دلایل سرمایه گذاری بر روی کارکنان پیرتر

در


آموزش می تواند کارکنان با سابقه تر را به کارمندانی وفادار و ارزشمند، تبدیل کند.این قضیه ای نادر است که یک دولت، مستقیماً با( تقریباً ) همه ی کسب و کارها، در ارتباط باشد. اگرچه، با تغییراتی که اخیراً در زمینه ی سن بازنشستگی و پرداخت دستمزدها بوجود آمده، کسب و کارها باید به این قضیه فکر کنند که چگونه می توانند نیروی کار در حال پیر شدن را مدیریت کنند.
تا سال 2028، کارمندان باید تا رسیدن به سن 67 سالگی کار کنند. این تغییر تدریجی در جمعیت شناسی کارمندان در طی دهه ی آینده، باید بعنوان کاتالیزوری برای کسب و کارها باشد تا در مورد راه حل های آموزشی و تخصیص بودجه برای کارمندانی که تا رسیدن به دوران 60 سالگی خود کار می کنند، تفکر و تصمیم گیری مجدد صورت پذیرد.
در تحقیقی که صورت گرفته، نشان داد ه است که 92 درصد از مدیران عامل در انگلستان، تاکنون بر روی آموزش و توسعه ی کارمندان بالای 60 سال خود، سرمایه گذاری نکرده اند.

با این آگاهی که کارکنان آن ها برای مدت بیشتری در فهرست حقوق بگیران قرار خواهند داشت، کسب و کارها دیگر نمی توانند آموزش این نسل را نادیده گرفته و خطر بوجود آمدن فاصله ی مهارتی بیشتر را بپذیرند. بجای نادیده گرفتن این مشکلات، کسب و کارها باید به این فکر کنند که چگونه کارکنان قدیمی تر را باانگیزه نگه دارند و درک کنند که چگونه کسب و کار می تواند از این منابع ارزشمند، سود ببرد.

بسیاری از کسب و کارها، درباره ی نیروی کاری دارای سن بیش از 60 سال، این تصور را دارند که این افراد، تاریخ مصرفشان گذشته، پیر و مریض هستند و مرخصی می گیرند تا زمان را با نوه های خود سپری کنند. در مطالعه ای که توسط زنجیره ی B&Q انجام شده استخدام افراد پیرتربه این نتیجه رسید که

تمایل به غیبت و گریز از کار در میان این کارمندان دارای سن و سال بیشتر، 39 درصد کمتر از سایر کارمندان است. آن ها فرزندان جوانی نداشتند که نیاز باشد بطور برنامه ریزی نشده و غیر منتظره محل کار خود را ترک کنند و مراقب فرزندان کوچک خود باشند.
این تحقیق، این نکته را که کارکنان پیرتر، مشغله ی کمتری دارند، متعهدتر هستند و هر روز با اشتیاق به سر کار می آیند و این همه ی چیزی است که مدیران کسب و کارها در تمامی بخش ها واقعاً می خواهند را تأیید می کند.

اگرچه، همانطور که تحقیق ما ثابت کرد، کسب و کارها بر روی کارمندان بالای 60 سال سرمایه گذاری نمی کنند و بنابراین، در فراهم آوردن فرصت برای رشد و توسعه ی دانش و آگاهی این کارمندان نیز، ناموفق هستند.
نگاه کلیشه ای به کارمندان پیرتر، افراد و در نهایت کسب و کارها را عقب نگه می دارد. افراد بالای 60 سال، توانمندی های زیادی برای عرضه در محیط کار دارند و می توانند اساتید مهمی برای کارکنان جوان تر باشند. کارکنان جوان تر، دارای اشتیاق و تمایل برای یادگیری هستند، اما تجربه ی راهنمایی خود در میدان مینی که محیط کار نامیده می شود را ندارند.

کسب و کارها باید بدنبال تبدیل کردن افراد بالای 60 سال به سرمایه هایی باشند که می توانند توانمندی ها و دانش خود را با آن هایی که همان سطح از تجربه را ندارند، به اشتراک بگذارند.

برنامه های راهبردی کارکنان پیرتر را قادر می سازند تا کارمندان جوان تر را راهنمایی کنند، دانش خود را به آن ها منتقل کنند و به جوان ترها کمک کنند تا راحت و موثر، کار کنند. تجربه ی کارمندان پیرتر، برای اعضای جوان تر تیم، مهم است. در نهایت، مدیران کسب و کارها، که بر روی رشد و توسعه ی کارمندان پیرتر خود سرمایه گذاری می کنند، واقعاً از مزایای این سرمایه گذاری در کسب و کار خود بهره مند خواهند شد.

سرمایه گذاری بر روی کارکنان پیرتر

علاوه بر بهره گیری از کارمندان پیرتر برای آموزش به افرادی که در کنار آن ها هستند، مهم است که مهارت های این کارکنان نیز، افزایش یابد. نسل جوان تر تمایل دارد تا در مورد وسایل دیجیتال، به روز باشد، و شاید کارکنان پیرتر در زمینه ی فناوری های رو به رشد، نیازمند آموزش باشند.
دولت بریتانیا، اخیراً پیشنهاد کرده تا کسب و کارها باید کارکنان بالای 60 سال خود را به دانشگاه ها بفرستند تا در یک محیط کلیدی، مجدداً آموزش ببینند. این یک پیشنهاد جالب است، اما آیا واقع گرایانه ترین راه برای بهبود مهارت های کارکنان پیرتر است؟
فرستادن کارمندان به دانشگاه، سوالات زیادی را پیرامون هزینه ی این کار مطرح می کند. با توجه به بودجه های حقوق های بازنشستگی که در حال کاهش یافتن هستند، آیا برای کارمندان پیرتر امکانپذیر است که وام های دانشجویی را بازپرداخت کنند و این هزینه را با استفاده از حقوق بازنشستگی خود پرداخت کنند؟ کسب و کارهایی که هزینه های آموزش مجدد کارکنان پیرتر خود را می پردازند، بار اقتصادی این اقدام را به دوش کشیده و فداکاری و حمایت خود را به کارکنان خود نشان می دهند.

