آیا داستان فیلم رستگاری در شاوشنگ واقعی است

در
در واقع ، با توجه به فروش کم در اولین روزهای اکران فیلم رستگاری در شاوشنگ ، همه چیز به این سمت پیش میرفت که رستگاری در شاوشنگ به فیلم مهجوری تبدیل شود. کمتر کسی می خواست درام سنگینی را درباره زندانیان در یک فیلم تماشا کند و حتی با هنرمندان و بازیگرانی که در آن زمان چندان شناخته شده در نقش های اصلی نبودند. اما ، خوشبختانه ، برخورد تماشاچی ها با فیلم به نفع موفقیت کار کرد.
 
مردم شروع به تعریف فیلم رستگاری در شاوشنگ برای یکدیگر كردند كه در حقیقت این فیلم اصلاً موضوعش باعث افسردگی نیست ، بلكه برعكس موضوع فیلم،داستانی الهام بخش درباره امید و اعتقاد به بهترین ها است. در نتیجه ، در سال 1995،  فرانک دارابونت 7 نامزد جایزه اسکار را به دست آورد. درست است که هیچ یک از مجسمه های طلایی اسکار  را نتوانست بگیرد ، اما قطعاً جلب عشق مردم برای او کافی بود.
 
sayarak.com سعی کرد بفهمد پدیده تصویری مشهورترین فرار در تاریخ فیلم های سینما چیست و چرا فیلم رستگاری در شاوشنگ، حتی 25 سال پس از انتشار فیلم ، طبق لیست IMDb در صدر لیست 250 فیلم برتر سینمای جهان   قرار دارد . 
 

حقایق فیلم رستگاری در شاوشنگ

1. کمتر کسی اسم واقعی شخصیت اصلی را می داند

فیلم به طور غیرمستقیم مشخص می کند چه کسی شخصیت اصلی داستان است

فیلم رستگاری در شاوشنک

چرا به مدت 25 سال ، رستگاری در شاوشنگ بهترین فیلم تاریخ سینما محسوب می شود. چه چیزی در مورد Shawshank Redemption بزرگ است؟

 

عنوان اصلی داستان استفن کینگ ، که فیلم از روی آن ساخته شده ،به نظر می رسد "ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنگ " نام دارد . تهیه کنندگان تصمیم گرفتند تا آن را کمی تغییر دهند. در نتیجه ، این کتاب به عنوان "Rita Hayworth و Shawshank Rescue" وقتی زمان اقتباس فیلم فرا رسید ، تصمیم گرفته شد فقط قسمت دوم عنوان کتاب روی فیلم را بگذارند و کمی تغییرش دهند ، تا مشخص شود که چه چیزی مورد بحث قرار خواهد گرفت. بنابراین ظاهر شد "Shawshank Redemption"
 
 اما ارتباط این رستگاری به چه میزان و یا با چه کسانی بیشتر است؟ این امر منطقی خواهد بود که فرض کنیم برای اندی ، که به نظر می رسد تاریخ به جنگ او می رود. اندی دوفرین (بازیگر تیم رابینز)  دلیلی برای کفاره ندارد. او به اتهامات دروغین زندانی شد. انسانی شایسته به زندان آمد و به همان اندازه که شایسته او بود از آنجا خارج شد (بخوانید: فرار کرد).
 
نمی توان درباره Red (بازیگر مورگان فریمن) گفت. بعد از جنایتی که یک بار مرتکب شده ، متوجه واقعیت گناه خود شده و آماده زندگی است. بار گذشته به یاری درك عمل و تطهیر تبدیل می شود. نام او Red است که مختص Redding است. بلکه این نام را می توان به عنوان نسخه کوتاه شده از کلمه رستگاری ("کفاره") تعبیر کرد .
 

2. اندی همان چیزی می شود که همه می خواهند باشند ، اما به دلایلی نمی توانند

فیلم رستگاری در شاوشنک
فیلم  رستگاری در شاوشنگ  به طور شرطی می تواند به دو داستان تقسیم شود: رستگاری و امید. اگر اولین و مهمترین مربوط به Red باشد ، دومی بیشتر مربوط به اندی است. با ورود او به زندان - مکانی که مدت زمان طولانی همه در آن زندگی می کردند - زندگی ظاهر می شود.
 
اندی دوفرین  زیبایی را در مکانی پیدا می کند که در اصل ، نمی تواند زیبا باشد. او دائماً تکرار می کند که اگر به هر چیزی نگاه کنید ، زیبایی را پیدا خواهید کرد. بله ، گاهی اوقات تلاش و تلاش زیادی انجام می شود ، اما اگر منجر به بهبود زندگی شود ، قطعاً ارزش آن را دارد. او در تلاش است تا به زندانیان دیگر نشان دهد كه برای آنها همه چیز از دست رفته نیست و دلایلی برای ادامه امید دارند.
 
کردار نیکویی که اندی دوفرین انجام می دهد از مجازاتی که در پی دارد برای او مهمتر است. او به خاطر تمام آزادی های خود در قالب روشن کردن موسیقی یا نوشیدن روی پشت بام در حین کار ، آماده مجازات است. زیرا برای او ، انتخاب بین "مشغول زندگی بودن یا درگیری با مرگ" واضح است .
 

3. هدف اصلی آنها نابودی فرد ، معرفی قوانین و ایده های جدید ، تغییر در ارزش های درونی انسان است

فیلم رستگاری در شاوشنک

 

مضامین امید و رستگاری با ایده نهادینه شدن در تضاد است . او در ساختار زندان خود و در کسانی که آن را اداره می کنند، کارمندان امنیتی و مستقیماً رئیس او ، ساموئل نورتون مجسم شده است. هدف اصلی آنها نابودی فرد ، معرفی قوانین و ایده های جدید ، تغییر در ارزش های درونی انسان است.
 
به امنیت و رئیس - عناصر محدود کننده و زندان بان ها بستگی دارد که خودآگاهی زندانیان به چه میزان باشد. ساختن عروسک های ناشناس از افرادی که فقط بتوانند در جامعه مرده متحرک باشند اما زندگی نکنند ، به نفع آنهاست. نورتون خود را به عنوان یک مرد پرهیزگار نشان می دهد، او از کتاب مقدس نقل قول می کند ، و فقط به آنچه می تواند اقدامات خود را توجیه کند ، متمرکز می شود.
 
در پایان ، وابستگی به دیوارهای زندان به تدریج شکل می گیرد. اول از آنها متنفر باشید ، بعد به آن عادت می کنید و بعد نمی توانید بدون آنها زندگی کنید. پیرمرد بروکس وقتی آزاد شد که دیگر نمی توانست در جامعه زندگی کند ، برای زندگی اجتماعی نامناسب بود. 
 

4- فلسفه محجوب بودن

فیلم رستگاری در شاوشنک

 

"Shawshank Redemption" یکی از معدود فیلم هایی است که هر وقت به تماشای آن می نشینید، احساسات شما شدت می یابد. مرور آن حتی با وجود مدت زمان نسبتاً زیاد خوشایند است . این بدان معنا نیست که این یک فیلم آسان برای دیدن بدون فکر کردن و تعمق است. این مسئله مهم است که می خواهید این افکار را در طول زندگی با خود حمل کنید. اما در عین حال ، آنها بار سنگینی بر دوش شما نمی شوند ، بلکه صرفاً وجود را کمی بهتر می کنند.
 
این فیلم جملات سنگین فلسفی را به ذهن بینندگان سوق نمی دهد و مجبور نمی کند هر کلمه ای را بخاطر درک معنا به یاد آورد. او به وضوح نشان می دهد ، اگر این کار را انجام دهید ، و در غیر این صورت آن کار را، تفاوت های مختلفی از وقایع را نتیجه می گیرید. به عنوان مثال ، مانند آزادی از زندان رد و بروکس . به نظر می رسد که همین مسیر در انتظار آنهاست. اما یکی توانست خودش را با دنیای جدید وفق دهد و دیگری تسلیم شد بدون اینکه حتی تلاش کند.
 
فیلم زندان شاوشنگ  همانطور که با قهرمانان در بازداشت به سر می برد ، نگاه بیننده را نسبت به جهان معکوس می کند. بی گناه برای فرار مجبور است مرتکب خلاف شود. و گناهکار باید برای رهایی خود قواعد را رعایت کند.
 

