چرا پائولو کوئلیو پیش نویس کتابی که با کوبی برایانت نوشت را از بین برد
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
مدتها بود که نویسنده مشهور پائولو کوئلیو کتاب جدیدی را برای انتشار آماده کرده بود. این اثر برای مخاطبان کودک طراحی شده و با همکاری بسکتبالیست معروف آمریکایی، کوبی برایانت نوشته شده بود. اما اواخر ژانویه ، در مصاحبه ای با آسوشیتدپرس ، پائولو کوئلیو اعلام کرد که پیش نویس کتاب را نابود کرده است. و قاطعانه از بررسی موضوع انتشار یک اثر به صورت چاپی خودداری کرد.
کوبی برایانت ، بازیکن بسکتبال سالها است که طرفدار استعداد پائولو کوئلیو است ، به ویژه به افسانه معنوی او "کیمیاگر" علاقه دارد. در اوت سال 2019 ، افسانه NBA (اتحادیهٔ ملی بسکتبال در انگلیسی: National Basketball Association) تمایل به نوشتن کتاب برای کودکان را با پائولو کوئلیو به اشتراک گذاشت و پائولو کوئلیو به گرمی از برایانت حمایت کرد.
اگر این کتاب مورد تقاضا قرار می گرفت ، می توانست یک سری کار را برای کودکان آغاز کند. قرار بود در کتاب جدید ورزش و جادو به هم آمیخته شوند. پائولو کوئلیو و کوبی برایانت یک رمان کودکانه را تصور کردند تا کودکان فقیر و محروم بتوانند ببینند که چگونه ورزش ، سخت کوشی و عزم و اراده به غلبه بر سختی ها کمک می کند. به گفته نویسندگان ، این کتاب برای امیدواری به همه کودکان بود.
کوبی برایانت در یکی از مصاحبه های خود گفت که او ایده ای از کار ، یک طرح کامل و توسعه آن دارد. او می دانست از کجا کتاب را شروع کند و ماجراهای شخصیت ها چگونه به پایان می رسد. این بسکتبالیست از طریق شرکت چندرسانه ای خود Granity Studios با نویسندگان مختلف ارتباط برقرار کرد. اما آخرین پروژه برای او بسیار مهم بود. برایانت اعتراف کرد که همکاری با پائولو کوئلیو باعث می شود کار هزار بار بهتر از این شود که اگر تصمیم گرفت به تنهایی کتاب بنویسد و منتشر کند.
کوبی برایانت / عکس
کوبی برایانت و پائولو کوئلیو آهسته شروع به کار کردند و تلاش کردند اثری ادبی را خلق کنند که برای نسل جوان جالب باشد. پس از خواندن ، کودکان باید با وجود وضعیت اجتماعی یا مالی ، تمایل به پیشرفت را احساس می کردند. این بسکتبالیست در آماده کردن کتاب به عنوان نمونه ای مثبت برای کودکان در سراسر جهان توجه ویژه ای داشت.
کوبی برایانت فعالیت ورزشی خود را در مدرسه آغاز کرد و پس از دریافت آموزش متوسطه ، با دستیابی به موفقیت غیرقابل تصور در بسکتبال ، بازی در NBA را آغاز کرد. او 5 عنوان قهرمان ، دو مدال المپیک و چهار جوایز مسابقه را کسب کرده است. او هرگز بعد از پیروزی های خود استراحت نکرد و همیشه برای پیشرفت جدید تلاش می کرد.
وی پس از پایان کار خود در NBA ، فیلم انیمیشن بسکتبال عزیز را کارگردانی کرد که در سال 2018 اسکار بسکتبالیست حرفه ای را به اسکار رساند. زندگی او می توانست نمونه ای از استقامت و عزم و اراده باشد.
اما در اواخر ژانویه سال 2020 ، هلیکوپتر شخصی کوبی برایانت ، که در آن وی به همراه دختر 13 ساله خود جیانا و هفت دوست دیگر خانواده وی بودند ، در Calabas ، کالیفرنیا سقوط کرد. همه مسافران فوت شدند.
این فاجعه در 26 ژانویه اتفاق افتاد و دو روز بعد پائولو کوئلیو قصد خود را برای از بین بردن پیش نویس های کتاب اعلام کرد که با همکاری بازیکن بسکتبالیست افسانه ای نوشته شده است.
به گفته نویسنده ، برایانت از این کتاب خواسته بود كه به همه كودكان محروم نمونه ای از چگونگی غلبه بر سختی ها از طریق ورزش را نشان دهد. اما بدون همکاری بسکتبالیست افسانه ای ، کار تمام معنا را از دست می دهد و بنابراین هیچ دلیلی برای پایان دادن به این پروژه بدون الهام بخش ایدئولوژیک و نیروی محرک آن وجود ندارد.
پائولو کوئلیو با استدلال هواداران بسکتبالیست با مرگی تراژیک ، که نویسنده را ترغیب کرد این کتاب را به یاد کوبی برایانت تمام کند ، موافقت نکرد. در عین حال ، این رمان نویس معتقد است که پدیده و میراث خلاق بسکتبالیست افسانه ای همچنان باید در نسل های آینده مورد مطالعه قرار گیرد.ارتباط با برایانت نویسنده مشهور کوئیلو را متقاعد کرد که این ورزشکار ایده های بسیاری در رابطه با حوزه های مختلف زندگی دارد. او فردی بسیار متنوع بود و استعدادهای او فراتر از بسکتبال گسترش می یافت.
پائولو کوئلیو خاطرنشان کرد که خود او هنگام کار با کوبی برایانت چیزهای زیادی آموخته بود. در همان زمان ، نویسنده قصد خود را برای نوشتن کتاب در مورد آن درسهایی که از برقراری ارتباط با افسانه بسکتبال و مردی با روح عالی آموخته بود ، اعلام کرد.
پائولو کوئلیو یکی از نویسندگان بسیار پربازدید روی زمین است. وی به عنوان مشاور یونسکو منصوب شد و از غلبه بر مشکلات پیش روی قاره آفریقا مراقبت کرد. وی بالاترین بررسی ها و جوایز بین المللی را دریافت کرد.
دویست امین سالگرد مرگ جین آستن، نویسنده محبوب و تأثیرگذار انگلیسی قرن نوزدهم می باشد و در این زمان شاهد فروش نامه ای از این نویسنده انگلیسی که در تاریخ ۳۰ ماه اکتبر سال ۱۸۱۲ برای خواهرزاده اش نگاشته و دیدگاهش را نسبت به سبک کار ریچال هانتر، نویسنده رمان های گوتیک آن دوران عنوان کرده است ، به قیمت دویست هزار دلار در یک حراجی هستیم.
آستن در این یادداشت حراج شده ، نامه ای تخیلی و پر طعنه به همکار خود نوشته است و شخصیتهای تکراری و کلیشه ای داستان های او را مسخره مینماید.
کتاب «لیدی مک لارن» هفتصد صفحه می باشد و در چهار جلد منتشر شده بود.
آستن در بخشی از نامه خیالی اش آورده است : «اگر خانم هانتر می دانست خانم جین آستن چقدر از موضوع داستان لذت می برد قطعا لطف کرده و چهار جلد دیگر هم در مورد خانواده فلینت به کتابش اضافه می کرد»
جین آستن، اغلب نویسندگان زن هم دوره اش را به خاطر سبک درام و خسته کننده قصه های عاشقانه مورد طعنه قرار می داد.
او توانایی های ادبی خودش را به خوبی می شناخت و با خواندن کتابهای متفاوت یاد گرفت از چه چیزهایی پرهیز کند تا داستانهایش جالب و خواندنی شوند.
جین آستن به عنوان نویسنده ای صاحب سبک در ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۶، چهار رمان «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اما» را نوشت .
جین آستن در شیوه نگارش خود صدای راوی را با عمیق ترین احساسات شخصیتهای قصه پیوند میداد. با خواندن داستانهای جین آستن می توان با شخصیتها ی آن همذات پنداری کرد و در عین حال، با نگاهی انتقادی و از فاصله ، مسائل را دید و جنبه های مختلف آن را بررسی کرد.
احتمال مرگ با آرسنیک
جین آستن در هجدهم ماه ژوئیه سال ۱۸۱۷ در چهل و یک سالگی درگذشت و با تلاش های زیاد مورخان هنوز علت مرگرا تشخیص نداده اند..