کارمندان برای اینکه بیشترین میزان تولیدکنندگی(ثمربخش بودن) را از خود نشان دهند، نیاز دارند که احساس اشتیاق کنند و احساس کنند که مورد نیاز یک شرکت هستند. فرستادن مجدد افراد بالای 60 سال به دانشگاه، می تواند موجب انتقال کل منابع(مالی) به دانشگاه شود در حالیکه آموزش این افراد در منزل، موجب افزایش ثمربخشی و تعهد آن ها می شود.

نظرات

در ادامه بخوانید...

اگر عاشق آدم معتاد به کار هستید، این چیزها را فراموش نکنید

در

«من تعریف واقعی یک آدم معتاد به کار هستم.» ـ کیم کارداشیان
اگر عاشق  آدمی معتاد به کار هستید، ممکن است اوقات تلخی داشته باشید یا زندگی را برای کسی که دوستش دارید سخت‌تر کنید. می‌دانید که آدم‌های معتاد به کار با مشکلات سلامتی و ایجاد تعادل بین کار و زندگی مواجه‌اند بنابراین نیازی به تأکید بر آن نیست. در اینجا 15 نکته است که درمورد این آدم‌ها باید به خاطر داشته باشید.

1. آنها معتاد به کار هستند.
مشکل آدم‌های معتاد به کار این است که متقاعد شده‌اند اگر ابربهره‌ور نباشند، احساس ارزش شخصی‌شان سقوط می‌کند. درمان این مسأله بدتر از خود بیماری است. غالباً به سختی می‌توان مشخص کرد اجزای سازنده‌ی اعتیاد به کار چیست. اما به عنوان اعتیاد شناخته می‌شود.

2. آنها از کار لذت می‌برند.
این افراد می‌دانند که خودشان در معرض خطرات سلامتی قرار می‌دهند اما نشئه‌ای که از به عهده گرفتن چندین پروژه به آنها دست می‌دهد، شبیه هیچ چیز دیگری روی زمین نیست. وقتی از میز کارشان فاصله دارند احساس ناآرامی و بی‌قرار می‌کنند.
«من تاحدودی اعتیاد به کار دارم. وقتی احساس می‌کنم که کاری انجام نمی‌دهم، دیوانه می‌شود.» ـ اشلی گرین

3. آنها از تعطیلات هراس دارند.
تصور دوری از کار به خاطر تعطیلات باعث هراس آنها می‌شود. جدایی از کار می‌تواند باعث فروپاشی آنها به جای احساس آرامش کامل می‌شود.

4. آنها به اخلاق کار اعتقاد دارند.
اخلاق کار قوی‌تر از همیشه است. آنچه مردم نمی‌توانند متوجه بشوند این است که فناوری مدرن باعث شده است که کاستن از ارزش این مسأله برای آنها دشوارتر باشد. امروزه به خاطر وجود تلفن‌های هوشمند و سایر ابزار مدرن که به افراد معتاد به کار کمک می‌کند بی‌رحمانه به عادتشان برسند، جدایی از کار را تقریباً غیرممکن کرده است.

5. هیچ برنامه‌ای برای بازنشستگی ندارند.
درحالی که اکثر ما رویای آن را داریم که هنگام بازنشستگی هیچ کاری نکنیم و صبح‌ها دیر از خواب بیدار بشویم، آدمهای معتاد به کار هیچ موقع حتی از فکر کردن به بازنشستگی لذت نمی‌برند. آنها احساس می‌کنند که هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای بازنشستگی ندارند مگر اینکه به خاطر دلایل سلامتی مجبور به انجام آن کار بشوند.

6. دوست ندارند بابت شرکت در رویدادهای اجتماعی سر آنها نق زده شود.
بله، آدمهای معتاد به کار گاهی اوقات بابت عدم‌توجه به خانواده و رویدادهای اجتماعی احساس گناه می‌کنند. آنها از اینکه بابت این موارد نق زده نشود، ممنون خواهند بود زیرا تنها مشکلی که دارند این است که نمی‌توانند مرز بین خانه و کار را تعیین کنند. (سیارک)

7. غالباً دلایل منطقی برای کار بیش از حد دارند.
آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که همکاران ناکارآمد و تنبل غالباً چگونه می‌توانند باعث بشوند که یک نفر تبدیل به فرد معتاد به کار بشود؟ این موضوع معمولاً نادیده گرفته می‌شود زیرا اکثر کارشناسان معتقدند که اعتیاد به کار باعث می‌شد که زندگی برای همگان سخت شود. این کارشناسان به ندرت به جنبه‌ی معکوس آن فکر می‌کنند.

