10 عادت که به شما اجازه نمی دهد کار گروهی انجام دهید
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
به گفته دانشمندان ، افرادی که به خوبی با همکاران ارتباط برقرار می کنند ، دچار افسردگی نمی شوند ، از فتنه دور می شوند و بیشتر کار می کنند و از این طریق پول بیشتری را برای شرکت به ارمغان می آورند. با این وجود کسب موفقیت در پیدا کردن دوستان یا حداقل پذیرفته شدن در محل کار به آسانی به نظر نمی رسد. موارد زیادی وجود دارد که می تواند یک فرد را به مطرود تبدیل کند. sayarak.com در مورد رایج ترین اشتباهات و عادت بد که جای گرفتن در یک کار گروهی را دشوار می کند صحبت می کند.
شکایات مداوم در مورد زندگی ، همکاران را آزار می دهد. / عکس
این شکایت یکی از محبوب ترین دلایل برای شروع گفتگو در نظر گرفته شده است: می توانید در مورد همسایه ای که صبح بی ادب است ، ترافیک ، هوای بد ، یک دوست پسر غیرقابل تحمل صحبت کنید. اما فراموش نکنید که کارمندان همیشه ناراضی با گذشت زمان ، همه افراد اطراف خود را اذیت می کنند. علاوه بر این ، ایجاد مزاحمت مسری است - افراد ناآگاهانه بیان را در چهره شخص دیگر تقلید می کنند ، سعی می کنند احساسات او را بهتر درک کنند و احساس کنند و در نتیجه روحیه خود را خراب کرده و به همان اندازه تبدیل به افراد مسموم می شوید. فراموش نکنید که بدبین ها از نگاه همکاران کم بیناتر و خوش بین تر به نظر می رسند. کارفرمایان نیز نسبت به کارمندان دائما ناراضی احتیاط کرده و در اولین فرصت به آنها درس عبرتی می دهند.
عادت 2: صحبت در باره اخبار تلویزیون
بحث در مورد اخبار سیاسی منجر به درگیری می شود. / عکس
یکی از اولین قوانین افراد تحصیل کرده این نیست که درباره مشکلات بهداشتی خود به غریبه ها بگویید. موافقم ، وقتی گفتگو در مورد هضم ، وضعیت دندان ها ، کبد و سایر ارگان ها صحبت می کند ، ناخوشایند است. قانون دوم این است که نظرات سیاسی خود را برای خودتان نگاه دارید و عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید. اختلافات در مورد سیاست و اوضاع جهان به طور کلی نه تنها شهرت را خراب می کند بلکه ساعات کاری را نیز در از بین می برد که در طی آن می توان تعدادی از کارها را انجام داد. استخدام کنندگان با تجربه همیشه توصیه می کنند از مشارکت در بحث در مورد قوانین "احمقانه" یا سطح پایین زندگی در کشور خودداری کنند ، زیرا اختلاف عقیده در محل کار در اینجا هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه فقط باعث درگیری خواهد شد.
عادت 3: متعصب هستید
عشق خود به طبیعت را بر دیگران تحمیل می کنند . / عکس
هیچ کس متعصب را در محل کار دوست ندارد - این یک واقعیت است. بنابراین ، اگر یک مدافع سرسخت حیوانات هستید ، در برنامه های خیریه شرکت می کنید ، برای محیط زیست می جنگید ، این کار را در خارج از محل کار انجام دهید. البته همه این کار ها بسیار مهم هستند ، اما در گردش کار نیز دخالت می کنند. کمپین مداوم ، جمع آوری امضاها ، توزیع آگهی ها هم رئیس و هم سایر کارمندان را آزار می دهد. صبر آنها را امتحان نکنید.
عادت 4: قادر به حفظ نظم در میز و اطراف خود نیستید
ظروف غذا روی میز از بی نظمی صحبت می کند. / عکس
اغلب ، همکاران بسیار کنجکاو هستند. تیم باید مباحثی برای گفتگو داشته باشد و آشفتگی روی میز یک کارمند دیگر گزینه عالی برای بحث است. مواد زائد ، لیوان شسته نشده ، قلم ها و مدادهای پراکنده - همه اینها صحبت از بی کفایتی ، بی نظمی و بی مسئولیتی کارمند است. همچنین براساس نتایج تحقیقات ، 36 درصد از کارفرمایان حقوق کسی را که قادر به حفظ نظم در اطراف خود نیست ، افزایش نمی دهند.
عادت 5: در مورد همكاران بحث می كنید
شایعات و فتنه همکاران را وادار به احترام به شما نمی کند ، بلکه برعکس عمل می کند. / عکس
برخی از کارمندان معتقدند که اگر آنها به ارشد خود در مورد همکاران خود اطلاع دهند و جزئیات جالب توجهی درباره کارشان بگویند ، مدیریت از این "فداکاری" قدردانی می کنند. با این حال ، برخلاف انتظارات ، کارفرمایان تحمل فتنه گران را ندارند و درمورد افرادی که شایعات را حل می کنند ، به جای انجام وظایف مستقیم خود ، بسیار منفی هستند. به همین دلیل است که در مکالمات در محل کار لازم است یک دیپلمات واقعی باشید و اجازه ندهید شایعات نادرست نسبت به سایر کارمندان در محل کار وجود داشته باشد. بحث در مورد همكاران موضوع ممنوعه دیگری است كه ارتباط مستقیمی با شهرت شما دارد. با این حال ، اگر می خواهید همکاران خود را تحسین کنید ، هیچ ممنوعیتی وجود ندارد. فقط ستایش باید صمیمانه و برای شایستگی مشخص باشد.
عادت 6: وسایل و اسناد افراد دیگر را بدون اجازه بر می دارید
وسایل و اسناد افراد دیگر را بدون اجازه بر می دارید. / عکس
به نظر می رسد که اعتبار کارکنان ممکن است به یک قلم یا دفترچه معمولی بستگی داشته باشد. بنابراین ، هرگز چیزی را بدون تقاضا نگیرید. این امر در مورد همه موارد صدق می کند: یک قلم یا برچسب از روی میز همکار یا حتی یک برگ کاغذ . به یاد داشته باشید محل کار متعلق به کارمندان نیست. این متعلق به شرکت است و فقط مدیریت شما حق دارد. اگر در غیر این صورت فکر می کنید ، شهرت شما به طرز ناامیدی آسیب خواهد دید ، زیرا چنین اقداماتی به عنوان سرقت تلقی می شوند.
عادت 7: دائم در حال اصلاح همكاران هستید
اشتباهات خود را به مردم نمی گویید ، سعی می کنید باهوش ترین به نظر برسید. / عکس
همه مردم اشتباه می کنند ، این کاملا طبیعی است. با این حال ، آموزش زندگی به همکاران و یادآوری مداوم به آنها که روزی کار اشتباهی انجام داده اند بهترین گزینه نیست. این عادت آزار دهنده است ، بنابراین وقتی می خواهید چند عبارت هوشمند را وارد کنید ، در نظر بگیرید که آیا ارزش پالایش واقعاً خیلی زیاد است یا فقط می خواهید مورد توجه واقع شوید.
