فیلم مسیر سبز که هنوز هم اشک بیننده را در می آورد چگونه فیلمبرداری شد

در
فیلم مسیر سبز یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای جهان موفق ترین اقتباس فیلم از کتاب های استفن کینگ است. این فیلم  با فروش نزدیک به 300 میلیون دلار بر گیشه غلبه کرد و با استقبال تماشاگران روبرو شد.(بودجه ساخت 60 میلیون دلار) کارگردان و نویسنده معتقد بودند که این امر با انتخاب بسیار موفقیت آمیز بازیگران تسهیل می شود.  فیلم مسیر سبز بارها در لیست بهترین فیلم های جهان مقام های برتر را به خود اختصاص داده است ، چهار بار نامزد اسکار شده است ، اگرچه جایزه اصلی بهترین فیلم را دریافت نکرده است.
 
ما در  sayarak.com نیز فیلم مسیر سبز، Green Mile را دوست داریم و یادگیری اسرار و ظرافت های فیلمبرداری همیشه برای ما جالب بوده است. در واقع ، این ایده های درخشان و تصمیمات جسورانه پشت صحنه است که فیلم را بسیار جذاب می کند.
 

بازیگران فیلم مسیر سبز با دقت جواهرات انتخاب شدند

ایده "فیلم مسیر سبز" بلافاصله کارگردان فرانک دارابونت را به خود جلب کرد ، و او سعی کرد به همان اندازه که ممکن است شبیه کتاب باشد. بنابراین ، استفان کینگ رمان خود را در بخش هایی منتشر کرد ، به طوری که بیننده فرصتی برای دیدن صفحه آخر و فینال پیدا نکرد. او خودش به طور کامل نمی دانست قهرمانش زنده خواهد ماند یا نه؟
 
این کارگردان خاطرنشان کرد: شانس واقعی زمانی است که بازیگری که شما هنگام نوشتن فیلمنامه در نظر دارید، موافقت کند که در این فیلم بازی کند. در این حالت ، او معتقد بود كه فقط تام هنکس باید پل اجکام را بازی كند . بنابراین کینگ فکر کرد ، بازیگر کاملاً در نقش فرو می رود "مانند پا در یک کفش قدیمی".
 
اما هنوز هم برای مدتی جان تراولتا برای نقش پل اجکام در نظر گرفته شد. اما جان تراولتا با صراحت از بازی در فیلم خودداری كرد. این بدان معنی نیست که تام هنکس خواندن فیلمنامه را بلافاصله قبول کرد، اما او با احساس وظیفه به کارگردان موافقت کرد، زیرا به خاطر ایفای نقش خود در فارست گامپ ، وی حاضر به بازی در رستگاری در شاوشنک نشده بود و احساس پشیمانی می کرد.
با تصویری از جان کافی ، مشکلاتی به وجود آمد: هیچکدام از بازیگرانی که در آزمون شرکت کرده بودند به جان کافی نزدیک نبودند. سپس بروس ویلیس کاندیداتوری برای مایکل کلارک دانکن را توصیه کرد که با وی در فیلم "آرماگدون" بازی کرده بود. مایکل فیلمنامه را خواند و  گفت: "من هستم. مهم نیست که چه کاری باید انجام دهم ، باید آن را بازی کنم. "
بعد از مرگ مایکل دانکن ، کارگردان گفت که به نظر او هیچ یک از بازیگران مستحق اسکار به اندازه مایکل برای ایفای نقش خود به عنوان جان کافی نیست. اما او هرگز این جایزه معتبر را دریافت نکرد.
 
پرسی وتمور نفرت انگیز با بازی درخشان داگ هاتچیسون اجرا شد. در نسخه کتاب ، پرسی بسیار جوان است ، در حالی که این بازیگر قبلاً 39 سال داشت. او به معنای واقعی کلمه کارگردان را برای به دست آوردن این نقش فریب داد و همچنین دروغ گفت که او تنها 30 سال سن دارد و مدارک سن خود را پنهان می کرد.
مایکل دانکن واقعاً بسیار قدبلند است (196)، اما معلوم شد که او کمی کوتاه تر از بازیگر نقش رئیس زندان است(198). بنابراین ، برای ایجاد توهم غول پیکری ، فیلمبرداران این فیلم از زوایای مناسب ، سکوهای مختلف استفاده کردند و صحنه های مناظر را کاهش دادند. تختخواب زندان جان كافی كوچك ساخته شد به گونه ای كه این زندانی شبیه غول روی او بود.
 
فیلمبرداری "حیاتی" بود ، حتی گاهی بیش از حد
اشک های جان کافی در قاب واقعی بود. این بازیگر وقتی به خاطر آورد چطور پدرش در کودکی خانواده را رها کرد گریه می کرد .
بازی دانکن باعث شوک واقعی برای تمام عوامل فیلم  شد ، در صحنه های پایانی ، بسیاری از حاضران نتوانستند اشک خود را نگه دارند.
 
تام هنکس برای این نقش ،نیاز داشت که چند پوند بدست آورد. او موفق شد ، اما برای نقش بعدی ، در فیلم "دور افتاده" این بازیگر مجبور شد فوراً وزن خود را کاهش دهد.
استفان کینگ عاشق رفتن به مجموعه بود. تام هنکس ترجیح می داد در تصویر باقی بماند ، تا نویسنده بتواند ارزیابی کند که آیا این انتخاب به درستی انجام شده است یا خیر. علاوه بر این ، او معتقد بود ، با ماندن در تصویر و خاموش بودن مجموعه ، می تواند بهتر به نقش عادت کند. یک روز ، کینگ پیشنهاد کرد که برای قهوه بیرون برود. بازیگر پاسخ داد: "من نمی توانم ، استیو". "من مسئول کل زندان هستم."
طبق فیلمنامه ، پرسی به طرز وحشتناکی باعث اذیت همکاران و زندانیان میشود ، همه از او متنفر هستند. کارگردان تصمیم گرفت که تحریک باید به معنای واقعی کلمه روی چهره بازیگران حک شود.
 

برخی از تفاوتهای ظریف جزئی تا حد زیادی بر درک طرح تأثیر گذاشته است

تمام زمان "فیلم مسیر سبز" به گونه ای در نظر گرفته شده است که در آن هیچ جزئیات اضافی وجود ندارد: همه چیز در آن برای فیلم مهم است.
کوچکترین نقش در معنای تحت اللفظی کلمه ، نقش مهم در موش آقای Jingle است که در داستان ، 64 ساله شد. برای بازی موش و فیلمبرداری از 15 موش آموزش دیده استفاده شد.آموزش آنها چندین ماه طول کشید ، اما برای برخی از ترفندها از موش ها استفاده نشد ، نویسندگان این فیلم به انیمیشن و گرافیک رایانه متوسل می شوند. انجمن حمایت از حیوانات آمریکا اطمینان داده است كه در هنگام فیلمبرداری به هیچ موشی آسیب نرسیده و این نیز صادق است. در صحنه ای که پرسی موش را زیر پا می گذارد ، از یک عروسک استفاده شده است.
برای اینکه بیننده به وضوح حس زندان و زندانیان را درک کند، لباس مخصوصی طراحی و دوخته شد. این اختراع ، بخشی از آن بر اساس مدلهای ارتش ، تا حدودی بر روی مدلهای زندان اختراع شد. در زمان وقوع این فیلم ، لباس خاصی برای نگهبانان زندانها وجود نداشت.
تفاوت در ظاهر ملیندا ، هنگامی که بیمار بود و هنگام بهبودی در نتیجه معجزه ای که از طرف جانکافی انجام شد ، باید بسیار قابل توجه بود. برای حداکثر "عجیب" بودن در حال مرگ ملیندا ، هنرمندان گریم باعث شده اند که انگار ابرویی نداشته باشد.
شخصیت سام راکول ، که نقش دیوانه را بازی می کرد ، قرار بود موجب انزجار باورنکردنی بیننده شود. برای تقویت اثر دفع کننده ، هنرمندان گریم آکنه های مصنوعی را بر روی بدن بازیگر ایجاد کرده اند.
این فیلم از اهمیت زیادی برخوردار بود و در هنگام ساخت آن، هنرمندان با روانشناسان مشورت می کردند
طراح زندان را به روشنی از توصیفات موجود در کتاب کینگ بازسازی کرد. این زندان كوچك اما با جزئیات بیشتر برنامه ریزی شده بود. بنابراین ، روانشناسان روی فضای داخلی کار می کردند: قرار بود باعث ایجاد ترس ، طرد ، اندوه در بیننده شود. عوامل فیلم و بازیگران می گفتند كه پس از ساعات طولانی در مکان فیلمبرداری ، احساس می كنند در یك زندان واقعی هستند.
سه صندلی "برقی" برای فیلم ساخته شد ، نمونه اولیه یک صندلی از زندان معروف سین سینگ در ایالت نیویورک بود. اگرچه در واقعیت در دهه 30 قرن XX ، در زمانی که فیلم اتفاق می افتد، اعدام با چوبه دار انجام می شد.
در یکی از بازدیدهای خود از مجموعه ، کینگ تصمیم گرفت روی صندلی "برقی" بنشیند . او واقعاً این احساس را دوست نداشت. آنها می گویند او چنان تحت تأثیر قرار گرفت که نتوانست در برابر فحش دادن مقاومت کند.
 
