(سیارک) : امروزه بر اساس نتایج سالها مطالعه میدانی، محققان شکی ندارند که خطر افسردگی، زنان را بیش از مردان تهدید می کند و احتمال ابتلای آنان به این اختلال خلقی دو برابر مردان است. از آنجایی که زنان نخستین کسانی هستند که به عنوان مادر پاسخگوی نیازهای حیاتی کودک هستند، سلامت روحی آنان تأثیر مستقیمی بر سلامت روحی و روانی فرزندانشان و در نتیجه سلامت روان جامعه خواهد گذاشت. از همین روست که در این مطلب سعی میکنم به عواملی که ممکن است به افسردگی در زنان منجر شود اشاره کنم.
افسردگی یکی از مهمترین انواع اختلالات خلقی است که در بسیاری از موارد دلیل اصلی مراجعه افراد به مراکز مشاوره و روان درمانی محسوب می شود. بیماری افسردگی انواع مختلفی دارد که از جمله مهمترین هایش افسردگی شدید، خفیف، بای پولار )یا دو قطبی(، بعد از زایمان و افسردگی خلقی فصلی هستند.
نشانه افسردگی و علامت اصلی افسردگی نوعی حس غم و ناامیدی است که گریبانگیر فرد میشود و سلامت روان فرد را به خطر می اندازد و طولانی شدن افسردگی را باید جدی گرفت. افسردگی در دراز مدت بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی و راندمان کاری و تحصیلی افراد تأثیر بسیاری می گذارد. اختلال در خواب، اختلال در تغذیه، گوشه گیری، بی میلی به کار، کاهش میل جنسی، ناتوانی جنسی در مردان، ناامیدی، پرخاشگری، زودرنجی، خستگی، منفی بافی، عدم و یا کمبود تمرکز و تمایل به خودکشی از دیگر علایم افسردگی محسوب می شوند.
در سی سال اخیر تحقیقات انجام شده در زمینه افسردگی نشان دادهاند که این بیماری چند عاملی است که با ارائه یک مدل بیولوژیکی روانی اجتماعی بهتر میتوان آن را فهمید.
عوامل مختلفی مانند رویارویی با مشکلات و شرایط دشوار زندگی از یک سو و راهکارهایی که شخص از آنان برای حل مسائل خود استفاده می کند از سوی دیگر در بروز اختلالات خلقی موثرند. تجربیاتی چون "از دست دادن" میتواند عاملی برای شروع افسردگی باشد. این از دست دادن میتواند مرگ یکی از نزدیکان، از دست دادن یک موقعیت اجتماعی یا شغلی، از دست دادن توجه و عشق دیگری و یا حتی از دست دادن احترام و اعتبار شخص در چشم دیگران باشد.
علاوه بر عوامل هورمونی و تأثیر آنها خصوصا بر زنان از جمله در دوران بلوغ، حاملگی، دوران بعد از زایمان یا همچنین یائسگی، عدم برخورداری از عزت نفس کافی ریشه بسیاری از انواع افسردگی محسوب می شود. به رغم همه پیشرفتهای اجتماعی شاید تصور اینکه هنوز در بسیاری از خانوادهها فرزند پسر را بر دختر ترجیح میدهند سخت باشد.
در ایران با اینکه دختران در عرصه های مختلف تواناییهای خود را نشان داده و برای مثال درصد بالایی از دانشجویان دانشگاهها را تشکیل میدهند، همچنان با تبعیض حاکم بر خانواده مواجه بوده و بیش از پسران مورد آزار، خشونت، کنترل، تحقیر و بی مهری والدین خود قرار می گیرند. تبعیض موجود بین فرزندان دختر و پسر، رفتار خصمانه والدین با آنها و به کارگیری روشهای تربیتی سنتی که در آن دختران جنس دوم محسوب میشوند دلایلی هستند که موجب کاهش عزت نفس دختران شده و در نتیجه بر میزان شکنندگی روحیشان می افزاید.
