دانشمندان توضیح می دهند که چرا بزرگسالان کابوس می بینند و چگونه از شر کابوس خلاص شوند

در

چه خوب است اگر کابوس ها خود به خود برطرف شوند. با این حال، گاهی اوقات آنها واقعاً زندگی را خراب می کنند و از خواب کافی جلوگیری می کنند و اعصاب شما را مختل می کنند. دانشمندان متوجه شده اند که رویاهای وحشتناک از کجا می آیند و آیا می توانید خودتان از شر آنها خلاص شوید. در این مقاله در مورد جدیدترین تحقیقات معتبر صحبت کردیم.

 

کابوس

کابوس ها از کجا می آیند

با افزایش سن، افراد نسبت به دوران کودکی کمتر تحت تاثیر کابوس قرار می گیرند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها از چیزی نمی ترسند. "هیولای زیر تخت" و ترس از تاریکی اغلب با تصاویر و اتفاقات وحشتناک در رویاها جایگزین می شود. یک متاآنالیز مطالعات در طول سال‌ها، که در نوامبر 2022 منتشر شده ، بر این واقعیت استوار است که حدود 85٪ از بزرگسالان حداقل یک بار در سال و 6٪ یک بار در هفته کابوس می بینند. آکادمی پزشکی خواب آمریکا کابوس ها را به عنوان رویاهای واضح و واقعی تعریف می کند که اغلب تهدیدی برای زندگی یا ایمنی است.

 

کابوس

 

تقریباً همه کابوس را در خواب می بینند: استرسی که به طور اجتناب ناپذیری در طول روز روی افراد تأثیر می گذارد مقصر است. یک محرک رایج برای رویاهای منفی، احساس دائمی اضطراب است:

  • در مورد هر رویداد آینده،
  • در مورد آینده شخصی به طور کلی،
  • در مورد خانواده، دوستان یا کار،
  • در مورد رفاه مادی
  • در مورد سلامتی خود یا عزیزان
  •  

بیخوابی

 

بسیاری از دانشمندان رویاها را تلاش ذهن برای درک هر رویدادی از گذشته یا پیش بینی رویدادهایی که هنوز رخ نداده اند می نامند. اگر زندگی فردی پر از نگرانی در مورد آینده یا پشیمانی از گذشته باشد، جای تعجب نیست که رویاهای ناخوشایندی به سراغش بیاید.

تحقیقات نشان می دهد که سایر علل شایع عبارتند از: کمبود استراحت، مشکلات تنفسی در طول خواب، اختلالات خوردن، مصرف بیش از حد الکل و برخی داروها مانند مسدود کننده های بتا.

 
کابوس
 

خواب های بد چه می خواهند بگویند

چندین نظریه برای رمزگشایی این یا آن رویای ناخوشایند وجود دارد. به عنوان مثال، روانپزشکان زیگموند فروید، کارل یونگ و پیروان آنها تفسیر های کابوس معمولی را مانند این توضیح دادند:

  • کابوس تعقیب - می خواهید از برخی رویدادها اجتناب کنید، اما به احتمال زیاد، در واقعیت انجام این کار غیرممکن است.
  • کابوس از دست دادن دندان  یک نگرانی در مورد سلامت و ظاهر شما است.
  • کابوس برهنه شدن در یک مکان عمومی  - یک رویا از احساس افسردگی، شرم، رنجش و همچنین ترس از نشان دادن نقاط ضعف خود صحبت می کند.
  • کابوس سقوط از ارتفاع زیاد - عدم اطمینان از اینکه می توانید با این یا آن موقعیت کنار بیایید، عدم حمایت عزیزان.
  • کابوس رانندگی در یک ماشین بدون مدیریت  یک ترس به دلیل عدم کنترل بر زندگی شما است.

 

کابوس

 

با این حال، تفسیرها ممکن است برای همه یکسان نباشد. بهترین راه برای اینکه بفهمید چرا این یا آن تصویر ترسناک را در خواب می بینید این است که خودتان آن را تجزیه و تحلیل کنید.

پاسخ به این سؤالات ممکن است وضعیت کابوس را روشن کند:

  1. وقتی خواب بدی دیدم دقیقا چه احساسی داشتم: ترس، سردرگمی، ناامیدی؟
  2. چه تصاویری در رویاهای من تکرار می شود: یک فرد آشنا، یک موقعیت، یک هیولا؟
  3. در آستانه کابوس چه اتفاقی افتاد: مشکلات در محل کار، نزاع با یک دوست، تغییر غیر منتظره در برنامه ها، جدایی از یک عزیز؟
  4. آیا روز خاصی هست که خواب های بد ببینم؟ به چی ربط داره؟

مقابله با کابوس های مکرر بسیار مهم است، زیرا آنها بر سلامت روحی و جسمی تأثیر منفی می گذارند. به عنوان مثال، خطر ابتلا به افسردگی و بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهند.

 

بیخوابی

 

هفت قدم برای خلاص شدن از شر کابوس ها

مرحله 1. علل احتمالی رویاهای بد را بررسی کنید.

در بالا نوشتیم که عوامل زیادی می‌توانند خواب ضعیف را تحریک کنند: افزایش اضطراب، استرس، اختلالات عصبی، داروهای جدید، اختلال در الگوهای خواب و استراحت، فعالیت بدنی کم و پرخوری. آیا آنها در مورد وضعیت شما صدق می کنند؟ اغلب دلیل در سطح نهفته است. شاید شما فقط زمان زیادی را در یک فضای محدود صرف خواندن اخبار می کنید؟ سپس نوبت به تغییر روال خود می رسد. یا شاید خواب های بد به تجربیات آسیب زا در گذشته مربوط می شود؟ 

 

مرحله 2. افکار و احساسات خود را دنبال کنید.

در طول روز به آنچه شما را خوشحال یا ناراحت می کند توجه کنید. این احتمال وجود دارد که در حال اغراق در ترس خود هستید. سعی کنید الگوهای فکری و احساسی را بگیرید و جلوی خودتان را بگیرید. عینیت را پرورش دهید.

مرحله 3. نگرانی را با خود به رختخواب نبرید. 

وقتی به رختخواب می روید هر ترسی را پشت سر بگذارید. خودتان را برای استراحت آماده کنید: روی ریتم تنفس خود تمرکز کنید، بگذارید افکار بیایند و بروند، روی آنها تمرکز نکنید. برای غلبه بر اضطراب، تکنیک های خاصی را امتحان کنید .

 

 دختر

 

مرحله 4: تمرین درمانی تصویرسازی کابوس را امتحان کنید.

ابتدا کابوس خود را با جزییات توصیف کنید. می‌توانید پایان را بازنویسی کنید: آن را مثبت کنید، هیولا را به حیوانی بی‌آزار و خود را به یک ابرقهرمان تبدیل کنید. قبل از رفتن به رختخواب، طرح به روز شده را تجسم کنید.

مرحله 5. یک دفتر خاطرات رویایی داشته باشید و یاد بگیرید که کابوس ها را کنترل کنید.

هر روز صبح، داستان ها و تصاویری که در شب می آیند را یادداشت کنید. برخی بر این باورند که این عمل به "نظم" رویاها و مدیریت آنها کمک می کند. به عنوان مثال، اگر یک کابوس "سقوط" دیدید، استراحت کنید و به خود اجازه دهید ایمن فرود بیایید. کسی تعقیب می کند - بایست و به طرف تعقیب کننده برگرد. به عنوان دوستان به شیاطین و هیولاهای خود سلام کنید. یونگ نوشت که تصاویر ترسناک می توانند انعکاسی از سمت تاریک درونی یک شخص باشند - سایه شخصی او. کابوس‌ها گاهی نشان می‌دهند که رویاپرداز باید با چه ویژگی‌های منفی کار کند تا شادتر شود.

 

مرحله 6. یک فضای امن را تجسم کنید.

قبل از رفتن به رختخواب، خود را تصور کنید که دوست دارید کجا باشید: در ساحل دریا یا رودخانه، در یک چمنزار زیبا، در یک خانه روستایی دنج. اگر انجام این کار دشوار است، برای خواب آرام به آهنگ های درمانی گوش دهید.

مرحله 7 روی کابوس ها تمرکز نکنید.

بدانید که اینها فقط رویاهایی هستند که ربطی به واقعیت ندارند. اجازه ندهید در طول روز باعث ترس و استرس بیشتری شوند. روی رویدادهای مثبت زندگی تمرکز کنید. 

کاربر گرامی شما هم کابوس می بینید؟ تجربیات خود را به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

علل اصلی دیدن کابوس چیست بخش اول

در

همه ما کم و بیش تجربه مشاهده صحنه ای ترسناک را در هنگامی که خواب هستیم داریم؛ تجربه هایی که از آن ها با نام کابوس یاد می کنیم. زمانی که در حین تجربه چنین کابوس هایی، با تمام وجود خود تلاش می کنیم که از خطراتی که در کابوس خود با آن ها مواجه شده ایم، فرار کنیم، از خواب بیدار شده و هوشیاری خود را به دست می آوریم و تنها این گونه است که از خطرات رؤیای بد و کابوس خود آزاد می شویم. کابوس ها از آن جمله پدیده هایی هستند که کم و بیش، همه ما، با آن ها سر و کار داریم و این کابوس ها، غالباً در هنگام شب به سراغ افراد می آیند. جالب است بدانید که کودکان بیشتر از افراد بالغ در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. اما سؤالی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید این است که در درجه اول، چه چیزی باعث می شود افراد به هنگام خواب خود کابوس ببینند؟  آیا زمانی وجود دارد که دیگر تجربه این گونه کابوس ها را نداشته باشیم؟ با سیارک همراه باشید تا اطلاعات دقیق تری در این خصوص در اختیارتان قرار دهیم.

علت اصلی دیدن کابوس

اگر بخواهیم تعریفی جامع و کلی از کابوس و ماهیت آن در اختیارتان قرار دهیم، با عنوان کنیم که کابوس ها غالباً مجموعه تصاویری کاملاً واضع و بسیار ترسناک هستند که فرد در هنگام مشاهده آن، تمامی جزئیات یک واقعه را به خوبی می بیند. این کابوس ها تقریباً در تمامی موارد به اندازه ای ترسناک هستند که معمولاً فردی که آن را مشاهده می کند، پس از بیدار شدن، برای مدتی دچار استرس و واهمه خواهد بود و کمی زمان می برد تا بتواند به انجام کار های روزمره خود بپردازد. نکته ای که در خصوص کابوس ها وجود دارد این است که معمولاً در میان کودکان شایع تر هستند. بنا به آمار و اطلاعات منتشر شده در این خصوص از آکادمی تخصصی خواب درمانیِ آمریکا، رقمی در خصوص تعداد کودکانی که معمولاً کابوس می بینند منتشر شده است: بین ده تا پنجاه درصد کودکان میان پنج تا دوازده سال، به طور معمول، در هنگام خواب شب شان، کابوس هایی را تجربه می کنند. مخوف بودن این کابوس ها بعضاً تا به اندازه ای است که باعث می شود کودکان با والدین خود در خصوص این کابوس ها صحبت کرده و به آن ها پناه آورند. عوامل مختلفی وجود دارند که در نهایت سبب می شوند کودک در هنگام شب دچار این گونه کابوس ها شود: گوش دادن به یک داستان ترسناک و یا دیدن فیلمی این چنینی، داشتن اضطراب و استرس شدید از صبح که وارد مدرسه شده اند و یا حتی مرگ یکی از اعضای خانواده. البته این مسئله دیدن کابوس در کودکان به نسبت سایر افراد، به نسبت از اهمیت کمتری برخوردار است، چرا که به مرور زمان و هنگامی که کمی بزرگتر شوند، از این کابوس ها رهایی خواهند یافت. اما شرایط برای افرا بالغی که کابوس می بینند چگونه خواهد بود؟