ما یک بار دیگر از تماشای این فیلم لذت بردیم که کمتر کسی نسبت به آن بی تفاوت است. "فیلم مسیر سبز"یکی از ماندگارترین فیلم های سینمای جهان چه احساساتی را در شما به وجود می آورد؟

نظرات

۱۴۰۱/۷/۲۹تاریخ تاریک جفری اپستاین. چه چیزی پشت ثروت یک میلیونر متهم به جنایات جنسی نهفته است؟ اواخر دهه نود و آغاز دهه 2000 تعداد زیادی فیلم باشکوه و باکیفیت به ما داد که تا به امروز هر بار مرور می کنیم و لذت می بریم، مسیر سبز به کارگردانی فرانک دارابونت تنها یکی از این فیلم هاست. و من نیز اخیرا آن را بررسی کردم. این فیلم بر اساس رمان مایل سبز اثر استیون کینگ ساخته شده است. نقش اصلی را تام هنکس افسانه ای بازی کرد که مدت هاست به عنوان یکی از بهترین بازیگران کاریزماتیک و با استعداد در لیست هالیوود قرار گرفته است. وقایع فیلم در سال 1935 اتفاق می افتد، تام نقش رئیس بلوک محکوم به اعدام به نام پل اجکامب را بازی کرد. کار خوشایندترین نیست، زیرا هر روز باید با شخصیت های منزجر کننده ای روبرو شوید که در سلول های زندان نشسته اند، اگرچه همه این شخصیت ها منزجر کننده نیستند، برخی از آنها افراد کاملاً عادی به نظر می رسند، اما هرگز نمی دانید آنها به چه فکر می کنند. این افراد هنوز مرتکب قتل می شوند و پل نیز مشکلات سلامتی دارد. همه چیز تغییر می کند وقتی یک روز غول جان کافی (مایکل کلارک دانکن) را به زندان می آورند و از آن لحظه به بعد، زندگی بسیاری برای پل و همکارانش در محل کار تغییر می کند. فضای فیلم در سطح بالایی حفظ می شود، بلوک زندان، سلول ها، زندانیان - آفتاب به حداقل می رسد، اما این به فیلم فضای تاریک آن را می دهد. این فیلم را می توان به یک درام نسبت داد، به یک درام عمیق تر و پرمعناتر، از آنجایی که فیلم به چندین جنبه مهم زندگی می پردازد، فیلم دارای لحظات خنده دار و لحظات غم انگیز و لحظات ناخوشایند است. هر شخصیت شخصیت منحصر به فرد خود را دارد، به خصوص زندانبانان. از این میان، مایکل کلارک دانکن (در آرامش باش)، مایکل جتر، که نقش ادوارد دلوکروا را بازی کرد، موش رام را، سم راکول، را رام کرد. در میان نگهبانان، این البته تام هنکس است، تام بازیگر بزرگی است، بیش از یک بار من در این مورد متقاعد شده ام. او در این فیلم ارتباط خاصی با جان کافی داشت، در شرکای او: دیوید مورس، بری پپر، جفری دمون، جیمز کرامول و البته بدترین شخصیت پرسی با بازی داگ هاچیسون است. در میان بازیگران زن - بانی هانت، که نقش همسر پل و پاتریشیا کلارکسون، که نقش همسر بیمار نگهبان (جیمز کرامول) را بازی کرد. با وجود مدت زمان بسیار طولانی فیلم، فیلم خسته کننده به نظر نمی رسد و شما را در تعلیق نگه می دارد، تماشای شخصیت ها جالب است. پایان فیلم مسیر سبز نیز شما را بسیار به فکر فرو می برد و تامل زیادی را پشت سر می گذارد و در عین حال شما را کمی وحشت زده می کند. مسیر سبز شاهکاری است که دیگر هرگز نخواهد بود، فیلمی که در فهرست طلایی سینما قرار گرفته است.

۱۴۰۱/۷/۳۰نوشتن نقد برای این فیلم بسیار دشوار است زیرا باید آن را ببینید. این یکی از احساسی ترین و قدرتمندترین فیلم های تاریخ سینماست که به شایستگی در زمان نگارش نقد در رتبه اول رتبه بندی قرار گرفته است. قطعاً تصویر موفقیت خود را مدیون منبع اصلی است. این اثر بر اساس نویسنده مشهور استیون کینگ ساخته شده است. اما گرفتن منبع اصلی فقط یک پایه است، شما همچنین باید آن را به درستی پیاده سازی کنید، و سازندگان با این کار بسیار عالی عمل کردند. من دراماتورژی را شایستگی اصلی نوار می دانم. من معتقدم و فکر می‌کنم خیلی‌ها هم قبول دارند که ایجاد غم و اندوه شدید بسیار دشوارتر از لبخند زدن است. برای این کار باید روی کاراکترها کار زیادی انجام دهید تا بخواهند همدلی کنند و داستانی شایسته بسازند. و با این دو جنبه، فیلم گرین مایل هیچ مشکلی ندارد. کارگردان فیلم مسیر سبز با استفاده از حرکات خوب و کنار گذاشتن جزئیات در کنار هم توانسته است داستان را به شیوه ای درست به روی پرده بیاورد. کار سه ساعت پیش می رود و در این مدت موفق می شویم وارد جزئیات شخصیت ها شویم و احساسات آنها را حس کنیم. و چیزی که کم اهمیت نیست این است که در طول اکشن اطلاعات جدید بیشتری می آموزیم و فقط در انتهای فیلم کل پازل را جمع آوری می کنیم و تصویر کاملی از اتفاقات را می بینیم. من واقعاً می خواهم از بازیگران تمجید کنم. همه زندانیان و نگهبانان کار بزرگی انجام دادند. برخی از آنها زمان زیادی نداشتند، برخی از آنها در سراسر نوار می درخشیدند، اما همه خوب بازی کردند و شما آماده تماشای بی وقفه آنها هستید. اما همچنان قوی ترین بازی توسط مایکل کلارک دانکن و تام هنکس ارائه شد. در این کار آنها برابری ندارند و فقط شایسته تشویق هستند. و در خاتمه، جنبه دیگری که در مورد نکات مثبت تصویر اعمال می شود، بیانیه نویسندگان است. سازندگان به طرز ماهرانه ای با ما در مورد ظلم و ستم جهان، از عدالت و مبارزه صحبت می کنند. و موضوع زندگی و مرگ نیز که باعث احترام می شود. و بعد از تماشا، قطعاً چیزی برای فکر کردن خواهید داشت و شاید حتی در نگاه خود به زندگی تجدید نظر کنید. این فیلم بدون شک یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینماست. اگر هنوز فیلم مسیر سبز را ندیده اید، حتما آن را ببینید. نمی ترسم بگویم این شاهکاری است که شما را به جادوی سینما معتقد می کند.

