهم و درک آن نخواهد بود.
بله، Dark Souls سرشار از ابهام و رمز و راز است، اما اگر کنجکاوی به خرج داده و در جزئیات بازی دقت کنید، نتیجه آن را خواهید دید.
Red Dead Redemption
اگر در حال مطالعه موارد این لیست هستید و این بازی را هنوز تجربه نکرده اید، پیشنهاد می کنیم حتما یک کپی از این بازی فوق العاده به همراه کنسول مورد نیاز آن تهیه کرده و بازی کنید. بسیاری در سال 2008 و به خاطر انتشار بازی GTA 4 اقدام به خرید کنسول Xbox کردند، اما دلیلی که باعث شد کنسول خود را نگاه دارند و نفروشند، Red Dead Redemption بود. طراحی فضای بازی در بخش تک نفره فوق العاده است و دنیای بازی به قدری بزرگ است که گاهی احساس سردرگمی خوشایندی به شما دست می دهد، در کنار این موضوع، نکته قابل توجه دیگر، بخش چند نفره بازی است که از کیفیتی فوق العاده برخوردار است و در سال 2010 که بازی منتشر شد، بدون شک می توان گفت هیچ بازی دیگری در بخش مولتی پلیر آنلاین به پای آن نمی رسید. البته نباید قدرت بازی هایی چون COD را در آن سال نادیده بگیریم، که هیجان زیادی به همراه داشتند، اما بخش چند نفره RDR تجربه منحصر به فرد و بسیار خلاقانه ای بود.
از آن بازی هایی بود که زمان بازی کردن در پوست خود نمی گنجیدید و فقط منتظر روز بعد بودید که دوستان خود را ببینید و درباره بازی با آنها صحبت کنید. صحبت هایی از این دست: «آیا آن زنی که در ایستگاه قطار بود را نجات دادی؟» «نه، اما کابین قطاری پیدا کردم که هزار تا گربه وحشی را به مقصدی حمل می کرد.» در حقیقت هر گیمری تجربه خوبی از انجام این بازی به دست می آورد و موضوعی برای صحبت درباره غرب وحشی پیدا می کرد و نکته جالب این بود که هر بار که پای کنسول خود می نشستید و بازی می کردید، تجربه جدیدی در بازی به دست می آوردید. تنها نکته منفی درباره این بازی که کمی ناراحت کننده است، موجود نبودن نسخه ای از بازی برای PC و درحقیقت منتشر نشدن آن برای کامپیوترهای شخصی بود.
Half-Life 2
زمانی که به این بازی فکر می کنید، سه چیز در خاطر شما نقش خواهد بست:
اولین نکته شروع بازی است که شما را برای تجربه ای فوق العاده آماده می کند و کم و بیش ذهنیتی در باره اینکه با چه چیزی مواجه خواهید شد در اختیار شما خواهد گذاشت.
دومین نکته ای که به خاطر خواهید آورد، اولین باری است که اسلحه معروف این بازی که با نام Gravity Gun (اسلحه جاذبه ای) شناخته می شود را در دست می گیرید. واقعا نمی توان خلاقیت استودیوی بازیسازی Valve را در سال 2004 که این اسلحه فوق العاده را طراحی کرد، با کلمات توصیف کرد. کشیدن اجسام بوسیله این اسلحه، نگه داشتن آن ها و در نهایت رها کردنشان در زمانی که لازم می دیدید، تجربه بی نظیری بود که تا آن زمان به هیچ وجه سابقه نداشت. سومین چیزی که با فکر کردن به این بازی خاطره انگیز به ذهن می آید، شهر Ravenholm است. شهری معدن مانند و عجیب و غریب که پر از زامبی و کله خرچنگی ها شده و مکانی ایده آل برای امتحان کردن اسلحه جدیدتان به شمار می رود.
با وجود اینکه دیگر هیچگاه قادر به دانستن پایان داستانی که برای الکس و گوردون اتفاق افتاد نیستیم، چیزی از ارزش های این بازی فوق العاده کم نمی شود.
