آیا من باهوش هستم؟

در

سوالی که بدون شک هر انسانی در هر برهه از زمان با هر طبقه ی اجتماعی که دارد و در هر شرایطی که هست حتی شده یک بار از خود پرسیده است، آیا من باهوش هستم؟ اصلا معیار سنجش هوش چیست؟ از کجا بدانم چقدر باهوش هستم؟ تمرین ارتباطی به هوش دارد؟ و هزاران سوال دیگری که بار ها برایمان پیش آمده است. در این مقاله می کوشیم به برخی از سوالاتی که روزانه برای شما در خصوص هوش پیش می آید پاسخ بگوییم. اگر می خواهید به پاسخ سوال هایتان برسید با ما همراه باشید.

در طول تاریخ انسان های زیادی وجود داشته اند که همگان هوش سرشار آن ها را تحسین کرده اند از لئوناردو داوینچی و ایزاک نیوتون گرفته تا آلبرت انیشتین و استیون هاوکینگ. این ها افرادی بوده اند که تاریخ بر هوش سرشارشان تاییدیه گذاشته است. اما آیا این همه ی ماجرا است؟ آیا این افراد دارای هوش و استعدادی خدادایی بوده اند و یا رازی در پس فرمول ها و خلاقیت هایشان نهفته است؟

پاسخ درون ذهن انسان نهفته است. مغز انسان از دو نیم کره تشکیل شده است. این دو نیم کره به نوبه ی خود مسئول تمام کار های ما هستند. می توان آن را به یک کامپیوتر تشبیه کرد، این کامپیوتر دارای قسمت هایی است که هر کدام به نوبه ی خود مسئول پردازش اطلاعات ورودی هستند. این کامپیوتر با سرعتی باور نکردنی هر چه را که از حواس دیگر دریافت می کند را طبقه بندی کرده و آن ها را به دقت تحلیل می کند و با توجه به تحلیل های انجام شده برنامه ای برای واکنش به آن می نویسد و آن را در قالب عمل پس می دهد. در واقع خروجی آن با توجه به برنامه ورودی عمل می کند. اما آیا راهی برای ارتقای این ابر کامپیوتر وجود دارد؟ آیا راهی وجود دارد که فرد احساس کند باهوش است؟

پاسخ مثبت است. اما چگونه؟ پاسخ ساده ای است. تمرین و تکرار.

تعجب کرده اید نه؟

مگر می شود با تمرین و تکراری ساده هوش را ارتقا داد؟

بله که می شود حال برایتان توضیح خواهیم داد.

از همان بشر اولیه که در حال تجربه کردن و آموختن بود تا نسل امروز که ما هستیم یادگیری و تمرین و تکرار بود که به ما کمک کرد آنقدر باهوش شویم که در هر زمینه ای سعی به تلاش کنیم از هنر و موسیقی گرفته تا ریاضی و فیزیک و عرفان و فلسفه. در واقع بخش  مهمی از تکامل فکری وابسته به یادگیری است. می دانیم که ماهیچه ها اگر مدتی از آن استفاده نکنیم ضعیف می شود. ولی ورزشکاری را در نظر بگیرید که سال ها ماهیچه هایش در تکاپو بوده اند بدون شک این ماهیچه ها قدرت کنونی خود را از تمرینات سخت سال های گذشته گرفته اند. مغز انسان نیز با روندی مشابه عمل می کند. ورزش مغز انسان نیز تفکر، یادگیری و به کارگیری آن است. شما در طول عمرتان هر بخش را که بیشتر نقویت کنید، بیشتر در آن مورد باهوش به نظر می رسید. برای مثال اگر زندگی نامه ی افراد باهوش و اعجاب انگیز تاریخ را بخوانید متوجه شده اید که این افراد نیز مانند ما افرادی معمولی هستند تنها یک تفاوت با افراد دیگر دارند و این تفاوت آن است که آن ها راه خود را یافته و در آن راه تمرین و تکرار داشته اند. از شکست نهراسیده اند. برای مثال بتهونی که موسیقی اش روح و جان را نوازش می کند نا بینا بوده است. خالق شام آخر و مونالیزا یعنی داوینچی، فرزند نامشروع بازرگانی بوده است، انیشیتن و نیوتون را کودن خطاب کرده اند و به والت دیزنی گفته اند در نقاشی بی استعداد است. اما این ها محدودیت هایی بوده اند که هیچ کدام را خسته نکرده است. تاریخ خود گواه این موضوع است.