۱۴۰۱/۷/۳۰ فیلم مسیر سبز که مورد علاقه میلیون ها نفر از خبره های سینما است، در مورد یک داستان شگفت انگیز می گوید که در داخل دیوارهای یک زندان برای جنایتکاران به خصوص خطرناک رخ داده است، که سرنوشت آنها قبلاً یک نتیجه قطعی است و مشمول حداکثر مجازات ممکن است. صحبت در مورد داستان فیلم بیهوده است، زیرا تعداد زیادی از خوره های سینما با فیلم مسیر سبز آشنا هستند . اما غیرممکن است که به بازیگران ایده‌آل که به طرز شگفت‌انگیزی انتخاب شده‌اند توجه نکنید. هر هنرمند در جای خود قرار دارد و به طرز شگفت انگیزی شرکا را تکمیل می کند و تجسم فیلمی خیره کننده از کتاب عرفانی استیون کینگ را تشکیل می دهد. البته بازیگرانی چون تام هنکس، داگ هاچیسون، سم راکول و البته مایکل کلارک دانکن باورنکردنی شایسته ذکر ویژه هستند. شخصیتی که او بازی می کند آنقدر صمیمانه و صادق است که با دیدن عذاب او روی پرده، نمی توان جلوی اشک را گرفت. و درک این موضوع که جهان خیلی زود چنین هنرمندی را از دست داد، ما را وادار می کند تا با فراز و نشیب های قهرمان در مسیر طرح نوار همدلی مضاعف کنیم. تنظیم موسیقی، کار دوربین، کار فوق بازیگران اثری فوق العاده مهربان، صمیمانه و سینمایی را ایجاد کرد که نسل ها دوستش داشتند. همچنین تعجب آور است که کارگردان تصویر، فرانک دارابونت، که فیلم محبوب دیگری را به نام "رستگاری در شاوشنک" فیلمبرداری کرد، توانست فقط با دو اثر خود این دنیا را کمی بهتر کند و به او زیبایی بی سابقه و انسان گرایانه بدهد. «مایل سبز» فیلمی افسانه‌ای درباره مهربانی، صداقت و وقار است، درباره مولفه‌های مهم زندگی که بهترین ویژگی‌های انسانی را در ما شکل می‌دهند.

۱۴۰۱/۷/۳۰مسیر سبز. درام معمایی بر اساس رمانی به همین نام اثر استیون کینگ. فیلم مسیر سبز اگر بازیگران فوق العاده ای نداشت شاهکار نمی شد. تام هنکس بزرگ که نقش اصلی نگهبان پل انگکومب را بازی می کرد، تصویر یک رئیس جدی و مسئولیت پذیر را بسیار دقیق منتقل می کرد. بگذارید نقش چندان روشن نباشد، اما بدون آن فیلم چنین معنای عمیقی نخواهد داشت. مایکل کلارک دانکن یکی از نقش های مهم این فیلم را بازی کرد - جان کافی. تصور بازیگر دیگری در این نقش واقعا سخت است. بازیگر آنقدر به این نقش عادت کرد که در طول فیلم برای غول سیاه بزرگ با چشمان کودکانه متاسف شدم. جای تعجب نیست که نقش او شایسته دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. همچنین در فیلم دو نقش وجود دارد که شما را با جان و دل احساس خشم و نفرت می کند. قاتل ویلیام وارتون با بازی سام راکول بسیار عالی بازی کرد. زمانی چنین احساساتی را در من برانگیخت. یک حرامزاده ذاتاً، یک وارتون خطرناک و زننده فیلم را احیا می کند. او در زمان اسارت به بهترین شکل ممکن زندگی می کند. نقش دوم بی رحمانه و شرور را بازیگر داگ هاچینسون بازی کرد. نگهبان جوان پرسی وتمور، یک سادیست و روانی. او تمام مایل را خشمگین می کند و بیننده را بیشتر آزار می دهد. پرسی که مرتب شانه شده، اتو کشهده، تنها رویای یک چیز را در سر می پروراند، تا ببیند چگونه زندانیان در صندلی برقی می میرند. "مسیر سبز" یک شاهکار 3 ساعته است. حتی یک نفر هم در پایان جلوی اشک خود را نمی گیرد. اگر فرصت داشتم تمام جوایز دنیا را می دادم. همه باید آن را تماشا کنند، زیرا این یک کلاسیک در حال مرگ نیست. و حتی در حال حاضر، همه فیلم های جدید ،شبیه ساخته های بزرگ دارابونت نیستند. فیلم مسیر سبز آمیزه ای از درام و عرفان است. وقتی فیلم را ببینید هرگز آن را فراموش نخواهید کرد.

در ادامه بخوانید...

چرا چارلی چاپلین از آمریكا اخراج شد

در
چارلی چاپلین
چارلی چاپلین، چهره مشهور فیلم های صامت در سینمای جهان، بهترین فیلم هایش را در آمریکا تولید کرد. با این حال، چارلی چاپلین هرگز شهروند آمریکایی نبود و بعد از 40 سال زندگی در این کشور، از آمریکا اخراج شد. علت اخراج به اندازه کافی عجیب غریب بود! همدردی با ایده های کمونیسم و ​​طنز سیاسی در فیلم ها! چارلی چاپلین با فیلم هایش توانست هیتلر، استالین و مقامات آمریکایی را به طور مساوی نقد کند.
 
چارلی چاپلین در سن 20 سالگی به آمریکا آمد. بازیگر تازه کار آینده خود را در این کشور دید و پس از بازگشت کوتاه به لندن تصمیم گرفت که برای همیشه آنجا بماند. این در آمریکا بود که تجربه او در سینما آغاز شد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد، ابتدا مراحل مسیر جدید برای کمدین جوان موفقیت آمیز نبود. پس از اولین فیلم، تولید کننده فیلم Mac Sennet، تصمیم گرفت تا بر روی یک چهره جدید سرمایه گذاری کند.
 
ستاره آینده تنها از طریق معجزه از استودیوی فیلم Mac Sennet خارج شد. علاوه بر این، همه چیز برای او با خروج از Mac Sennet بهتر شد. مرد جوان منتظر موفقیت های فوق العاده بود - ابتدا در فیلم های خارجی، سپس در فیلم های خودش بازی کرد. سینما از آن سال ها آزادی بیشتری را برای بازیگر به وجود آورد و چارلی چاپلین به تدریج مخاطبی را که می خواست، به دست آورد.
 
چارلی چاپلین در سال 1910 - به امریکا آمد
چارلی چاپلین در سال 1910 - به امریکا آمد
 
چارلی چاپلین خانه ای در آمریکا نداشت. او در خانه های اجاره ای، هتل ها و باشگاه زندگی می کرد. تنها در سال 1922، بازیگر مشهور خانه خود را در بورلی هیلز ساخت. خانه ای با چهل اتاق و یک سالن سینما. چارلی چاپلین می توانست هزینه آن را بپردازد، زیرا او در سال 1917 به یکی از گران ترین بازیگران تاریخ تبدیل شد.
خانه چارلی چاپلین، هالیوود، لس آنجلس
کارت پستال "خانه چارلی چاپلین، هالیوود، لس آنجلس، کالیفرنیا"
 
با این حال، زمان تغییر کرد. فاجعه جنگ جهانی دوم در جهان به آمریکا ضربه زد. در سال 1938، چارلی چاپلین شروع به نوشتن اسکریپت "دیکتاتور بزرگ" می کند. ایده برای این فیلم، شباهت بین تصویر صحنه ی Rolling Stone بود که در آن ما چارلی و هیتلر معروف را دوست داشتیم. جالب اینجاست که سرنوشت کمدین عالی و دیکتاتور بزرگ نیز تعدادی از همپوشانی ها را نشان می دهد: هر دو در آوریل 1889 متولد شدند (چاپلین چهار روز بزرگتر از هیتلر بود) و در فقر رشد کردند، هر دو "امپراتوری" خود را ساختند.
چارلی چاپلین در جوانی
چارلی چاپلین در جوانی
 