یکی دیگر از جرایم اداری اصلاح اظهارات همکار و استفاده از آن برای نشان دادن صلاحیت در نگاه مدیریت است. درخشش پیروزمندانه در چشم ، اوضاع را بدتر می کند و اکثر کارمندان را در مقابل شما قرار می دهد. اگر می خواهید نظر خود را اعمال کنید ، این کار را با دقت انجام دهید با استفاده از عبارات "به نظر من" ، "آیا بهتر نیست که ..." اما جمله هایی مانند "همکار من کاملا اشتباه می کند ، و من آن را اثبات خواهم کرد!" باعث ایجاد شهرت برای شما نخواهد شد.
عادت 8: از فحش استفاده می کنید
حتی برای تحصیل کرده ترین افراد گاهی اوقات سختگیری و استفاده نکردن از فحاشی سخت است. با این حال ، فراموش نکنید که فحش باعث می شود افراد نسبت به آنچه که هستید واقعاً گیج شوند. علاوه بر این ، عدم توانایی در کنترل خود می تواند به یک حرفه آسیب برساند. با توجه به نتایج مطالعات جامعه شناختی ، بیشتر کارفرمایان عدم توانایی در کنترل را ناسازگاری و به اندازه کافی هوشمند نمی دانند. اگر ما در مورد پیشرفت شغلی صحبت کنیم ، اولین نفر در این لیست افرادی تحصیل کرده خواهند بود که می دانند چگونه حتی در شرایط بحرانی صحبت کنند و احساسات خود را مهار کنند.
عادت 9: حس بویایی خوبی ندارید
برخی از مواد غذایی بعد از ورود در مایکروویو شروع به پخش بوی بد می کنند. / عکس
کارگرانی و کارمندانی که ظروف و محصولاتی با بوی مشخص (به عنوان مثال سوسیس) می آورند تا کار کنند در معرض خطر قرار می گیرند که به هدف نفرت از همکاران خود تبدیل شوند. به یاد داشته باشید که محصولات بسیار موذی وجود دارد: هنگام پخت و پز آنها ، یک عطر قابل مشاهده در آشپزخانه پخش می شود ، اما به محض شروع به گرما در مایکروویو ، بوی وحشتناکی در آشپزخانه پخش می شود. لیست این محصولات شامل تخم مرغ ، ماهی مرکب ، ماهی ، غذاهای پرادویه و غیره است. کسانی که حس بویایی خوبی ندارند بعید است از چنین هدیه ای برای شما تشکر کنند ، زیرا بوهای ناخوشایند در اطراف دفتر می چرخند و زندگی گروهی را خراب می کنند.
عادت 10:در مورد برنامه های شغلی زیاد صحبت می کنید
امروز می توانید در مک دونالد کار کنید و فردا می توانید رئیس یک شرکت موفق باشید
زمانهایی که والدین ما برای ده ها سال در یک مکان کار می کردند ، مدتهاست که به فراموشی سپرده شده است. و این خوب است که ما مجبور نیستیم یک کار تنفرآمیز را ادامه دهیم فقط به این دلیل که هیچ راهی برای یافتن چیزی بهتر وجود ندارد. مشکلی در تلاش برای رشد شغلی ، تغییر شغل یا حقوق بالاتر وجود ندارد. با این وجود ، اگر در مورد آرزوهای شغلی برای همه افراد اطراف صحبت نکنید ، خیلی بهتر خواهد بود. و حتی حسادت همکاران را تحریک نمی کنید. این درست است که اطلاعات مربوط به برنامه های شما دیر یا زود به مدیریت می رسد و رئیس بعید است که از چنین اخباری خشنود باشد.
(سیارک)موفقیت جزو واژگانی است که انسانها نسبت به آن به شدت احساس علاقه میکنند و شاید کسی در جهان خلقت وجود نداشته باشد که بگوید من از موفقیت خوشم نمیآید. همهی انسانها دوست دارند که موفق باشند. اما گاهی انسانها تلاشی برای کسب موفقیت انجام نمیدهند و تنها موفقیت را برای خود آرزو میکنند. گاهی هم ممکن است گامهایی برای موفقیت بردارند اما این گامها به هیچ وجه با موفقیتی که آرزوی آن را در سر دارند و شاید رویای آنها باشد همخوانی ندارد. گاهی انسانها برای کسب موفقیت ممکن است تلاش بسیاری انجام دهند اما به دلیل اشتباه در طی مسیر صحیح از رسیدن به موفق باز میمانند.
در این مقالهی کوتاه به دنبال تفکیک فرصتها هستیم و بر اساس دور یا نزدیک بودن و میزان هزینهای که باید صرف آنها کنیم توضیحاتی را ارائه میدهیم. بدون شک کسب موفقیت به شدت با فرصتها رابطهای بسیار نزدیک دارد. فرصتهای زیادی همواره در طول زندگی برای ما انسانها به وجود میآید. حجم بسیار بالایی از این فرصتها، فرصتهایی است که ما انسانها آنها را با دستان و تفکرات خود خلق میکنیم تا به موفقیتی که برای خود ترسیم کردهایم برسیم. این فرصتها که ما آنها را فرصتهای خود خواسته مینامیم، در دستهی اول فرصتها قرار میگیرند. برای خلق فرصتها شاید ما نیاز داشته باشیم که زمان و منابعی را به تناسب فرصتی که به دنبال آن هستیم هزینه کنیم. خلق فرصتها بی هزینه نیست و این ما هستیم که باید هزینهی اولیهی آنها را بپردازیم. باید بدانیم که خلق فرصتی حقیقی و واقعا قابل اعتماد و دارای پشیتبانی اندیشهای لازم برای رسیدن به موفقیت کار سادهای نیست و باید در عمل راهکارها و خلاقیتهای بسیار زیاد و متنوعی را به کار بست تا در نتیجه چنین محصولی از خروجی آن به دست آید.
دستهای دوم از فرصتها نیز هستند که انسانهای دیگر و یا حتی طبیعت آنها را میسازند ودر اختیار دیگران قرار میدهند. اگر شما از لحاظ زمان و منابع در دسترس خلق فرصتهای خود ساخته با مشکلاتی مواجه هستید، میتوانید به دنبال چنین فرصتهایی باشید. طبیعت به خودی خود منبعی سرشار و بی نظیر از فرصتهایی است که همواره آنها را بی دریغ به انسانها و بشریتی که در جستجوی آنها میباشند عرضه میکند. افرادی خوش ذوق و دارای روحیهای خلاق و صاحب اندیشه، همواره از این فرصتها و الهامات برای یافتن هر آنچه که برای رسیدن به موفقیت به آن نیاز دارند استفاده میکنند. انسانهای زیادی نیز در جهان وجود دارند که خواسته یا ناخواسته فرصتهایی را خلق کرده و در اختیار دیگران قرار میدهند. این به هوش و ذکاوت شما بستگی دارد که تا چه میزان قادر باشید که از چنین فرصتهایی بهره برداری کنید.
دستهای سوم از فرصتها نیز میباشند که از درون دو دستهی دیگر قابل استخراج است. این مورد میتواند بسیار با اهمیت باشد در حالی که بسیاری از انسانها به راحتی و سادگی از کنار آن رد میشوند. اهمیت بسیار بالای آن از این جهت است که چنین فرصتهایی را میتوان بادآورده و یا تصادفی قلمداد کرد. فرصتهای بادآورده را با پول بادآورده اشتباه نگیرید. صحبت بر سر فرصتهای حقیقی است که با درایت و خلاقیت فردی و جمعی همراه با یک کار گروهی میتوان از آن انتظار موفقیت را داشت. اما باید به این نکته نیز اشاره کنیم که بسیاری از این فرصتهای تصادفی ممکن است فرصتهای کوچکی به شمار بروند و انسانهای بسیار کمالگرا و کم عمل آنها را به کنار بگذارند. پس هرگز هرگز فرصتهای کوچک حقیقی را به امید دستیابی به فرصتهای بزرگ و غیرواقعی رویاگونه پس نزنید.
