آیا افسردگی ژنتیکی است؟

در


اگر علم ژنتیک مانند خیابان یک‌طرفه‌ای بود که ژن A همواره به اختلال B منجر می‌شد، بسیار آسان‌تر بود. رابطه خطی میان علت و معلول، ساده و قانع‌کننده است. اما ژن‌ها در خیابانی دوطرفه فعالیت می‌کنند که در آن پیام‌ها به طور پیوسته درحال رفت و آمد هستند؛ به عبارت دقیق‌تر این جاده یک شاهراه شش‌خطه است که پر از پیام‌هایی است که از تمام جهات می‌آیند.
این مفهوم سبب ایجاد تاثیرات متعاقب در پزشکی و زیست‌شناسی شده و هر آنچه که فکر می‌کردیم در مورد مغز، زندگی سلول و تقریبا" تمام بیماری‌ها می‌دانیم را دگرگون می‌کند. برای ارائه یک مثال برجسته، وضعیت فعلی افسردگی را مورد بررسی قرار خواهیم داد که تقریبا" زندگی تمام افراد را چه از طریق ابتلای خودشان به آن و چه ابتلای عضوی از خانواده و یا یک دوست، تحت تاثیر قرار داده‌است.
حدود 20 درصد از افراد در نقطه‌ای از زندگی‌شان افسردگی حاد را تجربه خواهند کرد. درحال حاضر، افسردگی در میان سربازانی که در افغانستان خدمت کرده‌اند (به طور مستقیم با افزایش شدید خودکشی در میان کهنه‌سربازان جنگ افغانستان رابطه دارد؛ خودکشی به طور کلی با افسردگی مرتبط می‌باشد) و در میان افرادی که شغل خود را از دست داده و به مدت طولانی بیکار می‌باشند، به وفور یافت می‌شود. در هر دو مورد، یک رویداد خارجی باعث ایجاد افسردگی شده‌است اما نمی‌دانیم که چرا تنها درصد مشخصی از افراد تحت محرک‌های یکسان (جنگ و از دست دادن شغل) دچار افسردگی می‌شوند.
اثبات شده که یافتن رابطه میان افسردگی و ژنتیک، بسیار دشوار است و چیزی به نام "ژن افسردگی" وجود ندارد. پیش‌تر در سال 2013، مجله Science News به نوشتن مقاله‌ای در زمینه افسردگی پرداخت و آن را اینگونه آغاز کرد که: "تلاش‌های گسترده در زمینه کشف ژن‌های مربتط با افسردگی، تا حد زیادی شکست خورده‌اند." این خبر باعث ایجاد شوک بزرگی در جامعه پزشکی شد اما تاثیر چندانی بر جامعه در بر نداشت و همین موضوع، باعث ادامه یافتن تامین مالی کمپانی‌های چند میلیارد دلاری داروسازی و تولید دائمی داروهای جدید و ظاهرا" بهتر ضدافسردگی توسط آنها شده‌است. 27 سال پس از از آنکه داروی پروزاک در سال 1988 وارد بازار شد، با وجود اثرات جانبی اثبات‌شده، تقریبا" یک نفر از هر پنج آمریکایی از داروهای روان‌گردان استفاده می‌کند. برای مثال، بر اساس پایگاه اینترنتی www.drugs.com، پروزاک دارای 3 اثر جانبی شایع (کهیر یا بثورات پوستی، بی‌قراری و ناتوانی در ساکن نشستن)، دو اثر جانبی کمتر شایع (لرز یا تب و درد مفصلی یا ماهیچه‌ای) و 25 اثر جانبی نادر (از جمله اضطراب، خستگی و افزایش عطش) می‌باشد.
هنگامی که پزشک به تجویز یک دارو به منظور کاهش رنج بیمار اقدام می‌کند، ارتباط با ژن‌ها مورد توجه قرار نمی‌گیرد. هرچند، ژن‌ها در اصل لولای میان دارویی است که تاثیر دارد و دارویی که تاثیر ندارد. مدل افسردگی که از ده‌ها سال پیش مورد پذیرش قرار گرفته‌است، به افسردگی لقب اختلال مغزی می‌دهد. اما اختلالات مغزی ریشه در ژنتیک دارند. این منطق به طور فریب‌آمیزی ساده است. اینکه احساس افسردگی می‌کنید به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز است که مسئول حالات رفتاری می‌باشند (مخصوصا" انتقال‌دهنده‌های عصبی سروتونین و دوپامین). بنابراین در افسردگی، سازوکار سلولی که این موارد شیمیایی را تولید می‌کنند باید دچار خرابی شده باشند که این موضوع نیز به خرابی ژن‌ها برمی‌گردد؛ زیرا ژن‌ها نقطه آغاز هر فرآیندی است که درون سلول رخ می‌دهد.