فیلم "دیکتاتور بزرگ" در سپتامبر 1939، یک هفته پس از شروع جنگ جهانی دوم، آغاز شد . این فیلم عمدتا چارلی چاپلین را تبدیل به اولین صدایی (هر چند که دوران فیلم های صامت چند دهه قبل به پایان رسیده بود) و آخرین نواری که از تصویری از Vagabond(خانه به دوش) استفاده کرد و اولین فیلم کمدی که باعث موجی باورنکردنی و انتقاد و اعتراض شد، نه تنها از سمت سانسور چی ها، بلکه از بخش تهاجمی مخاطبان.
بسیاری معتقد بودند که این تصویر در همه جا منتشر نخواهد شد، زیرا این امر روابط بی طرفانه بین ایالات متحده و آلمان را تضعیف خواهد کرد. درست است که وضعیت به سرعت در حال تغییر بود، و با گذشت زمان، فشار "از بالا" متوقف شد، اما نامه هایی با تهدید از بینندگان شروع شد. جامعه تقسیم شد و فیلم در مرکز بحث های گرم قرار گرفته بود. بخشی از طرفداران سابق فاشیسم قول داده بودند که سالن های سینما را در پیش نمایش با بمب های بنزینی بمباران کرده و به روی صفحه نمایش شلیک کنند. چاپلین حتی با رهبر اتحادیه های کارگران بندر موافقت کرد تا از تئاتر محافظت کنند.
خوشبختانه از اختلالات پیش پرده جلوگیری شد. دیکتاتور بزرگ در پاییز 1940 منتشر شد و مورد استقبال خوب مخاطبان قرار گرفت. طنز  هیتلر حس شد. جالب اینجاست که طبق خاطرات مارشال K. A. Meretskov ، در طول جنگ بزرگ میهنی این فیلم برای توزیع در اتحاد جماهیر شوروی ارائه می شد ، اما استالین اصلاً آن را دوست نداشت. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد هیتلر نیز فیلم را نگاه کرده است. چاپلین با شنیدن این موضوع گفت: "من همه چیزم را می دهم تا دریابم که او درباره فیلم دیکتاتور بزرگ چه فکری می کند."
چارلی چاپلین در فیلم
چارلی چاپلین در فیلم "دیکتاتور بزرگ"
با این حال ، این فیلم دستگاه امنیتی داخلی آمریکایی را در رابطه با کمدین بزرگ راه اندازی کرد.  اف بی آی علاقه مند به فعالیت های چارلی در دهه 30 بود ، هنگامی که او با فیلم "عصر جدید" قدم بر همه گوشه های جامعه سرمایه داری گذاشت و اکنون کمیسیون بررسی فعالیت های ضدآمریکایی این موضوع را برعهده گرفته است. با این حال ، به نظر می رسید که چاپلین ، به عنوان یک نابغه ، به هیچ چیزی توجه نمیکرد و به دفاع از نظرات خود ادامه میداد - در سال 1942 ، او به حمایت از گشایش جبهه دوم ، سخن گفت و گفت و گو کرد ، و این باعث موج دیگری از انتقاد ها شد.
 
چارلی چاپلین در فیلم روشنایی های شهر
چارلی چاپلین در فیلم "Monsieur Verdoux"
اولین فیلم او که مورد قبول جامعه آمریکایی قرار نگرفت و درک نشده بود ، فیلم روشنایی های شهر "Monsieur Verdoux" بود. روزنامه ها درمورد امور برون مرزی چاپلین با قدرت  بحث می کردند و این فیلم ، برخلاف موارد قبلی، در مورد یک آدم آرام که ناگهان معلوم شد یک قاتل است ، باعث سرخوردگی و عصبانیت شد.فیلم توسط سانسور از دست می رفت ، اما خود سینماها  هم از استخدام چاپلین خودداری کردند. روزنامه ها عکس هایی از مجموعه های "لژیون کاتولیک" را منتشر کردند با پوستر "چاپلین یک همراه مسافر قرمزها است!" ، "از کشور ما خارج شوید!" ، "چاپلین خیلی طولانی با ما ماند!" ، "چاپلین ناسپاس است! ،" چاپلین را به روسیه بفرست! "
 
در سال 1952 ، این بازیگر آمریکا را ترک کرد تا در نمایش فیلم روشنایی های شهر در لندن شرکت کند. او در لندن مطلع شد که مجاز به بازگشت نیست. چاپلین مطلع شده بود که برای اخذ ویزا ، وی باید به کمیسیون اداره مهاجرت برود و به تعدادی از اتهامات سیاسی پاسخ دهد. پس از آن بازیگر در سویس ، در شهر ووی مستقر شد. او برای فیلم های خود خاطرات می نوشت ، موسیقی می نوشت ، چندین فیلم دیگر نیز تولید کرد ، اما عموم مردم از آنها استقبال نکردند. زمان خوب او قبلاً گذشته بود ، اگرچه تا زمان مرگش جوایزی دریافت کرد: جایزه بین المللی صلح در سال 1954 ، جایزه اراسموس ، افتخاری. اسکار در سال 1972 (برای به دست آوردن آن ، به چاپلین حتی ویزای امریکا داده شد ، با این وجود از نظر زمانی محدود بود) و سرانجام ، در سال 1975 ، این بازیگر توسط ملکه الیزابت دوم مفتخر به نام شوالیه شد.
 
چاپلین و گاندی ، لندن ، 1931
چاپلین و گاندی ، لندن ، 1931
می خواهم بگویم که کمدین بزرگ تنها قربانی مبارزه برای هویت آمریکایی نبود. جنبش مک کارتیسم ، بسیاری از شهروندان "کشور آزاد" را در دهه 1950 سرکوب کرد. به عنوان مثال ، چارلی چاپلین یکی از 19 بازیگر و کارگردان هالیوودی بود که در جلسه کمیسیون بررسی فعالیت های ضد آمریکایی در آن سال ها به واشنگتن فراخوانده شد.
 
چارلی چاپلین مصاحبه ای با بی بی سی ، دهه 1970 انجام می دهد
چارلی چاپلین مصاحبه ای با بی بی سی ، دهه 1970 انجام می دهد
زندگی می تواند آزاد و زیبا باشد ، اما گمراه شده ایم. حرص و آز روح مردم را مسموم و جهان را با نفرت تقسیم كرده و ما را به رنج و خونریزی فرو برده است. همه ما سرعت را افزایش داده ایم ، اما خود را در یک سیاه چال زندانی کردیم. دانش ما باعث بدبینی ما شده است ، عدالتخواهی ما را سرد و بی رحم کرده است. ما خیلی فکر می کنیم و خیلی کم احساس می کنیم. ما به فن آوری به اندازه مهربانی و لطافت احتیاج نداریم. بدون این خصوصیات ، زندگی بی رحمانه می شود و معنای خود را از دست می دهد. " (سخنرانی پایانی چارلی چاپلین در فیلم "دیکتاتور بزرگ") 

نظرات

در ادامه بخوانید...

جشن تولد 103 سالگی آخرین بازیگر باقیمانده فیلم به یاد ماندنی بر باد رفته

در
اولیویا د هویلند - یکی از بازیگران محبوب هالیوود در "دوران طلایی" سینما در اوایل ماه جاری، 103 سالگی خود را جشن گرفت. او آخرین بازیگر باقیمانده از فیلم به یاد ماندنی "بر باد رفته باد"  و مشهور در سینمای جهان است.
اولیویا د هویلند و ویوین لی.
 
اولیویا ماری د هویلند در توکیو متولد شد، اما پس از جدایی پدر و مادرش، اولیویا با مادر و خواهرش به کالیفرنیا رفت. در اینجا هر دو خواهر تصمیم گرفتند تا تبدیل به بازیگر شوند. بعدا رقابت آنها چنان قوی شد که هر دو دختر ارتباط با یکدیگر را قطع کردند.
اولیویا د هویلند.
 