اما چطور ذهن خود را تقویت کنیم و در واقع انسان باهوشی به نظر برسیم؟

همان طور که قبلا هم بیان کردیم، مغز انسان برای تجزیه و تحلیل هر چیز بخش های جداگانه ای دارد. برای مثال شخصی به سرعت ریاضی می آموزد ولی در مقابل از درک نقاشی ها عاجز است. آیا این شخص با هوش است و یا کودن؟ معلوم است هیچ کدام تنها در ریاضی تمرین کرده است و به مهارت لازم دست پیدا کرده است در مقابل کمتر به حیطه ی هنر پرداخته در نتیجه از درک آن احساس ناتوانی می کند. هر بخش از مغز را که بیشتر تقویت کنید بیشتر در آن باهوش خواهید بود یعنی در واقع راحت تر مطالب مربوط به آن بخش را ذهن شما تجزیه و تحلیل و درک می کند. سعی کنید خود را محدود نکنید.

به یاد داشته باشید که در گذشته سعی می کردند با تست هوش افراد را طبقه بندی کنند اما امروزه این روش کمتر به کار برده می شود زیرا انسان بسیار پیچیده تر از آن است که با چند تست هوش بگوییم با هوش یا کودن با معمولی است.

امروزه از جنبه های مختلف هوش انسان بررسی می شود و دیده شده است انسان هایی با محدودیت های ذهنی از پس کار های جالب توجهی بر آمده اند. این نشان می دهد که انسان اگر در جایی نقصی داشته باشد مغز سعی می کند آن را در جایی دیگر جبران کند. ذهن انسان آنقدر پیچیده است که با پیشرفت علم هر روز قسمت جدیدی از نحوه ی عملکرد آن کشف می شود. . هر روز مقیاس های جدیدی برای اندازه گیری و سنجش هوش در نظر گرفته می شود.

اما این که یک شخص از کجا بداند با هوش است یا نه کار دشواری است زیرا عوامل بسیاری در این که یک فرد تا چه حد می تواند هوش خود را بسنجد دخیل است. از جمله:

علاقه، میزان تمرین و اعتماد به نفس.

این سه از همه تاثیر گذار تر هستند. حال چرا علاقه را در درجه ی اول قرار داده ایم؟ زیرا این علاقه است که ما را به سمت و سوی کار هایی که انجام می دهیم پیش می برد. کسی که غذایی را دوست دارد با ولع و اشتهایی سیری نا پذیر از آن می خورد. اما اگر غذایی را دوست نداشته باشد ممکن است حتی آن را بالا بیاورد. علاقه به تقویت هوش نیز مانند غذا خوردن است. فردی که به نقاشی علاقه مند است ساعت ها مشغول تمرین است اما انگار برایش چند دقیقه گذشته است. اشتهای سیری نا پذیر به یادگیری مثلا نحوه ی سایه ی روشن و سه بعدی سازی در او به قدری قوی است که ساعت ها برایش شبیه به دقیقه است. اما عدم علاقه به مثلا فلسفه باعث شده است بار ها به خود بگوید اگزیستانسیالیزم چه بود دیگر؟ چقدر پیچیده به نظر می رسد من چقدر کودن هستم که نمی توانم چیزی از فلسفه بیاموزم اصلا آن را دوست ندارم. پس من در آن استعداد ندارم و در نتیجه تمرین در آن بی فایده بوده و من آنقدر باهوش نیستم که این مطالب را بیاموزم. در همین جا عدم اعتماد به نفس نیز کاری می کند که فرد از برخورد دوباره با مطالب فلسفی به هراس افتاده و به خود بقبولاند که باهوش نیست.

در صورتی که با کمی تمرین و کمی مطالعه ی بیشتر فرد پی می برد که تا چه حد فلسفه با هنر درآمیخته است. چیز جالبی که وجود دارد این است که از لحاظ علمی ثابت شده است که اگر فرد یک بار به خود بگوید که نمی تواند کاری را انجام دهد آنقدر بر روی ذهن و باور خود تاثیر می گذارد که لازم است هفده بار به این فرد گفته شود که می تواند این کار را انجام دهد. پس قدرت تفکر و بالابردن اعتماد به نفس را در خود دست کم نگیرید.

این ها تنها مثال های کوچکی برای پاسخ های کوچکتر به پرسش های بزرگ هستند. همواره بشر در تکاپو برای یادگیری است و بر سر راهش چالش هایی نیز وجود دارد که می تواند با آن ها خود را محک بزند.  

پس دفعه ی بعد اعتماد به نفس داشته و سعی کنید اگر در کاری شکست خوردید و یا کسی به شما گفت با هوش نیستید نا امید نشده و سعی کنید با تمرین و تکرار به خود ثابت کنید اشرف مخلوقات از آن چیزی که به نظر می رسد باهوش تر است.

شاد باشید

نظرات

در ادامه بخوانید...