شما باید چنین فرصتهایی را مانند یک موهبت الهی قدر بدانید و یاد بگیرید که برای رسیدن به فرصتهای بزرگ، لازم است تا که در ابتدا گامهای کوچک اما استوار و راسخ بردارید. در صعود به قلهها، افرادی به قله خواهند رسید که استوار و حساب شده گام برمیدارند، نه آنهایی که مسیر قله را میدوند و در نهایت فقط خستگی، رنج راه و یأس و نرسیدنها سهم آنها میشود.
در زندگی همه ما عوامل استرس زا وجود دارد. به منظور دستیابی به بهره وری هر چه بیشتر باید افراد سمی و عوامل استرس زا را از زندگیمان دور کنیم. تمرکز بر روی اولویت ها می تواند در حرکت رو به جلوی ما در زندگی بسیار مفید باشد. اما اول از همه لازم است که این افراد مسموم را بشناسیم.
1. افراد خودپرست غرور گاهی یک فضیلت است. اما مغرور بودن به این معنی است که شما معتقدید بهتر از هر کسی هستید که در اطراف شما وجود دارد.بودن در کنار کسی که با شما با احترام رفتار نمی کند بلکه به تهدید و تحقیر شما می پردازد بسیار مسموم کننده و برای توسعه و پیشرفت شما زیان آور است.(سیارک) 2. افرادحسود به نظر می رسد که چنین افرادی زمانهای سختی و شکست شما را بیشتر از زمانهای موفقیت شما می بینند. آنها معتقدند خودشان سزاوار آن لحظه های موفقیت هستند نه شما. .از حسادت این افراد در همه حال باید پرهیز کرد. 3. افراد پر مدعا این افراد فقط در شرایط راحتی به عنوان یک دوست عمل می کنند. وقتی به کمک نیاز دارید از شما را ترک می کنند. نمی توان به آنها تکیه کرد. 4. افراد واپس گرا این افراد راه پیشرفت شما را می بندند و شما را به گذشته و عادات قدیمی بر می گردانند.آنها به راکد بودن باور دارند و می خواهند شما همیشه همان شخصی که قبلا بودید ، بمانید. اشاره کردن به چنین افرادی سخت است، اما آنها افرادی هستند که همیشه بخش جدایی ناپذیر زندگی شما هستند و ممکن است نادیده گرفتن آنها سخت باشد.آما بهتر است که آنها را آگاه کنید و به آنها یادآوری کنید که چقدر موفق شدن برایتان مهم است.اگر نمی توانند با این شرایط شما کنار بیایند بهتر است بروند. 5. افراد قضاوت کننده برای این دسته افراد هیچ چیز هیچ وقت به اندازه کافی خوب نیست. انها معتقدند باید از همه انتقاد کنند و به جای ستایش کردن سرزش کنند. حتی وقتی سعی می کنید انگیزه های واقعی خود را به آنها بگویید هرگز گوش نمی کنند. ارتباط برقرار کردن با آنها سخت است چون هیچ وقت شنونده های خوبی نیستند. دور شدن از صحبتهای منفی آنهاو اجتناب از بحث با آنها می تواند در موفقیت و پیشرفت شما مفید باشد. 6. افراد کنترل گر این افراد وسواس کنترل دارند. آنها می توانند گمراه کننده، موذی، و حیله گر باشد و شما را از خواسته های خودتان دور کنند. گذشتن از چنین افرادی بهترین پیشنهاد برای شماست چرا که نمی توانید آنها را قانع کنید و یا آنها را بهتر کنید. 7. دروغ گوها حقیقت این است که دروغ امری رایج است و برخی دروغ ها مضر و خطرناک هستند. با این وجود افراد مسموم که همواره دروغ می گویند می توانند شما را تخریب کنند و مسیر رشد شما را بگیرند. شما باید اطراف خودتان را با افراد قابل اعتماد که از شما حمایت می کنند و پیشنهادات صادقانه و صریح به شما می دهند پر کنید. 8. شایعه سازها این نوع از افراد آدمهای نا امنی هستند و از زبان خود برای پیچ و تاب دادن به حقایق و تحریف اطلاعات استفاده می کنند. آنها نمی خواهند به رسمیت شناخته شوند و این کار ممکن است تنها راه آنها برای جلب توجه دیگر افراد باشد. زمانی که سعی می کنید مشکلی را که آنها بوجود آورده اند حل کنید، تنها راه این خواهد بود که انها را از زندگی خود بیرون کنید چرا که وجودشان سرطان است! 9. انگل ها(مزاحم ها) چنین افرادی تنها از زندگی شما تغذیه می کنند نیت آنها فقط رسیدن به منافع خودشان است. از جنین افرادی همواره باید اجتناب کرد. 10. قربانی ها اینها هیچ وقت مسولیت قبول نمی کنند.هرگز قبول نمی کنند که اشتباه کرده اند.واکنش های زنجیره ای آنها می تواند برای موفقیت شما مضر باشد. بهتر است که از چنین افراد دور شوید و آنها را از زندگی خود برانید.
15 کار کوچکی که می توانید هر روز برای رسیدن به موفقیت انجام دهید.
نسترن شاکریدر۱۴۰۳/۲/۱۸
آیا تاکنون به رازی که در پس موفقیت قرار گرفته، فکر کرده اید؟ برای اکثر افراد، این مساله فقط یک چیز خاص نیست. بلکه، نتیجه ی بسیاری از عادت های روزانه است که دائما تکرار می شوند. در اینجا 15 کار کوچک روزانه وجود دارد تا مطمئن شوید که عمدتا زمان و صرف آن روی اولویت های خود را انجام میدهید. این نکات را در کارهای روتین روزانه ی خود قرار دهید و مراقب اوج گرفتن موفقیت خود باشید !(سیارک)
اولویت های خود را تعریف کنید.
سه اولویت برتر شما در زندگی کدام است ؟ سه چیزی که در بیشتر مواقع ، وقت خود را صرف آن می کنید کدام است ؟ آیا اولویت های شما با جایی که شما وقت خود را صرف می کنید ، تطابق دارد ؟ اگر این طور است ، ترسناک است. اگر نه ، باید سخت تلاش کرده تا زمان خود را صرف اولویت ها ارادی کنید و از شر این چیزهای بی ارزشی که شما را از انجام کارهای مهم باز می دارد ، خلاص شوید. واقعا به روشی که می خواهید زندگی خود را صرف کنید فکر کنید – شما احتمالی فقط زمانی احساس موفقیت می کنید که زمان خود را صرف چیزهایی کنید که برایتان بسیار اهمیت دارد.
برای ادامه ی روز برنامه ای را تنظیم کنید.
زمان با ارزش ترین سرمایه ی ماست و دوباره بدست نمی آید. اگر واقعا می خواهید موفق باشید ، باید روش گذراندن زمان خود را برنامه ریزی کنید.
