من با شما صحبت نمی کنم: خشونت در سکوت چیست
وقتی ما به خشونت کلامی فکر می کنیم ، تصور ما جیغ ،داد و فریاد والدین است، اما حقیقت این است که سمی ترین نوع خشونت سکوت و سکوت است.
وقتی مادرم عصبانی یا ناراضی بود ، او شروع به رفتاری میکرد که انگار من آنجا نیستم.
در چنین لحظاتی ، به نظر می رسید من نامرئی ، شبح یا شیشه ی پنجره شدم. وقتی کوچک بودم - احتمالاً شش یا هفت ساله - همه چیز از نگاه شدید او درونم را می سوزاند، گریه کردم و التماس کردم که او یک کلمه بگوید ، اما او ساکت بود .
البته تمام بچگی که از ترس در اطرافش داشتم درذهنم مانده است.مثل این است که در اتاق زیر شیروانی مجازات و در قفل شده باشد ، اما بسیار ظریف تر و چندان واضح نیست. حدود چهل سالگی ، نفهمیدم که این چنین تنبیهی، نوعی خشونت است.
این زن تنها نیست؛ کودکانی که در بین خشونت های کلامی و عاطفی بزرگ و بقول والدین تربیت شده اند ، اغلب این رفتار را عادی می دانند ، به اشتباه معتقدند که در همه خانواده ها اتفاق می افتد.
جای تعجب نیست که اختلافات زیادی در جامعه وجود دارد که خشونت خانگی را تشکیل می دهد. اگرچه اکثر مردم مایل به پذیرش خشونت جسمی به عنوان یک مشکل هستند - اقداماتی که کبودی یا شکستگی قابل مشاهده ای به همراه دارد - با این حال ، بسیاری نمی فهمند که عدم توانایی مقابله با احساسات به کجا ختم می شود و خشونت کلامی، چگونه کودک را در آینده تبدیل به موجودی ترسو و یا بر عکس قلدر می کند.
اما مهم نیست که آیا این رفتار یک اقدام آگاهانه برای دستکاری و کنترل شخص دیگر است یا اینکه شخص با گفتن اینکه "او اول او را تحریک کرد، خود را توجیه می کند - هر دو گزینه خشونت است.
برخلاف افکار عمومی ، مطالعات کاملاً واضح نشان می دهد که چه خشونت عاطفی و کلامی بر مغز کودک تاثیر می گذارد: آنها به معنای واقعی کلمه ساختار آن را تغییر می دهند.
چنین کودکانی در بزرگسالانی رشد می کنند که به درک آنها اعتماد ندارند و در کنار آمدن با احساسات خود دچار مشکلات جدی می شوند . آنها یک سبک دلبستگی ناامن ایجاد می کنند که آنها را از احساسات خود جدا می کند (اجتناب از سبک) یا آنها را بسیار آسیب پذیر و حساس به شکست (سبک اضطراب) می کند. از آنجا که آنها تمایل دارند که خشونت کلامی را یک هنجار تلقی کنند ، می توانند در یک رابطه با شخصی دریابند که خشونت کلامی نسبت به آنها تجلی پیدا می کند.
وقتی بیشتر ما به خشونت کلامی فکر می کنیم ، گریه و فریاد را تصور می کنیم ، اما حقیقت این است که سمی ترین خشونت سکوت و سکوت است . داستانی را که این مقاله با آن شروع می شود دوباره بخوانید و توجه داشته باشید که در این حالت ابزار خشونت، سکوت مادرانه است .
خشونت در سکوت: چه چیزی است و چگونه شخصیت را تخریب می کند
زنی 38 ساله ، درباره اولین ازدواج خود برای من نوشت:
من به یک موجود بدبخت تبدیل شدم و از او خواهش کردم که به من بگوید بعد از این نزاع او هنوز مرا دوست دارد اما جواب نداد. التماس کردم حتی بیشتر ، گریه کردم ، و او با صورت سنگی روی مبل نشست. سپس من شروع به عذرخواهی کردم ، حتی اگر او شروع کننده نزاع بود ، و من هیچ کار اشتباهی انجام نداده بودم.
اینگونه بود که می ترسیدم که او مرا ترک کند. من رفتار او را خشونت یا کنترل نمی دانستم ، تا اینکه در سن 35 سالگی برای درمان رفتم. من 12 سال است که چنین زندگی کرده ام و حتی فکر نمی کردم اشتباهی انجام شده است.
داستان این زن نیز از این قاعده مستثنا نیست ، کسی که سال ها رفتار چنین شریک زندگی را عادی می داند. سکوت به راحتی قابل استدلال یا انکار است : "او فقط نمی خواهد صحبت کند ،" "او فقط سعی می کند افکارش را جمع کند ،" "شاید من واقعاً خیلی حساس باشم ، همانطور که خودش می گوید."
کودکان نه تنها پیامهایی را که در فرآیند خشونت کلامی دریافت می کنند یاد می گیرند (برای مثال ، "چرا من فقط شما را به دنیا آوردم" ، "شما یک هیولا هستید" ، "فقط مشکلات از شما ناشی می شوند" و غیره) بلکه آنها همچنین انتظارات خود را از جهان شکل می دهند. و درک چگونگی رفتار مردم در روابط از این سکوت والدین .