در حقیقت تعداد افراد بالغی که از دیدن کابوس رنج می برند، بسیار کمتر از کودکان است؛ تنها بین دو تا هشت درصد از کل جمعیت افراد بالغ دچار این کابوس ها هستند. عواملی که سبب مشاهده این کابوس ها در افراد بالغ می شوند، تقریباً همان هایی است که در کودکان سبب این کابوس ها می شوند و پیش تر در خصوص آن توضیحاتی داده شد. کوئین لوِنبرگ یک تحلیل گر رؤیا های شبانه و نویسنده چند کتاب شناخته شده در این خصوص است و در گفتگویی که در زمینه کابوس ها و رؤیا ها با او شد عنوان کرد که پیش از هر چیزی باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که دیدن رؤیا در هنگام خواب، به گونه ای یک فرایند فکر کردن است؛ به عبارت دیگر افکاری که در طول روز داشته ایم، به هنگام خواب و در غالب رؤیا ادامه پیدا می کنند. کوئین در خصوص این مسئله عنوان کرد: «زمانی که قصد داریم بخوابیم و زمانی که هنوز در مرحله حرکت سریع چشم هستیم (REM، مشخصه این خواب ، حرکت چشم ‌ها، تندتر شدن تنفس و افزایش فعالیت مغز است) به مسائل و مشکلات خود فکر می کنیم و این عمده دلیلی است که باعث کابوس دیدن می شود. در طول روز، به واسطه شلوغی محیط کار یا هر جای دیگری که در آن هستیم، زمانی که فکر بدی به سراغمان می آید، به سادگی قادر خواهیم بود فکر خود را متمکز چیزی دیگر کنیم و از شر مسائل و مشکلات آزار دهنده رهایی یابیم، اما در هنگام خواب شرایط کاملاً متفاوت است. در حقیقت زمانی که خواب هستیم و مجبور می شویم برای مدتی با خود خلوت کنیم، تمامی این فکر های نا خوشایند به سراغ مان آمده و غالباً راهی برای رهایی از آن ها نمی یابیم.».

البته باید خاطر نشان کرد که مشکلات و تعارضاتی که فرد با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، تنها علت دیدن کابوس های شبانه نیستند. رژیم غذایی نا مناسب نیز از دیگر عواملی است که می تواند در نهایت باعث تکرار این گونه کابوس ها در طول شب شود. معمولاً کسانی که کمی پیش از ارفتن به تخت خواب خود غذا می خورند، بیشتر از سایرین خود را در معرض دیدن این گونه کابوس ها قرار می دهند. به عبارت دیگر، خوردن غذا هایی که حاوی مقادیر زیادی کربوهیدرات هستند، در ساعات آخر شب و نزدیک به زمانی که قصد خوابیدن دارید، باعث می شود فعالیت های مختص به مغز و در کنار فعالیت های مربوط به سوخت و ساز بدن (فعالیت های متابولیک) به طور گسترده ای افزایش پیدا کند.

کارُل واسرمن نیز یک متخصص سلامت است و در حال حاضر در مرکز سلامتی در منهتن فعالیت می کند. به باور او بسیاری از افراد به برخی مواد خوراکی حساسیت یا آلرژی دارند و این در حالی است که خود این افراد از این حساسیت شان آگاهی ندارند. به باور کارُل این هم از جمله مسائلی است که در نهایت می تواند سبب کابوس دیدن فرد شود. او در این خصوص عنوان کرد: «برای نمونه اگر شما به هلو حساسیت دارید و از این مسئله آگاهی ندارید، ممکن است به واسطه مصرف آن دچار کابوس های شبانه شوید. در این صورت تنها کافی است که خوردن بستنی با طعم هلو را (برای نمونه)  پیش از آن که به تخت خواب بروید متوقف کنید.». کارُل در ادامه عنوان کرد که برای نمونه خودِ او از حساسیت اش به میگو آگاهی نداشت و هر موقعی که میگو می خورد، شب ها دچار کابوس می شد. او در این خصوص گفت: هر زمانی که میگو می خوردم، شب نمی توانستم طبق روال هر روز خود، خوابی عادی داشته باشد و غالبه خواب های بدی می دیدم. به همین خاطر بود که خوردن میگو را متوقف کردم و حالا دیگر همانند گذشته راحت و کامل می خوابم و دیگر کابوسی هم به سراغ ام نمی آید.

در بسیاری از موارد، کابوس هایی که افراد بالغ می بینند، کاملاً غیر ارادی است و خود خواهان دیدن این گونه کابوس ها نیستند، با این وجود، عوامل روانی بسیاری هستند که به مککر شدن این کابوس ها و رخ داد آن ها دامن می زنند؛ نگرانی و اضطراب و افسردگی از جمله این مسائل روانی هستند. تغذیه نا مناسب نیز می تواند از دیگر عوامل عمده مشاهده کابوس و تکرار آن باشد. علاوه بر آن چه عنوان شد، برخی از اختلالات مروبط به خواب نیز هستند که در نهایت باعث خواهند شود فرد در معرض مشاهده کابوس هایی مُزمن تر و به مراتب بدتر قرار بگیرد؛ از جمله این اختلالات می توان به آپنه خواب (قطعی فرایند تنفس برای مدتی حدود بیست ثانیه در هنگام خواب که روند خواب کامل و معمول فرد را دچار اختلال می کند) و سندرم ناراحتی های مربوط به پا اشاره کرد. اما سؤالی که در این جا پیش می آید این است که زمانی که هر یک از این اختلالات سبب مشاهده کابوس می شوند، چه فعل و انفعالاتی در مغز انسان رخ می دهد؟

فعل و انفعالاتی که به هنگام دیدن کابوس در مغز انسان رخ می دهد

به طور معمول، کابوس های در یک سوم پایانی خواب شبانه انسان رخ می دهند و این دقیقاً زمانی است که خوابی که با نام REM (rapid eye movement) یا حرکت سریع چشم می شناسیم، حالت اصلی خواب ما را به وجود می آورد. اگر بخواهیم به طور کلی فرایند خوابیدن را بررسی کنیم، باید عنوان کنیم که این فرایند به چهار مرحله تقسیم می شود: مرحله اول شروع خواب است و مربوط به دقایق و بعضاً ساعت های نخستین خواب می شود، مرحله دوم را با نام خواب سبک می شناسیم، مراحل سوم و چهارم خواب نیز، خواب عمیق نام دارند که مهمترین و اصلی ترین مراحل خواب هستند. حرکت سریع چشم (REM) که پیش از این نیز توضیحاتی در خصوص آن داده شد، معمولاً، هر نود دقیقه یک بار در طول خواب انسان رخ می دهند؛ همان گونه که از نام اش پیدا است، طی این اتفاق، چشم های انسان شروع به حرکت کردن می کنند (با سرعتی زیاد). علاوه بر این طی REM، فعالیت مغز انسان به بالاترین حد ممکن خود می رسد و نیز در کنار مغز، بسیاری از نیروهای محرکه در بدن، فعالیت بیشتر و مؤثر تری از خود نشان می دهند. به طور کلی، امکان خواب دیدن (کابوس و  رؤیا) در تمامی مراحل خوابی که عنوان شد، قابل روی دادن هستند و نزدیک به هشتاد درصد افراد، زمانی که در دو مرحله اولیه خواب خود، اگر کابوس یا رؤیا ببینند (بیشتر کابوس)، از خواب بیدار می شوند و این در حالی است که این درصد تا عدد چهل برای کسانی که در مراحل سوم و چهارم یا خواب عمیق خود کابوس می بینند کاهش پیدا می کند. نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که امکان کابوس دیدن افراد، در هنگامی چشم با سرعت حرکت می کند (REM)، صرف نظر از این که در کدام مرحله از خواب خود باشند نیز وجود دارد. این اطلاعاتی است که در مقاله ای با عنوان «پزشک خانواده آمریکایی» منتشر شده است.

آمیگدالا یا بادامک مغز (ساختاری بادامی ‌شکل در دستگاه کناره‌ ای مغز که مرکز ترس است) که به طور اساسی توسط لوب ها یا نرمه های پیشین مغز، فعالیت شان تنظیم می شود، نقش بسیار مهم و اساسی ای در شکل گیری کابوس ها در هنگام خواب ایفا می کند. بنا به تحقیقات صورت گرفته و تصویر های تخصصی ای که از پیام رسان های عصبی در مغز گرفته شده اند، مشخص شده است که این بادامک مغز یا آمیگدالا، هنگامی که حرکات چشم در خواب سریع است، بیشترین فعالیت را از خود نشان می دهند. پاتریک  مک نامارا، کتابی در خصوص کابوس ها و راه حل هایی برای این معضل نوشته است و در این کتاب خود بیشتر سخن از این می گوید که آمیگدالا در مغز، نقش عمده ای در دریافت بازخورد های منفی، مانند ترس و خشم و عصبانیت دارد. این مسئله خود تا حدودی می تواند پرده از این مسئله بردارد که چرا به هنگام فعالیت بیش از اندازه آمیگدالا در مغز (به هنگام خوابیدن) می تواند در نهایت باعث ترس و وحشت فردی شود که کابوس می بیند.

یکی از محققان که لوونبرگ نام دارد در این خصوص عنوان کرد: «زمانی که وارد مرحله حرکات سریع چشم می شویم (در این مرحله است که دیدن رؤیا یا کابوس به وقوع می پیوندد)، در چگونگی کارکرد مغز تغییرات عمده ای حاصل می شود (بخش های مشخصی از مغز انسان، دیگر همانند حالت عادی فعالیت نخواهند کرد و این در حالی است که بخش های دیگری، فعالیت شان به مراتب بیشتر از حالت عادی می شود). در نهایت همین مسئله باعث می شود که به جای این که کلمه ها و چیز های کاملاً واقعی به ذهن انسان راه پیدا کنند، تصاویر، نماد ها و نشانه ها، احساسات و در نهایت استعاره ها جای این طرز تفکر واقعی و لفظی را میگیرند.».