چرا این منطق ساده از صحت برخوردار نیست؟

همانطور که پژوهشگران برجسته اکنون تایید می‌کنند، ژن‌های افراد افسرده در مقایسه با افراد غیرافسرده دچار آسیب یا اختلال نیستند. چیزی که در نتیجه این یافته حاصل می‌شود این است که سایر فرضیات پایه‌ای نیز نادرست می‌باشند. مشهورترین داروی ضدافسردگی ظاهرا" با مرتفع کردن مشکل عدم تعادل مواد شیمیایی در سیناپس‌ها شکاف میان دو انتهای عصب عمل می‌کرد که مشکل در آنجا عدم تعادل سروتونین بود. اما سروتونین به طور مستقیم توسط ژن‌ها تنظیم می‌شود و برخی از پژوهش‌ها بیانگر این موضوع می‌باشند که یا داروهای با هدف رفع مشکل سروتونین به درستی عمل نمی‌کنند و یا از ابتدا مشکل به سروتونین مربوط نبوده‌است. گزارش مجله Science News در این مورد، جای زیادی برای آزادی عمل باقی نگذاشت: "با انجام بررسی بر روی DNA 34549 داوطلب، یک گروه بین‌المللی متشکل از 86 دانشمند، امید داشتند که تاثیرات ژنتیکی‌ای که بر آسیب‌پذیری فرد در برابر افسردگی تاثیر می‌گذارند را شناسایی کنند؛ اما این تحلیل هیچ نتیجه‌ای در بر نداشت." (پژوهش مذکور در 3 ژانویه سال 2013 در مجله Biological Psychiatry منتشر شد.)
این "هیچی" به معنی وجود چیزی نیست. اگر این زنجیره توضیحات که از ژن‌ها به سیناپس‌ها و در نهایت به آزمایشگاه‌های دارویی جریان می‌یابد، دچار اشکال شود، زمینه را برای شک و تردید ایجاد می‌کند. آیا افسردگی اصلا" یک بیماری مغزی است یا همانطور که علم روانپزشکی پیش از ظهور درمان‌های مدرن دارویی می‌پنداشت، یک اختلال ذهنی است؟ فرضیات اخیر به جای اول خود باز نگشته‌اند. چیزی که ما می‌دانیم سیاه و سفید نیست. در زمینه افسردگی متغیرهای وجود دارند که به نتایج نسبتا" خوبی منجر می‌شوند:
• افسردگی انواع مختلفی داشته و تنها یک شکل ندارد.
• هر شخص افسرده، ترکیب خاص خودش از علل احتمالی علائمش را نشان می‌دهد.
• مولفه‌های روانی افسردگی شامل تربیت، رفتار اکتسابی، باورهای درونی و قضاوت در مورد خود می‌باشند.
• مولفه‌های مغزی افسردگی نیز شامل مسیرهای عصبی درهم، به همراه عیوب احتمالی در بخش‌های خاصی از مغز می‌شود که دلیل آن هنوز مشخص نشده‌است.
• افسردگی تنها به یک بخش خاص از مغز محدود نمی‌شود، بلکه اندرکنش میان بخش‌های مختلف است که به آن منجر می‌شود.
همانطور که مشاهده می‌کنید این نتایج، مخالف یک مدل ساده علت و معلول است. "اگر سرتان درد می‌کند یک آسپرین بخورید" را نمی‌توان به صورت "اگر احساس افسردگی می‌کنید از قرص‌های ضدافسردگی استفاده کنید" ترجمه کرد. استعداد ابتلا به افسردگی به همان اندازه پیچیده است که تجلی ژن پیچیده می‌باشد. چرا همانطور که می‌دانیم، افسردگی در خانواده‌ها جریان می‌یابد؟ دوباره هیچ پاسخ ساده‌ای وجود ندارد. اینطور به نظر می‌رسد که هیچ ژن یا گروه ژنی که به ارث می‌برید، ابتلای شما به افسردگی را تضمین نمی‌کنند. در عوض به صحبت در مورد ژن‌هایی می‌پردازیم که شما را مستعد ابتلا به این بیماری می‌کند. عاملی که سبب ایجاد این ژن‌های ناشناخته می‌شود هنوز یک معما است. این استعداد ژنتیکی ممکن است به صورت پنهان در یک کودک وجود داشته باشد که وقتی بزرگ شد دچار افسردگی نشود اما در یک کودک دیگر به نحوی سبب ایجاد افسردگی گردد. آیا مثلا" تعاملات اجتماعی باعث می‌شوند که به یک فرد احساس درماندگی و ناامیدی دست بدهد؟ افسردگی اینچنین حسی دارد؛ پس شاید (در اپی‌ژنوم) وجود مقادیر کافی از خاطره‌های بد تنهایی یا طرد شدن، باعث رسیدن به نقطه اوج و ظهور افسردگی شود.
در دیدگاه ما افسردگی یک اختلال مغزی نیست که برای رفع آن نیاز به گلوله جادویی باشد و همچنین مدل کلی بیماری باید به شدت تغییر یابد. حتی به عنوان یک تشخیص پزشکی نیز مورد تردید است. در پژوهش بزرگی که در زمینه عدم امکان یافتن ژن‌های مسئول افسردگی انجام شد، تشخیص افسردگی را نادیده گرفته و در عوض به علائم آن پرداخته‌است. سوال کردن از افراد درباره علائم بیماری‌شان، سبب شد که تعداد افرادی که افسرده درنظر گرفته می‌شوند کاهش یابد. شاید برخی از افراد در مرحله انکار باشند یا تفاوت میان افسردگی و اندوه عادی را ندانند. اما مهم‌تر از همه اینکه علائم بیماری در طول عمر دچار تغییر می‌شوند و این تغییر در هر فرد، میزان متغیری دارد. به طور کلی افسردگی نیز همانند احساسات، می‌آید و می‌رود. احساس یک روز با روزهای دیگر متفاوت می‌باشد.
بنابراین آیا هیچوقت می‌توان افسردگی را درمان کرد؟ وضعیت آنقدر مبهم است که هیچکس نمی‌تواند چه خوش‌بینانه و چه بدبینانه به پیش‌بینی اقدام کند. بدون در نظر گرفتن علم پایه، درمان دارویی همچنان از شهرت فراوانی برخوردار است. در مورد افسردگی‌های خفیف تا متوسط شایع‌ترین نوع آن برخی اوقات داروهای ضدافسردگی بیشتر از 30 درصد مواقع کارگر نمی‌افتند؛ یعنی همان مقداری که دارونماها تاثیر دارند. برخی از علائم افسردگی حاد، همچنان غیرقابل کنترل باقی مانده و در سایر موارد، شخصی که دچار افسردگی مزمن است بهترین عملکرد را با درمان دارویی نشان می‌دهد. امید داشتن همیشه بهتر از تسلیم‌شدن است.
حال که موقعیت و تمام عدم قطعیت‌های آن را درک کردید، در سطح بالاتری نسبت به دیگران قرار دارید؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق پزشکان، این پژوهش را نادیده گرفته و همچنان به تجویز همان داروهای ضدافسردگی می‌پردازند. میلیون‌ها بیمار نیز به مصرف این داروها ادامه می‌دهند زیرا می‌پندارند راه دیگری وجود ندارد؛ در صورتی که اینطور نیست. افسردگی در مدل سابق خود نمی‌گنجد اما با مدل جدیدی که به تشریح آن پرداختیم تناسب دارد.
سبک زندگی و محیط در افسردگی دخیل می‌باشند. با اینکه ژن‌ها هم در آن نقش دارند اما رفتارها، باورها و نحوه واکنش فرد در برابر تجربیات روزانه نیز به ایفای نقش می‌پردازند. اپی‌ژنوم به ذخیره عکس‌العمل‌های ژنتیکی ناشی از تجارب و خاطرات شخصی پرداخته و باعث تغییر مداوم فعالیت‌های ژن‌های شما می‌شود.

در سیارک بخوانیم:

افسردگی پس از زایمان 

انواع افسردگی و علایم آن 

افسردگی و حمایت اجتماعی 

تاثیر افسردگی پدران بر کودکان 

عادات و کارهای مضر برای افسردگی 

راهکارهای عملی مقابله با افسردگی 

یازده هشدار جدی برای عود افسردگی 

تاثیر ورزش بر افسردگی و سلامت روان

موسیقی درمانی علائم افسردگی را تسکین می دهد 

علائم و عوامل به وجود آوردنده افسردگی ، روش های درمان 

چرا زنان بیشتر از مردان در مقابل خطر افسردگی قرار دارند 

مکمل ها می توانند داروهای ضد افسردگی را اثربخش تر نمایند؟ 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا زنان بیشتر از مردان در مقابل خطر افسردگی قرار دارند

در

(سیارک)  : امروزه بر اساس نتایج سال‌ها مطالعه میدانی، محققان شکی ندارند که خطر افسردگی، زنان را بیش از مردان تهدید می کند و احتمال ابتلای آنان به این اختلال خلقی دو برابر مردان است. از آنجایی که زنان نخستین کسانی هستند که به عنوان مادر پاسخگوی نیازهای حیاتی کودک هستند، سلامت روحی آنان تأثیر مستقیمی بر سلامت روحی و روانی فرزندانشان و در نتیجه سلامت روان جامعه خواهد گذاشت. از همین روست که در این مطلب سعی می‌کنم به عواملی که ممکن است به افسردگی در زنان منجر شود اشاره کنم.

افسردگی چیست؟

افسردگی یکی از مهمترین انواع اختلالات خلقی است که در بسیاری از موارد دلیل اصلی مراجعه افراد به مراکز مشاوره و روان درمانی محسوب می شود. بیماری افسردگی انواع مختلفی دارد که از جمله مهمترین هایش افسردگی شدید، خفیف، بای پولار )یا دو قطبی(، بعد از زایمان و افسردگی خلقی فصلی هستند.