شش راه ساده برای ایجاد اعتماد به نفس در دختران

در

آیا نگران این هستید که سپری کردن مدت زمان طولانی پشت گوش‌های هوشمند و لپتاپ برای اعتماد به نفس و روح و روان دخترتان مضر باشد؟ آیا به دنبال راهی برای تشویق او برای رها کردن یا حداقل فاصله گرفتن از فناوری و استراحت و لذت بردن از تابستان هستید؟


شاید به خاطر دارید که زمانی که شهر را ترک می‌کردید و به کمپ‌های تابستانی می‌رفتید چقدر لذت می‌بردید. خوب، دنیا عوض شده است و این روزها کودکان و فرزندان شما به سختی می‌توانند از فناوری و تکنولوژی دل بکنند. اما شاید ارزش تلاش کردن داشته باشد.
رسانه‌های اجتماعی و سیل تصاویر و پیام‌های پر زرق و برق که دختران ما را از طریق گوشی‌های هوشمند و کامپیوترها بمباران کرده است می‌تواند باعث آسیب زدن به تصور آنها از خود شود. و تصویر "دختر متوسط" و لحظات آنلاین فقط آن را بدتر می‌کند.
ماه مه ماه اعتماد به نفس ملی نوجوانان و جوانان است و زمان مناسبی است که با دخترتان در مورد احساس وی نسبت به خودش صحبت کنید. تحقیقات نشان می‌دهد که 53 درصد از دختران 13 ساله آمریکایی نسبت به اندام خود ناراضی هستند و 78 درصد از دختران 17 ساله از دیدن تصویر خود در آینه ناراحت می‌شوند.
اگر فکر می‌کنید که به نفع دختر شماست که مدتی از دوستان مجازی و فضای مجازی دور باشد، ممکن است به این فکر بیفتید که او را به کمپ‌های تابستانی بفرستید یا ماجراجویی‌های دیگری ترتیب ببینید. مثلا یک اردوگاه بیابانی، یک اردوگاه تفریحی در نزدیکی، یک مسافرت خانوادگی به اروپا یا یک سفر به آمریکای جنوبی. شاید هم او مسئولیت مشاور کمپ را دوست داشته باشد.(سیارک)  
کارشناسان در بنیاد کمپینگ و آموزش و پرورش معتقدند که اردوهای تابستانی می‌تواند به دختران نوجوان مهارت‌های زندگی را بیاموزد و به آنها کمک کند که نه تنها از نظر بدنی آماده‌تر شوند بلکه احساس قوی‌تر و بهتری نسبت به خود داشته باشند. بنظر می‌رسد که این بهتر از تماشای تلویزیون، پیگیری جشن‌های آنلاین و عکس‌های سلفی است، درست است؟
اگر کمپ و اردوگاه مد نظر شما نیست، می‌توانید به دختر خود در ایجاد تجربه اعتماد به نفس در خانه کمک کنید و او را تشویق کنید که این نکات ارائه شده از سوی این بنیاد را اجام دهد:
یک زمان بازتاب روزانه ایجاد کنید. تکنولوژی حواس ما را در تمام طول روز بمباران می‌کند. دختر خود را ملزم سازید که 30 دقیقه از روز از فناوری و تکنولوژی فاصله بگیرد و احساس خود، نیازهای خود و چگونگی مقابله با آنها را بیان کند. بسته به شخصیتش می‌تواند مجله بخواند، یوگا تمرین کند، پیاده‌روی کند یا بی سر و صدا در اتاق بدون وجود تلفن و سایر فناوری‌ها بماند.
به طبیعت بروید. بسیاری از تجارب بیادماندنی در اردوگاه‌ها و کمپ‌ها مربوط به زمان‌هایی هستند که در فضای بیرون سپری شده‌اند نشستن در اطراف آتش هنگام شب، پیاده‌روی تا بالای یک کوه در طلوع آفتاب، شنا کردن در اقیانوس و یا شناسایی گل‌های وحشی در هنگام یک گشت در طبیعت. حتی اگر در یک منطقه شهری زندگی می‌کنید، دختر خود را تشویق کنید که در ایوان خانه یا نیمکت پارک بنشیند و طبیعت را مشاهده کند. واقعا به طبیعت توجه کند بدون هیچ گونه حواس پرتی.(سیارک)  
یادگیری یک مهارت جدید. فرصت‌هایی برای او ایجاد کنید تا چیزی یاد بگیرد که بتواند برای ایجاد توانایی‌ها و اعتماد به نفس او کمک کند. خواه این کار چمن‌زنی، بازی تنیس، دوخت دامن، تعویض تایر، تعمیر شیر آب که چکه می‌کند، و یا اداره CPR باشد، فرصتی برای وی ایجاد کنید که یک کاری انجام دهد که به نظر چالش برانگیز می‌آید.
داوطلب. فقط چند ساعت کار دواطلبانه در هفته می‌تواند منجر به ایجاد احساس نیاز شود. نوجوانان به این احساس نیاز دارند. سایر داوطلبان و همچنین افراد دیگری که در حال خدمت هستند به منظور تکمیل اهداف مشترک به دختر شما متکی خواهند بود.
تبدیل شدن به یک مدل نقشی. نگهداری از کودکان یا پرورش فرزندان جوان‌تر می‌تواند به ایجاد اعتماد به نفس کمک کند. کودکان جوان‌تر ویژگی‌های دختر شما را تحسین می‌کنند که ممکن است خودش برای آنها ارزشی قائل نباشد، و کودکان جوان‌تر ترسی ندارند که به دختر شما بگویند که چه احساس خوبی در مورد او دارند.
عدم اتصال برای یک روز. با ایجاد یک چالش عدم اتصال خانوادگی از دختر خود حمایت کنید. یک روز در هفته تمامی تلفن‌ها، تبلت‌ها، کامپیوترها و سایر تکنولوژی‌ها را خاموش کنید.