5. جزئیات و نمادها در  فیلم رستگاری

فیلم رستگاری در شاوشنک

 

انگیزه های مسیحی علاوه بر نقل مستقیم از کتاب مقدس ، اشارات غیرمستقیم به آن در فیلم دیده می شود. به عنوان مثال ، اندی در کتاب مقدس در صفحات کتاب EXODUS ، چکش را بر روی صفحاتی که حفر کرده است ، نگه می دارد.
اندی دوفرین به عنوان یک پیام بر ظاهر می شود. محاکمه ناعادلانه به صورت حبس ، عذاب ابدی - دو حبس ابد ، معاد - آزادی و آغاز زندگی با نام جدید نشان داده می شود.
پانوراماهای مدور. چنین تکنیکی با دوربین، جاودانگی طرح و مشکلات جاودانه آن را نشان می دهد.
 
کلوزآپ. کلوزآپ از چهره ها به شما این امکان را می دهد تا به طور کامل در آنچه قهرمان صحبت می کند ، نفوذ کنید. تجربیات او نزدیک به بیننده می شود. و در همان زمان ، در صحنه ای که نورتون تونل را پیدا می کند ، دوربین به آرامی خاموش می شود و فاصله ایده های اندی و اهداف واقعی او را نشان می دهد.
 

6. نظر کارگردان در باره فیلم رستگاری در شاوشنگ

فیلم رستگاری در شاوشنک

کارگردان فیلم رستگاری در شاوشنگ کیست

داستان استفن کینگ بسیار کوتاه است. ساختن  فیلم  رستگاری در شاوشنگ   به مدت 2.5 ساعت و عدم وارد کردن چیزی از آن توسط خودم کاری غیر ممکن بود. "Shawshank Redemption" نمونه خوبی از چگونگی کارگردان (در این مورد ، فرانک دارابونت) توانسته داستان را شاخ و برگ بدهد و آن را بهتر کند.
سناریوی فیلم می گوید که در یک فیلم خوب در مورد رویدادها صحبت نمی کنند ، آنها را نشان می دهند. دارابونت نمی خواست راوی فیلم را حذف کند . علاوه بر این ، صدای مورگان فریمن یکی از مناسب ترین ها برای این نقش به حساب می آید و حتی در این نقش به یک مرجع تبدیل شده است.
 

ایده انتقام در  رهایی از زندان شاوشنگ

قصد کارگردان تا حدودی نشان دادن این بود که هر اقدامی عواقبی دارد. در پایان ، یک سیستم فاسد باید نابود شود. به همین دلیل ، زندانیان فیلم بی رحمانه تر و بی رحمانه تر عمل می کنند ، به طوری که اقدامات اندی ، دزدی پول و جعل رئیس در قتل برای بیننده موجه و قابل فهم است.
 

یک شخصیت در برابر سه نفر

سه مدیر زندان در کتاب حضور داشتند. آنها در تمام مدت تغییر کردند ، در حالی که  اندی دوفرین   زندانی شد. در  فرار از شاوشنگ   ، آنها با یک رئیس ، ساموئل نورتون جایگزین شدند ، که بدترین ویژگی ها را مجسم می کرد.
 

بروکس در  رستگاری شاوشنگ  به یکی از قهرمانان مهم تبدیل شده است

آیا داستان فیلم رستگاری در شاوشنگ واقعی است

اگر استفن کینگ فقط بصورت سطحی در کتاب از بروکس نام برده ، دارابونت بر آن تأکید می کند. در مثال این کتابدار زندانی است که تمام جوهر سیستم بازداشت را نشان داده است - به ما نشان داده می شود که چرا حتی با وجود آزادی واقعی و به عنوان یک فرد آزاد ، شما هنوز هم موفق نخواهید شد.
 
کلام نهایی . به گفته کارگردان ، در پایان کتاب رستگاری در شاوشنگ ، رد (مورگان فریمن) مجبور شد سوار اتوبوس شود و در مسیری که اندی دوفرین در آنجا بود ، عزیمت کند. این پایان داستان از یک طرف خوش بینانه است و از طرف دیگر باز است. اما حق ویرایش نهایی فقط در دو ساعت اول فیلم تمدید شد. در نتیجه ، تصمیم در مورد خاتمه توسط تهیه کننده اتخاذ شد ، که فکر می کرد ملاقات قهرمانان مناسب تر خواهد بود.

بازیگر رستگاری در شاوشنگ

تیم رابینز در نقش اندی دوفرین مورگان فریمن در نفش رد باب گانتون در نقش رئیس زندان ساموئل نورتون مارک روستون در نقش باگز دیاموند کلنسی براون در نقش کاپیتان بایرون هادلی گیل بیلاز در نقش تامی ویلیامز جیمز ویتمور در نقش بروکز هاتلن

سوال کاربران

آیا داستان فیلم رستگاری در شاوشنگ واقعی است

رستگاری در شاوشنک یک داستان واقعی نیست، بلکه بر اساس رمانی از استیون کینگ ساخته شده است . فیلم بر روی منبع اصلی گسترش می‌یابد و سرنوشت شخصیت‌های کلیدی را تغییر می‌دهد. صحنه های زندان در The Shawshank Redemption در یک زندان واقعی اوهایو فیلمبرداری شده است که بر باورپذیری داستان افزوده است.اگرچه هیچ زندان واقعی به نام شاوشنک وجود ندارد، اما صحنه های زندان که در آن رستگاری در شاوشنک اتفاق می افتد در یک زندان واقعی اوهایو فیلمبرداری شده است. اگرچه فیلم از نظر تکنیکی در مین می گذرد، عکاسی اصلی در ابتدا در منسفیلد، اوهایو انجام شده است، که محل فیلمبرداری فیلم Reformatory ایالت اوهایو است.
این زندان تاریخی بین سال‌های 1886 و 1910 ساخته شد و تا سال 1990 که تعطیل شد، فعال بود. این مکان به عنوان محل فیلمبرداری فیلم هایی مانند Tango & Cash و Air Force One بوده است و اکنون به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده است و ثابت می کند که Redemption در شاوشنک چقدر طرفداران دارد. استفاده از این محیط معتبر قطعاً به باورپذیری The Shawshank Redemption افزوده است و به این حس می افزاید که وقایع روی صفحه بر اساس یک داستان واقعی است.
جزئیات دیگری که می‌تواند به این فرض پایدار اضافه کند که فیلم رستگاری در شاوشنک یک داستان واقعی است، می‌تواند به شباهت‌های یک زندانی فراری از زندگی واقعی که در همان زندانی که فیلم در آن فیلم‌برداری شده است، داشته باشد. زندانی به نام فرانک شیرین واترز در سال 1959 پس از محکومیت به 20 سال زندان در رفرماتور ایالت اوهایو از زندان فرار کرد.
در حالی که شیرین واترز، مانند اندی، مزایای دوستی با مقامات زندان را کشف کرد، او راه خود را به سوی آزادی تونل نکرد. این محکوم 56 سال پس از فرار نیز دستگیر شد، سرنوشتی که می‌توانست پایان فیلم The Shawshank Redemption را به شدت تغییر دهد . علی‌رغم شباهت‌ها، مخاطبان باید شاوشنک را به‌عنوان یک اثر تخیلی پیشگام بپذیرند تا یک وقایع داستانی واقعی.

