بازی تاج و تخت: 0 تا 100

تاریخ نوشته شده است. جوهرش خشک شده

-کلاغ سه چشم

 

تاریخ وستروس طبق گفته استادان (Maesters) به 12 هزار سال قبل برمیگردد.

 

 

 

Maesters کیست؟

استادان، دانش آموختگان هفت پادشاهی(Seven Kingdoms) هستند. Maesters شوالیه های ذهن هستند. آنها توانایی های درمانگری و اطلاعات زیادی درباره دنیای شناخته شده دارند.

تقریبا هر خانواده ای در وستروس یک Maester دارد که به رئیس مشاوره می دهد و به کودکان آموزش های لازم را می دهد. درصورتی بیماری نیز توسط این شخص درمان می شوند.

 

 

Aemon

آیمون یکی از استادان در قلعه سیاه (Castle Black) است. Aemon یکی از لرد فرمانده (Lord Commander) و مشاوران نگهبان شب (Night's Watch) است.

 

 

دنیای شناخته شده

سرزمین های شناخته شده که به نام "the world" یا جهان معرفی می شود شامل مناطق وستروس Westeros، اسوس Essos و سوتوریوس Sothoryos است. در این دنیا مجمع الجزایر و جزایر کوچک مانند Stepstones، جزایر تابستانی و lb نیز وجود دارند.

 

مسیر اشتباهی میری... وستروس غرب است.

- تیریون لنیستر به جوره مورمون

 

وستروس Westeros

وستروس به منطقه غربی جهان (دنیای شناخته شده) گفته می شود. این منطقه توسط دریای باریک از اسوس جدا شده است. بیشتر داستان های بازی تاج و تخت در وستروس می گذرد.

 

 

مقدمه سیارک

قبل از شروع داستان بازی تاج و تخت توجه داشته باشید که داستان کتاب با سریال متفاوت است، کتاب توسط George R.R. Martin جورج ار ار مارتین به نام ترانه یخ و آتش نوشته شده است. داستان کتاب هنوز ادامه دارد ولی داستان سریال احتمالا در فصل 8 تمام شود. نکته دوم اینکه ناگفته های زیادی در سریال وجود دارد، محتمل است مانند سریال های دیگر اسپین-آفی بر بازی تاج و تخت ساخته شود تا به این پرسش ها پاسخ دهد.

نکته خیلی مهم مانند تمامی فیلم های سینمایی که برپایه رمان ساخته می شوند دقت کنید که کتاب هرچقدر هم زیبا نوشته شده باشد در محدوده تخیل خواننده پر و بال میگیرد ولی دست کارگردان در استفاده از جلوه های ویژه باز است. فیلم باید کشش کافی برای بیننده را داشته باشد پس کارگردان باتوجه به شرایط داستان را پیش می برد. نکته مهم دیگر اینکه روند ساخت فیلم و سریال به صورت خطی نیست و مثلا در یک لوکیشن تمامی صحنه های مربوط به یک فصل گرفته می شود و در ویرایش نهایی داستان شکل می گیرد. معمولا کارگردان از تمامی صحنه های گرفته شده هم استفاده نمی کند. اگر در تیزرها صحنه ای را میبینید که بعدا در سریال وجود ندارد به این دلیل است.

اگر قبلا کتاب را خواندید نباید انتظار داشته باشید داستان سریال مانند کتاب پیش برود، بازی تاج و تخت همانطور که اسمش شبیه کتاب نیست آخرشم هم مانند کتاب نیست، کاملا واضح است که کارگردان برای ایجاد کشش در همه بینندگان مجبور به ایجاد تغییرات زیادی در داستان شده است. 

سریال بازی تاج و تخت و کتاب ترانه یخ و آتش دارای شخصیت های بسیار زیادی است که حتی به خاطر سپردن اسامی آنها کار بس دشواری است. داستان زندگی هر فرد پیچیدگی های زیادی دارد، هر شخص پیشینه ای دارد و در از جایی به داستان اضافه می شود. یکی دیگر از نکاتی که شاید بیننده سریال را دچار اشتباه یا سردرگمی کند این است که حضور هر کاراکتر دلیلی دارد. یا این کاراکتر تاثیری در روند داستان دارد. سریال به اندازه کتاب به جزئیات نپرداخته است و بعضی شخصیت ها در داستان گم می شوند. حتی وضعیت زنده ماندن یا مردن آن ها نیز مشخص نمی شود.