یک ماجراجویی خانوادگی مانند قدم زدن در پارک محلی، یک بازی رقابتی خانوادگی در حایط پشتی، یا تهیه یک وعده غذایی با وظایف تقسیم‌ شده برای هر فرد برنامه‌ریزی کنید. حتی اگر بچه‌ها اعتراض کردند اصرار کنید که همه شرکت کنند. اگر یک روز کامل به نظر غیرممکن می‌رسد از زمان‌های کوچکتر مثل صبح شنبه یا یکشنبه شروع کنید. همزمان که پیشرفت می‌کنید، یک تفرج را برنامه‌ریزی کنید که به همه شما این امکان را می‌دهد که بر روی ماجراجویی تمرکز کنی نه تلفن پیاده‌روی و پیک‌نیک یک روزه، سفر به ساحل یا بازدید از یک موزه. به شکل خانوادگی تصمیم بگیرید اما توافق کنید که همه تلفن‌ها در کل روز خاموش باشد!
این تغییرات به کودکان کمک می‌کند که از جهان‌بینی طبیعی خود فراتر بروند و متوجه شوند که مدل مو، لباس و دیگر جنبه‌های مادی زندگی که خودشان و دوستانشان برای آنها ارزش قائل هستند آنچنان هم که به نظر می‌رسد حیاتی و ضروری نیستند.

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

مترجم  itrans.ir

نظرات

۱۳۹۵/۱۰/۲۸چطوری اعتماد بنفس کاذب رو در بعضی ها بیاریم پایین؟؟؟

در ادامه بخوانید...

چگونه با گوش کردن به ضربان قلب ذهن افراد را تغییر دهید

در

 (سیارک)  : اگر با خودتان هماهنگ باشید بهتر میتوانید ذهن دیگران را بخوانید.شما واقعا باید به قلب خود گوش دهید.افرادی که از ضربان قلب خود اگاهی بیشتری دارند احساسات افراد اطراف خود را بهتر درک میکنند.علاوه براین، بهبود این توانایی ممکن است. برخی از علائم اوتیسم و اسکینزوفرنی را تسکین دهد.

ایا میتوانید ضربان نرم قلب خود را در سینه خود احساس کنید؟ شاید شما فقط گرسنگی، تشنگی یا درد را احساس کنید.اگر چنین است، شما وضعیت داخلی بدن خود را درک میکنید، فرایندی که به ان "نشانه های درونی" یا Interoception میگویند. تفکری است که احساسات را تولید میکند. ما ابتدا باید وضعیت امور داخلی بدن خود را تفسیر کنیم. بنابراین اگر یک سگ هار را ببینیم میترسیم و یکمرتبه ضربان قلبمان بالا میرود. یا عرقی را در کف دستمان احساس میکنیم.برخی از افراد هم شرایط "نشانه های درونی"  را نداشته همچنین احساسات خودشان را نمیتوانند تفسیر کنند.و اما محققان بر این باورند که "نشانه های درونی"  برای درک ذهن افراد دیگر بسیار مهم است.

ایده این است، اگر ما نتوانیم احساسات خود را تشخیص دهیم، در این صورت احساسات و حالات ذهنی دیگران را نیز نمیتوانیم تفسیر کنیم.

آزمون همدلی

"جف برند" و تیم او در دانشگاه اکسفورد در حال حاضر ضربان قلب 72 داوطلب را شمارش کردند، اما برای گرفتن نبض از انگشتان دست استفاده نکردند. در واقع از اندازه گیری "نشانه های درونی"  استفاده کرده اند. سپس شرکت کنندگان فیلمی از فعل و انفعالات مختلف اجتماعی را تماشا کردند. بعد از هر کلیپ برای آزمایش توانایی انها و همچنین برای پی بردن به حالات ذهنی انها ، از انان  سوالات چندگزینه ای پرسیده شد.