8. انگیزه بسیار قدرتمندی دارند.
چند نفر می شناسید که علاقه‌ی شدید به شغلشان دارند؟ آدم‌های معتاد به کار همیشه عاشق شغل‌شان هستند و این علاقه می‌تواند جایگزین هیجانتان منفی زندگی شخصی‌شان بشود. فداکاری، انگیزه و اشتیاق آنها برای شغلشان غالباً نادیده گرفته می‌شود.

9. کمال‌گرا هستند.
امروزه روانشناسان می‌گویند که کمال‌گرایی نیروی محرکی است که اکثر آدم‌های معتاد به کار آن را دارند. این افراد دائماً تلاش می‌کنند شکاف بین انتظارات لجام‌گسیخته‌شان و ارزیابی شخصی‌شان از نحوه‌ی انجام آن را پر کنند. این همان چیزی است که آنها را به پیش می‌برد.

10. مفهوم آنها از آرامش متفاوت است.
اگر از یک آدم معتاد به کار بپرسید که چه ذهنیتی در مورد آرامش دارد، ممکن است از او پاسخ او تعجب کنید. آنها خواهند گفت که عاشق داشتن چند وظیفه هستند و مهمتر آنکه انجام یک کار و داشتن 10 کار دیگر در صف انتظار برای چند ساعت بعد، ذهنیت آنها از آرامش است.

11. دیدگاهشان درمورد پول و خوشبختی متفاوت است.
آدم معتاد به کار قانع شده است که موفقیت و پول باعث خوشبختی بیشتر خانواده‌اش خواهند شد. اگر چنین تفکری دارند، در اشتباه‌اند. احتمالاً از این پژوهش اطلاعی ندارند که خانواده‌هایی که سالیانه 5 میلیون دلار درآمد دارند خوشبخت‌تر از خانواده‌هایی که درآمد سالیانه‌شان 75 هزار دلار است، نیستند. (سیارک)

12. نمی‌توانند پاسخ بدهند.
به عنوان فرد عاشق، احساس نادیده‌شدن می‌کنید. فکر می‌کنید چرا نمی‌تواند پاسخ بدهد؟ واقعیت زندگی یک آدم معتاد به کار این است که با ارباب رجوع‌ها جلساتی دارند یا برای بقیه‌ی روز 10 جلسه‌ی پشت‌سرهم دارند. بار دیگر ناهار را نمی‌خورد و حتی بین جلسات هم وقت ندارند زیرا با رئیس‌شان صحبت می‌کنند.

13. شاید در حال جبران چیز دیگری هستند.
کار، بلندپروازی، انگیزه، ارتقاء و موفقیت. اینها دستورالعملی است که آنها را به پیش می‌برد. اما غالباً اینها صرفاً علائمی از ناآرامی عمیق‌تر در زندگی هیجانی‌شان و شاید تنها مکانیسم برخورد نامناسبی با عدم‌رضایت از زندگی‌شان هستند. آیا شما دلیل‌اش هستید؟ ایرادی ندارید به این موضوع توجه کنید.

14. آنها می‌توانند تحت فشار سود ببرند.
این درست است که هر چقدر مدت کار شما طولانی باشد، بهره‌وری‌تان کاهش می‌یابد. اما برخی افراد معتاد به کار از استرس لذت می‌برند زیرا باعث می‌شود آدرنالین آنها ترشح شود و این حداقل فایده‌ی مثبت آن است. حالت ایده‌آل این است که با مدیریت بهتر زمان، کار را مولدتر و رضایت‌بخش‌تر بکنیم.

15. نیاز به کنترل کامل دارند.
نباید عجیب باشد که افراد معتاد به کار به ندرت تفویض اختیار می‌کنند و وقتی هم که چنین کاری انجام می‌دهند دچار عذاب می‌شوند از این جهت که آیا کار به درستی انجام خواهد شد یا نه. بعد دیگر علاقه به کنترل کامل کار این است که تلفن هوشمندشان هیچ موقع ترکشان نمی‌کند. بله، حتی آن را با خود به رختخواب می‌برند!
حال متوجه شدید که چه چیزی یک آدم معتاد به کار را عصبانی می‌کند، حالا می‌توانید عقب بنشینید و منتظر بمانید تا او متوجه شود که کار تنها بخشی از زندگی است.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

دلایل سرمایه گذاری بر روی کارکنان پیرتر بخش دوم

در

ادامه مقاله دلایل سرمایه گذاری بر روی کارکنان پیرتر را در این پست بخوانید.