در ادامه تاریخ از گذشته به زمان حال نقل شده است. هرجایی که نیاز به توضیح درباره شخصیت خاصی بوده اورده شده است، بدلیل طولانی شدن مقاله توضیحات بیشتر درباره شخصیت های داستان در صفحات جداگانه مربوط به هر شخصیت آورده شده است.

 

 

تاریخ نوشته شده

اولین دست نوشته های موجود مربوط به 6000 سال پیش است. وقتی Andals از دریای باریک عبور کرده و وارد وستروس شدند. First Men یا انسان های اولیه ساکنان آن زمان وستروس بودند، آنها روشی برای نوشتن تاریخ نداشتند.

سیستم تاریخ در داستان برمبنای تاریخ فتح تارگرین است. این تاریخ به صورت BC یا Before Conquest یا قبل از فتح و AC یا After Conquest یا بعد از فتح تقسیم شده است.

 

 

عصر طلوع یا The Dawn Age

ماقبل تاریخ: وستروس محل زندگی غیر انسان هایی از نژادهای مختلف بود. کودکان جنگل Children of the Forest، غول ها Giants و wood-dancers ها.

 

 

کودکان جنگل

کودکان جنگل یا Children of the Forest یکی از ساکنان قدیمی وستروس بودند. کودکان جنگل انسان نبودند، کودکان جنگل در 12 هزار سال پیش حتی قبل از ورود انسان های اولیه ساکن وستروس بودند.

 

 

غول ها

غول ها یکی دیگر از ساکنان غیر انسان هفت پادشاهی در جنوب دیوار هستند. البته تعدادی از غول ها در شمال و پشت دیوار نیز وجود دارند که با وحشی ها زندگی می کنند. (دیوار و قبیله وحشی ها در ادامه شرح داده خواهد شد.)

 

12 هزار سال قبل از تهاجم - 12000 BC

اولین نژاد انسان، انسان های اولیه از اسوس وارد وستروس شدند. با ورود انسان های اولیه جنگی میان آنها با کودکان جنگل شکل گرفت. کودکان جنگل قدرت جادویی داشتند ولی قدرت کافی دربرابر انسان های اولیه را نداشتند. انسان های اولیه مجهز به سلاح های برنزی بودند. 

در این جنگ ها کودکان جنگل از جادوی چکش آبی استفاده کردند و Dorne را تخریب کرد و جزیره Stepstones شکل گرفت. کودکان جنگل قصد داشتن وستروس را به دو قسمت تقسیم کنند تا انسان های اولیه نتوانند به سرزمین ها برسند. یکبار دیگر از جادوی چکش آبی استفاده کردند ولی موفق به این کار نشدند و the Neck شناور شد.

 

10 هزار سال قبل از تهاجم - 10000 BC امضای پیمان

بعد از سال ها جنگ و درگیری، کودکان جنگل نتوانستند پیروز شوند و انسان های اولیه تلفات زیادی دادند. هر دو طرف جنگ پیمانی در جزیره چهره ها بستند. طبق این پیمان کنترل زیادی از زمین ها به دست انسان های اولیه افتاد. کودکان جنگل نیز کنترل بخش های جنگل را در اختیار گرفتند. این شروع عصر قهرمانان بود

برخی از انسان های اولیه در جزایر آهنین ساکن شدند، این افراد مشغول تجارت دریایی شدند و به نام زاده آهن Ironborn شناخته می شوند. برخی دیگر در The Neck یا گردن ساکن شدند. 

در زمان نامشخصی وقتی کودکان جنگل دربرابر انسان های اولیه شکست خوردند، کودکان جنگل به صورت مخفیانه اقدام به ساخت اولین وایت واکر کردند. آنها می دانستند نمی توانند انسان ها را به سمت خود بکشانند پس با این روش از انسان ها بر علیه خودشان استفاده کردند.