کسانی که بیش از سایرین کابوس می بینند

همان گونه که پیش از این نیز عنوان شد، بیشتر این کودکان هستند که در معرض دیدن کابوس های شبانه قرار می گیرند و برخی از انسان های بالغ نیز کم و بیش، در طول زندگی خود تجربه دیدن کابوس را دارند. با این وجود سؤال دیگری که در این خصوص مطرح می شود این است که کدام دسته از انسان های بالغ هستند که بیشتر از سایرین در معرض مشاهده کابوس و به عبارت دیگر رؤیاهای ناخوشایند قرار می گیرند؟

برای پاسخ به این سؤال توجه شما را به مطالبی که در این خصوص عنوان خواهیم کرد، جلب می کنیم: تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات همه حاکی از آن است که سن و سال فرد، خصوصیات شخصیت فرد و در نهایت آسیب های روحی و روانی که افراد در طول زندگی خود تجربه می کنند به طور قابل ملاحظه ای بر این مسئله تأثیر گذار خواهند بود که چند وقت یک بار این گونه کابوس ها گریبان گیر خواب شبانه افراد شوند. در سال 1990 تحقیقاتی انجام شد و نتایج آن در ژورنالی با نام «روانشناسی نا به هنجاری ها» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات گروهی از دانش جویانی مد نظر قرار گرفتند که برای مدتی مجبور بودند زمان زیادی را صرف مطالعه دروس خود کنند. این نتایج حاکی از آن بود که بالغ بر چهل و هفت درصد از کل این دانش جویان، در یک بازه زمانی دو هفته ای، حداقل یک با دو بار در طول هفته، دچار کابوس های شبانه می شدند. نکته ای که در خصوص این تحقیقات وجود داشت این بود که هیچ یک از افرادی که کابوس می دیدند، سابقه تجربه های بسیار بد و یا اضطراب و استرس شدید نداشتند. همین مسئله باعث شد تا همگان به این فکر فرو بروند که کمی در خصوص کابوس های شایع در میان افراد بالغ اشتباه می کرده اند و این گونه به نظر می رسد که کابوس دیدن در میان افراد بالغ، شایع تر از آن چیزی است که پیش از آن فکر می کرده اند. این مقاله ادامه دارد...ترجمه  itrans.ir 

در سیارک بخوانیم:

اختلال عجیب و غریب خواب 10 مورد 

راهکارهایی برای رفع خستگی ناشی از کمبود خواب 

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود 

چرا داشتن خواب کافی برای بدن لازم است

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا کابوس می بینیم بخش دوم

در

و اما نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نخواهد بود این است که برای برخی افرادی که ترسی دائمی از اتفاقی ناخوشایند که ممکن است برایشان رخ دهد، دارند (برای نمونه کسی که همیشه از این می ترسد که کسی با چاقو به او حمله کند و یا کسی که از تصادف کردن می ترسد)، در نهایت دچار کابوس های شبانه خواهند شد و این نکته نیز از عوامل مهمی به شمار می رود که کابوس های شبانه را تحریک می کند. در سال 2014 نیز تحقیقاتی صورت گرفته و نتایج این تحقیقات در ژورنال «پزشکی و سلامت» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات، افرادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند که متأسفانه از نعمت دیدن محروم اند. نتایج این تحقیقات حاکی از آن بود که این افراد (نابینا) تا چیزی حدود چهار برابر بیشتر از افراد عادی در هنگام شب کابوس می بینند. مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که این کابوس ها، بیش از هر چیز دیگری به احساساتی مربوط می شوند که افراد نابینا در طول روز تجربه کرده و با آن ها دست و پنجه نرم می کنند. برای نمونه یکی از این احساسات نا خوشایند این است که یک فرد نابینا زمانی که یک فنجان قهوه در دست می گیرد تا بنوشد، به طور کاملاً غیر ارادی، این ترس به سراغ او می آید که نکند این فنجان قهوه را بریزد و یا این که نتواند آن را به درستی به سمت دهان خود هدایت کند و ترس از این که چنین اتفاقی او را خجالت زده کند، برای او بسیار نا خوشایند خواهد بود.

لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «به عقیده من، این مسئله (دیدن کابوس)، بیش از هر چیز دیگری به آسیب های روحی و روانی فرد بستگی دارد. البته این گونه به نظر می رسد که چگونگی شخصیت یک فرد، نقش مهم تری از این آسیب ها دارد.». او در ادامه صحبت های خود اضافه کرد که هر چه افراد حساس تر و شکننده تر باشند، برای نمونه کسانی که از رو به رو شدن با مسائل و مشکلات زندگی واهمه دارند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و نیز کسانی که در صورت مواجه با مشکلی نا خوشایند، به سرعت دست و پای خود را گم می کنند و حتی فکر فائق آمدن بر آن را نمی توانند بکنند، بیشتر در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. و این مسئله علتی بسیار ساده دارد: زندگی و انتخاب هایی که در طول زندگی افراد باید بگیرند و در مواقعی با آن مواجه می شوند، برای آن ها بیش از حد توان شان است.».

حقیقتی تاریک در پس کابوس ها

چند عامل، مسبب بروز کابوس های شبانه وجود دارند که در بسیاری از افرادی که از این مسئله رنج می برند، شایع است. از آن جمله اند مرگ و قتل. البته منظور ما از مرگ، صرف مردن افراد نیست و در ادامه با ادای توضیحاتی در این خصوص، بیشتر متوجه این مسئله خواهید شد. در حقیقت منظور از مرگ، تغییر چیزی و یا حتی پایان پذیرفتن آن است. برای نمونه اگر بخواهیم روابط میان والدین و فرزندان شان را در این خصوص به میان بیاوریم، مرگ به زمانی اطلاق می شود که برای نمونه کودک یاد می گیرد که روی پا هایش ایستاده و برای نخستین بار راه برود؛ و یا زمانی که برای بار اول وارد مدرسه یا پیش دبستانی می شود؛ و یا زمانی که فرزند برای نخستین بار یاد می گیرد که کنترل یک خود رو را به دست بگیرد. تمامی این اتفاقات احساسی مرگ گونه را در والدین پدید می آورند؛ احساس از دست دادن چیزی که برای شان بسیار عزیز است. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «تصور کردن این که کودک مان دارد می میرد و به مرور بدل به چیزی متفاوت می شود، بیشتر از هر چیز دیگر، ناشی از طرز تفکری است که همه افراد در خصوص زمان و گذرا بودن اش دارند و این که چقدر زود زمان می گذرد. حال کودکی که زمانی او را در گهواره می خواباندید و هیچ نعمتی در دنیا قادر به برابری با در آغوش کشیدن کودک دل بندتان را نداشت، دیگر شباهتی به روز های اولیه خود ندارد و به مرور در حال تبدیل شدن به یک انسان کاملاً مستقل است.».

قتل نیز همانند مرگ به تغییر و یا به یک پایان اشاره دارد، با این تفاوت که این تغییر یا پایان تحمیلی است. بسیاری از افراد هستند که زمانی که قصد دارند تغییر عمده ای در خصوص خود و یا زندگی شان به وجود بیاورند و یا این که روندی که تا زمان حال حاضر زندگی شان ادامه یافته است را متوقف کنند، اغلب چنین احساسی به آنها دست می دهد و کابوس هایی با این محتوا می بینند که کسی به دنبالشان است و قصد کشتن شان را دارد. لوونبرگ، برای این که ایده کامل تر و دقیق تری در خصوص این نظریه پیدا کنیم، مثال کسی را می آورد که قصد دارد رابطه اش با همسر و شخصی که بسیار به او نزدیک است را به هم بزند. مثال دیگر زنی است که در دوران بادرداری خود به سر می برد؛ بارداری نیز از جمله حالاتی است که تغییرات عمده ای در طرز تفکر و احساسات فرد به وجود می آورد.

با این وجود، علل کابوس هایی که بعضاً افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند، محدود به مطالبی که عنوان نمی شود و برای برخی ممکن است علت اصلی کابوس، ریشه در مسائل و مشکلاتی داشته باشد که سال ها پیش در زندگی خود تجربه کرده است. یکی از کسانی که به واسطه دیدن کابوس های مکرر و برای درمان به لوونبرگ مراجعه کرده بود، به او گفته بود که کابوس هایی می بیند که خواب شب او را کاملاً مختل کرده است؛ در یکی از کابوس های اش، شوهرش نقش اصلی را ایفا می کرد و اقدام به رها کردن او  در یک پارکینگ عمومی وسایل نقلیه بسیار ترسناک می کرد و این درحالی بود که همه جا تاریک بود و شب هنگام بوده است. کابوس دیگری که این فرد می دید، این بود که در یک درگیری به او حمله می شود و به او آسیب می رسانند. نکته جالب توجه در خصوص این فرد مراجعه کننده وجود داشت این بود که از ازدواج و همسرش بسیار راضی بود و احساس خوشبختی می کرد، از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشت و در رفاه کامل به سر می برد و در نهایت اختلالی و یا بیماری ای هم در خصوص سلامتی اش گریبان گیرش نشده بود و از این نظر هم مشکلی نداشت، بنا بر این می توان گفت که فردی کاملاً خوشبخت است و دیدن چنین کابوس هایی آن هم توسط چنین فردی، لوونبرگ را به فکر فرو برد. پس از ادامه صحبت های لوونبرگ با این فرد مراجعه کننده مشخص شد که مسئله مربوط به سالیان دور و کودکی این فرد می شود. بیایید نگاهی به صحبت های لوونبرگ در این خصوص بیندزیم: «من برای مدتی طولانی با این مراجعه کننده خود صبحت کرده و پای صحبت ها یش نشستم و در نهایت به این مسئله پی بردم که پدر و مادر او در طول دوران کودکی اش، به هیچ عنوان رفتار شایسته ای با او نداشته اند. او به این نکته اذعان کرد که پدر و مادرش با او به گونه ای رفتار می کردند که به مرور زمان احساس کرد که به نظر می رسد پدر و مادرش از به دنیا آوردن او پشیمان هستند و به هیچ عنوان او را دوست ندارند. در نهایت مشخص شد که هیچ کسی پیدا نشده بود که در طول دوران کودکی این مراجعه کننده من، به او کمکی بکنند تا از این آسیب های روحی و روانی ای که پدر و مادر اش متوجه حال او می کردند، جلوگیری کند و مشخصاً خود کودک هم به تنهایی قادر به فائق آمدن به چنین مسئله ای نخواهد بود. این عوامل دست به دست هم داده و باعث شدند تا این گونه احساسات در وجود این مراجعه کننده من نهادینه شوند و به زندگی آینده او راه یابند.».

هدف از عنوان کردن این اتفاق ناخوشایندی که گریبان گیر این فرد شده و زندگی اش را تحت تأثیر قرار داده بود این است که این نکته را گوش زد کرده باشیم که مسائل و مشکلات روحی و روانی ای که در دوره های متفاوت از سنین افراد گریبان گیرشان می شوند، باید در همان زمان فکری به حال شان شود و از عمیق تر شدن آن احساسات جلوگیری شود، در غیر این صورت سرخوردگی و احساسات ناخوشایند ناشی از این گونه مشکلات، زندگی آینده فرد را تحت تأثیر قرار خواهد داد و بخشی از شخصیت او را شکل خواهد داد. متأسفانه آسیب های روحی و روانی ای که فرد در طول دوران کودکی خود به واسطه عوامل مختلف (غالباً پدر و مادر) از آن ها رنج می برد، زندگی آینده فرد را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد، از جمله مشکلاتی که به این واسطه حادث می شوند، به این موارد می توان اشاره کرد:

  • فرد در زندگی آینده خود به شدت احساسی مبنی بر نا ایمن بودن پیدا خواهد کرد و هیچ گاه آن گونه که باید و شاید احساس امنیت را تجربه نخواهد کرد،
  • این گونه افراد مرتب به دنبال این هستند که دیگران مهر تأیید بر آن ها بگذارند و متأسفانه اعتماد به نفس کافی برای انجام کار های خود را بدون چنین تأییدیه هایی را ندارند،
  • نکته نهایی که در این افراد وجود دارد این است که زمانی که از آن ها انتقاد می شود، به شدت احساس نا خوشایندی پیدا می کنند و احساسی به آن ها دست می دهد که گویی زیر فشار حمله از جانب شخصی قرار گرفته باشند و انتقاد شدن از آن ها را به هیچ عنوان بر نمی تابند.

به همین خاطر است که با جرأت می توان گفت که تجریبات زندگی ما، صرف نظر از این که مربوط به زمان حال باشند یا گذشته، نه تنها قادر خواهند بود زندگی واقعی ما را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهند، بلکه رؤیا ها و بعضاً کابوس هایی که در طول شب می بینیم نیز، به طور گسترده ای وابسته به همین تجربیات خواهند بود.