چندی پیش، مقاله ای در وب سایت کتابخانه بریتانیا انتشار یافت و تنوری تازه ای را در مورد علت مرگ جین آستن مطرح نمود.در این مقاله علت احتمالی مرگ جین آستن مسمومیت با آرسنیک عنوان شده بود که می احتمال دارد از آب آلوده و یا ناشی از اشتباه پزشکی باشد.
در سال ۱۹۹۹، یکی از نوادگان جین آستن میز تحریر او را به کتابخانه بریتانیا اهدانمود. در این میز، سه عینک طبی با عدسی های محدب برای چشم های دوربین وجود داشت که دوتای آن شماره های بالا داشتند.
جین آستن در نامه هایی که در سالهای آخر عمرش می نوشت از ضعف بیناییگفته بود.
احتمالدارد چشمان آستن آب مروارید داشته که علتش احتمالا دیابت و یا مصرف برخی از مواد شیمیایی از قبیل آرسنیک به مدت طولانی می باشد.
از آنجایی که در آن دوران، درمانی برای دیابت وجود نداشت و افراد مبتلا به این بیماری در سنین پایین از دنیا می رفتند، احتمال مسموم شدن جین آستن با آرسنیک زیادمی باشد.البته این بدان معنا نمی باشد که کسی از روی قصد او را مسموم کرده باشد، در قرن نوزدهم بسیاری از داروها،مقداری آرسنیک داشتند.
ژان کلود ون دام درسال 1970 قهرمان کاراته و کیک بوکسینگ بود. درسال های 1980 تا 90 با اندام ورزیده و ماهیچه ای خود معروف به عضلات بروکسل، لقبپادشاه بلژیکی ها را از آن خود کرد و ستاره رزمی سینمای جهان شد. فیلم های کیک بوکسر، هدف سخت و ... حاصل دوره طلایی جان کلود ون دام است. بعد از دوره طلایی سینمای رزمی، ژان کلود به همان سرعتی که معروف شده بود از دنیای سلبریتی ناپدید شد.
چرا ژان کلود ون دام؟
به دلیل دشواری در تلفظ این نام ، ژان - کلود ون وارنبرگ ، به یاد دوست فقید خود ، نام خود را به ژان - کلود ون دام تغییر داد .
ژان کلود
یکی از بهترین فیلم های ژان کلود ون دام، فیلم علمی تخیلی اکشن "سرباز جهانی" بود. فیلم فروش خوبی داشت و دست اندرکاران تصمیم به ساخت سریال با همین نام گرفتند. ساخت فیلم سربازجهانی در سال 2012 با نسخه روز حساب و کتاب ادامه پیدا کرد.
بعد از موفقیت فیلم پلیس زمان، ون دام برای سه فیلم کاندید شد که قرار بود برای هر کدام 12 میلیون دلار دستمزد دریافت کند. در همان زمان جیم کری با دریافت دستمزد 20 میلیون دلاری در صدر اخبار بود و ون دام دستمزد 12 میلیون دلار را نپذیرفت، اون میخواست مانند جیم کری دستمزد 20 میلیون دلار را دریافت کند. ساخت هر سه فیلم لغو شد و جان کلود ون دام در بلک لیست هالیوود قرار گرفت. این اتفاق تاثیر زیادی بر آینده این بازیگر داشت.
ژان کلود هرگز برای دیالوگ ها معروف نشد. او مرد اکشن است.
ژان کلود ون دام در سال 2012 در مصاحبه ای با گاردین گفت، جیم کری دستمزد خوبی گرفت و من میخواستم با او رقابت کنم. مثل یک احمق
ون دام که به "عضلات بروکسل" معروف شده در کشور خود بلژیک بسیار محبوب است و حتی مجسمه ای از او در روبروی مرکز خرید معروف نیز نصب شده است.
در سال 2010 در فیلمی به نام The Expendables با کارگردانی سیلوستر استالونه بازی کرد. فیلم موفقیت خوبی داشت و او دوباره جایگاهی برای خود کسب کرد. فیلم با نسخه دوم ادامه پیدا کرد و استالونه نقش مخصوصی برای ون دام در نظر گرفته بود.
قد و وزن ژان کلود
ژان کلود وندام متولد: ۱۸ اکتبر ۱۹۶۰ در بلژیک است او 61 سال سن (متولد 1960 میلادی) دارد . وزن ژان کلود 80 کیلوگرم قد ژان کلود ون دام 177 سانتیمتر است.
ژان کلود ون دام در کدام شهر متولد شد؟
سینت آگاتا-برچم ، بلژیک
او دوستار حیوانات است و موسسه خیره ای در استرالیا برای کمک به حیوانات دارد.
پسر ژان کلود ون دم
عکس نیکولاس پسر ژان کلود ون دام
خشونت ژان کلود هیچ وقت خارج از کادر دوربین دیده نشد ولی پسر ژانکلود، نیکولاس در سال 2017 بخاطر درگیری فیزیکی دستگیر شد. نیکولاس برای 2 ساعت هم اتاقی خود را با چاقو گروگان گرفته بود.
دختر ژان کلود ون دم
پیش پرده فیلم الکساندر نوسکی با دختر ون دام منتشر شد پیش پرده پروژه تولید الکساندر نوسکی "رویاهای تاریک" در یوتیوب منتشر شده است .
در این فیلم هیجان انگیز بازیگر نقش اول زن ، بیانکا بری ، دختر 29 ساله ژان کلود ون دام حضور داشت . کرسی کارگردانی را ماتیاس مولتراسیو بر عهده گرفت.
طبق خلاصه داستان ، قهرمان فیلم هنگام استراحت با همسرش با خطر مرگبار روبرو می شود.
در سال 2020 ، "رویاهای تاریک" بصورت آنلاین در بازار فیلم کن Marche du Film شرکت کرد. اولین بار این فیلم پاییز امسال در اروپا و آسیا به نمایش در می آید.
ژان-کلود ون دام همسر
عکس همسر و دختر ژان کلود ون دام
معروف ترین کار او تبلیغ ولوو است
همه این تبلیغ را دیده ایم. قهرمان پلیس ژان کلود ون دم زمان 53 ساله که روی 2 کامیون بزرگ ولوو در حال نمایش توانایی های بدنی فوق العاده خود است.86 میلیون نفر این کلیپ را دیده اند این عدد بیشتر از تعداد کسانی است که کل بلیط های فیلم های او را خریده اند.
عکس ژان کلود
درسال 2017 ژان کلود در سریالی متفاوت با نام ژان کلود ون جانسون بازی کرد. این سریال روایت زندگی خود اوست، حقایقی که هیچ وقت گفته نشد.
کاراکتر جانی کیج در بازی مورتال کامبتاز از روی این بازیگر محبوب ساخته شده است.
اعتیاد ژان کلود ون دام
اعتیاد به کوکائین نزدیک بود او را بکشد.
متاسفانه ژان کلود ون دام به کوکائین اعتیاد دارد و یکی از بزرگترین مشکلات زندگی اوست، ون دام گفته است از سال 1999 هر روز 10 گرم کوکائین استفاده کرده که هفته ای 10.000 دلار خرج داشته است. بعد از ترک ناموفق دوباره به اعتیاد رو اورده است.
در این دوران بیشتر فیلم های ون دام مستقیم روی dvd پخش شده و بیننده زیادی نداشته است.
ژان کلود در کمدی اکشن نتفلیکس
ون دام در نقش یک مأمور سابق مرموز سرویس مخفی بازی می کند که پس از متهم شدن پسرش به قاچاق اسلحه و مواد مخدر ، فوراً به فرانسه بازمی گردد.