کودکان اولین وایت واکر را از یک اسیر ساختند. این وایت واکر قدرت زنده کردن مردگان را داشت. البته کودکان جنگل هیچ وقت از وایت-واکر ها بر علیه انسان های اولیه  استفاده نکردند. آنها به پیمانی که بسته بودند متعهد شده بودند.

 

 

عصر قهرمانان

8 هزار سال قبل از تهاجم - 8000 BC شب طولانی The Long Night

در زمستانی که شب های آن چندین سال به طول می کشید، در تاریکی مطلق، وایت واکر ها به وستروس مسلط شدند. در جنگ بین انسان های اولیه که با کودکان جنگل متحد شده بودند بر علیه وایت-واکر ها، انها را شکست داده و به شمال فراری دادند. 

در همین زمان در شرق قهرمانی با نام آزور آهای Azor Ahai ظهور کرد. او شمشیری به نام آورنده نور یا Lightbringer داشت. البته در وستروس کسی به او اهمیت نمی داد.  

بعد از عقب نشینی وایت واکر ها به شمال رهبری به نام برندون استارک دیواری در شمال کشید تا از بازگشت وایت واکر ها جلوگیری کند.

برندون استارک در پشت دیور قلعه ای به نام وینترفل ساخت و خانه استارک شد. به گفته ای او اولین شاه شمال است. کودکان جنگل بعد از دادن تلفات زیاد در جنگ ناپدید شدند.

 

 

برندون استارک

برندون استارک یا برن سازنده یا برندون سازنده یکی از انسان های اولیه در عصر قهرمانان است. او سازنده خاندان استارک، اولین شاه شمال و اولین لرد وینترفل است. 

 

شبح یا Nightfort اولین قلعه ساخته شده روی دیوار بود، Nightfort مقر فرماندهی نگهبان شب برای نزدیک به 6000 سال بود. 18 قلعه دیگر بعد روی دیوار ساخته شد.

 

برخی از انسان های اولیه از بدشانسی در شمال گیر کرده بودند و با جنوب دیوار ارتباطی نداشتند این افراد برای خود زندگی تشکیل داده و نام Free Folk را برگزیدند.به این افراد در مابقی دنیا وحشی ها گفته می شود. آنها به خدایان باستان ایمان دارند.

 

در زمانی در این قرن یکی از شاهان جنوب از دیوار بازدید می کند. او غذای قلعه شبح را مسخره می کند. آشپز قلعه پسر شاه را می کشد و از گوشت او پای تهیه می کند و خورد پادشاه می دهد. در افسانه آمده است که آشپز مورد نفرین خدایان واقع می شود. او تبدیل به موش غول آسایی می شود و فرزند خود را می خورد. از او به عنوان موش آشپز یاد می شود. نسل های بعدی از این داستان به عنوان تنبیه خدایان یاد می کنند که هیچ گناهی بدون عداب نخواهد ماند.

 

بین 6 تا 8 هزار سال قبل از تهاجم - 6000 تا 80000 BC

انسان های اولیه که در جنوب دیوار بودند برای خود خاندان هایی تشکیل دادند، این خاندان ها بعدا هفت پادشاهی را تشکیل دادند.

  • برن سازنده در شمال حکم رانی میکرد.
  • گارت باغبان Highgarden را ساخت.
  • لن ملقب به لن باهوش از خاندان کسترلی کلاهبرداری کرد. لن باهوش بعدا خاندان لنستر را تاسیس کرد.
  • Grey King جزایر آهنین را متحد کرد، طبق افسانه ها ناگا اژدهای دریا را کشت. 

 

Highgarden

قلعه خاندان House Tyrell بود. 

 

 

شهر قدیمی یا Oldtown

شهر قدیمی اولین و بزرگترین شهر وستروس است که توسط خاندان Hightower فرمانروایی می شد. استادان Maesters در این شهر به آموزش می دیدند و سپس به گوشه و کنار وستروس فرستاده می شدند. Citadel مرکز فرماندهی استادان Maesters در شهر قدیمی است. 

آهن زادگان اولین گسترش تاریخی خود را در زمان خاندان Hoare داشتند. آنها زمین های زیادی را در اختیار داشتند.