برای جمع بندی مطالبی که تا کنون عنوان شد، سعی می کنیم مطلب را به گونه ای به پایان ببریم که حتی الامکان راهکاری برای جلوگیری از تکرار و وقوع این گونه کابوس ها در اختیارتان گذاشته باشیم. نکته ای که در این خصوص باید مد نظر قرار دهیم این است که اگر قصد داریم کنترل بیشتری بر رؤیا ها و کابوس های شبانه خود داشته و درک دقیق تر و کامل تری از آن ها به دست آوریم، اولین اقدامی که باید انجام دهیم این است که آن دسته از مسائل و مشکلاتی را که در طول روز سبب آزار دادنمان می شوند را به خوبی شناسایی کرده و در جهت رفع آن ها تلاش کنیم. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: « زمانی که بیدار هستیم و در تمامی طول روز، همگی ما به عنوان انسان با خودمان صحبت می کنیم و فکر می کنیم و این مسئله کاملاً طبیعی است. نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که در هنگام خوابیدن نیز این روند فکر کردن متوقف نمی شود و این مسئله، صرف نظر از آن که انسان خواب باشد یا بیدار، ذاتی او است.». و اما راهکاری لوونبرگ برای این مسئله پیشنهاد می کند این است که: «تا جایی که برای تان مقدور است، در طول روز و زمانی که بیدار هستید، راجع به مسائل و مطالبی فکر کنید که ماهیتی مثبت دارند و اجازه ورود افکار منفی را به خود ندهید. این گونه می توانید کمک شایانی به خود کنید تا در هنگام شب نیز رؤیا هایی شیرین و زیبا را جایگزین کابوس های آزار دهنده کنید.».

در سیارک بخوانیم:

علل اصلی دیدن کابوس چیست بخش اول 

بختک چیست و سراغ چه کسانی می رود 

اختلال عجیب و غریب خواب 10 مورد 

راهکارهایی برای رفع خستگی ناشی از کمبود خواب 

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود 

چرا داشتن خواب کافی برای بدن لازم است

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا کابوس و رویا های عجیب می بینیم

در
هر شخص یک سوم زندگی خود را در خواب و رویا می گذراند. بخش بزرگی است ، موافقید؟ و گرچه رویا دیدن مدت هاست که مورد علاقه بشر قرار داده است ، اما علم در مطالعه این مبحث و به دست آوردن اطلاعات دقیق در باره خواب و رویا پیشرفت نکرده است. با توسعه فناوری ، امکان مطالعه فعالیت مغز در طی رویا تا حدودی امکان پذیر شده و دانشمندان و روانشناسان در سراسر جهان نتایج خود را با هم به اشتراک می گذارند ، و اقدامات کوچکی برای باز گشایی این موضوع ناشناس اما جالب انجام می دهند.
 
ما در  sayarak.com هستیم و احتمالاً شما حداقل یک بار در زندگی خود شاهد رویاپردازی بوده اید که مدتهاست از یاد شما نمی رود و شاید معنای آن برای شما آشکار نشده باشد. امروز در مورد آنچه در مورد کابوس ها و رویاهای عجیب غریب آموخته ایم، صحبت خواهیم کرد.
 

چرا رویاهای عجیب می بینیم

مطمئنا همه داستانی در مورد رویا و خواب دارند که در آن کابوس اتفاق افتاده است و وقتی از خواب بیدار شده ایم ، به نظر می رسید فقط مزخرف کامل است. و اگر به این سؤال که چرا این اتفاق می افتد علاقه مندید ، در اینجا چند توضیح آورده شده است.
 
هر کس خواب و رویا های منحصر به فرد خود را دارد ، زیرا در طول روز ، هفته ، ماه افراد احساسات و تجربیات متنوعی را تجربه می کنند. هنگامی که ما در خواب هستیم مغز ما همچنان به سختی کار می کند و داده ها را در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت دسته بندی می کند. مغز وقایعی را که اخیراً رخ داده است با وقایعی که مدتها پیش اتفاق افتاده مقایسه می کند. بنابراین ، ممکن است از کودکی با بازی کردن در آپارتمان جدیدی که اکنون در آن هستید و در مورد حیوان خانگی خود خواب ببینید.
 
همه اینها در مرحله REM(حرکات سریع چشمی) اتفاق می افتد ، که 10-20 دقیقه طول می کشد و در طول شب چندین بار تکرار می شود. این مرحله همچنین به عنوان "رویا پارادوکسیک" شناخته می شود که به دلیل شباهت های فیزیولوژیکی با حالت بیدار شدن فرد ، نام خود را گرفته است. در این مرحله است که همه مناطق مغز فعال می شوند ، بجز منطقه ای که مسئول منطق است.
علاوه بر این ، در هنگام خواب ، غلظت سروتونین و نوراپی نفرین کاهش می یابد - انتقال دهنده های عصبی نیز مسئول منطق و توجه هستند. بنابراین جای تعجب ندارد که رویاهای ما همه عقل سلیم و عادی را از دست می دهند. فقط هنگامی که از خواب بیدار می شویم و منطقی فکر می کنیم ، می فهمیم که هر آنچه که دیده ایم در یک رویا اتفاق افتاده است.
 

چرا کابوس می بینیم      

چرا در خواب آخرالزمانی ها و مردگان را در تعقیب و گریز خودمان می بینیم و خوابهای بسیار دلپذیر را نمی بینیم؟ دانشمندان سوئیسی و آمریکایی تحقیقاتی را انجام دادند که در آن پاسخ این سؤال را پیدا کردند. به نظر آنها ، این نوعی آموزش سیستم عصبی است ، که به فرد کمک می کند در زندگی واقعی با احساسات منفی کنار بیاید. دانشمندان در مقاله خود می نویسند که احساساتی که در خواب تجربه می کنیم به رفع استرس عاطفی کمک می کند و فرد را برای استرس های احتمالی در آینده آماده می کند.
 
دانشمندان با استفاده از الکتروانسفالوگرام ، فعالیت بخش های مختلف مغز در هنگام خواب را مورد مطالعه قرار دادند. هجده داوطلب شبانه، چندین بار از خواب بیدار شدند و از آنها پرسیدند که چه رؤیایی دارند و آیا وحشتناک هستند؟ محققان به لطف پاسخ ها و تجزیه و تحلیل عملکرد مغز ، دو ناحیه از مغز را شناسایی کرده اند که مسؤولیت محتوای رویا را بر عهده دارند.
 
در هر دو حالت خواب و بیداری، مسؤولیت کنترل احساسات بر عهده دستگاه حاشیه‌ای مغز میانی است که بادامه مغز را شامل می‌گردد؛ بادامه مغز بیشتر مرتبط با ترس شناخته می‌شود و در حین رویا دیدن شدیدا فعال می شود.
 
مسؤولیت محتوای رویا ها برعهده قشر مغز است؛ یعنی هیولاها و افرادی که در خواب می بینیم، یا تجربیاتی مثل پرواز کردن در خواب.
 
انسان‌ها، گونه‌ای که به شدت وابسته به حس بینایی می باشند و به همین علت بخش عقب مغز که کنترل حس بینایی را برعهده دارد، در زمان خواب به شدت فعال می باشد.
 
کم فعالیت‌ترین قسمت مغز در حین رویا و خواب دیدن، بخش‌هایی از لوب پیشانی می باشد که اتفاقات احمقانه و باورنکردنی را که در طول رویا می بینم را توضیح دهد و این که چرا ما در زمان خواب دیدن تا این حد غیرعادی می باشیم، همانند واقعیت به راحتی قبول می‌کنیم؛ البته فقط تا زمانی که از خواب بیدار شویم.
 
جالب ترین نکته این است که هر دو بخش از مغز در شرایط مشابه وقتی فرد در زندگی واقعی نگران است یا می ترسد فعال می شوند. لوب پیشانی وظیفه ارزیابی احساسات را بر عهده دارد و به محض احساس اضطراب به صورت خودکار شروع می شود. و قشر مغز آماده در هنگام تهدید برای پاسخ مناسب می باشد و نحوه رفتار فرد را در مواجهه با خطر کنترل می کند. در یک مطالعه دیگر ، دانشمندان دریافتند که کسانی که کابوس ها را طولانی تر می بینند، بیشتر اوقات در زندگی واقعی واکنش منفی نشان می دهند.
 
در حالیکه مشخص می شود که ذهن ناخودآگاه ما با ما ارتباط برقرار می کند و به حل مسائل هیجان انگیز کمک می کند. به عنوان مثال ، روانشناسان غالباً تعقیب و گریز را در یک رویا با مشکلات انسانی حل نشده در زندگی واقعی مرتبط می کنند. اما ، همانطور که در بالا ذکر شد ، رویاها هنوز هم به اندازه کافی مورد مطالعه قرار نگرفته اند و بسیاری از اکتشافات جالب پیش رو هستند.
 

چند واقعیت دیگر در مورد خواب که شاید شما درباره آنها آگاهی نداشته باشید 

مهارت و دانش تازه بدست آمده ، مانند نواختن پیانو ، به عنوان مثال ، هنگام خواب می توانید روی "قفسه های لازم مغز" قرار بگیرید. این باعث می شود آنها در آینده آسان تر به خاطر آورده شوند. صرف نظر از اینکه شما برای امتحان آماده می شوید یا می خواهید لیست کارهای خود را برای فردا بخاطر بسپارید ، خواب شب خوب به شما کمک می کند.
 
بدون خواب، انسان کمتر از بدون غذا خوردن زندگی خواهد کرد. تعداد رکورد روزهایی که بدون خواب سپری می شود 11 روز است. اما ما تکرار چنین تجربه ای را توصیه نمی کنیم ، زیرا علاوه بر مشکلات روحی جدی ، می تواند منجر به مرگ شود.
تا  15٪ از جمعیت جهان افرادی هستند که لوناتیک نامیده می شوند. آنها نه تنها می توانند روی تخت بنشینند یا در اتاقها سرگردان شوند بلکه خانه را ترك كنند و حتی مسافت های طولانی را طی كنند.
در افرادی که کم می خوابند ، با کاهش لپتین (هورمونی که اشتها را تنظیم می کند) اشتهاشان زیاد می شود.
در مدت 5 دقیقه پس از بیدار شدن ،  50٪ از رؤیاهایمان را فراموش می کنیم و بعد از 5 دقیقه تقریباً همه آنچه را که در خواب دیدیم فراموش می کنیم. زیگموند فروید معتقد بود که از این طریق مغز سعی می کند همه چیز را به سرعت از حافظه پاک کند ، زیرا رویاها افکار پنهان ما هستند. اما در دنیای مدرن فرضیه دیگری وجود دارد که براساس آن ، صبح فقط مغز را کامل می کنیم و در نتیجه فعالیت فعال آن خواب ها را فراموش می کنیم.
و آیا شما یک رویا غیرمعمول داشتید که به خاطر آوردید و به احتمال زیاد هرگز فراموش نکنید؟

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا زمانی که چشمانتان پوشیده شده است میتوانید در یک خط کاملا مستقیم حرکت کنید

در

 

در افراد مضطرب احتمال حرکت به چپ زمانی که چشمانشان پوشیده شده؛ بیشتر است.


