راز "ستاره ی عجیب مگاساختاری"

در

اخترشناسان چگونه میتوانند راز "ستاره ی عجیب مگاساختاری" را حل کنند.

 

به گزارش  (سیارک)  اگر به اندازه کافی به اطراف نگاه کنید نهایتا  چیزهای عجیب و غریبی پیدا میکنید. این قانون طبیعت در تاریخچه‌ی علم است، و در سال گذشته باز هم این مساله به اخترشناسی به نام تابتا بویاجین ثابت شد. او در عین کند و کاش در داده های تلسکوپ فضایی کپلر ناسا، که بر علائم سیارات محوری 150000 ستاره نظارت میکند، متوجه شیء شد که شبیه بقیه نبود. یک تک ستاره که نام رسمی آن KIC 8462852 است اما نام غیررسمی آن ستاره تابی است، و به صورت غیر قابل توضیحی چشمک میزند: برخلاف سایه های ایجاد شده توسط سیارات، برخلاف هر ضربان ستاره‌ای شناخته شده ای، و بر خلاف هر آنچه که قبلا شناخته شده بود.

 

ستاره تابی بسیار غیرمعمول است و چند ستاره شناس از جمله همکار بویاجین یعنی جیسون رایت، این احتمال را داده‌اند که چشمک زدن این ستاره عادی نیست و این چشمک زدن به دلیل حضور یک ساختار مصنوعی عظیم است. این حدس و گمان باعث شد که نام مستعار دیگری به ستاره ی KIC 8462852 داده شود و آن نام عبارت است از "ستاره مگاساختار عجیب"، و موجب سیلی از داستانهای نفسگیر شد: در برنامه‌ی شب شنبه به شدت به معرفی آن پرداختند. پس از آن بویاجین یک سخنرانی TED انجام داد و توجهات بیشتری را به ستاره‌ی خود جلب کرد. بروزرسانی: یک هفته بعد این مصاحبه را نوشتم، ستاره تابی هنوز هم عجیب و غریب است: یک مطالعه جدید نشان میدهد که در طول سه سال گشته تاریک تر شده است.


حالا بویاجین که اخیرا به دانشگاه ایالاتی لوئیزیانا پیوسته است، با وظیفه‌ی دلهره آور طبقه بندی از طریق طیف گسترده ای از توضیحات روبرو شده است، از پیش پا افتاده ترینها تا عجیب و غریبترینها. احتمالا از شنیدن این مساله متعجب نمیشوید که او طرفدار نظریه‌ی فضای-بیگانه نیست، بلکه اعتقاد دارد که ایده‌های علمی تر عجیب تر هستند. من در مورد اینکه چگونه میخواهد این راز را حل کند با خانم بویاجین صحبت کردم – و همچنین در مورد راههای عجیبی که علم بنیادی در برابر تحقیقات اکتشافی انباشته شده است و تضمینی نیست که منجر به پاسخهایی واضح شوند گفتگو کردیم. (برای شنیدن اخبار بیشتر در مورد فضا و ستاره شناسی، من را در توییتر دنبال کنید: @coreyspowell). (سیارک
چه زمانی متوجه شدید که با چیز بسیار عجیبی سر و کار دارید؟
اشکالات زیادی وجود دارد که میتوانید در داده ها بیابید، و البته نمیخواهید وقت خود را روی چیزی که اثبات شده و قطعی است بگذارید. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، شکارچیان سیاره (یک شهروند داوطلب در گروه علمی) این مساله را کشف کردند. وقتی این مساله را به من نشان دادند، گفتم: "داده ها بد هستند، حتی نمیخواهم به آنها نگاه کنم"، اما آنها گفتند: "ما آزمایشات اولیه را انجام دادیم و این مساله را بررسی کردیم." اگر برای اینکار نبود دیگر به KIC 8462852 نگاه نمیکردم.

سپس بررسیهای بیشتری انجام دادم، و دیگر افراد تیم هم برای این کار به من کمک کردند، این بررسیها را گروههای متفاوت کمی در ناسا نیز انجام داده بودند، و تیم کپلر هم داده‌ها را تایید کردند. کم کم یک رابطه‌ی عشق- نفرت ساخته شد، زیرا هرچه بیشتر در مورد این ستاره مطلبی یاد میگرفیتم، فهمیدن و شناخت آن سختتر میشد. هر آنچه در ستاره میدیدم بسیار بسیار عادی بود (بجز تغییرات بسیار بسیار غیرعادی آن در روشنایی). این ستاره شبیه هیچ یک از ستارگان گروه بندی شده نبود و تفاوتهایی را میشد در آن دید. یک فرآیند یک فرآیند یادگیری تدریجی است، یادگیری در مورد خود ستاره و بررسی نظریه‌های مختلف.
وقتی با چنین مساله‌ای روبرو شوید چکار میکنید، با ستاره‌ای که به نظر میسرد از تمام اکتشافات علمی سرپیچی کرده است؟
وقتی چیزی میبینید که در هیچ کدام از مقولات جای نمیگیرد، شروع میکنید و با مردم در مورد آن صحبت میکنید. من هم همین کار را انجام دادم. ایده های همکارانم را شنیدم و نظریه های مختلف را آزمایش کردم. وقتی تصمیم گرفتیم مقاله ای در این مورد بنویسیم واقعا نتایجی قطعی نداشتیم، و این رفتار غیر عادی به خودی خود نمیتواند یک مقاله هیجان انگیز باشد. روشی که دانشمندان با آن آموزش میبینند این است که داده‌های بدست آوردند، نظریه ها را تست کنند، و یک مقاله علمی ارائه دهند. نوشتن مقاله ای اینچنینی که نتیجه ای ندارد، و فقط طرح سوال است، با این طرز فکر بسیار خسته کننده است.
ما زمان زیادی برای فکر کردن به KIC 8462852 صرف کردیم. ایده این بود که هرچه یاد گرفته بودم را بنویسم، هر نظریه ای که سعی دارد در مورد این ستاره توضیح دهد، و آن را همانطور که هست نشان دهم. این کار موجب هیجان‌انگیز شدن مقاله نمیشد، بلکه آن چیزی که آن را هیجان انگیز میکرد این بود که این مقاله یک سبک جدید بود. بنابراین این مساله را عنوان کردم: رابطه عشق – نفرت. هیجان انگیز است اما در این زمان کمی خسته کننده به نظر میرسد. همه چیزی که میدانیم این است که به یک گروه جدید دست پیدا کرده‌ایم.
البته حجم زیاد گزارشات جدید تضادی با هم نداشتند. این اخبار کمی سر در گمی‌ها را کم کردند، و با این احتمال را دادند که ما در اطراف یک ستاره در دور دست یک شی مصنوعی بیانه دیده ایم. در مورد این پاسخ چه نظری دارید؟
قطعا خواهم گفت که این امر، امری قریب الوقوع است. حتی در مقالات خوبی که در مورد این ستاره نوشته شده است، عنوان آن اغلب پیشرو است. برخی افراد گزارشات مسئولیت پذیری نداشتند و فقط آن را قدمی رو به جلو میدانستند. میدانید، این همان چیزی است که باید باشد. در کل انتظار چنین هیجانی را نداشتم، اما با نگاهی به گذشته متوجه شدم که باید هم همین گونه باشد! (سیارک