 

 

حمله آندال

6 هزار سال قبل از تهاجم - 6000 BC

نژادی از اسوس به نام آندال از دریای باریک عبور کرده و به وستروس و Neck رسیدند. آندال آخرین کودکان جنگل را کشتند ولی تعداد محدودی از آنها فرار کردند. آندال ها اولین سیستم نوشتن در وستروس را پایه گذاری کردند. تاریخ مکتوب از این زمان وجود دارد.

 

 

 

ظهور و سقوط والریا

8 هزار سال قبل از تهاجم - 8000 BC

در شرق قاره اسوس امپراطوری Ghiscari یکی از قدیمی ترین امپراطوری های شناخته شده ولی نه قدیمی ترین تمدن های دنیا وجود داشت. 

 

6 هزار سال قبل از تهاجم - 6000 BC

در بخش غربی ساحل Slaver چوپانان اژدها هایی را در آتشفشان ها پیدا می کنند. والرین ها با استفاده از اژدها می توانند قدرت و نفوذ خود را افزایش دهند.

 

 

وستروس: عصر صد پادشاهی

6 هزار تا 700 قبل از تهاجم - 6000 - 700 BC

بعد از تاخ و تاز آندال ها، صدها پادشاه در اطراف وستروس ظهور کردند. برخی از این پادشاهان قدرتمند استارک ها و لنیسترها بودند.

 

 

 

تهاجم تارگرین

2 سال قبل از تهاجم تا 1 سال بعد از تهاجم - 2 BC 1 AC

بدون تمایل به مداخله در Free Cities، آئگون فاتح پادشاه خاندان تارگرین با تعداد محدودی سرباز و 3 اژدهایی که داشت به وستروس حمله کرد. 

آئگون اول 2 فرزند داشت، پسر بزرگ آینیس از خواهر زنش آیئیس و دختر جوانترش مایگور از وانیسا

 

 

سلطنت شاه دیوانه

259 سال بعد از تهاجم - 259 AC

بعد از به سلطنت رسیدن ایریس تارگرین او صاحب یه فرزند به نام راجر تارگرین می شود. 

 

 

ایریس تارگرین - شاه دیوانه

شاه دیوانه آخرین پادشاه خاندان تارگرین بود. دو فرزند نجات یافته او دنریس و ویسریس از دریای باریک گذشتند و به Free City و اسوس رسیدند. ایریس تارگرین یا شاه دیوانه به دست جیمی لنیستر کشته شد. جیمی به پادشاه خیانت کرد و از پشت به او شمشیر زد.

 

همه را بسوزانید.

-شاه دیوانه

 

 

راجر تارگرین

فرزند ارشد شاه دیوانه و برادر بزرگ دنریس که به صورت مخفیانه پدر جان اسنو است. 

 

262 سال بعد از تهاجم - 262 AC

تایوین لنیستر تز همسر خود جوانا لنیستر صاحب یک دوقولو به نام های سرسی و جیمی شد.

 

 

 

سرسی لنیستر

خواهر دوقولو جیمی که سه فرزند دارد. آرزوی پادشاهی هر سه فرزند او بر باد می رود. او همسر رابرت است و نقشه قتل پادشاه را در سر دارد.

 

 

جیمی لنیستر

او پدر هر سه فرزند سرسی است، جیمی تا اواسط داستان فرمانبردار سرسی است و بخاطر عشق او هرکاری می کند.

 

هرکسی از ما نیست دشمن است.

-سرسی به جیمی

 

266 سال بعد از تهاجم - 266 AC

همسر تایوین لنیستر، جوانا در هنگام تولد سومین فرزند آنها تیریون از دنیا رفت. تیریون لنیستر کوتوله است.

 

تیریون لنیستر

فرزند سوم تایوین و برادر کوچک سرسی و جیمی، سلاح او فکر اوست.

 

از چشم پدر، همه کوتوله ها حرامزاده هستند.

- تیریون به جان اسنو

 

 

قیام رابرت - Robert's Rebellion

سال 280 تا 281 بعد از تهاجم - 280-281 AC

در پاسخ به اعدام ریکارد و برندون استارک، پادشاه جدید وینترفل ند استارک پرچم شما را بلند می کند. رابرت براتیون لرد استورم اند به قیام می پیوندد. پرنس راجر با ارتش سلطنتی به مقابله با قیام بر می خیزد و در مبارزه تن به تن در برابر رابرت شرکت می خورد.