بیشترین علامتهای افسردگی در زنان را میتوان در شروع دوران بلوغ مشاهده کرد. زمانی که دوران کودکی به سر آمده و دختر وارد مرحلهای می شود که به طور جدی با انتظارات خانواده و جامعه روبرو می شود. مواجه شدن نوجوان با بحران هویتی و تغییرات جسمی، ترشح هورمونهای جنسی و پیدایش نیازهای جنسی از یک سو و تصور جدا شدن از خانواده، شروع زندگی مستقل و قرار گرفتن در شرایطی که باید برای آینده تصمیم بگیرد، از سوی دیگر، میتواند گذار از این برهه از زندگی را سخت کند.
از آنجایی که زنان و مردان در بیان احساساتشان با هم متفاوتند، واکنشی که در مقابل فشارهای روحی از خود نشان میدهند نیز یکسان نیست. در حالی که پسران عموما نگرانی هایشان را با پرخاشگری و ناهنجاریهای رفتاری نشان میدهند، اکثر دختران در شرایط مشابه دچار اختلالات خلقی و افسردگی می شوند.
تجربه آزار و اذیت جنسی، خشونت، بی مهری و تجاوز هم بیش از پسران موجب افسردگی زنان می شود
"هم ذات پنداری" روندی است که در طی آن کودک تلاش می کند شبیه والدین همجنسش باشد. مرگ زودهنگام مادر یا داشتن مادری افسرده احتمال افسردگی کودکان دختر را که از مادر الگو برداری میکنند افزایش می دهد. عدم توجه مادری که از افسردگی رنج میبرد بخت برخورداری از عزت نفس کافی را کم کرده و ممکن است از دختر، زنی بسازد که برای خود هیچ ارزشی قایل نیست.
عزت نفس میتواند جنبههای مختلفی داشته باشد. یکی از جنبه هایش به فرد و خصوصیات شخصی چون میزان استعداد، درجه جذابییت، زیبایی و اخلاق او بر میگردد و جنبه دیگر به ارزیابی که از خود در ایفای نقش اجتماعیاش دارد مرتبط است.
کمبود عزت نفس موجب میشود که فرد از خود تصویری منفی داشته باشد، آن را به همه جوانب زندگی تعمیم دهد و در نتیجه دچار نوعی درماندگی شود. این حس درماندگی که اصطلاحاً با "مود" پایین شروع میشود کم کم میتواند تبدیل به افسردگی شود. فرد افسرده عموما خود را بی ارزش، دنیا را پوچ و آینده را سیاه میبیند.
تجربه آزار جنسی، خشونت، بی مهری و تجاوز هم بیش از پسران موجب افسردگی زنان می شود. اینگونه تجربیات زن را دچار درماندگی می کند، گاه موجب میشود که او خود را در بروز اینگونه رفتارها مقصر بداند و با سرزنش خود هر چه بیشتر منزوی شود و این امر بر روابط اجتماعی او تأثیر منفی بگذارد. (سیارک)
برخی از زنان با بچه دار شدن خود را تنها به عنوان مادر تعریف و تمام وقتشان را صرف تعلیم و تربیت فرزندانشان می کنند. در این صورت زندگی یک زوج آنقدر وقف بچهها می شود که تصور تداوم رابطه آنها بدون وجود فرزندانشان ناممکن است. زنانی که زندگی شان تنها وقف خانه داری و بچهداری است با بزرگ شدن آنها و ترک خانه و تصور اینکه دیگر کسی به مراقبت و حضور آنان نیاز ندارد، ممکن است دچار افسردگی شوند. آنها با رفتن بچهها احساس میکنند فایده ای برای دیگران ندارند و هویت خود را از دست دادهاند.
نتیجه بعضی از تحقیقات نشان داده است که عدم اشتغال و داشتن سه فرزند یا بیشتر میتواند به علت شکننده کردن موقعیت اجتماعی زن به عاملی برای افسردگی بدل شود. استیصال و گیر کردن در موقعیتی که راه خارج شدن از آن دشوار به نظر میرسد یکی از عوامل مهم در بروز افسردگی است.
در برخی افراد استرس نیز میتواند ریشه افسردگی باشد.