آیا شما میتوانید زمانیکه چشمانتان پوشیده شده است در یک خط کاملا راست حرکت کنید؟خوشبختانه این مهارت معمولا خواسته نمیشود چرا که مردم در انجام آن خوب نیستند.اکثرا به یک سمت منحرف میشوند.و جهتی که به سمت آن منحرف میشوید ممکن است مرتبط با شخصیت شما باشد.افرادی که بیشتر مضطرب هستند،برای مثال،تمایل به کشیده شدن به سمت چپ را دارند.این مفهوم میتواند به دانشمندان کمک کند تا محل قرارگیری این ویژگی های شخصیتی در مغز را شناسایی کنند.(اگر به این فکرمیکنید که اگر از شما خواسته شده بود با چشمان پوشیده در اطراف راه بروید ممکن بود استرس بگیرید،بله درست است- و این فکر را فعلا نگه دارید)


ماریو ویک(Mario Weick)،یک روانشناس در دانشگاه کِنت انگلستان و همکارانش علاقه مند به دو دسته ی احساسات و انگیزه ها بودند که میتوانند در توصیف شخصیت فرد به کار روند.یک دسته، که روانشناسان سیستم رویکرد رفتاری (BAS)می نامند،شامل احساسات مثبت و دنبال کردن لذت میشود.دسته ی دیگر سیستم بازداری رفتاری است(BIS).این دسته شامل اضطراب و جلوگیری از بروز احساسات میباشد. ویک بیان میکند که دو سیستم با یک دیگر کار میکنند تا خواسته ها و انگیزه های ما را در تعادل نگه دارند.یک فرد ممکن است در یک دسته بندی خاص یا دسته بندی دیگر امتیاز بالایی کسب کند،شخصی با امتیاز BIS بالا خیلی محتاط و نگران ،درمقابل شخصی با BAS بالا رانده و شاد خواهد بود.اما همچنین میتوان در هر دو زمینه امتیاز بالا گرفت.


مطالعات گذشته BAS ،دسته ی شخصیت بیشتر مثبت، را به سمت چپ مغز مرتبط کرده اند. اشاره هایی وجود داشته که در شرایط خاص،این فعالیت توجه یک فرد را به طرف راست تغییرمیدهد.(سمت چپ مغز شما طرف راست بدنتان را کنترل میکند و بالعکس).


ویک میخواست بداند که ایا این اثر در شخص با چشمان پوشیده که تلاش میکند در یک خط راست حرکت کند ظاهر میشود یا خیر. وی 78 دانشجو که بیشترشان خانوم بودند را جمع کرد.افراد یک پرسشنامه شخصیت را که به آن ها امتیازی برای BIS و BAS میداد،پر کردند.سپس آن ها در یک اتاق معمولی ایستادند و به یک ایکس روی زمین که 6متر جلوتر از آن ها قرارداشت ، نگاه کردند.پس از پوشیدن "عینک چشم بسته" که بینایی آن ها را مسدود میکرد،تلاش کردند در یک خط راست به سمت ایکس حرکت کنند.


در پایان هر راه رفتن،یک آزمایشگر افراد را متوقف کرده ،آن ها را به شروع بازگردانده و به آن ها اجازه میداد تا عینک های خود را بردارند و دوباره به ایکس نگاه کنند. سپس افراد دوباره راه میرفتند.هر فرد 20 بار با چشمان پوشیده راه میرفت درحالیکه یک سیستم دوربین ضبط حرکت ،مسیر وی را ثبت میکرد.(افراد یک نشانگر بالای سرشان میپوشیدند تا دوربین آن ها را دنبال کنند.)


"برای ما خیلی عجیب بود که چقدر برای افراد سخت بود تا مستقیم راه بروند."ویک میگوید.علی رغم تقلا کردنشان،افراد به نظر میرسید از این چالش لذت میبرند. بزرگترین مصیبت احتمالا برای دستیار بود که افراد را به جلو و عقب راهنمایی میکردند، و در انتها بیش از 10 مایل را در طول ازمایش طی کردند.


خیلی نادر بود که کسی دقیقا روی ایکس بیاید.بیشتر افراد منحرف میشدند،ویک میگوید،گاهی اوقات راست و گاهی اوقات چپ.زمانیکه محققان به این مسیرهای پرپیچ و خم با هم نگاه کردند,بهرحال،روند هایی را مشاهده کردند.بیشتر به سمت چپ تا راست منحرف شده بودند(918 تا در مقابل 621).انحراف به چپ ها کمی بارزتر بودند،بطور میانگین به 34 سانتیمتر از هدف منتهی شده بودند.(انحراف به راست ها بطور میانگین 30 سانتیمتر از هدف).بیشتر افراد اکثریت راه رفتنشان را در سمت چپ تمام کرده بودند(48تا،درمقابلِ فقط 23 تا که اکثریت راه رفتنشان را در سمت راست تمام کرده بودند.) 7 نفر در تمام قدم زدن ها به چپ منحرف شدن درحالیکه تنها یک نفر همواره به راست رفت)


نهایتا،محققان نتایج راه رفتن افراد را با پرسشنامه شخصیتشان مقایسه کردند.آن ها مشاهده کردند که افرادی که BIS بالا گرفتند بیشترین تمایل برای انحراف به چپ را داشتند.به عبارت دیگر،آن هایی که مضطرب تر بودند احتمال بیشتری داشت به سمت چپ بروند.در میان افرادی که بطور خاص BIS پایین گرفته بودند،آن هایی که BAS بالا هم داشتند(رانده، دنبال کردن لذت) تمایل داشتند به راست بروند.


این بدان معنا نیست که شخصیت همواره نگران شما باعث سرگردانی شما به سمت چپ در کل زندگیست،بلکه،ویک معتقد است چالش کمی ترسناک راه رفتن با چشمان پوشیده شده به فعال کردن دسته صفت مضطرب در افرادی که بطور ذاتی به ان سمت متمایلند کمک کرد."ما شرایط برای ظهور تفاوت در تمایلات را ایجاد کردیم".

 

وی میگوید.
گرچه مشاهده ی کج رفتن قطب نماهای درونی افراد یک ترفند سرگرم کننده است،ویک میگوید این همچنین "یک یافته مهم است".این پیشنهاد میدهد که ویژگی ها ی محتاط و نگران BIS مرتبط به فعال سازی در سمت راست مغز میباشند.این با تحقیق قبلی مطابقت دارد،ویک میگوید.برای دانشمندان،این یک قدم کوچک،لرزان و غیر قطعیِ دیگر برای فهم طریقه کار کردن مغز است.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