تعجب کردم که چرا برای حل این مساله به ناسا یا دیگر آژانسهای بزرگ نزدیک نشدید تا برای حل این راز به شما کمک کنند. چرا اینکار را نکردید؟
این ستاره نیاز به نظارتهای بلند مدت و مداوم داشت، زیرا راهی برای پیش بینی رخ دادن مجدد این مساله نبود. این اتفاق روند دوره‌ای مرتبی نداشت. تجهیزات دولتی توانایی نظارت بلند مدت را نداشتند. نظارتهای عمومی به خوبی برنامه ریزی شده بودند به طوری که میتوانستید امکان مشاهده در سه شب متوالی را داشته باشید. هیچ راهی برای نظارت مستمر بر مبنایی روزانه نبود. شما میتوانید از امتیازات دولتی برای خریدن زمان استفاده کنید (روی یک شبکه تلسکوپ خصوصی)، اما گرفتن امتیازات دولتی بسیار طول میکشد. اگر همین حالا پروپزالی بنویسم، و اگر واقعا پیروز شوم، یک سال طول میکشد تا پولمان را بگیریم. همچنین گرفتن امتیازات دولتی فرآیندی رقابتی دارد. تضمینی برای موفقیت نیست، مخصوصا برای پروپزالی مانند این. ما به یک ستاره نگاه میکنیم: ریسک بالا، پاداش بالا. این چیزی نیست که متوسل به بنیاد علمی ملی باشد.
برای راه انداختن کمپین Kickstarter از چه چیزی الهام گرفتید؟ این مساله مرا هم متعجب کرده است.
در طول چند ماه گذشته بعد از اکتبر که ستاره در کانون توجهات قرار گرفت، در واقع – هزاران ایمیل از مردم دریافت کردم که از من در مورد اینکه چگونه میتوانند همکاری داشته باشند سوال پرسیده بودند. ما یک Reddit AMA داشتیم و مردم پیشنهاد هر گونه خدماتی را میدادند: "من چیزی در مورد علم نمیدانم اما میتوانم کار کدگذاری را انجام دهم". آنها میخواستند مشارکت داشته باشند. سپس من یک گفتگوی TED در فوریه انجام دادم و پس از آن توانستم به مردمی که علاقه مند به مشارکت هستند نزدیک شوم. ستاره کیک استارتر طرفداران خودش را در TED پیدا کرد. اتفاقات یکی پس از دیگری افتاد تا اینکه این پروژه خلق شد.
کمپین کیک استارتر تبدیل شد به بهترین کمپین در دنیا، زیرا عموم مردم اجازه داشتند در آن مشارکت کنند. این پروژه با موضوع علم برتر ادامه پیدا کرد، زیرا اینگونه بود که ستاره کشف شد. در این پروژه امکان بروزرسانی کارکرد علم امکان پذیر بود. این امتیاز مثبتی است که در امتیازات دولتی نمیتوانید آن را داشته باشید، زیرا بسیار خصوصی هستند. (سیارک

بنابراین طرح حمله چیست؟ چطور اتفاق ناگواری که ممکن است در اطراف ستاره بیافتد را تجسم میکنید؟
طرح ما رصد ستاره در طول یک سال تقویمی کامل توسط شبکه (خصوصی) تلسکوپ جهانی رصدخانه ی کامبر (LCOGT) است. ما بودجه کامل برای پوشش این طرح را داشتیم و حتی بودجه ما کمی بیشتر هم بود. ما هم اکنون در حال رصد هستیم، زمانی پایانی که LCOGT به هدیه داده است 200 ساعت است. در انتهای تابستان، وقتی بودجه‌ی کیک استارتر منتقل شد، میتوانیم فرآیند را در آگوست و شاید هم در دسامبر سال 2017 ادامه دهیم.
باز هم میخواهیم شیب روشنایی ستاره را ببینیم – به همان صورت ساده ای که است. وقتی شیب ها شروع شوند، چقدر طول میکشند، اگر تعداد شیبها زیاد باشد، همه داده‌ها در رابطه با نظریه‌ها روی میز است. همچنین میتوانیم مشاهدات جزئی تری از اتفاقاتی که در جلوی ستاره میافتد بدست آوریم، زیرا ما سیستمی داریم که وقتی ستاره روشنایی نرمال خودش را نداشته باشد به ما اطلاع میدهد. LCOGT به ما کمک میکند تا به محض وقوع یک رخداد طیف آن را داشته باشیم و همچنین میتوانیم به مشاهدات شدیدتری برسیم.
اگر این شی یک مگاساختار بیگانه نیست که از جلوی ستاره تابی عبور میکند، پس چیست – و چطور میتوانید بفهمید که چیست؟
با توجه به مشاهدات جدیدی که داریم، میتوانیم مطالب زیادی در مورد مواد در حال عبور از جلوی ستاره بگوییم: اینکه آیا یک شی غبارآلود است، آیا نوعی ماده جامد است. [فرضیه بویاجین این است که شیبدار شدن بر اثر گروه زیادی ستاره دنباله دار رخ میدهد، و شاید هم دلیلش برخی از رخدادهای زمین شناسی است که در اطراف ستاره رخ میدهد]. آنچه مهم است این است که ما میتوانیم به یک سری مشاهدات طیفی پایه برسیم و در نتیجه اگر تغییری در سرعت شعاعی آن رخ دهد و یا اگر تشعشات متغیری از خطوط رخ دهد میتوانیم آن را ببینیم، در نتیجه میتوانیم آنچه که رخ میدهد را پیش بینی کنیم.
اگر شیبهای کاهنده بر اثر یک خانواده ی ترانزیتی از ستارگان دنباله دار رخ دهد، این اتفاق امری کاملا جدید است. ما هرگز ندیده بودیم که ستارگان دنباله دار به جلوی ستاره بروند. گرد و غبار ناشی از ستاره های دنباله دار همان چیزی هستند که شما به صورت منحنی نور میبینید. آنچه که در رصد طیفی میبینید گاز متشکل از ستارگان دنباله دار است. این امر بسیار هیجان انگیز است. در سیستم خورشیدی یا در اطراف ستارگان دیگر قبلا چنین چیزی رخ نداده بود. ما از این مساله چیزهای زیادی میتوانیم یاد بگیریم.
چه سیگنالی دریافت کردید که متوجه شدید توده ستاره دنباله دار پاسخ شما نیست، و اینکه باید شی عجیب و غریب تری را در نظر بگیرید؟
ما به دوره اوربیتالی نگاه میکنیم (همانطور که با اپیسودهای کاهنده نشان داده میشود). اینکار باعث میشود که نظریه ها یکی پس از دیگری به نفع ما باشد. البته ستارگان دنباله دار در مدار بسیار بیضوی حرکت میکنند، و اگر بخواهیم در مورد کل خانواده های ستارگان دنباله دار صحبت کنیم، باید گفت که برخی از اعضای آن ممکن است عبور مجدد نداشته باشند. این امر ماجرا را پیچیده میکند. هرچه به شیبهای بیشتری برسیم برای ما بهتر است. اگر آنها عمیقتر باشند (نسبت به آنچه که قبلا دیده بودیم)، اگر بیشتر طول بکشند، هر کدام از این مشاهدات به ما کمک میکند تا بتوانیم نظریه ها را تست کرده و به نظریه درست برسیم.
تا کنون به نظر میرسد که ستاره تابی منحصر به فرد است. چگونه میتوانیم بفهمیم که این ستاره مشابهی دارد یا نه؟ و یا اینکه چطور بفهمیم این ستاره از چه نوعی است؟
ما از طریق پایگاه داده ای کپلر تحقیقاتی انجام دادیم و در هیچ سطحی مانند این ستاره را ندیدیم، اما کپلر فقط به 0.2% از آسمان رصد دارد. تحقیقاتی وجود دارند که به قسمت زیادی از آسمان رصد دارند. اکنون که ویژگیهای زیادی از این ستاره را میدانیم، میتوانیم یک Al راه اندازی کنیم تا ستاره دیگری شبیه آن را پیدا کنیم؟ و یا ممکن است ستاره بعدی اصلا شباهتی با این ستاره نداشته باشد؟ الان چیزی نمیدانیم. چیزی که میدانیم این است که اگر بخواهیم شی مشابه دیگری پیدا کنیم نیاز به داده‌های اصلی طولانی مدت تری داریم. کپلر چهار سال به طول انجامید، و این ستاره فقط برای بخش کوچکی از آن زمان جالب بود.
چه چیزی موجب افزایش نگرانیها میشود؟ اگر یک سال رصد کنید و چیزی پیدا نکنید چه اتفاقی میافتد؟ اگر از بد شانسی شما وقتی ستاره را میبینید هیچ کار جالبی انجام ندهد چه میشود؟
قطعا موقع شروع به کار این موارد را در نظر گرفتیم. هر چه بیشتر رصد کنیم شانس بیشتری برای رسیدن به جزئیات بیشتر داریم. شاید باید یک پروژه ده ساله را راه اندازی کنیم. این امر نیاز به کار بیشتری دارد. رصد خانه LCOGT با ما همکاری میکند، و اگر نیاز داشته باشیم که یک کیک استارتر دیگر رخ دهد این کار را انجام میدهیم هرچند که نیاز به کار زیادی دارد.
به نظر میرسد که برای انجام این تحقیق اکتشافی بدون توسل به کیک استارتر یا چیزی مشابه آن، راهی طولانی در پیش دارید. نظر شما چیست؟
همانطور که مشخص است، هزاران ستاره شناس از ما حمایت میکنند. نظرات زیادی در کیک استارتر ثبت شده اما هیچکس نگفته است که کارتان بیهوده است، نمیتوانید اینکار را انجام دهید، باید بیشتر با علم پیش بروید. همه دیدگاه ما را درک میکنند. نظرات بسیار خوب هستند، اما ممکن است در پایان سال به نتیجه کمی برسیم. کانال تحت حمایت دولت برای دانشمندان است که از طریق آن میتوانند طرحهای پر ریسک را اجرا کنند و قطعا به علومی که امید چندانی به آنها نیست نیز اجازه کار میدهند.