اندی دوفرین واقعی که بود

با توجه به این که رستگاری در شاوشنک یک داستان واقعی نیست پس اندی دوفرین واقعی وجود ندارد.
کاربر گرامی برای آشنایی بیشتر با فیلم رستگاری در شاوشنگ و پشت صحنه رستگاری مقاله  معرفی و نقد فیلم رستگاری در شاوشنگ  را بخوانید

نظرات

۱۴۰۰/۸/۱۵فیلم افسانه ای رستگاری در شاوشنک ، برنده چندین نامزدی اسکار و گلدن گلوب، موسیقی متن عالی و جذاب، هنوز جوان (نسبتا) مورگان فریمن. بانکدار موفق اندی دوفرین به قتل همسر خود و معشوقش متهم شده است. زمانی که در زندانی به نام شاوشنک می‌رود، با بی‌رحمی و بی‌قانونی حاکم بر دو طرف شبکه مواجه می‌شود. هرکس به این دیوارها بیفتد تا آخر عمر برده آنها می شود. اما اندی، مسلح به ذهنی پر جنب و جوش و روحی مهربان، از تحمل حکم سرنوشت امتناع می ورزد و شروع به توسعه یک نقشه فوق العاده جسورانه برای آزادی خود می کند. قهرمان این فیلم چنان ترکیبی از کیفیت ها - چه خوب و چه بد - را به نمایش می گذارد که تصور آن دشوار است. در ابتدای فیلم، او با انکار گناه خود در قتل، به شاوشنک می‌افتد و با ساکنان غیردوستانه آن درگیری را آغاز می‌کند. چند سال اول برای او فوق العاده سخت است، او را مورد ضرب و شتم، آزار و اذیت قرار می دهند و در این زندان است که تبدیل به یک جنایتکار واقعی می شود. اما در عین حال مهربانی از روحش خارج نمی شود و دوستان واقعی پیدا می کند. نمی توان زندگی در زندان را سنجیده و زودگذر خواند، اما اکنون، زمان زیادی می گذرد و همان رستگاری در شاوشنک آغاز می شود! چه کسی فکر می کرد که اندی دوفرین چنین نقشه فرار حیله گرانه و غیرقابل تصوری را ارائه کند - او بود که من را در این فیلم خوشحال کرد. لحظات کاملاً باورنکردنی وجود داشت که باعث شد من با تمام صورتم لبخند بزنم، سپس تقریبا گریه کنم، که برای من بسیار معمولی است. مورگان فریمن، صداپیشگی و گویندگی او باعث می‌شود که صدای او به شدت افزایش یابد. تیم رابینز (همان اندی) نمی توانم بگویم که من را تسخیر کرد، اما مطمئناً به یاد دارم. به هر حال، او اکنون یک کارگردان و تهیه کننده بسیار محبوب است). توجه: من که عاشق جنایت و رویه (+ کمی ملودرام) بودم، متوجه شدم که وکیل در ابتدای فیلم (صحنه محاکمه اندی دوفرین) تپانچه ای را که مظنون از آن شلیک کرده بود، در دست داشت. با دست خالی! حتی بدون کیف مدارک و دستکش! اوه نه نه نه!

۱۴۰۰/۸/۱۵ اگر واقعاً شروع به نوشتن نقد رستگاری در شاوشنک می کنید، پس با فیلمی که تقریباً در همه لیست ها جایگاه اول را دارد آشنا می شوید . سخت است که بگوییم چرا این فیلم خاص در صفحه اول، و چه چیزی در imdb است. شخصیت اصلی این فیلم اندی دوفرین است که به دو حبس ابد محکوم می شود که انگار یکی کافی نیست. اما نکته اصلی این است که او در واقع مقصر نیست. از همان ابتدا زندگی در زندان افتضاح بوده، او را مورد ضرب و شتم، قلدری، شکنجه قرار می دهند. اما اندی نمی شکند، او تحمل می کند، غلبه می کند. از نظر روحی هیچ کس نتوانسته او را بشکند و این مهمترین چیز است. شخصیت اندی به همه افرادی که این فیلم را تماشا می‌کنند نشان می‌دهد که در زندگی، هر چقدر هم که گاهی اوقات بد باشد، اگر اراده قوی، دوستان و سرگرمی داشته باشید، می‌توان زمان‌ها و موقعیت‌های سختی را پشت سر گذاشت و شکست نخورد.

۱۴۰۰/۸/۱۵من فیلم را خیلی دوست داشتم. چندین بار بررسی کردم. تیم رابینز به خوبی اندی دوفرین را بازی کرد، به نظر من، این دقیقا همان چیزی است که این شخصیت باید می بود: ساکت، گوشه گیر، آرام، متعادل. اما در درون او جسور و شجاع است. مورگان فریمن، زندانی عالی ایرلندی است. مردم تمایل دارند ترس های خود را پنهان کنند و عدم آزادی خود را نپذیرند. و باز هم یک استعاره: زندانیان شاوشنگ به شوخی می گویند: "ما اینجا همه بی گناهیم." طولانی، چه راه رهایی کوتاه باشد، چه آسان، چه دشوار، اما بدون ایمان و امید غیرممکن است که روزی آن سرخوشی بی‌نظیری را که قهرمان مورگان فریمن در این باره می‌گوید، فقط یک انسان آزاد احساس می‌کند. و اگر ایمان و امید وجود داشته باشد، آنگاه هرکسی می‌تواند خود را رها کند، و نه فقط از شاوشنگ ، بلکه از ترس درونی خود فرار کند. رستگاری را احساس کنید و نجات پیدا کنید، زیرا عنوان اصلی این فیلم درخشان "رستگاری در شاوشنگ" است.

۱۴۰۱/۱/۱۹فیلم درمانی با رستگاری در شاوشنگ The Shawshank Redemption (1994) به کارگردانی فرانک دارابونت. حتی اگر در موقعیتی کاملاً ناامید کننده، با ظلم، خشونت و پرخاشگری قرار بگیرید، می توانید جریان را به نفع خود تغییر دهید. شما فقط باید به دقت فکر کنید و مشخص کنید که دقیقاً چه چیزی باید به عنوان اساس استراتژی خود در نظر گرفته شود. قهرمان فیلم از ذهن خلاق و مهربانی روحی خودش استفاده کرد. خلق فرانک دارابونت به هر بیننده ای کمک می کند تا نور انتهای تونل را ببیند.

۱۴۰۱/۱/۱۹ فیلم درمانی با فیلم فرشته ای سر میز من"، 1990، نیوزلند، استرالیا، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، به کارگردانی جین کمپیون داستان دختری با استعداد که به دلیل تشخیص نادرست به کلینیک روانپزشکی فرستاده می شود چندان آسان نیست اما در عین حال می‌تواند از یک اختلال افسردگی خلاص شود. این فرصتی را برای دیدن نور در انتهای تونل برای کسانی که تقریبا امید خود را از دست داده اند و آماده تسلیم شدن هستند، فراهم می کند. کارشناسان «فرشته سر میز من» را برای تماشای افرادی که افسرده و ناامید هستند، که از تغییرات و هرگونه تغییر در محیط می ترسند، توصیه می کنند.

۱۴۰۱/۱/۱۹فیلم درمانی با فیلم «مردم معمولی» محصول 1980 آمریکا به کارگردانی رابرت ردفورد تماشای این فیلم بسیار دشوار است، اما به گفته کارشناسان، به دلیل تجزیه و تحلیل عمیق علل فاجعه ای که در یک خانواده اتفاق افتاده است، می تواند به مقابله با روان رنجوری اضطرابی کمک کند. علاوه بر این، هر فردی می‌تواند راه‌های خروج از بحران را امتحان کند و از آن در زندگی خود استفاده کند.

۱۴۰۱/۱/۱۹علیرغم این واقعیت که بسیاری از روانشناسان به طور فعال از فیلم درمانی در عمل استفاده می کنند و توصیه می کنند نه تنها فیلم هایی با پایان خوش را تماشا کنید، آنها هشدار می دهند که تماشای فیلم یک دارو نیست، بلکه تنها بخشی از درمان است. درست مانند کتاب درمانی - درمان با کتاب، که حواس را از خواندن اخبار منحرف می کند و به شما امکان می دهد زندگی خود را تجزیه و تحلیل کنید.

در ادامه بخوانید...

چرا چارلی چاپلین از آمریكا اخراج شد

در
چارلی چاپلین
چارلی چاپلین، چهره مشهور فیلم های صامت در سینمای جهان، بهترین فیلم هایش را در آمریکا تولید کرد. با این حال، چارلی چاپلین هرگز شهروند آمریکایی نبود و بعد از 40 سال زندگی در این کشور، از آمریکا اخراج شد. علت اخراج به اندازه کافی عجیب غریب بود! همدردی با ایده های کمونیسم و ​​طنز سیاسی در فیلم ها! چارلی چاپلین با فیلم هایش توانست هیتلر، استالین و مقامات آمریکایی را به طور مساوی نقد کند.
 
چارلی چاپلین در سن 20 سالگی به آمریکا آمد. بازیگر تازه کار آینده خود را در این کشور دید و پس از بازگشت کوتاه به لندن تصمیم گرفت که برای همیشه آنجا بماند. این در آمریکا بود که تجربه او در سینما آغاز شد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد، ابتدا مراحل مسیر جدید برای کمدین جوان موفقیت آمیز نبود. پس از اولین فیلم، تولید کننده فیلم Mac Sennet، تصمیم گرفت تا بر روی یک چهره جدید سرمایه گذاری کند.
 