 بعنوان مثال،در یک صحنه نشان داده شد که یک مرد به نام تام تلاش میکرد با دختری به نام جما صحبت کند، درصورتی که در فیلم کاملا واضح بوده که او به شخص دیگری به نام "شرمنبری" علاقه مند بوده.در برخی از سوالات از شرکت کنندگان خواسته شده احساسات شخصی خود را درک کنند- بعنوان مثال از انها پرسیده شد ایا جما احساس میکرد که مورد ازار و اذیت قرار گرفته است؟ شرکت کنندگانی که در شمارش ضربان قلبشان بهتر عمل کرده بودند بهتر پاسخ دادند، آنها همدلانه گفتند "دخترک بیچاره". اما هیچ ارتباطی بین توانایی "نشانه های درونی"  و دقت سوالات ذهن که هیچ احساسی از ذهن ندارند مانند، "نظر بری درباره علاقه جما نسبت به تام چه بود؟"، وجود ندارد.

 این نشان میدهد وقتی احساسات یک عامل باشند، توانایی های ما سیگنال های بدنمان را تفسیر میکنند، سیگنال هایی که فقط کمک میکنند ما فکر دیگران را درک کنیم.

پروزش ضربان قلب

گفته "انیلست" از دانشگاه بساکس مطالعاتی شبیه این را به خوبی نشان میدهند که توانایی های "نشانه های درونی"  متعهد شده اند کارهای مختلف را به روش های مختلفی انجام دهند. این روابط بسیار پیچیده هستند، بنابراین میتواند برای بررسی ابعاد دیگر "نشانه های درونی"  مانند "تنفس" جالب باشند. 

"بیرید" میگوید احتمالا مشکلات "نشانه های درونی"  در آزمایش های وسیعی که روی افراد مبتلا به اوتیسم و اسکینزوفرنی انجام گرفته تاثیرگذار است. بعنوان مثال : تعدادی از افراد مبتلا به اوتیسم صداهای بلند و نورهای روشن اذیت کننده را تشخیص میدهند.این چیزها به اوتیسم مربوط میشوند، و ضربان قلب ما را بالا میبرد.به گفته "برد" این صرفا برای زمان حال است اما اگر شما نتوانید سیگنالهای داخلی صداهای بلند و چراغ های پر نور را که باعث ازار و اذیت میشوند تشخیص دهید شاید سیگنال های بی ضرر را نیز به عنوان سیگنال های مضر قلمداد کنید. "برد" اضافه میکند: هنوز مشخص نشده است که ایا اموزش "نشانه های درونی"  میتواند همدلی ما را بهبود ببخشد یا خیر، اما ما سعی میکنیم ان را ازمایش کنیم. یک روش برای این ازمایش این است که افرادی را انتخاب کنیم که به صداهای هماهنگ با ضربان قلبشان گوش میکنند. شواهد دیگری نیز وجود دارند، مثلا نگاه کردن در اینه توانایی درک "نشانه های درونی"  را بهبود میبخشد. ما هنوز نمیدانیم اثرات اموزش چگونه بین "احساسات و توانایی" ما و افراد دیگر تمایز قائل میشود. "لارامیستر" از هالووی، دانشگاه لندن پرسیده ایا مردم با اموزش اگاهی های "نشانه های درونی"  احساسات بین خود و افراد دیگر را رها نمی کنند ؟

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.   

هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع (سیارک)  ممنوع است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

روش های یادگیری زبان

در

 (سیارک) : ازقدیم گفته اند یادگیری زبان را میتوانید با تمرین کامل کنید، البته تمرین ویژگی هایی دارد.

یک مطالعه جدید در مورد نحوه یادگیری زبان به این نتیجه رسیده است که تکرار یک بخش مهمی از فرایند یادگیری زبان میباشد. روزنامه Science daily   شرح داده:  "کیم پا" از دانشگاه هلسینکی در مطالعه ای روش های واکنش مغز به کلمات جدید را در یک دوره کوتاه مدت بررسی کرده است. کیم تحقیقات خود را با داوطلبانی به زبان فنلاندی اغاز کرد، واکنش عصبی انها (شامل تکرار کلمات مادری  و زبان غیر بومی) در طول یادگیری زبان با نوار مغذی اندازه گیری شد.

 کلمات به دو روش و بمدت 30 دقیقه ارائه شده اند : یک گروه بصورت غیر ارادی به کلمات گوش کردند و گروه دیگر سعی میکردند در حین گوش کرد با کلمات صحبت کنند، واکنش عصبی هر دو گروه به کلمات جدید در هر دو گروه یکسان بود. بنا به گفته "کیم پا" بر خلاف کلمات موجود، کلمات جدید نشان دادند واکنشهای عصبی بین مراحل اولیه و نهایی قرار گرفتن کلمات در قشر حافظه زود گذر و جلویی مغز افزایش یافته است، این عمل بعنوان تشکیل حافظه عصبی مغزی معرفی شده است. مقدار افزایش عصبی به نحوه حفظ کردن کلمات جدید توسط شرکت کننده گان بستگی دارد.