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

مترجم  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

قطب‌های مغناطیسی زمین در آستانه جابه‌جایی

در


 ( سیارک)ساینس الرت نوشت: در طول ۲۰ میلیون سال گذشته قطب‌های مغناطیسی زمین در هر ۳۰۰ هزار تا ۴۰۰ هزار سال یک بار جابه‌جا شده‌اند. گاهی نیز به محض جابه‌جایی قطب‌ها، دوباره قطب‌های مغناطیسی به وضعیت سابق باز می‌گردند.
حدود ۴۰ هزار سال قبل قطب‌های مغناطیسی زمین به همین طریق جابه جا شده و مجددا به حالت قبل خود بازگشتند. چنین رخدادی حدود ۷۸۰ هزار سال قبل نیز به وقوع پیوسته بود. بر اساس این الگو تغییر قطب‌های مغناطیسی زمین قریب‌الوقوع است.
با این که پدیده تغییر قطب‌های مغناطیسی زمین در طول تاریخ امری طبیعی بوده است، این بار چنین تغییری می‌تواند اثرات بسیار مخربی بر زندگی بشر برجای گذارد.
به‌منظور تعیین زمان وقوع این تغییر محققان اقدام به تصویربرداری با استفاده از ماهواره‌ها و انجام محاسبات پیچیده‌ای کردند. در این تحقیقات معلوم شد آهن و نیکل مذاب موجود در هسته زمین انرژی دو قطب هسته را که تولید کننده میدان مغناطیسی زمین است، جذب می‌کنند. همچنین مشخص شد قطب مغناطیسی شمال به شدت آشفته است و رفتار آن غیرقابل پیش بینی است. اگر موانع مغناطیسی به اندازه‌ای تشدید شوند که دوقطبی را تضعیف کنند، جابه‌جایی قطب‌ها به وقوع می‌پیوندد.
میدان مغناطیسی از زمین در برابر تشعشعات کیهانی و خورشیدی محافظت می‌کند و در زمان جابه‌جایی قطب‌ها، قابلیت حفاظت این سپر طبیعی به یک دهم کاهش می‌یابد. با توجه به این که ممکن است فرآیند جابه‌جایی چندین قرن طول بکشد، تشعشعات بیش از هر زمان دیگری به سطح زمین می‌رسند و حیات را در مناطق وسیعی از بین می‌برند.
پیش از این که چنین وقایعی رخ دهد، میدان مغناطیسی ضعیف شده، ماهواره‌های مستقر در مدارهای زمین را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و موجب آسیب‌پذیری آن‌ها در برابر تشعشعات کیهانی می‌شود. ( سیارک)
این تشعشعات همچنین موجب برهم خوردن سیستم‌های زمان‌سنجی ماهواره‌ای شده و در نتیجه شبکه برق‌رسانی دچار اختلالاتی می‌شود که ممکن است قرن‌ها به طور انجامند. با از دست رفتن شبکه‌های برق‌رسانی استفاده از گوشی‌های هوشمند و تجهیزات خانگی و سایر ابزارهای الکترونیکی غیرممکن خواهد شد. فناوری GPS نیز غیرقابل استفاده شده و بسیاری از امور روزمره از عملیات نظامی گرفته تا راهبری خودروها دچار اختلال می شود.
آنچه مسلم است ما هنوز برای جابه‌جایی قطب‌های زمین آماده نیستیم، البته این تغییر بزرگ نیز قرار نیست به این زودی اتفاق بیافتد اما لازم است تدابیری را اتخاذ کنیم که در هنگام وقوع این رخداد امکان حفظ بقای خود را داشته باشیم. منبع :ایرنا

نظرات

در ادامه بخوانید...