ستاره آینده تنها از طریق معجزه از استودیوی فیلم Mac Sennet خارج شد. علاوه بر این، همه چیز برای او با خروج از Mac Sennet بهتر شد. مرد جوان منتظر موفقیت های فوق العاده بود - ابتدا در فیلم های خارجی، سپس در فیلم های خودش بازی کرد. سینما از آن سال ها آزادی بیشتری را برای بازیگر به وجود آورد و چارلی چاپلین به تدریج مخاطبی را که می خواست، به دست آورد.
 
چارلی چاپلین در سال 1910 - به امریکا آمد
چارلی چاپلین در سال 1910 - به امریکا آمد
 
چارلی چاپلین خانه ای در آمریکا نداشت. او در خانه های اجاره ای، هتل ها و باشگاه زندگی می کرد. تنها در سال 1922، بازیگر مشهور خانه خود را در بورلی هیلز ساخت. خانه ای با چهل اتاق و یک سالن سینما. چارلی چاپلین می توانست هزینه آن را بپردازد، زیرا او در سال 1917 به یکی از گران ترین بازیگران تاریخ تبدیل شد.
خانه چارلی چاپلین، هالیوود، لس آنجلس
کارت پستال "خانه چارلی چاپلین، هالیوود، لس آنجلس، کالیفرنیا"
 
با این حال، زمان تغییر کرد. فاجعه جنگ جهانی دوم در جهان به آمریکا ضربه زد. در سال 1938، چارلی چاپلین شروع به نوشتن اسکریپت "دیکتاتور بزرگ" می کند. ایده برای این فیلم، شباهت بین تصویر صحنه ی Rolling Stone بود که در آن ما چارلی و هیتلر معروف را دوست داشتیم. جالب اینجاست که سرنوشت کمدین عالی و دیکتاتور بزرگ نیز تعدادی از همپوشانی ها را نشان می دهد: هر دو در آوریل 1889 متولد شدند (چاپلین چهار روز بزرگتر از هیتلر بود) و در فقر رشد کردند، هر دو "امپراتوری" خود را ساختند.
چارلی چاپلین در جوانی
چارلی چاپلین در جوانی
 
فیلم "دیکتاتور بزرگ" در سپتامبر 1939، یک هفته پس از شروع جنگ جهانی دوم، آغاز شد . این فیلم عمدتا چارلی چاپلین را تبدیل به اولین صدایی (هر چند که دوران فیلم های صامت چند دهه قبل به پایان رسیده بود) و آخرین نواری که از تصویری از Vagabond(خانه به دوش) استفاده کرد و اولین فیلم کمدی که باعث موجی باورنکردنی و انتقاد و اعتراض شد، نه تنها از سمت سانسور چی ها، بلکه از بخش تهاجمی مخاطبان.
بسیاری معتقد بودند که این تصویر در همه جا منتشر نخواهد شد، زیرا این امر روابط بی طرفانه بین ایالات متحده و آلمان را تضعیف خواهد کرد. درست است که وضعیت به سرعت در حال تغییر بود، و با گذشت زمان، فشار "از بالا" متوقف شد، اما نامه هایی با تهدید از بینندگان شروع شد. جامعه تقسیم شد و فیلم در مرکز بحث های گرم قرار گرفته بود. بخشی از طرفداران سابق فاشیسم قول داده بودند که سالن های سینما را در پیش نمایش با بمب های بنزینی بمباران کرده و به روی صفحه نمایش شلیک کنند. چاپلین حتی با رهبر اتحادیه های کارگران بندر موافقت کرد تا از تئاتر محافظت کنند.
خوشبختانه از اختلالات پیش پرده جلوگیری شد. دیکتاتور بزرگ در پاییز 1940 منتشر شد و مورد استقبال خوب مخاطبان قرار گرفت. طنز  هیتلر حس شد. جالب اینجاست که طبق خاطرات مارشال K. A. Meretskov ، در طول جنگ بزرگ میهنی این فیلم برای توزیع در اتحاد جماهیر شوروی ارائه می شد ، اما استالین اصلاً آن را دوست نداشت. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد هیتلر نیز فیلم را نگاه کرده است. چاپلین با شنیدن این موضوع گفت: "من همه چیزم را می دهم تا دریابم که او درباره فیلم دیکتاتور بزرگ چه فکری می کند."
چارلی چاپلین در فیلم
چارلی چاپلین در فیلم "دیکتاتور بزرگ"
با این حال ، این فیلم دستگاه امنیتی داخلی آمریکایی را در رابطه با کمدین بزرگ راه اندازی کرد.  اف بی آی علاقه مند به فعالیت های چارلی در دهه 30 بود ، هنگامی که او با فیلم "عصر جدید" قدم بر همه گوشه های جامعه سرمایه داری گذاشت و اکنون کمیسیون بررسی فعالیت های ضدآمریکایی این موضوع را برعهده گرفته است. با این حال ، به نظر می رسید که چاپلین ، به عنوان یک نابغه ، به هیچ چیزی توجه نمیکرد و به دفاع از نظرات خود ادامه میداد - در سال 1942 ، او به حمایت از گشایش جبهه دوم ، سخن گفت و گفت و گو کرد ، و این باعث موج دیگری از انتقاد ها شد.
 
چارلی چاپلین در فیلم روشنایی های شهر
چارلی چاپلین در فیلم "Monsieur Verdoux"
اولین فیلم او که مورد قبول جامعه آمریکایی قرار نگرفت و درک نشده بود ، فیلم روشنایی های شهر "Monsieur Verdoux" بود. روزنامه ها درمورد امور برون مرزی چاپلین با قدرت  بحث می کردند و این فیلم ، برخلاف موارد قبلی، در مورد یک آدم آرام که ناگهان معلوم شد یک قاتل است ، باعث سرخوردگی و عصبانیت شد.فیلم توسط سانسور از دست می رفت ، اما خود سینماها  هم از استخدام چاپلین خودداری کردند. روزنامه ها عکس هایی از مجموعه های "لژیون کاتولیک" را منتشر کردند با پوستر "چاپلین یک همراه مسافر قرمزها است!" ، "از کشور ما خارج شوید!" ، "چاپلین خیلی طولانی با ما ماند!" ، "چاپلین ناسپاس است! ،" چاپلین را به روسیه بفرست! "
 
در سال 1952 ، این بازیگر آمریکا را ترک کرد تا در نمایش فیلم روشنایی های شهر در لندن شرکت کند. او در لندن مطلع شد که مجاز به بازگشت نیست. چاپلین مطلع شده بود که برای اخذ ویزا ، وی باید به کمیسیون اداره مهاجرت برود و به تعدادی از اتهامات سیاسی پاسخ دهد. پس از آن بازیگر در سویس ، در شهر ووی مستقر شد. او برای فیلم های خود خاطرات می نوشت ، موسیقی می نوشت ، چندین فیلم دیگر نیز تولید کرد ، اما عموم مردم از آنها استقبال نکردند. زمان خوب او قبلاً گذشته بود ، اگرچه تا زمان مرگش جوایزی دریافت کرد: جایزه بین المللی صلح در سال 1954 ، جایزه اراسموس ، افتخاری. اسکار در سال 1972 (برای به دست آوردن آن ، به چاپلین حتی ویزای امریکا داده شد ، با این وجود از نظر زمانی محدود بود) و سرانجام ، در سال 1975 ، این بازیگر توسط ملکه الیزابت دوم مفتخر به نام شوالیه شد.
 
چاپلین و گاندی ، لندن ، 1931
چاپلین و گاندی ، لندن ، 1931
می خواهم بگویم که کمدین بزرگ تنها قربانی مبارزه برای هویت آمریکایی نبود. جنبش مک کارتیسم ، بسیاری از شهروندان "کشور آزاد" را در دهه 1950 سرکوب کرد. به عنوان مثال ، چارلی چاپلین یکی از 19 بازیگر و کارگردان هالیوودی بود که در جلسه کمیسیون بررسی فعالیت های ضد آمریکایی در آن سال ها به واشنگتن فراخوانده شد.
 