ژان کلود ون دام گفت: "آخرین مزدور" یک پروژه فوق العاده هیجان انگیز است و به من اجازه می دهد ژانر جدیدی را انتخاب کنم. من همیشه از طرفداران ژان پل بلموندو بوده ام و امیدوارم که به روش خودم مشعل کمدی اکشن را به دست بگیرم. فیلمنامه دیوید چارون همه این عناصر را به روشی کاملاً موفق گرد آورده است - یک داستان زیبا همراه با احساسات ، اکشن زیاد و شوخ طبعی. من همچنین بسیار خوشحالم که در کنار نسل جدیدی از استعدادها مانند آلبان ایوانف ، آسا سیلا و سمیر دکاززا کار می کنم ، اما همچنین با پاتریک تیمزیت ، اریک جودور ، میو دوباره در صفحه نمایش هستیم. "
دیوید شارون اضافه کرد: "من می خواهم به سنت بزرگ فیلم های اکشن دهه 80 و 90 برگردم - آن فیلم های افسانه ای که همه ما دوست داریم در جایی که قهرمانان بیش از حد معمول نیستند ، بدلکاری ها از زندگی چشمگیرتر و واقعی تر بودند ، و همه با شوخ طبعی نقطه گذاری شده اند. فقط ژان کلود می توانست تجسم این دوران طلایی بی نظیر سینما باشد. "
چگونه کیک بوکسور ژان کلود ون دام هالیوود را فتح کرد
ژان کلود ون دام در 18 اکتبر 61 ساله می شود. زندگی حرفه ای او داستان برخاست درخشان ، سقوط ناامیدکننده و بازگشت طولانی به اوج است. در اواخر دهه 1980 و نیمه اول دهه 1990 ، جنگنده هایی با یک ستاره به طور مداوم در باکس آفیس خاطره دارند. ژان کلود از انشعابات استراتژیک و از خطرات طفره نرفت و دشمنان را با یک ضربه در یک پرش دور خانه مجازات کرد. فرمول موفقیت او ، بی عیب و نقص کار کرد تا اینکه ون دام به قدرت مطلق خود ایمان آورد و از هالیوود تبعید شد.
اگر نام رزمی کار بلژیکی برای شما بیش از حد عجیب به نظر می رسد ، بدیهی است که شما نام او را از بدو تولد نشنیده اید: ژان کلود کامیل ، فرانسوا ون وارنبرگ اراده از کودکی او را به جلو سوق داد. او از یک مرد نان شیرینی زنجبیلی تبدیل به یک قهرمان کاراته شد و به عنوان "آقای عضله بلژیک" رسید.
ژان کلود ون دام در هالیوود
در سن 16 سالگی ، ژان-کلود ون دام فکر کرد که کمربند سیاه در ورزشهای رزمی برای او کافی نیست و لازم است چیزی را امتحان کند ، حتی وحشیانه تر - این "ماشین کشتار" پنج سال به باله اختصاص داد. ژان کلود اطمینان می دهد که اگر شخصی آموزش های رقص شده ، اما طاقت فرسای رقص را تحمل کند ، هرگونه تست ورزشی برای او هیچ سودی نخواهد داشت. کلاس ها به او لطف و چابکی خاصی می بخشیدند ، و متعاقباً با این کار کاف ها را به رقبا می داد. ون دام از 17 تا 22 سالگی در نبردهای حرفه ای که منجر به 18 ناک اوت شد ، جنگید - البته برای حریفانش.
پس از آن ، آن جوان تصمیم گرفت كه وقت آن است كه با یك دعوا حرفه ای این كار را ترك كند و برای تسخیر آمریكا در اكران سینماها به آنجا رفت. ژان کلود پول خاصی ، ایده بازیگری ، ارتباط صنعتی و حتی دانش انگلیسی قابل قبولی نداشت. همه این چیزهای کوچک او را به هیچ وجه اذیت نمی کرد.
ژان کلود یک روش عجیب و غریب برای گذراندن ممیزی ها ایجاد کرد: او آنها را به تنهایی مرتب کرد ، و توانایی های خود را برای یک کارفرمای بالقوه تبلیغ کرد. استعداد چشمگیر خود را.
این بازیگر مشتاق به تدریج به شهرت رسید: ابتدا در میان جمعیت درخشید ، و سپس در نقش شخصیت های منفی (علاوه بر این ، روس ها) در "عقب نشینی نکن و تسلیم نشو" (1986) و "عقاب سیاه" شد. "(1988).
ژان کلود درنده
یک لحظه کنجکاوی در بیوگرافی ژان کلود: برای مدتی او درگیر فیلمبرداری فیلم اکشن علمی تخیلی Predator (1987) بود. به عنوان یک مبتدی ، حتی نقش یکی از شرکای آرنولد شوارتزنگر به او پیشنهاد نشد ، اما به او اجازه داده شد که در لباس یک هیولای بیگانه مخفی شود.
ژان کلود ون دام با آرنولد شوارتزنگر
درست است که این بازیگر وقت نداشت که واقعاً وارد شخصیت شود و به یک دیوانگی خونین بیفتد - او به سرعت اخراج شد. چرا به طور قطع مشخص نیست ، همه طرفین دلایل مختلفی را بیان می کنند ، بنابراین می توانید هر توضیحی را که بیشتر دوست دارید انتخاب کنید. آنها می گویند که ژان کلود به دلیل ناخوشایند بودن لباس هیولا همیشه دمدمی مزاج بود (در آن زمان از طرحی متفاوت از نسخه نهایی استفاده می شد) ، که جای تعجب نیست - به دلیل گرم شدن بیش از حد داخل لباس ، گاه و بیگاه غش می کرد.
ژان کلود معتقد است که او را به دلیل امتناع از انجام کاری که خطرناک می دانست ، اخراج شده. به گفته وی ، بدلکار در پایان شکستن پای خود را در این صحنه نشان داد ، اگرچه گروه فیلم اطلاعات زخمی شدن را تأیید نکردند.
ژان کلود ون دام در فیلم های کشتار
در سال 1988 ، اولین موفقیت ون دام در نقش اصلی منتشر شد - "Bloodsport" در مورد مسابقات زیرزمینی هنرهای رزمی.
"ورزش خونین" با دعواهای کاملاً صحنه دار تماشاگران را به وجد آورد ، جایی که ضربات به منزله برخورد واقعی از تماس ها بود (معمولاً در فیلم های هالیوود آنها را می زنند ، اما آنها با زاویه ها و تحمیل صدا، خطاها را می پوشانند). سبک های مختلف مبارزان نیز نزاع ها را تماشایی کرده است.
به دنبال آن مجموعه ای از تولیدات ارزان قیمت اما موفق ، جایی که ژان کلود قدرت جنگندگی خود را نشان داد ، بود. از جمله Kickboxer (1989) ، Universal Soldier (1992) و Hard Target (1993) توسط جان وو ، عملكرد برجسته هونگ كون ، طراحي شد. این روزها رسم بود که ستارگان اکشن که به خود احترام می گذارند خودشان را در داستان پردازی امتحان کنند: شوارتزنگر در Total Recall بر بیماری اسکلروزیس غلبه کرد ، بروس ویلیس در یک تاکسی پرنده در عنصر پنجم بمب گذاری کرد و غیره. ون دام ، به نوبه خود ، در زمان گشت (1994) به پلیس زمان تبدیل شد. این فیلم در سراسر جهان 101 میلیون دلار درآمد کسب کرد که در نهایت کاراته کا بلژیک را به عنوان یکی از پادشاهان ژانر جنگی رساند.
مانند ژان کلود مبارزه کنید
سبک مبارزه سینمایی ون دام از چندین سبک شکل گرفته است. او از ده تا 18 سالگی در رشته شوتوکان (نوعی کاراته) تحصیل کرد و کمربند مشکی گرفت. او در دوران نوجوانی به کیک بوکسینگ نیز علاقه مند شد و شگردهای خود را مطرح کرد.
عکس از فیلم شیردل "AWOL" ، 1990
ژان کلود پس از انتقال به ایالات متحده ، سالن آموزش را افتتاح کرد و در آنجا دو نوع ورزش رزمی دیگر را تکمیل کرد: تکواندو و موی تای. اولی اصالتاً کره ای است و با ضربات قوی و بلند ساخته شده است ، در حالی که موی تای معادل تایلندی کیک بوکسینگ است که در آن گرفتن و پرتاب ممنوع است. شخصیت ون دام در کیک بوکسر تمرین موی تای بود.بعلاوه ، البته ، شما نباید گذشته باله هنرمند را فراموش کنید.
چرا ژان کلود ون دام در لیست سیاه هالیوود قرار گرفت
بعد از فیلم "پلیس زمان" ، به نظر می رسید جالب ترین چشم اندازها برای ژان کلود باز شده است. در عوض ، او به تدریج از رادار ناپدید شد!
