ده قدرت شکل‌دهنده‌ی محیط کاری آینده در حال حاضر

در


تا سال 2020، قوانین مرتبط با قرارداد کارفرما  کارمند اگر استعدادهای سطح بالا نیاز باشند توسط بهترین کارفرمایان بازنویسی خواهند شد.
شرکت‌ها وسیع‌ترین چالش‌هایی را بر سر راه رسیدن به استعدادهای مرتبط با سال 2020 تجربه خواهند کرد که می‌توانند موفقیت سازمانی آن‌ها را به بیشینه برسانند. عوامل اجرایی عالی‌رتبه به‌طور مشخص از این امر آگاهی دارند که جهان پیرامون آن‌ها در حال تغییر است و باید دست به استخدام نیروهای جدید بزنند و خط‌مشی موجود در محیط‌های کاری را به‌نوعی تغییر دهند تا برای این نسل‌های جدید قابل‌قبول و دارای جاذبه باشند. با توجه به نقشه راه میزان تولد تغییرات فناوری، رفتارهای اجتماعی و توسعه‌ی دانش اقتصادی، متخصصان 10 توان جهانی کاری در محیط‌های کاری را تشخیص داده‌اند که تا سال 2020 موردتوجه قرار خواهند گرفت:

1. جمعیت‌شناسی در حال تغییر مرتبط با نیروی کار.

تغییر شاخصه‌های جمعیت در ایالات‌متحده و جهان می‌تواند چالش‌ها و فرصت‌هایی ارائه دهد. چگونگی آماده شدن سازمان‌ها برای این چالش‌ها می‌تواند برای جذب، توسعه و نگه‌داشتن استعدادهای برتر حیاتی باشند.

2. دانش اقتصاد.

در 5 تا10 سال، تعداد افزایش‌یافته‌ی شغل‌ها به میزان قابل‌توجه به مجموعه‌ی میان‌رشته‌ای از مهارت‌ها نیاز خواهند داشت. چگونه، کجا و چه زمانی کار انجام می‌گیرد به میزان چشم‌گیری در حال تغییر است و باعث می‌شود تا شرکت‌ها ساختار نیروی کاری خود را تغییر دهند و به شوراهایی انتقال یابند که هزینه‌ها در آنجا پایین است درحالی‌که درصد بالایی از مهارت‌های کاری در ایالات‌متحده‌ی آمریکا در حال شکل‌گیری هستند.

3. جهانی‌سازی.

تغییرات در جهانی که ما در آن زندگی و کار می‌کنیم به سرعت در حال انجام هستند که منجر به این موضوع نمی‌شوند که شرکت‌ها بتوانند در بلندمدت به‌خوبی یک تغییر را مدیریت کنند. این محیط کار جهانی به‌طور گسترده بر ‌سرعت بازار، تصمیم‌های محلی، هماهنگی و نوآوری با منابع باز تأکید دارد. سازمان‌هایی که بتوانند به این اهداف برسند بدون شک این کار را با مجموعه‌ای از ابزارها و فناوری‌ها انجام خواهند دارد که به کارکنان این امکان را می‌دهند که به‌سرعت اطلاعات را به اشتراک بگذارند و در بستر گروه‌های مجازی به همکاری به هم بپردازند.

4. محیط کاری دیجیتال.

توسعه‌ی سریع جهان دیجیتال – که به‌صورت اطلاعاتی تعریف می‌شود که به صورت دیجیتالی ثبت، ذخیره و یا رونوشت برداری می‌شوند – منجر به چالش‌های فزاینده‌ای در محیط‌های کاری هم برای کارمندان و هم برای کارفرمایان آن‌ها خواهد شد.

5. همه‌گیر بودن فناوری موبایل.

سامانه‌ی جهانی ارتباطات همراه (GSM) تخمین می‌زند که تا سال 2012 در حدود 4.5 میلیارد مشترک تلفن همراه در سراسر جهان با توجه به جمعیت 7 میلیاردی کره‌ی زمانی وجود خواهد داشت و تا سال 2020 موبایل‌ها از عمده‌ترین راه‌های خواهند بود که افراد به‌واسطه‌ی آن‌ها می‌توانند به اینترنت دسترسی داشته باشند.