برخی از کارشناسان معتقدند که علت افسردگی بسیاری از زنان تنها شکنندگی روحی آنان نبوده و به میزان استرسی که در زندگی روزمره با آن روبرو هستند نیز بستگی دارد. مسئولیت پذیری بیش از حد در محیط خانه و کار و رسیدگی به فرزندان یا سالمندان باری است سنگین که اکثر آنان بدوش می کشند. زنانی که بدون همسر و به تنهایی باید پاسخگوی نیازهای عاطفی و مادی فرزندانشان باشند بیش از دیگران احساس استیصال میکنند و امکان بروز افسردگی در آنان به مراتب بیشتر است.در میان زنان شاغل دستهای که نتوانسته اند بین زندگی خانوادگی و شغلی خود تعادل ایجاد کنند اغلب سرخورده می شوند.
آنان بدون توافق با شریک زندگیشان، تصور میکردند که به راحتی از پس هر دو نقش خود در خانه و بیرون از آن بر می آیند. متأسفانه عدم تقسیم کار در خانه و در نتیجه به دوش کشیدن بخش بزرگی از مسئولیت خانواده و تعلیم و تربیت فرزندان بار مضاعفی است که آنها بعد از مدتی توان تحملش را از دست می دهند. این زنان نهایتاً ممکن است به این نتیجه برسند که وظایف خود را آنطور که باید انجام نمیدهند و در نتیجه احساس گناه و عدم رضایت کنند. (سیارک)
افسردگی گاهی نتیجه زندگی در فرهنگی است که در آن محدوده سنی اطاعت از والدین روشن نیست
تجربهام در ارتباط با خانوادههای ایرانی نشان میدهد که اختلافات زناشویی، عدم برخورداری از حمایت همسر، درک نشدن توسط او یا طرد شدن توسط خانواده از دیگر مواردی است که بر میزان افسردگی در زنان تأثیر گذار است.
عدم پذیرش و به رسمیت شناختن شیوه زندگی فرد توسط خانواده تأثیرات عمیقی بر او می گذارد. این عدم پذیرش شخص را در بن بستی عاطفی قرار می دهد و او را علیرغم میلش مجبور به انتخاب می کند. انتخابی که در آن ادای دین به یکی عدم احترام و حق نشناسی به دیگری محسوب می شود. متاسفانه عدم تعریف درست و روشن از هویت شخصی و هویت خانوادگی و روشن نبودن مرزها در برخی از محیط های خانوادگی موجب میشود که والدین با دخالت های بی جا در زندگی فرزندان خود، بیش از آنکه موجب خوشبختی آنان شوند، به سرنوشتشان لطمه وارد کنند.
افسردگی گاهی نتیجه زندگی در فرهنگی است که در آن محدوده سنی اطاعت از والدین روشن نیست و با وجود سن بالای فرد، دخالت در امور شخصیش، او را تا حد یک کودک پایین آورده است.همه مواردی که به آنها اشاره شد به خوبی نشان میدهند که علاوه بر عوامل هورمونی مختص زنان، آنچه تأثیری بسزا بر سلامت روحی آنها میگذارد محیط خانوادگی و اجتماعی آنهاست.
محیط خانوادگی، بر دنیای درونی فرد اثر می گذارد و جامعه، عاملی بیرونی است که سلامت روحی او را تحت تأثیر قرار می دهد. از همین رو برای پیشگیری یا حل مسأله افسردگی شاید بیش از هر چیز باید به فکر تغییر روشهای تربیتی سنتی در خانواده و قوانین بسته در جامعه بود.
بهبود شرایط اقتصادی، امنیت شغلی، شرایط مناسب کار و حمایت های اجتماعی هم قطعاً به کاهش افسردگی در زنان و مردان منجر می شود. برقراری عدالت و رفع تبعیض هم چه در محیط کوچک خانواده و چه در جامعه میتواند مانع بروز و یا درمان افسردگی شود.
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. (سیارک)
علل اسکیزوفرنی به مدت طولانی بصورت رمز و راز باقی مانده است، اما تحقیقات جدید و مطالعات طولانی مدت در مورد 2602 فرد، ارتباط بین کمبود ویتامین D در هنگام تولد و افزایش شیوع اسکیزوفرنیا را در زندگی تایید میکند.