ژان کلود زندگی حرفه ای خود را خراب کرد. یک روز او از یونیورسال تماس گرفت و پیشنهاد سه فیلم با حق امتیاز 12 میلیون دلار را پیشنهاد داد. ون دام به سازندگان فیلم گفت كه استعداد او را نمی بینند ، مگر اینكه پیشنهاد او را به 20 میلیون دلار برسانند ، مثل جیم كری (ظاهراً بازیگر معتقد بود كه ضربات او به اندازه شوخی ها و تمسخرهای یك بازیگر طنز مرگبار است). در کارخانه رویاها ، چنین علاقه به پول مورد توجه قرار نگرفت و مرد حریص سوداگر! در لیست سیاه قرار گرفت. در هر صورت این همان چیزی است که خود ژان کلود می گوید.
نکته جالب این است که کاراته کا معروف حتی دلایل خاصی برای چنین خواسته هایی داشته است. حیف است که او در آن زمان مطالعه ای انجام نداده که در سال 2017 انجام شد و طبق آن ژان کلود دومین بازیگر پردرآمد دهه های اخیر است (اولین امیلیو استوز ). اساس کار کل کارمزد همه فیلم ها نبود ، بلکه نسبت هزینه ها به درآمد بود. معلوم شد که ژان کلود هر دلار خرج شده اش را صد برابر (یا بهتر بگوییم ، چهار دلار و 20 سنت) پس داده است. بی سودترین کارگر صنعت برد پیت بود که فقط ده سنت دلار تولید کرد. ون دام همه آنچه را که لمس می کرد به طلا تبدیل کرد و فیلم های اکشن با بودجه کم را به بازدیدهای گیشه تبدیل کرد.
انصافاً ، اشتهای گزاف مالی تنها چیزی نبود که زندگی حرفه ای او را خراب کرد. در اواسط دهه 1990 ، با الهام از شهرت ، این بازیگر کاملاً به بیراهه رفت: او هرگز از کوکائین جدا نمی شد ، مرتباً همسران جدید می گرفت ، با پاپاراتزی دعوا می کرد ، به دلیل رانندگی در حالت مستی جریمه می شد (و یک بار در یک کلوپ شبانه با ماشین تصادف کرد) و دائماً برای فیلمبرداری دیرمی آمد. گروه تولید "جنگجوی خیابانی" (1994) شکایت کردند که کار با او غیرممکن است و حتی آنها از گفتن داستان هایی درباره رفتار او شرم داشتند. استودیو کارمند ویژه ای را موظف کرد که از اولویت های کنترل نشده مراقبت کند ، اما ژان کلود خودش به او چیزهای بد یاد داد!
در اتاق دادگاه عالی لس آنجلس ، 1998
در نیمه دوم دهه 1990 ، فیلم های ژان کلود در گیشه شکست می خورند و به زودی از رفتن به سینما منع شدند و آنها را مستقیماً به دی وی دی ها منتقل کردند.
برای پی بردن به غیرقابل بازگشت بودن غم انگیز سقوط وی ، کافی است که ژان کلود حتی به حضور خود در کمدی ناخوشایند داخلی "Rzhevsky علیه ناپلئون" اشاره کند.
تولد دوباره ژان کلود ون دام و پاکسازی
بعد از یک رشته تحقیرها ، ژان کلود ، متواضع شد ، درسش را گرفت و یاد گرفت که خودش را از کنار حاشیه نگاه کند. برای بسیاری ، جیسیویدی JCVD فیلم او "JCVD" به الهام تبدیل شد. (2008) ، جایی که او خودش بازی کرد. و دقیقاً همان چیزی که او بازی کرد - منتقدان از خوشحالی خفه شدند و بوق زدند که وقتی آنها به دنیا آمدند چنین بازی قدرتمندی را از مردی که عادت به حل همه مشکلات زندگی با نخ ریسمان داشت ، ندیده بودند. یک مونولوگ شش دقیقه ای در فیلم وجود دارد ، جایی که ژان کلود ون دام مستقیماً به دوربین و تماشاگر نگاه می کند و با اشک ، از رویاها و ناکامی های خود صحبت می کند. هنگام بازبینی این بخش ، خودش احساس شرمندگی از نحوه کنار گذاشتن زندگی حرفه ای خود کرد.
در اکران فیلم JCVD ، 2008
در این صحنه ، جنبه نفسانی بازیگر به وضوح نمایان می شد. شاید ، ژان کلود ون دام همیشه از نوع انعطاف ناپذیر شوارتزنگر دقیقاً به دلیل ساده لوحی ، آسیب پذیری و انسانیت و همچنین البته توانایی شکستن یک گردو با باسن متمایز بود. ژان کلود بیش از یک بار به این ابرقدرت مباهات کرده است ، از جمله در کامو در سریال تلویزیونی دوستان (سیزدهمین قسمت از فصل دوم).
JCVD می تواند بسیار بیشتر مورد توجه قرار گیرد و با قدرت بیشتری به احیای حرفه ژان کلود ون دام کمک کند . این بازیگر مشغول نظافت سگ خود در تایلند بود که مرگ بالینی را تجربه کرد. ژان کلود معتقد بود که حمایت از یک دوست چهار پا در مقیاس ابدی مهمتر از تعقیب موفقیت است.
استالونه او را به مهمانی ستاره های اکشن پیر در The Expendables II (2013) دعوت کرد ، جایی که ون دام با یک چشمک زدن شخصیت شرور را به تصویر کشید. سیلوستر او را به قسمت اول دعوت کرد ، اما پس از آن ژان کلود مجذوب ویرایش پروژه کارگردان طولانی مدت "راه عقاب" شد (این فیلم در سال 2008 فیلمبرداری شد ، اما آنها نمی توانند آن را به طور معمول منتشر کنند ، و نام ها را به طور مداوم تغییر می دهند).
ژان-کلود ون دام نه تنها در تبلیغات بازی کرد ، بلکه در مجموعه تلویزیونی Jean-Claude Van Johnson (2016-2017) نیز بازی کرد. طبق طرح این نمایش ، کار بازیگری ون دام فقط پوششی برای نوع واقعی فعالیت او بود: انجام ماموریت های مخفی. این کمدی نه تنها فیلم های او را مسخره کرد ، بلکه عشق خود را به آنها اعتراف کرد و خود ژان کلود نشان داد که واقعاً می تواند با جیم کری در مسیر طنزپردازی رقابت کند.
در طول کنفرانس مطبوعاتی سریال "Jean-Claude Van Johnson" ، 2017
اکنون امور ون دام به آرامی در حال بهبود است. وی در صداپیشگی کارتون ها (دنباله و سه گانه "کونگ فو پاندا" ، جدید "مینیون ها") مورد تقاضا قرار دارد و نتفلیکس اقدام به ساخت اکشن کمدی "آخرین مزدور" با بازی وی می کند.
Also known as Leon or A.W.O.L. – Absent Without Leave (European)
۱۹۹۱
ضربه دوجانبه
Alex Wagner/Chad Wagner
دو نقش، تهیهکننده، نویسنده
دومین همکاری با بلو یانگ.
۱۹۹۲
سرباز جهانی
Luc Deveraux/GR۴۴
اولین همکاری با دولف لاندگرن.
۱۹۹۳
آخرین حرکت قهرمان
خودش
حضور افتخاری
۱۹۹۳
راهی برای فرار نیست
Sam Gillen
۱۹۹۳
هدف سخت
Chance Boudreaux
۱۹۹۴
پلیس زمان
Max Walker
دو نقش
۱۹۹۴
مبارز خیابانی
Colonel William F. Guile
۱۹۹۵
مرگ ناگهانی
Darren McCord
۱۹۹۶
نهایت خطر
Alain Moreau/Mikhail Suverov
دو نقش
۱۹۹۶
هدف نهایی
Christopher Dubois
کارگردان، نویسنده
۱۹۹۷
تیم دو نفره
Jack Quinn
۱۹۹۸
تقلب
Marcus Ray
۱۹۹۸
لژونر
Alain Lefevre
نویسنده، تهیهکننده
۱۹۹۹
سرباز جهانی: بازگشت
Luc Deveraux
تهیهکننده
۱۹۹۹
دوزخ
Eddie Lomax
تهیهکننده
Also known as Desert Heat
۲۰۰۱
فرمان
Rudy Cafmeyer/Charles Le Vaillant
دو نقش، نویسنده
۲۰۰۱
بدل
Edward "The Torch" Garrotte/Replicant
دو نقش
۲۰۰۲
از خط خارج شده
Jacques Kristoff
۲۰۰۳
در جهنم
Kyle LeBlanc
۲۰۰۴
برخاسته از مرگ
Ben Archer
۲۰۰۴
نارکو
Jean's ghost by Lenny
نقش کوتاه
۲۰۰۶
سپاه سخت
Phillip Sauvage
۲۰۰۶
دومین فرمانده
Sam Keenan
۲۰۰۶
امتحان
Charles
۲۰۰۷
تا دم مرگ
Anthony Stowe
۲۰۰۸
چوپان: گشت مرزی
Jack Robideaux
اولین همکاری با اسکات ادکینز.