علائم افسردگی چیست؟

نشانه افسردگی و علامت اصلی افسردگی نوعی حس غم و ناامیدی است که گریبانگیر فرد می‌شود و سلامت روان فرد را به خطر می اندازد و طولانی شدن افسردگی را باید جدی گرفت. افسردگی در دراز مدت بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی و راندمان کاری و تحصیلی افراد تأثیر بسیاری می گذارد. اختلال در خواب، اختلال در تغذیه، گوشه گیری، بی میلی به کار، کاهش میل جنسی، ناتوانی جنسی در مردان، ناامیدی، پرخاشگری، زودرنجی، خستگی، منفی بافی، عدم و یا کمبود تمرکز و تمایل به خودکشی از دیگر علایم افسردگی محسوب می شوند.
در سی سال اخیر تحقیقات انجام شده در زمینه افسردگی نشان داده‌اند که این بیماری چند عاملی است که با ارائه یک مدل بیولوژیکی روانی اجتماعی بهتر می‌توان آن را فهمید.
عوامل مختلفی مانند رویارویی با مشکلات و شرایط دشوار زندگی از یک سو و راهکارهایی که شخص از آنان برای حل مسائل خود استفاده می کند از سوی دیگر در بروز اختلالات خلقی موثرند. تجربیاتی چون "از دست دادن" می‌تواند عاملی برای شروع افسردگی باشد. این از دست دادن می‌تواند مرگ یکی از نزدیکان، از دست دادن یک موقعیت اجتماعی یا شغلی، از دست دادن توجه و عشق دیگری و یا حتی از دست دادن احترام و اعتبار شخص در چشم دیگران باشد.

تأثیر تبعیض بر افسردگی

علاوه بر عوامل هورمونی و تأثیر آن‌ها خصوصا بر زنان از جمله در دوران بلوغ، حاملگی، دوران بعد از زایمان یا همچنین یائسگی، عدم برخورداری از عزت نفس کافی ریشه بسیاری از انواع افسردگی محسوب می شود. به رغم همه پیشرفت‌های اجتماعی شاید تصور اینکه هنوز در بسیاری از خانواده‌ها فرزند پسر را بر دختر ترجیح می‌دهند سخت باشد.

در ایران با اینکه دختران در عرصه های مختلف توانایی‌های خود را نشان داده و برای مثال درصد بالایی از دانشجویان دانشگاهها را تشکیل می‌دهند، همچنان با تبعیض حاکم بر خانواده مواجه بوده و بیش از پسران مورد آزار، خشونت، کنترل، تحقیر و بی مهری والدین خود قرار می گیرند. تبعیض موجود بین فرزندان دختر و پسر، رفتار خصمانه والدین با آن‌ها و به کارگیری روشهای تربیتی سنتی که در آن دختران جنس دوم محسوب می‌شوند دلایلی هستند که موجب کاهش عزت نفس دختران شده و در نتیجه بر میزان شکنندگی روحیشان می افزاید.
بیشترین علامت‌های افسردگی در زنان را می‌توان در شروع دوران بلوغ مشاهده کرد. زمانی که دوران کودکی به سر آمده و دختر وارد مرحله‌ای می شود که به طور جدی با انتظارات خانواده و جامعه روبرو می شود. مواجه شدن نوجوان با بحران هویتی و تغییرات جسمی، ترشح هورمون‌های جنسی و پیدایش نیازهای جنسی از یک سو و تصور جدا شدن از خانواده، شروع زندگی مستقل و قرار گرفتن در شرایطی که باید برای آینده تصمیم بگیرد، از سوی دیگر، می‌تواند گذار از این برهه از زندگی را سخت کند.
از آنجایی که زنان و مردان در بیان احساساتشان با هم متفاوتند، واکنشی که در مقابل فشارهای روحی از خود نشان می‌دهند نیز یکسان نیست. در حالی که پسران عموما نگرانی هایشان را با پرخاشگری و ناهنجاری‌های رفتاری نشان می‌دهند، اکثر دختران در شرایط مشابه دچار اختلالات خلقی و افسردگی می شوند.

تاثیر عزت نفس بر افسردگی

تجربه آزار و اذیت جنسی، خشونت، بی مهری و تجاوز هم بیش از پسران موجب افسردگی زنان می شود
"هم ذات پنداری" روندی است که در طی آن کودک تلاش می کند شبیه والدین هم‌جنسش باشد. مرگ زودهنگام مادر یا داشتن مادری افسرده احتمال افسردگی کودکان دختر را که از مادر الگو برداری می‌کنند افزایش می دهد. عدم توجه مادری که از افسردگی رنج می‌برد بخت برخورداری از عزت نفس کافی را کم کرده و ممکن است از دختر، زنی بسازد که برای خود هیچ ارزشی قایل نیست.
عزت نفس می‌تواند جنبه‌های مختلفی داشته باشد. یکی از جنبه هایش به فرد و خصوصیات شخصی چون میزان استعداد، درجه جذابییت، زیبایی و اخلاق او بر می‌گردد و جنبه دیگر به ارزیابی که از خود در ایفای نقش اجتماعی‌اش دارد مرتبط است.
کمبود عزت نفس موجب می‌شود که فرد از خود تصویری منفی داشته باشد، آن را به همه جوانب زندگی تعمیم دهد و در نتیجه دچار نوعی درماندگی شود. این حس درماندگی که اصطلاحاً با "مود" پایین شروع می‌شود کم کم می‌تواند تبدیل به افسردگی شود. فرد افسرده عموما خود را بی ارزش، دنیا را پوچ و آینده را سیاه می‌بیند.
تجربه آزار جنسی، خشونت، بی مهری و تجاوز هم بیش از پسران موجب افسردگی زنان می شود. اینگونه تجربیات زن را دچار درماندگی می کند، گاه موجب می‌شود که او خود را در بروز اینگونه رفتارها مقصر بداند و با سرزنش خود هر چه بیشتر منزوی شود و این امر بر روابط اجتماعی او تأثیر منفی بگذارد. (سیارک

تاثیر اشتغال و استرس بر افسردگی

برخی از زنان با بچه دار شدن خود را تنها به عنوان مادر تعریف و تمام وقتشان را صرف تعلیم و تربیت فرزندانشان می کنند. در این صورت زندگی یک زوج آنقدر وقف بچه‌ها می شود که تصور تداوم رابطه آن‌ها بدون وجود فرزندانشان ناممکن است. زنانی که زندگی شان تنها وقف خانه داری و بچه‌داری است با بزرگ شدن آنها و ترک خانه و تصور اینکه دیگر کسی به مراقبت و حضور آنان نیاز ندارد، ممکن است دچار افسردگی شوند. آن‌ها با رفتن بچه‌ها احساس می‌کنند فایده ای برای دیگران ندارند و هویت خود را از دست داده‌اند.
نتیجه بعضی از تحقیقات نشان داده است که عدم اشتغال و داشتن سه فرزند یا بیشتر می‌تواند به علت شکننده کردن موقعیت اجتماعی زن به عاملی برای افسردگی بدل شود. استیصال و گیر کردن در موقعیتی که راه خارج شدن از آن دشوار به نظر می‌رسد یکی از عوامل مهم در بروز افسردگی است.
در برخی افراد استرس نیز می‌تواند ریشه افسردگی باشد.

برخی از کارشناسان معتقدند که علت افسردگی بسیاری از زنان تنها شکنندگی روحی آنان نبوده و به میزان استرسی که در زندگی روزمره با آن روبرو هستند نیز بستگی دارد. مسئولیت پذیری بیش از حد در محیط خانه و کار و رسیدگی به فرزندان یا سالمندان باری است سنگین که اکثر آنان بدوش می کشند. زنانی که بدون همسر و به تنهایی باید پاسخگوی نیازهای عاطفی و مادی فرزندانشان باشند بیش از دیگران احساس استیصال می‌کنند و امکان بروز افسردگی در آنان به مراتب بیشتر است.در میان زنان شاغل دسته‌ای که نتوانسته اند بین زندگی خانوادگی و شغلی خود تعادل ایجاد کنند اغلب سرخورده می شوند.