درمان اضطراب بصورت طبیعی

در


 (سیارک) : بیایید یک روز از زندگی تان را در نظر بگیریم، نبضتان با سرعتی می زند که فکرش را هم نمی کردید، کف دستانتان عرق کرده و به دلایلی همه چیز غم افزاتر از حالت طبیعی به نظر می رسد. وحشت زده و عصبی هستید، همواره عصبی هستید و فکر می کنید که زندگی مانند یک قطار فشنگ با آخرین سرعت به سمت شما می آید. مرتبا سردرد ناراحت کننده ای دارید و با وجود اینکه شبها بیش از 8 ساعت می خوابید اما همیشه خسته هستید. شاید فکر می کنید: داره چه اتفاقی برای بدن من می افته؟ ساده است. شما اضطراب دارید.
اختلال اضطراب:
علائم و دلایل
اضطراب چیست؟
اختلالات اضطراب واقعی هستند و می توانند خیلی هولناک باشند. امروزه بسیاری از مردم در سراسر جهان هر روز اضطراب دارند بدون اینکه حتی آن را بشناسند. خیلی های دیگر هم شدیدا از علائم آن رنج می برند. فاکتورهای زیادی می توانند باعث اضطراب شوند و معمول ترین دلیل که زمینه همه آنها می باشد استرس است. البته هر کسی در زمانی از زندگی اش خواهد گفت " وای چقدر استرس دارم". اما اضطراب حتی اگر شما ندانید که استرس دارید می تواند پدیدار شود. چه از نظر جسمی خوب نباشید یا حادثه آسیب زایی را تجربه کرده باشید یا حتی اگر مجبور باشید کار زیادی را در زمان کوتاهی انجام دهید، اساس همه این مسائل استرس است. طی زمان این می تواند به یک توده مقاومت ناپذیری تبدیل شود که منجر به اضطرابی می شود که بدن شما را فرا می گیرد. این باعث می شود که اصلا حال خوبی نداشته باشید و مانع شرکت شما در فعالیتهای نرمالتان می شود.
علائم اضطراب
اگر اضطراب شما را ضعیف کرده تعیین آن خیلی مهارت می خواهد. اضطراب ارایه وسیعی از علائم را دارد که می توانند به عنوان علائم جسمی به نظر برسند ولی در واقع بیشتر تظاهرات ذهنی هستند که ذهن را درگیر کرده. این منجر به علائم واقعا جسمی می شود که می توانند کاملا ترسناک باشند. معمول ترین علائم جسمی دردسینه، تپش قلب، نفس نفس زدن، بیخوابی، گیجی خفیف حالت تهوع، و تنگی نفس باشند.
این علائم اگر تشخیص داده نشوند میزان اضطراب را بیشتر بالا می برند. اما علائم دیگری هم هستند که می توانند سلامت روان شما را تحت تاثیر قرار دهند. نه تنها شخصیت شما را تغییر می دهند بلکه این علائم روانی به بالا رفتن سطح اضطراب هم کمک می کنند. مثلا همیشه نگران هر چیز کوچکی هستید تا جایی که از پارانویا هم فراتر می روید و نگرانی نمی شناسید.
افراد مبتلا به اضطراب غالبا متوجه ان می شوند اما وقتی سعی دارند بر آن غلبه کنند احساس درماندگی می کنند. زندگی با اضطراب می تواند به راحتی تبدیل به افسردگی شود که فقط مانع می شود زندگی کامل و باارزشی داشته باشید. به این خاطر است که بیشتر مردم مبتلا هستند به داروهای تجویزی روی می آورند تا اثرات مستقیم اضطراب را از بین ببرند. این بخاطر این است که فکر می کنند این تنها راه حل است. ممکن است این راه حل درست به نظر برسد اما ممکن است بخاطر عوارض جانبی بدشان به شکل دیگری مانع زندگی شما شوند.
داروهای ضدافسردگی و اینکه چرا باید از آنها پرهیز کرد
اگر به شما گفته شود با هر روز خوردن یک قرص می توانید از اضطراب خلاص شوید این کار را می کنید؟ البته! بسیاری از مردم درجا قبول می کنند. البته سوال واقعی این است که آیا اگر به شما گفته شود که احتمال دارد این قرص اضطراب شما را بیشتر کند باز هم این قرص را می خورید. داروهای ضد اضطراب زیادی در بازار هستند. مهم است که تاثیر آنها را بدانید.
معمولا اضطراب با بنزودیازپین ها درمان می شود که بیشتر به زاناکس، اتیوان، کلونوپین یا والیوم معروف است و برای آرامش سریع مبتلایان به اضطراب تهیه شده. این دارو ظرف نیم ساعت اثر می کند که این امکان را می دهد تا به آنهایی که اضطراب شدید دارند که می تواند منجر به حملات وحشتزدگی شود کمک می کند. این دارو با کند کردن سیستم عصبی، بدن را کاملا آرام می کند، هم جسمی و هم روحی. حتما فکر می کنید که این دارو یک معجزه است! کاملا برعکس. اغلب داروهای ضد افسردگی عوارض جانبی منفی دارند.
آنچه که پزشکان نمی گویند این است که عوارض جانبی شدیدی دارند که با متوقف کردن سیستم عصبی ایجاد می شود و شما را به آشفتگی روان دچار می کند که حالت نرمال خیلی دور است. این عوارض جانبی شامل خطای حافظه، نارساگویی، هماهنگ سازی خیلی بد، گیجی، سر درد، خواب آلودگی و بینایی بد. این چطور می تواند بهتر از حالت استرس اولیه شما بهتر باشد. این مشکلی را با جایگزین کردن مشکل دیگری حل می کند. نه تنها این عوارض جانبی مشکل هستند بلکه اگر بخواهید درمان را متوقف کنید خیلی مشکل است. ترک بنزودیازپین ها خیلی سخت است چون علائم ترک دارو شدیدی برای مصرف کننده ایجاد می کنند. این اغلب برعکس شما را بیشتر از انچه که در ابتدا مضطرب بوده اید مضطرب می سازد.
البته این یک فرد نرمال را به خاطر درمانشان خیلی نگران می کند. کاملا طبیعی است که اگر یک فرد حرفه ای یک درمان سریع اما بحث برانگیز را به شما پیشنهاد کند احساس تضاد کنید. به همین خاطر مهم است که بدانید گزینه های دیگری برای درمان اضطراب وجود دارد که نه تنها در کوتاه مدت بلکه در دراز مدت هم برای شما و سلامت شما مفید است. این موارد کمک می کنند تا مشکل را ریشه ای درمان کنید به جای اینکه صرفا سطحی برخورد کنید.
ما نمی گوییم که تمام داروهای ضداضطراب همیشه بد هستند. فقط توصیه می کنیم تعدادی از درمانهای خانگی رایگان و درمانهای طبیعی اضطراب هم در نظر بگیرید.
روشهای جایگزین درمان
کاهش علائم با درمانهای گیاهی:
تعدادی درمان طبیعی برای اضطراب وجود دارد. این درمانهای گیاهی جایگزین راهی برای رهایی از اضطراب هستند. ما ایده هایی را در مورد اینکه چطور به طور طبیعی با اضطراب مقابله کنید به شما پیشنهاد می دهیم. در تمام فرهنگهای سراسر جهان مواردی هستند که ویژگی های خاصی دارند و مناسب بیماریهای مختلف هستند. اغلب این درمانهای گیاهی برای بدن ضرر کمتری دارند چون از ساختار بدن همراه با ویژگی هایشان برای برگرداندن سلامت تان به حدی که باید باشد استفاده می کند. اگر می خواهید بدانید چطور اضطراب را از بین ببرید یا حداقل آن را کم کنید به تعدادی از گیاهان زیر برای اضطراب، حملات وحشتزدگی، و استرس نگاه کنید.
سنبل الطیب را برای درمان اضطراب و بی خوابی استفاده کنید
گیاه عالی وجود دارد که سنل الطیب نامیده می شود و می تواند به عنوان جایگزینی برای والیوم یا زاناکس استفاده شود. این گیاه بومی آسیا و اروپا است و در طوول تاریخ برای درمان بیماریهایی خصوصا بی خوابی استفاده شده است. بخش دارویی گیاه ریشه ان است که خشک می شود و می تواند به صورت کپسول یا چای مصرف شود. همانطور که از داروهای گیاهی انتظار می رود ممکن است 2 هفته طول بکشد تا درمان کاملا موثر واقع شود. اما ثابت شده که برای افرادی که از بی خوابی رنج می برند فوق العاده موثر است و درمان خوبی برای اضطراب است.
گیاه دیگری که مثل والیوم کار می کند kava kava یا piper methysticum است که بعضی افراد آن را با این نام می شناسند. این گیاه صدها سال است که توسط ساکنان جزیره Pacific استفاده می شود، ابتدا به عنوان یک نوشیدنی تشریفاتی استفاده می شده.  (سیارک
تحقیقات بالینی اخیر ثابت کرده که اثر آرام کننده مهمی دارد و به استفاده کننده احساس آرامش و آسایش می دهد. این منافع سلامتی زیاد دیگری هم دارد و به عنوان یک مکمل در فروشگاه های غذای سالم موجود است.
بابونه و چای سبز را برای آرامش طبیعی استفاده کنید
در مجموعه درمانهای گیاهی چای هم قرار دارد! اگر چای گیاهی و منافعش نبود تاریخ چگونه بود؟ به عنوان یک مبتلا به اضطراب چای بابونه را به رژیم روزانه اضافه کنید تا به شما کمک کند آرامش داشته باشید. با مواد شیمیایی مانند لوتئولیم، اپیگنیم، و بیسبولول که مشخص شده سیستم عصبی را آرام می کنند به خوبی به ارام کردن افراد مضطرب و مبتلا به بی خوابی کمک می کند. اگر شدیدا مضطرب هستید می توانید به طور روتین 3 تا 4 فنجان چای بابونه را روزانه مصرف کنید یا به جای آن فقط وقتی احساس اضطابتان شروع می شود یک فنجان از آن بنوشید تا بر آن غلبه کنید. با آرام کردن اضطرابتان این ماده به شما فرصت آنالیز موقعیتی را که در آن اضطراب داشتید می دهد و امکان این را می دهد که در آینده به شکل دیگری رفتار کنید تا از احساسی که در ابتدا داشته اید پرهیز کنید.اگر علاقه ای به چای بابونه ندارید می توانید کپسول بابونه را مصرف کنید. یک درمان طبیعی دیگر برای اضطراب درمانهای گیاهی هستند از جمله چای سبز! علی رغم اینکه این ماده بخاطر منافعی که برای هضم غذا، کاهش وزن، و پاک کردن سیستم دارد معروف است اما این چای گیاهی عالی برای آنهایی که مبتلا به اضطراب و خستگی مفرط هستند هم عالی است. درمان گیاهی عالی برای درمان اضطراب مناسب است چون ماده شیمیایی به نام L-theanine دارد که وقتی استفاده می کنیم اثرات آرام کننده مهمی بر روی مغز دارد. همچنین به شما در مقابله با نگرانی و ترسی که اضطراب در زندگی روزانه شما ایجاد می کند کمک می کند. استفاده روتین از 4 تا 7 فنجان چای سبز در روز به زور موثری به آرام کردن علائم اضطراب شما کمک می کند.
از بادرنجبویه برای کاهش استرس و اضطراب استفاده کنید
گیاه مفید دیگر در کمک به مبتلایان به اضطراب بادرنجبویه است، یک آرام کننده معطر. این ماده متعلق به خانواده نعناع است و ویژگی های عطر درمانی دارد که علائم اضطراب و استرس را سریعا و به طور موثری کاهش می دهد. اعتقاد بر این است که این گیاه اثرات آرام کننده دارد که به عنوان یک مسکن عمل می کند و هر احساس اضطرابی را کاهش می دهد. به عنوان یک مکمل آن را بخرید ، به صورت کپسول یا مایع، ترجیحا در شب وقتی که می توانید آرامش داشته باشید استفادکنید و اجازه دهید به شما کمک کند تا بخوابید.
چطور از شر اضطراب خلاص شویم؟ Ginkgo Biloba را امتحان کنید. این یک درمان گیاهی خیلی معروف است. علی رغم اینکه اساسا برای خواص بهبود دهنده حافظه اش استفاده می شود ثابت شده که در درمان استرس هم تاثیر زیادی دارد. مطالعات ثابت کرده که این ماده منافع خیلی مشابهی به بنزودیازپین ها دارد. یک گیاه ملایم دیگر که صدها سال است استفاده می شود گل ساعت است این گیاه اثر آرام کننده ای دارد که ناشی از تحریک فعالیت انتقال دهنده عصبی GABA است. این یکی از درمانهای خفیف استرس است که می تواند بدون خطر با سایر درمانهای اضطراب استفاده شود. (سیارک
گل هزار چشم یا همان St. Johnˊs Wort معروف یک مکمل گیاهی برای غلبه بر نگرانی و ترس است. بسیاری از مطالعات کلینیکی انجام شده و توانایی آت برای درمان اضطراب و افسردگی به خوبی مستند است.
نتیجه چیست: از درمانهای طبیعی که می توانند به شما کمک کنند به طور روزانه اضطراب و علائم آن را از بین ببرید استفاده کنید. این مواد به شما امکان مقابله با مسائل اصلی که باعث اضطراب می شوند را در همان مرحله اول بدون عوارض جانبی جدی می دهند.
فعالیتهای فیزیکی برای خلاصی از اضطراب
مطالعات زیادی ثابت کرده که ورزش اثر آرامش بخش و از بین برنده استرس دارد. بیشتر مردم احساس آرامش بعد از فعالیت فیزیکی را می شناسند. ورزش برای بدن، ذهن و روح خوب است. بیشتر ما این را می دانیم اما باز هم می خواهیم این راه حل ساده رفع استرس را نادیده بگیریم.
بیشتر ورزش کنید(این یک درمان غیر دارویی اضطراب است)
مجبور نیستید ساعتهای طولانی را در باشگاه ورزشی بگذرانید یا هر روز 10 کیلومتر بدوید. ورزش را برای خودتان جالب و مفرح کنید. راه های زیادی برای انجام آن وجود دارد. دوستانتان را درگیر کنید، سگ را برای پیاده روی ببرید، تا محل کار با دوچرخه بروید یا عضو یک باشگاه ورزشی شوید. فقط کافی است که ضربان قلب را بالا ببرید. آن را تبدیل به وطیفه ای که از آن می هراسید نکنید.
عجله نکنید، آرام آن را افزایش دهید، اما آن را بخشی از زندگی روتین روزانه تان قرار دهید. فورا متوجه منافع آن می شوید.
برای آرامش ذهن در طبیعت قدم بزنید
یک راه لذت بخش برای رسیدن به آرامش که آرامش شما را بیشتر می کند راه رفتن در طبیعت یا در ساحل است (اگر شانس این را داشته باشید که محل زندگی تان نزدیک آن باشد). نیازی نیست که یک پیاده روی 3 ساعته باشد بلکه یک قدم زدن ساده در یک جنگل محلی یا یک پارک سرسبز برای اضطراب شما فوق العاده است.
نقش تنفس در کنترل اضطراب
همه می دانند که تنفس یک جنبه ضروری زندگی است. مسئله این است که مردم سراسر جهان اهمیت این کار ساده را کم می دانند. اگر اضطراب دارید این کار می تواند به شما کمک کند تا خودتان را از ترس و استرس که می تواند شما را در هر لحظه فرا بگیرد خلاص شوید.
وقتی مضطربب هستید تنگی نفس و درد سینه اولین واکنش شما به اضطراب است. وحشتزده می شوید که باعث می شود سطح اضطراب شما حتی بالاتر هم برود. این زمانی است که لازم است برخی وزشهای تنفسی واقعا موثر را بلد باشید تا به حالت کنترل برگردید.
وقتی حمله وحشتزدگی را تجربه می کنید یا خیلی مضطرب هستید عادی است که ارتباطتان با واقعیت و اطرافتان قطع شود. این باعث انزوا و ترس شما می شود پس فقط آن را بدتر می کند. توانایی کنترل خود در آن لحظه راه در دست گرفتن کنترل است. کنترل خود را می توانید از راه تکنیکهای تنفس متفکرانه بدست آورید که به شما امکان می دهد دوباره کنترل بدن و ذهن خود را بدست بگیرید که منجر به آرامش شما می شود. وقتی وحشتزده می شوید مهم است که بدانید تنفستان عمیق نیست، یعنی سطحی است (تقریبا نفس نفس زدن) که باعث می شود احساس تنگی نفس کنید.
تکنیکهای تنفس متفکرانه را یاد بگیرید تا آرامش تان را حفظ کنید و حاضر باشید
برای مقابله با این باید هر کاری که انجام می دهید را متوقف کرده و متوجه تنفستان باشید. دستتان را روی شکمتان قرار دهید و از بینی نفس عمیقی بکشید. مطمئن شوید که شکم و دیافراگم شما با دم منبسط می شود و با بازدم دوباره پایین می رود. این کار ار 5 تا 10 بار انجام دهید تا بدنتان کاملا آرام شود. متوجه می شوید که آرامتر شده اید و کنترل خود و محیط اطرافتان را در دست دارید. این به شما کمک می کند تا به الگوی تنفس نرمال برگردید و همزمان بر احساس وحشتزدگی غلبه کنید. (سیارک
سعی کنید برای خلاص شدن از استرس نفستان را نگه دارید
یک ورزش تنفسی خیلی مفید دیگر برای کمک به غلبه بر نگرانی و ترس که اضطراب به شما القا می کند نگه داشتن نفستان است. نهف نه تا اینکه صورتتان آبی شود بلکه آنقدر که اجازه دهید سلولهایتان با اکسیژن دوباره تازه شوند. بخاطر تنفس سطحی در هنگام استرس معمولا بدن شما دی اکسید زیادی را در درون سلولها نگه می داردکه به احساس ناراحتی شما کمک می کند. هدف این تئوری این است که دم تان را بسط دهید مثلا 5 شماره بعد آن را 5 شماره نگه دارید و برای 5 شماره آن را خارج کنید. این باعث می شود که بدن اکسیژن بیشتری جذب کند و به شکل موثری تمام دی اکسید کربن جمع شده در بدن را با بازدم خارج کنید. همچنین به آرام کردن ذهن کمک می کند چون مجبور هستید متوجه نفس کشیدنتان باشید.
برای کاهش علائم اضطراب از رایحه ها استفاده کنید
عطر درمانی هم اثرات آرام کننده فوق العاده ای دارد و معلوم شده که به آرامش و کاهش اضطراب و بهبود خل و خوی فرد کمک می کند.
عصاره های گیاهی یا روغن های اسانسی فراوانی هستند که می توانند برای اثرات عالی استفاده شوند. اثرات آنها کمی متفاوت است اما همه حال کلی شما را بهتر می کنند.
آزمایش تعدادی از موارد زیر نشان داده که کدام برای شما بهتر است: ریحان، مریم گلی، کندر، شمعدانی، گل یاس، لیمو، اسطوخودوس، مرزنگوش، بابونه رومی، چوب صندل، و یلانگ یلانگ.
روش استفاده از روغن های اسانسی
این روغن ها را می توان به روشهای مختلفی استفاده کرد. یکی از رایج ترین روشها اضافه کردن چند قطره به آب گرم حمام و غوطه ور شدن در آب و ارام گرفتن است. همچنین می توان این روغن ها را به افشانه اضافه کنید یا هنگام عصر یکی دو قطره به متکا تان بزنید. بعضی از اینها خیلی قوی هستند پس مراقب باشید زیاد استفاده نکنید که این رایحه شما را بیمار می کند.
همچنین می توانید چند قطره در کف دستتان بریزید و دستها یتان را به هم بمالید تا بوی آن پخش شود و دستهایتان را روی بینی قرارداده و از راه بینی استنشاق کنید. (سیارک
از رژیم غذایی برای مبارزه با اضطراب و افسردگی استفاده کنید
قبل از اینکه برای اضطراب سراغ داروهای تجویزی بروید در مورد عادات غذاییتان تفکر کنید. چیزی که وارد بدنتان می کنید و این که چه نفعی برای سلامت شا دارد یک درمان طبیعی دیگر برای اضطراب است.
به جای داروهای اضطراب مقادیر زیادی اسیدهای چرب مصرف کنید
اضطراب باعث کسالت می شود. ممکن است متوجه نباشید که عادیهای غذاییتان چطور بر سلامت روانیتان اثر دارد. اغلب افراد که خیلی استرس دارند خوب غذا نمی خورند. این امر بر حالت هیجانی شما اثر بدی دارد.
هیچ داروی گیاهی در دسترس ندارید؟ یک اسنک سریع بخورید تا اضطراب را کنترل کنید
گرسنگی دادن بدن تان منجر به ضعف سیستم ایمنی می شود که قبلا توسط استرس تان به خطر افتاده است. پس وقتی سعی دارید نرمال عمل کنید فقط استرس را به بدنتان می دهید. با جایگزین کردن غذاهایتان که شکر و روغن زیادی دارد با غذاهایی که طبیعت متعادل تر و ارزش غذایی بالاتری دارند به بدنتان برای مبارزه با استرس کمک می کنید.
به عبارت ساده تر: هرچه کیفیت سوختی که توی ماشینتان می ریزید بهتر باشد موتور بیشتر عمر می کند.
این برای انسانها هم صادق است. خصوصا آنهایی که عملکردشان قبلا توسط استرس به خطر افتاده. دلایل دیگری هم برای اطمینان از اینکه رژیمتان اسید چرب، ویتامین، و مواد معدنی زیادی دارد تا به عملکردهای خنثی و سیستم ایمنی تان را تقویت کند، وجود دارد. همچنین در کل خوردن اهمیت دارد.
صبحانه بخورید تا آرام و متعادل باقی بمانید
اگر استرس و اضطراب شما را سر در گم کرده وقتی قند خونتان پایین باشد صدبار حس بدتری دارید. وقتی با علائم اضطراب می جنگید ضروری است که مرتب غذا بخورید بین وعده ها اسنک بخورید تا در طول روز قند نرمال را حفظ کنید.
اضطراب می تواند کار شاقی باشد که بسیاری از افراد روزانه با آن مواجه هستند. قبل از اینکه دنبال داروی تجویز شده باشید این درمانهای خانگی را که عوارض جانبی خوبی دارند و می توانند به شما کمک کنند خودتان را به یک زندگی باثبات تر و لذت بخش تر برگردانید، امتحان کنید.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه  itrans.ir / هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع (سیارک)  ممنوع است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهکارهایی برای افراد پر مشغله برای داشتن حالت روانی متعادل و کاهش استرس بخش دوم