(سیارک) علاوه بر بهره گیری از کارمندان پیرتر برای آموزش به افرادی که در کنار آن ها هستند، مهم است که مهارت های این کارکنان نیز، افزایش یابد. نسل جوان تر تمایل دارد تا در مورد وسایل دیجیتال، به روز باشد، و شاید کارکنان پیرتر در زمینه ی فناوری های رو به رشد، نیازمند آموزش باشند.
دولت بریتانیا، اخیراً پیشنهاد کرده تا کسب و کارها باید کارکنان بالای 60 سال خود را به دانشگاه ها بفرستند تا در یک محیط کلیدی، مجدداً آموزش ببینند. این یک پیشنهاد جالب است، اما آیا واقع گرایانه ترین راه برای بهبود مهارت-های کارکنان پیرتر است؟
فرستادن کارمندان به دانشگاه، سوالات زیادی را پیرامون هزینه ی این کار مطرح می کند. با توجه به بودجه های حقوق های بازنشستگی که در حال کاهش یافتن هستند، آیا برای کارمندان پیرتر امکانپذیر است که وام های دانشجویی را بازپرداخت کنند و این هزینه را با استفاده از حقوق بازنشستگی خود پرداخت کنند؟ کسب و کارهایی که هزینه های آموزش مجدد کارکنان پیرتر خود را می پردازند، بار اقتصادی این اقدام را به دوش کشیده و فداکاری و حمایت خود را به کارکنان خود نشان می دهند.
کارمندان برای اینکه بیشترین میزان تولیدکنندگی(ثمربخش بودن) را از خود نشان دهند، نیاز دارند که احساس اشتیاق کنند و احساس کنند که مورد نیاز یک شرکت هستند. فرستادن مجدد افراد بالای 60 سال به دانشگاه، می تواند موجب انتقال کل منابع(مالی) به دانشگاه شود در حالیکه آموزش این افراد در منزل، موجب افزایش ثمربخشی و تعهد آن ها می شود.
کسب و کارها باید کارمندان پیرتر را تشویق کنند تا مهارت های خود را افزایش دهند و می توانند این کار را با پیشنهاد یک شغل و آموزش در قالب یک بسته و همراه یکدیگر، همانطور که برای نسل جدیدتر صورت می دهند، انجام دهند. همچنانکه چک لیست مثبت، آشکار می شود، برای حصول اطمینان از اینکه همه ی کارمندان، خشنود هستند، کسب و کارها می توانند بدین ترتیب کار را شروع کنند:
- حصول اطمینان از اینکه مدیران و سرپرستان، اقدامات مالی مربوط به سن و سال افراد را بسادگی و بنا بر فرضیات خود درباره ی گروه های سنی مختلف، وضع و اجرا نمی کنند؛
- حصول اطمینان از اینکه آموزش و توسعه، بعنوان یک بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ کسب و کار، دیده می شوند و کارمندان با هر سنی، فعالانه در شناسایی نیازهای رو به رشد خود، درگیر هستند؛ و
- کنترل و مدیریت آموزش برای حصول اطمینان از اینکه تمامی کارمندان، از فرصت ها آگاهند و مشتاق استفاده از این فرصت ها هستند.
یکپارچه سازی کل کسب و کار
این ها، نقاط شروع خوبی هستند، اما کسب و کارها اگر بدنبال بدست آوردن بیشترین سود از کارمندان پیرتر خود هستند و بنا بر ادعای 92 درصد از مدیران اجرایی که اعتراف کردند در آموزش برای کارمندان بالای 60 سال خود سرمایه گذاری نمی کنند، کسب و کارها باید توجه داشته باشند که موجب خسارت به خود می شوند.
کسب و کارها باید اطمینان حاصل کنند که می توانند این نقاط مهم را بصورت محیط کاری عادلانه که در آن، هر فرد ارزشمند است و فرصت های مشابهی را برای پیشرفت کردن دارد، به کارمندان خود پیشنهاد کنند. با معرفی این ارزیابی ها، این معنی نیز حاصل می شود که شرکت ها به سایر کارمندان، فرصتی برای ایفای نقش خود در یک کسب و کار را می دهند؛ با نادیده گرفتن این نکات مهم، کارمندان پیرتر در نهایت نا امید شده و نتاج ضعیف تری را از خود نشان می دهند.
اکنون، نیروی کاری انگلستان، دربرگیرنده ی چهار نسل جداگانه است، هر یک با تفکر و شیوه های یادگیری مختص به خود، که درک این موضوع را برای کسب و کارهایی که باید نیروی کاری خود را(نه تنها نیروهای جوان تر بلکه نیرویهای پیرتر را) تشویق کرده و آموزش دهند، مهم تر می کند.
"مهم است که یک محیط کاری عادلانه برای کارمندان فراهم آید که در آن، همه دارای ارزش برابر هستند و فرصت-های مشابهی برای پیشرفت کردن دارند"

بجای نادیده گرفتن این مشکلات، کسب و کارها باید بدانند که چگونه کارمندان پیرتر را مشتاق(با انگیزه) نگه دارند و درک کنند که چگونه کسب و کار می تواند از این منبع ارزشمند، سود ببرد.

یک ارتباط آشکار بین مدیران حامی کارمندان و انتخاب یادگیری وجود دارد، درحالیکه مدیرانی که حامی کارمندان نیستند، آموزش را به تأخیر می اندازند. بنابراین باید یک اولویت برای مدیران و سرپرستان کسب و کارها وجود داشته باشد تا شرایط را برای تشویق کارمندان و فراهم آوردن احساس راحتی و اعتماد به نفس برای یادگیری و توسعه ی مهارتهای آن ها، فراهم کنند. برای انجام این کار، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که:
- کارمندان را تشویق کنند تا در یادگیری، مشارکت داشته باشند و به آن ها کمک کنند تا زمان لازم را به این کار اختصاص دهند؛
- پرسنلی را بعنوان داوطلب، برای مشارکت در این کارها و کمک به این افراد، تعیین کنند؛
- انتظاراتی که از کارمندان وجود دارد را قبل از شرکت در برنامه ی آموزشی، تعیین و؛
- نتایج و پیشرفت هایی که پس از یادگیری رخ داده است را بررسی کنند.
طرح های توسعه ی پرسنل
مدیران همچنین می توانند طرح های توسعه ی پرسنل را ایجاد و آن ها را در سیستم های ارزیابی، مورد سنجش قرار دهند؛ بازخورد عملکرد منظم را درخواست و به کارکنان، فرستاده شدن به سایر بخش های کسب و کار برای آموزش را پیشنهاد دهند. برای کارکنان، فرصت هایی را فراهم آورند تا مدتی از برنامه ی روزانه ی خود دور شده و روی پروژه-های استراتژیک بیشتری کار کنند تا موجب افزایش اشتیاق، انگیزه و ثمربخشی آن ها شوند. با در نظر گرفتن کارمندان پیرتر و ایجاد برنامه ی آموزشی برای آن ها، این افراد نسبت به کاری که انجام می دهند، احساس اشتیاق پیدا می کنند. کارمندان خرسند، ثمربخش تر بوده و اشتیاق بیشتری نسبت به اهداف کسب و کار خود دارند. بدین ترتیب، کسب و کار نیز هیچ نقطه ضعفی در رابطه با منابع استفاده نشده، نخواهد داشت.
افراد بالای 60 سال، در محیط کاری مدرن، کارایی بیشتری داشته و نباید بعنوان یک موجود جدا افتاده و دارای فرصت های کمتر برای پیشرفت و توسعه ی مهارت های خود با آن ها رفتار شود. اگر این افراد فراموش شوند و فرصتی برای آموزش کلیدی نداشته باشند، این کسب و کار است که منابع بسیار ارزشمندی را که دارای تجربه و وفاداری هستند، از دست داده است.