در میان خشونت ها ، سکوت می تواند انواع مختلفی را تشخیص دهد: یک نگاه خالی از احساس ، نادیده گرفتن ، نشان دادن تحقیر و امتناع از تماس عاطفی. همه آنها یک هدف دارند - در معرض دید قرار دادن شخص به عنوان حاشیه ای ، ایجاد احساس وحشتناک و تقویت کنترل.
دیواری از سکوت، بی توجهی به نیاز دیگری
تحقیقات زیادی به این رفتار اختصاص داده شده است ، و حتی مخفف خود را با نام DM / W (از انگلیسی. Demand / Withdraw) به همراه دارد ، زیرا به عنوان یکی از سمی ترین روابط شناخته می شود.
تبدیل شدن به یک دیواری از سکوت پایان گفتگو است و این بدان معنی است که شخصی که این گفتگو را آغاز کرده است تسلیم می شود.
وقتی والدین این کار را با کودک انجام می دهند ، به وضوح نشان می دهند که افکار و احساسات کودک هیچ ارزشی ندارد و کسی به آن اهمیت نمی دهد : و از آنجا که نیاز کودک، عشق و پشتیبانی والدین است ، کودک این درس را به عنوان نوعی حقیقت "درباره خودش یاد می گیرد.
وقتی یکی از شرکای بزرگسالی این کار را با دیگری انجام می دهد ، این فقط نمایش قدرت است که به دیگری می گوید: آنچه را که می خواهید ، چه فکر می کنید ، چه احساسی دارید - در روابط ما مهم نیست.
نادیده گرفتن یا تحریم
تظاهر به این که کسی را نمی بینید و نمی شنوید ، مخصوصاً برای کودکان، عملی حساس تر است ، به خصوص اگر از آن به عنوان مجازات استفاده شود. ممکن است یک کودک کوچک احساس کند که خانواده او را رها کرده ، یک کودک بزرگتر ممکن است درد طرد شدن و در عین حال عصبانیت عمیق را تجربه کند.
پدرم بلافاصله به محض نااميد شدن از من، صحبت با من را متوقف كرد ، كه اين اتفاق اغلب اتفاق افتاده است . دلیل این امر می تواند نمرات ضعیف در مدرسه ، عملکرد ورزشی خیلی خوب و هر چیز دیگری باشد. او همیشه همین حرف را می زد: "شما باید جمع شوید. شما بیش از حد حساس هستید ، قوی ترین شخص در این جهان زنده مانده است. مادرم به همین اصول پایبند بود.
وقتی نوجوان بودم از هردو عصبانی شدم ، اما در همان زمان فکر کردم که ناامیدی آنها تقصیر من است. من تنها فرزند بودم و کسی را نداشتم که بتوانم مقایسه کنم. خلاصه اینکه کالج باعث شد خیلی احساس بدی پیدا کنم ، اما خوشبختانه یک درمانگر عالی مرا نجات داد.
همکاران همچنین از تحریم برای تحقیر و مستهلک شدن و همچنین برای ترساندن طرف مقابل ، "به پایین کشیدن" استفاده می کنند.
این راهی است که شخص دیگری باعث آسیب پذیری آنها شود ، او را به تبعید عاطفی بفرستند و این کار به منظور اینکه شریک زندگی نرم و قابل کنترل شود، انجام می شود .
اعتراض و تمسخر
خندیدن به کسی، و یا ابراز انزجار در چشمان، نیز می تواند ابزاری از خشونت باشد که موجب کمبود و تحقیر می شود ، حتی اگر با کلمات درگیر نشوند.
افسوس که این حرکات، به راحتی نمی تواند متخلف را شناسایی کند ، که شما را به حساسیت بیش از حد ("اوه ، چقدر شما حساس هستید") ، انتخاب نیت ("شما همیشه مقصرید") یا عدم احساس شوخ طبعی را متهم کنید. ")
اشتباه نکنید: این خشونت است. کلمات لازم نیست که شخص را احمق و بی ارزش یا چیز دیگری بنامند.
امتناع از تماس عاطفی
این شاید ظریف ترین شکل خشونت باشد ، خصوصاً وقتی در مورد کودک اعمال می شود: امتناع آگاهانه از پشتیبانی ، عشق و مراقبت - یعنی هر آنچه کودک برای رشد و پیشرفت خود به آن نیاز دارد. البته کودک نمی فهمد که دقیقاً از چه چیزی او را محروم می کنند ، اما او احساس می کند که چقدر تنهایی و خلاء قلب او را پر می کند.
اما برای یک شریک بزرگسالی که به این روش تحت درمان قرار می گیرد ، کار ساده تر نیست ، زیرا وقتی نیازهای عاطفی از شما سلب می شود ، این امر باعث می شود که شما باید آنها را حتی بیشتر برآورده کنید و گاهی باعث می شود که حتی بیشتر وابسته به شریک زندگی خود باشید.
این ضد انعطاف پذیری است ، اما درست است. امتناع از تماس عاطفی ابزاری قدرتمند برای كسانی است كه خواهان قدرت و كنترل هستند.
خشونت خشونت است. اگر کسی از کلمات یا سکوت استفاده کند تا شما را بی ارزش و بی قدرت جلوه دهد، این شخص مرتکب خشونت می شود . این فرمول ساده را به خاطر بسپار.