در

اهمیت قائل شدن برای حالت روانی ای که انتظار شما را می کشد

دکتر کاهن بر این باور است که مدیران موفق در برابر این که اوضاع به گونه ای شود که کنترل روحی و روانی خود را از دست بدهند و کاری که برای انجام دادن دارند بیش از اندازه باشد، بسیار حساس هستند و به خوبی می توانند چنین شرایطی را پیش از وقوع، پیش بینی کنند. برای این درک دقیق تری از آنچه گفته شد پیدا کنید، مثال پرندگانی را برای شما می زنیم که در معدن زغال سنگ زندگی می کنند و به محض این که متوجه می شوند قرار است هوای معدن به گونه ای تغییر کند که اکسیژن کافی در اختیار خود و کودکانشان نباشد، به سرعت واکنش نشان داده و پیش از این که اتفاق ناخوشایندی بیفتد، معدن را ترک می کنند. البته دکتر کاهن راهکار هایی برای کنترل استرس و اضطراب در نظر گرفته که ذکر آن به طور موردی برای شما آورده شده است:

  • کاملاً به این مسئله دقت کنید که زمانی که دچار استرس و اضطراب می شوید، چه علائمی در شما به طور معمول ظاهر می شود؛ برای مثال برخی دچار گرفتگی عضلات می شوند، برخی ضربان قلب شان افزایش پیدا می کند، برخی کف دست هایشان عرق می کند و برخی نیز نسبت به حالت معمول آزرده خاطر تر می شوند. البته این نکته را در نظر داشته باشید که علائم ذکر شده، علائمی است که در اکثر افراد به طور معمول مشاهده می شود، اما ممکن است کسانی باشند که نشانه ای منحصر به خود شان داشته باشد. توصیه دکتر کاهن شناسایی این نشانه ها است.
  • حال که استرس را در خود شناسایی کردید وقت آن رسیده که برای مدتی در معرض هوای آزاد قرار بگیرید و کمی قدم بزنید. تمرین تنفس عمیق نیز می تواند گزینه خوبی باشد.
  • آخرین توصیه دکتر کاهن در این خصوص شناسایی آن اتفاق یا عاملی است که سبب بروز استرس می شود. بسته به اوضاع و شرایط زندگی هر فرد، این عامل (یا عوامل) می تواند متفاوت باشد. ممکن است پروژه ای به تعویق افتاده، سبب بروز نگرانی در فرد شود یا یک تجربه کاری که به بن بست رسیده و نتیجه نداده است. دیگر عوامل مؤثر در استرس می تواند مربوط به مسائل خانوادگی، روابط شخصی و روابط فرد با دوستان و همکاران خود باشد. 

همیشه برای خود راهکار هایی داشته باشید که بتوانید به محض مواجه با استرس و اضطراب، برای کاهش تنش از آن ها بهره بگیرید

مثالی ساده برای شما می آوریم تا درک این مورد برای تان آسان تر شود: فردی را در نظر بیاورید که قصد دارد کاری که به طور عادی برای انجامش به حدود چیزی دو تا سه روز زمان نیاز دارد را، ظرف مدت کوتاهی (برای مثال سه ساعت) به اتمام برساند. مطمئناً چنین تصمیمی فرد را تحت فشار شدید روحی قرار خواهد داد، اما به نظر شما چه راهکاری می توان برای این فرد در نظر گرفت تا از تنش حاکم بر او در چنین شرایطی کاسته شود؟ پاسخ این سؤال بسیار ساده است، این فرد باید یک یا دو مورد از مجموع کارهایی که باید انجام دهد را کنار بگذارد و انجام آن ها را به تعویق بیندازد.

از تغییرات ناگهانی احساس روانی خود که سبب بروز نگرانی و اضطراب می شود، واهمه ای نداشته باشید

شاید برایتان عجیب به نظر برسد که نگرانی و اضطراب جنبه های مثبتی نیز می تواند داشته باشد. تا اندازه ای که می توان گاهی به چشم یک فرصت به آن نگاه کرد. باوری که میان غالب مردم وجود دارد این است که استرس و نگرانی چیزی است که باید از آن بر حذر بود و جز فشار روحی و روانی چیزی از آن نصیب شان نخواهد شد، اما جالب است بدانید که گاهی همین اضطراب و استرس می تواند بدل به محرکی برای تغییری مثبت باشد. رابرت روزن، دارای مدرک دکتری و مؤسس مرکز بین المللی سلامت و نیز نویسنده کتاب «Just Enough Anxiety: The Hidden Driver of Business Success ( استرس کافی: محرک نا شناخته موفقیت در کسب و کار)» در این خصوص عنوان کرده است: «نگرانی، استرس، اضطراب و یا هر نام دیگری که برای آن در نظر بگیریم، تنها احساسی است که منشأ آن فضای زمانی خالی ای است که میان حال حاضر و آن چیزی که اکنون هستیم و آینده و آن چیزی که قصد بدل شدن به آن را داریم، جای می گیرد. رهبران خوب و موفق، به خوبی از این موضوع آگاهی دارند و این اضطراب را به عنوان منبعی برای انرژی خود و مؤسسه شان که برای پیشرفت و حرکت رو به جلو به آن نیاز دارد، می بینند و در نظر می گیرند.»

انجام تمرینات ساده نرمشی

اخیراً نتایج تحقیقاتی در ژورنال «پزشکی صنعتی» در آمریکا منتشر شده است که اطلاعات به دست آمده از آن حاکی از این موضوع است که آن دسته از کارمندانی که عادت دارند بعضاً برای مدتی نزدیک به پانزده دقیقه این حرکت نرمشی ساده را انجام دهند، احساس آرامش بیشتری نسبت به سایرین پیدا می کنند و در نهایت قادر خواهند بود تا در کار خود موفق تر باشند. بیل هارتمن، متخصص تربیت بدنی، چند حرکت نرمشی ساده را توصیه می کند که می تواند عملکردی شبیه به حرکت قبلی داشته باشد:

  • حرکت کشسانی قفسه سینه: برای انجام این حرکت نرمشی، ابتدا باید دستان خود را پشت سرتان بگذارید و سپس بالا تنه خود را (در حالی که روی صندلی خود نشسته اید) تا حد ممکن به سمت عقب بکشانید به گونه ای قسمت پشتی شانه های شما به یکدیگر نزدیک شوند. سپس خود را رها کرده و به حالت معمول نشستن خود برگردید و دوباره این کار را تکرار کنید. بیل هارتمن توصیه کرده که طی هر بار انجام این تمرین کشسانی، بهتر است این فرایند، برای هشت بار انجام شود تا نتیجه ایده آل عاید فرد شود.
  • تمرین کشسانی مربوط به فلکسور (ماهیچه ای که مفصل را خم می کند) ران: یکی از پا های خود را بلند کرده و روی یک صندلی قرار دهید، این کار را در حالی انجام دهید که دستان خود را به سمت بالا (تا جایی که می توانید) می کشانید. حال به آرامی با به عقب راندن دست های کشیده خود (توجه داشته باشید که دست ها باید کاملاً کشیده شده باشند) قوسی در ناحیه کمر خود ایجاد کنید. همانند حرکت قبلی تنها دو ثانیه لازم است این حالت را نگاه دارید و باز هم برای دست یابی به نتیجه ایده آل، توصیه می شود این فرایند را هشت بار پیاپی تکرار کنید.