آنان بدون توافق با شریک زندگی‌شان، تصور می‌کردند که به راحتی از پس هر دو نقش خود در خانه و بیرون از آن بر می آیند. متأسفانه عدم تقسیم کار در خانه و در نتیجه به دوش کشیدن بخش بزرگی از مسئولیت خانواده و تعلیم و تربیت فرزندان بار مضاعفی است که آنها بعد از مدتی توان تحملش را از دست می دهند. این زنان نهایتاً ممکن است به این نتیجه برسند که وظایف خود را آنطور که باید انجام نمی‌دهند و در نتیجه احساس گناه و عدم رضایت کنند. (سیارک

تاثیر خانواده سنتی، حقوق نابرابر بر افسردگی

افسردگی گاهی نتیجه زندگی در فرهنگی است که در آن محدوده سنی اطاعت از والدین روشن نیست
تجربه‌ام در ارتباط با خانواده‌های ایرانی نشان می‌دهد که اختلافات زناشویی، عدم برخورداری از حمایت همسر، درک نشدن توسط او یا طرد شدن توسط خانواده از دیگر مواردی است که بر میزان افسردگی در زنان تأثیر گذار است.
عدم پذیرش و به رسمیت شناختن شیوه زندگی فرد توسط خانواده تأثیرات عمیقی بر او می گذارد. این عدم پذیرش شخص را در بن بستی عاطفی قرار می دهد و او را علی‌رغم میلش مجبور به انتخاب می کند. انتخابی که در آن ادای دین به یکی عدم احترام و حق نشناسی به دیگری محسوب می شود. متاسفانه عدم تعریف درست و روشن از هویت شخصی و هویت خانوادگی و روشن نبودن مرزها در برخی از محیط های خانوادگی موجب می‌شود که والدین با دخالت های بی جا در زندگی فرزندان خود، بیش از آنکه موجب خوشبختی آنان شوند، به سرنوشتشان لطمه وارد کنند.
افسردگی گاهی نتیجه زندگی در فرهنگی است که در آن محدوده سنی اطاعت از والدین روشن نیست و با وجود سن بالای فرد، دخالت در امور شخصیش، او را تا حد یک کودک پایین آورده است.همه مواردی که به آن‌ها اشاره شد به خوبی نشان می‌دهند که علاوه بر عوامل هورمونی مختص زنان، آنچه تأثیری بسزا بر سلامت روحی آنها می‌گذارد محیط خانوادگی و اجتماعی آنهاست.

محیط خانوادگی، بر دنیای درونی فرد اثر می گذارد و جامعه، عاملی بیرونی است که سلامت روحی او را تحت تأثیر قرار می دهد. از همین رو برای پیشگیری یا حل مسأله افسردگی شاید بیش از هر چیز باید به فکر تغییر روش‌های تربیتی سنتی در خانواده و قوانین بسته در جامعه بود.
بهبود شرایط اقتصادی، امنیت شغلی، شرایط مناسب کار و حمایت های اجتماعی هم قطعاً به کاهش افسردگی در زنان و مردان منجر می شود. برقراری عدالت و رفع تبعیض هم چه در محیط کوچک خانواده و چه در جامعه می‌تواند مانع بروز و یا درمان افسردگی شود.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

در ادامه بخوانید...

یازده هشدار جدی برای عود افسردگی

در

افسردگی ماژور (عمده) یک اختلال مزمن می‌باشد
برخی از افراد مبتلا به افسردگی ماژور تنها یک بار در زندگی خود علائم این افسردگی را تجربه می‌کنند. در افراد دیگر چندین بار عود می‌کند و آن را تجربه می‌کنند. زمانی که درمان شد، به منظور درنظر داشتن علائم عود آن، توجه به احساسات مهم خواهد بود. استفاده از راهنمایی‌ها و عکس‌العمل فوری به علائم هشداردهنده امکان دارد به پیشگیری از بازگشت کامل افسردگی ماژور کمک نماید.


1-حالت افسردگی
چگونه می‌توانید افسردگی را از غمگینی ساده تشخیص دهید؟ اگر بخاطر رویداد خاصی از جمله، از دست دادن کار یا از هم گسیختن رابطه‌ چنین حسی دارید، این می‌تواند نرمال و موقت باشد. اگر هر روز به مدت بیش از دو هفته احساس غمگینی، ناامیدی، حالت گریه، یا «تهی‌بودن» دارید و دیگر جوانب زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده، امکان دارد افسردگی بالینی باشد.


2-توقف برنامه‌ها، صرف نظر کردن از کارهای اجتماعی
آیا دوست ندارید به بیرون از خانه بروید؟ آیا در برقراری گفتگو زیاد تقلا می‌کنید؟ وقتی اعضایی از خانواده سعی در بیدار کردن شما از خواب دارند، شما سعی دارید در رختخواب بمانید؟ حفظ شبکه اجتماعی قوی مهم می‌باشد. فقدان لذت بردن از این فعالیت‌ها می‌تواند نشان‌دهنده احساس افسردگی باشد. می‌تواند موجب الحاق شما به گروهی از افرادی باشد که علت این رفتار شما را درک می‌کنند.


3-تغییر در عادات خواب شما از جمله بی‌خوابی

مشکل بهم خوردن خواب یا خواب آلودگی- می‌تواند نشانه افسردگی باشد. نشانه‌های دیگری نیز وجود دارند که ظهور یا وخیم‌تر شدن آنها نیز می‌تواند نشاندهنده افسردگی باشد از جمله خستگی. اگر شما مرتبا بی‌خوابی دارید یا بقدری زیاد می‌خوابید که نمی‌خواهید از رختخواب بیرون بیایید، با دکتر خود مشورت نمائید. اگر مشکلات خوابی شما نشانه‌ی عود افسردگی را دارد، دارو و گفتار درمانی می‌تواند به شما کمک نماید.


4-زودرنجی
در صورتی که اخیرا احساس می‌کنید، کنترل استرس‌های روزانه برایتان سخت شده است، چیزهای کوچک شما را می‌رنجاند، مداوما با دوستان و خانواده خود مشاجره دارید، چیزی را که قبلا به راحتی با آن برخورد می‌کردید هم اکنون در برابر آن شدیدا طغیان می‌کنید؛ در این حالت افسردگی خودش را به شکل زودرنجی و عصبانیت نشان داده است. گاهی‌اوقات، بهنگام افسردگی شدید، مردان بیش از زنان رفتاری زودرنجانه دارند.


5-از دست دادن میل جنسی و تمایلات دیگر
این یکی از شایع‌ترین علایم افسردگی می‌باشد. فعالیت‌هایی را که قبلا از آنها لذت می‌بردید هم‌اکنون ممکن است تحمیلی باشد. اگر در گذشته افسردگی داشته و احساسات خود را نسبت به همسر یا فرزندان از دست داده یا علاقه بر شغل، سرگرمی‌ها، یا دیگر فعالیت های مورد علاقه‌ را به مدت بیش از دو هفته از دست داده اید، آیا این می‌تواند دوباره عود کند؟ از دکتر کمک بگیرید. علائم تکرار در ظرف یکسال، شما را در معرض عود افسردگی قرار خواهد داد.

6-احساس بی‌ارزشی
احساس خودبیزاری و گناهکاری که قبلا داشته‌اید، ممکن است دوباره بازگردد. یا اینکه امکان دارد، قادر به «توقف» انتقاد از خود نباشید، و به شکست خود فکر کنید. امکان دارد خود را مسئول رویدادهایی بدانید که خارج از کنترل شما بوده است. روان درمانی ممکن است به شما در مورد عزت نفس پایین کمک کرده و یاد دهد که روی نقاط قوت خود تاکید داشته باشید. اگر افسرده هستید و اقدام به خودکشی نمائید احتمالا در معرض خطر بالاتری از عود افسردگی خواهید بود.