۲۰۰۸
جیسیویدی
JCVD
مدیر اجرایی تولید
۲۰۱۰
سرباز جهانی: احیا
Luc Deveraux
دومین همکاری با دولف لاندگرن.
اولین همکاری با آندری آرلوفسکی.
Limited theatrical release in Israel, Singapore, Philippines, Malaysia, United Arab Emirates, India, Jordan, Lebanon, Italy, Japan, and Pakistan.
۲۰۱۱
پاندای کونگفوکار ۲
Master Croc
صداپیشه
۲۰۱۱
بازیهای ترور
Vincent Brazil
Limited theatrical release in US, Russia, and Ukraine.
دومین همکاری با اسکات ادکینز.
مدیر اجرایی
Also known as Weapon (European)
۲۰۱۱
Beur sur la ville
Colonel Merot
۲۰۱۲
Rzhevskiy vs. Napoleon
خودش
۲۰۱۲
چشمان اژدها
Jean-Luis Tiano
اولین همکاری با کانگ لی با پیتر ولر.
۲۰۱۲
یکبارمصرفها ۲
Jean Vilain
سومین همکاری با اسکات ادکینز با دولف لاندگرن.
۲۰۱۲
سرباز جهانی: روز حساب
Luc Deveraux
چهارمین همکاری با اسکات ادکینز و دولف لاندگرن.
دومین همکاری با آندری آرلوفسکی.
۲۰۱۲
شش گلوله
Samson Gaul
۲۰۱۲
یو.اف. او
George
۲۰۱۳
به جنگل خوش آمدید
Storm Rotchild
۲۰۱۳
دشمنان نزدیک
Xander
۲۰۱۴
گرمای کشنده
Stillman
۲۰۱۵
یک تکه گوشت
Deacon
Post-production
۲۰۱۵
'Jian Bing Man
Cameo
۲۰۱۵
Yüksek Derece
Cameo
Filming
۲۰۱۶
Kickboxer: Vengeance
Master Durand
Filming
۲۰۱۶
The Tower
Announced
نامشخص
عشق کامل
Frenchy
کارگردان، نویسنده، Completed
نظرات
ناشناس۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام بازیگر و کاراته کار در 18 اکتبر 1960 در بلژیک متولد شد و از سن 10 سالگی ورزش های رزمی را انجام می دهد. در نیمه دوم دهه 1980 ، برنده چندین دوره مسابقات قهرمانی هنرهای رزمی و دارنده کمربند سیاه . نقش ایوان کراشینسکی کاراته کار روسیه را در فیلم "عقب نشینی نکن و تسلیم نشو" بازی کرد. پس از اولین صدای شهرت ، این ورزشکار شروع به حضور فعال در فیلم های "Bloodsport" ، "Cyborg" ، "Kickboxer" و "Universal Soldier" کرد (برای آخرین ون دام که آنها 1.5 میلیون دلار پرداخت کردند). در سال 1994 ، این بازیگر 8 میلیون دلار برای بازی در فیلم Street Fighter دریافت كرد. در پایان دهه 90 ، مد فیلم های اکشن رو به زوال بود و مدت ها بود که این بازیگر نمی توانست به درآمد قبلی خود دست یابد و به اوج خود بازگردد. محبوبیت نکته روشن بعدی در کار ون دام حضور در فیلم "J.C.VD" در سال 2008 بود ، که وی در آن شخصیت اصلی شد. این بازیگر سپس در دو دنباله سرباز جهانی ظاهر شد و نقش شخصیت منفی اصلی فیلم The Expendables را بازی کرد. سالانه فیلم هایی با حضور ون دام به عنوان بازیگر و صداپیشه منتشر می شود. سال آینده دو فیلم با بازیگر اکشن - "آخرین مزدور" و "فرانسوی" به نمایش در می آید.
ناشناس۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام بازیگر ، فیلمنامه نویس و تهیه کننده آمریکایی الاصل بلژیکی است. او قبل از شروع حرفه بازیگری ، بدنساز معروف ، کاراته کا و کیک بوکسر بود. مشهورترین فیلم ها با مشارکت وی عبارتند از "رینگ خونین" ، "تأثیر مضاعف" ، "سرباز جهانی" ، "هدف سخت" ، "پلیس زمان".
طاهره مصطفوی۱۴۰۰/۳/۲۰بیوگرافی ژان کلود , اعتیاد ژان کلود ون دام
متولد 18 اکتبر 1960 در بلژیک. نام اصلی تولد وی ژان کلود کامیل فرانسوا ون وارنبر است. پدر او به عنوان حسابدار کار می کرد و صاحب یک گل فروشی بود. وقتی پسرش ده ساله بود ، او را در مدرسه کاراته ثبت نام کرد. و در شانزده سالگی ، ژان کلود قبلاً وارد تیم ملی کاراته بلژیک شده بود و بعداً قهرمان اروپا شد. اما جدا از هنرهای رزمی مانند کیک بوکسینگ ، موی تای ، کونگ فو و تکواندو ، ژان کلود در اوایل جوانی به تحصیل باله کلاسیک پرداخت. همچنین در اوج موفقیت (با بودجه همسر اولش. ژان-کلود ون دام همسر) ، سالن ورزشی خود را با نام "Gym Gym" افتتاح کرد.قد و وزن ژان کلود در مقاله بالا آورده شد + عکس ژان کلود و پسر ژان کلود ون دم.
در سال 1981 ، ژان کلود پس از جدا شدن از همسرش و فروش این باشگاه ، در آرزوی بازیگر شدن به کالیفرنیا رفت. اما همه چیز خیلی خوب پیش نمی رفت ، علاوه بر این ، ون دام واقعاً انگلیسی بلد نبود ، بنابراین در ابتدا او به عنوان راننده ، دروازه بان ، کارگر ساختمانی کار می کرد و هنرهای رزمی را آموزش می داد. در آن دوره ، او تصمیم گرفت برای بار دوم ازدواج سودآور انجام دهد. در سال 1984 ، ون دام سرانجام در فیلم هایی مانند موناکو برای همیشه (1984) و Break Dance (1984) زمان کوتاهی در فیلم ها گرفت. سپس او نام خود را از ژان کلود ون وارنبرگ به ژان کلود ون دام تغییر داد ، که به یاد دوست فقید خود انتخاب کرد. اولین نقش تمام عیار این بازیگر در سال 1986 کار او در فیلم "عقب نشینی نکن و تسلیم نشو" (1986) بود ، جایی که او در آن بازیگر اصلی ، مبارز روسی ایوان بازی می کرد. اما واقعاً موفقیت دو سال بعد حاصل شد ، پس از اکران فیلم "Bloodsport" (1988). در همان سال ، فیلم های اکشن عقاب سیاه (1988) ، سایبورگ (1988) و کیک بوکسر (1988) اکران شدند. دو مورد اخیر از نظر تجاری بسیار موفق بوده اند.