6. فرهنگ ایجاد ارتباط.

بررسی جهانی مک کنزی از عوامل اجرایی در سراسر جهان به ارائه‌ی این گزارش مبادرت می‌ورزد که در استفاده و اجرای رسانه‌های اجتماعی یک ارزش و هنجار نهفته وجود دارد. از 1700 عامل اجرایی موردبررسی قرارگرفته،69 درصد مزایای قابل‌اندازه‌گیری از در راستای فرایند کاری با استفاده از رسانه‌های اجتماعی به دست آوردند که عبارت‌اند از اجرای محصولات و خدمات خلاقانه‌تر، بازاریابی کارآمدتر، دسترسی بهتر به اطاعات، هزینه‌های پایین فرایندهای کاری و درآمدهای بالا.

7. جامعه‌ی دارای مشارکت.

چگونه شرکت‌ها می‌توانند مشارکت و به اشتراک‌گذاری اطلاعات برای رسیدن به نتایج بهبودیافته‌ی کاری را اصلاح کنند؟ به‌طور روزافزون، آن‌ها گرایش‌های اجتماعی توسعه‌یافته ایجاد می‌کنند که از طریق آن‌ها مردم می‌توانند از فناوری‌ها استفاده کنند تا یکی بعد از دیگری به عواملی دسترسی پیدا کنند که به آن‌ها نیاز دارند تا اینکه متکی به نهادهای سنتی و مرسوم باشند.

8. یادگیری اجتماعی.

یادگیری نسل سوم و یا یادگیری اجتماعی دربرگیرنده‌ی رسانه‌های اجتماعی، بازی‌های رایانه‌ای، بازخورد سریع و شبیه‌سازی‌هاست. یادگیری اجتماعی می‌تواند دانش‌های نوینی از تعامل‌های اجتماعی در اختیار ما قرار دهد :یک پیام متنی، یک پست در صفحه‌ای از فیس‌بوک،  دیدگاه بر روی پستی از یک بلاگ، یک مقاله ارائه‌شده در بستر تلفن همراه و یا دیدگاه‌های ارائه‌شده در رابطه با ویدئوهای تماشا شده از یوتیوب.

9. مسئولیت اجتماعی مشارکتی.

اگر یادگیری به‌صورت اجتماعی دربیاید، مشارکت انسان دوستانه نیز توسعه پیدا خواهند که اکنون بیشتر در فرایند کاری قرار می‌گیرد و زمینه‌های اجتماعی، اخلاقی و دستورالعمل‌های محیطی را برای تعداد رو به افزایشی از سازمان‌ها موردتوجه قرار می‌دهد.

10. هزاره‌ها در محیط کاری.

هزاره‌ها یعنی افرای که بین سال‌های 1977 تا 1997 متولدشده دارای خصوصیت مشترکی هستند: آن‌ها با فناوری به‌عنوان بخشی از زندگی خود رشد پیداکرده‌اند و از کارفرمایان انتظار دارند تا ابزار یکسان برای توسعه، تفکر گروهی و شبکه‌ی مرتبط باکارها که آن‌ها در زندگی شخصی خود از آن‌ها استفاده می‌کنند را پدیدآورند. (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