The Last of Us
بسیاری از گیمرهایی که این بازی فوق العاده را تجربه کرده اند، سه لحظه بخصوص از آن را به خوبی به خاطر دارند و چند وقت یکبار به آن فکر می کنند. اولین لحظه، لحظه ای است که زندگی جوئل در یک آن در فیلم اول بازی تغییر می کند. با دیدن این اینترو متوجه می شوید که Naughty Dog (استودیوی سازنده بازی) داستان فوق العاده ای را برای روایت نوشته و در نظر گرفته است. دومین لحظه، موقعی است که زمانی که کمی از بازی پیش رفته است باید تصمیمی بگیردید تا روند بازی پیش برود، حتی اگر دلتان راضی به گرفتن این تصمیم بخصوص نباشد. در حقیقت شما در طول بازی داستان زندگی جوئل و الی را تجربه می کنید، تجربه ای که به خاطر شخصیت پردازی فوق العاده، داستان عالی و انیمشین خوب بازی، بسیار باور پذیر و حقیقی به نظر می آید و به راحتی می توان به عنوان تجربه ای واقعی با آن ارتباط برقرار کرد. گیم پلی و داستان بازی از ارتباط بی نظیری با یکدیگر برخوردار بوده و به شدت مرتبط با یکدیگر هستند و این چیزی است که در سکانس پایانی بازی در ذهن خواهید داشت. پایان بازی به گونه ای است که فکر کردن در مورد هر گونه پایان دیگر را غیر ممکن کرده و در حقیقت نمی توان پایان دیگری برای بازی متصور بود و این نیز از دیگر نکات مثبت بازی است. نکات جالبی در مورد این بازی وجود دارد که دو مورد از آنها را برای شما ذکر می کنیم: اول اینکه کتاب «The World Without us» نوشته Alan Welsman به عنوان الهام بخشی برای داستان بازی در نظر گرفته شده است. Naughty Dog که استودیوی سازنده بازی است برای نگه داشتن تصویر الی روی جلد و کاور بازی با نقطه نظر های مخالف بسیاری مواجه بود؛ بسیاری بر این باور بودند که وجود عکس یک زن روی کاور یا جلد بازی باعث می شود، تعداد کمتری از نسخه های بازی به فروش برسد.
Bloodborne
Bloodborne به عنوان بازی ای شناخته می شود که ژانر گوتیک و ترسناک را به عنوان پایه و اساس فضا و داستان بازی برگزیده است. در ساعت های ابتدایی بازی مجبور می شوید در کوچه های خلوت و نزدیک کلیساهای ناشناخته قدم بگذارید و به زمزمه های موجوداتی که نیمه گرگ و نیمه انسان هستند گوش دهید، اما به زودی وارد داستان بازی می شوید و به آناً متوجه می شوید که هزینه ای که صرف خرید بازی کرده اید، ارزشش را داشته است. داستان بازی بسیار جاه طلبانه و فوق العاده است. داستانی از تفاوت های میان مذهب و علم؛ داستانی از تفاوت های میان واقعیت و تخیل و دستانی در باره خدایان احمق و کابوس های نو ظهور. داستان بازی با مهارت تمام و استادانه نوشته شده است. تفاوتی که سعی شده در این بازی نسبت به بازی Dark Souls درنظر گرفته شود، خشونت بیشتر در آن و شخصیت اصلی ای است که عصبانی تر و خشن تر است. استفاده از تک تک مهمات و ادوات و اسلحه هایی که برای بازی طراحی شده است به گونه ای است که گیمر احساس می کند دارد برای بقای زندگی خود می جنگد. طراحی نبردها و درگیری ها فوق العاده است. از نکات جالبی که در مورد این بازی وجود دارد می توان به این مطلب اشاره کرد که جمهوری چک و رومانیا دو کشوری هستند که برای طراحی فضاها و لوکیشن های بازی از معماری شهرهایشان ایده گرفته شده است. نکته بسیار جالب دیگر این است که بیشتر از دو سال زمان گرفته شد تا تنها موسیقی متن بازی آماده شود.ترجمه itrans.ir