فعالیت بازیگری او به سرعت در حال پیشرفت بود ، در مدت کوتاهی چندین فیلم با مشارکت او مانند "AWOL" (1990) و "سفارش به مرگ" (1990) منتشر شد. اما گام بعدی محبوبیت ، بازی در فیلم "تأثیر مضاعف" (1991) بود. پس از اکران فیلم اکشن "سرباز جهانی" (1992) ، اوج حرفه بازیگری ژان کلود می آید و به دنبال آن چندین فیلم موفق با مشارکت وی از جمله "هیچ کجا اجرا نمی شود" (1993) ، "هدف سخت" (1993) ، "زمان گشت" (1994) ، "مرگ ناگهانی" (1995) ، "حداکثر خطر" و برای فیلم "در جستجوی ماجراجویی" (1996) ، او همچنین بر روی فیلمنامه کار کرد و به عنوان کارگردان بازی کرد . اما به زودی برای ژان کلود یک مرحله از مشکلات مربوط به مواد مخدر ، الکل و پلیس ایجاد شد ، زندگی شخصی نیز به خوبی پیش نرفت. همه اینها نمی تواند روی کار بازیگری تأثیر نگذارد.
در سال های بعدی ، فیلم های با مشارکت او کمتر منتشر می شدند ، از جمله نقش در فیلم های "مستعمره" ، (1997) ، "انفجار" (1998) ، "لژیونر" قدیم فرانسه (1999) ، "سرباز جهانی 2": بازگشت »(1999) ، جهنم (1999) ، Replicant (2001) ، سراشیبی (2002) ، در جهنم (2003) ، تا زمان مرگ (2004). اما پس از بهبود بازیگر از مشکلات مواد مخدر ، برای سومین بار ازدواج کرد و بازگشت به صفحه نمایش را آغاز کرد. بنابراین ، در سال 2008 فیلم JCVD. که بسیاری آن را بهترین کار در حرفه ژان کلود می دانند ، و سپس قسمت سوم "سرباز جهانی" (2010) منتشر شد و یک سال بعد ژان کلود صدای شخصیت کارتون "پاندا کونگ فو کار 2" را صحبت کرد(2011) ) به دنبال آن نقش در چندین فیلم اکشن رده B وجود داشت و سپس ون دام در فیلم "The Expendables 2" (2012) که در آن نقش آنتاگونیست اصلی را بازی می کرد به اکران های بزرگ بازگشت. تا سال 2016 ،
در سال 2016 ، ژان کلود به صداپیشگی برای فیلم انیمیشن Kung Fu Panda 3 (2016) بازگشت ، یکی از نقش های اصلی را در بازسازی Kickboxer (2016) و دنباله بعدی آن بازی کرد و همچنین در مجموعه تلویزیونی Jean بازی کرد -کلود وانگ جانسون ”(2016-2017) ، که در آن ژان کلود ، حرفه ای خود را مسخره کرد. با این حال ، این سریال ناموفق بود و پس از فصل اول لغو شد.در حال حاضر ، ون دام همچنان به طور فعال در فیلم های گروه B بازی می کند. جدید ترین بازی او در فیلم آخرین مزدور کمدی اکشن نتفلیکس است.
hadi 522۱۴۰۰/۳/۲۰بله داداش ،حیف که پیر شدی ، من با تماشای فیلم های ژان کلود بزرگ شدم و اکنون به یاد دوران کودکی ام می افتم. رینگ خونین ، کیک بوکسر ، ضربه دوجانبه ، سرباز جهانی، اکنون چنین فیلم هایی وجود ندارد.
hadi 522۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام بازیگر خوبی است ، من با مشارکت او در تماشای فیلم بزرگ شدم. تصاویر شایسته زیادی در فیلمبرداری او وجود دارد! به عنوان مثال فیلم های Hard Target ، Cyborg ، AWOL و بسیاری دیگر را در نظر بگیرید. درست است ، اکنون محبوبیت ژان کلود شروع به کاهش می کند ، اما فیلم های این بازیگر هرگز فراموش نمی شوند!
ناشناس۱۴۰۰/۳/۲۰من ژان کلود ون دام خوش تیپ را دوست دارم. فیلم های با مشارکت وی کتابچه راهنمای آموزش هنرهای رزمی است. و چه تعداد پسران پس از "جنگجوی خیابانی" طرفدار هنرهای رزمی شدند و عکس ژان کلود را در اتاق خود آویزان کردند.
ناشناس۱۴۰۰/۳/۲۰از زندگی نامه این بازیگر ، ژان کلود ، در مورد ضعف او در رابطه با جنسیت زن مشخص است. من نمی دانم این چقدر درست است اما واقعیت این است که جنسیت زن نسبت به او بی تفاوت نیست. فیلم های این بازیگر بیشتر مربوط به دسته فیلم های مردانه است ، اما من شخصاً و بسیاری از دوستانم با لذت زیادی فیلم های ژان کلود را تماشا می کنیم.
ناشناس۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام بازیگری است که فیلمنامه نویس و تهیه کننده نیز هست ، برای من بت بود و می ماند. عکس هایی با تصویر او حتی امروز روی دیوار من آویزان است. سرباز جهانی او فیلم مورد علاقه من است.
وحید م۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود در فیلم "The Expendables-2" مشارکت جالب خود را به نمایش گذاشت.این بازیگر علی رغم سن و سالش فقط یک معجزه است. به هر حال ، در این فیلم سوپرمن ها زیاد هستند ، بنابراین لذت تماشای آنها تضمین می شود.
وحید م۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام مورد علاقه میلیون ها زن است. من فیلم های اول بازیگر را با لذت تماشا کردم ، اما فیلم های آخر خیلی زیاد نیستند. هنرهای رزمی او بیش از آنکه یک دعوای واقعی باشد ، بیشتر شبیه یک باله خوش فرم است. اما این نظر شخصی من است.
وحید م۱۴۰۰/۳/۲۰اکنون محبوبیت ژان کلود ون دام دیگر مانند گذشته نیست ، اما کارهای بازیگری و کارگردانی وی همچنان توجه ها را به خود جلب می کند. چنین فیلم هایی از بازیگر مانند "ضربه دوجانبه" ، "عقب نشینی نکن و تسلیم نشو" احساس دلتنگی برای زمان های گذشته را برانگیخته ، می توان آنها را با لذت و به صورت آنلاین تماشا کرد.
وحید م۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام 15 سال پیش آرزوی هر دختری بود! حرفه ای ، همه فیلم های بازیگر ، البته فیلم های اکشن. اما حتی من آنها را تماشا کردم ، فقط به خاطر او. بیوگرافی بازیگر نیز جالب است ، من آن را خواندم ، می خواستم در مورد زندگی شخصی او بدانم ...
Doraslasy 757۱۴۰۰/۳/۲۰ژان کلود ون دام بت من است! من با تماشای فیلم های او بزرگ شدم. او بازیگر و مبارز بزرگی است. بود ، هست و خواهد بود! با وجود انتقادات ، او به همه چیز دست یافت. و منتقدان بازنده های رقت انگیز هستند!
Doraslasy 757۱۴۰۰/۳/۲۰بچه ها ، البته محبوبیت ژان کلود افت کرد. اما او بازیگر خوبی است. علاوه بر این که او واقعا رقص کوروگرافی جنگی را انجام می دهد ، او واقعاً به بازیگری نیز پایبند است! آیا می توانید تصور کنید که وقتی شهرت و محبوبیت خیره کننده ای گذشت چگونه بود؟! .. خوب ، شما می توانید دیوانه شوید. خلاصه اینکه حداقل "Double Impact" و جدال نهایی "Bloodsport" را تجدیدنظر کنید و عشق به بازیگر به هر حال دوباره در شما بیدار می شود !!!)
خوره فیلم۱۴۰۰/۳/۲۰من واقعاً ون دام را دوست ندارم! رقصنده! تصمیم گرفتم فیلم آنلاین "Kickboxer" را تماشا کنم و بعد از 20 دقیقه آن را خاموش کردم! او قطعاً بازیگر نیست و اکنون شک دارم که ژان کلود اصلا کیک بوکسور باشد! ضربات او فقط باعث تمسخر بیننده است.
Doraslasy 757۱۴۰۰/۳/۲۰شاید بهتر باشد "JCVD" نگاه کنید؟
Billymer 175۱۴۰۰/۱۱/۱۱
این بازیگر آمریکایی در تمام دنیا با نام ژان کلود ون دام شناخته می شود. اگرچه نام کامل او اینگونه به نظر می رسد - ژان کلود کامیل فرانسوا ون وارنبرگ. این پسر بلژیکی آرزوی بازیگر شدن را داشت و به لطف ظاهر عالی، هنرهای رزمی و استعدادش توانست به شهرت جهانی دست یابد. اما بیشتر از همه، این بازیگر به فرزندان خود از ازدواج با گلادیس پرتگ - کریستوفر و بیانکا افتخار می کند. آنها نیز به موفقیت های زیادی دست یافتند. اما کوچکترین پسرش نیکلاس از ازدواجش با دارسی لاپیر هنوز از پدرش راضی نیست. اگرچه ممکن است همه چیز را در پیش داشته باشد.