چارلی چاپلین مصاحبه ای با بی بی سی ، دهه 1970 انجام می دهد
چارلی چاپلین مصاحبه ای با بی بی سی ، دهه 1970 انجام می دهد
زندگی می تواند آزاد و زیبا باشد ، اما گمراه شده ایم. حرص و آز روح مردم را مسموم و جهان را با نفرت تقسیم كرده و ما را به رنج و خونریزی فرو برده است. همه ما سرعت را افزایش داده ایم ، اما خود را در یک سیاه چال زندانی کردیم. دانش ما باعث بدبینی ما شده است ، عدالتخواهی ما را سرد و بی رحم کرده است. ما خیلی فکر می کنیم و خیلی کم احساس می کنیم. ما به فن آوری به اندازه مهربانی و لطافت احتیاج نداریم. بدون این خصوصیات ، زندگی بی رحمانه می شود و معنای خود را از دست می دهد. " (سخنرانی پایانی چارلی چاپلین در فیلم "دیکتاتور بزرگ") 

نظرات

در ادامه بخوانید...

جشن تولد 103 سالگی آخرین بازیگر باقیمانده فیلم به یاد ماندنی بر باد رفته

در
اولیویا د هویلند - یکی از بازیگران محبوب هالیوود در "دوران طلایی" سینما در اوایل ماه جاری، 103 سالگی خود را جشن گرفت. او آخرین بازیگر باقیمانده از فیلم به یاد ماندنی "بر باد رفته باد"  و مشهور در سینمای جهان است.
اولیویا د هویلند و ویوین لی.
 
اولیویا ماری د هویلند در توکیو متولد شد، اما پس از جدایی پدر و مادرش، اولیویا با مادر و خواهرش به کالیفرنیا رفت. در اینجا هر دو خواهر تصمیم گرفتند تا تبدیل به بازیگر شوند. بعدا رقابت آنها چنان قوی شد که هر دو دختر ارتباط با یکدیگر را قطع کردند.
اولیویا د هویلند.
 
فیلم بر باد رفته
 
اولیویا کار خود را با مرحله تئاتر آغاز کرد، اما در سال 1935 به سینما تغییر یافت. در سال 1939، او نقش Melanie Wilks را در فیلم افسانه ای بر باد رفته، با ویوین لی و کلارک گیبل، بازی کرد. برای این نقش، اولیویا برای اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن معرفی شد. در آن زمان، جایزه ای دریافت نکرد، اما بعدا او دو جایزه اسکار برای بهترین نقش زن در سال های 1947 و 1950 دریافت کرد.
 
اولیویا، سن 81 سالگی، در پاریس.
 
آخرین ستاره فیلم زندگی 1930s.
 
 
اولیویا در آغاز کار بازیگری.
در سن 72 سالگی، اولیویا تصمیم گرفت کار بازیگری خود را به پایان برساند. با این حال، به تازگی، نام اولیویا دوباره در مطبوعات ظاهر شد - دو سال پیش یک سری مینی سریال "Feud: Bett and Joan" روی صفحه نمایش هایی درباره رقابت پشت صحنه یوآن کرافورد و بت دیویس ظاهر شد. در این سری، نقش اولیویا د هویلند توسط کاترین زنا جونز انجام شد. اولیویا خشمگین بود که هیچکس از اجازه او برای نشان دادن او در این سری خبر نداده و تصویری که کاترین داشت، بسیار دور از آنچه اولیویا در آن سالها بود، می باشد. اولیویا شکایت کرد اما بعد از یک سال او به بهانه اصلاحیه فیلم اول و آزادی بیان سینما رد شد.
اولیویا در سن 101 سالگی.
اولیویا کار خود را به عنوان یک بازیگر تئاتر آغاز کرد.
 
او در طول دوران حرفه ای او 2 جایزه اسکار را به دست آورد.
 
اولیویا دو بار ازدواج کرد. ازدواج با رمان نویس مارکوس گودریچ 8 ساله ادامه یافت، پسر او ریاضیدان شد، اما در اثر بیماری جدی در 42 سالگی فوت شد. در سال 1955 اولیویا دومین بار ازدواج کرد - همسر دوم  فرانسوی و Pierre Galante بود. او در پاریس به مدت طولانی زندگی می کرد و حتی پس از طلاقش از پیر، همچنان به او کمک می کرد مخصوصا زمانی که او بخاطر سرطان بیمار بود. از این ازدواج، اولیویا صاحب یک دختر Giselle شد.
دوران طلایی سینما ی هالیوود.
اولیویا د هویلند به عنوان ملانی ویلکس.
 
اولیویا در 60 فیلم بازی کرد که به طور منظم از 1935 تا 1988 به نمایش در می آمد. تا به امروز، اولیویا آخرین ستاره های فیلم هالیوودی در دهه 1930 است که زنده مانده است.
اولیویا د هویلند در 103 سالگی.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

15 فیلم علمی تخیلی که سازندگان آن قادر به پیش بینی آینده بودند

در
چه کسی فکر می کرد، فیلمی که روزگاری روی تلویزیون دیده، بزودی بخشی از زندگی ما خواهد شد. مهم نیست که چقدر خنده دار و غیر واقعی به نظر می آمده ، اما کسی که داستان های علمی را اختراع کرده است، نبوغ واقعی دارد که تعداد بی شماری مورد از اختراعات جالب و مهمتر از همه بسیار مفید را به جهانیان اعطا کرده است.
 
 

1.  (Videodrome (1983

آنچه این فیلم پیش بینی کرد:بارگذاری فیلم
 
هر روز تعداد دفعات بی شماری از فیلم ها در یوتیوب بارگذاری می شود: از ضرب و شتم ، شکنجه ، قتل ، فیلم های احمقانه ، کلیپ های نه چندان هوشمندانه و چیزهای دیگر که در فیلم افسانه ای کروننبرگ به چشم می خورد. و آنچه که روزگاری بخشی از داستان بود ، متأسفانه ، امروز به یک واقعیت کمی دلپذیر بدل شده است.
 

2. سیاره ممنوعه (1956)

Forbidden Planet - سیاره ممنوعه  \ عکس
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: تلفن همراه. 
فیلم عالی علمی تخیلی دهه پنجاه دنیایی را پیش بینی کرد که در آن مردم از ارتباطات دستی کوچک استفاده می کنند که به طور مشکوک مانند تلفن های همراه مدرن به نظر می رسند. بنابراین معلوم می شود که پیام آوران قرن ها وجود داشته اند و آینده نزدیک را در فیلم های عجیب و غریب خود پیش بینی می کنند.
 

3. فیلم استار ترک: تصویر متحرک  (1979)

The Motion Picture Star Trek  \ عکس
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرده است: هدست بلوتوث ، نمایش پرده های کریستال ، مترجم جهانی. 
همانطور که معلوم شد ، این فیلم ایده های درخشان بسیاری را به نمایش گذاشت که با اعتماد به نفس راه خود را به سمت واقعیت پیمودند. فقط تصور کنید که حتی از چند دهه قبل، حتی یک مترجم جهانی پیش پا افتاده مانند یک اختراع فوق العاده به نظر می رسید.
 

4.فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک (2004)

The Eternal Sunshine of the Spotless Mind
 
آنچه این فیلم مشهور در سینمای جهان پیش بینی کرد: پاک کردن حافظه. 
نیازی به گفتن نیست ، دنیای مدرن هم غافلگیرکننده و هم ترسناک است. و در حالی که دانشمندان هلندی در مورد این واقعیت صحبت می کنند که داروهای قلبی تأثیر مشابهی دارند ، وقتی صحبت از پاک کردن خاطرات آسیب زا می شود، اشخاصی که از کنار یکدیگر ماندن خسته می شوند ، به راحتی در حال آزمایش با دستگاهی هستند که می تواند حافظه را پاک کند. با بازی بازیگر مشهور جیم کری
 

5. زنی در ماه (1928)

A Woman on the Moon 
 
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: سفر فضایی. 
 
دهه های قبل، ناسا فقط رویای فرود آمدن مردی روی ماه را داشت ، این فیلم آلمانی پیش بینی های دقیقی را در مورد آینده اکتشافات فضایی انجام داد. این موشک نه تنها دارای موشک چند مرحله ای است که برای فرار از جو از سوخت مایع استفاده می کند ، بلکه شمارش معکوس پرتابی را نیز دارد که از ده به صفر می رسد - دقیقاً همان چیزی است که به زودی در دنیای مدرن مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
 

6. جتسونز: سینما (1990)

Jetsons: Cinema
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: جاروبرقی رباتیک. 
جتسونها یک چیز واقعاً ابتکاری ، یعنی جاروبرقی رباتیک را ایجاد کرده اند.
 