یک راه انجام این کار ، هر شب وقتی را به برنامه ریزی برای روز بعد اختصاص دهید. نوشتن برنامه ی زیری به سه دلیل به شما کمک می کند : باعث می شود ساعت های بیداری خود را به ماکزیمم زمان برسانید ؛ می توانید زمانی را هر روز به تمرکز روی اولویت های خود اختصاص دهید ؛ و می توان کشف کرد که آیا زمان زیادی را هدر داده اید یا نه. من اخیرا در جایی خواندم که متوسط آمریکایی ها 5 ساعت از روز خود را صرف تماشای تلویزیون می کنند. تنظیم برنامه باعث می شود شما در دام کارهای کشنده ی زمان مثل تلویزیون نیفتید.
قورباغه را قورت بده
در ابتدا یک قورباغه ی زنده را هر روز صبح قورت داده و در بقیه ی روز هیچ چیز بدنی برایتان دیگر رخ نمی دهد. " مارک تواین
اگر شما نیز مثل بقیه ی مردم هستید ، کاری هست که هر روز پشت گوش می اندازید چونکه شما از آن هراس داشته یا دستپاچه میشوید. این کار قورباغه ی شما است ، و طبق گفته ی مارک تواین ، باید هر روز صبح آن را بخورید. مساله ی به تعویق انداختن خوردن قورباغه این است که تمرکز روی انجام کارهای دیگر ، کار سختی است ؛ شما این قدر مشغول فکر کردن به این قورباغه هستید که نمی توانید آن را الان بخورید و به تعویق می افتد. همچنین ، طفره رفتن از آن باعث می شود حتی این مساله برایتان دشوارتر باشد چونکه زمان برای تصور چیزهای احتمالی دارید که این کاررا بدتر می کند.
خوردن این قورباغه در ابتدای روز به شما حس کمال می بخشد و آغاز روز برای حس موفقیت بسیار مناسب است. تمام کردن فوری این کار ترسناک به شما نیروی آنی را برای انجام کارهای دیگر در طول روز می دهد. همچنین ، در مقایسه با قورباغه ای که در ابتدا با آن روز خود را شروع کرده اید ، بسیار آسان به نظر می رسد.(سیارک)
با فرد درون آینه صادق باشید
حالا که راجع به خوردن قورباغه صحبت می کنیم ، می خواهم شما را تشویق کنم که با خودتان روراست باشید و چونکه قورباغه ای هست که در ابتدای روز باید بخورید یعنی زودتر از زمانی که همیشه بیدار می شوید ، از خواب بلند شده تا خوردن آن را شروع کنید.
برخی از افراد تمام سعی خود را قبل از طلوع خورشید می کنند و بقیه به طور باور نکردنی در آخر شب ، پرحاصل هستند. اگر عاشق آغاز روز در ساعت 5 صبح هستید ، عالی است – جلو رفته و این قورباغه را در ساعات اولیه ی صبح بخورید. اگر ترجیح می دهید بخوابید ، بسیار خوب است – جلو رفته و آن را در ابتدای روز خود بخورید.
افراد موفق با خود صادق هستند. آنها تنظیم هدف تمرین را هر روز صبح در ساعت 4:30 می دانند. آیا این بهترین ایده نیست که هرگز آدم صبح زود نیستند. آنها اهداف خود را بر مبنای پر حاصلترین زمان خود تنظیم میکنند.
خط قرمزهای خود را مشخص کنید.
از کلنگ Hack حاصلخیز اصلی سود ببرید : قانون پارکینسون .
طبق قانون پارکینسون ، کار برای پر کردن زمان موجود برای تکمیل آن توسعه یافته است. اگر زمان کمی برای تکمیل کار دارید ، احتمالا تلاش خود را باید افزایش دهید. راجع به روش تمیز کردن خانه ی خود فکر کنید زمانی که فردی تماس می گیرد و میگوید تا بیست دقیقه ی دیگر می آید و روش تمرکز شدید شما روی ماموریتی که فردا صبح دارید. تلاش تان به طور قابل توجهی افزایش می یابد زمانی که زمان کم باشد.
خط قرمزهایی را برای تکمیل کار ، مشخص کنید تا برای رسیدن به اهداف به شما کمک کند. چونکه برنامه ی روزانه ی خود را تنظیم کرده اید ، می توانید از قانون پارکینسون برای بهره بردن شما ، استفاده کنید. یک راه انجام این کار استفاده از بلوک های زمان است . 5 دقیقه به تکمیل هدف اختصاص داده و سپس یک استراحت 5 دقیقه ای در نظر بگیرید. دانستن اینکه زمان کمی دارید به شما کمک می کند تا سودمندی خود را در عرض 55 دقیقه جلسه ی کاری، به ماکزیمم زمان برسانید. همچنین ، وقفه های روانی کوتاه در حین کار سخت در هر ساعت ، باعث سازماندهی دوباره ی شما می گردد.
حواس پرتی ها را به حداقل برسانید.
از بسیاری از حواس پرتی ها در حین کار تا حد ممکن خلاص شوید. اگر اینترنت حواستان را پرت می کند ، کامپیوتر خود را به گونه ای تنظیم کنید که برخی از سایت های خاص در زمان طول روز ، قفل باشد. گوشی خود را خاموش کنید. وقتی با فهرست کارهای روتین سر و کار دارید ، پیام هایتان در آنجا خواهند بود.
مکث
زمان را هر روز برنامه ریزی کنید تا مراقب خود باشید . زمان را در جدول زمانبندی خود برای تنظیم کنید تا ورزش کرده و زمان آرامش یا هر دو را داشته باشید.
برنامه ی معکوس
یک روش برای حرکت به سمت اهداف بزرگ ، برنامه ریزی وارونه در زمان تنظیم اهداف ، است .
مثلا ،می خواهید 26 پوند وزن کم کنید. بعد از اینکه یک هدف طولانی مدت کاهش وزن 26 پوندی از حالا تا سال دیگر تنظیم کردید ، برنامه ریزی معکوس را آغاز شکرده و هدف را به بخش های ممکن تقسیم کنید. اگر می خواهید 26 پوند در یک سال کم کنید ، باید نیم پوند (1750 کالری) هر هفته کم کنید یعنی 250 کالری در روز . بسیاری از افراد سه وعده ی غذایی و دو وعده ، اسنک در طول روز می خورند ، به این معنا که می توانید جذب مواد را تا 50 کالری در زمان خوردن کاهش می دهید. که این کار یک هدف شدنی است! شما اکنون مقدار زیادی جذب کرده و اشتیاق خود را زیر پا گذاشته و آن را به اجزاء کوچک تقسیم کردید، یعنی اهداف روزانه ی قابل دستیابی.
برنامه ریزی برعکس برای حرکت به سمت جلو ، برای همه ی اهداف بزرگ موثر است. من یک هدف مالی دارم که می خواهم امسال به آن برسم و دقیقا می دانم چند دلار و سنت روزانه بدست بیاورم تا به هدفم برسم.
یادداشت کنید.
تحقیقات نشان می دهد که فقط با نوشتم اهداف خود روی شانس رسیدن شما به آنها تا حد زیادی افزایش می یابد! اهدافتان را روی کاغذ بنویسید ، آنها را در جایی روی دیوار که به راحتی قابل روئیت باشد ، بچسبانید ، مرتبا به آن رجوع کنید ، و شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت.