اگر چه اکثر بیماران علائم این اختلال را تا سن 15 سالگی نشان نمی دهند، متخصصان مغز و اعصاب فرض کرده اند که بیماری در رحم آغاز می شود. شواهد رو به رشد از این ایده حمایت می کند اما مکانیزم عمل هنوز ناشناخته است.
شواهد بسیار محکمی وجود دارد که نشان می دهد عامل ژنتیک موثر است و همچنین ممکن است در برخی از موارد بیش از یک عامل در بوجود آمدن اسکیزوفرنی وجود داشته باشد.
ما می دانیم که ویتامین D برای جذب کلسیم در استخوان ها حیاتی است و کمبود آن می تواند منجر به اختلالاتی نظیر پوکی استخوان شود اما هنوز به تمام عوارض کمبود ویتامین D در بدن توجه نکرده ایم.
در حال حاضر، براساس داده های اخیر، به نظر می رسد که کمبود ویتامین D می تواند در توسعه اسکیزوفرنی نقش داشته باشد.
دانشمند عصب شناس جان مک گراث از موسسه مغز کوئینزلند در استرالیا و دانشگاه اوهوش دانمارک گفت: "اسکیزوفرنی یک گروه از اختلالات مغزی ضعیف است که با علائمی مانند توهم، توهمات و اختلالات شناختی شناخته شده است"،
مطالعه جدیدی که در این هفته منتشر شد نشان می دهد که در یک نمونه از تعدادزیادی از نوزادان دانمارک ... کسانی که کمبود ویتامین D در هنگام تولد دارند، 44 درصد افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را به عنوان یک بزرگسال به وجود می آورند. "
این مطالعه که در دانمارک انجام شده است، از پایگاه ثبت ملی دانمارک، یک پایگاه اطلاعاتی از اطلاعات بهداشتی که برای مطالعه روند و آمار بهداشت استفاده می شود، استفاده شده است.
محققان 2،602 فرد متولد شده بین سالهای 1981 تا 2001 را که به عنوان بزرگسالان جوان مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شده اند شناسایی کردند و در غلظت ویتامین D در نمونه های خون گرفته شده از این افرادبا نوزاد تازه متولد شده مورد بررسی قرار گرفتند.
محققان گفتند که کمبود ویتامین D میتواند تا حدود 8 درصد از موارد اسکیزوفرنی دانمارک را شامل شود.سرنخ ارتباطی که قبلا شناخته شده بود بین زمستان یا بهار در مناطقی مانند دانمارک بود. زمانیکه نور خورشید به میزان قابل ملاحظه ای وجود دارد که باعث تولید ویتامین D در بدن می شود و خطر اسکیزوفرنی کاهش می یابد.
مطالعات قبلی نیز ارتباط ژنتیکی بین اسکیزوفرنی و اوتیسم و ارتباط بین اوتیسم و کمبود ویتامین D در دوران بارداری را مشخص کرده است.
این احتمال وجود دارد که این یافته مهم علت اسکیزوفرنی را بصورت کل توضیح ندهد زیرا اسکیزوفرنی هنوز در مناطق با سطح نسبتا بالایی از نور خورشید شایع است و همچنین اسکیزوفرنی می تواند در افرادی که سطح طبیعی ویتامین D در هنگام تولد دارند، وجود داشته باشد.
اما اکنون که این رابطه را مشاهده کرده اند، تیم تحقیقاتی قصد دارد تا این فرضیه را بیشتر پیگیری کند و امیدوار است که روش بسیار ساده و موثر پیشگیری از حداقل برخی از موارد اسکیزوفرنی را بدست آورد
مک گراث گفت: "گام بعدی این است که آزمایشات بالینی تصادفی در مورد مکمل های ویتامین D در زنان باردار که کمبود ویتامین D دارند انجام شود تا بررسی تاثیرات ویتامین D بر رشد مغز کودکان و خطر اختلالات عصبی مانند اوتیسم و اسکیزوفرنی مشاهده شود."
بیماری در این مورد به عنوان یک نتیجه از انباشت استرس عاطفی تشکیل شده است.