7-درد و رنج‌های شدید
آیا پشتتان درد می‌کند در حالی که کاری انجام نداده‌اید که پشتتان خسته شود؟ سردرد و دل درد شدید دارید؟ در قسمت قفسه سینه، پاها یا بازوها درد شدیدی دارید؟ شما نمی‌توانید درد فیزیکی را بعنوان نشانه‌ای از افسردگی ببینید، اما افسردگی می‌تواند علت درد فیزیکی هم باشد. در صورتی که درد و رنجی دارید که با درمان خوب نمی‌شود، از دکتر بپرسید که آیا افسردگی امکان دارد موجب ایجاد چنین شرایطی شده باشد یا نه..(سیارک)


8-افزایش یا کاهش ناگهانی وزن
بسیاری از افرادی که افسرده هستند علاقه‌شان نسبت به غذا و غذا خوردن کم می‌شود. ممکن است غذاخوردن را فراموش کنند یا حتی بالاجبار غذا بخورند. برخی دیگر وقتی افسرده هستند پرخوری می‌کنند. در صورتی که افسرده هستید و تغییر شدیدی در اشتهای خود می‌بینید، یا بدون تغییر در رژیم غذایی خود یا بدون ورزش، وزن تان افزایش یا کاهش یافته؛ این امکان دارد نشانه عود افسردگی باشد.


9-خستگی
آیا سراسر روز خسته هستید؟ افسردگی می‌تواند سبب احساس خستگی زیاد یا تضعیف شما در انجام کارها گردد. فعالیت‌های روزانه از جمله لباس پوشیدن و ظرف شستن به نظر فشاراور یا طاقت‌فرسا می‌رسد. غذا نخوردن یا داشتن رژیم غذایی ناسالم می‌تواند موجب خستگی‌ شود. تغذیه، ورزش و خواب خوب می‌تواند به مبارزه شما در این راستا کمک کند.


10-کاهش قدرت تفکر
گاهی اوقات افراد احساس می‌کنند که در دوران افسردگی‌ قدرت تفکرشان کم شده است. امکان دارد به راحتی حواس پرت شده یا تمرکز حواس برایتان سخت گردد. امکان دارد به طور ناگهانی به خاطر سپردن چیزها برایتان سخت گردد. احتمال دارد در تصمیم‌گیری برای حل مشکلات کاری دچار مشکل شوید (از اینکه صبح چه چیزی بپوشید گرفته تا مشکلات اساسی). شروع ناگهانی علائم یک هشدار از عود افسردگی است.


11-فکر کردن به خودکشی
فکر خودکشی یک هشدار جدی است و می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی شدید و خطر عود افسردگی باشد. برخی از افراد مرتبا به خودکشی فکر می‌کنند. امکان دارد دیگران به خودکشی یا چگونگی آسیب رساندن به خود فکر کنند. به خصوص افرادی که احساس نا امیدی می‌کنند و تمایل خود را نسبت به فعالیت‌های مورد علاقه‌شان از دست داده‌اند. اگر خودتان یا فرد دیگری را می‌شناسید که چنین افکار یا سخنانی درباره خودکشی دارند، فورا از دکتر یا روانپزشک برای درمان افسردگی کمک بگیرید.
افراد تجربه‌های متفاوتی از افسردگی دارند. اگر شما هریک از علائم یا نشانه‌های هشداردهنده را که شما را نگران کرده دارید، با دکتر یا یک روانپزشک مشورت کنید. احتمالا جهت جلوگیری از عود افسردگی‌ تراپی را توصیه کنند یا داروهایتان را افزایش دهند. برای کاهش استرس تدابیری را در نظر گیرید. در صورت امکان فعالیت‌هایی که به شما حس خوبی در طول روز می‌دهند را به برنامه‌ اضافه کنید. با سه یا بیشتر از سه بار وقوع افسردگی، امکان نیاز به درمان طولانی مدت وجود دارد.(سیارک)

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا قهوه برای سلامتی خوب است

در

براساس نتایج یک پژوهش در کره جنوبی، نوشیدن چند فنجان قهوه در روز می‌تواند در جلوگیری از انسداد رگ‌های خونی از عوامل کلیدی در بیماری‌های قلبی موثر باشد.برای انجام این پژوهش، وضع سلامت بیش از ۲۵ هزار مرد و زن کارمند در محل کار آنها به طور مرتب بررسی شد.

با این حال، در مطالعات دیگری آمده است که بین مصرف قهوه و مشکلاتی مثل افزایش کلسترول یا فشار خون ارتباط نزدیکی وجود دارد.تحقیقات تازه حاکیست زنانی که روزانه دو یا سه فنجان قهوه می نوشند با خطر کمتر ابتلا به افسردگی روبرو هستند.

معلوم نیست چرا قهوه ممکن است چنین اثری داشته باشد اما نویسندگان این مقاله معتقدند که کافئین موجود در قهوه ممکن است باعث تغییرات شیمیایی در مغز شود. قهوه بدون کافئین اثر مشابهی نداشت.این یافته ها حاصل مطالعه بر بیش از ۵۰ هزار پرستار زن در آمریکاست.کارشناسان اکنون توصیه می کنند که مطالعات بیشتری برای درک این ارتباط انجام شود.

آنها می گویند هنوز زود است که به زنان توصیه شود برای بهبود حال روحی قهوه بیشتری بنوشند.تیم محققان در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد وضعیت سلامتی زنان را طی یک دهه از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ زیر نظر گرفت و برای ضبط میزان مصرف قهوه توسط آنها از پرسشنامه هایی استفاده کرد.در این مدت کمی بیش از ۲۶۰۰ زن به افسردگی مبتلا شدند.

بیشتر این زنان اصلا قهوه نمی نوشیدند یا فقط عادت به نوشیدن مقدار کمی قهوه داشتند.خطر ابتلا به افسردگی برای کسانی که روزانه دو یا سه فنجان قهوه می خوردند، در مقایسه با زنانی که هفته ای یک فنجان یا کمتر قهوه کافئین دار می نوشیدند، ۱۵ درصد کمتر بود.کاهش خطر ابتلا به افسردگی برای کسانی که روزانه چهار فنجان یا بیشتر قهوه می خوردند ۲۰ درصد بود.

احتمال آنکه کسانی که مرتب قهوه می نوشیدند سیگار بکشند یا الکل مصرف کنند بیشتر بود و کمتر احتمال داشت که به کلیسا بروند و کارهای داوطلبانه انجام دهند. همچنین احتمال اضافه وزن، فشار خون یا دیابت در آنها کمتر بود.حتی پس از احتساب همه این متغیرها، روند ارتباط افزایش مصرف قهوه با کاهش افسردگی برقرار بود.کافئین زیاد همچنین می تواند احساس اضطراب را تشدید کند.

پروفسور برتیل فردهولم کارشناس دارو و فیزیولوژی در موسسه سوئدی کارولینسکا گفت که این یافته ها برای دوستداران قهوه اطمینان بخش است.او گفت: "این با مقدار زیادی از مطالعات قبلی و آنچه درباره کافئین و مغز می دانستیم جور در می آید. کافئین آدنوسین را مسدود می کند، که تاثیری شبیه به افزایش تولید دوپامین دارد. و بیش از پیش روشن می شود که نواحی غنی از دوپامین در مغز خیلی بیش از آنکه قبلا فرض می شد در افسردگی نقش دارد."