10. یک شریک ذیحساب پیدا کنید.
شرکای مالی بسیار مهم هستند؛ آنها ما را حمایت و تشویق کرده تا برای رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم. شاید شما همیشه می خواستید کتابی بنویسید یا یک شغل خانگی را شروع کنید. به کسی می گویید که به حفظ مسئولیت حساب شما کمک کرده و به طور هفتگی بررسی پیشرفتتان را کنترل کند. داشتن یک شریک ذی حساب که اهداف مشابهی با شما دارد ، اثر بیشتری دارد.
فقط خودتان را با افرادی مقایسه کنید که عزم و اراده ی شما را بر می انگیزانند.
آیا واقعا می خواهید احساس خوبی درباره ی زندگی تان داشته باشید ؟ مقایسه خود را با افراد دیگر رها کنید اگر حس بدنی به شما دست می دهد. حسادت به دیگران ، به سرعت شادی شما را کاهش داده و حس موفق نبودن را به شما می دهد.
مقایسه همان طور که در عنوان گفته شد ، می تواند مفید باشد اگر آن را در ارتباط با تحسین به جای حسادت ، انجام دهید. اگر دوستانتان دائما در شغل ارتقا می گیرند ، عادت های آنان را در اداره بررسی کنید. آیا او همیشه زود می رسد و دیر می رود و درخواست پروژه های اضافی می کند ؟ رقابت با اخلاق کاری او به شما کمک کرده تا اشتیاقتان تحریک شود. آیا همکارتان ، نمای سلامت کامل است ؟ مقایسه ی عادتهایتان با او باعث می شود شما بفهمید او هر روز بعد از ناهار پیاده روی می کند در حالی که شما در حال خوردن اسنک پشت میز کار خود هستید. اگر میل دارید تناسب اندام خود را بهتر کنید در پیاده روی به او ملحق شوید.
" وقتی خود را به گونه ی سالم مقایسه کنیم (آنها آن را دراند ، من آن را دوست دارم ، چگونه راه رسیدن به آن را از آنها یاد بگیرم) ، که می تواند عزو م اراده ی ما را برای موفقتر شدن ، تقویت کند.
بدنبال یک مربی ( منتور ) باشید.
اگر حوطه ی خاصی در زندگی شما وجود دارد که اشتیاق زیادی نسبت به آن دارید ، یک منتور موفق انتخاب کرده تا به شما کمک کند تا در آن حوزه رشد کنید. شما شاید بفهمید که در حوزه های مختلف زندگی تان ، منتورهای مختلفی دارید- من می دانم که دارم. استخدام یک مربی را در نظر بگیرید؛ مربی درست ،با دادن انگیزه و ابزارهای لازم برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت ، دنیایی از تفاوت را در زندگی تان ایجاد می کند .
وکیل یا نماینده
" اگر می خواهید الان کارهای بسیار کوچکی انجام دهید ، آن را خودتان انجام دهید. اگر می خواهید کارهای بزرگ انجام دهید و تاثیر زیادی داشته باشید ، نماینده بودن را یاد بگیرید" – جان سی ماکسول
ترک کنترل برخی کارها و نمایندگی کارهای خاص ، به همان اندازه که مشکل است ، نیز اهمیت دارد. رویهم رفته ، فقط 24 ساعت در یک روز وجود دارد ، و اگر واقعا می خواهید روی اولویت های خود تمرکز کرده و موفقیت زیادی داشته باشید ، باید به دیگران اعتماد کرده تا مسئول چیزهایی باشند که برای شما کمتر اهمیت دارد.
سال های پیش ، من کارهای هفتگی خود را روی کاغذ نوشتم و دریافتم که 56 کار وجود دارد که هر هفته آنها را تکمیل کرده ام. تعجبی ندارد که در آن لحظه احساس تاثیر بر انگیزی داشتم! ارزیابی اهمیت هر کدام از آن کارها را آغاز کرده و تصمیم گرفتم کارهایی را که انجامشان برایم اجباری نبود ، به وکیل واگذار کنم ، هنوز هم باید برای آن کارها را انجام مید ادم. حالا من زمان بیشتری برای تمرکز روی اولویت های خود دارم. زمانی که برخی از کارهای خود را به دیگران وکالت می دهیم ، می توانیم روی چیزهای مهم تمرکز کنیم – یک عامل مهم برا موفقیت.
شرکت خود را عاقلانه انتخاب کنید.
علیرغم داشتن شریک ذی حساب مخصوص ، کل گروه خود را با دقت انتخاب کنید.
طبق نظر تاجر چیم ران ، " شما متوسط 5 نفر هستید که اکثر وقت خود را با او می گذرانید".
آیا شما وقت خود را با افرادی می گذرانید که مشوق ، مثبت و حامی شما هستند ؟ یا بیشتر زمان تان صرف افرادی می شود که برای شما مثل سم هستند ؟ انتخاب کنید که زمان خود را با فرادی بگذرانید که تلاش می کنند شما بهترین ها باشید.
مطالعه کنید.
آیا می خواهید موفقیت بالایی داشته باشید؟ مطالعه کنیدو دائما مطالعه کنید. مطالعه به ما انرژی داده و زهنمان را باز می کند. متونی را بخوانید که به شما انگیزه داده و در ذهنتان جرقه ایجاد می کنند. در توسعه ی نفس خود کاوش بسیار کنید. تا حد امکان اطلاعات بدست بیاورید. همیشه چیزی باری یادگیری بیشتر وجود دارد.
همه ی این کارها را روزانه انجام داده تا سریعا در مسیری قرار بگیرید که به موفقیت بسیار ختم می شود!(سیارک)
افراد خیلیموفق اگر چه دارای خصوصیات معمولی مشترکی هستند، ولی آنها افرادی غیرمعمولی هستند. آنها بر روی همان جادههایی که شما قدم میزنید، گام برمیدارند؛ زیرِ همان آفتاب میایستند، ولی جهان را از پشت یک لنزی مینگرند که باعث میشود آنها از افراد عادی متمایز شوند. در سطور آتی، من آن لنز را به شما امانت خواهم داد.
6 نکتهای که ملاحظه خواهید فرمود، ممکن است چیزی نباشد که شما انتظار آن را دارید، ولی جذابیت و فریبندگی آنها مربوط به این قابلیت آنهاست که یک چیزی به نظر میرسند، ولی چیز دیگری هستند. و آنجا، من یک خصوصیت را به شما ارائه میکنم که لب شما را تر کند: افراد خیلی موفق، در هر موقعیتی، خوبی میبینند.
اما آنها چه خصوصیت مشترک دیگری دارند؟ ترتیب ارائه نکات، اهمیتی ندارد:
1- آنها هرگز تلاش نمیکنند آنهاهرگز تلاش نمیکنند، زیرا تلاش کردن به معنی انجام دادن کار نیست. در عوض، آنها کاری را میکنند که هدفگذاری کردهاند به آن برسند. چگونه؟ • از طریق شفافیتی همچون بلور در خصوص اهدافشان • از طریق قربانی کردن هر چیزی که منابع (مثلاً وقت) را از آن اهداف میدزدد. • از طریق جشن گرفتن هر برد کوچکی در طول راه
2- آنها هر کاری را با اهرم انجام می دهند انجام کار با اهرم، یعنی استفاده از یک ورودی کوچک برای درو کردن حداکثر نتایج. به همین سادگی. افراد خیلی موفق دارای قابلیت منحصر به فردی برای استفاده از ذره ذره تجربههای انسانی خود هستند. آنها راهبردهای بَرنده خود را در کتاب ها به فروش میرسانند، تجارب خود را در نمایشهای تلویزیونی به بازار عرضه میکنند، نقاط آسیبپذیر خود را به کار میگیرند تا به افراد غریبه وصل شوند و از دوستی با آنها، اهرمی را برای دستیابی به هدفهای دوردست بسازند. به زندگی و امتیازات خود با دقت نگاه کنید. چیزهای زیادی در بین آنها وجود دارند که میتوانید از آنها به عنوان اهرم استفاده کنید.