بعد از کشته شدن راجر، لردها هنوز تصمیمی برای پیوستن به شاه دیوانه ندارند، از یک سو ارتش تیوین به سرزمین پادشاهی می رسد، آریس توسط جیمی لنیستر کشته می شود.

رابرت براتیون با داشتن پیوند خونی با خاندان تارگرین پادشاه هفت اقلیم می شود. با کشته شدن لیانا رابرت با سرسی لنستر ازدواج می کند.

 

رابرت براتیون

رابرت براتیون به کمک ند استارک راجر تارگرین را شکست می دهد و پادشاه هفت اقلیم می شود. این جنگ به قیام رابرت معروف است.

 

سال 281 بعد از تهاجم - 281 AC

تیون گریجوی، راب استارک و جان اسنو متولد می شوند.

 

 

جان اسنو

حرامزاده ند استارک است، هنوز کسی نمی داند که او فرزند لیانا و راجر است.

 

 

سلطنت شاه رابرت

سال 282 بعد از تهاجم

کاتلین راب استارک را بدنیا می آورد. در جریان اتفاقات فصل یک سریال راب 16 ساله است. در همین زمان ملکه سرسی، جفری براتیون را به دنیا می آورد. پدر واقعی جفری رابرت نیست. البته در این زمان کسی از این موضوع اطلاع ندارد که پدر جفری جیمی برادر سرسی است.

وقتی ند استارک به شمال برمیگردد، راب را برای اولین بار می بینید، ند پسری را به همراه خود به خانه می برد که مدعی است او پسر حرام زاده خودش است. ند درباره مادر پسر توضیحی نمی دهد و نام او را جان می گذارد. در آن زمان بجای استفاده از پسوند حرام زاده به او لقب اسنو می دهد و نام این پسر جان اسنو می شود. در حقیقت جان اسنو پسر راجر(برادر بزرگ دنریس) و لیانا (خواهر ند استارک) است.

تفاوت های زیادی درباره سن شخصیت ها در کتاب و سریال وجود دارد. برای مثال وقتی جفری در کتاب 12 ساله است در سریال 16 ساله نشان داده می شود.

 

سال 283 بعد از تهاجم

مریسلا براتیون متولد می شود.

 

سال 285 بعد از تهاجم

سانسا استارک متولد می شود.

 

سال 287 بعد از تهاجم

آریا استارک متولد می شود.

تومن براتیون متولد می شود.

 

 

آریا استارک

دختر کوچک ند و کاتلین استارک است. او از کودکی مبارز بوده و به دنبال تاج و تخت نیست. 

 

سال 288 بعد از تهاجم

برن استارک به دنیا می آید.

 

برن استارک

براندون استارک که در 10 سالگی شاهد صحنه ای از خیانت سرسی به رابرت بود به دست جیمی از بالای برج به پایین پرتاب شد و برای همیشه فلج شد. برن به محدودیت فیزیکی غلبه کرد و حالا توانایی کنترل حیوانات را دارد. او با قدرت ذهن می تواند به گذشته سفر کند و حتی برخلاف تاریخ نوشته شده تاریخ را تغییر دهد!

 

سال 292 بعد از تهاجم

ریکن استارک به دنیا می آید.

 

 

ریکن استارک

ریکن جوانترین فرزند و سومین پسر ند و کاتلین استارک است. رمزی از ریکن به عنوان طعمه استفاده می کند و او به قتل میرسد.

 

سال 297 بعد از تهاجم

مدرس الیریو موتاسیس از پنتوس به ویسریس و دنریس تارگرین پناه می دهد و به آنها کمک می کند بعدا ادعای تخت و پادشاهی کنند.

 

 

داستان سریال بازی تاج و تخت در سال های 298 تا 305 بعد از تهاجم می گذرد. در سریال فلاش بک هایی به سال های گذشته و خیلی گذشته نیز زده شده است.

 

خطر لو رفتن داستان در ادامه وجود دارد. اگر قصد دیدن سریال را دارید پیشنهاد می کنم ادامه را مطالعه نکنید. 