سرزمینی که بقایای سفینه فضایی در آن جا سقوط می کند

در
جاذبه های فضایی Altai: سرزمینی که بقایای سفینه فضایی در آن جا سقوط می کند.
 

آیا می دانید بقایای سفینه فضایی در کدام کشور سقوط می کند؟

ساکنان منطقه آلتای (کوههای آلتای که در مرز قزاقستان و مغولستان واقع شده است ) می توانند هر روز زیبایی خارق العاده ای را مشاهده کنند .قله های شکوهمند کوهستانی ، برف ، جنگل های کاج متراکم و دریاچه هایی با آب آنقدر تمیز که می توانید کف آن را ببینید. کوه ها بسیار پر تردد نیستند ، گاهی اوقات سفر به دهکده چند ساعت طول می کشد. اما افراد محلی حوصله ندارند، گوسفند و گاو را بچرانند ، از باغها مراقبت کنند و در عین حال بقایای سفینه فضایی را جمع آوری کنید، زندگی آنها پر از نگرانی است.
 
کوه های آلتای
 
منطقه آلتای مستقیماً در زیر مسیر پرواز موشک ها از فضا در بایکونور(شهری در استان قیزیل‌اوردا کشور قزاقستان است) واقع شده است. هر وقت مخازن خالی سوخت موشک های پرتاب شده و سایر قسمت ها از راکت جدا می شوند ، همه اینها در منطقه آلتای سقوط می کند ، ساکنان محلی را می ترساند و حتی گاهی اوقات گاوهای محلی را می کشد و خانه های محلی را تخریب می کند. غالباً ، دولت مجبور است در صورت آسیب دیدگی در اموال روستاییان خسارت آنها را جبران کند.
 
اعتقاد بر این است که از زمان پرتاب اولین موشک ساخت بشر از ایستگاه فضایی بایکونور در سال 1957 ، بیش از 2500 تن انواع موشک مختلف به زمین سقوط کرده است. به عنوان مثال ، آزمایش فضانورد S.V. کریچفسکی چنین اطلاعاتی را ارائه داد: از سال 1986 تا 2001 ، تحت برنامه ایستگاه میر ، 102 دستگاه پرتاب پرتاب شد که حدود 40 هزار تن وزن داشت. اما در عین حال  فقط 2 درصد و مابقی آن نیز پسماند بود که از این میزان 90 درصد سوخت موشکی سمی و 8 درصد در مراحل حامل سقوط به زمین بود.
باقی مانده موشک که در استپ قرار دارد.  عکس
 
به افراد محلی از راه اندازی جدید در هر روز اخطار داده می شود. به طور معمول ، چنین زباله هایی در مناطق کم و بیش قابل پیش بینی می افتند ، اما استثنائاتی نیز وجود دارد. به عنوان مثال ، در سال 2008 ، یک قطعه فلزی چند تنی از یک موشک درست در مجاورت ساختمان آپارتمان در روستا سقوط کرد. در سال 2011 ، مخازن سوخت به زمین سقوط کردند که در تماس با زمین منفجر شدند و پنجره ها از این انفجار در کلیه خانه ها در شعاع 100 کیلومتری منفجر شدند.
یکی از ساکنان محلی در قسمت ریزش این موشک قدم می زند.  عکس
کوه های آلتای.
 
در دوران اتحاد جماهیر شوروی ، دولت به شدت علاقه مند به جلوگیری از سقوط چنین قطعات موشکی بود .علت بیشتر ترس از غرب بود که بتواند فناوری های طبقه بندی شده را بشناسد ، آنها سعی میکردند چنین قطعات موشکی در حال سقوط را بلافاصله پس از سقوط پیدا کنند و آنها را تخلیه کنند. اکنون این مأموریت به طور غیر رسمی به ساکنان محلی واگذار شده است - اما با هدف کاملاً متفاوت !
ساکنان روستا وسایلی را که از بقایای سفینه فضایی ساخته شده است نشان می دهند. 
 
پس از هر بار پرتاب موشک ، افراد محلی با دوربین شکاری بیرون می روند و سعی می کنند محل فرود قطعات موشک را پیدا کنند. آنها جیپ ها ، اسب هایی را با چرخ دستی به محل سقوط می برند و  همه مواد با ارزش - سیم های مسی ، آلیاژهای تیتانیوم و آلومینیوم را از بقایای موشک سقوط کرده جدا می کنند. ساکنان روستایی از همه چیزهایی که نمی توان آنها را به عنوان قراضه تحویل گرفت و برای تجهیز خانه هایشان فروخته شده استفاده می کنند - آنها از راکت های فضایی برای سقف های ریخته گری ، دیوارهایی برای لانه مرغ ، توالت و حتی سورتمه درست می کنند.
از زباله های افتاده ، آنها سعی می کنند تمام مواد ارزشمند را بیرون بیاورند.  عکس
قلمرو آلتای
 
اگر از نظر سلامتی چندان خطرناک نباشند ، چنین "هدایای بهشتی" می تواند یک کمک عالی برای خانواده ها باشد. هنگام پرتاب موشک از سوخت سمی استفاده می شود که شامل هپتیل و مشتقات آن ، تتروکسید نیتروژن است که حتی در دوزهای بسیار کم نیز باعث ایجاد آسیب شناسی شدید هم در انسان و هم در حیوانات می شود. به عنوان مثال ، فعالان محلی آن را به فعالیت های بایکونور نسبت می دهند که در ماه مه-ژوئن سال 2015 ، سایگو ها، saigas(نوعی بز کوهی) به طور انبوهی در قزاقستان درگذشتند. همچنین افزایش سطح بیماری نقص ایمنی و سرطان در ساکنان محلی دیده می شود.
مردم محلی به انتظار سقوط بقایای ضایعات ناشی از پرتاب موشک  ، آسمان را رصد می کنند.  عکس
اعتقاد بر این است که اگر راکت ها در نزدیکی اقیانوس پرتاب شوند ، آسیب ناشی از چنین پرتاب هایی می تواند به حداقل برسد. راه دیگر برای حل مشکل ، تولید سوخت ایمن تر است - اکنون چندین سازمان بر روی آن کار می کنند ، از جمله ناسا و ESA.
کوه های آلتای
 
مقاله را دوست داشتید؟ از ما در بخش نطرات پشتیبانی کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

نگاهی اجمالی به آینده بسیار دور منظومه شمسی

در

کوتوله سفید WDJ0914 + 1914 و سیاره اش به اندازه نپتون را نشان می دهد که در گردش به دور این ستاره مرده است.این سیاره غول پیکر 4 برابر ستاره مرده WDJ0914 + 1914 است.