فیلم بر باد رفته
 
اولیویا کار خود را با مرحله تئاتر آغاز کرد، اما در سال 1935 به سینما تغییر یافت. در سال 1939، او نقش Melanie Wilks را در فیلم افسانه ای بر باد رفته، با ویوین لی و کلارک گیبل، بازی کرد. برای این نقش، اولیویا برای اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن معرفی شد. در آن زمان، جایزه ای دریافت نکرد، اما بعدا او دو جایزه اسکار برای بهترین نقش زن در سال های 1947 و 1950 دریافت کرد.
 
اولیویا، سن 81 سالگی، در پاریس.
 
آخرین ستاره فیلم زندگی 1930s.
 
 
اولیویا در آغاز کار بازیگری.
در سن 72 سالگی، اولیویا تصمیم گرفت کار بازیگری خود را به پایان برساند. با این حال، به تازگی، نام اولیویا دوباره در مطبوعات ظاهر شد - دو سال پیش یک سری مینی سریال "Feud: Bett and Joan" روی صفحه نمایش هایی درباره رقابت پشت صحنه یوآن کرافورد و بت دیویس ظاهر شد. در این سری، نقش اولیویا د هویلند توسط کاترین زنا جونز انجام شد. اولیویا خشمگین بود که هیچکس از اجازه او برای نشان دادن او در این سری خبر نداده و تصویری که کاترین داشت، بسیار دور از آنچه اولیویا در آن سالها بود، می باشد. اولیویا شکایت کرد اما بعد از یک سال او به بهانه اصلاحیه فیلم اول و آزادی بیان سینما رد شد.
اولیویا در سن 101 سالگی.
اولیویا کار خود را به عنوان یک بازیگر تئاتر آغاز کرد.
 
او در طول دوران حرفه ای او 2 جایزه اسکار را به دست آورد.
 
اولیویا دو بار ازدواج کرد. ازدواج با رمان نویس مارکوس گودریچ 8 ساله ادامه یافت، پسر او ریاضیدان شد، اما در اثر بیماری جدی در 42 سالگی فوت شد. در سال 1955 اولیویا دومین بار ازدواج کرد - همسر دوم  فرانسوی و Pierre Galante بود. او در پاریس به مدت طولانی زندگی می کرد و حتی پس از طلاقش از پیر، همچنان به او کمک می کرد مخصوصا زمانی که او بخاطر سرطان بیمار بود. از این ازدواج، اولیویا صاحب یک دختر Giselle شد.
دوران طلایی سینما ی هالیوود.
اولیویا د هویلند به عنوان ملانی ویلکس.
 
اولیویا در 60 فیلم بازی کرد که به طور منظم از 1935 تا 1988 به نمایش در می آمد. تا به امروز، اولیویا آخرین ستاره های فیلم هالیوودی در دهه 1930 است که زنده مانده است.
اولیویا د هویلند در 103 سالگی.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

15 فیلم علمی تخیلی که سازندگان آن قادر به پیش بینی آینده بودند

در
چه کسی فکر می کرد، فیلمی که روزگاری روی تلویزیون دیده، بزودی بخشی از زندگی ما خواهد شد. مهم نیست که چقدر خنده دار و غیر واقعی به نظر می آمده ، اما کسی که داستان های علمی را اختراع کرده است، نبوغ واقعی دارد که تعداد بی شماری مورد از اختراعات جالب و مهمتر از همه بسیار مفید را به جهانیان اعطا کرده است.
 
 

1.  (Videodrome (1983

آنچه این فیلم پیش بینی کرد:بارگذاری فیلم
 
هر روز تعداد دفعات بی شماری از فیلم ها در یوتیوب بارگذاری می شود: از ضرب و شتم ، شکنجه ، قتل ، فیلم های احمقانه ، کلیپ های نه چندان هوشمندانه و چیزهای دیگر که در فیلم افسانه ای کروننبرگ به چشم می خورد. و آنچه که روزگاری بخشی از داستان بود ، متأسفانه ، امروز به یک واقعیت کمی دلپذیر بدل شده است.
 

2. سیاره ممنوعه (1956)

Forbidden Planet - سیاره ممنوعه  \ عکس
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: تلفن همراه. 
فیلم عالی علمی تخیلی دهه پنجاه دنیایی را پیش بینی کرد که در آن مردم از ارتباطات دستی کوچک استفاده می کنند که به طور مشکوک مانند تلفن های همراه مدرن به نظر می رسند. بنابراین معلوم می شود که پیام آوران قرن ها وجود داشته اند و آینده نزدیک را در فیلم های عجیب و غریب خود پیش بینی می کنند.
 

3. فیلم استار ترک: تصویر متحرک  (1979)

The Motion Picture Star Trek  \ عکس
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرده است: هدست بلوتوث ، نمایش پرده های کریستال ، مترجم جهانی. 
همانطور که معلوم شد ، این فیلم ایده های درخشان بسیاری را به نمایش گذاشت که با اعتماد به نفس راه خود را به سمت واقعیت پیمودند. فقط تصور کنید که حتی از چند دهه قبل، حتی یک مترجم جهانی پیش پا افتاده مانند یک اختراع فوق العاده به نظر می رسید.
 

4.فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک (2004)

The Eternal Sunshine of the Spotless Mind
 
آنچه این فیلم مشهور در سینمای جهان پیش بینی کرد: پاک کردن حافظه. 
نیازی به گفتن نیست ، دنیای مدرن هم غافلگیرکننده و هم ترسناک است. و در حالی که دانشمندان هلندی در مورد این واقعیت صحبت می کنند که داروهای قلبی تأثیر مشابهی دارند ، وقتی صحبت از پاک کردن خاطرات آسیب زا می شود، اشخاصی که از کنار یکدیگر ماندن خسته می شوند ، به راحتی در حال آزمایش با دستگاهی هستند که می تواند حافظه را پاک کند. با بازی بازیگر مشهور جیم کری
 

5. زنی در ماه (1928)

A Woman on the Moon 
 
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: سفر فضایی. 
 
دهه های قبل، ناسا فقط رویای فرود آمدن مردی روی ماه را داشت ، این فیلم آلمانی پیش بینی های دقیقی را در مورد آینده اکتشافات فضایی انجام داد. این موشک نه تنها دارای موشک چند مرحله ای است که برای فرار از جو از سوخت مایع استفاده می کند ، بلکه شمارش معکوس پرتابی را نیز دارد که از ده به صفر می رسد - دقیقاً همان چیزی است که به زودی در دنیای مدرن مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
 

6. جتسونز: سینما (1990)

Jetsons: Cinema
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: جاروبرقی رباتیک. 
جتسونها یک چیز واقعاً ابتکاری ، یعنی جاروبرقی رباتیک را ایجاد کرده اند.
 

7. پسر کابلی 1996

The Cable Guy \ عکس
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: خرید از خانه ، بازی های آنلاین. 
 
به یاد داشته باشید که چگونه در فیلم "پسر کابلی" جمله بسیار امیدوار کننده ای وجود داشت که می گفت: "به زودی در هر خانه آمریکایی یک تلویزیون ، تلفن و رایانه نصب می شود. شما می توانید بدون ترک خانه خود اقدام به خرید کنید و مورتال کامبت را با یکی از دوستان در ویتنام بازی کنید. بدون پایان دادن به احتمالات! " . و می دانید چه شد؟ همه موارد فوق به یک حقیقت واقعی تبدیل شده است که در واقعیت تجسم یافته است.
 

8. مکس دیوانه 2

Mad Max 2: Road Warrior
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: جنگ منابع. 
 
