( سیارک) نقشِ به طور فزاینده و مهمی که فناوری ها در موفقیت کسب و کارهای امروزی ایفا می کنند بر همگان آشکار است. برای اطمینان از انتخاب و توسعه ی فناوری های اصلی، نقشه ی دقیق فناوری مورد نیاز می باشد. در این مقاله، چارچوبی برای برنامه ریزی استراتژیک فناوری پیشنهاد می شود. به منظور ارائه ی ارزیابی مؤثری از فناوری و ایجاد سناریوهای فناوری، که مدل تصمیم فناوری و تحلیل حساسیت آن به عنوان دو گام اساسیِ این چارچوب پیشنهاد می شوند.
این مدل سلسله مراتبی، اهداف و استراتژی های رقابتی سازمان در ارزیابی کمکِ کلی جایگزین های فناوری را به موفقیت کسب و کار مرتبط می سازد؛ تحلیل حساسیت به پیش بینی و اجرای تغییرات ممکن بعدی در محیط اقتصادی، سیاست های صنعت و استراتژی های سازمان کمک می کند. با استفاده از این چارچوب پیشنهادی، سازمان ها می توانند اجرای نقشه های فناوری خود را اجمالاً آغاز کرده و با استفاده از انطباق های نموی به عنوان یک ضرورت، آن ها را دنبال نمایند. فناوری در کسب و کار دارای نقش بحرانی و تعیین کننده ای می باشد: به طوریکه قابلیت های اصلی شرکت برای افزایش عملکرد خود نسبت به رقیبان و فراهم ساختن موفقیت کسب و کار را ایجاد کرده و حفظ می نماید. با تحقق بخشیدن به این هدف، شرکت ها برای اتخاذ فناوری ها و به کار بردن آن ها در فرآیندهای کسب و کار خود تلاش می کنند. با این وجود، قبل از دستیابی به بهره ی اقتصادی فناوری باید آن را به طور مناسب توسعه داد. این امر نیازمند هماهنگی یا تطبیق بین فناوری و عملیات کسب و کار می باشد که خط مبنای پیاده سازی موفقیت آمیز فناوری را تعیین می کند. به منظور اطمینان از بقای طولانی مدت کسب و کار، استراتژی فناوری شرکت باید با استراتژی کسب و کار آن ادغام شده و بین اهداف و فناوری های برگزیده شده ای که باید برای دستیابی به این اهداف ایجاد شوند، ارتباط برقرار کند. بنابراین، یک روش رسمی برای برنامه ریزی فناوری، که این ادغام را به طور اثربخشی تسهیل کرده و برای انطباق مناسب بین محیط خارجی و ساختارها و فرآیندهای داخلی سازمان می کوشد، باید جزءِ جدایی ناپذیر استراتژی کسب و کار محسوب شود. مزایای نقشه ی دقیق فناوری، شناسایی فرصت های استراتژیک و هماهنگی تمام فعالیت های مربوطه در سرتاسر سازمان برای دستیابی به موفقیت و اجتناب از افزونگی ها را شامل می شود. هرچند تأثیر برنامه ریزی استراتژیک فناوری به خوبی درک شده و روش های مختلف برنامه ریزی در ادبیات پیشنهاد و مقایسه شده اند، روش های ویژه ای برای برنامه ریزی فناوری ها با جزئیات اندک مطرح می شوند. در این مقاله، چارچوبی را برای برنامه ریزی استراتژیک فناوری پیشنهاد می دهیم که انتخاب فناوری های سازمان را از طریق ایجاد انطباق با اهداف و استراتژی های رقابتی آن، با مأموریت اصلی آن مرتبط ساخته و یک پورتفولیوی فناوری بهینه را پیشنهاد می دهد. این چارچوب با یک طرح جامع آغاز شده و از طریق ارزیابی ها و برنامه ریزی های مجدد دوره ای، که ترکیبی از روش های برنامه ریزی مختصر و انطباقی را نشان می دهند، دنبال می شود. این چارچوب را می توان در سطح صنعت برای هدایت سیاست های فناوری و در سطح شرکت برای تصمیم گیری های فناوری به کار برد. ( سیارک)
الف. برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک به عنوان ابزاری ضروری برای مدیران پیشنهاد شده است. بسیاری از محقان عملکرد مالی شرکت هایی که برنامه ریزی رسمی را به کار می برند با آن هایی که از این برنامه ریزی استفاده نمی کنند را مقایسه کرده و نتیجه گیری می کنند شرکت هایی که برنامه ریزی استراتژیک جامع را انجام می دهند معمولاً نسبت به دیگر شرکت ها افزایش عملکرد نشان می دهند. با اینحال، اهمیت نقشه ی جامع توسط برخی محققان مورد تحقیق واقع شده و تجزیه و تحلیل های آماری که در محیط های ناپایدار رابطه ی منفی بین جامعیت و عملکرد را نشان می-دهند به اثبات رسیده است. به عنوان یک نتیجه، دو نوع مدل یعنی روش برنامه ریزی سینوپتیک و روش برنامه ریزی تطبیقی، در ادبیات برنامه ریزی استراتژیک شایع می باشند. در فرآیند استراتژیک "سینوپتیک"، سازمان مأموریت کلی را برقرار می کند، محیط های داخلی و خارجی را برآورد می کند، اقدامات جایگزین را ارزیابی کرده و نقشه ای را برای دستیابی به این مأموریت توسعه می دهد. درحالیکه در برنامه ریزی "تطبیقی"، طرح هایی در پاسخ به مشکلات و تغییرات بنا نهاده می شوند و برای ادغام اثر احتمالی این تغییرات بر دیگر بخش های سازمان، تلاش اندکی صورت می گیرد. هر چند بخش عمده ی ادبیات به تشخیص این دو روش برنامه ریزی به عنوان قطب های پایانی پیوستار برنامه ریزی متمایل می باشد، ما با مینزبرگ هم عقیده ایم که تعداد اندکی از سازمان ها می توانند به حالت مطلقی استناد کنند: به منظور توسعه ی استراتژی های سازمانی و هدایت برنامه ریزی استراتژیک فناوری، در وضعیت ها و چارچوب های زمانی مختلف باید برنامه ریزی ترکیبی دنبال شود. ترجمه itrans.ir
برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعات (SISP) فعالیتی مهم در راستای کمک به سازمان ها به منظور شناسایی برنامه های کاربردی استراتژیک می باشد. هم چنین ، این برنامه ریزی به همتراز سازی استراتژی یک سازمان با سیستم های اطلاعاتی موثر به منظور رسیدن به اهداف مورد نظر کمک می کند. امروزه، برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی تقویت شده مهم ترین مساله ی پیش روی سیستم های اطلاعاتی می باشد. برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی نقش مهمی در کمک کردن به تجارت ها و سایر سازمان ها بازی می کند. در این مقاله، بررسی کلی برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی به همراه اهمیت آن، مراحل، و موفقیت آن ارائه می شوند.
نگرش زیرساخت به برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعاتفناوری اطلاعات در سازمان ها (2016)
برنامه ریزی استراتژیک به معنای برنامه ریزی آتی یک سازمان می باشد. به عبارت دیگر، به مسیری اشاره می کند که سازمان می خواهد به سمت آن حرکت کند. برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات برای هر سازمانی گواه این است که معماری اطلاعاتی سازمان در پرتوی ملاحظات استراتژیک مانند ماموریت، اهداف و اولویت های سازمان، مشهود و ظاهر می شود و هم چنین برنامه ی اجرایی لازم برای رسیدن به سیستم ها را تعیین می کند. به علاوه، پایگاه های داده ی اطلاعات در سطح سازمانی را شکل می دهد. به عبارتی دیگر، برنامه ریزی استراتژیک منشور فناوری اطلاعات و ماکروبرنامه در زمینه ی سیستم های اطلاعاتی عموماَ به عنوان فناوری اطلاعات در نظر گرفته می شوند. رویکردهای متفاوت برای برنامه ریزی مورد استفاده قرار می گیرند.در حال حاضر، رویکرد حاکم بر توسعه ی برنامه ی طولانی مدت یا بربرنامه ی اصلی ICT فناوری اطلاعات، رویکرد معماری سازمانی یا معماری فناوری اطلاعات می باشد. هدف این تحقیق معرفی مقدماتی رویکرد معماری سازمانی با استفاده از برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی می باشد.
برنامه ریزی استراتژیک برای خدمات داده ی تحقیقاتی در 2016
کتابخانه ها به صورت فزاینده ای با درخواست فراهم سازی انواع مختلف حمایت مدیریت داده روبه رو می شوند. بدون یک فرایند یکتا یا یک فرایند استاندارد، هر موسسه می بایست یک برنامه ی استراتژیکی برای حمایت مدیریت داده به منظور نیازهای محلی فراهم کند. یک برنامه ی استراتژیک کمک می کند تا مهارت ها و خدمات موجود با نیازهای کاربران هم تراز شوند و هم چنین حمایت پراهمیتی فراهم می کند. برنامه ریزی باید با تحقیق در زمینه ی نیاز های کاربران و هر گونه اطلاعات محلی منحصر به فرد مربوطه آغاز شود. براساس یک نیاز صریح، برنامه باید با استفاده از منابع معین برای یک مدت زمان مشخص چشم اندازی برای خدمات داده مشخص کند. تحلیل قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها ( SEOT) می تواند به شناسایی عوامل داخلی و خارجی که باید مورد توجه قرار گیرند، کمک کند. اهداف عملی و معقول باید شکل داده شوند و مشخص شوند. برنامه ی استراتژیک می بایست سهام داران را تحریک کند که هماهنگ باهم کار کنند، معیارهای نتیجه را شامل کنند و هر چند سال یکبار به روز شوند.
پردازش ابری و استراتژی فناوری اطلاعات 2013
پردازش ابری مدل جدیدی را ارائه می دهد که مدل پردازش همگانی را فعال می سازد. در این مدل، منابع پردازش به عنوان سرویس بر حسب تقاضا، پرداخت به هنگام استفاده ، در یک مدل شبیه به مدل برق ارائه و مصرف می شوند. هدف این کار شناسایی تهدیدها و فرصت های مدل پردازش ابری و تاثیر آن بر استراتژی شرکت هایی است که از فناوری اطلاعات استفاده می کنند. برای انجام چنین کاری، یک تحقیق با مدیران ارشد آی تی از 64 شرکت متوسط و بزرگ در برزیل انجام گرفت. ما متوجه تاثیر پردازش ابری بر تغییر تمرکز دپارتمان های آی تی شرکت به سمت مدیریت خدمات و قراردادها شدیم.این تغییر باعث درخواست افراد حرفه ای به همراه تحلیل گر آی تی و پروفایل های تجاری می شود. برنامه ریزی استراتژیک سیستم اطلاعات / فناوری اطلاعات در استراتژی توسعه فناوری اطلاعات ترتیبی با استفاده از روش تحقیق TOGAF (چارچوب معماری گروه باز) در دستیابی به کلاس جهانی، دانشگاه در ساتیا. دانشگاه واکانا 2013 سیستم های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات (IS/IT) نقش مهمی در حمایت از سازمان برای اجرای فرایندهای تجاری خود، ایفا می کنند. این تحقیق در دانشگاه ساتایا دانشگاه مسیحی واکانا (SWCU) اجرا گردید. فرآیندهای تجاری در خط مشی موجود SWCU در استفاده از IS/IT در سازمان بهینه نمی باشند. فرایند برنامه ریزی / آی تی در همه ی واحدهای تجاری انجام نشده است و SWCU سیستم اطلاعاتی اجرایی ندارد تا بتواند در فرایند تصمیم گیری از آن کمک بگیرد. فرایند برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعات و فناوری اطلاعات با استفاده از چارچوب معماری گروه باز (TOGAF) چندروش برنامه ریزی استراتژیک را گرد آورده است. نتایج به دست آمده از مطالعه ی نیازهای IS/IT در SWCU تولید کننده ی نمونه کارهای برنامه های کاربردی ، در موسسه اجرا خواهند شد.
استراتژی تجارت دیجیتال : به سمت نسل بعدی بینش ها 2013
در طول سه دهه ی گذشته، دیدگاه غالب استراتژی فناوری اطلاعات این بوده است که این استراتژی در سطح کاربردی است که می بایست با استراتژی تجارت انتخاب شده ی شرکت هم تراز باشد. حتی در داخل این دیدگاهِ به اصطلاح هم ترازی ، استراتژی تجارت به هدایت استراتژی آی تی پرداخت. در طول دهه ی گذشته، زیرساخت تجاری، دیجیتالی شده است و رابطه ی بین محصولات، فرایندها و خدمات افزایش یافته اند. در میان بسیاری از شرکت های موجود در گستره ی صنایع و بخش های مختلف ، فناوریهای دیجیتال ( در نظر گرفته شده به عنوان ترکیب هایی از فناوریهای اطلاعات، محاسبات ، تعاملات و اتصلات ) اساساَ در حال تحول بخشیدن به استراتژی های تجاری ، فرایندهای تجاری، قابلیت های شرکت ، محصولات و خدمات و روابط کلیدی بین شرکتی در شبکه های بسط داده شده ی کسب و کار می باشند. بر این اساس، ما بحث می کنیم که زمان برای دوباره اندیشیدن درباره ی نقش استراتژی آی تی ، از یک استراتژی در سطح کاربردی – که با استراتژی تجاری هم تراز است ولی همیشه فرمانبردار آن است – به نقشی که منعکس کننده ی ادغام استراتژی آی تی و استراتژی تجاری می باشد، مناسب است. ما چهار موضوع کلیدی برای راهنمایی تفکر خودمان درمورد استراتژی کسب و کار دیجیتال شناسایی می کنیم وآن ها به ما کمک می کنند تا چارچوبی برای تعریف نسل بعدی بینش ها فراهم کنیم. این چهار موضوع عبارتند از : (1) دامنه ی استراتژی کسب و کار دیجیتال . (2) مقیاس استراتژی دیجیتال کسب و کار. (3) سرعت استراتژی دیجیتال کسب و کار و (4) منابع ایجاد و کسب ارزش کسب و کار در استراتژی دیجیتال کسب و کار. بعد از ارزیابی هرکدام از این چهار موضوع، ما معیارهای موفقیت و پیامدهای عملکرد بالقوه ی دنبال کردن استراتژی دیجیتال کسب و کار را بحث می کنیم. هم چنین، ما نشان می دهیم که چگونه مقالات در این مساله ی خاص موضوع استراتژی های دیجیتال را روشن می کنند و مسیرهایی برای بهبود بینش ها و شکل دادن به تحقیقات آینده را پیشنهاد می دهند. هم ترازکردن استراتژی سیستم های اطلاعات با استراتژی کسب و کار در محیط بانکی آفریقای جنوبی 2014 اگرچه تاریخچه ی تحقیقات نشان می دهد که هم ترازی سیستم های اطلاعاتی با استراتژی های کسب و کار برای عملکرد سازمان ها اهمیت بسیاری دارد، اما هیچ گونه چارچوب استانداردی برای راهنمایی در زمینه ی چگونگی بهبود بخشیدن به این هم ترازی ، به ویژه در محیط بانکی، وجود ندارد. بانک های آفریقای جنوبی تمایل دارند که دستاوردها و ادراکات ترکیبی در مورد سرمایه گذاری های سیستم های اطلاعاتی داشته باشند، و این مقاله بحث می کند که این موضوع در درجه ی اول به خاطر عدم هم ترازی بین استراتژی سیستم های اطلاعات و استراتژی کسب و کار می باشد. به نظر می رسد که پروژه های سیستم های اطلاعات آن چه را که باید، ارائه نمی دهند ؛مدیران سیستم های کسب و کار و اطلاعات فهم روشنی از محیط یک دیگر ندارند، و در نتیجه، منابع لازم به صورت نامناسب اختصاص داده می شوند. این مقاله به روش هایی می پردازد که از طریق آنها بانک آفریقای جنوبی ممکن است که هم ترازی سیستم های اطلاعات و استراتژی های کسب و کار را بهبود ببخشد. با دنبال کردن نمونه ی مقاله ی تفسیری، مدل هم ترازی استراتژیک به عنوان یک چارچوب برای یک مطالعه ی موردی انجام شده در یکی از بانک های اصلی آفریقای جنوبی استفاده شد. با استفاده از شواهد تجربی، این مقاله با یک چارچوب مفهومی برای هم ترازی بهبود یافته ی استراتژی سیستم های اطلاعاتی و استراتژی کسب و کار ، در یک محیط بانکی، به پایان می رسد.
ابهامی که استراتژی اطلاعات را احاطه می کند 2016
مفهوم استراتژی اطلاعات مفهومی است که در بسیاری از زمینه های کسب و کار و سازمان ها فراگیر می باشد. به ویژه، حوزه ی آموزش عالی با توجه به دخالت تاریخی آن با تدوین استراتژی اطلاعات مورد تمرکز این تحقیق بوده است . فرض اساسی ،مربوط به استراتژی اطلاعات، همانند یک مکانیسم برای مدیریت اطلاعات می باشد. با توجه به این که اطلاعات بخش مهمی از کسب و کار و عملیات های سازمانی می باشد، ، استال بحث می کند که " اطلاعات بیشتر و بهتر اغلب به عنوان شرط اولیه برای اجرای بهتر مدیریت می باشد "؛ مفهوم مدیریت اطلاعات از طریق استراتژی اطلاعات به نظر قدمی منطقی می باشد. متاسفانه، واقعیت و فرضیه تا حدی با هم همخوانی ندارند. این مقاله مفهوم استراتژی اطلاعات را از سه دیدگاه متمایز مورد بحث قرار می دهد که عبارتند از: سیستم های اطلاعات (IS)، علم کتابخانه و اطلاعات ( LIS)، و اصطلاحی که مولف مدیریت عمومی ( GM) می نامد که بربنیان های نظری تمرکز می کند. در حالی که ، یافته های مورد توجه ی این تحقیق واقعیت آن چه که سازمان ها در حال انجام دادن در مورد تدوین استراتژی اطلاعات می باشند، را پیشنهاد می دهند. هدف متمرکز شدن بر استفاده ی فراگیر استراتژی اطلاعات و ابهامی که آن را احاطه کرده است، می باشد. تدوین استراتژی اطلاعات امری ساده یا بدون ارزش- هدف نمی باشد. بلکه نوعی تدوین است که نیازمند تامل، بحث و درک می باشد اگر می خواهد به موفقیت برسد. (سیارک)