7. پسر کابلی 1996

The Cable Guy \ عکس
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: خرید از خانه ، بازی های آنلاین. 
 
به یاد داشته باشید که چگونه در فیلم "پسر کابلی" جمله بسیار امیدوار کننده ای وجود داشت که می گفت: "به زودی در هر خانه آمریکایی یک تلویزیون ، تلفن و رایانه نصب می شود. شما می توانید بدون ترک خانه خود اقدام به خرید کنید و مورتال کامبت را با یکی از دوستان در ویتنام بازی کنید. بدون پایان دادن به احتمالات! " . و می دانید چه شد؟ همه موارد فوق به یک حقیقت واقعی تبدیل شده است که در واقعیت تجسم یافته است.
 

8. مکس دیوانه 2

Mad Max 2: Road Warrior
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: جنگ منابع. 
 
و همه چیز خوب خواهد بود ، اما بدتر و بدتر ، برای فیلم "Mad Max 2: Road Warrior" شروع به نگاه بیشتر و پیش بینی درباره جنگهای قریب الوقوع برای منابع می کند. در حقیقت ، دولتها قبلاً دریافته اند كه جنگ كامل برای منابع طبیعی امكان پذیر است و سازمان ملل متحد كمبود مواد طبیعی را به عنوان سوخت برای درگیری ها در مناطقی مانند دارفور و اوکراین اعلام كرده است.
 

9. دشمن ملت (1998)

Enemy of the State
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: جاسوسی از شهروندان
 
پس از افشاگری هایی که دولت های غربی در حال جاسوسی از شهروندان خود هستند ، این توطئه در اواخر دهه نود شروع می شود به نظر می رسد بسیار کمتر شبیه به مزخرفات پارانوئید نیست و یادآور آنچه اکنون اتفاق می افتد است. از این گذشته ، همه جا در کنترل کامل است ، که هر روز سخت تر و سخت تر می شود.
 

10. برادران فوق العاده ماریو

Super Brothers Mario
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: سقوط مرکز تجارت جهانی. 
این باید به ستون نظریه توطئه برود ، برای این که چگونه بخشی را بخوانیم که یک قطعه واحد به طرز عجیبی از 11 سپتامبر را نشان می دهد. این عمل تقریباً در اواخر فیلم اتفاق می افتد ، هنگامی که برج های دوقلوی ، به سادگی با تکیه به یکدیگر ، مانند یک توهم لرزان در هوا فرو می روند.
 

11. شبکه (1976)

The Network
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: شبکه تلویزیونی. 
 
علیرغم این واقعیت که این فیلم تقریباً چهار دهه قبل تولید شده است ، شبکه برنده اسکار در امروز به همان اندازه مرتبط است که در زمان انتشار، اولین بار در سال 1976 بود. این امر تا حد زیادی به دلیل دقیق بودن ایده و طرح صورت می گیرد. مخصوصاً لحظه ای که درباره تلویزیون و شبکه های خبری پر شور که هر وسیله ای را رتبه بندی می کنند، صحبت می کند.
 

12. Americaphone 1979

آنچه این فیلم پیش بینی کرد: مشکلات اقتصادی آمریکا ، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور چین. 
 
متأسفانه به نظر نمی رسد ، اما این طنز طولانی فراموش شده ، دولت ورشکسته ایالات متحده را نشان می دهد ، که برای جمع آوری پول برای اقتصاد بیمار خود باید یک تله تون راه اندازی کند. این فیلم همچنین از وسایل نقلیه هیبریدی ، پایان اتحاد جماهیر شوروی و چین ، گذار به سرمایه داری و تبدیل شدن به یک ابرقدرت ، ویتنام ، تبدیل به یک قطب جاذبه مهم گردشگری ، ممنوعیت های سیگار کشیدن و آینده ای که هنوز پسران ساحل در آن محبوب هستند ، می شود. روی هم رفته ، این یک دیدگاه کاملاً دقیق از دنیایی است که امروز ما آن را خانه می نامیم.
 

13. شبکه (1995)

The Network
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: سرقت هویت ، سفارش پیتزا آنلاین. 
 
سرقت داده های شخصی نشان داده شده در این تریلر عجیب و غریب ممکن است در اواسط دهه نود بسیار دور از ذهن به نظر برسد - بیاد بیاوریم رایانه هایی که در فیلم با ساندرا بولاک می بینیم هنوز مجهز به دیسک های فلاپی هستند. اما اگر این جزئیات را نادیده بگیرید و با نگاهی هوشیار به واقعیت نگاه کنید ، می فهمید که سرقت داده های شخصی از طریق اینترنت در قرن بیست و یکم شروع شده است.
 

14. نامه ای به شما (1998)

A letter to you
 
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: اینترنت. 
 
شاید این همان فیلمی باشد که ایده او نبوغ شیطانی را به سمت ایجاد آشنایان مجازی سوق داد ، که در اوج محبوبیت دنیای مدرن قرار گرفت. اما برگردیم به دهه نود ، وقتی این همه چیز جدید بود و مردم توافق کردند که از طریق نامه ها ، یادداشت ها و تماس ها به روش قدیمی ملاقات کنند.
 

15. مرد (1972)

The Man
آنچه این فیلم پیش بینی کرد: پرزیدنت اوباما. 
چه کسی تصور می کرد که این فیلم در سال 1972 سی و شش سال پیش از آنکه آمریکا اولین رئیس جمهور سیاه پوست  را داشته باشد ، می تواند یک رویداد مهم سیاسی را پیش بینی کند.
کدام مورد به نظر شما عجیب تر بود؟ در بخش نظرات با کاربران به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

مهمترین فیلم های مستقل 2019 که باید آن را تماشا کنیم

در
15 جشنواره فیلم کلاس A در جهان وجود دارد که اصلی ترین آنها در کن ، برلین ، ونیز ، مسکو و لوکارنو برگزار می شود. اینجاست که مهمترین فیلم های مستقل سینمای جهان هر سال به نمایش در می آیند. بر خلاف نوارهای هالیوود باکس آفیس ، در میان آنها می توانید داستان های واقعاً اصلی پیدا کنید.
 
ما در  sayarak.com با دقت به منتخب های جشنواره نگاه کردیم و آن فیلم هایی را انتخاب کردیم که می خواهیم ابتدا از آنها قدردانی کنم.
 

Dylda/ دیلدا

مهمترین فیلم های مستقل 2019 که باید آن را تماشا کنیم
IMDb: 7.5
کشور: روسیه
فیلم جدید کارگردان جوان روسیه - کانتمیر بالاگوف.
این فیلم مخاطب را به سمت لنینگراد پس از جنگ می برد. در مرکز تاریخ دو سرباز خط مقدم قرار دارند و همچنین دیلدا (ویکتوریا میرووشنیچنکو) و ماشا (واسیلیسا پرلیژینا) هستند. دختران سعی می کنند با خاطرات آسیب زا کنار بیایند و در دنیای جدید برای خود زنده بمانند. ماشا ، که نمی تواند فرزندانی داشته باشد ، در آرزوی کودکی است. برای تحقق این رویا ، او تصمیم می گیرد که نقشه ای بکشد.
 

Parasites / انگل ها

11 فیلم غیر متعارف سال 2019 که هرکسی که از سینما آگاهی داشته باشد باید آن را تماشا کند
IMDb: 8.6

کشور: کره جنوبی
فیلمی که در جشنواره فیلم  2019 جایزه نخل طلایی را دریافت کرد.
 
"انگل" تا آخرین قاب بیننده را در تنش نگه می دارد. بینندگان با خانواده ای فقیر روبرو می شوند که راهی آسان برای ثروتمند شدن پیدا کرده است. با روشی فریبنده ، آنها با یک تاجر ، همسر ساده لوح وی و دو فرزندشان شغلی می گیرند. به زودی شخصیت های اصلی، می خواهند هر آنچه را که صاحبان دارند در اختیار بگیرند.
 
 

Pain and glory / درد و افتخار

مهمترین فیلم های مستقل 2019 که باید آن را تماشا کنیم
IMDb: 7.8
کشور: اسپانیا
تاریخ شخصی کلاسیک مدرن پدرو آلمودوار با آنتونیو باندراس و پنه لوپه کروز در نقش های اصلی.
 