و همه چیز خوب خواهد بود ، اما بدتر و بدتر ، برای فیلم "Mad Max 2: Road Warrior" شروع به نگاه بیشتر و پیش بینی درباره جنگهای قریب الوقوع برای منابع می کند. در حقیقت ، دولتها قبلاً دریافته اند كه جنگ كامل برای منابع طبیعی امكان پذیر است و سازمان ملل متحد كمبود مواد طبیعی را به عنوان سوخت برای درگیری ها در مناطقی مانند دارفور و اوکراین اعلام كرده است.
 

9. دشمن ملت (1998)

Enemy of the State
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: جاسوسی از شهروندان
 
پس از افشاگری هایی که دولت های غربی در حال جاسوسی از شهروندان خود هستند ، این توطئه در اواخر دهه نود شروع می شود به نظر می رسد بسیار کمتر شبیه به مزخرفات پارانوئید نیست و یادآور آنچه اکنون اتفاق می افتد است. از این گذشته ، همه جا در کنترل کامل است ، که هر روز سخت تر و سخت تر می شود.
 

10. برادران فوق العاده ماریو

Super Brothers Mario
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: سقوط مرکز تجارت جهانی. 
این باید به ستون نظریه توطئه برود ، برای این که چگونه بخشی را بخوانیم که یک قطعه واحد به طرز عجیبی از 11 سپتامبر را نشان می دهد. این عمل تقریباً در اواخر فیلم اتفاق می افتد ، هنگامی که برج های دوقلوی ، به سادگی با تکیه به یکدیگر ، مانند یک توهم لرزان در هوا فرو می روند.
 

11. شبکه (1976)

The Network
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: شبکه تلویزیونی. 
 
علیرغم این واقعیت که این فیلم تقریباً چهار دهه قبل تولید شده است ، شبکه برنده اسکار در امروز به همان اندازه مرتبط است که در زمان انتشار، اولین بار در سال 1976 بود. این امر تا حد زیادی به دلیل دقیق بودن ایده و طرح صورت می گیرد. مخصوصاً لحظه ای که درباره تلویزیون و شبکه های خبری پر شور که هر وسیله ای را رتبه بندی می کنند، صحبت می کند.
 

12. Americaphone 1979

آنچه این فیلم پیش بینی کرد: مشکلات اقتصادی آمریکا ، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور چین. 
 
متأسفانه به نظر نمی رسد ، اما این طنز طولانی فراموش شده ، دولت ورشکسته ایالات متحده را نشان می دهد ، که برای جمع آوری پول برای اقتصاد بیمار خود باید یک تله تون راه اندازی کند. این فیلم همچنین از وسایل نقلیه هیبریدی ، پایان اتحاد جماهیر شوروی و چین ، گذار به سرمایه داری و تبدیل شدن به یک ابرقدرت ، ویتنام ، تبدیل به یک قطب جاذبه مهم گردشگری ، ممنوعیت های سیگار کشیدن و آینده ای که هنوز پسران ساحل در آن محبوب هستند ، می شود. روی هم رفته ، این یک دیدگاه کاملاً دقیق از دنیایی است که امروز ما آن را خانه می نامیم.
 

13. شبکه (1995)

The Network
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: سرقت هویت ، سفارش پیتزا آنلاین. 
 
سرقت داده های شخصی نشان داده شده در این تریلر عجیب و غریب ممکن است در اواسط دهه نود بسیار دور از ذهن به نظر برسد - بیاد بیاوریم رایانه هایی که در فیلم با ساندرا بولاک می بینیم هنوز مجهز به دیسک های فلاپی هستند. اما اگر این جزئیات را نادیده بگیرید و با نگاهی هوشیار به واقعیت نگاه کنید ، می فهمید که سرقت داده های شخصی از طریق اینترنت در قرن بیست و یکم شروع شده است.
 

14. نامه ای به شما (1998)

A letter to you
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: اینترنت. 
 
شاید این همان فیلمی باشد که ایده او نبوغ شیطانی را به سمت ایجاد آشنایان مجازی سوق داد ، که در اوج محبوبیت دنیای مدرن قرار گرفت. اما برگردیم به دهه نود ، وقتی این همه چیز جدید بود و مردم توافق کردند که از طریق نامه ها ، یادداشت ها و تماس ها به روش قدیمی ملاقات کنند.
 

15. مرد (1972)

The Man
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: پرزیدنت اوباما. 
چه کسی تصور می کرد که این فیلم در سال 1972 سی و شش سال پیش از آنکه آمریکا اولین رئیس جمهور سیاه پوست  را داشته باشد ، می تواند یک رویداد مهم سیاسی را پیش بینی کند.
کدام مورد به نظر شما عجیب تر بود؟ در بخش نظرات با کاربران به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

مهمترین فیلم های مستقل 2019 که باید آن را تماشا کنیم

در
15 جشنواره فیلم کلاس A در جهان وجود دارد که اصلی ترین آنها در کن ، برلین ، ونیز ، مسکو و لوکارنو برگزار می شود. اینجاست که مهمترین فیلم های مستقل سینمای جهان هر سال به نمایش در می آیند. بر خلاف نوارهای هالیوود باکس آفیس ، در میان آنها می توانید داستان های واقعاً اصلی پیدا کنید.
 
ما در  sayarak.com با دقت به منتخب های جشنواره نگاه کردیم و آن فیلم هایی را انتخاب کردیم که می خواهیم ابتدا از آنها قدردانی کنم.
 

Dylda/ دیلدا

مهمترین فیلم های مستقل 2019 که باید آن را تماشا کنیم
IMDb: 7.5
کشور: روسیه
فیلم جدید کارگردان جوان روسیه - کانتمیر بالاگوف.
این فیلم مخاطب را به سمت لنینگراد پس از جنگ می برد. در مرکز تاریخ دو سرباز خط مقدم قرار دارند و همچنین دیلدا (ویکتوریا میرووشنیچنکو) و ماشا (واسیلیسا پرلیژینا) هستند. دختران سعی می کنند با خاطرات آسیب زا کنار بیایند و در دنیای جدید برای خود زنده بمانند. ماشا ، که نمی تواند فرزندانی داشته باشد ، در آرزوی کودکی است. برای تحقق این رویا ، او تصمیم می گیرد که نقشه ای بکشد.
 

Parasites / انگل ها

11 فیلم غیر متعارف سال 2019 که هرکسی که از سینما آگاهی داشته باشد باید آن را تماشا کند
IMDb: 8.6

کشور: کره جنوبی
فیلمی که در جشنواره فیلم  2019 جایزه نخل طلایی را دریافت کرد.
 
"انگل" تا آخرین قاب بیننده را در تنش نگه می دارد. بینندگان با خانواده ای فقیر روبرو می شوند که راهی آسان برای ثروتمند شدن پیدا کرده است. با روشی فریبنده ، آنها با یک تاجر ، همسر ساده لوح وی و دو فرزندشان شغلی می گیرند. به زودی شخصیت های اصلی، می خواهند هر آنچه را که صاحبان دارند در اختیار بگیرند.
 
 

Pain and glory / درد و افتخار

مهمترین فیلم های مستقل 2019 که باید آن را تماشا کنیم
IMDb: 7.8
کشور: اسپانیا
تاریخ شخصی کلاسیک مدرن پدرو آلمودوار با آنتونیو باندراس و پنه لوپه کروز در نقش های اصلی.
 
"درد و افتخار" داستانی است درباره کارگردان سالوادور مایو ( با نقش آفرینی آنتونیو باندراس) ، که دچار یک بحران خلاقیت می شود ، دوران کودکی و عشق اول خود را به یاد می آورد. مخاطب فرصتی بی نظیر دارد تا دنیای درونی سالوادور مایو را ببیند.
 

Sorry, we didn’t find you / با عرض پوزش ، ما شما را پیدا نکردیم

فیلم 2019

IMDb: 7.6
کشور: انگلستان ، فرانسه ، بلژیک
فیلمی در مورد مشکلات مردم عادی.
 
