فیلم حضور ...... احمق های مقدس همیشه مورد احترام بوده اند
داستان فیلم being there، معرفی فیلم و نقد فیلم حضور
فیلم حضور در سال 1979 براساس رمانی از جرزی کوزینسکی (در آنجا ، 1971) ساخته شده است.
باغبان "چنس" ، که تمام زندگی خود را در مراقبت از باغ و تماشای تلویزیون سپری کرده است ، چون کارفرمای سابق وی درگذشته ، بیکار شده و مجبور به ترک باغ می شود.در فیلم حضور، او دنیای خارج را فقط از طریق تلویزیون و ارتباط با یک آشپز سیاه پوست می شناسد و با برداشتن اولین گام های نامطمئن خود در جهانی که برای او ناآشنا است ، وارد دنیای خارج از باغ می شود که در فاصله کوتاهی توسط چرخ های لیموزین یک خانم ثروتمند زیر گرفته و به این صورت وارد خانه ی مشاور رئیس جمهور می شود ، و شروع به صعود به دنیای افراد با نفوذ می کند. ...
در همان ابتدا می خواهم در مورد بازیگرهای شگفت انگیز سینمای جهان که استادانه نقش خود را در فیلم حضور ایفا کرده اند ، بگویم. جالب ترین شخصیت ها توسط پیتر سلرز ، شرلی مک لاین ، ملوین داگلاس در حضور بازی شده است.
و یک نکته مهم در تماشای فیلم آنجا بودن Being There اگر انرژی ذهنی زیادی را صرف تماشای این فیلم نمی کنید ، بعداً دوباره آن را مرور کنید. در نگاه دوم ، فیلم یک کمدی عاقلانه به نظر می رسد که باعث می شود شما از ناقص بودن ایده های خود درباره جهان لبخند نزنید.
و در مورد اولین مشاهده چطور؟
به نظر می رسد که شما در دنیای وحشتناک مردم آنقدر مبتذل ، پیش پا افتاده ، نابینا ، چنان اعتماد به نفس و برتری خود را پیدا می کنید که تصمیم گیری در مورد لبخند نزدن به حماقت هایشان غیرممکن است یا غلبه بر آن غیرممکن است.
و این زمانی بسیار ترسناک می شود که با نگاهی دقیقتر ، می فهمید که فیلم سینمایی حضور نه تنها درباره قهرمانان داستان ، بلکه درباره سیاستمداران واقعی ، بازرگانان ، افراد عادی ، درباره برخی از دوستان ، بستگان و حتی در مورد شما نیز هست. شما حوادث این فیلم را دنبال می کنید ، تقریباً نفس نمی کشید ، برای هر حماقت و فکر حیله گرانه ساکنان فیلم ، شرم شخصی را تجربه می کنید.
در حضور (فیلم) با دو جهان متضاد روبرو می شویم. اول اینکه ، ما یک خانه کوچک ، یک مهدکودک کوچک و کم اهمیت ترین از نظر وضعیت اجتماعی، را می بینیم. "چنس" در آنجا ، در خدمت به یک پیرمرد خاص ، تمام زندگی خود را به عنوان باغبان خدمت کرده است.(40 سال)
و پیرمرد کیست؟ - دیوانه ای که باغبان(پیتر سلرز) را عملاً در موضع برده داری نگه داشته بود؟ آیا اگر می توانست از "حدود خانه" خارج شود ، حفظ می شد؟ یا آیا پیرمرد با مهارهای خود این نمونه شگفت انگیز انسانی را خلق کرده است؟
جهان بعدی که باغبان به آن وارد می شود دنیای خانه های بزرگ ، افراد مهم ، مشکلات جهانی است و به مفهوم "باغ" در آنجا به حد باورنکردنی می رسد.
چنس ، که چیزی در مورد زندگی خارج از خانه پیرمرد نمی داند ، در مورد تغییر فصل ها ، کودها و زمان کاشت و برداشت با همه گپ می زند. اما آقایان دنیای پول ، قدرت و احساسات چیزی کاملاً متفاوت می شنوند و درک می کنند.
هر یک از شخصیت های فیلم حضور سخنان باغبان را به روش خود تفسیر می کنند ، آنچه را که دوست دارد بشنود، می شنود. کسانی از او پشتیبانی می کنند و کسانی شروع به دیدن نیرویی نیرومند در او می کند.در این بخش از فیلم لحظاتی کاملاً کمیک وجود دارد که مربوط به تفسیر آنچه چنسی گفته است پیش می آید. در میان آنها صحبتهایی درباره "خانه بسته" ، درباره "باغ" و البته تغییر فصل ها است.