"درد و افتخار" داستانی است درباره کارگردان سالوادور مایو ( با نقش آفرینی آنتونیو باندراس) ، که دچار یک بحران خلاقیت می شود ، دوران کودکی و عشق اول خود را به یاد می آورد. مخاطب فرصتی بی نظیر دارد تا دنیای درونی سالوادور مایو را ببیند.
 

Sorry, we didn’t find you / با عرض پوزش ، ما شما را پیدا نکردیم

فیلم 2019

IMDb: 7.6
کشور: انگلستان ، فرانسه ، بلژیک
فیلمی در مورد مشکلات مردم عادی.
 
فیلم بر روی یک خانواده انگلیسی متمرکز است که در تلاش برای زنده ماندن از بحران مالی است. پدر خانواده شغلی پیدا می کند که وقت او را بیش از حد می گیرد. مادر به مریض رسیدگی می کند. بچه ها از اینکه والدینشان وقت برایشان پیدا نمی کنند ناراحت هستند. در فیلم "متأسفیم ، شما را پیدا نکردیم" هیچ رمز و راز و جلوه های ویژه غیرمنتظره ای وجود ندارد ، فقط زندگی واقعی وجود دارد. اما این جزئیات است که بیشتر مرا خوشحال می کند.
 

Synonyms/ مترادف

فیلم 2019
 
IMDb: 7.1
کشور: فرانسه
برنده خرس طلایی جشنواره فیلم برلین 2019.
 
یاو (تام مرسی) - مهاجر در پاریس. این فرد آرزو می کند مانند یک فرانسوی واقعی شود ، از صحبت کردن به زبان عبری بومی خودداری می کند و با وارث میلیون ها امیل (کانتین دالمر) و نوازنده کارولین (لوئیز چویلوت) دوست است.
 
 

Portrait of a girl on fire / پرتره یک دختر در آتش

فیلم 2019
IMDb: 8.4
کشور: فرانسه
نمایشی تاریخی که مورد توجه مخاطبان مدرن قرار خواهد گرفت.
 
خانواده ای اشرافی، هنرمند جوان ماریانا (نومی مرلان) را به خانه خود دعوت می کنند. او باید معلم Eloise جوان (آدل آنل) شود. الیوسا ، زندگی اش مدت هاست که برنامه ریزی شده است ، به لطف ماریانا می فهمد که آینده ای کاملاً متفاوت را می خواهد.
 

Matthias and Maxim / ماتیاس و ماکسیم

فیلم 2019

IMDb: 6.5
کشور: کانادا
هشتمین فیلم مورد علاقه جشنواره فیلم کن - کارگردان 30 ساله خاویر دلار.
 
ماتیاس و ماکسیم از کودکی با هم دوست هستند. هر دو پسر بازیگر می شوند و از آنها دعوت میشود تا در فیلمبرداری یک فیلم شرکت کنند.......
 

The dead don't die / مرده ها نمی میرند

فیلم 2019
IMDb: 6
کشور: ایالات متحده
وحشت زامبی کمدی که منتقدان دوست داشتند.
زامبی ها به خیابان های شهرها می روند و شکار را شروع می کنند. مردم شانسی ندارند. چنین فیلم به ظاهر تکراری به لطف بازیگران عالی، بسیار جدید به نظر می رسد. در این فیلم بیل موری ، آدام درایور ، تیلدا سوینتون ، استیو Buscemi ، ایگی پاپ ، سلنا گومز و دیگران بازی می کنند.
 

And then we danced / و بعد رقصیدیم

فیلم 2019

IMDb: 9.1
کشور: جورجیا ، سوئد
داستانی احساسی درباره رقص و عشق از کارگردان گرجی لوان آکین.
 
مراب رقصنده جوانی است که آرزوی پیوستن به گروه باله ملی گرجستان را دارد. او از کودکی به رقصیدن پرداخته و وقتی Irakli تازه وارد از او بهتر است بسیار تعجب می کند.مراب از Irakli دعوت به همکاری می کند..........
 

Little joe / جو کوچولو

فیلم 2019

IMDb: 5.6
کشور: اتریش ، آلمان ، انگلستان
فیلمی علمی تخیلی در مقایسه با سریال Black Mirror.
 
آلیس یک پرورش دهنده ژنتیک است که گلی را پرورش می دهد. این گیاه دارای خواص غیرمعمول است: اگر به دقت از آن مراقبت کنید ، صاحب آن را راضی خواهد کرد. آلیس قاعده شرکت خود را می شکند و یک گل جادویی به پسرش جو می دهد. اما معلوم است که گیاهان ......
 

Eternal light / نور ابدی

فیلم 2019
IMDb: 7.1
کشور: فرانسه
فیلمی آزمایشی از یکی از کارگردان های زمان ما گاسپار نوئه .
 
"نور ابدی" به سختی یک فیلم معمولی است. در آن ، به مدت 50 دقیقه ، بینندگان این فرصت را دارند تا مکالمه بین بازیگران زن بیتریس دال و شارلوت گینزبورگ را تماشا کنند. گاسپار نوئه می خواهد در مورد چقدر دشوار بودن زن بودن در هنر صحبت کند.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه پاریس، کریستین اسکات توماس، پرستار بچه انگلیسی را به یک بازیگر درخشان تبدیل کرد

در
کریستین اسکات توماس
ویژگی های یک زن انگلیسی و یک زن فرانسوی همزمان در چهره کریستین اسکات توماس همزیستی دارد - نگاهی محکم و استوار در چشمان و جذابیتی سرزنده در لبخند او. کریستین اسکات توماس در تلاش به سمت رویای خود - برای بازیگر شدن - در وطن خود با موانع جدی روبرو شد ، اما پاریس یک پرستار بچه انگلیسی را با آغوش باز پذیرفت - و اکنون پس از گذشت چند دهه ، کریستین اسکات توماس در سینمای جهان و به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن اروپایی شناخته می شود.
 
کریستین اسکات توماس در 24 ماه مه 1960 در ردروث، کورن‌وال، انگلستان به دنیا آمد ، دوران کودکی وی در ردروث گذشت. خانواده با آیین کاتولیک فرزندان  را بزرگ کردند. مادر ، دبورا ، در مستعمرات انگلیس پرورش یافت - در هنگ کنگ و آفریقا ، پدر ، ستوان سیمون اسکات توماس ، خلبان نیروهای دریایی انگلیس بود. وقتی کریستین پنج ساله بود ، پدر کریستین در تصادف هواپیما درگذشت. 
کریستین اسکات توماس

کریستین اسکات توماس در فیلم Under the Cherry Moon

پس از مدتی ، مادر بار دوم ازدواج کرد - دوباره با یک خلبان نظامی. با کمال تعجب ، این داستان تکرار شد - شوهر دوم دبورا نیز هنگام پرواز سقوط کرد.
در زمان کودکی ، کریستین ارتباط زیادی با همسالان خود نداشت ، کاملاً تنها بود. به گفته وی ، وی فقط یك دوست خیالی به نام وندی داشت كه بر خلاف كریستین ، "ثروتمند بود" ، رولز رویس سوار میشد. کریستین اسکات توماس باهمه غیرممکن بودن رویایش، از همان سنین پایین ، بازیگر شدن و آمدن روی صحنه را در سر می پروراند.
 