فیلم بر روی یک خانواده انگلیسی متمرکز است که در تلاش برای زنده ماندن از بحران مالی است. پدر خانواده شغلی پیدا می کند که وقت او را بیش از حد می گیرد. مادر به مریض رسیدگی می کند. بچه ها از اینکه والدینشان وقت برایشان پیدا نمی کنند ناراحت هستند. در فیلم "متأسفیم ، شما را پیدا نکردیم" هیچ رمز و راز و جلوه های ویژه غیرمنتظره ای وجود ندارد ، فقط زندگی واقعی وجود دارد. اما این جزئیات است که بیشتر مرا خوشحال می کند.
 

Synonyms/ مترادف

فیلم 2019
 
IMDb: 7.1
کشور: فرانسه
برنده خرس طلایی جشنواره فیلم برلین 2019.
 
یاو (تام مرسی) - مهاجر در پاریس. این فرد آرزو می کند مانند یک فرانسوی واقعی شود ، از صحبت کردن به زبان عبری بومی خودداری می کند و با وارث میلیون ها امیل (کانتین دالمر) و نوازنده کارولین (لوئیز چویلوت) دوست است.
 
 

Portrait of a girl on fire / پرتره یک دختر در آتش

فیلم 2019
IMDb: 8.4
کشور: فرانسه
نمایشی تاریخی که مورد توجه مخاطبان مدرن قرار خواهد گرفت.
 
خانواده ای اشرافی، هنرمند جوان ماریانا (نومی مرلان) را به خانه خود دعوت می کنند. او باید معلم Eloise جوان (آدل آنل) شود. الیوسا ، زندگی اش مدت هاست که برنامه ریزی شده است ، به لطف ماریانا می فهمد که آینده ای کاملاً متفاوت را می خواهد.
 

Matthias and Maxim / ماتیاس و ماکسیم

فیلم 2019

IMDb: 6.5
کشور: کانادا
هشتمین فیلم مورد علاقه جشنواره فیلم کن - کارگردان 30 ساله خاویر دلار.
 
ماتیاس و ماکسیم از کودکی با هم دوست هستند. هر دو پسر بازیگر می شوند و از آنها دعوت میشود تا در فیلمبرداری یک فیلم شرکت کنند.......
 

The dead don't die / مرده ها نمی میرند

فیلم 2019
IMDb: 6
کشور: ایالات متحده
وحشت زامبی کمدی که منتقدان دوست داشتند.
زامبی ها به خیابان های شهرها می روند و شکار را شروع می کنند. مردم شانسی ندارند. چنین فیلم به ظاهر تکراری به لطف بازیگران عالی، بسیار جدید به نظر می رسد. در این فیلم بیل موری ، آدام درایور ، تیلدا سوینتون ، استیو Buscemi ، ایگی پاپ ، سلنا گومز و دیگران بازی می کنند.
 

And then we danced / و بعد رقصیدیم

فیلم 2019

IMDb: 9.1
کشور: جورجیا ، سوئد
داستانی احساسی درباره رقص و عشق از کارگردان گرجی لوان آکین.
 
مراب رقصنده جوانی است که آرزوی پیوستن به گروه باله ملی گرجستان را دارد. او از کودکی به رقصیدن پرداخته و وقتی Irakli تازه وارد از او بهتر است بسیار تعجب می کند.مراب از Irakli دعوت به همکاری می کند..........
 

Little joe / جو کوچولو

فیلم 2019

IMDb: 5.6
کشور: اتریش ، آلمان ، انگلستان
فیلمی علمی تخیلی در مقایسه با سریال Black Mirror.
 
آلیس یک پرورش دهنده ژنتیک است که گلی را پرورش می دهد. این گیاه دارای خواص غیرمعمول است: اگر به دقت از آن مراقبت کنید ، صاحب آن را راضی خواهد کرد. آلیس قاعده شرکت خود را می شکند و یک گل جادویی به پسرش جو می دهد. اما معلوم است که گیاهان ......
 

Eternal light / نور ابدی

فیلم 2019
IMDb: 7.1
کشور: فرانسه
فیلمی آزمایشی از یکی از کارگردان های زمان ما گاسپار نوئه .
 
"نور ابدی" به سختی یک فیلم معمولی است. در آن ، به مدت 50 دقیقه ، بینندگان این فرصت را دارند تا مکالمه بین بازیگران زن بیتریس دال و شارلوت گینزبورگ را تماشا کنند. گاسپار نوئه می خواهد در مورد چقدر دشوار بودن زن بودن در هنر صحبت کند.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه پاریس، کریستین اسکات توماس، پرستار بچه انگلیسی را به یک بازیگر درخشان تبدیل کرد

در
کریستین اسکات توماس
ویژگی های یک زن انگلیسی و یک زن فرانسوی همزمان در چهره کریستین اسکات توماس همزیستی دارد - نگاهی محکم و استوار در چشمان و جذابیتی سرزنده در لبخند او. کریستین اسکات توماس در تلاش به سمت رویای خود - برای بازیگر شدن - در وطن خود با موانع جدی روبرو شد ، اما پاریس یک پرستار بچه انگلیسی را با آغوش باز پذیرفت - و اکنون پس از گذشت چند دهه ، کریستین اسکات توماس در سینمای جهان و به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن اروپایی شناخته می شود.
 
کریستین اسکات توماس در 24 ماه مه 1960 در ردروث، کورن‌وال، انگلستان به دنیا آمد ، دوران کودکی وی در ردروث گذشت. خانواده با آیین کاتولیک فرزندان  را بزرگ کردند. مادر ، دبورا ، در مستعمرات انگلیس پرورش یافت - در هنگ کنگ و آفریقا ، پدر ، ستوان سیمون اسکات توماس ، خلبان نیروهای دریایی انگلیس بود. وقتی کریستین پنج ساله بود ، پدر کریستین در تصادف هواپیما درگذشت. 
کریستین اسکات توماس

کریستین اسکات توماس در فیلم Under the Cherry Moon

پس از مدتی ، مادر بار دوم ازدواج کرد - دوباره با یک خلبان نظامی. با کمال تعجب ، این داستان تکرار شد - شوهر دوم دبورا نیز هنگام پرواز سقوط کرد.
در زمان کودکی ، کریستین ارتباط زیادی با همسالان خود نداشت ، کاملاً تنها بود. به گفته وی ، وی فقط یك دوست خیالی به نام وندی داشت كه بر خلاف كریستین ، "ثروتمند بود" ، رولز رویس سوار میشد. کریستین اسکات توماس باهمه غیرممکن بودن رویایش، از همان سنین پایین ، بازیگر شدن و آمدن روی صحنه را در سر می پروراند.
 
کریستین اسکات توماس پس از فارغ التحصیلی از مدرسه ، سعی کرد وارد مدرسه نمایشنامه های صحنه ای لندن شود ، اما موفق نشد و به تئاتر ملی جوانان انگلیس منتقل نشد. "بیش از حد سرد" ، "بدون استعداد" تشخیص داده شد و به او گفته شد: اگر می خواهید روی صحنه بروید - به گروه درام محلی بپیوندید.اما کریستین مانند هزاران دختر دیگر که رویای صحنه را در سر می پرورانند و در یک سوپرمارکت به کار خود ادامه می دهند، تسلیم نشد.
کریستین اسکات توماس
از فیلم "به کسی نگو"
کریستین تصمیم گرفت به پاریس برود و در آنجا در یک خانواده فرانسوی با استفاده از سیستم au-pair یک شغل پیدا کرد ، به عنوان یک پرستار بچه کار کرد. دانشکده دانش خوبی از زبان فرانسه به او داده بود ، بنابراین هیچ مشکلی در مورد کار یا آموزش برای او به علت تسلط به زبان فرانسه وجود نداشت - کریستین اسکات توماس وارد دانشکده عالی هنر ملی و درام شد. در پایتخت فرانسه ، کریستین دانش آموز بسیار موفقی بود و در امتحان نهایی توسط Prince  مورد توجه قرار گرفت. به پیشنهاد وی ، بازیگر جوان در فیلم سال 1986 در فیلم Under the Cherry Moon بازی کرد.
کریستین اسکات توماس
از فیلم ماه تلخ
 