 

 

بازی تاج و تخت

فصل اول - سال 298 بعد از تهاجم

رویدادهای فصل یک بازی تاج و تخت 17 سال بعد از قیام رابرت میگذرد. جان آرین مسوم شده و میمیرد. ند استارک دست پادشاه می شود. ند متوجه می شود هیچکدام از سه فرزند سرسی برای رابرت نیستند و همه حرام زاده هستند که حاصل رابطه سرسی با برادرش جیمی است. شاه رابرت در یک شکار گراز کشته می شود. این برنامه توسط سرسی چیده شده است. جفری براتیون پسر بزرگ سرسی تاج گذاری می کند و پادشاه می شود.

ند استارک تلاش می کند که کودتایی بر علیه حکومت انجام دهد و برادر رابرت، استانیس را به پادشاهی برساند ولی توسط لرد بیلیش (لیتل فینگر) و جانوس سلینت به او خیانت می شود. لنیستر ها قصد دارن ند استارک را به نگهبانان شب تبعید کنند ولی جفری دیوانه دستور گردن زدن ند را می دهد.

هفت اقلیم وارد جنگ می شود. این جنگ بین پنچ پادشاه است. راب استارک ادعای پادشاهی شمال را دارد. راب به دنبال قاتل پدرش است. 

دنریس که در پنتوس با کال دروگو ازداج کرده است، ویسریس تارگرین که خیال پادشاهی هفت اقلیم را دارد توسط کال دروگو اعدام می شود. دنریس در مراسم تدفین کال دروگو با خون و آتش موفق به به دنیا آوردن سه اژدها می شود.

شایعه دیده شدن وایت واکرها بین نگهبانان شب پیچیده است. 

 

فصل دوم - سال 299 بعد از تهاجم

در جلسه استادان میسترها، خطر زمستان طولانی بعد از تابستان ده ساله را بررسی می کنند. جنگ پنج پادشاه شروع شده و پادشاه راب استارک به قصد کشتن لنیسترها عازم غرب شده است. 

در زمان کشته شدن رینلی براتیون دقیقا 18 سال از قیام رابرت و یک سال از شروع سریال گذشته است.

دنریس به Qarth رسیده است. کنترل اژدهای جوان را برعهده گرفته و مادر اژدها شده است.

 

 

رمزی بولتون

رمزی حرامزاده رز بولتون است. او به پادشاه شمال وفادار است و وینترفل را از تیون گریجوی پس میگیرد. 

 

فصل سوم - سال 300 بعد از تهاجم

دنریس به ساحل سلیور رسیده و ادعای پادشاهی هفت اقلیم را دارد. او به دنبال سربازان جدید است. نگهبانان شب با وایت واکرها بعد از 8 هزار سال برخورد می کنند. 

 

فصل چهارم - سال 301 بعد از تهاجم

شاه جفری براتیون در مراسم عروسی خودش مسموم و کشته می شود. تریون لنیستر به جرم مسموم کردن جفری دستگیر شده است. سانسا بالاخره از دست پیتر بیلیش فرار کرد.

خاندان گریجوی و جزایر آهنین کنترل لنیستر ها را قبول نمی کنند. لیزا آرین با لرد بیلیش ازدواج کرد و توسط او کشته شد. لیتل فینگر نماینده پسر لیزا و پادشاه شد. مشخص شد جنگ بین پنج پادشاه زیر سر لیتل فینگر است. کلک زدن به استارک ها و درگیر کردن آنها با لنیستر ها و حتی مسموم کردن جفری توسط اولنا از نقشه های لیتل فینگر بود. 

ساندور کلیگان در نبرد با برین به شدت مجروح شده است، آریا او را رها می کند تا بمیرد. با سکه ای که از Jaqen گرفته است از Free City و دریای باریک عبور می کند.

تریون لنیستر پدرش تویین لنیستر را با تیر کمان می کشد. تریون و واریس به شهر Free فرار می کنند. سرسی قدرت خاندان لنیستر را بر عهده می گیرد.

در پشت دیوار، بران استارک و هم پیمانانش وارد غار کلاغ سه چشم می شوند. 

 

فصل پنج - سال 302 بعد از تهاجم

شاه تومن با مارگری تریل ازدواج می کند. اسپارو به سرزمین پادشاهی آمده است. او عقاید افراطی مذهبی دارد و مردم را همراه خود می کند.