ترجمه  itrans.ir

درسیارک بخوانیم:

نگاه افراد مسن به تکنولوژی

نگاه افراد مسن به اینترنت

افراد مسن و شکاف دیجیتالی

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

استقلال مالی و بازنشستگی زود هنگام چیست

در

بازنشستگی زود هنگام چیست

استقلال مالی ، بازنشستگی زود هنگام (FIRE) حرکتی اختصاص داده شده به برنامه ای از پس انداز و سرمایه گذاری شدید است که به طرفداران این طرح اجازه می دهد خیلی زودتر از برنامه های بازنشستگی سنتی بازنشسته شوند . با اختصاص 70 درصد درآمد برای پس انداز ، پیروان جنبش FIRE ممکن است در نهایت بتوانند از مشاغل و یا کسب و کار خود دست بکشند و صرفاً با برداشتهای کوچک از پس انداز خود به صورتی که دوست دارند زندگی کنند.دیدگاه این جنبش این است که چرا باید پیر باشیم تا از بازنشستگی استفاده کنیم؟
 
البته ، Fire Community یک برنامه کاملا مطمئن نیست و باید نرخ پس انداز بسیار بالایی در هزینه کیفیت فعلی زندگی و سبک زندگی در نظر گرفته شود.
 
جنبش Fire Community از کتاب "پول یا زندگی شما" در سال 1992 منتشر شده است که توسط دو معلم مالی تهیه شده است.
Fire Community که از پرفروش ترین کتاب " پول شما یا زندگی شما " در سال 1992 توسط ویکی رابین و جو دومینگوز نوشته شد ، یک اصل اساسی از کتاب را به تصویر می کشد: هر هزینه ای با زمان صرف شده در محل کار برای به دست آوردن خرید زندگی مقایسه می شود.
 
طرفداران این سبک زندگی با صرفه جویی شدید در مخارج زندگی ، اغلب با کار شدید چند ساله در محل کار و انجام اضافه کار شروع می کنند تا حداکثر 70 درصد درآمد سالانه خود را در مدت کوتاهی پس انداز کنند. هنگامی که پس انداز آنها به 30 برابر هزینه سالیانه آنها ، که تقریباً 1 میلیون دلار است ، می رسد ، ممکن است شغل روزانه خود را ترک کنند یا کاملاً از هر نوع اشتغالی خود را بازنشسته کنند.
 
برای تأمین هزینه های زندگی خود پس از بازنشستگی در سن جوانی ، طرفداران جنبش Fire Community از محل پس انداز خود ، معمولاً حدود 3 تا 4 درصد در سال ، برداشت های اندکی را انجام می دهند. بسته به اندازه پس انداز و شیوه زندگی مطلوب ، این امر برای نظارت بر هزینه ها و ادامه تعمیر و نگهداری و توزیع مجدد سرمایه گذاری های آنها ، نیاز به دقت فراوانی دارد. البته ، هنگامی که بازارهای سهام سقوط می کنند و یا  نرخ بهره پایین هستند ، ممکن است طرح Fire Community شکست بخورد.
 
در جنبش Fire Community سبک های مختلفی وجود دارد که نشان می دهد هواداران این جنبش سبک زندگی قادر و مایل به پیروی از آن هستند.
 
"Fat FIRE" به فردی با سبک زندگی سنتی تر گفته می شود که بیشتر از سرمایه گذار بازنشستگی متوسط ​​صرفه جویی می کند .
"Lean FIRE" به پایبندی دقیق به زندگی مینیمالیستی و پس انداز شدید اشاره دارد ، و این امر به یک سبک زندگی بسیار محدودتر احتیاج دارد.
"Barista FIRE" به دنبال كنندگانی گفته می شود كه شغل سنتی خود را ترك كرده اند ، اما هنوز هم برای تأمین هزینه های جاری از نوعی كار پاره وقت استفاده می كنند زیرا در غیر این صورت صندوق بازنشستگی آنها را کم می آورد .
و طرفدارانی که ذخیره کافی برای تأمین بودجه بازنشستگی و هزینه های زندگی فعلی خود دارند.
این پنج مرحله به آنها کمک می کند تا یک بازنشستگی امن ، مطمئن و سرگرم کننده داشته باشید
برای شروع طرح:
1. افق زمان خود را درک کنید
2. نیازها و هزینه را تعیین کنید
3. نرخ بازده پس از مالیات را محاسبه کنید
4- تحمل ریسک را ارزیابی کنید
5. در بالای برنامه ریزی املاک بمانید
برنامه ریزی بازنشستگی روندی چند مرحله ای است که با گذشت زمان تکامل می یابد . برای داشتن یک بازنشستگی راحت ، ایمن و سرگرم کننده ، باید پوشش مالی را بسازید که همه آن را تأمین کند. نکته جالب توجه این است که چرا توجه به قسمت جدی و شاید خسته کننده آن معقول است: برنامه ریزی برای رسیدن به آن .
 