ستاره شناسان سیاره ای به اندازه نپتون را در مدار یک ستاره به اندازه زمین کشف کردند. 

در این نمودار موقعیت WDJ0914 + 1914 در صورت فلکی سرطان (خرچنگ) نشان داده شده است. این نقشه بیشتر ستارگان را که در شرایط مناسب با چشم غیر مسلح قابل رویت هستند نشان می دهد ، و WDJ0914 + 1914 خود با یک دایره قرمز روی تصویر برجسته شده است. این کوتوله سفید توسط یک سیاره مانند نپتون در حال تبخیر است ، اولین سیاره غول پیکر که تا کنون در اطراف کوتوله سفید یافت شده است.

 
"این ستاره، سیاره ای دارد که ما به طور مستقیم نمی توانیم آن را ببینیم" ، بوریس گونسکی ، نویسنده تحقیق از دانشگاه وارویک در بیانیه مطبوعاتی گفت  . "اما به دلیل اینکه این ستاره خیلی داغ است ، سیاره را تبخیر می کند و ما جو را از دست می دهیم." در حقیقت ، ستاره در حال گردش ، جریانی از مواد تبخیر شده را به دور از سیاره با سرعت تقریبی 260 میلیون تن در روز می فرستد.
 
اکتشاف جدید به عنوان اولین مدرک نشان می دهد که تبخیر سیارات در اطراف ستارگان مرده ممکن است تا حدودی در سراسر جهان رایج باشد. و از آنجا که خورشید ما ، مانند اکثر ستارگان ، سرانجام به یک کوتوله سفید نیز تکامل می یابد ، این یافته حتی می تواند به سرنوشت منظومه شمسی ما نیز سرایت کند.
 
کوتوله سفید مورد نظر ، لقب WDJ0914 + 1914 ، در صورت فلکی سرطان در حدود 1.500 سال نوری قرار دارد. گرچه کوتوله سفید دیگر مانند ستاره عادی دیگر در حال ذوب هسته ای نیست ، گرمای آن هنوز هم 49.500 درجه فارنهایت (25،000 سانتیگراد) تخمین زده شده است و پنج برابر گرمتر از خورشید است.
 
محققان در ابتدا پس از غربال کردن در حدود 7000 کوتوله سفید مشخص شده توسط نقشه آسمان اسلون دیجیتال ، هسته ذوب ستاره را برای پیگیری پرچم گذاری کردند. وقتی این تیم طیفهای منحصر به فرد WDJ0914 + 1914 را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند ، آنها اثر شیمیایی هیدروژن را کشف کردند که تا حدودی غیرمعمول است. آنها همچنین علائمی از اکسیژن و گوگرد را کشف کردند - عناصری که قبلاً آنها را در یک کوتوله سفید ندیده بودند.
 
گونیسكی در بیانیه مطبوعاتی رصدخانه جنوب اروپا (ESO) گفت: "این یكی از آن شفاف سازی ها بود  ." "ما می دانستیم که باید اتفاق استثنائی در این سیستم رخ دهد و [ما] حدس زدیم که ممکن است این مربوط به نوعی بقایای سیاره ای باشد."
 
بنابراین ، برای به دست آوردن درک بهتر از آنچه در سیستم عجیب اتفاق می افتد ، این تیم از  ابزار X-Shooter  در تلسکوپ بسیار بزرگ ESO   در شیلی برای انجام مشاهدات پیگیری استفاده کرد. براساس نگاه دقیق تر ، محققان دریافتند که عناصر غیرمعمول که فکر می کردند در کوتوله سفید اتفاق افتاده ، در واقع از دیسک فلزی گازی در اطراف ستاره مرده گرفته شده اند.
 
گونیسک گفت: "در ابتدا ، ما فکر کردیم که این یک ستاره باینری است که یک دیسک از جرم جریان یافته بین این دو ستاره تشکیل شده است." "با این حال ، مشاهدات ما نشان می دهد که این یک کوتوله سفید تنها با یک دیسک در اطراف آن است که تقریبا 10 برابر اندازه خورشید ما ، ساخته شده فقط از هیدروژن ، اکسیژن و گوگرد است. چنین سیستمی قبلاً هرگز دیده نشده است ، و بلافاصله برای من روشن است که این یک ستاره بی نظیر بود. "
 
ماتیاس شریبر ، اخترشناس در دانشگاه والپارایزو در شیلی ، که تعیین کننده آن بسیار حیاتی است ، گفت: "چند هفته طول کشید تا بفهمید که تنها راه ساختن چنین دیسک تبخیری توسط یک سیاره غول پیکر است. تجزیه و تحلیل دقیق آنها از ترکیب دیسک با آنچه اخترشناسان انتظار  داشتند در صورت تبخیر غول های یخی مانند اورانوس و نپتون در فضا تبادل شود ، مطابقت دارد  .
 
براساس محاسبات شرایبر ، دمای شدید کوتوله سفید به معنای بمباران سیاره غول پیکر نزدیک است - که با 0.7 واحد نجومی (AU) از ستاره واقع شده است ، جایی که 1 AU فاصله زمین تا خورشید است - با فوتون های پر انرژی. این امر باعث می شود سیاره زمین توده خود را با سرعت بیش از 3000 تن در ثانیه از دست بدهد.
 
اما مطابق  مقاله منتشر شده، "با افزایش خنک شدن کوتوله سفید ، سرعت از دست دادن جرم به تدریج کاهش می یابد.از آنجا که این سیاره غول پیکر نزدیک به کوتوله سفید واقع شده است ، محققان می گویند که باید در مرحله غول سرخ ستاره ها از بین رفت. یعنی ، مگر اینکه بعد از انتقال ستاره به یک کوتوله سفید ، به داخل مهاجرت کند.  
 
گونیسک گفت: "این کشف پیشرفت اساسی است زیرا طی دو دهه گذشته شواهد در حال رشدی داشتیم که نشان می دهد سیستم های سیاره ای در مرحله کوتوله های سفید زنده مانده اند." وی گفت: "ما بسیاری از سیارک ها ، ستاره های دنباله دار و دیگر اشیاء کوچک سیاره ای را دیدیم که به کوتوله های سفید برخورد می کنند و توضیح این وقایع نیاز به اجسام بزرگتر با جرم سیاره ای دورتر دارد. داشتن مدارکی برای سیاره واقعی که خود در آن پراکنده شده است یک گام مهم است." 