3- آنها بیشتر از آنچه که میگیرند، میدهند یک ارتباطی بین تعداد افرادی که شما به آنها خدمت می کنید و مقدار سودی که میبرید، وجود دارد. به همین دلیل است که میلیاردرها میخواهند به بیشترین تعداد مردم خدمات بدهند. آیا شرکت آمازون از این لحاظ برایتان آشنا نیست؟ یک نیاز و درد جامعه را پیدا کنید ، برای رفع آن تمرکز نمایید و سود این کار در موعد مناسب به سراغتان خواهد آمد. تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد ددر بیابانت دهد باز
4- آنها قلبها را تسخیر میکنند اکثر منابع و چیزهای باارزش، در ورای دیوار روابط پنهان شدهاند. افراد خیلی موفق، بسته به اینکه درونگرا یا برونگرا باشند، راهی را برای ایجاد ارتباط با افرادی که ملاقات میکنند پیدا مینمایند. آنها درک میکنند که جاهطلبیها و حاشیههایمان ما را ول نمیکنند، و ایضاً کاستیها و نقصهایمان. بنابراین آنها بلافاصله از شرایط استفاده کرده و به فلب شما دست مییابند. به عنوان مثال: • آنها با شما به زبان محلیتان سلام و احوالپرسی میکنند • تا جایی که بتوانند شما را به اسم صدا میزنند • اگر اطلاع نداشته باشند که شما در مورد چه ورزشی صحبت میکنید، آیینه زبانِ بدنِ شما میشوند (به عبارت دیگر، اگر از علاقمندیهای شما خبر نداشته باشند، رفتار شما را تقلید میکنند) • ولی اگر هیچکدام از این کارها جواب نداد، انها با تعریف کردن سرگذشتشان، خودشان را ضعیف و بیپناه نشان میدهند. این مثل طلسم خوششانسی جواب میدهد.
5- آنها تسلیم میشوند فقط یک احمق است که یک کاری را تکرار میکند و انتظار نتایج متفاوت دارد. افراد موفق این را میدانند. در نتیجه، آنها وقت خود را صرف افسوس خوردن نمیکنند یا به ایدهها و روشهایی که جواب نمیدهند، وفادار نمیمانند. آنها عاشق هدف نهایی خود هستند و نه مسیر رسیدن به آن؛ و لذا به چیزی میچسبند که جواب میدهد. چیزی را که جواب نمیدهد دور بریز! زود باش! و چیز دیگری را امتحان کن.
6- آنها دانشآموزان بیستبگیر هستند ریچارد برانسون از این دسته است. اگر چه خیلی از افراد خیلی موفق، جزو ترک تحصیل کردهها هستند، ولی یک چیزی که آنها هرگز از آن ترکتحصیل نمیکنند، مدرسه زندگی است. برای مثال: • آنها شاگرد فوقالعاده اشتباهات خود هستند (و از اشتباهات خود به خوبی درس میگیرند). به همین دلیل است که اکثر آنها یک دفترچه خاطرات دارند. • آنها شاگرد بزرگ موفقیتهای دیگران هستند (و از موفقیت های دیگران الگو میگیرند). به همین دلیل است که آنها نسبت به یک فرد متوسط، کتابهای بیشتری را مطالعه میکنند. • آنها شاگرد چیزهایی هستند که مردم را ترغیب به انجام کاری میکند. مثال این مورد، همان چیزی است که شما این هفته آن را خریداری کردید ولی واقعاً نیازی به آن نداشتید. • آنها شاگردان تیزهوش مسائل مردم هستند. دلیل؟ میزان فروش محصولات (راهحلهای) آنها. اگر شما بپذیرید که یک دانشآموز زیرک زندگی باشید، جهش بزرگی را در سفر به سوی موفقیت انجام دادهاید. من ایمان دارم که شما این کار را خواهید کرد، بنابراین بهترین ها را در این مجاهدت برایتان آرزو دارم.
نظرات
dorsa 87۱۳۹۵/۱۰/۲۸ما ایرانی ها روز می گذرونیم هدف خاصی نداریم
10 واژه که شما هرگز نباید برای توصیف خود در رزومه استفاده کنید
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
هنگامی که شما در جستجوی کاری جدید هستید،برای استخدام شدن، نوشتن نامه ای جذاب و داشتن رزومه سفارشی یا CV برای هر کسب و کار که می خواهید بروید باید به اندازه ی کافی سخت باشد. پر حرف بودن همیشه بهترین ایده نیست، به خصوص با توجه به اینکه برخی از کارفرمایان تا آنجا پیش می روند که با پیاده سازی سیستم های که به طور خودکار هر درخواستی که حاوی برخی کلمات بی معنی است که آنها می دانند که به مراتب بیش از حد استفاده می شود فیلتر می کنند. با این حال، شما می خواهید حرفه ای و جالب به نظر برسید به گونه ای که شما را از مجموعه ی رقبا جدا کند. قبل از اینکه پیش بروید و رزومه کاری خود را به یک فرم ایمیل و یا درخواست استخدام ضمیمه کنید، نگاهی به کلمات زیر که مبهم و بیش از حد استفاده شده در رزومه های استخدام هستند بیندازید تا ببینید از کدام شان استفاده می کنید.
1. نتیجه محور ادعا "نتایج محور" بودن بی معنی است مگر اینکه شما مدرکی برای اثبات توانایی خود که تجربه گذشته دریافت شده است، داشته باشید. به جای استفاده از این کلمه، نمونه هایی واقعی از شرایط گذشته که در آن شما قادر به گرفتن نتایج بوده اید، بیاورید. با جزئیات قابل اندازه گیری مانند درصد و یا آمارهای دیگر که به تایید دقیقا همان چیزی که شما قادر به انجام آن هستید، کمک کند.
2. دوست داشتنی افراد دیگر می توانند شما را به عنوان دوست داشتنی توصیف کنند، اما استفاده از آن برای توصیف خود کمی عجیب و غریب است. حتی سخت گیر ترین مردمی که با آنها کار می کنید می توانند خود را دوست داشتنی خطاب کنند، بنابراین واقعا هیچ چیزی در مورد شما زمانی که در حال تلاش برای خودتان برای معرفی خود به کارفرما هستید، نمی گوید. اگر این برای شما مهم است بگویید که شما یک بازیکن تیم بزرگ هستید و همکاران شما را دوست دارند، پس توضیح دهید که چگونه شما یک پروژه تیمی را رهبری می کنید، ابتکار برای برنامه ریزی یک مهمانی شرکتی در تعطیلات تعطیلات دارید، اعتماد همکاران خود را به دست میآورید، و یا برخی دیگر از مثال ها که دوست داشتنی بودن شما را نشان میدهد.(سیارک)
3. جزئیات گرا البته کارفرمایان می خواهند افراد جزئیات گرا برای آنها کار کنند. بسیاری از آنها آن را در شرح شغل خود اظهار می کنند، که تمام دلیل بیشتر برای متقاضیان که در رزومه خود بیاورند را کنار می گذارد. لازم است برای نشان دادن اینکه دقیقا چگونه و چرا شما را در جزئیات تمرکز دارید وارد جزییات شوید، همراه با آن که چگونه به حرکت رو به جلوی شما کمک می کند. یک داستان منحصر به فرد در مورد خود که چگونه واقعا موفقیت با ریز شدن در جزئیات یک پروژه خاص یا مشکل موفق بودید، بگویید.