جنبه های مهمی از زمینه عاطفی که همراه با تشکیل افسردگی هستند، از دست رفتن اعتماد به نفس، عزت نفس و اعتماد به نفس هستند.
لازم به ذکر است که در بزرگسالان، بیماری به طور عمده در مراحل و مدت زمان طولانی رشد می کند و سپس در نوجوانان شکل گیری این اختلال معمولا فقط در چند هفته، گاهی اوقات حتی چند روز طول می کشد. دو نوع فرایند که مسئول توسعه پاتولوژی نوجوان هستند هورمونی و روانی هستند.
دانشمندان ژنی را شناسایی کرده اند که بسته به جنسیت باعث ایجاد یک بیماری خاص می شود.لوپوس برای زنان ، اسکیزوفرنی برای مردان: یک ژن باعث این دو بیماری می شود
ژنتیک توصیه می کند با توجه به تفاوت کار ژن ها بین جنس های مختلف درمان بیماری ها را در نظر بگیرید.مشخص است که برخی از بیماری ها در بین مردان شایع تر است ، برخی دیگر بیشتر در زنان تأثیر می گذارد. نکته در ژن هایی است که چندین کار را به طور همزمان انجام می دهند.
مطالعه ای در دانشکده پزشکی هاروارد انجام شده است که تأثیر فعالیت ژن C4 بر سلامت ما را نشان می دهد. معلوم شد که ژن مرتبط با خطر ابتلا به اسکیزوفرنی، نه تنها باعث این بیماری روانی نیست بلکه در برابر آسیب بافت همبند مانند لوپوس و سندرم سوژگن نیز عمل می کند. با مطالعه فعالیت ژن ، دانشمندان متوجه شدند که در زنان بیشتر از مردان افزایش می یابد. این شانس جنسیت در مورد این بیماری، لوپوس را افزایش می دهد ، اما در عین حال زنان را از بیماری اسکیزوفرنی نیز محافظت می کند.
استفن مکرول ، استاد دانشکده پزشکی هاروارد ، می گوید: "انواع ژن C4 ، یین یانگ (YY1) از افزایش و کاهش آسیب پذیری سیستم های مختلف اندام است. "نویسندگان این مطالعه بر اهمیت این کار در ایجاد روشهای جدید درمانی که جنسیت بیمار را در نظر می گیرند تأکید می کنند.
پوست بدن کراتین سازی می کند و وقتی لایه برداری نشود کنار فولیکول های مو تجمع می کند و روزنه های خروج مو را مسدود می کند در نتیجه سفت می شود و تشکیل کراتوسیس پیلاریس می دهد که بیشتر در ناحیه بازو دیده می شود.در فصل زمستان خشک شده و خارش می گیرد.این بیماری نوعی اگزماست و ارثی می باشد.برای درمان بعد از لایه برداری ابتدا با سرکه سیب شستشو دهید و بعد با روغن نارگیل ماساژ دهید.
تشخیص علائم ASD
پزشکان ADS را بررسی رفتار کودک و رشد او را تشخیص می دهند. در کودکان کم سن ASD را در واقع می توان تا سن دو سالگی به طور معتبر تشخیص داد.
کودکان بزرگتر و نوجوانان زمانی باید برای ASD ارزیابی شوند که والدین یا معلمین نگرانی هایی را بر مبنای مشاهده ی رفتار اجتماعی ، ارتباطی و بازی بچه ها مطرح کنند.
تشخیص علائم بالینی ASD در بزرگسالان کار آسانی نیست. در بزرگسالان ، برخی از علائم ASD با علائم اختلالات دیگر بهداشت روانی مثل اسکیزوفرنی یا اختلال فزونکاری کمبود توجه (ADHD) مشترک است. بنابراین ، برای تشخیص درست ASD در بزرگسالان ، باید مشکلات گذشته ی او را فهمید و توانایی هایش را شناسایی کرده و به روش درست کمک کردن به او دست یافت.(سیارک)
تشخصی علائم در نوجوانان ، یک فرایند دو مرحله ای است :
مرحله ی اول : غربالگری کلی رشد در زمان چکاپ های سلامتی فرزند
هر کودک باید مرتبا توسط پزشک متخصص اطفال یا مرکز مراقبت های بهداشتی کودکان در مراحل ابتدایی سن خود ، چکاپ شود. مرکز پیشگیری و کنترل بیماری ها (CDC) ، غربالگری مخصوص ASD را در ویزیت 18-24 ماهه توصیه می کند.