سرنوشت نهایی منظومه شمسی 

در 5 میلیارد سال ، هنگامی که خورشید آخرین هیدروژن موجود در هسته خود را می سوزاند ، به دنبال پوسته های متمرکز هیدروژن پیرامون هسته فعلی خود بی حرکت می شود. این روند ناپایدار باعث می شود که خورشید به یک غول سرخ تبدیل شود ، به این معنی که زهره و به احتمال زیاد زمین را می بلعد.
سرانجام خورشید لایه های بیرونی خود را به فضا می ریزد. و هنگامی که این کار را انجام دهد ، یک ستاره شناس بیگانه، یک سحابی سیاره ای زیبا را که اطراف هسته سوخته و فوق العاده داغ خورشید قرار دارد ، مشاهده می کند که معروف به کوتوله سفید است.
خورشید کوتوله سفید آینده باید مانند WDJ0914 + 1914 سیارات غول پیکر منظومه شمسی از جمله سیاره زمین را تبخیر کند.
شرایبر گفت: "به یک معنا ،" WDJ0914 + 1914 نگاهی اجمالی به آینده بسیار دور از منظومه شمسی ما می باشد. "

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا ماده تاریک را در جهان پیدا خواهیم کرد

در
آیا ما هرگز ماده تاریک را در جهان پیدا خواهیم کرد؟
این احتمال وجود دارد که اشکال دیگر ماده در جهان اولیه وجود داشته باشد ، که ما هنوز تصوری از آن نداریم. در این حالت ، ممکن است جهان ما به همان شکلی که تصور کرده ایم گسترش نیافته باشد ، نویسنده معتقد است که در مورد تلاش های ناموفق برای گرفتن ماده تاریک صحبت می کند.
 
کیهان شناسی به موفقیت چشمگیری رسیده است. تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان طی دهه های گذشته ، به بشریت این امکان را داده است تا تاریخچه شکل گیری جهان ما را با جزئیات کامل بازسازی کنند. ما می دانیم - و اکنون می توانیم چگونگی پیشرفت جهان در بیشتر تاریخ خود و به چه دلایلی را با اطمینان بیشتری بگوییم.اکنون جهان برای ما قابل درک تر از گذشته شده است.
 
با این وجود ، چیزی فراتر از درک باقی مانده است. با وجود تمام تلاش های ما ، ما هنوز نمی توانیم برخی از پدیده های جهان را توضیح دهیم. و شاید مشهورترین این اسرار ماده تاریک باشد. دانشمندان با استفاده از روشهای نوین میزان مواد موجود در جهان را به طور دقیق تعیین كرده اند و همانطور كه ​​معلوم شد بسیار برتر از ماده عادی است كه به صورت اتم ها وجود دارد. پس از بحث علمی گسترده ، که چندین دهه به طول انجامید ، دانشمندان به این نتیجه رسیدند: بیشتر ماده (یعنی حدود 84٪) ماده در جهان از اتم یا هر نوع ماده شناخته شده دیگر تشکیل نشده است ، بلکه از ماده دیگری ، و تابشی ندارد ، نور را منعکس نمی کند و آن را جذب نمی کند. برای عدم وجود بهتر ، این اسرارآمیز را "ماده تاریک" می نامیم. با این حال ، نام بردن به معنای درک آن نیست.
 
ده سال پیش ، بسیاری از کارشناسان حوزه کیهان شناسی، ناگهان تصور کردند که ما بالاخره فرضیه خوبی در مورد جوهر ماده تاریک داریم. استدلالهای مطرح شده توسط ما مبتنی بر این واقعیت است که ماده تاریک در نخستین کسری از ثانیه بعد از بیگ بنگ تشکیل شده است. طبق محاسبات ما ، تعداد کل ذرات ماده تاریک تشکیل شده در اوایل جهان ، که پس از آن از بیگ بنگ زنده مانده است ، باید به میزان تعامل این ذرات با یکدیگر و با اشکال معمولی ماده بستگی داشته باشد. براساس محاسبات ما به این نتیجه رسیدیم که این تعامل ماده تاریک باید از طریق به اصطلاح تعامل هسته ای ضعیف یا برخی نیروی ناشناخته دیگر انجام شود که معادل تعامل ضعیف است. ما این ذرات را Wimps نامیدیم.
 
اگر ماده تاریک واقعاً از Wimps تشکیل شده باشد ، باید بتوانیم آزمایشاتی را انجام دهیم که مستقیماً بتواند ذرات جداگانه ماده تاریک را شناسایی و اندازه گیری کند. برای این منظور ، تیم کوچکی از فیزیکدانان برای کشف ماده تاریک شروع به ایجاد آشکار سازهای فوق حساس کردند. دانشمندان شروع به قرار دادن آنها در آزمایشگاههای زیرزمینی کردند و آنها را از اشعه کیهانی پوشانیدند. در آن زمان به نظر می رسید که شانس ها بسیار زیاد است و این رویکرد به کشف منجر می شود.
 
در یک کلام ، در سال 2005 شرط می بستم که ذرات ماده تاریک ظرف ده سال کشف می شوند. و افسوس که این شرط را باختم. از نظر فنی آزمایشات بسیار عالی بود. اما دانشمندان نتایج مورد انتظار را به دست نیاوردند. اما معلوم شد که این خیلی بد نیست. معلوم شد که برخورد دهنده بزرگ هادرون ، که کار خود را درست در همین زمان آغاز کرد ، هیچ نشانه ای از ماده تاریک پیدا نکرد. از آزمایشات، ما یاد گرفتیم که ماده تاریک مسئله ای پیچیده تر از آنچه فکر می کردیم است.
 
ناتوانی ما در تشخیص ذرات ماده تاریک تأثیر ملموس بر جامعه علمی داشته است. من این را مستثنی نمی دانم که ما در جایی در گوشه و کنار هستیم که مشکل را حل کنیم. با این حال ، اکثر کسانی که امروز با ماده تاریک سر و کار دارند اعتراف می کنند که بسیاری از نامزدهای مورد علاقه ما برای نقش ماده تاریک باید مدتها پیش کشف شده بودند ، اما این اتفاق نیفتاده است. همه اینها باعث شد دانشمندان به فرضیه های جدید و گاه متناقض توجه کنند ، که منجر به ظهور تعداد زیادی از آثار نظری مربوط به ماده تاریک و ماهیت آن شد.
سحابی روح
مطابق یکی از فرضیه های رایج که اخیراً ظهور کرده است ، ماده تاریک ممکن است از یک نوع ذره تشکیل نشده باشد بلکه چندین نوع ذره تشکیل شده است که از آنها به اصطلاح "بخش پنهان" تشکیل می شود. علاوه بر این ، ذرات بخش پنهان می توانند عمدتاً فقط با یکدیگر تعامل داشته باشند و عملاً هرگز با سایر اشکال شناخته شده ماده. این واقعیت است که توضیح می دهد که چرا تشخیص آنها در آزمایشات انجام شده در شرایط زیرزمینی یا به دست آوردن در برخورد بزرگ هادرون بسیار دشوار است.
 
این ذرات که یک بخش پنهان را تشکیل می دهند ، به خوبی می توانند در اوایل جهان ظاهر شوند و تحت تأثیر نیروهایی که ما از آنها ایده ای نداریم وارد تعامل بسیار پیچیده ای شوند. فیزیکدانان که ذرات ابتدایی را مطالعه می کنند ، تئوری های بسیاری را ارائه می دهند ، که در آن تعامل بین انواع مختلف ماده پنهان شرط شکل گیری مداوم ماده تاریک در مرحله اولیه جهان بود. در واقع ، برای فیزیکدانان دشوار نبود چنین نظریه هایی را ارائه دهند که جوهر بخش پنهان را توضیح می دهد.
 