علیرغم اینکه منتقدین این فیلم را خیلی زیاد ارزیابی نکردند ، اما اولین اثر کریستین اسکات توماس موفقیت آمیز بود ،و باعث شروع به دعوت به سایر پروژه های فیلم شد. به موازات فیلمبرداری ، او روی صحنه بازی کرد. محبوبیت کریستین پس از فیلم "یک مشت گرد و غبار" به طرز چشمگیری افزایش یافته است. 
به رسمیت شناختن استعداد واقعی کریستین اسکات توماس ، دعوت او به پروژه هایی با حضور هیو گرانت ، ستاره فیلم بریتانیا - "ماه تلخ" و "چهار عروسی و یک مراسم تشییع جنازه" بود. برای بازی در فیلم چهار عروسی و یک مراسم تشییع جنازه ، او جایزه BAFTA را برای نقش مکمل زن بدست آورد.
کریستین اسکات توماس
از فیلم "چهار عروسی و یک مراسم تشییع جنازه"
 
در فیلم "تابستان فراموش نشدنی" در سال 1994 ، کریستین به زبان رومانیایی بازی کرد ، که او نمی داند ، مجبور بود کلمات این نقش را به خاطر بیاورد. مدتهاست که این بازیگر زن این فیلم بهترین را در حرفه خود می دانست.
کریستین اسکات توماس
از فیلم "تابستان فراموش نشدنی"
 
در سال 1996 ، کریستین در فیلم سینمایی ماموریت غیرممکن، Mission Impossible بازی کرد و در همان سال فیلم برنده اسکار The English Patient بیمار انگلیسی به بازار آمد. کریستین در این فیلم نقش کاترین کلیفتون را بازی کرد و از توانایی وی در کنار آمدن با این نقش بسیار نگران بود. با قضاوت در مورد مصاحبه با بازیگر زن ، او عموماً نسبت به بازی خود بسیار برخورد جدی دارد ، با نظم و انضباط عالی خود متمایز می شود و هر نقش برای او مانند دنیای جداگانه ای است که باید خود را در آن غوطه ور کند.
از فیلم "بیمار انگلیسی"
 
کریستین اسکات توماس ، به عنوان یک زن انگلیسی واقعی ، همیشه و همه جا به موقع می رسد و به عنوان یک پاریسی، دوست دارد با فیلمسازان فرانسوی بازی کند.
 
در سال 1987 ،کریستین اسکات توماس با فرانسوا الیوین - متخصص زنان و زایمان ، ازدواج کرد و هجده سال با او زندگی کرد. این زوج سه فرزند داشتند. با وجود مادر بودن و زندگی خانوادگی ، زندگی بازیگری كریستین تقریباً متوقف نشده بود ، اما او همچنین در صحنه تئاتر لندن - از جمله در نمایش های چخوف - بازی میكرد.
 
کریستین اسکات توماس
در سال 2015 ، کریستین اسکات توماس عنوان لیدی را از ملکه انگلیس دریافت کرد
سرنا اسکات توماس
خواهر کوچکتر بازیگر زن ، سرنا اسکات توماس که این حرفه را نیز برای خودش انتخاب کرد
 
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که کریستین اسکات توماس در آن نقش داشته‌ است می‌توان به آثار زیر اشاره کرد.
ماه تلخ (۱۹۹۲)
چهار عروسی و یک تشییع جنازه (۱۹۹۴)
ریچارد سوم (۱۹۹۵)
بیمار انگلیسی (۱۹۹۶)
مأموریت غیرممکن (۱۹۹۶)
نجواگر اسب (۱۹۹۸)
قلب تصادفی (۱۹۹۹)
زندگی به عنوان یک خانه (۲۰۰۱)
گاسفورد پارک (۲۰۰۱)
آرسن لوپن (فیلم ۲۰۰۴) (۲۰۰۴)
مراقبت از مامان (۲۰۰۵)
بدل (۲۰۰۶)
به هیچ‌کس نگو (۲۰۰۷)
قطب‌نمای طلایی (فیلم) (۲۰۰۷)
دختر دیگر بولین (۲۰۰۸)
سست‌ عفاف (۲۰۰۸)
اعترافات یک معتاد به خرید (۲۰۰۹)
صید ماهی آزاد در یمن (۲۰۱۱
بل آمی (فیلم ۲۰۱۲) 
در خانه (۲۰۱۲)
فقط خدا می‌بخشد (۲۰۱۳)
زن نامرئی (فیلم ۲۰۱۳) (۲۰۱۳)
سوئیت فرانسوی (فیلم) (۲۰۱۴)
بانوی پیر من (فیلم) (۲۰۱۴)
مهمانی (فیلم ۲۰۱۷) (۲۰۱۷)
تاریک‌ترین لحظات (۲۰۱۷)
توم ریدر (فیلم ۲۰۱۸) (۲۰۱۸)
فلیبگ (۲۰۱۹)

نظرات

در ادامه بخوانید...

20 بازیگر که در کودکی دوست داشتیم اکنون چگونه به نظر می رسند

در
به عنوان نوجوان ، ما به راحتی با بازیگر های جوان صفحه نمایش ارتباط برقرار می کردیم. آنها شخصیت های مورد علاقه ما را بازی می کردند ، که اغلب ما به دنبال تقلید از آن بازیگر بودیم. چه صحبت از یک سریال تلویزیونی باشد یا یک فیلم بزرگ از سینمای جهان ، هرکدام از ما گروهی از بازیگران را در کودکی دوست داشتیم و آنها را با دقت تماشا میکردیم، زمان می گذرد ، و بسیاری از سلبریتی های گذشته فراموش شده اند ، و ما به سختی می توانیم تصور کنیم که اکنون چگونه به نظر می رسند؟
 
 sayarak.com می خواهد سلبریتی های مورد علاقه شما را نشان دهد و این که چه تغییراتی در طول زمان تغییر کرده اند.

 

1. آنا سوفیا راب در نقش لسلی بورک Bridge to Terabithia 2007

آنا سوفیا راب در نقش لسلی بورک

2. مایکل جی. فاکس

مایکل جی. فاکس

3. دنیل رادکلیف و تام فلتون

دنیل رادکلیف و تام فلتون

4. شایا لابوف

شایا لابوف

5. هیلاری داف 

هیلاری داف

6. بریدت مندلر

بریدت مندلر

7.جردن وود

جردن وود

8. جاش هاتچرسون

جاش هاتچرسون

9. آسا باترفیلد

آسا باترفیلد

10. جیسون جیمز ریشتر

جیسون جیمز ریشتر

11. اشلی تیزدال - شارپای ایوانز از موسیقی کلاسیک (2006-2008)

اشلی تیزدال - شارپای ایوانز از موسیقی کلاسیک

12. فردی هایمور

فردی هایمور

13. الیزابت شو

الیزابت شو

14. دوون ساوا

دوون ساوا

15. تیلور لاونر در نقش جیکوب بلک در فیلم های گرگ و میش

تیلور لاونر در نقش جیکوب بلک در فیلم های گرگ و میش

16. رایان فیلیپ - بری ویلیام کاکس در فیلم "می دانم تابستان گذشته شما چه کردید"

رایان فیلیپ - بری ویلیام کاکس در فیلم

17. چاد مایکل موری - آستین ایمز در داستان سیندرلا (2004)

چاد مایکل موری - آستین ایمز در داستان سیندرلا

18. جنیفر گارنر 
جنیفر گارنر
19. آلیشیا سیلورستون

20. توماس بردی سانگستر - سیمون در فیلم پرستار بچه وحشتناک من (2005)

توماس بردی سانگستر - سیمون در فیلم پرستار بچه وحشتناک من
21. شان اشورم 
شان اشورم
آیا می توانید بازیگران را بدون قاب فیلم ها تشخیص دهید؟ به نظر شما چه کسی بیشترین تغییر را کرده است؟

نظرات

در ادامه بخوانید...