"علیرغم بعضی تلاش های جانانه برای نشان دادن خطرات قهوه، تا حالا این مساله ثابت نشده است. این مطالعه تازه یکی دیگر از نگرانی ها در مورد مصرف کافئین را برطرف می کند. شواهد قوی وجود دارد که اگر قهوه به اندازه مصرف شود، از چیزهایی نیست که به سلامت ما آسیب بزند."

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

 

نظرات

۱۳۹۵/۱۱/۱این قهوه های فوری هم تاثیر دارن؟

در ادامه بخوانید...

تفاوت پست های زنان و مردان بر روی فیس بوک

در

 

فلش بک فرایدی : تفاوت حقیقی بین آنچه که مردان و زنان بر روی فیس بوک پست می کنند، چیست؟

 کلمات، عبارات و موضوعاتی که غالباً متمایز کننده ی زنان و مردان هستند. مشخصات زبانی زنان در بالا نشان داده شده است و مشخصات زبانی مردان در زیر آن به نمایش درآمده است. ابعاد کلمه، بیانگر قدرت همبستگی است؛ رنگ بیانگر تکرار نسبی و دفعات استفاده از کلمه است. خط زیر(_)، کلمات یک عبارت چند کلمه ای را به یکدیگر مرتبط می کند. کلمات و عبارات در مرکز هستند؛ موضوعات، که بیانگر 15 کلمه ی رایج هستند، در اطراف آورده شده اند.

عبارت فلش بک فرایدی را نیز در کنار عبارت "کلیشه های تقویتی" قرار دهید. دانشمندان، از واژگان مبهمی که توسط پیام های فیس بوکی 75000 انسان ایجاد شده است، برای آشکار کردن نه تنها تفاوت بین زنان و مردان(مبارزه کردن، فوتبال بازی کردن و بازی با xbox (تفریحات مردان)در برابر بچه ها، احساسات و خرید کردن(تفریحات زنان)) استفاده می کنند، بلکه برای بیان تفاوت بین درون گراها و برون گراها(رایانه و انیمیشن(درون گراها) در برابر جشن ها و خوشگذرانی ها(برون گراها)) استفاده می کنند. اگر این عبارت، تاکنون افسردگی شما را از پای نینداخته است، به خواندن ادامه ی مطالب ادامه دهید تا با بقیه ی کلمات مبهم و شکوه آن ها آشنا شوید.
"700 میلیون کلمه، عبارت و موضوع را که از پیام های فیس بوکی 75000 داوطلب جمع آوری شده بود، مورد بررسی قرار دادیم، از این داوطلبان، تست های شخصیتی استاندارد نیز بعمل آمده بود و بدین ترتیب، متوجه شدیم که متناسب با شخصیت، جنسیت و سن افراد، زبان آن ها نیز متنوع و متفاوت است. در تکنیک "واژگان بی پایان"، خود داده ها، موجب یک بررسی جامع زبانی گردیدند که مردم را از یکدیگر متمایز می کند و ارتباطات بین انسانی را موجب می شود که قبلاً، با بررسی سنتی "واژگان محدود"، مشخص نشده بود. تحلیل های ما، موجب پیشرفت فرآیندهای روانی اجتماعی شدند و نتایج این بررسی ها نیز معتبر هستند(برای نمونه، کسانیکه در ارتفاعات زندگی می کنند، درباره ی کوهستان صحبت می کنند)، موجب ملحق شدن محققین، به گروه های تحقیقاتی شدند(برای نمونه، افرادی که از نظر روانی، دچار مشکل هستند بطور نامناسبی از عبارت "حالم بهم می خورد از" و کلمه ی "افسرده" استفاده می کنند)، نظریه های جدیدی پیشنهاد شدند(برای نمونه، یک زندگی فعال موجب ثبات احساسی می شود)، و بینش درونی را گسترش دادند(مردان زمانیکه به همسر یا دوست دختر خود اشاره می کنند، در مقایسه با زنانی که به همسر یا دوست پسر خود اشاره می کنند، بیشتر از کلمه ی "مال من" استفاده می کنند). تا به امروز، این مطالعه، جامع ترین مطالعه بوده است و به بزرگنمایی زبان و شخصیت پرداخته است".

کلمات، عبارات و موضوعاتی که غالباً متمایز کننده ی درون گرایی و برون گرایی از احساسات و ثبات هستند. A. زبان برون گرایی(چپ، یعنی "جشن گرفتن") و زبان درون گرایی(راست، یعنی "رایانه"). B. زبان، متمایز کننده ی وضعیت روان افراد(چپ، یعنی "تنفر") از احساسات پایدار(راست، یعنی "دعای خیر")است؛ مطابق با سن، جنسیت، اصلاح شده توسط Bonferroni).

آیا ترک فیسبوک باعث شادی بیشتر ما می شود

سوال تامل برانگیز فیسبوک برای استخدام کاربرانش چیست

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

مصرف میوه و سبزیجات در 2 هفته روحیه شما را بهبود می بخشد

در

میوه ها و سبزیجات بخش اساسی از یک رژیم غذایی سالم است، اما سودمندی آنهابه سلامت جسم محدود نمیشود. تحقیقات جدید نشان داده است که افزایش مصرف میوه و سبزی سلامت روانی را در کمتر از 2هفته افزایش میدهد. دکتر Coher tamlin رهبر گروه مطالعه روانشناسی دانشگاه اوتاگو نیوزیلند و همکارانش دریافتند افراد جوانی که به مدت 2هفته به خوردن سبزی و میوه اقدام کنند نسبت به بقیه افراد که این رژیم را ندارند نشاط و سرزندگی بیشتری بدست خواهند اورد.(سیارک

این محققان به تازگی یافته های خود را در مجله Plosone منتشر کردند. به گفته وزارت کشاورزی ایالات متحده امریکا بزرگسالان باید روزانه 2فنجان میوه و 2تا 3 فنجان سبزی مصرف کنند.

یک فنجان میوه معادل نیمی از یک گریپفروت یا یک پرتقال بزرگ است، و یک فنجان سبزی متناسب با یک فلفل قرمز بزرگ و یک سیبزمینی شیرین بزرگ میباشد. به عنوان بخشی از یک رژیم غذایی سالم میوه ها و سبزیجات میتوانند خطر ابتلا به چاقی، دیابت نوع 2، بیماری های قلبی، سکته مغزی و برخی از انواع سرطان هارا کاهش دهند.

در سالهای اخیر، مطالعات نشان داده اند که مصرف میوه و سبزی بهداشت روان را نیز بهبود میبخشد. محققان 171دانش اموز را به 3گروه 26،25و 18 نفری تقسیم کردند و بمدت 2هفته: به یک گروه فقط غذای عادی دادن، به گروه دوم 2وعده میوه و سبزی تازه (هویج، کیوی، سیب و پرتقال) دادند. و به رژیم غذایی گروه سوم میوه و سبزیجات بیشتری اضافه کردند. در اغاز و پایان مطالعه، شرکت کننده گان را از نظر روانی، خلق وخوی، نشاط، انگیزه، علائم افسردگی و دیگر عوامل تعیین کننده سلامت روان و رفاه مورد بررسی قرار دادند. محققان دریافتند گروهی که به مدت 2هفته، روزانه 3.7 وعده از سبزیجات و میوه ها مصرف کرده بودند از سلامت روانی بیشتری برخوردار بودند.