پرخاشگری در مدارس

در

پرخاشگری در مدارس مشکلی جدی ست، به خصوص اگر به کرات و به صورت قلدری (bullying) اتفاق بیفتد. قلدری به اعمال پرخاشگرانه ای اطلاق میشود که به صورت عمدی و به کرات در برابر قربانیانی انجام میگیرند که توانایی دفاع از خود را ندارند . تحقیقات نشان داده است که هم رفتار قلدرانه و هم قربانی قلدری شدن، هر دو به مشکلات مربوط به تندرستی و سلامت روانی افراد مرتبط هستند . با این حال، در مورد تاثیرات طولانی مدت و بالقوه ی قلدری کردن و قربانی قلدری شدن در کودکی و نوجوانی بر روی شکلگیری و رشد گرایشات اخلاقی شخص، از قبیل حساسیت معمول فرد در مورد بی عدالتی، یا "حساسیت عدالتی" (justice sensitivity) فرد، اطلاعات ناچیزی موجود است.
حساسیت عدالتی یک گرایش شخصیتی ست که به تفاوتهای افراد در تناوب و شدت واکنشهای شناختی (cognitive)، احساسی (emotional) و رفتاری (behavioral) به بی عدالتی ملاحظه شده، اشاره دارد. در مطالعات تجربی و مقطعی، این موضوع به تعدادی از رفتارهای اجتماعی و ضد اجتماعی ربط داده شده است ، اما هنوز نمیدانیم که حساسیت عدالتی چگونه در طولانی مدت بر احتمال قلدر بودن یا قربانی قلدری شدن تاثیر میگذارد. به علاوه، هیچ مطالعه ی تجربی ای در مورد اینکه قلدری کردن و یا تجربه های مربوط به قربانی قلدری بودن که اغلب جنبه هایی از بی عدالتی را در خود دارند به چه صورت بر شکل گیری و رشد حساسیت عدالتی در طول زمان تاثیر میگذارند، صورت نگرفته است.
قلدری کردن نوعی رفتار پرخاشگرانه است که بر اساس آن فرد یا افرادی همرده و همسال فردی دیگر، در شرایطی که نوعی عدم تعادل قدرتی بین قربانی و قلدران وجود دارد، به صورت عمدی و به کرات در طی زمانی طولانی، اقدام به اعمال آسیبهای روانی ، کلامی و فیزیکی به قربانی میکنند . معمولا 10 تا 20 در صد از کودکان و نوجوانان مدرسه ای درگیر قلدری هستند، حال یا به عنوان قربانی، یا به عنوان قلدر، و یا هر دو؛ این مسئله در پسران بیشتر از دختران، و در افراد کم سال تر بیشتر از افراد بزرگسال تر به چشم میخورد. قربانی قرار گرفتن بیش از حد با متفاوت بودن از اکثریت، برای مثال، معلولیت داشتن و یا تعلق داشتن به اقلیتهای جنسی ، البته متعلق بودن به اقلیتهای قومی و نژادی لزوما اینطور نیست، مرتبط میباشد.
قلدری کردن در میان هم رده ها  و همسالان یکی از مسائل چالش برانگیزی ست که یکی از دغدغه های مدارس سراسر دنیا میباشد. تاثیر مخرب قلدری کردن بر زندگی جوانان باعث شده است که این مسئله در صدر مسائل مربوط به ایجاد و پیاده سازی سیاستهای آموزشی قرار بگیرد. آزمونهای دانش آموزی در مورد فضای مدرسه و همچنین گزارشات مربوط به رفتارهای قلدرانه، معمولا به عنوان پایه و اساس اقدامات مرتبط با پیشگیری قلدری و مداخله در آن در محیط مدارس به کار برده میشوند. در حقیقت، در طی سالها، مدیران، معلمان و دیگر متخصصانی که با دانش آموزان در تعامل هستند از طریق مطالعه ی گزارشهای دانش آموزان در مورد رفتارهای قلدرانه در فضای مدرسه ها، تلاشهای بسیاری به منظور ترویج و پیاده سازی قوانینی در ارتباط با اقدامات مربوط به پیشگیری از قلدری و مداخله در آن، در مدارس انجام داده اند. 
قلدری کردن که یکی از زیرشاخه های رفتار پرخاشگرانه بوده و بر رشد آکادمیک، اجتماعی، احساسی و روانی فرد تاثیر منفی میگذارد، مشکلی مهم و جدی ست، به خصوص در طول دوران کودکی و نوجوانی. محققان قلدری کردن را به عنوان رفتارهای مکرر، عمدی، و زیان آور یک یا چند دانش آموز بر علیه دانش آموزان ضعیفتر تعریف میکنند.