برنامه ریزی برای بازنشستگی با فکر کردن در مورد اهداف بازنشستگی شما شروع می شود و اینکه در چه مدت باید آنها را برآورده کنید. سپس باید به انواع حساب های بازنشستگی توجه کنید که می تواند به شما در جمع آوری پول برای تأمین بودجه آینده شما کمک کند. با صرفه جویی در این پول ، باید آن را سرمایه گذاری کنید تا بتوانید رشد کنید. قسمت آخر تعجب آور مالیات است: اگر در طی این سالها به خاطر پولی که به حساب های بازنشستگی خود واریز کرده اید ، کسر مالیات را در نظر نگیرید ، هنگام شروع برداشت این پس اندازها ، صورتحساب مالیاتی قابل توجهی در انتظارشما است. راه هایی برای به حداقل رساندن آمار پرداخت بازنشستگی در هنگام صرفه جویی در آینده وجود دارد.
 
ما در این راهنمای برنامه ریزی بازنشستگی به همه این موارد خواهیم پرداخت. اما اول ، با یادگیری پنج قدم که هرکس باید بردارد ، فارغ از سن ، برای ساختن یک برنامه بازنشستگی مستحکم شروع می کنیم.
 
برنامه ریزی بازنشستگی باید شامل تعیین افق زمانی ، برآورد هزینه ها ، محاسبه بازده مورد نیاز مالیات ، ارزیابی تحمل ریسک و انجام برنامه ریزی برای املاک باشد.
برنامه ریزی برای بازنشستگی را در اسرع وقت شروع کنید.
سرمایه گذاران جوان تر می توانند با سرمایه گذاری های خود ریسک بیشتری به خرج دهند ، در حالی که سرمایه گذاران نزدیک به بازنشستگی باید محافظه کار تر باشند. 
برنامه های بازنشستگی در طی سال های مختلف تکامل می یابد ، این بدان معناست که باید اوراق بهادار مجدداً متعادل شود و برنامه های املاک در صورت لزوم به روز شود.

1. افق زمان خود را درک کنید

سن فعلی و سن بازنشستگی مورد انتظار شما زمینه اصلی یک استراتژی بازنشستگی مؤثر را ایجاد می کند. هر چه زمان بین امروز و بازنشستگی طولانی تر باشد ، سطح ریسکی که مجموعه شما می تواند تحمل کند بیشتر است. اگر جوان هستید و 30 سال به علاوه بازنشستگی دارید ، باید بیشترین دارایی خود را در سرمایه گذاری های ریسک پذیر مانند سهام داشته باشید. اگرچه نوساناتی وجود خواهد داشت ، در طی بازه های طولانی مدت سهام نسبت به سایر اوراق بهادار بهتر عمل کرده اند.
 کلمه کلیدی در اینجا "زمان طولانی" است ، به معنی حداقل بیش از 10 سال.
 
علاوه بر این ، شما به بازده تورم بالاتر نیاز دارید ، بنابراین می توانید قدرت خرید خود را در دوران بازنشستگی حفظ کنید . تورم مانند بلوط است. از کوچک شروع می شود ، اما با توجه به زمان کافی می تواند به یک درخت بلوط بزرگ تبدیل شود. 
 
همه ما شنیده ایم - و می خواهیم - رشد پول را ببینیم. خوب ، اما تورم مانند "ضد رشد" است ، زیرا ارزش پول شما را از بین می برد. نرخ تورم به ظاهر ناچیز 3٪ ، باعث می شود ارزش پس انداز شما در حدود 24 سال 50٪ از بین برود.
 
شاید فکر نکنید صرفه جویی چند دلار در اینجا یا آنجا در دهه 20 به معنای بسیار زیادی است ، اما قدرت ترکیب باعث می شود تا زمانی که به آن احتیاج دارید ارزش آن را بیشتر کنید.
به طور کلی ، هر چه سن شما بیشتر باشد ، باید سبد سهام شما بیشتر روی درآمد و حفظ سرمایه متمرکز شود . این به معنی تخصیص بیشتر در اوراق بهادار ، مانند اوراق قرضه است که بازده سهام را به شما نمی دهد ، اما بی ثبات تر خواهد بود و درآمد شما را برای زندگی در اختیار شما قرار می دهد. همچنین در مورد تورم کمتر نگرانی خواهید داشت. یک 64 ساله که قصد دارد سال بعد بازنشست  شود، مسائلی در مورد افزایش هزینه های زندگی به عنوان یک حرفه ای بسیار جوان که تازه وارد نیروی کار شده است را ندارد.
 