غربالگری زودتر لازم خواهد بود اگر در خطر بالای ASD یا مشکلات رشدی باشد. این افراد شامل کودکانی می شوند که :
• دارای خواهر ، برادر یا دیگر اعضای خانواده با بیماری ASD هستند.
• دارای نشانه های رفتاری ASD هستند.
• نارس یا زود متولد شده یا وزن تولدشان کم است.
نگرانی ها و تجربه ی والدین در فرایند غربالگری برای کودکانی که فرزند آخر هستند یا از والدین مسن هستند ، بسیار اهمیت دارد. اغلب ، پزشکان از والدین سوالاتی را راجع به رفتارهای کودک پرسیده و این اطلاعات را با مشاهدات خود یا والدین از کودک ، ترکیب می کنند.
کودکانی که مشکلات رشدی مختلفی را در این فرایند غربالگری از خود نشان دهند ، به مرحله ی دیگر ارزیابی ارجاع داده می شوند.
مرحله ی دوم : ارزیابی های بیشتر
این ارزیابی توسط گروهی از پزشکان یا دیگر متخصصان بهداشتی با دامنه ی وسیعی از کارشناسان است که در تشخیص علائم ASD تجربه دارند. این تیم شامل موارد زیر است :
• متخصص رشد اطفال – دکتری که دارای آموزش مخصوص در زمینه ی رشد کودک است.
• روانشناس و/یا روانکاو کودک – پزشکی که از رفتار و رشد مغز مطلع است.
• آسیب شناس (پاتولوژیست) گفتاردرمانی – متخصص بهداشتی که آموزش های ویژه ی مشکلات ارتباطی را دیده است.(سیارک)
در ارزیابی ، موارد زیر تعیین می گردد :
• سطح شناختی یا مهارت های تفکر
• قابلیت های زبانی
• مهارت های مناسب سن که برای تکمیل فعالیت های روزانه به طور مستقل ضروری است مثل خوردن ، لباس پوشیدن و دستشویی کردن.
چونکه ASD ، اختلال پیچیده ای است که اغلب به همراه اختلالات یادگیری یا بیماری های دیگر رخ می دهد ، ارزیابی جامع ، شامل موارد زیر نیز است :
• آزمایشات خون
• تست شنوایی
حاصل ارزیابی ، توصیه هایی برای کمک به برنامه ریزی درمانی است.
تشخیص علائم در کودکان سن بالاتر و نوجوانان
کودکان سن بالاتر که علائم بیماری ASD در آنها بعد از آغاز مدرسه دیده شده نیز در ابتدا توسط تیم آموزشی ویژه ی مدرسه ، شناسایی و ارزیابی شده اند. تیم مدرسه ، این کودکان را به متخصصین مراقبت های بهداشتی ارجاع می دهد.
والدین شاید با پزشک متخصص اطفال درباره ی مشکلات اجتماعی فرزند خود مثل مسائل ارتباطی ماهرانه ، صحبت کنند. این موضوعات ارتباطی ماهرانه شامل درک تن صدا ، حالت های چهره یا زبان بدن است. کودکان سن بالاتر شاید در درک صنایع بدیعی، شوخی یا طعنه مشکل داشته باشند. والدین ممکن است بفهمند که فرزندشان نیز برای تشکیل دوستی با همتاهای خود مشکل دارد. پزشک متخصص می تواند کودک را برای ارزیابی و درمان بیشتر ارجاع دهد.