مخصوصا بهبود نشاط، و انگیزه و شکوفایی در این گروه بیشتر مشخص بود. 2گروه دیگر در مدت 2هفته از نظر روانی هیچ پیشرفتی نداشتند. علاوه بر این، هیچ پیشرفتی در علائم افسردگی و اضطراب هیچ گروهی مشاهده نشد. اکثر تقیقات مرتبط با افسردگی طولانی هستند بدین معنی که تفاوت در افسردگی ممکن است در زمان بیشتر از 2هفته مشخص شود. نتیجه میگیریم که بزرگسالان جوان با خوردن FV با کیفیت بیشتر (میوه و سبزیجات با کیفیت بالا) پیام اور این مطلب هستند که: با خوردن میوه و سبزیجات در مدت 2هفته سلامت روان خود را بدست آورید. این مطالعات نشان دادند که خوردنFV  با کیفیت بالا در مدت کوتاهی میتواند به جوانان نشاط و شکوفایی و انگیزه دهد. یافته ها علت ارتباط بین FV و رفاه را نشان میدهند.

در زمان های نه چندان دور سبزی پایه ثابت اکثر سفره ها بوده  و یک سبد سبزی سبزو قرمز بعنوان گل سفره، و اشتهای افراد را 2برار میکرد که متاسفانه امروزه انواع سس ها با خواصی نه چندان جالب جای سبزیجات را گرفته اند. سبزی ها بدلیل داشتن منیزیم از بروز سرطان روده و پروستات جلوگیری میکنند. و بخاطر داشتن پتاسیم سموم را از بدن دفع و فشار خون و کلسترل بد را کاهش میدهند. همچینین نارحتی های طحال را برطرف کرده و برای نقرس و درد مفاصل مفید میباشند. برخی از سبزی ها بعنوان مثال شاهی: پایین اورنده قند خون بوده و کک و مک ناشی از تماس مستقیم با نور خورشید را از بین میبرد. و روغن های فرار ان برای مخاط تنفسی، آسم، برونشیت و سرفه های مزمن مفید میباشد. ترکیبات موجود در اینگونه سبزیجات محرک فعالیت کلیه ها بوده و دافع سنگ کلیه، سنگ کیسه صفرا و مثانه میباشد.منبع:medicalnewstoday.com

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

حق انتشار مقالاتی که در سایت سیارک ثبت می شود متعلق به سایت سیارک است و امکان انتشار به صورت کلی یا بخشی از آن بدون ذکر نام منبع  (سیارک) ممنوع است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

علائم و عوامل به وجود آوردنده افسردگی ، روش های درمان

در

شاید برایمان پیش بیاید که در طول سال چندین بار به بیماری های جسمی مبتلا شویم. با مشاهده ی اولین علائم بیماری یا خود درمانی کرده و یا به پزشک متخصص در مورد بیماری مراجعه می کنیم. در واقع برایمان مهم است که جسممان سالم باشد. اما آن روی سکه ، بیماری روحی است که مانند جسم بیمار می شود و باید علائم بیماری را بشناسیم و به پزشک متخصص در زمینه آن مراجعه کنیم.

بیشتر افراد جامعه به سلامت روان خود نسبت به سلامت جسمی حساسیت کمتری بروز می دهند. و حتی برخی از افراد به دلیل ساختار سنتی جامعه خود حاضر به پذیرش بیمّاری خود نیستند و از درمان آن واهمه دارند.

یکی از این بیماری های روحی که امروزه دامان جامعه بشری را گرفته است، افسردگی است.  این بیماری بیشتر در زنان رایج است . آمار ها نشان می دهدکه میزان زنانی که به افسردگی مبتلا می شوند نسبت به مردان چیزی حدود دو برابر است. در این مقاله به شرح بیماری افسردگی، عوامل به وجود آورنده آن و راه حل های پیشنهادی برای درمان می پردازیم. اگر کسی را از اطرافیان سراغ دارید که مشکوک به افسردگی است یا خودتان احساس می کنید که به این بیماری مبتلا شده اید تا پایان مارا همراهی کنید.(سیارک)

افسردگی پس از زایمان

چرا زنان بیشتر از مردان در مقابل خطر افسردگی قرار دارند

 

افسردگی چیست و چه علائمی دارد

یکی از شایع ترین بیماری های روحی که هر روز بر تعداد افراد مبتلا به آن افزوده می شود افسردگی است. افسردگی یک حالت روحی روانی است که در آن حالات و روحیات فرد دست خوش تغییراتی می شود که کاملا محسوس است. این بیماری به چهار دسته تقسیم می شود:

افسردگی خفیف: افسردگی خفیف نوعی از افسردگی است که فرد در طی آن احساس پوچی، بی برنامگی، کسالت و بی حوصلگی می کند. این نوع از افسردگی می تواند حتی کودکان و نوجوانان را نیز درگیر خود کند. این نوع از افسردگی می تواند از یک سال تا پنج سال فرد را درگیر خود کند( زمان بهبود و یا طولانی شدن مدت درمان بسته به میزان همکاری و اراده بیمار دارد).

علائم افسردگی خفیف: کاهش یا افزایش اشتها، کم خوابی یا پر خوابی، احساس کسالت، احساس غم و نا امیدی، میل به گریه کردن و تنها ماندن و عدم علاقه به کارهایی که سابقا برای فرد جالب بوده است.

افسردگی حاد:نوع دیگری از افسردگی، افسردگی حاد است. این نوع از بیماری بسیار خطرناک است و نیازمند توجه و نگه داری اطرافیان است. افسردگی حاد تمامی علائم افسردگی خفیف را داراست اما در این مورد شدت احساسات و ابراز آن ها بسیار شدید است. تا جایی که بیمار امکان دارد که به خودزنی و خودکشی روی بیاورد. فردی که به افسردگی حاد مبتلاست احساس می کند که هیچ اشتیاقی به ادامه زندگی ندارد. احساس سرخوردگی می کند و بارها به خودکشی و پایان زندگی خود فکر می کند و حتی امکان دارد که آن را به مرحله اجرا نیز برساند.

مکمل ها می توانند داروهای ضد افسردگی را اثربخش تر نمایند؟

یازده هشدار جدی برای عود افسردگی

آیا قارچ دارای قابلیت کاهش افسردگی و نگرانی است

افسردگی فصلی: همان طور که از اسم این بیماری پیداست بروز علائم آن بسته به تغییرات فصلی است. افراد مبتلا به تغییر خلق و خوی فصلی با کاهش طول روز و کاهش نور آفتاب، دچار احساسات منفی می شوند. از جمله احساس خواب آلودگی، احساس کسالت، عدم تمرکز حواس، احساس کمبود انرژی.

اختلال دو قطبی: یکی دیگر از انواع افسردگی اختلال دو قطبی است. در این مورد فرد مدتی احساس پرانرژی بودن می کند، دنبال هیجان است و شور و نشاط زیادی را در خود احساس می کند و حتی امکان دارد به دلیل احساس قدرت و توانایی زیاد دست به کارهای خطرناکی از جمله رانندگی با سرعت بسیار بالا و پرش از ارتفاع های زیاد و ... بزند. این ها علائم جنون است. در این اختلال فرد دچار دوگانگی می شود بعد از مدتی به احساس سرخوردگی  پوچی می رسد، هیچ چیز دیگر برایش جذاب و جالب نیست و مدام رفتار های ضد و نقیض مانند خندیدن های ناگهانی یا گریه های بلند از خود نشان می دهد.(سیارک)

 عوامل به وجود آوردنده افسردگی

 انسان موجودی پیچیده با ظرفیت های ناشناخته است. این ویژگی ها گاهی برای او دردسر ساز می شود. عوامل خارجی و عوامل داخلی می توانند روح و جسم انسان را مورد حمله مستقیم و غیر مستقیم قرار دهد. در این جا ما به جنبه ی روحی انسان می پردازیم و می خواهیم عواملی که در کاهش ظرفیت روح انسان، آسب پذیری او نسبت به مسائل دنیای اطراف تاثیر دارد را مورد بررسی قرار دهیم.