اما فیلم حضور یک سوی دیگر هم وجود دارد. Chancey به لطف تلویزیون موفق به "کشف" نیز شده است. او هزاران برنامه را در ده ها کانال مشاهده کرده - گزینه هایی برای همه مناسبت ها ، اما ... آیا ما بعد از تماشای کانال های تلویزیونی، به عضوی از جامعه تبدیل می شویم؟ نکته مهم توانایی تکرار نیست بلکه توانایی درک ، تجزیه و تحلیل و شاید تأمل باشد. آیا شما یک شرکت کننده کامل در زندگی هستید؟ یا تبدیل به یک آدمک شده اید؟
با دیدن باغبان "چنسی"بدون شک برای تماشاگر مطمئناً کشف این مسئله نیست که این شخص ، در واقع ، کاملاً نمی فهمد که چه چیزی و چه کاری باید انجام شود - به عنوان مثال ، خیلی خوب و مهربان است، بسیار گیج کننده صحبت می کند ، و خیلی عجیب بوسه می زند. فقط یک ناظر نادر این فکر را به رفتار، گفتار و کردار طوطی وار او در فیلم آنجا بودن گسترش خواهد داد.
یکی از جالب ترین لحظه ها صحبت کردن در مورد امکان نوشتن کتاب است. چَنس نمی تواند بخواند و بنویسد ، به نویسنده پاسخ می دهد: "اکنون چه کسی می تواند بنویسد؟ و هیچ کس وقت خواندن ندارد - همه صحبت می کنند ، گوش می دهند ، نگاه می کنند و خیره می شوند "...و حتی تایید می کنند.
فیلم سینمایی حضور هفتمین کار کارگردان هال اشبی است. تمام شش فیلم قبلی او در دهه 70 و در زمان واقعاً فروپاشی آمریكا تهیه شده است. شیوه صریح فیلم ها ، نشان دهنده تلاش های قابل اعتنای کارگردانی است در طول حرفه خود با آنها دست و پنجه نرم کرده است. و همچنین مباحثی منجمله دفاع از عقل سلیم ، احترام به شخص انسان ، آزادی رفتار که در فیلم هایش به آن پرداخته است.
در بودن آنجا فیلم شاهد شخصی با سندرم فارست گامپ آنقدر برای حماقت تمدن مدنی مناسب است که معلوم می شود "زندگی" صمیمی رئیس جمهور کشور را تحت تأثیر قرار داده است ..و هرکسی که با او ارتباط برقرار می کند، ویژگی هایی را که ممکن است دوست داشته باشد به او می دهد. و دقیقاً ، با آرمان های حماقت انسانی است که بت ها ایجاد می شوند و بالا و بالاتر می روند.
فیلم یک طنز سیاسی با شکوه و کاریکاتور پوچ موفقیت آمیز جامعه ای است که جهان را از طریق صفحه تلویزیون می شناسد. کمدی کلاسیک مفاد مربوط به "شخص اشتباه" یا شاید "معمای انسان بین المللی" بنامیم.
این به هیچ وجه یک افسانه در مورد احمق نیست ، بلکه مثالی است که احمق های مقدس همیشه مورد احترام بوده اند ، اگرچه در اینجا هیچ کس درباره "ناهنجاری" او حدس نمی زند و مرد ، همانطور که می بینید ، خوشحال از فریب دادن دیگران است.این خط تا انتهای فیلم "حضور" حفظ می شود. به عبارت دیگر ، وضعیتی وجود دارد که هر کس رقص خود را می کند. اما به نظر می رسد که سازنده طرح (یا نویسنده رمان ، یا فیلمنامه نویس ، یا کارگردان) - من واقعاً نمی دانم که دقیقاً چه کسی ، چون کتاب را نخوانده ام) در دام او قرار می گیرند و در نهایت حتی باغبان چنسی احمق به خرد خود اعتقاد پیدا می کند. وقتی که روی آب راه می رود.
"چنسی" همه چیز را دقیقاً همانطور که برای او ارائه شده است ، درک می کند ، در شکل اصلی خود ، بدون شناخت معانی پنهان و بدون تجزیه و تحلیل کلمات جدید که با شنوایی تقریباً دست نخورده ی او بیگانه است ( بدون توضیح برنامه های تلویزیونی)
فیلم حضور یا فیلم «بودن در آن جا» که مدت هاست به یک کلاسیک تبدیل شده است ، فقط یک کمدی پوچ نیست، یک روح کامل ، یک ارگانیسم زنده است ، که علاوه بر همه چیز ، این امکان را به مخاطبان می دهد تا یک تضاد کوچک اما با کیفیت بالا را ببینند . فیلم در لیست کتاب "1001 فیلم که باید قبل از مرگ تماشا کنید" درج شده است. فیلم همه چیز را دارد که مخاطب وفادار به آن احتیاج دارد: طنز ظریف ، فیلمنامه اصلی ، نقش های عالی بازیگری و مهمتر از همه روح قهرمانان و سازندگان تصویر .
ما (در حضور فیلم ) جهان را از نگاه آقای چنس می بینیم ، که بسیار مهربان و صبور است ، او مؤدب ، دقیق و ساکت است و به همین دلیل مردم به فکر ویژگیهای او هستند ، رفتار او ، عبارات نادر و سکوت را تفسیر می کنند.