"کیم" از طریق تحقیق خود توانست چگونگی ترتیب ردیابی حافظه داوطلبان را که قدرت حفظ کردن انها را تحت تاثیر قرار میدهد، کشف کند.

این مطالعه نشان داد که داوطلبان با تجربه ای که از زبانهای خارجی قبلی داشته اند، نسبت به کلمات جدید غیر بومی واکنش زیادی نشان دادند.همچنین مشخص شد که مغز برای بدست اوردن صحبت با اواشناسی جدید انعطاف پذیری بیشتری دارد.

 با وجود این تحقیق یاد گیری کودکان برای حفظ کلمات و واژگان جدید چگونه تفسیر میشود؟ "کیم" همراه با مطالعه خود روی بزرگسالان، "اموزش سریع کلمات عصبی" کودکان 9تا 12 سال را که توانایی خواندن طبیعی داشتند ولی در حفظ کردن کلمات با مشکل مواجه بودند بررسی کرد. کودکانی که قادر بودند بطور طبیعی بخوانند در مدت 6دقیقه به کلمات جدید واکنش عصبی نشان دادند در عوض کودکانی که در خواندن مشکل داشتند، در مدت 11 دقیقه هیچ واکنش عصبی نشان ندادند.

این مطالعات نشان میدهد کمبود توانایی یادگیری سریع کلمات مغز در افرادی که در خواندن کلمات ناتوان هستند.(نارساخوان) در مقایسه با همسالان خود تاثیری ندارد. "کیم" اضافه کرد این افراد برای نشان دادن اثر عصبی احتمالا به تکرار بیشتر یا انواع مختلف استراتژی های یادگیری نیاز دارند. و روش های زیادی را برای یادگیری سریع و اسان زبان جدید پیدا میکنند. علاوه بر اینها روش های ذیل در یادگیری زبان موثر هستند.

  1. بجای یاد گرفتن لغات سعی کنید اصطلاحات بیشتری یاد بگیرید چون با یاد گرفتن یک اصطلاح چندین کلمه را یکجا یاد میگیرید.
  2. روش گوش کردن به زبان از خواندن زبان بهتر است. زیرا ثابت شده که اثر بخشی شنیداری بمراتب بهتر از خواندن مطالب و لغات زبان میباشد.
  3. برای یاد گیری زبان باید بارها و بارها آن زبان را تکرار کنید.
  4. اگر میخواهید یک زبان را بطور کامل یاد بگیرید باید منابعی مانند فیلم، مجلات، کتب صوتی، و غیره را بررسی کنید.
  5. جدا از منابع یادگیری که بینهایت هستند، وقت را غنیمت شمرده و بصورت مداوم به یادگیری زبان اقدام نمایید که بهترین روش یادگیری زبان تکرار ان میباشد.  منبع:msn.com

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت درقسمت نظرات ما را مطلع کنید.  

 

حق انتشار مقالاتی که در سایت سیارک ثبت می شود متعلق به سایت سیارک است و امکان انتشار به صورت کلی یا بخشی از آن بدون ذکر نام منبع  (سیارک) ممنوع است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

در
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

(سیارک)  : به نظر من داشتن ابتکارهای جدید در کسب و کار لازمه پیشرفت است حال یک کافه دار در کره جنوبی با  طراحی های زیبایی  که بر روی کرم قهوه انجام داده ، توانسته تعداد مشتریانش را روز به روز زیادتر کند  و به کسب و کار خود رونق فراوانی ببخشد نام این کافه دار Kangbin می باشد.نوشیدن قهوه در روز برای رفع خستگی و هوشیاری خیلی کارایی دارد بخصوص اگر از نوع تزیین شده با طرح های زیبا و ابتکاری باشد. خلاقیت در کار تا این حد از ظرافت را دیده بودین ؟ اثر هنری که در عرض 2 تا 3 دقیقه نوش جان می شود!!!

طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

 

 

طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

نشانه های اعتماد به نفس پایین

در

آیا تا به حال فردی را دیده اید که جمله ای را به زبان بیاورد و بلافاصله بارها بابت گفتن آن عذرخواهی کند؟ چنین افرادی بدون شک دچار کمبود اعتماد به نفس می باشند. بعضی از جملاتی که به زبان آورده می شود نشان دهنده درجه اعتماد به نفس‌ فرد است. (سیارک)

تکرار کلمه «ببخشید»

بعضی افرادمعتقدند که باعث هر مشکل و اشتباهی آنها می باشند و باید معذرت خواهی نمایند.