فکر کردن به دیگران و اهمیت قائل شدن برای آن ها

یکی از عوامل مهم و تأثیر گذاری که در نهایت سبب می شود دچار استرسی شوید که در بلند مدت برای شما زیان آور خواهد بود، این است که خود را تنها بدانید و احساس کنید که هیچ کسی در این شرایط نخواهد توانست به شما کمک کند. دکتر کاهن در این خصوص سؤالی را مطرح می کند: «زمانی را در نظر بگیرید که به طور کلی در خود فرو رفته اید و کاملاً احساس تنهایی می کنید، آیا در این شرایط قادر به یافتن راهکاری برای فکر کردن و اهمیت قائل شدن برای کسانی هستید که برای شما کار می کنند؟». یکی از مهمترین راهکار هایی که برای دور کردن اضطراب و نگرانی و نیز رفتار های خود خواهانه و خود محور که در نهایت نتایج خوبی به همراه نخواهند داشت، این است که قدر دادن زحمات کسانی باشید که برای شما کار می کنند و به آن ها احترام بگذارید.

هر گونه شرایط بحرانی را به مانند فرصتی برای تغییر و بهتر شدن در نظر بگیرید

در سال 1929 میلادی، اوضاع مالی، ورشکستگی، شرایط بد اقتصادی و دیگر مسائل این چنینی به اندازه ای بد بود و افراد را تحت فشار قرار می داد که آن ها را به جایی می رساند که خود را از پنجره ساختمان ها به بیرون پرتاب می کردند و به خود کشی اقدام می کردند. مل شوارتز، دارای مدرک پی اچ دی و روان درمانگر اهل وست پورتِ کانکتیکات در این خصوص عنوان کرده است: «اما در این میان کسانی هم بودند که بر ترس و وحشت ناشی از فجایع هولو کاست فائق آمدند و در حالی که برای تهیه خوراک روزانه خود با مشکل مواجه بودند، رو به جلو حرکت کردند و از ادامه زندگی باز نایستادند و در نهایت هم بدل به انسان هایی موفق شدند. یک شرایط بحرانی و بد، می تواند بدل به فرصتی شود تا از زندگی روز مره و آن چه که تا کنون به آن عادت کرده اید، رهایی یابید و تغییراتی در خود به وجود بیاورید. نکته ای که در این خصوص حائز اهمیت است این است که در این گونه شرایط بحرانی، به خوبی همه تغییرات و پیش آمد ها را بررسی کرده و با به دست آوردن شناخت کافی و به کار گیری قوه خلاقه خود رو به جلو حرکت کنید. زمانی که آسایش از شما سلب می شود، تنها همین راهکار است که در نهایت می تواند سبب تعادل روحی و درونی شما شده و افکار بد را از سرتان دور کند و در نهایت به خوشبختی و خوشحالی نائل شوید. البته این را هم در نظر داشته باشید که عملی کردن این تئوری در شرایط بحرانی کار بسیار دشواری است و گفتن آن راحت تر است، پس بهتر است از همین حالا خود را برای هر بحران احتمالی ای آماده کنید.».

تحت هیچ شرایطی نا امید نشوید

زمانی که با چالشی مواجه می شوید که به نظرتان هیچ راه چاره ای برای مقابله و حل کردن آن نمی یابید، نباید نا امید شده و حتی در صورت وجود کور سوی امیدی برای فائق آمدن بر این چالش، بهتر است به آن چنگ انداخته و به مقابله با آن بپردازید. دکتر کاهن در این خصوص عنوان کرده است: «زمانی که امید خود را به حل یک مسئله به خصوص از دست نمی دهید، قادر خواهید بود تا خود را از لحاظ روحی و روانی متقاعد کنید که توان حل این مسئله و فائق آمدن بر این چالش را (صرف نظر از این که چقدر انجام این کار دشوار باشد) دارید و همین شما را در موضع برتری نسبت به چالش پیش آمده قرار می دهد. این راهکار سبب می شود که اعتماد به نفس خود را از دست ندهید و قدرت عمل از شما گرفته نخواهد شد. در حقیقت به جای این که دست روی دست بگذارید و در خود توان مقابله با آن چالش را نبینید، مدام به فکر راه چاره ای برای حل آن خواهید بود و در نهایت به راهکاری عملی دست خواهید یافت.»

گذشته را چراغ راه آینده خود قرار دهید

شاید به جرأت بتوان گفت که هیچ انسانی را روی کره زمین نمی توان یافت که روزگار سخت و غم انگیزی را پشت سر نگذاشته باشید و اگر در حال حاضر در چنین اوضاعی به سر می برید، فراموش نکنید که پیش از این نیز تجربه این گونه ناراحتی ها را داشته اید و چنین شرایطی را تحمل کرده و پشت سر گذاشته اید. جیوانا زربی، دارای مدرک دکتری روانشناسی که اکنون به عنوان سوپروایز یک کلینیک درمانی در سن دیگوی ایالت کالیفرنیا فعالیت می کند در این خصوص گفت: «در حقیقت توانایی نهفته در وجود انسان برای مقابله با نا امیدی و تحمل شرایط سخت و طاقت فرسا، بیش از آن چیزی است که خود انسان فکر می کند.» یکی از بهترین انگیزه هایی که در چنین شرایط دشواری انسان را قادر به تحمل سختی ها می کند، دانستن همین نکته است که پیش از این نیز سختی هایی در زندگی برای او پیش آمد کرده است، با این حال، آن سختی ها نتوانسته اند فرد را از حرکت رو به جلو باز نگاه داشته و او را نا امید کنند.

داشتن رابطه نزدیک با فرد (یا افراد) قابل اعتماد

شخصی را در نظر بگیرید که به باشگاه بدنسازی می رود و روی هالتری تا جایی که می تواند وزنه می گذارد و سپس روی تخت مخصوص دراز می کشد و سعی در بالا بردن این هالتر می کند. پس از بلند کردن وزنه متوجه می شود که خود به تنهایی توان مقابله با آن را ندارد. حال اگر مربی یا دوستی در کنار او نباشد و هالتر روی گلوی او بیفتد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ این مثال را می توان بسط داد و از آن در زندگی روز مره بهره گرفت؛ زمانی که انسان تحت فشار قرار می گیرد و خود به تنهایی ظرفیت مقابله و تحمل این فشار را ندارد. رابرت مورر، دارای مدرک دکتری روانشناسی و روانپزشک یک مرکز درمانی درلس آنجلس کالیفرنیا در این خصوص گفته است: « افراد موفق همیشه دوستان و آشنایانی دارند که در زمان نیاز قادر خواهند بود از آن ها طلب کمک کنند. فرهنگ زندگی انسان متمدن در حال حاضر به گونه ای شده است که برای مفاهیمی چون خود داری، اتکا به خود و داشتن استقلال ارزش زیادی قائل می شود، اما نکته ای که در این خصوص وجود دارد و معمولاً نادیده گرفته می شود این است که انسان از نظر ذهنی متمایل است که با حضور دیگران در کنارش احساس ضعف را از خود دور کند و گاهی به آن ها تکیه کند.»

ایجاد تعادلی پایدار در ارکان اصلی زندگی

صرف نظر از موقعیت شغلی و مکان و نژاد افراد، سه رکن اساسی وجود دارد که زندگی افراد بر پایه آن ها استوار شده است: زندگی در خانه و روابط خانوادگی، فعالیت های کاری و روابط مربوط به آن و در نهایت اوضاع شخص از لحاظ فردی. با به وجود آوردن تعادلی پایدار میان این سه رکن اساسی، قادر خواهید بود سد محکمی در برابر استرس و اضطراب بنا کنید. دکتر سولیمان در این خصوص گفته است: «اگر در یکی از این سه رکن اساسی با مشکلی مواجه شوید، هنوز دو رکن دیگر را پا برجا خواهید یافت و در شرایط دشوار به آن ها متوسل خواهید شد.»

از خطراتی که قوه خلاقه و تصورات شما می تواند در پی داشته باشد آگاهی داشته باشید

زمانی که فردی دچار نگرانی می شود و حادثه ای نا خوشایند برایش روی می دهد، بعضاً افکار و داستان هایی در ذهن خود شکل می دهند که در نهایت سبب می شود آن چه که در این شرایط از آن واهمه داشته و می ترسند، ریشه های عمیق تری پیدا کند. طاهر افتخار بهاتی که یک روان درمان گر در مرکز درمانی ای در کالیفرنیا است در این خصوص عنوان می کند: « در چنین شرایطی است که آگاهی درونی و خود شناسی به کمک انسان می آید. به محض اینکه احساس کردید که در حال از دست دادن کنترل تصورات خود هستید و ممکن است به چیز های بدی فکر کنید، وقت آن است که جلوی پیشروی آن را بگیرید. برای این کار راهکاری در نظر بگیرید. سرگرم کردن خود با کاری دیگر می تواند گزینه خوبی باشد.»

از مقایسه کردن خود با دیگران خود داری کنید

اگر این گونه افکار به مرور زمان در ذهن ما جای گیرند و مرتب اقدام به مقایسه کردن شرایط و اوضاع خود با دوستان و رقبای کاری خود کنیم، به سادگی می توانیم خود را از لحاظ روحی و ذهنی در معرض خطرات جدی ای قرار دهیم. دکتر شوارتز در این خصوص عنوان کرده است: « بسیاری از افرادی که از نگرانی و اضطراب مزمن رنج می برند، عادت به قضاوت کردن خود دارند. این دیدگاه مقایسه و سنجش زندگی خود با دیگران به گونه ای نگاهی نیوتونی به دنیا است. هدف نهایی ما از مقایسه کردن در حقیقت این است که زندگی خود را سر و سامانی دهیم و به درجه ای مشابه با دیگران دست یابیم، اما اتفاق بدی که در این خصوص احتمال رخ دادن آن بسیار زیاد است این است که طی این فرایند قضاوت کردن و مقایسه کردن مدام خود با دیگران، در نهایت این احساس در انسان پدید می آید که نمی تواند خود را هم رده با افراد دیگر جامعه (افرادی که شرایط خوبی از لحاظ رفاهی دارند) قرار دهد و همین موضوع می تواند انسان را به پوچی برساند. حال آن که بنا به تجربه به دست آمده، این گونه افراد پس از دست یابی به مقامی بالا تر در کار خود و یا رسیدن به چیزی که همیشه آرزویش را داشته اند، به احتمال بسیار زیاد باز هم راضی نخواهند شد و باز هم توقفی بر این گونه افکارشان نخواهد بود.»

راهکارهایی برای افراد پر مشغله برای داشتن حالت روانی متعادل و کاهش استرس بخش اول 

نظرات

در ادامه بخوانید...