4. پویا "پویا" یکی از آن کلمات فانتزی است که فکر می کنید شما را هوشمند نشان می دهد. اما در واقعیت، بیهوده است. اگر در حال تلاش برای گفتن این هستید که می توانید به خوبی با تغییر وهم پیشرفت وفق پیدا کنید، پس بهترین راه برای این هدف توضیح دادن این است که چگونه شما با استفاده از تجربه های قبلی آن را انجام داده اید.
5. سخت کوشی حتی اگر واقعا سخت کوش باشید، تنها بیان آن، کارفرمای شما را متقاعد نخواهد کرد. از خود بپرسید: که منش کاری شما چقدر با یک کارمند معمولی متفاوت است. چگونه وقتی با مشکلی غیر قابل پیش بینی رو به رو می شوید کار خود را پیش می برید؟ چگونه از روش کاری خود برای انجام مسایل بالا و کارهایی که در شغل قبلی از شما انتظار می رفت دست کشیدید؟ در رزومه ی خود بر پاسخ گویی به این سوالات تمرکز کنید.
6. متخصص این روزها هر کسی می تواند یک متخصص باشد. شما می توانید در رزومه ، خود را یک متخصص بنامید اما کسی که آن را می خواند تا زمانی که آن را با شواهد محسوس ثابت نکنید، شما را باور نخواهد کرد. برای اثبات تخصص خود، حتما تعداد سال هایی که در این کار تجربه داشته اید، استراتژی هایی که به کار بسته اید، یا هر نتیجه ی تاثیر گذار یا جایزه ای که کسب کرده اید و به آن ها افتخار می کنید، را ذکر کنید.(سیارک)
7. خود برانگیخته کارفرمایان علاقه ای به استخدام افرادی که باید همیشه آن ها را هدایت کرد و راه انجام همه چیز را به آن ها نشان داد، ندارند. بنابراین این که خود را برانگیخته بخوانید راه خوبی برای اثبات آن در رزومه به نظر می آید. در حقیقت، این حرف توخالی دیگری است که تعداد زیادی از مردم آن را در رزومه ی خود به جای مثال های حقیقی مطرح می کنند. اگر تجربه ی رهبری داشته اید یا اگر تماما مسئول یک پروژه یا فعالیت بوده اید، ذکر کنید که چگونه بدون نیاز به دیگران یا بدون پیروی از روش دیگران توانستید که آن را مدیریت کنید.
8. موفق کلمه ی "موفق " یکی از کلمات متداول معدودی است که هنوز می توانید آن را در رزومه ی خود بگنجانید. البته با این شرط که در ادامه توضیح دهید که دقیقا چرا خود را موفق می نامید. شما می توانید آن را با شرح توانایی ها و تجارب خود انجام دهید.
9. مسئول مسئولیت یکی از بخش های مهم هر شغل است بنابراین باید بیان کنید که آن را دارا هستید. در عوض مسئولیت پذیر نامیدن خود، و اکتفا کردن در این حد، شما باید بر افزودن چند نکته در باره ی اینکه چگونه مدیریت این امر را تجربه کرد اید و چگونه تصمیمات مهمی گرفته اید که بر موقعیت یا مشکل خاصی تاثیر گذاشته است تمرکز کنید.
10. ابتکار هیچ چیز کارایی کلمه ی "ابتکار " را در رزومه ی شما در متمایز کردن شما از دیگر متقاضی ها ندارد. این یکی از کلمات نامفهومی است که بارها و بارها در دو قرن اخیر و یا حتی بیش تر استفاده شده است، با سپاس از اینکه اکنون چقدر به تکنولوژی وابسته ایم. اگر واقعا مایلید که نشان دهید چقدر می توانید مبتکر باشید، سعی کنید درباره ی بازخور مثبت مردم درباره ی ایده یا دست آورد اخیر در کار سابق خود، بگویید.(سیارک)
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.
Taron 630۱۳۹۵/۱۲/۲۶Looks like you are making happy memories. We have our 3 and 5 year old grdlnchiadren here now doing the same. Love the card you made and how you did the brayering!
10 نکته ای که اگر والدین انجام دهند مسیر موفقیت فرزندان را هموار می کنند
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
خواستن بهترین ها برای بچه ها خصوصیت مشترک همه والدین می باشد. بهترین منزل، بهترین موقعیت، بهترین مدرسه، بهترین زندگی ... . والدین می خواهند که مطلوب ترین موقعیت ها را پیش روی فرزندان خود قرار دهند. بدون در نظر گرفتن تاثیرات بیرونی، همه والدین تمام توانایی های خود را برای داشتن فرزندانی با رشد سالم، مسئول، و موفق به کار می گیرند.
1. احترام را به آنها یاد بدهید والدین باید حس احترام را به فرزندان القا کنند. نه فقط احترام به انسان ها و جانداران بلکه احترام به هر چیزی که در جهان وجود دارد (و این موضوع حائز اهمیت زیادی می باشد). والدین باید ارزش احترام را هم به بچه ها نشان دهند؛ و به انها بگویند که کسی احترام دریافت می کند که احترام بگذارد. یاد دادن احترام گذاری به همه جنبه های زندگی به آنها یاد می دهد که قدر داشته های خود را بدانند، و ارززش کار برای در آمد بیشتر را بفهمند.
2. به آنها تحمل و بردباری را یاد بدهید. بچه ها باید یاد بگیرند که چگونه بردبار تر از همه موجودات کره زمین باشند. نگاه کردن از بالا به دیگران خوب نیست؛ بچه ها باید یاد بگیرند که در صورت نیاز به هم نوعان خود کمک کنند، تا اینکه در زمان نیاز دیگران هم به کمک انها بیایند. هم چنین، بچه ها باید در مقابل افرادی که در حق انها بدی کرده اند نیز بردبار باشند، و بدانند که چرا این بردباری را به خرج می دهند (مانند قلدری که پول ناهار خود را از دیگران می گرفت چرا که مادرش به او پول ناهار نمی داد). در جهان چیزهایی وجود دارند که تغییر نمی کنند، و بچه هایی که با این موقعیت آشنا باشند بهتر می توانند با آنها مقابله کنند.