فرضیه دیگر نه به اندازه ماده تاریک ، بلکه به فضایی که در کسری از ثانیه دوم پس از بیگ بنگ اشغال کرده است ، مربوط می شود. هنگام استفاده از معادلات تئوری عمومی نسبیت برای محاسبه سرعت گسترش فضا ، ما کلیه اشکال شناخته شده ماده و انرژی را در نظر می گیریم ، از جمله انواع ذره هایی که در Collider Hadron Large مشاهده کردیم. اما این احتمال وجود دارد که در جهان اولیه ، اشکال دیگر ماده وجود داشته باشد ، که ما هنوز تصوری از آن نداریم. در این حالت ، ممکن است جهان ما همانطور که تصور می کردیم گسترش نیافته باشد.
 
و اگر جهان اولیه با سرعتی متفاوت از آنچه دانشمندان انتظار داشتند گسترش یابد (یعنی ، اگر سریعتر یا کندتر گسترش یابد) ، آنگاه تعامل ذرات ماده تاریك در این دوره متفاوت بوده و بنابراین برای توصیف روند گسترش و پیشرفت جهان ، که در اولین ثانیه پس از بیگ بنگ اتفاق افتاد ، می توان فرضیه های مختلف زیادی را مطرح کرد. این امکان وجود دارد که به دلیل برخی اشکال ناشناخته ماده و انرژی ، میزان گسترش افزایش یابد. یا شاید نرخ انبساط تحت تأثیر برخی عوامل حتی غیر منتظره تر باشد که در اولین لحظه ها پس از انفجار ظاهر شدند.
 
شاید در همان آغاز ، در ثانیه دوم خود ، جهان ناگهان برای لحظه ای گسترش یافته ، یا در مقطعی گذر فاز تند را تجربه کرده است. یا شاید فرق داشته باشد: شاید نوعی ذره وجود داشته باشد که هنگام نابودی ، جهان را گرم می کند و بدین ترتیب تکامل آن تغییر می کند. فرضیه های موجود در اینجا می تواند انواع مختلفی را مطرح کند. و همه آنها می توانند بر روند شکل گیری ماده تاریک و در اولین لحظات زندگی در عالم ما نور افشانی کنند.
 
اگر دانشمندان می دانستند که دقیقاً پس از آن چه اتفاقی افتاده است ، عقاید ما در مورد ذات ماده تاریک تقریباً به طور قطع تغییر خواهد کرد ، و بلافاصله برای ما مشخص خواهد شد که برای کشف آن باید چه آزمایش هایی انجام شود. شاید در این حالت ، ما بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که چرا ماده تاریک برای مدت طولانی گریزان است.
 
نتایج قابل توجه به دست آمده در طول آزمایشات بر روی آشکارسازهای زیرزمینی که برای ضبط ماده تاریک طراحی شده اند ، و در برخورد با هادرون بزرگ( به ذرات ترکیبی که از دو یا سه کوارک تشکیل شده باشند، گفته می‌شود) ، کیهان شناسی را مجبور به تجدید نظر در فرضیه های خود کرده است. ظاهرا ، ماده تاریک با رایج ترین عقاید در مورد آن بسیار متفاوت است. گریزان بودن ماده تاریک ، ما را مجبور به کنار گذاشتن بسیاری از نظریه ها کرده و فرضیه های جدیدی را در مورد این ماده و شرایطی که در اولین لحظات پس از انفجار بزرگ شکل گرفته است ، ارائه می دهیم.
 
ما در تلاش برای درک ماهیت ماده تاریک ، امیدواریم که نه تنها ذرات این ماده را کشف کنیم ، بلکه برای یادگیری اولین لحظات تاریخ جهان نیز که بیشتر مواد جهان از آن تشکیل شده است ، به درکی برسیم. به این معنا ، ماده تاریک به ما اجازه می دهد تا به توضیحات بیگ بنگ نزدیک شویم. من شک ندارم که اولین موارد این رویداد بزرگ شامل کلید حل نشده و ناشناخته است. با این حال ، جهان به شدت از اسرار خود محافظت می کند. این که آیا ما می توانیم این اسرار را درک کنیم ، همه اینها به ما بستگی خواهد داشت.

نظرات

در ادامه بخوانید...

همه می خواهند به مریخ بروند

در
نمونه اولیه مریخ نورد برنامه ExoMars
در سال 2020 ، همه می خواهند به مریخ بروند. و ایالات متحده ، اتحادیه اروپا و چین و حتی امارات!
شیدایی بار دیگر سیاره زمین را فرا گرفت. ایالات متحده امیدوار است که هواپیمای بدون سرنشین را به مریخ بفرستد ، اولین هلیکوپتر فرازمینی. سرانجام چینی ها می خواهند وسیله مأموریت پرتاب خود را برای مأموریت مریخ آماده کنند ، و اعراب امارات که می خواهند بدانند از اکسیژن و هیدروژن رودخانه های مریخ بدانند.
در سال 2020 ، پروازهای فضایی اهداف بسیار متفاوتی خواهند داشت ، از کاوش در مریخ گرفته تا حفاظت از زمین.
برای طرفداران مریخ ، سال 2020 سال بسیار هیجان انگیزی خواهد بود. با بهره گیری از همگرایی زمین و مریخ ، که هر دو سال یک بار اتفاق می افتد ، آژانس های فضایی آمریکا ، چین ، اروپا و امارات متحده عربی قصد دارند مریخ نورد های بدون سرنشین را به سیاره سرخ ارسال کنند. هر پرواز به تشنگی دانش دامن می زند. اما همه آرزوهای زمینی بیشتری دارند.
آژانس فضایی ناسا در مریخ در حال حاضر ربات هایی دارد. اما مریخ نورد "مریخ 2020" نیز دارای یک بالگرد بدون سرنشین خواهد بود. در صورت موفقیت آمیز بودن پرواز در فضایی نادر از مریخ ، کشوری که هواپیما را اختراع کرده است ، افتخار بیشتری کسب می کند و اولین کسی خواهد شد که یک هواپیمای فرازمینی را به پرواز درآورد. تصاویر حاصل از این پهپاد بدون شک توجه همه را به خود جلب خواهد کرد.
همه می خواهند به مریخ بروند
آژانس فضایی اروپا (ESA) هنوز در مریخ فرود نیامده است. اولین تلاش وی در سال 2016 با شکست روبرو شد زیرا هواپیمای Skiaparelli سقوط کرد. این بار ایالات متحده و روسیه به اروپایی ها کمک می کنند ، اما ESA به خودی خود درگیر فرود این مریخ نورد خواهد بود. وی به نام دانشمند بریتانیایی Rosalind Franklin نامگذاری شده است ، که مشغول مطالعه ساختار DNA بود. فرمانده مأموریت ، پیترو باگلیونی ، گفت: اروپا باید ثابت كند كه قادر است بخشی از كار را به تنهایی انجام دهد.
 