تشخیص علائم در بزرگسالان
بزرگسالانی که از علائم و نشانه های ASD مطلع می شوند باید با دکتر صحبت کرده یا برای ارزیابی بیشتر ، درخواست مرجع کنند. در حالی که آزمایش ASD در بزرگسالان قبلا تصحیح شده ، ولی آنها را می توان به روانکاو یا روانشناس با تجربه در مورد ASD ارجاع داد. متخصص راجع به نگرانی هایی مثل چالش های تعامل و ارتباطات اجتماعی ، موضوعات حسی ، رفتارهای تکراری و تمایلات محدو سوال می کند. اطلاعاتی درباره ی سابقه ی رشدی بزرگسال به تشخیص علائم دقیق کمک کرده و ارزیابی ASD شامل صحبت با والدین و دیگر اعضای خانواده نیز خواهد بود. (سیارک)
عوامل خطر
دانشمندان ، علت دقیق ASD را نمی دانند ولی محققان پیشنهاد می کنند که ژن ها و محیط ، نقش مهمی در ایجاد آن دارد.
عوامل خطر شامل موارد زیر است :
• جنسیت – پسرها نسبت به دخترها ، علائم بیماری ASD را بیشتر دارند.
• داشتن برادر یا خواهر با این بیماری .
• دارای والدین مسن بودن ( مادری که در زمان تولد نوزاد ، 35 ساله یا مسنتر است و/یا پدری که 40 ساله یا مسنتر است )
• عوامل ژنتیکی – حدودا 20% از کودکان ASD دارای وضعیت ژنتیکی ویژه ای هستند. وضعیتی که نسبت به بقیه شامل سندرم دان ، سندرم X ضعیف و TUBEROUS SCLEROSIS هستند.
در سال های اخیر ، تعداد بچه های ASD افزایش یافته است. متخصصان مخالفند که آیا این مساله افزایش صحیح ASD باشد چونکه دستورالعمل های تشخیص علائم آن در سال های اخیر نیز تغییر یافته است. همچنین ، بسیاری از والدین و پزشکان حالا این اختلال را می دانند ، پس والدین به احتمال زیاد، فرزندان خود را غربالگری کرده و پزشکان بیشتری توانایی تشخیص درست ASD را حتی در بزرگسالی دارند.
روش های درمانی و معالجه
درمان اولیه ی ASD و مراقبت صحیح ، مشکلات فردی را کاهش می دهد در حالی که به آنها کمک کرده تا مهارت های جدید را یاد گرفته و از توانایی های خود بهره ی بیشتری ببرند. دامنه ی وسیعی از موضوعات در مقابل روی افراد " این طیف" است یعنی هیچ رفتار درمانی ساده نیز برایشان وجود ندارد. کار نزدیک با دکتر یا متخصص مراقبت های بهداشتی ، نقش مهمی در یافتن برنامه ی درمانی درست دارد. گزینه های درمانی مختلف، خدمات اجتماعی ، برنامه ها و منابع دیگر نیز وجود دارد که به این موضوع کمک می کند.
نکته هایی در اینجا وجود دارد .
• دفتر یادداشت مفصلی آماده کنید. مکالمات و ملاقات ها را با مراکز مراقبت های بهداشتی و معلمان ثبت کنید. این اطلاعات زمان تصمیم گیری ، کمک بسیاری است.
• گزارشات دکتر و ارزیابی های او را در دفتر یادداشت ، ثبت کنید. این اطلاعات به کیفیت بهتر برنامه های اجتماعی فرد کمک می کند.
• با سازمان مراقبت های بهداشت، مدرسه یا گروه های حمایت از اوتیسم درباره ی برنامه های اجتماعی آنها ، تماس بگیرید.
• با متخصص اطفال ،مسئولین مدرسه یا پزشک برای یافتن متخصص اوتیسم محلی صحبت کرده تا به توسعه ی برنامه ی اقداماتی کمک کنند و منابع محلی دیگری را پیدا کنید.
• گروه حمایت از اوتیسم را پیدا کنید. بیان اطلاعات و تجربه ها به افراد ASD و/یا مراقبین شان کمک می کند تا گزینه هایی را یافته و تصمیماتی گرفته و استرس خود را کاهش دهند.
تجویز دارو
دکتر ممکن است از تجویز دارو برای برخی از مشکلات رایج در ASD استفاده کند. شخص ASD ممکن است با تجویز دارو مشکلاتش در موارد زیر کمتر گردد :
• کج خلقی
• پرخاشگری
• رفتار تکراری
• فزونکاری
• مشکلات توجهی
ترجمه توسط itrans.ir