3. مسئولیت پذیری را به آنها آموزش دهید. والدین باید به بچه ها یاد بدهند که چگونه مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. برای آنها مهم است که بدانند که کارهایی انجام می دهند و یا حرف هایی که می زنند دارای عواقبی می باشد، و مسئولیت مثبت بودن و یا منفی بودن این عواقب بر عهده خود آنها می باشد. با ساده گیری اشتباهات بچه ها، به آنها بد می کنید. نظم دهی به کارهای آنها دشوارتر می شود، و این ساده انگاری تاثیر بدی بر ذهن انها می گذارد. به عنوان یک فرد بالغ، عملکردهای منفی آنها دارای عواقب وخیم تری خواهد بود. از سوی دیگر، به بچه ها آموزش دهید که اعمال مثبت پاداش های مثبتی دارند و مسیر موفقیت را هموار می کنند.(سیارک)
4. خود کنترلی را به آنها یاد بدهید. بچه هایی که می تواند خود را کنترل کنند سریع تر بالغ های مستقل می شوند. بچه هایی که همواره به آنها یادآوری می شود که تکالیف خود را انجام دهند و خودشان این کارها را به خود انجام نمی دهند در هنگام زندگی فردی بیشتر دچار مشکل می شوند. بچه ها باید مدریت هزینه را زود یاد بگیرند، و بدانند که چگونه منابع خود را اولویت بندی کنند (و همین طور زمان خود را)، تا اینکه در عدم وجود والدین خود سرگردان نشوند. خود کنترلی در زمان های دشوار بسیار مهم می باشد، با خود کنترلی آنها خود را از یک دشواری کوچک وارد یک دشواری بزرگتر با تاثیرات منفی تر نخواهند کرد.
5. صداقت را به آنها یاد بدهید. بچه ها باید یاد بگیرند که با دیگران و با خودشان صادق باشند. یک بچه صادق تبدیل به یک بالغ قابل اعتماد با آینده ای درخشان خواهد شد. بسیار مهم است که به بچه ها یاد بدهیم که حتی اگر منافع فردی شان در خطر باشد فقط و فقط حقیقت را بگویند، بهتر است که راستگو بوده و تنبیه شوند تا اینکه حرف دروغ بزنند. بچه ها اشتباه می کنند، اما دروغ گفتن اشتباه نیست – دروغ گفتن یک تلاش آگاهانه و هوشیارانه است که در هر سطح و هر سنب ممکن است که اتفاق بیافتد. بچه ها باید با خودشان هم صادق باشند تا بتوانند کارهای روزانه خود را به نحو احسن انجام دهند. با مستقل شدن، باید بتوانند با صداقت جنبه های مختلف زندگی خود را ببینند و گزینه های پیش روی خود را مورد ارزیابی قرار دهند. با صادق بودن با خود، بچه ها پس از کنار رفتن والدین بیشتر و بیشتر به رشد خود ادامه خواهند داد.
6. به آنها یکپارچگی را یاد بدهید. داشتن شغل پر درآمد، موقعیت بالا، و ماشین های اسپورت زیبا اگر از راه غیر قانونی و خلاف به دست آمنده باشند هیچ ارزشی ندارند. از سوی دیگر، داشتن یک خانه مدرن، اتومبیلی که شما را به مقصد می رساند، و کسب درآمدی که با آن بتوانید هزینه های زندگی را پرداخت کنید بیشتر به موفقیت نزدیک می باشد. بچه ها باید تفاوت بین سخت کوشی و کاهلی را بدانند. همان طور که باید بدانند که حتی اگر با راستگویی از بین می روند باز هم صداقت خود را از دست ندهند، بچه ها باید یکپارچگی را هم یاد بگیرند؛ حتی اگر کسی در اطرافشان مجود ندارد باید بدانند که بهتر است که درست عمل نمود. چه بخواهید و چه نخواهید برخی عقاید مذهبی را به آنها تحمیل می کنید، ارزش فرشته های بالای سر به آنها بگویید، و به آنها یاد بدهید که از شیطان دوری کنند.
7. پشتکاری را به آنها آموزش دهید. بسیاری از بچه ها از انجام دادن کاری که قبلا نکرده بوده اند می ترسند. این موضوع شامل انجام تکلیف، آزمون، سرگرمی های جدید، تقاضای دوستی، و درخواست اولین شغل می شود، بچه ها خیلی بیشتر از چیزی که شما فکر می کنید از دنیا می ترسند. به آنها یاد بدهید شکست مشکلی ندارد. مشکل این است که زندگی از روی شما بدون هیچ تلاشی گذر کند. هنگام شکست و سقوط بچنه های خود را بگیرید. به آنها کمک کنید که بلند شوند، و دوباره اقدام کنند. آنها باید یاد بگیرند که شکست پایان نیست، بلکه یکی از راه های رسیدن به موفقیت می باشد. رویاهای آنها به سادگی به حقیقت تبدیل نمی شوند بلکه با سختی و پشتکار به دست می ایند.(سیارک)
8. به آنها یاد بدهید که متشکر باشند. به بچه ها یاد بدهید که بابت چیزهایی که دارند و افرادی که در خدمت آنها هستند قدر دان باشند. تشکر کردن را به آنها نشان دهید، مانند انجام کارهایی بدون این که کسی از شما آنها را خواسته باشد، گذراندن زمان با اقوام، و یا نوشتن یادداشت تشکر برای معلم بدون هیچ دلیلی. تشکر کردن از همدیگر به بچه ها نشان می دهد که هر یک از ما مسئولیت هایی را در قبال هم داریم. بچه ای که با این طمینه بزرگ می شود بهتر وارد اجتماع شده و مورد تقدیر جامعه قرار می گیرد چرا که تمام تلاش خود را برای کمک رسانی از خود نشان می دهد.
9. مهارت های زندگی را به آنها یاد بدهید. والدین باید در میان درس ها و ارزش های زندگی، مهارت هایی را هم به بچه ها آموزش بدهند. به آنها یاد بدهید که چگونه ظرف ها را بشویند، دستشویی و حمام را تمیز کنند، چمن ها را کوتاه نمایند، یک لاستیک پنچر را معاوضه کنند، و یا برف ها را پارو نمایند. از آنها این مسئولیت ها را بخواهید تا اینکه در آینده در هنگام مواجهه با این مسئولیت ها دچار سر در گمی نشوند. به آنها بگویید که لیستی از ناتوانی های خود تهیه کنند و در هنگام فراغت سعی در یاد گیری انها داشته باشند و از این طریق کیفیت زندگی خود را افزایش دهند. آنها باید بتوانند در هنگامی که دوستانشان در بیرون از خانه در حا بازی هستند به شما در انجام کارها کمک کنند، البته هر زمان که در آینده از اموخته هایشان استفاده کردن ارزش این کارها را خواهند فهمید.
10. همواره یک الگو برای آنها باشید. اگر شما الگویی مناسبی برای فرزندان نباشید هیچ یک از موارد بالا مقدور نیست . "آن طور که می گویم انجام بده نه آن طور که عمل می کنم" این حرف کاملا بی فایده است (چرا که در این صورت در هر لحظه که شما حضور نداشته باشید کار خودشان را ادامه خواهند داد). همان فردی باشید که می خواهید بچه هایتان باشند. در حقیقت، فردی بهتر از آن چیزی باشید که تا به حال در زندگی خود بوده اید، و این کاررا به خاطر فرزندان خود انجام دهید. البته که این کار دشوار می باشد، اما بزرگ کردن یک فرد مسئول و خوب برای جامعه الگو می خواهد. بزرگ کردن فرزندی که بتواند در بیرون از منزل مستقل باشد یک موفقیت بزرگ می باشد. (سیارک)
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.