اولین پرواز چین به مریخ در سال 2012 با ناکامی تمام شد که فضاپیمای روسی که وسیله نقلیه ساخت چینی که به آن وصل شد ، نتوانست مدار زمین را ترک کند. بنابراین ، پرتاب فضاپیمای بعدی به مریخ (آن را HX-1 نامیدند) ، چین به طور مستقل انجام خواهد شد ، همانطور که توسط Lan Tianyi ، رئیس شرکت مشاوره پکن با نام شاعرانه "سحابی نهایی آبی" رهبری می کند.
با این وجود ، چین علاقه خود را به همکاری های بین المللی اعلام می کند. معاون آژانس فضایی چینی Yanhua به طرز حتمی از ایجاد تلاش های بین المللی برای "جامعه سرنوشت مشترک بشر" در فضا "با کمک حکمت چینی" صحبت می کند.
 
کشوری به نام امارات متحده عربی (امارات) نیز با همکاری آمریکایی ها در حال آماده سازی پرواز به مریخ است و آنها یک موشک ژاپنی پرتاب می کنند. با این حال ، این اولین پرواز بین قاره ای است که توسط نیروهای جهان عرب انجام می شود. احمد بن عبدالله حمید بلهول آل فالاسی ، رئیس آژانس فضایی امارات ، پرواز آینده را یک دستاورد تاریخی رای اعراب خواند که "شکوه اجداد ما را بازیابی می کند."
 
در مورد تحقیقات علمی ، کاوشگر امارات متحده عربی با نام Hope از طریق طیف سنجی ماوراء بنفش ، جو مریخ را در تلاش برای درک چگونگی و چرایی هیدروژن و اکسیژن به فضا بررسی می کند. یکی از دستگاه های ناسا که "مانند درخت تنفس می کند" ، دی اکسید کربن را که به وفور در جو سیاره سرخ وجود دارد، می گیرد و اکسیژن وارد می کند ، که در آنجا بسیار کم است. فضانوردان آینده قادر به تنفس یا استفاده از آنها برای تولید سوخت موشکی خواهند بود.
مریخ نورد ESA دارای مته ای است که از عمق دو متری خاک از دهانه رودخانه سابق استخراج می کند که به خودی خود بی سابقه است. در یک کوره دوار ، نمونه های سنگ خرد شده و گرم می شوند تا گازهایی استخراج شوند که ممکن است نشانه هایی از میکروارگانیسم های فعلی یا باستانی باشد.
 
برنامه پرتاب به فضا برای سال 2020 نیز ممکن است شامل اولین پرتاب بزرگترین موشک جهان NASA SLS )Space Launch System) باشد. Virgin Galactic و Blue Origin می توانند پروازهای کوچکتر تجاری را برای ماجراجویان ثروتمند و جویندگان آدرنالین انجام دهند. اما مهمترین واقعه ممکن است پرتاب یک کاوشگر خورشید ی توسط آژانس فضایی اروپا باشد که برای فوریه 2020 برنامه ریزی شده است.
 
مدارگرد خورشیدی در مدار طولی پرواز می کند و هر پنج ماه یک بار به خورشید نزدیک می شود. حفاظت حرارتی آن دارای دهانه هایی برای مشاهده است که از طریق آن تجهیزات موجود ارتباط بین نوسانات در فضای خورشیدی و انتشار ناگهانی شدید دوره ای ذرات باردار را کنترل می کند. این انتشارات ، هنگامی که لایه ازن در بالای زمین ضعیف می شود ، از لحاظ تئوریکی می توانند شبکه های برقی و رایانه های روی زمین را غیرفعال کنند ، به همین دلیل تمام قاره ها می توانند وارد شرایط بحرانی و هرج و مرج شوند.
 
ایان والترز از ایرباس ، یک شرکت اروپایی ، می گوید: مدارگرد خورشیدی باید نوعی "دفاع سیاره ای" محسوب شود. داده های این مدارگرد خورشیدی به توسعه مدل ها کمک می کند تا چند روز قبل از برخورد به زمین ، رویکرد چنین ذرات نابود کننده الکترونیکی را پیش بینی کنند. به گفته وی ، در این حالت ، شبکه های برقی و سایر تجهیزات می توانند به طور موقت خاموش یا محافظت شوند. این مأموریت ممکن است برجسته ترین رویداد در سال 2020 باشد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

ناسا عکس فوری افسانه ای گرفته شده توسط ویوجر 1 در سال 1990 را به روز کرد

در

ناسا عکس فوری افسانه ای گرفته شده توسط ویوجر -1 را در سال 1990 به روز کرد
تصویر Pale Blue Dot توسط ماموریت Voyager-1 از فاصله 5.9 میلیارد کیلومتری زمین گرفته شده است. این عکس به عنوان بخشی از مأموریت به سرپرستی دانشمند کارل ساگان گرفته شده است ، در همان زمان کاوشگر عکس هایی از سیارات دیگر را ارسال کرد.

ناسا عکس فوری افسانه ای گرفته شده توسط ویوجر -1 را در سال 1990 به روز کر

ناسا تصمیم گرفته است به افتخار سی امین سالگرد این عکس ،آن را به روز کند. عکس اصلی شامل سه عکس گرفته شده توسط یک کاوشگر با استفاده از سه فیلتر رنگی بود. عکس جدید فیلترهای متعادل را بازسازی کرده است که به لطف آنها تصویر واضح تر می شود ، و پرتوی خورشید در اطراف کره زمین، دقیقاً مانند نور خورشید شروع به سفید شدن می کند. 

ناسا عکس فوری افسانه ای گرفته شده توسط ویوجر -1 را در سال 1990 به روز کر

Voyager-1 یک ایستگاه بین سیاره ای اتوماتیک است که از 5 سپتامبر 1977 در منظومه شمسی کاوش می کند. ماموریت اصلی برنامه فضایی مطالعه مشتری و زحل بود. Voyager-1 اولین فضا پیمایی بود که تصاویر ماهواره ای مفصلی از این سیارات گرفت. پس از اتمام مأموریت اصلی ، Voyager-1 ماموریت دیگری را برای مطالعه مناطق دور افتاده منظومه شمسی ، از جمله کمربند کوپر و مرز هلیوسفر آغاز کرد. Voyager-1 سریعترین فضاپیمایی است که از منظومه شمسی خارج شده و به  دورترین مناطق منظومه شمسی رفته است.

ناسا عکس فوری افسانه ای گرفته شده توسط ویوجر -1 را در سال 1990 به روز کر

عکس زمین ، زحل در پیش زمینه. عکس گرفته شده توسط ماموریت کاسینی در سال 2013.

عکس زمین ، زحل در پیش زمینه. عکس گرفته شده توسط ماموریت کاسینی در سال 2013.

نظرات

در ادامه بخوانید...