پیتر بیلیش برنامه ازدواج سانسا استارک را با رمزی بولتون را برای محافظت از شمال فراهم می کند. آریا استارک به Free City آمده و درحال آموزش نبرد توسط مرد بدون چهره است. او توانایی تغییر چهره را فرا گرفته است.

در قلعه سیاه شورشی برپا می شود و جان اسنو توسط رهبر شورشیان کشته می شود.

 

فصل شش - سال 303 بعد از تهاجم

جان اسنو از مرگ احیا می شود. فرمانده شورشیان قلعه سیاه اعدام می شود. سانسا خود را به قلعه سیاه رسانده است. آنها در شمال بر علیه بولتون قیام می کنند. 

آیرون گریجوی به جزایر آهنین برگشته و برادر خود بالون را می کشد.

آریا استارک به تمرینات خود زیر نظر مرد بدون چهره ادامه می دهد. او اهدافی دارد که یک به یک آن ها را می کشد.

در نبردی که در غار کلاغ سه چشم رخ می دهد، آخرین کودکان جنگل کشته می شود. برن استارک با کمک میرا رد به دیوار می رسد. بنجن که برای سالیان زیاد در پشت دیوار گم شده بود پیدا می شود. برن در ارتباطی که با درخت دارد از رازی شوکه کننده خبر می دهد: جان اسنو حرامزاده ند استارک نیست.  او پس لیانا و راجر تارگرین است. هر دو در قیام رابرت کشته شده اند.

دنریس تاگرین توسط دوتراکی ها اسیر شده است. او مجبور به آتش زدن کل چادر ها می شود و خودش بدون سوختن از میان شعله ها بیرون می آید.

 

فصل هفت - سال 304 بعد از تهاجم

جان اسنو پادشاه شمال شده است. او به کمک دنریس و سه اژدها در برابر وایت واکر ها می جنگد. برن استارک به زادگاهش وینترفل برگشته است. آریا، برن و سانسا از دروغ های لیتل فینگر پرده بر می دارند. 

بعد از گذشت 8 هزار سال وایت واکر ها با ارتش 100 هزار نفری و یک اژدها به دیوار حمله می کنند. بعد از ریختن دیوار نبرد بزرگ شروع می شود.

جان اسنو عاشق دنریس شده با اینکه از رابطه خونی خود با او خبر دارد.

 

فصل هشت - سال 305 بعد از تهاجم

شاه شب به وینترفل حمله می کند و به دست آریا استارک کشته می شود. با کشته شدن شاه شب تمامی لشکر مردگان از هم میپاشد. استارک ها و دنریس یک جنگ را برنده شده اند حالا نوبت جنگ اصلی است.

جان اسنو حقیقتی که از دنریس مخفی کرده را به او میگوید ولی ادعایی برای تخت و تاج ندارد. دنریس شدیدا با این موضوع مخالف است.

 

شاه شب

او رهبر ارتش مردگان است، در زمان انسان های اولیه توسط کودکان جنگل به وجود آمده است. صحبت نمی کند و به نظر احساسی ندارد، نماینده مرگ است و کاری جز کشتن انسان ها ندارد.

 

دنریس از پخش شدن هویت واقعی جان اسنو خشمگین است، او لرد واریس را توسط آتش اژدها اعدام می کند و بلافاصله به سرزمین پادشاهی حمله می کند. در این حمله ارتش سرسی تسلیم می شوند ولی دنریس به دنبال انتقام است و تمام شهر را با همه مردم بیگناه میسوزاند. حرکت دنریس مارا یاد حرف پدرش می اندازد که می گویند "همه را بسوزانید"

در گیر و دار نبرد، جیمی برای کمک به سرسی وارد شهر می شود. او با یورون گریجوی میجنگد و او را می کشد. در نهایت سرسی را در میان خرابه ها پیدا می کند ولی راهی برای فرار ندارند، هردو در زیر آوارهای قصر زنده دفن می شوند.

جان که از قتل عام دنریس سخت در عذاب است سعی می کند ارتش را به خارج از شهر هدایت کند.

 

 

 

 

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید