تئوری کارآفرینی
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
کارآفرینی، جزء اصلی سازنده یک کمپانی پررونق می باشد و از آنجایی که این امر نیازمند بخش خصوصی در حال توسعه می باشد، سیاستهای درست دولتی می توانند تأثیری عمده روی میزان کارآفرینی داشته باشند. دولت می تواند بواسطه ارائه محیط ثابت اقتصادی و حمایت از حقوق دارایی ها، به کارآفرینی کمک کند. مؤسسات تجاری، بعنوان مبنایی برای فعالیت مربوط به کارآفرینی، دارای اهمیت زیادی هستند و مداخلات بیش از حد دولت از طریق وضع مالیات، مقررات و توزیع مجدد، می تواند از بین برنده محرکها برای کارآفرینی باشد. چنانچه فردی، نگرش عملکرد تولیدی برای اقتصاد را اتخاذ کند، به نظر می رسد که مسیر رونق بصورت افزایش ورودی ها، نیاز به سرمایه گذاری و پیشرفتهای مربوط به تکنولوژی، می باشد. این نگرش، در نظر گرفتن نقش کارآفرینی در ادغام مؤثر ورودی ها را نادیده می گیرد.
کارآفرینی، توجه به فرصتهای سود ده استفاده نشده را در بر می گیرد، و تابع مدل ریاضی بصورت رابطه بین ورودی ها و خروجی ها نمی باشد. هنوز بعد از گذشت مدتها، پرورش کارآفرینی، بیشتر از سیاست خارجی، برای پیشبرد سرمایه گذاری، دارای اهمیت می باشد. یک محیط اقتصادی هدایت کننده کارآفرینی، ایجاد کننده محرکهای خصوصی برای سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و فیزیکی و بوجود آوردن پیشرفتهای تکنولوژی، بدون هیچ سیاست روشنی می باشد. سرمایه گذاری و بهره وری، پیگیری خودکار در یک محیط را افزایش می دهد که امکان پیشرفت کارآفرینی را ایجاد می کند. فعالیتهای مربوط به کارآفرینی، رمز و راز فراوانی پیرامون خود دارند. لیکن، ایجاد یک محیط که در آن کارآفرینی به وقوع بپیوندد، یک راز نیست. مؤسسات ثابت تجاری، نقش اصلی را ایفا می کنند.
مؤسسات خاص تجاری که در ارتباط نزدیک با رشد اقتصادی می باشند. در راستای مسیری مشابه، رابطه نزدیک بین مؤسسات تجاری و رشد اقتصادی را به اثبات می رسانند، با در دست داشتن عواملی پایدار همچون سرمایه انسانی و فیزیکی و مؤسسات سیاسی. این نمونه ها، نماینده مدارک بسیاری درباره اهمیت مؤسسات تجاری برای ایجاد رشد اقتصادی می باشند. مباحثی کامل درباره فاکتورهای سازمانی که باعث می شوند یک محیط، هدایت کننده کارآفرینی باشد، مستلزم مقاله ای دیگر خواهد بود، و تا حدی، خارج از موضوع این گفتار است. نکته اصلی اهداف کنونی، این است که مؤسسات تجاری، دارای اهمیت هستند چون بدون آنها، محیطی که این مؤسسات در آن بوجود می آیند، از دست خواهند رفت.
تئوری کرزنر درباره کارآفرینی، روی مسیری تکیه دارد که در آن، شناسایی کارآفرینی، باعث واگذاری مجدد منابع می شود و روی نقش کارآفرینی در بازارهای متعادل، تمرکز می کند. کرزنر، مطالب اندکی را در این باره عنوان کرد که این فرصتهای کارآفرینی از کجا می آیند که باعث فعالیت مربوط به کارآفرینی می گردند. از آنجایی که کرزنر در این باره گفتگو نمی کند، می توانیم تصور کنیم که میزان ثابت فرصتهای مربوط به کارآفرینی وجود دارد، و از آنجایی که کارآفرین ها، این فرصتها را یافته و از آنها نفع می برند، فرصت برای کارآفرینی در آینده، کم تر می شود. در واقع، مخالف این امر نیز صحت دارد. شناسایی کارآفرینی ها، به فرصتهای بیشتری منتهی می گردد، بنابراین، هر چقدر کارآفرینی بیشتری در یک اقتصاد وجود داشته باشد، فرصتها برای کارآفرینی در آینده، بیشتر خواهد بود. (سیارک)
سه منبع اصلی فرصتهای مربوط به کارآفرینی وجود دارد: فاکتورهایی که بازار ها را نا متعادل می کنند، فاکتورهایی که امکانات تولید را بیشتر می کنند و تأثیرات فعالیتهای مربوط به کارآقرینی. فاکتورهای نا متعادل کننده را می توان در یک قالب کلی و نئوکلاسیک تعادل، به آسانی شناخت. تغییرات در سلیقه ها، تکنولوژی ها یا منابع در دسترس، اقتصاد را نامتعادل کرده و فرصتهای سوددهی را برای کسانی ایجاد می کند که منابع را دوباره واگذار می نمایند. اقتصاد بازاری، نزدیک تعادل باقی می ماند چون کارآفرینی، باعث تخصیص مجدد منابع می گردد. این، یکی از نکات مهمی است که کرزنر مورد تأکید قرار می دهد. فاکتورهایی که امکانات تولید را تقویت می کنند، به تخصیص مجدد منابع اشاره دارند چون ترکیب کالاها و خدمات مورد تقاضا، با رشد درآمد، تغییر خواهد کرد و چون، افزایش در اندازه بازار، تکنیک های تولیدی مختلف را، سودآور تر می کند. این امر در شرایط کلی تعادل، آشکار نیست چون مدلهای کلی تعادل، اغلب، سودمندی برای مشتری و عملکرد تولید را بکار می گیرند. حتی زمانیکه مدلها، امکان بازگشت به تعادل را فراهم کنند، مدل ها روشن نمی کنند که فعالیت مربوط به کارآفرینی، برای افزایش خروجی، ضروری می باشند. بنابراین، مدلها، تغییرات در مجموعه خروجی ها را مورد چشم پوشی قرار می دهند و این واقعیت را نادیده می گیرند که تکنیک های مؤثرتر تولید را می توان همگام با رشد بازار بکار برد. مهم ترین فاکتور بوجود آورنده فرصتهای کارآفرینی، خود کارآفرینی می باشد.
زمانی که یک کارآفرین، فرصت جدیدی را برای کارآفرینی بدست می آورد، امکانات جدید بازاری، بوجود می آیند. زمانی که یک کارآفرین، تولیدی جدید را راه می اندازد، که فرصت تولید تکمیلی را بوجود می آورد و تقاضا برای ورودی به تولید جدید را افزایش می دهد (لیکن ممکن است تقاضا برای سایر کالاها را کاهش دهد.)
چنانچه یک کارآفرین، پروسه ای بهتر برای تولید یک محصول موجود را شناسایی کند، فرصتهایی را برای تأمین ورودی احتمالی نیز ایجاد خواهد کرد. بنابراین، نبود مجموعه ای از فرصتهای کارآفرینی که بتوان بکار برد، احساس می شود. در عوض، زمانیکه فرد کارآفرین، روی فرصتی کار می کند، فرصتهای اضافی کارآفرینی ایجاد می گردد، در نتیجه، هرچقدر کارآفرینی بیشتری در یک اقتصاد وجود داشته باشد، فرصتهای کارآفرینی بیشتری برای سایرین در دسترس خواهد بود. کارآفرینی به کارآفرینی بیشتر منتهی می شود.
نمی توان کارآفرینی را مشابه کالاهای سرمایه ایجاد کرد، لیکن برای کارآفرین های احتمالی، امکان ایجاد محیطی وجود دارد که در آن شناسایی کارآفرینی، محتمل تر می باشد. تحقیق و توسعه، مشابه کارآفرینی نیستند، لیکن با سرمایه گذاری در تحقیقات و توسعه، مؤسسه بازرگانی می تواند محیطی را برای شناسایی کارآفرینی بوجود آورد.(سیارک)
از آنجایی که کارآفرین ها، فرصتهای سودده از قبل استفاده نشده را شناسایی می کنند، کارآفرینی، به احتمال بیشتری در چهارچوب سازمانی قرار می گیرد که دسترسی به فرصتهای سودده را آسان تر کند. پیش لازمه اول، فرصت ایجاد سود است. چنانچه مالیاتهای بالا یا مقررات بیش از حد، احتمال ایجاد سودها را کمتر کند، محرکهای کمتری برای فرصتهای کارآفرینی وجود دارد. بعلاوه، چنانچه سطح هزینه، غیر قابل پیش بینی و بی ثبات باشد، هزینه ها مانند بیشتر اطلاعات، انتقال نخواهند یافت، که تمایز قائل شدن بین فرصتهای واقعی سوددهی و اختلاف قیمت حاصل از تورم، برای کارآفرین، مشکل می شود. بنابراین، ساختار آزاد سازمانی بازار، پیش لازمه ای مهم برای فعالیت مربوط به کارآفرینی می باشد.
شناخت منشأ فرصتهای کارآفرینی، به نوبه خود، مهم می باشد، بعنوان یک راهنما برای ایجاد سیاستهای اقتصادی که به تعادل منتهی خواهد شد. از نقطه نظر آکادمیک، بررسی منشأ فرصتهای کارآفرینی، به توسعه تئوری کارآفرینی کرزنر کمک می کند. این محقق، روی فعالیت هایی تمرکز دارد که کارآفرین، در پاسخ به فرصتهای کارآفرینی، اتخاذ می کند. با اثبات این امر، فعالیت های کارآفرینی، دلیل اصلی فرصتهای جدید کارآفرینی می باشند، در نتیجه، تئوری کرزنر، کامل تر می شود. ترجمه itrans.ir