2. نیازهای هزینه بازنشستگی را تعیین کنید

داشتن انتظارات واقع بینانه در مورد عادات مخارج پس از بازنشستگی به شما در تعیین اندازه مورد نیاز یک سبد بازنشستگی کمک می کند. اکثر مردم بر این باورند که پس از بازنشستگی مخارج سالانه آنها فقط 70 تا 80 درصد از آنچه قبلاً هزینه کرده اند ، خواهد بود. چنین فرضی اغلب غیر واقعی است ، به خصوص اگر وام مسکن پرداخت نشده باشد یا هزینه های پزشکی پیش بینی نشده ای رخ دهد ، ثابت می شود. بازنشستگان نیز بعضی اوقات سالهای اول سال خود را صرف مسافرت و اهداف دیگر در لیست می کنند.
 
دیوید جی نیگل  و مدیر عامل شرکت Key Wealth Partners می گوید: "برای اینکه بازنشستگان پس انداز کافی برای بازنشستگی داشته باشند ، معتقدم که این نسبت باید به 100٪ نزدیک تر باشد." "هزینه های زندگی هر ساله در حال افزایش است - به خصوص هزینه های مراقبت های بهداشتی. مردم عمر طولانی تر دارند و می خواهند در دوران بازنشستگی شکوفا شوند. بازنشستگان برای مدت زمان طولانی به درآمد بیشتری نیاز دارند ، بنابراین باید پس انداز کنند و بر این اساس سرمایه گذاری کنند. "
 
از آنجایی که طبق تعریف ، بازنشستگان دیگر روزانه 8 ساعت یا بیشتر کارنمی کنند ، آنها وقت بیشتری برای مسافرت ، گشت و گذار، خرید و سایر فعالیت های گران قیمت  را دارند. اهداف دقیق هزینه های بازنشستگی به روند برنامه ریزی کمک می کند زیرا هزینه های بیشتر در آینده به پس انداز اضافی امروز نیاز دارد. یکی از فاکتورها - اگر نه بزرگترین - در ماندگاری سبد بازنشستگی شما میزان استرداد شماست.
 
داشتن یک تخمین دقیق از هزینه های شما در بازنشستگی بسیار مهم است زیرا این امر تاثیری در میزان برداشت هر سال و چگونگی سرمایه گذاری در حساب شما دارد. اگر هزینه های خود را کم کنید ، به راحتی سبد سهام خود را فراتر می گذارید ، یا اگر هزینه های خود را بیش از حد برآورده کنید ، می توانید در معرض خطر قرار نگیرید که به سبک زندگی مورد نظر خود در دوران بازنشستگی زندگی کنید ، "کوین میشل، برنامه ریز مالی می گوید : طول عمر شما در هنگام برنامه ریزی برای بازنشستگی نیز باید در نظر گرفته شود ، تا پس انداز خود را بیشتر کنید. طول عمر متوسط ​​افراد در حال افزایش است.
 
علاوه بر این ، اگر می خواهید خانه خریداری کنید یا بودجه تحصیلات فرزندان خود را پس از بازنشستگی تأمین کنید ، ممکن است به پول بیشتری نیاز داشته باشید. این هزینه ها باید در برنامه بازنشستگی کلی لحاظ شود. به یاد داشته باشید که برنامه خود را سالی یک بار به روز کنید تا مطمئن شوید که با پس انداز خود پیگیری می کنید. الکس وایت هاوس مدیر عامل شرکت وایتهاوس ، در ونکوور ، توضیح می دهد: "دقت برنامه ریزی بازنشستگی با مشخص کردن و برآورد فعالیت های بازنشستگی زودرس ، حسابداری از هزینه های غیر منتظره در دوران بازنشستگی میان سالی ، و پیش بینی اینکه چه هزینه های پزشکی بازنشستگی را بهبود می بخشد ، بهبود می یابد.
 

3. محاسبه نرخ پس از مالیات بازده سرمایه گذاری

پس از تعیین افق زمانی مورد نیاز و هزینه های مورد نیاز ، نرخ واقعی بازده پس از مالیات برای ارزیابی امکان سنجی نمونه کارها تولید درآمد مورد نیاز محاسبه می شود. نرخ بازده مورد نیاز بیش از 10٪ (قبل از مالیات) معمولاً یک انتظار غیر واقعی است ، حتی برای سرمایه گذاری بلند مدت . با افزایش سن ، این آستانه بازگشت پایین می رود ، زیرا اوراق بهادار بازنشستگی کم خطر تا حد زیادی از اوراق بهادار با درآمد ثابت با بازده کم تشکیل شده است.
 
به عنوان مثال ، اگر فردی دارای سبد بازنشستگی به ارزش 400000 دلار و نیاز به درآمد 50،000 دلار باشد ، با فرض عدم پرداخت مالیات و حفظ ترازنامه نمونه کارها ، وی برای اطمینان از اتکا به بازده بیش از حد 12.5٪ استفاده می کند. یک مزیت اصلی برنامه ریزی برای بازنشستگی در سنین پایین این است که می توان نمونه کارها را برای محافظت از نرخ واقعی بازده رشد داد. با استفاده از حساب بازنشستگی ناخالص یک میلیون دلاری ، بازده مورد انتظار 5٪ بسیار معقول تر خواهد بود.
 
بسته به نوع حساب بازنشستگی شما ، بازده سرمایه گذاری معمولاً مالیات می یابد. بنابراین ، نرخ واقعی بازده باید براساس مبنای پس از مالیات محاسبه شود. با این حال ، تعیین وضعیت مالیات خود در زمانی که شروع به برداشتن وجوه می کنید ، یک مؤلفه مهم در روند برنامه ریزی بازنشستگی است.
 