راه حل: اگر شما هم چنین هستید قبل از عذرخواهی موقعیت را ارزیابی نمایید و فکر کنید که آیا واقعا کار اشتباهی از شما سر زده است  که باید عذرخواهی کنید؟

فقط یه شانس بود

بعضی ها در زندگی به موفقیت هایی دست می یابنداما در جواب تبریک دیگران از کلماتی مثل  شانس بود یا یهویی بود استفاده می کنند. آن ها تلاش هایی که برای آن موفقیت نموده اند رابه خاطر نمی سپارند ومدعی شانس برای این موفقیتمی شوند. به این وضعیت اعتماد به نفس نامعقول یا نادرست گفته می شود.

راه حل چیست؟ به خود بگویید  که عالی می باشید و وقتی دیگران بابت موفقیت به شما تبریک می گویند به جای عذر و بهانه فقط  تشکر کنید.

دیگران درباره من چه فکری  می‌کنن

یکی دیگر از نشانه های اعتماد به نفس پایین این است که دیگران درباره من چه فکری  می‌کنن

معمولا روی دیدگاه و نظرات دیگرانزیادی فکر می کنند وقادر به تحمل  ناسازگاری‌ها نیستند.  ترجیحا با انسان‌های منفی و ناراضی ارتباط بیشتری دارند.

راه حل: ابتدا این موضوع  را درک نمایید که همه آدم ها اول به فکر خودشان می باشند سعی کنیدآدم‌های ناسازگار و متناقض را که دائم نسبت به شما نظر منفی ابراز می کنند از زندگی خود دور کنید.

خواب آلودگی بی دلیل

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند  تنها در رفتار بروز نمی دهند بلکه عوارض جسمی هم  مثل خستگی و خواب آلودگی بی دلیلبرای فراراز مشکلات و نگرانی هادارند.

راه حل: اگر  چنین مشکلی دارید با مشاور صحبت نمایید تا علت این خستگی های مفرط را بیابید.

جملات ناخوشایند درباره خود

این گونه افراد دائم خودشان را مسخره می نمایند و هنگامی که درباره خودشان صحبت می کنند از جملات ناخوشایندی استفاده می کنند.به تصورآن ها  دیگران فقط معایب آن ها را می بینند پس بهتر می بینند که خودشان این معایب را مسخره کنند تا دیگران آنها را .

راه حل: این شما هستید که معایب خود را به دیگران مشان می دهید در صورتی که  دیگران هرگز متوجه آن ها نشده اند.

شاید شاید

جملاتی مثل: شاید، اگه اشتباه نکنم، یه جورایی و… بهانه هاییمی باشند برای این که شاید چیزی که می گویند اشتباه است.

راه حل: قبل از صحبت کردن روی جملاتی که می خواهید بیان کنید کمی فکر کنید و این را بدانید که همه آدم ها حرف های شان ۱۰۰ درصد درست نمی باشد.

همه اینو میگن

بیشتر مردم اینجوری فکر میکنن، بیشتر مردم چنین چیزی رو میخوان و مواردی از این قبیل نشان می‌دهد که نمی‌خواهید عقیده خودتان را به زبان بیاورید.

راه حل: این را بدانید که تنها نظر شخصی شکل گرفته شماست که به شما شخصیت می دهد.

نظرم متفاوت بود اما موافقم

آنها هیچ‌وقت  واردبحث نمی شوند و همیشه موافق می باشند. آن ها بهیجوجه افراد آسان گیر نمی باشند اما از اشتباه و شکست می ترسند.

راه حل: این را بدانید که دیگران قادر به  تشخیص دهند نیاز های  شما بهتر نیستند پس با چیزی که مخالف هستید موافقت نکنید. (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