تغییرات هورمونی: یکی از عوامل موثر داخلی در به وجود آمدن افسردگی تغییرات سطح هورمان هاست. به خصوص در زنان به خاطر ساختار فیزیولیژیکی بدنشان امکان دارد در بازه ای از زمان دچار افسردگی شوند. بعد از پشت سر گذاشتن این دوره های زمانی و تعدیل سطح هورمن ها فرد به حالت عادی خود باز می گردد البته ممکن است که فرد خود به خود خوب نشود و به کمک پزشک نیز نیازمند باشد.

عادات ماهیانه: یکی از علل تغییرات هورمونی شروع سیکل تخمک گذاری و عادات ماهیانه خانم هاست. در این دوره تغییراتی هورمونی در خانم ها ایجاد می شود که گاهی باعث می شود که احساس افسردگی شدیدی داشته باشند. با کاهش این تغییرات و به حالت عادی بازگشتن سطح هورمون ها احساسات فرد نیز حالت پایدار تری به خود گرفته و کم کم به حالت عادی خود بازمی گردد.

افسردگی بعد از زایمان: در هنگام بارداری هورمون های زنانه مدام دست خوش تغییرات می شوند و بدن آماده ی حمل و تحمل و تغذیه ی جنین می شود. مادر دچار اضافه وزن شده است. و در خانم هایی که  کودک اول خود را به دنیا می آورند یا تک سرپرست هستند واهمه از بزرگ کردن کودک ، آگاهی از سنگین بودن مسولیت یک کودک و عواملی دیگر باعث می شود که مادر بعد از زایمان دچار افسردگی شده و حتی شاید تاا مدت ها آمادگی پذیرش فرزند خود را نداشته باشد.(سیارک)

از دست دادن شخصی که فرد دوست دارد: روابط عاطفی و وابستگی های روانی به یک شخص می تواند یکی از عوامل به وجود آمدن افسردگی باشد. برای مثال روابط عاطفی که میان یک خانواده وجود دارد. مانند روابط عمیق پدر و فرندی و مادر و فرزندی که  اگر یکی از این روابط به دلیل فوت، مهاجرت، ازدواج و... از این روابط عاطفی خارج شود شخص وابسته تا مدت های مدید به نبودن او فکر می کند این چرخه تا شش ماه ادامه دارد اما با مرور زمان از احساس فقدان کم می شود و فرد به باور عینی نبودن این رابطه می رسد و سعی می کند که روند نرمال زندگی را دوباره از سر بگیرد. اما گاهی پیش می آید که برای برخی افراد این روند منطقی پیش نمی رود و فرد توانایی پذیرش این فقدان را ندارد در نتیجه دچار افسردگی می شود.

طلاق: منفور ترین حلال خدا. طلاق یا جدایی علاوه بر زیان های اقتصادی، زیان های عاطفی فراوانی نیز با خود به همراه می آورد. حتی اگر طلاق توافقی باشد طرفین تا مدت ها به روابطه ی از دست رفته، عمر تمام شده و خاطرات گذشته فکر می کند. این وضعیت زمانی بدتر می شود که طلاق یک طرفه بوده و یکی از زوجین هنوز خواستار ادامه زندگی باشند اما به خاطر عدم همکاری طرف مقابل مجبور تن به طلاق می دهند. تمامی این عوامل دست به دست هم می دهند که از شخص جداشده فردی را بسازند که احساس سرخوردگی و بی ارزش بودن کندو اگر سعی در تغییر طرز فکر و دیدگاه خود نکند به زودی به افسردگی مبتلا می شود.

اعتیاد: یکی از خانمان سوز ترین بلاهایی که امروز در جامعه وجود دارد اعتیاد است. این بیماری علاوه بر ضرر اقتصادی که هم به فرد و هم به اطرافیانش وارد می کند. موج عظیمی از احساسات منفی را نیز با خود به همراه می آورد و همانند سونامی هر چیزی که سر راهش قراربگیرد را ویران می کند. فرد معتاد اگر به فکر درمان نباشد تا چشم باز کند کسی در اطرافش نخواهد ماند و این خود مقدمه ی رسیدن به حس تنهایی، عدم اعتماد به نفس، احساس سرخوردگی و باراضافه بودن است و این ها نشانه ی بارز افسردگی هستند. 

از دست دادن شغل یا سرمایه: یکی از عوامل به وجودآورنده ی افسردگی که امروزه بسیار شایع است. ضرر اقتصادی است. سرمایه گذاری یک عمر زحمت در کاری که نا موفق است. مال باخته شدن به علت کلاه برداری یا عدم توانایی در تامین هزینه ها به علت مشکلات اقتصادی باعث به وجود آمدن سرخوردگی و افسردگی شود.

ارثی: یکی از عوامل به وجود آمدن افسردگی عواملی است که به وراثت وابسته هستند. افرادی که سابقه ی خانوادگی ابتلا به افسردگی دارند، نسبت به افراد دیگر بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری افسردگی قرار دارند. همچنین  تحقیقات در علم ژنتیک نشان می دهد چند ژن وجود دارند که امکان دارد ناقل افسردگی دوقطبی باشند. تحقیقات بیشتر دراین مورد انجام می شود.

استفاده از داروهایی خاص برای مدت طولانی: استفاده از برخی داروها مانند داروهای کنترل کننده فشار خون، قرص هایی که برای جلوگیری از بارداری یا برای خواب استفاده می شوند می توانند حالاتی مانند حالات افسردگی را در فرد به وجود بیاورند.(سیارک)

داشتن بیماری:  افرادی که یک بار سکته قلبی کرده اند و یا با سرطان دست و پنجه نرم می کنند بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند.

رژیم غذایی نادرست: رژیم های غذایی نادرستی که همواره شامل غذاهای چرب و شیرین و پر کالری هستند، تنوع کمی دارند و شامل مواد کم کالری و پر انرژی نمی شوند، همچنین رژیم های غذایی که شامل مواد لازم برای بدن نمی شوند باعث ایجاد افسردگی می شوند.

چاقی یا لاغری شدید: پر اشتهایی یا کم اشتهایی عصبی، افزایش وزن زیاد و کم بود وزن می تواند در اعتماد به نفس  و درنتیجه روحیه فرد تاثیرات منفی بگذارد و این خود زمینه ساز افسردگی است.

ویژگی های شخصیتی: برخی ویژگی های شخصیتی مانند: زود رنجی، عصبانیت، کم بود اعتماد به نفس، خود زشت انگاری، استرس و اضطراب همگی می توانند زمینه ساز افسردگی باشند.

راه های درمان: اولین قدم برای درمان قبول بیماری است. ابتدا فرد باید قبول کند که بیمار است و نیاز مند درمان و کمک است. این باور باعث می شود که روند ردمان زود تر و با کیفیت بهتری طی شود. دومین قدم کمک اطرافیان است. افرادی که افسرده هستند نمی خواهند سرزنش و نصیحت بشنوند و یا کسی مدام به خاطر حالشان سرزنششان کند بلکه به همراهی و همدلی و همراهی کسانی که دوستش دارند و دوستشان دارد نسازمند هستند. قدم آخر مراجعه به پزشکی ماهر است. یک پزشک خوب و باتجربه می تواند با استفاده  از تجربیات و مهارت خود به بهبود بیمار کمک کند. یادمان باشد کسانی که به این بیماری مبتلا شده اند مستعد ابتلای دوباره هستند کمی با با آنها مهربان ترباشیم .(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...