4- تحمل ریسک را در مقابل اهداف سرمایه گذاری ارزیابی کنید

این که آیا شما یا یک مدیر مالی حرفه ای هستید که مسئولیت تصمیم گیری های سرمایه گذاری را بر عهده دارید ، تخصیص مناسب سبد سهام که نگرانی های مربوط به گریز از خطر و اهداف بازگشت را متعادل می کند مسلماً مهمترین مرحله در برنامه ریزی بازنشستگی است. شما چقدر خطری دارید که می خواهید برای تحقق اهداف خود اقدام کنید؟ آیا برخی از درآمد در اوراق خزانه داری بدون ریسک برای هزینه های مورد نیاز باید کنار گذاشته شود؟
 
شما باید اطمینان حاصل کنید که از ریسک هایی که در سبد شما ایجاد می شود ، احساس راحتی می کنید و می دانید چه چیزی ضروری است و چه چیزی  تجملاتی و غیر ضروری است. این موضوعی است که باید نه تنها با مشاور مالی ، بلکه با اعضای خانواده در مورد آن صحبت جدی شود. 
 

5. روی برنامه ریزی املاک بمانید

برنامه ریزی املاک گام اصلی دیگری در یک برنامه بازنشستگی خوب است و هر جنبه ای نیاز به تخصص متخصصان مختلف مانند وکلا و حسابداران در آن زمینه خاص دارد. بیمه عمر نیز بخش مهمی از یک برنامه املاک و مستغلات و روند برنامه ریزی بازنشستگی است. داشتن یک برنامه املاک مناسب و همچنین پوشش بیمه عمر تضمین می کند که دارایی های شما به شکلی از انتخاب شما توزیع می شود و عزیزان شما پس از مرگ شما دچار مشکلات مالی نخواهند شد. 
 
بار برنامه ریزی بازنشستگی بیش از هر زمان دیگری بر شانه افراد افتاده است. معدود کارمندانی هستند که می توانند از حقوق بازنشستگی با مزایای تعریف شده توسط کارفرما به ویژه در بخش خصوصی برخوردار باشند. تغییر برنامه های تعریف شده  بدان معنی است که مدیریت سرمایه گذاری به عهده شماست نه کارفرمای شما.
 
یکی از چالش برانگیزترین جنبه های ایجاد یک برنامه بازنشستگی جامع ، تعادل بین انتظارات بازگشت واقعی و استاندارد زندگی مطلوب است. بهترین راه حل تمرکز بر ایجاد یک سبد انعطاف پذیر است که می تواند به طور مرتب به روز شود تا منعکس کننده تغییر شرایط بازار و اهداف بازنشستگی باشد.

کتاب Your Money or Your Life

یکی از معدود کتابهای مالی که آن  را با صدای بلند خوانده ام "پول شما یا زندگی شما" نوشته جو دومینگوز و ویکی رابین است. این یک کتاب واقعاً جذاب و پرتحرک است که نگاه می کند چگونه پول ما به فلسفه شخصی و اهداف زندگی مربوط می شود.
 
Dominguez یک کارگزار بورس بود که در اوایل زندگی فهمید که اگر بخشی از هزینه های زندگی خود را کاهش دهد و روی پس انداز متمرکز شود ، می تواند زود بازنشسته شود. رهایی از نیاز به اشتغال برای پولی ، چنان برای او مهم بود که هزینه هایش را کم کرد و در حالی که در دهه 30 سالگی بود ، شغل خود را ترک کرد. به این معنا ، او "بازنشسته" شد. اما او همچنین مردی با انرژی بی حد و حصر بود و فوراً به کمک دیگران برای کمک به امور مالی خود روی آورد ، بنابراین به تعبیری دیگر ، تا روزی که درگذشت ، کار میکرد.تفاوت در این است که او نیازی اجباری به یک کار خاص یا یک چک دستمزد خاص نداشت. او به عنوان "استقلال مالی" یا "FI" تبدیل شده بود.
 
مفهوم FI بودن یکی از مواردی است که این کتاب را از زمان انتشار نخستین بار در سال 1992 به پرفروش ترین تبدیل کرده است. این همان چیزی است که برای همه جذاب شده است: این تصور که نیاز به اشتغال پولی برای مدت زمان محدودی است .
 
این مفهوم "به اندازه کافی" است که مرا به این کتاب علاقه مند کرد. ما بزرگ شده ایم که فکر کنیم همه ما بیشتر و بیشتر می خواهیم. اما این نکته به وجود می آید که چیزهای بیشتر به معنی خوشبختی کمتری هستند . (وقتی غذای زیادی را خورده اید ، احساس خوشبختی کنید ، یا تمیز کردن همه آن اسباب بازی ها یا اینکه در مقابل یک کمد بیش از حد آزار دهنده ناراحت باشید ، ناراحت هستید زیرا نمی دانید امروز چه چیزی را بپوشید) .
 
برای من ، این کتاب تلنگر کوچکی بود تا از خرید چیزهایی که فقط به خاطر خرید، بابت آنها پول خرج می کردم ،دست بکشم. من در جهت استقلال مالی خودم تلاش کردم. اما من همچنین تمام تلاش خود را کردم تا بتوانم پول خود را صرف آن دسته از چیزهایی کنم که بیشتر برای من مهم بود و زودتر از موعد بازنشسته شوم.

نظرات

در ادامه بخوانید...