او کیست؟ غیر ماهر ، بی سواد است ، نه می تواند بخواند و نه بنویسد ، نمی تواند کاری جز کار در باغچه ، صحبت در مورد باغ ، تحقق نیازهای داخلی و کپی کردن رفتار افرادی که عمدتاً در تلویزیون دیده است. این چنس باعث می شود تماشاگر هیچگونه دلسوزی خاصی نسبت به او نداشته باشد ، او در اصل شخصیتی آدمک ، بدون جاه طلبی ، بدون آرزوها ، بدون نیازهای بالاتر از سطح فیزیولوژیکی است ... همه فکرهایی که او بیان می کند مشاهداتی است که در طول سالها کار در باغ انجام می شود. شما او را کودک می دانید ، احساس شفقت و ترحم می کنید ...
از طرف دیگر ، در فیلم جهان را از دید مردم اطراف آقای چنس می بینیم. بازرگانان ، خادمان ، پزشکان ، رئیس جمهور ایالات متحده و ... همه آنها در جاه طلبی ها ، نیازها ، افکار و اندیشه های خود ، در هر آنچه چنس در اختیار ندارد ، گیج می شوند . به نظر می رسد نجات آنها در دستان اوست، آنها حتی آماده انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور کشورشان هستند. فرد بی سواد و کند ذهن نزدیک ، بدون جاه طلبی و آرزو.
یک لایه جداگانه از حضور فیلم ۱۹۷۹ ، نگاه زنان به اوضاع است. زنان حاضر در این فیلم حتی کم رنگ تر از خود Chance نشان داده می شوند. هر یک از زنانی که در این فیلم نشان داده شده است ، در اصل بجز دیدن نیازهای ابتدایی او ، چیز دیگری را مشاهده نمی کنند. همه آنها نابینا و منزجر کننده و کور هستند. خوب ، چگونه زن می تواند مردی که کودک است را اغوا کند ؟ این امر تنها در صورتی امکان پذیر است که علاوه بر خودش ، در اطراف چیزی نبیند.
و یک لایه دیگر در فیلم حضور تلویزیون است که کل فیلم را همراهی می کند. در بیشتر فریم ها گنجانده شده است ، در پس زمینه کار می کند ، توجه چنس را معمولا جلب می کند. او بینش خود را از وقایع بازتاب می دهد ، او اطلاعاتی را پخش می کند که گویی مغز اصلی کل فیلم است. علاوه بر این ، چه چیزی را روی صفحه می بینیم؟ یک جریان مداوم از نمایش ها و برنامه های احمقانه ، کارتون ها و فیلم های منزجر کننده. این لایه باعث می شود احساس کنیم که سرخوشی که قهرمانان فیلم از آقای Chance و ایده های او تجربه می کنند بسیار نامناسب است حتی اگر محصول پخش تلویزیون ، برنامه نویسی تلویزیونی باشد ... چنس یک تلویزیون طبیعی است.
و در پایان ، این فکر باقی می ماند: رفتار ما دقیقاً توسط چه چیزی مستند می شود؟ اینجا شخصاً مال من است؟ چرا احساسات خاصی را تجربه می کنم ، چرا اقدامات خاصی انجام می دهم؟ زیرا توسط من ایده ها ، افکار ، آرمان های من تعیین می شود ، و این بدان معنی است که من یک شخص هستم. یا به این دلیل که توسط یک جریان خارجی از اطلاعات احمقانه ای که از همه طرف روی من تلمبار می شود؟ چقدر کور هستم ، چقدر خودم را محدود کرده ام و گرفتار بی خردی و خودخواهی شده ام؟
صحنه تشییع جنازه بسیار شگفت آور است ، که در آن فقط یک پزشک وجود دارد (و درک اینکه Chance The Gardener واقعاً یک باغبان است)که درگذشت یک مرد خوب ، آقای بن را تجربه می کند. بقیه نابینا هستند و به تاحدی حساس نیستند که حتی در کنار مقبره دوست خود در حال بحث و گفتگو که در انتخابات ریاست جمهوری از چه کسی حمایت کنند.
بدون شک ، و در وهله اول ، ارزش برجسته کردن نقش باغبان چنس توسط بازیگر پیتر سلرز را دارد. سهم وی به سادگی بسیار زیاد است ، بدون او تصویر چندان حسی و احساساتی نخواهد بود. تصویر او از دقایق اول جذاب است. یک لبخند ، چشمان ، حرکات همه درخشان است ، برای هیچ چیز نیست که این تصویر با فارست گامپ مقایسه شود ، دنیای آنها حتی از جهاتی شبیه هم است. شرلی مک لاین مورد علاقه او از زمان فیلم "آپارتمان" او را تحسین می کند ، او همچنان و به همان اندازه جذاب است و در این فیلم حضور او باعث خسته نمی شود که تحسینش نکنید. و همچنین نقش ملوین داگلاس.
برای خواندن نقد فیلم حضور، Being There (نقد های بیشتر فیلم ) به بخش نظرات ونقد های مثبت و منفی کاربران مراجعه کنید.