جانا سرى به دوشم ودستى به دل گذار آخرغمت به دوش دل وجان کشیده ام
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
آمدی جانمٖ به قــربانت صفا آورده ای
درد بی درمان قـلـبـم را دوا آورده ای
با خودم گفتم ملک ایام هجران شد تمام
آمدی خوش آمدی جانی مرا آورده ای
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥ شعر ترکی شهریار
سلام خورشید من در روز سردم سلام اى مرهم وداروى دردم
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
از من گذشت ومن هم از اوبگذرم ولی با چــون مــنی بہ غــــیر محبت روا نبود
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی ،
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی ،
تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی ،
تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و دلها همه گوش ، چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی ،
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من ؛ نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی …!
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم
رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
ای ﭼـﺸـﻢ ﺧٖﻤﺎرﯾﻦ ﺗﻮ و اﻓﺴﺎﻧﻪ ﻧﺎزت وی زﻟﻒ ﮐﻤﻨﺪﯾﻦ ﻣﻦ و ﺷﺒﻬﺎی درازت ﺷﺒﻬﺎ ﻣﻨﻢ و ﭼﺸﻤﮏ ﻣﺤـﺰون ﺛﺮﯾﺎ ﺑﺎ اﺷﮏ ﻏﻢ و زﻣﺰﻣﻪ راز و ﻧﯿﺎزت
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
جوانی کردن ای دل
شیوه جانانه بود اما
جوانی هم پی جانان شد
و با ما جوانی کرد
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
نازنینا!! ما به ناز تو جوانى داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟ وه که با این عمرهاى کوته بى اعتبار این همه غافل شدن از چون من شیدا چرا؟
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان دل داد زد: دیوانه! من مى بینمش… !
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست دگر قمار محبت نمی برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه تست در دکان همه باده فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه تست دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز زیور زلف عروسان سخن شانه تست ای زیارتگه رندان قلندر برخیز توشه من همه در گوشه انبانه تست
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟ نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد
علت کورى. یعقوب نبى معلوم است شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد….
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها مستم از ساغر خون جگر آشامیها بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت شادکامم دگر از الفت ناکامیها بخت برگشته ما خیره سری آغازید تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها دیرجوشی تو در بوته هجرانم سوخت ساختم این همه تا وارهم از خامیها تا که نامی شدم از نام نبردم سودی گر نمردم من و این گوشه گمنامیها نشود رام سر زلف دل آرامم دل ای دل از کف ندهی دامن آرامیها
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
داغ یارانم به جان تازد که یاران راچه شد گل به درد ارد دلم کان گلعذاران را چه شد یادگاران بود واز یاران دیرین یادها یادها چون درگذشت و یادگاران را چه شد
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب مرغ دل در قفس سینه من می نالد بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است بیم آنست که از پرده فتد راز امشب گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم…؟!
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
از نسیم سـحر آموختم و شعله ی شمع رسم شوریدگی و شیوه ی شیدائی را صبح سرمی کشد از پشت درختان خورشید تا تماشا کند این بزم تماشـائی را
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
صفایى بود دیشب با خیالت خلوت ما را ، ولى من باز پنهانى تو را هم آرزو کردم …!
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه تست در دکان همه باده فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه تست دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز زیور زلف عروسان سخن شانه تست ای زیارتگه رندان قلندر برخیز توشه من همه در گوشه انبانه تست همت ای پیر که کشکول گدائی در کف رندم و حاجتم آن همت رندانه تست
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
پرسه در کوی غزل بی تو عجب دلگیر است
دلم از رهگذرانش ، ز غروبش سیر است..
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد دارد متاع عفت از چار سو خریدار بازار خودفروشی این چار سو ندارد جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد خورشید روی من چون رخساره برفروزد رخ برفروختن را خورشید رو ندارد سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن هر چند رخنهٔ دل تاب رفو ندارد او صبر خواهد از من بختی که من ندارم من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد با شهریار بی دل ساقی به سرگرانی است چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد
♥♥ شعرهای عاشقانه شهریار ♥♥
شعر چشم شهریار
ای چشم خمارین تو و افسانه نازت وی زلف کمندین من و شبهای درازت شبها منم و چشمک محزون ثریا با اشک غم و زمزمه راز و نیازت
شهریار یا همان سید محمدحسین بهجت تبریزی یکی از شاعران بزرگ و معروف ایرانی میباشد. این شاعر بزرگ در سال ۱۲۸۵ در شهر تبریز به دنیا آمده است و به دو زبان فارسی و ترکی شعر سروده است. این شاعر بزرگ شعرهای عاشقانه بسیار زیادی دارد دلیل این امر هم عشق موجود در زندگی این شاعر بزرگ میباشد. این شاعر بزرگ به دلیل وصیت خودش در مقبره الشعرای تبریز دفن شده است و مقبره وی در آنجا قرار دارد.
شعر در مورد چشم از شهریار
شعر چشم مست از استاد شهریار
برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت
بازار شوق پردگیان باز درگرفت
شمع طرب شکفت در آغوش اشک و آه
ابری به هم برآمد و ماهی به برگرفت
زین خوشترت کجا خبری در زند که دوست
سر بی خبر به ما زد و از ما خبر گرفت
بار غمی که شانه تهی کرد از او فلک
این زلف و شانه خواهدم از دوش برگرفت
یک تار موی او به دو عالم نمیدهند
با عشقش این معامله گفتیم و سرگرفت
چشمک زند ستاره صفت با نسیم صبح
شمع دلی که دامن آه سحر گرفت
چون شعر خواجه تازه و تر بود شهریار
شعر توهم که درس خود از چشم تر گرفت
نظرات
شیوا۱۴۰۰/۵/۳۱شعر دل گفت دیوانه من میبینمش +++
چشم خود بستم
که دیگر
چشم مستش ننگرم
ناگهان
دل داد زد :
دیوانه !
من میبینمش.
Barbie 969۱۴۰۰/۵/۳۱چشم خود بستم که دیگر چشمِ مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من می بینمش
OOOВалок_Харлам 134۱۴۰۰/۵/۳۱چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ++متن کامل چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم را کسی داره؟
OOOВалок_Харлам 134۱۴۰۰/۵/۳۱شعر کامل چشم خود بستم که دیگر را کسی داره؟
OOOВалок_Харлам 134۱۴۰۰/۵/۳۱نازنینا!! ما به ناز تو جوانى داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
وه که با این عمرهاى کوته بى اعتبار
این همه غافل شدن از چون من شیدا چرا؟
OOOВалок_Харлам 134۱۴۰۰/۵/۳۱تار و پودم تو بگو
با دل تنها
چه کنم…؟!