هوش عملی کارآفرینان

در

هوش عملی به کارافرینان کمک می کند که تصمیمهای سریعتر و دقیقتری بگیرند زیرا هوش عملی شامل دانش در مورد ایده ها، فرایندها و مسیرهای عملیاتی است که ثابت شده موفقیت آمیز هستند.علاوه بر این، هوش عملیاتی مهارت و دانش را برای اقدامات سریع جلوتر از رقبا برای بهره برداری از فرصتهای غیرمنتظره یا اتخاذ فناوری و تکنولوژی های جدید فراهم می کند. هوش عملی همچنین به کارافرینان کمک می کند که به طور مداوم اقداماتی را برای بهبود کسب و کار برحسب فرایندها و محصولات/نوآوریهای خدماتی انجام دهند. هوش عملیاتی ازمایشهای مکرر، تست و اصلاح مفهوم کسب و کار به سمت بهبود مستمر را ترویج می دهد. هوش عملیاتی در نتیجه یک شاخص مهم از اقدامات سریع و انعطاف پذیر برای پاسخ به تغییرات بازار و کسب نرخ رشد سرمایه گذاری بیشتر است. در حمایت از این استدلال ،تحقیقات نشان می دهد که هوش هم اثرات مستقیم بر رشد سرمایه گذاری ها جدید دارد و هم فعالیتهای متعدد بهبود و عملکرد سریع را پیش بینی می کند.(سیارک)
چندتن از پژوهشگران استدلال کرده اند که تعصبات شناختی عاملی هستند که بین کارافرینان و غیرکارافرینان یا مدیران تمایز ایجاد میکنند.تعصبات شناختی مکانیسمهای شناختی هستند که به مردم در تصمیم گیری های سریع کمک می کنند.تعصبات شناختی عملکرد مثبتی دارند، از آنجا که به کارافرینان در تصمیم گیری بدون تحمل فشار زیاد بر روی زمان و منابع شناختیشان کمک می کنند در نتیجه به رغم نیازهای شناختی باا در موقعیتهای پیچیده همچنان عملی باقی می مانند.با این وجود، تعصبات شناختی ممکن است منجر به خطا شوند زیرا مردم تصمیمات کمتر عقلانی می گیرند و اطلاعات موجودشان کم است.در کارافرینی، تعصب شناختی اعتماد بیش از حد/خوشبینی بیش از حد توجه زیادی را به خود جلب کرده است.اعتماد به نفس کاذب به ارزیابی بیش از حد کارافرینان از تواناییهایشان اشاره دارد، به ویژه با توجه به پیش بینی های دقیقشان، داشتن تواناییهای بالاترشان نسبت به دیگران، و میزان موفقیت. خوشبینی بیش از حد(یا تعصب خوش بینانه) یک ساختار مشابه دارد و اشاره دارد به تمایل کارافرینان به انتظار نتایج مثبت و یا درک شانس بالاتری از موفقیت.
خوش بینی بیش از حد /اعتماد به نفس کاذب نقش بحث برانگیز آن در فرایند کارافرینی است.از یک طرف، محققان اشاره کرده اند که اعتماد به نفس کاذب/خوشبینی بیش از حد برای شروع کارافرینان با توجه به عدم قطعیتهایی که کارافرینان با آنها روبرو هستند ضروری است.از سوی دیگر،محققان استدلال کرده اند که اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد اثرات زیانباری دارد زیرا کارافرینان اشتباهات استراتژیکی انجام می دهند که وظایف بسیاری به عهده می گیرند ، در نتیجه منجر به over extension می شود.

هر دو دیدگاه دارای پایه های نظری هستند. بر این اساس، ممکن است که اعتماد به نفس کاذب/خوشبینی بیش از حد انگیزه کارافرینی برای شروع عمل و اصرار بر ادامه حتی در حضور نرخ بالای شکست و بازده مورد انتظار کم را افزایش دهد.
 علاوه بر این،کارافرینان با بسیاری موانع در فرایند کارافرینی روبرو هستند، و اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد انعطاف پذیری عاطفی و شناختی آنها را افزایش دهد تا بتوانند با چالشها کنار بیایند.در مقابل، نظریه چشم انداز،نشان می دهد که تعصبات شناختی ممکن است منجر به تصمیمات ناقص و عملکردی کمتر از حد مطلوب شوند. در حوزه ی کارافرینی، محققان استدلال کرده اند که تعصب شناختی اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد می تواند درک کارافرینان از خطر ریسک مرتبط با یک استراتژی را کاهش دهد، به طوری که آنها اهداف غیرواقعی را تعیین کنند، تصمیمهای نامطلوبی بگیرند، یا اطلاعات مبهم را به عنوان تصمیهای امیدوارانه در نظر بگیرند.(سیارک)

این ممکن است منجر به ورود بیش از حد به بازارهای جدید، سرمایه گذاری بیش از حد و تشدید تعهد به پروژه های جدید ، یا عدم حفظ منافع شود..علاوه بر این، اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد می تواند موجب شود کارافرینان در پیش بینی هایشان عکس العمل رقبا را دست کم بگیرند یا تقاضا برای محصولات و خدمات را بیش از حد تخمین بزنند
شواهد تجربی نشان دهنده ی اختلافات نظری در مورد اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد است.چندین مطالعه نشان می دهند که کارافراینان سطح بالایی از اعتمادبه نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد دارند که در آن احتمال موفقیت سرمایه گذاری را بیش از حد تخمین می زند.
به طور مثال کوپر و همکاران در سال 1988 از بین 2994 نفر از کارافراینان که بررسی کردند و نشان دادند که یک سوم از کارافرینان احتمال موفقیت خود 100 درصد می دانند. این اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد مربوط است به شروع فعالیتهای لازم برای راه اندازی یک سرمایه گذاری و معرفی موفقیت امیز پیشگامانه ی محصولات و خدمات نواورانه.ترجمه  itrans.ir

ادامه در پست بعدی

نظرات

در ادامه بخوانید...