کریستین اسکات توماس پس از فارغ التحصیلی از مدرسه ، سعی کرد وارد مدرسه نمایشنامه های صحنه ای لندن شود ، اما موفق نشد و به تئاتر ملی جوانان انگلیس منتقل نشد. "بیش از حد سرد" ، "بدون استعداد" تشخیص داده شد و به او گفته شد: اگر می خواهید روی صحنه بروید - به گروه درام محلی بپیوندید.اما کریستین مانند هزاران دختر دیگر که رویای صحنه را در سر می پرورانند و در یک سوپرمارکت به کار خود ادامه می دهند، تسلیم نشد.
کریستین اسکات توماس
از فیلم "به کسی نگو"
کریستین تصمیم گرفت به پاریس برود و در آنجا در یک خانواده فرانسوی با استفاده از سیستم au-pair یک شغل پیدا کرد ، به عنوان یک پرستار بچه کار کرد. دانشکده دانش خوبی از زبان فرانسه به او داده بود ، بنابراین هیچ مشکلی در مورد کار یا آموزش برای او به علت تسلط به زبان فرانسه وجود نداشت - کریستین اسکات توماس وارد دانشکده عالی هنر ملی و درام شد. در پایتخت فرانسه ، کریستین دانش آموز بسیار موفقی بود و در امتحان نهایی توسط Prince  مورد توجه قرار گرفت. به پیشنهاد وی ، بازیگر جوان در فیلم سال 1986 در فیلم Under the Cherry Moon بازی کرد.
کریستین اسکات توماس
از فیلم ماه تلخ
 
علیرغم اینکه منتقدین این فیلم را خیلی زیاد ارزیابی نکردند ، اما اولین اثر کریستین اسکات توماس موفقیت آمیز بود ،و باعث شروع به دعوت به سایر پروژه های فیلم شد. به موازات فیلمبرداری ، او روی صحنه بازی کرد. محبوبیت کریستین پس از فیلم "یک مشت گرد و غبار" به طرز چشمگیری افزایش یافته است. 
به رسمیت شناختن استعداد واقعی کریستین اسکات توماس ، دعوت او به پروژه هایی با حضور هیو گرانت ، ستاره فیلم بریتانیا - "ماه تلخ" و "چهار عروسی و یک مراسم تشییع جنازه" بود. برای بازی در فیلم چهار عروسی و یک مراسم تشییع جنازه ، او جایزه BAFTA را برای نقش مکمل زن بدست آورد.
کریستین اسکات توماس
از فیلم "چهار عروسی و یک مراسم تشییع جنازه"
 
در فیلم "تابستان فراموش نشدنی" در سال 1994 ، کریستین به زبان رومانیایی بازی کرد ، که او نمی داند ، مجبور بود کلمات این نقش را به خاطر بیاورد. مدتهاست که این بازیگر زن این فیلم بهترین را در حرفه خود می دانست.
کریستین اسکات توماس
از فیلم "تابستان فراموش نشدنی"
 
در سال 1996 ، کریستین در فیلم سینمایی ماموریت غیرممکن، Mission Impossible بازی کرد و در همان سال فیلم برنده اسکار The English Patient بیمار انگلیسی به بازار آمد. کریستین در این فیلم نقش کاترین کلیفتون را بازی کرد و از توانایی وی در کنار آمدن با این نقش بسیار نگران بود. با قضاوت در مورد مصاحبه با بازیگر زن ، او عموماً نسبت به بازی خود بسیار برخورد جدی دارد ، با نظم و انضباط عالی خود متمایز می شود و هر نقش برای او مانند دنیای جداگانه ای است که باید خود را در آن غوطه ور کند.
از فیلم "بیمار انگلیسی"
 
کریستین اسکات توماس ، به عنوان یک زن انگلیسی واقعی ، همیشه و همه جا به موقع می رسد و به عنوان یک پاریسی، دوست دارد با فیلمسازان فرانسوی بازی کند.
 
در سال 1987 ،کریستین اسکات توماس با فرانسوا الیوین - متخصص زنان و زایمان ، ازدواج کرد و هجده سال با او زندگی کرد. این زوج سه فرزند داشتند. با وجود مادر بودن و زندگی خانوادگی ، زندگی بازیگری كریستین تقریباً متوقف نشده بود ، اما او همچنین در صحنه تئاتر لندن - از جمله در نمایش های چخوف - بازی میكرد.
 
کریستین اسکات توماس
در سال 2015 ، کریستین اسکات توماس عنوان لیدی را از ملکه انگلیس دریافت کرد
سرنا اسکات توماس
خواهر کوچکتر بازیگر زن ، سرنا اسکات توماس که این حرفه را نیز برای خودش انتخاب کرد
 
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که کریستین اسکات توماس در آن نقش داشته‌ است می‌توان به آثار زیر اشاره کرد.
ماه تلخ (۱۹۹۲)
چهار عروسی و یک تشییع جنازه (۱۹۹۴)
ریچارد سوم (۱۹۹۵)
بیمار انگلیسی (۱۹۹۶)
مأموریت غیرممکن (۱۹۹۶)
نجواگر اسب (۱۹۹۸)
قلب تصادفی (۱۹۹۹)
زندگی به عنوان یک خانه (۲۰۰۱)
گاسفورد پارک (۲۰۰۱)
آرسن لوپن (فیلم ۲۰۰۴) (۲۰۰۴)
مراقبت از مامان (۲۰۰۵)
بدل (۲۰۰۶)
به هیچ‌کس نگو (۲۰۰۷)
قطب‌نمای طلایی (فیلم) (۲۰۰۷)
دختر دیگر بولین (۲۰۰۸)
سست‌ عفاف (۲۰۰۸)
اعترافات یک معتاد به خرید (۲۰۰۹)
صید ماهی آزاد در یمن (۲۰۱۱
بل آمی (فیلم ۲۰۱۲) 
در خانه (۲۰۱۲)
فقط خدا می‌بخشد (۲۰۱۳)
زن نامرئی (فیلم ۲۰۱۳) (۲۰۱۳)
سوئیت فرانسوی (فیلم) (۲۰۱۴)
بانوی پیر من (فیلم) (۲۰۱۴)
مهمانی (فیلم ۲۰۱۷) (۲۰۱۷)
تاریک‌ترین لحظات (۲۰۱۷)
توم ریدر (فیلم ۲۰۱۸) (۲۰۱۸)
فلیبگ (۲۰۱۹)

نظرات

در ادامه بخوانید...

20 بازیگر که در کودکی دوست داشتیم اکنون چگونه به نظر می رسند

در
به عنوان نوجوان ، ما به راحتی با بازیگر های جوان صفحه نمایش ارتباط برقرار می کردیم. آنها شخصیت های مورد علاقه ما را بازی می کردند ، که اغلب ما به دنبال تقلید از آن بازیگر بودیم. چه صحبت از یک سریال تلویزیونی باشد یا یک فیلم بزرگ از سینمای جهان ، هرکدام از ما گروهی از بازیگران را در کودکی دوست داشتیم و آنها را با دقت تماشا میکردیم، زمان می گذرد ، و بسیاری از سلبریتی های گذشته فراموش شده اند ، و ما به سختی می توانیم تصور کنیم که اکنون چگونه به نظر می رسند؟
 
 sayarak.com می خواهد سلبریتی های مورد علاقه شما را نشان دهد و این که چه تغییراتی در طول زمان تغییر کرده اند.

 

1. آنا سوفیا راب در نقش لسلی بورک Bridge to Terabithia 2007

آنا سوفیا راب در نقش لسلی بورک

2. مایکل جی. فاکس

مایکل جی. فاکس

3. دنیل رادکلیف و تام فلتون

دنیل رادکلیف و تام فلتون

4. شایا لابوف

شایا لابوف

5. هیلاری داف 

هیلاری داف

6. بریدت مندلر

بریدت مندلر

7.جردن وود

جردن وود

8. جاش هاتچرسون

جاش هاتچرسون

9. آسا باترفیلد

آسا باترفیلد

10. جیسون جیمز ریشتر

جیسون جیمز ریشتر

11. اشلی تیزدال - شارپای ایوانز از موسیقی کلاسیک (2006-2008)

اشلی تیزدال - شارپای ایوانز از موسیقی کلاسیک

12. فردی هایمور

فردی هایمور

13. الیزابت شو

الیزابت شو

14. دوون ساوا

دوون ساوا

15. تیلور لاونر در نقش جیکوب بلک در فیلم های گرگ و میش

تیلور لاونر در نقش جیکوب بلک در فیلم های گرگ و میش

16. رایان فیلیپ - بری ویلیام کاکس در فیلم "می دانم تابستان گذشته شما چه کردید"

رایان فیلیپ - بری ویلیام کاکس در فیلم

17. چاد مایکل موری - آستین ایمز در داستان سیندرلا (2004)

چاد مایکل موری - آستین ایمز در داستان سیندرلا

18. جنیفر گارنر 
جنیفر گارنر
19. آلیشیا سیلورستون

20. توماس بردی سانگستر - سیمون در فیلم پرستار بچه وحشتناک من (2005)

توماس بردی سانگستر - سیمون در فیلم پرستار بچه وحشتناک من
21. شان اشورم 
شان اشورم
آیا می توانید بازیگران را بدون قاب فیلم ها تشخیص دهید؟ به نظر شما چه کسی بیشترین تغییر را کرده است؟

نظرات

در ادامه بخوانید...