OOOВалок_Харлам 134۱۴۰۰/۵/۳۱از نسیم سـحر آموختم و شعله ی شمع
رسم شوریدگی و شیوه ی شیدائی را
صبح سرمی کشد از پشت درختان خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشـائی را
OOOВалок_Харлам 134۱۴۰۰/۵/۳۱شبست و چشم من و شمع اشکبارانند*****
مگر به ماتم پروانه سوگوارانند*****
چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه*****
که این ستاره شماران ستاره بارانند*****
مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد*****
در این بهار که بر سبزه میگسارانند*****
به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب*****
چو لاله بر لب نوشین جویبارانند*****
بغیر من که بهارم به باغ عارض تست*****
جهانیان همه سرگرم نوبهارانند*****
بیا که لاله رخان لاله ها به دامن ها*****
چو گل شکفته به دامان کوهسارانند*****
نوای مرغ حزینی چو من چه خواهد بود*****
که بلبلان تو در هر چمن هزارانند*****
پیاده را چه به چوگان عشق و گوی مراد*****
که مات عرصه حسن تو شهسوارنند*****
تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین*****
که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند*****
به کشت سوختگان آبی ای سحاب کرم*****
که تشنگان همه در انتظار بارانند*****
مرا به وعده دوزخ مساز از او نومید*****
که کافران به نعیمش امیدوارانند*****
جمال رحمت او جلوه می دهم به گناه*****
که جلوه گاه جلالش گناهکارانند*****
تو بندگی بگزین شهریار بر در دوست*****
که بندگان در دوست شهریارانند*****
سال گذشته من مدتى را در «ت» گذراندم، در گراند هتل که در انتهاى دوردست ساحل، رو به دریا قرار داشت. به دلیل دود و بخارى که از آشپزخانهها و آبهاى مانده برمیخاست و ابتذال مجلل پردههاى نقش دارى که تنها شىء متفاوت روى دیوارهاى لخت خاکسترى بود و تزئینات این تبعید را کامل میکرد، سخت دلتنگ بودم؛ آنگاه روزى همراه با تندبادى که خبر از توفان میداد، در راهرویى به سوى اتاقم قدم برمیداشتم که بوى نادر دلاویزى درجا میخکوبم کرد. دریافتم که نمیشود از ماجرا سردرآورد، اما بو، آن چنان پرمایه و آن چنان به نحوى پیچیده گلستانى بود که به گمانم تمامى باغهاى گل وگلزارها را لخت کرده بودند تا چند قطره از آن عطر تولید کنند. این برکت نفسانى آن چنان نیرومند بود که زمانى دراز پابه پا کردم بىآن که پیش بروم؛ آنسوى شکاف درى نیمه باز که تنها راه خروج آن بوى مست کننده بود اتاقى یافتم که به رغم یک نگاه آنى، حضور شخصیتى بس متعالى در آن احساس میشد. چگونه مهمانى میتوانست در دل چنین هتل تهوع آورى، محرابى چنین پاک به خود اختصاص دهد، به خلوتگاهى چنین مهذب تکامل بخشد و برج عاجى منزوى از رایحه دلاویز برپا کند؟ صداى پاهایى، ناپیدا از سرسرا و پیشتر از آن، حرمتى تقریبا مذهبى مانعم شد که با آرنج در را بازتر کنم. به یکباره، باد خشمگین، پنجره فکسنى راهرو را درهم شکست، بادى شور با موجى گسترده و تند به درون وزید و آن عطر گلستانى غلیظ را بى آن که به کلى در خود غرق کند، در هوا پراکنده کرد. من هیچگاه مقاومت ظریف آن عطر اصیل را از یاد نخواهم برد که با جان مایه خود بربوى آن باد گسترده فائق آمد. وزش باد، در اتاق را بسته بود و به ناگزیر به طبقه پائین رفتم. اما حاصل بخت و اقبال بد و آشفته این بود: وقتى درباره ساکنان اتاق ۴۷ (چون آن موجودات گزیده نیز مثل دیگران شماره داشتند) پرس و جو کردم، تنها اطلاعى که مدیر هتل توانست پیدا کند، مشتى اسم آشکارا مستعار بود. تنها یکبار صداى متین و لرزان وموقر و آرام مردانهاى را شنیدم که گفت: «ویولت»، و صداى آهنگین فوق طبیعى زمانهاى را که پاسخ داد: «کلارنس». به رغم این دو نام انگلیسى، بنا به گفته کارکنان بومى هتل به نظر میرسید که غالبا به زبان فرانسوى حرف میزنند- و بىهیچ لهجه خارجى. چون غذایشان را در اتاقى خصوصى میخوردند، نمیتوانستم ببینمشان. تنها یکبار، در طرح و خطوطى محو، آنچنان به نحوى روحانى نمایان، آن چنان به نحوى یگانه مشخص که در ذهنم به صورت یکى از متعالیترین مظاهر زیبایى باقى مانده است، زنى بالا بلند را دیدم که از نظر دور مى شد، چهرهاش گریزنده، اندامش لغزان در روپوشى دراز و پشمین به رنگ قهوهاى و صورتى. چند روز بعد، همانطور که از پلکانى کاملا دور از آن راهروى اسرارآمیز بالا میرفتم، بوى خوش خفیفى، به طور قطع همانند همان بوى بار اول را حس کردم. به سمت راهرو پیش تاختم و همین که به آستانه در رسیدم، هجوم همان عطرهاى وحشى که مثل موجودات زنده میغریدند و مردم پرمایهتر میشدند، کرختم کرد. از میان در کاملا گشوده، آن اتاق بیمبلمان انگار دل و رودهاى بیرون ریخته بود. چیزى حدود بیست شیشه کوچک شکسته روى پارکت کف اتاق، آلوده به لکههاى خیس، پخش و پلا بود. مستخدم بومى که داشت کف اتاق را کهنه میکشید گفت «امروز صبح رفتند. عطردانها را شکستند تا کسى از عطرشان استفاده نکند، نمیتوانستند همه را درچمدانهایشان که انباشته از اجناسى بود که از این جا خریده بودند جا دهند. چه وضع بلبشویى!» من یکى از عطردانها را که هنوز چند قطره اى در آن مانده بود قاپیدم. این قطرهها که از چشم آن مسافران مرموز دور مانده بود، هنوز اتاقم را عطرآگین میکنند. من در زندگى ملال آور خود، روزى از عطرهاى تراویده از دنیایى که آن قدر دلاویز بود مست شدم. اینها منادیان زحمت افزاى عشق بودند. ناگهان خود عشق آمده بود، باگلهاى سرخش و فلوتهایش، تندیسگر، کاغذین جامه، دربسته که هر چیز پیرامون خود را معطر میکرد. عشق با تندترین نفس اندیشهها درهم آمیخته بود، نفسى که بیآنکه عشق را تضعیف کند، لایتناهاش کرده بود. اما من از خود عشق چه میدانستم؟ آیا من، به نوعى به رازش پى برده بودم؟ دربارهاش آیا چیز دیگرى میدانستم جز آن عطر اندوهش و بوى عطرهایش؟ آنگاه، عشق رفت و عطرها از عطردانهاى خرد شده، باغلظت نابترى بیرون تراویدند. رایحه یک قطره تضعیف شده، هنوز که هنوز است زندگیام را بارور میکند.
مارسل پروست نویسنده کتاب در جستجوی زمان از دست رفته
مونیکا بلوچی بازیگر 54 ساله ایتالیایی قصد پیر شدن ندارد
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
عکاسی برای مجله Soon
بازیگر زن 54 ساله ایتالیایی، مونیکا بلوچی طرفدارانش را با تغییر رنگ موهای سیاه به بور متقاعد می کند که قصد پیر شدن را ندارد.
در سال های اخیر، مونیکا بلوچی بازیگر مشهور در سینمای جهان به ندرت در صفحه نمایش دیده می شود.
اما به طور فزاینده ای، زیبای ایتالیایی را می توان به عنوان یک مدل ، که در آن او در تصاویر به یاد ماندنی، دیدنی و جذاب که بر زیبایی طبیعی او تأکید می شود، ملاحظه کرد.
برای این عکس، بازیگر سعی کرد یک کلاه گیس بور با موهای کوتاه داشته باشد.
موافقم، مونیکا در این تصویر بی نظیر به نظر می رسد. با این حال، مشترکین مجله Soon اذعان کردند که بلافاصله بازیگر را در این تصویر تشخیص نداده اند!
در برخی عکس ها، مونیکا در جواهرات کارتیه و یک لباس والنتینو دیده می شود. این بازیگر توسط عکاس مشهور پاتریس ون مالدن عکسبرداری شده است. جلسه عکس در بهار در پاریس برگزار شد.
مونیکا بلوچی 54 ساله، هنرپیشه ایتالیایی، عاشق 36 ساله خود را ترک کرد.
مونیکا بلوچی هنرپیشه مشهور سینمای جهان اعلام کرد که نیکولاس لوفور، دوست پسر جوانش را ترک کرده است. این زوج تقریبا دو ساله با هم بودند. این بازیگر خاطر نشان کرد دوستی او با صاحب گالری 36 ساله در حال حاضر تنها بصورت دوستی ادامه دارد.
مونیکا بلوچی در مصاحبه ای با F Weekly گفت: "ما بسیار نزدیک به یکدیگر بودیم. این شخص به من خیلی آموزش داد، اما اکنون فقط تبدیل به دوستان مادام العمر شده ایم.