تحقیقات مربوط به تاثیرات قلدری کردن نشان داده اند که :

 قلدری کردن بر زندگی جسمانی، اجتماعی و روانی تاثیر منفی داشته و باعث ایجاد خطر (ریسک) برای زندگی شخص در آینده میشود. بسیاری از مطالعات، وجود رابطه میان قلدری کردن و افسردگی، خودکشی، اضطراب اجتماعی (social anxiety)، تنهایی، طرد از سوی همسالان (peer rejection)، عزت نفس پایین، بزه کاری، نگرانی و استرس روانی، مصرف مواد، افت تحصیلی، و ترک تحصیل، را تصدیق کرده اند.

در زمینه ی تحصیلات و نظام آموزشی، مسئله ی قلدری توسط "الوز" در فهرست مسائل آموزشی قرار داده شد. او قلدری کردن را به عنوان فرآیند آزار دادن و قربانی کردن برنامه ریزی شده بر علیه هم رده گان و همسالان تعریف میکند. به عبارت دیگر، او بر این باوراست  که یک دانش آموز هنگامی قربانی قلدری تلقی میشود که به کررات اعمال منفی بر روی وی انجام گیرد، اعمالی که توسط دیگر دانش آموزان قویتر از وی سازماندهی شده اند.

مطابق با کنفرانس اوترخت (Utrecht)، قلدری مدرسه ای به خشونتی اطلاق میشود که بر علیه بچه های کمتر از 12 سال صورت میگیرد و شامل اعمالی منفی از قبیل مسخره کردن (tease)، شکلک در آوردن (gesture)، تهدید (threat) و اعمال جنسی ضمنی میباشد.

در این موقعیتها، اصطلاح قربانی شدن ، از آنجا که به آزار دیدن غیر منصفانه ی قربانی اشاره دارد، به قلدری کردن مرتبط میشود، نیز مورد استفاده قرار میگیرد . مشخصات اصلی رفتار قلدرانه، تکرار کردن عمل و هدف قرار دادن بچه های ضعیف است . بدین صورت، قلدری مدرسه ای رفتاری پرخاشگرانه تلقی میشود که نتایج بسیار مخربی برای مدرسه در پی دارد .
در ارتباط با شاخصهای مرتبط با تکرار در رویدادهای قلدری، باید به این نکته اشاره کنیم که برخی محققان این مسئله را نمیپذیرند.و بر این باورند که تنها یک رویداد آزار جدی نیز میتواند تحت شرایط خاصی، به عنوان قلدری مدرسه ای در نظر گرفته شود. در دیدگاهی تحلیلگرانه تر،  بر این باورند که یک رویداد آزاری تنها، در صورتی که قربانی برای مدتی طولانی بعد از حمله، احساس ترس و حقارت داشته باشد، نیز رفتار قلدرانه به حساب می آید. در رابطه با عامل عدم تعادل قدرت، "اولز " اظهار می دارد :  هنگامی که دو دانش آموز میتوانند با قدرتی برابر مبارزه کنند، نمیتوان از اصطلاح قلدری کردن استفاده کرد. در این باره باید به این مسئله نیز توجه داشته باشیم که دانش آموزان در سالهای اولیه ی کودکی با هم دعوا میکنند، اما این موضوع اثرات منفی و مخرب ندارد، چرا که این نوع دعواها تنها نوعی "بازی" اجتماعی بوده و راهی ست که از طریق آن انرژیشان را تخلیه کنند. نکته اساسی در اینجا، واکنشهای احساسی مجریان  است. برای مثال، در "بازی" اجتماعی دعوا، بچه ها دوست باقی میمانند . علاوه بر این، به منظور بازشناسی یک رویداد به عنوان رفتاری قلدرانه، باید از هدف آسیب جسمی و روانی نیز آگاهی پیدا کنیم...............  در ادامه  این مقاله  در پست های آینده به بحث در ارتباط  با دو نوع پرخاشگری، که عبارتند از رفتار قلدرانه ی مستقیم و غیر مستقیم می پردازیم.............ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...